توضیح المسائل : جلد یکم
توضیح المسائل جلد یکم احکام دینی برابر با فتاوای حضرت آیتالله العظمی حاج محمدرضا نکونام ادام الله ظله العالی
گونههای دیگر نماز
درآمد
عبادات؛ بهویژه نمازها زمینههای گسترده و موضوعاتی متنوع و متفاوت را به خود اختصاص بخشیده است؛ بهگونهای که نمیتوان همه آن را کنار هم آورد. از این رو، هر دستهای از آن به جهت ویژگیهایی در بخشی از احکام قرار میگیرد که به طور خاص در این بخش نمازهای فردی و جمعی ذکر میشود.
نمازهای فردی عبارت است از: نمازهای شبانهروز، نماز قضای پدر و مادر، نماز آیات، نماز میت، نماز طواف کعبه و نمازی که به واسطه اجاره، نذر، قسم و عهد واجب میشود.
احکام نمازهای شبانهروز در بخشهای پیشین گذشت و احکام نمازهای مسافر، خوف، قضا، قضای پدر و مادر، نیابی و آیات در بخش حاضر میآید و احکام نماز میت در بخش چهاردهم و مسایل نماز طواف کعبه در مناسک حج و نمازی که به واسطه اجاره واجب میشود در بحث نیابت و اجاره و همچنین نمازی که به سبب قسم، نذر یا عهد واجب میشود در جای خود و در بخش دهم خواهد آمد.
(۳۶۷)
(۳۶۸)
نماز مسافر
م « ۱۷۲۷ » مسافر، نماز ظهر، عصر و عشا را با هشت شرط، شکسته بجا میآورد و هر یک را دو رکعت میخواند. این هشت شرط عبارت است از:
۱ ـ سفر او کمتر از هشت فرسخ شرعی نباشد.
۲ ـ از آغاز مسافرت قصد هشت فرسخ داشته باشد.
۳ـ در میان راه از قصد خود بر نگردد.
۴ ـ پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطن خود یا جایی که میخواهد ده روز یا بیشتر در آن بماند، گذر ننماید.
۵ ـ برای کار حرام سفر نکند.
۶ ـ از صحرانشینهایی نباشد که در بیابان زندگی میکنند.
۷ ـ شغل او مسافرت نباشد.
۸ ـ شغل او به مسافرت وابسته نباشد یا بسیار مسافرت نکند.
۹ ـ بیرون از حدّ ترخّص باشد.
حدّ ترخص
حد ترخص همان محدوده خارج شدن از محیط زندگی خویش است؛ بهگونهای که خانههای پایانی منطقهای که در آن زندگی میکند دیگر به صورت عادی دیده نشود یا به صورت عادی، اذان آنجا شنیده نشود.
شرط نخست: سفر کمتر از هشت فرسخ نباشد
(۳۶۹)
م « ۱۷۲۸ » هر فرسخ شرعی به تقریب، کمی از پنج کیلومتر و نیم کمتر است و هشت فرسخ، نزدیک به چهلوسه کیلومتر میباشد.
م « ۱۷۲۹ » کسی که رفت و برگشت او هشت فرسخ است، اگر رفتن او کمتر از چهار فرسخ باشد، لازم است نماز را تمام بخواند. پس اگر رفتن او سه فرسخ و برگشتن او پنج فرسخ باشد، نماز وی، تمام میباشد.
م « ۱۷۳۰ » کسی که همه مسافت رفت و برگشت او برابر هشت فرسخ است؛ هرچند بخواهد همان روز یا همان شب یا در روز و شب بعد باز گردد، لازم است نماز را شکسته بخواند؛ مگر این که در میان این مسافت، قصد ماندن ده روز کند که اگر از آغاز چنین قصدی داشته باشد، نماز وی تمام است و مسافر شمرده نمیشود و اگر در رسیدن به جایی، چنین قصدی را کرده باشد، نماز را از همان وقت به بعد تمام بگزارد.
م « ۱۷۳۱ » اگر سفر اندکی از هشت فرسخ کمتر باشد یا نداند که سفر او هشت فرسخ است یا نه، نباید نماز را شکسته بخواند و چنانچه شک نماید که سفر او هشت فرسخ است یا نه و بتواند بررسی نماید و سختی زیادی برای او به همراه نداشته باشد، لازم است تحقیق کند و چنانچه به آنچه در میان مردم شناخته شده است یا شخص مطمئنی بگوید رفتار نماید، بسنده است و در صورتی که نمیتواند بررسی نماید، آن را تمام بگزارد و مسافر شمرده نمیشود.
م « ۱۷۳۲ » اگر فرد مورد اطمینانی خبر دهد که سفر وی هشت فرسخ است و به گفته او اطمینان باشد، باید نماز را شکسته خواند.
م « ۱۷۳۳ » کسی که اطمینان دارد یا از راه معتبری؛ مانند: خبر دادن دو مرد عادل برای او ثابت شود که سفر او هشت فرسخ است، اگر نماز را شکسته بخواند و سپس بداند که سفر وی هشت فرسخ نبوده، لازم است آن را چهار رکعت بجا آورد و اگر وقت گذشته باشد، قضا نماید.
م « ۱۷۳۴ » اگر دو شخص عادل بگویند سفر او هشت فرسخ است و دو عادل
(۳۷۰)
دیگر بگویند چنین نیست، باید به گفته دوّم (که آن را انکار میکند) ترتیب اثر دهد و نماز را تمام بخواند و اگر شکسته خوانده است، دوباره بخواند و در صورتی که تمام بخواند و سپس آشکار شود که هشت فرسخ بوده، همان نماز کافی است.
م « ۱۷۳۵ » اگر کودک ممیزی که قصد سفر دارد، در میان راه بالغ شود و همه حرکت او از آغاز سفر هشت فرسخ باشد، واجب است نماز را از زمان بلوغ، شکسته بخواند.
م « ۱۷۳۶ » اگر یکی از دو همسفر باور داشته باشد که سفر آنها به اندازه هشت فرسخ است و دیگری بداند که هشت فرسخ نیست، هر کدام برابر وظیفه خود رفتار نماید و پیروی هیچ یک از دیگری درست نیست.
م « ۱۷۳۷ » فردی که قصد مسافرت به جای معینی نموده و اطمینان دارد سفر وی به هشت فرسخ نمیرسد و در میان راه بداند که هشت فرسخ بوده است، باید نماز را شکسته بخواند و اگر آن را تمام خوانده، لازم است دوباره شکسته بجا آورد.
م « ۱۷۳۸ » اگر شک دارد سفر وی هشت فرسخ هست یا نه، و در میان راه یا پس از رسیدن به مقصد بداند که سفر او هشت فرسخ بوده است، نماز را شکسته بخواند و اگر تمام خوانده است، دوباره شکسته بجا آورد؛ هرچند اندکی از راه نیز باقی مانده باشد.
م « ۱۷۳۹ » اگر میان دو جایی که فاصله آن، کمتر از چهار فرسخ است، چند بار رفتوآمد کند؛ بهگونهای که در رفتوآمد از حدّ ترخّص به وطن خود نزدیکتر شود و روی هم رفته هشت فرسخ شود، لازم است نماز را تمام بخواند.
م « ۱۷۴۰ » اگر دو مسیر برای رفتن داشته باشد که یک راه آن کمتر از هشت فرسخ و راه دیگر آن هشت فرسخ یا بیشتر باشد و از راهی که هشت فرسخ یا بیشتر است به آنجا برود، نماز را شکسته بخواند و اگر از راهی که هشت فرسخ نیست برود، آن را تمام بگزارد.
م « ۱۷۴۱ » آغاز مسافت، همان خانههای پایان شهر بهشمار میآید و شهرهای
(۳۷۱)
بزرگ یا بسیار بزرگ نیز حکم ویژهای ندارد و در نظر مردم بیرون رفتن از یک محلّه تا محلّه بعد، سفر بهشمار نمیآید.
شرط دوم: قصد هشت فرسخ داشته باشد
م « ۱۷۴۲ » اگر به جایی که کمتر از هشت فرسخ است مسافرت کند و پس از رسیدن به آنجا قصد کند به جایی برود که با اندازه مسیر آمده به هشت فرسخ میرسد، چون از آغاز، قصد هشت فرسخ نداشته است، باید نماز را تمام بخواند، ولی اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ دیگر برود یا چهار فرسخ برود و کمتر از ده روز بماند و بازگردد، باید نماز را شکسته بخواند.
م « ۱۷۴۳ » فردی که نمیداند چند فرسخ مسافرت مینماید؛ مانند آن که برای پیدا کردن گمشدهای مسافرت میکند و نمیداند تا چه اندازه باید برود که آن را بیابد، نماز را تمام بخواند، ولی چنانچه راه برگشت تا وطن یا جایی که میخواهد ده روز در آن بماند هشت فرسخ یا بیشتر باشد، نماز را شکسته بخواند.
م « ۱۷۴۴ » مسافر در صورتی لازم است نماز را شکسته بخواند که قصد نماید هشت فرسخ برود؛ پس کسی که از شهر بیرون میرود و برای نمونه قصد دارد که اگر همراهی بیابد به سفر هشت فرسخی رود؛ چنانچه اطمینان دارد که همراه خود را مییابد، نماز را شکسته بخواند و اگر اطمینان ندارد، تمام بخواند.
م « ۱۷۴۵ » کسی که قصد هشت فرسخ دارد لازم است نماز را شکسته بخواند؛ هرچند در هر روز کمی از مسیر را برود؛ بهگونهای که به او مسافر گویند، پس هرگاه به جایی رسد که دیوار شهر را نبیند و اذان آن را نشنود و اهل شهر او را نبینند، باید نماز را شکسته بخواند.
م « ۱۷۴۶ » کسی که در سفر در اختیار دیگری است؛ مانند فرزندی که با پدر خود مسافرت میکند، چنانچه بداند سفر صاحب وی هشت فرسخ است، نماز را شکسته بخواند و اگر کسی را به زور به جایی میبرند؛ مانند: زندانی و بداند مسافت
(۳۷۲)
او هشت فرسخ یا بیشتر است نیز همین حکم را دارد و اگر مقدار مسیر را نمیداند، از او بپرسد تا چنانچه سفر او هشت فرسخ باشد، نماز را شکسته بجا آورد.
م « ۱۷۴۷ » کسی که در سفر به اختیار دیگری است، اگر بداند یا گمان داشته باشد، بلکه احتمال بدهد که پیش از رسیدن به چهار فرسخ از او جدا میشود و باز میگردد، لازم است نماز را تمام بخواند.
م « ۱۷۴۸ » کسی که در سفر به اختیار دیگری است اگر شک دارد که پیش از رسیدن به چهار فرسخ از او جدا میشود یا نه، نماز را شکسته بخواند.
شرط سوم: در راه از قصد خود باز نگردد.
م « ۱۷۴۹ » چنانچه مسافر پیش از رسیدن به چهار فرسخ از قصد خود بازگردد یا تردید نماید، باید نماز را تمام بخواند.
م « ۱۷۵۰ » اگر پس از پیمودن اندازهای از راه که با برگشتن آن هشت فرسخ میشود، از مسافرت روگردان شود و تصمیم بگیرد که همانجا بماند یا پس از ده روز برگردد یا در برگشتن و ماندن و قصد ماندن ده روز تردید داشته باشد یا احتمال دهد به مدت سی روز بدون قصد در آنجا میماند، نماز را تمام بخواند.
م « ۱۷۵۱ » اگر پس از پیمودن اندازهای از مسیر که با برگشتن آن هشت فرسخ میشود، از مسافرت رویگردان شود و تصمیم بگیرد که بازگردد، باید نماز را شکسته بخواند؛ هرچند بخواهد در آنجا کمتر از ده روز بماند.
م « ۱۷۵۲ » اگر برای سفر هشت فرسخی به جایی روانه شود و پس از رفتن بخشی از راه بخواهد به جای دیگری برود و از جای نخستی که راه افتاده تا جایی که میخواهد برود به تنهایی یا با راه برگشت هشت فرسخ باشد، باید نماز را شکسته بخواند.
م « ۱۷۵۳ » اگر پیش از آن که به هشت فرسخ برسد تردید نماید که مانده راه را برود یا نه و هنگامی که تردید دارد بایستد و رفتن را ادامه ندهد و سپس تصمیم بگیرد که مانده راه را برود، لازم است نماز را تا پایان مسافرت شکسته بخواند.
(۳۷۳)
م « ۱۷۵۴ » اگر پیش از آن که به هشت فرسخ برسد تردید نماید که مانده راه را برود یا نه و هنگامی که تردید دارد، بخشی از مسیر را برود و سپس تصمیم بگیرد که مانده راه را برود، چنانچه مانده سفر او هشت فرسخ یا چهار فرسخ باشد، ولی بخواهد برود و بازگردد، نماز را شکسته بخواند، و در صورتی که مسیری که پیش و پس از مردد شدن میرود در مجموع هشت فرسخ باشد، باید نماز را تمام بخواند.
م « ۱۷۵۵ » اگر در هنگام سفر، پس از گذشتن از حدّ ترخّص، مانعی برای او پیش آید، تا هنگامی که تصمیم او بر سفر است و سفر او بستگی به چیز دیگری ندارد، نماز را شکسته بخواند، ولی اگر تصمیم به ادامه سفر نداشته باشد یا بخواهد ده روز در همانجا بماند، نماز را تمام بخواند.
شرط چهارم: از وطن خود عبور نداشته باشد
م « ۱۷۵۶ » نماز مسافر در صورتی شکسته است که نخواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطن خود گذر نماید یا در آن درنگ کند یا ده روز یا بیشتر در جایی بماند.
م « ۱۷۵۷ » اگر به وطن خود وارد شود یا بهجای اقامت برسد، مسافر بهشمار نمیآید.
م « ۱۷۵۸ » کسی که نمیداند پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطن خود میگذرد یا نه، یا ده روز در جایی میماند یا نه، نماز را تمام بخواند.
م « ۱۷۵۹ » کسی که میخواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ، از وطن خود بگذرد یا ده روز در جایی بماند و نیز کسی که تردید دارد که از وطن خود میگذرد یا نه، یا ده روز در جایی میماند یا نه؛ اگر در مسیر سفر از ده روز ماندن یا گذشتن از وطن رویگردان شود، باز هم نماز را تمام بخواند، ولی اگر مانده راه ـ به تنهایی یا با راه برگشت ـ هشت فرسخ باشد، نماز را شکسته بخواند.
شرط پنجم ـ برای کار حرام سفر نکند.
م « ۱۷۶۰ » اگر برای کار حرامی مانند دزدی سفر کند یا سفر، خود حرام باشد؛
(۳۷۴)
برای نمونه سفر برای او زیانی دارد که وارد آوردن آن زیان بر خویش حرمت دارد، یا زن بدون اجازه شوهر به سفری برود که بر او واجب نیست، لازم است نماز را تمام بخواند، ولی اگر مانند سفر حج بر زن واجب باشد، نماز را شکسته بخواند.
م « ۱۷۶۱ » سفری که اسباب آزار پدر و مادر باشد حرام است و باید در آن سفر، نماز را تمام بخواند و روزه ماه رمضان نیز بگیرد.
م « ۱۷۶۲ » کسی که سفر او حرام نیست و برای کار حرامی هم سفر نمیکند؛ هرچند در سفر گناهی انجام دهد یا واجبی را ترک کند، مانند آنکه غیبت کند یا به مردم ستم نماید یا نماز نخواند، لازم است نماز را شکسته بخواند و اگر منظور از سفر، هم طاعت و هم گناه باشد و هر دو قصد را به صورت مستقل آورد، باید نماز را تمام بخواند، ولی چنانچه قصد اصلی طاعت است و گناه، فرعی و تبعی است، نماز را شکسته بخواند.
م « ۱۷۶۳ » اگر برای آن که کار واجبی را انجام ندهد مسافرت نماید؛ خواه غرض دیگری نیز از سفر داشته باشد یا نه، نماز تمام است. پس کسی که بدهکار است و وقت آن رسیده؛ اگر بتواند بدهی خود را بدهد و بستانکار هم طلب خود را بخواهد و برای فرار از دادن قرض مسافرت نماید؛ چنانچه بدهی خود را در آن سفر ندهد، باید نماز را تمام بخواند، ولی اگر برای ترک واجب مسافرت نکند؛ هرچند سفر وی سبب ترک واجب شود، نماز را شکسته بخواند.
م « ۱۷۶۴ » مسافرت برای ترک روزه حرام نیست.
م « ۱۷۶۵ » اگر سفر او حرام نباشد ولی وسیله نقلیه او غصبی باشد یا در زمین غصبی مسافرت کند، نماز را تمام بخواند.
م « ۱۷۶۶ » کسی که با ستمکار مسافرت میکند، اگر ناچار نیست و مسافرت او کمک به آن ستمکار یا سبب تقویت و شکوه وی است، نماز را تمام بخواند و اگر ناچار باشد یا مانند آنکه برای نجات دادن ستمدیدهای از مرگ با او مسافرت کند، نماز شکسته است.
(۳۷۵)
م « ۱۷۶۷ » در سفر مباح اگر با قصد تفریح و گردش مسافرت کند، نماز را شکسته بخواند.
م « ۱۷۶۸ » کسی که برای تهیه نیازمندی زندگی به شکار میرود یا برای فراهم کردن درآمد بیشتر سفر مینماید، سفر وی حلال و نماز او شکسته است، ولی کسانی که برای هرزگی و خوش گذرانی به شکار میروند، سفر حرام انجام دادهاند و باید نماز را تمام بخوانند.
م « ۱۷۶۹ » کسی که برای گناه سفر کرده است اگر هنگامی که از سفر باز میگردد توبه نماید و تا جایی که میخواهد برگردد، هشت فرسخ یا بیشتر مانده باشد یا توبه نکرده باشد، ولی در بازگشت، آلوده به گناه نیست، نماز را شکسته بخواند، ولی اگر توبه نکرده است و سفر وی نیز آلوده به گناه باشد، نماز را تا پایان سفر تمام بخواند.
م « ۱۷۷۰ » کسی که سفر او گناه است اگر در میان راه از قصد گناه برگردد؛ چنانچه مانده راه به تنهایی یا همه رفت و برگشت از آن هشت فرسخ یا بیشتر باشد، نماز را شکسته بخواند، ولی اگر مانده راه به اندازه مسافت شرعی نباشد، بلکه مجموع همه راهی که پیش و پس از توبه میرود؛ به اندازه مسافت شرعی باشد، نماز را تمام بخواند.
م « ۱۷۷۱ » اگر بخشی از مسیر سفر برای کار حرام و بخش دیگر برای کار حرام نباشد؛ تنها بخش حلال آن ملاک شرعی برای شکسته بودن نماز است و در صورت فراهم بودن شرطهای دیگر برای شکسته بودن نماز، آن را شکسته بگزارد.
م « ۱۷۷۲ » کسی که برای گناه سفر نکرده است، اگر در میان راه قصد کند مانده راه را برای گناه برود، لازم است نماز را تمام بخواند و نمازهایی را که شکسته خوانده درست است؛ هرچند راهی که پیموده به اندازه مسافت شرعی نباشد.
شرط ششم ـ صحرانشین (خانه بهدوش) نباشد
م « ۱۷۷۳ » اگر از کسانی باشد که جای معینی ندارند و به گفته عرف خانه به
(۳۷۶)
دوشند، همانند صحرانشینانی که در بیابان زندگی میکنند و هر جا آب و خوراک برای خود و حیوانهای خود مییابند، در همانجا میمانند و پس از چندی به جای دیگری میروند، لازم است مانند آنها نماز را تمام بخواند و روزه هم بگیرد.
م « ۱۷۷۴ » اگر یکی از صحرانشینان به عنوان نمونه برای پیدا کردن منزل و چراگاه حیوانات خود سفر کند، در صورتی که همراه با چادر و اثاثیه خود سفر نماید، نماز را تمام بخواند و اگر بدون چادر و اثاثیه و تنها به منظور تعیین جا و چراگاه مناسب برای احشام خود سفر هشت فرسخی نماید، نماز را شکسته بخواند.
م « ۱۷۷۵ » هرگاه صحرانشین (خانه به دوش) برای غیر کار خود مانند مردم دیگر برای زیارت خانه خدا یا تجارت یا مسافرت دیگری برود، نماز را شکسته بخواند.
شرط هفتم ـ شغل یا زمینه پیشه او مسافرت نباشد
م « ۱۷۷۶ » کسی که مسافرت شغل اوست؛ مانند: راننده، چوبدار، سکاندار و خدمه کشتی و خلبان؛ هرچند برای بردن اثاثیه خانه خود یا به جهت دیگری مسافرت کنند و اگرچه در سفر نخست باشد، نماز را تمام بخواند.
م « ۱۷۷۷ » کسی که شغل او سفر است اگر برای کار دیگری مانند زیارت یا حج مسافرت کند، نماز را شکسته بخواند، ولی اگر برای نمونه، راننده، اتومبیل خود را برای زیارت کرایه دهد و دستهای را برای زیارت با خود ببرد و خود هم در ضمن آن زیارت کند، نماز را تمام بخواند.
م « ۱۷۷۸ » برای راننده بودن و مانند آن شرط است که تصمیم بر ادامه رانندگی و مانند آن داشته باشد و زمان استراحت او بیش از اندازه عادی رانندگان به درازا نکشد؛ پس رانندهای که در هفته، چند روز به سفر میرود، «کثیرالسفر» بهشمار میآید و باید نماز را تمام بخواند.
م « ۱۷۷۹ » راننده و دورهگردی که در دو سه فرسخی شهر رفتوآمد میکند؛
(۳۷۷)
چنانچه بهصورت ناگهانی سفر هشت فرسخی رود، نماز را شکسته بخواند و همچنین کسی که پیشه وی رانندگی درون شهر است، اگر بهگونه ناگهانی به سفر بیرون از شهر رود که هشت فرسخ یا بیشتر باشد، نماز وی شکسته است.
م « ۱۷۸۰ » کسی که مسافرت شغل اوست اگر شک کند که در وطن خود یا جای دیگری ده روز مانده است یا نه، نماز را تمام بخواند.
شرط هشتم ـ شغل او به مسافرت وابسته نباشد یا بسیار مسافرت نکند
م « ۱۷۸۱ » کسی که شغل او به مسافرت وابسته است، حکم کسی را دارد که شغل او مسافرت است؛ بنابراین، کسی که میان محل کار و زندگی او به اندازه مسافت شرعی یا بیشتر فاصله است و بهصورت غالب، میان آن دو مکان رفتوآمد میکند؛ بهگونهای که ده روز در یکجا نمیماند، و برای مانند تجارت، تدریس یا تحصیل سفر میکند، نماز را تمام بگزارد.
م « ۱۷۸۲ » سرپرست کاروان و کسی که برای رساندن حاجیان در هر سال، چند ماه به مکه مسافرت میکند و کار وی به مسافرت وابسته است، نماز را تمام بخواند.
م « ۱۷۸۳ » کسانی که راهنمای حج و سرپرست کاروان حاجیان و مانند آن میباشند، در صورتی که مسافرت، جزء یا مقدّمه پیشه و شغل آنها شمرده شود و این کار مدت چشمگیری به درازا بکشد، نماز را تمام بخوانند.
م « ۱۷۸۴ » کسی که در مدتی از سال، مسافرت را شغل خود قرار میدهد؛ مانند: رانندهای که تنها در تابستان یا زمستان در سفر رانندگی مینماید، لازم است نماز را در آن مدت، تمام بخواند.
م « ۱۷۸۵ » لازم نیست چند سفر انجام شود تا به او «کثیرالسفر» عنوان شود، بلکه سفر بلندی که بیشتر سال را فرا گیرد مانند چند سفر است؛ پس همین که بگویند: فلانی راننده است یا شغل او سفر است؛ هرچند در یک سفر بلند و بدون تکرار باشد، بسنده است.
