گزیده توضیح المسائل

 

گزیده توضیح المسائل

بخش سوم: عبادت (نماز)

(۱۷۹)

(۱۸۰)

نماز

درآمد

نماز، بهترین کردار در دین و کامل‌ترین چهرهٔ فروتنی در پیشگاه حضرت حق است که سبب قرب مؤمن به خداوند و دوری وی از هرگونه کژی، کاستی و ناپاکی می‌گردد.

بهترین رابطه و پیوند انسان با خدای خود نماز است که حرارت شوق و محبت و شعلهٔ عشق را در دل او فزونی می‌بخشد و جان را از شراب سخن گفتن با معشوق سیراب می‌سازد.

نماز، ساییدن پیشانی بندگی بر آستان حضرت دوست و سخن گفتن با معبود است که غفلت و شتاب‌زدگی را بر نمی‌تابد.

نمازگزار برای به دست آوردن توان انجام بهترین ارتباط با خالق خویش نیازمند توبه و استغفار است و نیز از گناهانی که مانع برقراری این ارتباط است؛ هم‌چون: حسد، کبر، غیبت، حرام‌خواری و هر آن‌چه که مایهٔ پراکندگی حواس وی می‌گردد، پرهیز می‌نماید و خود را با آراستگی تمام در برابر معشوق ظاهر می‌سازد و حضور قلب را پاس می‌دارد.

(۱۸۱)

مبادی و شرایط نماز

نمازهای واجب

م « ۵۸۴ » نمازهای واجب بر شش‌گونه است:

یکم ـ نمازهای شبانه‌روز و آن‌چه به آن پیوسته و مرتبط است؛ مانند: نماز جمعه، نماز احتیاط، نماز قضا و نمازی که باید دوباره خوانده شود.

دوم ـ نماز آیات؛ که هنگام زلزله، خورشیدگرفتگی، ماه‌گرفتگی و مانند آن خوانده می‌شود.

سوم ـ نماز میت؛

چهارم ـ نماز طواف کعبه؛

پنجم ـ نماز قضای پدر؛

ششم ـ نمازی که به واسطهٔ اجاره، نذر، قسم و عهد واجب می‌شود.

(۱۸۲)

نمازهای شبانه‌روز

م « ۵۸۵ » نمازهای واجب شبانه‌روز عبارت است از: دو رکعت نماز صبح، چهار رکعت نماز ظهر، چهار رکعت نماز عصر، سه رکعت نماز مغرب و چهار رکعت نماز عشا.

م « ۵۸۶ » نمازهای چهار رکعتی، در سفر شرعی دو رکعت خوانده می‌شود.

شرایط نمازگزار

م « ۵۸۷ » نمازگزار باید شرط‌های پنج‌گانهٔ زیر را رعایت کند:

یکم ـ طهارت ـ که مسایل آن گذشت؛

دوم ـ وقت؛

سوم ـ قبله؛

چهارم ـ پوشش؛

پنجم ـ مکان نماز که احکام هر یک خواهد آمد.

وقت نماز

وقت نماز صبح

م « ۵۸۸ » نزدیک به اذان صبح، از سوی مشرق، سپیده‌ای رو به بالای آسمان

(۱۸۳)

می‌آید که به آن فجر نخست یا فجر کاذب می‌گویند. هنگامی که سپیده پهن و گسترده شد، فجر دوم یا فجر صادق است که آغاز وقت نماز صبح است و پایان وقت نماز صبح هنگامی است که آفتاب بیرون می‌آید.

وقت ویژه و مشترک نماز ظهر و عصر

نماز ظهر و عصر هر کدام وقت ویژه و مشترک دارد:

م « ۵۸۹ » وقت ویژهٔ نماز ظهر از آغاز ظهر تا هنگامی است که از ظهر به اندازهٔ خواندن نماز ظهر بگذرد؛ و اگر به سهو و یا از روی ندانستن مسأله، همهٔ نماز عصر را در این هنگام بخواند، نماز باطل است.

م « ۵۹۰ » وقت ویژهٔ نماز عصر هنگامی است که به اندازهٔ خواندن نماز عصر تا مغرب زمان داشته باشد که اگر نماز ظهر را تا این هنگام نخواند، نماز ظهر او قضا شده است و باید نماز عصر را بخواند.

م « ۵۹۱ » میان وقت ویژهٔ نماز ظهر و وقت ویژهٔ نماز عصر وقت مشترک نماز ظهر و عصر است.

م « ۵۹۲ » اگر در وقت مشترک، پیش از خواندن نماز ظهر به‌صورت سهوی مشغول نماز عصر شود و در میان نماز به اشتباه خود آگاه شود، در صورتی که در وقت مشترک باشد، باید نیت را به نماز ظهر برگرداند و اگر پس از نماز باشد، باطل است.

م « ۵۹۳ » اگر نماز ظهر و عصر را پس از غروب آفتاب تا مغرب بخواند، باید نیت ادا نماید.

م « ۵۹۴ » اگر نماز عصر را پیش از نماز ظهر بخواند، باطل است؛ مگر آن که تا پایان وقت بیش از خواندن یک نماز، زمان نداشته باشد که در این صورت، اگر تا این هنگام نماز ظهر را نخوانده، نماز ظهر او قضا گردیده است و باید نماز عصر را بخواند.

(۱۸۴)

م « ۵۹۵ » اگر به اشتباه، نماز ظهر و عصر را در وقت مخصوص دیگری بخواند، باطل است.

م « ۵۹۶ » اگر نماز عصر را در وقت ویژهٔ نماز ظهر بخواند؛ خواه در میان نماز به اشتباه خود پی ببرد و خواه پس از آن، نماز باطل است.

وقت نماز مغرب و عشا

مغرب هنگامی است که سرخی طرف مشرق ـ که پس از پنهان شدن خورشید پدیدار می‌شود ـ از بین برود.

م « ۵۹۷ » وقت ویژهٔ نماز مغرب از آغاز مغرب تا هنگامی است که به اندازهٔ خواندن سه رکعت نماز بگذرد و اگر همهٔ نماز عشا به سهو یا از روی ندانستن حکم، در این هنگام خوانده شود، باطل است.

م « ۵۹۸ » وقت ویژهٔ نماز عشا هنگامی است که به اندازهٔ خواندن نماز عشا به نیمهٔ شب مانده باشد. اگر کسی تا این هنگام، نماز مغرب را به عمد نخواند، باید ابتدا نماز عشا و پس از آن نماز مغرب را بخواند که تأخیر نماز عشا تا قبل از نیمه شب، میزان برای وقت ویژهٔ نماز عشاست. بر این اساس، اگر به اندازهٔ پنج رکعت به پایان نیمهٔ شب وقت باشد، باید هر دو نماز با قصد ادا و به ترتیب خوانده شود و اگر کم‌تر از آن وقت باشد؛ هرچند به اندازهٔ یک رکعت؛ به جهت عدم معصیت باید نخست نماز عشا و پس از آن، نماز مغرب را بخواند و تأخیر عمدی نماز مغرب و عشا از نیمهٔ شب؛ هرچند گناه است ولی تا پیش از صبح باید به نیت ادا آورده شود.

م « ۵۹۹ » وقت ویژه و مشترک امری نسبی است و برای هر کس به‌گونه‌ای می‌باشد؛ برای نمونه، هرگاه به اندازهٔ خواندن دو رکعت نماز از آغاز ظهر بگذرد، برای مسافر، وقت ویژهٔ نماز ظهر پایان یافته است و وقت مشترک شروع می‌گردد.

(۱۸۵)

این وقت برای کسی که مسافر نیست هنگامی است که به اندازهٔ خواندن چهار رکعت نماز بگذرد.

م « ۶۰۰ » در وقت ویژهٔ نماز عشا اگر پیش از خواندن نماز مغرب از روی سهو نماز عشا را بخواند و در میان نماز به اشتباه خود پی ببرد، در صورتی که همه یا بخشی از آن‌چه که خوانده در وقت مشترک قرار گرفته است و به رکوع رکعت چهارم نرفته باشد، نیت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را به پایان رساند و اگر به رکوع رکعت چهارم رفته باشد، باطل است.

م « ۶۰۱ » پایان وقت نماز عشا نیمهٔ شب است و شب از آغاز مغرب تا طلوع فجر است.

م « ۶۰۲ » تأخیر نماز مغرب و عشا از نیمهٔ شب، بدون عذر شرعی؛ هرچند گناه است، تا پیش از طلوع فجر لازم است با نیت ادا خوانده شود و بجا آوردن آن با نیت قضا، ویژهٔ پس از صبح (طلوع فجر) است؛ بنابراین، اگر تنها به اندازهٔ پنج رکعت به پایان شب و تا صبح وقت باشد، باید هر دو نماز به قصد ادا و به ترتیب خوانده شود و اگر کم‌تر از آن وقت باشد؛ هرچند به اندازهٔ یک رکعت، باید نخست نماز عشا و پس از آن، مغرب را بخواند.

احکام وقت نماز

م « ۶۰۳ » تنها زمانی می‌توان به نماز ایستاد که یا خود انسان به رسیدن وقت نماز اطمینان یابد یا اذان‌گوی وقت‌شناس و مورد اطمینانی از آن خبر دهد.

م « ۶۰۴ » اگر بر اثر غفلت و فراموشی توجّه نداشته باشد که لازم است با اطمینان به رسیدن وقت نماز بخواند و پس از نماز یا در میان آن بداند که همهٔ نماز را در وقت خوانده، نماز درست است و اگر همه یا بخشی از آن را پیش از وقت خوانده، نماز باطل است.

(۱۸۶)

م « ۶۰۵ » اگر اطمینان یابد که وقت نماز رسیده است و نماز بگزارد و در میان نماز شک نماید که وقت رسیده است یا نه، نماز او درست نیست، ولی اگر در میان نماز اطمینان داشته باشد که وقت نماز شده و شک نماید آن‌چه را از نمازی که خوانده در وقت بوده یا نه، نماز درست است.

خواندن نماز در تنگی وقت

م « ۶۰۶ » اگر وقت نماز به اندازه‌ای تنگ باشد که به واسطهٔ بجا آوردن برخی از کارهای مستحبی نماز؛ مانند: اذان و قنوت، گمان برد که بخشی از آن پس از وقت خوانده می‌شود، باید مستحب را انجام ندهد تا چیزی از واجبات نماز بیرون از وقت خوانده نشود و در صورتی که مستحب را انجام دهد، گناه نموده، ولی نماز وی درست است.

م « ۶۰۷ » اگر تنها به اندازهٔ خواندن یک رکعت نماز وقت دارد، و به عمد نماز را تا آن هنگام به تاخیر انداخته، گناه کرده، ولی لازم است آن نماز را با نیت ادا نیز بخواند؛ برای نمونه، اگر به اندازهٔ خواندن پنج رکعت تا غروب وقت داشته باشد، لازم است نماز ظهر و عصر را با نیت ادا بخواند.

م « ۶۰۸ » کسی که مسافر نیست اگر تا غروب به اندازهٔ خواندن پنج رکعت نماز وقت دارد، لازم است نماز ظهر و عصر را بخواند و چنان‌چه کم‌تر وقت دارد، تنها نماز عصر را بخواند و سپس نماز ظهر را قضا کند.

هم‌چنین است اگر تا نیمه‌شب به اندازهٔ خواندن چهار رکعت نماز وقت دارد، در این صورت لازم است نماز مغرب و عشا را بخواند و چنان‌چه کم‌تر وقت دارد، ضروری است تنها عشا را بخواند و سپس نماز مغرب را با نیت ادا بخواند.

م « ۶۰۹ » اگر مسافر نماز مغرب و عشا را تا نزدیک نیمه شب تأخیر اندازد و به اندازهٔ خواندن چهار رکعت وقت داشته باشد، باید نماز مغرب و عشا را به ترتیب

(۱۸۷)

بخواند و در آن نیت ادا کند و هرگاه به این اندازه وقت نداشته باشد، ولی به اندازهٔ یک رکعت یا بیش‌تر وقت دارد، باید نماز عشا را در این وقت بجا آورد و نیت ادا کند و سپس نماز مغرب را با نیت ادا بجا آورد؛ هرچند برای به تأخیر انداختن نماز مغرب گناه نموده است.

م « ۶۱۰ » اگر حتی به اندازهٔ خواندن یک رکعت نیز وقت نداشته باشد، در تأخیر نماز مغرب و عشا گناه کرده، ولی لازم است تا پیش از طلوع فجر هر دو نماز را با نیت ادا انجام دهد؛ خواه تأخیر بدون عذر شرعی باشد یا با عذر شرعی.

نماز اوّل وقت

م « ۶۱۱ » مستحب است نماز در آغاز وقت خوانده شود و دربارهٔ آن سفارش فراوان شده است و هرچه به آغاز وقت نزدیک‌تر باشد بهتر است؛ مگر آن که تأخیر آن از سویی برتری شرعی، عقلی یا عقلایی داشته باشد؛ مانند: پرداخت نمودن بدهی یا گریز از خطر یا کمک کردن به ستم‌دیده‌ای که تأخیر آن شایسته نباشد.

ندانستن مسایل نماز

م « ۶۱۲ » اگر احکام نماز و شکیات را نداند و گمان کند که یکی از آن‌ها در نماز برای وی پیش می‌آید و به سبب فرا نگرفتن آن احکام، کار واجبی را انجام نخواهد داد یا گرفتار حرامی خواهد شد، در صورتی که پیش از وقت نماز ممکن نبوده است یاد بگیرد و در زمان باقی مانده می‌تواند آن را فرا گیرد، باید برای یادگرفتن آن، نماز را در آغاز وقت نخواند، ولی اگر اطمینان دارد که نماز را درست به پایان می‌برد، می‌تواند در آغاز وقت نماز بخواند.

م « ۶۱۳ » اگر در نماز، مسأله‌ای پیش آید که حکم آن را نمی‌داند، باید به یکی از دو طرفی که گمان بیش‌تر دارد رفتار نماید و نماز را به پایان برساند و پس از نماز، مسأله را بپرسد تا اگر نماز وی درست نبوده، دوباره آن را بخواند و اگر درست بوده است، تکرار آن لازم نیست.

(۱۸۸)

م « ۶۱۴ » لازم نیست پنج نماز را در پنج وقت بجا آورد، بلکه بهتر است در سه نوبت خوانده شود.

م « ۶۱۵ » برگرداندن نیت از نماز قضا به نماز ادا و از نماز مستحب به نماز واجب جایز نیست، ولی برگرداندن نیت از نماز واجب به مستحب و نیز از نماز ادا به قضا جایز است؛ به‌ویژه اگر قضای همان روز باشد.

م « ۶۱۶ » اگر وقت نماز ادا گسترده باشد و نماز ادا را آغاز کند، می‌تواند نیت را در میان نماز به نماز قضا برگرداند، ولی باید بتواند نیت نماز را به قضا برگرداند؛ برای نمونه، در نماز ظهر در صورتی می‌تواند نیت را به نماز قضای صبح باز گرداند که هنوز به رکوع رکعت سوم وارد نشده باشد.

قبله

م « ۶۱۷ » کعبه و زیر آن در داخل زمین و نیز بالای آن تا اوج آسمان، قبله است و هر کس در هر جا باشد باید رو به آن نماز بخواند و همین که گمان کند رو به قبله قرار دارد و گمان او عقلایی باشد بسنده است. البته، تا می‌تواند باید از درستی قبله اطمینان یابد.

م « ۶۱۸ » کسی که نماز واجب را ایستاده می‌خواند لازم است چهره، سینه، شکم و جلوی پاهای او رو به قبله باشد و چهرهٔ او نیز نباید بیش از اندازهٔ عادی از قبله انحراف داشته باشد و باید به‌گونه‌ای بایستد که بگویند رو به قبله ایستاده است و لازم نیست زانوها و انگشتان دست و پای او رو به قبله قرار گیرد.

م « ۶۱۹ » نماز احتیاط، سجده و تشهد فراموش شده و سجدهٔ سهو لازم است رو به قبله بجا آورده شود.

(۱۸۹)

م « ۶۲۰ » نماز مستحبی را می‌توان در حال راه رفتن و سوار بودن در ماشین، قطار، هواپیما و کشتی خواند و در این حال لازم نیست حتی در تکبیرة‌الاحرام نماز، رو به قبله بود.

م « ۶۲۱ » در یافتن قبله باید کوشش نمود تا به چیزی در حد اطمینان دست یافت؛ مانند: شهادت دو یا یک عادل، اگر مستند به حس و مانند آن باشد، و نیز می‌توان برابر گفتهٔ کسی که قبله را با قاعده‌ای علمی می‌شناسد و گفتهٔ او اطمینان می‌آورد رفتار نمود و چنان‌چه نتوان بدین‌گونه قبله را شناخت، باید برابر گمانی که از محراب مسجد یا قبرهای مؤمنان یا از راه‌های دیگر یافت می‌شود رفتار نمود و حتی اگر از گفتهٔ فاسق یا کافری که قبله را می‌شناسد گمان به قبله حاصل شود، بسنده است.

م « ۶۲۲ » قبله‌نمای معمولی در صورتی که سالم باشد وسیلهٔ مناسبی برای شناخت قبله است و گمان حاصل از آن کم‌تر از دیگر گمان‌ها نیست، بلکه به صورت عادی دقیق‌تر از آن است.

م « ۶۲۳ » اگر برای یافتن قبله وسیله‌ای ندارد یا با این که کوشش کرده، گمان وی به سویی قرار نگرفته است، خواندن نماز به سویی که احتمال می‌دهد همان جهت قبله است، بسنده است و حتی اگر وقت نماز نیز گسترده باشد، لازم نیست چهار نماز به چهار طرف بخواند.

م « ۶۲۴ » اگر یقین یا گمان کند که قبله در یکی از دو سوست، تنها به هر یک از آن دو سو که نماز بخواند کافی است و لازم نیست به هر دو سو نماز بگزارد.

م « ۶۲۵ » اگر در بین نماز بداند که از قبله انحراف دارد، در صورتی که انحراف تنها به میزانی است که از سمت راست و چپ او فراتر نمی‌رود و قبله پشت سر قرار نمی‌گیرد، باید به طرف قبله مایل شد و ادامهٔ نماز را خواند، ولی اگر به صورت

(۱۹۰)

کامل از سمت راست یا چپ به پشت قبله منحرف شده است، باید نماز را قطع نماید و دوباره آن را رو به قبله بجا آورد.

م « ۶۲۶ » اگر ماشین از سمت قبله به‌سوی دیگر تغییر مسیر دهد، باید کسی که در آن نماز می‌گزارد به‌سوی قبله باز گردد و چنان‌چه نتواند به صورت کامل در جهت قبله بماند، باید تلاش کند که اختلاف کم‌تری با قبله داشته باشد و در صورتی که باز هم نتواند، تنها لازم است تکبیرة‌الاحرام را رو به قبله بگوید و هرگاه رعایت آن نیز ممکن نباشد، لازم نیست جهت قبله را حفظ نماید.

مکان نمازگزار

در مکانی می‌توان نماز گزارد که همهٔ شرط‌های هفت‌گانهٔ زیر را دارا باشد:

شرط یکم: غصبی نباشد

م « ۶۲۷ » نماز در ملک غصبی؛ هرچند روی فرش، تخت و مانند آن باشد، باطل است؛ یعنی محلی که اعضای سجده بر آن قرار می‌گیرد، غصبی نباشد، ولی نماز خواندن زیر سقف غصبی و در جایی که تنها دیوار آن غصبی است، مانعی ندارد. البته، چنان‌چه عرف بگوید نماز خواندن در آن مکان، تصرّف در ملک غصبی است، باطل می‌باشد؛ مانند: جایی که به سبب سرما یا گرما به سقف آن نیاز است؛ به‌گونه‌ای که اگر سقف نبود، نمی‌توانست در آن نماز بخواند.

م « ۶۲۸ » نماز خواندن در ملک خود در صورتی که منفعت آن برای دیگری است بدون اجازه و رضایت وی باطل است؛ برای نمونه، اگر صاحب‌خانه یا دیگری بدون اجازهٔ مستأجر در خانهٔ وی نماز بخواند، باطل است؛ مگر این که بداند یا نشانه‌ای باشد که گمان کند مستاجر به نماز خواندن او راضی است.

م « ۶۲۹ » نمی‌توان در ملکی که دیگری در آن حقی دارد نماز خواند؛ برای نمونه، چنان‌چه میت وصیت کرده که یک‌سوم مال او را به صورت مشاعی به

(۱۹۱)

مصرفی برسانند و برابر وصیت او رفتار نشده باشد، تا یک‌سوم وصیت شده را از آن جدا نکنند، نمی‌توان در آن نماز خواند.

م « ۶۳۰ » نماز خواندن در خانهٔ خویشان؛ مانند: پدر، مادر، فرزند، پدربزرگ، مادربزرگ، برادر، خواهر، عمو، عمه، دایی و خاله بدون اجازهٔ آنان جایز نیست و در این زمینه، با مردم دیگر تفاوتی ندارند.

م « ۶۳۱ » اگر کسی در جایی بنشیند یا چیزی در آن‌جا بگذارد؛ خواه مسجد باشد یا نباشد، نمی‌توان جای او را گرفت و در آن‌جا نماز خواند و نماز گزاردن در آن مکان باطل است و به سبب غصب نمودن جای دیگری گناه کرده است؛ مگر آن که شخص نخست از آن‌جا دست کشد یا اجازه دهد.

م « ۶۳۲ » اگر با درآمدی که خمس یا زکات آن را نداده است ملکی بخرد، تصرف در آن ملک حرام و نماز گزاردن در آن باطل است.

م « ۶۳۳ » نماز خواندن در مکان‌های همگانی؛ مانند: هتل، مسافرخانه و حمّام، برای مسافران و مشتریان اشکال ندارد و برای دیگران با وجود نشانه‌ای بر رضایت صاحب آن مانعی ندارد؛ ولی در مکان‌های شخصی برای هرگونه تصرفی، اجازهٔ مالک آن لازم است.

م « ۶۳۴ » تصرفات جزیی؛ مانند: نماز خواندن، نشستن و خوابیدن در زمین‌های بزرگ کشاورزی و مانند آن که دیوار ندارد و در حال حاضر نیز محصولی در آن کاشته نمی‌شود، اشکال ندارد؛ خواه نزدیک شهر و روستا باشد یا دور از آن و خواه مالک آن صغیر باشد یا کبیر، ولی اگر صاحب آن آشکارا بگوید که راضی به این تصرفات نیست یا دانسته شود رضایت قلبی ندارد، تصرّف در آن حرام و نماز خواندن در آن باطل است.

زمین‌های آزادی که دورچین ندارد و هنگام بهره‌برداری آن نیست؛ مانند: فضاهای ورزشی و چراگاه‌ها نیز همین حکم را دارد.

(۱۹۲)

شرط دوم: جای نماز آرام باشد

م « ۶۳۵ » جای نمازگزار باید حرکت و تکان نداشته باشد؛ به‌گونه‌ای که بتواند کارهای نماز را با آرامش در آن انجام دهد. در غیر این‌صورت، نماز وی باطل است.

شرط سوم: بتوان نماز را در آن مکان به پایان رساند

م « ۶۳۶ » باید در جایی نماز خواند که احتمال داده می‌شود می‌توان نماز را به پایان رساند و در جایی که احتمال قوی داده می‌شود به سبب باد، باران، فراوانی جمعیت و مانند آن نمی‌توان نماز را به پایان رساند، نباید نماز خواند، ولی در صورتی که نماز در آن مکان به پایان رسد، درست است؛ هرچند کردهٔ وی حرام می‌باشد.

شرط چهارم: بودن در آن‌جا حرام نباشد

م « ۶۳۷ » در جایی که ماندن در آن حرام است؛ برای نمونه، جایی که خطر خراب شدن سقف، ریزش کوه، آمدن سیلاب و تصادف احتمال داده می‌شود، نباید نماز بخواند، ولی در صورتی که نماز را به پایان برساند، درست است؛ هرچند حرامی را انجام داده است.

م « ۶۳۸ » مؤمن باید احترام اولیای خدا را رعایت نماید و پیش‌تر از قبر مبارک و نورانی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و امامان اهل بیت علیهم‌السلام یا پشت به آن یا مساوی آن در صورتی که بی‌احترامی به آن باشد قرار نگیرد و اگر نماز خواندن در صورت‌های ذکر شده بی‌احترامی به آنان باشد، کردهٔ وی حرام است، ولی نماز باطل نیست.

شرط پنجم: بتوان واجبات نماز را به‌راحتی در آن‌جا انجام داد

م « ۶۳۹ » لازم است در جایی نماز بخواند که بتواند واجبات نماز را انجام دهد؛ برای نمونه، در جایی که سقف آن کوتاه است و به‌راحتی نمی‌توان راست قامت زیر آن ایستاد یا به اندازه‌ای کوچک است که رکوع و سجده به‌راحتی انجام نمی‌گیرد،

(۱۹۳)

نمی‌توان نماز خواند و اگر ناچار شود که در چنین جایی نماز بخواند، باید به‌گونه‌ای که ممکن است قیام، رکوع و سجود را بجا آورد و چنان‌چه نمی‌تواند، رکوع و سجده را با اشاره انجام دهد.

شرط ششم: جای سجده نجس نباشد

م « ۶۴۰ » اگر جای نمازگزار نجس باشد، ولی به‌گونه‌ای خیس نباشد که تری آن به بدن یا لباس وی برسد، نماز خواندن در آن اشکال ندارد، ولی چیزی که پیشانی را بر آن می‌گذارد، باید پاک باشد و در صورت نجس بودن؛ هرچند خشک نیز باشد، نماز گزاردن بر آن باطل است.

شرط هفتم: محل ایستادن با جای سجده یکنواخت باشد

م « ۶۴۱ » باید جای پیشانی نمازگزار از جای ایستادن او به اندازه‌ای بلندتر یا فروتر نباشد که از صورت سجده بیرون رود و باید از جای سرانگشتان پای او بیش از چهار انگشت بسته، فروتر یا بلندتر نباشد.

مستحبات مکان نمازگزار

م « ۶۴۲ » اگر زن جلوتر یا مساوی مرد بایستد، نماز وی باطل نیست؛ هرچند دوری نمودن از این‌گونه نماز گزاردن بهتر است و در این حکم، تفاوتی میان محرم و نامحرم یا زن و شوهر و نیز نماز واجب و مستحب نیست.

