توضیح المسائل : جلد دوم

توضیح المسائل جلد دوم احکام دینی برابر با فتاوای حضرت آیت‌الله العظمی حاج محمدرضا نکونام ادام الله ظله العالی

توضیح المسائل : جلد دوم

بخش هشتم: تغذیه

 


 

۳۰ ـ تغذیه و خوراک.

درآمد

تأثیر خوراکی‌ها بر جسم و روح انسان، امری علمی، محسوس و تجربه‌پذیر است. خوراکی‌ها همان‌گونه که مایه رشد و سلامت جسم و روح است می‌تواند آشفتگی مزاجی، اختلال روانی و بیمارهای جسمانی را به همراه داشته باشد. از طرفی، عقل سالم در بدن سالم است و بیمار نمی‌تواند به‌درستی بیندیشد و مسیر تعالی و کمال خود را طی نماید؛ چرا که همه همت نفس به ساخت و ساز و ترمیم بخش بیمار بدن معطوف می‌گردد و دیگر نیروی رشد، خود شکوفایی، بر شدن، عروج و استجماع را از دست می‌دهد. خداوند متعال که به علم و حکمت بالغه خویش بر همه مصلحت‌ها و مسیر رشد و تکامل هستی و انسان آگاه است، و نسبت به آن و به‌ویژه انسان، رهنمودهایی را در تمام زمینه‌ها؛ از جمله خوراکی‌ها، ارایه داده است تا انسان در پرتو آن بتواند خوراکی‌ها و آشامیدنی‌هایی را که به وی رشد بیش‌تری می‌دهد شناسایی نماید و از آن بهره بیش‌تری برد؛ چنان‌که از آن دسته خوراکی‌ها و آشامیدنی‌هایی که مانع پیشرفت یا سبب سقوط وی می‌گردد نیز خودداری نماید. در این راستا، شریعت به طور موردی هر

(۲۶۱)

یک از این گزینه‌ها را در دیدگاه انسان قرار می‌دهد و نسبت به بعضی از آن در جهت ترک، الزام را ارایه می‌کند که در این بخش برخی از آن‌ها مطرح می‌شود.


 

شناخت پرندگان حلال گوشت و حرام گوشت

م « ۱۰۰۳ » به صورت معمول، پرندگان حلال گوشت از حرام گوشت به دو راه شناخته می‌شوند:

یکم ـ هنگام پرواز، بال زدن آن بیش‌تر باشد تا نگه داشتن بال؛ پس پرنده‌ای که بال زدنش بیش‌تر باشد، حلال است و پرنده‌ای مانند عقاب که بیش‌تر، بال‌ها را در هنگام پرواز نگه می‌دارد، حرام است.

دوم ـ پرندگانی که سنگدان یا چینه‌دان یا انگشت جدایی مانند شست انسان دارند، حلال، و پرندگانی که آن را ندارند، حرام گوشت هستند.

م « ۱۰۰۴ » خوردن گوشت مرغی که مانند شاهین چنگال دارد حرام است و خوردن گوشت پرستو و هُدهُد مکروه است، ولی گوشت مرغانی که پرواز دارند ولی پر ندارند؛ مانند: خفاش و هم‌چنین حشره‌های پرنده مانند زنبور و پشه حرام است.

م « ۱۰۰۵ » تخم پرندگان حلال، حلال، و تخم پرندگان حرام گوشت حرام است و اگر مشتبه باشد، تخم‌هایی که دو طرف آن یکسان می‌باشد، حرام است و تخم‌هایی که یک طرف آن باریک‌تر است، حلال است.

م « ۱۰۰۶ » از جانوران دریایی، ماهی پولک‌دار و هم‌چنین برخی از گونه‌های ماهیان که تنها در کنار گوش آن‌ها پولک نمایان و آشکار است حلال می‌باشد، ولی ماهی بدون فلس حرام است؛ چنان‌که حیوان‌های آبی؛ مانند: نهنگ، خرچنگ، قورباغه و مانند آن نیز حرام می‌باشد و تخم حیوان‌های دریایی حلال‌گوشت، حلال و تخم حیوانات دریایی حرام‌گوشت، حرام است.


 

اجزای حرام حیوان حلال گوشت

(۲۶۲)

م « ۱۰۰۷ » اگر بخشی که روح دارد از حیوان زنده جدا شود؛ برای نمونه، دنبه یا مقداری گوشت از گوسفند زنده بریده شود، نجس و حرام می‌باشد.

م « ۱۰۰۸ » پانزده چیز از حیوان‌های حلال گوشت حرام است:

۱ ـ خون ۲ ـ فضله ۳ ـ نری ۴ ـ فرج ۵ ـ بچه‌دان ۶ ـ غُدَد که به آن «دشول» می‌گویند ۷ ـ تخم که به آن دنبلان می‌گویند ۸ ـ چیزی که در مغز سر است و به اندازه نیم نخودی می‌باشد (غدّه هیپوفیز) ۹ ـ مغز حرام که در میان تیره پشت (ستون‌فقرات) است ۱۰ ـ پی که در دو پهلوی گردن قرار دارد و تا تیره پشت ادامه دارد ۱۱ ـ زهره‌دان ۱۲ ـ سپرز (طحال) ۱۳ ـ بول‌دان (مثانه) ۱۴ ـ حدقه چشم (مردمک) ۱۵ ـ چیزی که در میان سُم است و به آن «ذات الأشاجع» می‌گویند.

م « ۱۰۰۹ » حرمت موارد ذکر شده در حیوان‌های بزرگ است، ولی در حیوانات حلال‌گوشت کوچکی مانند گنجشک و ماهی و ملخ؛ چنان‌چه برخی از موارد ذکر شده قابل تشخیص یا جدا کردن نباشد، خوردن آن اشکال ندارد، ولی خوردن خون و فضله پرندگان و هم‌چنین خون و فضله ماهی و فضله ملخ حرام است.

م « ۱۰۱۰ » خوردن سرگین و آب دماغ حیوانات؛ هرچند حلال‌گوشت باشد، حرام است و از خوردن چیزهای پلید دیگر که طبیعت انسان از آن بیزار است، باید پرهیز کرد، ولی اگر پاک باشد و مقداری از آن؛ به‌گونه‌ای با چیز حلال آمیخته شود که در دید مردم ناچیز باشد، خوردن آن اشکال ندارد.

م « ۱۰۱۱ » خوردن ادرار شتر به مقتضای خاصیت‌های دارویی آن حلال است و باید از ادرار دیگر حیوان‌های حلال گوشت و هم‌چنین دیگر چیزهایی که طبع انسان از آن‌ها بیزار است پرهیز نمود.


