اثرگذاری انواع صلوات

 اللّهُمَّ صَلِّ عَلی محمد وَ آلِ محمدٍ

  رابطه صلوات و به جوش و خروش در آوردن دریای مواج رحمت واسعه حق تعالی

مؤمنان با دعا و صلوات فرستادن بر پیامبر« صلی‌الله‌علیه‌وآله » و آل او دریای مواج و متلاطم رحمت واسعهٔ حق را در ظرف تعین اول و مقام ختمی بیش‌تر به جوش و خروش در می‌آورند و به این وسیله، زمینه‌های قرب هرچه بیش‌تر آن حضرت به حق‌تعالی و انعکاس اثر آن قرب در خود، بلکه در همهٔ پدیده‌ها را فراهم می‌آورند، چنان‌که با پرتاب سنگ به استخر لبریز از آب، از کانون و مرکز نقطه‌ای که سنگ با آب برخورد کرده است، امواج آب به صورت پی‌درپی بر سطح آب ظاهر می‌شود و گسترهٔ آن همهٔ فضای سطح روی آب را فرا می‌گیرد و از کنارهٔ استخر، سرریز می‌شود.

گواه صدق این حقیقت، روایت‌هایی است که به بعضی از آن‌ها اشاره می‌شود:

ـ عَنْ أَبی بَصیر، عَن أَبی عَبْدِاللّه« علیه‌السلام » قال: «إِذا ذُکرَ النَّبی صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ فَأَکثِروا الصَّلاةَ عَلَیهِ، فَأِنَّهُ مَنْ صَلّی عَلی النَّبِّی صَلَّی اللهُ عَلَیهِ و آلِه صَلاةً واحِدَةً صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ أَلْفَ صَلاةٍ فی أَلْفِ صَفٍّ مِنَ المَلائِکةِ، وَ لَمْ یبقِ شَی‌ء مِمّا خَلَقَهُ اللّهُ الا صَلّی عَلَی العَبْد لِصَلاةِ اللّهِ عَلَیهِ وَ صَلاةِ مَلائکتِهِ، فَمَنْ لَمْ یرْغَبْ فی هذا فَهُوَ جاهلٌ مَغرورٌ، قَدْ بَرَأ اللّهُ مِنْهُ وَ رَسولُه وَ أَهْلُ بَیتِه؛ ابوبصیر از امام صادق« علیه‌السلام » نقل می‌کند که حضرت فرمود: هنگامی که یاد پیامبر« صلی‌الله‌علیه‌وآله » می‌شود، بر او بسیار صلوات بفرستید؛ چرا که هر شخصی بر حضرتش یک صلوات فرستد، خداوند در برابر آن، هزار صلوات و درود در میان هزار صف از فرشتگان بر وی می‌فرستد و هیچ نمودی نمی‌ماند، مگر آن‌که بر او به تبعیت از حق، صلوات می‌فرستد؛ پس هر کس این بیان را بشنود، ولی با این وجود، رغبت به صلوات بر پیامبر« صلی‌الله‌علیه‌وآله » نیابد، انسانی است جاهل و مغرور که خدا و رسول و اهل بیتش از او بیزارند».

از این بیان روشن می‌شود که هرگاه حق‌تعالی برای بنده‌ای از بندگانش صلوات فرستد، همهٔ ظهوراتش از فرشتگان تا دیگر آفریدگان به تبعیت از حق، بر چنین بنده‌ای صلوات می‌فرستند.

خوشا به حال بنده‌ای که چنین موقعیت قربی در سایهٔ صلوات به حق تعالی می‌یابد.

چگونه صلوات آنتی بیوتیک ذهن و قلب مشوش است؟

ذکر صلوات از دعاهای بسیار مهم است. صلوات را باید آنتی بیوتیک ذهن و قلب مشوش دانست و برطرف نمودن تشویش ذهنی از آثار مهم این ذکر است. آیا این گزاره برای تحصیل کرده‌های امروزی قابل اثبات‌پذیری است؟ ما در این‌جا در این خصوص توضیحی می‌دهیم.

برای آن‌که دریابیم صلوات می‌تواند تنش، تنیدگی و تشویش ذهنی را برطرف نماید باید نخست بیمارهای ذهنی، فکری و قلبی را بشناسیم. هم‌اینک قلب‌ها و دل‌های بسیاری است که آفت دیده و بیمار شده است. آمار بیماران روانی رو به رشد است. اختلافات خانوادگی و دعواهای میان زن و شوهر و میان دو دوست بسیاری را رنج می‌دهد. علت چنین آسیب‌هایی چیست و راه علاج و درمان آن کدام است. هدایت همهٔ مردم با گستردگی شمارگان آنان کار آسانی نیست. افراد جامعه با تمامی درجات نزولی که در مراتب هستی دارند در رتبهٔ بالاتر دارای قلبی واحد می‌باشند که تمامی آنان را به حرکت وا می‌دارد. آن‌جا بحث از گردش اذهان نیست، بلکه در آن مقام، این قلب‌هاست که یکی می‌شود. چگونه می‌توان گفت قلب تپندهٔ همه یکی است. منظورم قلب تپنده‌ای است که برای تمامی افراد جامعه است. آن هم نه قلبی که در بالاترین مرتبهٔ هستی قرار دارد بلکه تنها هستی اوست که همان حق تعالی است که همه را به حرکت وا می‌دارد. در این‌که خداوند چگونه همه را حرکت می‌دهد باید به چگونگی نظام هستی و ارتباط عالم، آدم و موجودات اندیشید. حقیقت عالم، خصوصیات گوناگون انسان، تأثیر کردار او بر هستی و انعکاس عوارض هستی در او و به طور کلی پیچیدگی و ارتباط تنگاتنگ نظام خلقت و آفرینش آن‌چنان ظریف و نامحسوس است که گویی زمین و آسمان با دم و بازدمی به هم می‌خورد. به عبارت دیگر، ممکن است هستی یک شخص با انجام یک امر یا ترک یک نهی زیر و رو شود. ما از زمینه‌های ظریف و روابط دقیق موجود در نظام آفرینش غافلیم.