م « ۱۷۸۶ » کسی که بسیار مسافرت میکند یا مسافرت مقدمه پیشه اوست و
(۳۷۸)
شغل او به مسافرت وابسته است، اگر ده روز یا بیشتر در وطن خود بماند؛ خواه از آغاز، قصد ماندن ده روز را داشته باشد یا بدون قصد بماند، در همان سفر نخستی که پس از ده روز انجام میدهد؛ هرچند سفر وی بلند نباشد، باز نماز را تمام بخواند. همچنین است اگر در غیر وطن خود، ده روز را با قصد یا بدون قصد بماند.
م « ۱۷۸۷ » اشخاصی که شغل آنها در سفر است؛ مانند: دانشجویانی که برای فراگیری دانش به شهر دیگری میروند و بهصورت غالب، جمعهها به وطن خود باز میگردند یا اساتید، معلّمان، کارمندان، بازرگانان و کارگرانی که همه روزه از وطن خود برای کار و شغل به اندازه مسافت شرعی، سفر میکنند و شب باز میگردند، نماز را تمام بگزارند و روزه آنها نیز درست است؛ هرچند در محل کار خود، قصد ده روز نکنند.
م « ۱۷۸۸ » کسی که هفتهای یک بار یا بیشتر برای انجام کاری در جایی سفر میکند، مانند آنکه همه روزه برای تدریس یا درس خواندن از تهران به کرج میرود یا برای کاری مانند خرید و فروش از تهران به قم سفر مینماید، همین که این کار در عرف، پیشه او بهشمار آید، لازم است نماز را تمام بخواند.
م « ۱۷۸۹ » کسی که در شهرها سیاحت میکند و برای خود وطنی اختیار نکرده است، نماز را تمام بخواند.
م « ۱۷۹۰ » کسی که شغل وی مسافرت نیست، اگر برای نمونه، در شهری مالی دارد که برای آوردن آن، مسافرتهای پیدرپی میکند، نماز را شکسته بخواند.
م « ۱۷۹۱ » کسی که از وطن خود چشمپوشی کرده و میخواهد وطن دیگری برای خود اختیار کند لازم است نماز را در مسافرت شکسته بخواند؛ مگر آن که سفر وی به درازا بکشد و جزو افراد خانه به دوش بهشمار آید.
شرط نهم ـ به حدّ ترخّص برسد
م « ۱۷۹۲ » حد ترخص آن است که از وطن یا جایی که قصد کرده در آنجا ده روز بماند به اندازهای دور شود که ساختمانهای پایانی شهر را نبیند و صدای اذان آن را
(۳۷۹)
نشنود. البته، باید در هوا غبار یا چیز دیگری نباشد که از دیدن ساختمانها و شنیدن اذان جلوگیری کند و لازم نیست به اندازهای دور شود که ساختمانهای بلند را نیز نبیند و اگر به اندازهای دور شده است که دیوار ساختمانهای پایانی شهر آشکار نیست، کافی است؛ هرچند شبح آن نمایان باشد.
م « ۱۷۹۳ » اگر از جایی که قصد کرده است ده روز در آنجا بماند به قصد هشت فرسخ بیرون رود، لازم است نماز را تا به حد ترخّص نرسیده تمام بخواند.
م « ۱۷۹۴ » کسی که به سفر میرود اگر به جایی رسد که صدای اذان را نمیشنود ولی ساختمانهای شهر را میبیند یا ساختمانها را نمیبیند ولی صدای اذان را میشنود؛ چنانچه بخواهد در آنجا نماز بگزارد، لازم است نماز را تمام بخواند، ولی اگر یکی از دو شرط (دیدن دیوار و شنیدن صدای اذان) تحقق دارد و به دیگری شک نماید، نماز را شکسته بخواند، مانند آنکه دیوار آنجا را نبیند و نداند صدای اذان را میشنود یا نه.
م « ۱۷۹۵ » اگر بدون قصد سفر تا حد ترخّص رفته است و از آنجا قصد سفر کرده باشد، همین که از آنجا به راه افتاد، در صورتی که بگویند سفر خود را آغاز کرده است، نماز را شکسته بخواند و در این هنگام، بیرون رفتن دوباره از حد ترخّص اعتباری ندارد و از همان محل، آغاز مسافت شرعی بهشمار میآید.
م « ۱۷۹۶ » اگر در جایی باشد که نه وطن اوست و نه قصد ماندن ده روز را دارد و نه سیویک روز را با تردید در آنجا مانده، ولی نماز وی در آن شهر تمام است، مانند اینکه به دنبال گمشدهای بدون قصد سفر به آن جا رسیده و از آنجا قصد سفر کرده است، بیرون رفتن از حد ترخّص آنجا اعتباری ندارد و همین که از آنجا به راه افتاد، مسافت شرعی را در نظر عرف آغاز کرده است و باید نماز را شکسته بخواند.
م « ۱۷۹۷ » اگر مسافر به اجبار یا با اختیار خود بدون آنکه از قصد سفر برگردد به نزدیکتر از حد ترخّص بازگشت نماید، نماز را تمام بگزارد، ولی اگر برگشتن او به دورتر از مرز ترخّص به شهر باشد، نماز شکسته است؛ مگر آن که از قصد سفر برگردد.
(۳۸۰)
م « ۱۷۹۸ » مسافری که به وطن خود باز میگردد، هنگامی که ساختمانهای وطن خود را ببیند یا صدای اذان آن را بشنود، نماز را تمام بخواند.
م « ۱۷۹۹ » مسافری که میخواهد ده روز در جایی بماند، از جایی که ساختمانهای آن را ببیند یا صدای اذان آن را بشنود، نماز را تمام بخواند.
م « ۱۸۰۰ » هرگاه شهری در بلندی باشد بهگونهای که ساختمانهای آن از دور به آسانی دیده میشوند یا بهاندازهای پست باشد که اگر کمی از آن دور شود، ساختمانهای آن را نمیبیند، در صورتی که به اندازهای از آن دور شود که اگر در زمین هموار میرفت ساختمانهای آن را نمیدید، لازم است نماز خود را شکسته بخواند.
م « ۱۸۰۱ » هرگاه جایگاه جغرافیایی شهر بهگونهای است که از دور، صدای اذان آن شنیده میشود، نماز را در آن حال شکسته بخواند و چنانچه بهگونهای است که با کمی دور شدن از آن، صدای اذان به گوش نمیرسد، آن را معیار قرار ندهد و مقدار متعارف را ملاک بگیرد.
م « ۱۸۰۲ » اگر شهر در جایگاه بادهای تند باشد و صدای اذان تا مسافتهای دور برسد، جایگاه متعارف را در نظر بگیرد و اگر باد مانع رسیدن صدای اذان باشد، ولی ساختمانهای شهر دیده شود، نماز تمام است.
م « ۱۸۰۳ » در شهرهای بزرگی مانند تهران، همین که گفته شود فلانی در این شهر زندگی میکند، میتواند در جاهای گوناگون شهر رفت و آمد کرد؛ بدون این که وی مسافر بهشمار آید. حکم شهرهای دیگر نیز همچنین است.
م « ۱۸۰۴ » اگر از جایی مسافرت میکند که خانه و دیوار ندارد، وقتی به جایی رسید که دیگر آنجا را نمیبیند یا اگر با صدای بلند اذان بگویند، آن را نمیشنود، نماز را شکسته بخواند.
م « ۱۸۰۵ » اگر بهاندازهای دور شود که نداند صدای اذان را میشنود یا صدای دیگری را، لازم است نماز را شکسته بخواند، ولی اگر بداند اذان میگویند؛ هرچند
(۳۸۱)
واژههای آن را تشخیص ندهد، آن را تمام بگزارد.
م « ۱۸۰۶ » اگر مسافر در کشتی یا قطار نشسته است و پیش از رسیدن به حدّ ترخّص، نیت نماز تمام را بنماید و پیش از رکوع رکعت سوّم به حدّ ترخّص برسد، لازم است نماز را شکسته بجا آورد و اگر پس از آن به حدّ ترخّص برسد، باید آن را بهصورت تمام به پایان برساند.
م « ۱۸۰۷ » اگر یقین یابد که به حدّ ترخص رسیده است و نماز را شکسته بجا آورد و سپس آشکار شود که در وقت نماز به حدّ ترخّص نرسیده بوده؛ چنانچه هنوز به حدّ ترخّص نرسیده، لازم است نماز را دوباره به صورت تمام بخواند و اگر از مرز ترخّص گذشته باشد، آن را دوباره شکسته بجا آورد و اگر وقت آن گذشته باشد، نمازی که بر عهده داشته است قضا نماید.
م « ۱۸۰۸ » اگر به اندازهای دور شود که اذان خانههای پایانی شهر را نمیشنود، ولی اذان شهر را ـ که بهصورت غالب در جای بلند میگویند ـ میشنود، نماز را تمام بخواند.
م « ۱۸۰۹ » اگر به جایی برسد که اذان شهر را نشنود ـ که بهصورت غالب در جای بلند گفته میشود ـ نماز شکسته است، ولی شنیدن اذانی که در جای خیلی بلند یا با ابزاری مانند بلندگو میگویند، اعتباری ندارد و نماز شکسته است.
م « ۱۸۱۰ » اگر چشم او نبیند یا گوش او نشنود یا صدای اذان غیرعادی باشد، لازم است در جایی که چشم عادی ساختمانها را نمیبیند و گوش عادی صدای اذان عادی را نمیشنود، نماز را شکسته بخواند.
م « ۱۸۱۱ » اگر هنگام رفتن به سفر بخواهد در جایی نماز بخواند که شک دارد به حدّ ترخّص رسیده است یا نه، نماز را تمام بخواند و اگر در هنگام برگشتن شک کند که به حدّ ترخّص رسیده است یا نه، نماز را شکسته بخواند.
م « ۱۸۱۲ » هرگاه در طول مسافرت به وطن برسد، نماز تمام است، ولی اگر
(۳۸۲)
بخواهد سفر خود را از آنجا هشت فرسخ یا بیشتر ادامه دهد، هنگامی که به حد ترخّص رسید، باز هم باید نماز را شکسته بخواند.
مواردی که نماز و روزه کامل است
الف ـ در وطن بودن
م « ۱۸۱۳ » جایی را که برای اقامت خود بدون قید زمان اختیار کرده است وطن او بهشمار میرود؛ خواه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادر وی به شمار رود یا وی خود، آنجا را برای زندگی اختیار کرده باشد، و لازم نیست در آنجا ملکی داشته باشد یا شش ماه در آن زندگی کرده باشد یا عرف و مردم، آن را وطن او بهشمار آورند؛ بلکه همین که قصد زندگی در جایی نماید، وطن او بهشمار میآید و برای وطن گرفتن، قصد تنها بسنده است.
م « ۱۸۱۴ » در جایی که وطن اصلی وی نیست، اگر قصد دارد مدتی بماند؛ هرچند دراز باشد و سپس بخواهد به جای دیگر رود، آنجا، وطن او بهشمار نمیآید ولی اگر جایی را برای «اقامت» خود انتخاب کند بهگونهای که وقتی در آنجاست قصد اقامت تنها در آنجا را داشته باشد، وطن او به شمار میرود؛ هرچند قصد ماندن همیشگی نیز نداشته باشد. البته، با این شرط که قصد ماندن برای مدتی معین؛ مانند: شش ماه و یک سال را نداشته باشد.
م « ۱۸۱۵ » مأموران و کارگزاران دولتی که گاهی هرچند سال در جایی میمانند و قصد اقامت مینمایند، همانجا حکم وطن آنها را دارد. البته، به شرط آن که قصد وطن نموده باشند و قصد ماندن برای مدتی معین را نداشته باشند.
م « ۱۸۱۶ » اگر کسی بدون قصد اقامت، آنقدر در جایی بماند که مردم، آنجا را وطن او بهشمار آوردند، همان جا وطن او شمرده میشود.
م « ۱۸۱۷ » کسی که جایی را برای زندگی اختیار کرده و ماندن خود در آن را
(۳۸۳)
محدود به مدّت معینی نکرده و همچون کسی که آنجا وطن اوست زندگی میکند؛ مانند: برخی کارمندان یا طلاّبی که در حوزهها ساکن هستند، همانجا وطن وی به شمار میرود؛ هرچند قصد نداشته باشد که همیشه در آنجا بماند.
بیشتر طلاّب حوزههای علمی و دانشجویانی که مدتی برای فراگیری دانش، در جایی غیر وطن خود هستند و در آنجا از نظر عرف، مسافر خوانده نمیشوند، مدتی که در آنجا هستند، مانند دیگر مردم ساکن آن منطقه میباشند و آنجا حکم وطن آنان را دارد.
م « ۱۸۱۸ » کسی که در دو جا زندگی میکند؛ برای نمونه، شش ماه یا کمتر در شهری و شش ماه در شهر دیگری میماند، هر دو وطن اوست.
م « ۱۸۱۹ » اگر برای زندگی خود بیش از دو جا را اختیار کرده باشد، اشکال ندارد.
م « ۱۸۲۰ » اگر زن در زندگی خود به همراه شوهر باشد، در مسأله وطن پیرو شوهر است و اگر بیش از یک وطن برای خود اختیار کرده، نماز در آن دو وطن تمام است.
م « ۱۸۲۱ » در غیر وطن؛ به هر گونهای که باشد، اگر قصد ماندن ده روز نکند، نماز شکسته است؛ خواه ملکی در آنجا داشته باشد یا نداشته باشد و خواه شش ماه در آنجا مانده باشد یا نه.
م « ۱۸۲۲ » هرگاه از جایی که در آن زندگی میکرده و وطن او بوده است اعراض کند و قصد نداشته باشد دیگر در آنجا زندگی کند؛ هرچند گاهی به عنوان مسافرت و دیدار بستگان و دوستان به آنجا برود، نماز شکسته است؛ خواه در آنجا ملکی داشته باشد یا نه و خواه خویشان و بستگان وی در آنجا زندگی کنند یا نکنند؛ مگر اینکه قصد کند ده روز در آنجا بماند.
م « ۱۸۲۳ » اگر جز وطن اصلی خود، جای دیگری را برای زندگی برگزیند و شش ماه یا کمتر یا بیشتر در آنجا بماند و بعد از آنجا اعراض نماید، نماز وی در آنجا شکسته است؛ خواه ملکی در آنجا داشته باشد یا نداشته باشد.
(۳۸۴)
ب ـ قصد اقامت ده روز
م « ۱۸۲۴ » مسافری که قصد دارد ده روز پشت سر هم در جایی بماند یا میداند که بدون اختیار ده روز در جایی میماند، نماز را تمام بخواند.
م « ۱۸۲۵ » مسافری که میخواهد ده روز در جایی بماند، واجب نیست قصد ماندن شب نخست یا شب یازدهم را داشته باشد و همین که قصد کند مدت ده روز بماند، نماز را تمام بخواند.
م « ۱۸۲۶ » آنچه برای قصد اقامت لازم است ماندن ده روز است و شب پیش و پس از آن اعتباری ندارد؛ بر این اساس، اگر از اذان صبح روز نخست تا غروب روز دهم در جایی بماند ـ که ده روز و نه شب میشود ـ و همچنین اگر برای نمونه، قصد نماید که از ظهر روز نخست تا ظهر روز یازدهم بماند، نماز را تمام بخواند.
م « ۱۸۲۷ » مسافری که میخواهد ده روز در جایی بماند، میتواند قصد کند در چند جا بماند، به شرط این که دوری آنها از هم اندک باشد بهگونهای که بگویند او مسافر نیست؛ برای نمونه، یک یا دو کیلومتر یا قدری بیشتر؛ و در این حکم، تفاوتی میان شهرهای بزرگ و کوچک نیست و در این احکام، «بلاد کبیره» و «صغیره» تفاوتی ندارد.
م « ۱۸۲۸ » انسان در صورتی میتواند نماز را تمام بخواند که بخواهد ده روز را در یکجا بماند؛ پس اگر بخواهد برای نمونه ده روز در تهران و کرج یا نجف و کوفه بماند، لازم است نماز را شکسته بخواند و ملاک آن است که از دید مردم دو جا بهشمار نیاید و بهاندازهای به یکدیگر نزدیک باشد که بیش از مرز ترخّص دور نباشد.
م « ۱۸۲۹ » مسافری که میخواهد ده روز در جایی بماند اگر از آغاز قصد داشته باشد که در میان ده روز به اطراف آنجا برود و جایی که میخواهد برود جزو حریم شهر اقامت یا از باغها و کشتزارهای اطراف آن باشد؛ بهگونهای که رفتن به آنجا با ماندن در شهر ناسازگار نباشد و به حدّ ترخّص نرسد، اشکال ندارد، ولی اگر بیش از حدّ ترخّص باشد و مدت رفت و آمد برای نمونه به اندازهای باشد که در دید مردم با
(۳۸۵)
ماندن ده روز ناسازگاری دارد، لازم است نماز را در همه ده روز شکسته بخواند و چنانچه بخواهد تا کمتر از چهار فرسخ برود و در نیت او باشد که در میان ده روز، تنها یک یا دو بار این مسیر را برود و بیش از چند ساعت، رفت و برگشت را طول ندهد، باید نماز را در همه ده روز تمام بخواند.
م « ۱۸۳۰ » مسافری که تصمیم ندارد ده روز در جایی بماند، مانند آنکه قصد نماید که اگر همراهی یافت یا منزل خوبی پیدا کرد، ده روز در آنجا بماند، نماز را شکسته بخواند.
م « ۱۸۳۱ » کسی که تصمیم دارد ده روز در جایی بماند؛ هرچند احتمال عادی بدهد که برای ماندن او مانعی پیش میآید، نماز را تمام بخواند و اگر احتمال پیشآمدن مانع، قوی و عقلایی باشد، نماز شکسته است، مگر اینکه برای ایجاد کردن زمینههای ماندن و برداشتن موانع آن اقدام نماید که در این صورت، هرچند احتمال عقلایی بدهد که نمیتواند بماند، باز نماز را تمام بخواند.
م « ۱۸۳۲ » اگر مسافر باور دارد که برای نمونه، ده روز یا بیشتر به آخر ماه مانده است و قصد کند که تا آخر ماه در جایی بماند، لازم است نماز را تمام بخواند و اگر در میان این مدت آشکار شود تا پایان ماه کمتر از ده روز باقی مانده است، نماز را شکسته بخواند و آنچه را که خوانده است دوباره بخواند و اگر بیرون از وقت باشد، قضا کند، مگر این که قصد وی نسبت به ماندن در ده روز اصالت داشته باشد و وی آخر ماه را در تطبیق اشتباه کرده باشد که در این صورت، تمام خواندن نماز درست است.
م « ۱۸۳۳ » اگر نداند تا آخر ماه چند روز مانده است و قصد کند که تا آخر ماه بماند و پس از قصد نیز آگاهی نیابد که تا پایان ماه، ده روز است، باید نماز را شکسته بخواند؛ هرچند از هنگامی که قصد کرده است تا آخر ماه، در واقع بیش از ده روز باشد.
م « ۱۸۳۴ » اگر نداند تا پایان ماه چند روز مانده است و قصد کند تا پایان ماه بماند،
(۳۸۶)
در صورتی که پایان ماه آشکار باشد؛ برای نمونه، روز جمعه باشد، ولی مسافر نداند روز نخست قصد وی پنجشنبه است که مدت اقامت او نه روز باشد یا چهارشنبه بوده که ده روز باشد و سپس بداند که روز نخست قصد وی چهارشنبه بوده، نماز تمام است.
م « ۱۸۳۵ » اگر قصد کند که تا پایان ماه که برای نمونه جمعه است، ده روزِ تمام در جایی بماند و پس از خواندن یک نماز چهار رکعتی در آنجا آشکار شود آن روز آغاز ماه دیگر بوده و این ماه، بیست و نه روز است و در آن روز که آغاز ماه دیگر است از محل بیرون میرود، باید تا زمان بیرون رفتن، نماز را تمام بخواند و در غیر این صورت ـ که روز پایان ماه را نداند ـ نماز را شکسته بخواند؛ هرچند از هنگامی که قصد کرده است تا روز پایان ماه، ده روز یا بیشتر باشد.
م « ۱۸۳۶ » اگر نداند نخستین روز قصد اقامت وی چندمین روز ماه است و تا پایان ماه چند روز مانده است و قصد وی این باشد که تا پایان ماه بماند؛ چنانچه تا پایان ماه ده روز یا بیشتر هم مانده باشد، باید نماز را شکسته بخواند.
م « ۱۸۳۷ » اگر مسافر تصمیم دارد تا زمانی معین در جایی بماند؛ اگر نداند تا آن زمان چند روز میماند، لازم است نماز را شکسته بخواند؛ اگرچه بعد از آن بفهمد تا آن زمان ده روز بوده است. بنابراین، کسی که میخواهد تا آخر ماه در جایی بماند و نداند که ماه کامل است یا ناقص، نماز را شکسته بگزارد؛ هرچند بعد بداند که ماه کامل بوده و تا پایان آن ده روز مانده بوده است.
م « ۱۸۳۸ » اگر قصد کند که ده روز در جایی بماند و پیش از خواندن یک نماز چهار رکعتی از ماندن پشیمان شود یا تردید نماید که در آنجا بماند یا به جای دیگر برود، لازم است نماز را شکسته بخواند.
م « ۱۸۳۹ » اگر پس از خواندن یک نماز چهار رکعتی از ماندن پشیمان شود یا در آن تردید نماید، باید نماز را تا وقتی که در آنجاست تمام بخواند؛ خواه نماز چهار
(۳۸۷)
رکعتی را ادا خوانده باشد یا قضای نمازی که در همانجا از دست رفته است را گزارده باشد، ولی تنها گذشتن وقت نماز چهار رکعتی کافی نیست، مانند اینکه در همه وقت، حایض یا بیهوش یا در حال دیوانگی باشد و نمازی نخوانده باشد.
م « ۱۸۴۰ » مسافری که قصد کرده است در جایی ده روز بماند، اگر روزه بگیرد و پس از ظهر از ماندن در آنجا پشیمان شود، در صورتی که یک نماز چهار رکعتی خوانده باشد، نماز خود را تا وقتی که در آنجاست تمام بخواند و روزه ماه رمضان را بگیرد و اگر یک نماز چهار رکعتی نخوانده باشد، روزه آن روز درست است، ولی نمازهای خود را شکسته بخواند و روزهای بعد نمیتواند روزه بگیرد.
م « ۱۸۴۱ » مسافری که قصد کرده است ده روز در جایی بماند، اگر از ماندن پشیمان شود یا در ماندن تردید داشته باشد و شک کند که آیا یک نماز چهار رکعتی پیش از برگشتن از قصد خوانده است یا نه، نمازهای خود را شکسته بخواند.
م « ۱۸۴۲ » اگر مسافر به نیت این که نماز را شکسته بخواند وارد نماز شود و در میان نماز تصمیم بگیرد که ده روز یا بیشتر بماند، نماز را چهار رکعتی تمام نماید و اگر پس از سلام نماز چهار رکعتی از نیت خود بازگردد، تصمیم وی اعتباری ندارد و نمازهای دیگر او تمام است.
م « ۱۸۴۳ » مسافری که قصد کرده است ده روز در جایی بماند، اگر در میان نخستین نماز چهار رکعتی از قصد خود بازگردد یا در ماندن تردید نماید؛ چنانچه به رکوع رکعت سوم نرفته باشد، بنشیند، نماز را دو رکعتی تمام نماید و نمازهای دیگر خود را شکسته بخواند و اگر به رکوع رکعت سوم رفته باشد، نماز باطل است و باید آن را دوباره به صورت شکسته بخواند و تا وقتی در آنجا هست، نماز را شکسته بخواند.
م « ۱۸۴۴ » مسافری که قصد کرده است ده روز در جایی بماند، اگر بیش از ده روز در آنجا بماند، تا وقتی مسافرت نکرده است، نماز را تمام بخواند و نیاز نیست دوباره قصد ماندن ده روز کند.
(۳۸۸)
م « ۱۸۴۵ » مسافری که قصد کرده است ده روز در جایی بماند، لازم است روزه واجب معین؛ مانند: روزه ماه رمضان را بگیرد و میتواند روزه مستحبی را نیز بجا آورد و نماز جمعه، نافله ظهر، و عصر و عشا را هم بخواند.
