در مسیر سلوک، برای سالک سختیهای فراوانی پیش میآید. آزارهایی که وی از دیگران میبیند یا حسادتهایی که به او ورزیده میشود و تلاشهایی که برای تخریب موقعیت و چهره وی یا هتک حرمت و حیثیت او میشود، همه و همه در یک حقیقتْ مشترک است و آن اینکه تمامی این امور به خواست خداوند است و نباید فراموش کرد که خداوند میخواهد سالک با اینگونه امور، دلآزموده شود.
آزمودگی بدون سختی و فشار و تحمل مصایب و آزارها ممکن نیست؛ اما هرچه باشد، سبب تعالی روح آدمی و قرب وی به حقتعالی میگردد. آزارها، ترسها، اضطرابها و نیز بدیها و دشمنیهایی که در حق او میشود، همه و همه ظاهری ناخوشایند دارد، اما چهره باطن آن، حق است و سالک عارف در همین امور است که به باطن مینگرد و دشمنی را دوستی و بدی را خوبی میبیند و آن را به چهره حق زیارت میکند. به همین سبب است که او از هیچ دشمنی، رنج، بلا، مصیبت و بیماری دلنگران نمیشود و حقتعالی را همواره در پسِ تمامی ناملایمات میبیند و نگاه وی به باطن، خرّمی و بهجت را برای او به ارمغان میآورد.