 

آیا این اعجاب برانگیز نیست؟

وقتی می‌خواهید بیست گردو را بشمارید، آسان است، اما زمانی که یک کیلو کاه را به شما می‌دهند و می‌گویند شمارهٔ کاه‌ها را در تاریکی به دست آورید، بسیار سخت است؛ چرا که شمارش یک کیلو کاه در روشنایی نیز سخت است. باید ذره‌بین و بزرگ‌نمایی را روی کاه‌ها گذاشت و یکی یکی آن را جدا کرد تا بتوان شمارگان آن را به دست آورد. ارتباط و انعکاس موجودات با یک‌دیگر در گسترهٔ هستی از چنین پیچیدگی و ظرافتی برخوردار است. شما وقتی می‌خواهید کار مهمی انجام دهید، در واقع می‌خواهید در عالمی با چنین ظرافت و حساسیت تصرف کنید. در چنین شرایط بسیار مهم و سرنوشت سازی است که شما به این گردونهٔ عظیم و پیچیده وارد می‌شوید. به عبارتی، کاری را که شما در نظر دارید انجام دهید با همهٔ هستی در ارتباط است و تمامی آنان برای آن تصمیم‌گیری می‌نمایند. فرض کنید در منطقه‌ای گردبادی پیچیده و انبوهی گرد و غبار و برگ و کاغذ و سنگ و پنبه و مو را به هم پیچانده است و شما می‌خواهید یکی از آن‌ها را بگیرید. حال درمی‌مانید که کدام را بگیرید. ما خیال می‌کنیم در جای خود راحت نشسته‌ایم؛ در حالی که عالم چنان بزرگ، بلند و پیچیده است که اگر پوست ظاهر و سطح ناسوتی آن کنار رود، شلوغی آن به دست می‌آید! به راستی در عالمی چنین گسترده، پیچیده و درهم تنیده چگونه چیزی به چیز دیگر نمی‌خورد؟! آیا این اعجاب برانگیز نیست؟! اگر پروانه‌ای را کف دست خود فشار دهید، آن پروانه پودر می‌شود. خداوند در وصف قیامت می‌فرماید: «وَتَکونُ الْجِبَالُ کالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ»؛ کوه پنبه زده می‌شود! اگر بگوییم این حالت هم‌اکنون نیز اتفاق می‌افتد و ویژهٔ قیامت نیست، باور می‌کنید؟ همین الان این‌گونه است، اما خداوند جلد و غشایی به نام ناسوت بر عالم کشیده است تا تنوع فراوان و ریز و درشت موجودات و کیفیت شلوغی هستی آشکار نشود. شما صفحهٔ تلویزیون را شیشه‌ای صاف می‌بینید، اما اگر به پشت آن نگاهی بیندازید، می‌بینید چه وسایل و ابزار ریز و درشت فراوانی در آن کار گذاشته شده است. به همین گونه بر عالم ناسوت لایه‌ای کشیده‌اند تا ما چیزی را نبینیم. اگر بتوان برای یک لحظه روزنه‌ای پیدا کرد، معلوم می‌شود ورای ناسوت چه خبر است! این که می‌بینید اولیای خدا حال و هوای دیگری دارند، به دلیل باز شدن چنین روزنه‌هایی برای آنان است. آنان چیزی دیده‌اند که مست حق تعالی شده‌اند.

 

نقش شما در جابجایی هستی به مقدار یک سال نوری و در هر لحظه

اگر برای کسی رخنه‌ای باز شود، می‌بیند: «یوْمَ یکونُ النَّاسُ کالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ» همین امروز است. در هستی چیز قلمبه و تکه‌ای نداریم و عالم تخته سنگ نیست. اگر کسی عالم را این‌گونه ببیند، دستخوش خیال است. فلسفیان ساده‌انگار بوده‌اند که از جسم متصل و ذرات منفصل سخن رانده‌اند و گفته‌اند آن‌چه دیگری را می‌گیرد متصل است و چیزی مانند «قفل» منفصل است. آنان اگر چشم باز می‌کردند، می‌دیدند که هیچ چیز متصلی در عالم وجود ندارد. این به لسان عرفی و عامیانه است که می‌گوییم فلان چیز متصل است. تمام هستی کنار هم نشسته است. عالم خمیر نیست و هم‌چون آرد است. یک مشت آرد را بردارید و در دستتان فشار دهید. چگونه تمامی ذرات آرد آزاد است، به همین گونه تمام هستی و ذرات آن آزاد است. به آرد حتی اگر آب اضافه گردد تا خمیر شود، باز منفصل است و اجزای آن قابل تجزیه است. اگر روزنه‌ای باز شود، همهٔ هستی چنین دیده می‌شود. اوصافی که برای قیامت در قرآن کریم آمده است تمامی به صورت فعلی موجود است. در چنین وضعیتی وقتی می‌خواهید کاری کنید یا نه، در واقع می‌خواهید وارد عالم شوید. باید دید با این کار در کجای عالم قرار می‌گیرید. هستی به‌گونه‌ای است که در هر لحظه ممکن است به مقدار یک سال نوری در آن جابه‌جایی ایجاد شود و شما در این جابه‌جایی نقش دارید. کار شما بسیار مهم و سنگین است. شما با انجام کاری ممکن است بمیرید یا بی‌چاره و نگون‌بخت شوید و ممکن است هدایت گردید و به سعادت برسید.