م « ۱۸۴۶ » مسافری که قصد کرده است ده روز در جایی بماند؛ چنانچه پس از گذشتن ده روز یا پس از خواندن یک نماز چهار رکعتی بخواهد به جایی که کمتر از چهار فرسخ شرعی است برود و به جای اقامت خود بازگردد؛ هرچند یک نماز تمام هم نخوانده باشد، لازم است نماز را تمام بخواند؛ اگرچه بهگونهای بیرون رود که به اقامت او ضرری وارد آورد، مانند این که یک روز در جای دوم بماند و تا هنگامی که قصد سفر شرعی دیگری نکرده، نماز وی تمام است.
م « ۱۸۴۷ » اگر نخواهد پس از بازگشتن از سفر کوتاه خود به محل اقامت خود، ده روز در آنجا بماند؛ هنگام رفتن به جایی که کمتر از چهار فرسخ است و در هنگامی که در جای دوم میماند، نماز او تمام است، ولی از جای دوم که برمیگردد، اگر قصد هشت فرسخ داشته باشد، نماز شکسته است و اگر قصد آن را ندارد، تمام میباشد.
م « ۱۸۴۸ » کسانی که برای تبلیغ به جایی میروند؛ مانند: اهل علم؛ اگر پس از قصد ده روز و خواندن یک نماز چهار رکعتی بهجای دیگری که چهار فرسخ نیست، دعوت شوند و بخواهند یک دهه یا یک ماه بین دو جا رفت و آمد کنند، نماز آنها در هر دو جا تمام است؛ مگر وقتی که قصد سفر دیگری نمایند، مانند این که روز پایان رفت و آمد از جای دوم با قصد رفتن به وطن، به راه بیفتند که در این هنگام پس از بیرون رفتن از حدّ ترخّص، نماز شکسته است؛ هرچند از جای نخست که جای اقامت بوده است بگذرند.
م « ۱۸۴۹ » اگر برگشتن به جای اقامت، تنها از این جهت باشد که در راه سفر قرار گرفته است و رفت و برگشت او تا جایی که میخواهد برود در مجموع هشت فرسخ است، پس از گذشتن از حد ترخّص در مقصد بازگشت و در جایی که پیشتر قصد
(۳۸۹)
ماندن کرده است، نماز را شکسته بخواند.
م « ۱۸۵۰ » مسافری که قصد کرده است ده روز در جایی بماند اگر پس از گزاردن یک نماز چهار رکعتی بخواهد به جایی رود که کمتر از مسافت شرعی هشت فرسخ است، نماز خود را در همه سفر تمام بخواند؛ خواه قصد ماندن ده روز در مقصد یا در میان راه را داشته باشد یا نداشته باشد و اگر میخواهد به جایی برود که هشت فرسخ یا بیشتر باشد لازم است در راه و در مقصد، نماز را شکسته بگزارد؛ مگر آن که بخواهد ده روز در مقصد بماند که باید نماز را در هنگام رفتن، شکسته و در مقصد تمام بخواند.
م « ۱۸۵۱ » مسافری که قصد کرده ده روز در جایی بماند، اگر پس از خواندن یک نماز چهار رکعتی بخواهد به جایی که کمتر از چهار فرسخ است برود؛ چنانچه تردید یابد که بهجای نخست بازمیگردد یا نه، یا به کلی از برگشتن به آنجا غافل باشد یا بخواهد بازگردد ولی تردید داشته باشد که ده روز در آنجا میماند یا نه و یا از ده روز ماندن در آن و مسافرت از آنجا غافل باشد، باید نمازهای خود را از وقتی که میرود تا زمانی که باز میگردد و پس از برگشتن، تمام بخواند.
م « ۱۸۵۲ » اگر به گمان این که دوستان وی میخواهند ده روز در جایی بمانند قصد کند که ده روز در آنجا بماند و قصد او هم وابسته به قصد آنها نباشد و پس از خواندن یک نماز چهار رکعتی بداند که آنها قصد ماندن ده روز نکردهاند، نماز را تا هنگامی که او در آنجاست تمام بخواند؛ هرچند خود نیز از ماندن پشیمان شود.
ج ـ توقف یک ماه بدون قصد
م « ۱۸۵۳ » هرگاه مسافر در جایی بماند ولی نداند ماندن او چند روز به درازا میکشد، نماز را تا سی روز شکسته بخواند و پس از گذشتن سی روز، نماز را تمام بگزارد؛ هرچند بخواهد پس از مدت کمی مسافرت نماید و اگر یک ماه از ماههای قمری نیز در جایی بماند که کمتر از سی روز است کافی میباشد.
م « ۱۸۵۴ » مسافری که میخواهد نه روز یا کمتر در جایی بماند اگر پس از آن که نه روز یا کمتر در آنجا ماند بخواهد دوباره نُه روز دیگر یا کمتر بماند و به همینگونه تا
(۳۹۰)
سی شبانهروز در جایی بماند، لازم است نماز را در روز سی و یکم تمام بخواند؛ هرچند تنها به اندازه گزاردن یک نماز مانده باشد.
م « ۱۸۵۵ » مسافری که در مدت ماندن خود تردید دارد، در صورتی میتواند نماز را تمام بخواند که سی شبانهروز را در یک جا بماند؛ پس اگر مدتی از آن را در جایی و مدتی را در جای دیگر بماند، پس از گذشتن سی شبانهروز نیز باید نماز را شکسته بخواند؛ مگر این که بخش بیشتر روز را در جایی بماند و دنباله روز را در جای دیگری که کمتر از چهار فرسخ شرعی است بماند؛ بهگونهای که بگویند سی روز در یک جا مانده است که در این صورت، باید نماز را در آنجا پس از سی روز همانند جای اقامت خود تمام بخواند.
احکام مسافری که نماز را تمام خوانده است
م « ۱۸۵۶ » اگر نمیدانسته است که وظیفه مسافر نماز شکسته است و به جای نماز شکسته، نماز تمام بخواند، نماز وی درست است.
م « ۱۸۵۷ » کسی که میداند مسافر است و باید نماز را شکسته بخواند اگر فراموش کند و نماز را بدون توجه و از روی عادت، تمام خوانده باشد، چنانچه به یاد آورد و وقت داشته باشد، باید نماز را دوباره بخواند و اگر وقت گذشته است، باید قضا نماید و نیز اگر در شماره رکعتها اشتباه کند و به جای دو رکعت، چهار رکعت بخواند، نماز باطل است.
م « ۱۸۵۸ » مسافری که میداند باید نماز را شکسته بخواند اگر برخی از ویژگیهای آن را نداند، برای نمونه نداند در سفر هشت فرسخی باید نماز را شکسته بخواند، در صورتی که آن را تمام بخواند و وقت داشته باشد، لازم است نماز را شکسته بخواند و اگر وقت گذشته است، به صورت شکسته قضا نماید.
م « ۱۸۵۹ » مسافری که میداند باید نماز را شکسته بخواند، اگر به گمان این که سفر او کمتر از هشت فرسخ است، به صورت تمام بخواند؛ هرگاه بداند سفر وی
(۳۹۱)
هشت فرسخ بوده و هنوز در وقت است، نمازی را که تمام خوانده است، دوباره شکسته بخواند و اگر وقت گذشته باشد، باید شکسته قضا نماید.
م « ۱۸۶۰ » اگر فراموش کند که مسافر است و نماز را تمام بخواند، چنانچه در وقت به یاد آورد، لازم است آن را شکسته بجا آورد و اگر بجا نیاورد و پس از وقت به یاد آورد، آن را به صورت شکسته قضا نماید.
م « ۱۸۶۱ » کسی که لازم است نماز را تمام بخواند اگر آن را شکسته بجا آورد، باطل است و همچنین کسی که قصد ماندن ده روز در جایی را دارد و نمیدانسته است که باید نماز را تمام بخواند و آن را شکسته گزارده، لازم است در وقت، نماز را به صورت کامل انجام دهد و اگر وقت گذشته است، آن را قضا نماید.
م « ۱۸۶۲ » اگر وارد نماز چهار رکعتی شود و در میان نماز به یاد آورد که مسافر است یا بداند که سفر او تا جایی که مقصد اوست، هشت فرسخ میباشد؛ چنانچه به رکوع رکعت سوم نرفته باشد، لازم است نماز را در دو رکعت به پایان رساند و اگر به رکوع رکعت سوم رفته، نماز باطل است و چنانچه به اندازه خواندن یک رکعت هم وقت داشته باشد، نماز را دوباره شکسته بخواند و در غیر اینصورت، باید نماز را شکسته قضا کند.
م « ۱۸۶۳ » اگر قصد دیدار کسی را دارد و گمان میکند که مسیر آن برای نمونه هفت فرسخ است و آشکار شود که طول آن هشت فرسخ است، لازم است نماز را شکسته بخواند و همچنین است اگر در حال حاضر قصد سفر هشت فرسخی را نماید.
م « ۱۸۶۴ » اگر مسافر بعضی از ویژگیهای نماز مسافر را نداند، مانند آنکه نداند که اگر چهار فرسخ برود و همان روز یا شب آن باز گردد و رفتن و برگشتن وی در مجموع هشت فرسخ باشد، باید نماز را شکسته بخواند؛ چنانچه با نیت نماز چهار رکعتی وارد نماز شود و پیش از رکوع رکعت سوم، مسأله را بداند، لازم است نماز را در دو رکعت به پایان رساند و در صورتی که پس از قیام رکعت سوم و پیش از رکوع
(۳۹۲)
بداند، باید بنشیند و نماز را به پایان برد و دو سجده سهو برای قیام زیادی انجام دهد و اگر در رکوع رکعت سوم یا پس از آن بداند، نماز باطل است.
م « ۱۸۶۵ » مسافری که باید نماز را تمام بخواند اگر به سبب ندانستن مسأله، به نیت نماز دو رکعتی وارد نماز شود و مسأله را در میان نماز بداند، لازم است نماز را در چهار رکعت به پایان رساند.
م « ۱۸۶۶ » مسافری که نماز نخوانده است اگر پیش از پایان وقت به وطن برسد یا به جایی وارد شود که میخواهد ده روز در آن بماند، لازم است نماز را تمام بخواند و کسی که مسافر نیست اگر در آغاز وقت نماز نخواند و سپس مسافرت کند، واجب است نماز را شکسته بخواند.
م « ۱۸۶۷ » اگر از مسافری که باید نماز را شکسته بخواند، نماز ظهر یا عصر یا عشا قضا شود باید آن را به صورت دو رکعتی قضا نماید؛ هرچند در وطن باشد و اگر از کسی که مسافر نیست یکی از این سه نماز قضا شود، باید آن را به صورت چهار رکعتی قضا نماید؛ هرچند در سفر باشد.
م « ۱۸۶۸ » مستحب است مسافر پس از هر نمازی که به صورت شکسته میخواند، سی بار بگوید: «سُبْحانَ اللَّهِ وَالْحَمْدُلِلَّهِ وَلا إِلهَ اِلاَّ اللَّهُ وَاللَّهُ أَکبَر»؛ هرچند گفتن آن پس از هر نماز به منظور تعقیب مستحب است، ولی در تعقیب نماز ظهر، عصر و عشا، بیشتر سفارش شده است.
م « ۱۸۶۹ » حکم نماز مسافر هیچگونه بستگی به آسان یا سخت بودن سفر ندارد، بلکه در مسافرتهای آسان امروزی نیز با شرایطی که گفته شد، لازم است نماز را شکسته خواند.
م « ۱۸۷۰ » مسافر میتواند در مسجد الحرام، مسجد پیغمبر صلیاللهعلیهوآله و مسجد کوفه نماز را تمام بخواند، و در جاهایی از آن که پیش از این جزو مسجدهای یاد شده نبوده و بعد به آن پیوسته است، باید نماز را تمام بخواند و نیز مسافر میتواند در حرم و رواق و در کنار حرم مطهر حضرت سیدالشهدا علیهالسلام و در مسجد پیوسته به
(۳۹۳)
حرم و در همه جای روضه مقدّس، نماز را تمام بخواند و اگر نماز او در این چهار مکان قضا شود، میتواند آن را بهصورت تمام قضا نماید.
م « ۱۸۷۱ » کسی که میداند مسافر است و باید نماز را شکسته بخواند اگر جز در چهار جایی که گفته شد، به عمد، نماز را تمام بخواند، نماز باطل است و اگر فراموش کند که نماز مسافر شکسته است و آن را تمام بخواند، لازم است نماز را دوباره بخواند و اگر پس از وقت به یاد آورد، باید قضا نماید.
(۳۹۴)
نماز جماعت
شریعت اسلام، همانگونه که در پیش آمد به یکپارچگی امت اسلام اهمیت داده و به آن سفارش بسیار نموده و برای حفظ و ادامه آن، برنامههای خاصی ارایه کرده که مهمترین آنها نمازهای گروهی؛ بهویژه نماز جماعت است.
م « ۱۸۷۲ » نماز جماعت از مهمترین پسندیدهها و بزرگترین آداب مذهبی است و از پاداش ویژه و بسیار آن در متون دینی بسیار یاد شده است.
مستحب است نمازهای واجب ـ به خصوص نمازهای پنجگانه ـ به جماعت خوانده شود و در نماز صبح، مغرب و عشا؛ بهویژه برای همسایه مسجد و کسی که صدای اذان مسجد را میشنود، بیشتر به آن سفارش شده است. همچنین مستحب است نمازهای واجب دیگر؛ جز نماز طواف و آیات، با جماعت خوانده شود.
م « ۱۸۷۳ » روایتهای فراوان و معتبری بیان میدارد که اگر یک نفر به امام جماعت اقتدا کند، هر رکعت از نماز آنان پاداش صدوپنجاه نماز را دارد و اگر دو نفر اقتدا کنند، هر رکعت آن برابر با پاداش ششصد نماز میباشد و هرچه افراد نمازگزار بیشتر شوند، ثواب نماز افزونی مییابد تا به ده نفر رسد و هنگامی که شماره آنان از ده نفر گذشت، اگر همه آسمانها کاغذ، و دریاها مرکب، و درختها قلم، و جن و انسان و فرشتگان نویسنده شوند، نمیتوانند پاداش یک رکعت آن را به نگارش
(۳۹۵)
آورند.
م « ۱۸۷۴ » نرفتن به نماز جماعت به جهت بیاعتنایی و سبک شمردن آن جایز نیست و سزاوار نیست مسلمان، بدون عذر به نماز جماعت حاضر نشود.
م « ۱۸۷۵ » مستحب است بردباری نماید تا نماز را به جماعت بگزارد؛ هرچند نماز، اندکی از آغاز وقت به تأخیر افتد. البته، نماز فرادا در وقت فضیلت، برتر از نماز جماعت در غیر وقت فضیلت است؛ بهویژه اگر تأخیر نماز جماعت تکرار یابد یا عادت شود؛ چنانکه نماز جماعت کوتاه مدت برتر از نماز فرادا در مدت زمان طولانی است؛ هرچند شایسته نیست که همیشه یا به حسب عادت مدّت نماز جماعت، بیش از اندازه کوتاه گردد.
م « ۱۸۷۶ » هنگامی که نماز جماعت برپا میشود شایسته است در صورتی که نماز را به صورت فرادا خوانده است، دوباره آن را با جماعت بگزارد و اگر بداند که نماز نخست باطل بوده، نماز دوم او بسنده است.
م « ۱۸۷۷ » اگر امام یا مأموم بخواهد نمازی را که با جماعت خوانده است دوباره با جماعت بگزارد، باید تفاوتی داشته باشد، مانند آن که در نمازی که خوانده مأموم بوده است و در نمازی که دوباره میخواند، امام باشد یا عکس آن تحقق یابد یا برخی از افراد جماعت دوم؛ خواه امام باشد یا مأمومان، افراد دیگری باشند.
م « ۱۸۷۸ » امام یا مأموم میتواند در نمازی که به جماعت خوانده دوباره برای مأموم دیگری که نماز را به جماعت نگزارده است امام شود و نماز را به جماعت بخواند؛ بر این اساس، یک امام جماعت میتواند در دو مسجد نماز جماعت برپا کند و نماز را دوباره بخواند، ولی اگر بخواهد برای مرتبه سوم باز به جماعت نماز بخواند، اشکال دارد.
م « ۱۸۷۹ » اگر در نماز به اندازهای وسواس دارد که برای نماز اشکال پدید میآورد، در صورتی که بداند با نماز جماعت از وسواس آسوده میشود، لازم است نماز را با جماعت بخواند.
م « ۱۸۸۰ » اگر پدر یا مادری از فرزند خود بخواهند که نماز را به جماعت بخواند
(۳۹۶)
یا نگزاردن آن سبب آزار یا بیحرمتی به آنان میگردد، نماز جماعت بر او واجب میشود.
م « ۱۸۸۱ » نمازهای مستحبی را نمیتوان به جماعت گزارد، ولی خواندن نماز باران، عید فطر و قربان در زمان غیبت امام علیهالسلام با جماعت اشکال ندارد.
م « ۱۸۸۲ » هنگامی که امام جماعت، نمازهای شبانهروز را میگزارد، در هر کدام از آن میتوان به او اقتدا کرد، ولی اگر به باور مأموم، امام جماعت، نماز یومیه را به احتیاط میگزارد، نمیتوان به او اقتدا کرد؛ مگر در جایی که مأموم و امام، هر دو احتیاط داشته باشند، مانند آن که دو نفر با هم سفر کرده باشند و بخواهند به احتیاط نماز را شکسته و تمام بخوانند، که هر دو میتوانند در نمازِ شکسته خود، به نماز شکسته دیگری و در نماز تمام، به نمازِ تمام او اقتدا کند.
م « ۱۸۸۳ » اگر امام جماعت، قضای نماز یومیه خود یا دیگری را ـ که مرده است ـ بخواند، میتوان به او اقتدا کرد.
م « ۱۸۸۴ » اگر نماز را به احتیاط قضا میکند یا قضای نماز دیگری را میخواند که آشکار نیست این نماز از او قضا شده است یا به تبرّع آن را میگزارد یا قضای احتیاطی مینماید، اقتدای به او اشکال دارد، ولی اگر حتی نداند که این نماز از میت قضا شده است، میتوان به او اقتدا کرد؛ هرچند برای آن نماز مزدی گرفته باشد.
م « ۱۸۸۵ » اگر نداند نمازی را که امام میخواند نماز شبانهروز است یا نماز مستحب، نمیتواند به او اقتدا کند. البته، میتواند به رجاء به او اقتدا کند و چنانچه بداند نماز واجب گزارده، نماز درست است و در غیر اینصورت، باطل میباشد.
شرایط نماز جماعت
نماز جماعت دارای چهار شرط اساسی است که به شرح زیر میباشد:
شرط اوّل ـ میان امام و مأموم مانع نباشد
م « ۱۸۸۶ » در جماعت شرط است که میان امام، مأموم و مأمومان ـ که نسبت به یکدیگر واسطهاند ـ حایلی نباشد و منظور از حایل، چیزی است که مانع از دیدن شود؛ مانند: پرده یا دیوار؛ پس اگر در همه جای نماز یا بخشی از آن میان امام و
(۳۹۷)
مأموم یا میان مأموم و مأموم دیگر ـ که واسطه پیوستن به امام است ـ حایلی باشد، جماعت باطل میشود؛ هرچند مانع از جنس شیشه باشد. البته، زن از این حکم برکنار است و حایل میان او و مرد اشکال ندارد.
م « ۱۸۸۷ » اگر امام در محراب باشد و کسی پشت سر او اقتدا نکرده باشد و کسانی که دو طرف محراب ایستادهاند به واسطه دیوار محراب یا حایل دیگری، امام را نبینند، نمیتوانند به او اقتدا کنند، ولی نماز کسانی که پشت سر آنها هستند، درست است.
م « ۱۸۸۸ » اگر کسانی که دو طرف صف ایستادهاند به واسطه بلندی صف نخست، امام یا صف پیش روی خود را نبینند، میتوانند اقتدا نمایند.
م « ۱۸۸۹ » اگر صفهای جماعت تا درب مسجد برسد، نماز کسی که برابر درب و پشت صف ایستاده درست است و نیز نماز کسانی که با دیدن او اقتدا میکنند یا دو طرف او ایستادهاند و به واسطه او به امام پیوند دارند، درست است؛ هرچند صف جلو را نبینند.
م « ۱۸۹۰ » کسی که پشت ستون ایستاده است، اگر از سمت راست یا چپ به واسطه مأموم دیگری به امام پیوسته نباشد، نمیتواند به او اقتدا کند، ولی اگر از سمت راست یا چپ پیوسته باشد، اقتدا نمودن اشکال ندارد.
شرط دوّم ـ جای ایستادن امام از مأموم بلندتر نباشد
م « ۱۸۹۱ » جای ایستادن امام نباید از جای مأموم بلندتر باشد، ولی در صورتی که جای امام کمتر از یک وجب بلندتر باشد، اشکال ندارد.
م « ۱۸۹۲ » اگر زمین دارای سراشیبی باشد و امام در سمتی که بلندتر است بایستد، چنانچه سراشیبی آن زیاد نباشد بهگونهای که به آن زمین هموار گویند، نماز جماعت اشکال ندارد.
م « ۱۸۹۳ » اگر جای مأموم بلندتر از جای امام باشد، در صورتی که بلندی به اندازه عادی باشد و از دید مردم، یک اجتماع بهشمار آید، اشکال ندارد؛ بر این
(۳۹۸)
اساس، در ساختمانهای امروزه، فاصله هر طبقه به هر اندازه که باشد نیز در صورتی که بگویند اجتماع پدید میآید، گزاردن نماز جماعت اشکال ندارد و ساختمان؛ هرچند طبقات بسیاری داشته باشد، برگزاری نماز جماعت در آن درست است، ولی چنانچه بلندی آن به اندازهای باشد که نگویند نمازگزاران اجتماع کردهاند، برگزاری نماز جماعت درست نیست.
م « ۱۸۹۴ » اگر جای مأموم بلندتر از جای امام باشد و دیگر لوازم و شرایط اقتدا رعایت شود، نماز جماعت اشکال ندارد؛ برای نمونه، اگر امام در صحن مسجد بایستد و با رعایت ترتیب، دستهای از مأمومان در ایوان پشت سر آن یا پشتبام باشند؛ بهگونهای که به آن جماعت گویند، درست است.
شرط سوّم ـ رعایت فاصله میان امام و مأموم و میان مأمومان
م « ۱۸۹۵ » اگر میان کسانی که در یک صف ایستادهاند بچه ممیزی فاصله شود و نمازگزاران ندانند نماز او باطل است، میتوانند به جماعت اقتدا کرد؛ هرچند به درستی نماز او شک داشته باشند، و اگر فاصله چندانی نباشد؛ بهگونهای که ممیزّ، پیوندِ دنباله صف به امام باشد، مانع بهشمار نمیآید؛ هرچند نماز او باطل باشد.
م « ۱۸۹۶ » اگر کسی که نماز وی باطل است در میان افراد یک صف باشد، دیگران میتوانند به آن جماعت اقتدا کنند، ولی اگر چندین نفر باشند که نمازشان باطل است و از افرادی که نمازشان صحیح است فاصله زیادی شود، نمیتوانند به آن جماعت اقتدا کنند.
م « ۱۸۹۷ » اگر میان مأموم و امام یا میان مأموم و مأموم دیگری که واسطه پیوند مأموم با امام است کمتر از اندازه بدن یک انسان در سجده ـ که نزدیک به یک متر است ـ فاصله افتد، اشکال ندارد، ولی اگر بیش از این اندازه فاصله شود، جماعت درست نیست.
م « ۱۸۹۸ » اگر در میان نماز به اندازه بدن یک انسان در سجده فاصله ایجاد شود، باید قصد فرادا نماید و نماز را به پایان ببرد.
