منبع: علوم و نظرگاههای شاخص (جلد سوّم)
مهمترین عاملی که سبب میشود انسان بتواند استعداد و حس ذکرگویی را بیابد و نیز از ظاهر ناسوت بگذرد و خود را به عوالم برتر و نیروهای علمی و قدرتی آن متصل سازد یا آنان را با خود همراه سازد یا سببهای باطنی را بیابد، صفای نفس میباشد. بنابراین، هر امری که در صافینمودن نفس دارای تأثیر باشد، میتواند مددکار ذکر گردد.
تصرف در غیب عالم با جدا کردن خود از ظاهر یا همراه ساختن نیروهای باطنی و غیبی با خود و یا یافتن قدرت تصرف در باطن عوالم، به دو صورت ممکن میباشد: یکی استفاده از علم عدد و حروف ـ که به وسیلهٔ دانشهای جفر، رمل و اسطرلاب و سایر علوم غریبه صورت میپذیرد ـ و دیگر استفاده از ذکر، ورد و دعا. اما آنچه به این دو طریق جان میبخشد و توان میدهد و مَحْکی حقیقی آنها میباشد، قوّت و قدرت و توان رؤیت و صفای نفس فاعل و ذکرپرداز میباشد. نقش اساسی را نفس ذکرپرداز دارد و البته ذکر یا عدد نیز به قدرت نفس، موضوع و متعلق میدهد و نفس را با خواسته و مقصود، هماهنگ میسازد و به آن قرب و رؤیت میدهد. بر این پایه، اگر کسی دارای نفس قوی و توانمند نباشد یا اذکار و اعداد را به گونهٔ صحیح و قاعدهمند استفاده نکند، خاصیتی برای ذکر یا عددی که میآورد، نمیبیند. در اینجا نیز نتیجه، تابع اخسّ مقدمات میباشد و با نبود یکی، تمامی آن از دست میرود و با نبود کلید، قفلی گشوده نمیگردد.
برای خاصیتبخشی ذکر، باید صفای باطن و سلامت نفس و خوشدلی داشت و در دل خود، از هیچیک از بندگان کدورتی نداشت. ذکرپرداز پیش از پرداختن به ذکر، باید در دل تاریکی، خلوت و تنهایی بنشیند و حساب خود با خدا و بندگان او را صاف کند. کسیکه از دیگران بدآیند دارد، ذکرهای سلوکی بر باطن وی تأثیری ندارد. کمترین کینه، عناد و مخالفت با بندهای، قفل محکمی بر باطن میزند و مانع از گشودن روزنی از آن به غیب میشود. مأموران غیب، کسی را که در دل خود کدورتی از بندهای دارد، به فضای قدس ملکوت راه نمیدهند. کسیکه نمیتواند نسبت به بندگان خدا گذشت و بخشش داشته باشد، اجازهٔ ورود به غیب نمییابد. سالک، کسی است که بتواند به تمامی پدیدهها به اندازهٔ خدا حرمت بگذارد؛ زیرا همه ریخته و نزول و ظهور پروردگار میباشند. نخست باید رابطهٔ خود با بندگان را صاف کرد و سپس به ذکر رو آورد.
منبع: علوم و نظرگاههای شاخص (جلد سوّم)