مناسك حج

 

مناسک حج


 بخش یکم:

استطاعت و مقدمات حج

(۱۱)

(۱۲)


 

وجوب حج

م « ۱ » ـ اگر مکلف شرایط وجوب حج را دارا شود و مستطیع گردد، واجب است حج بگزارد.

م « ۲ » ـ حج از ارکان مهم دین و از ضروریات آن به شمار می‌رود و ترک آن در صورت وجوب و توان انجام، گناه کبیره و انکار آن از سر مخالفت آگاهانه و عناد سبب کفر است.

م « ۳ » ـ حجة‌الاسلام ـ حج واجب بر مستطیع ـ در تمام عمر تنها یک‌بار واجب می‌گردد.

م « ۴ » ـ گزاردن حج بر شخص مستطیع فوری است و باید آن را در سال اول استطاعت خود انجام دهد و تأخیر آن گناه است و جایز نمی‌باشد و در صورت تأخیر، واجب است در سال بعد انجام گیرد.

م « ۵ » ـ مستطیع در صورتی که برای رساندن خود به مکه نیازمند تهیه دیدن مقدمات سفر باشد لازم است آن را فراهم آورد تا بتواند خود را در همان سال به حج رساند و در صورتی که کوتاهی نماید و نتواند در آن سال به حج رسد، گزاردن حج بر او ثابت است و باید به هرگونه که می‌تواند در سال بعد حج را انجام دهد؛

(۱۳)

هرچند استطاعت وی از بین رفته باشد.


 

شرایط وجوب حج

م « ۶ » ـ گزاردن حج بر کسی واجب است که:

الف و ب) بالغ و عاقل باشد. پس انجام حج بر کودک و دیوانه واجب نیست.

م « ۷ » ـ غیر بالغ می‌تواند حج بجا آورد و حج وی صحیح است؛ هرچند از حجة‌الاسلام وی کفایت نمی‌کند.

م « ۸ » ـ اگر کودک ممیز یا دیوانه برای حج محرم شود و هنگامی که به مشعرالحرام می‌رسد بالغ یا عاقل گردد، از حجة‌الاسلام وی کفایت نمی‌کند و در صورت استطاعت، باید حج بگزارد.

م « ۹ » ـ اگر به این گمان که بالغ نشده است قصد حج استحبابی نماید و آن را بجا آورد و بعد بداند بالغ بوده، لازم است حجة‌الاسلام را انجام دهد و حج وی کفایت از آن نمی‌کند، مگر آن که قصد وظیفه فعلی نماید و آن را به اشتباه بر حج مستحبی تطبیق کرده یا بعد از درک مشعر باشد.

م « ۱۰ » ـ حج گزاردن بچه ممیز درست بلکه مستحب است؛ هرچند سرپرست او اذن و اجازه ندهد. البته، در صورتی که وی بعد از بلوغ استطاعت یابد، باید حج واجب را انجام دهد و حج زمان کودکی وی کافی نیست.

م « ۱۱ » ـ پسندیده است سرپرست کودک غیر ممیز به وی لباس احرام بپوشاند و نیت کند که او را برای حج مُحرِم می‌کند یا به عمره تمتع زایر می‌نماید و چنانچه می‌تواند، تلبیه را به او تلقین کند، و در غیر این صورت، خود به جای وی تلبیه گوید.

م « ۱۲ » ـ سرپرست کودک در حج کسی است که نگه‌دار اوست؛ اگرچه ولی شرعی وی نباشد.

(۱۴)

م « ۱۳ » ـ بعد از آن که کودک مُحرم شد، بر سرپرست وی لازم است محرّمات احرام را به وی بیاموزد و از آن برحذر دارد، و اگر ممیز نیست، او را از محرّمات باز دارد.

م « ۱۴ » ـ اگر کودک مُحرم، محرمات احرام را انجام دهد یا ولی، او را از آن باز ندارد، کفاره بر سرپرست لازم است و از مال کودک پرداخت نمی‌شود.

م « ۱۵ » ـ هزینه گوسفندی که در حج قربانی می‌گردد، بر عهده سرپرست است.

م « ۱۶ » ـ بر سرپرست لازم است کودک را بر انجام همه اعمال واجب حج و عمره وادار نماید و اگر کودک قدرت انجام آن را ندارد، وی آن را به نیابت از کودک برگزار نماید.

م « ۱۷ » ـ اگر نابالغ قبل از احرام بالغ شود و در همان میقات مستطیع باشد، لازم است حج خود را حجة الاسلام بداند و اعمال آن را بجا آورد.

م « ۱۸ » ـ داشتن توان مالی، سلامت بدن، توانایی و قدرت جسمی و باز بودن و امنیت راه و وسعت و کفایت وقت لازم از شرایط استطاعت است.

م « ۱۹ » ـ توان مالی به دو صورت تحقق می‌یابد: یکی داشتن اصل اسباب سفر و دیگری داشتن پول و هزینه آن و هر وسیله دیگری که می‌توان آن را صرف تهیه اسباب سفر نمود. البته، لازم است هزینه‌های برگشت به وطن را داشته باشد تا مستطیع گردد.

م « ۲۰ » ـ برای حصول توان مالی شرط است افزوده بر مصارف رفت و برگشت، هزینه‌های ضروریات و نیازمندی‌های زندگی؛ مانند: خانه مسکونی، اثاثیه خانه، وسیله سواری و غیر آن را در حدی که مناسب با شأن اوست دارا باشد و چنانچه عین آن را ندارد، پول یا چیزی که بتواند امور گفته شده

(۱۵)

را با آن تهیه کند داشته باشد.

م « ۲۱ » ـ اگر ضروریات زندگی یا پول آن را در حج هزینه کند، حتی در صورت انجام، از حجة الاسلام کفایت نمی‌کند.

م « ۲۲ » ـ کسی که قصد ازدواج دارد در صورتی مستطیع و توانمند می‌گردد که افزوده بر مخارج حج بتواند هزینه ازدواج خود را تأمین نماید.

م « ۲۳ » ـ بستان‌کاری که همه شرایط استطاعت؛ جز توان مالی را داراست، اگر وقت طلب وی فرا رسیده است و می‌تواند بدون سختی و مشقت آن را بگیرد، واجب است طلب خود را مطالبه کند و به حج رود، مگر آن که بده‌کار قدرت پرداخت آن را نداشته باشد که در این صورت، مطالبه آن جایز نیست و با آن، استطاعت حاصل نمی‌شود. همچنین اگر وقت طلب او نرسیده است و بده‌کار قصد پرداخت بدهی خود را دارد، لازم است آن را بگیرد تا استطاعت وی کامل شود، ولی اگر وی قصد پرداخت آن را ندارد، مطالبه و درخواست آن واجب نیست؛ هرچند بدهکار با مطالبه، حاضر به پرداخت شود.

م « ۲۴ » ـ غیر مستطیع با قرض نمودن و وام گرفتن هزینه‌های حج مستطیع نمی‌شود؛ هرچند بتواند قرض خود را به سهولت و آسانی بپردازد و اگر با آن حج بجا آورد، کفایت از حجة‌الاسلام نمی‌کند.

م « ۲۵ » ـ کسی که هزینه‌های انجام حج را دارد و بده‌کار می‌باشد؛ چنانچه بدهی او مدت‌دار است و مطمئن است که قدرت پرداخت آن را در زمان خود دارد، واجب است به حج رود و چنانچه وقت پرداخت بدهی رسیده است ولی بستان‌کار به تأخیر پرداخت آن رضایت دارد و بده‌کار مطمئن است که در وقت مطالبه آن می‌تواند بدهی خود را ادا نماید، میان گزاردن حج و پرداخت بدهی اختیار دارد و در غیر دو صورت گفته شده، حج واجب نیست.

(۱۶)

م « ۲۶ » ـ کسی که خمس یا زکات بده‌کار است، در صورتی مستطیع و توانمند می‌گردد که افزوده بر قدرت پرداخت آن دو، هزینه‌های گزاردن حج را داشته باشد.

م « ۲۷ » ـ کسی که توان مالی دارد ولی دیگر شرایط یاد شده؛ مانند: سلامت و قدرت بدنی یا باز بودن راه و امنیت آن را ندارد، می‌تواند در دارایی خود تصرف کند یا خود را از استطاعت مالی خارج سازد، ولی چنانچه شرایط یاد شده در حج را دارد و تنها اسباب و وسایل آن را فراهم نکرده یا وقت حج نرسیده است نمی‌تواند خود را از استطاعت خارج نماید و در صورتی که چنین کند، حج بر او ثابت است و باید به هرگونه که می‌تواند به حج رود.

