جامعه اسلامی و آزادی

_ آیت الله عبدالله جوادی آملی: آزادی، مفهومی گسترده دارد، 
به گونه ای که معنای کلی آن، رهایی از هر بند است.
آزادی با این جامعیت، اطلاق ذاتی دارد.

روشن است که آزادی به معنای گسترده اش، بدون مرز بندی، هرگز به دست نیامده؛
نه مقدور است و نه مطلوب،

زیرا انسان که محدود است، هرگر نمی تواند رهای مطلق باشد.

_آیت الله نکونام: آزادی به معنای رهایی نیست. آزادی امری تدریجی و متناسب است و اطلاق ذاتی ندارد.

آزادی، رخ گشایی از کمال ویژه طبیعی و مستور، به صورت تدریجی و متناسب، و حراست از آن کمال فعلی و داشته، است. «آزادی» با «رهایی» تفاوت دارد. رهایی، نوعی گریز از مرکز است. برای نمونه، افتادن کاسه ای از دست، به معنای رها شدن آن است و چنین نیست که صفتی به آن اضافه شود و بر صفتی دیگر آید. بنابراین، آزادی همواره معنایی مثبت دارد و آنچه آزادی منفی خوانده می شود، رهایی است که به اشتباه، نام آزادی گرفته است. هر پدیده ای برای آزادی خود با انواع محدودیت ها مواجه است. یکی از این محدودیت ها قوانین حاکم و پایدار بر ناسوت است. برای نمونه، تدریج و کندی سرعت باز شدن، یکی از این محدودیت هاست. چنین محدودیتی، طبیعی و فطری است و سبب می شود باز شدن به خودی خود، فعلی محدود باشد.

آزاد شدن هم چنین سبب برخورد، اصطکاک، شکستگی و تعارض با دیگر پدیده ها می شود و این محدودیتی بیرونی است که بر آنها عارض می شود. برای مصون ماندن از چنین عوارضی، باید آزادسازی را به گونه ای کنترل شده و مهار شدنی و در یک عبارت مختصر، به «تناسب» انجام داد؛ بنابراین، افزون بر محدودیت داخلی آزادی، محدودیتی خارجی نیز بر آن آورده می شود.

مفسر محترم، در عباراتی که از وی نقل شده است آزادی را به «رهایی از هر بند» معنا می کند و ما تفاوت آزادی با رهایی را گفتیم و در پایان آن را « اجرای احکام عقلانی » می گیرد. چنین تعریفی از آزادی، اصطلاح سازی بدون توجه به مفهوم و معنای واژه آزادی است. وی هم چنین آن را رهایی مطلق معنا می کند؛ در حالی که گفتیم آزادی، مفهومی نسبی دارد و از دو جهت _ یعنی تدریجی که دارد و نیز تناسبی که باید داشته باشد _ محدود می شود؛ بنابراین نمی شود برای آن، اطلاق ذاتی را تصور کرد.

_ شهید مطهری: آزادی، لزوم عدم ایجاد مانع است. 
این لزوم درباره انسان صادق است فقط و درباره گیاه به هیچ وجه صادق نیست؛
هرچند گیاه هم دارای حقوقی است.

درباره حیوان فقط آنجا که موجب اذیت در کار باشد، نباید ایجاد اذیت و آزار کرد؛
ولی این معنا غیر از آزادی مصطلح است. پس آزادی از مختصات انسان است.  

_ آیت الله نکونام: عدم ایجاد مانع، معنای لازمی آزادی است. آزادی برای تمامی پدیده هاست و از مختصات انسان نیست

آزادی پدیده ای طبیعی برای تمامی پدیده هاست که خروج تدریجی و تناسب موزون را همراه دارد و پدیده ای نیست که برای آزادی و نمایش کامل ویژه خود تلاش نداشته باشد؛ خواه انسان باشد، یا حیوان یا گیاه و یا جمادات. هر کسی در حال آزادسازی کمون خویش و شکوفایی آن است. آزادی در خارج یکی از اوصاف پدیده ها و معقول ثانی فلسفی است که در نهاد هر پدیده با او موجود می شود و توسعه پیدا می کند. عروض آن در ذهن، و اتصافش در خارج است و از این جهت همانند علم، قدرت و زیبایی است و امری اعتباری نیست. هر کسی آزادی را به تناسب شعور و درکی که دارد، می یابد. آزادی قابل لمس و حس نیست، اما از سنخ معناست و برای عقل قابل فهم است؛ ولی معنایی که در ضمن پدیده ای وجود دارد و با او رشد و توسعه می یابد؛ یعنی از صفات حقیقی و طبیعی خارجی است؛ همانند محبت که افزون بر حقیقت، دارای واقعیت است و چنین نیست که واقعیتی بریده از حقیقت داشته باشد. استاد شهید، آزادی را با بار منفی و عدمی می آورد و آن را به « لزوم عدم ایجاد مانع» _ یعنی نداشتن مانع _ تعبیر می کند؛ در حالی که ما آزادی را با بار مثبت و به صورت ایجابی معنا کردیم و آن را آشکار سازی طبیعی تدریجی و متناسب کمال ویژه هر پدیده دانستیم؛ یعنی حرکتی که بر مدار طبیعی خود صورت می گیرد و نداشتن مانع، از امور لازمی آن است و معنای آزادی نیست. این معنا نیز برای تمامی پدیده ها _ اعم از انسان، گیاه و حیوان _ بدون هیچ شرطی صادق است. به هر روی، آزادی مختص انسان نیست و با توجه به شدت و ضعفی که دارد، در هر پدیده ناسوتی وجود دارد. ما آزادی را امری انتزاعی از استعدادی طبیعی ندانستیم، بلکه آن را امر فعلی اظهار و نمود گفتیم؛ اظهاری که تدریج و تناسب دارد و این نقطه مرکزی و اولی آزادی ( یعنی همان بسته بودن و کمال ویژه ) است که استعداد آزادی و شکوفایی را دارد و وصف آزادی بر روی وصفِ بسته بودن و آن کمال ویژه می آید.

