مهم‌ترین اصطلاحات و رموز استخاره

مهم‌ترین اصطلاحات و رموز استخاره
مهم‌ترین اصطلاحات و رموز استخاره

منبع: علوم و نظرگاه‌های شاخص (جلد سوّم) 

مهم‌ترین اصطلاحات و رموز استخاره

واژه‌های قرآنی در هر علمی اصطلاح خاص خود را دارد و در استخاره نیز هر واژه‌ای از قرآن‌کریم بر معنایی خاص دلالت دارد و نباید از این معنا غافل بود. ادبیات استخاره، واژگان ویژهٔ خود را دارد و هر واژه‌ای کلیدی است که رمزی را می‌گشاید و نکته‌ای را بیان می‌دارد. زبانی قراردادی که بسیار قانونمند است و ادبیات و دستور زبان ویژهٔ خود را دارد و چنین نیست که در همهٔ موارد با معنا و مفهوم تفسیری آیه ارتباط داشته باشد. این زبان وجوه معنایی بسیاری را برمی‌تابد و رمزآلود است و گشایش رمز آن به گفته خوان و خواهان نیز ارتباط دارد و وی از ابزار کشف معنا در این مسیر می‌باشد.

ما برخی از مهم‌ترین اصطلاحات دانش استخاره را در این فصل برمی‌شمریم. برای نمونه آیه‌ای که در آن از «قال» و مشتقات آن استفاده شده باشد، وجود درگیری و اختلاف در آن را می‌رساند یا در هر موردی که از «انذار» و «نظر» سخن گفته می‌شود آشکاری نتیجهٔ کار برای خواهان را می‌رساند و وی از ابتدا می‌داند بر چه کاری اقدام می‌کند. ما این اصطلاحات را به صورت فهرست‌وار در ادامه می‌آوریم.

خاطرنشان می‌گردد بیان یکی از مشتقات یادشده به معنای جریان معنای آن در تمامی واژه‌هایی است که با آن در ماده اشتراک دارند. ما در این فهرست قصد احصای تمامی اصطلاحات و رموز را نداشته و در حد لزوم، به ذکر مهم‌ترین واژه‌های آن بسنده کرده‌ایم.

806 ـ «آتُوا»: تمامی موارد «ایتاء» خیلی خوب است. امری اعطایی و بخششی است که نیاز به زحمت و سختی ندارد.

807 ـ «آیة»: به صورت کلی در هر موردی که از «آیه» سخن گفته می‌شود، آن کار انجام‌شدنی و خوب است.

808 ـ «ابْتَلُوا»: اِبتلا بر گزینشی نبودن کار و رزقی‌بودن آن دلالت دارد.

809 ـ «اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ»: آزادی عمل آن اندک است و باید مدار و نظامی برای حرکت داشته باشد و قوانین کار موردنظر را نادیده نگیرد، از این رو محدود می‌شود؛ اگرچه استواری و استحکام را در بر دارد.

810 ـ «اتَّبَعُوا رِضْوَانَ اللَّهِ»: روند کار سالم و طبیعی است.

811 ـ «احفَظُوا أَیمَانَکمْ»: این کار پر از زحمت و مشقت است؛ هرچند کاری خوب و سلامت‌آور است.

812 ـ «ادْعُوا»: همت و تلاش خواهان را می‌طلبد.

813 ـ «إِذْ»: به نعمت یا مشکلی توجه می‌دهد که پیشینه دارد.

814 ـ «اسْتِبْدَالَ»: تغییری است ناشی از طبیعت و دست تقدیر در آن دخالت دارد و نه ارادهٔ آدمی.

815 ـ «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ»: کار هر چه باشد و به هر گونه انجام پذیرد و خواهان نیز هر کسی باشد، خیری به آن افزوده می‌شود و به نتیجه نیز می‌رسد و عنایت خداوند نیز با آن است. البته استعانت و صبر نشان از سنگینی کار دارد وگرنه نیازی به استعانت و صبر نداشت، اما انجام این کار نورانی و عالی در توان هر کسی است.

816 ـ «إِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ»: نتیجه و منافع کار درازمدت و مستمر است.

817 ـ «اشْتَرَوُا الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَی»: خواهان با کسانی روبه‌رو می‌گردد که با آگاهی به وی بدی می‌کنند.

818 ـ «اصْبِرُوا»: تحمل‌پذیری نسبت به انجام کارهای شخصی و بردباری بر گذر از مشکلات حاصل از آن است.

819 ـ «اضْرِبْ بِعَصاک»: خواهان به تنهایی توان انجام این کار را ندارد و فرد یا چیز دیگری باید وارد این کار شود و هر گونه تلاش فردی در این کار سودی نمی‌بخشد. در ضمن، انجام آن به امکانات نیاز دارد.

820 ـ «اعْمَلُوا»: رنج و زحمت و تلاش را می‌طلبد.

821 ـ «اعْمَلُوا عَلَی مَکانَتِکمْ»؛ به این معنا که کار را به میزان توانمندی خود پی بگیرید، اما اگر برای تهدید باشد، باید احتیاط شود.

822 ـ «افْتَرَی»: اضطراب و آشفتگی و تشنج را پدید می‌آورد و بر این اساس، بسیار خطرناک است و نباید نزدیک آن رفت.

823 ـ «افْعَلُوا ما تُؤْمَرُونَ»: کار موردنظر با همهٔ سختی و مشکلاتی که دارد، شدنی است.

824 ـ «الاْءَسْبَاطِ»: این کار، درازمدت و مستمر است.

825 ـ «الاْءَسْحَارِ»: سحَر بر لزوم دقت، تفکر و مطالعه در کار و داشتن برنامه و نقشه یادآوری می‌نماید. لیل نیز همین‌طور است با این تفاوت که توجه در آن نیست و این سحر است که توجه می‌آورد.

826 ـ «الاْءَعْرَافِ»: مسؤولیت و قدرت اجرایی و بلندای اجتماعی است که افت و خیز و فراز و نشیب دارد.

827 ـ «الاْءَهِلَّةِ»: انجام این کار باید در چارچوب خود باشد و کار موردنظر قاعده‌مند است که باید قوانین و آداب آن را پاس داشت. در انجام این کار باید دقت و مشورت داشت و به صورت گروهی و جمعی بر عملی‌کردن آن اقدام کرد.

828 ـ «الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ»: کاری است پرمخاطره و سخت.

829 ـ «الْبَحْر»: کاری است پر منفعت و سخت.

830 ـ «الْبَلاَغُ»: انجام آن محدودیت‌ها و مخاطرات بسیار دارد و درصد موفقیت آن پایین است؛ به ویژه که خواهان از چگونگی ماجرا ناآگاه است.

831 ـ «الْبَلَدُ الطَّیبُ»: عافیت در آن است.

832 ـ «الْبَلَدُ»: ظاهر کار بهتر از باطن آن است و اصل کار گسترده است.

833 ـ «التَّوْبَةُ»: بر وجود گرفتاری و مشکلی که ناپسند نیست دلالت دارد.

834 ـ «الْجِنَّ»: جن و مشتقات آن در هر آیه‌ای که کاربرد داشته باشد بر پیشامد امور ناخودآگاه، پنهانی و پیچیده دلالت دارد.

835 ـ «الْجَنَّةِ»: موفقیت در انجام کار و نتیجه‌بخش‌بودن آن است.

836 ـ «الْحِسَابِ»: هرگونه محاسبه‌ای بر سخت‌گیری و سخت‌بودن کار دلالت دارد و اگر با «سریع» همراه شود، به دقت بیش‌تر آن اشاره دارد و باید مواظب و مراقب بود و در انجام کار احتیاط لازم و ثبت و سند مورد نیاز را از دست نداد و با مشورت و اهتمام به کار پرداخت.

837 ـ «الْحَسَنَةِ»: دنیا، زیور، زینت، سلامتی، محبت، عشق و شادی در آن است.

838 ـ «الْحَقِّ»: این کار سنگین است و مردودی بسیاری دارد، ولی کاری قانونمند است که پایانی عالی دارد.

839 ـ «الْحَمْدُ لِلَّهِ»: عاقبت این کار خیر و خوب است و مشکلی در انجام آن نیست.

840 ـ «الدُّنْیا وَالاْآَخِرَةِ»: دنیا و آخرت را با هم دارد. کاری گسترده، خوب و زیباست.

841 ـ «الَّذِی خَلَقَکمْ»: سخن گفتن از آفرینش بر وسعت، گشایش کار، گستردگی و قدرت مانور و استقرار آن دلالت دارد.

842 ـ «الَّذِینَ آمَنُوا»: چنان‌چه خواهان اهل کوشش و جدیت در کار باشد، خوب است، ولی اگر کار را محکم دنبال نکند یا فردی خجالتی باشد یا در پی دنیاطلبی یا عافیت‌طلبی باشد، استخاره برای وی خوب نیست. صاحب استخاره در این موارد به قلب خود مراجعه می‌کند و چنان‌چه خواهان را فردی متظاهر، خودنما یا اهل دنیا بیابد به وی می‌گوید بد است و در غیر این صورت، با داشتن جدیت، خوب است. هم‌چنین بر لزوم توکل و جمعیت خاطر اشاره دارد و تقریر آن را می‌رساند. افزون بر این که نشان از سنگینی کار است. البته پاکی و قداست آن را نیز می‌رساند.

843 ـ «الَّذِینَ ابْیضَّتْ وُجُوهُهُمْ »: کار موردنظر آبرومندانه و گواراست. اگر مقید به روز قیامت نشود، کار بسیار گسترده است.

844 ـ «الَّذِینَ» و «مَنْ» موصول، مشروط به صلهٔ آن است و از آن به دست می‌آید چنان‌چه خواهان تنها به کار خود مشغول باشد و به دیگران کاری نداشته باشد، بسیار خوب است، وگرنه بد است.

845 ـ «الَّذِینَ یکتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ»: در مورد سران و روؤسای قوم، عالمان و اهل فن می‌باشد که به دین یا کار خود اعتقادی ندارند و با دورویی، پنهان‌کاری، سالوس و ریا رفتار می‌کنند.

846 ـ «الرِّبَا»: ربا در برابر و مقابل انفاق است. کسی که انفاق و بخشش دارد، سرمایهٔ خود را می‌ریزد، ولی رباخوار در ربا بر آن است تا این سرمایه را جمع کند و بر آن بیفزاید. کار موردنظر بسیار بد است و پریشانی، زشتی و پلیدی را در پی دارد و سبب می‌شود نکبت را بر خود بار نماید.

847 ـ «الرَّبَّانِیونَ وَالاْءَحْبَارُ»: نوع چنین عنوان‌های کلیشه‌ای دینی بر بدی کار دلالت دارد مگر در برخی از موارد خاص که همراه با قرینه است. به تعبیر دیگر، این موارد زمینه‌های خوبی است که آفت و ریزش آن بسیار است.

848 ـ «سأل»: تمامی آیاتی که «سؤال» در آن است می‌رساند مشکلی در کار است.

849 ـ «السِّحْر»: فتنه‌ای در کار است؛ اگرچه کارگشا و سودمند است.

850 ـ «السَّماءِ»: کشش‌دار و توسعه‌پذیربودن کار را می‌رساند. دوری و بلندای کار را نیز باید در نظر داشت.

851 ـ «الشَّیاطِینُ عَلَی مُلْک سُلَیمَانَ»: مجموع این دو فراز می‌رساند برای این کار ظاهری پرشکوه و پر از تبلیغات است؛ برای نمونه می‌خواهد با دختری که موقعیت اجتماعی و خانوادگی بالایی دارد ازدواج کند.

852 ـ «الشَّیطَانُ»: کار موردنظر تنها زینت و شکوه دنیایی دارد و از خوبی باطن و خیر آخرت خبری در آن نیست و فتنهٔ بسیاری در این کار وجود دارد.

853 ـ «الصَّفَا»، «الْمَرْوَةَ»، «شَعَائِرِ»، «حَجَّ» و «تَطَوَّعَ» حکایت از خوبی بسیار کار دارد. در این کار، سعادت، عافیت، دنیا، دولت، عشق و شیرینی با هم وجود دارد.

854 ـ «الصِّیامُ»: کار دارای رنج و زحمت است و امری معنوی نیز می‌باشد و ظاهری نیکو دارد.

855 ـ «الصَّیدِ»: سودمند و خطرناک است و درگیری دارد. ترک آن بهتر است.

856 ـ «الطَّلاَقَ»: نشانهٔ آزادی است. هرچند طلاق مبغوض است، ولی در استخاره این گونه نیست و معنای خاص خود که ارسال و رهایی است را در بر دارد. البته در برخی موارد با وجود قرینه خوب نیست.

857 ـ «الطُّورَ»: کاری سنگین و سخت است.

858 ـ «الطَّیبَاتِ»: کار زحمت و تلاشی نمی‌طلبد و حاصلی است بی رنج و محنت.

859 ـ «الْغَابِرِینَ»: پریشانی و مرگ و میر در آن است.

860 ـ «الْغَمامَ»: خیرات و برکات این کار در راه است و باید بی‌درنگ و به سرعت در پی انجام کار رفت.

861 ـ «الْغَیبِ»: کارهای پنهانی و غیر قابل دسترس و چیزهایی است که به ناگاه و ناآگاهانه واقع می‌شود، از این رو خطرناک، پرماجرا و امید بخش است.

862 ـ «الْفَحْشَاءِ»: امر به انجام فحشا نشان از آبروریزی است که بدی بسیار این کار را می‌رساند.

863 ـ «الْفُرْقانَ»: با توجه به این که فرقان کتاب نوشته‌شدهٔ تفصیلی و گسترده‌شده است، برای نوشتن قرارداد باید وکیل یا شاهدی حاضر باشد و چنان‌چه خواهان خودسرانه به آن اقدام کند، با مشکل روبه‌رو می‌شود و برای نمونه در مورد ازدواج، نیاز به مشورت دارد و نباید خودسر باشد.

864 ـ «الْفُلْک»: خطرپذیری و ریسک کار بسیار است، از این رو ترک آن بهتر است. برای کسی که حس ماجراجویی دارد و می‌تواند کشتی‌نشین دریاهای متلاطم باشد، خوب است.