م « ۲۸ » ـ اگر در سالی که توانمندی مالی دارد، سلامت و قدرت بدنی یا باز بودن و امنیت راه را نداشته باشد و در سال‌های بعد استطاعت آن را بیابد، می‌تواند در مال تصرف کند یا خود را از استطاعت خارج نماید.

م « ۲۹ » ـ کسی مستطیع است که قدرت پرداخت هزینه‌های مقدماتی انجام حج؛ مانند: گرفتن گذرنامه، ویزا و دیگر امور مربوط به حج را داشته باشد، ولی اگر قدرت پرداخت این هزینه‌ها را ندارد، مستطیع نیست.

م « ۳۰ » ـ اگر هزینه وسیله رفت وآمد، سنگین یا حتی بیش‌تر از حد معمول و رایج آن باشد و قیمت اسباب و وسایل لازم در سال استطاعت سنگین یا حتی زیادتر از حد متعارف باشد، لازم است حج بگزارد، و تأخیر از آن سال جایز نیست، مگر آن که هزینه‌ها به گونه‌ای زیاد و سنگین باشد که سبب سختی در زندگانی شود.

م « ۳۱ » ـ مستطیع اگر پول و وجه نقد ندارد، ولی ملکی دارد که با فروش آن، هزینه‌های حج تأمین می‌گردد، باید ملک را بفروشد و به حج رود؛ هرچند به سبب نداشتن مشتری مناسب لازم باشد آن را به کم‌تر از قیمت معمول بفروشد، مگر آن‌که

(۱۷)

فروش آن امری غیر عقلایی یا موجب سختی برای او باشد.

م « ۳۲ » ـ اگر اموال زیادی دارد که به آن نیازی ندارد و با فروش آن، هزینه‌های حج تأمین می‌گردد، و سایر شرایط استطاعت را داراست لازم است از آن مال به اندازه تأمین نیاز حج بفروشد و به حج رود.

م « ۳۳ » ـ اگر منزلی زاید بر شأن خود دارد که با فروش آن و خریدن منزلی ارزان‌تر و مناسب با شأن خود می‌تواند هزینه‌های حج را تأمین نماید، لازم است آن را بفروشد و با وجود سایر شرایط مستطیع است و چنانچه منزل یاد شده زاید بر شأن وی نباشد، لازم نیست آن را بفروشد.

م « ۳۴ » ـ اگر زمین یا مال دیگری را بفروشد تا منزل مسکونی تهیه کند، در صورت نیاز به آن مستطیع نمی‌شود؛ هرچند درآمدی که به دست آورده است، برای هزینه‌های حج کافی باشد.

م « ۳۵ » ـ چنانچه سرمایه یا ابزار کاری دارد که اگر مقداری از آن را بفروشد، می‌تواند بدون زحمت با آن زندگی کند، و با تفاوت هزینه آن حج بگزارد، با وجود سایر شرایط و پیش نیامدن مشکلی، وی مستطیع می‌باشد.

م « ۳۶ » ـ اگر باغی دارد که در حال حاضر از آن درآمدی ندارد اما از نظر قیمت برای هزینه‌های حج بسنده است و اطمینان دارد وقتی باغ ثمر می‌دهد وی از کار افتاده یا بازنشست خواهد شد و باید تنها از درآمد باغ امرار معاش نماید، مستطیع نیست.

م « ۳۷ » ـ اگر شک کند دارایی وی به اندازه استطاعت هست یا نه، لازم است تحقیق و بررسی کند؛ هرچند از اندازه مال خود برآورد درستی نداشته باشد یا مقدار هزینه‌های حج را نداند.

م « ۳۸ » ـ اگر نذر کند در روز عرفه، کربلا یا یکی از مشاهد را زیارت کند، نذر

(۱۸)

وی صحیح است، ولی چنانچه مستطیع باشد، باید حج رود و نذر وی مانع از گزاردن حج نمی‌شود، و در صورتی که آن را بجا نیاورد، حج بر او ثابت می‌گردد، و باید به نذر عمل کند، و اگر حج بگزارد، انجام ندادن نذر سبب کفاره نمی‌شود، مگر این که حج نرود و به نذر هم عمل نکند که در این صورت، لازم است کفاره نذر را پرداخت نماید.

م « ۳۹ » ـ اگر گزاردن حج سبب ترک نمودن واجب یا انجام دادن حرامی گردد، باید اهمیت حج یا فعل واجب و حرام را لحاظ نمود و در صورتی که انجام حج از اهمیت بیش‌تری برخوردار است، باید آن را بجا آورد، و در غیر این صورت، نباید حج گزارد و چنانچه به سبب انجام دادن کار حرام یا رها نمودن واجب، حج را بیاورد، گناه نموده، ولی حج وی صحیح است.

م « ۴۰ » ـ اگر به این باور که مستطیع نیست قصد حج استحبابی کند و بعد آشکار شود که توانمند بوده است، کفایت از حجة الاسلام نمی‌کند، مگر در صورتی که قصد وظیفه فعلی نموده و به اشتباه آن را بر حج استحبابی تطبیق کرده باشد.

م « ۴۱ » ـ اگر از طرف نهاد یا ارگانی به حج رود، بدون این که مأموریتی داشته باشد، لازم است حج بذلی را که چگونگی آن در ادامه می‌آید، انجام دهد.

(۱۹)


 

حج بذلی (بخششی)

م « ۴۲ » ـ اگر توانایی مالی نداشته باشد و به او پیشنهاد شود که حج بجا آورد و همه هزینه او پرداخت گردد؛ چنانچه به پرداخت آن و بازنگشتن پیشنهاد دهنده و بذل کننده مال از قصد خود اطمینان داشته باشد، حج بر او واجب می‌شود. این‌گونه حج را «حج بذلی» می‌گویند و در آن، داشتن هزینه پس از بازگشت که از شرایط وجوب است اعتبار ندارد، مگر آن که پذیرفتن بذل و رفتن به حج در امور زندگی او خللی وارد آورد که در این صورت واجب نیست.

م « ۴۳ » ـ اگر مالی را که برای تأمین هزینه‌های حج بسنده است به او ببخشند تا حج بجا آورد، لازم است آن را بپذیرد و حج بگزارد. همچنین است اگر هبه کننده مال بگوید میان این که حج بجا آوری یا نه اختیار داری، ولی اگر اسم حج را نیاورد و فقط مال را به او ببخشد، پذیرفتن آن واجب نیست.

م « ۴۴ » ـ بخشنده هزینه‌های حج می‌تواند از بخشش خود باز گردد ولی اگر حج‌گزار در میان راه باشد، باید هزینه برگشت وی را بدهد و در صورتی که بعد از احرام رجوع نماید، باید همه هزینه‌های حج را به صورت کامل بپردازد.

م « ۴۵ » ـ هزینه قربانی در حج بذلی بر عهده بخشنده است ولی هیچ یک

(۲۰)

از کفاره‌ها بر عهده وی نیست و اگر پول قربانی را نبخشد، حج واجب نمی‌شود، مگر در صورت وجود دیگر شرایط استطاعت.

م « ۴۶ » ـ اگر در راه حج برای دیگران اجیر شود و مزدی که می‌گیرد وی را برای گزاردن حج توانمند سازد، مستطیع می‌شود؛ هرچند اجیر دادن خود بر وی واجب نبوده است.

م « ۴۷ » ـ برای توانمند شدن لازم است هزینه کسانی را که مخارج آنان را تأمین می‌نماید تا بازگشت از حج داشته باشد؛ هرچند نفقه آنان بر او واجب نباشد.

م « ۴۸ » ـ کسی توانایی مالی دارد که بعد از بازگشت از حج، مال یا درآمدی از تجارت، کشاورزی، صنعت یا منفعت ملکی مانند باغ و مغازه داشته باشد؛ به طوری که برای تأمین هزینه زندگی به سختی گرفتار نیاید و اگر قدرت بر کسب مناسب با شأن خود داشته باشد، مستطیع است و چنانچه بعد از بازگشت به زکات و خمس و سایر وجوه شرعی نیاز داشته باشد و زندگانی او از این راه اداره می‌شود، برای حصول استطاعت بسنده است؛ بنابراین، حج بر اهل علمی که در بازگشت از حج به شهریه حوزه نیاز دارند واجب است.

م « ۴۹ » ـ همان‌گونه که گذشت، استطاعت بدنی (قدرت و سلامت) و استطاعت از جهت امنیت و باز بودن راه و استطاعت زمانی از شرایط واجب شدن حج است؛ پس بیماری که قدرت رفتن به حج را ندارد یا سختی غیر متعارف برای او پیش می‌آورد و بر کسی که راه برای او باز نیست یا وقت تنگ است؛ به طوری که نمی‌تواند به حج برسد، انجام حج واجب نیست.

