منبع: علوم و نظرگاههای شاخص (جلد سوّم)
سالک برای آنکه ذکر مسانخ و مناسب با خود را بیابد، لازم است بداند در کدامیک از گروههای سلوکی قرار دارد. سالکان باید سنخ سلوک و روش سلوکی خود را بدانند و به حسب آن و به تناسب کردار و رفتاری که دارند، ذکر بگویند.
اهل سلوک بر دو گروه عمدهٔ محبی و محبوبی میباشند. مقام قرب و انس هریک از اولیای الهی را بر اساس دعاها و خواستههایی که دارند، میتوان مورد شناسایی قرار داد؛ به این صورت که اولیای محبی، دارای خواسته و طمع میباشند و ارضی هستند و محبوبان، خواستهٔ ناسوتی ندارند و حق را میطلبند و سماوی هستند. سالکان محبی، خواستههای محدودِ ارضی دارند و در پی تأمین خواستهٔ خود تلاش میکنند و آن را میطلبند. سالکان ناسوتی یا محبّی، به نیکو ساختن اخلاق و رفتار یا ارادت ورزیدن به یکی از اولیای الهی یا خدمت به خلق یا عبادت و ریاضت، بسنده میکنند و بُردی بیش از آن ندارند. اینان، خود بر دو گروه میباشند: سالکان مبتدی و سالکان مرید. سالکان مبتدی، غیر مریدانی هستند که زندگی سالم و سازگار با مردم را پی میگیرند. تفاوت آنان با افراد عادی این است که تمام همت افراد عادی متعلقات زندگی خودشان میباشد. سالکانِ مرید، کسانی هستند که از ارادت ورزیدن به یکی از اولیای الهی خرسند میباشند. برخی از اینان به استاد معنوی خویش دل میبندند و بر آن هستند تا در ظاهر، به وی مشابهت پیدا کنند؛ هرچند در خُلقیات و خَلقیات خویش محصور میباشند، اما ارادت آنان سبب میشود خودخواهیهای خویش را کاهش دهند و کاستیها و کمبودهای نفسانی خود را برطرف سازند. اینان سالکان متوسط میباشند. اگر بلایی بر این گروه وارد شود، به آن رضا نمیدهند و نسبت به عوامل بلا، اعتراض دارند.
سالکان قربی و عارفان حقی یا محبوبان الهی، خواستهای ندارند و بلاکش میباشند. اینان دارای دو مرتبهٔ عمده میباشند: محبوبان حقی و محبوبان قربی. محبوبان حقی، به تمامی محبوبی هستند؛ برخلاف محبوبان قربی که رشحات و رگههایی از محبوبان دارند، اما محب میباشند و لازم است زیر نظر مربی، برای وصول به رگههای محبوبی خویش تلاش داشته باشند. اینان نیز دو گروه عمده دارند: محبوبان محب و محبان محبوب. محبوبان محب، کسانی هستند که صفات محبوبی در آنان غلبه دارد، اما غلبه و چیرگی در محبان محبوبی با صفات محبی میباشد. آنان تنها در پی یک لحظه نگاه و رؤیت میباشند و به همان دل خوش میدارند و با پیشامد بلاها، خود را کنار میکشند و به وارد آمدنِ آسیب به خویش رضایت نمیدهند و تمام حق را نمیطلبند؛ زیرا تحمل دردها و آسیبهای متناسب با آن را ندارند.
عارفان حقی کسانی هستند که تمام ذات حق به آنان موهبت شده است. بر عارفان حقی، اطلاق سالک نمیشود؛ زیرا آنان به صورت موهبتی سواره و به مقصد رسیده هستند. ناسوت با محبوبان حقی به شدت در میافتد و به مراتب، بلاهایی بیش از سالکان قربی برای آنان پیش میآورد؛ بهگونهای که محبوبان قربی در قیاس با آنان، خردهپا در امور معنوی و سلوکی به شمار میآیند و عارف حقیقی، تنها محبوب حقی میباشد. شمار محبوبان قربی بسیار اندک است و محبوبان حقی باید قرنها بگذرد تا یکی از آنان زاده شود. ناسوت، بلاهایی شگرف برای اینان پیش میآورد و تمامی آنان را نخست ترور شخصیت میکند و سپس به قتل میرساند: یا به سَم کشنده، یا به ضرب گلوله و یا ضربت شمشیر یکی از مغضوبان.
محبوبان قربی ممکن است به تیغ کشیده نشوند؛ ولی محبوبان حقی، به حتم به تیغ کشیده میشوند و با شهادت، از دنیا میروند و مرگ طبیعی برای آنان نیست.
منبع: علوم و نظرگاههای شاخص (جلد سوّم)