عالمان انزوایی در هاله تقدس، عالمان سلحشور مورد افترا

آیت الله نکونام: عالمان انزوایی در هاله تقدس، عالمان سلحشور و آزاده مورد افترا

باید در پی فهم درست از ماجراهای سیاسی بود و ساده لوح نگردید. ساده لوحی و ندانستن سیاست در قضایایی که دارای چند بُعد است بیشترین ضربه را به فرد ناآگاه وارد می آورد و هم سلامت دنیا را از او می گیرد و هم او را از سعادت اخروی باز می دارد. ما می دانیم تمامی این عالمان شیعی مؤمن بوده اند، اما دلیل آنکه برخی مورد اتهام های آن چنانی قرار می گیرند و برخی در هاله تقدسی که دارند و واقعی هم هست، باقی می مانند و کسی قداست آنان را نمی شکند، چیست؟ چرا برخی عالمان برای بعضی خطرناک هستند و بعضی نه؟ شما باید در تاریخ بیندیشید و فلسفه تاریخ را دنبال کنید و بدانید معاویه چه نقشه ای را طراحی کرد که توانست نیروی عظیمی را که در صفین علیه او بود در هم بشکند و آن را مضمحل سازد. حضرت امیرمؤمنان علیه السلام که مشکل فاعلی نداشتند و معصوم بودند و علوم اولین و آخرین را در اختیار داشتند، اما با چه مشکلات قابلی درگیر بودند که سربازان ایشان از آن حضرت پیروی نداشتند و به گرد دیگران همچون اشعث جمع می شدند؟ جامعه اگر آگاهی نداشته باشد کمتر می تواند واقعیت ها را ملاحظه نماید و کمتر به واقعیت ها دست می یابد. زمان طاغوت، شاه بهترین عزاداری ها را در مدرسه سپهسالار سابق که به مدرسه شهید مطهری تغییر نام یافت برگزار می کرد و افتخار می کرد شاه شیعه هست و این کارها را نه از روی اعتقاد، بلکه برای اینکه پایگاه مردمی پیدا کند انجام می داد. در چنین موقعیتی برخی عالمان، شاه را سلطان شیعه می دانستند.

خداوند علامه طباطبایی را رحمت کند، ایشان ده سال از بهترین سالهای عمر ایشان در تبریز به کشاورزی و باغ داری تلف شد. کسی مثل علامه طباطبایی برای ده سال در غربت تبریز باغبانی می کند. البته غربت از لحاظ اینکه با مقام علمی و معنوی ایشان سازگار نبود. زمانی که علامه علامه بود کسی از ایشان استفاده نکرد و وقتی ایشان به قم آمدند ضعف پیری را داشتند. خداوند آقای گلپایگانی را رحمت کند، ایشان نیز زمانی که فقیه ماهری بودند درس خلوتی داشتند اما در زمان مرجعیت و پیری که وقت استراحت ایشان بود درسی شلوغ داشتند. عجب روزگاری است این دنیا. ایشان را در زمان پیری به سختی سوار خودرویی می کردند و با هزار زحمت بر روی منبر می رفت و با سختی درس می گفتند اما همین شاگردان در دوره جوانی ایشان که فقیهی مبرز بودند در مجلس درس وی حاضر نمی شدند. روی این مسائل باید فکر کرد و ساده نبود.

مطالب مرتبط