تفاوت آدمیان در نفس، عقل و روح در بعد جسمانی آنان موثر است و جسم بر اساس آن است که پرداخت میشود و به خود شکل میگیرد. همانطور که عقل سالم در بدن سالم است، ظاهر زیبا حکایت از زیبایی باطن نیز دارد و نقصهای ظاهری و طبیعی حکایت از ناموزونیهای جسمی، و زشتیهای اندامی خبر از مشکلات نفسی و عقلی میدهد. اما این گزاره به همین سادگی نمیباشد و گاه میشود که این معادله، گونهای عکس میگیرد و زیبارخی با زشتیها و ناشایستهای باطنی و زشترویی با رعنایی و ناقصی با کمالی و فردی بسیار درهم ریخته، کاملی توانا، و سبزه یا تیره چهرهای، در اوج زیبایی باطن میشود؛ به گونهای که گویا این گزاره اولی، موارد نقض فراوان و قوی پیدا کرده و اصل هماهنگی ظاهر و باطن را بهطور اساسی زیر سوال برده است. کشف این تمایزات، تنها در توان اولیای الهی است. آنان هستند که بر سِرّ قدرِ هر پدیدهای به اندازه سرّ و مرتبه خود شناسا میباشند و چه بسیار کسانی که در کوچه کوچه این اسرار و شرحه شرحه این ماجرا و ذره ذره این امور، سرگردان میمانند.
البته فهم دقیق میگوید اینگونه نیست که نقض این امر یا خلاف آن رخ دهد؛ بلکه پیچیدگیهای ظاهری و پنهانی و گوناگونی رگههای وجودی است که تفاوتها را ایجاب میکند؛ تفاوتهایی که شناخت آن در خور ادراک هر کسی نیست و تنها برگزیدگان الهی بر آن شناسا میگردند و میتوانند آن را به صورت علمی، روشمند و قاعدهمند نمایند.