 

چرا وقتی ایمه (ع)به نماز می‌ایستادند اندام مبارکشان به لرزه می‌افتاد؟

خداوند نخواسته است بندگان وی بسیاری از چیزها را در لایهٔ هستی ببینند یا دریابند. این‌که در روایات آمده است خداوند یقین و علم را به بشر نداده، بدین جهت است. خداوند می‌فرماید: «وَمَا أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِیلاً». خداوند تنها اندکی از علم و آگاهی را به بشر داده است. اگر راه وصول به غیب و پنهانی‌ها عام بود و بشر به‌راحتی می‌توانست آن سو و آن ورا را ببیند، ترس همواره بر او غالب بود و آرامش از او گرفته می‌شد. توجه به زندگی اولیای الهی این معنا را به دست می‌دهد. آنان وقتی به نماز می‌ایستند اندام مبارکشان به لرزه می‌افتاده است. ما چیزی نمی‌بینیم و تکانی نمی‌خوریم. زهرهٔ ما یخ زده است. اولیای الهی می‌دیدند که «تمرّ مرّ السّحاب»؛ همه دارند بی‌صدا حرکت می‌کنند و به آن عالم می‌روند. اگر آن طرف بروی، می‌بینی که عالم یک مذاب است و اگر کسی بی‌مناسبت چشم باز کند، در دم سنگ‌کوب می‌کند. خداوند لطف کرده است ما چیزی نبینیم. اگر خلق الله چیزی ببینند، به مشکلات بسیاری مبتلا می‌شوند. باید انسان همواره دعا و توجه و اهتمام کافی داشته باشد تا زیر پای انسان محکم شود و وقتی می‌خواهد وارد آن عالم مذاب شود، ناگهانی چشم باز نکند. از طرفی باید به چینش عالم توجه داشت. ما گمان می‌کنیم عالم جبر است. خیر، هیچ جبری در عالم نیست. ما می‌توانیم به بی‌نهایت شکل دیگر بزرگ شویم. گاهی زندگی انسان با یک «بله»، با یک توجه یا ترس یا اقبال یا انصراف و یا استقبال زیر و رو می‌شود و سیستم زندگی انسان تغییر می‌یابد. این سوی عالم یک غشای ناسوتی است که چیزی نمی‌بینیم.

 

اگر او روزنه‌ای به آن عالم داشت

«ابن سینا» از جسم متصل سخن می‌گوید و گمان می‌کند عالم یک تکه است. اگر او روزنه‌ای به آن عالم داشت می‌دید در آن عالم مذاب چه خبر است! آیهٔ شریفهٔ: «یوْمَ یکونُ النَّاسُ کالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ» از آن چه خوب خبر می‌دهد. اگر خداوند به انسان توفیق دهد از راهی و از جایی به آن سو نگاهی بیندازد، آن‌گاه حال و هوای ماورای عالم را در می‌یابد. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و حضرت امیرمؤمنان علیه‌السلام و دیگر حضرات معصومین علیهم‌السلام با آن همه علم و قدرتی که داشتند بسیار با احتیاط زندگی می‌کردند. ما شجاعانه عمل می‌کنیم! ما نمی‌دانیم که این عالم هم‌چون شیر است و به‌راحتی با دم آن بازی می‌کنیم. ما شیر را نمی‌بینیم. اگر انسان بداند بر شیری نشسته است، ترس او را فرا می‌گیرد و آرام و قرار ندارد. ما فقط دم نرم شیر را می‌بینیم و از دندان‌های تیز آن چیزی نمی‌بینیم و چندان ملاحظه‌ای نداریم و راحت احساس و عاطفه و عقل و اندیشه را زیر پا می‌گذاریم.

سخن بر تأثیرگذاری صلوات در تنش‌زدایی و رفع تشویش از ذهن آدمی بود. نحوهٔ تأثیرگذاری صلوات با درک این معنا از هستی است که دریافت می‌شود.

 

منظور امام سجاد در آخرین ذکر صلوات این دعا حضرت ابراهیم است

دربارهٔ چگونگی ذکر صلوات در بعضی روایت‌ها این‌گونه آمده است: «أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کما صَلَّیتَ عَلی إِبراهیمَ وَ آلِ إِبراهیم انَّک حَمیدٌ مَجید، مانند صلوات از خداوند می‌خواهد که همان‌گونه بر حضرت ابراهیم و آل او صلوات فرستاده است، بر محمد و آل او صلوات فرستد. دلیل این‌گونه صلوات را می‌توان از روایت زیر به دست آورد:

عَنْ عَبْدِ العَظیمِ الحَسَنی قالَ: سَمِعْتُ عَلی بْنَ مُحَمَّدٍ العَسْکری« علیه‌السلام » یقولُ: «إِنَّما اتَّخذ اللهُ عَزَّوَجلَّ إِبراهیمَ خَلیلاً لکثرَةِ صَلاتِهِ عَلی مُحَمَّدٍ وَ أَهْل بَیتِهِ صَلَواتُ اللهِ عَلَیهم»؛ عبدالعظیم حسنی از حضرت امام حسن عسکری« علیه‌السلام » نقل می‌کند که آن حضرت فرمود: همانا خداوند عزّوجل ابراهیم« علیه‌السلام » را به عنوان دوست و خلیل خود اختیار کرد؛ زیرا او بسیار بر محمد و اهل بیتش «صلوات الله علیهم» صلوات می‌فرستاد».