865 ـ «الْقَاهِرُ»: ضمانت اجرایی دارد.

866 ـ «الْقِصَاصِ» ضرر و زیان بسیاری در پی دارد، از این رو نباید به آن نزدیک شد.

867 ـ «الْقَصَصُ»: کار ریشه در گذشته دارد و امری بدوی و تازه تأسیس نیست. هم‌چنین دارای قاعده و نظام است، از این رو انجام‌شدنی است و چگونگی آن و آغاز و انجام آن مشخص و قابل پیش‌بینی است و بر این اساس، خوب است.

868 ـ «الْکلاَلَةِ»: کار موردنظر چیزی فرعی، زاید، زودگذر و مقطعی است، نه مستمر و ریشه‌دار که خیر قابل توجهی ندارد و با زحمت و تلاش همراه است.

869 ـ «الْکلْبِ»: آلوده است و خباثت و حرام خوری و رشوه یا ربا در آن است.

870 ـ «اللَّهُ الْعَزِیزُ الْحَکیمُ»: ترک این کار خیلی بد است؛ زیرا بعد از عزت و حکمت، چیزی جز ذلت نیست؛ هرچند کار خود را به‌خوبی نشان نمی‌دهد و ممکن است ظاهری پیچیده داشته باشد اما اموری پنهانی دارد که خوب است و بلندایی نیکو و شایسته دارد.

871 ـ «اللَّه رَبِّی»: این کار راهنما، زمینه و برنامه دارد و از کارهای اصولی است که مخاطره‌ای در آن نیست و فقط باید انجام شود.

872 ـ «اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»: کار محکم است و منافع پاک و باطن بسیار خوبی دارد.

873 ـ «اللَّهَ شَاکرٌ عَلِیمٌ»: کار موردنظر ضمانت دارد و انجام‌شدنی است و زمینه‌های نعمت و شکوفایی را در بر دارد.

874 ـ «اللَّهُ عَلَی کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ»: موفقیت آن حتمی است و ضمان دارد و هر کاری باشد، انجام‌شدنی است.

875 ـ «اللَّهُ عَلِیمٌ بِالْمُتَّقِینَ»: انجام آن سنگین است ولی ناکامی ندارد و نتیجه‌بخش است. دو اسم مبارک «الله» و «علیم» بر تحقق کار و عملی‌شدن آن دلالت دارد.

876 ـ «اللَّهُ غَفُورٌ حَلِیمٌ»: ممکن است در صورت اقدام بر آن، از مشکلات آن کاسته شود و کار با استواری انجام پذیرد.

877 ـ «اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ»: این دو اسم مبارک از پیشامد خیرات قهری حکایت دارد و ممکن است غفلت‌زا باشد. هم‌چنین نعمت فراوان آن نیز با مشکلاتی همراه است. چنان‌چه این مشکلات در خود آیهٔ شریفه آمده باشد، هیچ خوب نیست و دو اسم یادشده مشکلات را بر نمی‌دارد؛ ولی اگر به مشکلات آیه‌ای که پیش از آن است ناظر باشد، کار موردنظر متوسط است. البته در نهایت، کار جمع می‌شود و با مشکلاتی که دارد به نتیجه می‌رسد.

878 ـ «اللَّهُ مُحیطٌ بِالْکافِرینَ»: به بازگشت‌ناپذیربودن و بن‌بست داشتن کار موردنظر اشاره دارد و تنگی و سختی آن قهری است.

879 ـ «اللَّهُ مُخْرِجٌ»: بسیار خوب است و کار نتیجه می‌دهد؛ هرچند در آن توجه و دقت لازم نباشد؛ زیرا این فرد نیست که کار را پیش می‌برد، بلکه خود کار انجام‌شدنی است و از این رو جز نفع و خیر در آن نیست.

880 ـ «اللَّه مَعَ الصَّابِرِینَ»: کار خواهان سامان می‌گیرد؛ هرچند صبر و استقامت و تحمل سختی‌ها را می‌طلبد.

881 ـ «اللَّهُ وَلِی الْمُؤْمِنِینَ»: دادن ضمانت به خواهان است، البته اگر وی نیتی خیر داشته باشد.

882 ـ «الْمَحِیضِ» و «أَذی» همه از بدی کار حکایت دارد.

883 ـ «المص»: الف، خوب است. هم ظاهر و دنیا و آرامش و آسایش دارد و هم باطن و معنویت. و میم و صاد، داشتن باطن نیک را می‌رساند. تمامی حروف مقطعه بر پیچیدگی و اهمیت کار دلالت دارد.

884 ـ «الْمَعْرُوفِ»: کار موردنظر خوب و شایسته است، و ظاهر آن نیکوست. البته، باطن این کار نیز خوب است. به‌طور کلی واژه‌های «احسان»، «حق» و «معروف» در هر آیه‌ای که باشد نشان از کار بسیار خوب است.

885 ـ «الْمُقَرَّبِینَ»: بسیار خوب و عالی است و هیچ مشکلی در انجام آن رخ نمی‌دهد.

886 ـ «الْمَلاَئِکةُ یشْهَدُونَ»: این کار رقیب دارد و باید دقت و احتیاط داشت. البته در این کار همکارانی نیز خواهد داشت.

887 ـ «الْمَوْتُ»: کار موردنظر زیان و ضرر بر خواهان وارد می‌آورد یا به شکست منجر می‌شود. در صورت ضرورت و ناچاری، باید احتیاط کرد تا آسیبی نبیند.

888 ـ «الْمَیتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِیرِ»: گرفتار شدن به مال غصبی یا حرام و ابتلا به حق ضعفا و ایتام و مانند آن در این کار وجود دارد.

889 ـ «النَّارِ»: اضطراب و نگرانی دارد و زیان‌بار است.

890 ـ «الْوَالِدَاتُ»: خیلی خوب است. نشان از منفعت و پرباری کار است.

891 ـ «الْهَدْی وَالْقَلاَئِدَ»: برای انجام این کار باید نذر، قربانی، انفاق یا صدقه‌ای داشته باشد تا خیر و خوبی خود را آشکار سازد.

892 ـ «إِلَی اللَّهِ الْمَصِیرُ»: اگر با تهدید یا آیات عذاب همراه شود، تهدید به نابودی و مرگ دارد و باید ترک شود و در غیر این صورت، نه.

893 ـ «إِلَی اللَّهِ تُرْجَعُ الاْءُمُورُ»: نتیجهٔ موردنظر از این کار به دست می‌آید.

894 ـ «الْیوْمَ أُحِلَّ لَکمُ الطَّیبَاتُ»: کار موردنظر باز و گسترده است و انجام آن آزادی عمل و قدرت مانور و قدرت تغییر و آزمایش روش‌های گوناگون را دارد ولی به اعتبار «الیوم» زودگذر است.

895 ـ «إِمَّا»: کار باز و گسترده است و آزادی عمل دارد.

896 ـ «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَی»: گزینش آن ویژگی دارد و برگزیدن مخصوص است و با توجه به اسمی‌بودن جمله، استمرار این کار را نیز می‌رساند. فعل آن نیز کاربرد عملی کار را می‌رساند.

897 ـ «إِنَّا لِلّهِ»: به هیچ‌وجه نباید این کار را انجام داد وگرنه مصیبتی به وی می‌رسد.

898 ـ «إِنْ أَرَدْنَا إِلاَّ الْحُسْنَی»: در آن ظاهر سازی می‌کنند. می‌شود دارای ظاهری نیکو نیز باشد.

899 ـ «إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا لاَ یضُرُّکمْ کیدُهُمْ شَیئا»، ضمانتی است بر این که اگر خواهان وارد کار شود و صبر و تحمل داشته باشد، ضرر نمی‌بینید، ولی چنین صبر و تحملی که توان بالایی می‌طلبد، به‌ندرت یافت می‌شود.

900 ـ «إِنْ تُطِیعُوا»: تعلیق است و بر وجود مشکلات و سختی‌هایی در روند کار هشدار می‌دهد که گذر از آن نیازمند احتیاط و دقت است.

901 ـ «إِنْ»: شرط و تعلیق است و تزلزل را می‌رساند؛ به این معنا که خواهان در انجام دادن کار تردید دارد. بر وجود مشکلات و سختی‌هایی در روند کار هشدار می‌دهد که گذر از آن نیازمند احتیاط و دقت است.

902 ـ «إِنَّ صَلاَتَک سَکنٌ لَهُمْ»: در این کار آرامش است.

903 ـ «انْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَینا»: در این کار خیرات عمومی پیدا می‌شود و خیر آن به دیگران نیز می‌رسد.

904 ـ «إِنَّ»: کاری بلند است و همانند قسم می‌ماند.

905 ـ «إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلاَلٍ مُبِینٍ»: تغییر و تبدیل در آن است و تأثیر بسیاری در تغییر مسیر و شکل زندگی خواهان دارد.

906 ـ «إِنَّک أَنْتَ»: اهتمام زیادی در کار است.

907 ـ «إِنَّکمْ إِذا لَخَاسِرُونَ»: ماجراجویی است و به شکست می‌انجامد.

908 ـ «إِنْ کنْتُمْ صَادِقِینَ»: کار مشروط است و باید آن را با احتیاط و دقت پی گرفت.

909 ـ «إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»: در انجام این کار به تناسب باید خصوصیات و شرایطی لحاظ شود و مشاوره داشته باشد یا وکیل یا شریک بگیرد یا نذر و صدقه‌ای بدهد. چنین کارهایی بخشی از اسباب دنیوی است که برخی از کارها بدون تحقق آن انجام نمی‌شود که باید مشکلات آن را با انجام کارهای خیر و انفاق هموار ساخت.

910 ـ «إِنَّمَا الاْآَیاتُ عِنْدَ اللَّهِ»: خواهان هیچ آگاهی از کار ندارد و با توجه به حصر آن تنها تیری در تاریکی رها می‌کند.

911 ـ «إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ»: زمینه‌های شیطانی، فتنه و ماجراجویی در این کار وجود دارد.

912 ـ «إِنَّمَا یتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ»: کار بسیار قابض می‌باشد و امید موفقیت آن بسیار اندک است چون متقین محدودتر از اهل ایمان هستند. البته برای افراد شایسته ثمراتی ماندگار دارد.

913 ـ «إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِینٌ»: مذمتی است که اعجاب در آن است و مورد اهمیت همگان می‌باشد.

914 ـ «إِنَّهُ لاَ یحِبُّ الْمُعْتَدِینَ»: با آن که باید در انجام این کار سیاست داشت، اما هرگونه شیطنت و نیرنگی به ضرر خواهان تمام می‌شود.

915 ـ «إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ»: این کار برای کسی که شرایط کار را رعایت نماید فرجام نیکی دارد. هرچند کار موردنظر ایده‌آل و مناسب نیست ولی ترک آن نیز به مکافات می‌انجامد.

916 ـ «إِنْ یشَأْ یذْهِبْکمْ»: کار تغییر می‌کند و برخلاف انتظار، دگرگون می‌شود و مشکلاتی را برای خواهان پیش می‌آورد.

917 ـ «اهْبِطُوا»: هبوط به پایان و انجام کار و نیز سقوط دلالت دارد و کاری که پایان داشته باشد خوب است. البته، هبوط گاهی معنای سقوط را می‌دهد که بد است. امر به هبوط نشانهٔ لزوم سرعت داشتن در انجام کار است و باید بر اقدام به کار سرعت داشت و آن را به تأخیر نینداخت اما آن را با آرامی انجام داد.

918 ـ «إِیاک»: در هر آیه‌ای که خداوند متعال مورد خطاب قرار گیرد، نشانهٔ آن است که کار موردنظر سخت است؛ هرچند ممکن است کار سنگین نباشد.

919 ـ «إِیای فَارْهَبُونِ»: باید مواظب بود و احتیاط کرد که این کار خطر دارد و چنین نیست که با دادن صدقه بتوان بدون هیچ اضطراب و ترسی آن را انجام داد. برای نمونه چنان‌چه به مسافرت می‌رود باید با سرعتی متعادل حرکت نماید و در بارندگی یا شب رانندگی نکند. اگر کسی ناچار از انجام آن است باید خیرات کار را شناسایی کند و کار را از جایی شروع کند و به همان دل خوش دارد و ضرر و زیان‌های آن را نیز بپذیرد.

920 ـ «أَتُجَادِلُونَنِی فِی أَسْمَاءٍ سَمَّیتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُکمْ»: کار موردنظر تنها ظاهر و دنیا دارد و هیچ باطنی در آن نیست.

921 ـ «أَتَّخِذُ وَلِیا»: در این کار مددکار دارد و باید از مشکلات آن نهراسید و پی‌گیر آن بود.

922 ـ «أَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ»: امر به پایان‌بخشیدن کار است و کار را باید برای خدا تمام کرد و آن را در میانه رها ننمود و چنان‌چه انجام کار برای خدا نباشد، خسته‌کننده می‌شود.

923 ـ «أَتُوبُ عَلَیهِمْ»: در این کار، حرمان، گرفتاری، خسارت و خجالت وجود دارد؛ هرچند شکست‌ها و خسارت‌های آن جبران می‌شود.

924 ـ «أَجْر»: کار موردنظر نتیجهٔ دنیوی دارد. از امور و شؤون دنیایی است و برای هر کاری که به آبادی دنیا و خدمت به مردم مفید باشد، خوب است و بر فرض که سرمایه‌گذاری در آن به شکست نیز بینجامد، باز خوب است. «اجر»، مزد است و مربوط به کارهای محدود و کوتاه دنیوی و غیرالهی و «ثواب» به کار ایمانی تعلق دارد.

925 ـ «أَخَاهُمْ»: قوت و توان در کار وجود دارد.

926 ـ «أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَ»: أخذ میثاق در مورد کارهایی است که احتمال تخلف و خطر در آن می‌رود و شکست و ناموفق‌بودن خواهان در این کار دور از انتظار نیست.