م « ۵۰ » ـ اگر حج را با وجود شرایط استطاعت بجا نیاورد، حج بر عهده او باقی است و باید هرگونه که می‌تواند آن را انجام دهد.

(۲۱)

(۲۲)


 

حج، زنان و صاحبان عذر

م « ۵۱ » ـ اگر زنی در زمان حیات شوهر خود استطاعت مالی نداشته باشد و بعد از مردن وی از ارث او توانایی یابد، ولی به جهت بیماری نتواند حج بگزارد، در صورتی که بیماری او به‌گونه‌ای است که قدرت بر رفتن به حج ندارد، مستطیع نمی‌شود و حج بر او واجب نیست.

اگر زن بعد از مردن شوهر، شغل یا درآمدی نداشته باشد که بتواند پس از بازگشت از حج، زندگی خود را اداره کند، مستطیع نیست؛ هرچند ارث شوهر برای رفتن به حج و برگشتن از آن کافی باشد.

م « ۵۲ » ـ در سفر حج واجب، بر زن لازم نیست از شوهر اجازه بگیرد و زن باید حج واجب خود را بجا آورد؛ هرچند شوهر رضایت نداشته باشد و به وی اجازه ندهد، مگر آن که مخاطره‌ای عقلایی یا مفسده‌ای در میان باشد که باید در این صورت با شوهر چاره‌سازی و مشورت کند.

م « ۵۳ » ـ اگر مهریه زن هزینه‌های حج را تأمین کند و آن را از شوهر بستان‌کار است؛ چنانچه شوهر وی قدرت پرداخت آن را ندارد، زن نمی‌تواند آن را مطالبه نماید و مستطیع به شمار نمی‌رود و در صورتی که شوهر دارای قدرت پرداخت

(۲۳)

مهریه است و درخواست آن برای زن مشکلی ایجاد نمی‌کند، با فرض این که شوهر هزینه زندگی زن را می‌دهد، لازم است زن، مهریه را مطالبه کند و به حج رود و چنانچه برای او ایجاد مشکلی نماید؛ مانند آن که مطالبه به نزاع بینجامد، لازم نیست آن را درخواست نماید.

م « ۵۴ » ـ زنی که با کسب و کار خود می‌تواند هزینه خویش؛ از جمله بجا آوردن حج را تأمین نماید؛ هرچند حج گزاردن وی، شوهر را برای تهیه مخارج به زحمت می‌اندازد و این امر (در سختی قرار گرفتن شوهر)، برای زن سختی و مشقتی به دنبال ندارد، زن مستطیع است و باید به حج رود و به زحمت افتادن شوهر، مانع استطاعت وی نمی‌شود.

م « ۵۵ » ـ بهره بردن از وجوه شرعی به تناسب ـ که مصرف آن برای اهل علم از باب فی سبیل الله است؛ مانند: سهم امام و سهم سادات، اگر با شأن او مناسب باشد، سبب استطاعت می‌گردد و چنانچه با آن حج بگزارد، کفایت از حجة الاسلام می‌کند.

م « ۵۶ » ـ کسی که هزینه حج را از راه کسب یا غیر کسب تأمین می‌نماید و بعد از بازگشت از حج بخشی از هزینه زندگی خود را از درآمد منبر و بقیه را از وجوه شرعی؛ مانند: شهریه تأمین می‌کند؛ چنانچه بعد از مراجعت از حج برای اداره زندگی بی‌نیاز از شهریه نباشد، مستطیع می‌گردد.

م « ۵۷ » ـ گزاردن حج بر کسی که در محل زندگی خود مستطیع نیست واجب نمی‌باشد؛ هرچند استطاعت حج میقاتی را داشته باشد، ولی در صورتی که به حج رود و در میقات استطاعت حج را بیابد، حج وی از حجة الاسلام کفایت می‌کند.

م « ۵۸ » ـ کسی که بعد از استطاعت مالی برای رفتن به حج، بدون تأخیر اقدام می‌نماید و در نام‌نویسی یا قرعه‌کشی سالیانه شرکت کند و به سبب این که قرعه به

(۲۴)

نام او نیفتاده نتواند به حج رود، مستطیع نمی‌گردد و حج بر او واجب نیست، ولی اگر کوتاهی کند و تأخیر نماید و در سال‌های بعد در نام‌نویسی و قرعه‌کشی شرکت کند، حج بر عهده او می‌آید؛ هرچند قرعه به نام او نیفتد.

م « ۵۹ » ـ در پیدایش استطاعت و توان‌مندی، میان این که در ماه‌های حج؛ یعنی شوال، ذی قعده و ذی حجه، مال و توانمندی به دست آورد یا قبل از آن تفاوتی نیست. بنابراین، اگر استطاعت مالی و دیگر توانمندی‌های لازم را داشته باشد، نمی‌تواند خود را از استطاعت خارج کند؛ هرچند در ابتدای سال و پیش از ماه‌های حج بخواهد بر آن اقدام نماید.

م « ۶۰ » ـ طلبه‌ای که با توجه به این فتوا که طلابی که به شهریه حوزه نیاز دارند مستطیع نیستند و در صورتی مستطیع می‌شوند که از وجوه شرعی بی‌نیاز باشند، پولی را با افراد صاحب حق؛ مانند: پدر و همسایه مبادله و دست‌گردان می‌نماید و به عنوان این که نسبت به وی صاحب حق هستند، پول خود را به آنان می‌بخشد و ایشان آن را برای هزینه‌های حج به وی باز می‌گردانند و او در همه اعمال و مناسک حج، نیت حجة الاسلام می‌نماید؛ حج وی حجة الاسلام به شمار می‌رود؛ هرچند اهل علم مالک وجوه شهریه می‌شوند و گرفتن شهریه از باب مصرف فی سبیل الله است؛ نه مصرف فقرا، و نیازی به انجام امور یاد شده نیست.

م « ۶۱ » ـ خادمان، کارگران و راهنمایان کاروان‌هایی که وارد جده می‌شوند، اگر سایر شرایط استطاعت را دارند؛ مانند: داشتن وسایل زندگی به صورت فعلی یا تدریجی و داشتن هزینه‌های زندگی پس از رجوع به صورت فعلی یا با کار، صنعت و مانند آن که می‌توانند پس از مراجعت با آن زندگی مناسب خود را ادامه دهند، مستطیع هستند و باید حجة الاسلام بجا آورند و حج آنان از حج واجب کفایت می‌کند، و چنانچه سایر شرایط را نداشته باشند، به صرف توانایی بر انجام حج،

(۲۵)

استطاعت به دست نمی‌آید و حج آنان استحبابی است و چنانچه بعد از آن استطاعت یابند، باید حج واجب را بجا آورند؛ بنابراین، روحانی کاروان با آن که پس از مراجعت از مکه نیاز به شهریه حوزه دارد، مستطیع می‌باشد.

م « ۶۲ » ـ پزشکان یا افراد دیگری که با مأموریت به میقات می‌روند و در میقات شرایط استطاعت را دارا هستند، واجب است حجة الاسلام را بجا آورند؛ هرچند لازم است مأموریت خود را نیز انجام دهند.


 

حج صاحبان عذر

م « ۶۳ » ـ اگر در سال اول استطاعت خود بیمار گردد؛ به گونه‌ای که قدرت انجام اعمال حج را نداشته باشد، استطاعت خود را از دست داده است و حج بر او واجب نیست، ولی اگر به مکه وارد شود، باید محرم گردد و با انجام اعمال عمره مفرده؛ هرچند اعمال اضطراری آن باشد، از احرام خارج می‌گردد، و چنانچه سال اول استطاعت او نباشد و حج بر عهده او قرار گرفته باشد و از بهبودی ناامید گردد، نایب بگیرد تا عمره و حج تمتع او را انجام دهد و خود برای وارد شدن به مکه محرم گردد و عمره مفرده را به طور اضطراری بجا آورد، و در صورتی که می‌تواند اعمال حج تمتع را؛ هرچند به گونه اضطراری انجام دهد، لازم است محرم شود و هر اندازه از اعمال را که می‌تواند؛ اگرچه با کمک گرفتن از دیگری باشد، بجا آورد، و هر مقدار را که نمی‌تواند، نایب بگیرد، ولی در دو وقوف، گرفتن نایب کافی نیست.

م « ۶۴ » ـ حجی را که به صورت صحیح انجام گرفته است نمی‌توان اعاده نمود و در صورتی که برخی از اجزا و افعال حج به‌درستی گزارده نشده باشد، ولی حج صحیح بوده است، باید همان جزء تدارک و جبران شود؛ نه همه اعمال حج.

