ذکرهای حقی و خَلقی

ذکرهای حقی و خَلقی

منبع: علوم و نظرگاه‌های شاخص (جلد سوّم) 

وصف و اثر ذکر

هر ذکری دارای دو گروه عمدهٔ اوصاف و آثار می‌باشد. اوصاف و آثار هر ذکر نیز، یا لحاظِ فعلی دارد (که به ذکر به عنوان یک فعل نگاه می‌شود) و یا لحاظ فاعلی، که مرتبهٔ ذکر در باطن ذکرپرداز اعتبار می‌گردد و انگیزه‌ها و مقاصد وی در آن دخالت می‌یابد؛ بنابراین می‌توان مباحث ذکر را در هیأت چهار بخش یادشده طرح کرد.

وصفِ ذکر، امر متلبس به آن و دخیل در هویت ذکر می‌باشد. وصف ذکر، کیفیت آن می‌باشد و میزان قرب‌بخشی آن به خداوند و ارزش ذکر بر پایهٔ آن می‌باشد. اثر ذکر، نتیجهٔ ذکر و فعل آن است. بر این پایه، اوصاف ذکر، مقدم بر آثار آن است؛ به این معنا که نتیجهٔ هر ذکری وابسته به اوصاف ذکر و تابع آن است. برای شناخت آثار یک ذکر، باید صفات آن را شناخت.

شناخت صفت ذکر، سبب می‌شود تقارب ذکرپرداز با پدیده‌های هستی به دست آید. این تقارب، سبب می‌شود به هنگام گفتن ذکر، امور متناسب با آن، به ذهن وی آید. این تداعی‌های ذهنی، امری اتفاقی نیست و با باطن ذکرپرداز و شاکله و شخصیت او سازگاری دارد. بر اساس این ذهنیت‌ها می‌توان صفت ذکر هریک از ذکرپردازان را به دست آورد.

اوصاف ذکر، تنوع بی‌شماری به ذکر می‌دهد. ذکرهایی که در شریعت برای وقتی خاص رسیده است، عنصر زمان در آن دخالت دارد و زمان، وصف آن می‌گردد. وقت در برخی ذکرها و نیز مکانی که ذکر باید در آن گفته شود، گاه دخیل در حقیقت ذکر می‌باشد و از اوصاف آن می‌باشد؛ به‌گونه‌ای که اگر این صفت، نادیده گرفته شود، ذکر خصوصیت و اثر خود را از دست می‌دهد و دیگر نمی‌توان استفادهٔ انشایی و اقتداری از آن داشت.

از حالات مؤثر در ذکرها فقر، شفاعت، جوار، مظلومیت و اضطرار می‌باشد. این حالات، فرد را برای قرب به عوالم ماورایی و پدیده‌های آن آمادگی می‌دهد و فرد با گفتن ذکر مناسب، با توجه به این‌که از ناسوت دور شده است، آسان‌تر می‌تواند این لایه‌های باطنی را حس کند و آن را بیابد.

گرفتن جوار، بسیار مهم است. جوار، شامل حرم‌های یکی از حضرات معصومین یا قبور اولیای خدا و نیز مسجد می‌باشد.

هم‌چنین کسی که در حال فقر می‌باشد ـ به‌ویژه اگر گرسنه هم باشد ـ حال مناسب برای ذکر را دارد.

گرفتن شفیع نیز بر کارآمدی برخی ذکرها تأثیر دارد. شفیع می‌تواند پدر و مادر، فرد دلشکسته و ضعیف، فقیر، مظلوم، طفل یتیم، فرزند شهید، مربی و استاد یا یکی از اولیای حق‌تعالی باشد. هم‌چنین می‌توان برخی از فرشتگان مقرب را به تناسب کاری که دارد، شفیع قرار داد. مثل آن‌که برای غلبه بر خصم و درهم‌شکستن بدخواه خود، عزراییل را شفیع درگاه حق‌تعالی قرار دهد. کسی که توان انس با پدیده‌ها را دارد، می‌تواند هریک از آن‌ها را شفیع درگاه الهی قرار دهد.

