منبع: علوم و نظرگاههای شاخص (جلد سوّم)
آسیبهای خودذ کری
ذکر، هم دارای آثار خارجی است و هم ثمرات باطنی دارد. برخی ذکرها درست است که باطن را تصفیه میکند، اما بلاخیز است و هرگونه اشتغال خودسرانه به آن، خطرزاست و کمترین افراط و تفریط در آن، میتواند آسیبهای جبرانناپذیری داشته باشد. داشتن برخی ذکرها، حتی مشکلات ناموسی و زمینهٔ تجاوز به همسر یا دیگر وابستگان و گاه مرگ یکی از آنان را پیش میآورد. داشتن برخی خودذکریها سبب گرفتن جان عزیزی میشود، اما نه با آلت قتاله! بلکه با ذکری که در نهاد فرد نشسته یا بر زبان وی آمده است. برخی ذکرها نیز به سبب نداشتن تناسب، هیچ خاصیت و نتیجهای ندارد.
اصول و قواعد دانش ذکر را باید از متن قدسی قرآنکریم و روایات گرفت؛ آن هم به گونهای که این قواعد به صورت کامل با چهرهٔ خارج و تکوین، دارای هماهنگی باشد و بتوان با انجام آن، نتیجهٔ مطلوب را گرفت؛ نتیجهای که با کمترین کاستی در یکی از شرایط لازم، عملیاتی نمیگردد و چه بسا تجربهای تلخ را در پی داشته باشد؛ تجربهای مانند مرگ یکی از عزیزترین افراد خانواده یا تصادفات شدید رانندگی یا مشکلات ناموسی. امور دخیل در غیب عالم و مؤثر در عوالم معنوی، شوخی برنمیدارد و قابل تجربههای خودساخته و خودسنج نیست.
گزارهٔ بسیار مهمی که خاطرنشان میشویم این است که ذکر را باید از صاحبان ذکر گرفت و در این مسألهٔ بسیار مهم، نباید کمترین اهمال و مسامحهای داشت و نیز «به هر دستی نباید داد دست». گاه یک تجویز نادرست، میتواند یک زندگی را بسوزاند و فردی را برای همیشه از مسیر سلامت و سعادت خود باز دارد و ابد او را تاریک نماید. ما در این کتاب، خواص، احکام و آثار و پیآمدهای مثبت و منفی شناختهشدهترین ذکرها را میآوریم. البته «ذکردرمانی» نیاز به دانش «اسماءالحسنی» نیز دارد و این امر، بر پیچیدگی این دانش میافزاید. ما در کتاب « دانش اسماءالحسنی» معنا و آثار درمانی هر یک از اسمای الهی را آوردهایم.
در اینجا خاطرنشان میشویم در مراجعه به مدعیان ذکردرمانی، اصل بر فساد، حقهبازی و دروغگویی آنان میباشد؛ مگر اینکه خلاف آن با تایید خاص از ناحیهٔ عالمی ربانی و محبوبی ثابت شود که شأن اولیای حق، اجلّ از آن است که بخواهند با دانشهای موهبتی خود کاسبی کنند. آنان با بینیازی و بیطمعی و در عشقی پاک زندگی میکنند و نیاز به کاسبی از ناحیهٔ مردم، آن هم مردم گرفتار و دردمند، ندارند. رواج رمّالی سبب شده است جامعهٔ علمی ـ که خود از بیماریهای روحی روانی رنج میبرد ـ در برخی از لایههایی که دارد، اصل حقیقت دین و دانش ذکر را منکر شود؛ چرا که شیادان، بیماران را نهتنها درمان نمیکنند، بلکه امراض آنان را شدت میبخشند. در دانش ذکردرمانی، مهمتر از گفتن ذکر، یافت متخصص و رجوع به استاد کارآزموده میباشد که وی هم راهنماست و هم به مدد نفس قدسی خود، ذکر را امداد و صاحب اثر میکند.
