افرادی که توجه و دقت کافی به موضوعات و مسایل خود و یا دیگر افراد و اشیا ندارند و در امور مختلف دقیق و ریزبین نمیشوند، توانایی فراست در آنان فعلیت نمییابد، با این تفاوت که چنین افرادی بر دو دسته میباشند: یکی افرادی که استعداد و زمینه آن را ندارند و دو دیگر آنان که بر اثر عوامل مختلف جهل و ناخودآموزی، فعلیت و بروز استعداد خود را از دست دادهاند.
میان این دو دسته، تفاوتهای مختلفی وجود دارد و راههایی برای شناخت آن در دست میباشد. صاحبان فراست و افراد هوشمند، همیشه توجه خاصی به افراد و اشیا و امور مختلف دارند و آنها را بیشتر با تکیه بر ظواهر و از همین راه مورد شناسایی قرار میدهند و ظواهر، زبان گویایی برای آنها میباشد.
افراد هوشمند، بیشتر از چشمهای خود استفاده میکنند تا از زبان و نیز بیشتر آگاهیهای خود را در سکوت بهدست میآورند تا با پرسش و همچنین گفتار و خلوت بیشتر مورد پسندشان است تا انجمن.
گاه میشود که برای یافت موضوعات مختلف از فرد یا چیزی، یک نگاه را مورد بررسی و دقت قرار میدهند و از آن خواستههای خود را فراهم میسازند؛ گاه از یک سکوت و یک حرف و خلاصه گاه میشود که بیچشم و زبان میتوانند مجهول خود را مورد بررسی، دقت و شناسایی قرار دهند.
مطلبی که در اینجا بسیار مهم میباشد این است که یافتن و دانستن امور از این طریق را نباید با پنهانکاری خلط نمود. بسیار میشود که فردی دارای آگاهیهایی است، بدون آن که آن را برای کسی بازگو کند، چون دانستن غیر از گفتن است و فهمیدن با بازگفتن دو امر است و آنچه کمال میباشد امر نخست است و آنچه نقص و عیب به شمار میرود، امر دوم است.
اگر کسی بتواند بدون هیچ گونه انحراف و زیانی چیزی را بداند، وی صاحب کمال است. البته، گفتن و بازگویی آن امر دیگری است که به اذن شرعی نیاز دارد و هرگونه انحراف و بازگویی موجب ایجاد ناملایمات مختلفی میگردد که امری ممنوع است.
همچنین شایان ذکر است که فرد هوشمند در به دست آوردن معرفت و آگاهیهای مختلف باید رعایت احتیاط را بنماید، بهطوری که هوشمندی خود را درگیر خیالات و اوهام و پندارهای بیاساس نسازد و خویش را تا نرسیدن به اطمینان راضی نبیند و اگر در بعضی جهات به اطمینان نرسید، تنها بر احتمال کفایت کند؛ زیرا دل بر غیر جزم و یقین بستن، نوعی جهل و گمراهی است و اندیشه و افکار آدمی را به سراشیبی از انحراف و انحطاط میکشاند و ذهنیت او را از حقایق ملموس دور میسازد.
هر فرد فهیمی تا در مطلبی به اطمینان نرسد، بر دانسته خود پافشاری نمیکند و از آشکار ساختن اسرار دیگران خودداری میورزد؛ جز در موارد کمی که جهات ثانوی داشته و دلیلی بر اظهار آن باشد که این امر نیز محتاج تشخیص درست و دلیل گویایی است و تنها در صورتی صحیح است که شخص هوشمند قدرت اعمال قوانین فقهی را دارا بوده و فقیهی باشد که به فتوای دیگران نیاز نداشته باشد و در غیر این صورت، کار بسیار مشکل میشود؛ زیرا هوشمند، فاقد تشخیص دلیل شرعی و اذن میباشد و فقیه نیز نسبت به آن موضوع خاص آشنایی ندارد تا حکمی در مورد آن داشته باشد و تنها میتواند نسبت به امری کلی حکمی داشته باشد و افزوده بر این تطابق این حکم کلی بر مصادیق جزیی آن خود از مشکلات دیگر این امر میباشد.
شایان ذکر است انسان در طول زندگی خود به یافت آگاهیها و ادراکهایی دقیق و ظریف از دیگران نیازمند میگردد و این امر از این جهت دارای ارزش است که با آن میتوان خود را از بسیاری از اشتباهات دور داشت و با حوادث شوم و گمراهیهای مختلف درگیر نشد؛ البته برخورداری از این گونه امور بهطور گسترده در خور همگان نیست و اندکی از وارستگان و اندیشمندان مومن میتوانند در این سطح از آگاهی قرار بگیرند و بسیاری از این افراد نیز پنهان داشتن کمالات خود را بهترین راه برای دوری از عموم مردم انتخاب میکنند و هرگز دانش و دارایی خود را بر مردم عرضه نمیدارند و بهطور کلی خویش را از محدوده آنان دور میدارند و اگر گاهی چیزی از آنها ظاهر شود، محدودیت آن امور را مورد اهمیت قرار میدهند.
امروزه برای شناخت و به دست آوردن چنین آگاهی و توانمندی در دنیا تلاش فراوانی میشود، بهطوری که حیوانات را نیز مورد مطالعه قرار میدهند و آنها را برای آگاهی از چنین اموری به خدمت میگیرند و برای آن سرمایهگذاریهای کلانی میکنند و به موفقیتهای فراوانی در این راه رسیدهاند.
یادآوری این نکته نیز بایسته است که دریافت چنین دقایقی به دانش دریافت مغیبات ارتباطی ندارد و از باب غیبگویی به شمار نمیرود و تمام آنها از باب آگاهیهای مختلف علمی و به صورت روشمند است؛ هرچند امری جزیی است و از مقوله معرفت میباشد و نه علم کلی و اصطلاحات ویژه آن نیز شاهدی بر این امر است.
نتیجهای که علم فراست به دست میدهد امری کلی و قطعی نمیباشد؛ ولی ممکن است بهواسطه مهارت و تجربه از ارزش صدق بیشتری برخوردار گردد. این امر در اولیای خدا به واقع نزدیکتر و در حضرات معصومین علیهمالسلام دارای قطعی کلی و مطابق با واقع است و هرگز احتمال خطا در آن راه نمییابد؛ چنان که مراتب ادراکی آنان بسیار بیش از آن میباشد و محدودیتی در این گونه امور ندارند.
چگونگی این علم و مسایل آن را باید در جای خود پی گرفت و غرض از ذکر آن این است که داشتن علم فراست یکی از شرایط لازم در معبر است.