منبع: علوم و نظرگاههای شاخص (جلد سوّم)
فصل سیزدهم :
اسمای حسنای الهی
درآمد
آنکه در پی وجدان هستی و پدیدههای آن برمیآید، رابطهای سه ضلعی شامل حقتعالی، انسان و جهان را مییابد. وی برای شناخت جامع و کامل خود و دوری از خطای تحویلینگری و اخذ یک ضلع به جای اضلاع دیگر، تلاش برای درک و فهم هر سه ضلع با هم دارد. وی نخست خود را مییابد و بر خویشتن خویش و انسانبودن خود مطالعه دارد و برای آنکه از سطحیاندیشی دور بماند و منظومهٔ فکری خود را به صورت کامل بیابد، برای شناخت خویش که دارای مقام جمعی است و جهان و حقتعالی تلاش دارد و انسان و جهان را با حقتعالی میشناسد.
هر کسی خدا را مییابد و تصوری از او دارد و حس نیاز خود به خدا را وجدان مینماید. همین حس نیاز او را گام به گام پیش میبرد و راههای شناخت و معرفت به حقتعالی را پیجو میگردد.
در این میان، دانش «اسماءالحسنی» از آن رو اهمیت دارد که طریقی خاص و جامع برای شناخت خداوند میباشد و خداوند آن را به برگزیدگان خویش بهاندازهٔ ظهور و ظرفیتی که دارند، موهبت مینماید و آنان را به آن عالَم وصول میدهد؛ دانشی که مربی آن حقتعالی است و آن را به آدمی میدهد که دارای مقام جمعی است و همین امر میان او و فرشتگان ایجاد امتیاز نموده است: «وَعَلَّمَ آدَمَ الاْءَسْماءَ کلَّها»(1).
اما پرسشی که در اینجا با آن مواجه هستیم چیستی و چگونگی حقیقت اسما و رابطهٔ آن با ذات حقتعالی و طریق شناخت و وصول به آن است. همینجا به اختصار بگویم اسمای الهی حقایقی عینیاند و مراد از اسم در اینجا مسمّا و حقیقت است که عنوان حاکی لحاظ مفهومی آن حقیقت میباشد و این مسماست که قابل عرضه میباشد: «ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلاَئِکةِ»(2). صفات حقتعالی از حیث حکایتی که از مسما و حقیقت حقتعالی دارند، «اسم» نامیده میشوند. بنابراین هر چیزی که حکایتی از حقتعالی دارد، اسم اوست. اما مسمّا و حقیقت هر اسم از طریق دوستی، انس، قرب و معرفت و حفظ تناسب اسمایی و ذکرگرفتن عنوان مفهومی اما حاکی اسم مناسب با شخصیت ذکرپرداز بهگونهٔ انشایی، قابل وصول میباشد. اسماءاللّه حقایقی عشقیاند که با دوست و رفیق باوفای خویش انس میگیرند و میشود در خواب یا بیداری به زیارت مونس خود بروند و با او همسخن بشوند به گونهای که رفیق شفیق، صدای آنان را بشنود و با آنان همسخن و کلیم گردد.
دانش « اسماءالحسنی» از علوم موهبتی و اعطایی به اولیای خاص حضرت پروردگار میباشد که میتوان آن را مدرسی و آموزشی نمود.
این علم سنگین و پیچیده پیشدرآمد ورود به علوم ربوبی و ولایی بسیار مهمی همچون علم ولایت، تفسیر، استخاره، علوم غریبه، سِحر، جادو، کرامت، اعجاز و تعبیر و مانند آن است. با احاطه بر دانش اسماءالحسنی است که باب ولایت میتواند به صورت موهبتی رخنمون شود و بدون آن، این دانش صعب و مستصعب نهادینه نمیشود.
ما در دانش اسماءالحسنی، هم از معنای هر اسم میگوییم که بررسی معانی حقیقی هر اسم همچنان از معضلات این دانش است و هنوز تحقیقی در خور برای آن انجام نگرفته است، و هم از شیوهٔ قرب و طریق انسیافتن با اسما و هم از آثار و عوارض ذکر قراردادن آنها بهخصوص خواص درمانی و دارویی آن که بسیار حایز اهمیت است و کمترین استفادهٔ ناشیانه و نابهجایی از آن میتواند خطرآفرین و آسیبزا گردد. البته مواجهه فرد ظالم با اسمای الهی، برای وی خسران میآورد و اسمای الهی نیز همانند قرآنکریم مصداق این آیهٔ شریفه میباشند: «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآَنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَلاَ یزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلاَّ خَسَارا»(3). برای نمونه کسی که خداوند را به اسم «قهّار» میخواند و قهرِ او را علیه دیگری طلب میکند، چنانکه خود مبتلا به ظلم باشد، التفات این اسم را به خود جلب و جذب میکند و خود نیز به تناسب ظلمی که به آن مبتلاست از این اسم شکست میگیرد.
اسمای الهی هم در جهان ماده خاصیت درمانی دارد و شفابخش است و هم در ماورای طبیعت و در عوالم ربوبی دارای مفاتیح غیب میباشند. هر دانشی تحت دولت اسمی خاص میباشد. ورود به دانشهای گوناگون بدون توجه به دولت اسمای حاکم بر آنها، فراگیری آن را سخت و طولانی میکند و وفق و توفیق را همراه آن نمیسازد. همچنین مداومت اسمایی و انس با اسما، میتواند فرد را به جایی برساند که از آن اسما موکل و نیرویی همچون جن بگیرد تا مددکار وی در انجام کارهای مناسب گردد.
ما برای تحقق سه هدف گفتهشده سعی نمودهایم اسمای الهی را ابتدا از قرآنکریم که مهمترین منبع فهم دانش اسماءالحسنی است و نیز از روایات به شیوهٔ استقرایی گردآوری نماییم و سپس آنها را از دیگر منابع منتسب به ادیان بزرگ مانند تورات و انجیل و عهد عتیق و جدید بیاوریم و بهگونهٔ فلسفی بر آن عقلورزی داشته باشیم تا ترتیب و ترتّب و چیدمان اسمای الهی را از رأس هرم تا نازلترین آن بههمراه اثر خاص و حکم ویژهٔ آنها به دست آوریم. در این مسیر ابتدا اسمای بسیط حقتعالی و سپس اسمای ترکیبی را تبیین نمودهایم. از آیاتی که چیدمان اسمای الهی را خاطرنشان میشود، سه آیهٔ پایانی سورهٔ حشر میباشد: «هُوَ اللَّهُ الَّذِی لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَالِمُ الْغَیبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ. هُوَ اللَّهُ الَّذِی لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِک الْقُدُّوسُ السَّلاَمُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یشْرِکونَ. هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الاْءَسْمَاءُ الْحُسْنَی یسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالاْءَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکیمُ»(4).
1ـ بقره / 31.
2ـ همان.
3ـ اسراء / 82 .
4ـ حشر / 22 – 24 .
منبع: علوم و نظرگاههای شاخص (جلد سوّم)