این روایت از آثار متقابل صلوات بخوبی پرده بر می‌دارد؛ با این توضیح که چون ابراهیم و آل او بر محمد و آلش بسیار صلوات می‌فرستادند، پس حق تعالی نیز بر آن‌ها صلوات فرستاده و در سایهٔ «صلوات» قرب به حق و مقام خلّت و دوستی حق برای حضرت ابراهیم« علیه‌السلام » پدیدار شده است؛ از این رو ما نیز از خدا می‌خواهیم همان‌گونه که حضرت ابراهیم با ذکر صلوات فراوان به مقام خلّت رسید، ما را نیز در سایهٔ صلوات بر محمد و آل محمد به مقامات آنان برساند؛ هم‌چنین از این روایت در می‌یابیم که منظور حضرت زین العابدین و قرة عین الساجدین« علیه‌السلام » در آخرین ذکر صلوات این دعا که می‌فرماید: «اللّهم صل علی محمد و آله، کأفضل ما صلّیت علی أحد من خلقک قبله» جناب حضرت ابراهیم ـ علی نبینا و علی آله و علیه السلام ـ مراد است.

 

رفع کدورت و نفاق از دل با صلوات بلند

ـ صلوات بلند کدورت و نفاق را از دل‌ها بر می‌دارد:

عن ابی عبدالله« علیه‌السلام » قال: قال رسول الله« صلی‌الله‌علیه‌وآله »: «إِرْفَعوا أَصْواتِکم بِالصَّلاةِ عَلَی فَأنَّها تَذْهَبُ بالنِّفاق؛ امام صادق« علیه‌السلام » از رسول خدا« صلی‌الله‌علیه‌وآله » نقل می‌فرماید که حضرت فرمود: صداهای خود را به ذکر صلوات بر من بالا ببرید؛ چرا که چنین صلواتی زنگار نفاق و دو رویی را از آینهٔ دل انسان پاک می‌سازد».

 

پاکسازی آلودگی گناه

ـ صلوات، آلودگی گناه را پاک می‌سازد:

قال الرضا« علیه‌السلام » فی حدیث: «مَنْ لَمْ یقدِرْ عَلی ما یکفُرُ بِهِ ذُنُوبُه فَلْیکثُرْ مِنَ الصَّلاةِ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد فإنَّها تَهدِمُ الذُّنوبَ هَدْما؛ حضرت رضا« علیه‌السلام » در حدیثی فرمود: هر فردی توان ندارد خود را از آلودگی گناه پاک سازد، بسیار بر محمد و آل محمد صلوات فرستد؛ زیرا این کار گناهان او را به‌گونه‌ای شگفت‌انگیز از میان می‌برد».

ـ ثواب صلوات برابر است با ثواب تسبیح و تحلیل و تکبیر:

و قال عَلَیهِ‌السَّلام: «ألصَّلاةُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ تَعْدِلُ عِنْدَاللّهِ عَزَّوَجَلَّ التَّسبیحَ وَالتّحلیلَ وَ التَّکبیر؛ صلوات بر محمد و آل محمد نزد خدای عزوجل معادل تسبیح، تحلیل و تکبیر بر حق است».

با توجّه به آثار و نتایجی که بر صلوات مترتب است، حضرت علی« علیه‌السلام » می‌فرمایند: «فأکثروا من الصلوة علی نبیکم، إن اللّه و ملائکته یصلّون علی النّبی یا أیهاالذین آمنوا صلّوا علیه و سلّموا تسلیما؛ پس بر پیامبرتان زیاد صلوات بفرستید (زیرا به نص صریح آیهٔ شریفه) خداوند و فرشتگانش بر او صلوات و درود می‌فرستند».

 

همراهی دعاها با صلوات و تأثیر بسزای آن در استجابت

بر پایهٔ روایت‌ها و سیرهٔ عملی حضرات معصومان« علیهم‌السلام » هرگاه دعاها با صلوات هم‌راه گردد، تأثیر بسزایی در استجابت دارد. در واقع ما می‌توانیم با صلوات بر محمد و آل محمد برآورده شدن حوایج خود را قطعی نماییم و به این‌وسیله دعاهای خود را از تیررس عدم استجابت مصون و محفوظ بداریم:

عَنْ أَبی عَبْدِاللّه عَلَیهِ السَّلام قال: کلُّ دُعاءٍ یدْعی اللّهُ ـ عَزَّوَجَلّ ـ بِه مَحْجوبٌ عَنِ السَّماء حَتّی یصَلّی عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد؛ حضرت امام صادق« علیه‌السلام » فرمود: هر دعا و نیایشی که خداوند «عزوجلّ» به آن خوانده می‌شود از آسمان بالا نمی‌رود، مگر آن‌که با صلوات بر محمد و آل محمد هم‌راه گردد».

