شناخت اسم ربّ خویش

یافت اسم ربّ

منبع: علوم و نظرگاه‌های شاخص (جلد سوّم) 

یافت اسم ربّ

در میان اسمای الهی اسم ربّ و یافت تناسب اسمایی با شاکلهٔ ظهوری خویش، بیش‌ترین نقش را در زندگی هر فردی دارد. اسم ربّ با نفس و مزاج هر کسی سازگار است و سمت تدبیری برای آن دارد.

برای شناخت اسم ربّ خویش و یافت تناسب اسمایی خود یا می‌توان به استاد کارآزموده و متخصص در اسماءالحسنی مراجعه کرد یا مدتی را با اسما انس داشت و دقت کرد که کدام اسم الفت، جاذبه و لذت دارد و او را با ایجاد ولوله‌ای قلبی به خود می‌خواند. کسی که تناسب باطنی با اسمای جلالی دارد، در شغل‌های نظامی و انتظامی موفق است و اگر با مثل اسم «جبّار» انس بگیرد، از آن نشاط و شادمانی می‌گیرد و کسی که باطنی مهربان و نرم دارد از انس با اسم «لطیف» لذت می‌برد.

اسم رب می‌تواند با اسم مربوب یعنی نامی که در ناسوت برای پدیده‌ای انتخاب شده است یکی باشد، یا به دلیل دوری از فرهنگ علمی، این دو متفاوت باشند. اسم ربّ، اسمی است که پدیده با آن، حقیقت ظهوری و حکم ویژهٔ خویش را دارد که با آن مَظهر اسمی از اسمای الهی شده است.

قصد اخبار و انشا

اسمای الهی هم‌چون آیات قرآن‌کریم می‌باشند و طریق انس با آن‌ها همان روش انس با قرآن‌کریم می‌باشد. همان‌طور که صرف نگاه به متن آیات قرآن‌کریم و قرائت الفاظ و واژگان آن در ایجاد انس مؤثر است، استفاده از اسمای ملفوظ نیز چنین می‌باشد و می‌توان آن‌ها را ذکر قرار داد. از آداب ذکر و سبک اختصاصی ذکرپردازی در کتاب « دانش ذکر» گفته‌ایم و رعایت آن اصول و قواعد را در این‌جا تکرار نمی‌کنیم.

با اسمای الهی می‌شود دو مواجههٔ خبری و انشایی داشت. ذکرپردازی اخباری اذن عام دارد و هر اسمی را به هرمقدار و هر زمان می‌توان گفت، ولی ذکر انشایی، نیازمند اذن خاص می‌باشد. در ذکرپردازی اسما به صورت انشایی لازم است تناسب اسمایی را لحاظ کرد و اسمِ رب خود را که مدبّر حقیقی وی در تمامی ابعاد است، شناخت تا بتوان هماهنگ با تدبیر و راهنمایی آن اسم، مسیر کمال و رشد را پیمود. در روش انشایی هم اسم به آغوش ذکرپرداز می‌آید و دل او را چاک می‌دهد و هم ذکرپرداز اسم را در دل خویش مهمان می‌کند و با انس و مداومت بر آن، به اثر این اسم دست می‌یابد. ما از تفاوت‌های اخبار و انشا در « دانش استخاره با قرآن‌کریم» به تفصیل گفته‌ایم.

انس با مظاهر؛ راه شناخت اسما

ساده‌ترین راه برای شناخت هر اسم انس با مَظهر آن می‌باشد. تماشای ظهور و دل‌دادن به آن، راه را برای یافت مُظهِر می‌گشاید. به‌خصوص آن‌که با توجه به تمامیت اسما و حق‌تعالی و تمامیت ظهور او هر چیزی در هر چیزی می‌باشد و از یک ذرّه و پدیده می‌توان تمامی بی‌نهایت ذرّه‌ها و پدیده‌ها را یافت و از پشه‌ای به فیلی و از فیلی به مگسی راه یافت و کعبه را سنگی و سنگی را کعبه‌ای دید بدون کم‌ترین تفاوت، فتور، سستی و کاستی: «مَا تَرَی فِی خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَی مِنْ فُطُور»(1). مظاهر اسما نیز دارای دولت می‌باشد و هر مظهری به اعتبار سعه‌ای که در ظهور اسما دارد، مرتبه می‌گیرد. گروهی مانند ائمهٔ معصومین علیهم‌السلام ، مَظهر جمعی اسماءاللّه می‌باشند؛ چنان‌که خود فرموده‌اند: «نَحْنُ وَاللّه‌ِ الاْءَسْمَاءُ الْحُسْنَی» و بعضی مَظهر جمال حق و برخی مَظهر جلال از یک تا چند اسم به حسب سعهٔ ظهوری خویش می‌باشند. باید توجه داشت مراد از این فراز این است که آن حضرات علیهم‌السلام مظاهر اسمای ذاتی حق‌تعالی و دارای مقام جمعی ظهور و جامع کمالات ظهوری، و اسم اعظمِ مَظْهَری می‌باشند نه مُظْهِری و خود اسمای ذاتی و اسمایی که عین ذات حق‌تعالی هستند.

