منطق استخاره با قرآن‌کریم

استخاره با قرآن‌کریم

منبع: علوم و نظرگاه‌های شاخص (جلد سوّم) 

استخاره دارای قواعدی عام و فراگیر است. شمار این قواعد بسیار است و ما به مهم‌ترین آن اشاره می‌کنیم.

گزارهٔ 706 : استخاره دارای اصول و قواعدی است که بدون آگاهی از آن نمی‌توان استخاره نمود؛ چرا که ممکن است خود یا دیگری را به گمراهی در اساسی‌ترین مسایل زندگی دچار سازد و استحقاق بازخواست و عذاب در آخرت را برای خود فراهم سازد. کسی باید استخاره نماید که میان خود و خدای خویش حجت داشته باشد و از صفای باطن و آگاهی بر مبانی و اصول استخاره بی‌بهره نباشد.

گزارهٔ 707 : استخاره امری الهامی و از دانش‌های موهبتی و خدادادی است که بر باطنی که صفا و صداقت در آن هموار است، ریخته می‌شود و به تسلط و آگاهی بر قواعد استخاره و نیز داشتن انس با قرآن‌کریم و ملکهٔ قدسی نیاز دارد.

گزارهٔ 708 : فرایند استخاره دارای دو رکن اساسی است: یکی آگاهی بر مهندسی قرآن‌کریم و درک معانی و حقایق آن در پرتو انس صمیمانه با آن، و دو دیگر، شناخت نظام هستی و پدیده‌های جهان خارج و به‌ویژه آگاهی بر مراتب روحی و روانی انسان‌ها.

گزارهٔ 709 : استخاره با قرآن‌کریم دانشی جدای از ترجمه و تفسیر قرآن‌کریم و تجوید و قرائت آن است و چنین نیست کسی که تنها بر دانش تفسیر آگاهی دارد بتواند استخاره نیز نماید.

گزارهٔ 710 : استخاره برای انجام امور واجب یا ارتکاب گناهان و معاصی باطل است و در این گونه تکالیف الزامی، هر کس باید به وظیفه‌ای که خداوند به صورت لزوم برای او تعیین نموده است عمل نماید.

گزارهٔ 711 : استخاره با قرآن‌کریم حکمی ارشادی است و حجیت شرعی و الزام عملی ندارد؛ به این معنا که چیزی را بر کسی به صورت مولوی واجب و الزامی نمی‌سازد. بر این اساس می‌توان به آن عمل نکرد و ترک آن حرام نیست اما اگر با عمل نکردن به استخاره آفات یا آسیب‌هایی به وی وارد شد نباید جز خود کسی را ملامت کند.

گزارهٔ 712 : استخاره با قرآن‌کریم روش ویژه‌ای ندارد و این که ملاک را چندمین آیه قرار دهد و آن را منظور دارد، امری قراردادی است که شخص آن را در نیت خود می‌آورد.

گزارهٔ 713 : در استخاره از قرآنی باید استفاده نمود که متن کامل قرآن‌کریم را داشته باشد. استخاره با قرآنی که سوره‌هایی منتخب دارد یا تنها یک جزء، یا یک حزب را دارد درست نیست.

گزارهٔ 714 : برای انجام استخاره باید نیت داشت. در نیت باید تعیین نمود که کدام آیه از صفحهٔ فرد یا زوج مورد نظر است. چنین نیست که تنها آیهٔ نخست صفحهٔ فرد آیهٔ استخاره باشد، بلکه با توجه به نیتی که فرد دارد هر سطر از آن را می‌توان به عنوان استخاره برگزید؛ خواه در صفحهٔ زوج باشد یا فرد، بلکه یکی از آیات سورهٔ بعد را نیز می‌توان نیت نمود. بر این اساس است که باید از استخارهٔ تمامی آیات قرآن‌کریم بحث نمود. استخاره با قرآن‌کریم بر این اساس که تنها آیهٔ نخست صفحهٔ فرد را آورده است هرچند کافی است، کامل نمی‌باشد.

گزارهٔ 715 : استخاره تنها باید با متن قرآن‌کریم انجام شود و با قرآن‌هایی که ترجمهٔ مقابل دارد یا با تفسیر همراه است نمی‌توان استخاره کرد. منظور از قرآن ترجمه‌دار قرآن‌هایی است که ترجمه باعث ایجاد فاصله میان سطور شده است. استخاره با قرآنی که صفحه‌آرایی آن به طور طبیعی تنظیم شده و تعداد سطرهای آن در هر صفحه کاهش چشمگیر ندارد و آیات کمی در یک صفحه گنجانده نشده و نیز آیات آن مسلسل و پیوسته است و چنان‌چه ترجمه دارد، ترجمه به صورت ریز در زیر سطور آمده است؛ به‌طوری که اگر ترجمه نبود، سطرهای آن بیش از این به هم نزدیک‌تر نمی‌شد اشکال ندارد.

قرآنی که ترجمهٔ مقابل دارد و صفحه‌ای را به آیات و صفحه‌ای را به ترجمه اختصاص داده یا ترجمه در کنار آیات فضای خاصی را به صورت پیوسته اشغال کرده در استخاره قابل استفاده نیست اما استخاره با قرآنی که خطوط آن با فاصلهٔ متعارف قرار گرفته و ترجمه، بدون اشغال فضای پیوسته‌ای در لابه‌لای سطور آمده است، اشکال ندارد.

گزارهٔ 716 : در هر آیه واژه‌ای کلیدی وجود دارد که با یافتن آن می‌توان بر مفاد استخاره به‌سرعت و با دقت دست یافت. در پرتو انس با قرآن‌کریم نه تنها می‌توان کلیدی‌ترین واژهٔ هر آیه را شناخت، بلکه از هر کلمه‌ای می‌توان محتوای دیگر کلمات آیه را استنباط نمود؛ همان‌گونه که قیافه‌شناسی ماهر می‌تواند از صورت یک فرد، بقیهٔ اندام وی را به دست آورد. دیگر فرازها، عبارات و دیگر واژگان تنها تأکیدی بر معنایی که از آن به دست می‌آید می‌باشد و در واقع تفصیل این مجمل است. با به دست آوردن این مرکز ثقل معنایی می‌توان بی‌درنگ به معنای استخاره راه یافت. به دست آوردن این مرکز ثقل در استخاره بسیار حایز اهمیت است. ما در برخی از آیات به واژهٔ کلیدی آن در ضمن تطبیق اشاره خواهیم داشت.

گزارهٔ 717 : برای فراگیری دانش استخاره، دانشجو می‌تواند با ایجاد انس و ارتباط با قرآن‌کریم، رسیدن به عمق و ژرفای آن را قصد کند.

گزارهٔ 718 : عالم به استخاره لازم است در انجام استخاره «توجه» و «استجماع» داشته باشد و در صورتی که در انجام استخاره، حواس وی به جای دیگری معطوف باشد و توجه به استخاره را از دست دهد و ارادهٔ وی به آن متمشی نشود، استخارهٔ وی درست نیست و باید موقعیت استخاره را فراهم سازد و دوباره استخاره بگیرد.

ارادهٔ خواهان لازم است قطعی و نیز جزمی باشد و نه تعلیقی، شرطی یا اهمالی و تمام هوش و حواس وی باید به آن معطوف گردد و به اصطلاح آن را از سر توجه و با استجماع کامل و با وجودی هماهنگ و قاطع انجام دهد.

گزارهٔ 719 : کسی که ارادهٔ استجماع دارد، خداوند عنایت خویش را با او همراه می‌سازد تا بتواند سرعت سیر خود را با سرعت سیر قرآن‌کریم هماهنگ سازد و با اتصال وی به قرآن‌کریم از نیروی آن بهره برد. آن‌چه در استخاره مورد اهتمام است داشتن استجماع می‌باشد و آدابی که برای آن ذکر شده، تنها زمینه‌ای برای حصول آن است. از این رو با داشتن قدرت استجماع، زمان در انجام استخاره تأثیری ندارد و نیز برای کسی که صاحب استخاره است و قدرت استجماع دارد رو به قبله یا پشت به قبله بودن تفاوتی ندارد و چنان‌چه کسی توانایی پیدایش استجماع و تمرکز قوا و حواس خود را نداشته باشد، استخارهٔ وی حتی در شب جمعه یا شب قدر مقرون به صواب نیست.