م « ۶۴۳ » نماز گزاردن مرد و زن نامحرم در اتاق خلوتی که کسی نمی‌تواند وارد آن شود اشکال ندارد؛ هرچند در صورتی که احتمال دهند به گناه آلوده می‌شوند جایز نیست در آن‌جا بمانند.

م « ۶۴۴ » شریعت مقدّس اسلام بسیار سفارش نموده است که نماز در مسجد خوانده شود، و بهترین مکان مسجدالحرام است و پس از آن به ترتیب: مسجد پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله ، مسجد کوفه، سهله، خیف، غدیر، قبا، بیت المقدس، مسجد جامع هر شهر، مسجد محلّه و بعد، مسجدی که از مسجدهای دیگر بزرگ‌تر است.

(۱۹۴)

م « ۶۴۵ » نماز خواندن در حرم امامان علیهم‌السلام بهتر از مسجد است؛ چنان‌که در روایت است: یک نماز در حرم مطهر حضرت امیرمؤمنان علیه‌السلام برابر دویست‌هزار نماز است.

پوشش در نماز

م « ۶۴۶ » مرد باید در نماز، ناحیهٔ شرم‌گاه خود را بپوشاند؛ هرچند کسی او را نبیند و بهتر است از ناف تا زانو پوشیده باشد و بهتر آن است که لباس کامل به تن داشته باشد.

م « ۶۴۷ » زن باید در هنگام نماز، همهٔ بدن، سر، مو و کف پای خود را به‌گونه‌ای بپوشاند که بدن او دیده نشود؛ هرچند کسی او را نبیند.

م « ۶۴۸ » پوشاندن گردی چهره به اندازه‌ای که در وضو شسته می‌شود و دست‌ها تا مچ لازم نیست.

م « ۶۴۹ » زنان لازم نیست در نماز، موهای مصنوعی و زینت‌های پنهانی؛ مانند: دست‌بند و گردن‌بند، و زینت چهره مانند سرمهٔ چشم را بپوشانند، ولی در صورتی که برای نامحرم سبب تحریک می‌گردد، باید آن را از وی بپوشاند.

م « ۶۵۰ » رعایت پوشش یاد شده در قضای سجده و تشهد فراموش شده، نماز احتیاط و سجدهٔ سهو نیز لازم است.

م « ۶۵۱ » فراهم کردن پوشاک برای نماز واجب است؛ هرچند به خریدن یا اجاره نمودن باشد، ولی اگر تهیهٔ آن برای وی زیان‌آور است یا سبب خواری و منت کشیدن وی می‌گردد، نیازی به آن نیست.

(۱۹۵)

لباس نمازگزار

م « ۶۵۲ » لباس نمازگزار پنج شرط دارد:

شرط نخست: پاک باشد

م « ۶۵۳ » لباس نمازگزار باید پاک باشد و اگر کسی به عمد و در حال اختیار با بدن و لباس نجس نماز بخواند، باطل است.

م « ۶۵۴ » کسی که نمی‌داند نماز با بدن و لباس نجس باطل است و در فراگیری مسأله کوتاهی کرده، اگر با بدن یا لباس نجس نماز بخواند، باطل است.

م « ۶۵۵ » اگر کسی شک دارد نماز با بدن و لباس نجس باطل است یا خیر، و با تحقیق یا بدون تحقیق دربارهٔ مسأله، با بدن یا لباس نجس نماز بخواند، نماز وی باطل است. هم‌چنین اگر از مسأله غافل باشد یا آن را نادرست آموخته باشد و با بدن یا لباس نجس نماز بخواند، باطل است.

م « ۶۵۶ » اگر به علت کوتاهی در فراگیری احکام شرعی، از نجس بودن چیزی آگاه نباشد؛ برای نمونه، نداند منی نجس است و با آن نماز بخواند، واجب است نماز را دوباره بخواند و اگر وقت گذشته باشد، آن را قضا کند.

م « ۶۵۷ » اگر با آگاهی از اصل مسألهٔ شرعی نداند که بدن یا لباس وی نجس است و پس از نماز بفهمد؛ چنان‌چه وقت گذشته، نماز او درست است و در صورتی که وقت دارد، باید دوباره آن را بخواند.

م « ۶۵۸ » اگر فراموش کند که بدن یا لباس وی نجس است و در میان نماز یا پس از آن و پیش از گذشتن وقت، آن را به یاد آورد، در صورتی که فراموشی او از روی اهمال و بی‌اعتنایی بوده است، باید نماز را دوباره بخواند و چنان‌چه وقت گذشته است، آن را قضا نماید و در صورتی که فراموشی وی به سبب اهمال و بی‌اعتنایی نباشد، اگر وقت نگذشته باشد، باید نماز را دوباره بخواند، ولی در صورت گذشت وقت، لازم نیست آن را قضا نماید.

(۱۹۶)

م « ۶۵۹ » اگر شرم‌گاه خود را با لباس پاکی پوشانده است و در میان نماز دیگر لباس‌های وی نجس شود، باید لباس‌های نجس را بیرون آورد و نماز را ادامه دهد و در صورتی که آب کشیدن بدن یا لباس‌ها یا تغییر دادن یا بیرون آوردن آن لباس، صورت نماز را از بین می‌برد یا برهنه می‌ماند، باید نماز را دوباره با بدن و لباس پاک بخواند و در صورتی که وقت نماز تنگ است، با همان لباس نماز بخواند. همین حکم دربارهٔ کسی که میان نماز بداند بدن یا لباس وی از پیش نجس شده و از آن آگاه نبوده، جاری است.

م « ۶۶۰ » اگر در پاک بودن بدن یا لباس خود شک دارد و جست‌وجو نماید و چیزی در آن نبیند یا چون از پیش می‌دانسته که لباس وی نجس نیست جست‌وجو ننماید و ندانسته نماز بخواند و پس از نماز بداند که پاک نبوده، اگر برای نماز وقت دارد، باید نماز را دوباره بخواند و چنان‌چه وقت گذشته است، نماز را قضا کند.

شرط دوم: مباح باشد

م « ۶۶۱ » لباس نمازگزار که با آن شرم‌گاه خود را می‌پوشاند باید مباح باشد و کسی که می‌داند پوشیدن لباس غصبی حرام است یا از روی کوتاهی در فراگیری، مسأله را نمی‌داند، اگر به عمد با لباس غصبی نماز بخواند، باطل است، ولی غصبی بودن چیزهایی که به تنهایی شرم‌گاه را نمی‌پوشاند و نیز چیزهایی که در نظر عرف، پوشش نمازگزار به‌شمار نمی‌آید؛ مانند: دستمال بزرگ یا لنگی که در جیب است؛ هرچند بتوان شرم‌گاه را با آن پوشاند و هم‌چنین لباس غصبی که نمازگزار بر تن دارد و غیر از پوشش مباح وی بر شرم‌گاه است، نماز را باطل نمی‌کند.

منظور از لباس نمازگزار همان پوششی است که در مردان، شرم‌گاه، و در زنان، همهٔ بدن به غیر از گردی صورت و دست‌ها تا مچ را پوشانده است.

م « ۶۶۲ » اگر چیزی غصبی به همراه نمازگزار باشد؛ خواه کوچک باشد یا بزرگ؛ مانند: تسبیح و دستمال، نماز باطل نمی‌شود.

(۱۹۷)

م « ۶۶۳ » اگر با عین درآمدی که خمس یا زکات آن را نداده است لباس بخرد، معامله باطل است و لباس خریداری شده از آنِ فروشنده می‌باشد و در صورتی که بدون رضایت وی با آن، نماز بخواند، حکم لباس غصبی را دارد و اگر در نماز متوجه غصبی بودن آن باشد، نماز گزاردن با آن باطل است، ولی چنان‌چه به آن توجه ندارد، نماز درست است و کسی که به سبب کوتاهی کردن در فراگیری، مسأله را نمی‌داند، باید نماز را دوباره بخواند.

شرط سوم: از اجزای مردار نباشد

م « ۶۶۴ » نماز گزاردن با لباسی که از اجزای حیوان مرده‌ای است که خون جهنده دارد، باطل است؛ خواه به تنهایی شرم‌گاه را بپوشاند یا نپوشاند و خواه از مردار حیوان حلال‌گوشت باشد یا از مردار حیوان حرام گوشت.

م « ۶۶۵ » اگر چیزی از مردار حلال گوشت که دارای روح نیست؛ مانند: مو و پشم، به همراه نمازگزار باشد یا با آن لباسی فراهم کرده باشند و کسی با آن نماز بخواند، نماز درست است.

م « ۶۶۶ » با لباس‌های چرمی که از بازار مسلمانان فراهم می‌شود می‌توان نماز خواند؛ هرچند نمازگزار شک داشته باشد که آن چرم از حیوانی است که ذبح شرعی شده است یا خیر، ولی در صورتی که یقین دارد که چرم آن تولیدی کشورهای غیراسلامی است و فروشندهٔ آن لاابالی می‌باشد و به این امور توجه ندارد تا دربارهٔ آن لباس تحقیق نکند نمی‌تواند با آن نماز بخواند و چنان‌چه نداند که چرم آن فرآوردهٔ کشورهای اسلامی است یا دیگر کشورها، اشکال ندارد.

شرط چهارم: اجزای حیوان حرام گوشت نباشد

م « ۶۶۷ » لباس نمازگزار ـ که به تنهایی ناحیهٔ شرم‌گاهی را می‌پوشاند ـ باید از اجزای حیوان حرام‌گوشتی نباشد که خون جهنده دارد. هم‌چنین باید بدن و لباس او

(۱۹۸)

به ادرار، مدفوع، عرق، شیر و موهای حیوان حرام گوشت آلوده نباشد، ولی در صورتی که برای نمونه، تنها یک موی آن حیوان با لباس او باشد، اشکال ندارد و هم‌چنین اگر چیزی از آن را برای نمونه، در ظرف یا دستمالی بگذارد و با خود به همراه بردارد، اشکال ندارد.

شرط پنجم: لباس مرد از ابریشم خالص نباشد

م « ۶۶۸ » لباس نمازگزار مرد نباید از ابریشم ناب باشد و در غیر نماز نیز پوشیدن آن برای مرد حرام است، ولی استفاده از عرقچین، بند شلوار و کمربند ابریشم اشکال ندارد.

م « ۶۶۹ » پوشیدن لباس طلاباف برای مرد حرام نیست و نماز گزاردن با آن باطل نمی‌باشد؛ هرچند نمازگزاردن با آن مکروه است، ولی پوشیدن آن برای زنان در نماز و غیر آن اشکال ندارد.

م « ۶۷۰ » زینت کردن با طلا؛ خواه آشکار باشد یا پنهان؛ مانند: آویختن زنجیر طلا به سینه، به دست کردن انگشتر طلا، بستن ساعت مچی طلا و استفاده از عینک و دندان طلا؛ هرچند دندان پیشین و برای زینت باشد، برای مرد مکروه است و نماز خواندن با آن اشکال ندارد.

م « ۶۷۱ » پوشیدن لباسی که همهٔ آستر یا بخشی از آن که اندازهٔ آن به بیش از چهار انگشت بسته می‌رسد؛ چنان‌چه از ابریشم ناب باشد، برای مرد حرام است و نماز با آن باطل می‌باشد.

م « ۶۷۲ » اگر دستمال ابریشمی و مانند آن در جیب مرد باشد، اشکال ندارد و نماز را باطل نمی‌کند.

م « ۶۷۳ » مسلمان باید از پوشیدن لباس شهرت که برای ریاکاری یا جبران کمبود شخصیت پوشیده می‌شود و می‌خواهد با آن برای نمونه به زهد و رهاکردن دنیا

(۱۹۹)

مشهور شود؛ خواه شهرت آن از جهت پارچهٔ آن باشد یا رنگ یا دوخت آن، باید پرهیز کند، ولی نماز خواندن با آن باطل نیست.

م « ۶۷۴ » پوشیدن لباس ویژهٔ زنان برای مرد و هم‌چنین پوشیدن لباس ویژهٔ مردان برای زن حرام است؛ هرچند لباس شهرت نباشد و نیز زیور بستن هر یک از مرد و زن با زینت ویژهٔ دیگری حرام است.

م « ۶۷۵ » کسی که باید خوابیده نماز بخواند لازم نیست ملحفه، لحاف یا پتویی که بر خود می‌کشد شرایط لباس نمازگزار را داشته باشد؛ مگر به‌گونه‌ای باشد که بگویند آن را پوشیده است؛ مانند آن که عریان باشد و آن را به خود بپیچد.

م « ۶۷۶ » پوشیدن لباسی که سبب هتک حرمت، بی‌آبرویی یا فساد مؤمن می‌شود حرام است.

م « ۶۷۷ » کسی که پوشش لازم در نماز را ندارد و احتمال می‌دهد تا آخر وقت، آن را بیابد، باید نماز را از آغاز وقت تأخیر بیندازد و با پوشش نماز بگزارد.

مواردی که پاک بودن بدن یا لباس نمازگزار شرط نیست

م « ۶۷۸ » در مورد زیر هرچند بدن یا لباس نمازگزار نجس باشد، نماز وی درست است:

الف ـ به واسطهٔ زخم یا جراحت یا دُملی که در بدن اوست و خون آن به صورت کامل بند نمی‌آید، لباس یا بدن وی به خون آن آلوده شده باشد.

ب ـ بدن یا لباس او به اندازهٔ کم‌تر از سکهٔ دویست و پنجاه ریالی جدید یا بند سر انگشت سبّابه یا گودی کف دست، آلوده به خون باشد.

ج ـ ناچار باشد با بدن یا لباس نجس نماز بخواند.

د ـ لباس‌های کوچک او؛ مانند: جوراب و عرقچین، نجس باشد.

هـ ـ لباس زنی که پرستار بچه است از او نجس شده باشد.

(۲۰۰)

م « ۶۷۹ » اگر در بدن یا لباس نمازگزار، خون زخم یا جراحت یا دُمل باشد؛ چنان‌چه خون آن به صورت کامل بند نمی‌آید و آب کشیدن بدن یا لباس یا عوض کردن لباس برای او سخت است تا هنگامی که زخم یا جراحت یا دُمل بهبودی نیافته است، می‌تواند با آن نماز بخواند. هم‌چنین است اگر عفونتی که با خون بیرون آمده یا دوایی که روی زخم گذاشته‌اند و نجس شده در بدن یا لباس او باشد.

م « ۶۸۰ » اگر خونِ بریدگی و زخمی که به‌زودی درمان می‌شود و شستن آن آسان است به اندازهٔ سکهٔ دویست و پنجاه ریالی جدید یا بیش‌تر در بدن یا لباس نمازگزار باشد، باید آن را آب بکشد و در غیر این‌صورت، نماز او باطل است.

م « ۶۸۱ » بخشی از بدن یا لباس که با جای زخم یا جراحت یا دمل که خون آن به صورت کامل بند نمی‌آید فاصله دارد، اگر به سبب آن نجس شود، باید آن را آب بکشد.

م « ۶۸۲ » اگر سر سوزنی خون حیض، نفاس، استحاضه یا خون سگ، خوک، کافر یا خون مردار یا حیوان حرام گوشت در بدن یا لباس نمازگزار باشد، نماز باطل است.

م « ۶۸۳ » خونی که کم‌تر از گودی کف دست است، هرگاه بدون شستن از لباس پاک شد، جای آن هم‌چنان نجس است، ولی برای نماز گزاردن اشکال ندارد.

م « ۶۸۴ » نماز خواندن با لباس‌های نجس کوچک که نمی‌توان شرم‌گاه را با آن پوشاند؛ مانند: عرق‌چین، جوراب و دست‌کش، در صورتی که از مردار و حیوان نجس؛ مانند: سگ یا حیوان حرام گوشت فراهم نشده باشد، درست است.

م « ۶۸۵ » اگر چیز نجسی مانند دستمال، کلید، چاقو و پول که نمی‌توان شرم‌گاه را با آن پوشاند به همراه نمازگزار باشد، اشکال ندارد.

م « ۶۸۶ » اگر لباس مردی که پرستار بچه است با ادرار بچه نجس شود، نمی‌تواند با آن لباس نماز بخواند.

(۲۰۱)

م « ۶۸۷ » هرگاه زنی که پرستار بچه است بتواند به وسیله‌ای مانند: لاستیک و پوشاک بچّه، مانع رسیدن نجاست به بدن یا لباس خود شود، همان‌گونه که امروزه استفادهٔ آن رایج است، باید با استفادهٔ از آن چنین کند.

مستحبات لباس

م « ۶۸۸ » موارد زیر در لباس نمازگزار پسندیده است: گذاشتن عمامه با تحت‌الحنک، پوشیدن عبا؛ به‌ویژه برای کسی که امام جماعت است، پوشیدن لباس سفید و پاکیزه‌ترین لباس‌ها، به‌کار بردن بوی خوش و به دست داشتن انگشتر عقیق.

مکروهات لباس

م « ۶۸۹ » چند چیز در لباس نمازگزار مکروه است؛ از آن جمله: پوشیدن لباس سیاه، لباس کثیف، لباس‌های تنگ یا نازک؛ هرچند شرم‌گاه را نیز بپوشاند، لباس شراب‌خوار، لباس کسی که از نجاست پرهیز نمی‌کند، لباسی که نقش چهره دارد، باز بودن تکمه‌های لباس و به دست داشتن انگشتری که روی آن چهرهٔ انسان یا حیوانی نقش شده است.

(۲۰۲)

ساختار نماز

اذان و اقامه

م « ۶۹۰ » مستحب است نمازگزار پیش از نمازهای واجب شبانه‌روز، اذان و اقامه بگوید و گفتن آن در نمازهای دیگر؛ خواه واجب باشد یا مستحب، در شرع نیامده است و برای کسی که به جماعت نماز نمی‌خواند بسیار سفارش شده که اقامه را رها نکند؛ به‌ویژه در نماز صبح و مغرب و در این مورد، به مرد سفارش بیش‌تری شده است.

م « ۶۹۱ » اذان، هجده جمله دارد: «اللّهُ اَکبَر» چهار بار؛ «أَشهَدُ أنْ لا اِلهَ إلاّ اللّه»، «أشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّدا رَسولُ اللّه»، «حَی عَلَی الصّلاةِ»، «حَی عَلَی الفَلاحِ»، «حَی عَلَی خَیرِ الَعمَلِ»، «اللّهُ اَکبَرُ» و «لا اِلهَ اِلاّ اللّه» هر یک، دو بار.

م « ۶۹۲ » اقامه، هفده جمله دارد: دو بار «اللّه اکبر» از آغاز اذان و یک مرتبه «لا اله الاّ اللّه» از آخر آن کم می‌شود و پس از گفتن «حی علی خیر العمل» دو بار «قَدْ قامَتِ الصّلاة» بر آن افزوده می‌شود.

م « ۶۹۳ » ولایت امیرمؤمنان علیه‌السلام و ائمّهٔ معصومین علیهم‌السلام از ارکان ایمان است و اسلام بدون آن، ظاهر و پوسته‌ای است که خالی از حقیقت است و مستحب است

(۲۰۳)

که پس از «أشهد أنّ محمّدا رسول اللّه» به ولایت و امامت حضرت امیرمؤمنان علیه‌السلام و سایر معصومین علیهم‌السلام شهادت داده شود. اقرار به ولایت؛ هرچند در غیر اذان و اقامه باشد، امری مستحب است و نیاز به دلیل ویژه‌ای ندارد.

م « ۶۹۴ » گفتن اذان و اقامه به شیوه‌ای ناخوشایند و زشت یا به صورت لهوی و ناشایست باطل و حرام است.

مواردی که اذان گفته نمی‌شود

م « ۶۹۵ » در موارد زیر اذان گفته نمی‌شود:

یکم ـ برای هر نمازی که همراه با نماز پیش خوانده شود و برای نماز نخست اذان گفته باشد و بین آن دو نماز چیزی فاصله نیفتد؛ خواه فاصله نینداختن بین دو نماز، مستحب باشد یا نباشد.

دوم ـ برای نماز عصر روز جمعه، چنان‌چه نماز جمعه یا ظهر خوانده شود.

سوم ـ در نماز عصر روز عرفه (نهم ذی حجّه) در عرفات، هرگاه با نماز ظهر خوانده شود.

چهارم ـ در نماز عشای شب عید قربان برای کسی که در مشعرالحرام باشد و آن را با نماز مغرب بخواند.

با هم خواندن دو نماز در سه مورد اخیر مستحب است.

پنجم ـ در نماز عصر و عشای زن مستحاضه که باید این دو را بدون فاصله پس از نماز ظهر و مغرب بخواند.

ششم ـ در نماز عصر و عشای کسی که نمی‌تواند از بیرون آمدن ادرار و مدفوع خودداری کند.

م « ۶۹۶ » اگر برای نماز جماعتی اذان و اقامه گفته باشند، برای همهٔ افراد حاضر کافی است و بقیه نباید اذان و اقامه را بگویند. بر این اساس، کسی که با آن

(۲۰۴)

جماعت نماز می‌خواند، نباید برای نماز خود اذان و اقامه بگوید؛ هرچند اذان و اقامه را نشنیده باشد یا هنگام گفتن آن در جماعت حاضر نباشد.

م « ۶۹۷ » در جایی که دسته‌ای مشغول نماز جماعت هستند یا نماز آنان تازه به پایان رسیده و هنوز صف‌ها، شکل خود را از دست نداده است، اگر بخواهد به صورت فرادا یا با جماعت دیگری ـ که در آن مکان برپا می‌شود ـ نماز بخواند با پنج شرط، نباید اذان و اقامه را بگوید. این پنج شرط عبارت است از:

یکم ـ برای آن نماز، اذان و اقامه گفته باشند.

دوم ـ نماز جماعت درست برگزار شده باشد.

سوم ـ نماز وی و نماز جماعت در یک‌جا باشد؛ به‌گونه‌ای که او به صف نماز پیوسته باشد. بر این پایه، اگر نماز جماعت در مسجد باشد و او بخواهد بر بام مسجد اقتدا کند، مستحب است اذان و اقامه را بگوید.

چهارم ـ نماز او و نماز جماعت هر دو ادا باشد.

پنجم ـ نماز او و نماز جماعت در وقت، مشترک باشد؛ برای نمونه، هر دو، نماز ظهر یا هر دو، نماز عصر بخوانند یا نمازی که به جماعت خوانده می‌شود، نماز ظهر باشد و او نماز عصر بخواند یا او نماز ظهر بخواند و نماز جماعت نماز عصر باشد.

م « ۶۹۸ » اگر در یکی از شرط‌هایی که در مسألهٔ پیش گفته شد شک نماید، نباید به آن اعتنا کند.

م « ۶۹۹ » کسی که در نزدیکی وی اذان و اقامه گفته شده؛ برای نمونه، همسایهٔ وی اذان و اقامه گفته یا در کنار کسی است که اذان و اقامه می‌گوید یا وی از کنار او بگذرد، در صورتی که میان آن اذان و اقامه و نمازی که می‌خواند زیاد فاصله نشده باشد، می‌تواند برای نماز خود اذان و اقامه نگوید؛ خواه گویندهٔ آن زن باشد یا مرد، و خواه اذان و اقامه را با او زمزمه کرده باشد یا نه، و خواه آن اذان و اقامه را

(۲۰۵)

شنیده باشد یا نه؛ هرچند باید از اذان و اقامه گفتن آن شخص آگاهی داشته باشد و چنان‌چه مرد، اذان زن بیگانه را با قصد لذّت حرام بشنود، اذان از او برداشته نمی‌شود.

م « ۷۰۰ » در جماعتی که مردان و زنان شرکت دارند باید مرد اذان و اقامه را بگوید، ولی در جماعت زنان، زن می‌تواند اذان و اقامه را بگوید.

(۲۰۶)

واجبات نماز

م « ۷۰۱ » واجبات نماز یازده چیز است: نیت، قیام (ایستادن و آماده شدن برای ورود در نماز)، تکبیرة‌الاحرام (گفتن الله اکبر در آغاز نماز)، رکوع، سجود، قرائت، ذکر رکوع و سجود، تشهد، سلام، ترتیب و موالات (پی درپی بودن اجزای نماز).

م « ۷۰۲ » بعضی از واجبات نماز رکن است و اگر کم یا زیاد شود؛ خواه به عمد باشد یا به اشتباه، نماز باطل می‌شود و برخی دیگر رکن نیست و تنها اگر به عمد کم یا زیاد شود، نماز باطل می‌شود، ولی در صورتی که به اشتباه، کم یا زیاد گردد، باطل نمی‌شود.

م « ۷۰۳ » رکن‌های نماز عبارت است از: تکبیرة‌الاحرام، قیام و ایستاده بودن در هنگام گفتن تکبیرة‌الاحرام و قیام و ایستاده بودن پیوسته به رکوع، رکوع، و دو سجده از هر رکعت.

۱ـ نیت

م « ۷۰۴ » باید نماز را با نیت قرب الهی و نزدیک شدن به پروردگار و انجام فرمان حق تعالی و با خضوع و کرنش در پیشگاه خداوند بجا آورد و نیاز نیست نیت را به زبان بگوید یا از قلب خود بگذراند و همین که انگیزهٔ وی، نماز خواندن برای خدا

(۲۰۷)

باشد؛ در تحقّق نیت کافی است؛ به‌گونه‌ای که اگر از او پرسیده شود چه کاری انجام می‌دهد، پاسخ دهد که برای خدا نماز می‌گزارد، ولی بهتر است نیت نماز را با توجه کامل و حضور تمام انجام دهد.

م « ۷۰۵ » اگر نیت کند که نماز چهار رکعتی می‌خواند ولی معین نکند که نماز ظهر است یا عصر؛ هرچند به صورت مبهم و مجمل، و حتی تصمیم معین نکردن هیچ یک از این دو را نداشته باشد، نماز او باطل است و نیز کسی که برای نمونه، قضای نماز ظهر بر او واجب است و در هنگام نماز ظهر بخواهد آن را بخواند، باید در نیت معین کند نمازی که قضای آن بر وی واجب شده است را بجا می‌آورد.

م « ۷۰۶ » از آغاز تا پایان نماز باید بر نیت خود باقی باشد؛ پس در حال نماز، چنان‌چه به‌گونه‌ای غافل شود که اگر از او بپرسند چه می‌کند، نتواند پاسخ دهد، نماز وی باطل است.