 

خاک

م « ۱۰۱۲ » خوردن خاک و گِل حرام است، ولی خوردن اندکی از تربت حضرت سیدالشهداء؛ امام حسین علیه‌السلام برای درمان که از قبر مطهر آن حضرت یا از اطراف آن

(۲۶۳)

برداشته باشند، اشکال ندارد و خوردن تربت حضرت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و دیگر ائمّه طاهرین علیهم‌السلام برای درمان مانند تربت امام حسین علیه‌السلام است.

خوردن گِل داغستان و گِل ارمنی برای درمان؛ چنان‌چه درمان، تنها به آن وابسته باشد، اشکال ندارد.


 

چیزهای زیان‌آور

م « ۱۰۱۳ » خوردن یا نوشیدن چیزی که برای انسان زیان مهمّی دارد حرام است، ولی اگر زیان به اندازه‌ای کم باشد که با دقت عادی به آن توجه نکنند، حرام نیست.

م « ۱۰۱۴ » فرو بردن آب بینی و خلط سینه که در فضای دهان آمده است حرام نیست و نیز فرو بردن غذایی که هنگام خلال کردن از لای دندان بیرون می‌آید اشکال ندارد.


 

استعمال مواد مخدر و دخانیات

م « ۱۰۱۵ » استفاده از مواد مخدّر؛ خواه به صورت تزریق باشد یا دود کردن یا خوردن یا به هر صورت دیگری، حرام است.

م « ۱۰۱۶ » کشیدن سیگار و دیگر گونه‌های دخانیات؛ اگرچه زیان‌مند است، حرام نیست.


 

گوشت حیوانات

م « ۱۰۱۷ » خوردن گوشت اسب، قاطر و الاغ مکروه است و اگر کسی با آن نزدیکی نماید، خوردن آن حرام می‌شود و باید آن را از شهر بیرون ببرند و در جای دیگر بفروشند و بر وطی‌کننده ـ اگر صاحب آن نباشد ـ لازم است قیمت آن را به صاحبش بدهد و پولی که از فروش آن به دست می‌آید برای وطی‌کننده است و اگر با حیوانی که گوشت آن به صورت رایج مورد استفاده است، مانند: گاو، گوسفند و شتر نزدیکی کند، ادرار و سرگین آن نجس می‌شود و خوردن گوشت و هم‌چنین آشامیدن شیر آن‌ها و نسل، پس از وطی آن حرام است و باید آن حیوان را به‌گونه‌ای مناسب از بین ببرند و کسی که با حیوان وطی کرده ـ چنان‌چه صاحب آن نباشد ـ

(۲۶۴)

پول آن را به صاحبش بدهد.

م « ۱۰۱۸ » از چارپایان اهلی، خوردن گوشت شتر، گاو و گوسفند حلال است و از حیوان‌های بیابانی و وحشی، گوشت آهو، گوزن، گاو وحشی، قوچ و بز کوهی و گورخر حلال است و گوشت دیگر حیوانات؛ مانند: فیل، خرگوش و حیوانات درّنده و حشرات حرام است.

م « ۱۰۱۹ » اگر با حیوانی نزدیکی شود، گوشت و سرگین و شیر آن حرام می‌شود؛ خواه وطی در مهبل باشد یا در مقعد و وطی کننده صغیر باشد یا کبیر، آگاه باشد یا ناآگاه، ناچار باشد یا نباشد و وطی شونده نر باشد یا ماده و اگر این حیوان با حیوانات دیگر مشتبه شده باشد، در صورت محصور و محدود بودن، حکم شبهه محصوره را دارد و دوری از تمام آن‌ها لازم است و در صورتی که محصور و محدود نباشد، حکم برائت را دارد و همه موارد آن حلال است.


 

حیواناتی که حرام گوشت می‌گردند

م « ۱۰۲۰ » حیوان اهلی حلال گوشت از سه راه حرام گوشت می‌شود:

یکم ـ جلاّل باشد؛ یعنی خوراک آن به‌صورت معمول تنها مدفوع انسان باشد که در این صورت، گوشت و شیر آن حرام و ادرار و مدفوع آن نجس می‌شود.

دوم ـ انسان با حیوان چهارپا نزدیکی کند؛ در این صورت، گوشت و شیر بلکه نسل آن هم حرام می‌شود و نیز بول و مدفوع آن نجس است.

سوم ـ اگر حیوان از شیر خوک بخورد تا رشد کند و استخوان آن محکم شود، گوشت، شیر و نسل آن حرام می‌شود و ادرار و مدفوع آن نجس است، ولی اگر از شیر انسان بخورد تا بزرگ شود، گوشت و شیر آن حرام نمی‌شود، بلکه کراهت دارد.

م « ۱۰۲۱ » اگر بخواهند حیوان جلاّل حلال شود، باید آن را استبرا کنند و تا مدّتی آن را از خوردن نجاست باز دارند و به آن غذای پاک بدهند؛ به‌گونه‌ای که دیگر نگویند جلاّل است؛ بنابراین، باید شتر را چهل روز و گاو را سی روز (و بهتر است چهل روز) و گوسفند را ده روز (و بهتر است چهارده روز) و مرغابی را پنج روز (و بهتر است هفت روز) و مرغ خانگی را سه روز و ماهی را یک شبانه‌روز استبرا کنند.

(۲۶۵)

م « ۱۰۲۲ » گوشت و شیر حیوان نجس؛ مانند: سگ و خوک حرام است و هم‌چنین گوشت و شیر حیوان‌های درّنده که به‌صورت غالب نیش و چنگال دارند؛ مانند: شیر، پلنگ، یوزپلنگ، گرگ، کفتار، شغال، روباه و گربه، و نیز حیوان‌هایی که به آن‌ها مسخ شده می‌گویند؛ مانند: فیل، خرس، بوزینه و خرگوش، حرام و خوردن حیوان‌های ریز و حشرات؛ مانند: موش، سوسمار، مار، مارمولک، خرچنگ، عقرب، سوسک، زنبور، مور، مگس، پشه و انواع کرم‌ها نیز حرام است.

م « ۱۰۲۳ » گوشت‌هایی که از سرزمین کفر آورده می‌شود و تذکیه آن‌ها به حسب شرع ثابت نشده، نجس و خوردن آن حرام است و خرید و فروش آن نیز جایز نیست و نوشته و گفته اشخاص نامعلوم و مجهول از نظر شرعی ارزش و اعتباری ندارد.


مصرف شراب و آب‌جو

م « ۱۰۲۴ » مصرف شراب حرام است و منظور از شراب، هر مایع مست‌کننده است؛ حتی مصرف یک قطره شراب و کم‌تر از آن نیز حرام است. آب‌جو نیز یکی از مشروبات الکلی است.