(۳۹۹)
شرط چهارم ـ مأموم جلوتر از امام نایستد
م « ۱۸۹۹ » مأموم نباید جلوتر از امام بایستد و اگر مساوی او نیز بایستد، اشکال دارد و لازم است اندکی عقبتر بایستد، ولی چنانچه قد او بلندتر از امام باشد؛ بهگونهای که سر وی در رکوع و سجود جلوتر از امام قرار میگیرد، اشکال ندارد و در صورتی که دو یا چند نفر باشند، پشت سر امام میایستند و اگر در دو طرف امام نیز بایستند، اشکال ندارد و در صورت امکان بهتر است مأموم طرف راست امام بایستد.
م « ۱۹۰۰ » اگر مأموم در آغاز جماعت یا در میان آن، جلوتر بایستد، جماعت باطل میشود. رعایت این شرط در همه حالات نماز؛ حتی در حالت رکوع و سجود لازم است.
وظیفه مأمومان در جماعت
م « ۱۹۰۱ » اگر پس از تکبیر امام، صف جلو آماده نماز شود و تکبیر گفتن آنان نزدیک باشد، کسی که در صف بعدی ایستاده است میتواند تکبیر بگوید، ولی بهتر است شکیبایی نماید و پس از صف جلو تکبیر بگوید.
م « ۱۹۰۲ » اگر بداند نماز یک صف از صفهای جلو باطل است، در صفهای بعدی نمیتواند اقتدا کند، ولی اگر نداند نماز آنان درست است یا نه، میتواند اقتدا نماید.
م « ۱۹۰۳ » هرگاه بداند نماز امام باطل است، مانند آنکه بداند امام وضو ندارد؛ هرچند امام، خود توجه به آن نداشته باشد، نمیتواند به او اقتدا کند، ولی در صورتی که نماز امام تنها برخی از زمینهها را نداشته باشد یا با همراه برخی از موانع باشد؛ بهگونهای که نبود سهوی آن زمینهها یا همراه بودن سهوی آن موانع، نماز را باطل نمیکند، میتوان به او اقتدا کرد؛ مانند آن که امام جماعت به سهو از قبله منحرف باشد و اندازه انحراف وی به بیش از سمت راست یا سمت چپ قبله
(۴۰۰)
نرسیده باشد یا ندانسته با لباس نجس نماز بخواند.
م « ۱۹۰۴ » اگرامام برخی از کارهای نماز را انجام ندهد؛ چنانچه انجام آن کارها به جای مأموم نباشد، میتوان به او اقتدا کرد؛ بر این اساس، اگر امام به سبب فراموشی، تسبیحات اربعه را در رکعت سوم و چهارم نخواند، میتوان به او اقتدا کرد، ولی در آن رکعتی که همه یا بخشی از حمد را نخوانده است، نمیتوان به او اقتدا نمود؛ هرچند در هنگام رکوع به وی اقتدا شود.
م « ۱۹۰۵ » اگر مأموم پس از نماز بداند که امام عادل نبوده یا به جهتی نماز وی باطل میباشد؛ برای نمونه، بدون وضو نماز خوانده است، نماز جماعت مأموم درست است. همچنین، اگر در میان نماز به یکی از سه چیز یاد شده آگاهی یابد، نیت فرادا کند و ادامه نماز را بخواند و در اینصورت، نماز او درست است.
م « ۱۹۰۶ » اگر به سهو، پیش از امام سر از رکوع بردارد و به سبب پیروی از امام جماعت، رکوع را زیاد کرده باشد، نماز وی باطل نمیشود؛ هرچند زیادی سهوی رکوع در نماز فرادا آن را باطل میسازد.
م « ۱۹۰۷ » اگر در میان نماز شک کند که اقتدا کرده است یا نه؛ چنانچه اطمینان یابد که اقتدا کرده، لازم است نماز را به جماعت به پایان رساند، ولی چنانچه اطمینان نیابد، باید نماز را به نیت فرادا بخواند.
م « ۱۹۰۸ » اگر در میان نماز؛ پس از رکوع یا پیش از آن شک کند که تکبیرة الاحرام را گفته است یا نه، بنا گذارد که آن را گفته است و اگر اطمینان دارد که تکبیرة الاحرام را گفته، ولی شک کند که نیت جماعت کرده است یا نه، نماز را به نیت فرادا به پایان رساند؛ هرچند پیش از نماز، قصد جماعت داشته باشد و اکنون نیز وارد به انجام کاری شده باشد که مأمومان انجام میدهند؛ برای نمونه، در حال گوش فرا دادن به حمد و سوره امام باشد.
نیت فرادا و جماعت
م « ۱۹۰۹ » اگر در میان نماز جماعت ناچار شود، میتواند نیت فرادا کند.
م « ۱۹۱۰ » مأموم نمیتواند بدون عذر، نیت فرادا کند؛ خواه از آغاز تصمیم بر آن
(۴۰۱)
داشته باشد یا در میان نماز تصمیم بگیرد.
م « ۱۹۱۱ » اگر مأموم بهخاطر عذری پس از حمد و سوره امام، نیت فرادا کند، لازم نیست حمد و سوره را بخواند.
م « ۱۹۱۲ » اگر در میان نماز جماعت به ناچار نیت فرادا نماید، نباید پس از رفع مشکل، دوباره نیت جماعت کند، ولی اگر تردید نماید که نیت فرادا کند یا نه و سپس تصمیم بگیرد که نماز را با جماعت به پایان ببرد، درست است.
م « ۱۹۱۳ » اگر شک کند که نیت فرادا کرده یا نه، باید بنا گذارد که نیت فرادا نکرده است.
م « ۱۹۱۴ » اگر هنگامی که امام در رکوع است اقتدا کند و به رکوع امام برسد؛ هرچند ذکر امام به پایان رسیده باشد، نماز به جماعت برگزار میشود و این خود، یک رکعت بهشمار میآید، ولی اگر به اندازه رکوع خم شود و به رکوع امام نرسد، نماز را به شیوه فرادا به پایان ببرد.
م « ۱۹۱۵ » اگر هنگامی که امام در رکوع است اقتدا کند، به اندازه رکوع خم شود و پیش از ذکر رکوع شک کند که به رکوع امام رسیده است یا نه، نماز درست است؛ هرچند فرادا بهشمار میآید.
م « ۱۹۱۶ » اگر هنگامی که امام در رکوع است اقتدا کند و پیش از آن که به اندازه رکوع خم شود، امام سر از رکوع بردارد، میتواند بایستد تا امام برای رکعت دیگر برخیزد و در رکعت بعد به امام برسد و در صورت رسیدن به امام، نیازی به تکبیر نیست و باید آن را رکعت نخست نماز خود بهشمار آورد، ولی در صورتی که برخاستن امام بهاندازهای طول بکشد که نگویند این شخص نماز جماعت میخواند، لازم است نیت فرادا نماید.
اقتدای به امام جماعت
م « ۱۹۱۷ » اگر در آغاز نماز یا میان حمد و سوره اقتدا کند و خود را به رکوع امام نرساند، جماعت برگزار نمیشود؛ مگر این که عذری داشته باشد، ولی چنانچه
(۴۰۲)
بهصورت ناگهانی، پیش از آن که به رکوع رود، امام سر از رکوع بردارد، نماز او به جماعت درست است و باید رکوع کند و خود را به امام برساند و اگر به عمد رکوع خود را تأخیر نینداخته است، نماز او درست میباشد و در غیر اینصورت، لازم است نماز را دوباره بخواند.
م « ۱۹۱۸ » چنانچه مأموم احتمال دهد در صورتی که بخواهد خود را به صف برساند و اقتدا نماید امام سر از رکوع برمیدارد، میتواند در همان جایی که ایستاده است اقتدا نماید و تکبیر بگوید و سپس به رکوع برود و زیاد بودن فاصله میان مأموم با امام یا صف جماعت مانع از اقتدا نیست، به شرط آن که مانعی از اقتدا در آنجا نباشد ـ مانند: بودن حایل یا بلند بودن جای امام و مأموم ـ و باید مأموم پس از رسیدن به رکوع امام در حال رکوع یا پس از آن و حتی پس از سجده؛ هرچند با چند بار حرکت، خود را به امام یا صف جماعت برساند و در هر صورت در حرکت ذکر نگوید و گذر از این فاصله، در صورتی که کار زیادی بهشمار نیاید، نماز او درست است.
م « ۱۹۱۹ » اگر نمازگزار هنگامی برسد که امام وارد خواندن تشهد آخر نماز شده است و بخواهد به پاداش جماعت برسد، لازم است پس از نیت و گفتن تکبیرة الاحرام بنشیند و تشهد را با قصد ذکر با امام بخواند، ولی سلام را نگوید و در این هنگام به صورت تجافی (نیمه نشسته) بنشیند و صبر نماید تا سلام نماز را بگوید و سپس بایستد و بدون آن که دوباره نیت کند و تکبیر بگوید، حمد و سوره را بخواند و همان را رکعت نخست خود بهشمار آورد و در غیر تشهد رکعت آخر نیز میتواند به همین صورت عمل کند.
م « ۱۹۲۰ » در نماز جماعت باید میان مأموم و امام، شیشه، پرده و چیزی مانند آن ـ که پشت آن دیده نمیشود ـ فاصله نباشد. همچنین است میان انسان و هر مأموم دیگری که انسان به واسطه او به امام پیوسته است.
(۴۰۳)
م « ۱۹۲۱ » اگر مأموم زن، و امام مرد باشد و میان آنها یا میان آن زن و مأموم دیگری که مرد بوده و زن به واسطه او به امام پیوسته است، پرده و مانند آن باشد، اشکال ندارد، ولی در صورتی که امام و مأموم، هر دو زن باشند، همانند مردان نباید چیزی میان آن دو فاصله شود.
م « ۱۹۲۲ » اگر پس از آغاز نماز، میان مأموم و امام یا میان مأموم و کسی که مأموم به واسطه او به امام پیوسته است پرده یا چیز دیگری مانند شیشه حایل گردد، جماعت باطل میشود و مأموم باید نماز را به شیوه فرادا به پایان رساند.
م « ۱۹۲۳ » باید جای سجده مأموم و جای ایستادن امام بیش از گشادی میان دو قدم ـ که نزدیک به یک متر است ـ دور نباشد و نیز باید میان جای سجده انسان از جای ایستادن مأمومی که جلوی او ایستاده و دیگری به واسطه او به امام پیوسته است، بیش از یک قدم باز نباشد.
م « ۱۹۲۴ » اگر مأموم تنها به واسطه کسی که در سمت راست یا چپ او اقتدا کرده است به امام پیوسته باشد و نه از جلو، لازم است با کسی که در سمت راست یا چپ او اقتدا کرده است بیش از حدود یک متر فاصله نباشد.
م « ۱۹۲۵ » اگر در نماز، میان مأموم و امام یا میان مأموم و کسی که مأموم به واسطه او به امام پیوسته است بیش از یک قدم فاصله افتد، نماز درست است، ولی خودبهخود به فرادا تبدیل میشود و نیازی به قصد نمودن فرادا نیست.
م « ۱۹۲۶ » اگر نماز همه کسانی که در صف جلو هستند پایان یابد و برای نماز دیگر، بیدرنگ به امام اقتدا کنند، نماز جماعت صف بعدی درست است و در غیر این صورت، نماز افراد صفهای بعدی فرادا میشود.
م « ۱۹۲۷ » اگر فردی در رکعت دوم اقتدا کند، لازم نیست حمد و سوره را بخواند، ولی میتواند قنوت را بگزارد و تشهد را به شیوه تجافی ـ نیمه نشسته ـ با امام بخواند؛ به این صورت که انگشتان دستها و کف جلوی پا را بر زمین گذارد و زانوها را بلند کند و تشهد را بخواند و پس از تشهد با امام برخیزد و حمد و سوره را
(۴۰۴)
بگوید و اگر برای سوره وقت ندارد، حمد را به پایان برد و خود را در رکوع یا سجده به امام رساند.
م « ۱۹۲۸ » اگر نمازگزار هنگامی که امام در رکعت دوم نماز چهار رکعتی است، اقتدا کند، باید در رکعت دوم نماز خود ـ که رکعت سوم امام است ـ پس از دو سجده بنشیند و تشهد را به اندازه واجب بخواند و برخیزد و در صورت کم بودن وقت، یک مرتبه تسبیحات را بگوید و در رکوع یا سجده، خود را به امام برساند و اگر وقت گفتن یک مرتبه از تسبیحات را نیز ندارد، کمتر از آن را بگوید و به رکوع امام برسد و اگر هیچ وقت ندارد، تسبیحات نگوید و به رکوع امام برسد و چنانچه به رکوع نرسد، باز جماعت وی درست است.
م « ۱۹۲۹ » اگر امام در رکعت سوم یا چهارم باشد و مأموم بداند که با اقتدا و خواندن حمد به رکوع امام نمیرسد، صبر و بردباری نماید تا امام به رکوع رود و سپس اقتدا نماید.
م « ۱۹۳۰ » اگر در حال قیام رکعت سوم یا چهارم امام اقتدا کند، حمد و سوره را بخواند و اگر برای سوره وقت ندارد، حمد را به پایان برد و در رکوع یا سجده، خود را به امام رساند.
م « ۱۹۳۱ » کسی که میداند با خواندن سوره به رکوع امام نمیرسد، سوره را نخواند و در صورتی که آن را بخواند، نماز درست است.
م « ۱۹۳۲ » کسی که اطمینان دارد با آغاز کردن سوره به رکوع امام نمیرسد، واجب نیست سوره را آغاز کند یا در صورتی که آن را آغاز کرده باشد به پایان برد، بلکه میتواند با رفتن امام به رکوع، سوره را رها کند و به رکوع رود و اگر سوره را به پایان رساند و به رکوع امام نرسد، باز جماعت وی درست است.
م « ۱۹۳۳ » کسی که اطمینان دارد با خواندن سوره به رکوع امام میرسد؛ چنانچه سوره را بخواند و به رکوع نرسد؛ اگر خود را در سجده به امام برساند، نماز وی به جماعت درست است.
(۴۰۵)
م « ۱۹۳۴ » اگر امام ایستاده باشد و مأموم نداند در کدام رکعت است، میتواند اقتدا کند، ولی باید حمد و سوره را با امید عمل به واقع بخواند؛ خواه دانسته شود امام در رکعت سوم و چهارم بوده است یا در رکعت نخست و دوم ـ و در هر صورت، اگر نماز ظهر و عصر باشد، نماز درست است.
م « ۱۹۳۵ » اگر به گمان این که امام در رکعت نخست یا دوم است، حمد و سوره را نخواند و پس از رکوع بداند که در رکعت سوم یا چهارم بوده، نماز درست است، ولی چنانچه پیش از رکوع بداند، لازم است حمد و سوره را بخواند و اگر وقت ندارد، تنها حمد را بخواند و در رکوع یا سجده، خود را به امام برساند و در صورتی که برای سوره نیز وقت ندارد، آن را نخواند و اگر نمیتواند خود را در رکوع به امام برساند، خود را در سجده به امام رساند.
م « ۱۹۳۶ » اگر به گمان این که امام در رکعت سوم یا چهارم است، حمد و سوره را بخواند و پیش از رکوع یا پس از آن بداند که در رکعت نخست یا دوم بوده، نماز درست است و چنانچه در میان حمد و سوره بداند، لازم نیست آن را به پایان رساند.
م « ۱۹۳۷ » اگر هنگامی که وارد نماز مستحبی شده است، جماعت آغاز شود و اطمینان ندارد که با به پایان رساندن نماز به جماعت میرسد، مستحب است نماز را رها کند و وارد نماز جماعت شود، بلکه اگر اطمینان ندارد که به رکعت نخست جماعت میرسد یا نه، مستحب است به همین شیوه رفتار نماید.
م « ۱۹۳۸ » هرگاه در حالی که نماز واجب میخواند جماعت برپا شود، در صورتی که به رکوع رکعت سوم نرفته باشد و احتمال دهد با به پایان بردن نماز به جماعت نمیرسد، شایسته است نماز را با نیت نماز مستحبی در دو رکعت تمام کند و خود را به جماعت برساند و اگر با نماز مستحبی نیز نمیتواند خود را به جماعت برساند، پس از آن که نیت نماز مستحبی نمود، نماز خود را بشکند و خود را به جماعت رساند.
(۴۰۶)
م « ۱۹۳۹ » اگر نماز امام به پایان برسد و مأموم، تشهد یا سلام نخست را میگوید، لازم نیست نیت فرادا کند.
م « ۱۹۴۰ » کسی که یک رکعت از امام عقب مانده است، به هنگامی که امام تشهد رکعت پایانی را میخواند، میتواند صبر کند تا امام سلام نماز را بگوید و سپس برخیزد و نماز خود را ادامه دهد یا نیت فرادا کند و سپس برخیزد و نماز را به پایان رساند.
شرایط امام جماعت
م « ۱۹۴۱ » امام جماعت باید: بالغ، عاقل، شیعه دوازده امامی، عادل و حلالزاده باشد و نماز را درست بخواند و اگر مأموم مرد است، امام او نیز باید مرد باشد.
م « ۱۹۴۲ » امامت زن برای زن اشکال ندارد.
م « ۱۹۴۳ » اصل این است که هر انسانی حلالزاده است؛ خواه مسلمان باشد یا غیرمسلمان؛ مگر این که خلاف آن ثابت شود.
م « ۱۹۴۴ » اقتدا کردن بچه ممیز به بچه ممیز دیگر اشکال ندارد؛ هرچند آثار جماعت را ندارد.
م « ۱۹۴۵ » بچه ممیز میتواند به نماز جماعت بایستد و اقتدا نماید و احکام جماعت را نیز دارد.
م « ۱۹۴۶ » اگر امام جماعت در میان نماز از برخاستن ناتوان شود یا دچار نقصی گردد که مانع از اقتداست، مأموم میتواند نیت فرادا کند و نماز خود را بخواند و در صورتی که مأموم بیش از یکی باشد، فرد شایسته دیگری میتواند امامت را به عهده گیرد.
م « ۱۹۴۷ » «عدالت» ویژگی درونی است که انسان را از انجام گناه کبیره و تکرار گناه صغیره باز میدارد و همین اندازه که با کسی ارتباط داشته باشد و گناهی از او
(۴۰۷)
نبیند، نشانه پاکی و عدالت اوست و به تعبیر دیگر، نیکویی ظاهری که نشانگر پاکی باطنی و درستی در کردار است، عدالت خوانده میشود.
م « ۱۹۴۸ » اگر در عدالت امامی که او را عادل میداند شک کند، میتواند به او اقتدا نماید؛ مگر این که یقین به خلاف آن یابد.
م « ۱۹۴۹ » کسی که به صورت ایستاده نماز میخواند، نمیتواند به کسی که به شیوه نشسته یا خوابیده نماز میخواند اقتدا کند و همچنین کسی که نشسته نماز میخواند نمیتواند به کسی که به صورت خوابیده نماز میخواند اقتدا نماید و اقتدای کسی که در حالت ایستاده به تکیه کردن نیاز ندارد به کسی که به آن نیاز دارد درست نیست.
م « ۱۹۵۰ » کسی که به حالت نشسته یا خوابیده نماز میخواند میتواند به کسی که به شیوه نشسته نماز میخواند اقتدا کند و اگر حالت آنها یکسان باشد، اقتدای هر یک به دیگری جایز است، ولی اگر حالت آنان یکسان نباشد، اشکال دارد؛ مانند: اقتدای ایستادهای که برای رکوع اشاره میکند به نشستهای که برای رکوع خم میشود.
م « ۱۹۵۱ » اگر امام جماعت به سبب عذری با تیمم یا با وضوی جبیرهای نماز بخواند، کسی که میتواند وضو انجام دهد اگر به او اقتدا کند، اشکال ندارد، ولی اگر امام به سبب عذری با لباس نجس نماز میخواند، نباید به او اقتدا کرد.
م « ۱۹۵۲ » بیماری که نمیتواند از بیرون آمدن ادرار و مدفوع خودداری کند و همچنین مستحاضه و هر کس که نماز خود را به سبب عذری ناقص میخواند، نمیتواند امام جماعت دیگران شود.
م « ۱۹۵۳ » بیمار خوره یا پیسی نمیتواند امام جماعت افراد تندرست شود و همچنین گناهکار نباید امام افراد با فضیلت باشد.
احکام جماعت
(۴۰۸)
م « ۱۹۵۴ » هنگامی که مأموم نیت میکند لازم است امام را معین نماید، ولی نیازی به دانستن نام او نیست و اگر نیت اقتدا نمودن به امام حاضر کند، نماز درست است.
م « ۱۹۵۵ » اگر با قصد این که فلانی امام است به او اقتدا کند و سپس آشکار شود که شخص دیگری است، در صورتی که وی دارای شرایط امام جماعت باشد، نماز جماعت درست است و چنانچه پیش از نماز بفهمد شخص دیگری امام است که به او نیز میتوان اقتدا نمود، نماز به جماعت درست است.
م « ۱۹۵۶ » خواندن نماز با جماعت اهل سنت در مناطق اهل سنت و با وجود ضرورت اشکال ندارد و مأموم باید به شیوه عادی و به جماعت نماز گزارد و لازم نیست نماز را دوباره بخواند.
م « ۱۹۵۷ » مأموم باید جز حمد و سوره، دیگر اجزای نماز را بخواند و حمد و سوره، تنها در صورتی از او برداشته میشود که در رکعت نخست و دوم با امام جماعت نماز بخواند، ولی اگر در رکعت سوم یا چهارم، هنگامی که امام ایستاده است اقتدا کند، باید خود، حمد و سوره را بخواند.
م « ۱۹۵۸ » اگر مأموم در رکعت نخست و دوم نماز صبح، مغرب و عشا صدای حمد و سوره امام را بشنود؛ هرچند واژهها را تشخیص ندهد، نباید حمد و سوره را بخواند و در صورتی که صدای امام را نشنود، بهتر است حمد و سوره را با امید عمل به واقع، آهسته بخواند، ولی در نماز ظهر و عصر باید حمد و سوره را نخواند؛ هرچند ذکر آهسته، جایز، بلکه مستحب است و چنانچه از روی سهو آن را بلند بخواند، اشکال ندارد.
م « ۱۹۵۹ » اگر مأموم، برخی از واژههای حمد و سوره امام یا صدای همه واژههای او را بشنود، لازم است حمد و سوره را نخواند، ولی میتواند بخشی را که نمیشنود بخواند.
م « ۱۹۶۰ » اگر مأموم به سهو، حمد و سوره را بخواند یا گمان کند صدایی را که میشنود صدای امام نیست و حمد و سوره را بخواند و سپس بداند صدای امام
(۴۰۹)
بوده، نماز درست است.
م « ۱۹۶۱ » اگر شک نماید که صدای امام را میشنود یا نه، یا صدایی بشنود و نداند که صدای امام است یا صدای کسی دیگر، میتواند حمد و سوره را با امید عمل به واقع بخواند.
م « ۱۹۶۲ » مأموم نباید در رکعت نخست و دوم نماز ظهر و عصر، حمد و سوره بخواند، ولی میتواند به جای آن ذکر بگوید.
م « ۱۹۶۳ » مأموم نباید تکبیرة الاحرام را پیش از امام بگوید، ولی در ذکرهای دیگر اشکال ندارد؛ هرچند اگر صدای امام را بشنود، لازم است ذکر را پیش از او نگوید.
م « ۱۹۶۴ » اگر مأموم سلام امام را بشنود یا بداند سلام نماز را چه هنگام میگوید، نباید پیش از امام سلام بگوید و چنانچه به عمد پیش از امام سلام دهد، لازم است قصد فرادا کند، ولی اگر به سهو پیش از امام سلام بگوید، نماز درست است و لازم نیست دوباره با امام سلام دهد.
م « ۱۹۶۵ » اگر مأموم، جز تکبیرة الاحرام و سلام، چیزهای دیگر نماز را پیش از امام بگوید، اشکال ندارد، ولی مستحب است پیش از امام نگوید.
