نداشتن چشم‌داشت مادی از ذکر

یکه‌شناسی در محبت و عشق

منبع: علوم و نظرگاه‌های شاخص (جلد سوّم) 

نداشتن چشم‌داشت مادی از ذکر

از شرایط ورود به عوالم معنوی، این است که فرد استفاده مادی از داشته‌های باطنی خود نداشته باشد. استفادهٔ مادی از دانش ذکر و ذکردرمانی همراه با ظاهرفریبی و داشتن ادعاهای معنوی و ولایی، سبب ابتلا به وزر و وبال و فلاکت می‌شود و سوءاستفاده‌کنندگان از آن، تمامی آن‌چه را با اِعمال قدرت‌های خود ـ چون رمل و جفر ـ به دست آورده‌اند، روزی از دماغ ایشان، ریال به ریال، بیرون کشیده می‌شود؛ چرا که چنین دنیایی، به اسم دین و با پا نهادن در آستین خدایی و با تجاوز به حریم الهی جمع شده است؛ آن هم خدایی که هم غیور است و شریک برنمی‌دارد و هم نسبت به بندگان خود عشق می‌ورزد و آنان را که عیال وی هستند، در پناه خود و بر دل خویش دارد و آنان را که با زرنگی، بندگان وی را می‌آزارند، مکر می‌نماید تا این تجاوزگران را به حرمان سخت و عقوبت‌های شدید مبتلا کند.

واسطه بودن ذکر

ذکر ابزاری واسطه‌ای و میانجی‌گر برای ارتباط بنده با غیب عالم می‌باشد و به اصطلاح در دایرهٔ «توسّلات» داخل می‌گردد؛ واسطه‌ای که اگر استقلال برای آن در نظر گرفته شود، همانند پرستش بت‌ها و امری شرک‌آمیز می‌شود. ذکر، از واسطه‌های معنوی است که قدرت تأثیرگذاری در پدیده‌ها را دارد و واسطه قرار دادن آن، با توجه به تأییدی که از ناحیهٔ خداوند دارد و واسطه‌ای لایق است، امری معقول، صواب و پذیرفتنی می‌باشد؛ بدون آن‌که عقیده‌ای باطل در مورد خداوند را شکل دهد یا به سوءاستفادهٔ عملی منجر شود.

توان استجماع

از دیگر شرایط ذکر، توان استجماع است. باید نسبت به ذکر خود استجماع داشت و تمامی انرژی و نیروی خود را برای آوردن ذکر، هم بتوان جمع کرد و هم هزینه نمود تا ذکر با همراهی اقتدار کاملِ باطن و تمرکز قوا بر آن، انجام شود. تشتت نیرو و فکر، زاییدهٔ نداشتن قدرت استجماع است و کسی که توان تمرکز اندیشه و توان خود را ندارد، در هر جایی عمل و اندیشه‌ای متفاوت از جای دیگر دارد و در زندگی خود دارای وحدت رویه، نظم و هماهنگی نیست.

استجماع، یعنی یکی نمودن تمامی حساب‌های قدرتی و نیروهای خود در یک‌جا و متمرکز و متراکم ساختن آن برای خرج نمودن در هدفی خاص به صورت منظم و بر اساس ضوابط طبیعی و تکوینی مربوط به قصد خاص.

استفاده از سیستم مُشاعی عالم ـ که در آن، همه با هم کار می‌کنند ـ و جمع کردن نیروهای دیگران با نیروی خود، توان استجماع را بالا می‌برد. این کار با مرحمت و مهربانی‌نمودن به خلق خدا و به دست آوردن دل آنان و یا با جمع‌کردن افراد مناسبی برای خواندن دعا در یک مجلس، ممکن می‌شود. برای نمونه می‌توان با دلجویی از همسر و فرزندان، دعای جمعی با آنان داشت. هرچه فرد بتواند نیروهای بیش‌تری با خود همراه کند، توان استجماع وی افزایش می‌یابد.

