منبع: بدايات
ارائهٔ کتاب، یکی از بهترین راههای تبلیغ دینی است. کتاب چنان اهمیتی دارد که حتی معجزهٔ پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله قرار گرفته است. آن حضرت کتابی را ارائه داده که در دل مبارک ایشان موجود بوده است و همهٔ راههای آن را رفته و دیدهاند و تمامی قرآنکریم برای آن حضرت صلیاللهعلیهوآله ملموس است. ایشان چنین کتابی را برای دیگران به یادگار باقی گذاشتهاند تا دیگران از آن بهره ببرند؛ ولی بیشترین بهره و لذت از این تنها کتاب آسمانی موجود، برای پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله میباشد.
قرآنکریم را پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله یافتهاند و نوشتهٔ کاتبان وحی است. قرآنکریم نازلشدهٔ حق است و پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله تمام حق را یافته و آن را نازل نموده و برای خود نوشته است و دیگران نیز از آن استفاده میکنند.
عالمان دینی نیز باید یافتههای خود را در قالب کتاب به یادگار گذارند. البته عالمان دینی یا خود نویسندهاند و به نیکی نیز مینویسند یا چنین هنری ندارند و یافتههای خود را تنها میتوانند بیان نمایند. به هر روی لباس نگارش در صورتی بر یافتههای عالمان دینی وزین میآید که محتوای سالم و دقیق خود را با نثری روان و نیز مناسب با استانداردهای نگارشِ علمی هر عصر و با ویرایش ارائه کند و این مهم نیازمند آن است که کتابهای دینی توسط ویراستاران قوی بازنویسی و تصحیح شود.
در ویرایش متنهای دینی به هر ویراستاری نمیشود اعتماد داشت. ویراستار متون دینی دستکم باید سه ویژگی زیر را داشته باشد تا در این فن زبردست شناخته شود و قابل اعتماد باشد: نخست آنکه تخصص علمی لازم را داشته باشد و مطالب نویسنده را به نیکی دریابد و به فهم کنه آن برسد. دوم آنکه به اصول و قواعد زبان آشنایی داشته باشد و سوم آنکه دارای ذوق و سلیقه باشد.
ویراستار باید برای فهم مطالب نویسنده، بسیار دقیق و ریزبین باشد و با هیچ نوشتهای به صورت سطحی برخورد نکند. بدیهی است ویراستاران کندذهن، در زمینهٔ متون تخصصی دینی بسیار ناکارآمد هستند. ویراستاران این متون دستکم باید از لحاظ علمی با نویسنده همتراز باشند. ویراستار در علمی که ویرایش آن را به دست گرفته است، باید اصطلاحات علمی آن را بهخوبی بداند؛ بهگونهای که اگر نویسنده اصطلاح جدیدی پرداخت، بتواند بر آن صحه بگذارد یا آن را انکار نماید. وی در ایجاد اصطلاح جدید باید ذوق داشته باشد و از ایجاد اصطلاحات نامأنوس یا غیرضرور بپرهیزد.
همچنین ویراستار باید بر تمامی مطالب کتاب از ابتدا تا به پایان تسلط عمیق داشته باشد و سیر منطقی مطالب را با دقت حفظ و مرور نماید. ویراستار باید به نیکی بداند نویسنده چه مطلبی را در تمامی کتاب میخواهد ارائه دهد تا اگر رشتهٔ کلام در جایی از دست نویسنده به صورت بریدهبریده بر کاغذ جاری شده و با تفاوت زمانها و مکانها ناهماهنگ گشته است، بتواند آن را به هم پیوند دهد بدون آنکه خدشهای بر مطلب مورد نظر نویسنده و نظریهٔ وی وارد آورد. نویسنده به مراتب بهتر از ویراستارِ صاحب ذوق و سلیقه است و ذهن پویای او برای ریزش مطالب آماده است. اینگونه است که اگر وی ذهن خود را برای پیوند مطالب جزئی بهکار گیرد، ممکن است آن ذهنِ تولیدگر و ثمرده از بین برود و وی دیگر فرصت آن را نیابد که تمامی مطالب را به ذهن بیاورد و آن را بهطور صحیح جمع نماید؛ هرچند این صفت از ضعف نویسنده است و نویسندگان چیرهدست به جایی میرسند که سخن آنان سند ادبیات میگردد و نوشتهٔ آنان نیازی به ویرایش ندارد. البته این افراد بسیار نادر و اندک هستند.