م « ۱۹۶۶ » مأموم باید جز آنچه در نماز خوانده میشود کارهای دیگر آن؛ مانند: رکوع و سجده را با امام یا کمی پس از او بجا آورد و نباید آن را پیش از امام بجا آورد و نیز نباید چندان از امام عقب بماند بهگونهای که برای نمونه امام از رکوع برخیزد، ولی مأموم هنوز به رکوع نرفته باشد، ولی چنانچه تکبیرة الاحرام را پس از امام گفته است و جماعت برپا شده باشد، نماز به جماعت درست است و اگر رعایت نکردن آن عمدی نباشد، گناه نکرده است؛ هرچند پسندیده نمیباشد.
م « ۱۹۶۷ » اگر از روی سهو یا فراموشی یا هر عذر دیگری، پیش از امام سر از رکوع بردارد؛ چنانچه امام در رکوع باشد و اطمینان یابد بهزودی سر بر نمیدارد، باید به رکوع بازگردد و با امام سر بردارد و در این صورت، افزوده شدن رکوع ـ که رکن است ـ نماز را باطل نمیکند و اگر به رکوع بازگردد و پیش از آن که به رکوع برسد، امام سر بردارد، باز هم نماز درست است.
(۴۱۰)
م « ۱۹۶۸ » اگر پیشانی خود را به سهو از سجده بردارد و ببیند امام در سجده است؛ چنانچه اطمینان دارد که اگر برگردد در سجده به امام میرسد، لازم است به سجده باز گردد و چنانچه در هر دو سجده یک رکعت، این حادثه پیش آید، نماز باطل نمیشود و در صورتی که به سجده امام نیز نرسد، تکرار شدن سجده، سبب باطل شدن نماز نمیگردد.
م « ۱۹۶۹ » اگر از روی سهو سر از رکوع یا سجده بردارد و به سهو یا به گمان این که به امام نمیرسد به رکوع یا سجده نرود، نماز درست است؛ هرچند آشکار شود که اگر باز میگشت، به امام میرسید.
م « ۱۹۷۰ » اگر سر از سجده بردارد و ببیند امام در سجده است؛ چنانچه به گمان سجده نخست امام و به جهت اینکه با امام سجده کند به سجده برگردد و سپس بداند سجده دوم امام بوده است، سجده دوم او شمرده میشود و نماز درست است.
م « ۱۹۷۱ » چنانچه به سهو پیش از امام به رکوع رود و بهگونهای باشد که اگر سر بردارد به بخشی از قرائت امام میرسد، لازم است باز گردد و قرائت امام را درک کند و با او به رکوع رود و هرگاه بداند به چیزی از قرائت امام نمیرسد، درنگ کند تا نماز را با امام به پایان رساند و در اینصورت، نماز درست است و اگر برای اینکه با امام نماز بخواند سر بردارد و با امام به رکوع رود نیز نماز درست است.
م « ۱۹۷۲ » اگر به سهو، پیش از امام به سجده رود، لازم است سر بردارد و با امام به سجده رود و نمازش درست است و اگر پیشانی برندارد، باز هم نماز درست است.
م « ۱۹۷۳ » اگر امام در رکعتی که قنوت یا تشهد ندارد به سهو قنوت یا تشهد را بخواند، مأموم نباید قنوت و تشهد را بخواند، ولی نمیتواند پیش از امام به رکوع رود یا پیش از ایستادن امام بایستد، بلکه باید او را با نشانه و اشارهای متوجه کند و چنانچه به آن توجه پیدا نکرد، صبر کند تا قنوت و تشهد امام به پایان رسد و ادامه نماز را با او بخواند.
م « ۱۹۷۴ » در تحقق نماز جماعت کافی است که مأموم نیت اقتدا داشته باشد و
(۴۱۱)
نیت امامت از سوی امام شرط نیست و بدون نیت او نیز جماعت از دو طرف محقق میشود و احکام جماعت؛ مانند: پیروی و شک جاری است، ولی اگر امام بخواهد پاداش غیر قهری نماز جماعت را بیابد، باید نیت امامت جماعت کند.
م « ۱۹۷۵ » صاحب مسجد و امام راتب (امامی که برای امامت آن مسجد تعیین شده است) و صاحبخانه یا مستأجر آن ـ در صورت داشتن زمینهها ـ در امامت جماعت از دیگران برتر هستند.
م « ۱۹۷۶ » مستحب است کسی که فضلیت بیشتر یا قرائت نیکوتر یا سن بیشتری دارد امام جماعت قرار داده شود.
م « ۱۹۷۷ » لازم است امام جماعت یک نفر باشد، ولی اگر در میان نماز حادثهای برای امام پیش آید؛ مانند: مردن، بیهوشی، دیوانگی، حدث، بیماری، روان شدن خون از بینی، یا امام متوّجه شود که طهارت نداشته یا نماز او شکسته است، امام یا مأمومان میتوانند دیگری را امام قرار دهند؛ خواه از اعضای همان جماعت باشند یا از آغاز بخواهند نماز بخوانند.
پسندیدههای نماز جماعت
مستحب است:
م « ۱۹۷۸ » اگر مأموم یک مرد باشد، اندکی عقبتر بایستد و شایسته است سمت راست امام باشد و اگر یک یا چند زن باشند، در سمت راست امام؛ بهگونهای عقبتر بایستند که جای سجده زن برابر جای قدم امام باشد و یا پشت سر امام بایستند.
م « ۱۹۷۹ » اگر مأمومان یک مرد و یک زن یا یک مرد و چند زن باشند، مرد سمت راست امام و زنان پشت سر امام بایستند و اگر چند مرد و یک یا چند زن باشند، مردها پشت سر امام و زنها پشت سر مردها بایستند.
م « ۱۹۸۰ » اگر امام و مأموم، هر دو زن باشند، امام، کمی جلوتر بایستد. در نماز میت نیز همین حکم جاری است.
(۴۱۲)
م « ۱۹۸۱ » صفهای جماعت، هماهنگ و نزدیک به هم باشد و میان کسانی که در یک صف ایستادهاند، چندان فاصله نباشد و شانه آنان در ردیف یکدیگر باشد.
م « ۱۹۸۲ » امام در میان صف قرار بگیرد و اهل علم و کمال و تقوا در صف نخست بایستند.
م « ۱۹۸۳ » مأمومان هنگام گفتن «قد قامت الصلاة» برخیزند.
م « ۱۹۸۴ » امام جماعت حال مأمومی را که از دیگران ناتوانتر است رعایت کند و قنوت، رکوع و سجده را طول ندهد و نیز شتاب نکند تا ناتوانترین شخص به او برسد و اگر موقعیت مناسبتِ شتاب دارد یا همه کسانی که اقتدا میکنند گرایش به شمردگی در نماز دارند شایسته است در خور حال نمازگزاران رفتار نماید.
م « ۱۹۸۵ » امام جماعت در حمد، سوره و ذکرهایی که بلند میخواند، صدای خود را بهگونهای بلند کند که دیگران بشنوند، ولی لازم است صدا را بیش از اندازه بلند نکند.
م « ۱۹۸۶ » اگر امام در رکوع بداند که کسی تازه وارد شده است و میخواهد اقتدا کند، رکوع را کمی بیشتر طول دهد و سپس برخیزد؛ مگر این که افراد دیگری نیز برای اقتدا از راه برسند که در این صورت، رکوع را بیش از اندازه معمول طول ندهد.
ناپسندیها در نماز جماعت
م « ۱۹۸۷ » اگر میتوان در صفهای جماعت جای گرفت، تنها ایستادن ناشایست است و جای دادن کسانی که از کمال عقل برخوردار نیستند؛ مانند: کودک و دیوانه، در صف نخست و بهویژه نزدیک امام یا در جایی که احتمال میرود نماز دیگران باطل شود، درست نیست.
م « ۱۹۸۸ » ناشایست است که مأموم ذکرهای نماز را بهگونهای بگوید که امام آن را بشنود.
(۴۱۳)
م « ۱۹۸۹ » مسافری که نماز ظهر، عصر و عشا را دو رکعت میخواند پسندیده نیست در آن نمازها به غیر مسافر اقتدا کند. همچنین پسندیده نیست که غیر مسافر به مسافر اقتدا نماید، ولی در هر صورت، جماعت برتر است و منظور از پسندیده نبودن، کمتر شدن پاداش آن است؛ نه آنکه هیچگونه فضیلتی نداشته باشد.
(۴۱۴)
(۴۱۵)
نماز جمعه
م « ۱۹۹۰ » در زمان غیبت ولی عصر ـ عجلاللّه تعالی فرجه الشریف ـ نماز جمعه واجب تخییری است و اگر با زمینههای شرطی آن بهگونهای صحیح برپا شود، شرکت در آن مستحب است.
م « ۱۹۹۱ » در حکومت اسلامی، خواندن نماز جمعه اهمیت بیشتری مییابد.
م « ۱۹۹۲ » نمازگزار میتواند در روز جمعه بهجای نماز ظهر، نماز جمعه بخواند و نماز جمعه برتر است، و لازم نیست هر دو را بجا آورد.
م « ۱۹۹۳ » نماز جمعه عبادتی است مانند نمازهای دیگر که در ظهر روز جمعه با زمینههای ویژهای انجام میشود و در برتری این نماز همین بس که سورهای در قرآن مجید به این نام آمده و در آنجا آشکارا مؤمنان را به حضور در این نماز دعوت نموده است. قرآن کریم میفرماید: «هنگامی که ندای اذانگو بلند شد و به نماز(جمعه) فرا خوانده شدید، معامله و تجارت را رها سازید و برای انجام فریضه الهی حاضر شوید که از همه چیز برای شما بهتر است»(۱) و نیز در روایت آمده است: «نماز جمعه سبب ممنوع شدن آتش جهنم بر بدن، سبک شدن هراس و وحشت قیامت و کشیده شدن قلم بر جریمه کارهای گذشته است و ثواب شرکت در نماز جمعه برای غیر مستطیع، برابر گزاردن حج است».
۱ـ جمعه / ۹٫
(۴۱۶)
در روایتهای بسیاری رها نمودن نمازجمعه سخت مورد نکوهش قرار گرفته تا آنجا که آمده است: «اگر کسی (در زمان حضور معصوم) سه هفته نماز جمعه را رها نماید، منافق و دوچهره است»(۱).
م « ۱۹۹۴ » نماز جمعه تنها توسط مردان برپا میشود، ولی زنان هم میتوانند در آن شرکت کنند.
م « ۱۹۹۵ » نماز جمعه باید به جماعت برگزار شود و نمیتوان آن را تنها بجا آورد.
م « ۱۹۹۶ » همه زمینههایی که برای نماز جماعت نیاز است، برای برپایی نماز جمعه نیز لازم است؛ مانند: نبودن حایل، بالاتر نبودن جای امام، بیش از اندازه فاصله نداشتن.
شرایط امام جمعه
م « ۱۹۹۷ » همه زمینههایی که برای امامت جماعت لازم است، برای امامت جمعه نیز اعتبار دارد؛ مانند: بلوغ، عقل، ایمان، پاکیزگی در تولد، عدالت، مرد بودن، شیعه دوازده امامی و آزاده بودن.
م « ۱۹۹۸ » امام بودن کودکان و زنان در نماز جمعه جایز نیست؛ هرچند در نمازهای دیگر میتوانند برای خود امام شوند.
م « ۱۹۹۹ » امام جمعه باید توانایی خواندن خطبهها را در حال ایستاده داشته باشد و نباید بیماریهای سخت و واگیردار یا نقص عضو و یا بدی باطن و سریره داشته باشد. اگر امام جمعه واجد شرایط نباشد، حضور در آن واجب نمیباشد و نماز گزاردن با وی صحیح نیست.
م « ۲۰۰۰ » شایسته است امام جمعه مخلص، مهذّب، شجاع، صریح، قاطع، باوقار، سخنگو، دارای فصاحت و بلاغت، آشنا به اوضاع جهان اسلام و آگاه به
۱ـ ر.ک: الحر العاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج۷، قم، مؤسسة آل البیت علیهمالسلام ، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق، صص ۲۹۷ ـ ۳۰۲٫
(۴۱۷)
مصالح اسلام و مسلمانان باشد و در خطبهها به مسایل اجتماعی، سیاسی، مصالح مسلمانان و نیازهای مادی و معنوی آنان بپردازد و بکوشد به وسیله خطبهها به آگاهی و رشد معنوی و سیاسی مردم بیفزاید و چگونگی برخورد آنان با یکدیگر و با سایر ملتها را تذکر دهد و راههای مبارزه با استعمارگران و ستمکاران را به آنان بیاموزد. از سخنان تکراری و دراز نمودن خطبهها و مطالب بیثمر و خستهکننده بپرهیزد و از آنجا که نماز جمعه عبادتی همچون حج و نماز عید فطر و قربان، آمیخته با سیاست است، لازم است از این جایگاه نسبت به استقلال و عظمت اسلام و مسلمانان بهرهگیری شود و همه عرصهها و ابعاد زندگی مسلمانان از جمله مسایل سیاسی و اقتصادی آنان را در بر داشته باشد.
م « ۲۰۰۱ » نماز جمعه بر هر مرد مکلّف و آزادی جز مسافر، نابینا، بیمار و پیر فرتوت واجب تخییری است؛ البته، در صورتی که دوری وی تا نماز جمعه بیش از دو فرسخ نباشد. بر این اساس، بر کسانی که یکی از این شرطها را نداشته باشند، رفتن به نماز جمعه واجب نیست و حضور یافتن در آن نیز نباید هیچ سختی عادی به همراه داشته باشد.
م « ۲۰۰۲ » فاصله میان دو نماز جمعه لازم است از یک فرسخ کمتر نباشد و اگر کمتر از آن بود، نماز هر کدام که دیرتر آن را آغاز کرده باطل است؛ خواه از هم آگاه باشند یا نه و اگر هر دو در یک لحظه تکبیرة الاحرام گفته باشند، هر دو نماز باطل است و اگر وقت نماز جمعه گذشته باشد، باید نماز ظهر را خواند.
م « ۲۰۰۳ » کمترین شماره نمازگزاران مورد نیاز برای برپایی نماز جمعه پنج نفر است که لازم است یکی از آنها امام باشد؛ پس نماز جمعه با کمتر از پنج نفر واجب نیست و برگزار نمیشود، و اگر هفت نفر و بیشتر باشند، فضیلت آن بیشتر میگردد.
م « ۲۰۰۴ » در صورت وجود زمینههای مورد نیاز، نماز جمعه بر ساکنان شهرها، شهرکها، حاشیهنشینان شهرها، روستائیان، چادرنشینان و بیابانگردهایی که روش
(۴۱۸)
زندگی آنها چنین است، واجب تخییری است.
م « ۲۰۰۵ » مسافر میتواند در نماز جمعه شرکت کند و در این صورت، نماز ظهر از او برداشته میشود، ولی مسافران بدون شرکت مردم عادی نمیتوانند نماز جمعه برپا کنند و در این صورت، نماز ظهر بر آنان واجب است و نیز مسافر نمیتواند امام جمعه یا یکی از کامل کنندههای شماره نمازگزاران باشد، ولی اگر مسافران قصد ماندن ده روز یا بیشتر نمایند، میتوانند نماز جمعه را برگزار کنند.
م « ۲۰۰۶ » زنان میتوانند در نماز جمعه شرکت کنند و نماز آنان درست است و بهجای نماز ظهر کافی است، ولی بدون شرکت مردان و به تنهایی نمیتوانند نماز جمعه تشکیل دهند، چنانکه نمیتوانند کاملکننده شماره مورد نیاز برای نماز جمعه باشند؛ زیرا نماز جمعه تنها با مردان برگزار میشود.
م « ۲۰۰۷ » کسی که مرد یا زن بودن او به هیچرو آشکار نیست میتواند در نماز جمعه شرکت کند، بلکه با برپایی نماز جمعه همراه با زمینههای آن مستحب است در آن شرکت کند، ولی نمیتواند تکمیلکننده شماره نمازگزاران مورد نیاز برای آن باشد؛ پس اگر جز او تنها چهار نفر گرد آمده باشند، نماز جمعه برگزار نمیشود و باید نماز ظهر را بخوانند.
وقت نماز جمعه
م « ۲۰۰۸ » وقت نماز جمعه با زوال خورشید (ظهر شرعی) آغاز میشود و تا هنگامی ادامه دارد که سایه شاخص به دو قدم متعارف برسد، و واجب است نماز جمعه را از آغاز ظهر، بیش از نزدیک به یک ساعت عقب نیندازند و اگر عقب افتاد، لازم است نماز ظهر را بخوانند و هرگاه اندازه دو خطبه طولانی شود و تنها یک رکعت از آن در وقت باشد، نماز جمعه درست است.
م « ۲۰۰۹ » خطبههای نماز جمعه لازم است پس از زوال خوانده شود و اگر امام، خطبهها را پیش از آن آغاز کند و هنگام زوال یا بعد از آن به پایان رساند و نماز جمعه
(۴۱۹)
را آغاز کند، اشکال ندارد.
م « ۲۰۱۰ » جایز نیست امام جمعه خطبهها را به اندازهای طول دهد که وقت نماز بگذرد و در غیر اینصورت لازم است نماز ظهر را بخواند؛ زیرا نماز جمعه قضا ندارد.
م « ۲۰۱۱ » اگر در میان نماز جمعه، وقت آن به پایان برسد و تنها یک رکعت آن در وقت برگزار شود، درست است.
م « ۲۰۱۲ » اگر به عمد، نماز جمعه را بهگونهای عقب اندازند که بخشی از آن بیرون از وقت قرار گیرد، نماز جمعه درست نیست و باید نماز ظهر را بخوانند.
م « ۲۰۱۳ » اگر امام جمعه اطمینان دارد به اندازهای وقت هست که میتواند کمترین وظیفه خود را که انجام دو خطبه و دو رکعت نماز است بجا آورد، میان خواندن نماز جمعه و ظهر اختیار دارد و اگر اطمینان دارد که به این اندازه وقت نیست، لازم است نماز ظهر را بخواند و چنانچه شک داشته باشد که نماز جمعه درست است یا نه و پس از نماز روشن شود که بخشی از آن بیرون از وقت بوده است، نماز ظهر را بجا آورد.
م « ۲۰۱۴ » اگر اندازه وقت را میداند، ولی شک دارد که در این هنگام میتواند نماز جمعه را بجا آورد یا نه، جایز است نماز جمعه را شروع کند؛ پس اگر وقت برای همه نماز بسنده بود، درست است و در غیر اینصورت باید نماز ظهر را بجا آورد.
م « ۲۰۱۵ » چنانچه نماز جمعه با شماره کامل افراد و در وقت شایستهای آغاز شود و مأمومی تنها به رکعت دوم برسد؛ هرچند به رکوع آن برسد و به آن اقتدا کند، نماز وی درست است؛ به شرط آن که بداند وقت به اندازهای هست که بتواند رکعت دوم را نیز خود در وقت بخواند.
چگونگی نماز جمعه
م « ۲۰۱۶ » نماز جمعه مانند نماز صبح دو رکعت است و بهجای نماز ظهر خوانده
(۴۲۰)
میشود و دارای دو خطبه و زمینههای ویژهای است.
م « ۲۰۱۷ » در نماز جمعه، سوره معینی شرط نیست، ولی مستحب است در رکعت نخست پس از حمد، سوره جمعه و در رکعت دوم پس از حمد، سوره منافقون خوانده شود.
م « ۲۰۱۸ » در نماز جمعه مستحب است سوره حمد و سوره جمعه بلند خوانده شود.
م « ۲۰۱۹ » نماز جمعه دو قنوت دارد: قنوت نخست پیش از رکوع رکعت نخست و قنوت دوم پس از رکوع رکعت دوم است.
م « ۲۰۲۰ » واجب است امام دو خطبه را پیش از نماز جمعه بخواند و اگر نماز جمعه را پیش از آن بجا آورد، باطل است و چنانچه وقت باشد و حکم مسأله را نداند یا به اشتباه بداند، لازم است پس از خواندن خطبهها، دوباره نماز جمعه را بخواند و چنانچه وقت نیست، نماز ظهر را بخواند.
م « ۲۰۲۱ » جایز است دو خطبه نماز جمعه پیش از ظهر شرعی خوانده شود؛ بهگونهای که پایان خطبهها پیش از ظهر شرعی نباشد، ولی بهتر است آن را در وقت بخواند.
م « ۲۰۲۲ » باید در هر یک از دو خطبه، حمد الهی و صلوات بر پیامبر و آل او صلیاللهعلیهوآله و نیز موعظه و پند باشد و نیز سوره کوچکی در آنها بخواند و در خطبه دوم، گذشته از آنچه گفته شد مستحب است پیش از سوره بر ائمه اطهار علیهمالسلام صلوات بفرستد و نام شریف ایشان را از آغاز تا پایان بخواند و برای مردان و زنان مؤمن نیز از خداوند متعال طلب آمرزش و مغفرت داشته باشد.
کیفیت خطبههای نماز جمعه
م « ۲۰۲۳ » شایسته است امام خطیب و بلیغ باشد و در خور اوضاع و احوال و بهگونه روان سخن گوید و به چیزهایی که در سراسر جهان بر مسلمانان میگذرد؛ بهویژه اوضاع و حوادث منطقه خود آشنا باشد و مصالح اسلام و مسلمانان را تشخیص دهد و چنان شجاع باشد که در راه خدا از سرزنش و نکوهش دیگران بیم
(۴۲۱)
به خود راه ندهد و در آشکار ساختن حق و باطل در برابر زمینههای زیانآور بیگانه یا مزاحم، هراسی نداشته باشد، چیزهایی؛ مانند: مواظبت بر اوقات نماز و رفتار و روش نیکان و اولیای خدا را که باعث تأثیر گفتار او در مردم است رعایت کند و کارهای او با پندها و وعده و وعیدهای وی برابری نماید. از آنچه باعث سبکی او و گفتارش میشود؛ مانند: پرگویی، شوخی و بیهودهگویی بپرهیزد و همه این موارد را تنها برای خداوند رعایت کند و هدف او رویگرداندن خود و دیگران از دنیاپرستی و ریاستطلبی ـ که ریشه همه گناهان است ـ باشد تا گفتار وی در جان خود و مردم اثر کند.
م « ۲۰۲۴ » شایسته است امام در خطبه نماز جمعه از مصلحت دین و دنیای مسلمانان یاد کند و مردم را از روند مسایل زیانبار و سودمند کشورهای اسلامی و غیر اسلامی آگاه سازد و نیازهای مسلمانان را در زندگی دنیایی و آخرتی یادآوری کند و از امور سیاسی و اقتصادی، آنچه را که در هستی مسلمانان نقش مهمی دارد، گوشزد نماید و روش درست پیوند آنان با ملتهای دیگر را بیان کند و مردم را از دخالت دولتهای ستمگر و استعمارگر در امور سیاسی و اقتصادی آنان ـ که به استعمار و استثمار مردم کشیده میشود ـ پرهیز دهد.
نماز جمعه و دو خطبه آن و مراکز گردهمایی آن همانند حج و نمازهای عید فطر و قربان از سنگرهای بزرگی است که متأسفانه مسلمانان در اجرای درست و کامل این وظیفه مهم سیاسی خود کوتاهی داشتهاند؛ چنانچه از دیگر پایگاههای بزرگ سیاست اسلام نیز غافلند. اسلام، دین معنویت و سیاست است، آن هم در همه زمینههای آن و کسی که دستورهای معنوی، اخلاقی، قضایی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اسلام را اندکی بررسی کند، این معنا را مییابد.
پسندیدههای نماز جمعه
م « ۲۰۲۵ » مستحب است امام جمعه با عمامه باشد و پاکیزهترین جامه را بپوشد و عطر بهکار ببرد و سنگین و آرام باشد.
(۴۲۲)
م « ۲۰۲۶ » امام برای خطبه بالای منبر رود یا بر جای بلندی ایستد و بر عصا یا اسلحه و مانند آن تکیه کند. در حال خطبه نیز ایستاده باشد و پیش از خطابه ـ هنگامی که اذانگو ندا میدهد ـ بر منبر نشسته باشد تا اذان به پایان رسد و خطبه را آغاز کند و هنگام بالا رفتن بر منبر خطابه یا ایستادن در جایگاه، روبهروی مردم بایستد و سلام کند و مردم نیز با چهرههای گشاده خود به پیشباز او روند و خود را روبهروی او قرار دهند.