گزارهٔ 720 : استخاره گیرنده به گاه انجام استخاره نباید به هیچ‌گونه شکی گرفتار آید، و پیدایش و رخ نمودن شک با باطل‌بودن استخاره برابر است. برای نمونه گاه وی دست به قرآن‌کریم می‌برد، اما نسبت به صفحات آن به اشتباه می‌افتد و در این که چه صفحه‌ای را برای بار نخست باز نمود، تردید در او ایجاد می‌شود یا حرکت ناموزون دیگری یا عوارض فیزیکی یا فکری در او ایجاد می‌گردد، در این مورد وی باید قرآن‌کریم را دوباره باز نماید، و استخاره‌ای جدید بگیرد.

گزارهٔ 721 : حروف عطف مانند «واو»، «فاء» و «ثمّ» وجود گره و مشکل در کار را می‌رساند و هرچه به تکرار آن افزوده شود بر داشتن زحمت بیش‌تر و مشکلات فراوان‌تر آن دلالت بیش‌تری دارد. البته گاه حروف عطف، چگونگی سرعت در کار را می‌رساند.

گزارهٔ 722 : گاه بخشی از آیه هیچ ارتباطی به استخاره ندارد و از ماجرای دیگری حکایت دارد و نباید پنداشت هرچه در آیه است به استخاره ارتباط دارد. به تعبیر دیگر باید آیات استخاره را امری جدای از آیات شناخته شده در قرآن‌کریم دانست.

گزارهٔ 723 : در انجام استخاره باید به این اصل دقت داشت که: هر کار بسیار عالی و مبارک و خجسته‌ای بسیار سنگین و سخت است و هر کار سختی، مردودی بسیاری دارد و انجام آن در توان هر کسی نیست و افراد زبده‌ای را می‌طلبد، از این رو برای تشخیص خوب یا بد بودن کار خواهان، باید از این اصل غفلت نداشت و تناسب سنگینی کار و ارزش آن و توان خواهان را سنجید و با توجه به آن، پاسخ استخاره را بیان داشت.

برای به دست آوردن استخاره باید دقت داشت که کار موردنظر امری عادی است یا غیرعادی، سبک و متناسب با خواهان است یا سنگین، سخت و طاقت‌فرسا که ممکن است خواهان از عهدهٔ انجام آن برنیاید یا آسان و راحت است، پیچیده، درهم و پر پیچ و خم است یا بسیط و دارای وسعت و آزادی عمل است، باید در انجام آن سرعت و تعجیل داشت یا لازم است با طمأنینه و احتیاط بسیار عملی گردد، نتیجه دادن آن زمان‌بر و دیررس است که صبر و بردباری زیادی می‌طلبد یا زود نتیجه می‌دهد، کار بدوی و تازه‌تأسیس است یا کاری که دارای پیشینه است و نتیجه‌ای برای گذشتگان نداشته، اما برای خواهان نتیجه می‌دهد و نیز کاری کسبی است که عمل و همت را می‌طلبد یا زحمت آن را دیگران کشیده‌اند و بهرهٔ آن بدون لازم داشتن تلاشی، به وی می‌رسد. نتیجهٔ آن مبارک و طیب است یا امری عادی است؛ خوبی یا بدی آن دایمی است به صورتی که نمی‌توان برای ترک آن استخاره گرفت یا موقتی و محدود است؟ آیا این کار خیری قهری دارد یا کسبی، تا در صورت موفقیت‌آمیز نبودن آن به خیر قهری آن برسد. برای نمونه اتومبیلی می‌خرد تا با آن کار کند، اما در کار با آن موفق نمی‌شود ولی ترقی قیمت آن، بهره‌ای است قهری که به وی می‌رسد و از این رو خرید آن برای وی خوب است و دیگر نمونه‌هایی مانند آن که به شمارش نمی‌آید و بیان کلی آن نیز کارگشا نیست.

گزارهٔ 724 : در استخاره، «خوب نیست» با «بد» یا «خیلی بد است» تفاوت دارد و خوب نبودن کار، دلیل بر بدبودن آن نیست، بلکه ممکن است تلاشی که انجام می‌شود، به فرجامی نرسد و نتیجه‌ای در بر نداشته باشد، اما «بد است»، به این معناست که کار ضرر دارد. هم‌چنین بد یا ضرر داشتن کار، غیر از خطرناک‌بودن آن است و ممکن است کاری بد باشد اما خطرناک نباشد.

اگر در استخاره گفته می‌شود این کار سود یا زیان دارد به اعتبار بهره‌ها و آثار دنیوی آن است و چنان‌چه گفته می‌شود خوب یا بد است به امور معنوی و اخروی نیز نظر دارد. البته، بدبودن یک کار با سود دنیوی داشتن منافاتی ندارد. زیان داشتن کار امری ورای بدبودن آن است و گاه زیان داشتن آن به معنای بدبودن آن نیست، همان‌گونه که بدبودن به معنای زیان‌داشتن نیست.

باید دانست خیرها در سنگینی، سبکی و گوارایی یکسان نیست. گاه خیر «طور» است و گاه «میثاق» و گاه «کتاب»؛ ولی هر سه بسیار سنگین است، اما یک وقت «فضل الله» است. «فضل الله» ممکن است از «طور» بالاتر باشد یا مثل «کتاب» باشد، اما آسان، سهل و سبک باشد؛ چنان که حتی خسته کننده نیز نباشد.

گزارهٔ 725 : خوب و خیر بودن کار با شکست آن تنافی ندارد. برای نمونه ممکن است کسی استخاره نماید به سفر رود و خوب آید، اما در سفر تصادف کند و بمیرد، اما این شکست برای او خیر باشد؛ به این معنا که ممکن است در صورت زنده ماندن، قاتل فردی بی‌گناه شود و آخرت خود را تباه کند.

گزارهٔ 726 : گاه استخاره بد است، اما از آن جا که صاحب استخاره می‌داند خواهان چاره‌ای از انجام آن ندارد و نمی‌تواند آن را ترک کند، به وی می‌گوید آن را انجام دهد اما راهنمایی لازم برای به حداقل رساندن بدی آن را به وی خاطرنشان می‌شود.

گزارهٔ 727 : چنان‌چه در میان گزاره‌هایی منفی تنها گزاره‌ای مثبت وجود داشته باشد؛ به گونه‌ای که پیش و پس از آن، همه از اموری منفی یاد می‌شود، باید توجه داشت یا خواهان به کار موردنظر که بد است می‌پردازد یا وی ناچار به انجام آن است و وی توان گریز از آن را ندارد و در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته و در واقع، وی دیرهنگام استخاره نموده است و آن استخاره دیگر برای وی فایده‌ای ندارد. البته با چنین کسی نباید از واقعیت سخن گفت و تنها باید بدی کار وی را خاطرنشان شد؛ چرا که آگاهی دادن دیگران از هر آن‌چه که در آیهٔ استخاره است و به شؤون شخصی وی مرتبط می‌شود گاه دخالت در حریم دیگران است و گناه می‌باشد.

گزارهٔ 728 : گاه در آیهٔ استخاره مواردی پنهانی ذکر شده که برای نمونه زن و شوهر یا دو دوست و همکار یا دو شریک، چیزی را از دیگری پنهان نموده است که آشکار کردن و بیان آن سبب نزاع و اختلاف میان آنان می‌شود، در این گونه موارد باید رفتاری اخلاقی داشت و از اختلاف‌افکنی دوری جست و موارد یادشده را برای خواهان باز نگفت و یا آن را به‌گونه‌ای گفت که ضمن هوشیار سازی وی مشکلی برای او پیش نیاید.