927 ـ «أَخَذَتْکمُ الصَّاعِقَةُ»: خواهان باید بداند هرچند قدرت وی بر طرف مقابل چیره است اما ناگهان ورق برمی‌گردد و خداوند کسی را بر وی مسلط و حاکم خواهد کرد که به مراتب، بدتر از اوست.

928 ـ «أَخَذْنَا»: گرفتاری و مشکلات دارد. اضطراب و درگیری در آن است. کار سنگین است. هم «اخذ» سنگین است و هم «نا» که با اضافه به «اخذ» از اسمای جلالی می‌باشد.

929 ـ «أَرْسَلْنَا فِیکمْ رَسُولاً»: ارسال و رسول از واژه‌هایی است که عالی‌بودن کار را حکایت می‌کند و باید انجام شود.

930 ـ «أَزْوَاجٌ»: مقدمات لازم برای عملی‌شدن این کار بدون مشکل و گرفتاری فراهم می‌شود و نه آن که کار موردنظر خواهان، تنها ازدواج باشد.

931 ـ «أَسْلَمَ»: کار زحمت دارد.

932 ـ «أَصْحَابُ النَّارِ»: کار به صورت گروهی و جمعی انجام می‌شود و زیان‌بار و فسادآور است.

933 ـ «أَطِیعُوا اللَّهَ»: بسیار سنگین است.

934 ـ «أُعِیذُهَا بِک»: استعاذه هم از انحصار کار حکایت دارد و هم از سنگینی آن.

935 ـ «أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ»: چنان‌چه در این کار رقیبی وجود داشته باشد، وی قدرت رقابت با خواهان را نخواهد داشت.

936 ـ «أَفَتَطْمَعُونَ»: طرف مقابل، طمع و قصد کلاه‌برداری دارد و خواهان آگاهانه فریب می‌خورد و از این رو این کار مشکلات بسیاری دارد و خوب نیست.

937 ـ «أَفِیضُوا»: انجام این کار در توان عموم است؛ چرا که امر یادشده خطاب به همگان است.

938 ـ «أَقْسَمُوا»: بر وجود درگیری و عناد دلالت دارد.

939 ـ «أَلَدُّ الْخِصَامِ»: گرفتاری زیاد و عناد و دشمنی در کار پدید می‌آید.

940 ـ «أَلَمْ تَرَ»: خوب یا بدی این کار روشن است و با کمی توجه به دست می‌آید. هم‌چنین این کار سنگین است.

941 ـ «أَلَمْ تَعْلَمْ» این معنا را می‌رساند که خواهان نمی‌داند و باور نمی‌کند که خیر یا شر این کار چه فراوان است، از این رو نباید به ظاهر کار نگاه کرد و باید آن را بی‌درنگ انجام داد یا ترک نمود.

942 ـ «أَمْ»: دلیل بر وجود مشکل در کار و ممنوع‌بودن انجام آن است و خواهان می‌خواهد در کاری وارد شود که در شأن وی نیست و از این رو خوب نیست. هم‌چنین نشانهٔ درگیری است و به این معناست که باید توقف کرد و این کار را انجام نداد.

943 ـ «أَنْبَتَهَا نَبَاتا حَسَنا»: کار موردنظر ظاهری باشکوه و دنیایی دارد و گوارا و شیرین است. حسن، اسم ظاهر و نبات، خیرات و برکات است.

944 ـ «أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ»: ترک این کار خوب نیست و برای ترک آن نمی‌شود استخاره گرفت؛ چرا که این راه ضد و مقابل ندارد.

945 ـ «أَنْذِرْ»: آشکاری بدی کار را می‌رساند و خواهان از ابتدا می‌داند کاری را که انجام می‌دهد، بد است.

946 ـ «أَنْزَلْنا عَلَیکمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوی»: خیراتی است که زحمت آن را دیگران کشیده‌اند.

947 ـ «أَنْصَارُ اللَّهِ»: این کار نتیجه‌بخش است و خیر و موفقیت در آن است و پایان خوشی دارد؛ هرچند زحمت و سختی دارد.

948 ـ «أَنِّی مَعَکمْ»: موفقیت آن حتمی است.

949 ـ «أَنَّی»: همواره بر سنگینی کار و گره داشتن و سخت‌بودن آن دلالت دارد.

950 ـ «أُورِثْتُمُوهَا»: کار، مشکلات و گرفتاری‌هایی دارد.

951 ـ «أَوْزَارَهُمْ»: حسرت و خودخوری در کار پیش می‌آید.

952 ـ «أُولَئِک»: افراد موردنظر بسیار شاخص و مهم هستند و در بلندایی قرار دارند که با «اولئک» از آنان یاد می‌شود؛ خواه افرادی نیکوکردار باشند یا بدکردار. مردمان آبرومند را در بر می‌گیرد. نتیجه و نفع این کار، همگانی است. هم‌چنین این کار، امری عمومی است، نه نادر و کمیاب.

953 ـ «أُولَئِک مِنَ الصَّالِحِینَ» نتیجه‌بخش و خوب است.

954 ـ «أَوَلَمْ»: تحذیر و پرهیز دادن از کار است.

955 ـ «أَوَّلَ»: نشانهٔ تازه و بکربودن و شروع کاری تأسیسی است.

956 ـ «أَهْلَ الْکتَابِ»: درگیری، نزاع و حیله در کار است.

957 ـ «أَینَ مَا تَکونُوا یأْتِ بِکمُ اللَّهُ جَمِیعا»: هیچ چیزی در روند کار از آن کاسته نمی‌شود و سرمایهٔ اولی آن حفظ می‌گردد.

958 ـ «أَؤُنَبِّئُکمْ»: بر کار خیری آگاهی پیدا می‌نماید و این کار نو و تازه است.

959 ـ «بِإِذْنِ اللَّهِ»: اگر کار شری باشد، فتنه، مشکلات و ضرری که در این کار پیش می‌آید قهری و ضروری است و تخلف بر نمی‌دارد و در صورتی که کاری خیر باشد، با عنایت خداوند پیش می‌رود و نیاز به زحمت ندارد.

960 ـ «بِالْعَشِی وَالاْءِبْکارِ»: باید کار مرحله به مرحله پی گرفته شود و همواره آن را لحاظ نمود.

961 ـ «بِبَکةَ»: کار دارای برکت است.

962 ـ «بَخِلُوا بِهِ»: کار مزاحم و مانع دارد.

963 ـ «بَدَّلَ»: خیلی بد است و خیانت و نیرنگ در کار وجود دارد.

964 ـ «بشّر»: کاری شیرین و نتیجه‌ای غیر قابل انتظار مانند اعطای فرزند یا ازدواج برای وی پیش خواهد آمد. باید دانست امور غیرمنتظره بر دو گونه است: یکی کارهایی است که بر زحمت و تلاش فرد وابسته است و دیگر اموری که بدون هیچ‌گونه تلاشی ایجاد می‌شود.

965 ـ «بَعَثْناکمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِکمْ»: ممکن است این کار به نابودی خواهان بینجامد و یا او را از سختی برهاند.

966 ـ «بَقَرَةٌ»: کار توسعه می‌یابد و گسترده می‌شود.

967 ـ «بَقَرَةٌ لا فارِضٌ وَلا بِکرٌ»: کار مشکلات بسیاری دارد و سخت به دست می‌آید؛ اگرچه کاری پرمنفعت است.

968 ـ «بَقِیةٌ مِمَّا تَرَک»: گنج، عتیقه و نتیجهٔ مهمی از این کار به دست می‌آید و تنها واژهٔ «بَقِیةٌ» بر آن دلالت دارد.

969 ـ «بَلِ»: امر به انجام است.

970 ـ «بَلَی»: به صورت کلی، حروفی که تصرف و اشتقاق را بر نمی‌تابد، تحریک و برانگیختن بر انجام کار است و به این معناست که اگر مشکلی در روند انجام کار پیش آید، آن مشکل برطرف می‌شود و لطف خداوند شامل وی می‌گردد. برای نمونه اگر به سفر رود و خودروی حامل وی خراب شود، کسی از راه می‌رسد که به وی مدد رساند.

971 ـ «بِمَا أَرَاک اللَّهُ»: خواهان می‌داند که چه کاری انجام می‌دهد.

972 ـ «بِمَا أَنْزَلَ إِلَیک»: کاری دقیق و سنگین است.

973 ـ «بِهِ یعْدِلُونَ»: بسیار سنگین و خطرناک است و در صورت امکان باید خود را از آن کنار کشید. احتمال دارد سود دنیوی نداشته باشد و تنها مشکلات و مشقت و گرفتاری در آن باشد؛ چرا که استیفای عدالت به حق و نه به ناحق در این دنیا پذیرش ندارد.

974 ـ «بَیانٌ»: دولت، ظهور، حرکت، استقامت، دارایی و استفاده است.

975 ـ «بَیتٍ»: ماندگار است.

976 ـ «بَینَ یدَیهِ»: نتیجهٔ آن قطعی و قابل دسترس است.

977 ـ «تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ، وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ، وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ»: کار را باید با شرایط و مقررات آن پی گرفت.

978 ـ «تَبَرَّءَ»: درگیری و خصومت در این کار است.

979 ـ «تُحِبُّونَ اللَّهَ»: حب شدید می‌تواند از ازدواج یا اقدامی شادمانه که با میل و خواستهٔ خواهان هماهنگ است خبر دهد. موضوع حب همواره کاری است که گشایش و وسعت و آزادی عمل در آن است، مانند حرفهٔ معلمی و دبیری و نه مقامی مانند قضاوت که شغلی قبضی دانسته می‌شود.

980 ـ «تُخْفُونَ مِنَ الْکتَابِ»: خیانت و پنهان کاری را می‌رساند.

981 ـ «تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ»: نتیجهٔ کاری که در نیت دارد، نقد و فعلی نیست.

982 ـ «تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لاَ یرْجُونَ»: کار با موفقیت انجام می‌شود.

983 ـ «تَسُرُّ النَّاظِرینَ»: اگر کار به‌درستی انجام گیرد و مشکلات آن تحمل شود، بسیار شیرین و عالی است.

984 ـ «تَسْوَدُّ وُجُوهٌ»: خطر، گرفتاری، پریشانی، عذاب وآبروریزی‌دارد.

985 ـ «تشکرُونَ»: شکر به سختی و زحمت کار اشاره دارد هرچند با موفقیت همراه باشد.

986 ـ «تُصْلِحُوا بَینَ النَّاسِ»: با مشکلاتی برخورد می‌کند که ناچار از تقیه و پرده‌پوشی است.

987 ـ «تَضَرُّعا»: در انجام آن باید ریاضت کشید.

988 ـ «تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الاْءَسْبَابُ»: قطع سبب، از بی‌نتیجه‌بودن، زیان‌باری، گرفتاری و پریشانی کار حکایت دارد.

989 ـ «تِلْک آیاتُ اللَّهِ»: کار خواهان خیلی خوب است. در هر موردی که از آیه سخن می‌رود، کار نیکو و مستحسن است. کاری است قانون‌مند که نظام اجرایی آن را نباید نادیده گرفت.

990 ـ «تِلْک الاْءَیامُ نُدَاوِلُهَا بَینَ النَّاسِ»: قدرت مانور و آزادی عمل در آن وجود دارد و می‌توان به سرعت تغییر موضع داد و از این لحاظ کشش و گنجایش دارد.

991 ـ «تِلْک أَمَانِیهُمْ»: در این کار، خیال‌پردازی وجود دارد و آسایش، آرامش، سعادت، خوشی و خیری در آن نیست.

992 ـ «تَوَکل»: در همهٔ موارد توکل، به تناسب کار باید وکیل، مشاور، شریک یا مددکاری داشته باشد.

993 ـ «تَهْتَدُوا»: در این کار رستگاری وجود دارد و با ثبات، استقرار، آرامش، حکم و سکون همراه می‌باشد.

994 ـ «ثُمَّ»: بر نقش و تأثیر بنده در سرنوشت خود در نظام مشاعی عالم اشاره دارد. تعدد حرف عطف بیان می‌کند روند کار مرحله به مرحله پیش می‌رود و زمان کار طولانی است.

995 ـ «جَاءَک»: بر زنده‌بودن، حرکت داشتن و بر ایجادموج‌دلالت‌دارد.

996 ـ «جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الاْءَنْهَارُ»: خیراتی که به خواهان می‌رسد گوارا، تدریجی و همیشگی است. ممکن است کار موردنظر کشاورزی و باغداری یا امری مربوط به کشت و کار باشد و از این آیه کار صنعتی استفاده نمی‌شود بلکه موضوع آن کارهای طبیعی اعم از: کشاورزی، باغ‌داری و کار در جنگل است.

997 ـ «جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَوَاتُ وَالاْءَرْضُ»: گشایش، رحمت، نعمت، صفا و خوبی در آن هست.

998 ـ «جَهْدَ»: درگیری و عناد در کار پیش می‌آید.

999 ـ «حَاجَّک فِیهِ»: در هر موردی که مادهٔ «حج» و مشتقات آن وجود دارد در آن جدال و درگیری پیش می‌آید و ممکن است حق الناس یا حق یتیم و مظالم دیگر بر عهدهٔ وی آید.

1000 ـ «حَافِظُوا» بر سنگینی کار دلالت دارد و نشان می‌دهد که در کار موردنظر نوعی امانت‌داری می‌نماید؛ حال یا سرمایه است یا فرزند یا علم و به هر حال، این کار امری شخصی نیست.

1001 ـ «حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ»: شکست آن قطعی است.

1002 ـ «حَتَّی یأْتِینَا بِقُرْبَانٍ تَأْکلُهُ النَّارُ»: تعلیق بر امر غیرعادی نشان از گره کار است و مشکل قانونی یا اجرایی به تناسب کار پدید می‌آید.

1003 ـ «حَتَّی یقُولَ الرَّسُولُ… مَتَی نَصْرُ اللَّهِ؟»: مشکلات فراوان کار را می‌رساند و چنان است که مؤمنان را بی‌تاب می‌کند، از این رو کار موردنظر خیلی سخت و سنگین و همراه با اضطراب و دلهره است؛ اگرچه به موفقیت می‌رسد.