م « ۲۰۲۷ » شایسته است امام به هنگام خواندن خطبه، طهارت داشته باشد.
م « ۲۰۲۸ » نمازگزاران هنگام شنیدن خطبه، طهارت داشته باشند و رو به امام بنشینند و به اطراف متوجه نشوند؛ هرچند پس از خطبه، روگرداندن از قبله اشکال ندارد و نیز مأمومان در میان خطبهها از حرف زدن بپرهیزند؛ هرچند اگر به عمد نیز سخن گویند، نماز باطل نمیشود.
م « ۲۰۲۹ » واجب است امام جمعه، خود به هنگامی که ایستاده است به خواندن خطبه بپردازد و اگر نتواند خطبهها را ایستاده بخواند، دیگری به خواندن آن بپردازد و امامت نماز را نیز به عهده گیرد و اگر هیچ کس برای خواندن خطبهها در حال ایستاده نباشد، نمیتوان نماز جمعه گزارد و لازم است نماز ظهر خوانده شود.
م « ۲۰۳۰ » جایز نیست امام جمعه، خطبهها و بهویژه سوره توحید و سفارش به تقوا را به آهستگی ادا کند و باید با صدای بلند به خواندن خطبه بپردازد بهگونهای که حاضران، گفتار او را بشنوند.
م « ۲۰۳۱ » لازم است خطبههای نماز جمعه در گردهماییهای بزرگ توسط بلندگوها پخش شود تا سفارش به خیر و تقوا و مهربانی و برحذر داشتن از معصیت و نافرمانی و نیز مسایل مهم به همگان رسانده شود.
م « ۲۰۳۲ » پسندیده نیست امام در حال دو خطبه، سخنی که با خطبهها ارتباطی ندارد بگوید. البته، در بین دو خطبه و نماز، سخن گفتن جایز است.
م « ۲۰۳۳ » واجب است امام پس از خطبه نخست کمی بنشیند و سپس به
(۴۲۳)
خطبه دوم بپردازد.
م « ۲۰۳۴ » پند و اندرز نمودن در خطبهها به زبان مأمومان ایراد گردد و اگر چند زبان و لهجههای گوناگون در کنار هم بودند، از زبانها و لهجههای گوناگون استفاده شود.
م « ۲۰۳۵ » گفتن اذان دوم در روز جمعه بدعت و حرام است.
م « ۲۰۳۶ » کسی که نماز جمعه را به امامی اقتدا کرده است میتواند نماز عصر را نیز به او اقتدا کند، ولی اگر بخواهد نماز ظهر را به احتیاط بخواند، میتواند پس از پایان نماز جماعت دوباره نماز ظهر و عصر را فرادا بجا آورد؛ مگر آن که امام پس از خواندن نماز جمعه، نماز ظهر را نیز بجا آورده باشد که در این صورت، اگر مأموم نیز به همینگونه رفتار کرده باشد، نیاز نیست نماز عصر را دوباره بخواند.
م « ۲۰۳۷ » مأمومی که رکوع نخست امام را درک کرده است، اگر به سبب فراوانی جمعیت یا جز آن نتواند در سجده با امام همراهی کند؛ چنانچه بتواند پس از قیام امام برای رکعت دوم، خود، سجدهها را بجا آورد و پیش از رکوع رکعت دوم یا هنگام آن به امام بپیوندد، نماز درست است.
م « ۲۰۳۸ » اگر مأموم در اثر شلوغی جمیعت نتوانست دو سجده رکعت نخست را انجام دهد، میتواند خود، دو سجده با نیت سجدههای رکعت نخست بجا آورد و سپس خود را به رکعت دوم امام برساند و پس از پایان نماز نیاز نیست نماز ظهر را نیز بجا آورد، ولی چنانچه نتواند به رکعت دوم نماز برسد، باید نماز ظهر را پس از آن بخواند.
م « ۲۰۳۹ » اگر مأموم با قصد پیوستن به نماز در رکوع رکعت دوم تکبیر بگوید و به رکوع برود و شک کند که به رکوع امام رسیده است یا نه، نماز جمعه او باطل است و واجب است آن را با نیت نماز ظهر به پایان برساند و نیاز نیست نماز ظهر را دوباره بخواند.
م « ۲۰۴۰ » اگر مأمومان پس از پایان خطبهها و آغاز نماز امام از اقتدا به او
(۴۲۴)
خودداری کنند و امام را تنها بگذارند، نماز جمعه برگزار نمیشود و امام میتواند آن را رها نماید و به نماز ظهر بپردازد یا نیت خود را به ظهر برگرداند و نیاز نیست پس از پایان آن، دوباره نماز ظهر را بخواند.
م « ۲۰۴۱ » اگر نماز جمعه با شماره کامل افراد برگزار شود و سپس آنان پراکنده شوند و کمتر از شماره مورد نیاز شوند، نماز باطل میشود؛ هرچند تکبیر آن را گفته باشند؛ خواه همه مأمومان یا بعضی از آنها پراکنده شوند و امام بماند و خواه عکس آن باشد و خواه یک رکعت کامل نماز را خوانده باشند یا کمتر از آن را، ولی اگر بعضی از آنان در بخشهای پایانی رکعت دوم و پس از سر برداشتن از سجده دوم، زودتر تشهد و سلام را بگویند و پراکنده شوند، نماز جمعه درست است و نیاز نیست نماز ظهر را پس از آن بجا آورند.
م « ۲۰۴۲ » اگر شماره مأمومان بیش از اندازه مورد نیاز برای نماز جمعه باشد، پراکندگی دستهای از آنها زیان ندارد؛ به شرط آن که افراد مانده، جز امام از چهار نفر کمتر نباشند.
م « ۲۰۴۳ » اگر پنج نفر یا بیشتر برای نماز جمعه آماده شوند، ولی در میان خطبهها یا پس از آن و پیش از خواندن نماز پراکنده شوند و باز نگردند؛ بهگونهای که کمتر از پنج نفر باشند، وظیفه افراد مانده، نماز ظهر است.
م « ۲۰۴۴ » اگر مأمومان پس از خطبه یا در میان آن پراکنده شوند بهگونهای که کمتر از پنج نفر بماند و سپس باز گردند تا شماره مورد نیاز کامل شود؛ چنانچه خطبه خوانده شده است، دوباره خواندن خطبه واجب نیست؛ هرچند مدّت پراکندگی آنان به درازا بکشد و اگر خطبه خوانده نشده باشد و علت پراکندگی پشیمان شدن مأمومان از نماز باشد، واجب است امام پس از بازگشت آنان خطبهها را بخواند؛ هرچند این مدت اندک باشد و اگر علت پراکندگی چیزی مانند باران باشد و مدت آن به اندازهای به درازا بکشد که از نظر عرف به یکپارچگی خطبه زیان زند، واجب است خطبهها را دوباره بخواند و در غیر اینصورت، به خطبه پیش ادامه دهد و
(۴۲۵)
نماز درست است.
شرایط برپایی نماز جمعه
نماز جمعه چند شرط دارد:
یکم ـ فرا رسیدن وقت، که آغاز آن زوال آفتاب است.
م « ۲۰۴۵ » هرگاه نماز جمعه را از این زمان پیش اندازد، درست نیست و پایان وقت آن هنگام برابر شدن سایه شاخص با خود شاخص است که هرگاه نماز جمعه را از آن تأخیر اندازد از وقت خود بیرون رفته است و باید نماز ظهر را بجا آورد.
دوم ـ نماز جمعه باید به جماعت باشد و به شیوه فرادا برگزار نمیشود.
م « ۲۰۴۶ » کسی که نماز جمعه از او برداشته شده است و حضور وی در نماز جمعه واجب نیست، میتواند در آغاز وقت، نماز ظهر بخواند.
م « ۲۰۴۷ » هرگاه در شهری نماز جمعه برپا شود، سفر کردن پیش از پایان نماز جمعه اشکال ندارد و نیاز نیست پس از زوال آفتاب سفر نکند.
م « ۲۰۴۸ » چنانچه زمینههای نماز جمعه فراهم باشد، مستحب است پیش از نماز جمعه بهسوی نماز شتاب کند و در جایگاه حاضر شود و طهارت بسازد و موانع را از بدن و لباس خود بردارد.
سوم ـ دوری میان دو نماز جمعه از یک فرسخ کمتر نباشد.
م « ۲۰۴۹ » اگر به فاصله یک فرسخ، دو نماز جمعه برپا شود، هر دو درست است و میزان در این مسافت جای نماز جمعه است؛ نه شهری که نماز جمعه در آن تشکیل شده است. بر این اساس، در شهرهای بزرگی که طول آنها چند فرسخ است، میتوان چند نماز جمعه تشکیل داد.
م « ۲۰۵۰ » اگر دوری میان دو نماز جمعه از یک فرسخ کمتر باشد، هر کدام که دیرتر آغاز شده، باطل است؛ خواه از هم آگاه باشند یا نه و چنانچه هر دو در یک لحظه تکبیرةالاحرام بگویند، هر دو نماز باطل است و در صورت برطرف شدن مانع
(۴۲۶)
اگر وقت هست، هر یک میتوانند دوباره نماز جمعه بخوانند و در صورتی که وقت نماز جمعه گذشته باشد، باید نماز ظهر را بخوانند.
م « ۲۰۵۱ » پیش از برپایی نماز جمعه نیاز نیست مطمئن شوند که در کمتر از مسافت گفته شده، نماز جمعه دیگری پیش از آنها یا همراه آنها برگزار نشده است، ولی اگر پس از نماز آشکار شود، نماز دوم باطل است.
م « ۲۰۵۲ » اگر یکی از دو نماز جمعه در کمتر از مسافت گفته شده خواندن خطبهها را زودتر آغاز کرده باشد، ولی نماز دیگر در آغاز نماز پیش از دیگری بوده باشد، تنها نمازی که پیشتر آغاز شده درست است و نماز دیگر باطل است؛ هرچند در خواندن خطبهها، امام دیگری پیش بوده است.
م « ۲۰۵۳ » اگر اطمینان دارند که در کمتر از مسافت شرعی ـ یک فرسخ ـ نماز جمعهای برپا میشود، ولی شک دارند که آن نماز پیشتر برگزار شده است یا نه یا شک دارند که آن نماز همراه آنان برگزار میشود یا نه، در هر دو صورت میتوانند خود، نماز جمعهای تشکیل دهند. همچنین است اگر از برپایی نماز جمعه دیگر اطمینان نداشته باشند.
م « ۲۰۵۴ » اگر پس از پایان نماز جمعه متوجه شوند که نماز جمعه دیگری در کمتر از مسافت گفته شده تشکیل شده و هر یک از دو گروه احتمال دهد که پیش از دیگری به نماز جمعه پرداخته است، بر هیچ یک، دوباره خواندن نماز جمعه و نماز ظهر واجب نیست، ولی اگر گروه سومی نیز خواسته باشند در همان مسافت، نماز جمعه دیگری بخوانند، لازم است یقین داشته باشند که آن دو نماز جمعه باطل است و چنانچه احتمال درستی یکی از آن دو را بدهند، نمیتوانند نماز جمعه دیگری برگزار نمایند.
م « ۲۰۵۵ » در زمان غیبت ولی عصر ـ عجل اللّه تعالی فرجه الشریف ـ که نماز جمعه واجب تعیینی نیست، خرید و فروش و معاملات دیگر پس از اذان؛ هرچند شایسته نیست، حرام نمیباشد.
(۴۲۷)
م « ۲۰۵۶ » اگر نمازگزار در رکعت دوم پس از قنوت به اشتباه بخواهد به رکوع رود و پیش از رفتن به رکوع به یاد آورد، باید به سجده رود، ولی اگر پس از رسیدن به رکوع متوجه شود، نماز جمعه وی باطل است، چنانچه فرصت باقی است، نماز جمعه را دوباره بخواند و در صورتی که وقت نمانده باشد، باید نماز ظهر را بخواند.
م « ۲۰۵۷ » در روز جمعه میتواند نماز ظهر را در اول وقت آغاز کند و لازم نیست اطمینان یابد که نماز جمعه به پایان رسیده است یا برای رسیدن به نماز جمعه وقت داشته باشد.
م « ۲۰۵۸ » نمازگزار میتواند سوره جمعه یا توحید یا هر سوره دیگری را از روی نوشته یا قرآن در نماز خود بخواند.
م « ۲۰۵۹ » اگر در میان نماز، امام از دنیا برود، مؤمنان باید یک نفر را از خود پیش اندازند و بقیه نماز را با او بخوانند و اگر امام در میان نماز آگاه شود که وضو ندارد، لازم است کسی را که دارای شرایط است بهجای خود قرار دهد که مأمومان ادامه نماز را با او بخوانند و در هر صورت، نماز مأمومان درست است و اگر امام یا مأمومان نتوانند کسی را تعیین کنند، خود، نماز را با قصد نماز جمعه به پایان برسانند و سپس نماز ظهر را بخوانند.
م « ۲۰۶۰ » نمازگزاران باید تلاش کنند تا خطبهها را دریابند؛ هرچند اگر تنها نماز جمعه را درک کنند، نماز درست است.
م « ۲۰۶۱ » اگر کسی به همه خطبه عید قربان، فطر و نماز جمعه گوش فرا ندهد و میان خطبه برسد یا بهگونهای گفتوگو کند که مفاهیم خطبه را درنیابد، نماز جمعه درست است و نیازی به خواندن نماز ظهر نیست و نماز عید نیز درست است؛ هرچند کار ناپسندی انجام داده است.
م « ۲۰۶۲ » جایز است نمازگزاران با گفتن تکبیر و دادن شعارهایی در میان خطبه، سخن امام جمعه را تأیید نمایند و هنگام شنیدن نام مبارک حضرت ولی عصر ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ بلند شوند و صلوات فرستند و هنگامی که امام
(۴۲۸)
جمعه دعا میکند «آمین» گویند، ولی باید از سخنان بیهوده پرهیز کنند.
م « ۲۰۶۳ » زن میتواند با اجازه شوهر در نماز جمعه و نشستهای همگانی شرکت نماید. البته، در جایی که حضور وی ضرورت شرعی داشته باشد، نیازی به اجازه شوهر ندارد.
(۴۲۹)
(۴۳۰)
نماز عید فطر و قربان
م « ۲۰۶۴ » نماز عید فطر و قربان در زمان حضور امام علیهالسلام واجب است و باید به جماعت خوانده شود و در زمان غیبت مستحب است، ولی میتوان آن را به جماعت برگزار نمود.
شرایط نماز عید فطر و قربان
م « ۲۰۶۵ » نماز عید فطر و قربان دو خطبه دارد که پس از نماز است و هر خطبه همان چیزهایی را در بر دارد که در خطبه نماز جمعه گفته شد؛ مانند: حمد و ستایش الهی، دو گونه شهادت، سفارش به تقوا تا پرداختن به مسایل و حوادث جاری مسلمانان و منطقه.
م « ۲۰۶۶ » وقت نماز عید فطر و قربان از آغاز آفتاب روز عید است تا هنگام ظهر شرعی.
م « ۲۰۶۷ » مستحب است نماز عید قربان را پس از بلند شدن آفتاب بخواند و پس از آن قربانی کند و از گوشت قربانی، اندازهای بخورد.
م « ۲۰۶۸ » در عید فطر مستحب است پس از بلند شدن آفتاب افطار کند و زکات فطره را ـ که واجب است ـ بپردازد و سپس نماز عید را بخواند.
چگونگی نماز عید فطر و قربان
م « ۲۰۶۹ » نماز عید فطر و قربان اذان و اقامه ندارد و دو رکعت است که در رکعت
(۴۳۱)
نخست پس از خواندن حمد و سوره باید پنج تکبیر بگوید و پس از هر تکبیر یک قنوت بخواند و پس از قنوت پنجم، تکبیر دیگری بگوید و به رکوع رود و دو سجده بجا آورد و برخیزد و در رکعت دوم، چهار تکبیر بگوید و پس از هر تکبیر، قنوت بخواند و پس از قنوت چهارم، تکبیر دیگری بگوید و به رکوع رود و پس از رکوع، دو سجده، تشهد و سلام نماز را بگوید.
م « ۲۰۷۰ » در قنوت نماز عید فطر و قربان، هر دعا و ذکری که بخواند کافی است، ولی بهتر است به امید ثواب، این دعا را بخواند: «أَللّهُمَّ أَهْلَ الکبْریاءِ والْعَظَمَة، وأهلَ الجُودِ وَالْجَبَروت، وأَهْلَ العَفْوِ والرَّحْمَة، وأَهْلَ التَّقْوی وَالْمَغْفِرَة، أَسأَلُک بِحَقِّ هذَا الْیومِ، الَّذی جَعلتَهُ لِلمُسلِمینَ عیدا، ولِمُحَمَّدٍ، صَلّی اللّهُ عَلَیهِ وآلِه، ذُخْرا وشَرَفا وکرامةً ومَزیدا، أَن تُصَلِّی عَلی محمّد وآلِ محمّدٍ، وأَنْ تُدْخِلنی فی کلِّ خَیرٍ أَدْخَلْتَ فیه محمّدا وآلَ محمّدٍ، وأَنْ تُخْرِجَنی مِن کلِّ سُوءٍ أَخرَجْتَ منه محمّدا وآلَ محمّد، صَلواتُک عَلَیه وعَلَیهم، أَللّهمَّ إِنّی أَسْأَلُک خَیرَ ما سَأَلک بِهِ عِبادُک الصّالِحون، وأَعوذُ بِک مِمَّا اسْتَعاذَ مِنهُ عِبادُک المُخْلَصون».
م « ۲۰۷۱ » مستحب است در نماز عید فطر و قربان، قرائت نماز را بلند بخواند.
م « ۲۰۷۲ » نماز عید سوره ویژهای ندارد، ولی بهتر است که در رکعت نخست، سوره شمس و در رکعت دوم، سوره غاشیه را بخواند یا در رکعت نخست، سوره اعلی و در رکعت دوم، سوره شمس را بخواند.
م « ۲۰۷۳ » شایسته است در روز عید فطر، پیش از نماز عید با خرما افطار کند.
م « ۲۰۷۴ » مستحب است پیش از نماز عید غسل کند و دعاهایی را که پیش از نماز و پس از آن در کتابهای دعا آمده است بخواند و با سنگینی گام بردارد.
م « ۲۰۷۵ » مستحب است در نماز عید، در حال گفتن تکبیر دستها را بلند کند و کسی که نماز عید میخواند، آن را بلند بخواند؛ خواه امام جماعت باشد یا نمازگزار فرادا.
م « ۲۰۷۶ » پس از نماز مغرب و عشای شب عید و نیز در روز عید و پس از نماز
(۴۳۲)
صبح، ظهر و عصر روز عید و نیز پس از نماز عید فطر این تکبیرها را بگوید: «أَللّهُ أَکبَر، أَللّهُ أَکبَر، لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَاللّهُ أَکبَر، وَلِلّهِ الْحَمد، وَالْحَمْدُ لِلّه عَلی ما أَولانا، أَللّهُ أَکبَرُ عَلی ما هَدانا».
م « ۲۰۷۷ » در روز عید قربان پس از ده نماز که نخستین آن نماز ظهر روز عید و آخرین آن نماز صبح روز دوازدهم ذیحجه است، تکبیرهایی را که در مسأله پیش گفته شد بگوید و پس از آن بگوید: «اللّهاکبرُ عَلی ما رَزَقَنا مِنْ بَهیمَةِ الأَنْعام وَالْحَمْدُللّهِ عَلی ما اَولانا»، ولی اگر عید قربان در منا باشد تا از منا کوچ نکرده، پس از پانزده نماز که اول آن نماز ظهر روز عید و آخرین آن نماز صبح روز سیزدهم ذیحجه است، آن تکبیرها را بگوید.
م « ۲۰۷۸ » بهتر است نماز عید زیر سقف خوانده نشود، و در مکه مستحب است نماز عید در مسجدالحرام خوانده شود.
م « ۲۰۷۹ » در نماز عید، مأموم باید مانند نمازهای دیگر، جز حمد و سوره چیزهای دیگر نماز را بخواند و اگر مأموم هنگامی نماز را درک کند که امام بخشی از تکبیرها را گفته است، پس از آنکه امام به رکوع رفت، باید آن بخش از تکبیرها و قنوتها را که با امام نگفته است خود بگوید و اگر در هر قنوت یک «سبحان اللّه» یا یک «الحمدللّه» بگوید، کافی است.
م « ۲۰۸۰ » اگر در نماز عید هنگامی نماز را دریابد که امام در رکوع است، میتواند نیت کند و تکبیرة الاحرام نماز را بگوید و به رکوع رود.
م « ۲۰۸۱ » اگر در تکبیرها و قنوتهای نماز شک کند؛ چنانچه جای آن گذشته باشد، به شک خود اعتنا نکند، ولی اگر جای آن نگذشته است، طرف کمتر را بگیرد و چنانچه آشکار شود که آن را گفته است، اشکال ندارد.
م « ۲۰۸۲ » اگر به سهو، قرائت یا تکبیر یا قنوتها را فراموش کند و بجا نیاورد و پس از رفتن به رکوع به یاد آورد، نماز درست است.
م « ۲۰۸۳ » اگر رکوع یا دو سجده یا تکبیرةالاحرام را فراموش کند، نماز باطل
(۴۳۳)
میشود.
م « ۲۰۸۴ » اگر در نماز عید، یک سجده یا تشهد را فراموش کند، لازم است آن را پس از نماز به امید عمل به واقع بجا آورد و اگر کاری کند که باید برای آن در نمازهای روزانه یومیه سجده سهو بجا آورد، پس از نماز دو سجده سهو بگزارد.
(۴۳۴)
نماز قضا
م « ۲۰۸۵ » کسی که نماز واجب روزانه خود را در وقت آن نخوانده، لازم است قضای آن را بجا آورد؛ هرچند در همه وقت نماز، خواب مانده باشد یا بهخاطر بیهوشی یا بیماری یا چیز دیگری نماز نخوانده باشد. همچنین است هر نماز واجب دیگری که آن را در وقت خود نخوانده؛ حتی نمازی که در وقت معینی به نذر بر او واجب شده است.
م « ۲۰۸۶ » نمازهای یومیهای که زن در حال حیض یا نفاس نخوانده است، قضا ندارد و همچنین نماز عید فطر و قربان نیز همین حکم را دارد.
م « ۲۰۸۷ » اگر پس از وقت نماز بداند نمازی که خوانده باطل بوده، لازم است قضای آن را بخواند.
م « ۲۰۸۸ » لازم است در خواندن نماز قضا کوتاهی نشود؛ هرچند میتوان تا پیش از تنگی وقت آن را به تاخیر انداخت.
م « ۲۰۸۹ » قضای نمازهای جهری و آشکار باید بلند خوانده شود و نمازهای اخفاتی و آهسته نیز واجب است آهسته خوانده شود و بلند یا آهسته خواندن قضای نافله نیز مانند همان است، پس قضای نافلههای ظهر و عصر، آهسته و قضای نافلهیهای صبح، مغرب و عشا، بلند خوانده میشود.
م « ۲۰۹۰ » کسی که نمیتواند وضو، غسل و تیمم را در وقت وجوب نماز انجام دهد، در آن هنگام، نماز بر او واجب نیست و هنگامی که میتواند طهارت داشته
(۴۳۵)
باشد، لازم است نماز را قضا نماید.
م « ۲۰۹۱ » کافر اصلی؛ از هر نوعی که باشد؛ چنانچه مسلمان شود، لازم نیست نمازهای گذشته را قضا نماید.
م « ۲۰۹۲ » مسلمانی که نماز نخوانده است؛ هرچند عذر داشته باشد یا مسلمانی که مرتد شده است؛ هرچند مرتد ملی باشد یا مسلمانی که حکم کافر را دارد؛ مانند: خوارج؛ چنانچه توبه کند، قضای نماز بر او واجب است، ولی مسلمانی که شیعه شده و نماز خود را پیش از آن برابر احکام مذهب خود یا برابر مذهب شیعه با نیت قربت خوانده است، لازم نیست قضای آن را بگزارد، ولی اگر به هیچرو نماز نخوانده است، باید آن را قضا نماید.