(۲۶)

م « ۶۵ » ـ کسی که از مجتهد صاحب شرایطی تقلید نموده که داشتن هزینه پس از بازگشت را شرط استطاعت نمی‌دانسته و حج را به نیت حجة الاسلام بجا آورده؛ در حالی که هزینه پس از بازگشت را نداشته است و پس از آن، همه شرایط استطاعت را می‌یابد، لازم نیست حج گذشته خود را اعاده نماید.

م « ۶۶ » ـ چنانچه بعد از انجام عمره تمتع بیمار شود و از انجام حج منصرف گردد، نمی‌تواند وکیل بگیرد تا برای فراغ عهده وی اقدام نماید و در صورتی که سال اول استطاعت وی می‌باشد؛ چنانچه استطاعت وی تا سال‌های بعد باقی باشد، حج بر او واجب است، ولی اگر سال اول استطاعت وی نباشد و حج بر او از پیش واجب بوده است؛ چنانچه از بهبودی ناامید گردد، باید در همان سال یا سال بعد برای حج و عمره تمتع نایب بگیرد، و در صورتی که به بهبودی خود امیدوار باشد، نمی‌تواند نایب بگیرد و باید خود، حج و عمره تمتع را دوباره انجام دهد، و در هر صورت، در حال حاضر از احرام خارج گردیده است و محرّمات احرام بر او حلال می‌باشد.

م « ۶۷ » اگر برای گزاردن حج، نام‌نویسی می‌کنند، ولی چند سال بعد نوبت وی اعلام می‌گردد و وی پیش از رسیدن نوبت خود، به‌گونه‌ای دیگر با پولی که قرض نموده است به مکه رود و حج گزارد و حج پیش از آن بر عهده او قرار نگرفته باشد و در حال حاضر نیز بدون پول قرضی نمی‌تواند به حج رود، حج وی حجة الاسلام به شمار نمی‌رود.

م « ۶۸ » ـ اگر به گمان این که استطاعت دارد به قصد عمره تمتع محرم گردد و همه اعمال حج تمتع (حجة الاسلام) را انجام دهد و بعد از آن آشکار شود که مستطیع نبوده است، محرم به شمار نمی‌رود و در صورتی که مستطیع گردد باید حجة‌الاسلام را بجا آورد.

(۲۷)

م « ۶۹ » ـ اگر به این گمان که مستطیع نیست، به نیت استحباب محرم گردد و اعمال عمره تمتع را انجام دهد و در مکه بداند مستطیع بوده است، لازم نیست دوباره به نیت حج واجب محرم شود؛ البته لازم است بقیه اعمال را به نیت وجوب بیاورد.

م « ۷۰ » ـ مستطیع نمی‌تواند نوبت خود را به مستطیع دیگری بدهد؛ هرچند اگر نوبت خود را به وی دهد، حج او (فرد دیگر) صحیح است.

م « ۷۱ » ـ مستطیع باید حج خود را بجا آورد و با بخشش هزینه حج به دیگری؛ هرچند پدر و مادر وی باشد، تکلیف از او برداشته نمی‌شود، و در صورتی که با بخشش هزینه حج به دیگری نتواند حج واجب خود را بجا آورد، بخشش وی جایز نیست؛ هرچند حج دیگری صحیح است.


 

ثبت‌نام برای حج

م « ۷۲ » ـ اگر به هنگام نام‌نویسی برای حج، استطاعت مالی دارد، ولی سازمان حج و زیارت برای سال‌های دیگر ثبت‌نام دارد، واجب است نام‌نویسی نماید و در غیر این صورت، حج بر عهده وی قرار می‌گیرد؛ هرچند استطاعت خود را از دست بدهد.

(۲۸)

م « ۷۳ » ـ اگر با شرایط زیر و بر اساس نام‌نویسی و قرعه‌کشی سازمان حج و زیارت به حج رود، مستطیع می‌باشد و باید حجة الاسلام را انجام دهد:

الف ـ هزینه کامل زیارت خود را از درآمدی که خمس آن داده شده است تهیه کند.

ب ـ هزینه زندگی یا حقوق مستمر در حد معمول زندگی با کفایت را دارا باشد.

ج ـ هرچند مسکن و اتومبیل شخصی ندارد می‌تواند با اجاره، منزلی را در شأن خود تهیه نماید.

د ـ وسایل زندگی را در حد معمول و متعارف و در شأن خود دارا باشد.

فرد یاد شده چون مقدار هزینه رفت وبرگشت برای حج و دیگر شرایط استطاعت را دارد و بعد از برگشت می‌تواند هزینه زندگی خود و عایله‌اش را تأمین نماید، مستطیع است.

م « ۷۴ » ـ اگر هزینه رفت وآمد به سفر مکه را دارد، ولی از طرف سازمان حج و زیارت زمانی برای ثبت‌نام اعلام نشده است؛ چنانچه سایر شرایط استطاعت را دارد و در همین سال ثبت‌نام می‌شود، باید پول خود را نگاه دارد و ثبت‌نام کند، و در غیر این صورت، مستطیع نمی‌باشد و نگه‌داری پول لازم نیست.

م « ۷۵ » ـ اگر مستطیع در رفتن به حج کوتاهی کند و نوبت خود را از دست دهد؛ هرچند با صرف هزینه‌ای زیاد، باید حج بگزارد؛ البته، در این راه نباید بر خلاف مقررات و قوانین عمل نماید.

م « ۷۶ » ـ اگر به هنگام استطاعت برای حج ثبت نام نماید، ولی پس از آن به پول سپرده شده در بانک نیازمند شود، می‌تواند پول خود را پس بگیرد؛ چرا که در این صورت، مستطیع نیست؛ خواه نوبت او در همان سال برسد یا در سال‌های بعد.

(۲۹)

م « ۷۷ » ـ اگر مستطیع پس از احرام و پیش از آن که عملی انجام داده باشد از دنیا برود، حج از او برداشته می‌شود، و اگر پیش از وارد شدن به حرم از دنیا برود؛ چنانچه سال اول استطاعت وی باشد، گزاردن حج بر عهده وی قرار نمی‌یابد و انجام آن بر وارثان وی واجب نمی‌باشد.

م « ۷۸ » ـ اگر برای سفر خارجی؛ مانند: زیارت سوریه نام‌نویسی کند و هزینه انجام حج نیز به همین میزان باشد؛ چنانچه سایر شرایط استطاعت را داشته باشد، باید حج بگزارد.

م « ۷۹ » ـ اگر کسی بعد از نام‌نویسی برای حج از دنیا برود و اجازه حج به یکی از وارثان وی داده شود که سایر شرایط استطاعت را دارد، وی مستطیع می‌گردد.

م « ۸۰ » ـ اگر برای حج ثبت‌نام نماید و وصیت کند که برای وی حج مستحبی بجا آورند و بعد از مرگ وی (نایب) که مستطیع گردیده است حج را به نیت خود و نه به نیابت از وی انجام دهد، نیابت تحقق نمی‌پذیرد، و حج تنها برای حج‌گزار صحیح و کافی است؛ نه برای میت؛ اگرچه حج‌گزار مرتکب گناه شده است.

م « ۸۱ » ـ اگر در کشوری زندگی می‌کند که حکومت آن غیر اسلامی یا ضد دینی است و برای گزاردن حج لازم باشد وجه و عوارض بسیاری به آن دولت دهد که به صورت طبیعی به تقویت آن حکومت می‌انجامد؛ چنانچه بجا آوردن حج منحصر به آن باشد، حج واجب است و در صورت امکان باید به کم‌ترین هزینه انجام شود.

م « ۸۲ » ـ اگر مستطیع در زمان حیات خود، هزینه رفت وبرگشت خویش و مخارج کسانی را که باید نفقه آنان را بپردازد متناسب با شأن خود و تا بازگشت خویش دارد و می‌توانسته حج بگزارد، ولی آن را تأخیر انداخته، حج بر عهده او قرار یافته است و چنانچه از دنیا برود، باید برای او حج بجا آورند؛ هرچند هزینه

(۳۰)

همسر، فرزندان و دیگر عیال وی از ترکه وی تأمین گردد و در صورتی که وصیت نکرده باشد، می‌توان حج وی را از میقات انجام داد و هزینه آن را از اصل مال پرداخت نمود.

م « ۸۳ » ـ کسی که برای حج اجیر شده و با درآمد آن مستطیع گردیده، ولی گمان داشته است که حج نیابی وی در زمان استطاعت از حج واجب خود کفایت می‌کند؛ در صورت حصول استطاعت در زمان حج دوم، حج نیابی باطل است و باید حج خود را انجام دهد، و اگر وقت حج نیابی گسترده است، آن را بعد از حج خود انجام دهد، و در غیر این صورت، کسی که برای وی نایب شده است و صاحب هزینه حج به شمار می‌رود، موضوع را مطرح نماید.