1004 ـ «حِجَابٌ»: مخاطره و درگیری دارد.

1005 ـ «حِجُّ»: کار به زحمت و تلاش نیاز دارد و سنگین است.

1006 ـ «حَرْثٌ»: حکایت از کارهای دنیوی است.

1007 ـ «حَسْبُک اللَّهُ»: چنان‌چه نیت خواهان خیر باشد باید آن را با توجه، احتیاط و توکل پی گرفت.

1008 ـ «حَسَدا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ»: این کار دنیوی خطرپذیر است و ممکن است انسان را گرفتار کند، دشمن‌ساز و حسودپرور است و طرف مقابل به عمد نسبت به خواهان بدی می‌کند و مشکلاتی را برای وی فراهم می‌آورد، مشکلاتی که راه فرار و چارهٔ آن در دست خواهان نیست.

1009 ـ «حَوْلَینِ کامِلَینِ»: دور کامل در کار را می‌رساند.

1010 ـ «خَالِدُونَ»: استمرار و دوام کار را حکایت دارد. خیرات یا شرور این کار ماندگار است و به دیگران نیز می‌رسد.

1011 ـ «خَتَمَ اللَّهُ عَلَی قُلُوبِهِمْ»: خواهان در این کار آشفته می‌شود.

1012 ـ «خُذُوا ما آتَیناکمْ بِقُوَّةٍ»: چنان این کار، سنگین و پراهمیت است که این‌سان به پی‌گرفتن آن سفارش شده است. در انجام این کار نباید اهمال داشت، وگرنه کار به سامان و نتیجه نمی‌رسد. بر این اساس، کار موردنظر برای کسی که همت ندارد یا می‌ترسد و سست است، مناسب نیست.

1013 ـ «خَرَج»: در این کار باید حرکت و تلاش داشت.

1014 ـ «خشی»: این کار نیاز به زحمت و تلاش دارد و از امور اعطایی نیست.

1015 ـ «خُضْتُمْ کالَّذِی خَاضُوا»: اگر خواهان کار را پی‌گیر شود، نمی‌تواند از گرفتاری‌های آن بگذرد و دیگر این کار است که گریبان او را می‌گیرد و نمی‌گذارد از آن رها شود.

1016 ـ «خُفْیةً»: باید سیاست، تدبیر و نیروی چاره‌اندیشی داشت.

1017 ـ «خوف»: اضطراب، نگرانی و سرگردانی دارد. البته نگرانی آن امری طبیعی است.

1018 ـ «خَیرُ الْحَاکمِینَ» در صورتی که خواهان قصد خیر داشته باشد و با توکل و احتیاط پیش رود و صدقه دهد و با دعا طلب خیر از خدای‌تعالی داشته باشد، موفق است.

1019 ـ «خَیرٌ مِمَّا یجْمَعُونَ»: باطن آن از ظاهر آن بهتر است.

1020 ـ «دِیةٌ»: باید تاوان و خسارت بدهد.

1021 ـ «ذُرِّیةً»: استمرار و دوام کار را می‌رساند.

1022 ـ «ذکر»: باید مواظب بود و توجه به کار داشت و غفلت ننمود.

1023 ـ «ذَلِک الْفَوْزُ الْعَظِیمُ»: منافع این کار استمرار، دوام و گستردگی دارد و امری زودگذر نیست.

1024 ـ «ذَلِک مِنْ أَنْبَاءِ الْغَیبِ»؛ به این معنا که کار به هیچ‌وجه نشان نمی‌دهد که چه عاقبت و نتیجه‌ای دارد؛ اگرچه بسیار عالی و خوب است.

1025 ـ «ذنب»: گناه و معصیت از گرفتاری و مشکلات کار حکایت دارد.

1026 ـ «ذَوِی الْقُرْبَی وَالْیتَامَی وَالْمَسَاکینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّائِلِینَ وَفِی الرِّقَاب»: سخن از گروه‌هایی گرفتار است که این امر دلالت دارد در روند کار با گروهی موجه می‌شود که او را با مشکل رو به‌رو می‌کنند و کار موردنظر از مشکلات و سختی‌ها خالی نیست.

1027 ـ «رَابِطُوا»: محکم کردن ارتباط با خداوند و داشتن روابط عمومی سالم با بندگان اوست.

1028 ـ «رَبَّ»: با توجه به این که «رب» اسم فعلی است باید گفت خواهان در کارهای خود خداوند را ملاحظه می‌کند و به گناه و معصیت نمی‌گراید. هم‌چنین به این معناست که کار تحقق می‌یابد.

1029 ـ «رَبَّکمُ اللَّهُ»: ترکیب این دو اسم الهی نشان از پیچیدگی کار است. الله اسم ذاتی و جمعی و رب اسم فعلی و جمعی و عروس اسمای فعلی است و دیگر اسمای فعلی از رب حکم می‌گیرند، اما خود رب از الله حکم می‌گیرد، ولی «الله» با «رب» کار می‌کند. ارتباط با پروردگار بر حسن کار دلالت دارد.

1030 ـ «رِجْسٌ»: جنگ روانی و ضعف اعصاب در آن است.

1031 ـ «رِزْقٌ کرِیمٌ»: درآمد خود را به‌راحتی به دست می‌آورد و نه با بدبختی و زحمت بسیار.

1032 ـ «رسل»: زمینهٔ وصول و موفقیت است.

1033 ـ «رکع»: در انجام این کار باید از افراط و تفریط دور شد و به صورت معمول گام برداشت و در عملی کردن آن طمأنینه داشت.

1034 ـ «زَادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ»: در این کار هم سود دنیوی است و هم بهرهٔ اخروی و معنوی.

1035 ـ «سَأُلْقِی»: مشکلاتی غیرعادی و اضطراب و دلهره در کار وجود دارد که با رحمت و امداد الهی برطرف می‌شود.

1036 ـ «سِتَّةِ أَیامٍ»: زمان‌بر و درازمدت است.

1037 ـ «سَرِیعُ الْحِسَابِ»: هرگونه محاسبه‌ای بر سخت‌گیری و سخت‌بودن کار دلالت دارد؛ به‌ویژه آن‌که با سرعت نیز همراه شده که به دقت مضاعف آن اشاره دارد و باید مواظب و مراقب بود و در انجام کار احتیاط لازم و ثبت و سند مورد نیاز را از دست نداد و با مشورت و اهتمام به کار پرداخت.

1038 ـ «سَلْ»: تهدید را می‌رساند.

1039 ـ «سُلَیمَانَ»: کار خواهان امری دنیوی است و شکوه ظاهری فراوانی دارد.

1040 ـ «سَمَّی»: هرگونه نام‌گذاری، انحصار کار را می‌رساند.

1041 ـ «سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی»: دیر بازده اما عالی، پر نعمت و پر منفعت است.

1042 ـ «سُورَةٌ»: اضطراب دارد؛ هرچند می‌تواند با پیروزی همراه باشد.

1043 ـ «شُعَیبا»: ایمان در آن است و مواهبی خاص را در پی می‌آورد.

1044 ـ «شِقَاقٍ»: کار دارای خطراتی است. مشکلات و سختی‌هایی‌دارد.

1045 ـ «شَهِدَ اللَّهُ»: این کار ضمانت شده، قطعی و الهی است.

1046 ـ «صَابِرُوا»: توصیه به تحمل‌پذیری نسبت به کارها و امور مربوط به دیگران است که در انجام آن سستی، کوتاهی و سهل‌انگاری می‌کنند و از این جهت آزار و اذیت می‌شوند.

1047 ـ «صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ»: کار آسان و راحتی است. کار انجام می‌شود و به نتیجه می‌رسد.

1048 ـ «صَلِّ عَلَیهِمْ»: کاری آبرومندانه و گواراست.

1049 ـ «ضرب»: در این کار، شدت و دشواری وجود دارد.

1050 ـ «طَبَعَ اللَّهُ عَلَی قُلُوبِهِمْ»: کار به صورت کامل بسته است و سبب ساقط‌شدن و ورشکستگی کامل خواهان می‌شود.

1051 ـ «طَیبا»: امری دهشی، اعطایی و خالی از زحمت است و باید خیری از این کار به دیگران رساند تا به غفلت دچار نشد.

1052 ـ «عَجِبْتُمْ»: مادهٔ عجب بر پریشانی و نگرانی دلالت دارد.

1053 ـ «عَذَابَ یوْمٍ عَظِیمٍ»: اضطراب، پریشانی و تنیدگی روحی را در پی دارد.

1054 ـ «عَرَفَاتٍ» و «الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ»: شیرینی و گوارایی دنیایی کار را می‌رساند. عناوین مشابه نیز همین معنا را حکایت دارد.

1055 ـ «عَزِیزٌ حَکیمٌ»: تهدید از آن برمی‌آید؛ اگرچه با وارستگی و استحکام همراه است.

1056 ـ «عَلَی فَتْرَةٍ»: به مشکلات کار اشاره دارد.

1057 ـ «عَلَیک»: این کار سنگین است و مردودی بسیاری دارد.

1058 ـ «عَلَی مُلْک سُلَیمَانَ»: در این کار اقتدار وجود دارد؛ به این معنا که فتنهٔ آن بسیار پیچیده و گسترده است.

1059 ـ «عَمِل»: کاری سخت و پر زحمت است و نیازمند رنج و تلاش است، از این رو سنگین است.

1060 ـ «عَنْ سُوءٍ»: انجام کار، خیر و خوشی ندارد، از این رو ترک آن بهتر است.

1061 ـ «عِیسَی ابْنِ مَرْیمَ»: کاری سالم و معنوی است و نتایجی ماندگار دارد.

1062 ـ «غَفُورٌ رَحِیمٌ»: خیراتی قهری و ناخواسته دارد که صاحب استخاره باید تشخیص دهد آیا چیزی از این خیرات به خواهان می‌رسد یا خیر.

1063 ـ «غَیرَ سَبِیلِ الْمُؤْمِنِینَ»: راهی را برگزیده است که به نابودی وی می‌انجامد.

1064 ـ «فَإِذا لاَ یؤْتُونَ النَّاسَ نَقِیرا»: انجام کار و پایان‌یافتن آن همان و شکست و حرمان خواهان هم همان.

1065 ـ «فَاذْکرُوا اللَّهَ»: باید در انجام کار توکل داشت و با توکل است که نگرانی و اضطرابی که در ابتدای کار وجود دارد با پیشرفت کار و روشن شدن چگونگی آن برطرف می‌شود.

1066 ـ «فَاسْتَبِقُوا الْخَیرَاتِ»: این کار به تلاش و جدیت نیاز دارد؛ چرا که فراز یادشده به این معناست که با افراد خوبی همراه است و باید تلاش پی‌گیر داشته باشد.

1067 ـ «فَاشْهَدُوا»: باید پی‌گیر کار بود و آن را محکم دنبال نمود.

1068 ـ «فَاکتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ»: باید در انجام کار سرعت گرفت و آن را به تأخیر نینداخت. «فاکتبنا»؛ یعنی ما را نیز بنویس وبه این معناست که هرگونه دیرکرد سبب از دست رفتن کار می‌شود. کار موردنظر سنگین است و اهتمام و همت می‌طلبد.

1069 ـ «فَالِقُ الاْءِصْبَاحِ»: کار، ظاهری باشکوه دارد و آشکارا انجام می‌پذیرد.

1070 ـ «فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلاَةَ»: بخشی از ضرر آن جبران می‌شود اما مشکلات و گرفتاری خود را دارد.

1071 ـ «فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ»: نزاع و درگیری آن به خداوند باز می‌گردد و درگیری آن نیز شیرین است.

1072 ـ «فَإِنْ تَوَلَّوْا»: به این معناست که این کار تنها یک راه برای انجام دارد و نمی‌توان گزینه‌ای در برابر و مقابل آن داشت، از این رو ترک آن بد است و برای ترک آن نمی‌شود استخاره‌ای دیگر کرد. «ولّی» بر وجود خطر و آسیب در کار و بر لغزنده‌بودن آن دلالت دارد و باید در انجام کار احتیاط لازم را نمود و هرگونه لغزش و انحرافی سبب شکست و آسیب می‌شود.

1073 ـ «فَانْسَلَخَ مِنْهَا»: تلاش وی نتیجه‌ای ندارد.

1074 ـ «فَانْظُرْ»: آثار و عوارض کار حتمی است و به کار وارد شدن همان و به بلا گرفتار شدن همان.

1075 ـ «فَانْفِرُوا ثُبَاتٍ، أَوِ انْفِرُوا جَمِیعا»: با فراز و نشیب و برد و باخت و شکست و پیروزی همراه است؛ هرچند فرجامی فیروز و خوب دارد.

1076 ـ «فَأْتُوا حَرْثَکمْ أَنَّی شِئْتُمْ»: خواهان در انجام کار آزادی عمل دارد.

1077 ـ «فَأَحْکمُ بَینَکمْ» در هر موردی که حکم باشد نباید خطر سقوط و شکست را نادیده گرفت.

1078 ـ «فَأَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً»: ناگهان خود را با مشکلاتی رو به‌رو می‌بیند.

1079 ـ «فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ»: طاقت‌فرسا و مشکل‌زاست.

1080 ـ «فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقا فِی قُلُوبِهِمْ»: افرادی که خواهان با آنان کار می‌کند به هیچ‌وجه پی‌گیر کار نمی‌شوند و هیچ مناسب و خوب نیستند. افرادی کلاه‌بردار و شیاد هستند که با نادرستی کار می‌کنند.

1081 ـ «فَأَنْجَیناکمْ»: کار یادشده موفقیت‌آمیز خواهد بود.

1082 ـ «فَتَبَینُوا»: در کار آزادی عمل وجود دارد؛ به این معنا که کار به هر صورت که انجام شود، مشکلات آن برطرف می‌گردد.

1083 ـ «فَتَحْرِیرُ رَقَبَةٍ» خطر و خسارت در آن است.

1084 ـ «فَثَبِّتُوا الَّذِینَ آمَنُوا»: چون در این کار فقط خداست، ثبات قدم آن حتی برای انسان‌های ضعیف اما مؤمن تضمین شده است.