م « ۲۰۹۳ » اگر بچه پیش از پایان وقت نماز هرچند به اندازه یک رکعت وقت مانده باشد، بالغ شود، نماز ادا بر او واجب است و چنانچه نماز خود را نخواند، قضای آن نماز بر او واجب است. همچنین است زن حایض یا نفسا که پیش از پایان وقت، عذر از وی برطرف میشود.
م « ۲۰۹۴ » کسی که نماز جمعه بر او واجب است؛ چنانچه آن را در وقت آن انجام ندهد، لازم است نماز ظهر بخواند و در صورتی که نماز ظهر را نیز نخواند، باید قضای آن را بجا آورد.
م « ۲۰۹۵ » قضای نماز واجب را در هر وقتی از شبانه روز میتوان انجام داد؛ خواه در سفر باشد یا در وطن، ولی چنانچه بخواهد نماز سفر را در وطن قضا کند، باید آن را به صورت شکسته بگزارد و در صورتی که بخواهد نماز قضا شده در وطن را در سفر انجام دهد، آن را به شکل تمام قضا کند.
م « ۲۰۹۶ » چنانچه نماز را در جایی مانند مسجدالحرام که مکلّف میتواند نماز را شکسته یا تمام بخواند نگزارد و بخواهد قضای نماز را در غیر آنجا بخواند، باید به صورت شکسته قضا شود و چنانچه در همانجا قضا کند، میان شکسته و تمام، اختیار دارد.
م « ۲۰۹۷ » کسی که نماز قضا دارد، تا هنگامی که برای انجام نماز ادای واجب
(۴۳۶)
وقت دارد میتواند نماز قضا یا مستحب بخواند و خواندن نماز قضا پیش از نماز روزانه یا پس از آن اشکال ندارد.
م « ۲۰۹۸ » اگر احتمال دهد نماز قضایی دارد یا نمازهایی را که خوانده درست نبوده است، قضا کردن آن واجب نیست.
ترتیب نمازهای قضا
م « ۲۰۹۹ » رعایت ترتیب در قضای نمازهای روزانه واجب نیست؛ برای نمونه، کسی که یک روز نماز ظهر و روز بعد نماز عصر را نخوانده یا ظهر و عصر یک روز را نخوانده است واجب نیست نخست نماز ظهر و پس از آن، نماز عصر را قضا نماید.
م « ۲۱۰۰ » اگر بخواهد قضای چند نماز، غیر از نمازهای شبانهروز؛ مانند: نماز آیات را بخواند یا قضای یک نماز روزانه با چند نماز غیر از آن را بخواند، همانند قضای نمازهای شبانهروز که رعایت ترتیب در آن واجب نیست، لازم نیست آن را به ترتیب بجا آورد.
م « ۲۱۰۱ » اگر نمازهایی را که از او قضا شده نداند و گمان نیز نداشته باشد کدام یک پیشتر بوده، مستحب است آن را بهگونهای بخواند که ترتیب در آن رعایت شود و رعایت ترتیب در آن واجب نیست.
م « ۲۱۰۲ » اگر نماز قضای میتی را میخواند، واجب نیست رعایت ترتیب را نماید.
م « ۲۱۰۳ » میتوان برای نماز قضای میت، چند نفر را در یک وقت اجیر نمود و واجب نیست برای هر یک، وقتی معین شود؛ خواه ترتیب قضا شدن را بداند یا نداند.
م « ۲۱۰۴ » کسی که چند نماز از او قضا شده و شماره آن را نمیداند، مانند آنکه نمیداند چهار نماز از او قضا شده است یا پنج نماز؛ چنانچه شماره کمتر را بگزارد، بسنده است. همچنین است اگر شماره آن را میدانسته و فراموش کرده است، اگر شماره کمتر را بخواند.
م « ۲۱۰۵ » کسی که نماز قضا از همین روز یا روزهای پیش دارد، میتواند پیش از
(۴۳۷)
خواندن نمازی که قضا شده است، نماز ادای خود را بخواند و واجب نیست نماز قضا را پیش اندازد.
م « ۲۱۰۶ » کسی که میداند یک نماز چهار رکعتی نخوانده است و نمیداند نماز ظهر بوده یا عصر یا عشا، با نیت قضای نمازی که نخوانده است، یک نماز چهار رکعتی بخواند و در بلند خواندن و آهسته خواندن حمد و سوره آن اختیار دارد.
م « ۲۱۰۷ » اگر از خواندن نماز قضای خود ناتوان باشد، تا زنده است، دیگری نمیتواند نمازهای او را قضا نماید.
م « ۲۱۰۸ » نماز قضا را میتوان با جماعت خواند؛ خواه نماز امام جماعت ادا باشد یا قضا ـ و واجب نیست هر دو یک نماز بخوانند؛ برای نمونه، اگر نماز قضای صبح را با نماز ظهر یا عصر امام بخواند، اشکال ندارد.
م « ۲۱۰۹ » نمازهای مستحبّی که وقت ویژهای دارد، شایسته است اگر خوانده نشده، قضای آن آورده شود، ولی اگر به سبب بیماری خوانده نشود، مستحب بودن قضا تأکیدی ندارد و اگر نمازهای مستحبی را قضا نکند، مستحب است برای هر نماز، یک مُد طعام صدقه دهد.
م « ۲۱۱۰ » مستحب است بچهای را که دارای قدرت تمییز و تشخیص خوب و بد است به نماز خواندن و عبادتهای دیگر تشویق کنند، بلکه مستحب است او را به قضای نمازها نیز تشویق نمایند، ولی نباید بهگونهای باشد که سبب وارد آمدن فشار و بیزاری او از نماز گردد.
(۴۳۸)
نماز قضای پدر
م « ۲۱۱۱ » اگر پدر، نماز و روزه خود را نگزارده باشد، بر پسر بزرگتر واجب است آن را پس از مرگ وی بجا آورد یا برای آن اجیر گیرد؛ هرچند نماز را از روی نافرمانی نخوانده باشد و نیز روزهای را که در سفر نگرفته است؛ هرچند میتوانسته است آن را قضا کند، واجب است که وی آن را قضا نماید یا برای آن اجیر گیرد.
م « ۲۱۱۲ » قضای نمازهای استیجاری که بر پدر واجب شده بوده یا از پدر آنها بر عهده پدر بوده است، بر پسر بزرگتر واجب نیست.
م « ۲۱۱۳ » قضای نماز میت بر پسرِ پسر(نوه) واجب نیست؛ هرچند در هنگام مردن شخص، از همه بچههای او بزرگتر باشد.
م « ۲۱۱۴ » چنانچه یکی از فرزندان از نظر سنّ و دیگری از جهت بلوغ بزرگتر باشد، قضای نماز بر اولی واجب است.
م « ۲۱۱۵ » واجب نیست پسر بزرگتر وارث میت باشد؛ بر این اساس، حتی اگر پسر به سبب یکی از علتهای محروم شدن از ارث؛ مانند: قتل یا کفر، از ارث بیبهره باشد و از نظر شرعی مانع رسیدن ارث به او باشد، باز قضای آن بر او واجب است.
م « ۲۱۱۶ » چنانچه دو پسر با یکدیگر همزاد باشند، آن که زودتر زاده شده، بزرگتر است؛ هرچند نطفه دیگری زودتر بسته شده باشد.
(۴۳۹)
م « ۲۱۱۷ » چنانچه در میان وقت نماز و پس از گذشتن مدتی از آن که میتوانسته است در آن وقت نماز گزارد بمیرد، باز قضای آن نماز واجب است.
م « ۲۱۱۸ » اگر شک دارد که پدر، نماز و روزه قضا داشته است یا نه، چیزی بر او واجب نیست و نیازی به جستوجو نیز نمیباشد.
م « ۲۱۱۹ » اگر بداند که پدرِ پدرِ وی نماز قضا داشتهاند و شک کند که بجا آورده شده است یا نه، قضا لازم نیست.
م « ۲۱۲۰ » اگر آشکار نباشد که کدام پسر بزرگتر است، قضای نماز و روزه پدر بر هیچ یک واجب نیست.
م « ۲۱۲۱ » اگر میت وصیت کرده باشد که برای نماز و روزه او اجیر بگیرند و پس از آن که اجیر نماز و روزه او را بهگونه درست بجا آورد، بر پسر بزرگتر چیزی واجب نیست. همچنین است اگر کسی به رایگان، نماز و روزه او را قضا نماید.
م « ۲۱۲۲ » اگر پسر بزرگتر بخواهد نماز پدر را بخواند، باید برابر تکلیف خود رفتار کند؛ برای نمونه، لازم است قضای نماز صبح، مغرب و عشا را بلند بخواند.
م « ۲۱۲۳ » کسی که خود، نماز و روزه قضا دارد، اگر نماز و روزه پدر نیز بر او واجب شود، میتواند هر کدام را که بخواهد پیش از دیگری بجا آورد.
م « ۲۱۲۴ » اگر پسر بزرگتر هنگام مرگ پدر، نابالغ یا دیوانه باشد، هنگامی که بالغ یا عاقل گردید، قضای نماز و روزه وی بر او لازم میشود.
م « ۲۱۲۵ » اگر پسر بزرگتر، پیش از آن که نماز و روزه پدر را قضا کند بمیرد؛ چنانچه مرگ پدر بهاندازهای طول کشیده است که میتوانسته قضای نماز و روزه آنها را بجا آورد، بر پسر دوم چیزی واجب نیست و اگر این اندازه طول نکشیده باشد، قضای آن بر پسر دوم واجب است.
(۴۴۰)
نیابت
م « ۲۱۲۶ » نماز و عبادتهایی را که میت انجام نداده است میتوان پس از مرگ وی به نیابت از او انجام داد.
نیابت در حال زنده بودن، تنها در حج به هنگام ناتوانی یا ناچاری و در زیارت امکانپذیر است.
م « ۲۱۲۷ » نیابت میتواند تبرّعی (بدون مزد) یا با اجاره یا جعاله یا شرط در ضمن عقد و مانند آن باشد؛ به این معنا که دیگری را اجیر کند و به او مزد دهد تا آن را بجا آورد، و اگر کسی بدون مزد هم آن را انجام دهد، درست است.
نیابت در امور مستحبی
م « ۲۱۲۸ » میتوان برای برخی از کارهای مستحبّی؛ مانند: حج، عمره و زیارت حرم پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و امامان علیهمالسلام یا دیگر مؤمنان، از جانب مردگان یا زندگان اجیر شد و یا ثواب امر مستحبّ را به مردگان یا زندگان هدیه نمود.
قصد نیابت
م « ۲۱۲۹ » لازم است نایب هنگام نیت، قصد نیابت کند و دیگری را تعیین نماید؛ هرچند به اجمال باشد، ولی نیاز نیست نام او را بداند و همین اندازه که نشانهای برای او در قصد و نیت خود قرار دهد بسنده است. پس اگر نیت کند از جانب کسی نماز میخواند که برای او اجیر شده، کافی است.
(۴۴۱)
م « ۲۱۳۰ » نایب باید کار خود را به قصد آنچه بر عهده میت است بجا آورد و اگر کاری را انجام دهد و ثواب آن را برای او هدیه کند، کافی نیست، ولی اگر برای هدیه کردن ثواب اجیر شده باشد و کاری را انجام دهد و ثواب آن را به میت هدیه نماید، کافی است.
م « ۲۱۳۱ » باید کسی را اجیر کند که اطمینان دارد کار را بهدرستی انجام میدهد، ولی اگر پس از خواندن نماز شک نماید که درست خوانده است یا نه، اشکال ندارد.
احکام نیابت
م « ۲۱۳۲ » کسی که دیگری را برای میت اجیر کرده اگر بداند که او کار را انجام نداده یا آن را باطل انجام داده است، باید دوباره اجیر بگیرد.
م « ۲۱۳۳ » هرگاه شک نماید که اجیر، کار را انجام داده است یا نه، همین که مورد اطمینان باشد و بگوید انجام داده، کافی است و نیز اگر شک کند که کار او درست بوده است یا نه، آن را درست بداند.
م « ۲۱۳۴ » نمیتوان کسی را که عذری دارد و برای نمونه با تیمم یا نشسته نماز میخواند، اجیر کرد؛ هرچند نماز میت به همین شیوه قضا شده باشد، و اجیر گرفتن کسی که با وضو یا غسل جبیرهای نماز میخواند و همچنین اجیر گرفتن کسی که دست یا پا ندارد، اشکال دارد.
م « ۲۱۳۵ » مرد برای زن و زن برای مرد میتواند اجیر شود و در بلند و آهسته خواندن باید برابر تکلیف خود رفتار نماید.
م « ۲۱۳۶ » اجیر کردن بچهای که خوب و بد را میفهمد و زمینههای نماز را رعایت میکند درست است.
م « ۲۱۳۷ » نیاز نیست قضای نمازهای میت را ـ در صورتی که ترتیب آن را میداند ـ به ترتیب بخواند.
م « ۲۱۳۸ » اگر با اجیر شرط کند که کاری را به شیوه ویژهای انجام دهد؛ برای نمونه بگویند: نماز را در مسجد یا در فلان ساعت بخواند، باید برابر شرط رفتار کند،
(۴۴۲)
ولی چنانچه شرط ویژهای با او نگذارند، لازم است آن را برابر تکلیف خود و بهصورت عادی انجام دهد و در مستحبات نیز چیزی را که رایج است بجا آورد و بیش از آن نیاز نیست؛ مگر آنکه شرط شود.
م « ۲۱۳۹ » کسی که بهجای دیگری عبادتی انجام میدهد، نباید کاری را که مرجع تقلید آن را حرام میداند انجام دهد. البته، این حکم در صورتی است که برتری و رجحان وی بر دیگران احراز شده باشد. همچنین اگر بخواهد نشانههای درستی در کار خود را آشکار سازد، لازم است فتوای مرجع تقلید خود را رفتار نماید؛ خواه آن را به نیابت از شخص زنده انجام دهد؛ مانند: نماز یا طواف، یا از سوی میت، و خواه میت درباره آن وصیت کرده باشد یا نه، بدون مزد باشد یا با مزد.
م « ۲۱۴۰ » اگر با اجیر شرط نکند که در نماز چه میزان از مستحبات را بخواند، هر اندازه از آن را که بخواند کافی است و میتواند نماز را بدون مستحبات نیز بجا آورد.
م « ۲۱۴۱ » اگر ترتیب نمازهایی را که قضا شده است میداند و بخواهد برای آن اجیر بگیرد، نیاز نیست برای هر کدام از آنها وقتی تعیین نماید و نیز چنانچه چند نفر را برای نماز قضای میت اجیر کند، نیاز نیست برای هر کدام از آنها وقتی تعیین کند.
م « ۲۱۴۲ » اگر اجیر شود که برای نمونه نمازهای میت را در مدت یک سال بخواند ولی پیش از پایان سال بمیرد، لازم است برای نمازهایی که یقین دارند بجا نیاورده است دیگری را اجیر نمایند و اگر احتمال میدهند یا شک دارند که آن را بجا آورده است، نیاز نیست اجیر بگیرند.
م « ۲۱۴۳ » اگر اجیر پیش از پایانِ گزاردن همه نمازها بمیرد؛ هرچند مزد همه آن را گرفته باشد؛ چنانچه آشکارا نگفته باشند که دیگری نیز میتواند نماز را بجا آورد، لازم است مزد بخشی را که نخوانده است از دارایی او به سرپرست میت بدهند؛ برای نمونه، اگر نیمی از آن را نخوانده، باید نیمی از اجرتی را که گرفته است، از دارایی او به سرپرست میت بدهند و اگر آشکارا گفته باشند که دیگری هم میتواند نماز را بخواند، باید از دارایی او برای نمازهایی که اجیر آن بوده است
(۴۴۳)
نایب بگیرند.
م « ۲۱۴۴ » اگر اجیر، همه مزد را بگیرد و پیش از گزاردن نمازهای میت بمیرد و خود نیز نماز قضا داشته باشد، باید از دارایی او برای نمازهایی که اجیر آن بوده است، دیگری را نایب بگیرند یا خود، آن را بخوانند، ولی چنانچه اجیر گیرنده شرط کرده باشد که تنها خود اجیر آن را بجا آورد، نمیتوان برای آن نمازها از دارایی او برداشت؛ مگر با رضایت وارث یا در صورتی که اجیر وصیت کرده باشد از یک سوم دارایی او برای آن نمازها هزینه کنند.
(۴۴۴)
نماز آیات
وجوب نماز آیات
م « ۲۱۴۵ » نماز آیات به سبب چهار چیز واجب میشود:
نخست ـ خورشید گرفتگی (کسوف)؛
دوم ـ ماه گرفتگی (خسوف)؛ هرچند در این دو مورد، بخش کمی از آن گرفته شود یا کسی هم از آن نترسد؛
سوم ـ زلزله؛ هرچند کسی نیز از آن نترسد؛
چهارم ـ رعد، برق و بادهای سیاه و سرخ و مانند آن که آیات آسمانی و زمینیاند و سبب ترس بیشتر مردم میشوند.
م « ۲۱۴۶ » در پیشآمدهای زمینی دیگری؛ مانند: فرو رفتن آب دریا، ریختن کوه و شکافته شدن زمین که سبب ترس بیشتر مردم میشود، نماز آیات؛ هرچند واجب نیست، ولی مستحب است با امید به رحمت الهی و گشایش خیر خوانده شود.
م « ۲۱۴۷ » اگر از چیزهایی که نماز آیات برای آن واجب است، بیش از یکی پیش آید، لازم است برای هر کدام یک نماز آیات خوانده شود، مثل اینکه چند بار زلزله شود یا دو مورد از آن پیش آید، مانند آن که گرفتن خورشید با زلزله همراه گردد، ولی اگر این پدیدهها در میان نماز آیات رخ دهد، همان یک نماز بسنده است.
م « ۲۱۴۸ » کسی که قضای چند نماز آیات بر او واجب است، خواه همه آنها
(۴۴۵)
برای یک چیز بر او واجب شده باشد؛ برای نمونه، سه بار خورشید گرفته شده و نماز آنها را نخوانده باشد یا برای چند چیز باشد؛ برای نمونه، برای آفتاب گرفتگی، ماه گرفتگی و زلزله، هنگامی که قضای آنها را میخواند نیاز نیست در نیت معین کند که برای کدام مرتبه یا کدام یک از آنها نماز میخواند.
م « ۲۱۴۹ » چیزهایی که نماز آیات برای آن واجب است، در هر منطقهای پیش آید، تنها بر مردم همان منطقه لازم است نماز آیات بخوانند و بر مردم منطقههای دیگر واجب نیست؛ هرچند از توابع یکدیگر و با یک نام خوانده شوند، ولی اگر این مناطق به اندازهای به هم نزدیک باشند که همه آنها یک منطقه بهشمار آیند، نماز آیات بر مردم همه آن منطقه واجب است.
وقت نماز آیات
م « ۲۱۵۰ » از هنگامی که گرفتن خورشید یا ماه آغاز میشود، لازم است نماز آیات خوانده شود و وقت آن تا هنگامی است که همه آن باز نشده باشد.
م « ۲۱۵۱ » اگر خواندن نماز آیات را بهاندازهای تأخیر اندازد که همه قرص آفتاب یا ماه باز شود، لازم است نیت قضا کند.
م « ۲۱۵۲ » اگر مدّت گرفتن خورشید یا ماه بیشتر از خواندن یک رکعت باشد، ولی نماز را نخواند، تا هنگامی که به اندازه خواندن یک رکعت به باز شدن آن وقت مانده باشد، لازم است نیت ادا کند، بلکه اگر مدّت گرفتن آنها به اندازه خواندن یک رکعت یا اندکی کمتر باشد، نمازی را که میخواند اداست، ولی چنانچه مدّت گرفتن ماه یا خورشید به اندازه خواندن یک رکعت یا اندکی کمتر نیز نباشد، نیت قضا کند.
م « ۲۱۵۳ » هنگامی که زلزله، رعد و برق و مانند آن پیش آید، لازم است بیدرنگ نماز آیات را بخواند؛ بهگونهای که از دید مردم تأخیر بهشمار نیاید و اگر بدون عذر، تأخیر شود، گناه است.
(۴۴۶)
م « ۲۱۵۴ » اگر از گرفتن آفتاب یا ماه آگاه نباشد و زمان گرفتن آن را نداند و پس از باز شدن آن بداند که خورشید یا ماه گرفته بوده است، قضای نماز آیات را بخواند، حتی اگر بداند بخشی از آن گرفته بوده، قضای نماز آیات واجب است.
م « ۲۱۵۵ » اگر گروهی بگویند خورشید یا ماه گرفته است؛ چنانچه گفته آنان سبب اطمینان نشود و نماز آیات نخواند و سپس آشکار شود درست گفتهاند، خواندن نماز آیات واجب است.
م « ۲۱۵۶ » اگر به گفته ستارهشناس یا کسانی که از این امور آگاهی دارند، اطمینان یابد که یکی از سببهای نماز آیات رخ داده، لازم است نماز آیات را بخواند و نیز اگر بگویند در زمانی خورشید یا ماه میگیرد و درازای آن تا چه اندازهای است و به گفته آنان اطمینان یابد، لازم است وقت را رعایت کند.
م « ۲۱۵۷ » اگر بداند نماز آیاتی که خوانده باطل بوده، لازم است آن را دوباره بخواند و اگر وقت گذشته است، قضا نماید.
م « ۲۱۵۸ » اگر در وقت نماز یومیه، نماز آیات نیز بر کسی واجب شود؛ چنانچه برای هر دو نماز وقت دارد و ناچار به خواندن یکی از آن دو پیش از دیگری نیست، هر کدام را که پیشتر بخواند اشکال ندارد و اگر لازم باشد یکی را پیش از دیگری بخواند؛ مانند نماز آیاتی که به واسطه زلزله واجب شود، لازم است نخست آن را بخواند، و اگر وقت هر دو تنگ باشد، نخست نماز یومیه را بخواند.
م « ۲۱۵۹ » اگر در میان نماز یومیه بداند که وقت نماز آیات تنگ است یا نماز آیات بیدرنگ بر عهده اوست؛ چنانچه وقت نماز یومیه هم تنگ باشد، لازم است آن را به پایان برساند و سپس نماز آیات را بخواند و در غیر اینصورت، باید آن را قطع نماید و نخست نماز آیات و پس از آن، نماز یومیه را بجا آورد.
م « ۲۱۶۰ » اگر در میان نماز آیات بداند که وقت نماز یومیه تنگ است، باید نماز آیات را رها کند و نماز یومیه بخواند و پس از آنکه نماز را به پایان برد، پیش از انجام کاری که نماز را باطل سازد، دنباله نماز آیات را از همانجا که رها کرده است
(۴۴۷)
بخواند.
م « ۲۱۶۱ » اگر در هنگام حیض یا نفاس زن، خورشید یا ماه بگیرد یا رعد و برق و مانند آن پیش آید و تا پایان هنگامی که خورشید یا ماه باز میشود در حیض یا نفاس باشد، نماز آیات بر او واجب نیست و قضا نیز ندارد.
چگونگی نماز آیات
م « ۲۱۶۲ » نماز آیات دو رکعت است و در هر رکعت، پنج رکوع دارد، بدینگونه که پس از نیت، تکبیر بگوید و یک حمد و سوره تمام بخواند و به رکوع رود و سر از رکوع بردارد، دوباره یک حمد و سوره بخواند، باز به رکوع رود تا پنج بار و پس از بلند شدن از رکوع پنجم دو سجده نماید و برخیزد و رکعت دوم را هم مانند رکعت نخست بجا آورد و تشهد و سلام را بخواند.