شفاعت، پیوند با واسطه‌ای مقرب می‌باشد. این پیوند، نیازمند قرب است. قرب لازم برای حصول شفاعت، نیازمند تناسب و هماهنگی روحی و معنوی با شفیع، برای جلب توجه و عنایت وی می‌باشد.

در میان حال‌ها، بهترین حالت انسانی مناسب برای ذکر، اضطرار می‌باشد. اضطرار، حالتی است که انسان به ناچاری گرفتار گردیده است و راه و پناهی برای حل مشکل خود نمی‌یابد. کسی‌که در حال اضطرار می‌باشد، هیچ توان و قدرتی ندارد و مانند هندوانه‌ای سرگردان بر روی آب می‌باشد که به هر فشار آب، چرخی می‌خورد. فرد مضطر، نه دیگر توان استجماع دارد و نه دیگر می‌تواند طلبی داشته باشد و همین امر که به فنای عرفانی قرب دارد، به ذکر وی توان می‌دهد.

ذکرهای حقی و خَلقی

ذکرها به‌طور کلی بر دو قسم ذکرهای حقی و ذکرهای خَلقی می‌باشد. ذکرهای حقی به گونه‌ای، کمالی از حق‌تعالی را بیان می‌دارد و به جمال آن حضرت ناظر است؛ بدون آن‌که بنده در آن‌ها نقش فاعلی داشته باشد. این ذکرها ایجابی و صعودی می‌باشد. ذکرهای خلَقی، بیان‌گر کاستی‌های بنده و منزه دانستن و ستایش پروردگار و از سنخ ذکرهای سلبی و ناظر به ظهور و بروز خَلق و بنده و نزول وی می‌باشد.

در ذکرهای خَلقی، نفس با قدرت تمام حضور دارد. این ذکرها به تمامی نفسی است. حضور نفس در این ذکرها، آن‌ها را محدود و نیز ناسوتی نموده است.

ذکرهای نفسی برای کسانی مناسب است که در پی سیر و سلوک و وصول به حق‌تعالی نمی‌باشند و تنها می‌خواهند بندهٔ مؤمن و خوب خدا باشند و با پرهیز از گناهان و محرّمات، از دنیا نیز بهرهٔ خود را داشته باشند. برای مثال، کسی که ذکر استغفار را بارها تکرار می‌کند، بر دوری از گناه توانمند می‌شود و توفیق آن را تا حدودی می‌یابد؛ گرچه گفتن ذکر نفسی، مانع تمامی بازی‌های نفس نمی‌باشد.

ذکرهای حقی، ذکرهایی است که برای سیر و سلوک و ارتقای معنوی مناسب است. در این ذکرها، نفْس حضوری ندارد. تهلیل، تحمید، تکبیر و تسبیح، عاری از هرگونه حضور نفس می‌باشد. شاکلهٔ سلوک معنوی، با این ذکرها محقق می‌شود. ذکرهای حقی برای حرفه‌ای‌های سلوک می‌باشد.

برای یافتن توان ذکر مستجاب، باید به مداومت بر اذکاری خاص ـ آن هم با ترتیب و ترتبی که دارد ـ اقدام کرد. رعایت ترتیب میان ذکرها و ایجاد تناسب میان ذکرهای حقی و خلقی، بسیار مهم است؛ به‌گونه‌ای که مراعات نکردن آن، ذکر را بی‌اثر می‌سازد. ذکرهای حقی و خلقی را باید به ترتیب و به تناسب، با هم آورد. کسی که این ترتیب و تناسب را رعایت نکند و تنها یک جهت را بر خود غلبه دهد، به گمراهی دچار می‌شود. برای مثال، استفادهٔ یک‌سویه از ذکرهای حقی، بنده را به غرور و استکبار و توهم خدایی‌بودن و تفرعن و سرکشی می‌کشاند. هم‌چنین استفادهٔ یک‌سویه از ذکرهای خلقی ـ مانند استغفار ـ فرد را سستی و ضعف می‌دهد و قدرت انجام کارها را از او می‌گیرد و وی را منفعل و درمانده می‌گرداند. ذکر باید هر دو حیث حقی و خلقی را با هم داشته باشد تا تعادل ذکرپرداز از دست نرود.