م « ۱۰۲۵ » آشامیدن شراب از بزرگ‌ترین گناهان است و اگر کسی آن را حلال بداند، چنان‌چه متوجّه باشد که لازمه حلال دانستن آن، دروغ بستن به خدا و پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و انکار آنان می‌باشد، کافر است.

از حضرت امام جعفر صادق علیه‌السلام روایت شده است که فرمود: «شراب، ریشه بدی‌ها و سرآغاز گناهان است و کسی که شراب می‌خورد، عقل خود را از دست می‌دهد و در آن هنگام، خدا را نمی‌شناسد و از هیچ گناهی باک ندارد و احترام هیچ کس را نگه نمی‌دارد و حق خویشان نزدیک را رعایت نمی‌کند و از زشتی‌های آشکار رو نمی‌گرداند و اگر کسی جرعه‌ای از آن مصرف کند، خداوند متعال و فرشتگان و پیامبران و مؤمنان او را لعنت می‌کنند و اگر تا حد مستی بنوشد، روح ایمان و خداشناسی از او بیرون می‌رود و روح نقصان و پلیدی به‌جای آن قرار می‌گیرد و تا چهل روز نماز او پذیرفته نمی‌شود و روز قیامت روی او سیاه است و

(۲۶۶)

زبان وی از دهانش بیرون می‌آید و آب دهان او به سینه‌اش می‌ریزد و فریاد تشنگی او بلند است».

م « ۱۰۲۶ » نشستن کنار سفره‌ای که در آن شراب یا هر چیز مست‌کننده‌ای مصرف می‌شود، اگر انسان یکی از آنان شمرده شود و غذا خوردن از آن سفره حرام است؛ هرچند آن غذا حلال باشد.


 

نجات جان مسلمان و غیر مسلمان

م « ۱۰۲۷ » بر هر مسلمانی واجب است، اگر جان خودش در خطر نباشد، مسلمان دیگر را که نزدیک است از گرسنگی یا تشنگی بمیرد، نان و آب بدهد و از مرگ نجات بخشد و هم‌چنین است در صورتی که آن شخص مسلمان نباشد، ولی انسانی باشد که قتل او جایز نیست.


 

آداب غذا خوردن

آداب غذا خوردن بسیار است؛ از آن جمله:

ـ پیش از غذا هر دو دست را بشوید.

ـ پس از غذا دست خود را بشوید و با چیزی خشک نکند.

ـ میزبان پیش از همه، غذا خوردن را آغاز کند و پس از همه دست بکشد.

ـ در آغاز غذا «بسم الله» و پایان آن «الحمدلله» بگوید، ولی اگر سر یک سفره چندگونه غذا باشد، بهتر است در هنگام خوردن هر کدام از آن‌ها «بسم‌اللّه» بگوید.

ـ با دست راست غذا بخورد.

ـ اگر با دست غذا می‌خورد، با سه انگشت یا بیش‌تر غذا بخورد، نه با دو انگشت.

ـ هرگاه چند نفر سر یک سفره نشسته باشند، هر کسی از غذای جلوی خود استفاده کند.

ـ لقمه را کوچک بردارد.

ـ با آرامش بر سر سفره بنشیند و با شتاب غذا نخورد.

(۲۶۷)

ـ غذا را به‌خوبی بجود.

ـ پس از غذا، خداوند متعال را حمد کند.

ـ هنگامی که دستان تمیزی دارد انگشتان خود را در صرف غذا بلیسد.

ـ پس از غذا خلال نماید.

ـ آن‌چه بیرون سفره می‌ریزد جمع کند و به‌گونه‌ای رفتار نماید که اسراف نشود و از دور ریختن مواد غذایی خودداری کند و اگر در بیابان غذا می‌خورد، مستحب است آن‌چه می‌ریزد برای پرندگان و حیوانات بگذارد.

ـ در آغاز روز و آغاز شب غذا مصرف نماید و در میان روز یا شب جز اندکی غذا یا تنقلات نخورد.

ـ پس از خوردن غذا به پشت بخوابد و پای راست را روی پای چپ بیندازد تا خستگی مصرف غذا از بدن دور شود.

ـ در آغاز و پایان غذا اندکی نمک مصرف نماید.

ـ معده را برای استفاده از غذا، آب و راحت نفس کشیدن متعادل سازد.

ـ میوه و سبزی‌ها را پیش از خورن با آب تمیز به‌خوبی بشوید.

ـ تا می‌تواند بر سر سفره، مهمان داشته باشد.

ـ هنگام غذا خوردن بنشیند و غذا بخورد.


 

ناپسندها در غذا خوردن

م « ۱۰۲۸ » چیزهایی که در غذا خوردن ناپسند است:

ـ در هنگام سیری غذا خوردن.

ـ پر خوردن.

ـ نگاه کردن به چهره دیگران.

ـ خوردن غذای داغ.

ـ فوت کردن به چیزی که می‌خورد یا می‌آشامد.

ـ پس از گذاشتن نان در سفره منتظر چیز دیگری شدن.

(۲۶۸)

ـ پاره کردن نان با کارد.

ـ گذاشتن نان زیر ظرف غذا و هرگونه بی‌احترامی دیگری به آن.

ـ پاک کردن گوشت اندکی که به استخوان چسبیده است؛ به‌گونه‌ای که چیزی در آن نماند.

ـ پوست کندن میوه‌هایی که با پوست خورده می‌شود.

ـ دور انداختن میوه پیش از آن که به صورت کامل مصرف شود.

ـ غذا خوردن در حال راه رفتن.


 

آداب آشامیدن

م « ۱۰۲۹ » در آشامیدن آب، رعایت اموری مستحب است:

ـ آب را به شیوه مکیدن بیاشامد.

ـ در روز، ایستاده، و در شب در حالت نشسته آب بخورد.

ـ پیش از آشامیدن آب، «بسم الله» و پس از آن، «الحمدلله» بگوید.

ـ با سه نفس آب بیاشامد.

ـ از روی میل باشد.

ـ پس از آشامیدن آب، حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام و اهل بیت آن حضرت علیهم‌السلام را یاد کند و قاتلان ایشان را لعن نماید.


 

ناپسندها در آشامیدن آب

م « ۱۰۳۰ » آشامیدن زیاد آب و آشامیدن آن پس از غذای چرب و هنگام شب در حال ایستاده و نیز آشامیدن آب با دست چپ و از جای شکسته ظرف و جایی که دسته ظرف قرار گرفته ناپسند است.

(۲۶۹)


 

۳۱ ـ ذبح (سر بریدن حیوان).


 

شرایط حلال بودن حیوان

م « ۱۰۳۱ » اگر حیوان حلال گوشت اهلی یا وحشی با شرایط شرعی آن سر بریده شود، گوشت آن حلال و بدن آن پاک است.

م « ۱۰۳۲ » حیوانی که با آن نزدیکی شده، گوشت آن و حتی گوشت جنین آن حرام است.

