گستردگی امور مشروع و آزادی‌هاي ديني

قرآن كريم در بيان محدويت‌ها و حرام‌ها به‌گونه‌اي سخن مي‌گويد كه شنونده احساس نکند از طرف دین همواره در محرومیت و ممنوعیت است، بلکه محرومیت‌های آن بسیار اندک و نیز به دلیل خبیث بودن آن است . قرآن كريم  برای ممنوعیت‌ها توجیه و دليل می‌آورد و آن را به گونه توصيفي بيان مي‌دارد.

 

جامعه‌شناسی می‌گوید وقتی ممنوعیت‌ها فراوان شود، افراد جامعه می‌گریزند. نباید در تبليغ دین، آن‌هم دینی که می‌خواهد اجتماعی باشد، ممنوعیت‌ها بیش از امور جایز و مباح آن بيان شود بلكه در بيان محدوديت‌ها بايد متن واقع دين را در نظر داشت و از پيرايه‌ها و سلايق شخصي و مزاجي دوري جست . افراد جامعه به محض شنیدن چند مورد از حرام‌ها، خسته می‌شوند و می‌گویند: پس چه چیزی حلال است. خداوند در پاسخ آنان می‌فرماید: «قُلْ: أُحِلَّ لَکمُ الطَّیبَاتُ»؛ همهٔ چیزهای طیب برای شما حلال می‌باشد. لحن این گفته به گونه‌ای است که شنونده احساس نکند از طرف دین همواره در محرومیت و ممنوعیت است، بلکه محرومیت‌های آن بسیار اندک و نیز به دلیل خبیث بودن آن است و برای ممنوعیت‌ها توجیه می‌آورد. اين نكته در آيه شريفه زير بيا شده است:

«یسْأَلُونَک مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ، قُلْ: أُحِلَّ لَکمُ الطَّیبَاتُ، وَمَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُکلِّبِینَ، تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَکمُ اللَّهُ، فَکلُوا مِمَّا أَمْسَکنَ عَلَیکمْ، وَاذْکرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَیهِ، وَاتَّقُوا اللَّهَ، إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ»( مائده / ۴).

ـ از تو می‌پرسند چه چیزی برای آنان حلال شده است، بگو: چیزهای پاکیزه برای شما حلال گردیده و نیز صید حیوانات شکارگر که شما به عنوان مربیان سگ‌های شکاری از آن‌چه خدایتان آموخته به آن‌ها تعلیم داده‌اید برای شما حلال شده است. پس از آن‌چه آن‌ها برای شما گرفته و نگاه داشته‌اند بخورید و نام خدا را بر آن ببرید و پروای خدا بدارید که خدا زودشمار است.

 گویا حوصلهٔ خلق اللّه تنگ شده است که می‌پرسند پس چه چیزی حلال است: «یسْأَلُونَک مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ».

فرهنگ دین فرهنگ آزادی است و حرمت‌ها و ممنوعیت‌ها در آن نسبت به موارد جواز به ندرت یافت می‌شود. آزادی انسان در فرهنگ دینی یک اصل است و نیازی به دلیل و سند ندارد؛ زیرا مهمان دعوت شده نیازی به اجازهٔ صاحب‌خانه ندارد تا لیوانی آب بنوشد. آفرینش بندگان در دنیا نه تنها حکم اذن الهی برای استفاده را دارد، بلکه آفرینش آنان مهم‌تر و بالاتر از دعوت صاحب‌خانه است. خداوند دنیا را برای بشر آفریده و نه غیر او تا نیاز به مجوز و اذن داشته باشد. افزون بر این خداوند قدرت تسخیر ناسوت را در نهاد او گذاشته است که: «أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الاْءَرْضِ»(. لقمان / ۲۰). آیهٔ شریفه سندی است محکم و قاطع بر آزادمنشی خداوند و به تبع دین او دربارهٔ انسان و اعمال وی. البته آگاهی به خصوصیات خوبی‌ها و زشتی‌ها از مقولهٔ فرمان نیست که فرمان و «امر» اراده است، بلکه از مقولهٔ علم می‌باشد. علم استفاده از طبیعت و مواهب الهی چیزی است و اصالت حذر و اصالت حرمت سخنی دیگر که تنها در محدودهٔ مواردی اندک می‌آید که احتیاط را می‌طلبد.

دین گشایش را با خود دارد و برخوردهای غیر عالمانه و خشونت و خشکی نهروان‌گونه سبب دین‌گریزی می‌شود و انسان با شنیدن نام دین، به جای آبی آرام دریا، حرکت نرم ابرها، خنکای نسیم و پویایی پدیده‌ها به یاد سوراخ سوزن و ته استکان می‌افتد!

