فقه حکمت گرا در فقه و سیاست منتقد فقه مصلحت گرا

فقيه حكمت‌گرا حضرت آيت الله العظمي نكونام ؛ منتقد سرسخت فقه و سياست مصلحت‌گرا

 

آیت الله نکونام: فقه حکمت گرا در فقه و سیاست منتقد فقه مصلحت گراست.

ما فقه را با رویکردی حکمت گرا نوشته ایم. این رویکرد در برابر خود ظاهرگرایی را دارد. ظاهرگرایی برای خود رویکردهای متفاوتی دارد. فقه مصلحت گرا یکی از شعبه های فقه ظاهرگراست که ما در فقه و به تبع آن در سیاست، بیشترین انتقاد خود را نسبت به این رویکرد داریم؛ زیرا مصلحت گرایی بسیار می شود که خود را در پوسته حکمت گرایی پنهان می کند بدون این که وصولی به کنه مطلب داشته باشد. نخستین تفاوت فقهی که با رویکرد حکمت گرایی نوشته می شود با فقه مصلحت گرا در معرفت منسجم و همه جانبه حکمت گرایی است، اما مصلحت گرایی، به دلیل اینکه به ظاهرگرایی مبتلاست، چنین توان و جمعیتی را ندارد. مهم ترین تفاوت فقه حکمت گرا با فقه مصلحت گرا در این است که فقه حکمت گرا به هیچ وجه چیزی به نام حکم ثانوی ندارد و تمامی احکام آن اولی است و توانمندی فقیه حکیم در شناخت دقیق موضوعات، سبب می شود وی حکم اولی ویژه و مختص به آن موضوع را که با نظام دقیق اجتهاد و استنباط حکم و بر پایه ملکه قدسی یا ولایت موهبتی به آن دست یافته است، بر آن بار نماید.

فقه حکمت گرا و قانون حکیمانه برآمده از آن، چون بر پایه موضوع شناسی و ملاک یابی مطرح می شود، دانش آموختگان آن به تقلیدگرایی بدون دلیل که با روحیه عافیت طلبی و سهل انگاری سازگار است، آلوده نمی شوند و تحقیق گرایی تلاش محور با استفراغ وسع در هر مسأله ای جایگزین آن می گردد و می تواند به توجیه بسیاری از گزاره های دینی و بیان استدلال یا دست کم تبیین حکمتهای آن بپردازد. حقوق مبتنی بر چنین فقهی است که می تواند به مباحثه و مناظره با حقوق لیبرال دموکراسی و فلسفه های سکولاری بنشیند؛ چنانکه سازمان ملل و دولت ها با فقه و حقوق و با قانون اداره می شوند، نه با فلسفه یا عرفان و یا دیگر علوم. این امر اهمیت فقه، حقوق و قانون را در نظام زندگی بشر می رساند.

 

 

 

 

مطالب مرتبط