م « ۱۰۳۳ » گوسفندی که شیر خوک خورده و حیوانی که نجاست‌خوار شده، اگر به دستوری که در شرع معین شده است استبرا نشود، پس از سربریدن، گوشت آن حلال نیست.

م « ۱۰۳۴ » حیوان حلال گوشت وحشی؛ مانند: آهو، کبک، بزکوهی و حیوان حلال گوشتی که اهلی بوده و بعد وحشی شده است؛ مانند: گاو و شتر اهلی که فرار کرده و وحشی شده است و سر بریدن آن آسان نیست، اگر با اسلحه و رعایت شرایط آن شکار شود، پاک و حلال است، ولی حیوان حلال گوشت اهلی؛ مانند: گوسفند و مرغ خانگی و حیوان حلال گوشت وحشی که با پرورش دادن اهلی شده و سر بریدن آن آسان است، با شکار کردن پاک و حلال نمی‌شود.

م « ۱۰۳۵ » حیوان حلال گوشت وحشی در صورتی با شکار کردن پاک و حلال می‌شود که بتواند فرار یا پرواز کند.

(۲۷۰)

م « ۱۰۳۶ » بچه آهویی که نمی‌تواند فرار کند و جوجه کبکی که نمی‌تواند پرواز کند، با شکار کردن پاک و حلال نمی‌شود و اگر آهو و بچه‌اش را که نمی‌تواند فرار کند با یک تیر شکار کنند، آهو حلال و بچه آن حرام است.

م « ۱۰۳۷ » حیوان حلال گوشتی که مانند ماهی خون جهنده ندارد، اگر به خودی خود در آب بمیرد یا با غیر دستور شرع صید شود، پاک است، ولی خوردن گوشت آن حرام است.

م « ۱۰۳۸ » حیوان حرام گوشتی که خون جهنده ندارد؛ مانند: مار، با سر بریدن حلال نمی‌شود، ولی مرده آن پاک است.

م « ۱۰۳۹ » گوشت و پوست حیوان حرام گوشت؛ خواه درّنده باشد یا غیردرّنده، به‌جز سگ و خوک، با سر بریدن یا شکار کردن با اسلحه پاک می‌شود.

م « ۱۰۴۰ » حیوان‌هایی مانند فیل، خرس، میمون و موش که در روی زمین زندگی می‌کنند و حیوان‌هایی مانند: مار و سوسمار که در درون زمین زندگی می‌کنند؛ چنان‌چه خون جهنده داشته باشند، اگر به خودی خود بمیرد، نجس می‌باشد، ولی اگر سر آن بریده شود یا با اسلحه شکار شود، پاک می‌گردد.

م « ۱۰۴۱ » حیوان حرام گوشتی که خون جهنده دارد، اگر پوست‌دار نباشد، سر بریدن آن باعث پاکی آن نمی‌شود، جز راسو و سوسمار که پاک می‌گردد.

م « ۱۰۴۲ » اگر از شکم حیوان زنده حلال گوشت بچه‌ای مرده بیرون آید یا آن را بیرون آورند، خوردن گوشت آن حرام است.


 

چگونگی سربریدن حیوان

م « ۱۰۴۳ » برای سر بریدن شرعی حیوان باید چهار رگ بزرگ گردن آن را از پایین برآمدگی زیر گلو به‌صورت کامل ببرند. آن چهار رگ عبارت است از:

ـ رگ «حلقوم» که گذرگاه تنفس حیوان است.

ـ رگ «مری» که زیر خرخره است و گذرگاه غذای حیوان است.

ـ رگ‌های «ودج» که دو رگ خونی بزرگ می‌باشد که دو طرف خرخره است.

تنها از زیر برآمدگی گلو می‌توان این چهار رگ را برید و اگر شکافته شود، کافی

(۲۷۱)

نیست.

م « ۱۰۴۴ » اگر در حال اختیار بخشی از این چهار مجرا بریده شود و صبر کنند تا حیوان جان دهد و سپس بقیه آن را ببرند، سر بریدنِ شرعی به شمار نمی‌رود، ولی چنان‌چه همه چهار رگ را پیش از جان دادن حیوان ببرند؛ اگرچه به‌صورت معمول پی در پی نباشد، آن حیوان، پاک و حلال است؛ هرچند پسندیده است که پی در پی بریده شود.

م « ۱۰۴۵ » اگر گرگ یا حیوان دیگری گلوی حیوان حلال گوشت را به‌گونه‌ای جدا کند که از چهار مجرای گردن یا از خرخره چیزی نماند آن حیوان حرام می‌شود و هم‌چنین در صورتی که تکه‌ای از گردن را جدا کند و این چهار مجرا آویزان به سر یا چسبیده به بدن بماند، آن حیوان حرام می‌شود، ولی چنان‌چه تکه‌ای از گردن را جدا نماید و چهار رگ باقی بماند یا جای دیگر بدن را جدا نماید؛ چنان‌چه حیوان زنده باشد و به گونه‌ای که گفته شد آن را سر ببرند، حلال و پاک می‌گردد.


 

شرایط سر بریدن حیوان

م « ۱۰۴۶ » سر بریدن حیوان هفت شرط دارد:

یکم ـ کسی که سر حیوان را می‌برد؛ خواه مرد باشد یا زن، باید مسلمان باشد و اظهار دشمنی با پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و اهل بیت علیهم‌السلام نکند و اگر بچه مسلمان نیز ممیز باشد و خوب و بد را بفهمد، می‌تواند حیوان را سر ببرد، ولی کسی که از کفّار یا از فرقه‌هایی است که در حکم کفارند؛ مانند: غُلات، خوارج و نواصب جایز نیست حیوان را برای مسلمانان سر ببرند.

دوم ـ تا ممکن است سر حیوان را با چیزی ببرند که از آهن باشد و بریدن آن با چاقوی استیل نیز اشکال ندارد، ولی چنان‌چه آهن یافت نشود و نیاز به سر بریدن حیوان باشد؛ به‌گونه‌ای که اگر سر حیوان را نبرّند می‌میرد، می‌توان با چیز تیزی که چهار رگ را جدا می‌کند؛ مانند: شیشه و سنگ تیز، حیوان را سر برید، اما بریدن رگ‌ها با دندان یا ناخن کافی نیست.

(۲۷۲)

م « ۱۰۴۷ » اگر ابزار سر بریدن، چیزی غیر از آهن است، ولی در استحکام و تیزی تا پایان کار مانند آهن باشد، حکم آهن را دارد.

سوم ـ در هنگام سر بریدن، جلوی بدن، صورت، دست، پا و شکم حیوان باید رو به قبله باشد و اگر حیوان رو به قبله در حالت ایستاده باشد و سر آن بریده شود، کافی است.