آیت الله نکونام: جامعه ای اسلامی است که مسلمان دارای صدق حقیقی و غیر مسلمان دارای صدق واقعی باشد

کسی که دین اسلام را می پذیرد و آن را از سر صدق قبول می کند، صدق وی ایجاب می کند به تکالیف شرعی، که آزادی های او را محدود می کند ، التزام داشته باشد. او با اختیار خود اسلام آورده است و چنانچه صدق داشته باشد، باید راه خود را بر طریق آن بپیماید. جامعه توحیدی، مخالفتی با صدق و آزادی ندارد و مسلمان با اختیار اولی خود، ملتزم می شود امیال و هوسهای خود را مهار نماید و مسیر آزادی خویش و دیگران را پاس دارد. او متعهد می شود از مخالفتهایی دست بردارد که با آزادی تنافی دارد. چنین کسی به مسافری می ماند که به اختیار خود سوار بر هواپیما شده است و تا رسیدن به فرودگاه باید در آن بماند و سرعت آن را بپذیرد. چنین کسی نمی تواند ادعا نماید در هواپیما آزادی ندارد. در جامعه اسلامی، کسی که مسلمان نیست، باید به همین مقدار که پذیرفته است شهروند جامعه مسلمانان باشد، به حقوق شهروندی و زیست مسالمت آمیز بر پایه حکم اسلامی ملتزم باشد و مزاحمتی برای مسلمانان ایجاد نکند؛ همان طور که مسلمانان باید حریم خصوصی وی را محترم بدارند. چنین جامعه ای دارای صدق است.

در این جامعه، مسلمان تابع احکام دینی به صدق، و غیر مسلمان نیز تابع صادق حقوق شهروندی است؛ چراکه خود آن را پذیرفته اند و هر دو صادق می باشند؛ اما مسلمان به حقیقت و غیر مسلمان به واقعیت صدق دارد، نه آنکه مسلمانان فقط تظاهر به دین داشته باشند و جامعه را استبدادی سازند؛ به گونه ای که کسی نتواند خود باشد. جامعه ای اسلامی است که مسلمان دارای صدق حقیقی و غیر مسلمان دارای صدق واقعی باشد؛ بدون آنکه هیچ یک مزاحم دیگری باشد. موضوع جامعه ایمانی و حقیقی، اعتقاد مومن و معرفت اوست که دارای پیوند قلبی و باور و رضایت است و تکلیفی از غیر متقیان و باورمندان درست کردار پذیرفته نمی شود: « اِنَّما یتَقَبَّل الله مِنَ المُتَّقِینَ». موضوع جامعه ایمانی حقیقتی است که ارزش صدق دارد و درست است، نه باطل، ولی موضوع جامعه واقعی و شهروندی، اعتقاد اجتماعی است، نه اعتقاد معرفتی و قلبی که می تواند باطل باشد؛ چراکه پشتوانه ای معرفتی با آن نیست و شخص در این جامعه در پی انجام تکلیفی دینی نیست، بلکه الزام اجتماعی او را به کاری وا می دارد؛ هرچند رضایت قلبی به آن نداشته باشد.

آیت الله نکونام: به سوی زندگی زیبا در ایران تمدن ساز و مردمی برای شتاب باید محافظه کاری و نفاق را کنار گذاشت.

ايران زيبا مردمي و تمدن‌ساز خواهد بود؛

زندگی در چند سده دیگر، به ویژه در ایران عزیز که جزو قدرتهای برتر تمدن ساز خواهد شد و حکومت آن رویکردی مردمی می یابد، بسیار زیبا خواهد بود. ایرانیان هم اکنون با شکستن بت بزرگ ستم شاهی، شروعی تازه برای یافت آزادیهای طبیعی و پاره کردن زنجیرهای استبداد و استکبار دارند و مسیری طولانی برای پیشرفت در پیش دارند که اگر محافظه کاری یا نفاق را کنار گذارند، این مسیر که طی آن نیاز به زمان دارد و به تدریج حاصل می شود شتاب می گیرد و هرچه محافظه کاری آنان بیشتر باشد، این روند کند می شود.

 

مطالب مرتبط