گزارهٔ 729 : گاه ابتدا و ادامهٔ آیه‌ای بر بدی کاری دلالت دارد، اما ذیل آن راهی برای رسیدن به خیر دیده می‌شود، و در این موارد، پایان آن کار به خوبی می‌انجامد و گاه آیه‌ای با خوبی شروع می‌شود اما روند آن در ادامه به بدی می‌گراید و گاه این تغییر رویکرد با فرازها و واژگانی تعبیر شده که خرد آن را به راحتی به دست نمی‌آورد و در برداشت آن باید دقت بسیار نماید. به تعبیر دیگر، از خوبی‌هایی که در متن بدی‌ها و نیز از بدی‌هایی که در متن خوبی‌ها تعبیه شده است، نباید غفلت نمود. چه بسیار بد نزدیکی که خوبی دوری را همراه دارد و چه دوستی‌هایی که دشمنی می‌آورد و چه همسایه و فامیلی که ضرر می‌زند. خوبی‌ها و بدی‌ها سوداگری دارد، ضمن آن‌که بسیاری از خوبی‌ها و همهٔ بدی‌ها نسبی است.

گزارهٔ 730 : برخی از استخاره‌ها بیان می‌دارد که نباید برای ترک آن استخاره نمود؛ خواه آن استخاره خوب باشد یا بد. باید دانست برخی از این نوع استخاره‌ها کوتاه‌مدت است و برخی می‌گوید کار برای همهٔ زمان‌ها بد است و باید آن را به صورت کلی ترک کرد. هم‌چنین برخی از استخاره‌ها نیز زمان انجام محدود و موقت دارد و برخی از آن گسترده است و در هر زمانی که انجام پذیرد خوب است.

گزارهٔ 731 : آیاتی که بر خوبی یا بدی بسیار و فراوان استخاره دلالت دارد، افزون بر این می‌رساند که خواهان نباید آن کار را ترک کند وگرنه با مشکلاتی رو به‌رو خواهد شد، با آمدن چنین آیاتی، خواهان نمی‌تواند برای ترک کردن آن کار استخاره‌ای دیگر بگیرد. شایان ذکر است با بدبودن چنین استخاره‌هایی باید به‌سرعت بر ترک کار موردنظر اقدام نمود تا به مخاطرات و آسیب‌های آن گرفتار نشد. هم‌چنین در همهٔ مواردی که در ذیل آیه از مادهٔ «نظر»، «علم»، «شعر» یا «امن» استفاده شده است، می‌رساند که آن کار، راه دوم و طرف مقابلی برای انجام ندارد و نباید آن را ترک کرد، از این رو برای ترک آن نمی‌توان استخاره نمود. البته انجام‌ندادن آن اثر وضعی و ابتلا دارد و بلا و گرفتاری دامنگیر خواهان می‌شود؛ هرچند تخلف از استخاره حرام نیست. پیش از این گذشت حرام نبودن ترک استخاره به معنای گرفتار نشدن به ابتلاءات و بلاهای وضعی آن نیست و این دو با هم ملازمه‌ای ندارد.

عمل نکردن به استخاره نوعی کفران نعمت است و کفران نعمت ابتلا و گرفتاری دارد، همان‌گونه که عمل نکردن به ارشاد فرد خیرخواهی، کفران نعمت است و بلا و گرفتاری می‌آورد.

گزارهٔ 732 : اگر در آیهٔ استخاره از هیأت «امر» استفاده شده است، در صورتی که امر به کار نیکی باشد نباید آن کار را ترک کرد و باید بی‌درنگ بر انجام آن اقدام نمود و آن را به تأخیر نینداخت. هم‌چنین اگر در صدر و ذیل آیه‌ای از امر استفاده شده است، باید کار موردنظر را انجام داد؛ هرچند ذیل آیه لسان تهدید داشته باشد. البته، با توجه به وجود تهدید لازم است در انجام کار مراعات احتیاط و دقت را داشت.

گزارهٔ 733 : در آیاتی که از واژهٔ امر و مادهٔ آن استفاده شده است، به انجام مفاد استخاره تأکید دارد و به این معناست که ترک آن به خواهان آسیب و زیان وارد می‌آورد. برای نمونه اگر استخاره‌ای خوب بیاید و خواهان آن کار خوب را رها کند، ضرری به وی خواهد رسید و خوب‌بودن کار دلیل بر جواز ترک آن نیست.

گزارهٔ 734 : نهی از انجام برخی کارها دایمی است و نمی‌توان برای ترک آن استخارهٔ دیگری گرفت و پاره‌ای دیگر از نهی‌ها موقتی است و بعد از گذشت زمانی می‌شود دوباره برای آن استخاره گرفت.

گزارهٔ 735 : برخی از آیات استخاره می‌رساند در کار موردنظر خیری است اما معلوم نیست خیر آن به چه کسی می‌رسد و از این رو خواهان برای جلب آن خیر به خود، باید نخست کار خیری انجام دهد یا صدقه بپردازد و انفاقی داشته باشد یا از مؤمنانی درخواست دعای خیر داشته باشد و سپس برای انجام آن کار اقدام کند.

گزارهٔ 736 : باید توجه داشت کارهایی که در ناسوت انجام می‌گیرد، هر یک مدار و قاعدهٔ ویژهٔ خود را دارد که از مؤلفه‌های تأثیرگذار بر آن، زمان و مکان است. در صورتی که خواهان استخاره می‌گیرد باید پی‌گیر آن باشد و آن را به فردا نیندازد و به تسویف دچار نگردد؛ چرا که ممکن است انجام کار موردنظر در آن روز خوب باشد و در روزی دیگر به ضرر خواهان بینجامد.

افزوده بر این، ادب استخاره به قرآن‌کریم اقتضا می‌نماید که پس از استخاره به رهنمون قرآن‌کریم بدون از دست دادن وقت عمل گردد و نسبت به سفارش آن اهتمام داشته باشد.

گزارهٔ 737 : باید توجه داشت کسانی که استخاره می‌کنند به صورت غالب افرادی هستند که در پس سود و طلب خیر مادی می‌باشند و هیچ‌گاه برای نیل به مقام رفیع شهادت یا صرف ثواب اخروی و بهشت الهی استخاره نمی‌کنند. ذکر بهشت و نعمت‌های آن به معنای دوررس‌بودن کار یا نتیجهٔ دنیوی نداشتن است که به صورت غالب مورد طلب خواهان قرار نمی‌گیرد، از این رو در چنین آیاتی که هیچ بهرهٔ دنیوی ندارد با توجه به شخصیت خواهان گفته می‌شود انجام آن برای وی مناسب نیست. البته می‌شود نسبت به برخی از عناوین مورد کاربرد در آیه هم‌چون بهشت و نعمت‌های آن خیراتی مادی را برداشت نمود که تمسک به آن برای صاحب استخاره به برات نفسی نیاز دارد و عالم به استخاره نیز باید برای آن قرینه‌ای روشن در دست داشته باشد.

گزارهٔ 738 : در استخاره باید تلاش نمود تا از آیه به دست آورد موضوع استخاره چیست و خواهان برای چه کاری قصد استخاره دارد. بدون شناخت موضوع، ممکن است بسیاری از احکامی که گفته می‌شود تناسبی با کار خواهان نداشته باشد.

گزارهٔ 739 : ارزش استخارهٔ هر آیه با توجه به موضوع آیه به دست می‌آید. برای نمونه گاه موضوع آیه‌ای اهل کتاب است که می‌رساند انجام آن مناسب نیست و درگیری دارد، اما گاه موضوع آیه یکی از پیامبران اهل کتاب است که در این صورت استخارهٔ آن خوب است. گاه موضوع برخی از آیات خاص است، از این نظر، محدودیت‌هایی در استخاره است و باید لحاظ فرد، زمان، مکان و دیگر خصوصیات را داشت و چنین نیست که این کار برای هر کسی خوب یا بد باشد؛ برخلاف برخی از آیات که موضوعی عام دارد و خواهان هر خصوصیت شخصی یا کاری که داشته باشد، به نتیجهٔ مورد نظر می‌رسد. برخی از آیات برای بعضی از موضوعات خوب است و همان آیه مورد و کاری دیگر را نامناسب و بد می‌داند. تشخیص این‌گونه موارد با صاحب استخاره است.