م « ۱۰۴۸ » کسی که می‌داند باید سر حیوان را رو به قبله سر ببرد، اگر حیوان را به عمد رو به قبله ننماید، حیوان حرام می‌شود، ولی اگر فراموش کند یا مسأله را نداند یا قبله را اشتباه کند یا نتواند حیوان را رو به قبله کند و ناچار باشد به سمتی غیر از قبله سر ببرد، حرام نیست.

م « ۱۰۴۹ » مسلمانی که معتقد نیست سر بریدن حیوان باید رو به قبله باشد، می‌تواند حیوان را سر ببرد؛ هرچند آن را رو به قبله ننماید.

چهارم ـ هنگامی که می‌خواهد سر حیوان را ببرد یا کارد بر گلویش بگذارد، به نیت سر بریدن، نام خدا را به زبان آورد؛ برای نمونه، اگر بگوید: «بسم الله» یا «الحمدلله» یا «الله اکبر» کافی است و اگر به عربی نیز نباشد، اشکال ندارد.

م « ۱۰۵۰ » اگر نام خدا را بدون قصد سر بریدن ببرد، آن حیوان پاک نمی‌شود و گوشت آن نیز حرام است و چنان‌چه نام خدا را از روی فراموشی نَبَرد، اشکال ندارد، ولی اگر از روی ناآگاهی از مسأله باشد، گوشت آن حرام است.

پنجم ـ چنان‌چه در هنگام سر بریدن، زنده بودن حیوان معلوم نباشد، باید حیوان پس از سر بریدن تکانی بخورد؛ اگرچه برای نمونه، چشم یا دم خود را تکان دهد یا پای خود را به زمین زند که معلوم شود زنده بوده است و باید به اندازه معمول از بدن حیوان خون بیرون آید.

م « ۱۰۵۱ » اگر خون در رگ‌ها بسته شود و بیرون نیاید یا خون بیرون آمده نسبت به‌گونه آن حیوان کم باشد، حلال نمی‌شود.

ششم ـ پیش از جدا شدن روح، پوست حیوان را از آن جدا نکند و مغز حرام را که

(۲۷۳)

در تیره پشت است نبرد و سر حیوان را از بدنش جدا نکند و چنان‌چه به این حکم عمل ننماید، بهتر است که از گوشت آن حیوان پرهیز شود، ولی اگر از روی غفلت یا به‌خاطر تیز بودن کارد، بدون اختیار سر حیوان جدا شود، اشکال ندارد.

م « ۱۰۵۲ » اگر کارد را در پشت گردن حیوان فرو نماید و به جلو بیاورد؛ به‌گونه‌ای که چهار رگ گردن از پشت بریده شود، مانعی ندارد.

هفتم ـ گلوی حیوان را به قصد سربریدن ببرد.

م « ۱۰۵۳ » اگر کارد از دست کسی رها شود و گلوی حیوان را ناخواسته ببرد یا ذبح‌کننده خواب، مست، بی‌هوش، کودک یا دیوانه غیر ممیز باشد یا برای مقصود دیگری کارد را بر گلوی حیوان بکشد و به حسب اتفاق بریده شود، حلال نمی‌شود.

م « ۱۰۵۴ » اگر با آن‌که قصد سربریدن حیوان را دارد از روی غفلت یا به‌خاطر تیز بودن کارد، سر حیوان بدون اختیار جدا شود، اشکال ندارد.

م « ۱۰۵۵ » کسی که حیوان را سر می‌برد، می‌تواند مرد یا زن باشد یا بچه نابالغی که احکام سر بریدن را می‌داند، ولی بهتر است تا دسترسی به مرد می‌باشد، زنان و بچه‌ها حیوانی را سر نبرند.

م « ۱۰۵۶ » سر بریدن حیوان با دستگاه‌های ماشینی که شرایط ذکر شده در آن رعایت می‌شود جایز است.

م « ۱۰۵۷ » هرگاه چند مرغ یا چند حیوان را بخواهند با هم سر ببرند، یک «بسم الله» برای همه آن‌ها کافی است، هم‌چنین هرگاه شمار فراوانی حیوان را با بودن شرایط، همراه هم با ماشین سر ببرند، یک «بسم الله» کافی است و اگر ماشین پیوسته کار می‌کند، پسندیده است پیوسته نام خدا را بازگو کنند.


 

چگونگی کشتن شتر

م « ۱۰۵۸ » در کشتن شتر، برای پاک و حلال بودن آن باید با هفت شرطی که برای سر بریدن حیوان گفته شد، کارد یا چیز دیگری را که برنده و از آهن باشد در گودی

(۲۷۴)

میان گردن و سینه آن فرو کنند. این کار را «نحر» می‌گویند.

م « ۱۰۵۹ » هنگامی که می‌خواهند کارد را در گودی گردن شتر فرو ببرند، بهتر است که شتر ایستاده باشد، ولی اگر شتر در آن هنگام زانوها را به زمین زده یا به پهلو خوابیده است و جلوی بدن آن رو به قبله باشد، اشکال ندارد.

م « ۱۰۶۰ » اگر به جای این که کارد در گودی گردن شتر فرو کنند، سر آن را ببرند یا گوسفند و گاو و مانند آن را نحر کنند و کارد را در گودی گردنشان فرو کنند، گوشت آن حرام و بدن آن نجس است.

م « ۱۰۶۱ » اگر چهار رگ شتر را ببرند و تا زنده است ـ به‌گونه‌ای که گفته شد ـ کارد در گودی گردنش فرو کنند، گوشت آن حلال و بدن آن پاک است و نیز چنان‌چه کارد در گودی گردن گاو یا گوسفند و مانند آن فرو کنند و تا زنده است سر آن را ببرند، حلال و پاک می‌باشد.

م « ۱۰۶۲ » اگر حیوانی سرکش گردد و نتوانند آن را به‌گونه‌ای که در شرع معین شده است بکشند یا برای نمونه، در چاه بیفتد و احتمال بدهند که در آن‌جا بمیرد و نتوان آن را برابر دستور شرع کشت؛ چنان‌چه با چیزی مانند خنجر ـ که به خاطر تیزی آن، بدن زخم می‌شود ـ به بدن حیوان زخم بزنند و در اثر زخم جان بدهد، حلال می‌شود و رو به قبله بودن آن لازم نیست، ولی باید شرط‌های دیگری که برای سر بریدن حیوان گفته شد داشته باشد.