1085 ـ «فَذُوقُوا الْعَذَابَ»: خواهان گریزی از عوارض کار ندارد.

1086 ـ «فَرَق»: علامت گشایش کار است.

1087 ـ «فَسَیرَی اللَّهُ عَمَلَکمْ»: کاری است ظاهری، عمومی و دارای تبلیغات.

1088 ـ «فَقَدْ جَاءَکمْ بَشِیرٌ وَنَذِیرٌ»: اگر خواهان بر آن اقدام کند، پایان آن خوب است، اما زحمات و مشکلات بسیاری دارد که بهتر است آن را ترک کند.

1089 ـ «فَکیفَ»: سختی کار آشکار است و در این زمینه همانند «الم‌تر» است. بر این اساس باید با دقت و حسابرسی و ملاحظه آن را انجام داد. مشکلاتی در کار ظاهر می‌شود که به اعتبار حرف عطف «فاء» خود را زود نشان می‌دهد، از این رو سنگین و سخت است.

1090 ـ «فَلاَ تَأْسَ عَلَی الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ»: برای ترک آن نباید استخاره گرفت و مشعر به جمعیت استخاره است.

1091 ـ «فَلَمَّا آتَاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ»: کار به کفران نعمت می‌کشد.

1092 ـ «فَلَمَّا أَحَسَّ»: این کار سنگین و پر خطر است و نباید فریب ظاهر آن را خورد و ممکن است انجام آن به شکست بینجامد.

1093 ـ «فَلَمَّا وَضَعَتْهَا»: زحمت دارد و تلاش خواهان را می‌طلبد.

1094 ـ «فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِیرا»: شکست و نابودی آن حتمی است و غیر از خداوند هیچ کس نمی‌تواند او را یاری و نصرت کند.

1095 ـ «فَمَا لَکمْ»: تهدید آن بسیار است.

1096 ـ «فَوْقَکمُ»: سنگینی و سختی کار را می‌رساند.

1097 ـ «فَهَلْ لَنَا مِنْ شُفَعَاءَ»: هیچ خیری در آن نیست.

1098 ـ «قَالَ الْمَلاَءُ»: مخالفت‌های آن زیاد است.

1099 ـ «قَالَ لَهُمْ نَبِیهُمْ»: به صورت کلی هرگاه در آیه‌ای خداوند متعال یا یکی از معصومان علیهم‌السلام یا مؤمنی سخن بگوید، کار موردنظر خوب است؛ چرا که آنان جز از ملکوت سخن نمی‌گویند و کلام نیکو از کار خوب حکایت دارد. البته در برخی موارد قرینه بر خلاف این معنا وجود دارد.

1100 ـ «قَال»: مادهٔ «قول» بر این امر تأکید دارد که این کار جز بر مدار حرف و حدیث نمی‌چرخد و گفت‌وگو در آن به درگیری منجر می‌شود و عملی در آن دیده نمی‌شود و جز ظاهری که زیبا می‌نماید اما از حقیقت خالی است چیزی ندارد.

1101 ـ «قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ»: با توجه به اجل، هم کوتاه‌مدت است و هم خطرناک.

1102 ـ «قَدْ جَاءَکمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّکمْ»: این کار زحمت و رنج ندارد و به آسانی به دست می‌آید.

1103 ـ «قَدْ جَاءَکمْ رَسُولُنَا، یبَینُ لَکمْ»: بیگانگی با افراد مرتبط با آن کار را می‌رساند. هم‌چنین خواهان در این کار مددکاری را خواهد یافت.

1104 ـ «قَدْ عَلِمَ کلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ»: مردم خود آن را پی می‌گیرند و از آن بهره می‌برند.

1105 ـ «قَدِّمُوا لاِءَنْفُسِکمْ»: کار به سامان و نتیجه می‌رسد. این نتیجه در ازدواج به معنای فرزندان خوب و در غیرازدواج، به معنای ثمرات و خیرات فراوان و پدیدآمدن سرمایهٔ افزوده در کار است.

1106 ـ «قَضَی أَجَلاً، وَأَجَلٌ مُسَمّی»: کار در کوتاه‌مدت انجام می‌شود و مستمر و گسترده نیست و محدودیت دارد، از این رو ممکن است با اندکی غفلت، به شکست بینجامد.

1107 ـ «قَضَی»: در هر موردی که از قضا سخن گفته شود، کار آزادی عمل ندارد و به صورت بسته انجام می‌شود.

1108 ـ «قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّی»: خواهان به جایی می‌رسد که دیگر چیره بر کار نیست و کار از دسترس او خارج می‌شود.

1109 ـ «قُلُوبُنَا غُلْفٌ»: کار قفل است و نتیجه‌ای ندارد.

1110 ـ «قُومُوا»: سنگینی کار را می‌رساند. یعنی باید به کار اهتمام داشت.

1111 ـ «کافِرُونَ»: افراد از خودراضی هستند که نیمهٔ پنهان کار را نمی‌بینند و به غفلت گرفتار می‌شوند.

1112 ـ «کانَ اللَّهُ غَنِیا حَمِیدا»: تهدید در آن است.

1113 ـ «کانَ حِلاًّ لِبَنِی إِسْرَائِیلَ»: کار مزاحم دارد و آفت و آسیب می‌بیند و با مشکلاتی همراه است.

1114 ـ «کأَنَّهُ ظُلَّةٌ»: سنگینی آن واقعی نیست و نباید از آن ترسید و باید با توکل جلو رفت.

1115 ـ «کتَبَ عَلَی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ»: اصل این کار ضمانت اجرایی دارد و شدنی و نتیجه‌بخش است.

1116 ـ «کذَّبُوا بِآَیاتِنَا»: تکذیب همان شیطنت، فساد و زورگویی است.

1117 ـ «کذَلِک»: این کار انجام‌شدنی و قانونمند است.

1118 ـ «کسَبَتْ»: زحمت و تلاش را می‌طلبد. «کسب» از زحمت و رنج حکایت دارد.

1119 ـ «کفَّارَتُهُ»: کمبود، محدودیت و گرفتاری است.

1120 ـ «کفَی»: مادهٔ کفی بر بی‌نتیجه‌بودن کار دلالت دارد.

1121 ـ «کلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ»: کاری است طبیعی که روال قانونی خود را دارد و در ابتدا، خطرات و مشکلات و زیان‌های فراوانی دارد.

1122 ـ «کلُوا مِنْ طَیباتِ ما رَزَقْناکمْ»: «طیب» خیری است که هیچ ضرری در آن نیست. نباید گذاشت با معطلی و سستی خواهان، خیرات و برکات آن از دست رود و هرگونه اهمال و سستی سبب می‌شود این خیرات نصیب دیگری شود.

1123 ـ «کمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکمْ بِخَلاَقِهِمْ»: همان‌گونه که پیشینیان دچار مشکل شدند، هرکس بر انجام این کار اقدام کند، با مشکل، گرفتاری، شکست و نابودی مواجه می‌شود.

1124 ـ «کمْ»: با توجه به مخاطب‌بودن ضمیر، چنین نیست که کار یادشده عمومی بوده و انجام آن در توان هر کسی باشد، بلکه کار خصوصی است و تنها از عهدهٔ انسان‌های نیرومند و قوی برمی‌آید.

1125 ـ «کنْ فَیکونُ»: کار موردنظر انجام‌شدنی است و با توجه به سرعتی که در شکل‌بخشیدن و آفرینش وجود دارد، در همهٔ موارد کاربرد آن باید به انجام کار سرعت بخشید و تأخیر را روا نداشت و در ضمن، نمی‌توان آن را ترک کرد و برای ترک آن نباید استخاره نمود.

1126 ـ «کیفَ»: خیلی سنگین است و حکم لای نهی به اضافهٔ تهدید را دارد. البته در نتیجه‌گیری نهایی باید دید چیزی هست که آن را به جواز کار تنزل بخشد یا خیر؟

1127 ـ «لاَ أَجِدُ فِی مَا أُوحِی إِلَی مُحَرَّما»: کار موردنظر باز و باسط است و آزادی عمل دارد.

1128 ـ «لاَ تَتَبَدَّلُوا الْخَبِیثَ بِالطَّیبِ»: ترک آن بد است.

1129 ـ «لاَ تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیطَانِ»: باید احتیاط و مراقبت داشت.

1130 ـ «لاَ تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لاِءَیمَانِکمْ»: از خداوند مایه نگذارید؛ به این معناست که خواهان در انجام کار ناتوان و درمانده شده و از این رو از دیگری مایه می‌گذارد و چنین کسی به حتم ضرر و زیان می‌بیند.

1131 ـ «لاَ تَقْرَبُوا الصَّلاَةَ»: باید آن را ترک کرد و کار موردنظر بسیار خطرناک و بد است.

1132 ـ «لاَ تَکنْ لِلْخَائِنِینَ خَصِیما»: باید در انجام آن احتیاط کند تا به انحراف، گناه، اجحاف و ظلم به دیگران گرفتار نشود.

1133 ـ «لاَ تُلْقُوا بِأَیدِیکمْ إِلَی التَّهْلُکةِ»: کار موردنظر مخاطرات دارد. این فراز هشداری است به خواهان که باید مراقب باشد به خطر مبتلا نشود.

1134 ـ «لاَ جُنَاحَ عَلَیهِ»: این کار هیچ مشکلی ندارد.

1135 ـ «لاِءُحِلَّ لَکمْ بَعْضَ الَّذِی حُرِّمَ عَلَیکمْ»: برای خواهان موفقیتی از این کار به دست می‌آید که برای پیشینیان حاصل نشده است.

1136 ـ «لاَ نُکلِّفُ نَفْسا إِلاَّ وُسْعَهَا»: اقدام بر آن، اهتمام و جدیت در کار و نیز احتیاط یا دادن صدقه را لازم دارد.

1137 ـ «لا»: نهی از انجام کار است.

1138 ـ «لاَ یحِلُّ لَهُنَّ»: کار مشکلات باطنی دارد.

1139 ـ «لاَ یخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ»: هیچ جهت خیری در این کار وجود ندارد.

1140 ـ «لاَ یخْفَی عَلَیهِ شَیءٌ»: نباید کار را به صورت پنهانی و مخفیانه انجام داد. کار موردنظر از امور ظاهری، علنی، اجتماعی و مشارکتی است که پنهانی را بر نمی‌تابد و چنان‌چه در انجام آن هرگونه مخفی‌کاری و گذاشتن رمز و قفل صورت بگیرد، به آن آسیب می‌رساند.

1141 ـ «لاَ یغْفِرُ»: سخت‌گیری تمام است.

1142 ـ «لا یقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ»: خواهان در این کار فریب می‌خورد و کسی نیز نمی‌تواند از او حمایت و دستگیری کند.

1143 ـ «لِتَکونُوا شُهَدَاءَ عَلَی النَّاسِ»: خواهان در بحبوحهٔ کار و در اوج ماجرا، در دید همگان و هم‌چون قبلهٔ آنان قرار می‌گیرد و بدین سبب راحتی و آسایش نخواهد داشت. بنابراین، استخارهٔ آیه برای کسانی که از عهدهٔ ماجراجویی برمی‌آیند خوب است.

1144 ـ «لَعَلَّکمْ تُرْحَمُونَ»: خیری از این کار به دیگران می‌رسد و نیز بخشی از نگرانی کار کاسته می‌شود.

1145 ـ «لَعَلَّکمْ»: لعل در تمامی موارد کاربرد، وجود شریکی را می‌رساند که بخشی از نتیجه را استفاده می‌کند یا به عبارت دیگر خیر کار موردنظر به دیگری نیز می‌رسد و چه‌بسا عام‌المنفعه گردد.

1146 ـ «لَعَلَّ»: ممکن است برخی در این کار به نتیجه‌ای نرسند، بر این اساس باید احتیاط کرد. کار سنگین و پر زحمت است و معلوم نیست این کار موفقیت آمیز باشد و هر کسی از عهدهٔ انجام آن بر نمی‌آید. لعل دلیل بر پیدایش تفرقه و انشعاب در میان همکاران و در طول روند کار است.

1147 ـ «لَعَلَّهُمْ»: چون با ضمیر غایب است معلوم نیست مخاطب آن چه کسی است و سرنوشت روشنی ندارد.

1148 ـ «لَعَلَّهُمْ یتَذَکرُونَ»: انجام کار موردنظر با مشکلی مواجه نمی‌شود. البته در صورتی نتیجه می‌دهد که توجه و دقت را داشته باشد.

1149 ـ «لَعَنَهُمُ اللَّهُ»: این کار گناه کبیره و در ردیف قتل، غارت و خیانت است. هم‌چنین ابتر و بی‌نتیجه است. حرمان و شکست را در پی دارد.

1150 ـ «لَقَدْ»: کار محکم و استوار است؛ به این معنا که اگر کار خوب باشد، در خوبی استوار است و چنان‌چه بد باشد، بدی آن سست و قابل ریزش نیست.

1151 ـ «لِقَوْمٍ یؤْمِنُونَ»: در هر موردی که خوبی‌های آیه به فردی یا گروهی تخصیص داده می‌شود باید خیراتی داشت و با صدقه، مشاوره، توکل، نذر، ذکر، احتیاط و توجه کار را پیش برد. چنان‌چه خواهان امور گفته شده را رعایت نکند، آفت و خسارتی به او وارد می‌شود.

1152 ـ «لِکلٍّ وِجْهَةٌ»: کار موردنظر باسط و به تمام معنا باز است.

1153 ـ «لَکنِ»: کاری است سخت و مشکل.

1154 ـ «لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الاْءَرْضِ»: هیچ‌گونه مشکل و ضرر و زیانی را متوجه خواهان نمی‌سازد.

1155 ـ «لِلَّهِ مُلْک السَّمَاوَاتِ وَالاْءَرْضِ وَمَا بَینَهُمَا»: پایان آن نیز نتیجه‌ای در خور ندارد و چیزی برای خواهان نمی‌ماند.