در روایت دیگری امام صادق« علیه‌السلام » دربارهٔ راه‌کار و شیوهٔ عملی استجابت دعا می‌فرماید: مَنْ کانَتْ لَهُ إلی اللّهِ عَزَّوَجلّ حاجَةً فَلْیبدء بِالصَّلاةِ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ثُمَّ یسأَلْ حاجَتَهُ ثُمَّ یخْتِمْ بِالصَّلاةِ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد فانَّ اللّه ـ عَزَّوَجلّ ـ أَکرَمُ مِنْ أَنْ یقْبَلَ الطَّرفینِ و یدَعَ الوَسَطَ إِذْ کانَتِ الصَّلاةُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لا تُحْجَبُ عَنْه؛ هر کس در درگاه خداوند «عزوجل» حاجت و نیازی دارد، پیش از باز گفتن نیاز خود، بر محمد و آل محمد صلوات فرستد و سپس حاجت خود را از خداوند متعال درخواست نماید و پس از آن خواستهٔ خود را با صلوات بر محمد و آل محمد پایان دهد؛ چرا که خداوند عزوجل بزرگوارتر از آن است که دو طرف دعا را که مشتمل بر صلوات بر محمد و آل محمد است، مستجاب کند (زیرا صلوات بر محمد و آل محمد از دعاهای پذیرفته شده و مستجاب است) ولی وسط و میانهٔ دعا را که عرض حاجت بنده است، رها سازد؛ زیرا صلوات بر محمد و آل محمد از خداوند پوشیده نمی‌شود».

با توجه به روایت‌های یاد شده، باید گفت: صلوات جزو اساسی‌ترین اصول دعاکردن است؛ چنان‌که این اصل در صحیفه رعایت شده است و همهٔ فرازها و فقرات دعاهای آن حضرت« علیه‌السلام » با صلوات بر محمد و آل محمد هم‌راهی می‌شود؛ اگرچه هیچ یک از این صلوات‌ها تکراری نیست و هریک معنا و مصداق ویژه‌ای از صلوات است.

امیرمؤمنان در روایتی می‌فرماید: «صلّوا علی النبی و آله ـ صلی اللّه علیه و علیهم ـ فان اللّه یتقبل دعاءکم عند ذکره و رعایتکم له؛ بر پیامبر و خاندان او درود بفرستید؛ زیرا دعاهایتان با صلوات بر محمد و آل محمد و رعایت حقوق آنان، مقرون به اجابت و قبول می‌گردد».

 

لزوم صلوات بر خاندان پیامبر« صلی‌الله‌علیه‌وآله

صلوات بر آل رسول اکرم« صلی‌الله‌علیه‌وآله » جزو جداناپذیر صلوات است؛ چنان‌که نگارنده در درس خارج فقه و شرح فصوص خود آن را براساس روایت‌های وارده به قوّت دنبال نموده و اثبات کرده است و در این‌جا تنها به عنوان نمونه به ذکر یک روایت بسنده می‌شود:

عَنْ أَبانِ بنِ تَغْلِبْ عَنْ أَبی جَعْفَرٍ عَنْ آبائِه« علیه‌السلام » قال: قالَ رَسُولُ اللّهِ« صلی‌الله‌علیه‌وآله »: «مَنْ صَلّی عَلَی وَ لَمْ یصَلِّ عَلی آلی لَمْ یجِدْ ریحَ الجَنَّةِ وَ إِنَّ ریحَها لَتوجَدُ مِنْ مَسیرَةِ خَمْسِ مِئَةَ عامٍ؛ ابان بن تغلب از امام باقر« علیه‌السلام » و آن حضرت از پدران معصومش« علیهم‌السلام » و آن بزرگواران از رسول خدا« صلی‌الله‌علیه‌وآله » نقل می‌کنند که پیامبر« صلی‌الله‌علیه‌وآله » فرمودند: هر کس بر من صلوات فرستد، ولی بر آل من درود نفرستد، نسیم بهشتی را که از پانصد سال راه به مشام می‌رسد، استشمام نمی‌نماید».

 

صلواتهای فراوان و گوناگون

صحیفهٔ سجادیه، صلوات‌های فراوانی را مطرح می‌کند که در این جا به ۹۹ نوع آن اشاره می‌شود؛ اگر چه موارد استفادهٔ آن بیش از این است.

ذکر صلوات بدون در نظر گرفتن اوصاف آن، در دعای مکارم نوزده مورد و در سراسر صحیفه در حدود ۱۷۷ مورد وارد شده است.

۱ـ صلوات اکثر:··· أَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَکثَرَ ما صَلَّیتَ عَلی أَحَدٍ مِنْ خَلْقِک.

۲ـ صلوات أنمی:··· و صَلِّ عَلَیهِ صَلوةً نامِیةً لا تَکونُ صَلوةً أَنمی مِنْها.

۳ـ صلوات أزکی:··· رَبِّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ صَلوةً زاکیةً لا تَکونُ صلاةً أَزکی مِنْها.

۴ـ صلوات أفضل:··· أَلّلهُمَّ وَ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، کأَفضَلِ ما صَلَّیتَ عَلی أَحَدٍ مِنْ خَلقِک قَبْلَهُ وَ أَنْتَ مُصَلّ عَلی أَحدٍ بَعْدَه.