همانگونه که گفتیم ویراستار باید مفاهیم نویسنده را بهخوبی دریابد. وی چون برای مردم و جامعه مینویسد باید آنان را بشناسد تا مطالب نویسنده را برای مردم به نیکی منعکس سازد. ویراستار یعنی واسطهٔ میان نویسنده و مردم. ویراستار به مثابه نقاش ساختمان است که آجرهای مستحکم خانه را با ظرافت رنگآمیزی میکند. ویراستار در واقع معمار واژگان است که مفاهیمی را که نویسنده به قلم آورده است، با بهترین واژگان صورتدهی و بستهبندی میکند.
ویراستار باید از ذهن و علم نویسنده آگاهی لازم داشته باشد و بر هر واژه و کلمهای دقت کافی کند؛ بهویژه اگر نویسنده فردی بسیار قوی است که کوچکترین جمله و عبارت وی بار معنایی بسیاری دارد. هر نوشتهای مواد خامی دارد که از منابع گوناگونی به دست میآید. ویراستار باید به درستی این گزارههای اولی اطمینان داشته باشد.
البته نوشته تا به کتاب تبدیل شود نیازمند کارگروهی است و چنانکه تنها یک نفر عهدهدار تمامی مراحل آن گردد، کیفیت کار پایین میآید. افزون بر این، کار فردی به سبب نداشتن مهارت کافی به اظهارنظرهای خام، احساسی و یکسویه میانجامد و در نتیجه موجب منیت و خودکامگی فرد میشود. بنابراین تولید کتاب باید دارای سیستم و نظام باشد و هیچگاه نباید بر انجام کارهای فردی تکیه کرد.
در نگارش کتاب باید بسیار دقیق بود و این امر میطلبد که طلبههای جوان از موضوعات جزئی آگاه باشند. چه بسیار پیش میآید که طلبهای کاری بسیار ساده و پیشپاافتاده را نمیداند و فردی عامی به خاطر دانستن آن موضوع بر آنان فخرفروشی میکند و برای خود کاسبی برپا مینماید. همانگونه که طلبه میداند اگر فاعل یا مفعول بر فعل مقدم شود چه ویژگیای به ساختار عبارت افزوده میشود، باید بتواند همین ریزهکاریهای ادبی و نیز جزئیات شناخت موضوع را در قلم و بیان خود جاری سازد.
اهتمام به نگارش کتاب به آن معنا نیست که هر کسی بدون توان و تخصص دست به قلم ببرد یا خرید و خواندن هر کتابی مفید باشد. برخی عادت دارند بسیار کتاب میخرند. خرید بعضی از کتابها به غیر اسراف پول چیز دیگری نیست. اگر طلبه با آن پول برای خانوادهٔ خود پوشاک و خوراکی تهیه کرده بود، کار نیکویی کرده بود ولی کتابی که خریده شود و به گوشهٔ کتابخانه گذاشته شود بدون آنکه از آن استفادهٔ سالمی برده شود، انسان را بسته و ممسک میسازد و برای فرد موجب ضرر میشود و روز قیامت باید جواب امساک خود را بدهد.
آری، مگر آنکه کتابی را که خریداری کرده و آن را برای جامعه مضر میدانید، نقد کنید و در جهت تخریب آن بکوشید و چنانکه برای جامعه مفید است، در جهت معرفی و اصلاح آن تلاش نمایید یا چنانچه فردی را میشناسید که توان نقد آن را دارد ولی این کتاب را ندارد، کتاب را به او بدهید تا شما نیز در درگاه الهی جزو کارگران باشید نه جزو استفاده کنندگان صِرف از روزی دیگران.
منبع: بدايات