گزارهٔ 740 : در آیهٔ استخاره باید بر تجزیهٔ کلمات و ترکیب آن دقت داشت. گاه لحاظ کلمات و واژگان به تنهایی با لحاظ ترکیبی و معنا و مفاد آیه سازگار است و گاه می‌شود که با آن تنافی داشته باشد، از این رو باید میان آن جمع کرد تا به نتیجهٔ نهایی رسید.

گزارهٔ 741 : در استفاده از آیات باید به اسمای الهی و نیز ترکیب و چینش آن توجه داشت. باید به آیاتی که دارای اسمای الهی است توجه ویژه داشت. البته اسمای الهی یا بسیط است یا ترکیبی و یا تنها و فردی است یا جمعی و متعدد. در صورت وجود اسمای ترکیبی، باید استخاره را از مجموع ترکیب آن برداشت نمود.

هم‌چنین باید توجه داشت کدام یک از اسما جمالی است یا جلالی یا کمالی و نیز کدام یک ذاتی است و کدام فعلی و نیز کدام یک حاکم است و کدام یک تحت دولت دیگری است که برداشت از آن به آگاهی از دانش اسماء الحسنی نیاز دارد. گزارهٔ 742 : به صورت کلی در هر موردی که از اسمای جلالی حق‌تعالی یاد می‌شود، مخاطرات و مجازات فراوانی در کار موردنظر پیش می‌آید و ریزش افراد در آن کار، احتمال می‌رود؛ چرا که اسمای جلالی حق‌تعالی سنگین است و کم‌تر کسی را یارای تحمل آن است.

گزارهٔ 743 : در آیاتی که از علم، قدرت و امور معنوی سخن می‌رود، بر وجود خیرات معنوی در کار اشاره دارد و هرچه بر شمار چنین واژگانی افزوده شود، بر خیر آن اضافه می‌شود. یادکرد از این امور این معنا را می‌رساند که کار دارای کد، برنامه و متد خاصی برای اجرایی‌شدن است و باید آن را لحاظ نمود و این کار به صورت عادی و معمولی انجام نمی‌شود. هم‌چنین وعده به پیامبران الهی نشان نیک‌بودن کار است و چنان‌چه بتوان زمینه‌های عملیاتی آن را به دست آورد، بسیار سودآفرین و خیرآور خواهد بود.

گزارهٔ 744 : اشباع و تشدید، هر دو بر تقریر دلالت دارد. در حروف تأکید هم اشباع وجود دارد و هم تشدید. البته، در صوت‌شناسی خواهیم گفت که در میان حروف مشبهّه (إنّ، أنّ، کأنّ، لیت، لکنّ و لعلّ) تنها «لیت» تشدید ندارد، ولی اشباع دارد.

گزارهٔ 745 : آیاتی که تلفظ و قرائت واژگان آن به سبب تشدید و مد بسیار قلق دارد و سخت است، بر وجود گرفتاری و فلاکت دلالت دارد و هنجارشکنی و وجود مشکلات و سنگلاخ‌های بسیار در روند کار را می‌رساند.

گزارهٔ 746 : توجه به این که آیه دارای جملات اسمی است یا فعلی و نیز تعداد و زمان فعل‌هایی که در آیات آمده در استخاره حایز اهمیت است و از آن می‌شود موقت یا مستمر و دایمی‌بودن نتیجهٔ کار را به دست آورد و نیز این که آیا فعل دارای زمینهٔ قبلی است و ریشه در گذشته دارد یا خیر نیز با توجه به زمان دانسته می‌شود. افزوده بر این، اگر آیه‌ای با جملهٔ فعلیه شروع شود به این معناست که کار باسرعت بیش‌تری به نتیجه می‌رسد.

گزارهٔ 747 : هرچه جملات اسمی و تعداد اسم‌های به‌کار رفته در آیه بیش‌تر باشد، مرتبهٔ استخاره و محتوای آن بالاتر می‌رود و چنان‌چه خوب باشد، به‌تناسب و با توجه به تعدد اسمای به کار رفته، بر خوبی آن افزوده می‌شود. در جانب بدی نیز همین قاعده جریان دارد.

گزارهٔ 748 : هرچه بر تعداد فعل‌های به کار رفته در آیه افزوده شود بر لزوم زحمت و تلاش بیش‌تر در کار موردنظر دلالت دارد.

کاربرد فراوان فعل در آیه از پویایی کار، فعال و رونده‌بودن آن نشان دارد؛ اگرچه این امر می‌رساند کار موردنظر عنایی و موهبتی نیست و زحمت و تلاش را می‌طلبد.

گزارهٔ 749 : در آیاتی که فعل به کار رفته و کرداری به کسی یا چیزی نسبت داده می‌شود، خوبی یا بدی آن فعلیت دارد و هم‌اکنون نیز دیده می‌شود و دیگر احتمال تخلف در آن نمی‌رود اما اگر از اسم استفاده شده است، خوبی یا بدی آن بعد از این تحقق می‌یابد و به این معناست که امکان تخلف آن می‌رود. در چنین آیاتی با توجه به استناد فعل به فاعل موردنظر و با سنجش ارزش فاعل و کردهٔ وی، خوبی و بدی استخاره و چگونگی آن به دست می‌آید.

گزارهٔ 750 : همواره دو امر بر پیچیده‌بودن روند کار دلالت دارد: یکی طولانی‌بودن آیهٔ استخاره (نه آیهٔ قرآن‌کریم) و دو دیگر، وجود فرازهای متعدد و درهم تنیده در یک آیهٔ استخاره که باید نسبت به کمی یا فراوانی آن، این دو امر را لحاظ داشت.

طولانی و کوتاه‌بودن آیه‌های استخاره معنا دارد و چنان‌چه آیهٔ استخاره بلند و طولانی باشد، کار موردنظر دیر به نتیجه می‌رسد و در صورتی که کوتاه باشد، آن کار زود بازده است. آیات طولانی و بلند قرآن‌کریم که فراز و فرودهای متعددی دارد بر پر مخاطره‌بودن کار مورد نظر دلالت دارد. آیات کوتاه نیز تأکیدی بر مفاد آیه است و چنان‌چه استخارهٔ آن بد باشد، بر خطرناک‌بودن آن کار دلالت دارد و در صورتی که خوب باشد، خوبی آن دوچندان است.

گزارهٔ 751 : همهٔ حروف به کار رفته در آیه نوعی تحریک بر انجام دادن یا ترک کار است و باید به حروف به کار رفته در آیات، دقت ویژه داشت و با توجه به ساختار و هیأت حرفی آن، تناسب کار را بررسید.

گزارهٔ 752 : اسما و صفاتی که در آیات آمده همه در استخاره دارای معناست و چنان‌چه آیه از خدعه و مکر فرد یا گروهی سخن می‌گوید دلیل بر آن است که در این کار خدعه و نیرنگ وجود دارد و آیاتی که از نفاق سخن می‌گوید نیز رفتار نفاق‌گونهٔ خواهان یا طرف مقابل او را معنا می‌دهد. باید بر هرگونه صفتی که در آیه از آن ذکری به میان آمده است، دقت داشت. برای نمونه یادکرد از مردمی مدعی، فاسد، متکبر یا مردم‌آزار، خاطرنشان می‌سازد که خواهان در کار خود با افرادی که چنین روحیاتی دارند مواجه می‌شود. هم‌چنین به‌طور کلی هر آیه‌ای که در آن از «کفر» و مشتقات آن استفاده شده، بر زیان‌باری و خسران آن دلالت دارد و در هرجا که از فاسقان نامی برده شده است، به گروهی اشاره دارد که در کار خود جدی نیستند یا اهل عافیت و دنیاطلبی می‌باشند یا افراد بسیار بدی هستند که در نهایت، گمراه می‌شوند. وجود «شیطان» نیز می‌رساند خواهان یا طرف مقابل، دیگران را فریب می‌دهد و قصد کلاه‌برداری دارد و چنان‌چه افراد، خاطی یا گناه‌کار باشند، بر هوا و هوسی بودن کار اشاره دارد. یادکرد از «رُوح‌القدس» به این معناست که در عملی‌نمودن این کار، کسی خواهان را حمایت می‌کند و مددکار او می‌شود.