م « ۷۰۷ » اگر برای نمونه می‌خواهد نماز ظهر را بخواند و به آن توجه دارد، ولی هنگام پرداختن به نماز، به‌جای لفظ ظهر، به اشتباه، لفظ عصر را بر زبان آورد یا در دل خود عصر را به خاطر آورد، ولی انگیزهٔ او از آن کار نماز ظهر باشد، نماز او درست است.

م « ۷۰۸ » در میان نماز، برگرداندن نیت از نافله به فریضه و نیز عکس آن بدون مواردی که در شرع آمده است روا نیست.

م « ۷۰۹ » تنها برای خشوع در پیشگاه خداوند و انجام فرمان الهی باید نماز خواند؛ پس اگر ریا کند و برای نشان دادن عبادت خود به مردم یا هم برای خدا و هم مردم نماز بخواند، افزون بر آن که نماز وی باطل است، به گناه کبیره دچار شده است.

م « ۷۱۰ » اگر حتی تنها بخشی از نماز را برای غیر خدا بخواند، نماز باطل است؛ خواه بخش ریایی آن واجب باشد؛ مانند: حمد و سوره و خواه مستحب؛ مانند:

(۲۰۸)

قنوت؛ و خواه از کارهای نماز باشد یا مانند دعا و ذکر باشد؛ مگر این که از چیزهایی باشد که هرچند شرط درست بودن نماز است، ولی نیاز به قصد قربت در انجام آن نمی‌باشد؛ مانند: پوشیدن شرم‌گاه.

م « ۷۱۱ » اگر نماز را برای خدا بجا آورد ولی بخشی را برای رساندن مطلبی به دیگری با صدای بلند بخواند، صحیح است.

۲ـ تکبیرة الاحرام

م « ۷۱۲ » گفتن «الله اکبر» در آغاز هر نماز، واجب و رکن است و نگفتن آن؛ خواه از روی عمد باشد یا سهو، نماز را باطل می‌کند.

م « ۷۱۳ » نمازگزار نباید تکبیرة الاحرام نماز را با چیزی که پیش از آن می‌خواند؛ برای نمونه، با اقامه یا دعایی که پیش از تکبیر می‌خواند، پیوسته بیاورد.

م « ۷۱۴ » هنگام گفتن تکبیرة الاحرام باید بدن آرام باشد و اگر برای نمونه، در هنگامی که قدم بر می‌دارد «اللّه اکبر» بگوید، نماز باطل است و اگر به عمد یا سهو، در هنگامی که بدن او حرکت غیرعادی دارد، تکبیرة‌الاحرام بگوید، باید نماز را از سر بگیرد.

م « ۷۱۵ » باید تکبیر، حمد، سوره، ذکر و دعا را به‌گونه‌ای بخواند که دست‌کم خود، آن را بشنود و اگر به خاطر سنگینی یا کری گوش یا سر و صدای فراوان آن را نشنود، اشکال ندارد.

م « ۷۱۶ » هرگاه شک کند که تکبیرة‌الاحرام را گفته است یا نه، اگر چیزی از قرائت را خوانده، به شک خود اعتنا نکند و اگر چیزی نخوانده است باید تکبیر را بگوید.

م « ۷۱۷ » اگر پس از گفتن تکبیرة الاحرام شک کند که آن را درست گفته است یا نه، باید به شک خود اعتنا نکند؛ خواه چیزی از نماز را آورده باشد یا نه.

(۲۰۹)

۳ـ قیام (ایستادن)

م « ۷۱۸ » ایستادن هنگام تکبیرة‌الاحرام، واجب و رکن است و نیز ایستادن پیش از رکوع ـ که به آن قیام متصل به رکوع می‌گویند ـ نیز رکن است.

م « ۷۱۹ » نمازگزار پیش از گفتن تکبیرة‌الاحرام و پس از آن باید توجّه داشته باشد که در هنگام ایستاده بودن تکبیر بگوید.

م « ۷۲۰ » ایستاده بودن در هنگام خواندن حمد و سوره و پس از رکوع واجب است، ولی رکن نیست و اگر این دو از روی فراموشی مراعات نگردد، نماز وی درست است.

م « ۷۲۱ » اگر رکوع را فراموش کند و پس از حمد و سوره بنشیند و یادش بیاید که رکوع نکرده است، باید بایستد و به رکوع رود و اگر بدون این که بایستد با حالت خمیده به رکوع رود، کافی نیست، بلکه باید بایستد و دوباره رکوع کند و اگر این کار را انجام ندهد، نماز باطل است؛ زیرا قیام متصل به رکوع را نیاورده است.

م « ۷۲۲ » هنگامی که برای گفتن تکبیرة‌الاحرام یا قرائت ایستاده است، نباید بدن را به عمد حرکت دهد و به‌سویی خم شود یا به جایی تکیه دهد، ولی اگر از روی ناچاری باشد یا در هنگام خم شدن برای رکوع، پاها را تکان دهد، اشکال ندارد.

م « ۷۲۳ » هنگامی که در نماز می‌خواهد به سببی کمی جلو یا عقب رود یا کمی بدن را به سوی راست یا چپ حرکت دهد، باید چیزی از ذکرهای واجب را نگوید، مگر «بِحَولِ اللَّهِ وَقُوَّتِهِ أَقومُ وَأَقْعُد» را که باید در هنگام برخاستن بگوید، و در هنگام گفتن ذکرهای واجب و مستحب باید بدن آرام باشد.

ایستادن بیمار یا ناتوان

م « ۷۲۴ » اگر در بین نماز نتواند به هیچ وجه آن را دیگر به صورت ایستاده ادامه دهد، لازم است به‌گونه‌ای که می‌تواند بنشیند؛ مگر این که بداند پس از مدتی و

(۲۱۰)

پیش از گذشتن وقت توانایی می‌یابد که نماز را به صورت ایستاده بخواند که در این صورت، باید نماز را رها کند و در وقت توانایی خود، آن را بخواند و اگر از هرگونه نشستن ناتوان باشد، باید بخوابد، ولی تا بدن وی آرام نگرفته است نباید چیزی از آن را بخواند؛ مگر این که تنها با قصد قربت باشد، نه با قصد ذکری که در نماز آمده است.

م « ۷۲۵ » اگر تنها بخشی از نماز را می‌تواند ایستاده بخواند، واجب است همان بخش را بایستد. برای نمونه، اگر پس از خواندن حمد و سوره بتواند قدری بایستد و رکوع را ایستاده بجا آورد، باید بایستد و به رکوع رود.

۴ـ قرائت

م « ۷۲۶ » در رکعت نخست و دوم نمازهای واجب شبانه روز باید پس از تکبیرة الاحرام، سورهٔ حمد و سپس یک سورهٔ تمام بخواند و چنان‌چه سورهٔ «ضحی» را بخواند، لازم است سورهٔ «الم نشرح» را هم به‌دنبال آن بیاورد و اگر سورهٔ «فیل» را بخواند، سورهٔ «قریش» را هم در پی آن بگوید.

م « ۷۲۷ » اگر وقت نماز تنگ است یا ناچار باشد، می‌تواند سوره را نخواند؛ برای نمونه، از آن ترس داشته باشد که با خواندن سوره، دزد، درنده یا چیز دیگری به او صدمه زند و یا کار ضروری دیگری داشته باشد و در صورت تنگی وقت و نیز در بعضی از مواردی که می‌ترسد، نباید سوره را بخواند.

م « ۷۲۸ » اگر در نماز، به صورت عمدی یکی از چهار سوره‌ای را بخواند که آیهٔ سجده دارد، نماز باطل است، ولی در نماز مستحبی، خواندن آن جایز است و واجب است که پس از خواندن آیهٔ سجده، به سجده رود و چنان‌چه سجده را بجا نیاورد، می‌تواند نماز را ادامه دهد؛ هرچند در ترک نمودن سجده، گناه کرده است.

(۲۱۱)

م « ۷۲۹ » اگر در نماز، به آیهٔ سجده گوش فرا دهد یا آن را بشنود، باید به اشاره سجده کند، و نیز اگر امام جماعت آن را بخواند، امام و نیز مأموم؛ هرچند آیهٔ سجده را نشنیده باشند، سجده را به صورت اشاره انجام دهند و نماز را تمام نمایند.

سورهٔ نمازهای مستحبی

م « ۷۳۰ » در نماز مستحبی، خواندن سوره لازم نیست؛ هرچند آن نماز به واسطهٔ نذر و مانند آن واجب شده باشد، ولی در بعضی از نمازهای مستحبی؛ مانند نماز وحشت که سورهٔ ویژه‌ای دارد، اگر بخواهد برابر حکم آن نماز رفتار نماید، باید همان سوره را بخواند.

بازگشت از سوره‌ای به سورهٔ دیگر

م « ۷۳۱ » بازگشت نمودن از سورهٔ «قل هو الله احد» یا سورهٔ «قل یا ایها الکافرون» به سوره‌ای دیگر، در هیچ نمازی جایز نیست؛ مگر در نماز جمعه که اگر از روی فراموشی به‌جای سورهٔ جمعه و منافقون، یکی از این دو سوره را بخواند، می‌تواند پیش از آن که به نیمهٔ آن برسد، آن را رها کند و سورهٔ جمعه و منافقون را بخواند.

بلند و آهسته خواندن نماز

م « ۷۳۲ » بر مرد واجب است حمد و سورهٔ نماز صبح، مغرب و عشا را بلند بخواند و بر مرد و زن واجب است حمد و سورهٔ نماز ظهر و عصر را آهسته بخوانند؛ مگر در نماز ظهر جمعه که مستحب است مرد دو رکعت نخست آن را بلند بخواند و بلند خواندن آن برای زن نیز رواست.

م « ۷۳۳ » مرد باید در نماز صبح، مغرب و عشا، همهٔ واژه‌های حمد و سوره؛ حتی حرف آخر آن را بلند بخواند و نیز در نمازهایی که باید آن را آهسته بخواند، حتی یک واژهٔ آن را نیز بلند نخواند.

(۲۱۲)

م « ۷۳۴ » زن می‌تواند حمد و سورهٔ نماز صبح، مغرب و عشا را آهسته یا بلند بخواند؛ هرچند نامحرم صدای وی را بشنود و اگر آن را به عمد بلند بخواند، باطل نیست.

م « ۷۳۵ » هرگاه در هنگام خواندن حمد و سوره بیابد که بخشی از آن را به خلاف حکم گفته شده به صورت سهوی بلند یا آهسته خوانده است، لازم نیست بازگردد و آن‌چه را خوانده است دوباره بخواند.

م « ۷۳۶ » اگر در موردی که باید نماز را بلند بخواند به صورت عمدی آن را آهسته بخواند یا در جایی که باید آهسته بخواند به عمد آن را بلند بخواند، باطل است، ولی چنان‌چه به سبب فراموشی یا ندانستن مسأله، چنین کند؛ هرچند در صورتی که در یادگرفتن مسأله کوتاهی کرده باشد گناه کرده است، نماز وی درست است.

م « ۷۳۷ » لازم است نماز را فرا گیرد تا آن را به صورت اشتباه نخواند و کسی که به هیچ‌رو نمی‌تواند صورت درستِ آن را یاد بگیرد، باید به هرگونه‌ای که می‌تواند آن را بخواند و اگر برای وی مشکل نباشد، نماز خود را با جماعت بجا آورد.

م « ۷۳۸ » کسی که حمد، سوره و چیزهای دیگر نماز را به نیکی نمی‌داند و نمی‌تواند آن را با جماعت بخواند، اگر می‌تواند، باید آن را یاد بگیرد و چنان‌چه نمی‌تواند، باید نماز را به‌گونه‌ای که می‌تواند بخواند و نماز وی به همان‌گونه درست است.

م « ۷۳۹ » برای یاد دادن واجبات و مستحبات نماز می‌توان مزد گرفت.

م « ۷۴۰ » اگر یکی از واژه‌های حمد یا سوره یا ذکرهای دیگر نماز را نداند یا در درستی آن شک داشته باشد یا به‌جای یک حرف، حرف دیگری بگوید؛ برای نمونه، به‌جای «ض»، «ظ» یا «ز» بگوید؛ به‌گونه‌ای که آن واژه با هیچ یک از

(۲۱۳)

قرائت‌های هفت‌گانه سازگار نباشد و از نظر زبان عربی اشتباه باشد، یا جایی که باید بدون اعراب و حرکت خوانده شود، اعراب یا حرکتی بدهد یا تشدید را نگوید؛ در همهٔ این موارد در صورتی که معنای درست آن تغییر یابد، نماز باطل است، ولی اگر معنای درست آن را تغییر ندهد یا معنای درست آن را قصد نماید، اشکال ندارد.

م « ۷۴۱ » لازم نیست آن‌چه که در علم تجوید برای نیکو خواندن قرآن کریم آمده است در قرائت نماز رعایت شود، بلکه باید به‌گونه‌ای بخواند که به عربی باشد و معنا را تغییر ندهد و نباید رعایت احکام تجوید سبب گرفتاری به وسواس و بازی با الفاظ شود.

م « ۷۴۲ » مستحب است در نماز، وقفِ به حرکت، و وصلِ به سکون ننماید؛ هرچند رعایت نکردن آن برای نماز اشکال ندارد.

م « ۷۴۳ » مستحب است ادغام رعایت شود و هرگاه تنوین یا نون ساکن به واژه‌ای برسد که با یکی از حروف «یرملون»؛ (ی، ر، م، ل، و، ن) آغاز می‌شود، نون ساکن آن به حرف پس از آن تبدیل شود و با تشدید خوانده شود.

تسبیحات چهارگانه

م « ۷۴۴ » در رکعت سوم و چهارم نماز، باید یک حمد یا یک‌بار تسبیح چهارگانه: «سبحان الله والحمدُ للّه ولا إله إلاّ اللّه واللّه أکبر» را گفت و می‌توان در یک رکعت، حمد و در رکعت دیگر، تسبیحات را گفت و نیز می‌توان در یک رکعت، سه‌بار و در رکعت دیگر، یک‌بار تسبیحات را آورد. البته، در صورت سه مرتبه گفتن، باید یک مرتبهٔ آن به نیت وجوب و دو مرتبهٔ دیگر به نیت استحباب آورده شود و دو مرتبه آوردن آن به نیت تسبیحات اربعه جایز نیست و اگر در هر دو رکعت، تسبیحات را بخواند، پسندیده‌تر است.

(۲۱۴)

م « ۷۴۵ » در تنگی وقت باید تسبیحات را یک‌بار بگوید و اگر برای گفتن آن به اندازهٔ یک‌بار هم وقت ندارد یا نمی‌تواند یا ترس و خطری برای وی هست، گفتن یک‌بار «سبحان‌اللّه»، کافی است.

م « ۷۴۶ » اگر بخواهد در رکعت سوم و چهارم حمد بخواند، باید آیهٔ «بسم اللّه» آن را نیز آهسته بگوید؛ به‌ویژه برای مأموم و نیز کسی که نماز خود را به صورت فرادا می‌خواند.

م « ۷۴۷ » اگر در رکعت سوم یا چهارم نماز، قصد خواندن حمد داشته باشد و تسبیحات بر زبان وی جاری گردد یا بخواهد تسبیحات را بخواند ولی بدون هیچ قصدی حمد را بخواند، باید آن را رها کند و دوباره حمد یا تسبیحات بخواند، ولی اگر بدون نوعی از قصد نباشد، مانند آن که عادت وی خواندن چیزی است که به زبان وی می‌آید، می‌تواند همان را به پایان برساند و نماز درست است.

۵ ـ رکوع

م « ۷۴۸ » نمازگزار باید پس از قرائت، در هر رکعت رکوع نماید؛ یعنی با قصد خضوع به اندازه‌ای خم شود که بتواند سر انگشت‌های دست یا کف دست را روی زانو بگذارد.

م « ۷۴۹ » رکوع رکن است و اگر انجام نشود یا در یک رکعت، دو بار یا بیش‌تر بجا آورده شود، نماز باطل است؛ خواه به عمد باشد یا به سبب فراموشی.

م « ۷۵۰ » خم شدن باید با قصد رکوع و خضوع باشد؛ هرچند این حالت پس از خم شدن پدید آید، پس اگر با قصد دیگری؛ مانند: کنار کشیدن مانعی خم شود و پس از خم شدن، قصد رکوع نماید، رکوع به شمار می‌آید.

م « ۷۵۱ » اگر به حالت نشسته به رکوع می‌رود، باید به اندازه‌ای خم شود که به آن رکوع بگویند و در حالت ایستاده، در صورتی که کمر خود را برای رکوع خم

(۲۱۵)

می‌نماید تا چهرهٔ وی روبه‌روی زانو برسد، بهتر است برای رکوع در حالت نشسته نیز به اندازه‌ای خم شود که چهرهٔ وی نزدیک و روبه‌روی جای سجده برسد.

ذکر رکوع

م « ۷۵۲ » واجب است در رکوع ذکر بگوید و هر ذکری بگوید بسنده است، ولی واجب است از سه‌بار «سبحان اللّه» یا یک بار «سبحانَ ربّی العَظیم وبِحَمده» کم‌تر نباشد و پی درپی و به عربی درست گفته شود و مستحب است آن را سه، پنج یا هفت‌بار تکرار نماید؛ خواه تهلیل (لا إله إلاّ اللّه)، تحمید (الحمد للّه) یا تسبیح (سبحان للّه) باشد، و در تنگی وقت و از روی ناچاری، گفتن یک «سبحان للّه» هم کافی است و بهتر است در رکوع «سُبْحانَ رَبِّی العَظیمِ وَبِحَمْدِهِ» و در سجده «سبحانَ رَبّی الأعلی وبِحَمدِه» بگوید.

م « ۷۵۳ » ذکر رکوع رکن نماز نیست؛ هرچند واجب است و باید پی‌درپی و به عربی درست گفته شود.

م « ۷۵۴ » در هنگام رکوع و ذکر آن باید بدن به اندازه‌ای آرام باشد که بگویند بدن آرام گرفته است و این‌گونه از آرامش رکن رکوع است و بیش از آن، مانند ذکرِ رکوع، رکن نیست؛ اگرچه واجب است به اختیار، بدن خود را چنان حرکت ندهد که از آرام بودن بیرون رود؛ هرچند در آن حال، ذکر واجب را نیز نگوید.

م « ۷۵۵ » اگر پیش از پایان ذکر واجب به عمد سر از رکوع بردارد و از رکوع بیرون رود، نماز باطل است و چنان‌چه به سهو یا به سبب ندانستن مسأله سر بردارد و پیش از آن که از رکوع بیرون رود بداند که ذکر رکوع را به پایان نرسانده است، باید دوباره ذکر را با آرامش بدن بگوید و اگر پس از آن که از رکوع بیرون رود به آن توجه کند، نماز او درست است.

(۲۱۶)

م « ۷۵۶ » پس از پایان ذکر رکوع باید راست ایستاد و بدن که آرام گرفت به سجده رفت و اگر این حکم به عمد مراعات نشود، نماز باطل است، ولی چنان‌چه از روی سهو باشد، اشکال ندارد.

فراموش کردن رکوع

م « ۷۵۷ » اگر رکوع یا قیام پس از آن را فراموش کند و پیش از سجدهٔ نخست یا در میان دو سجده یا پیش از آن که پیشانی برای سجده دوم به زمین رسد متوجه شود، در صورتی که با قصد رکوع خم شده و در رکوع، کمی درنگ نموده باشد، چون قیام پس از رکوع را انجام نداده است، باید برگردد و آن قیام را بجا آورد و سپس به سجده رود و در غیر موارد ذکر شده باید بایستد و سپس از رکوع به سجده رود و در این صورت، اگر با حالت خمیدگی به رکوع برگردد، چون قیام متصل به رکوع را انجام نداده، نماز باطل است.

م « ۷۵۸ » اگر پس از آن که برای سجدهٔ دوم، پیشانی را به زمین گذاشت بداند که رکوع را انجام نداده، نماز باطل است، ولی در صورتی که پیش از سجدهٔ دوم، آن را بداند، باید بایستد و رکوع را بجا آورد و پس از پایان نماز برای زیاد نمودن سجده، دو سجدهٔ سهو بجا آورد.

۶ ـ سجده

م « ۷۵۹ » نمازگزار باید در هر رکعت از نمازهای واجب و مستحب، پس از رکوع، دو سجده بیاورد و سجده آن است که به شیوهٔ ویژه‌ای با قصد خضوع، پیشانی و همهٔ کف دو دست و سر دو زانو و سر انگشت بزرگ پا را روی زمین بگذارد و گذاردن پشت دست به تنهایی کافی نیست و انگشتان دست نیز باید روی زمین قرار گیرد.

(۲۱۷)

م « ۷۶۰ » اندازهٔ پیشانی که بر زمین قرار می‌گیرد نباید کم‌تر از پهنای ناخن معمولی باشد؛ هرچند هرگونه پیشانی ساییدن بر زمین بدون تعیین اندازه بسنده است و به طور قهری کم‌تر از آن اندازه نمی‌باشد.

م « ۷۶۱ » هر دو سجده از یک رکعت، با هم، یک رکن به‌شمار می‌آید و اگر در یک رکعت از نماز واجب، به عمد یا از روی فراموشی، هر دو را انجام ندهد یا از روی فراموشی، دو سجده را به یک رکعت افزوده نماید، نماز باطل است.

م « ۷۶۲ » اگر یک سجده را به عمد کم یا زیاد کند، نماز باطل می‌شود و اگر به سهو باشد، اشکال ندارد.

م « ۷۶۳ » هرگاه یکی از عضوهای سجده را به عمد روی زمین نگذارد و نیز اگر به اشتباه پیشانی را بر زمین نگذارد، سجده باطل است، ولی اگر پیشانی را بر زمین بگذارد و برخی دیگر از عضوهای سجده را به سهو بر زمین نگذارد، درست است.

ذکر سجده

م « ۷۶۴ » هر ذکری که در سجده گفته شود بسنده است، ولی نباید اندازهٔ آن از سه‌بار «سبحان الله» یا یک‌بار «سبحان ربّی الأعلی وبِحَمْدِه» کم‌تر باشد و لازم است واژه‌های آن را به دنبال هم و به عربی درست بگوید و مستحب است «سُبْحانَ ربّی الأعلی وبِحَمْدِه» را سه‌بار یا بیش‌تر بگوید.

م « ۷۶۵ » در هنگام سجده، بدن نمازگزار باید آرام باشد و اگر به اندازهٔ ذکر واجب نمی‌تواند آرامش بدن را حفظ نماید، آن‌گونه که می‌تواند ذکر را بگوید و اگر به هیچ رو بدن وی آرام نمی‌گیرد، باید سجده را با اشاره انجام دهد.

منظور از آرامشِ بدن، درنگ کردن میان پیشانی گذاشتن بر زمین و برداشتن آن است، ولی حرکت نمودن در حالی که ذکری را به قصد ذکر مطلق می‌گوید ـ که در همه جای نماز جایز است ـ مانعی ندارد.

(۲۱۸)

م « ۷۶۶ » اگر پیش از آن که پیشانی وی به زمین برسد یا بدن آرام گیرد، به عمد ذکر سجده را شروع کند و پس از رسیدن پیشانی به زمین و آرام گرفتن بدن، دوباره ذکر بگوید، نماز درست است و لازم نیست نماز را دوباره بخواند و چنان‌چه به همان ذکر نخست بسنده کند یا بخشی از آن را هنگام بلند شدن از سجده بگوید، باطل است، ولی اگر به اشتباه باشد، اشکال ندارد.

م « ۷۶۷ » اگر پیش از برداشتن پیشانی از سجده متوجّه شود که ذکر را در حال آرامش نگفته است، باید ذکر را دوباره بگوید و اگر آن را به عمد بجا نیاورد، نماز باطل است.

م « ۷۶۸ » اگر پیش از آن که پیشانی به زمین برسد و بدن آرام گیرد، به سهو یا به جهت ندانستن مسأله، ذکر سجده را بگوید و پیش از آن که سر از سجده بردارد، بداند اشتباه کرده است، باید دوباره ذکر را به هنگام آرام بودن بگوید.

م « ۷۶۹ » اگر هنگامی که ذکر سجده را می‌گوید، یکی از هفت عضو را به عمد از زمین بردارد؛ باید پس از آرام گرفتن همهٔ عضوها، دوباره ذکر واجب را بگوید و نماز را به پایان برساند و لازم نیست دوباره نماز بخواند.

م « ۷۷۰ » اگر از روی سهو، پیشانی را پیش از شروع یا پایان ذکر سجده، از زمین بردارد، نمی‌تواند دوباره آن را بر زمین گذارد و باید آن را یک سجده به‌شمار آورد، ولی اگر جای دیگری غیر از پیشانی را به سهو از زمین بردارد، باید دوباره آن را بر زمین گذارد و ذکر را بگوید و واجب است پس از نماز، یک سجدهٔ سهو بجا آورد.

م « ۷۷۱ » نمازگزار باید پس از پایان ذکر سجدهٔ نخست بنشیند تا بدن آرام گیرد و دوباره به سجده رود.

جای سجده

م « ۷۷۲ » جای پیشانی سجده‌گزار در نظر مردم نباید از جای پای او بلندتر یا پست‌تر از چهار انگشت بسته باشد و میان زمین شیب‌دار و غیر آن تفاوتی در این مسأله نیست.

(۲۱۹)

م « ۷۷۳ » اگر پیشانی را به اشتباه بر چیزی بگذارد که از جای انگشت‌های پا و سر زانوهای او بلندتر از چهار انگشت بسته است باید پیشانی را اندک اندک و به آرامی بر چیزی که بلند نیست یا بلندی آن به اندازهٔ چهار انگشت بسته یا کم‌تر است بکشد و نیاز نیست نماز را دوباره بخواند.

م « ۷۷۴ » میان پیشانی و آن‌چه بر آن سجده می‌کند باید چیز دیگری نباشد؛ پس اگر همهٔ سطح مُهر به اندازه‌ای جرم گرفته باشد که پیشانی به خود مهر نرسد، سجده باطل است، ولی چنان‌چه برای نمونه، تنها رنگ مهر تغییر کرده باشد یا جرم به اندازه‌ای نباشد که مانع به شمار آید، اشکال ندارد.