 

آداب کشتن حیوان

م « ۱۰۶۳ » در سر بریدن حیوان، اموری مستحب است؛ از آن جمله:

ـ هنگام سر بریدن گوسفند، دو دست و یک پای آن را ببندند و پای دیگرش را باز بگذارند و هنگام سر بریدن گاو، چهار دست و پایش را ببندند و دم آن را باز بگذارند و هنگام کشتن شتر، دو دست آن را از پایین تا زانو یا تا زیر بغل به یک‌دیگر ببندند و پاهایش را باز بگذارند و اگر ایستاده باشد، پای چپش را ببندند و مستحب است مرغ را پس از سر بریدن رها کنند تا پر و بال بزند.

(۲۷۵)

ـ کسی که حیوان را می‌کشد رو به قبله باشد.

ـ پیش از کشتن حیوان، آب جلوی آن بگذارند.

ـ کاری کنند که حیوان کم‌تر آزار بیند، مانند آن که کارد را به‌خوبی تیز کنند و زود و سریع سر حیوان را ببرند.


 

ناپسندها در کشتن حیوان

م « ۱۰۶۴ » در کشتن حیوان مکروه است:

ـ کارد را در پشت خرخره فرو کنند و به جلو بیاورند که خرخره از پشت آن بریده شود.

ـ در جایی آن را بکشند که حیوان دیگری که از جنس اوست، آن را ببیند.

ـ در شب یا پیش از ظهر روز جمعه سر حیوان را ببرند، ولی در صورت نیاز، کراهتی ندارد.

ـ کسی که چهارپایی را پرورش داده است، خود، آن را بکشد.

ـ پیش از بیرون آمدن روح، پوست حیوان را نکنند و اعضای بدنش را قطع نکنند و مغز حرام را ـ که در تیره پشت است ـ نبرند؛ اگرچه گوشت حیوان با انجام آن حرام نمی‌شود.

م « ۱۰۶۵ » شایسته است که پیش از بیرون آمدن روح، سر حیوان را از بدنش جدا نکنند و اگر دستگاه‌هایی برای سر بریدن حیوان‌ها فراهم شود که همه سر حیوان را ببرد، گوشت حیوان حرام نمی‌شود؛ هرچند بهتر است دستگاه به‌گونه‌ای باشد که یک‌باره همه سر را نبرد، ولی باید همه شرط‌های سر بریدن با دستگاه‌های ماشینی رعایت شود.

م « ۱۰۶۶ » برای آسان شدن سر بریدن حیوان، گاه به آن شوک می‌دهند تا کمی بی‌حس شود و سر آن به آسانی با دستگاه بریده شود؛ چنان‌چه حیوان پس از شوک، زنده باشد، این کار اشکال ندارد.

(۲۷۶)


 

۳۲ ـ صید.

م « ۱۰۶۷ » ماهی حلال آن است که در اصل خلقت دارای پولک باشد؛ خواه پولک آن کم باشد یا زیاد، کوچک باشد یا درشت؛ هرچند به سبب عوارضی پولک از او جدا شده باشد؛ حتی ماهیانی که پولک آن‌ها سست است و در دام می‌ریزد، حلال است، ولی ماهیانی که دارای پولک‌های ذرّه‌بینی و مانند آن هستند که مردم به آن‌ها پولک نمی‌گویند، حرام است.

پولک همان برجستگی‌های سفتی است که روی پوست ماهی است.

م « ۱۰۶۸ » اگر ماهی پولک‌دار را زنده از آب بگیرند و بیرون آب جان دهد، ماهی پاک می‌باشد و خوردن آن حلال است و چنان‌چه در آب بمیرد، پاک است، ولی خوردن آن حرام می‌باشد؛ هرچند با چیزی مانند زهر و سم بمیرد.

م « ۱۰۶۹ » اگر برای صید ماهی دام بگذارند و ماهی پس از به دام افتادن در آب بمیرد، حلال است و ماهی بدون پولک؛ اگرچه آن را زنده از آب بگیرند و بیرون آب جان دهد، حرام است.

م « ۱۰۷۰ » اگر ماهی به‌گونه‌ای از آب بیرون آید؛ مانند آن‌که موج آن را بیرون بیندازد یا آب فرو رود و ماهی در خشکی بماند؛ چنان‌چه پیش از آن که بمیرد، کسی با دست یا چیز دیگری آن را بگیرد، پس از جان دادن حلال است و اگر پیش از گرفته شدن بمیرد، حرام است.

(۲۷۷)

م « ۱۰۷۱ » کسی که ماهی را صید می‌کند لازم نیست مسلمان باشد و در هنگام گرفتن ماهی نام خدا را ببرد، ولی مسلمان باید گرفته شدن آن را دیده باشد یا از راه دیگری یقین داشته باشد که زنده از آب گرفته شده است.

م « ۱۰۷۲ » ماهی مرده‌ای که معلوم نیست آن را زنده از آب گرفته‌اند یا مرده؛ چنان‌چه در دست مسلمان باشد و با آن معامله ماهی حلال داشته باشند، حلال است و اگر در دست کافر باشد؛ اگرچه بگوید آن را زنده گرفته، حرام است؛ مگر آن‌که اطمینان یابد یا دو شاهد عادل شهادت دهند که وی راست می‌گوید.

م « ۱۰۷۳ » خوردن ماهی زنده جایز نیست، ولی در مقام ضرورت برای درمان اشکال ندارد.

م « ۱۰۷۴ » اگر ماهی زنده را بریان کنند یا در بیرون آب، پیش از جان دادن بکشند، خوردن آن اشکال ندارد.

م « ۱۰۷۵ » اگر ماهی را در بیرون از آب دو تکه کنند و در حالی که زنده است یک تکه آن در آب بیفتد، خوردن تکه‌ای که بیرون آب مانده است جایز می‌باشد؛ اگرچه پسندیده است از خوردن آن خودداری شود.

م « ۱۰۷۶ » «میگو» که آن را روبیان نیز می‌گویند از حیوانات حلال‌گوشت است، ولی ماهی سمنقور که از حشره‌های خشکی است و نام ماهی بر آن نهاده شده، حرام است؛ مگر در مقام ضرورت که برای درمان به‌کار برده می‌شود.


 

صید ملخ

م « ۱۰۷۷ » اگر ملخ را با دست یا چیز دیگری زنده بگیرند، خوردن آن پس از جان دادن حلال است و لازم نیست کسی که آن را می‌گیرد مسلمان باشد و در هنگام گرفتن آن، نام خدا را ببرد، ولی اگر ملخ مرده‌ای در دست کافر باشد و معلوم نباشد که آن را زنده گرفته است یا نه؛ اگرچه بگوید آن را زنده گرفته است، حلال نیست؛ مگر آن که اطمینان یابد یا دو شاهد عادل شهادت دهند که راست می‌گوید.

م « ۱۰۷۸ » خوردن ملخی که بال در نیاورده است و نمی‌تواند پرواز کند، حرام

(۲۷۸)

است.

(۲۷۹)

(۲۸۰)


 

۳۳ ـ شکار.