بنابراین در این کار نباید با عقل حسابگر پیش رفت و خواهان نباید خود را ناتوان از انجام کار ببیند، چرا که هرچند وی ناتوان باشد، این کار را به مدد تأییدات الهی و مباشرت دیگری انجام می‌دهد و باید امید خود را تقویت کند. اگر در آیه‌ای از خداوند یاد شده باشد، آن کار خوب است و سلامت روند آن را حکایت دارد.

همان‌گونه که گذشت باید به صفات یادشده در هر آیه توجه داشت و آن را در انجام کار لحاظ نمود. برای نمونه علم به این معناست که باید دقت و توجه در انجام کار داشت و از اهمال و سستی دوری نمود. قدرت یعنی کار برای نتیجه‌بخش‌بودن نیازمند همت است. زیور و زینت یا زیبایی بر لزوم رعایت بهداشت تأکید دارد. شفاعت نیز دادن صدقه و رساندن خیرات به دیگران را خاطرنشان می‌شود. در صورت رعایت نکردن خصوصیت یادشده در آیه، کار به نتیجه نمی‌رسد.

هم‌چنین هرگاه صفات ناپسند و مذموم اخلاقی مانند کذب، بخل و اعراض در آیه‌ای بیاید به این معناست که کار روال عادی و طبیعی خود را طی نمی‌کند و نتیجه نیز نمی‌دهد.

آیاتی که بر شرک دلالت دارد از کارهای خیال پردازانه حکایت دارد که آدمی را سرگرم می‌کند ولی نتیجه‌ای از آن نمی‌بیند و می‌شود که به شکست و زیان گرفتار آید.

آیات عذاب و جهنم بر تغییرات دفعی دلالت دارد و حادثه‌ای پیش‌بینی نشده و غیر مترقبه در این میان رخ می‌دهد که خواهان را غافلگیر می‌سازد.

آیات جنگ بر وقوع اختلاف و درگیری دلالت دارد و به هیچ‌وجه آرامشی در آن کار نیست و برای نمونه به تناسب کار باید پیشامد سقوط و تصادف و حوادثی مانند آن را انتظار داشت.

گزارهٔ 753 : در هر آیهٔ استخاره که گاه ممکن است چند آیهٔ قرآن‌کریم باشد، باید به صدر و ذیل آیات توجه داشت و آغاز و انجام کار را به دست آورد و آن‌گاه نتیجهٔ استخاره را به خواهان گفت. توجه به صدر و ذیل چنان اهمیت دارد که گاه می‌شود برای دریافت استخاره تنها به صدر و ذیل آیات توجه داشت و موارد میانی را نادیده گرفت. البته باید توجه داشت که در برخی از موارد فرازی در میانهٔ آیه است که مانع از آن می‌شود که ما صدر و ذیل آیه را ملاک و معیار در استخاره قرار دهیم. نمونهٔ آن را می‌توان موردی دانست که خداوند به نیکی و بدی بندگان و به نهاد و نیت آنان نظر دارد و از این رو استخاره برای نیکان خوب و برای بدان بد است.

گزارهٔ 754 : تطابق صدر و ذیل آیه در استخاره بسیار مهم است. باید توجه داشت که گاه صدر آیه‌ای خوب است اما ذیل آن خیر، و گاه به عکس، ذیل آن خوب است اما صدر آن نه، همواره باید دید آیا پایان آیه خوش است یا خیر تا بتوان کار مورد نظر را ارزشیابی نمود. البته نباید غفلت نمود که آیات استخاره با آیات شماره خورده در قرآن‌کریم متفاوت است و همواره باید پایان آیهٔ استخاره را دید و نه پایان آیه‌ای که در قرآن‌کریم با شماره‌های فعلی مشخص شده است.

گزارهٔ 755 : استخاره‌ای که صدر، میانه و ذیل آن خوب است و واژه و فرازی که بر وجود مشکل و رخنه‌ای در کار دلالت کند در آن وجود ندارد و نیز استخاره‌ای که همهٔ فرازهای آن بدی کار را می‌رساند و هیچ نشانه‌ای بر خوب‌بودن کار در آن نیست، استخارهٔ «وفق» یا هموار نامیده می‌شود. انجام کارهایی که در جانب خوبی دارای استخارهٔ وفق است، بسیار خوب می‌باشد. هم‌چنین اگر هم در صدر و هم در ذیل آیه‌ای تنها اسم یا فقط فعل وجود دارد یا حرف مشترکی به کار رفته است، آن استخاره نیز با لحاظ وحدت معنایی، وفق است.

گزارهٔ 756 : هرگاه میان صدر و ذیل آیه در معنا تعارض باشد، باید ذیل را بر صدر آن مقدم داشت؛ مگر آن که در موازنهٔ صدر و ذیل، به دست آید مشکلات و گرفتاری‌هایی که در صدر قرار دارد، چنان گسترده است که خیری که در پایان آیه آمده در برابر آن اندک به شمار می‌رود.

گزارهٔ 757 : هر آیه‌ای که استغفار در صدر آن آمده باشد خیلی خوب نیست و می‌رساند خواهان در انجام آن کم توان شده، و چنان‌چه در میانه آمده باشد، متوسط است و آمدن آن در پایان به این معناست که کار با آن که مشکلاتی دارد، در پایان هموار خواهد شد.

گزارهٔ 758 : اگر در استخاره آیه‌ای آمد که با حروف مقطع شروع می‌شود می‌توان یکی از گزینه‌های زیر را برگزید:

الف) فهم آن مشکل است و بهتر است دوباره استخاره نمود؛

ب) به اعتبار بسم اللّه خوب است، ولی روند کار پیچیده و مشکل است؛

ج) می‌توان آیهٔ بعد را ملاک قرار داد.

د) می‌توان آخرین آیهٔ همین سوره را معیار قضاوت قرار داد؛ زیرا در بیش‌تر سوره‌ها جز چند مورد که با مطالعهٔ این کتاب به دست می‌آید میان نخستین و آخرین آیه هماهنگی و تطابق خاصی وجود دارد.

ه) آیهٔ میانی و وسط آن سوره را ملاک به دست آوردن استخارهٔ حروف مقطعه گرفت؛ چرا که میان این دو همواره رابطه‌ای وجود دارد؛ به گونه‌ای که می‌تواند از دیگری کشف معنا نماید.

گزارهٔ 759 : برخی از آیات خاطرنشان می‌سازد که خیر و نصیبی مادی یا معنوی به خواهان می‌رسد که برای آن زحمتی نکشیده است و زحمات آن را دیگران تحمل نموده‌اند همانند ارث یا دانشی که خداوند نصیب کرده است، در چنین اموری چنان‌چه خواهان انفاق و خیراتی نداشته باشد، در آن کار به گرفتاری و مصیبت دچار می‌شود و برای نمونه چنان‌چه ارث بسیاری به وی رسیده و خواهان هیچ‌گونه انفاقی از آن ننماید، فرزندان وی که از آن مال استفاده می‌کنند ممکن است به فلاکت یا بیماری دچار شوند و یا خانه‌ای ارزان به دست وی رسیده و او باید در آن خانه به ضعیفان و فقیران ولیمه و اطعام دهد تا از آفات آن مصون ماند و از این رو باید به خواهان دادن انفاق، خیرات و صدقات و دوری از عافیت‌طلبی و پرهیز از صرف آن مال برای خود به تنهایی را سفارش نمود. اما در خیراتی که با زحمت به انسان می‌رسد تنها پرداخت وجوهات شرعی آن بسنده است.