م « ۷۷۵ » باید در سجده، همهٔ کفِ هر دو دست را بر زمین گذاشت و اگر نتوان همهٔ دست را بر زمین گذارد، باید هر اندازه‌ای از دست را که ممکن است؛ هرچند انگشتان دست باشد، بر زمین قرار داد و هرگاه نتوان کف دست‌ها را بر زمین گذاشت، باید پشت دست‌ها را به زمین قرار داد و چنان‌چه گذاشتن پشت دست نیز ممکن نباشد، باید مچ دست را قرار داد و در صورتی که آن هم ممکن نباشد، باید تا آرنج؛ هرجای از آن را که ممکن است بر زمین گذارد و اگر آن هم ممکن نباشد، گذاشتن بازو کافی است.

م « ۷۷۶ » در سجده باید سر انگشت بزرگ پاها بر زمین گذاشته شود و اگر روی ـ طرف ناخن ـ انگشت بزرگ پا و طرف ناخن یا پشت آن را هم بر زمین بگذارد کافی است، و اگر به جای آن، تنها انگشت‌های دیگر پا را؛ بدون آن که انگشت بزرگ بر زمین قرار داشته باشد، بر زمین بگذارد یا به‌خاطر بلند بودن ناخن، سر شست به زمین نرسد، کافی نیست و کسی که به واسطهٔ ندانستن مسأله، نمازهای خود را بدین‌گونه خوانده است، باید دوباره آن را بخواند.

م « ۷۷۷ » پس از آن که پیشانی به زمین رسید و بدن آرام گرفت؛ اگر پیشانی به‌جای سجده برخورد نماید و بی‌اختیار بر گردد، یک سجده به‌شمار می‌آید؛

(۲۲۰)

هرچند ذکر سجده را نگفته باشد و اگر می‌تواند خود را نگه دارد و به سجده باز نگردد، باید نگذارد پیشانی وی دوباره به جای سجده برسد، ولی اگر با اختیار و از روی عمد سر از سجده برداشته شود و نیز بازگردد، نماز باطل است.

م « ۷۷۸ » در رکعت نخست و رکعت سومی که تشهد ندارد؛ مانند: نماز ظهر، عصر و عشا، باید پس از سجدهٔ دوّم، کمی بی‌حرکت بنشیند و بعد برخیزد؛ هرچند انجام ندادن آن، سبب باطل شدن نماز نمی‌شود. در فقه، به این عمل «جلسهٔ استراحت» گفته می‌شود.

م « ۷۷۹ » اگر می‌تواند بنشیند ولی نمی‌تواند پیشانی را به زمین برساند، باید به اندازه‌ای که می‌تواند خم شود و مهر یا چیز دیگری را که سجده بر آن درست است در جای بلندتری بگذارد که پیشانی بر آن قرار گیرد؛ به‌گونه‌ای که بگویند سجده کرده و چنان‌چه ممکن است باید بقیهٔ جاهای سجده را به صورت عادی بر زمین بگذارد و اگر چیز بلندی نباشد که مهر یا چیز دیگری را بر آن بگذارد و کسی هم نباشد که مهر را بلند کند و بگیرد تا بر آن سجده کند، باید خود، مهر یا چیز دیگری را که سجده بر آن درست است با دست بلند کند و بر آن سجده نماید.

م « ۷۸۰ » کسی که به هیچ‌رو نمی‌تواند سجده نماید یا خم شود، سر را به قصد سجده خم کند و برای برخاستن از سجده، سر را بلند نماید و اگر نمی‌تواند آن را انجام دهد، با قصد سجده، چشم را ببندد و با قصد برخاستن، چشم را باز کند و نیاز نیست در این صورت، بقیهٔ اعضا بر روی زمین باشد؛ هرچند باید شیوه‌ای انتخاب شده بدون سختی انجام گیرد تا عسر و حرجی برای نمازگزار پیش نیاید.

محل سجده

م « ۷۸۱ » باید بر زمین و چیزهایی که از زمین می‌روید و خوراکی و پوشاکی نیست؛ مانند: چوب و برگ درخت، سجده کرد.

(۲۲۱)

سجده بر چیزهای خوراکی و پوشاکی؛ مانند: گندم، جو و پنبه، جایز نیست. آن‌چه که از اجزای زمین شمرده نمی‌شود؛ مانند: طلا، نقره، قیر و نفت، سجده بر آن درست نیست، ولی سجده بر قیر و نفت در هنگام ناچاری برتر از سجده بر چیزهای دیگری است که سجده بر آن درست نیست.

م « ۷۸۲ » منظور از خوراکی چیزی است که در حالت عادی خام یا پختهٔ آن خورده می‌شود؛ پس سجده بر گندم، جو و نخالهٔ آن دو که همراه با خوراکی دیگری خورده می‌شود درست نیست، ولی سجده بر پوست برنج، خربزه، هندوانه و انار مانعی ندارد.

سجده بر تنباکو و مانند آن ـ که خوراکی نیست ـ جایز است، به خلاف قهوه، چای و مانند آن.

م « ۷۸۳ » منظور از پوشاک؛ چیزی است که به صورت عادی پوشیده می‌شود؛ هرچند پس از ریسیدن و بافتن باشد؛ مانند: پنبه، کتان و کنف، ولی سجده بر برگ درختان، چوب و آن‌چه از چوب ساخته می‌شود، حصیر، بادبزن و مانند آن جایز است.

م « ۷۸۴ » سجده کردن بر چیزهای معدنی؛ مانند: طلا، نقره، عقیق و فیروزه باطل است، ولی سجده کردن بر سنگ‌های معدنی؛ مانند: سنگ مرمر و سنگ‌های سیاه اشکال ندارد.

م « ۷۸۵ » سجده بر برگ درخت انگور، پیش از خشک شدن آن؛ یعنی هنگامی که لطیف است و خوردن آن رایج می‌باشد و بعضی آن را در غذا به‌کار می‌برند، باطل است و در حالتی که خشک شده است اشکال ندارد.

م « ۷۸۶ » سجده بر روییدنی‌هایی که پوشاک و خوراک انسان نیست ولی خوراک حیوان است؛ مانند: علف و کاه درست است.

(۲۲۲)

م « ۷۸۷ » سجده بر گیاهی که خوردن آن در بعضی از شهرها رایج است؛ در آن شهر جایز نیست، ولی در شهرهای دیگری که خورده نمی‌شود، اشکال ندارد و در جایی که آن را خوردنی به‌شمار آورند؛ هرچند هم خورده نشود، درست نیست.

م « ۷۸۸ » سجده بر میوهٔ نارس درست نیست؛ هرچند زمان خوردن آن نیز فرا نرسیده باشد.

م « ۷۸۹ » سجده بر سنگ آهک و سنگ گچ، بلکه بر گچ، آهک پخته، آجر، کوزهٔ گلی و مانند آن در هنگام اختیار نیز درست است.

م « ۷۹۰ » سجده بر کاغذی که از پنبه، کاه، چوب و مانند آن ساخته شده است اشکال ندارد؛ مگر آن که یقین شود از چیزیی تولید شده است که سجده بر آن جایز نیست؛ مانند: حریر و ابریشم، ولی از آن‌جا که امروزه کاغذ را بیش‌تر از چوب می‌سازند، سجده بر آن جایز است.

م « ۷۹۱ » بهترین چیز برای سجده بر آن، خاک و تربت حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام می‌باشد و پس از آن به ترتیب، خاک، سنگ و گیاه است.

سجده در مورد اضطرار

م « ۷۹۲ » اگر در همهٔ وقت نماز به چیزی که سجده بر آن درست است دسترسی ندارد یا به‌واسطهٔ سرما یا گرمای زیاد یا تقیه و مانند آن نمی‌تواند بر چیزی که سجده بر آن درست است سجده کند، باید به لباس خود؛ چنان‌چه از کتان یا پنبه باشد، سجده کند و در صورتی که جنس آن از چیز دیگر است، می‌تواند بر همان چیز یا بر فرش سجده نماید و اگر آن هم ممکن نباشد، بر فلزات و اشیای معدنی؛ غیر از عقیق و مانند آن سجده کند و اگر ممکن نباشد بر چیز معدنی مانند انگشتر عقیق سجده نماید و چنان‌چه به هیچ وجه چیزی نمی‌یابد که بر آن سجده کند، می‌تواند بر پشت دست خود سجده نماید و اگر باز هم نمی‌تواند، به قصد سجده تا نزدیک زمین خم شود یا این که سجده را با اشارهٔ سر انجام دهد.

(۲۲۳)

م « ۷۹۳ » اگر در سجدهٔ نخست، مهر به پیشانی بچسبد، برای سجدهٔ دوم باید آن را از پیشانی بردارد و اگر با همان حال به سجدهٔ دوم رود، دو سجده به‌شمار نمی‌آید و یک سجده محسوب می‌شود.

م « ۷۹۴ » هرگاه پس از نماز یا پس از سجده بداند بر چیزی سجده نموده که سجده بر آن جایز نبوده، نماز درست است.

م « ۷۹۵ » سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام می‌باشد و برخی از مردم که برابر قبر امامان علیهم‌السلام پیشانی خود را بر زمین می‌سایند، اگر قصد شکرگزاری از خداوند متعال یا احترام گزاردن به اولیای الهی را نمایند، اشکال ندارد، ولی اگر دیگران چنین برداشت نمایند که سجده برای امام علیه‌السلام انجام می‌پذیرد یا بهانه به دست دیگران می‌دهد، نباید انجام شود.

شنیدن آیات سجده‌دار

م « ۷۹۶ » اگر از شخص خواب یا دیوانه یا از بچه‌ای که قرآن را تشخیص نمی‌دهد یا به سن تمییز نرسیده است یا از کسی که قصد خواندن قرآن ندارد، یا از دستگاه ضبط صوت، رادیو، تلویزیون و مانند آن که برنامهٔ آن زنده و مستقیم نیست، آیهٔ سجده را بشنود، نیاز نیست سجده نماید.

م « ۷۹۷ » در سجدهٔ واجبِ قرآن کریم، نباید بر چیزهای خوراکی و پوشاکی سجده کرد و هم‌چنین پوشاندن شرم‌گاه و مباح بودن مکان سجده باید رعایت شود، ولی نیازی به رعایت دیگر شرایط سجده ـ که در نماز لازم است ـ نمی‌باشد.

م « ۷۹۸ » در سجدهٔ واجب قرآن باید نیت و شکل ظاهری سجده را بیاورد.

م « ۷۹۹ » در سجدهٔ واجب قرآن، رو به قبله بودن شرط نیست و به هر سویی می‌توان سجده نمود؛ هرچند هر اندازه که بتوان آن را رو به قبله انجام داد بهتر است.

(۲۲۴)

م « ۸۰۰ » در سجدهٔ واجب قرآن، گذاشتن پیشانی بر زمین با قصد سجده بسنده است؛ هرچند ذکر نگوید، ولی مستحب است ذکر بگوید و بهتر است این ذکر را بگوید: «لا إِلهَ إِلاّ اللَّهُ حَقّا حَقّا، لا إِلهَ إِلاّ اللَّهُ ایمانا وتَصْدیقا، لا إِلهَ إِلاّ اللَّهُ عبودیةً ورِقّا، سَجَدْتُ لَک یا ربِّ تَعَبُّدا ورِقا، لا مُسْتَنْکفا ولا مُسْتَکبِرا، بل أَنا عَبْدٌ ذلیلٌ ضعیفٌ خائِفٌ مُسْتَجیرٌ».

۷ـ تشهّد

م « ۸۰۱ » تشهد در رکعت دوم همهٔ نمازهای واجب و مستحب و در نماز وتر رکعت سوم نماز مغرب و رکعت چهارم نماز ظهر، عصر و عشا واجب است و نمازگزار باید پس از سجدهٔ دوم بنشیند و با آرامش تشهد بخواند. ذکر تشهد عبارت است از: «أَشهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلاّ اللّه، وَحْدهُ لا شریک لَهُ، وأَشهَدُ أَنَّ محمّدا عبدُهُ وَرسولُه، أَللّهمَّ صَلِّ علی محمّدٍ وَآلِ محمّد»، و بسنده نمودن به ذکری کم‌تر از این مقدار کافی نمی‌باشد.

م « ۸۰۲ » واژه‌های تشهد باید به عربی درست و به صورت عادی و پشت سر هم گفته شود.

م « ۸۰۳ » کسی که تشهد را نمی‌داند واجب است مانند اجزای دیگر نماز آن را فرا بگیرد و در تنگی وقت، در صورتی که نمی‌تواند از گفتن دیگری پیروی کند یا آن را از روی نوشته بخواند، گفتن ذکر دیگری به‌جای آن و با نیت ذکر کافی است.

م « ۸۰۴ » اگر تشهد را فراموش کند و بایستد و پیش از رکوع به یاد آورد که تشهد را نخوانده است باید بنشیند و تشهد را بخواند و دوباره بایستد و آن رکعت را بخواند و پس از نماز برای ایستادن بی‌مورد، دو سجدهٔ سهو بجا آورد.

م « ۸۰۵ » اگر شک کند که تشهد را خوانده است یا نه، در صورتی که وارد رکعت دیگر شده باشد اعتنا نکند و اگر هنوز برنخاسته است، باید آن را بخواند.

(۲۲۵)

۸ ـ سلام نماز

م « ۸۰۶ » مستحب است نمازگزار پس از تشهدِ رکعت پایانی نماز، هنگامی که نشسته و بدن آرام است، چنین سلام بگوید: «أَلسَّلامُ عَلَیک أَیهَا النَّبِی وَرَحمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُه»، و پس از آن واجب است بگوید: «أَلسَّلامُ عَلَینا وعَلی عِبادِاللّهِ الصّالِحین»، و بعد بگوید: «أَلسَّلامُ عَلَیکم وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُه»، و بهتر آن است هر سه سلام را به ترتیبی که ذکر شد بگوید.

م « ۸۰۷ » سلام واجب نماز، همان سلام سوم است و می‌توان تنها همان را گفت، و گفتن سلام دوم به تنهایی کافی نیست، ولی اگر سلام نخست ـ که مستحب است ـ گفته شود، سلام دوم واجب می‌گردد.

م « ۸۰۸ » اگر سلام نماز را فراموش کند و هنگامی به یاد آورد که هنوز صورت نماز از بین نرفته است و کاری که عمدی یا سهوی آن نماز را باطل می‌کند؛ مانند: پشت به قبله کردن، انجام نداده باشد، باید سلام را بگوید و نماز درست است.

م « ۸۰۹ » اگر سلام نماز را فراموش کند و هنگامی بداند که صورت نماز وی از بین رفته است یا کاری انجام داده باشد که عمدی یا سهوی آن، نماز را باطل می‌کند؛ مانند: پشت به قبله کردن، نماز درست است.

۹ ـ ترتیب

م « ۸۱۰ » اگر به عمد، ترتیب نماز را رعایت ننماید و جزیی از آن را پیش‌تر آورد، نماز باطل است؛ خواه در اجزای رکنی باشد، مانند آن که سجده را پیش از رکوع بجا آورد یا در اجزای واجب غیر رکن یا مستحب؛ مانند این که سوره را پیش از حمد بخواند یا قنوت را پیش از سوره آورد.

م « ۸۱۱ » اگر رکنی از نماز را فراموش کند و رکن پس از آن را بجا آورد؛ برای نمونه، پیش از آن که رکوع کند دو سجده نماید، نماز باطل است.

(۲۲۶)

م « ۸۱۲ » اگر یک سجده یا دو سجده را فراموش کند و آن را پیش از رسیدن به رکوع رکعت بعد به یاد آورد، باید بازگردد و سجدهٔ فراموش شده را انجام دهد و نماز درست است و اگر پس از رسیدن به رکوع رکعت بعد بداند که تنها یک سجده را فراموش کرده است، نماز را ادامه دهد؛ در این‌صورت، نماز درست است و پس از نماز، قضای سجدهٔ فراموش شده و نیز دو سجدهٔ سهو را بجا آورد.

م « ۸۱۳ » اگر رکنی را فراموش کند و چیزی را که پس از آن است و رکن نیست بجا آورد؛ برای نمونه، پیش از آن که دو سجده را انجام دهد تشهد بخواند، لازم است رکن را بجا آورد و آن‌چه را به اشتباه پیش از آن خوانده است دوباره بیاورد.

م « ۸۱۴ » اگر چیزی را که رکن نیست فراموش کند و پس از آن، رکنی را بجا آورد؛ مانند آن که حمد را فراموش کند و سرگرم رکوع شود و در رکوع به یاد آورد که حمد را نخوانده، لازم است نماز را به همان صورت ادامه دهد و پس از نماز برای حمد فراموش شده دو سجدهٔ سهو بجا آورد.

م « ۸۱۵ » اگر چیزی را که رکن نیست فراموش کند و چیزی را که پس از آن است و آن هم رکن نیست بجا آورد و هنوز وارد رکن بعد نشده، آن را به یاد آورد؛ برای نمونه، تشهد را فراموش کند و تسبیحات اربعه را بخواند و هنوز وارد رکوع نشده آن را بداند، باید آن‌چه را فراموش کرده بجا آورد و پس از آن، چیزی را که پیش‌تر خوانده است دوباره بخواند، در این‌صورت، نماز درست است و باید برای هر واجبِ فراموش شده، دو سجدهٔ سهو بجا آورد.

۱۰ـ موالات

م « ۸۱۶ » نمازگزار باید نماز را با موالات بخواند؛ یعنی کارهای نماز؛ مانند: رکوع، سجده و تشهد را پی‌در پی بجا آورد و چیزهایی را که در نماز می‌خواند؛ به‌گونه‌ای که عادی و رایج است، پی درپی بخواند و اگر موالات را رعایت نکند و به

(۲۲۷)

اندازه‌ای میان اجزای آن فاصله اندازد که نگویند نماز می‌خواند؛ هرچند از روی سهو یا ناچاری باشد، نماز باطل است.

قنوت

م « ۸۱۷ » در همهٔ نمازهای واجب و مستحب، پیش از رکوع رکعت دوم، مستحب است قنوت بخواند و مستحب است در نمازهای واجب، قنوت را ترک نکند.

م « ۸۱۸ » در قنوت، گفتن ذکر و دعای ویژه و هم‌چنین بلند کردن دست‌ها شرط نیست، ولی شایسته است دست‌ها را تا برابر چهره بلند نماید و کف دست‌ها را رو به آسمان بگیرد و انگشتان دست، به‌جز شست را به هم بچسباند و هر دو کف دست‌ها را پهلوی هم و به هم پیوسته قرار دهد و نگاه وی به طور عادی به کف دست باشد.

م « ۸۱۹ » باید قنوت نماز به عربی باشد تا وظیفهٔ قنوت را انجام داده باشد و هم‌چنین باید دعا را صحیح و بدون اشتباه بخواند.

م « ۸۲۰ » در قنوت می‌توان هر یک از دعاهای زیر را خواند:

الف ـ «ربِّنا آتنا فی الدنیا حسنة وفی الآخرة حسنة وقِنا عذابَ النّار»(۱).

ب ـ «اللهُمَّ صلّ علی محمّد وآلِ محمّد وعجّل فرجهم».

۱ـ بقره / ۲۰۲٫

(۲۲۸)

باطل‌کننده‌های نماز

م « ۸۲۱ » دوازده چیز نماز را باطل می‌کند که به آن «مبطلات نماز» می‌گویند و آن عبارت است از:

۱ ـ از بین رفتن یکی از شرط‌ها در میان نماز.

۲ ـ باطل شدن عمدی یا سهوی وضو یا غسل در میان نماز.

۳ ـ گذاشتن عمدی دست‌ها بر روی هم با این قصد که این کار جزو نماز است.

۴ ـ آمین گفتن عمدی پس از حمد.

۵ ـ برگرداندن همهٔ بدن از قبله.

۶ ـ حرف زدن عمدی.

۷ ـ خندیدن عمدی و قهقهه.

۸ ـ برای امور دنیا با صدای بلند و به عمد گریه کردن.

۹ ـ کار افزوده‌ای که صورت نماز را به هم بزند.

۱۰ ـ خوردن و آشامیدن در میان نماز.

۱۱ ـ شک در رکعت‌های نماز دو یا سه رکعتی.

۱۲ ـ کم و زیاد کردن عمدی یا سهوی رکن نماز.

تفصیل موارد یاد شده به ترتیب در ادامه می‌آید.

(۲۲۹)

م « ۸۲۲ » اگر در میان نماز، یکی از شرط‌های آن از بین برود، مانند آن که در میان نماز بفهمد جامه یا جای وی غصبی است، نماز باطل می‌باشد.

م « ۸۲۳ » اگر شرطی از نماز؛ مانند: وضو یا غسل رعایت نشده باشد، نماز باطل است؛ خواه عمدی باشد یا سهوی.

م « ۸۲۴ » اگر در میان نماز یا پس از آن بداند وضو یا غسل وی باطل است یا بدون وضو یا غسل وارد نماز شده است، نماز را قطع نماید و دوباره با وضو یا غسل بخواند و اگر وقت گذشته است، قضا نماید.

م « ۸۲۵ » نباید در نماز، به دیگری سلام کند و اگر دیگری به او سلام کند، لازم است به‌گونه‌ای پاسخ دهد که سلام آن در پیش قرار گیرد و این‌گونه بگوید: «أَلسّلامُ عَلَیکم» یا «سَلامٌ عَلَیکم» و نباید «عَلیکمُ السَّلام» بگوید و لازم است پاسخ، مانند سلام باشد و از آن بیش‌تر نباشد؛ برای نمونه، نباید در پاسخ بگوید: «سَلامٌ علیکم ورحمةُ اللّه‌ِ وبَرَکاته».

م « ۸۲۶ » واجب است بی‌درنگ پاسخ سلام را بدهد؛ خواه در نماز باشد یا در غیر نماز و اگر به عمد یا از روی فراموشی، پاسخ را به اندازه‌ای طول دهد که پاسخ آن سلام به‌شمار نرود؛ چنان‌چه در نماز باشد، نباید پاسخ دهد و اگر در نماز نباشد، پاسخ دادن به آن واجب نیست؛ هرچند عقب انداختن و پاسخ سلام را ندادن، خود گناه است.

م « ۸۲۷ » نمازگزار باید پاسخ سلام را با قصد پاسخ بگوید، نه با قصد دعا یا قرائت آیه‌ای از قرآن ـ که در این صورت، پاسخ سلام به‌شمار نمی‌آید؛ هرچند با قصد انشا و خیرخواهی از خداوند برای سلام‌کننده باشد، ولی در هر صورت، نماز را باطل نمی‌سازد.

م « ۸۲۸ » اگر نمازگزار پاسخ سلام را ندهد، نماز درست است؛ هرچند گناه کرده است.

(۲۳۰)

م « ۸۲۹ » پاسخ دادن به سلام کسی که از روی مسخره یا شوخی سلام می‌کند و نیز پاسخ سلام مرد و زن غیرمسلمان؛ چنان‌چه ذمی نباشند، واجب نیست.

م « ۸۳۰ » خندهٔ با صدا یا قهقههٔ عمدی؛ هرچند بدون اختیار باشد یا پیش‌زمینهٔ اختیاری نداشته باشد، نماز را باطل می‌سازد.

م « ۸۳۱ » تبسم و لبخند، نماز را باطل نمی‌کند؛ هرچند به عمد باشد و نیز خندهٔ سهوی به گمان این که در نماز نیست، باعث باطل شدن نماز نمی‌شود؛ مگر آن که صورت نماز از بین برود.

م « ۸۳۲ » اگر به واسطهٔ جلوگیری از صدای خنده، حال وی تغییر کند، به‌گونه‌ای که از حالت نمازگزار بیرون رود؛ مانند آن که رنگ او بسیار سرخ شود یا بدنش به گونهٔ غیر عادی تکان بخورد، باید نماز را دوباره بخواند.

م « ۸۳۳ » اگر برای کار دنیا بدون صدا گریه کند، اشکال ندارد.

م « ۸۳۴ » اگر در نماز از ترس خدا یا برای آخرت گریه کند، اشکال ندارد؛ هرچند بلند نیز باشد، بلکه از بهترین کردار اولیای خدا به شمار می‌رود.

م « ۸۳۵ » اگر در میان نماز به اندازه‌ای ساکت بماند که از صورت نمازگزار بیرون رود، نماز باطل است.

م « ۸۳۶ » اگر در میان نماز، ذره‌های خوراکی را که در دهان یا لای دندان‌ها مانده است فرو ببرد، نماز باطل نمی‌شود.

م « ۸۳۷ » اگر ذره‌های قند، شکر یا مانند آن در دهان مانده باشد و در بین نماز، اندک اندک تحلیل و فرو رود یا آن را فرو دهد، اشکال ندارد؛ حتی اگر حبهٔ قند یا شکر یا قرص و مانند آن در دهان مانده باشد یا آن را در دهان بگذارد و اندک اندک در نماز تحلیل و فرو رود یا آن را فرو برد؛ چنان‌چه با صورت نماز ناسازگار نباشد، اشکال ندارد.

(۲۳۱)

مواردی که می‌توان نماز واجب را قطع نمود

م « ۸۳۸ » قطع نمودن نماز واجب از روی اختیار حرام است ولی برای حفظ جان و مال یا جلوگیری از زیان مالی یا بدنی و هم‌چنین برای هر غرضی ـ دینی یا دنیایی ـ که مورد اهتمام نمازگزار است اشکال ندارد و هم‌چنین شکستن نماز مستحبی در صورت مصلحت و از روی اختیار اشکال ندارد.

م « ۸۳۹ » اگر در حالی که نماز می‌گزارد، بستان‌کاری طلب خود را بخواهد؛ چنان‌چه بدون قطع نماز و با حفظ صورت آن بتواند، باید در حال نماز، طلب او را بدهد، ولی اگر بدون قطع نمودن نماز نمی‌تواند آن را بپردازد، صبر نماید تا نماز به پایان برسد و این مقدار تأخیر نمودن، با ضرورت بی‌درنگ پرداختن بدهی منافاتی ندارد؛ مگر این که ضرورت ویژه‌ای داشته باشد؛ مانند این که بستان‌کار از همراهان و همسفران خود باز ماند و به زحمت دچار گردد.

م « ۸۴۰ » کسی که باید نماز را قطع نماید اگر نماز را به پایان ببرد، گناه کرده ولی نماز او درست است.