البته آزادی و گشایش که ما می‌گوییم در خود دین وجود دارد و برآمده از شریعت است نه آن که بخواهیم این آزادی را به صورت عرضی و تحمیلی به آن دهیم که در این صورت به التقاط و انحراف می‌گراید. دین اسلام خود باز و گسترده است و تنها باید به آن مراجعه نمود و آن را از منابعی که دارد استنباط نمود. برای نمونه، دین اهل کتاب را نجس می‌داند و آنان به واقع در هر دوره‌اي نجس‌اند و نمي‌توان از پاکی آنان گفت. برخی نیز به عکس می‌گویند بعد از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به جز چند نفر همه مرتد شدند، در حالی که گمراهی و توازن کمیت و کیفیت غیر از ارتداد است. برخی ارث زن را کامل می‌دانند در حالی که دلایل صریح برخلاف آن است. چنین فتاوایی که نظام روشمند استنباط آن را یاری نمی‌کند سلیقه‌گری و ترجیح روحیهٔ ضعیف خود بر احکام اسلام و التقاط و انحراف برای خوشایند چند یله و رهاست نه آزادی مورد نظر دین. فتوایی که اهل کتاب را طاهر می‌داند در درازمدت سبب انحراف و کژراهه‌روی بسیاری از مسلمانان خواهد شد. همان‌طور که خشک مزاجی نباید در اجتهاد وارد شود، منافع مقطعی و زودگذر نیز نباید در فتوا دخالت نماید. ما حتی دلیل کافی بر طهارت حقیقی اهل تسنن در دست نداریم تا چه رسد به آن که بتوانیم حکم به تطهیر مسیحیان دهیم.، طهارت ظاهری اهل تسنن امتنانی است برای شیعه که در معاشرت با آنان به عسر و حرج مبتلا نشوند. به اعتقاد ما آن‌چه که از جمع بین روایات به دست می‌آید این است که اهل تسنن تا زنده هستند، پاک می‌باشند، ولی وقتی می‌میرند، پاک نیستند، در حالی که شیعه بعد از مرگ نیز طهارت حقیقی دارد و با مردن نجس نمی‌شود و لازم نیست از ترشحات غسل بدن وی دوری نمود اما مس نمودن مردهٔ شیعه، موجب غسل می‌شود، ولی وجوب غسل مس میت دلیل بر نجس بودن میت شیعه نیست. قرآن كريم بر مشي آزادگرانه خود و دين خويش تاكيد مي‌نمايد آن‌جا كه مي‌فرمايد:

«قُلْ أَرَأَیتُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ لَکمْ مِنْ رِزْقٍ فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَرَاما وَحَلاَلاً قُلْ آَللَّهُ أَذِنَ لَکمْ أَمْ عَلَی اللَّهِ تَفْتَرُونَ»( یونس / ۵۹).

ـ بگو به من خبر دهید آن‌چه از روزی که خدا برای شما فرود آورده است؛ چرا بخشی از آن را حرام و بخشی را حلال گردانیده‌اید؟ بگو: آیا خدا به شما اجازه داده یا بر خدا دروغ می‌بندید؟

خداوند در این آیهٔ شریفه، کسانی که نعمتی را بر خود حرام می‌کنند یا به نادرستی به آن فتوا می‌دهند نکوهش و سرزنش می‌نماید.

این برخی از انسان‌های بسیار تنگ‌نظر هستند که خداوند را مانند خود می‌پندارند و باسط بودن او را از یاد می‌برند. بسیاری از مشکلاتی که در زندگی افراد پیش می‌آید و نیز عقب‌ماندگی‌های آنان به‌خاطر داشتن دید تنگ‌نظرانه و قایل به حرمت‌های بی‌مورد بودن است. بسیاری از آن‌چه در دین احکامی قبض‌گرایانه به شمار می‌رود، الهی نیست، بلکه نداشتن تتبع کافی یا داشتن روحیهٔ ضعیف در دادن فتوای صریح و یا اعمال سلیقهٔ شخصی در اخذ فتوا و مانند آن سبب ابتلا به چنین احکام قبض‌گرایانه و غیر دینی که دین را به‌تحریف می‌کشاند شده است؛ به‌گونه‌ای که تغییر چنین فتاوایی در عصر ظهور سبب می‌شود افراد جامعه بپندارند حضرت امام عصر (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) دینی جدید آورده‌اند.

به هر روي، نعمت‌های خدا اگر از مبادی خود تأمین شود و در زمینه‌های خود استفاده گردد رزق خداست و قداست، پاکی و صفا دارد و حرام نمودن بی‌مورد و بی‌دلیل آن در حالی که حرام نیست و یا استفاده نبردن از آن به بی‌صفایی باطن شخص و مشکلات ذهنی او باز می‌گردد.

نظام اسلامی در صورتی می‌تواند حاکمیت داشته باشد که نخست فرهنگ مذهبی خود را از چنین تحریف‌هایی که ما آن را «پیرایه» نام نهاده‌ایم مصون دارد. این کار بدون شناخت پیرایه‌ها شدنی نیست.

آیهٔ بعد به صورت پرسشی از عاقبت کسانی می‌گوید که به خداوند دروغ می‌بندند: «وَمَا ظَنُّ الَّذِینَ یفْتَرُونَ عَلَی اللَّهِ الْکذِبَ یوْمَ الْقِیامَةِ»؛ و کسانی که بر خدا دروغ می‌بندند روز رستاخیز چه گمان دارند؟

از آن‌جا که عاقبت این گروه معلوم است نیازی به بیان پاسخ نیست و پرسش یاد شده جنبهٔ تهدید و توبیخ می‌باشد. بله، لطف خداوند این افراد را هم شامل می‌شود ولی آن‌ها لطف خداوند را درک نمی‌کنند: «إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النَّاسِ وَلَکنَّ أَکثَرَهُمْ لاَ یشْکرُونَ».

خداوند بندگان خود را نیافریده است تا دنیا را بر خود و دیگران تنگ سازند وگرنه هم خود و هم زیردستان آنان اعم از همسر و فرزند یا شاگردان را به بیماری‌های روحی و روانی، وسواس و مانند آن دچار می‌نمایند و زرنگی و زیرکی را از آنان سلب می‌نمایند و آنان را با روحیه‌ای خسته و فرسوده می‌گذارند. آیهٔ شریفه چنین پندارهایی را هم «یفْتَرُونَ» و هم «الْکذِبَ» خوانده است؛ یعنی چنین انگاره‌هایی دروغ دروغ است و جزو دین نمی‌باشد. طبیعی است دینی که به دروغ بیالاید جز خستگی مردم چیزی ندارد.

مطالب مرتبط