گزارهٔ 760 : به صورت کلی در هر موردی که به رسولان یا آیات الهی و شگفتی‌های آفرینش اشاره‌ای شده باشد، آن کار خوب است.

گزارهٔ 761 : هرگاه پیامبری نسبت به قوم خویش بی‌تفاوت شود و آنان را به خداوند وا نهد، از قابض‌بودن کار و سختی آن حکایت دارد.

گزارهٔ 762 : هر گاه در آیه‌ای از ناحیهٔ خداوند امری ایجاب و الزام شده است، آن کار خوب است و در هر موردی که الزام از ناحیهٔ مردم باشد، آن کار مناسب یا خوب نیست.

گزارهٔ 763 : در هر آیه‌ای که به انجام عمل نیک یا یکی از واجبات سفارش شده، باید گفت این کار زحمت و رنج فراوان می‌طلبد و سنگین است و نباید در آن کوتاهی و اهمال روا داشت.

گزارهٔ 764 : از آیاتی که به دادن زکات و لزوم انفاق دلالت دارد، دانسته می‌شود که باید نتیجه‌ای را که از این کار به دست می‌آید، با دیگران تقسیم کرد و برای نمونه زکات یا خمس مالی که به دست می‌آید، پرداخت شود یا صدقه و نذری داده شود و خیری از آن به دیگران برسد تا نتیجهٔ آن دایمی گردد و بهره‌وری تمام‌شخصی از عواید آن کار، مذموم است.

گزارهٔ 765 : باید دید در هر آیه به کدام یک از واجبات توصیه شده؛ چرا که هر واجبی به مرتبه و سفارشی اشاره دارد. برای نمونه نماز علامت لزوم ایستادگی و بردباری در کار است؛ چرا که اقامهٔ نماز امری سنگین است و کار بدون آن به نتیجه نمی‌رسد؛ به این معنا که این کار بسیار دقیق است و کوچک‌ترین کوتاهی و سستی، سبب دیدن ضرر می‌شود؛ چرا که «صلاة» به معنای عطف، توجه و آگاهانه کار کردن است. «سجده» دلالت دارد بر کار خوب و خیر معنوی و فروتنی، و امر به «قیام»، به زندگی دنیوی اشاره دارد. امر به «صبر»؛ یعنی کار طولانی‌مدت است و بردباری می‌طلبد. «شکر»؛ موفقیت در کار است. «ارث»؛ خیری است که خواهان برای آن زحمتی نکشیده است و به وی می‌رسد و دیگری کاشته و وی برداشت می‌کند. در مصرف این خیر باید موازین و مرزهای شرعی را پاس داشت و از آن انفاق کرد و خیراتی داد و به عافیت‌طلبی، راحت‌خواهی و گمراهی نیفتاد.

گزارهٔ 766 : در هر موردی که از معصیت و حرمان سخن گفته شود، کار مورد نظر به هیچ‌وجه خوب نیست و می‌تواند مشکلات و آفاتی خطرناک داشته باشد.

گزارهٔ 767 : آیاتی که محرمات را بیان می‌دارد بر وجود محرومیت و محدودیت در انجام کار دلالت دارد و آیاتی که حلال‌ها را برمی‌شمرد آزادی عمل در انجام کار را می‌رساند.

گزارهٔ 768 : هر گاه همهٔ واژگان به کار رفته در یک آیه منفی باشد به‌جز یک کلمهٔ آن که در میان این واژگان تنها مانده و محاصره شده است، از بن‌بست نشان دارد، در چنین مواردی باید دانست خواهان یا خود آن کار را انجام می‌دهد یا تا بخواهد خود را از آن مهلکه بیرون برد، به آسیب‌های آن به اجبار گرفتار می‌آید، اما نباید این مطلب را به خواهان گفت تا در امور شخصی و حریم دیگران دخالتی صورت نگرفته باشد.

گزارهٔ 769 : در هر موردی که قرآن‌کریم از خطری پرهیز داده است باید دانست به مثابهٔ آن خطری در کار خواهان است و وی باید مواظب باشد، در چنین آیاتی که نمونهٔ آن: «وَلا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ»(1) است، در صورتی که خواهان زیرک و قدرتمند باشد و بتواند مرد خطر باشد و خطرهای کار را با هوش و ذکاوتی که دارد پشت سر بگذارد، خوب است وگرنه باید خواهان را از انجام آن دور داشت.

1ـ بقره / 35.

گزارهٔ 770 : در هر آیه به موارد کاربرد مذکر و مؤنث باید دقت داشت و هرچه شمار یادکرد از اسما و ضمایر مؤنث بیش‌تر شود، بر ظرافت‌ها، هزینه یا مشکلات کار و خطرآفرینی آن افزوده می‌شود. باید ورود و خروج آیه را نیز لحاظ نمود، در صورتی که آیه با واژه‌ای مؤنث آغاز شده باشد بر وجود خطر و مشکل در شروع کار دلالت دارد و در این صورت پایان آیه ملاحظه می‌شود و چنان‌چه فرجام و خروج آن نیک و خوب باشد می‌توان بر انجام آن اقدام کرد و به عکس، در صورتی که آیه با اسم، فعل یا ضمیر مذکر شروع شود، مشکلات کم‌تری دارد و چالش‌های آن هموار می‌گردد.

گزارهٔ 771 : در هر آیه‌ای که انسان‌ها تقسیم می‌شوند و در آن از «أمّا» و «إمّا» استفاده شده است، صاحب استخاره است که تشخیص می‌دهد خواهان در کدام گروه از آنان قرار دارد و بر اساس آن، استخاره را برای وی بیان می‌دارد و برای نمونه چنان‌چه وی اهل تظاهر، فریب، خودنمایی و یا معصیت است در زمرهٔ گمراهان قرار دارد و چنان‌چه آیهٔ استخاره، گمراهان را به عذاب وعید داده است، خواهان از انجام کار پرهیز داده می‌شود و در صورتی که اهل سادگی و جدیت باشد و آیه خطاب به اهل ایمان باشد، عمل به آن کار برای وی تجویز می‌شود.

گزارهٔ 772 : در هر موردی که خوبی‌های آیه به فردی یا گروهی تخصیص داده می‌شود باید خیراتی داشت و با صدقه، مشاوره، توکل، نذر، ذکر، احتیاط و توجه کار را پیش برد و چنان‌چه وی امور گفته‌شده را رعایت نکند، آفت و خسارتی به او وارد می‌شود.

گزارهٔ 773 : هر آیه‌ای که در آن از گروه‌های مختلف یا اشخاص متفاوتی نام برده شده که برخی خوب و برخی بد هستند، دلالت دارد که در آن کار اختلاف می‌شود و هرچه شمار این گروه‌ها بیش‌تر باشد، بر آن معنا افزوده می‌شود. به عبارت دیگر، آیاتی که از خداوند و پدیده‌های هستی به صورت متنوع یاد کرده و در آن برای نمونه از آدم، فرشتگان، شیطان تا زمین و زمان حضور دارد، پیشامد اختلاف شدید در کار را نتیجه می‌دهد و هرچه بر تعداد این گروه‌ها افزوده شود، ویژگی‌های خوب یا بد آن شدیدتر می‌شود.

گزارهٔ 774 : در هر آیه‌ای که افراد انسانی به دو دستهٔ مؤمن و فاسق یا کافر و خوب یا بد تقسیم شده‌اند و آیه بر خوبی انجام کاری دلالت دارد، آن آیه رهنمون می‌دهد در صورتی انجام این کار مناسب است که خواهان با نیت پاک و سالم و به دور از حیله و نیرنگ بخواهد کار را به سامان رساند وگرنه نتیجه‌ای جز گمراهی نمی‌بیند.

گزارهٔ 775 : آیاتی که پایان آن به مذمت فرد یا گروهی می‌پردازد، پرمخاطره و پرآفت بودن کار و آسیب‌پذیربودن آن را می‌رساند و آیاتی که به مدح پایان می‌پذیرد بر خیر قهری داشتن و مبارک‌بودن کار دلالت دارد.