1156 ـ «لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی التَّقْوَی»: کاری محکم است که باید پی‌گیر آن بود و سستی و شک را بر نمی‌تابد.

1157 ـ «لِمَنْ فِی أَیدِیکمْ». گشایش، درآمد و سودآوری بدون هیچ‌گونه ضرر و زیان دارد.

1158 ـ «لِمَ»: نکوهش بسیار و تأکید بر ترک کار موردنظر است. نکوهش آن بیش از نهی است.

1159 ـ «لَمْ یتَقَبَّلْ مِنَ الاْآخَرِ»: کار به‌راحتی از خواهان پذیرفته نمی‌شود.

1160 ـ «لَنْ»: باید از سختی‌های کار نترسید. داشتن کارشناس، شریک، مشاوره و گرفتن سند به تناسب کار لازم است. نوعی تقیید است و به این معناست که کار گسترده نیست و تنها برای برخی از افراد توانا مناسب است و صاحب استخاره است که تناسب آن با خواهان را تشخیص می‌دهد.

1161 ـ «لَنَرَاک»: با انسانی بسیار مستکبر و مغرور مواجه می‌شود.

1162 ـ «لَنْ یتَمَنَّوْهُ»: تمنی در استخاره به معنای تحمل است و خواهان نمی‌تواند آن را تحمل کند و کار را در میان راه رها می‌کند یا در صورتی که برای ازدواج باشد به طلاق یا کدورت می‌انجامد و یا یکی از آن دو می‌میرد.

1163 ـ «لَنْ یضُرُّوکمْ»: باید از سختی‌های کار نترسید. داشتن کارشناس، شریک، مشاوره و گرفتن سند به تناسب کار لازم است. با دشمنی همراه است اما ضرری به خواهان نمی‌رسد و باید آن را با قوت تمام دنبال نمود.

1164 ـ «لَوْ آمَنَ»: تعلیق در آن است و احتمال به سامان نرسیدن کار می‌رود.

1165 ـ «لَوْ أَعْجَبَک کثْرَةُ الْخَبِیثِ»: با آن که ظاهر کار شکوه دارد، باطنی ندارد و زیان‌بار است.

1166 ـ «لَوْ تَرَی»: کثرت و مبالغهٔ در استخاره را می‌رساند؛ به این معنا که اگر استخاره خوب باشد بر خوبی بسیار آن تأکید دارد و چنان‌چه استخارهٔ آن بد باشد بر بدی زاید آن دلالت دارد. «بلی» و «بل» نیز چنین است.

1167 ـ «لَوْ»: در همهٔ موارد تعلیق هم‌چون «لو» نباید عجله و شتاب داشت و کار را باید با بردباری و صبر و دادن صدقه و انفاق با اهتمام پیش برد. موفقیت و صداقت در کار نیست و اختلاف و درگیری در آن است.

1168 ـ «لَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیک»: در انجام این کار باید توجه، اهتمام، احتیاط، توکل و طرح و برنامه داشت. اگر خواهان بخواهد به صورت عادی به کار بپردازد خوب نیست و جز ضرر نتیجه‌ای ندارد.

1169 ـ «لَهُمُ الْخَیرَاتُ»: خیرات آن متنوع و گوناگون است و برکات آن به خواهان و نسل وی می‌رسد.

1170 ـ «لَهُمْ دَرَجَاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ»: درجات آن کمالی است و نه جلالی. خواهان فرد خیر، شجاع، بزرگوار و با کرامت است که کم‌تر نمونهٔ وی در جامعه پیدا می‌شود. خواهان فردی است که قدرت ظاهری و مقام یا توان مالی و اقتصادی بالایی دارد.

1171 ـ «لَهُمْ فِی الاْآَخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ»: ترک آن ضروری است.

1172 ـ «لِیبْلُوَکمْ»: فتنه‌ای در کار است.

1173 ـ «لیحْکمْ»: امر به «حکم»، الزام در کار را می‌رساند و به این معناست که نباید آن را به هیچ‌وجه ترک کرد.

1174 ـ «لِیزْدَادُوا إِثْما»: ضرر و زیان آن تثبیت شده و همواره رو به افزایش است.

1175 ـ «لَیسَ بِی سَفَاهَةٌ»: درگیری و اضطراب دارد.

1176 ـ «لَیسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِی، وَلاَ شَفِیعٌ»: «لیس» و «لا» در تمامی موارد کاربرد، از تنهایی خواهان در انجام کار حکایت می‌کند. البته گاه وی مدد خداوند را با خود ندارد و گاه آدمیان او را تنها می‌گذارند.

1177 ـ «لِیعْلَمَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا»: نباید این کار را ترک کرد و از موانع و مشکلات آن ترسید؛ چرا که این موانع برطرف می‌شود و هر کس با آن مقابله کند، شکست می‌خورد.

1178 ـ «لِینْفِرُوا کافَّةً»: کار موردنظر برای همه مناسب نیست و برای برخی به نتیجه نمی‌رسد.

1179 ـ «مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ»: تهدیدی سخت و با شدت در میان است به‌گونه‌ای که اگر خواهان گرفتار و درگیر شود، راه برون رفت و گریزی از این چالش نمی‌یابد.

1180 ـ «مَا اللَّهُ یرِیدُ ظُلْما لِلْعَالَمِینَ»: این کار هیچ ضرر، مشکل و مصیبتی ندارد.

1181 ـ «مَا أَنَا بِبَاسِطٍ یدِی إِلَیک»: کار باسط است و آزادی عمل دارد و این فراز در معنا تأکیدی بر باسط‌بودن آن و نفی محدودیت است و نه قبض آن.

1182 ـ «مَا أَنْتَ بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ»: هرچه از این کار عاید می‌شود، باید به دیگران داده شود و با این وجود، خواهان بده‌کار شناخته می‌شود و از سوی دیگر نمی‌توان دست از کار برداشت.

1183 ـ «مَا بِصَاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ»: با توجه به انکاری که در آیه است، گرفتاری خود یا دیگران، پشیمانی، پریشانی و اضطراب را در پی دارد.

1184 ـ «مَا کانَ»: این کار باز و گسترده نیست و آزادی عمل ندارد.

1185 ـ «مَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِینَ»: نتیجه‌ای ندارد و کسی نمی‌تواند مانع زیان و ضرر آن شود.

1186 ـ «ما»: مای موصوله نشان از سنگینی و پیچیدگی کار دارد.

1187 ـ «مَا نَزَّلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ»: هیچ خیری در این کار نیست.

1188 ـ «مَا نَکحَ آبَاؤُکمْ مِنَ النِّسَاءِ»: کاری است تکراری، دارای مشکل، از پیش مانده، غیرعادی که به ماجراجویی می‌ماند.

1189 ـ «مَا هُمْ بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ»: این کار چنان از ماجراجویی و فتنه پر است که مداخلهٔ غیر را لازم دارد و مداخلهٔ آنان نیز به درگیری، فتنه و مشکلات دیگری می‌انجامد.

1190 ـ «مَا یفْعَلُوا مِنْ خَیرٍ فَلَنْ یکفَرُوهُ»: آزادی عمل در کار را می‌رساند و هر کاری که انجام شود، ضایع نمی‌گردد و نتیجهٔ آن را می‌بیند.

1191 ـ «مُحَرَّرا»: در هر آیه‌ای که یکی از مشتقات «حرّ» آید، همانند طلاق بر نیکویی کار دلالت دارد.

1192 ـ «اسْتَسْقی»: چون از باب استفعال است معنای طلب را دارد و چون مادهٔ آن «سقی» است عطش، نیاز و خواهش خواهان را می‌رساند و چون سه حرف زاید دارد، طلب شدید را می‌رساند و از این رو کار سختی است و مشکلات فراوانی دارد؛ به ویژه آن که در رابطه با قوم بنی اسرائیل است. اما کسی از آب بی‌نیاز نیست و با توجه به طلب شدید، ضروری‌بودن انجام آن را خاطرنشان می‌شود.

1193 ـ «مُحَرَّمَةٌ»: گرفتاری و محدودیت دارد.

1194 ـ «مُحَمَّدٌ»: در هر موردی که از پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله یاد می‌شود کار موردنظر بسیار سنگین اما باعظمت و پرخیر است و شایسته‌سالاری در آن وجود دارد.

1195 ـ «مَدْینَ»: کار شیرین و روشن است و ظاهر خوبی دارد.

1196 ـ «مَرَّتْ بِهِ»: کار با گذشت زمان، خود را می‌یابد و روندی رو به رشد دارد.

1197 ـ «مَسْجِدا ضِرَارا»: انحراف، گرفتاری، درگیری و مصیبت در آن است.

1198 ـ «مَسَّهُمْ»: تمام موارد استعمال «مس» و مشتقات آن بر اختلالات روحی روانی و نیز گاه به پیشامدهای ناگوار دلالت دارد.

1199 ـ «مُصَدِّقا»: خالی از هرگونه ناراستی و صفت شیطانی می‌باشد.

1200 ـ «مِصْرا»: حرص، طمع، کثرت و زیاده‌خواهی در گشایش است.

1201 ـ «مَعَهُ»: کار شیرین است و زحمت آن خستگی خواهان را برطرف می‌کند.

1202 ـ «مَغْفِرَةٌ»: هرچند وی فردی توانا باشد، ممکن است در روند کار مشکلاتی داشته باشد که البته قابل گذشت است و خداوند خود آن را برطرف می‌سازد.

1203 ـ «مَکرَ اللَّهُ»: در هر موردی که از مکر خداوند متعال خبر داده شود؛ هرچند ممکن است ظاهر کار خوب باشد اما نتیجه و فرجامی جز ایجاد بحران و سلب آرامش ندارد و خواهان از آن کار؛ اگرچه خیر باشد، هیچ بهره‌ای ندارد، از این رو باید آن را به‌کلی ترک کرد. مشکلات باطنی و پنهانی در کار وجود دارد که به صورت تدریجی خواهان را از پا در می‌آورد.

1204 ـ «مُلاَقُوهُ»: کار موردنظر بسیار خوب است و کاستی ندارد.

1205 ـ «مَلَکا»: این کار زمینه‌های غیرعادی دارد، از این رو باید آن را با کارشناسی لازم و مشاوره انجام دهد.       

1206 ـ «مِنْ خَیرٍ»: کار نباید با امر دیگری اختلاط، تعدد و کثرت داشته باشد و خواهان باید از موضوع کار موردنظر دور نشود و به انجام همان بسنده کند؛ برای نمونه اگر می‌خواهد تجارت و کسب کند، کار دیگری را به آن راه ندهد و اگر در پی تحصیل علم است، شغل دیگری را با آن نیامیزد و در صورتی که می‌خواهد خانه‌ای را بفروشد، چیز دیگری همراه آن نخرد. «خیر» جنس است، ولی وقتی مجرور «من» واقع می‌شود، انحصار کار را می‌رساند و باید تنها پی‌گیر یک کار باشد.

1207 ـ «مَنْ ذَا الَّذِی»: آزادی و گشادگی و بساطت در کار را می‌رساند و هر چه که آزادی در کار را برساند؛ مانند: «من یشاء» خوب است.

1208 ـ «مَنْ»: فرد سرشناسی مانع انجام کار می‌شود و با وی مخالفت می‌کند.

1209 ـ «مِنْ قَوْمِهِ»: ماجرا داخلی است و نمی‌توان از آن رهایی جست.

1210 ـ «مِنْکمْ»: کار موردنظر مناسب و هماهنگ با روحیهٔ خواهان است.

1211 ـ «مِنْهَاجا»: هر کس از پرتو روشنایی این کار خیر خود را می‌برد، اما این خیر محدود است نه گسترده.

1212 ـ «مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ، وَأَکثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ»: کار خواهان پر زحمت، طولانی و کم نتیجه است.

1213 ـ «مِنْهُمْ مَنْ یقُولُ رَبَّنَا»: در این کار خیراتی مانند همسر یا مربی یا فرزند شایسته است، که بهرهٔ فرد یا گروهی خاص می‌شود.

1214 ـ «مَنْ یضْلِلِ اللَّهُ فَلاَ هَادِی لَهُ»: هیچ‌کس جز خداوند متعال نمی‌تواند به خواهان کمکی کند.

1215 ـ «مَنْ یطِعِ اللَّهَ»: اطاعت بر حسن کار دلالت دارد ولی سخت و سنگین است. این کار جمعی و ماندگار است و ظاهر و باطن آن خیلی خوب است.

1216 ـ «مَنْ یهْدِ اللَّهُ»: به گونهٔ اسمی و غیر خطاب به خواهان آمده و به او ارتباطی ندارد.

1217 ـ «مُوسَی»: ظاهر کار بهتر و قوی‌تر از باطن آن است.

1218 ـ «میثاقَکمْ»: کار سنگین است و نوعی تعهد در آن است. تعهد دادن سنگین و سخت است.

1219 ـ «مِیثَاقَهُ الَّذِی وَاثَقَکمْ بِهِ»: کار موردنظر میثاق و عهد است که تخلف از آن خوب نیست و ترک آن خیلی بد است.

1220 ـ «نَادَی»: کار به زحمت و تلاش نیاز دارد و مشکلاتی دارد که آشکار است و با اندکی تأمل یا مشورت نیز دانسته می‌شود. باید دید منادا در موارد کاربرد ندا کیست و به چه چیزی ندا می‌دهد و آیا ندا از فراز است یا از فرود.

1221 ـ «نَاقَةُ اللَّهِ»: امانت الهی است که نگه‌داری آن سنگین و مشکل است و اضطراب افراد را در بر دارد.

1222 ـ «نَبِّئُونِی بِعِلْمٍ»: باید در انجام کار اهتمام داشت.

1223 ـ «نَبَأَ الَّذِی آتَینَاهُ»: خیلی خطرناک است.

1224 ـ «نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ»: بسیار سنگین است.

1225 ـ «نَتْلُوهَا عَلَیک بِالْحَقِّ»: در بین راه مدد و کمک می‌شود.

1226 ـ «نَخُوضُ وَنَلْعَبُ»: کار موردنظر پست وپایین‌است‌که‌هویتی‌ندارد.