تعقیبات نماز

م « ۸۴۱ » مستحب است پس از نماز، پاره‌ای از وقت را به انجام تعقیب ویژگی دهد و ذکر و دعا و قرآن بخواند و بهتر است پیش از آن که از جای خود حرکت نماید و طهارت خود را از دست دهد، رو به قبله تعقیب بخواند و لازم نیست خواندن تعقیب به عربی باشد ولی شایسته است ذکرهایی را که در کتاب‌های دعا آمده است بخواند و از تعقیب‌هایی که بسیار سفارش شده تسبیح حضرت زهرا علیهاالسلام است که باید به این ترتیب گفته شود: ۳۴ بار «اللّه اکبر» و سپس ۳۳ بار «الحمدللّه» و پس از آن ۳۳ مرتبه «سبحان اللّه». گفتن تسبیح یاد شده فضیلت و ثواب بسیار دارد.

(۲۳۲)

صلوات بر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله

م « ۸۴۲ » بسیار سفارش شده است که در هر زمان و در هر حالی که نام مبارک حضرت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله ؛ مانند: محمد و احمد یا لقب و کنیهٔ آن حضرت؛ مانند: مصطفی و ابوالقاسم را می‌گوید یا می‌شنود؛ هرچند در نماز باشد، صلوات بفرستد.

م « ۸۴۳ » هنگام نوشتن نام مبارک حضرت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله مستحب است صلوات را هم بنویسد و نیز بهتر است هرگاه آن حضرت را یاد می‌کند، صلوات بفرستد؛ هرچند نام مبارک ایشان را به زبان نیاورد. شایسته است مؤمن به فضیلت و ثواب صلوات آگاه باشد.

نمازهای مستحب

م « ۸۴۴ » نمازهای مستحبّ که به آن «نافله» می‌گویند بسیار است و در میان نمازهای مستحبی به خواندن نافله‌های شبانه‌روز بیش‌تر سفارش شده است.

م « ۸۴۵ » نافله‌های شبانه‌روز که همه در دو رکعت گزارده می‌شود عبارت است از: نافلهٔ صبح (دو رکعت که پیش از نماز صبح است)؛ نافلهٔ ظهر (هشت رکعت)؛ نافلهٔ عصر (هشت رکعت) که هر دو پیش از نماز واجب آورده می‌شود؛ نافلهٔ مغرب (چهار رکعت) و نافلهٔ عشا (دو رکعت که نشسته خوانده می‌شود) و هر دو پس از نماز واجب آورده می‌شود؛ نافلهٔ شب (یازده رکعت). هم‌چنین نافله‌های روز جمعه سی وهشت رکعت است که چهار رکعت به نافلهٔ ظهر و عصر افزوده می‌شود و مستحب است همهٔ بیست رکعت نافلهٔ ظهر و عصر جمعه، پیش از زوال آفتاب خوانده شود.

نافلهٔ شب

م « ۸۴۶ » از یازده رکعت نافلهٔ شب، هشت رکعت آن با نیت نافلهٔ شب و دو رکعت با نیت نماز «شفع» و یک رکعت با نیت نماز «وتر» خوانده می‌شود.

(۲۳۳)

چگونگی، آداب و مستحبات نماز شب در کتاب‌های دعا به صورت گسترده آمده است.

م « ۸۴۷ » نافلهٔ شب، تأثیر آشکاری در صفای باطن و پاکی قلب و تربیت نفس مؤمن دارد. نوافل شب دارای آداب بسیاری است؛ به‌ویژه قنوتِ نافلهٔ وتر که رعایت آن بسیار مناسب است، ولی هرگاه آن آداب را نتواند یا نخواهد، می‌تواند نماز شب را بدون آداب و مانند نمازهای عادی بیاورد و کسی که نمی‌تواند در آخر شب بیدار شود، می‌تواند پیش از خواب آن را بجا آورد یا پس از اذان صبح و قبل از طلوع آفتاب و پیش از گزاردن نافله و نماز صبح، آن را به صورت ادا بخواند.

نماز غفیله

م « ۸۴۸ » نماز غفیله میان نماز مغرب و عشا خوانده می‌شود و وقت آن پس از نماز مغرب تا هنگامی است که سرخی طرف مغرب از میان برود. در رکعت نخست آن، پس از حمد، به‌جای سوره، این آیه خوانده می‌شود: «وَذَالنُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِبا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقدِرَ عَلَیهِ، فَنَادی فِی الظُّلُماتِ: أَنْ لا إِلهَ إِلاّ أَنتَ، سُبْحانک، إِنّی کنْتُ مِنَ الظّالِمینَ، فَاسْتَجَبنا لَهُ، وَ نَجَّیناهُ مِنَ الغَمِّ، وَکذلِک نُنجِی المُؤمنینَ»، و در رکعت دوم پس از حمد به‌جای سوره، این آیه خوانده می‌شود: «وَعِندَهُ مَفاتِحُ الغَیبِ لا یعْلَمُها إِلاّ هُو، وَیعلَمُ ما فِی الْبرِّ والبَحرِ؛ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاّ یعْلَمُها، وَلا حَبَّةٍ فی ظُلُماتِ الأَرْضِ، و لارَطْبٍ وَلا یابِسٍ إِلاّ فِی کتابٍ مُبینٍ»، و در قنوت آن بگوید: «أَللّهُمَّ إِنّی أَسْأَلُک بِمفاتِح الْغَیبِ، الَّتی لا یعْلَمُها إِلاّ أَنْتَ، أَن تُصَلِّی عَلی محمّدٍ وآلِ محمّدٍ، وَأنْ تَفْعَلَ بی …» و پس از «أن تفعل بی» نیازهای خود را بخواهد و سپس بگوید: «أَللّهُمَّ أَنْتَ وَلِی نِعْمَتی، وَالْقادِرُ عَلَی طَلبِتَی، تَعلَمُ حاجَتی، فَأَسْأَلُک بِحَقِّ محمّدٍ وَآلِ محمَّدٍ، عَلَیهِ وَعلَیهمُ السَّلامُ، لَمَّا قَضَیتَها لِی».

(۲۳۴)

نشسته خواندن نافله

م « ۸۴۹ » نمازهای نافله را می‌توان به‌صورت نشسته خواند ولی بهتر است هر دو رکعت نماز را یک رکعت به‌شمار آورد. برای نمونه، کسی که می‌خواهد نافلهٔ ظهر را ـ که هشت رکعت است ـ نشسته بخواند، بهتر است شانزده رکعت بخواند و اگر می‌خواهد نماز وتر را نشسته بخواند، دو نماز یک رکعتی نشسته با دو تشهد و سلام بخواند، به خلاف نماز «وتیره» که صورت نشستهٔ آن، تنها دو رکعت با یک تشهد و سلام دارد.

م « ۸۵۰ » نافلهٔ ظهر و عصر را نباید در سفر خواند ولی نافلهٔ عشا را می‌توان با این نیت که نزد شارع پسندیده است بجا آورد.

م « ۸۵۱ » خواندن نافله برای کسی که نماز قضا یا نماز واجب دیگری؛ مانند: نماز استیجاری بر عهده دارد، جایز است.

(۲۳۵)

(۲۳۶)

شک‌ها در نماز

شک‌هایی که در نماز پیش می‌آید به طور کلی بر سه نوع است:

۱ ـ شک‌هایی که نماز را باطل می‌کند.

۲ ـ شک‌هایی که نماز را باطل نمی‌کند و نباید به آن اعتنا نمود.

۳ ـ شک‌های صحیح که نسبت به هر یک باید وظیفه‌ای خاص را انجام داد و در هر مورد لازم است برابر فتوا یا حکم رفتار نمود.

شک‌های باطل کننده

م « ۸۵۲ » شک‌هایی که نماز را باطل می‌کند از این قرار است:

یکم ـ شک در شمارهٔ رکعت‌های نماز دو رکعتی واجب، مانند نماز صبح و نماز مسافر و نیز شک در نماز احتیاط، ولی شک در شمارهٔ رکعت‌های نماز مستحب، نماز را باطل نمی‌کند.

دوم ـ شک در شمارهٔ رکعت‌های نماز سه رکعتی.

سوم ـ در نماز چهار رکعتی شک کند که یک رکعت خوانده است یا بیش‌تر.

چهارم ـ در نماز چهار رکعتی، پیش از پایان سجدهٔ دوم شک کند که دو رکعت خوانده است یا بیش‌تر.

(۲۳۷)

پنجم ـ شک میان دو و پنج یا دو و بیش‌تر از پنج، و شک میان سه و پنج پس از رکوع و پیش از پایان دو سجده.

ششم ـ شک میان سه و شش یا سه و بیش‌تر از شش.

هفتم ـ شک در رکعت‌های نماز؛ به‌گونه‌ای که نداند چند رکعت خوانده است و شک میان چهار و پنج پس از رکوع و پیش از پایان دو سجده.

هشتم ـ شک میان چهار و شش یا چهار و بیش‌تر از شش؛ خواه پیش از پایان سجدهٔ دوم باشد یا پس از آن.

م « ۸۵۳ » اگر پس از سجدهٔ دوم شک میان چهار و شش یا چهار و بیش‌تر از شش برای او پیش آید، بنا بر چهار بگذارد و نماز را به پایان ببرد و پس از نماز، دو سجدهٔ سهو بجا آورد و لازم نیست نماز را دوباره بخواند.

نهم ـ شکی که سه طرف یا بیش‌تر داشته باشد؛ مگر شک میان دو، سه و چهار پس از پایان دو سجده.

م « ۸۵۴ » در شک میان سه، چهار و پنج، پیش از رکوع باید بنشیند که در نتیجه به شک میان دو، سه و چهار پس از پایان دو سجده باز می‌گردد.

م « ۸۵۵ » اگر یکی از شک‌های باطل کننده برای انسان پیش آید، نمی‌تواند نماز را زود رها نماید ولی اگر به اندازه‌ای اندیشه کند که شک پابرجا شود، قطع کردن نماز اشکال ندارد.

شک‌هایی که نباید به آن اعتنا کرد

م « ۸۵۶ » شک‌های شش‌گانه‌ای که نباید به آن توجّه کرد از این قرار است:

یکم ـ شک در چیزی که جای بجا آوردن آن گذشته است، مانند آن که در رکوع شک کند که حمد را خوانده است یا نه.

(۲۳۸)

دوم ـ شک پس از سلام.

سوم ـ شک پس از گذشتن وقت نماز.

چهارم ـ شک کثیر الشک (کسی که بسیار شک می‌کند)، مانند آن که در یک نماز، سه بار یا در سه نماز پی درپی، دست کم یک بار شک کند.

پنجم ـ شک امام در شمارهٔ رکعت‌های نماز در صورتی که مأموم شمارهٔ آن را بداند و هم‌چنین شک مأموم، هنگامی که امام شمارهٔ رکعت نماز را بداند.

ششم ـ شک در نماز مستحبی و نماز احتیاط.

م « ۸۵۷ » هرگاه در شمارهٔ رکعت‌های نماز مستحبی شک کند می‌تواند به هر یک از شمارهٔ کم‌تر یا بیش‌تر رفتار نماید؛ مگر این که شمارهٔ بیش‌تر، نماز را باطل کند که در این‌صورت، باید کم‌تر را درست بداند. برای نمونه، اگر میان یک و دو شک کند، می‌تواند هر یک را درست بداند، ولی اگر میان دو و سه شک کند، باید تنها دو رکعت را درست بداند.

م « ۸۵۸ » کم شدن رکن، نافله (نماز مستحبی) را باطل می‌کند، ولی افزودن رکن، آن را باطل نمی‌کند؛ پس اگر یکی از کارهای نماز مستحبی را فراموش کند و هنگامی به یاد آورد که وارد رکن پس از آن شده است، باید بازگردد و آن را انجام دهد و دوباره رکن را بیاورد. برای نمونه، اگر در رکوع به یاد آورد که سورهٔ حمد را نخوانده است، باید بازگردد، حمد را بخواند و دوباره به رکوع رود.

م « ۸۵۹ » اگر در نماز نافله، کاری کند که برای آن سجدهٔ سهو واجب است یا یک سجده یا تشهد را فراموش نماید، لازم نیست پس از نماز، سجدهٔ سهو یا قضای سجده و تشهد را بجا آورد.

(۲۳۹)

شک‌های درست

م « ۸۶۰ » اگر در شمارهٔ رکعت‌های نماز چهار رکعتی شک کند، باید تأمّل نماید؛ پس اگر یقین یا گمان به یک طرف شک یافت، برابر همان رفتار نماید و نماز را به پایان ببرد و در غیر این صورت، حکم یکی از نه صورت زیر را دارد:

نخست ـ شک میان دو و سه

م « ۸۶۱ » اگر پس از سجدهٔ دوم شک کند دو رکعت خوانده است یا سه رکعت (شک میان دو و سه)؛ در این صورت، باید آن را سه رکعت به‌شمار آورد و یک رکعت دیگر بخواند و نماز را به پایان ببرد و پس از نماز، یک رکعت نماز احتیاط ایستاده یا دو رکعت نشسته ـ چنان‌چه خواهد آمد ـ بجا آورد.

دوم ـ شک میان دو و چهار

م « ۸۶۲ » در شک میان دو و چهار، پس از سجدهٔ دوم؛ آن را چهار رکعت به‌شمار آورد و نماز را به پایان برد و پس از نماز، دو رکعت نماز احتیاط ایستاده بخواند.

سوم ـ شک میان دو، سه و چهار

م « ۸۶۳ » در شک میان دو، سه و چهار، پس از سجدهٔ دوم؛ آن را چهار رکعت به‌شمار آورد و پس از نماز، دو رکعت نماز احتیاط به شکل ایستاده، و دو رکعت در حالت نشسته بجا آورد.

م « ۸۶۴ » اگر در رکوع رکعتی که در آن شک کرده است یا در سجده یا پس از سجدهٔ اوّل یا پیش از سجدهٔ دوم، یکی از این سه شک (شک میان دو، سه و چهار) که احتمال دو رکعت در میان است ـ برای وی پیش آید، باید نماز را رها کند و دوباره آن را بخواند.

(۲۴۰)

چهارم ـ شک میان چهار و پنج

م « ۸۶۵ » اگر پس از سجدهٔ دوم میان چهار و پنج شک نماید، آن را چهار رکعت به‌شمار آورد و نماز را به پایان برد و پس از نماز، دو سجدهٔ سهو بجا آورد. این حکم در هر جا که طرف کم‌تر شک چهار رکعت باشد جاری است؛ مانند: شک میان چهار و شش، ولی در صورتی که پس از سجدهٔ نخست یا پیش از سجدهٔ دوم، این شک پیش آید، نماز باطل است.

پنجم ـ شک میان سه و چهار

م « ۸۶۶ » در شک میان سه و چهار؛ در هر جای نماز، آن را چهار رکعت به‌شمار آورد، نماز را به پایان برساند و پس از نماز، یک رکعت نماز احتیاط ایستاده یا دو رکعت نشسته بجا آورد.

ششم ـ شک میان چهار و پنج

م « ۸۶۷ » در شک میان چهار و پنج در حال ایستاده، باید بنشیند تا شک او به سه و چهار برگردد و آن را چهار رکعت به‌شمار آورد، نماز را سلام دهد و سپس یک رکعت نماز احتیاط ایستاده یا دو رکعت نشسته بجا آورد.

هفتم ـ شک میان سه و پنج

م « ۸۶۸ » اگر میان سه و پنج، هنگامی که ایستاده است شک نماید، باید بنشیند، تشهد و سلام نماز را بگوید و دو رکعت نماز احتیاط ایستاده بجا آورد.

هشتم ـ شک میان سه، چهار و پنج

م « ۸۶۹ » در شک میان سه، چهار و پنج، هنگامی که ایستاده و هنوز به رکوع نرفته است، باید بنشیند، و پس از تشهد و سلام نماز، دو رکعت نماز احتیاط ایستاده و دو رکعت نشسته بجا آورد.

(۲۴۱)

نهم ـ شک میان پنج و شش

م « ۸۷۰ » اگر میان پنج و شش، هنگامی که ایستاده است شک نماید، باید بنشیند، تشهد و سلام نماز را بگوید و دو سجدهٔ سهو بجا آورد.

م « ۸۷۱ » اگر یکی از شک‌های درست برای انسان پیش آید، نباید زود نماز را قطع کند و اگر این کار را نماید، گناه کرده است.

م « ۸۷۲ » اگر نماز را قطع کند و پیش از کاری که نماز را باطل می‌کند؛ مانند: روگرداندن از قبله، نماز را از سر گیرد، نماز دوّم نیز باطل است، ولی اگر پس از کاری که نماز را باطل می‌کند وارد نماز شود، نماز دوم درست است.

م « ۸۷۳ » اگر یکی از شک‌هایی که نماز احتیاط برای آن واجب است پیش آید؛ چنان‌چه به حکم شک رفتار کند و نماز را به پایان رساند و سپس بدون خواندن نماز احتیاط، نماز را از سر گیرد، گناه کرده است.

م « ۸۷۴ » هنگامی که یکی از شک‌های درست برای انسان پیش می‌آید ـ چنان‌که گفته شد ـ باید تأمل کند، و اگر با بررسی اندکی، اطمینان به یک سوی شک نیافت، بیش‌تر بررسی نماید؛ ولی به‌گونه‌ای باشد که صورت نماز از بین نرود، و می‌تواند نماز را کمی ادامه دهد تا شک او برداشته شود؛ برای نمونه، اگر در سجده شک کند، می‌تواند برای بررسی بیش‌تر، سجده را تا اندازه‌ای طول دهد.

م « ۸۷۵ » هرگاه یکی از شک‌های باطل برای انسان پیش آید و بداند که اگر به حالت بعدی منتقل شود، یقین یا گمان به یک طرف می‌یابد؛ چنان‌چه شک باطل او در نمازهای دو رکعتی یا سه رکعتی یا دو رکعتِ نخست نمازهای چهار رکعتی باشد، جایز نیست با حالت شک به نماز ادامه دهد؛ مانند آن که هنگامی که ایستاده شک کند که یک رکعت خوانده است یا بیش‌تر و احتمال دهد با رفتن به رکوع، به یک سو یقین یا گمان می‌یابد، جایز نیست به رکوع رود، بلکه باید صبر کند تا برای او یقین یا گمان فراهم آید و اگر گمانی حاصل نشد، نماز را از سر بگیرد.

(۲۴۲)

نماز احتیاط

م « ۸۷۶ » کسی که نماز احتیاط بر او واجب است باید بی‌درنگ پس از سلام، نماز احتیاط را نیت کند، تکبیر، حمد، رکوع و دو سجده را پی درپی انجام دهد؛ پس اگر یک رکعت نماز احتیاط بر او واجب است، پس از دو سجده، تشهد بخواند و سلام دهد و اگر دو رکعت نماز احتیاط بر او واجب است، پس از دو سجده، یک رکعت دیگر مانند رکعت نخست بجا آورد و پس از تشهد، سلام دهد.

م « ۸۷۷ » نماز احتیاط، سوره و قنوت ندارد و نیت آن را نباید به زبان آورد و سورهٔ حمد و «بسم اللّه» آن را باید آهسته گفت.

م « ۸۷۸ » در میان نماز و نماز احتیاط، نباید کاری که نماز را باطل می‌کند انجام داد.

حکم گمان و سهو

م « ۸۷۹ » در باب شک، گمان به شمارهٔ رکعت‌های نماز و بخش‌های آن؛ خواه رکن باشد یا غیر رکن و خواه سبب درستی نماز باشد یا باطل بودن آن و خواه آن گمان، هنگام شک به چیزی پیش آید یا خود به‌خود پدید آید، مانند اطمینان است و باید همان را دنبال کند و به نماز ادامه دهد؛ برای نمونه، اگر کسی در نماز چهار رکعتی گمان دارد که نماز را چهار رکعت خوانده است، نباید نماز احتیاط بخواند و چنان‌چه گمان کند که حمد را نخوانده است، باید دوباره آن را در وقت خود بخواند و در صورتی که گمان به انجام دادن کاری دارد که صورت نماز را از بین می‌برد، نماز را دوباره بخواند.

م « ۸۸۰ » حکم شک، سهو و گمان در نمازهای واجب روزانه با نمازهای واجب دیگر فرقی ندارد، و در صورتی که برای مثال، در نماز آیات شک نماید که یک رکعت خوانده است یا دو رکعت، چون شک او در نماز دو رکعتی است، نماز باطل

(۲۴۳)

می‌شود و اگر گمان داشته باشد که دو رکعت گزارده است یا یک رکعت، برابر گمان خود، نماز را به پایان برساند.

دیگر احکام شک، سهو و گمان در نمازهای واجب دیگر نیز چنین است.

سجدهٔ سهو

م « ۸۸۱ » لازم است پس از سلام نماز، در هشت مورد زیر، دو سجدهٔ سهو انجام شود:

یکم ـ در میان نماز، به سهو سخن گوید.

دوم ـ یک سجده را فراموش کند.

سوم ـ در جایی که باید بایستد؛ مانند: هنگام خواندن حمد و سوره، به اشتباه بنشیند و هنگامی که باید بنشیند؛ مانند: تشهد، به اشتباه بایستد و برای هر چیزی که در نماز، به اشتباه کم یا زیاد شود.

چهارم ـ در نماز چهار رکعتی، پس از رفتن به سجدهٔ دوم و پایان ذکر شک نماید که چهار رکعت خوانده است یا پنج رکعت یا شک نماید که چهار رکعت گزارده است یا شش رکعت؛ ولی اگر پیش از پایان سجدهٔ دوم شک نماید، برابر وظیفه‌ای که در احکام شک گفته شد رفتار نماید و دو سجدهٔ سهو بجا آورد؛ اگر هنگامی که ایستاده است شک نماید که شش رکعت گزارده است یا پنج رکعت، بدون رکوع بنشیند، تشهّد بخواند، سلام دهد و دو سجدهٔ سهو برای ایستادن بی‌مورد و دو سجدهٔ دیگر برای شکی که کرده است انجام دهد.

پنجم ـ جایی که نباید سلام گوید، مانند رکعت نخست نماز، به اشتباه سلام دهد.

ششم ـ تشهد را فراموش کند.

هفتم ـ اگر از روی سهو، چیزی جز رکن را کم یا زیاد کند.

(۲۴۴)

هشتم ـ پس از نماز، به اجمال بداند که چیزی را در نماز به اشتباه کم یا زیاد کرده است و نماز هم حکم نماز درست را داشته باشد؛ به این معنا که تغییر سهوی آن نماز را باطل نسازد.

م « ۸۸۲ » اگر به اشتباه یا به گمان این که نماز پایان یافته است سخن گوید، باید دو سجدهٔ سهو بجا آورد.

م « ۸۸۳ » اگر چیزی را که از روی سهو، اشتباه خوانده است دوباره درست بخواند، برای دوباره خواندن آن، سجدهٔ سهو واجب نیست و هم‌چنین اگر در میان نماز احتیاط چیزی پیش آید که نیاز به سجدهٔ سهو داشته باشد، سجدهٔ سهو واجب نمی‌شود.

م « ۸۸۴ » اگر سجدهٔ سهو را پس از سلام نماز به‌عمد بجا نیاورد؛ هرچند گناه کرده است ولی نماز باطل نمی‌شود و واجب است هرچه زودتر آن را انجام دهد و چنان‌چه از روی سهو، آن را انجام ندهد، هرگاه به یاد آورد، باید بی‌درنگ آن را انجام دهد و نیاز نیست نماز را دوباره بخواند.

چگونگی سجدهٔ سهو

م « ۸۸۵ » برای سجدهٔ سهو، پس از سلام نماز، بی‌درنگ به نیت سجدهٔ سهو، پیشانی را بر چیزی که سجده بر آن درست است بگذارد و ذکر سجده را بگوید.

م « ۸۸۶ » ذکر سجدهٔ سهو بر سه گونه است و بهتر است ذکر سوم را بگوید:

یکم ـ «بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ وَصَلَّی اللّهُ عَلی محمّدٍ وآلِه»؛

دوم ـ «بسم اللّه وباللّه؛ أَللّهمَّ صَلِّ عَلی محمّدٍ وآلِ محمّد»؛

سوم ـ «بِسم اللّهِ وباللّه؛ أَلسَّلامُ عَلَیک أَیهَا النَّبِی وَرَحمَةُ اللّهِ وَبَرکاتُه»؛

سپس سر از سجده بر دارد، بنشیند، دوباره به سجده برود و همان ذکر را بگوید

(۲۴۵)

و پس از آن که سر از سجده برداشت، تشهد بخواند و سلام آخر را بگوید.

م « ۸۸۷ » آن‌چه در سجدهٔ نماز واجب است؛ مانند: گذاشتن جاهای هفت‌گانهٔ سجده بر زمین، گذاشتن پیشانی بر چیزی که سجده بر آن درست است، نشستن میان دو سجده و طمأنینه در آن، طهارت، پوشش و رو به قبله بودن لازم است در سجدهٔ سهو نیز رعایت شود.

قضای سجده و تشهد فراموش شده

م « ۸۸۸ » نمازگزار باید قضای سجده و تشهدی را که فراموش کرده است پس از نماز، بی‌درنگ بجا آورد و همهٔ شرایط نماز؛ مانند: طهارت، پاک بودن بدن و لباس، رو به قبله بودن و شرط‌های دیگر را در انجام آن مراعات نماید.

م « ۸۸۹ » اگر سجده را چند بار فراموش کند؛ برای نمونه، یک سجده از رکعت نخست و یک سجده از رکعت دوم را نیاورد، لازم است پس از نماز، قضای هر دو را با سجده‌های سهوی که برای آن واجب است بجا آورد و نیاز نیست تعیین کند که قضای کدام یک از آن را انجام می‌دهد.

م « ۸۹۰ » اگر تشهد رکعت آخر را فراموش کند؛ چنان‌چه پس از سلام نماز، چیز باطل کننده از او سر نزده، لازم است بازگردد، نماز را به پایان رساند و دو سجدهٔ سهو برای سلام بی‌مورد بجا آورد.

م « ۸۹۱ » اگر میان سلام نماز و قضای سجده یا تشهد، کاری کند که برای آن سجدهٔ سهو واجب می‌شود، مانند آن که به سهو سخنی گوید، باید سجده یا تشهد را قضا کند و سپس دو سجدهٔ سهو بگزارد.