گزارهٔ 776 : اگر در آیه‌ای آمده است که فردی از دیگری چیزی را تعلیم دیده و امری را فرا گرفته است و یا به آموزش توصیه شده، این امر نشان از آن است که انجام این کار به برنامه‌ریزی و طراحی مدل و نقشهٔ کار و مشورت با مشاور طرح و برنامه نیاز دارد و نمی‌توان بدون فکر و دقت بر مبادی و شرایط اجرای آن بر روی آن کار سرمایه‌گذاری کرد و نباید بدون گرفتن کارشناس به سراغ عمل به آن کار رفت و چنان‌چه خواهان قصد بستن قرارداد معامله‌ای را دارد باید برای نمونه وکیل بگیرد.

گزارهٔ 777 : برخی از زمان‌های ذکر شده در آیات حکم سرفصل را دارد که می‌رساند باید در انجام کار سرعت عمل داشت و زمان لازم را از دست نداد، اما زمان‌هایی که چنین حکمی را ندارد؛ مانند: «حَوْلَینِ کامِلَینِ» و «ثَلاَثَةِ أَیامٍ» بر طولانی و زمان بربودن کار دلالت دارد و به این معناست که کار سریع انجام نمی‌شود و عملی نمودن آن، زمان خود را می‌طلبد.

گزارهٔ 778 : به تهدیدها و وعیدهای پایانی آیات باید توجه داشت. برخی از این تهدیدها می‌رساند خواهان به استخاره‌ای که می‌گیرد عمل نمی‌کند و خوشامد خود را عملی خواهد کرد. فراز: «أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ» از این نمونه است. البته این نکته را نباید به خواهان گفت؛ چرا که این کار تصرف و دخالت در امور مردم است که جایز نیست.

گزارهٔ 779 : گاه انجام کاری برای فردی مؤمن و صالح خوب نیست؛ اما ممکن است برای افراد فاسق خوب باشد و از این لحاظ باید به این نکته توجه داشت. نمونهٔ آن آیهٔ شریفهٔ زیر است: «لاَ یتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ».

گزارهٔ 780 : هر آیه‌ای که در آن از مظاهر طبیعت، باغ، بستان، گل‌ها و ریاحین یا نعمت‌های اخروی یادشده باشد، شیرینی، شادمانی و دل‌پذیربودن کار را خاطرنشان می‌شود.

گزارهٔ 781 : هرگونه نام‌گذاری؛ مانند: «سَمَّیتُهَا مَرْیمَ»، انحصار کار را می‌رساند. استعاذه نیز هم از انحصار کار حکایت دارد و هم از سنگینی آن.

گزارهٔ 782 : «الاْءَهِلَّةِ»، «مَوَاقِیتُ»، «الْحَجِّ»، «الْبِرَّ» و «اتَّقُوا اللَّهَ» و نیز کردار عبادی می‌رساند کار مورد نظر ارزش معنوی دارد.

گزارهٔ 783 : هرگونه ادعایی، اختلاف و درگیری در کار را می‌رساند. هرگاه ادعایی در آیه‌ای طرح می‌شود، بدون قرینه نمی‌توان آن را کاری موفق دانست و می‌توان به شکست آن حکم کرد.

گزارهٔ 784 : عنوان کردن چند موضوع متفاوت، افزوده بر آن که شلوغی کار را می‌رساند، بر سنگینی آن دلالت دارد. البته، باید توجه داشت در برخی از موارد، قرینه‌ای وجود دارد که می‌گوید شلوغی و کثرت کارهای متعدد سبب سنگینی کار نمی‌شود؛ اگرچه اهمیت آن قابل انکار نیست.

گزارهٔ 785 : کارهایی را که شکوه دنیوی آن بسیار است و زرق و برق آن چشم را خیره می‌کند باید ترک کرد وگرنه نتیجه‌ای جز حرمان، پشیمانی و پریشانی ندارد.

گزارهٔ 786 : یادکرد از حیوانات بر نعمت و برکت دلالت دارد اما سنگین است، همان‌گونه که خوراک‌های گوشتی که از بهایم است سنگین است؛ به عکس یادکرد از پرندگان که سبکباری و کامیابی را در بر دارد و گوشت آن نیز سبک است.

گزارهٔ 787 : فعل مجهول بر شلوغی، سنگینی و کثرت پیشامد و فراز و نشیب بسیار کار دلالت دارد و فعل معلوم همواری آن را می‌رساند.

گزارهٔ 788 : در هر موردی که اسم موصول یا ضمیر غایب یا فعل مجهول به کار رود، بر پنهان‌بودن بخشی از کار دلالت دارد و این امر رعایت احتیاط و دقت را لازم دارد. برخلاف ضمیر مخاطب و اسم اشاره که آشکاری کار را می‌رساند.

گزارهٔ 789 : در استخاره، خطاب در آیات از جایگاه مهمی برخوردار است و هرچه خطاب آن عام‌تر باشد، بر سهل و آسان و همگانی‌بودن آن دلالت دارد و هرچه خطاب خاص گردد بر محدودیت، سختی و مشکلات آن افزوده می‌شود. چنان‌چه خطاب «یا أَیهَا النَّاسُ» باشد اگرچه فرد ناخالص و بدی در پی کار باشد، آن کار گشایش دارد و خوب است، اما «یا أَیهَا الَّذِینَ آَمَنُوا» بر همگانی نبودن و محدود بودن کار دلالت دارد.

«یا بَنِی إِسْرَائِیلَ» خطاب به بنی اسرائیل است و یادکرد از این قوم مبتلا به غفلت، نشان وجود غفلتی در کار است.

در هر آیه‌ای که خداوند متعال مورد خطاب قرار گیرد، نشانهٔ آن است که کار مورد نظر سخت است؛ هرچند ممکن است کار سنگین نباشد و هرچه بر موارد خطاب افزوده شود، مشکلات آن بیش‌تر است. اگر دیگران مورد خطاب قرار گیرند یا به آنان امر به یادآوری شده باشد، نشان این است که غفلتی در کار است. برای نمونه «اذْکرُوا» به این معناست که خواهان در پی انجام کاری است که ماهیت آن برای وی روشن نیست. انجام این کار در پی دقت، توجه و مشورت برای یافتن نقطهٔ ضعف و اشکال کار خوب است و باید دقت داشت که خواهان برای چند کار یک استخاره نگرفته باشد. در ضمن، در برخی از موارد می‌توان از آن برداشت کرد این کار دارای پیشینه بوده است.

در استخاره باید دید مخاطب آیه فردی مؤمن است یا فاسق، کافر یا منافق، و نیز با فردی آگاه رو به‌روست یا غافل، جاهل و ناآگاه و نیز آیا کار زمینه‌های اختیاری را دارد یا خیر، و چنان‌چه بستری اختیاری دارد آیا فرد آگاهانه خوبی یا بدی می‌کند یا ناآگاهانه.

در هر آیه باید توجه داشت خطاب آن جمعی است یا فردی و میان افرادی مشترک است یا نه. کارهای اشتراکی و جمعی کارهایی است که دیگران در آن دخالت دارند؛ همانند: شرکت، ازدواج، معامله یا دانش‌اندوزی و تعلیم دیدن پیش دیگران. در چنین کارهایی باید دقت داشت از این افراد به عنوان مددکار یاد شده یا به عنوان رقیب، و در فرض اخیر، آیا رقابت آنان با رفاقت همراه است یا با حسادت و دشمنی. در کارهای رقابتی، داشتن سرعت عمل در کار و قدرتی عمل نمودن حایز اهمیت است. برای نمونه اگر این کار، سرمایه‌گذاری در بورس باشد، چنان‌چه خواهان سرمایهٔ کمی داشته باشد نباید آن را انجام دهد، اما برای فردی سرمایه‌دار خوب است. صیغهٔ جمع، شراکت در کار را می‌رساند و این که کار، فردی و شخصی نیست.