در استجماع، باید تمامی قوا و نیز بازی‌های ذهن و عقل، قفل شود تا قلب بتواند خود را به پدیده‌های غیبی قرب دهد و نزدیک شود و قدرت خود را به قدرت آن‌ها پیوند دهد، تا بتواند ذکری مستجاب داشته باشد. در باب ذکر، توان استجماع و قدرت قفل کردن بدن و حواس ظاهری و مهار بازی‌های ذهن و قوهٔ توهّم و تخیل و حتی حسابگری‌های عقل، لازم است تا ذکر بتواند با دل همراه گردد. آوردن ذکر در حوزهٔ مسؤولیت حس و عقل نیست؛ زیرا اصل توجه در ذکرهای خاص، در دل می‌باشد و دل است که غافل یا ذاکر، نرم یا قسی، اماره یا مطمئنه می‌شود و رؤیت پیدا می‌کند یا کور می‌گردد.

خلوت‌گزینی و تنهایی

نخستین تمرینی که مربی برای شاگرد دارد، قدرتِ «خلوت‌گزینی» می‌باشد. خلوت برای این است که نفس بتواند خود را از کثرت‌ها و مشغولیت‌ها برهاند و بر یک نقطه تمرکز کند و قدرت استجماعِ نیروهای خود را داشته باشد.

قدرت انصراف

برای داشتن ذکری مستجاب، باید خلوت را به حقیقت داشت. این‌کار نیازمند داشتن قدرت انصراف می‌باشد تا بتوان ذهن خود را از شلوغی‌های قهری شهرها و زندگی مکانیکی و صنعتی انصراف داد؛ به‌گونه‌ای که آلودگی‌های صوتی، نفس را به هیچ‌وجه به خود نخواند.

قدرت انصراف، یعنی توانِ ندیدن محیط پیرامونی و مهار بازی‌های ذهن؛ به‌ویژه وسوسه‌ها و داده‌های وهمی. کسی‌که مشغول نماز است، اگر تمرکز وی بر نمازی باشد که می‌خواند، یا کسی‌که فعالیت فکری و ذهنی دارد و تمام توان خود را برای یافت پاسخ مسأله و حل آن به کار می‌برد، نمی‌تواند کارهای افرادی را که در اطراف وی می‌باشند، ببیند و آن‌ها را رصد کند یا حتی صداهای آنان را بشنود. چنین حالتی، انصراف نام دارد. توان انصراف، از پیش‌نیازهای استجماع می‌باشد.

فصل مقوّم انصراف و استجماع و اسطقس آن، یکه‌شناسی در محبت و عشق می‌باشد. کسی‌که پی اشیای فراوانی می‌رود و روزی به کسی و چیزی دل می‌بندد و نمی‌تواند دل خود را یک‌دله سازد، نمی‌تواند خود را از همه‌چیز فارغ سازد. اگر کسی حتی دو نفر را دوست داشته باشد، وی دلی دَلِه دارد؛ زیرا یک دل، بیش از یک محبت نمی‌پذیرد. هم‌چنین است اگر ذهن، پرسه‌زنی دارد و به هرجایی می‌رود. چنین ذهن و دلی قدرت انصراف و استجماع ندارد و نیازمند خلوت، تنهایی و تاریکی و دوری از نور می‌باشد.

پاسداشت آسمان شب

ذکرپرداز برای آن‌که بتواند ذکری مؤثر و کارآمد داشته باشد، باید بتواند عالم معنا و غیب را بشناسد، آن‌گاه برای ایجاد پیوند باطن خود با ملکوت و غیب عالم، از الفاظ ذکرهای مخصوص بهره برد. محبان برای این‌که بتوانند قدرت استجماع هرچه بیش‌تری بیابند، نیاز به زدن مسند و نشستن در سجاده در محلی خلوت و تاریک دارند. بهترین مکانی که می‌تواند به محبان، توان استجماع و تمرکز نیروهای باطنی خود را برای اتصال به غیب عالم دهد، زیر آسمان شب می‌باشد. ذکری که زیر سقف گفته شود، بُرد چندانی ندارد؛ برخلاف ذکری که زیر آسمان شب و با نگاه به آن، گفته می‌شود.

اربعین ذکر

بنده‌ای که بتواند اربعین ذکر داشته باشد، پژواک آن، موهبت حکمت و کردار درست و گفتار صحیح است. چنین کسی مواظب است در همهٔ این چهل روز و در تمامی حالات خود، ذکر داشته باشد و ذکر را به نفس طبیعی خود وارد آورد و آن را برای نفس یا قلب، ارادی و قلبی سازد.

منبع: علوم و نظرگاه‌های شاخص (جلد سوّم) 

دیدگاه ها بسته شده اند.