۵ـ أَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ عبدِک وَ رَسُولِک و أَهلِ بَیتِه الطّاهِرینَ وَاخْصُصْهُمْ بِأَفْضَلِ صَلواتک وَ رَحْمَتُک و بَرَکاتک و سلامک.

۶ـ وَ صَلِّ اللّهُمَّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ صَلوةً تَبْلُغُهُ أَفْضَلَ ما یأمُلُ مِنْ خَیرِک وَ فَضْلِک‌وَ کرامتِک إِنک ذو رَحْمَةٍ واسِعَةٍ وَ فَضْلٍ کریم.

۷ـ رَبِّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ مُحَمَّدٍ المُنتَجَبِ الْمُصطَفی المُکرَّمِ الْمُقَرَّبِ أَفْضَل صَلواتک.

۸ـ صلوات أتّم:··· کأَتمِّ ما مَضی مِنْ صَلَواتِک عَلی أَحَدٍ مِنْ أولیائِک.

۹ـ صلوات بإزای تشریف:··· أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمَّدٍ وَ آلِهِ کما شَرَّفْتنا بِه.

۱۰ـ صلوات بإزای وجوب حق:··· کما أَوْجَبْتَ لَنا الحَقَّ عَلی الخَلْقِ بِسَببِه.

۱۱ـ صلوات عالیه:··· أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ عَبْدِک وَ رَسولِک وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلوةً عالیةً عَلی الصَّلوات.

۱۲ـ صلوات مُشرِفه:··· مُشْرِفَةً فَوقَ التَّحِیات

۱۳ـ صلوات بإزای هدایت:··· أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ کما هَدَیتَنا بِه.

۱۴ـ صلوات بإزای إنقاذ:··· وَ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِه کما اسْتنْقَذْتَنا بِه.

۱۵ـ صلوات شافعه در روز قیامت:··· وَ صَلِّ عَلی محمد و آلِه صَلوةً تَشْفَعُ لَنا یوْمَ القِیامَة.

۱۶ـ صلوات شافعه در روز فاقت: ··· وَ یومَ الفاقَةِ إِلَیک… وَ هُوَ عَلَیک یسیر.

۱۷ـ صلوات در هنگام یادآوری نیکان:··· أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی محمد و آله إذا ذُکرَ الأبْرار.

۱۸ـ صلوات در دوام شب و روز:··· وَ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِه مَا اخْتَلَفَ اللَّیلُ وَالنَّهار.

۱۹ـ صلواتی که گستره و دامنهٔ آن بی‌انقطاع است:··· صَلوةً لا ینْقَطِعُ مَدَدَها.

۲۰ـ صلوات غیر قابل شمارش: ··· وَ لایحْصی عَدَدُها.

۲۱ـ صلوات دائم: ··· صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِه صَلاةً دائِمَةً.

۲۲ـ صلوات نامی: ··· نامِیةً.

۲۳ـ صلواتی که پایانش انقطاع نداشته باشد: ··· لاَ إنْقِطاع لأَبدِها.

۲۴ـ صلواتی که أمدش پایان نداشته باشد: ··· وَلا مُنتَهی لأَمَدِها. صَلاةً لا ینْتَهی أَمَدُها.

۲۵ـ صلوات با شماره‌های نامنقطع: ··· وَلا ینْقَطعُ عَدَدَها.

۲۶ـ صلوات بی‌أمد در آغاز:··· رَبِّ صَلِّ عَلَیهِ وَ عَلَیهمْ صَلوةً لا أَمَدَ فی أَوَّلها.

۲۷ـ صلوات بی‌غایت در أمد:··· وَلا غایةَ لأمَدها.

۲۸ـ صلوات بی‌پایان در آخر:··· وَلا غایةَ لآخرها.

۲۹ـ صلوات فراگیر در فضا:··· صَلوةً تَشْحُنُ الهَواءَ.

۳۰ـ صلوات به اندازهٔ رضایت محمد و آل محمد« صلی‌الله‌علیه‌وآله »:··· صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ حَتّی یرضی.

۳۱ـ صلوات بی حد و انتها پس از رضایت:··· و صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ بَعْدَ الرِّضا صَلوةً لا حَدَّ لَها وَ لا مُنتَهی.

۳۲ـ صلوات در تبلیغ رسالت و تصدیع امر و تصحیح بندگان:··· أَللّهُمَّ صَلِّ علی مُحَمَّدٍ عَبْدِک وَ رَسولِک کما بَلَغَ رسالَتُک وَ صَدِّعْ بِأَمرِک وَ نَصَحَ لِعِبادِک.

۳۳ـ صلوات در اوقات:··· أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فی کلِ وَقْتٍ.

۳۴ـ صلوات در همهٔ ظروف:··· وَ کل أَوان.

۳۵ـ صلوات در همهٔ احوال:··· وَ عَلی کلِ حال.

۳۶ـ اندازهٔ صلوات‌های یاد شده در ظروف بالا [اوقات، أوان و احوال [عبارت است از: «عَدَدَ ما صَلَّیتَ»

۳۷ـ عَلی مَن صَلَّیتَ عَلَیهِ وَ أَضْعافَ ذلِک کلِّه بِالاضْعافِ الَّتی لا یحْصیها غَیرُک، إِنَّک فَعّال لِما تُرید.

۳۸ـ صلوات به گونهٔ صلوات بر فرشتگان مقرّب:··· أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ نَبینا وَ آلِهِ کما صَلَّیتَ عَلی ملائِکتِک المقربین.