م « ۸۹۲ » برای قضای سجده یا تشهّد، لازم است پس از نماز نیت کند و سپس همان سجده یا تشهد را بدون «الله‌اکبر» و چیز دیگری قضا نماید و پس از آن، دو سجدهٔ سهو بجا آورد.

(۲۴۶)

نماز مسافر

م « ۸۹۳ » مسافر نماز ظهر، عصر و عشا را با نه شرط شکسته بجا می‌آورد و هر یک را دو رکعت می‌خواند. این هشت شرط عبارت است از:

شرط نخست: سفر، کم‌تر از هشت فرسخ نباشد

م « ۸۹۴ » هر فرسخ شرعی به تقریب، کمی از پنج کیلومتر و نیم کم‌تر است و هشت فرسخ، نزدیک به چهل و سه کیلومتر می‌باشد.

م « ۸۹۵ » کسی که رفت و برگشت او هشت فرسخ است، اگر رفتن او کم‌تر از چهار فرسخ باشد، لازم است نماز را تمام بخواند. پس اگر رفتن او سه فرسخ و برگشتن او پنج فرسخ باشد، نماز وی تمام می‌باشد.

م « ۸۹۶ » کسی که همهٔ مسافت رفت و برگشت او برابر هشت فرسخ است؛ هرچند بخواهد همان روز یا همان شب یا در روز و شب بعد بازگردد، لازم است نماز را شکسته بخواند؛ مگر این که در میان این مسافت، قصد ماندن ده روز کند که اگر از آغاز چنین قصدی داشته باشد، نماز وی تمام است و مسافر شمرده نمی‌شود و اگر در رسیدن به جایی، چنین قصدی را کرده باشد، از همان وقت به بعد نماز را تمام بگزارد.

(۲۴۷)

م « ۸۹۷ » اگر سفر، اندکی از هشت فرسخ کم‌تر باشد یا نداند که سفر او هشت فرسخ است یا نه، نباید نماز را شکسته بخواند و چنان‌چه شک نماید که سفر او هشت فرسخ است یا نه و بتواند بررسی نماید و سختی زیادی برای او به همراه نداشته باشد، لازم است تحقیق کند و چنان‌چه به آن‌چه در میان مردم شناخته شده است یا شخص مطمئنی بگوید رفتار نماید، بسنده است و در صورتی که نمی‌تواند بررسی نماید، آن را تمام بگزارد و مسافر شمرده نمی‌شود.

م « ۸۹۸ » اگر میان دو جایی که فاصلهٔ آن کم‌تر از چهار فرسخ است چند بار رفت وآمد کند؛ به‌گونه‌ای که در رفت وآمد از حدّ ترخّص به وطن خود نزدیک‌تر شود و روی هم رفته هشت فرسخ شود، لازم است نماز را تمام بخواند.

م « ۸۹۹ » آغاز مسافت همان خانه‌های پایان شهر به‌شمار می‌آید و شهرهای بزرگ یا بسیار بزرگ نیز حکم ویژه‌ای ندارد و در نظر مردم بیرون رفتن از یک محلّه تا محلّهٔ بعد، سفر به‌شمار نمی‌آید.

شرط دوم: قصد هشت فرسخ داشته باشد

م « ۹۰۰ » اگر به جایی که کم‌تر از هشت فرسخ است مسافرت کند و پس از رسیدن به آن‌جا، قصد کند به جایی برود که با اندازهٔ مسیری که آمده به هشت فرسخ می‌رسد، چون از آغاز، قصد هشت فرسخ نداشته است باید نماز را تمام بخواند، ولی اگر بخواهد از آن‌جا هشت فرسخ دیگر برود یا چهار فرسخ برود و کم‌تر از ده روز بماند و بازگردد، باید نماز را شکسته بخواند.

شرط سوم: در راه از قصد خود باز نگردد

م « ۹۰۱ » چنان‌چه مسافر پیش از رسیدن به چهار فرسخ، از قصد خود بازگردد یا تردید نماید، باید نماز را تمام بخواند.

م « ۹۰۲ » اگر پس از پیمودن اندازه‌ای از راه که با برگشتن آن هشت فرسخ می‌شود از مسافرت رویگردان شود و تصمیم بگیرد که همان جا بماند یا پس از ده

(۲۴۸)

روز برگردد یا در برگشتن و ماندن و قصد ماندن ده روز تردید داشته باشد یا احتمال دهد به مدت سی روز بدون قصد در آن‌جا می‌ماند، نماز را تمام بخواند.

شرط چهارم: از وطن خود عبور نداشته باشد

م « ۹۰۳ » نماز مسافر در صورتی شکسته است که نخواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطن خود گذر نماید یا در آن درنگ کند یا ده روز یا بیش‌تر در جایی بماند.

م « ۹۰۴ » اگر به وطن خود وارد شود یا به‌جای اقامت برسد، مسافر به‌شمار نمی‌آید.

شرط پنجم ـ برای کار حرام سفر نکند

م « ۹۰۵ » اگر برای کار حرامی مانند دزدی سفر کند یا سفر، خود حرام باشد؛ برای نمونه، سفر برای او زیانی دارد که وارد آوردن آن زیان بر خویش حرمت دارد، یا زن بدون اجازهٔ شوهر یا فرزند بدون رضایت پدر و مادر به سفری برود که بر او واجب نیست، لازم است نماز را تمام بخواند، ولی اگر مانند سفر حج بر زن واجب باشد، نماز را شکسته بخواند.

م « ۹۰۶ » اگر سفر او حرام نباشد ولی وسیلهٔ نقلیهٔ او غصبی باشد یا در زمین غصبی مسافرت کند، نماز را تمام بخواند.

شرط ششم ـ صحرانشین (خانه به‌دوش) نباشد

م « ۹۰۷ » اگر از کسانی باشد که جای معینی ندارند و به گفتهٔ عرف، خانه به‌دوشند، همانند صحرانشینانی که در بیابان زندگی می‌کنند و هر جا آب و خوراک برای خود و حیوان‌های خود می‌یابند، در همان‌جا می‌مانند و پس از چندی به‌جای دیگری می‌روند، لازم است مانند آن‌ها نماز را تمام بخواند و روزه هم بگیرد.

(۲۴۹)

م « ۹۰۸ » اگر یکی از صحرانشینان به عنوان نمونه، برای پیدا کردن منزل و چراگاه حیوانات خود سفر کند، در صورتی که همراه با چادر و اثاثیهٔ خود سفر نماید، نماز را تمام بخواند و اگر بدون چادر و اثاثیه و تنها به منظور تعیین جا و چراگاه مناسب برای احشام خود سفر هشت فرسخی نماید، نماز را شکسته بخواند.

شرط هفتم ـ شغل یا زمینهٔ پیشهٔ او مسافرت نباشد

م « ۹۰۹ » کسی که مسافرت شغل اوست؛ مانند: راننده، چوبدار، سکان‌دار و خدمهٔ کشتی و خلبان؛ هرچند برای بردن اثاثیهٔ خانهٔ خود یا به جهت دیگری مسافرت کنند و اگرچه در سفر نخست باشد، نماز را تمام بخواند.

م « ۹۱۰ » راننده و دوره‌گردی که در دو سه فرسخی شهر رفت و آمد می‌کند؛ چنان‌چه به‌صورت ناگهانی سفر هشت فرسخی رود، نماز را شکسته بخواند و هم‌چنین کسی که پیشهٔ وی رانندگی درون شهر است اگر به‌گونهٔ ناگهانی به سفر بیرون از شهر رود که هشت فرسخ یا بیش‌تر باشد، نماز وی شکسته است.

شرط هشتم ـ شغل او به مسافرت وابسته نباشد یا بسیار مسافرت نکند

م « ۹۱۱ » کسی که شغل او به مسافرت وابسته است حکم کسی را دارد که شغل او مسافرت است؛ بنابراین، کسی که میان محل کار و زندگی او به اندازهٔ مسافت شرعی یا بیش‌تر فاصله است و به‌صورت غالب، میان آن دو مکان رفت وآمد می‌کند؛ به‌گونه‌ای که ده روز در یک‌جا نمی‌ماند، و برای مانند تجارت، تدریس یا تحصیل سفر می‌کند، نماز را تمام بگزارد.

م « ۹۱۲ » کسی که در مدتی از سال، مسافرت را شغل خود قرار می‌دهد؛ مانند: راننده‌ای که تنها در تابستان یا زمستان در سفر رانندگی می‌نماید، لازم است در آن مدت، نماز را تمام بخواند.

م « ۹۱۳ » اشخاصی که شغل آن‌ها در سفر است؛ مانند: دانشجویانی که برای فراگیری دانش به شهر دیگری می‌روند و به‌صورت غالب، جمعه‌ها به وطن خود باز

(۲۵۰)

می‌گردند یا اساتید، معلّمان، کارمندان، بازرگانان و کارگرانی که همه روزه از وطن خود برای کار و شغل به اندازهٔ مسافت شرعی سفر می‌کنند و شب باز می‌گردند، نماز را تمام بگزارند و روزهٔ آن‌ها نیز درست است؛ هرچند در محل کار خود، قصد ده روز نکنند.

م « ۹۱۴ » کسی که هفته‌ای یک بار یا بیش‌تر برای انجام کاری در جایی سفر می‌کند، مانند آن که همه روزه برای تدریس یا درس خواندن از تهران به کرج می‌رود یا برای کاری مانند خرید و فروش از تهران به قم سفر می‌نماید، همین که این کار در عرف، پیشهٔ او به‌شمار آید، لازم است نماز را تمام بخواند.

شرط نهم ـ به حدّ ترخّص برسد

م « ۹۱۵ » حد ترخص آن است که از وطن یا جایی که قصد کرده در آن‌جا ده روز بماند به‌اندازه‌ای دور شود که ساختمان‌های پایانی شهر را نبیند و صدای اذان آن را نشنود. البته، باید در هوا غبار یا چیز دیگری نباشد که از دیدن ساختمان‌ها و شنیدن اذان جلوگیری کند و لازم نیست به‌اندازه‌ای دور شود که ساختمان‌های بلند را نیز نبیند و اگر به‌اندازه‌ای دور شده است که دیوار ساختمان‌های پایانی شهر آشکار نیست، کافی است؛ هرچند شبح آن نمایان باشد.

م « ۹۱۶ » اگر از جایی که قصد کرده است ده روز در آن‌جا بماند؛ به قصد هشت فرسخ بیرون رود، لازم است تا به حد ترخّص نرسیده نماز را تمام بخواند.

م « ۹۱۷ » مسافری که به وطن خود باز می‌گردد، هنگامی که ساختمان‌های وطن خود را ببیند یا صدای اذان آن را بشنود، نماز را تمام بخواند.

م « ۹۱۸ » در شهرهای بزرگی مانند تهران، همین که گفته شود فلانی در این شهر زندگی می‌کند، می‌تواند در جاهای گوناگون شهر رفت و آمد کند بدون این که وی مسافر به‌شمار آید. حکم شهرهای دیگر نیز هم‌چنین است.

(۲۵۱)

مواردی که نماز و روزه کامل است

الف ـ در وطن بودن

م « ۹۱۹ » جایی را که برای اقامت خود بدون قید زمان اختیار کرده است، وطن او به‌شمار می‌رود؛ خواه در آن‌جا به دنیا آمده و وطن پدر و مادر وی به شمار رود یا خود، آن‌جا را برای زندگی اختیار کرده باشد، و لازم نیست در آن‌جا ملکی داشته باشد یا شش ماه در آن زندگی کرده باشد یا عرف و مردم، آن را وطن او به‌شمار آورند؛ بلکه همین که قصد زندگی در جایی نماید، وطن او به‌شمار می‌آید و برای وطن گرفتن، قصد تنها بسنده است.

م « ۹۲۰ » مأموران و کارگزاران دولتی که گاهی هرچند سال در جایی می‌مانند و قصد اقامت می‌نمایند، همان جا حکم وطن آن‌ها را دارد. البته، به شرط آن که قصد وطن نموده باشند و قصد ماندن برای مدتی معین را نداشته باشند.

م « ۹۲۱ » کسی که جایی را برای زندگی اختیار کرده و ماندن خود در آن را محدود به مدّت معینی نکرده و هم‌چون کسی که آن‌جا وطن اوست زندگی می‌کند؛ مانند: برخی کارمندان یا طلاّبی که در حوزه‌ها ساکن هستند، همان‌جا وطن وی به شمار می‌رود؛ هرچند قصد نداشته باشد که همیشه در آن‌جا بماند. بیش‌تر طلاّب حوزه‌های علمی و دانشجویانی که مدتی برای فراگیری دانش در جایی غیر وطن خود هستند و در آن‌جا از نظر عرف، مسافر خوانده نمی‌شوند، مدتی که در آن‌جا هستند، مانند دیگر مردم ساکن آن منطقه می‌باشند و آن جا حکم وطن آنان را دارد.

م « ۹۲۲ » اگر برای زندگی خود بیش از دو جا را اختیار کرده باشد، اشکال ندارد.

م « ۹۲۳ » اگر زن در زندگی خود به همراه شوهر باشد، در مسألهٔ وطن، پیرو شوهر است و اگر بیش از یک وطن برای خود اختیار کرده، نماز در آن دو وطن تمام است.

(۲۵۲)

م « ۹۲۴ » هرگاه از جایی که در آن زندگی می‌کرده و وطن او بوده است اعراض کند و قصد نداشته باشد دیگر در آن‌جا زندگی کند؛ هرچند گاهی به عنوان مسافرت و دیدار بستگان و دوستان به آن‌جا برود، نماز شکسته است؛ خواه در آن‌جا ملکی داشته باشد یا نه و خواه خویشان و بستگان وی در آن‌جا زندگی کنند یا نکنند؛ مگر این که قصد کند ده روز در آن‌جا بماند.

ب ـ قصد اقامت ده روز

م « ۹۲۵ » مسافری که قصد دارد ده روز پشت سر هم در جایی بماند یا می‌داند که بدون اختیار ده روز در جایی می‌ماند، نماز را تمام بخواند.

م « ۹۲۶ » مسافری که می‌خواهد ده روز در جایی بماند، واجب نیست قصد ماندن شب نخست یا شب یازدهم را داشته باشد و همین که قصد کند مدت ده روز بماند، نماز را تمام بخواند.

م « ۹۲۷ » آن‌چه برای قصد اقامت لازم است ماندن ده روز است و شب پیش و پس از آن اعتباری ندارد؛ بر این اساس، اگر از اذان صبح روز نخست تا غروب روز دهم در جایی بماند ـ که ده روز و نه شب می‌شود ـ و هم‌چنین اگر برای نمونه، قصد نماید که از ظهر روز نخست تا ظهر روز یازدهم بماند، نماز را تمام بخواند.

م « ۹۲۸ » اگر قصد کند که ده روز در جایی بماند و پیش از خواندن یک نماز چهار رکعتی از ماندن پشیمان شود یا تردید نماید که در آن‌جا بماند یا به جای دیگر برود، لازم است نماز را شکسته بخواند.

م « ۹۲۹ » اگر پس از خواندن یک نماز چهار رکعتی از ماندن پشیمان شود یا در آن تردید نماید، تا وقتی که در آن‌جاست باید نماز را تمام بخواند؛ خواه نماز چهار رکعتی را ادا خوانده باشد یا به صورت قضای نمازی که در همان‌جا از دست رفته است، ولی تنها گذشتن وقت نماز چهار رکعتی کافی نیست، مانند این که در همهٔ وقت، حایض یا بی‌هوش یا در حال دیوانگی باشد و نمازی نخوانده باشد.

(۲۵۳)

م « ۹۳۰ » کسانی که برای تبلیغ به جایی می‌روند؛ مانند: اهل علم، اگر پس از قصد ده روز و خواندن یک نماز چهار رکعتی به‌جای دیگری که چهار فرسخ نیست دعوت شوند و بخواهند یک دهه یا یک ماه بین دو جا رفت و آمد کنند، نماز آن‌ها در هر دو جا تمام است؛ مگر وقتی که قصد سفر دیگری نمایند، مانند این که روز پایان رفت وآمد از جای دوم با قصد رفتن به وطن، به راه بیفتند که در این هنگام پس از بیرون رفتن از حدّ ترخّص، نماز شکسته است؛ هرچند از جای نخست که جای اقامت بوده است بگذرند.

ج ـ توقف یک ماه بدون قصد

م « ۹۳۱ » هرگاه مسافر در جایی بماند ولی نداند ماندن او چند روز به درازا می‌کشد، نماز را تا سی روز شکسته بخواند و پس از گذشتن سی روز و در روز سی ویکم نماز را تمام بگزارد؛ هرچند بخواهد پس از مدت کمی مسافرت نماید و اگر یک ماه از ماه‌های قمری نیز در جایی بماند که کم‌تر از سی روز است، کافی می‌باشد.

احکام مسافری که نماز را تمام خوانده است

م « ۹۳۲ » اگر نمی‌دانسته است که وظیفهٔ مسافر نماز شکسته است و به‌جای نماز شکسته، نماز را تمام بخواند، نماز وی درست است.

م « ۹۳۳ » کسی که می‌داند مسافر است و باید نماز را شکسته بخواند اگر فراموش کند و بدون توجه و از روی عادت، نماز را تمام خوانده باشد؛ چنان‌چه به یاد آورد و وقت داشته باشد، باید نماز را دوباره بخواند و اگر وقت گذشته است، باید قضا نماید و نیز اگر در شمارهٔ رکعت‌ها اشتباه کند و به‌جای دو رکعت، چهار رکعت بخواند، نماز باطل است.

(۲۵۴)

م « ۹۳۴ » کسی که لازم است نماز را تمام بخواند؛ اگر آن را شکسته بجا آورد، باطل است و هم‌چنین کسی که قصد ماندن ده روز در جایی را دارد و نمی‌دانسته که باید نماز را تمام بخواند و آن را شکسته گزارده، لازم است در وقت، نماز را به صورت کامل انجام دهد و اگر وقت گذشته است، آن را قضا نماید.

م « ۹۳۵ » اگر وارد نماز چهار رکعتی شود و در میان نماز به یاد آورد که مسافر است یا بداند که سفر او تا جایی که مقصد اوست هشت فرسخ می‌باشد؛ چنان‌چه به رکوع رکعت سوم نرفته باشد، لازم است نماز را در دو رکعت به پایان رساند و اگر به رکوع رکعت سوم رفته، نماز باطل است و چنان‌چه به اندازهٔ خواندن یک رکعت هم وقت داشته باشد، نماز را دوباره شکسته بخواند و در غیر این‌صورت، باید نماز را شکسته قضا کند.

م « ۹۳۶ » حکم نماز مسافر هیچ‌گونه ارتباطی به آسان یا سخت بودن سفر ندارد، بلکه در مسافرت‌های آسان امروزی نیز با شرایطی که گفته شد لازم است نماز را شکسته خواند.

م « ۹۳۷ » مسافر در مسجدالحرام، مسجد پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و مسجد کوفه و در جاهایی از آن که پیش از این جزو مسجدهای یاد شده نبوده و بعد به آن پیوسته است، می‌تواند نماز را تمام بخواند. هم‌چنین است حکم گزاردن نماز در حرم و رواق و در کنار حرم مطهر حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام و در مسجد پیوسته به حرم و در همه جای روضهٔ مقدّس، و اگر نماز مسافر در این چهار مکان قضا شود، می‌تواند آن را به‌صورت تمام قضا نماید.

(۲۵۵)

(۲۵۶)

نماز جماعت

شریعت اسلام، همان‌گونه که در گذشته آمد به یکپارچگی امت اسلام اهمیت داده و به آن سفارش بسیار نموده و برای حفظ و ادامهٔ آن، برنامه‌های خاصی ارایه کرده که مهم‌ترین آن‌ها نمازهای گروهی؛ به‌ویژه نماز جماعت است.

م « ۹۳۸ » نماز جماعت از مهم‌ترین مستحبات و بزرگ‌ترین آداب مذهبی است و از پاداش ویژه و بسیار آن در متون دینی بسیار یاد شده است.

مستحب است نمازهای واجب ـ به خصوص نمازهای پنج‌گانه ـ به جماعت خوانده شود و در نماز صبح، مغرب و عشا؛ به‌ویژه برای همسایهٔ مسجد و کسی که صدای اذان مسجد را می‌شنود، بیش‌تر به آن سفارش شده است. هم‌چنین مستحب است نمازهای واجب دیگر؛ جز نماز طواف و آیات، با جماعت خوانده شود.

م « ۹۳۹ » نرفتن به نماز جماعت به جهت بی‌اعتنایی و سبک شمردن آن جایز نیست و سزاوار نیست مسلمان بدون عذر به نماز جماعت حاضر نشود.

م « ۹۴۰ » اگر امام یا مأموم بخواهد نمازی را که با جماعت خوانده است دوباره با جماعت بگزارد، باید تفاوتی داشته باشد، مانند آن که در نمازی که خوانده، مأموم

(۲۵۷)

بوده است و در نمازی که دوباره می‌خواند، امام باشد یا عکس آن تحقق یابد یا برخی از افراد جماعت دوم؛ خواه امام باشد یا مأمومان، افراد دیگری باشند.

م « ۹۴۱ » اگر پدر یا مادری از فرزند خود بخواهند که نماز را به جماعت بخواند یا نگزاردن آن به جماعت سبب آزار یا بی‌حرمتی به آنان می‌گردد، نماز جماعت بر او واجب می‌شود.

م « ۹۴۲ » نمازهای مستحبی را نمی‌توان به جماعت گزارد ولی خواندن نماز باران، عید فطر و قربان در زمان غیبت امام علیه‌السلام با جماعت اشکال ندارد.

م « ۹۴۳ » هنگامی که امام جماعت، نمازهای شبانه‌روز را می‌گزارد، در هر کدام از آن می‌توان به او اقتدا کرد ولی اگر به باور مأموم، امام جماعت نماز یومیه را به احتیاط می‌گزارد، نمی‌توان به او اقتدا کرد؛ مگر در جایی که مأموم و امام، هر دو احتیاط داشته باشند، مانند آن که دو نفر با هم سفر کرده باشند و بخواهند به احتیاط نماز را شکسته و تمام بخوانند، که هر دو می‌توانند در نمازِ شکستهٔ خود، به نماز شکستهٔ دیگری و در نماز تمام، به نمازِ تمام او اقتدا کند.

شرایط نماز جماعت

نماز جماعت دارای چهار شرط اساسی است که به شرح زیر می‌باشد:

شرط اوّل ـ میان امام و مأموم مانع نباشد

م « ۹۴۴ » در جماعت شرط است که میان امام، مأموم و مأمومان ـ که نسبت به یک دیگر واسطه‌اند ـ حایلی نباشد و منظور از حایل، چیزی است که مانع از دیدن شود؛ مانند: پرده یا دیوار؛ پس اگر در همه جای نماز یا بخشی از آن میان امام و مأموم یا میان مأموم و مأموم دیگر ـ که واسطهٔ پیوستن به امام است ـ حایلی باشد، جماعت باطل می‌شود؛ هرچند مانع، از جنس شیشه باشد. البته، زن از این حکم برکنار است و حایل میان او و مرد اشکال ندارد.

(۲۵۸)

م « ۹۴۵ » اگر امام در محراب باشد و کسی پشت سر او اقتدا نکرده باشد و کسانی که دو طرف محراب ایستاده‌اند به واسطهٔ دیوار محراب یا حایل دیگری، امام را نبینند، نمی‌توانند به او اقتدا کنند، ولی نماز کسانی که پشت سر آن‌ها هستند، درست است.

م « ۹۴۶ » اگر کسانی که دو طرف صف ایستاده‌اند به واسطهٔ بلندی صف نخست، امام یا صف پیش روی خود را نبینند، می‌توانند اقتدا نمایند.

م « ۹۴۷ » اگر صف‌های جماعت تا درب مسجد برسد، نماز کسی که برابر درب و پشت صف ایستاده درست است و نیز نماز کسانی که با دیدن او اقتدا می‌کنند یا دو طرف او ایستاده‌اند و به واسطهٔ او به امام پیوند دارند درست است؛ هرچند صف جلو را نبینند.

م « ۹۴۸ » کسی که پشت ستون ایستاده است اگر از سمت راست یا چپ به واسطهٔ مأموم دیگری به امام پیوسته نباشد، نمی‌تواند به او اقتدا کند، ولی اگر از سمت راست یا چپ پیوسته باشد، اقتدا نمودن اشکال ندارد.

شرط دوّم ـ جای ایستادن امام از مأموم بلندتر نباشد

م « ۹۴۹ » جای ایستادن امام نباید از جای مأموم بلندتر باشد، ولی در صورتی که جای امام کم‌تر از یک وجب بلندتر باشد، اشکال ندارد.

م « ۹۵۰ » اگر جای مأموم بلندتر از جای امام باشد، در صورتی که بلندی به اندازهٔ عادی باشد و از دید مردم، یک اجتماع به‌شمار آید، اشکال ندارد؛ بر این اساس، در ساختمان‌های امروزه، فاصلهٔ هر طبقه به هر اندازه که باشد نیز در صورتی که بگویند اجتماع پدید می‌آید، گزاردن نماز جماعت اشکال ندارد و ساختمان؛ هرچند طبقات بسیاری داشته باشد، برگزاری نماز جماعت در آن درست است، ولی چنان‌چه بلندی آن به اندازه‌ای باشد که نگویند نمازگزاران اجتماع کرده‌اند، برگزاری نماز جماعت در آن درست نیست.

(۲۵۹)

شرط سوّم ـ رعایت فاصله میان امام و مأموم و میان مأمومان

م « ۹۵۱ » اگر میان کسانی که در یک صف ایستاده‌اند، بچهٔ ممیزی فاصله شود و نمازگزاران ندانند نماز او باطل است، می‌توانند به جماعت اقتدا کرد؛ هرچند به درستی نماز او شک داشته باشند، و اگر فاصلهٔ چندانی نباشد؛ به‌گونه‌ای که ممیزّ، پیوندِ ادامهٔ صف به امام باشد، مانع به‌شمار نمی‌آید؛ هرچند نماز او باطل باشد.

م « ۹۵۲ » اگر میان مأموم و امام یا میان مأموم و مأموم دیگری که واسطهٔ پیوند مأموم با امام است، کم‌تر از اندازهٔ بدن یک انسان در سجده ـ که نزدیک به یک متر است ـ فاصله افتد، اشکال ندارد، ولی اگر بیش از این اندازه فاصله شود، جماعت درست نیست.