م « ۸۴ » ـ اگر مستطیع با احرام عمره تمتع وارد مکه گردد و پیش از انجام اعمال عمره یا کامل نمودن آن بعد از انجام آن بمیرد، همان مقدار بسنده است و حج از او برداشته می‌شود، ولی اگر بدون احرام عمره وارد مکه شود و در آن‌جا بمیرد، در صورتی که حج پیش از آن بر عهده او قرار یافته است، باید هزینه‌های حج از اصل ترکه او خارج نمایند و برای وی نایب بگیرند؛ هرچند ترکه وی برای هزینه‌های نیابت بسنده نباشد؛ البته، حج میقاتی بر عهده وی است و لازم نیست هزینه حج بعدی و هزینه گزاردن حج از منطقه وی پرداخت شود.

م « ۸۵ » ـ اگر شوهر به همسر خود وعده سفر حج دهد؛ چنانچه صرف وعده باشد، ادای آن لازم نیست و اگر در ضمن مهر قرار گرفته باشد، باید به آن عمل نماید.

م « ۸۶ » ـ اگر مستطیع به علت کهولت سن و بالا بودن قند خون یا بیماری‌های دیگر نتواند حج بگزارد؛ چنانچه پیش از آن از همه جهات؛ از جمله سلامت و توانایی جسمی مستطیع بوده، ولی بر انجام حج اقدام نکرده و حج بر وی مستقر

(۳۱)

شده است و در حال حاضر امید به بهبودی خود ندارد، واجب است نایب بگیرد تا برای وی حج بجا آورد.

م « ۸۷ » ـ اگر با اجیر شرط شود که بعد از مرگ موجر و کسی که باید برای او حج بگزارد و در سال نخست، حج را انجام دهد یا مدت آن مطلق و منصرف به سال اول باشد و اجیر اجاره را بپذیرد و خود بعد از آن مستطیع گردد، لازم است در سال نخستِ بعد از مرگ موجر، حج نیابی برای وی بگزارد و در غیر این صورت، باید حج خود را انجام دهد. در صورت نخست؛ اگر حج خود را بجا آورد، صحیح است؛ هرچند به سبب مخالفت با مفاد اجاره گناه کرده است، ولی در صورت دوم؛ چنانچه حج نیابی بگزارد، حج برای هیچ کدام واقع نمی‌شود و حج بر عهده وی قرار می‌گیرد که خود باید به هرگونه‌ای که می‌تواند حج را در سال بعد انجام دهد و اگر در آن سال حج نگزارد، در سال‌های بعد بی‌درنگ آن را انجام دهد.

م « ۸۸ » ـ تنها وصیت به حج بدون اجیر نمودن فرزند یا هر فرد دیگری، نیابت را بر وی واجب نمی‌سازد؛ هرچند وی وصیت را پذیرفته باشد؛ بنابراین، در فرض استطاعت فرزند و کسی که به او وصیت شده است، بعد از فوت پدر یا وصیت کننده، وی باید برای خود حج بجا آورد و نیابت، صحیح نمی‌باشد.

م « ۸۹ » ـ کسی که بر اساس وصیت دیگری و به‌نیابت از وی به مکه می‌رود در حالی که خود نیز استطاعت دارد؛ چنانچه بعد از نوبت یا قرعه وی و نیابت از او توان بر انجام حج یافته است باید برای وی حج گزارد، مگر آن که بدون اجاره و به صورت تبرعی به نیابت از وی به حج رود، که در این صورت، خود مستطیع است و باید حج خود را بجا آورد. البته، همان‌گونه که گذشت، به صرف وصیت و پذیرش دیگری، نیابت واجب نمی‌شود، مگر آن که پیش از استطاعت اجیر شود.

م « ۹۰ » ـ اگر همه هزینه‌های حج؛ جز هزینه «هدی» را دارد؛ چون هزینه

(۳۲)

هدی جزو استطاعت به شمار می‌رود، مستطیع نمی‌باشد.

م « ۹۱ » ـ اگر به کسی که مستطیع نیست هزینه حج را ببخشند، ولی وی استطاعت جسمانی نداشته باشد، پذیرش هزینه یاد شده و گرفتن نایب بر وی واجب نیست. همچنین است اگر وی را مهمان سازند.

م « ۹۲ » ـ اگر در میقات مستطیع شود و حجة الاسلام بجا آورد، بسنده است و در این صورت داشتن هزینه بازگشت خود و هزینه عایله خود تا زمان بازگشت، شرط استطاعت است.

م « ۹۳ » ـ همسر شهیدی که سرپرستی بچه‌های صغیر وی را بر عهده دارد و همچنین هر سرپرست دیگری نمی‌تواند هزینه‌های خود را از مال بچه‌های صغیر بردارد و حج بگزارد؛ هرچند نوبت حج وی به عنوان خانواده شهید به وی داده شده باشد.

م « ۹۴ » ـ پدربزرگی که همه شرایط حج را داراست و نوه‌ای دارد که نیازمند ازدواج است باید حج خود را مقدم دارد، مگر آن که هزینه ازدواج از مخارج عرفی او به شمار آید و نتواند هم هزینه ازدواج را بپردازد و هم به مکه رود.

م « ۹۵ » ـ اگر معتادی طبق مقررات کشوری و اداره بهداشت از رفتن به حج جلوگیری شود؛ چنانچه پیش از اعتیاد خود مستطیع بوده و می‌توانسته است حج بگزارد، حج بر عهده وی قرار یافته، و اگر پیش از اعتیاد استطاعت نداشته است، مستطیع به شمار نمی‌رود، مگر آن که بتواند با ترک اعتیاد، نظر مقامات را تأمین نماید و به مکه رود.

م « ۹۶ » ـ از منافع خمس و زکات با وجود سایر شرایط می‌توان مستطیع شد و خمس و زکات جزو ترکه میت به شمار می‌رود؛ چرا که به عنوان مصرف و از باب فی سبیل الله از طرف ولی امر به او داده می‌شود و وی مالک آن می‌گردد.

(۳۳)

م « ۹۷ » ـ کسی که بعد از عمره تمتع دیوانه شود لازم نیست وی را برای حج محرم کنند و بر دیوانه تکلیفی نیست.

م « ۹۸ » ـ اگر سرپرست، کودکان و اطفال غیر ممیز را ـ پسر یا دختر ـ همراه ببرد، بر وی واجب نیست آنان را محرم کند یا از طرف آنان حج انجام دهد، ولی چنانچه آنان را محرم نمود، واجب است اعمال حج را بر اساس وظیفه‌ای که دارد انجام دهد، و در غیر این صورت، در برخی از اعمال، طفل در احرام باقی می‌ماند و تا آن را تدارک و جبران نکند نمی‌تواند ازدواج نماید.

(۳۴)


 

نیابت در حج

م « ۹۹ » ـ مستطیع، خود باید به حج رود و حج نیابی از طرف او کافی نیست، مگر در مورد بیمار یا پیر و سالمند که توضیح آن خواهد آمد.

م « ۱۰۰ » ـ مستطیع نمی‌تواند در سال نخست استطاعت از طرف دیگری برای حج نایب شود یا حج استحبابی بجا آورد و اگر حج نیابی یا استحبابی بگزارد، باطل است.

م « ۱۰۱ » ـ کسی که برای گزاردن حج نیابی از دیگری اجیر شده است و با اجرت آن یا با مالی دیگر مستطیع می‌گردد، در صورتی که با وی شرط شده باشد حج را در سال نخست انجام دهد، لازم است حج نیابی را پیش اندازد و چنانچه تا سال بعد، استطاعت وی باقی ماند، حج خود را در سال بعد بجا آورد.

م « ۱۰۲ » ـ اگر کسی که حج بر او واجب شده است، آن را بجا نیاورد تا از دنیا برود، باید هزینه حج را از اموال وی بردارند و برای او نایب بگیرند. در این صورت، تا برای او نایب نگیرند، وارثان وی نمی‌توانند در آن مال دست ببرند و لازم است در همان سالی که از دنیا می‌رود حج را انجام دهند و تأخیر انداختن آن جایز نیست. البته، نایب گرفتن برای حج میقاتی کفایت می‌کند و چنانچه در آن سال

(۳۵)

نمی‌توانند جز از وطن وی اجیر بگیرند لازم است چنین کنند و هزینه‌های آن از اصل مال خارج می‌شود. همچنین اگر در آن سال نتوانند از میقات اجیر بگیرند، مگر آن که مزد بیش‌تری بپردازند که از حد متعارف خارج نمی‌گردد، لازم است اجیر بگیرند و آن را تأخیر نیندازند و چنانچه وصی یا وارث کوتاهی کنند و آن را تأخیر اندازند و ترکه و مال از بین برود، ضامن آن هستند.