1227 ـ «نُدْخِلُهُمْ ظِلاًّ ظَلِیلاً»: آرامش می‌آورد. نباید آرامش و خیر خود را با تصمیم‌گیری برای خود و نادیده گرفتن خواسته‌های الهی، به بحران و شر تحویل برد.

1228 ـ «نِسَاؤُکمْ»: در هر موردی که «نساء» آمده باشد، دنیا و مواهب و بهره‌های دنیوی در آن است.

1229 ـ «نُفَصِّلُ الاْآَیاتِ»: شیطنت و کاستی در آن نیست؛ چرا که هیچ‌گونه اجمالی ندارد. خالی از مشکلات است.

1230 ـ «نفق»: مادهٔ «نفق» نشان از سبکی و گشایش کار و نرمی آن دارد و آزادی عمل خواهان در انجام کار را می‌رساند و از این رو باید مواظب باشد به انحراف نگراید. انفاق و مشتقات آن در همهٔ موارد کاربرد آن، حکایت از حسن کار دارد؛ هرچند خواهان انگیزه‌ای الهی نداشته باشد.

1231 ـ «نُورا مُبِینا»: دارای صفا و آرامش است و پرتو دارد و خیر آن انحصاری خواهان نیست و دیگران نیز از آن بهره‌مند می‌شوند.

1232 ـ «وَاتْلُ عَلَیهِمْ»: کاری است عبرت‌آمیز. نقل داستان و حکایت اتلاف وقت در کار و پریشانی را می‌رساند؛ اگرچه ممکن است موجب آگاهی و هوشمندی گردد.

1233 ـ «وَالَّذِی خَبُثَ لاَ یخْرُجُ إِلاَّ نَکدا»: باطن آن خوب نیست و ممکن است به سبب عافیت و گشایشی که دارد غفلت آورد.

1234 ـ «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ»: افرادی که خواهان با آنان کار می‌کند همراه و همدل هستند و با هم حرکت می‌کنند و هر یک دیگری را هدایت می‌کند و پشتیبان یک‌دیگر می‌گردند.

1235 ـ «و»: بر مشکلات کار افزوده می‌گردد. هم‌چنین «واو» می‌رساند اگر خواهان به انجام کار وارد شود مشکلی که مربوط به زمان‌های قدیم و پیشین است به دست او آشکار می‌شود و برای نمونه ممکن است به خاطر وجود گرهی در بیست سال پیش، اکنون بده‌کاری پیدا کند.

1236 ـ «وَبَشِّرِ الَّذِینَ کفَرُوا بِعَذَابٍ أَلِیمٍ»: ناگهان متوجه می‌شود در شری گرفتار شده که گریزی از آن ندارد و قابل پی‌گیری یا جبران نیست.

1237 ـ «وَجَدْنَا عَلَیهَا آبَاءَنَا»: کاری نظام‌مند است؛ هرچند آلودگی در آن باشد.

1238 ـ «وَدَّ»: این کار امری ظاهری و دنیایی است و باطنی ندارد.

1239 ـ «وُضِعَ لِلنَّاسِ»: نفع و سودی از این کار به مردم می‌رسد و منفعت آن عمومی است.

1240 ـ «وُفِّیتْ کلُّ نَفْسٍ مَا کسَبَتْ»: این کار خیر قهری ندارد و بهره‌دهی آن به میزان تلاش و دقت خواهان بستگی دارد.

1241 ـ «وَقَعَ»: بر وارد آمدن خسارت دلالت دارد.

1242 ـ «وَقَفَّینَا عَلَی آثَارِهِمْ بِعِیسَی ابْنِ مَرْیمَ»: این کار آزمایش و تست شده و دارای ضمانت است و هیچ ضرری متوجه خواهان نیست.

1243 ـ «وَکانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً»: کار انجام‌شدنی است.

1244 ـ «وَلاَ تَرْتَدُّوا عَلَی أَدْبَارِکمْ»: کار موردنظر خطر دارد و باید در انجام آن آگاه و هوشیار بود و غفلت نداشت. این کار دارای پیشینهٔ خوبی نمی‌باشد و خواهان را از ورود و اقدام دوباره بر آن کار پرهیز می‌دهد.

1245 ـ «وَلِیی اللَّهُ»: ولایت از باطن سنگین و ثقل عظیم حکایت دارد.

1246 ـ «وَمَا أَنَا عَلَیکمْ بِحَفِیظٍ»: خطراتی ماندگار دارد.

1247 ـ «هُدًی لِلْعَالَمِینَ»: چنان‌چه در آخر آیه بیاید می‌رساند پایان این کار خوش است.

1248 ـ «هُدًی وَبُشْرَی لِلْمُؤْمِنِینَ»: این کار افزون بر زمینه‌های شخصی، دارای زمینه‌هایی عمومی و پشتوانه‌ای معنوی و سرشار از خیرات است و از وجود ویژگی خاص نسبت به گروهی حکایت می‌نماید.

1249 ـ «هُدًی وَمَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِینَ»: خیرات باطنی است.

1250 ـ «هَذَا»: واسع، باز و گسترده است و قبض و قفلی ندارد.

1251 ـ «هَلْ»: استفهام نشانهٔ درگیری است.

1252 ـ «هُمْ لاَ یشْعُرُونَ»: ناخودآگاه و ناآگاهانه به مشکل برمی‌خورد.

1253 ـ «هُنَالِک»: بر وجود قاعده و قانون در کار دلالت دارد و هر کس قاعدهٔ آن را مراعات کند، از خیر آن بهره می‌برد.

1254 ـ «هُوَ الَّذِی»: در تمامی موارد کاربرد، بر کار رونده، انجام‌شدنی و بسیار خوب دلالت دارد. این کار ارادهٔ الهی را با خود دارد.

1255 ـ «هُوَ بِکلِّ شَیءٍ عَلیمٌ»: خداوند تبارک و تعالی به این کار نظر دارد و از آن پیشتیبانی و حمایت می‌کند.

1256 ـ «هُوَ مُوَلِّیهَا»: هیچ‌گونه گرفتاری و محدودیتی در این کار نیست.

1257 ـ «هُوَ یطْعِمُ وَلاَ یطْعَمُ»: این کار سودآور است بدون آن که هزینه و مشکلاتی داشته باشد؛ به این معنا که بیش از سرمایهٔ اولی آن و زحمتی که می‌کشد منفعت دارد.

1258 ـ «یا»: حرف نداست و از این رو بر بیگانگی و دوری حکایت دارد. نتیجهٔ کار به نوعی از دست خواهان دور است.

1259 ـ «یا أُولِی الاْءَلْبَابِ»: کار موردنظر از خردورزی حکایت دارد و از خیالاتی واهی دور است.

1260 ـ «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا»: تثبیت در کار را می‌رساند.

1261 ـ «یا أَیهَا النَّاسُ»: کار موردنظر باز و گسترده است و آزادی عمل دارد و انجام آن در توان هر کسی است. چگونگی کار باز و روشن است و عمومیت دارد.

1262 ـ «یبَینُ آیاتِهِ لِلنَّاسِ»: چیزی از کار کاسته یا تلف نمی‌شود.

1263 ـ «یبَینْ لَنا»: اهتمام، صبوری و حوصله در کار را می‌رساند، و چنان‌چه خواهان فاقد این خصوصیات اخلاقی است، برای وی خوب نیست.

1264 ـ «یتْلُو عَلَیکمْ آیاتِنَا»: در این کار خیراتی به خواهان می‌رسد که وی انتظار آن را ندارد.

1265 ـ «یتِیهُونَ»: سرگردانی دارد.

1266 ـ «یثَبِّتَ بِهِ الاْءَقْدَامَ»: ثبات قدم معلول ارادهٔ قوی است، از این رو انجام کار موردنظر برای افراد ضعیف و ناتوان خوب نیست و از عهدهٔ آن بر نمی‌آیند.

1267 ـ «یحَذِّرُکمُ اللَّهُ نَفْسَهُ»: خطرناک است و در آن تهدید وجود دارد.

1268 ـ «یحْسُدُونَ»: درگیری با افراد آلوده، نگرانی، پریشانی، اذیت و آزار دارد. حسد همان بیماری‌ها و مشکلات اخلاقی، روانی و اجتماعی است. البته، به صورت کلی هرگاه یکی از مشتقات حسد در آیه بیاید و متعلق آن کمالات و موفقیت باشد، انجام آن کار خوب است؛ چون انسانی که موفق و پیروز می‌شود و بلندی مرتبه پیدا می‌کند، مورد حسد واقع می‌شود. حسد همواره در انسان‌های ضعیفی که نمی‌توانند به متعلق حسد دست یابند، دیده می‌شود.

1269 ـ «یحْلِفُونَ»: هرگاه آفریده‌ای قسم یاد کند به این معناست که ظاهرسازی و فریب در آن است و واقعیت ندارد.

1270 ـ «یخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یشَاءُ»: خیر این کار اختصاصی است و به هر کسی نمی‌رسد و از این رو باید دید خواهان فردی مؤمن و نیکوکردار است و قصد وی خیر است که در این صورت خوب است و در صورتی که زیرک و حیله‌گر باشد و قصد خیری نداشته باشد یا بخواهد مشکلی را از خود دور کند و آن را بر دوش دیگری بیندازد، خوب نیست. بنابراین باید گفت: این کار خیلی خوب است اما به شرط آن که خواهان نخست استغفار و توبه کند و خود را پاک و صاف نماید و صدقه دهد و با نیت خیر بر انجام آن اقدام کند، وگرنه با داشتن نیت بد یا کلاه‌برداری و نیرنگ و سیاست‌بازی خوب نیست آن را انجام دهد و در این صورت، ضرر بسیاری به وی وارد می‌شود.

1271 ـ «یخْرِجْ لَنا مِمَّا تُنْبِتُ الاْءَرْضُ»: خواهان در این کار، مقاصد دنیوی و مادی دارد.

1272 ـ «یخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ»: مشکلات کار برطرف می‌شود.

1273 ـ «یرْجِعُونَ»: هرگاه بازگشت برای فرار نباشد به معنای این است که در گذشتهٔ آن امنیت بوده است و آرامش و طمانینه را می‌رساند.

1274 ـ «یرْضِعْنَ»: شیر عشق، علم، صفا و پاکی است.

1275 ـ «یرِیدُ الشَّیطَانُ»: خواست و ارادهٔ شیطان همان گمراهی، ظلم، جور و ستم است.

1276 ـ «یسْأَلُونَک»: تمامی آیاتی که «سؤال» در آن است می‌رساند مشکلی در کار است.

1277 ـ «یسْأَلُونَک عَنِ السَّاعَةِ»: کار موردنظر هیچ خیر و بهرهٔ دنیوی ندارد.

1278 ـ «یسْتَفْتُونَک»: استفتا بر وجود مشکل و گرفتاری در کار دلالت دارد. این کار حیرت، سرگردانی و سردرگمی دارد.

1279 ـ «یسْتَهْزِئونَ»: آسیب حیثیتی و آبرویی دارد.

1280 ـ «یشَاقِقِ الرَّسُولَ»: عناد، درگیری، کلاه‌برداری و فریب در این کار وجود دارد.

1281 ـ «یشْرِک»: شرک و مشتقات آن در همهٔ موارد به معنای کثرت و اختلاف است.

1282 ـ «یشْهَدُ»: کسانی ناظر انجام کار هستند که توان برخورد با آن را دارند.

1283 ـ «یصْنَعُونَ»: صنعت بر ظاهر سازی و ریا دلالت دارد.

1284 ـ «یعْدِلُونَ»: اضطراب و پریشانی است که ویژگی اهل دنیاست.

1285 ـ «یعْرِفُونَهُ کمَا یعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ»: خواهان با کسانی طرف می‌شود که خیره‌سر و خیانت‌کار هستند و موعظه و نصیحت در آنان کارگر نیست.

1286 ـ «یعْقُوبَ»: کار موردنظر امری معنوی است.

1287 ـ «یعْلَمْهُ اللَّهُ»: خیلی سنگین است و پنهان کاری و احتیاط را بر نمی‌تابد و چنین کارهایی نتیجه‌ای ندارد.

1288 ـ «یعْمَهُونَ»: کار قفل می‌شود و هیچ نتیجه‌ای نمی‌دهد و هرگونه سرمایه گذاری سبب اتلاف آن می‌شود.

1289 ـ «یغَشِّیکمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ»: خیری پر آسایش و با امنیت کامل به وی می‌رسد.

1290 ـ «یقْبَلُ التَّوْبَةَ»: کار با خواهان مناسبت دارد و مشکلی در روند اجرای آن پیش نمی‌آید.

1291 ـ «یقْرِضُ اللَّهَ»: نسبت دادن وام به پروردگار بر نیکویی کار دلالت دارد.

1292 ـ «یقُصُّ الْحَقَّ»: قصهٔ حق‌تعالی هم سنگین است و هم دراز و طولانی.از این رو، کار دامنه‌دار است و به آسانی به دست نمی‌آید و ممکن است به وارثان نیز برسد.

1293 ـ «یکلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ»: در ظاهر، هیچ کودکی در گهواره سخن نمی‌گوید و از این رو ظاهری ندارد؛ هرچند باطن آن امری معنوی است.

استخارهٔ برخی از آیات قرآن‌کریم

در این‌جا استخارهٔ برخی از آیات قرآن‌کریم را بر اساس اصول و قواعد یادشده می‌آوریم. ما استخارهٔ تمامی آیات قرآن‌کریم را در کتاب « دانش استخاره» توضیح داده‌ایم.

نمونه‌استخارهٔ 1294

«وَقُلْنا: یا آدَمُ، اسْکنْ أَنْتَ وَزَوْجُک الْجَنَّةَ، وَکلا مِنْها رَغَدا حَیثُ شِئْتُما، وَلا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ، فَتَکونا مِنَ الظَّالِمینَ. فَأَزَلَّهُمَا الشَّیطانُ عَنْها، فَأَخْرَجَهُما مِمَّا کانا فیهِ، وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ، وَلَکمْ فِی الاْءَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتاعٌ إِلی حینٍ»(1).