شرط چهارم ـ مأموم جلوتر از امام نایستد

م « ۹۵۳ » مأموم نباید جلوتر از امام بایستد و اگر مساوی او نیز بایستد، اشکال دارد و لازم است اندکی عقب‌تر بایستد، ولی چنان‌چه قد او بلندتر از امام باشد؛ به‌گونه‌ای که در رکوع و سجود، سر وی جلوتر از امام قرار می‌گیرد، اشکال ندارد و در صورتی که دو یا چند نفر باشند، پشت سر امام می‌ایستند و اگر در دو طرف امام نیز بایستند، اشکال ندارد و در صورت امکان بهتر است مأموم طرف راست امام بایستد.

م « ۹۵۴ » اگر مأموم در آغاز جماعت یا در میان آن جلوتر بایستد، جماعت باطل می‌شود. رعایت این شرط در همهٔ حالات نماز؛ حتی در حالت رکوع و سجود لازم است.

وظیفهٔ مأمومان در جماعت

م « ۹۵۵ » اگر پس از تکبیر امام، صف جلو آمادهٔ نماز شود و تکبیر گفتن آنان نزدیک باشد، کسی که در صف بعدی ایستاده است می‌تواند تکبیر بگوید، ولی بهتر است شکیبایی نماید و پس از صف جلو تکبیر بگوید.

(۲۶۰)

م « ۹۵۶ » هرگاه بداند نماز امام باطل است، مانند آن که بداند امام وضو ندارد؛ هرچند امام خود توجه به آن نداشته باشد، نمی‌تواند به او اقتدا کند، ولی در صورتی که نماز امام تنها برخی از زمینه‌ها را نداشته باشد یا با همراه برخی از موانع باشد؛ به‌گونه‌ای که نبود سهوی آن زمینه‌ها یا همراه بودن سهوی آن موانع، نماز را باطل نمی‌کند، می‌توان به او اقتدا کرد؛ مانند آن که امام جماعت، به سهو از قبله منحرف باشد و اندازهٔ انحراف وی به بیش از سمت راست یا سمت چپ قبله نرسیده باشد یا ندانسته با لباس نجس نماز بخواند.

م « ۹۵۷ » اگر به سهو، پیش از امام سر از رکوع بردارد و به سبب پیروی از امام جماعت، رکوع را زیاد کرده باشد، نماز وی باطل نمی‌شود؛ هرچند زیادی سهوی رکوع در نماز فرادا آن را باطل می‌سازد.

نیت فرادا و جماعت

م « ۹۵۸ » اگر در میان نماز جماعت ناچار شود، می‌تواند نیت فرادا کند.

م « ۹۵۹ » مأموم نمی‌تواند بدون عذر نیت فرادا کند؛ خواه از آغاز تصمیم بر آن داشته باشد یا در میان نماز تصمیم بگیرد.

م « ۹۶۰ » اگر مأموم به‌خاطر عذری پس از حمد و سورهٔ امام، نیت فرادا کند، لازم نیست حمد و سوره را بخواند.

م « ۹۶۱ » اگر در میان نماز جماعت به ناچار نیت فرادا نماید، نباید پس از رفع مشکل، دوباره نیت جماعت کند، ولی اگر تردید نماید که نیت فرادا کند یا نه و سپس تصمیم بگیرد که نماز را با جماعت به پایان ببرد، درست است.

م « ۹۶۲ » اگر هنگامی که امام در رکوع است اقتدا کند و به رکوع امام برسد؛ هرچند ذکر امام به پایان رسیده باشد، نماز به جماعت برگزار می‌شود و این خود، یک رکعت به‌شمار می‌آید، ولی اگر به اندازهٔ رکوع خم شود و به رکوع امام نرسد، نماز را به شیوهٔ فرادا به پایان ببرد.

(۲۶۱)

م « ۹۶۳ » اگر هنگامی که امام در رکوع است اقتدا کند، به اندازهٔ رکوع خم شود و پیش از ذکر رکوع شک کند که به رکوع امام رسیده یا نه، نماز درست است؛ هرچند فرادا به‌شمار می‌آید.

م « ۹۶۴ » اگر هنگامی که امام در رکوع است اقتدا کند و پیش از آن که به اندازهٔ رکوع خم شود، امام سر از رکوع بردارد، می‌تواند بایستد تا امام برای رکعت دیگر برخیزد و در رکعت بعد به امام برسد و در صورت رسیدن به امام، نیازی به تکبیر نیست و باید آن را رکعت نخست نماز خود به‌شمار آورد، ولی در صورتی که برخاستن امام به‌اندازه‌ای طول بکشد که نگویند این شخص نماز جماعت می‌خواند، لازم است نیت فرادا نماید.

اقتدای به امام جماعت

م « ۹۶۵ » اگر در آغاز نماز یا میان حمد و سوره اقتدا کند و خود را به رکوع امام نرساند، جماعت برگزار نمی‌شود؛ مگر این که عذری داشته باشد، ولی چنان‌چه به‌صورت ناگهانی، پیش از آن که به رکوع رود، امام سر از رکوع بردارد، نماز او به جماعت درست است و باید رکوع کند و خود را به امام برساند و در غیر این صورت لازم است نماز را دوباره بخواند.

م « ۹۶۶ » چنان‌چه مأموم احتمال دهد در صورتی که بخواهد خود را به صف برساند و اقتدا نماید امام سر از رکوع برمی‌دارد، می‌تواند در همان جایی که ایستاده است اقتدا نماید و تکبیر بگوید و سپس به رکوع برود و زیاد بودن فاصلهٔ میان مأموم با امام یا صف جماعت مانع از اقتدا نیست، به شرط آن که مانعی از اقتدا در آن‌جا نباشد ـ مانند: بودن حایل یا بلند بودن جای امام و مأموم ـ و باید مأموم پس از رسیدن به رکوع امام در حال رکوع یا پس از آن و حتی پس از سجده؛ هرچند با چند

(۲۶۲)

بار حرکت، خود را به امام یا صف جماعت برساند و در هر صورت در حرکت ذکر نگوید و گذر از این فاصله، در صورتی که کار زیادی به‌شمار نیاید، نماز او درست است.

م « ۹۶۷ » اگر پس از آغاز نماز، میان مأموم و امام یا میان مأموم و کسی که مأموم به واسطهٔ او به امام پیوسته است پرده یا چیز دیگری؛ مانند: شیشه حایل گردد، جماعت باطل می‌شود و مأموم باید نماز را به شیوهٔ فرادا به پایان رساند.

م « ۹۶۸ » باید جای سجدهٔ مأموم و جای ایستادن امام بیش از گشادی میان دو قدم ـ که نزدیک به یک متر است ـ دور نباشد و نیز باید میان جای سجدهٔ انسان از جای ایستادن مأمومی که جلوی او ایستاده و دیگری به واسطهٔ او به امام پیوسته است، بیش از یک قدم باز نباشد.

م « ۹۶۹ » اگر فردی در رکعت دوم اقتدا کند، لازم نیست حمد و سوره را بخواند، ولی می‌تواند قنوت و تشهد را به شیوهٔ تجافی ـ نیمه نشسته ـ با امام بخواند؛ به این صورت که انگشتان دست‌ها و کف جلوی پا را بر زمین گذارد و زانوها را بلند کند و تشهد را بخواند و پس از تشهد با امام برخیزد و حمد و سوره را بگوید و اگر برای سوره وقت ندارد، حمد را به پایان برد و در رکوع یا سجده، خود را به امام رساند.

م « ۹۷۰ » اگر نمازگزار هنگامی که امام در رکعت دوم نماز چهار رکعتی است اقتدا کند، باید در رکعت دوم نماز خود ـ که رکعت سوم امام است ـ پس از دو سجده بنشیند و تشهد را به اندازهٔ واجب بخواند و برخیزد و در صورت کم بودن وقت، یک مرتبه تسبیحات را بگوید و در رکوع یا سجده، خود را به امام برساند و اگر وقت گفتن یک مرتبه از تسبیحات را نیز ندارد، کم‌تر از آن را بگوید و به رکوع امام برسد و اگر هیچ وقت ندارد، تسبیحات نگوید و به رکوع امام برسد و چنان‌چه به رکوع نرسد، جماعت وی درست است.

(۲۶۳)

م « ۹۷۱ » اگر امام در رکعت سوم یا چهارم باشد و مأموم بداند که با اقتدا و خواندن حمد، به رکوع امام نمی‌رسد، صبر و بردباری نماید تا امام به رکوع رود و سپس اقتدا نماید.

م « ۹۷۲ » اگر در حال قیام رکعت سوم یا چهارم امام اقتدا کند، حمد و سوره را بخواند و اگر برای سوره وقت ندارد، حمد را به پایان برد و در رکوع یا سجده، خود را به امام رساند.

م « ۹۷۳ » کسی که می‌داند با خواندن سوره، به رکوع امام نمی‌رسد، سوره را نخواند و در صورتی که آن را بخواند، نماز درست است.

م « ۹۷۴ » کسی که اطمینان دارد با آغاز کردن سوره به رکوع امام نمی‌رسد، واجب نیست سوره را آغاز کند یا در صورتی که آن را آغاز کرده باشد به پایان برد، بلکه می‌تواند با رفتن امام به رکوع، سوره را رها کند و به رکوع رود و اگر سوره را به پایان رساند و به رکوع امام نرسد، باز جماعت وی درست است.

م « ۹۷۵ » کسی که یک رکعت از امام عقب مانده است، به هنگامی که امام تشهد رکعت پایانی را می‌خواند، می‌تواند صبر کند تا امام سلام نماز را بگوید و سپس برخیزد و نماز خود را ادامه دهد یا نیت فرادا کند، برخیزد و نماز را به پایان رساند.

شرایط امام جماعت

م « ۹۷۶ » امام جماعت باید: بالغ، عاقل، شیعهٔ دوازده امامی، عادل و حلال‌زاده باشد و نماز را درست بخواند و اگر مأموم مرد است، امام او نیز باید مرد باشد.

م « ۹۷۷ » امامت زن برای زن اشکال ندارد.

م « ۹۷۸ » اقتدا کردن بچهٔ ممیز به بچهٔ ممیز دیگر اشکال ندارد؛ هرچند آثار جماعت را ندارد.

(۲۶۴)

احکام جماعت

م « ۹۷۹ » هنگامی که مأموم نیت می‌کند لازم است امام را معین نماید، ولی نیازی به دانستن نام او نیست و اگر نیت اقتدا نمودن به امام حاضر کند، نماز درست است.

م « ۹۸۰ » خواندن نماز با جماعت اهل سنت در مناطق اهل سنت و با وجود ضرورت اشکال ندارد و مأموم باید به شیوهٔ عادی و به جماعت نماز گزارد و لازم نیست نماز را دوباره بخواند.

م « ۹۸۱ » مأموم باید جز حمد و سوره، دیگر اجزای نماز را بخواند و حمد و سوره، تنها در صورتی از او برداشته می‌شود که در رکعت نخست و دوم با امام جماعت، نماز بخواند، ولی اگر در رکعت سوم یا چهارم؛ هنگامی که امام ایستاده است، اقتدا کند، باید خود، حمد و سوره را بخواند.

م « ۹۸۲ » مأموم نباید در رکعت نخست و دوم نماز ظهر و عصر، حمد و سوره بخواند، ولی می‌تواند به‌جای آن ذکر بگوید.

م « ۹۸۳ » مأموم نباید تکبیرة‌الاحرام را پیش از امام بگوید ولی در ذکرهای دیگر اشکال ندارد؛ هرچند اگر صدای امام را بشنود، لازم است ذکر را پیش از او نگوید.

م « ۹۸۴ » اگر مأموم سلام امام را بشنود یا بداند سلام نماز را چه هنگام می‌گوید، نباید پیش از امام سلام بگوید و چنان‌چه به عمد پیش از امام سلام دهد، لازم است قصد فرادا کند، ولی اگر به سهو پیش از امام سلام بگوید، نماز درست است و لازم نیست دوباره با امام سلام دهد.

م « ۹۸۵ » اگر از روی سهو یا فراموشی یا هر عذر دیگری، پیش از امام سر از رکوع بردارد؛ چنان‌چه امام در رکوع باشد و اطمینان یابد به‌زودی سر بر نمی‌دارد، باید به رکوع بازگردد و با امام سر بردارد و در این صورت، افزوده شدن رکوع ـ که رکن

(۲۶۵)

است ـ نماز را باطل نمی‌کند و اگر به رکوع بازگردد و پیش از آن که به رکوع برسد، امام سر بردارد، باز هم نماز درست است.

م « ۹۸۶ » اگر به‌سهو پیشانی خود را از سجده بردارد و ببیند امام در سجده است؛ چنان‌چه اطمینان دارد که اگر برگردد، در سجده به امام می‌رسد، لازم است به سجده بازگردد و چنان‌چه در هر دو سجدهٔ یک رکعت، این حادثه پیش آید، نماز باطل نمی‌شود و در صورتی که به سجدهٔ امام نیز نرسد، تکرار شدن سجده، سبب باطل شدن نماز نمی‌گردد.

م « ۹۸۷ » در تحقق نماز جماعت، کافی است که مأموم نیت اقتدا داشته باشد و نیت امامت از سوی امام شرط نیست و بدون نیت او نیز جماعت از دو طرف محقق می‌شود و احکام جماعت؛ مانند: پیروی و شک، جاری است، ولی اگر امام بخواهد پاداش غیر قهری نماز جماعت را بیابد، باید نیت امامت جماعت کند.

(۲۶۶)

نماز جمعه

م « ۹۸۸ » در زمان غیبت ولی عصر ـ عجل‌اللّه تعالی فرجه الشریف ـ نماز جمعه واجب تخییری است و اگر با زمینه‌های شرطی آن؛ به‌گونه‌ای صحیح برپا شود، شرکت در آن مستحب است.

م « ۹۸۹ » در حکومت اسلامی، خواندن نماز جمعه اهمیت بیش‌تری می‌یابد.

م « ۹۹۰ » نمازگزار می‌تواند در روز جمعه به‌جای نماز ظهر، نماز جمعه بخواند و نماز جمعه برتر است، و لازم نیست هر دو را بجا آورد.

م « ۹۹۱ » نماز جمعه تنها توسط مردان برپا می‌شود ولی زنان هم می‌توانند در آن شرکت کنند.

م « ۹۹۲ » نماز جمعه باید به جماعت برگزار شود و نمی‌توان آن را تنها بجا آورد.

م « ۹۹۳ » همهٔ زمینه‌هایی که برای نماز جماعت نیاز است برای برپایی نماز جمعه نیز لازم است؛ مانند: نبودن حایل، بالاتر نبودن جای امام، بیش از اندازه فاصله نداشتن.

م « ۹۹۴ » همهٔ زمینه‌هایی که برای امامت جماعت لازم است برای امامت جمعه نیز اعتبار دارد؛ مانند: بلوغ، عقل، ایمان، پاکیزگی در تولد، عدالت، مرد بودن، شیعهٔ دوازده امامی و آزاده بودن.

(۲۶۷)

م « ۹۹۵ » امام جمعه باید توانایی خواندن خطبه‌ها را در حال ایستاده داشته باشد و نباید بیماری‌های سخت و واگیردار یا نقص عضو و یا بدی باطن و سریره داشته باشد. اگر امام جمعه واجد شرایط نباشد، حضور در آن واجب نمی‌باشد و نماز گزاردن با وی صحیح نیست.

م « ۹۹۶ » فاصلهٔ میان دو نماز جمعه لازم است از یک فرسخ کم‌تر نباشد و اگر کم‌تر از آن بود، نماز هر کدام که دیرتر آن را آغاز کرده باطل است؛ خواه از هم آگاه باشند یا نه و اگر هر دو در یک لحظه تکبیرة‌الاحرام گفته باشند، هر دو نماز باطل است و اگر وقت نماز جمعه گذشته باشد، باید نماز ظهر را خواند.

م « ۹۹۷ » کم‌ترین شمارهٔ نمازگزاران مورد نیاز برای برپایی نماز جمعه، پنج نفر است که لازم است یکی از آن‌ها امام باشد؛ پس نماز جمعه با کم‌تر از پنج نفر واجب نیست و برگزار نمی‌شود، و اگر هفت نفر و بیش‌تر باشند، فضیلت آن بیش‌تر می‌گردد.

وقت نماز جمعه

م « ۹۹۸ » وقت نماز جمعه با زوال خورشید (ظهر شرعی) آغاز می‌شود و تا هنگامی ادامه دارد که سایهٔ شاخص به دو قدم متعارف برسد، و واجب است نماز جمعه را از آغاز ظهر، بیش از نزدیک به یک ساعت عقب نیندازند و اگر عقب افتاد، لازم است نماز ظهر را بخوانند و هرگاه اندازهٔ دو خطبه طولانی شود و تنها یک رکعت از آن در وقت باشد، نماز جمعه درست است.

م « ۹۹۹ » خطبه‌های نماز جمعه لازم است پس از زوال خوانده شود و اگر امام، خطبه‌ها را پیش از آن آغاز کند و هنگام زوال یا بعد از آن به پایان رساند و نماز جمعه را آغاز کند، اشکال ندارد.

(۲۶۸)

چگونگی نماز جمعه

م « ۱۰۰۰ » نماز جمعه مانند نماز صبح دو رکعت است و به‌جای نماز ظهر خوانده می‌شود و دارای دو خطبه و زمینه‌های ویژه‌ای است.

م « ۱۰۰۱ » در نماز جمعه، سورهٔ معینی شرط نیست، ولی مستحب است در رکعت نخست پس از حمد، سورهٔ جمعه و در رکعت دوم پس از حمد، سورهٔ منافقون خوانده شود.

م « ۱۰۰۲ » در نماز جمعه مستحب است سورهٔ حمد و سورهٔ جمعه بلند خوانده شود.

م « ۱۰۰۳ » نماز جمعه دو قنوت دارد: قنوت نخست پیش از رکوع رکعت نخست و قنوت دوم پس از رکوع رکعت دوم است.

م « ۱۰۰۴ » واجب است امام دو خطبه را پیش از نماز جمعه بخواند و اگر نماز جمعه را پیش از آن بجا آورد، باطل است و چنان‌چه وقت باشد و حکم مسأله را نداند یا به اشتباه بداند، لازم است پس از خواندن خطبه‌ها، دوباره نماز جمعه را بخواند و چنان‌چه وقت نیست، نماز ظهر را بخواند.

م « ۱۰۰۵ » جایز است دو خطبهٔ نماز جمعه پیش از ظهر شرعی خوانده شود؛ به‌گونه‌ای که پایان خطبه‌ها پیش از ظهر شرعی نباشد، ولی بهتر است آن را در وقت بخواند.

م « ۱۰۰۶ » باید در هر یک از دو خطبه، حمد الهی و صلوات بر پیامبر و آل او صلی‌الله‌علیه‌وآله و نیز موعظه و پند باشد و نیز سورهٔ کوچکی در آن‌ها بخواند و در خطبهٔ دوم، گذشته از آن‌چه گفته شد، مستحب است پیش از سوره، بر ائمهٔ اطهار علیهم‌السلام صلوات بفرستد و نام شریف ایشان را از آغاز تا پایان بخواند و برای مردان و زنان مؤمن نیز از خداوند متعال طلب آمرزش و مغفرت داشته باشد.

(۲۶۹)

کیفیت خطبه‌های نماز جمعه

م « ۱۰۰۷ » شایسته است امام خطیب و بلیغ باشد و در خور اوضاع و احوال و به‌گونهٔ روان سخن گوید و به چیزهایی که در سراسر جهان بر مسلمانان می‌گذرد؛ به‌ویژه اوضاع و حوادث منطقهٔ خود آشنا باشد و مصالح اسلام و مسلمانان را تشخیص دهد و چنان شجاع باشد که در راه خدا از سرزنش و نکوهش دیگران بیم به خود راه ندهد و در آشکار ساختن حق و باطل در برابر زمینه‌های زیان‌آور بیگانه یا مزاحم، هراسی نداشته باشد و چیزهایی؛ مانند: مواظبت بر اوقات نماز و رفتار و روش نیکان و اولیای خدا را که باعث تأثیر گفتار او در مردم است رعایت کند و کارهای او با پندها و وعده و وعیدهای وی برابری نماید. از آن‌چه باعث سبکی او و گفتارش می‌شود؛ مانند: پرگویی، شوخی و بیهوده‌گویی بپرهیزد و همهٔ این موارد را تنها برای خداوند رعایت کند و هدف او روی‌گرداندن خود و دیگران از دنیاپرستی و ریاست‌طلبی ـ که ریشهٔ همهٔ گناهان است ـ باشد تا گفتار وی در جان خود و مردم اثر کند.

م « ۱۰۰۸ » واجب است امام جمعه، خود به هنگامی که ایستاده است به خواندن خطبه بپردازد و اگر نتواند خطبه‌ها را ایستاده بخواند، دیگری به خواندن آن بپردازد و امامت نماز را نیز به عهده گیرد و اگر هیچ کس برای خواندن خطبه‌ها در حال ایستاده نباشد، نمی‌توان نماز جمعه گزارد و لازم است نماز ظهر خوانده شود.

م « ۱۰۰۹ » جایز نیست امام جمعه، خطبه‌ها و به‌ویژه سورهٔ توحید و سفارش به تقوا را به آهستگی ادا کند و باید با صدای بلند به خواندن خطبه بپردازد؛ به‌گونه‌ای که حاضران، گفتار او را بشنوند.

م « ۱۰۱۰ » لازم است در گردهمایی‌های بزرگ، خطبه‌های نماز جمعه توسط بلندگوها پخش شود تا سفارش به خیر و تقوا و مهربانی و برحذر داشتن از معصیت و نافرمانی و نیز مسایل مهم به همگان رسانده شود.

(۲۷۰)

م « ۱۰۱۱ » پسندیده نیست امام در حال دو خطبه، سخنی که با خطبه‌ها ارتباطی ندارد بگوید. البته، در بین دو خطبه و نماز، سخن گفتن جایز است.

م « ۱۰۱۲ » واجب است امام پس از خطبهٔ نخست کمی بنشیند و سپس به خطبهٔ دوم بپردازد.

م « ۱۰۱۳ » پند و اندرز نمودن در خطبه‌ها به زبان مأمومان ایراد گردد و اگر چند زبان و لهجه‌های گوناگون در کنار هم بودند، از زبان‌ها و لهجه‌های گوناگون استفاده شود.

م « ۱۰۱۴ » گفتن اذان دوم در روز جمعه بدعت و حرام است.

م « ۱۰۱۵ » نمازگزاران باید تلاش کنند تا خطبه‌ها را دریابند؛ هرچند اگر تنها نماز جمعه را درک کنند، نماز درست است.

م « ۱۰۱۶ » اگر کسی به همهٔ خطبهٔ عید قربان، فطر و نماز جمعه گوش فرا ندهد و میان خطبه برسد یا به‌گونه‌ای گفت‌وگو کند که مفاهیم خطبه را درنیابد، نماز جمعه درست است و نیازی به خواندن نماز ظهر نیست و نماز عید نیز درست است؛ هرچند کار ناپسندی انجام داده است.

م « ۱۰۱۷ » جایز است نمازگزاران با گفتن تکبیر و دادن شعارهایی در میان خطبه، سخن امام جمعه را تأیید نمایند و هنگام شنیدن نام مبارک حضرت ولی عصر ـ عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف ـ بلند شوند و صلوات فرستند و هنگامی که امام جمعه دعا می‌کند «آمین» گویند ولی باید از سخنان بیهوده پرهیز کنند.

م « ۱۰۱۸ » زن می‌تواند با اجازهٔ شوهر، در نماز جمعه و نشست‌های همگانی شرکت نماید. البته، در جایی که حضور وی ضرورت شرعی داشته باشد، نیازی به اجازهٔ شوهر ندارد.

(۲۷۱)

(۲۷۲)

نماز عید فطر و قربان

م « ۱۰۱۹ » نماز عید فطر و قربان در زمان حضور امام علیه‌السلام واجب است و باید به جماعت خوانده شود و در زمان غیبت مستحب است، ولی می‌توان آن را به جماعت برگزار نمود.

شرایط نماز عید فطر و قربان

م « ۱۰۲۰ » نماز عید فطر و قربان دو خطبه دارد که پس از نماز است و هر خطبه همان چیزهایی را در بر دارد که در خطبهٔ نماز جمعه گفته شد؛ مانند: حمد و ستایش الهی، و هر دو شهادت، سفارش به تقوا تا پرداختن به مسایل و حوادث جاری مسلمانان و منطقه.

م « ۱۰۲۱ » وقت نماز عید فطر و قربان از آغاز آفتاب روز عید است تا هنگام ظهر شرعی.

چگونگی نماز عید فطر و قربان

م « ۱۰۲۲ » نماز عید فطر و قربان اذان و اقامه ندارد و دو رکعت است که در رکعت نخست پس از خواندن حمد و سوره باید پنج تکبیر بگوید و پس از هر تکبیر یک قنوت بخواند و پس از قنوت پنجم، تکبیر دیگری بگوید و به رکوع رود و دو سجده

(۲۷۳)

بجا آورد و برخیزد و در رکعت دوم، چهار تکبیر بگوید و پس از هر تکبیر، قنوت بخواند و پس از قنوت چهارم، تکبیر دیگری بگوید و به رکوع رود و پس از رکوع، دو سجده، تشهد و سلام نماز را بگوید.

م « ۱۰۲۳ » در قنوت نماز عید فطر و قربان، هر دعا و ذکری که بخواند کافی است، ولی بهتر است به امید ثواب، این دعا را بخواند: «أَللّهُمَّ أَهْلَ الکبْریاءِ والْعَظَمَة، وأهلَ الجُودِ وَالْجَبَروت، وأَهْلَ العَفْوِ والرَّحْمَة، وأَهْلَ التَّقْوی وَالمَغْفِرَة، أَسأَلُک بِحَقِّ هذَا الیومِ، الَّذی جَعلتَهُ لِلمُسلِمینَ عیدا، ولِمُحَمَّدٍ، صَلّی اللّهُ عَلَیهِ وآلِه، ذُخْرا وشَرَفا وکرامةً ومَزیدا، أَن تُصَلِّی عَلی محمّد وآلِ محمّدٍ، وأَنْ تُدْخِلنی فی کلِّ خَیرٍ أَدْخَلْتَ فیه محمّدا وآلَ محمّدٍ، وأَنْ تُخْرِجَنی مِن کلِّ سُوءٍ أَخرَجْتَ منه محمّدا وآلَ محمّد، صَلواتُک عَلَیه وعَلَیهم، أَللّهمَّ إِنّی أَسْأَلُک خَیرَ ما سَأَلک بِهِ عِبادُک الصّالِحون، وأَعوذُ بِک مِمَّا اسْتَعاذَ مِنهُ عِبادُک الُْمخْلَصون».