م « ۱۰۳ » ـ اگر میت، مال و ترکه‌ای نداشته باشد، گزاردن حج بر وارث واجب نمی‌شود.

م « ۱۰۴ » ـ اگر از سال‌های قبل مستطیع باشد و در حال حاضر به سبب کسالت خود نمی‌تواند با هواپیما مسافرت نماید، و وسیله دیگری غیر از هواپیما برای او فراهم نباشد نمی‌تواند نایب بگیرد و باید در وقت توانایی به حج رود و چنانچه قدرت بر آن نیابد تا از دنیا رود، باید از ارث وی برای او حج نیابی بگزارند و در صورتی که از سال‌های پیش استطاعت نداشته است، در فرض یاد شده مستطیع نمی‌گردد.

م « ۱۰۵ » ـ کسی می‌تواند نایب شود که بالغ، عاقل، مؤمن و مورد اطمینان باشد که عمل حج را انجام می‌دهد و همه احکام و مسایل مورد نیاز را؛ هرچند به راهنمایی دیگری، بداند و بر عهده وی حج واجب قرار نگرفته باشد و برای انجام ندادن برخی از اعمال حج، عذر نداشته باشد.

م « ۱۰۶ » ـ کسی که برای وی نایب شده است در صورتی از عهده حج بیرون می‌آید که نایب، اعمال حج را به طور صحیح انجام دهد. البته، اگر نایب بعد از احرام و داخل شدن در حرم بمیرد، حج از وی برداشته می‌شود؛ خواه حج تبرعی بگزارد یا حجة‌الاسلام.

م « ۱۰۷ » ـ لازم نیست بعد از انجام عمل از سوی نایب، اطمینان به صحت

(۳۶)

کرده وی داشته باشد و اگر به درستی آن شک دارد، حکم به صحت آن می‌شود و حج نیابی صحیح است؛ هرچند قبل از عمل، شک داشته باشد.

م « ۱۰۸ » ـ از کسی می‌توان نایب شد که مسلمان باشد و در صورتی که برای حج واجب نایب شده است وی مرده باشد، یا اگر زنده است، حج بر عهده او قرار گرفته باشد و خود به سببی، مانند بیماری و امید نداشتن به بهبودی یا پیری و کهولت سن نتواند به حج رود. البته، حج استحبابی چنین شرطی را ندارد. بلوغ و عقل در نایب گیرنده و همگونی در جنسیت میان نایب و وی شرط نیست.

م « ۱۰۹ » ـ نایب باید در عمل، قصد نیابت نماید و کسی را که برای وی نایب شده است در نیت تعیین کند؛ هرچند به اجمال باشد و لازم نیست نام او را ذکر کند. البته، یاد نمودن نام وی مستحب است.

م « ۱۱۰ » ـ هزینه لباس احرام و قربانی در حج نیابی بر اجیر است، مگر در صورتی که شرط شود مستأجر باید آن را پرداخت نماید. همچنین است اگر اجیر، کار حرامی انجام دهد که کفاره دارد؛ در این صورت، کفاره بر عهده اوست؛ نه مستأجر.

م « ۱۱۱ » ـ نایب در طواف نسا باید قصد کسی را که از وی نایب شده است نماید.

م « ۱۱۲ » ـ اگر نایب طواف نسا را به طور صحیح انجام ندهد، زن بر او حلال نمی‌شود و بر کسی که از طرف او نایب شده است چیزی نیست.

م « ۱۱۳ » ـ اجیر گرفتن کسی که وقت اتمام حج تمتع را ندارد و وظیفه وی عدول به افراد است برای کسی که وظیفه او حج تمتع است جایز نیست، مگر آن که وی را در وسعت و گستردگی وقت اجیر کرده باشد و بعد از آن، وقت کم آید که در این صورت، نایب باید عدول نماید و حج وی از کسی که برای او نایب شده کافی است.

(۳۷)

م « ۱۱۴ » ـ در حج واجب، یک نفر نمی‌تواند در یک سال از چند نفر نایب شود، ولی در حج مستحبی اشکال ندارد.

م « ۱۱۵ » ـ کسی که حج بر عهده او ثابت شده و سال اول استطاعت به حج نرفته است اگر به سبب بیماری یا پیری قدرت گزاردن حج ندارد یا برای او سختی و مشقت دارد؛ چنانچه امید به بهبودی و توانمندی خود ندارد، باید نایب بگیرد و اگر حج بر عهده وی قرار نگرفته باشد، گزاردن حج بر او واجب نیست.

م « ۱۱۶ » ـ بعد از آن که نایب، حج را بجا آورد، گزاردن حج از صاحب عذر برداشته می‌شود و لازم نیست خود حج بگزارد؛ اگرچه عذر وی برطرف شود، ولی چنانچه قبل از تمام شدن اعمال حج، عذر وی برطرف شود؛ خواه پیش از احرام باشد یا بعد از آن، باید خود به حج رود و حج بجا آورد.

م « ۱۱۷ » ـ کسی که گزاردن حج بر او واجب شده است؛ خواه سال استطاعت وی باشد یا حج بر عهده او قرار یافته باشد، نمی‌تواند از طرف دیگری نایب شود، و اگر نیابت کند، باطل است؛ خواه حکم مسأله را بداند یا نداند.

م « ۱۱۸ » ـ اگر کسی که برای انجام دادن حجة‌الاسلام اجیر شده است بعد از احرام و داخل شدن در حرم بمیرد، بسنده است و لازم نیست برای او حج بجا آورده شود و اگر قبل از احرام یا بعد از آن و پیش از داخل شدن در حرم بمیرد، باید دوباره اجیر بگیرند. همچنین است کسی که برای خود به حج رود.

م « ۱۱۹ » ـ اگر با اجیر قرار نگزارند که مزد ویژه عمل است یا در مقابل عمل و هزینه رفت و آمد، و اجیر پیش از داخل شدن به حرم از دنیا رود، تنها سزاوار گرفتن مزد تا مکان مرگ خود می‌گردد.

م « ۱۲۰ » ـ در مسأله پیش گفته شده، اگر اجیر بعد از احرام و داخل شدن در حرم بمیرد، مزد احرام را نمی‌توان گرفت؛ اگرچه حج از مرده برداشته می‌شود، و

(۳۸)

اگر برخی از اعمال را بجا آورد و بمیرد، مزد آن اعمال را می‌گیرد، و اگر اعمال را به گونه‌ای بجا آورده است که در عرف گفته می‌شود عمره و حج گزارده، مستحق همه اجرت است؛ اگرچه برخی از اعمال را که به‌درستی حج ضرر نمی‌زند و به اعاده نیاز ندارد، به سبب فراموشی انجام نداده باشد.

م « ۱۲۱ » ـ پسندیده است نایبی که خود حج واجب را بجا نیاورده است بعد از عمل نیابت، برای خود عمره مفرده بگزارد.

م « ۱۲۲ » ـ کسی که برای حج تمتع اجیر شده است می‌تواند برای طواف یا ذبح یا سعی یا انجام عمره مفرده اجیر دیگری شود و همچنین می‌تواند بعد از حج برای خود طواف و عمره مفرده بجا آورد.

م « ۱۲۳ » ـ کسی را که از انجام برخی از اعمال حج عذر دارد نمی‌توان اجیر نمود، و اگر وی آن اعمال را به صورت تبرعی و به نیابت از دیگری انجام دهد، نمی‌توان به آن بسنده کرد.

م « ۱۲۴ » ـ مستطیع نمی‌تواند در میقات به نیابت از دیگری محرم شود و به مکه رود و عمره تمتع را از طرف وی انجام دهد و در این صورت، احرام وی باطل است و باید به میقات باز گردد و از آن جا برای خود محرم شود.

م « ۱۲۵ » – کسی که از انجام دادن برخی از اعمال حج عذر دارد نمی‌تواند نایب گردد و اگر اجیر شده باشد، باید مزد را به صاحبش برگرداند، مگر این که از طرف صاحب آن در نایب گرفتن اجازه داشته باشد که در این صورت می‌تواند دیگری را در اصل عمل حج نایب کند، و در صورتی که بدون اجازه، نیابت را به دیگری واگذار کند و او عمل را انجام دهد، حج از طرف کسی که وی نایب او شده است واقع می‌شود، ولی پول را باید به صاحبش برگرداند و صاحب پول ضامن چیزی نیست و اجیر اول باید اجرت نایب را بپردازد.

