«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیتْ عَلَیهِمْ آَیاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانا وَعَلَی رَبِّهِمْ یتَوَکلُونَ»( انفال / ۲).
مؤمنان همان کسانیاند که چون خدا یاد شود، دلهایشان بترسد و چون آیات او بر آنان خوانده شود، بر ایمانشان بیفزاید و بر پروردگار خود توکل میکنند.
ذکر، خوراک معنوی و تغذیهٔ روان و جان انسان است و همانطور که بدن نیاز به غذا دارد و آن را مصرف میکند، باطن آدمی از ذکر مصرف غذایی دارد. باید توجه داشت که «غذا» اصطلاح خاص دانش تغذیه است و به آنچه که در سفره چیده شده یا در دهان گذاشته میشود، اطلاق نمیگردد؛ بلکه غذا بدل مایتحلل است که بدن یا نفس به صورت دایمی مشغول تغذیه از آن است. غذایی که همانند تنفس، حیات نفْس را در مزاج، جاری میسازد. حیات انسان به نفْس است و نفْس به نفَس کشیدن با مزاج در ارتباط است و زنده میباشد. ذکر، خوراک لازم برای حیات معنوی و نیز حیات مادی انسان است؛ خوراکی که هم تنوع بسیار فراوانی دارد و هم در تمامی ابعاد زندگی نقش سازنده دارد؛ ولی انسان به غفلتی سنگین افتاده است؛ بهگونهای که از دانش ذکر و ذکردرمانی بهکلی دور افتاده است و گزارههای آن را به صورت علمی و روشمند در اختیار ندارد. ذکر بسان تغذیه و به اندازهٔ تنفس، آن هم به صورت دایمی، لازم است و همانطور که مزاج با اندک کمبود غذایی، زندگی از دست مینهد و پژمرده میشود، غفلت از ذکر نیز عوارض و مشکلات فراوانی را سبب میشود.
ذکر میتواند طول عمر را افزایش دهد یا آن را بکاهد، بلایی را دفع کند یا مصیبتی را نازل آورد. کمنیست حوادث مهمی که به تناسب داشتن ذکر یا غفلت از آن، رقم میخورد و قلم بر آن میرود. ذکر برای انسانهای پرکار، بیش از افراد بیکار لازم است تا در تراکم کاری خود آفت نبینند و عقب نمانند و به سستی، کاهلی و رکود نگرایند. نداشتن ذکر، زودمرگی و پیری زودرس و بیماری و سستی و ضعف میآورد.