به هر روی، بر اساس دو چهره‌ای که انسان دارد، لازم است دو دسته ذکر ربوبی و عبدی را داشته باشد. اصل در اذکار ربوبی، حمد و اصل در اذکار خلقی، استغفار می‌باشد. استفاده از ذکرهای حقی، صلابت می‌آورد و ذکرهای خلقی، فرد را فروتن و افتاده می‌سازد؛ بدون آن‌که وی را زبون و شکسته سازد. در بحث ذکر، نباید زیاد کار کرد؛ بلکه مهم این است که ذکر را به صورت علمی و تخصصی و بر پایهٔ قواعد و قوانین و فوت و فن‌های آن استفاده کرد. وجود چنین خطرات و آسیب‌های پنهانی در استفاده از اذکار است که می‌طلبد ذکر زیر نظر مستقیم استاد کارآزمودهٔ ذکردرمانی گفته شود و نباید ذکرها به گونهٔ خودتجویزی مصرف شود.

گفتیم ذکرها دارای ترتیب و ترتب می‌باشند. ذکرهایی که در ابتدا گفته می‌شود، بیش‌تر ذکرهایی است که لحاظ توبه و پاک‌کنندگی دارد. صلوات، استغفار و تسبیح، از ذکرهای عام ابتدایی است که با پیشامد محیط گناه، باید به مدد آن‌ها از گناه رهایی یافت؛ همان‌طور که اگر فرد نتوانست خودنگه‌دار باشد و به معصیت مبتلا گردد، در مقام توبه نیز می‌تواند از چنین ذکرهایی استفاده کند.

بعد از ذکرهای شروع و ابتدایی، نوبت به ذکرهای کمالی می‌رسد. پیش‌نیاز ذکرهای کمالی، ایمان و عمل صالح می‌باشد که ما آن را با عنوان «نماز، نیاز و ناز» خواهیم آورد.

برخی از ذکرها برای جلب عنایت خاص خداوند می‌باشد. ذکری که عنایت بیاورد، گاه ذکر را در قلب می‌نشاند و فرد را در حالتی نورانی مستغرق می‌سازد و وی را به قربی می‌رساند که حتی در خواب نیز خداوند را فراموش نمی‌کند. تخلق به ذکرهای عنایی سبب می‌شود ذکر در هیچ حالتی از انسان جدا نشود و لازم جدایی‌ناپذیر وی در زمان مرگ و بعد از آن گردد.

پاره‌ای از ذکرها برای رسیدن به اثری خاص و خیری ویژه یا دفع بلا و رفع مشکل می‌باشد. برای نمونه ذکر می‌گوید تا به پول عمده‌ای برسد یا دارای مسکن، شغل یا همسری مناسب شود یا مریض وی شفا یابد یا دارای طول عمر همراه با سلامت و عزت باشد. ذکرپرداز، در ذکرِ آثاری در پی منافع ذکر است و خود ذکر را پی‌جو نیست. او ذکر خدا را می‌گوید تا به منافع توجه به خدا برسد. او خدایی را می‌خواهد که درد وی را چاره کند.

برخی ذکرها برای ستایش، سپاس و شکر یا مدح نعمت‌های پروردگار می‌باشد. همان‌طور که برخی ذکرها تسبیحی است و برای تنزیه پرودگار استفاده می‌شود.

منبع: علوم و نظرگاه‌های شاخص (جلد سوّم) 

دیدگاه ها بسته شده اند.