(۳۹)

م « ۱۲۶ » ـ اگر اجیر و نایب ناچار باید نیمه شب از مشعر برای انجام کارهای لازم در منا به آن جا برود، با توجه به این که دارای عذر است و نمی‌تواند به اختیار در مشعر وقوف نماید، نیابت وی صحیح نیست، و اگر قبل از به وجود آمدن عذر، اجیر شده باشد، باید حج را بجا آورد و وقوف اختیاری را درک نماید.

م « ۱۲۷ » ـ نایب گرفتن از میقات بسنده است؛ هرچند برای فرد زنده باشد، و خود باید نایب بگیرد و نایب گرفتن دیگری برای وی کافی نیست، مگر آن که از طرف او وکالت داشته باشد.

م « ۱۲۸ » ـ عمره مفرده یا طواف استحبابی را می‌توان به نیابت از چند نفر انجام داد، و در اعمال آن؛ از جمله طواف نسا، لازم است از طرف همه نیت نماید.

م « ۱۲۹ » ـ کسی که در روز عید، قبل از حلق دست‌گیر و زندانی شده لازم است خود برای خود نایب بگیرد و دوستان یا آشنایان وی نمی‌توانند بدون خواسته وی، نایب او گردند، و برای خارج شدن از احرام باید به منی بیاید و حلق یا تقصیر کند و اعمال ویژه آن را انجام دهد و اگر نمی‌تواند، خود حلق یا تقصیر نماید و موهای خود را به منی بفرستد و برای اعمال ویژه آن نایب بگیرد.

م « ۱۳۰ » ـ اگر نیابت کسی را بپذیرد، ولی در میقات بر اثر اشتغال زیاد از نیابت غافل گردد و برای خود محرم شود؛ چنانچه بعد از آن متوجه شود، باید عمره و حج را به همان نیت اول به پایان رساند، و احرام دوم و نیابی صحیح نیست، مگر آن که احرام اول باطل باشد؛ مانند آن که حج بر او واجب نبوده و وی نیت حجة الاسلام کرده است.

م « ۱۳۱ » ـ اگر در میقات برای خود به صورت صحیح محرم شود و تلبیه گوید؛ هرچند حج واجب خود را پیش از آن بجا آورده باشد، نمی‌تواند برای دیگری؛ مانند پدر، مادر یا یکی از خویشاوندان، حج تبرعی بگزارد و نیت خود را تغییر

(۴۰)

دهد، بلکه باید عمل را به همان نیتی تمام کند که در احرام داشته است.

م « ۱۳۲ » ـ اگر نایب در احرام عمره تمتع بعد از این که وارد مکه شد شک کند که نیت نیابت کرده است یا نه، چون در نیت، گذراندن معنای عمل در ذهن لازم نیست؛ چنانچه در حال احرام، انگیزه وی نیابت بوده است، باید عمل را به نیابت انجام دهد، و اگر در انگیزه خود شک دارد، باید اعمال را به نیت اجمالی (همان نیت در احرام) به پایان برساند، و در نیابت، به آن اکتفا نمی‌شود و نمی‌توان آن حج را نیابی به شمار آورد.

م « ۱۳۳ » ـ اگر محرم در روز نهم ذی‌حجه و در عرفات دیوانه شود و تا آخرین وقتی که همراهان او می‌توانستند در مکه بمانند بهبودی نیابد؛ چون دیوانه است، تکلیف ندارد، و نمی‌توان برای او نایب گرفت، و اگر عاقل گردد، حکم اشخاص محرم دیگر را دارد.

م « ۱۳۴ » ـ کسی که برای عمره تمتع محرم شده است؛ هرچند مستحبی باشد، نمی‌تواند در اصل عمره یا حج برای دیگری نایب شود، بلکه باید عمل خود را به پایان رساند، ولی اگر فردی که از طرف وی نایب می‌شود تنها نتواند طواف و سعی خود را انجام دهد و بتواند دو وقوف را درک کند و بقیه اعمال را نایب بگیرد، جایز است دیگران را در طواف و سعی و اعمال دیگر نایب قرار دهد؛ هرچند نایب، خود حج یا عمره بگزارد.

م « ۱۳۵ » ـ اگر به سبب عذر یا وظیفه‌ای که دارد وقوف اضطراری انجام دهد؛ چنانچه برای نمونه همراه بیماران و ناتوانانی بوده است که باید با آنان باشد و آنان در وقوف اختیاری عذر داشته‌اند، برای وی هم اشکال ندارد، ولی اگر نایب کسی شده است، نیابت او درست نیست.

م « ۱۳۶ » ـ اگر در مرتبه نخست، حج بجا آورد و در مرتبه بعد دوباره به وی

(۴۱)

مأموریتی در مکه داده شود می‌تواند برای دیگری؛ مانند: پدر یا مادر، حج نیابی انجام دهد، و در این صورت، حج از عهده او (دیگری) برداشته می‌شود، مگر آن که سال اول، مستطیع نبوده است و امسال مستطیع شده باشد.

م « ۱۳۷ » ـ اگر نایب در سفر اول خود در منی به‌جای تیغ با ماشین ته‌زن سر خود را بتراشد، چون حلق برای کسی که نخستین بار حج می‌گزارد (صروره) متعین نیست و حلق با ماشین ته‌زن هم کافی است، نیابت وی صحیح است و چیزی بر او واجب نمی‌باشد و سفر نخست وی تأثیری در سفرهای بعد ندارد.

م « ۱۳۸ » ـ زنانی که به سبب عذر، مشعر را به صورت اضطراری درک می‌کنند و سپس به منی می‌روند می‌توانند از طرف دیگران نایب شوند، ولی نیابت بقیه صاحبان عذر صحیح نیست.

م « ۱۳۹ » ـ اگر برای گزاردن حج از طرف میت نایب شود و در وقت عقد اجاره برای انجام مناسک عذری نداشته باشد، ولی چند سال بعد از انجام حج متوجه شود که در وقوف مشعرالحرام با زن‌ها و بیماران به عنوان راهنما، وقوف اضطراری داشته و به منی رفته و غافل بوده است که نایب باید وقوف اختیاری داشته باشد، حج نیابتی وی صحیح است و سزاوار مزد آن می‌باشد.

م « ۱۴۰ » ـ در یک سال، بیش از یک حج واقع نمی‌شود و نمی‌توان هم حج خود را انجام داد و هم برای دیگری؛ مانند پدر یا مادر، حج نیابی بجا آورد.

م « ۱۴۱ » ـ اگر به عنوان نیابت محرم شود و به مکه آید و در آن جا بداند که خود، مستطیع است، احرام وی صحیح نمی‌باشد و باید باز گردد و برای عمره تمتع خود محرم شود و وظیفه خود را انجام دهد، و نمی‌تواند برای کسی که وی از آن نایب شده است نایب دیگری بگیرد، مگر آن که اجازه داشته باشد یا اجیر شدن وی برای مطلق تحصیل حج باشد.

(۴۲)

م « ۱۴۲ » ـ اگر نایب عمره تمتع را انجام داده باشد و بعد ناچار شود به وطن خود بازگردد، نمی‌تواند بقیه اعمال را به دیگری واگذار نماید تا حج تمتع را انجام دهد.

م « ۱۴۳ » ـ ایمان نایب در اصل نیابت حج و در ذبح و در همه اعمالی که نیابت در آن جایز است؛ مانند: رمی و طواف، شرط است.

م « ۱۴۴ » ـ اگر همه اختیارات اموال فرد دیگری که نمی‌تواند حج را بجا آورد داشته باشد، وی می‌تواند شخصی را بدون تذکر به صاحب مال، برای حج او اجیر نماید؛ چرا که در این صورت، وکالت عملی و ضمنی نسبت به تمام کارهای وی دارد و نایب گرفتن در مورد وی صادق است، و حجة‌الاسلام از طرف وی واقع می‌شود؛ خواه حق زحمت اجیر را از مال خود بپردازد یا از مال صاحب مال.

م « ۱۴۵ » ـ اگر کسی که حج بر وی مستقر شده است، پیش از انجام اعمال حج و احرام دیوانه شود، نمی‌توان برای وی نایب گرفت؛ چنانچه حج تبرعی از وی نیز صحیح نیست.