استفاده از اذکار و ادعیه نیاز به علم و تخصص دارد و هر ذکری کاتالوگ و راهنمایی برای استفاده میخواهد. ساختار علمی اذکار، با حاکمیت سقیفهنشینان و انزوای چهرههای حق، تنها به عنایت حقتعالی و سینهبهسینه، به افرادی خاص منتقل شده و تاکنون مکتب و مدرسهای برای آموزش، نیافته است. در صورتی میتوان از اذکار معنوی نتیجه گرفت، که دانش استفاده از آن را داشت؛ وگرنه نگارش دهها کتاب همچون کتاب شریف «مفاتیحالجنان» و آوردن ادعیهٔ هر روز و هرماه در ساختارهای امروزی و ساخت مجمعالدعواتها، یا تهیهٔ داروخانههای معنوی از اذکار، به شکل ناشیانهٔ آن، تنها مشکلی بر پیرایههای درهمتنیدهٔ این دانش میافزاید و اثربخشنبودن نسخههای آن نیز بیاعتقادی به اصل این دانش و اهمال نسبت به امور معنوی را موجب میشود.
استفاده از داروخانههای معنوی و اذکار، ادعیه و اوراد، دارای طریق است و هر ذکری به تناسب هر فردی، نسخهای خاص و طریقی منحصر دارد که اگر روندهای آن را با دقت لازم نپیماید، به اثر آن دست نمییابد؛ چنانکه خواهیم گفت، از اصول ذکر این است که موضوع آن، انسان میباشد؛ انسانی که ظلم نکند و لقمهٔ حرام، مصرف ننماید و از صفای باطن و قدرت نماز، نیاز و از همه مهمتر، «ناز» برخوردار باشد.
1- شیخ صدوق، التوحید، ص 182.
معناشناسی ذکر
«ذکر» به معنای بروز و ظهور و داشتن نمایانی و ابراز است. ذکر، ظهوردهنده و ابرازگر است. ذکر در انسان سبب نمایانی امور پنهان در باطن و راهاندازی و به حرکت واداشتن برای ابراز داشتههای پنهانی و آشکارسازی آنهاست.
معنای ذکر، «ظهور» و «بروز» است و فرد با ذکری که دارد، بروزی را درون خود ایجاد میکند تا یکی از داشتههای وی ظهور یابد.
به جنس مرد، «مذکر» میگویند؛ زیرا وی به خودی خود، امری ظاهر و نمایان است که نیاز به پنهان نمودن و پوشش، بهویژه خانهگزینی، ندارد. ذکر در تمامی موارد کاربرد خود، معنای ظهور و بروز را دارد که یادآوری و بیرون ساختن خاطرهٔ نفس، مصداقی از آن است.
ذکر در معنای خودْ حضور، قرب و حفظ را به صورت جزیی یا لازمی دارد. برای نمونه حفظ از لوازم معنایی ذکر است. کسی که ذکر میگوید، حافظ و همپا مییابد و پایدار میشود. کسی که با ذکر، از غفلت بیرون میآید، به ابراز و اظهار افتاده است و توجهی در او بارز و ظاهر شده است.
ذکر، اظهار معناست و این معنا میتواند در مصداقِ یادآوری باشد. این توجه، صفتی کمالی و عاملی برای دقت و توجه در پدیدههای هستی است.
ذکر میان انسان و پدیدههای دیگر مانند حیوانات که غفلت میتواند بر آنان عارض شود، مشترک است. حیوانات اگر از ذکر طبیعی خود غفلت ورزند، دچار آفت و آسیب میشوند و گاه جان آنان قبض میشود.
اسمِ مصدر ذکر، ذُکر میباشد. ذُکر، امری نگهدارنده و نتیجهٔ ذکر میباشد. ذِکر، نگهدارندهٔ حیات باطنی آدمی است و بقا و ماندن او را موجب میشود. چنین نگهدارندهای کار خوراک و رزق را انجام میدهد. ذکر، حیات روح، سلامت نفس و قدرت خردورزی عقل را پاسبانی میکند. کسی که این غذای لازم را به روح خود نمیرساند و برای آن، وقت مناسب و کافی نمیگذارد، توان نگهدارندگی خود را از دست میدهد. زندگی بدون ذکر به اختلالهای ناشی از غفلت و نسیان و به سرکشی و معصیت دچار میشود.
منبع: علوم و نظرگاههای شاخص (جلد سوّم)