شلوغ و بزرگ و نیز شکسته بودن خطهای بدن، نشان از عظمت و بزرگی فرد دارد و کم، کوتاه و صاف بودن نیز عکس آن را میرساند و بر عادی و معمولی بودن فرد دلالت دارد. شکستهای بسیارِ خطها، پیچیدگی فرد را مشخص میسازد. البته ارتباط این پیچیدگیها به هم، بزرگی فرد را برجسته مینماید. خطهای از هم گسسته، پریشان حالی را خبر میدهد و ارتباط این خطها به انگشتان یا به مچ دست یا پا، نشاندهنده برخی از امور باطنی و حوادثی است که برای وی پیش آمده است یا رخ خواهد داد.
کسی که خطهای بههم پیوسته دارد، کشش فراوانتری در اوست و خطهای بریده بریده، کمجنبه بودن، زود خسته شدن و بیصبری فرد را آشکار میسازد.
برای مشاهده خطوط بدن باید از دستگاهها و ابزار پیشرفته بهره گرفت تا خطهای فراوان بدن به چشم آید. هر یک از این خطها، نوعی خصوصیت باطنی را میرساند. شکل و نحوه چینش خطهای دست با میزان توانمندی مغز و نحوه کارکرد آن در ارتباط است و همخوانی این دو را بهخوبی نشان میدهد. مغز با حرکت دست است که فعالیت دارد و دست با حرکت مغز است که به حرکت میآید. تیکهای عصبی مربوط به دستها، در این گزاره قابل دقت است و میتوان اسراری را از خطوط کف دستها کشف نمود. البته باید توجه داشت این خطها بر اثر لایههای زیرین پوست، گاه تغییر مییابند و همیشه صورت واحدی ندارد. خط وسط کف دست خط عمر است. درازی این خط نشاندهندی عمر طولانی و کوتاهی آن، کوتاه بودن عمر فرد را اعلام میکند. خط دیگری که در کف دست و در سمت انگشتان است، حوادث و مصایبی که برای فرد پیش میآید را بیان میدارد و هر انشعاب آن چیزی را میرساند.
خطی که در کنار انگشت شست وجود دارد، چنانچه صاف باشد، نشاندهندی آن است که طبیعت انسان آرام است؛ اما اگر شلوغ باشد، از طبیعت شلوغ فرد میگوید. قدرت باروری یا ناباروری و عقیم بودن فرد از آن قابل تشخیص است. صاف و کوتاه بودن این خط، نشاندهنده این است که فرد صاحب فرزندان زیادی نمیشود و شلوغ بودن آن، گرفتاریهای فراوان را میرساند. ارتباط زیاد این خطها نیز گستردگی و پیچیدگی فرد را بازگو میشود و شکستگیهای بیارتباط، نشاندهنده گرفتاریهاست.