در هر موردی که خطاب دعایی باشد، گشایشی در کار وجود دارد و از مشکلات کار کاسته می‌شود.

هم‌چنین باید به حیثیت‌ها و تغییر ناگهانی سیاق و خطاب آیات و مفاد آن توجه داشت و در این گونه موارد گاه ممکن است بر لزوم تغییر روش یا مسیر در انجام کار دلالت داشته باشد و این صاحب استخاره است که موارد آن را در می‌یابد.

آیاتی که دارای خطاب است به این معناست که کار مشخص است و خواهان می‌داند با چه کسی طرف است و چه کاری انجام می‌دهد.

گزارهٔ 790 : هر گاه آیه همراه با تعلیق یا شرطی در ابتدای آن باشد نشانهٔ لزوم احتیاط و داشتن دقت و مواظبت در انجام آن است، اما در صورتی که تعلیق و شرط در فرازهای پایانی آیه قرار گرفته باشد، گفته می‌شود در انجام آن باید اهتمام و سعی و جدیت داشت و آن را محکم عملی نمود.

در هر موردی که کاری بر چیزی تعلیق شده است نباید عجله و شتاب در انجام آن داشت و کار را باید با بردباری و صبر و دادن صدقه و انفاق با اهتمام پیش برد.

همواره چنین است که تعلیق بر امر غیرعادی بر وجود گرهی در کار حکایت دارد و مشکلی قانونی یا اجرایی به تناسب کار پدید می‌آید.

گزارهٔ 791 : هرگاه میان جار و مجرور و متعلق آن فاصله افتد، کار موردنظر خطرناک است و هرچه فاصلهٔ میان آن دو بیش‌تر باشد، بر خطرات آن افزوده می‌گردد. برای نمونه در آیهٔ شریفهٔ: «وَرَاوَدَتْهُ الَّتِی هُوَ فِی بَیتِهَا عَنْ نَفْسِهِ»، جار و مجرور: «عَنْ نَفْسِهِ» با فاصلهٔ بسیاری از متعلق خود یعنی: «وَرَاوَدَتْهُ» آمده است.

گزارهٔ 792 : مشتقات و به‌خصوص باب‌های مزید بر سنگینی کار دلالت دارد و هرچه بر حروف آن افزوده شود، مشکلات کار بیش‌تر می‌شود و نمی‌توان آن را با بی‌حوصلگی و به عجله انجام داد؛ برخلاف فعل‌های مجرد که می‌توان در انجام آن سرعت عمل داشت مگر آن که دلیل خاصی بر عدم آن قرینه شود.

گزارهٔ 793 : برخی از آیات از بسط و گشایش سخن می‌گوید و برخی از قبض و بسته بودن آن، باید دید گشایش یا قبض برای خواهان استخاره است یا برای رقیب وی و بر اساس آن، استخاره را معنا نمود. واژه‌هایی مانند «فرق» و «نجی» و «بحر» بر گشایش و «غرق» بر قبض دلالت دارد.

گزارهٔ 794 : اسمای اشاره؛ مانند: «ذلک» و «تلک» سرفصل به شمار می‌رود و هر آیه‌ای که چنین سرفصل‌هایی داشته باشد، برای شروع کار خیلی خوب است. «لمّا» و «اذا» مانند «تلک» سرفصل است، ولی «الم تر» سرفصل نیست و از کاری که دارای پیشینه است و ریشه در گذشته دارد، خبر می‌دهد.

استفاده از اسمای اشاره به دور می‌رساند این کار بسیار مهم است. هم‌چنین اسمای اشاره به نزدیک و جمع، نشانهٔ شلوغی آن است. «ذلِک» ابهام دارد و به همین صورت بر وجود ابهام در کار دلالت دارد. باید دید مشارالیه آن از شرور و سیئات است که در این صورت پیام آن منفی و خطرناک است و اگر از خیرات و حسنات است، پیامی مثبت و امیدبخش دارد.

گزارهٔ 795 : هر آیه‌ای که در آن از «لا» و «الا» استفاده شود، سنگین است، مانند «لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ». چنان‌چه «لا» به تنهایی باشد، به ترک آن رهنمون می‌دهد.

گزارهٔ 796 : در هر آیه‌ای که پایان آن با «لای نافیه» و ماده‌ای مانند «شعر»، «أمن»، «علم» یا «نظر» همراه شود یا اسمایی مانند «کاره» و «کافر» آید، کار موردنظر به نتیجه نمی‌رسد و بیهودگی، زیان‌باری و خطر را در پی دارد.

گزارهٔ 797 : «بلی»، «بل»، «لو»، «اذا»، «الا»، «لولا»، «کیف»، «ذلک» و مانند آن کثرت و مبالغهٔ در استخاره را می‌رساند؛ به این معنا که اگر استخاره خوب باشد بر خوبی بسیار آن تأکید دارد و چنان‌چه استخارهٔ آن بد باشد بر بدی فراوان آن دلالت دارد.

گزارهٔ 798 : نقل داستان و حکایت به این معناست که کار اتلاف وقت دارد و پریشانی می‌آورد.

گزارهٔ 799 : در هر موردی که از ادات حصر یا اسم خاص در آیه استفاده شده است باید احتیاط را در انجام کار داشت و آن را با اهتمام لازم انجام داد؛ چرا که آن کار خالی از خطر و آسیب نیست. البته استفاده از اسمای مقدس دلیل بر خیر معنوی گزارهٔ 800 : اگر در آیه‌ای میان دو چیز مقایسه شده باشد باید دید طرف دوم آن دارای بار معنایی مثبت است یا منفی و همان را معیار ارزش استخاره دانست.

گزارهٔ 801 : هرگاه استخارهٔ آیهٔ پایانی سوره‌ای بر بدی کار دلالت کند، بدی فراوان آن و نیز خطرناک‌بودن آن را می‌رساند.

گزارهٔ 802 : آیه‌ای که بعد از مجموع آیاتی قرار می‌گیرد که همه خوبی کار را می‌رساند، و استخارهٔ آن بد است، تلخی و ناگواری آن را خاطرنشان می‌شود و چنان‌چه آیه‌ای باشد که استخارهٔ آن خوب است و بعد از مجموع آیاتی قرار می‌گیرد که همه بدی کار را حکایت می‌کرده است از شیرینی آن پرده برمی‌دارد.

گزارهٔ 803 : برخی از آیات قرآن‌کریم با هم ارتباط معنایی دارد، استخارهٔ هریک از این آیات را می‌توان از آیهٔ پیش از آن که با آن ارتباط معنایی دارد به دست آورد و در واقع گویا خداوند سخن پیشین خود را در آیهٔ بعد تکرار کرده است. برای به دست آوردن استخارهٔ چنین آیاتی می‌توان فرازهای پایانی آیهٔ پیش را نیز دید.

گزارهٔ 804 : برخی از آیات گاه معنا و مفاد بسیار خوبی دارد، اما اقدام بر آن بسیار دشوار و سنگین است و خواهان از عهدهٔ انجام آن بر نمی‌آید، بر این اساس باید ترک آن کار را به وی توصیه کرد و به صرف خوب‌بودن مفاد آیه، نمی‌توان استخاره را خوب دانست.

گزارهٔ 805 : برخی از آیات قرآن‌کریم به کارهایی نظر دارد که خواهان آن را پیش از این انجام داده و از آن کار به وی خسارت یا آسیبی وارد شده است، حال چنین آیاتی می‌فرماید چنان‌چه خواهان بر کار موردنظر اقدام کند خسارت گذشته جبران می‌شود، اما اگر خواهان بخواهد به صورت ابتدایی وارد آن کار شود و تازه آن را شروع کند، انجام آن بد است. در چنین مواردی لازم است از خواهان در این مورد پرسش و استعلام شود. نمونه‌ای از این آیات در پی می‌آید:

«قَالاَ رَبَّنَا، ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا، وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ».

منبع: علوم و نظرگاه‌های شاخص (جلد سوّم) 

دیدگاه ها بسته شده اند.