م « ۲۱۶۳ » نمازگزار میتواند در نماز آیات پس از نیت و تکبیر و خواندن حمد، آیههای یک سوره را پنج بخش کند و یک آیه یا کمتر یا بیش از آن را در هر یک از بخشها بخواند، ولی نباید هر یک از بخشها در معنا ناقص باشد، و سپس به رکوع رود و سر بردارد و بدون اینکه حمد بخواند، بخش دوم از همان سوره را بخواند و به رکوع رود و همینگونه تا پیش از رکوع پنجم، سوره را به پایان برساند و بعد به رکوع رود و رکعت دوم را نیز به همین شیوه بجا آورد.
نمازگزار برای نمونه میتواند سوره توحید را به ترتیب زیر تقسیم کند: پیش از رکوع نخست: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم» و پس از رکوع دوم، جمله: «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد» را بخواند و به رکوع رود، و بعد بایستد و بگوید: «أَللّهُ الصَّمَد» و به رکوع رود و پس از رکوع بایستد و بگوید: «لَمْ یلِدْ وَلَمْ یولَد» و باز به رکوع رود و بایستد و بگوید: «وَ لَمْ یکن لَّهُ کفُوا أَحَد»، و پس از آن به رکوع پنجم برود و پس از سر برداشتن، دو سجده بجا آورد و رکعت دوم را هم مانند رکعت نخست بگزارد و پس از سجده دوم، تشهد بخواند و سلام نماز را بگوید.
(۴۴۸)
در نمونه دیگر میتوان سوره فلق را اینگونه تقسیم نمود: نخست، «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم، قُلْ أَعوذُ بِرَبِّ الْفَلَق» را بگوید و به رکوع برود و سپس بایستد و بگوید: «مِنْ شَرِّ ما خَلَق»، و دوباره به رکوع رود و پس از رکوع بایستد و بگوید: «وَمِنْ شَرِّ غاسقٍ إِذا وَقَب»، و باز به رکوع رود و بایستد و بگوید: «وَمِنْ شَرِّ النَّفّاثاتِ فِی الْعُقَد»، و به رکوع برود و باز هم سر بردارد و بگوید: «وَمِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَد»، و پس از آن به رکوع پنجم برود و دنباله نماز را ـ چنانچه گفته شد ـ دنبال نماید.
م « ۲۱۶۴ » اگر در یک رکعت از نماز آیات، پنج بار حمد و سوره بخواند و در رکعت دیگر، یک حمد بخواند و سوره را پنج بخش کند، اشکال ندارد.
م « ۲۱۶۵ » چیزهایی که در نماز یومیه واجب یا مستحب است، در نماز آیات نیز واجب یا مستحب میباشد و مستحب است نماز آیات را به جماعت بخواند و در این صورت مانند نمازهای یومیه، امام، قرائتهای نماز را میخواند و مستحب است قرائت آن را بلند بخواند؛ هرچند در آفتاب گرفتگی باشد، ولی در این نماز، چنانچه با جماعت باشد، میتوان بهجای اذان و اقامه، سه بار به امید ثواب گفت: «أَلصَّلاة».
م « ۲۱۶۶ » مستحب است پیش از رکوع و پس از آن تکبیر بگوید و پس از رکوع پنجم رکعت نخست و دوم بگوید: «سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَه».
م « ۲۱۶۷ » شایسته است پیش از رکوع دوم و چهارم رکعت نخست و پیش از رکوع نخست و سوم و پنجم رکعت دوّم قنوت بخواند و اگر دو قنوت، یکی پیش از رکوع پنجم رکعت نخست و دیگری پیش از رکوع پنجم رکعت دوّم یا تنها یک قنوت پیش از رکوع پنجم رکعت دوّم بخواند، بسنده است.
م « ۲۱۶۸ » اگر در نماز آیات شک نماید چند رکعت گزارده است و گمان وی به سویی نرود، نماز باطل است.
م « ۲۱۶۹ » اگر در نماز آیات شک نماید که در رکعت نخست است یا در رکعت دوم و گمان وی طرفی را برنگزیند، نماز باطل است، ولی اگر بداند در کدام رکعت است و در شماره رکوع شک کند؛ برای نمونه شک نماید که چهار رکوع کرده
(۴۴۹)
است یا پنج رکوع، چنانچه شک او پیش از رسیدن به سجده باشد، لازم است رکوعی را که شک دارد بجا آورد، ولی اگر به سجده رسیده باشد، لازم است به شک خود اعتنا نکند.
م « ۲۱۷۰ » هر یک از رکوعهای نماز آیات یک رکن است که هرگاه به عمد یا سهو کم یا زیاد شود، نماز باطل است.
(۴۵۰)
نماز خوف
م « ۲۱۷۱ » نمازی که انسان در حال ترس از دشمن، دزد، درنده و مانند آن به هر شیوه ممکن یا همانند نماز مسافر به صورت شکسته میگزارد، نماز خوف است؛ البته، به شرط آنکه شکسته خواندن نماز در دفاع یا ایمنی از دشمن مؤثر باشد.
م « ۲۱۷۲ » از انسان بالغ، عاقل و دارای شرایط، «نماز» در هیچ حالی برداشته نمیشود؛ حتی در حال درگیری، حمله دزد یا درنده؛ به هر شکل ممکن باید نماز خود را خواند: اگر ممکن باشد به حالت ایستاده و در غیر این صورت، به شیوه نشسته یا در حال راه رفتن یا به صورت پیاده، سواره یا خوابیده، و باید تا ممکن است تکبیرة الاحرام را رو به قبله گفت و بقیه نماز را نیز هر اندازه که میتوان رو به قبله انجام داد، و اگر نمیتوان رکوع و سجود را به شیوه کامل بجا آورد، لازم است به اشاره انجام گیرد و چنانچه نماز خواندن به این اندازه هم ممکن نباشد، واجب است پس از نیت، تکبیرة الاحرام را گفت و بهجای هر رکعت، یک «سُبحانَ اللّهِ وَالْحَمدُللّهِ وَلا إلهَ إلاّ اللّهُ وَاللّهُ أَکبَر» گفته و به دنبال آن دعای دیگری نیز خوانده شود و سپس با تشهد و سلام، نماز را تمام کند و اگر به وظیفه خود به هر شکل ممکن عمل نماید، نیازی به اعاده یا قضای نماز نیست.
م « ۲۱۷۳ » اگر به جهت ضرورت، برخی از نماز، برای نمونه، در حالت راه رفتن یا سواره خوانده شود و در بین نماز، ضرورت برطرف شود، باید باقیمانده نماز را به
(۴۵۱)
صورت کامل خواند. همچنین اگر برخی از نماز به صورت کامل انجام گیرد و در بین آن، خوف و ضرورت پیدا شود، باقیمانده آن به حسب ضرورت انجام میگیرد.
م « ۲۱۷۴ » اگر به وجود دشمن یا درنده یقین شود و نماز به صورت شکسته یا در حال راه رفتن انجام گیرد و بعد معلوم شود اشتباه شده، چنانچه وقت نماز باقی است، باید نماز را دوباره خواند، و در صورتی که وقت گذشته است، قضا ندارد.
م « ۲۱۷۵ » اگر نمازگزار برای دفع حمله حیوان درنده یا دزد، نماز را به نیت نماز خوف به صورت دو رکعتی یا سواره و یا در حال راه رفتن بجا آورد و تا آخر وقت نماز، خوف او باقی باشد، نماز صحیح است و در غیر اینصورت، لازم است دوباره نماز به صورت کامل گزارده شود.
(۴۵۲)
نماز استسقا (درخواست باران)
م « ۲۱۷۶ » به هنگام کم شدن بارندگی که بیشتر به سبب رعایت نشدن حقوق الهی و نپرداختن حقوق مالی؛ مانند خمس و زکات، دستگیری نکردن از فقیران و احترام نگذاشتن به حقوق افراد پیش میآید، مستحب است برای آمادهسازی روح و سلامت جان و برطرف ساختن کاستیهای موجود، نماز باران گزارده شود.
م « ۲۱۷۷ » نماز باران همانند نماز عید فطر و قربان دارای دو رکعت است که در رکعت نخست بعد از حمد، سوره خوانده میشود و سپس تکبیر میگوید و آنگاه قنوت را میخواند و این عمل را به گونهای تکرار مینماید تا پنج تکبیر کامل گردد و سپس همین گونه این عمل را در رکعت دوم انجام میدهد، ولی در شماره تکبیرها باید به چهار تکبیر اکتفا شود.
م « ۲۱۷۸ » در قنوت هر دعایی بخواند کافی است و بهتر است دعای طلب باران و گشایش رحمت الهی را بخواند و پیش از دعا بر محمد و آل محمد صلیاللهعلیهوآله درود و صلوات فرستد.
م « ۲۱۷۹ » مستحب است نماز را بلند و به جهر بخواند و همان سورههایی را برگزیند که در نماز عید فطر و قربان خوانده میشود.
م « ۲۱۸۰ » شایسته است مردم در ابتدا سه روز روزه بگیرند و در روز سوم بیرون آیند و بهتر است این روز، دوشنبه باشد و چنانچه ممکن نیست، نماز در روز جمعه
(۴۵۳)
گزارده شود.
م « ۲۱۸۱ » مستحب است امام همراه مردم با وقار و خشوع و در حالی که همه انابه و زاری مینمایند بیرون آید و مکانی پاکیزه را برای نماز انتخاب نمایند و کودکان و پیران را به همراه آورند و اطفال را از مادران خود جدا گزارند تا صدای گریه و شیون آنان بلند شود.
م « ۲۱۸۲ » نماز باران اذان و اقامه ندارد و مستحب است پیش از آن سه بار گفته شود: الصلاة.
م « ۲۱۸۳ » مستحب است امام عبای خود را بر عکس بپوشد؛ به این گونه که طرف راست عبا را بر دوش چپ خود بیندازد و بر بالای منبر رود و در حالی که روبهروی خود را مینگرد صد بار تکبیر گوید و آنگاه رو به مردمی که در جانب راست وی هستند بنماید و صد بار تسبیح بگوید و سپس رو به جانب چپ نماید و صد بار تهلیل بخواند و آنگاه رو به مقابل خود نماید و صد بار حمد بگوید و سپس خطبه بخواند و زاری و ناله و فغان داشته باشد و مردم نیز میتوانند ذکرهای گفته شده را با صدای بلند به همراه وی بگویند.
(۴۵۴)
مسجد
مسجد، نماد یاد الهی است و نمازگزار در این مکان مقدس بهتر میتواند خویشتن خویش را از غیر خدا فارغ سازد و خود را به معشوق دلها نزدیکتر نماید.
مسجد نماد وحدت، همدلی، یکسانی و یکتایی مسلمانان با یکدیگر و قرب و حضور آنان در پیشگاه حضرت حق است که شور این وحدت در نماز جماعت و مصافحه که نشانگر اخوت و برادری ایمانی است ظاهر میگردد.
مسجد خانه اول و قبله دوم مسلمانان است که اوج و عروج مؤمن از آن خانه، معراج را شکل میدهد.
مسجد در مقابل دشمن سنگر است و همانگونه که سنگر محافظ انسان است، باید از آن حفاظت نمود تا دشمن در آن تزلزل ایجاد ننماید.
البته، شیطان در داخل و خارج مرزهای اسلام برای مسجد، دو مقابل ایجاد کرده است: یکی خانقاه در درون اسلام و دیگری دیر، کنشت و کلیسا در خارج از مرزهای اسلام؛ اگر این مراکز، محل عبادت و مرکز آگاهی و وحدت انسانها نباشد.
احکام مسجد
م « ۲۱۸۴ » نشانکردن جایی برای مسجد نیازی به خواندن صیغه وقف ندارد،
(۴۵۵)
بلکه هر کاری که دلالت بر آن کند کافی است؛ هرچند به کار بردن لفظ در وقف و تلفّظ به وقف بودن مکانی برای مسجد بهتر است.
م « ۲۱۸۵ » پذیرش وقف مسجد از سوی متولی یا حاکم شرع، صیغه یا قصد قربت نیاز ندارد. کافی است واقف با نیت و اراده، به عربی یا فارسی بگوید: «جَعَلْتُهُ مَسجِدا للَّهِ» و مسجد بودن را به معنایی که در عرف مسلمانان رایج است، اعلام کند و یا در عمل این کار را انجام دهد؛ یعنی برای واقع شدن وقف، کافی است تنها کسی که نماز وی درست است با اجازه واقف، نمازی در آن بخواند.
م « ۲۱۸۶ » مسجد مخالفان (اهل سنت)، در صورتی که محکوم به کفر نباشند، در حکم مسجد است و باید احکام و شؤون آن رعایت گردد.
کلیسا، کنیسه و کنشت در تقرّب و بهرهدهی معنوی و لزوم رعایت احترام در حکم چنین مسجدی است.
نجس کردن مسجد
م « ۲۱۸۷ » نجس کردن زمین، سقف و ناحیه داخلی دیوار مسجد حرام است و نیز ناحیه بیرون دیوار و پشتبام آن را در صورتی که بیحرمتی به آن دانسته شود، نباید نجس کرد و هر کس بداند بخشی از مسجد نجس شده است، باید بیدرنگ آن را پاک نماید.
م « ۲۱۸۸ » اگر نتواند مسجد را پاک نماید، مانند این که مسافر باشد یا نیاز به کمک داشته باشد و کسی را نیابد، باید به کسانی که میتوانند آگاهی دهد یا از آنها کمک بگیرد و اگر نمیتواند، پاک کردن مسجد بر او واجب نیست.
م « ۲۱۸۹ » گذاشتن چیزهای نجس و متنجس در مسجد در صورتی که نجاست آن به مسجد نرسد و سبب بیاحترامی به آن نگردد، اشکال ندارد.
م « ۲۱۹۰ » هرگاه مسجد نجس شود، بر همه واجب است که آن را پاک کنند و اگر یک یا چند نفر به تطهیر آن بپردازند، از عهده دیگران برداشته میشود و در غیر این صورت، همه گناهکار هستند و در این حکم، کسی که مسجد را نجس کرده است با دیگران تفاوتی ندارد.
(۴۵۶)
م « ۲۱۹۱ » اگر بخشی از مسجد نجس شود که پاک نمودن آن تنها با خراب کردن آن ممکن میباشد، در صورتی که این امر سبب خرابی کلّی و زیان رسیدن به وقف نباشد، باید آن بخش را خراب نمایند و پر کردن و ساختن دوباره آن بخش نیز واجب نیست؛ مگر اینکه کسی که آن را نجس کرده است خود آن را خراب کند که باید آن را به حالت نخستین خود باز گرداند و اگر چیزی مانند آجر مسجد نجس شود، در صورتی که ممکن است باید آن را آب کشند و سپس در جای اول خود بگذارند.
م « ۲۱۹۲ » اگر مسجد بهگونهای نجس شود که برای تطهیر آن باید همه آن را خراب نمود، در صورتی که شخص نیکوکاری باشد که آن را پس از تخریب بسازد، خراب کردن آن جایز است و در غیر اینصورت، باید صبر کنند تا چنین فردی یافت شود.
م « ۲۱۹۳ » اگر مسجدی را غصب کنند و آن را به کلی از صورت مسجد درآورند؛ بهگونهای که دیگر به آن مسجد نگویند، باز هم نجس کردن آن حرام است و احکام مسجد را دارد.
م « ۲۱۹۴ » اگر در طرح گسترش و نوسازی کوچه و خیابانهای شهر و روستا بخشی از مسجد در طرح کوچه و خیابان قرار گیرد بهگونهای که دیگر نتوان مسجدی را در آنجا ساخت، احکام مسجد را ندارد.
م « ۲۱۹۵ » گذاشتن میت در مسجد پیش از غسل دادن وی مانعی ندارد؛ مگر آن که سبب رسیدن نجاستی مانند ادرار یا خون از میت به مسجد یا بیاحترامی به مسجد باشد.
م « ۲۱۹۶ » نجس کردن یا آلوده ساختن حرم پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و امامان علیهمالسلام و بقعههای مقدس دیگر، اگر سبب هتک حرمت باشد، حرام است و در این صورت، تطهیر آن نیز واجب است و در صورتی که نجس گردد و نجس ماندن آن بیاحترامی بهشمار رود، باید آن را بیدرنگ تطهیر نمود.
(۴۵۷)
م « ۲۱۹۷ » اگر فرش یا چیزی از مسجد نجس شود، باید آن را آب کشید و اگر به واسطه آب کشیدن خراب میشود، باید کسی که آن را نجس کرده است ـ چنانچه بتواند ـ خسارت آن را بپردازد.
م « ۲۱۹۸ » بردن عین نجاست؛ مانند خون، به مسجد حرام است، هرچند بیاحترامی به مسجد نباشد؛ مگر چیزی جزیی که گاه در لباس و بدن افراد وجود دارد؛ ولی بردن چیزی که نجس شده است؛ مانند: لباس و کفش نجس، در صورتی که بیاحترامی به مسجد نباشد و باعث آلودگی مسجد نگردد، حرام نیست.
برگزاری مراسم جشن یا عزاداری در مسجد
م « ۲۱۹۹ » برگزاری مراسم عزاداری و سوگواری یا جشنهای مذهبی و مانند آن در مسجد اشکال ندارد.
کارهایی مانند پارچه سیاه زدن و بردن وسایل پذیرایی در مسجد، در صورتی که به آن زیانی نرساند و حرمت مسجد را در مخاطره قرار ندهد و مانع نماز خواندن نشود، اشکال ندارد.
زینت کردن مسجد
م « ۲۲۰۰ » مسجد را باید ساده نگاه داشت و نباید با طلا یا چیزهای جلف زینت نمود. چنین کارهایی افزوده بر آلوده ساختن مسجد به زیور دنیا، حرام نیز میباشد. البته، این امر غیر از زیبا سازی صوری و نظیف بودن مسجد است که اشکال ندارد.
م « ۲۲۰۱ » نباید صورت چیزی را در مسجد نقاشی کرد؛ بهویژه چیزهایی که سبب انصراف مؤمنان از عبادت و توجه به حضرت حق میگردد نباید در مسجد ایجاد شود.
م « ۲۲۰۲ » مسجد را نباید مرکزی برای تبلیغات خطی و گروهی قرار داد.
م « ۲۲۰۳ » نقاشی چیزهایی که روح ندارد؛ مانند: گل و بوته، در مسجد ناپسند است و نماز خواندن روبهروی این نقشها؛ هرچند در هم کشیده شده باشد، شایسته نیست، ولی نوشتن آیات قرآن کریم و احادیث بهصورت درست و خوانا در مسجد اشکال ندارد.
(۴۵۸)
عدم امکان فروش مسجد و وسایل آن
م « ۲۲۰۴ » اگر مسجد خراب شود، نمیتوان آن را فروخت یا داخل ملک و جاده نمود.
م « ۲۲۰۵ » فروختن در، پنجره و چیزهای دیگر مسجد حرام است؛ خواه جزو بنا شمرده شود یا خیر، و اگر مسجد خراب شود، باید آن را برای بازسازی همان مسجد هزینه کنند و چنانچه به کار آن مسجد نیاید، باید در مسجد دیگر هزینه شود، ولی اگر به کار مسجدهای دیگر نیز نیاید، میتوانند آن را بفروشند و پول آن را در صورتی که ممکن است، برای بازسازی همان مسجد و در صورتی که ممکن نیست، برای بازسازی مسجد دیگری هزینه نمایند.
م « ۲۲۰۶ » غلّه و نذوراتی را که برای مسجد معینی در نظر گرفته میشود، در صورت بینیازی مسجد یا معذور بودن در هزینه نمودن برای آن، میتوان برای مسجدهای دیگر هزینه نمود.
م « ۲۲۰۷ » همچنین است حکم غلاّت و نذورات وقفی مشاهد مشرّفه که در صورت معذور بودن در هزینه نمودن آن در موارد معین شده یا مشابه آن، برای همه کارهای نیک میتواند هزینه شود.
م « ۲۲۰۸ » باید مسجد را در جای شایسته و به اندازه نیاز ساخت و بازسازی مسجدی که نزدیک به خرابی است لازم میباشد.
م « ۲۲۰۹ » اگر مسجد بهگونهای خراب شود که نتوان آن را بازسازی کرد، میتوان آن را خراب و بازسازی نمود، بلکه میتوان مسجدی را که خراب نشده است برای برآورده کردن نیاز مردم به فضای بزرگتر خراب کرد و آن را بزرگتر ساخت.
شایستههای مسجد
م « ۲۲۱۰ » تمیز کردن مسجد، روشن کردن روشنایی در آن، کوشش در تأمین نیازها و لوازم آن و قرار دادن جای شایسته برای تطهیر نمودن و ساختن وضوخانه در خارج از آن مستحب است.
(۴۵۹)
م « ۲۲۱۱ » مستحب است خود را برای رفتن به مسجد، خوشبو کرد، لباس پاکیزه و شایسته پوشید، ته کفش خود را بررسی نمود که به نجس یا کثیفی آلوده نباشد و داخل شدن را با پای راست و بیرون آمدن را با پای چپ انجام دهد.
همچنین شایسته است از همه زودتر به مسجد آمد و از همه دیرتر از مسجد بیرون رفت.
م « ۲۲۱۲ » شایسته است مسجد با بهترین مهندسی اسلامی به صورت معنوی، ساده و بدون آلایش ساخته شود و اگر سقف و سایبان بر آن میزنند به حسب شرایط زمان و مکان باشد و در این موارد باید ضرورت و وجه ترجیحهای جنبی بر حسب عرف در نظر گرفته شود.
م « ۲۲۱۳ » مستحب است وقتی وارد مسجد میشود، دو رکعت نماز به قصد تحیت و احترام مسجد بخواند و اگر نماز واجب یا مستحب دیگری نیز بخواند، کافی است.
م « ۲۲۱۴ » خوابیدن، اگر ناچار نباشد، گفتوگو کردن درباره کارهای دنیا، خرید و فروش، سرگرم کارهای بیهوده شدن و گفتن و خواندن جملات و اشعاری که پند و اندرز و مانند آن نباشد، در مسجد مکروه است.
م « ۲۲۱۵ » شایسته نیست آب دهان، بینی و اخلاط سینه را در هیچ جایی از مسجد بیندازد، بلکه اگر سبب بیحرمتی به مسجد باشد، حرام است. همچنین پسندیده نیست در مسجد بهدنبال گمشدهای بگردد و برای ندا دادن به کسی صدای خود را بلند کند و در هر صورت، باید از کارهایی که با احترام مسجد منافات دارد یا مزاحم نمازگزاران است پرهیز کند، ولی بلند کردن صدا برای اذان مانعی ندارد.
م « ۲۲۱۶ » راه دادن کودکان به مسجد اشکال ندارد؛ مگر آن که سبب زحمت نمازگزارن شود یا این که احتمال دهد مسجد را نجس میکند و اگر به همراه آوردن
(۴۶۰)
کودکان مزاحمتی ایجاد نکند و سبب علاقمندی آنان به نماز و مسجد شود، امری شایسته است.
م « ۲۲۱۷ » کسی که پیاز، سیر و مانند آن خورده و بوی دهان وی ممکن است مردم را آزار دهد شایسته است پس از رفع آن و خوشبو شدن خود، در مسجد حاضر شود.
م « ۲۲۱۸ » اگر حضور دیوانه، کافر، مشرک و منافق با موقعیت مسجد ناسازگاری داشته باشد، باید از آنان جلوگیری شود.
م « ۲۲۱۹ » شایسته است که در مسجد از خرید و فروش و سایر معاملاتی که جنبه عبادی ندارد (عقود و ایقاعات) خودداری شود، ولی کارهایی مانند: نذر، وقف و نکاح، چون جهت عبادی دارد، اشکال ندارد.
م « ۲۲۲۰ » تعرّض به معابد یهودیان و مسیحیانی که در حمایت اسلام هستند و آن معابد نیز در دست خود آنهاست جایز نیست و مکانهای ذکر شده مانند مسجد محترم است و خراب کردن آن نیز جایز نیست؛ مگر با شرایطی که در مورد مسجد نیز جاری است یا آن که مرکزی برای توطئه بر علیه اسلام گردد.
(۴۶۱)
(۴۶۲)