م « ۱۰۲۴ » نماز عید سورهٔ ویژه‌ای ندارد، ولی بهتر است که در رکعت نخست، سورهٔ شمس و در رکعت دوم، سورهٔ غاشیه را بخواند یا در رکعت نخست، سورهٔ اعلی و در رکعت دوم، سورهٔ شمس را بخواند.

م « ۱۰۲۵ » در نماز عید مانند نمازهای دیگر، مأموم باید جز حمد و سوره، خود چیزهای دیگر نماز را بخواند و اگر مأموم هنگامی نماز را درک کند که امام بخشی از تکبیرها را گفته است، پس از آن که امام به رکوع رفت، باید آن بخش از تکبیرها و قنوت‌ها را که با امام نگفته است خود بگوید و اگر در هر قنوت، یک «سبحان اللّه» یا یک «الحمدللّه» بگوید، کافی است.

(۲۷۴)

نماز قضا

م « ۱۰۲۶ » کسی که نماز واجب روزانهٔ خود را در وقت آن نخوانده لازم است قضای آن را بجا آورد؛ هرچند در همهٔ وقت نماز، خواب مانده باشد یا به‌خاطر بی‌هوشی یا بیماری یا چیز دیگری نماز نخوانده باشد. هم‌چنین است هر نماز واجب دیگری که آن را در وقت خود نخوانده؛ حتی نمازی که در وقت معینی به نذر بر او واجب شده است.

م « ۱۰۲۷ » لازم است در خواندن نماز قضا کوتاهی نشود؛ هرچند می‌توان تا پیش از تنگی وقت آن را به تاخیر انداخت.

م « ۱۰۲۸ » قضای نمازهای جهری و آشکار باید بلند خوانده شود و نمازهای اخفاتی و آهسته نیز واجب است آهسته خوانده شود و بلند یا آهسته خواندن قضای نافله نیز مانند همان است، پس قضای نافله‌های ظهر و عصر، آهسته و قضای نافله‌ی‌های صبح، مغرب و عشا، بلند خوانده می‌شود.

م « ۱۰۲۹ » کسی که نماز جمعه بر او واجب است؛ چنان‌چه آن را در وقت آن انجام ندهد، لازم است نماز ظهر بخواند و در صورتی که نماز ظهر را نیز نخواند، باید قضای آن را بجا آورد.

(۲۷۵)

م « ۱۰۳۰ » قضای نماز واجب را در هر وقتی از شبانه‌روز می‌توان انجام داد؛ خواه در سفر باشد یا در وطن، ولی چنان‌چه بخواهد در وطن، نماز سفر را قضا کند، باید آن را به صورت شکسته بگزارد و در صورتی که بخواهد در سفر، نماز قضا شده در وطن را انجام دهد، آن را به شکل تمام قضا کند.

م « ۱۰۳۱ » کسی که نماز قضا دارد تا هنگامی که برای انجام نماز ادای واجب وقت دارد می‌تواند نماز قضا یا مستحب بخواند و خواندن نماز قضا پیش از نماز روزانه یا پس از آن اشکال ندارد.

م « ۱۰۳۲ » اگر احتمال دهد نماز قضایی دارد یا نمازهایی را که خوانده درست نبوده است، قضا کردن آن واجب نیست.

ترتیب نمازهای قضا

م « ۱۰۳۳ » رعایت ترتیب در قضای نمازهای روزانه واجب نیست؛ برای نمونه، کسی که یک روز نماز ظهر و روز بعد نماز عصر را نخوانده یا ظهر و عصر یک روز را نخوانده است واجب نیست نخست نماز ظهر و پس از آن، نماز عصر را قضا نماید.

م « ۱۰۳۴ » اگر نماز قضای میتی را می‌خواند، واجب نیست رعایت ترتیب را نماید.

م « ۱۰۳۵ » می‌توان برای نماز قضای میت، چند نفر را در یک وقت اجیر نمود و واجب نیست برای هر یک، وقتی معین شود؛ خواه ترتیب قضا شدن را بداند یا نداند.

م « ۱۰۳۶ » کسی که چند نماز از او قضا شده و شمارهٔ آن را نمی‌داند، مانند آن که نمی‌داند چهار نماز از او قضا شده است یا پنج نماز؛ چنان‌چه شمارهٔ کم‌تر را بگزارد، بسنده است و نیز اگر شمارهٔ آن را می‌دانسته و فراموش کرده است، اگر شمارهٔ کم‌تر را بخواند، کافی است.

(۲۷۶)

م « ۱۰۳۷ » کسی که نماز قضا از همین روز یا روزهای پیش دارد می‌تواند پیش از خواندن نمازی که قضا شده است نماز ادای خود را بخواند و واجب نیست نماز قضا را پیش اندازد.

م « ۱۰۳۸ » کسی که می‌داند یک نماز چهار رکعتی نخوانده است و نمی‌داند نماز ظهر بوده یا عصر یا عشا، با نیت قضای نمازی که نخوانده است یک نماز چهار رکعتی بخواند و در بلند خواندن و آهسته خواندن حمد و سورهٔ آن اختیار دارد.

م « ۱۰۳۹ » هرچند از خواندن نماز قضای خود ناتوان باشد، تا زنده است دیگری نمی‌تواند نمازهای او را قضا نماید.

م « ۱۰۴۰ » نماز قضا را می‌توان با جماعت خواند؛ خواه نماز امام جماعت ادا باشد یا قضا ـ و واجب نیست هر دو، یک نماز بخوانند؛ برای نمونه، اگر نماز قضای صبح را با نماز ظهر یا عصر امام بخواند، اشکال ندارد.

(۲۷۷)

(۲۷۸)

نماز قضای پدر

م « ۱۰۴۱ » اگر پدر، نماز و روزهٔ خود را نگزارده باشد، بر پسر بزرگ‌تر واجب است پس از مرگ وی، آن را بجا آورد یا برای آن اجیر گیرد؛ هرچند نماز را از روی نافرمانی نخوانده باشد و نیز در مواردی که باید در سفر روزه گرفت اما وی روزه نگرفته؛ هرچند می‌توانسته است آن را قضا کنند، واجب است که وی آن را قضا نماید یا برای آن اجیر گیرد.

م « ۱۰۴۲ » قضای نماز میت بر پسرِ پسر (نوه) واجب نیست؛ هرچند در هنگام مردن شخص، از همهٔ بچه‌های او بزرگ‌تر باشد.

م « ۱۰۴۳ » چنان‌چه دو پسر با یک‌دیگر همزاد باشند، آن که زودتر زاده شده، بزرگ‌تر است؛ هرچند نطفهٔ دیگری زودتر بسته شده باشد.

م « ۱۰۴۴ » اگر شک دارد که پدر، نماز و روزهٔ قضا داشته است یا نه، چیزی بر او واجب نیست و نیازی به جست‌وجو نیز نمی‌باشد.

م « ۱۰۴۵ » اگر بداند که پدرِ پدر وی نماز قضا داشته است و شک کند که بجا آورده شده است یا نه، قضا لازم نیست.

م « ۱۰۴۶ » اگر میت وصیت کرده باشد که برای نماز و روزهٔ او اجیر بگیرند و پس از آن که اجیر، نماز و روزه او را به‌گونهٔ درست بجا آورد، بر پسر بزرگ‌تر چیزی

(۲۷۹)

واجب نیست. هم‌چنین است اگر کسی به رایگان، نماز و روزهٔ او را قضا نماید.

م « ۱۰۴۷ » اگر پسر بزرگ‌تر بخواهد نماز پدر را بخواند، باید برابر تکلیف خود رفتار کند؛ برای نمونه، لازم است قضای نماز صبح، مغرب و عشا را بلند بخواند.

م « ۱۰۴۸ » اگر پسر بزرگ‌تر پیش از آن که نماز و روزهٔ پدر را قضا کند بمیرد؛ چنان‌چه مرگ پدر و مرگ او به‌اندازه‌ای طول کشیده است که می‌توانسته قضای نماز و روزهٔ آن‌ها را بجا آورد، بر پسر دوم چیزی واجب نیست و اگر این اندازه طول نکشیده باشد، قضای آن بر پسر دوم واجب است.

(۲۸۰)

نیابت

م « ۱۰۴۹ » نماز و عبادت‌هایی را که میت انجام نداده است می‌توان پس از مرگ وی به نیابت از او انجام داد.

م « ۱۰۵۰ » نیابت در حال زنده بودن، تنها در حج به هنگام ناتوانی یا ناچاری و در زیارت امکان‌پذیر است.

م « ۱۰۵۱ » نیابت می‌تواند تبرّعی (بدون مزد) یا با اجاره یا جعاله یا شرط در ضمن عقد و مانند آن باشد؛ به این معنا که دیگری را اجیر کند و به او مزد دهد تا آن را بجا آورد، و اگر کسی بدون مزد هم آن را انجام دهد، درست است.

م « ۱۰۵۲ » لازم است نایب هنگام نیت، قصد نیابت کند و دیگری را تعیین نماید؛ هرچند به اجمال باشد ولی نیاز نیست نام او را بداند و همین اندازه که نشانه‌ای برای او در قصد و نیت خود قرار دهد بسنده است. پس اگر نیت کند از جانب کسی نماز می‌خواند که برای او اجیر شده، کافی است.

م « ۱۰۵۳ » نایب باید کار خود را به قصد آن‌چه بر عهدهٔ میت است بجا آورد و اگر کاری را انجام دهد و ثواب آن را برای او هدیه کند، کافی نیست، ولی اگر برای هدیه کردن ثواب اجیر شده باشد و کاری را انجام دهد و ثواب آن را به میت هدیه نماید، کافی است.

(۲۸۱)

م « ۱۰۵۴ » باید کسی را اجیر کند که اطمینان دارد کار را به‌درستی انجام می‌دهد، ولی اگر پس از خواندن نماز شک نماید که درست خوانده است یا نه، اشکال ندارد.

م « ۱۰۵۵ » نمی‌توان کسی را که عذری دارد و برای نمونه، با تیمم یا نشسته نماز می‌خواند اجیر کرد؛ هرچند نماز میت به همین شیوه قضا شده باشد، و اجیر گرفتن کسی که با وضو یا غسل جبیره‌ای نماز می‌خواند و هم‌چنین اجیر گرفتن کسی که دست یا پا ندارد، اشکال دارد.

م « ۱۰۵۶ » اجیر کردن بچه‌ای که خوب و بد را می‌فهمد و زمینه‌های نماز را رعایت می‌کند، درست است.

(۲۸۲)

نماز آیات

وجوب نماز آیات

م « ۱۰۵۷ » نماز آیات به سبب چهار چیز واجب می‌شود:

نخست ـ خورشید گرفتگی (کسوف)؛

دوم ـ ماه گرفتگی (خسوف)، هرچند در این دو مورد، بخش کمی از آن گرفته شود یا کسی هم از آن نترسد؛

سوم ـ زلزله، هرچند کسی نیز از آن نترسد؛

چهارم ـ رعد، برق و بادهای سیاه و سرخ و مانند آن که آیات آسمانی و زمینی‌اند و سبب ترس بیش‌تر مردم می‌شوند.

م « ۱۰۵۸ » چیزهایی که نماز آیات برای آن واجب است، در هر منطقه‌ای که پیش آید تنها بر مردم همان منطقه لازم است نماز آیات بخوانند و بر مردم منطقه‌های دیگر واجب نیست؛ هرچند از توابع یک‌دیگر و با یک نام خوانده شوند، ولی اگر این مناطق به اندازه‌ای به هم نزدیک باشند که همهٔ آن‌ها یک منطقه به شمار آید، نماز آیات بر مردم همهٔ آن مناطق واجب است.

(۲۸۳)

وقت نماز آیات

م « ۱۰۵۹ » از هنگامی که گرفتن خورشید یا ماه آغاز می‌شود لازم است نماز آیات خوانده شود و وقت آن تا هنگامی است که همهٔ آن باز نشده باشد.

م « ۱۰۶۰ » اگر خواندن نماز آیات را به‌اندازه‌ای تأخیر اندازد که همهٔ قرص آفتاب یا ماه باز شود، لازم است نیت قضا کند.

م « ۱۰۶۱ » هنگامی که زلزله، رعد و برق و مانند آن پیش آید، لازم است بی‌درنگ نماز آیات را بخواند؛ به‌گونه‌ای که از دید مردم تأخیر به‌شمار نیاید و اگر بدون عذر، تأخیر شود، گناه است.

م « ۱۰۶۲ » اگر به گفتهٔ ستاره‌شناس یا کسانی که از این امور آگاهی دارند اطمینان یابد که یکی از سبب‌های نماز آیات رخ داده، لازم است نماز آیات را بخواند و نیز اگر بگویند در زمانی خورشید یا ماه می‌گیرد و درازای آن تا چه اندازه‌ای است و به گفتهٔ آنان اطمینان یابد، لازم است وقت را رعایت کند.

چگونگی نماز آیات

م « ۱۰۶۳ » نماز آیات دو رکعت است و در هر رکعت، پنج رکوع دارد؛ بدین‌گونه که پس از نیت تکبیر بگوید و یک حمد و سورهٔ تمام بخواند و به رکوع رود و سر از رکوع بردارد، دوباره یک حمد و سوره بخواند، باز به رکوع رود تا پنج بار و پس از بلند شدن از رکوع پنجم، دو سجده نماید و برخیزد و رکعت دوم را هم مانند رکعت نخست بجا آورد و تشهد و سلام را بخواند.

م « ۱۰۶۴ » نمازگزار در نماز آیات می‌تواند پس از نیت و تکبیر و خواندن حمد، آیه‌های یک سوره را پنج بخش کند و یک آیه یا کم‌تر یا بیش از آن را در هر یک از بخش‌ها بخواند، ولی نباید هر یک از بخش‌ها در معنا ناقص باشد، و سپس به رکوع رود و سر بردارد و بدون این که حمد بخواند، بخش دوم از همان سوره را بخواند و

(۲۸۴)

به رکوع رود و همین‌گونه تا پیش از رکوع پنجم، سوره را به پایان برساند و بعد به رکوع رود و رکعت دوم را نیز به همین شیوه بجا آورد.

نمازگزار برای نمونه، می‌تواند سورهٔ توحید را به ترتیب زیر تقسیم کند: پیش از رکوع نخست «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم» و پس از رکوع دوم، جملهٔ «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد» را بخواند و به رکوع رود، و بعد بایستد و بگوید: «أَللّهُ الصَّمَد» و به رکوع رود و پس از رکوع بایستد و بگوید: «لَمْ یلِدْ وَلَمْ یولَد» و باز به رکوع رود و بایستد و بگوید: «وَلَمْ یکن لَّهُ کفُوا أَحَد»، و پس از آن به رکوع پنجم برود و پس از سر برداشتن، دو سجده بجا آورد و رکعت دوم را هم مانند رکعت نخست بگزارد و پس از سجدهٔ دوم، تشهد بخواند و سلام نماز را بگوید.

(۲۸۵)

(۲۸۶)

نماز خوف

م « ۱۰۶۵ » نمازی که انسان در حال ترس از دشمن، دزد، درنده و مانند آن به هر شیوهٔ ممکن یا همانند نماز مسافر به صورت شکسته می‌گزارد، نماز خوف است؛ البته، به شرط آن که شکسته خواندن نماز در دفاع یا ایمنی از دشمن مؤثر باشد.

م « ۱۰۶۶ » از انسان بالغ، عاقل و دارای شرایط، «نماز» در هیچ حالی برداشته نمی‌شود؛ حتی در حال درگیری، حملهٔ دزد یا درنده و وی باید به هر شکل ممکن، نماز خود را بخواند: اگر ممکن باشد به حالت ایستاده و در غیر این صورت، به شیوهٔ نشسته یا در حال راه رفتن یا به صورت پیاده، سواره یا خوابیده؛ و باید تا ممکن است تکبیرة‌الاحرام را رو به قبله گفت و بقیهٔ نماز را نیز هر اندازه که می‌توان رو به قبله انجام داد، و اگر نمی‌توان رکوع و سجود را به شیوهٔ کامل بجا آورد، لازم است به اشاره انجام گیرد و چنان‌چه نماز خواندن به این اندازه هم ممکن نباشد، واجب است پس از نیت، تکبیرة‌الاحرام را گفت و به‌جای هر رکعت، یک «سُبحانَ اللّهِ وَالْحَمدُللّهِ وَلا إلهَ إلاّ اللّهُ وَاللّهُ أَکبَر» گفته و به دنبال آن دعای دیگری نیز خوانده شود و سپس با تشهد و سلام، نماز را تمام کند و اگر به وظیفهٔ خود به هر شکل ممکن عمل نماید، نیازی به اعاده یا قضای نماز نیست.

(۲۸۷)

م « ۱۰۶۷ » اگر به جهت ضرورت، برخی از نماز؛ برای نمونه، در حالت راه رفتن یا سواره خوانده شود و در بین نماز، ضرورت برطرف شود، باید باقیماندهٔ نماز را به صورت کامل خواند. هم‌چنین اگر برخی از نماز به صورت کامل انجام گیرد و در بین آن، خوف و ضرورت پیدا شود، باقیماندهٔ آن به حسب ضرورت انجام می‌گیرد.

م « ۱۰۶۸ » اگر به وجود دشمن یا درنده یقین شود و نماز به صورت شکسته یا در حال راه رفتن انجام گیرد و بعد معلوم شود اشتباه شده؛ چنان‌چه وقت نماز باقی است، باید نماز را دوباره خواند؛ و در صورتی که وقت گذشته است، قضا ندارد.

(۲۸۸)

نماز استسقا (درخواست باران)

م « ۱۰۶۹ » به هنگام کم شدن بارندگی که بیش‌تر به سبب رعایت نشدن حقوق الهی و نپرداختن حقوق مالی؛ مانند: خمس، زکات، دست‌گیری نکردن از فقیران و احترام نگذاشتن به حقوق افراد پیش می‌آید، مستحب است برای آماده‌سازی روح و سلامت جان و برطرف ساختن کاستی‌های موجود، نماز باران گزارده شود.

م « ۱۰۷۰ » نماز باران همانند نماز عید فطر و قربان دارای دو رکعت است که در رکعت نخست بعد از حمد، سوره خوانده می‌شود و سپس تکبیر می‌گوید و آنگاه قنوت را می‌خواند و این عمل را به گونه‌ای تکرار می‌نماید تا پنج تکبیر کامل گردد و سپس همین‌گونه این عمل را در رکعت دوم انجام می‌دهد، ولی در شمارهٔ تکبیرها باید به چهار تکبیر اکتفا شود.

م « ۱۰۷۱ » در قنوت هر دعایی بخواند کافی است و بهتر است دعای طلب باران و گشایش رحمت الهی را بخواند و پیش از دعا بر محمد و آل محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله درود و صلوات فرستد.

م « ۱۰۷۲ » مستحب است نماز را بلند و به جهر بخواند و همان سوره‌هایی را برگزیند که در نماز عید فطر و قربان خوانده می‌شود.

(۲۸۹)

م « ۱۰۷۳ » شایسته است مردم در ابتدا سه روز روزه بگیرند و در روز سوم بیرون آیند و بهتر است این روز، دوشنبه باشد و چنان‌چه ممکن نیست، نماز در روز جمعه گزارده شود.

م « ۱۰۷۴ » مستحب است امام همراه مردم با وقار و خشوع و در حالی که همه انابه و زاری می‌نمایند بیرون آید و مکانی پاکیزه را برای نماز انتخاب نمایند و کودکان و پیران را به همراه آورند و اطفال را از مادران خود جدا گزارند تا صدای گریه و شیون آنان بلند شود.

(۲۹۰)

مسجد

مسجد، نماد یاد الهی است و نمازگزار در این مکان مقدس بهتر می‌تواند خویشتن خویش را از غیر خدا فارغ سازد و خود را به معشوق دل‌ها نزدیک‌تر نماید.

مسجد، نماد وحدت، همدلی، یکسانی و یکتایی مسلمانان با یک‌دیگر و قرب و حضور آنان در پیشگاه حضرت حق است که شور این وحدت در نماز جماعت و مصافحه که نشان‌گر اخوت و برادری ایمانی است ظاهر می‌گردد.

مسجد خانهٔ اول و قبلهٔ دوم مسلمانان است که اوج و عروج مؤمن از آن خانه، معراج را شکل می‌دهد.

مسجد در مقابل دشمن سنگر است و همان‌گونه که سنگر محافظ انسان است، باید از آن حفاظت نمود تا دشمن در آن تزلزل ایجاد ننماید.

البته، شیطان در داخل و خارج مرزهای اسلام برای مسجد، دو مقابل ایجاد کرده است: یکی خانقاه در درون اسلام و دیگری دیر، کنشت و کلیسا در خارج از مرزهای اسلام؛ البته، اگر این مراکز، محل عبادت و مرکز آگاهی و وحدت انسان‌ها نباشند.

(۲۹۱)

احکام مسجد

م « ۱۰۷۵ » نشان کردن جایی برای مسجد، نیازی به خواندن صیغهٔ وقف ندارد، بلکه هر کاری که دلالت بر آن کند کافی است؛ هرچند به کار بردن لفظ در وقف و تلفّظ به وقف بودن مکانی برای مسجد بهتر است.

م « ۱۰۷۶ » پذیرش وقف مسجد از سوی متولی یا حاکم شرع، صیغه یا قصد قربت نیاز ندارد. کافی است واقف با نیت و اراده، به عربی یا فارسی بگوید: «جَعَلْتُهُ مَسجِدا للَّهِ» و مسجد بودن را به معنایی که در عرف مسلمانان رایج است اعلام کند و یا در عمل این کار را انجام دهد؛ یعنی برای واقع شدن وقف کافی است که تنها کسی که نماز وی درست است با اجازهٔ واقف در آن، نمازی بخواند.

نجس کردن مسجد

م « ۱۰۷۷ » نجس کردن زمین، سقف و ناحیهٔ داخلی دیوار مسجد حرام است و نیز ناحیهٔ بیرون دیوار و پشت‌بام آن را در صورتی که بی‌حرمتی به آن دانسته شود، نباید نجس کرد و هر کس بداند بخشی از مسجد نجس شده است، باید بی‌درنگ آن را پاک نماید.

م « ۱۰۷۸ » هرگاه مسجد نجس شود، بر همه واجب است که آن را پاک کنند و اگر یک یا چند نفر به تطهیر آن بپردازند، از عهدهٔ دیگران برداشته می‌شود و در غیر این صورت، همه گناه‌کار هستند و در این حکم، کسی که مسجد را نجس کرده است با دیگران تفاوتی ندارد.

م « ۱۰۷۹ » اگر در طرح گسترش و نوسازی کوچه و خیابان‌های شهر و روستا بخشی از مسجد در طرح کوچه و خیابان قرار گیرد؛ به‌گونه‌ای که دیگر نتوان مسجدی را در آن‌جا ساخت، احکام مسجد را ندارد.

م « ۱۰۸۰ » نجس کردن یا آلوده ساختن حرم پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و امامان علیهم‌السلام و بقعه‌های مقدس دیگر، اگر سبب هتک حرمت باشد، حرام است و در این صورت،

(۲۹۲)

تطهیر آن نیز واجب است و در صورتی که نجس گردد و نجس ماندن آن بی‌احترامی به‌شمار رود، باید آن را بی‌درنگ تطهیر نمود.

م « ۱۰۸۱ » اگر فرش یا چیزی از مسجد نجس شود، باید آن را آب کشید و اگر به واسطهٔ آب کشیدن خراب می‌شود، باید کسی که آن را نجس کرده است ـ اگر بتواند ـ خسارت آن را بپردازد.

عدم امکان فروش مسجد و وسایل آن

م « ۱۰۸۲ » اگر مسجد خراب شود، نمی‌توان آن را فروخت یا داخل ملک و جاده نمود.

م « ۱۰۸۳ » فروختن در، پنجره و چیزهای دیگر مسجد حرام است؛ خواه جزو بنا شمرده شود یا خیر، و اگر مسجد خراب شود، باید آن را برای بازسازی همان مسجد هزینه کنند و چنان‌چه به کار آن مسجد نیاید، باید در مسجد دیگر هزینه شود، ولی اگر به کار مسجدهای دیگر نیز نیاید، می‌توانند آن را بفروشند و پول آن را در صورتی که ممکن است، برای بازسازی همان مسجد و در صورتی که ممکن نیست، برای بازسازی مسجد دیگری هزینه نمایند.

م « ۱۰۸۴ » اگر مسجد به‌گونه‌ای خراب شود که نتوان آن را بازسازی کرد، می‌توان آن را خراب و بازسازی نمود، بلکه می‌توان مسجدی را که خراب نشده است، برای برآورده کردن نیاز مردم به فضای بزرگ‌تر خراب کرد و آن را بزرگ‌تر ساخت.

م « ۱۰۸۵ » راه دادن کودکان به مسجد اشکال ندارد؛ مگر آن که سبب زحمت نمازگزاران شود یا این که احتمال دهد مسجد را نجس می‌کند و اگر به همراه آوردن کودکان مزاحمتی ایجاد نکند و سبب علاقمندی آنان به نماز و مسجد شود، امری شایسته است.

(۲۹۳)

م « ۱۰۸۶ » کسی که پیاز، سیر و مانند آن خورده و بوی دهان وی ممکن است مردم را آزار دهد شایسته است پس از رفع آن و خوشبو شدن خود، در مسجد حاضر شود.

م « ۱۰۸۷ » شایسته است که در مسجد از خرید و فروش و سایر معاملاتی که جنبهٔ عبادی ندارد (عقود و ایقاعات) خودداری شود، ولی کارهایی مانند نذر، وقف و نکاح، چون جهت عبادی دارد، اشکال ندارد.

(۲۹۴)

مطالب مرتبط