مطالعه و دقت برای یافت اسمای ویژهٔ هر پدیده از اسم مدبّر آن ظهور رمزگشایی می‌نماید. رؤیاگزار رؤیای هر کسی را با توجه به اسم مُدبّر وی تعبیر می‌نماید و از ظاهر نمادین خواب به باطن وی عبور می‌کند و بر اساس دولت اسما که از سویی مظاهر اسما و صفاتند و از سوی دیگر، مدبّر این حیث ظهوری‌اند، به تعبیر رؤیا می‌پردازد.

احاطه و چیرگی بر شناخت اسم مدبّر هر فردی استعداد او را به دست می‌دهد. شناخت استعداد، فرد را از سرگردانی و دربه‌دری به‌خصوص در زمینهٔ اشتغال دایمی حفظ می‌نماید.

طریق دیگر شناخت اسمای الهی، احصای اسمای مفرد و پایه از قرآن‌کریم می‌باشد. مراد از احصا صرف شمارش نیست، بلکه سیر سه‌گانهٔ تشبه، تخلّق و تحقق و ارتقا از یک مرتبه به مرتبهٔ دیگر می‌باشد. باید توجه داشت با توجه به دیجور غیبت و عوارض چیرهٔ آن مانند پنهان ماندن شب قدر در میان شب‌ها، بعضی اسما نیز به غیبت و پنهانی دچار می‌باشد و مکتوم مانده است و چنین نیست که بشود به صورت قطعی به تمامی اسمای مفرد دست یافت. البته مراد از کتمان بعضی از اسما نه این است که نمی‌توان به آثار آن وصول داشت و احصانشدن آن در این عصر به این معناست. به هر روی مهم این است که اسمای مفرد و پایه که اصول برای دیگر اسما می‌باشند، مورد شناسایی قرار گیرند. ما در « دانش اسماءالحسنی» اسمای اصلی را به عنوان واحد اسما مشخص نموده‌ایم؛ اسمایی که آثار آن آشکار می‌شود و از جهت آثار، مکنون و مخزون نمی‌باشند. البته با توجه به کارایی اسمای الهی باید آن را به‌گونه‌ای آورد تا این اسما برای نااهلان و نامحرمان، تعین خود را از دست بدهد. این شگرد در روایاتی که در مقام احصای اسمای اصلی است به کار رفته است و با افزودن چند اسم غیراصلی به طور مبهم، اسمای اصلی را از دسترس افرادی که قصد سوءاستفاده از آن‌ها را دارند، خارج نموده‌اند. هم‌چنین در استفادهٔ انشایی از اسمای الهی و به قصد ترتب آثار بیرونی بر آن‌ها باید ترتیب و ترتب آن‌ها را حفظ نمود. روایات این باب در شگردی دیگر، ترتیب اسما را نیز رعایت نکرده است.

برای استفادهٔ برخی از آثار ائمهٔ اسما، نیاز است از اسمای محکوم و تحت دولت آن استفاده نمود و این اسم به‌تنهایی اثر مقصود را برآورده نمی‌کند، بلکه آن اثر و دولت توسط ایادی وی و اسمای فرعی تحت فرمانش تحقق پیدا می‌کند. برای مثال ممکن است کسی نتواند با ذکر «یارحمان» رزق مقصودی را به دست آورد، اما اگر این اسم را با «رزّاق» یا «رازق» که از اسمای تحت دولت «رحمان» است، همراه کند، به رزق خود برسد. هم‌چنین است اگر «بدیع» با «رحمان» ترکیب شود، برای آن‌که رؤیاهای شفاف و خبردهنده دیده شود. نفْس نیز چنین است و کارها و تصرفات خود را با جوانح باطنی و جوارح خارجی انجام می‌دهد و هریک از آن‌ها کار ویژهٔ خود را انجام می‌دهد.

1ـ ملک / 3.

منبع: علوم و نظرگاه‌های شاخص (جلد سوّم) 

دیدگاه ها بسته شده اند.