همان‌گونه که گفتیم آیات استخاره به صورت لزومی همان شمارهٔ معمول آیات قرآن‌کریم نمی‌باشد. در این‌جا دو آیهٔ شریفه، یک آیهٔ استخاره است و چنان‌چه آیهٔ نخست آمد، باید آن را با آیهٔ دوم لحاظ و معنا نمود. این آیه بیان می‌دارد در کار موردنظر خواهانِ استخاره، فتنه‌گری وجود دارد و چنان‌چه بتوان فتنه‌گران آن را کنترل کرد، می‌شود آن را انجام داد.

«قُلْنَا»: اخبار از گذشته است و بر پیشینه و سابقه‌داشتن این کار دلالت دارد که با مشکلی رو به‌رو شده است و خالی از اختلاف و درگیری نیست و خواهان درصدد عیب‌یابی و رفع نواقص آن است.

«اسْکنْ أَنْتَ وَزَوْجُک»: خواهان دارای شریک است.

«وَکلا مِنْها رَغَدا حَیثُ شِئْتُما»: چنان‌چه پیش از این، ضرری متوجه خواهان در انجام این کار شده است، اشکال ندارد و آن خسارت جبران می‌شود.

«وَلا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ»: این کار دارای خطرهایی است.

«فَتَکونا مِنَ الظَّالِمینَ»: تنها کسی از عهدهٔ انجام این کار برمی‌آید که قدرت و درایت داشته باشد وگرنه آسیب می‌بیند.

«فَأَزَلَّهُمَا الشَّیطانُ»: با توجه به این که شیطان در فراز «فَأَخْرَجَهُما مِمَّا کانا فیهِ»فاعل اخراج است و خود در بهشت نبوده، وی فتنه‌گر بوده و از این رو کسی در این کار فتنه‌انگیزی می‌کند و او نیاز به کنترل دارد و خواهان نمی‌تواند به تنهایی از عهدهٔ این کار برآید و در جای نامناسبی قرار می‌گیرد که برای گریز از آن باید صدقه دهد یا در انجام آن مشاوره نماید و یا خواهان فردی زیرک و قدرتمند باشد. برای نمونه چنان‌چه مورد آن ازدواج است و در مورد شخصیت داماد یا عروس به بدی یاد کرده‌اند، باید دوباره در جای مناسبی تحقیق کند.

«اهْبِطُوا»: پایان این کار به سقوط، زیان، بدنامی و بدبینی می‌انجامد و از این رو چنان‌چه خواهان فرد ضعیفی باشد، برای وی خوب نیست و این کار خیری برای او ندارد، و در صورتی که فردی قوی و نیرومند و پراراده است و کار را از مبادی درست آن پیش می‌برد، خوب است. هم‌چنین چنان‌چه موضوع استخاره مشارکت و سرمایه‌گذاری باشد باید گفت لازم است سند و مدرک گرفت و سپس بر انجام آن اقدام کرد و چنان‌چه به‌طور عادی وارد این کار شد، خوب نیست. با توجه به فراز و فرودهای بسیار این آیه، تشخیص خوب یا بد بودن این کار، با صاحب استخاره است.

1- بقره / 35 ـ 36.

 

نمونه‌استخارهٔ 1295

«وَإِذْ واعَدْنا مُوسی أَرْبَعینَ لَیلَةً، ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظالِمُونَ»(1).

«ثُمَّ عَفَوْنا عَنْکمْ مِنْ بَعْدِ ذلِک، لَعَلَّکمْ تشْکرُونَ».

این دو آیهٔ شریفه، یک آیهٔ استخاره است.

«وَإِذْ» خواهان بر آن است برای کاری سابقه‌دار و دارای مشکل استخاره کند.

«ثُمَّ»: وقفه، گره و مشکلی در کار است.

«واعَدْنا مُوسی»: وعده به پیامبران نشان نیک‌بودن کار است.

«أَرْبَعینَ لَیلَةً»: این کار دیررس است و هم‌چنین آیندهٔ روشنی ندارد و ممکن است به نتیجه نرسد.

«ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ»: تمامی کار خوب است، اما ناگهان آفت و حادثه‌ای پیش می‌آید که به اصل کار ارتباطی ندارد و آن را از بین می‌برد. برای نمونه بر آن است تا شرکتی تأسیس کند و برای نمونه جنگ یا آتش‌سوزی، تمامی سرمایهٔ وی را از بین می‌برد.

«ثُمَّ عَفَوْنا عَنْکمْ»: برای نتیجه‌بخش‌بودن این کار باید صدقه و خیراتی داد و با بردباری آن را پی گرفت و با حفظ این دو شرط، کار سودآور خواهد بود.

«لَعَلَّکمْ»: «لعل» در تمامی موارد کاربرد، قطعیت دارد و نه احتمال، و کار قطعی خداوند را می‌رساند.

«تشکرُونَ»: شکر؛ موفقیت در کار است.

«لَعَلَّکمْ تشکرُونَ»: این ذیل نیکوی یادشده، «اذ» را در صدر آیهٔ استخاره معنا می‌کند و این کار سخت را با فرجامی نیک ترسیم می‌نماید. «اذ» مشکل‌داربودن کار و «وعده» دیررس‌بودن آن را می‌رساند، اما «لعلکم تشکرون» در ذیل، وعدهٔ خداوند به پیغمبر است، و شکر موفقیت در کار است و از این رو باید گفت انجام این کار خیلی خوب است، ولی کار یادشده دیررس و مشکل‌دار است و آفت نیز می‌خورد و با صبوری و بردباری، در نهایت هرچند آسیبی به آن وارد شود و برای نمونه جنگ شود، به نفع وی است.

1- بقره / 52.

 

نمونه‌استخارهٔ 1296

«نِسَاؤُکمْ حَرْثٌ لَکمْ، فَأْتُوا حَرْثَکمْ أَنَّی شِئْتُمْ، وَقَدِّمُوا لاِءَنْفُسِکمْ، وَاتَّقُوا اللَّهَ، وَاعْلَمُوا أَنَّکمْ مُلاَقُوهُ، وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ»(1).

خیلی خوب است.

«نِسَاؤُکمْ»: در هر موردی که «نساء» آمده باشد، دنیا و مواهب و بهره‌های دنیوی در آن است.

«حَرْثٌ»: حکایت از دنیاست.

«فَأْتُوا حَرْثَکمْ أَنَّی شِئْتُمْ»: خواهان در انجام کار، آزادی عمل دارد.

«وَقَدِّمُوا لاِءَنْفُسِکمْ»: کار به سامان و نتیجه می‌رسد. این نتیجه در ازدواج به معنای فرزندان خوب و در غیر ازدواج، به معنای ثمرات و خیرات فراوان و پدید آمدن سرمایهٔ افزوده در کار است.

«وَاعْلَمُوا أَنَّکمْ مُلاَقُوهُ»: کار موردنظر بسیار خوب است و کاستی ندارد.

تمامی مراحل کار خوب، شیرین و گواراست و خوبی آن نیز مطلق است و هیچ‌یک از فرازهای آن به چیزی مقید نشده است.

«وَاتَّقُوا اللَّهَ»: نشانهٔ تهدید نیست.

1- بقره / 223.

 

نمونه‌استخارهٔ 1297

«وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لاَ نُکلِّفُ نَفْسا إِلاَّ وُسْعَهَا، أُولَئِک أَصْحَابُ الْجَنَّةِ، هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ»(1).

کار بسیار سنگین است و نیاز به زحمت و تلاش دارد، اما با توجه به فراز: «أُولَئِک أَصْحَابُ الْجَنَّةِ» نتیجه‌بخش است و خواهان قدرت تحمل آن را دارد، از این رو اقدام بر آن خوب است.

«لاَ نُکلِّفُ نَفْسا إِلاَّ وُسْعَهَا»: اقدام بر آن به اهتمام و جدیت در کار و نیز احتیاط یا دادن صدقه را نیاز دارد.

«الْجَنَّةِ»: موفقیت در انجام کار و نتیجه‌بخش بودن آن است.

«أُولَئِک»: نتیجه و نفع این کار همگانی است. هم‌چنین این کار امری عمومی است و نه نادر و کمیاب.

«هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ»: نتیجهٔ آن استمرار دارد و ماندگار است و به دیگران نیز می‌رسد.

1- اعراف / 42.

نمونه‌استخارهٔ 1298

«هَلْ ینْظُرُونَ إِلاَّ تَأْوِیلَهُ، یوْمَ یأْتِی تَأْوِیلُهُ یقُولُ الَّذِینَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ، فَهَلْ لَنَا مِنْ شُفَعَاءَ فَیشْفَعُوا لَنَا، أَوْ نُرَدُّ فَنَعْمَلَ غَیرَ الَّذِی کنَّا نَعْمَلُ، قَدْ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ، وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا کانُوا یفْتَرُونَ»(1).

خیلی بد است. گرفتاری، درگیری، ظلم، پشیمانی و پریشانی با آن همراه است.

«هَلْ»: استفهام نشانهٔ درگیری است.

«یوْمَ یأْتِی تَأْوِیلُهُ»: تهدید را می‌رساند.

«فَهَلْ لَنَا مِنْ شُفَعَاءَ»: هیچ خیری در آن نیست.

با توجه به ذیل آیه که از هیچ‌یک از اسمای حضرت حق‌تعالی استفاده نشده است هیچ زمینهٔ خیری ندارد تا مشکلات آن را تحمل‌پذیر سازد. مأیوس‌کننده است و خوب نیست.

1- اعراف / 53.

 

نمونه‌استخارهٔ 1299

«ادْعُوا رَبَّکمْ تَضَرُّعا وَخُفْیةً، إِنَّهُ لاَ یحِبُّ الْمُعْتَدِینَ»(1).

متوسط است. اگر خواهان نیت خیر و تحمل ریاضت و اندیشهٔ سیاست و تدبیر داشته باشد و از تعدی، تجاوز و ظلم بپرهیزد، انجام آن بد نیست.

«ادْعُوا»: همت و تلاش خواهان را می‌طلبد.

«تَضَرُّعا»: در انجام آن باید ریاضت کشید.

«وَخُفْیةً»: باید سیاست، تدبیر و نیروی چاره‌اندیشی داشت.

«إِنَّهُ لاَ یحِبُّ الْمُعْتَدِینَ»: با آن که باید در انجام این کار سیاست داشت، اما هرگونه شیطنت و نیرنگی به ضرر خواهان تمام می‌شود.

1- اعراف / 55.

نمونه‌استخارهٔ 1300

«لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا الْحُسْنَی وَزِیادَةٌ، وَلاَ یرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ، وَلاَ ذِلَّةٌ، أُولَئِک أَصْحَابُ الْجَنَّةِ، هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ»(1).

خیلی عالی است و اگر مشکلی نیز پیش بیاید برطرف می‌شود و نباید به آن اهمیتی داد.

«لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا الْحُسْنَی»: کار موردنظر امری نیکو و خیر است.

«وَلاَ یرْهَقُ وُجُوهَهُمْ»: هیچ مشکل و سختی در طول کار پیش نمی‌آید یا مشکلات آن قابل رفع است.

«أُولَئِک»: این کار گسترده و عمومی است.

«هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ»: کار، دوام و استمرار دارد.

1- یونس / 26.

 

نمونه‌استخارهٔ 1301

«وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحا إِلَی قَوْمِهِ، إِنِّی لَکمْ نَذِیرٌ مُبِینٌ»(1).

بسیار خوب است. این آیه سرفصل جدیدی است و شروع بازخوانی داستان برخی از پیامبران است.

«وَلَقَدْ»: حتمی‌بودن انجام کار را می‌رساند.

«أَرْسَلْنَا»: ارسال، در تمامی کاربرد آن بر خوبی کار دلالت دارد.

«نُوحا»: استفاده از نام‌های پیامبران دلیل بر نیکی و قداست کار است.

«إِلَی قَوْمِهِ»: منافع و خیرات این کار به شخص بسنده نیست و جنبهٔ عمومی و فراگیر دارد.

«إِنِّی لَکمْ نَذِیرٌ مُبِینٌ»: باید در انجام کار احتیاط داشت. احتیاط در کار به معنای دقت، توجه، قدرت پیش‌بینی و فراهم‌آوردن اسباب و وسایل لازم کار است و نه کنارکشیدن از آن. این عبارت به صورت محترمانه به انسان هشدار می‌دهد و نه به صورت ظاهر و آشکار.

1- هود / 25.

 

نمونه‌استخارهٔ 1302

«الَّذِی جَعَلَ لَکمُ الاْءَرْضَ مَهْدا، وَسَلَک لَکمْ فِیهَا سُبُلاً، وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً، فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجا مِنْ نَبَاتٍ شَتَّی»(1).

بسیار خوب است.

«مَهْدا»: دارای آرامش و سکونت است.

«فِیهَا سُبُلاً»: گسترده و متنوع است.

«وَأَنْزَلَ»: شکست و بن‌بستی در کار نیست و نتیجه‌بخش است.

«السَّمَاءِ»: بلند است.

«مَاءً»: نرم و هموار است.

«نَبَاتٍ شَتَّی»: آزادی عمل در این کار وجود دارد.

1- طه / 53.

 

نمونه‌استخارهٔ 1303

«فَأَنْشَأْنَا لَکمْ بِهِ جَنَّاتٍ مِنْ نَخِیلٍ وَأَعْنَابٍ، لَکمْ فِیهَا فَوَاکهُ کثِیرَةٌ، وَمِنْهَا تَأْکلُونَ»(1).

بسیار خوب است.

«فَأَنْشَأْنَا»: کاری آسان، هموار و پرنتیجه است.

«لَکمْ»: حصر، اطمینان، جزم و حتمیت را می‌رساند.

«نَخِیلٍ وَأَعْنَابٍ»: به قوام، استقامت و بلندی کار اشاره دارد.

«وَمِنْهَا تَأْکلُونَ»: اسرافی در آن نیست و ریزشی ندارد.

  • مؤمنون / 19.

منبع: علوم و نظرگاه‌های شاخص (جلد سوّم) 

دیدگاه ها بسته شده اند.