شکار به دو گونه انجام می‌پذیرد: شکار با اسلحه و دیگری شکار با سگ‌های تربیت شده و شکاری.

شکار حیوانات نباید به قصد تفریح و سرگرمی انجام گیرد و حاکم اسلامی می‌تواند با چنین افرادی برخورد کند؛ همان‌گونه که می‌تواند شکار برخی از گونه‌های حیوانات را ممنوع نماید.


 

شکار با اسلحه

م « ۱۰۷۹ » اگر حیوان حلال گوشت وحشی یا اهلی که وحشی شده است با اسلحه شکار شود و بمیرد، با پنج شرط حلال می‌باشد و بدن آن پاک است:

نخست ـ اسلحه شکار برنده یا تیز باشد

م « ۱۰۸۰ » لازم است اسلحه شکار؛ مانند: کارد و شمشیر، برّنده باشد یا مانند نیزه و تیر تیز باشد که به‌خاطر تیز بودن، بدن حیوان را پاره کند و اگر با دام یا چوب و سنگ و مانند آن حیوانی را شکار کنند، پاک نمی‌شود و خوردن آن حرام است؛ مگر این که آن را زنده بیابند و سرش را ببرند.

م « ۱۰۸۱ » اگر حیوانی را با تفنگ شکار کنند؛ چنان‌چه گلوله آن تیز باشد که در بدن حیوان فرو رود و آن را پاره کند، پاک و حلال است و چنان‌چه گلوله تیز نباشد، بلکه با فشار در بدن حیوان فرو رود و حیوان را بکشد یا با داغی و حرارت، بدن حیوان را بسوزاند و حیوان بمیرد، پاک و حلال نیست و در صورتی که سلاح،

(۲۸۱)

سرنیزه نداشته باشد، شرط حلال شدن آن این است که بدن حیوان را زخم و پاره کند و چنان‌چه سرنیزه داشته باشد، کافی است آن را بکشد؛ هرچند مجروح نسازد.

م « ۱۰۸۲ » اگر با چیز تیزی که سلاح نیست؛ مانند: سوزن‌های بزرگ یا چنگال یا سیخ کباب، حیوان را شکار کنند، آن حیوان پاک نمی‌شود و خوردن آن نیز حرام است.

دوم ـ شکارچی مسلمان باشد

م « ۱۰۸۳ » کسی که شکار می‌کند باید مسلمان یا بچه مسلمانی باشد که خوب و بد را می‌فهمد.

م « ۱۰۸۴ » اگر کافر غیر کتابی یا کتابی یا کسی که در حکم کافر است؛ مانند: غُلات، خوارج و نواصب و کسی که اظهار دشمنی با اهل بیت پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌کند حیوانی را شکار کند، آن شکار حلال نیست.

سوم ـ اسلحه را برای شکار کردن حیوان به کار برد

م « ۱۰۸۵ » اگر برای نمونه، جایی را نشان کند و به حسب اتفاق حیوانی را بکشد، آن حیوان پاک نیست و خوردن آن نیز حرام است، ولی اگر با قصد به حیوان ویژه‌ای تیراندازی کند و به جای آن، حیوان دیگری را بکشد، حلال است.

چهارم ـ در هنگام به کار بردن اسلحه، نام خدا را ببرد

م « ۱۰۸۶ » چنان‌چه پیش از خوردن به هدف، نام خدا را ببرد کافی است و اگر به عمد نام خدا را نبرد، شکار حلال نمی‌شود، ولی اگر فراموش کند؛ چنان‌چه معتقد باشد که بردن نام خدا در این هنگام واجب است یا اگر معتقد هم نباشد ولی عادت به بردن نام خدا داشته باشد، اشکال ندارد.

پنجم ـ هنگامی که به حیوان می‌رسد، حیوان مرده باشد

م « ۱۰۸۷ » شکار در صورتی حلال می‌گردد که پس از آن که به‌صورت معمول و با شتاب به سوی صید می‌رود، هنگامی به حیوان برسد که مرده باشد یا اگر زنده است، به اندازه سر بریدن آن وقت نباشد و چنان‌چه به اندازه سر بریدن وقت

(۲۸۲)

باشد و سر حیوان را نبرد تا بمیرد، حرام است.

م « ۱۰۸۸ » اگر دو تن با هم حیوانی را شکار کنند و یکی از آنان مسلمان و دیگری کافر باشد یا یکی از آن دو نام خدا را ببرد و دیگری به عمد نام خدا را نبرد، آن حیوان حلال نیست.

م « ۱۰۸۹ » اگر پس از آن که حیوانی را تیر زدند؛ برای نمونه، در آب بیفتد و انسان بداند که هم به‌خاطر تیر خوردن و هم به‌خاطر افتادن در آب، جان داده است، حلال نیست و اگر شک کند که آیا تنها برای تیر بوده است یا نه، باز هم حلال نمی‌باشد.

م « ۱۰۹۰ » اگر حیوانی را شکار کنند و از دید ناپدید شود و پس از مدّتی مرده آن حیوان پیدا شود، اگر بدانند که مرگ آن تنها به خاطر سلاح شکاری بوده، حلال است، ولی اگر احتمال دهند که سلاح شکار به همراه چیز دیگری؛ مانند: تشنگی و گرسنگی، باعث مرگ حیوان شده است نجس و حرام است.

م « ۱۰۹۱ » اگر حیوانی را با سگ غصبی یا اسلحه غصبی شکار کند، حلال است و مال خود او می‌شود، ولی گذشته از این که گناه کرده است باید اجرت اسلحه یا سگ را به صاحب آن بدهد.

م « ۱۰۹۲ » اگر با تیر یا چیز دیگری که شکار کردن با آن درست است ـ با شرط‌هایی که گفته شد ـ حیوانی را دو قسمت کنند و سر و گردن در یک بخش بماند و برخی از اعضای دیگر؛ مانند: دست و پا را از او جدا کنند و انسان هنگامی برسد که حیوان جان داده باشد، هرگاه قسمت کردن آن سبب جان دادن شده باشد، هر دو قسمت حلال است.

م « ۱۰۹۳ » اگر پس از شکار، هنوز حیوان زنده باشد و وقت برای سر بریدن با آداب شرعی تنگ باشد، قسمتی که سر و گردن ندارد حرام و قسمتی که سر و گردن دارد حلال است و اگر برای سر بریدن وقت باشد، آن قسمت که در آن سر نیست حرام است و اگر سر قسمت دیگر را به دستوری ببرند که در شرع معین شده، حلال است؛ به شرط آن که در زمان سر بریدن زنده باشد؛ اگرچه ممکن نباشد زنده بماند و در حال جان دادن باشد.