۳۹ـ صلوات به گونهٔ صلوات بر أنبیای مرسل:··· وَ صَلِّ عَلَیهِ وَ آلِهِ کما صَلَّیتَ عَلی أَنبیائِک المُرْسلین.

۴۰ـ صلوات به گونهٔ صلوات بر بندگان صالح:··· و صَلِّ عَلَیهِ وَ آلِهِ کما صَلَّیتَ عَلی عِبادِک الصّالحین وَ أَفْضَلَ مِنْ ذلِک یا رَبَّ العالَمین.

۴۱ـ صلوات دارای بلوغ برکت:··· صَلوةً تَبلُغُها برکت‌ها.

۴۲ـ صلوات سودمند:··· وَ ینالُنا نفع‌ها.

۴۳ـ صلوات استجابت کنندهٔ دعا:··· وَ یسْتَجابُ لَها دُعاؤُنا.

۴۴ـ صلوات راضیه‌ای که برتر از آن صلواتی نیست:··· وَ صَلِّ عَلَیهِ صلوةً راضیةً لا تَکونُ صَلوةً فوق‌ها.

۴۵ـ صلوات مرضیه:··· وَ صَلِّ عَلَیهِ وَ عَلی آلهِ صَلوةً مَرضیةً لَک وَ لَمِنْ دونَک.

۴۶ـ صلوات راضی کنندهٔ محمد و آل محمد و بیش از رضایت آن‌ها:··· رَبِّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدً وَ آلِهِ صَلوةً تَرْضیهِ وَ تَزیدُ عَلی رِضاه.

۴۷ـ صلوات راضی کنندهٔ خدا و زاید بر رضایت او:··· وَ صَلِّ عَلَیهِ صَلوةً تَرْضیک وَ تزید عَلی رِضاک.

۴۸ـ صلواتی که خدا به جز آن راضی نمی‌شود:··· وَ صَلِّ عَلَیه صَلوةً لا ترضی لَهُ إلاّ بِها.

۴۹ـ صلواتی که جز برای محمد و آل محمد سزاوار نیست:··· وَ لاتری غَیرَه لَها أَهْلاً.

۵۰ـ صلوات متجاوز از رضوان:··· رَبِّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ صَلوةً تجاوَزُ رِضوانَک.

۵۱ـ صلوات باقی به بقاء الله:··· وَ یتَّصِلُ اتّصال‌ها ببقائک.

۵۲ـ صلوات پایان ناپذیر:··· وَ لاینفَدُ کما لاینْفَدُ کلِماتِک.

۵۳ـ صلوات تنظیمی:··· رَبِّ صَلِّ عَلی مُحمَّدً وَ آلِهِ صَلوةً تنتَظِمُ صَلَواتِ ملائِکتِک و أَنبیائِک وَ رُسُلِک وَ أَهْل طاعَتِک.

۵۴ـ صلوات اشتمالی:··· وَ تَشتَمِلُ عَلی صَلَواتِ عِبادِک مِنْ جِنِّک وَ إِنْسِک وَ أَهْلِ اِجابَتِک.

۵۵ـ صلوات اجتماعی:··· وَ تَجْتَمِعُ عَلی صَلوةِ کلِّ مَنْ ذَرَأتَ وَ بَرَأْتَ مِنْ أَصنافِ خَلْقِک.

۵۶ـ صلوات احاطی:··· رَبِّ صَلِّ عَلَیهِ وَ آلِهِ صَلوةً تُحیطُ بِکلٍ صَلاةٍ سالِفَةٍ وَ مُستأْنِفَة.

۵۷ـ صلوات انشایی:··· وَ تُنشی‌ءُ مَعَ ذلِک.

۵۸ـ صلوات تضاعفی:··· صلوات تُضاعفُ مَعَها تِلْک الصَّلواتِ عِنْدَها.

۵۹ـ صلوات تزایدی:··· وَ تَزیدُها عَلی کرورِ الأیامِ زِیادَةً فی تَضاعیفَ لا یعُدُّها غَیرُک.

۶۰ـ صلوات مخصوص أطیبین (صلوات أطیبین):··· رَبِّ صَلِّ عَلی أَطائِبِ أَهْلِ بَیتِهِ.

۶۱ـ صلوات جزیل:··· ربِّ صَلِّ علی مُحَمَّدٍ و آلهِ صَلوةً تَجزِلُ لَها بِها مِنْ نحلک و کرامتِک.

۶۲ـ صلوات اکمالی:··· وَ تُکمِلُ لَهُمُ الأَشیاءَ مِنْ عَطایاک وَ نَوافِلِک.

۶۳ـ صلوات توفیری:··· وَ تُوَفِّرُ عَلَیهِمُ الحَظَّ مِنْ عَوائِدِک وَ فَوائدِک.

۶۴ـ صلوات هم‌وزن عرش و مادون عرش:··· رَبِّ صَلِّ عَلَیهم زِنَةَ عَرْشِک وَ مادونَه.

۶۵ـ صلوات پرکنندهٔ آسمان‌ها و بالاتر از آن:··· وَ ملأ سماواتِک وَ ما فَوْقَهُنَّ.

۶۶ـ صلوات به اندازهٔ زمین‌ها و هر چه زیر آن و میان آن است:··· وَ عَدَدَ أرضیک وَ ما تَحْتهنَّ وَ بینَهُنَّ.