م « ۱۴۶ » ـ اگر پس از استطاعت مالی برای حج ثبت نام نماید و بعد از آن که نوبت وی فرا رسید و پیش از احرام بمیرد و در عین حال کسی؛ مانند: پسر خود را نایب قرار داده است که برای او حج بجا آورد، و نایب، خود استطاعت مالی دارد، ولی در ثبت نام، مسامحه و کوتاهی کرده باشد؛ به گونه‌ای که شاید اگر اسم می‌نوشت، قرعه، در همان سال اول به نام وی در می‌آمد و نوبت وی فرا می‌رسید؛ چون فعلیت طریقی از طرف کسی که وی برای او نایب شده است حاصل می‌باشد، تنها باید حج نیابی را بگزارد و نمی‌تواند برای خود حج نماید.

م « ۱۴۷ » ـ اگر اجیر برای گزاردن حج بلدی نایب شود؛ چنانچه غفلت نماید و از محل دیگری به حج رود، لازم نیست به آن محل بازگردد و از آن‌جا به حج رود و

(۴۳)

چنانچه حج را انجام دهد، صحیح است و سزاوار مزد آن می‌باشد.

م « ۱۴۸ » ـ نایب باید بر طبق فتوای مرجع تقلید خود اعمال حج را انجام دهد، ولی اگر با او شرط شود که به‌گونه‌ای خاص عمل را بیاورد، باید طوری عمل کند که مراعات وظیفه خود و شرط ذکر شده را بنماید.

م « ۱۴۹ » ـ اجیر و مستأجر در عقد اجاره حج لازم نیست از یک‌دیگر بپرسند که مقلد چه کسی هستند و اجیر لازم است بر اساس تقلید خود عمل کند.

م « ۱۵۰ » ـ بر نایب لازم نیست خود را پس از بازگشت از حج بلدی به محل کسی که برای وی نایب شده است برساند.

م « ۱۵۱ » ـ اگر پدر به پسر بزرگ انجام حج نیابی را سفارش نماید و بمیرد و پسر بزرگ به سبب ارث بردن مستطیع شود؛ چنانچه امکان فروش ارث و تبدیل آن به وجه نقد برای تأمین هزینه‌های حج را دارد، باید نخست حج خود را بجا آورد، و سپس برای پدر حج گزارد یا دیگری را برای وی نایب بگیرد.

م « ۱۵۲ » ـ نایب می‌تواند در طواف عمره تمتع یا طواف حج، طواف را در غیر زمان حج بجا آورد.

م « ۱۵۳ » ـ اگر حج بر عهده مستطیع قرار بگیرد و وی به حج نرود تا توانمندی و قدرت مالی خود را از دست دهد، نمی‌تواند دیگری را نایب بگیرد تا از طرف وی به تبرع حج بگزارد؛ چرا که از شخص زنده نمی‌توان نایب شد، مگر در صورتی که وی به سبب پیری و کهولت سن یا بیماری نتواند به حج برود و از بهبودی تا آخر عمر ناامید گردد.

م « ۱۵۴ » ـ گزاردن حج به نیابت از حضرت ولی عصر ـ ارواحنا له الفدا ـ بسیار مطلوب و پسندیده است و اشکالی ندارد؛ هرچند ایشان، خود در مراسم حج

(۴۴)

تشریف داشته باشند.

م « ۱۵۵ » ـ اگر مستطیع وصیت نماید که از اصل ترکه وی برای او حج بلدی انجام شود و وصی وی همه شرایط استطاعت جز باز بودن راه را به جهت شرکت نکردن در نام‌نویسی حج داشته باشد و وی پیش از آن نیز مستطیع نبوده است، در حال حاضر مستطیع به شمار نمی‌رود و می‌تواند برای حج نیابی اجیر شود، ولی چنانچه بدون این که اجیر شود خود را به میقات برساند، نمی‌تواند حج نیابی بجا آورد و باید برای خود حج بگزارد.

م « ۱۵۶ » ـ اگر نایب در قربانی شخص دیگری را وکیل نماید، بر ذبح کننده لازم نیست نام میت و کسی که نایب اول از طرف وی نایب شده است را ببرد، بلکه چنانچه نایب دوم نیت کند که آنچه را انجام می‌دهد از طرف نایب اول است، صحیح می‌باشد.

م « ۱۵۷ » ـ اجیر می‌تواند شرط نماید که برای طواف نسا یا عمل دیگری که نیابت‌بردار است نایب بگیرد و اگر عذر دارد، می‌تواند آن را نپذیرد، مگر در قربانی که شرط نمودن آن لازم نیست.

م « ۱۵۸ » ـ اگر احتمال عقلایی می‌دهد که نمی‌تواند اعمال حج را به گونه عادی انجام دهد و ممکن است حج تمتع را به اِفراد بدل کند، می‌تواند از حج واجب نیابت کند، ولی چنانچه وظیفه او عدول به اِفراد باشد، کسی که برای وی نایب شده است نباید به آن بسنده نماید.

م « ۱۵۹ » ـ نایبی که در وقت قبول نیابت برای حج معذور نبوده است و بعد از عقد اجاره در موقع عمل یا پیش از محرم شدن عذر می‌یابد و در هر عذر بر اساس وظیفه صاحبان عذر رفتار نماید، حج وی از صاحب حج بسنده می‌باشد.

(۴۵)

م « ۱۶۰ » ـ اگر اجیر به هنگام اجیر شدن عذری نداشته باشد و در میان عمل عذر بیابد، نیابت وی صحیح است و سزاوار مزد عمل خود می‌باشد.

م « ۱۶۱ » ـ اگر به سبب ندانستن مسأله اجیر شود و وقوف اختیاری مشعر را درک نکند، نیابت وی صحیح نیست و حج وی از کسی که برای وی نایب شده است کفایت نمی‌کند، و باید هزینه حج را باز گرداند و خود با عدم عذر نسبت به درک اختیاری مشعر باید با انجام عمره مفرده از احرام خارج گردد. همچنین است اگر برای دیگری حج تبرعی انجام دهد.

م « ۱۶۲ » ـ کسی که نمی‌تواند اعمال اختیاری حج را انجام دهد صاحب عذر است و نمی‌تواند نایب شود، ولی مباشرت در ذبح در حال اختیار لازم نیست، و کسی که نمی‌تواند ذبح کند، می‌تواند برای حج نایب شود و خود برای ذبح نایب بگیرد.

م « ۱۶۳ » ـ کسی که نمی‌تواند قرائت نماز را به صورت صحیح بخواند، نیابت وی باطل است، و اگر از قرائت صحیح معذور نباشد، می‌تواند نایب شود و قرائت خود را درست کند.

م « ۱۶۴ » ـ اگر کسی که نایب می‌گیرد؛ خواه برای خود نایب بگیرد یا برای دیگری، در وقت نیابت بداند که نایب صاحب عذر است، نایب سزاوار اجرت و مزد نمی‌باشد و حج گزاردن وی از حجة‌الاسلام او کفایت نمی‌کند.

(۴۶)


 

حج استحبابی

م « ۱۶۵ » ـ کسی که شرایط وجوب حج؛ مانند: بلوغ و استطاعت را ندارد، در صورت امکان، پسندیده است حج بگزارد. همچنین بر کسی که حج واجب خود را انجام داده است مستحب است دوباره به حج رود و تکرار حج در هر سال مستحب است.

م « ۱۶۶ » ـ مکروه است پنج سال پی درپی رفتن به حج ترک شود و مستحب است در وقت خارج شدن از مکه نیت بازگشت نماید و قصد برنگشتن مکروه است.

م « ۱۶۷ » ـ مستحب است از طرف خویشاوندان و دیگران به صورت تبرعی حج بجا آورد؛ خواه زنده باشند یا مرده.

م « ۱۶۸ » ـ گزاردن حج و انجام طواف از طرف حضرات معصومان علیهم‌السلام پسندیده است و همچنین شایسته است از طرف دیگران؛ به شرط آن که در مکه نباشند یا معذور باشند، طواف انجام دهد.

م « ۱۶۹ » ـ کسی که هزینه‌های حج را ندارد؛ چنانچه می‌تواند قرض نماید و آن را ادا کند، مستحب است با قرض گرفتن حج بگزارد.

(۴۷)

م « ۱۷۰ » ـ با مال حرام نمی‌توان به حج رفت ولی اگر مال او مشتبه است و علم به حرمت آن ندارد، می‌تواند آن را هزینه گزاردن حج نماید.

م « ۱۷۱ » ـ بعد از انجام حج استحبابی می‌توان ثواب آن را به دیگری هدیه نمود؛ همچنان که در وقت شروع می‌توان آن را نیت کرد.

م « ۱۷۲ » ـ کسی که توانایی مالی ندارد تا با آن حج بجا آورد، مستحب است هرچند با اجاره دادن خود و نیابت از دیگری، به حج رود.

(۴۸)

(۴۹)       

مطالب مرتبط