(۲۸۳)

م « ۱۰۹۴ » اگر با چوب، سنگ یا چیز دیگری که شکار کردن با آن درست نیست، حیوانی را دو قسمت کنند، قسمتی که سر و گردن ندارد حرام و قسمتی که سر و گردن دارد، اگر آن را به دستوری ببرند که در شرع معین شده، حلال است؛ به شرط آن که در هنگام سر بریدن، زنده باشد؛ اگرچه زنده ماندن آن ممکن نباشد و در حال جان دادن باشد.

م « ۱۰۹۵ » اگر حیوانی را شکار کنند یا سر ببرند و بچه زنده‌ای از آن بیرون آید؛ چنان‌چه بچه را به دستوری سر ببرند که در شرع معین شده، حلال است و چنان‌چه خودش بمیرد، حرام می‌باشد.

م « ۱۰۹۶ » اگر حیوانی را شکار کنند یا سر ببرند و بچه مرده‌ای از شکم آن بیرون آورند، در صورتی که مردن بچه پیش از کشتن آن حیوان نباشد و هم‌چنین به خاطر دیر بیرون آوردن آن از شکم حیوان مرده باشد؛ چنان‌چه خلقت بچه کامل باشد و مو یا پشم در بدنش روییده و در اثر کشته شدن مادرش مرده باشد، پاک و حلال می‌باشد، ولی اگر پیش از کشتن مادرش مرده باشد، نجس و حرام است.


 

شکار با سگ شکاری

م « ۱۰۹۷ » اگر با سگ شکاری، حیوان وحشی یا اهلی را که وحشی شده است شکار کند، پاک بودن و حلال بودن آن حیوان شش شرط دارد:

یکم ـ سگ به‌گونه‌ای پرورش یافته باشد که هرگاه آن را برای گرفتن شکار بفرستند، برود و هرگاه از رفتن آن جلوگیری کنند، بایستد و نیز باید عادت آن این باشد که تا صاحب وی نرسد از شکار نخورد، ولی اگر عادت به خوردن خون شکار داشته باشد یا به حسب اتفاق از شکار بخورد، اشکال ندارد.

دوم ـ صاحبش آن را برای شکار بفرستد و اگر از پیش خود، حیوانی را شکار کند، خوردن آن حیوان حرام است، بلکه اگر از پیش خود دنبال شکار برود و صاحبش فریاد بزند که زودتر آن را به شکار برساند؛ اگرچه به سبب فریاد صاحبش شتاب کند، باید از خوردن آن شکار خودداری نمایند.

(۲۸۴)

سوم ـ کسی که سگ را می‌فرستد باید مسلمان یا بچه مسلمانی باشد که خوب و بد را بفهمد.

م « ۱۰۹۸ » اگر کافر یا کسی که با اهل بیت پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله اظهار دشمنی می‌کند سگ را بفرستد، شکار آن سگ حرام است.

چهارم ـ شکارچی هنگام فرستادن سگ، نام خدا را ببرد و اگر به عمد نام خدا را نبرد، آن شکار حرام است، ولی اگر از روی فراموشی باشد؛ چنان‌چه معتقد به وجوب بردن نام خدا در این هنگام باشد، یا اگر معتقد نیست، عادت به بردن نام خدا داشته باشد، اشکال ندارد.

م « ۱۰۹۹ » اگر هنگام فرستادن سگ، به عمد نام خدا را نبرد و پیش از آن که سگ به شکار برسد نام خدا را ببرد، حلال است.

پنجم ـ شکار به خاطر زخمی که از گاز گرفتن سگ پیدا شده است بمیرد، ولی اگر سگ، شکار را خفه کند یا شکار از دویدن یا ترس بمیرد، حلال نیست.

ششم ـ کسی که سگ را فرستاده و به صورت معمول با شتاب به دنبال صید رفته، هنگامی برسد که حیوان مرده باشد، یا اگر زنده است به اندازه سر بریدن آن وقت نباشد، ولی اگر هنگامی برسد که به اندازه سر بریدن وقت باشد؛ برای نمونه، حیوان چشم یا دم خود را حرکت دهد یا پای خود را به زمین بزند؛ چنان‌چه سر حیوان را نبرد تا بمیرد، حلال نیست و شکارچی باید خود را زود به شکار برساند تا اگر زنده است او را به دستور شرع سر ببرد و اگر شتاب نکرد؛ خواه عذر داشته باشد یا نداشته باشد، احتمال بدهد که پس از شکار، حیوان هنوز زنده بوده و سپس مرده است، شکار پاک و حلال نیست.

م « ۱۱۰۰ » کسی که سگ را فرستاده است اگر هنگامی برسد که بتواند سر حیوان را ببرد؛ چنان‌چه به‌صورت معمول و با شتاب، برای نمونه، کارد را بیرون آورد، ولی وقت بگذرد و آن حیوان بمیرد، حلال است، ولی اگر برای نمونه، به‌خاطر تنگ بودن زیاد غلاف یا چسبندگی آن، بیرون آوردن کارد طول بکشد و وقت بگذرد، حلال نمی‌شود و نیز چنان‌چه چیزی همراه او نباشد تا سر حیوان را با آن ببرد و

(۲۸۵)

حیوان بمیرد، حلال و پاک نمی‌شود، ولی در این حال، اگر آن حیوان را رها کند که سگ او را بکشد، حلال می‌شود.

م « ۱۱۰۱ » اگر چند سگ را بفرستد و با هم حیوانی را شکار کنند؛ چنان‌چه همه آن‌ها دارای شرط‌هایی که گفته شد باشد، شکار حلال است و اگر یکی از آن‌ها شرطی را دارا نباشد ولی در شکار باشد، شکار حرام است.

م « ۱۱۰۲ » اگر سگ پرورش یافته را برای شکار حیوانی بفرستد و آن سگ، حیوان حلال دیگری را شکار کند، آن شکار حلال و پاک است و نیز چنان‌چه آن حیوان را با حیوان دیگری شکار کند، هر دو حیوان حلال و پاک است.

م « ۱۱۰۳ » اگر چند تن با هم سگ را بفرستند و یکی از آن‌ها کافر باشد یا همه مسلمان باشند و یکی از آنان به عمد نام خدا را نبرد، آن شکار حرام است.

م « ۱۱۰۴ » اگر یکی از سگ‌های تربیت شده‌ای را که به دنبال شکار فرستاده است آن را باز آورد، شکار حرام نمی‌باشد.

م « ۱۱۰۵ » اگر باز یا حیوان دیگری ـ جز سگ شکاری ـ حیوانی را شکار کند، آن شکار حلال نیست، ولی چنان‌چه هنگامی برسند که حیوان زنده باشد و به دستوری که در شرع معین شده است سر آن را ببرند، حلال است.

(۲۸۶)

(۲۸۷)

(۲۸۸)

(۲۸۹)

مطالب مرتبط