۶۷ـ صلوات مقرب:··· صَلوةً تُقَرِّبُهُمْ مِنْک زُلفی.

۶۸ـ صلوات راضی کنندهٔ حق و محمد و آل محمد:··· وَ تَکون لَک وَ لَهُمْ رِضی.

۶۹ـ صلوات متصل به نظایرش:··· وَ مُتَّصِلَةً بِنَظائِرِهِنَّ أَبَدا.

۷۰ـ صلوات «لایقوی علی إحصائها الا أنت»:··· أَسْألُک اللّهُمَّ… أَنَّ تُصَلِّی عَلی مُحمَدٍ… وَ عَلی آلِ مُحَمَّدٍ… صَلوةً لا یقوی عَلی إِحصائِها الا أَنت.

۷۱ـ صلوات ابراهیمی:··· أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی محمد وَ آلِ محمدٍ… کصَلواتِک و بَرَکاتِک وَ تَحیاتِک عَلی أَصفیائِک ابراهیمَ وَ آلِ إبراهیم.

۷۲ـ صلوات بر تابعان:··· أَللّهُمَّ وَ صلِّ عَلی التّابعینَ مِنْ یوْمِنا هذا الی یومِ الدّینِ وَ علَی أَزواجِهِمْ وَ عَلی ذُرِّیاتِهِم وَ عَلَی مَنْ أَطاعک مِنهُم.

۷۳ـ صلوات عصمتی:··· صَلوةً تَعْصِمُهُم بِها مِنْ مَعصیتِک.

۷۴ـ صلوات فَسْحی:··· وَ تَفْسَحُ لَهُمْ فی ریاضِ جَنَّتِک.

۷۵ـ صلوات مانع از کید شیطان:··· وَ تَمْنَعُهُمْ بِها مِنْ کیدِ الشَّیطان.

۷۶ـ صلوات اعانتی:··· وَ تعینُهُمْ بِها عَلی ما استعانُوک عَلَیهِ مِنْ بِرٍ.

۷۷ـ صلوات وقایتی:··· وَ تقیهُمْ طَوارِقَ اللَّیلِ وَالنَّهارِ الاّ طارِقا یطْرُقُ بِخَیرٍ.

۷۸ـ صلوات بعثتی:··· وَ تَبْعَثُهُمْ بِها عَلَی اعْتِقادِ حُسْن الرَّجاء لَک.

۷۹ـ صلوات طمعی:··· وَالطَّمَعِ فیما عِنْدَک.

۸۰ـ صلوات تَرْکی:··· تَرْک التُّهمَةِ فیما تَحْوِیهِ أَیدِی العِباد لِتَرُدَّهُمْ إِلی الرَّغبة إِلیک وَالرَّهبةِ مِنْک.

۸۱ـ صلوات زهدآور:··· و تُزَهِّدُهُمْ فی سَعَةِ العاجِل.

۸۲ـ صلوات تَحبیبی:··· و تُحبِّبَ إِلیهمُ الْعَمَلَ للأجَل.

۸۳ـ صلوات استعدادی:··· وَالاستعدادَ لِما بَعْدَ المَوْت.

۸۴ـ صلوات هَونی:··· وَ تُهوِّنُ عَلَیهِمْ کلَّ کرْبٍ یحِلُّ بِهِم یوْمَ خُروجِ الأنْفُسِ مِنْ أَبْدانِها.

۸۵ـ صلوات معافیت از محذورات:··· وَ تُعافیهِمْ مِمّا تَقَعُ بِهِ الفِتْنَةَ مِنْ محذورات‌ها.

۸۶ـ صلوات معافیت از تکبّب در نار:··· وَ کبَّةِ النّار.

۸۷ـ صلوات معافیت از جاودانگی در آتش:··· وَ طُولِ الْخُلود فی‌ها.

۸۸ـ صلوات امنیت:··· وَ تَصیرُهُمْ إِلی أَمْنٍ مِن مُقیلِ المُتَّقین.

۸۹ـ صلوات بر اولیا و دوستان محمد و آل محمد« صلی‌الله‌علیه‌وآله »:··· أَللّهُمَّ وَ صَلِّ عَلی أَوْلیائهِم

۹۰ـ صلوات مبارک:··· أَلصَّلواتِ الْمُبارَکات.

۹۱ـ صلوات زاکیات:··· أَلزّاکیات.

۹۲ـ صلوات نامی‌ات:··· أَلنّامیات.

۹۳ـ صلوات صبح‌گاهان:··· أَلغادِیات.

۹۴ـ صلوات شام‌گاهان:··· أَلرّائِحات.

۹۵ـ صلوات بر فرشتهٔ روز:··· فصلّ علیهم یوم یأتی کل نفس معها سائق و شهید.

۹۶ـ صلوات ازدیاد کرامت و طهارت··· و صلّ علیهم صلوةً تزیدهم کرامةً علی کرامتهم و طهارةً علی طهارتهم

۹۷ـ صلوات بر فرشتگان:··· اللّهم و إذا صلّیت علی ملائکتِک و رُسُلک.

۹۸ـ صلوات ابلاغی:··· و بَلّغتهم صلواتنا علیهم.

۹۹ـ صلوات خداوند بر ما بواسطهٔ فتح و گشایش گفتاری:··· فصلّ علینا بما فتحت لنا من حسن القول فیهم.

مطالب مرتبط