ظاهر و باطن، امری مدام است و همواره برخی از اموری که در باطن است، به ظاهر میآید. هیچ ظاهری نیست که دارای باطن نباشد و برخی از امور باطنی آهنگ ظهور مینمایند. اینگونه است که ظاهر و باطن، امری نسبی است. افزون بر این، کسی که چشمی فرابین دارد، باطن را نیز ظاهر میبیند؛ همانطور که غیبی برای او وجود ندارد و هرچه هست، ظهور است. البته میشود صاحب باطنی از علوم غیبی برخوردار باشد، اما بعضی از دانشهای ظاهری، مانند دانش ریاضی را نداند. میشود کسی باطنی را بداند و باطنی را بیخبر باشد و میشود کسی ظاهری را آگاه باشد و از باطنی خبر نداشته باشد و این تنها حقتعالی است که تمامی باطنها برای او ظاهر است.
مطالب مرتبط
علم فراست
تفاوت مرتبه کمال خضر و موسی علیهماالسلام
جناب خضر و حضرت موسی در جهت قرب معنوی و بُرد معرفت و کمال و موقعیت توحیدی چه جایگاهی دارند؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت: علت اصلی و مبدء اساسی تمام کمالات و مقامات در این دو بزرگوار و دیگر اولیای الهی و همه افراد و موجودات عوالم مختلف، معرفت و توحید به […]
علم فراست
لزوم تحقیق بر دانش زبان بدن و علم فراست
ظاهر، عنوان باطن است و از بدن و اندام و ساختار متفاوت هر عضو میتوان به امتیازات باطنی فرد آگاه شد و این مساله در نزد اهل معرفت، هیچ پوشیدگی و ابهامی ندارد؛ مگر به تفاوت مرتبهای که آنان در معرفت دارند. برخی از گزارههای صوری دانش زبان بدن و علم فراست با پژوهشهای روانشناسانه […]