پيش نويس كتاب قانون – جلد يكم – قانون ولايت.
خط ۳۸۵ : رهبری بنای سیاست خارجی را بر ارتباط صلحآمیز با تمامی کشورها و رژیمها در راستای دوری از تشنج، درگیری و جنگ و حفظ حرمت و عزت جامعهٔ اسلامی و امنیت و آرامش آن بدون اطمینان به بیگانگان و دادن باج و امتیاز به آنها و بدون کمترین ضعف و ترس و شجاعتی که برآمده از وصول به مبدء کاینات و با تکیه به قدرت خداوند و عنایت او میباشد، در عین مواظبت و حراست و نیز تبلیغ عقلی مکتب و مرام ولایی تشیع و چهرهٔ دیانت و وحدت امت منتشر اسلامی بهگونهٔ
(۲۹۲)
کلی منتشر ـ که همهٔ امت دینی اعم از شیعه و سنی در خیر و رشد و تعالی یا انحطاط هم مشترک میباشند و تکلیفی واحد مییابند و نمیتوانند نسبت به هم اهمال نمایند و بیتفاوت باشند ـ نه کلی جمعی و ساخت جامعهٔ بینالمللی اسلامی و ترویج توحید میگذارد و در این هدف، اسلامی میاندیشد نه ولایی و میان شیعه و تسنن تفاوت نمیگذارد. رهبری در سیاست خارجی، نظام را به تعهدات بینالمللی که طرفهای دخیل، آن را محترم میدارند و الزامآور است، پایبند میدارد؛ مگر آنکه کشوری وارد جنگ مستقیم با نظام شود که در این صورت، میتواند بعد از انذار و توجه دادن آنان به حکم خداوند، در صورت لزومِ تقیه با حفظ پنهانکاری و با اقتدار بر صیانت از منافع مردم، تمامی امور منتسب به آنان را در هر جای از جهان و از هر طریقی به خطر، بحران، مسدودی و نابودی اندازد؛ بهگونهای که بر آن اطلاق ماجراجویی نشود، بلکه توجهدادن همه به توحید خداوند و ولایت و قدرت او و ارایهٔ تنذیر الهی برای تأمین قسط و انصاف و دوری از ظلم و ایجاد آرامش برای مردم و حفظ منافع آنان میباشد. کارگزاران سیاست خارجی آداب مقدس یا مربوط به شؤون ملی و سیاسی کشورهای دیگر بهخصوص حفظ مقدسات اهل سنت را بهگونهای که با شرع منافات نداشته باشد، رعایت میکنند. تقیه در آداب مذهبی شیعی در این عصر که عصر ارتباطات و آگاهی میباشد، برای دولتمردان و نمایندگان سیاسی و فرهنگی مجاز نیست. همچنین در این عصر، قدرت در دست سیاستمداران است، نه نظامیان و سیاست مقدم بر قدرت است و
(۲۹۳)
سیاست خارجی تکلیف قدرت نظامی را معین مینماید؛ هرچند توان برتر نظامی میتواند قدرت مانور سیاسی را بالا ببرد اما نمیتواند جای سیاست خارجی را بگیرد. نظام اسلامی هم صلح را با شدت دنبال مینماید و هم اگر کشوری با آن وارد جنگ شد، جنگ را با همهٔ توان شدت میبخشد و ملاحظهای در آن ندارد و حفظ حقوق و منافع مردم را که در جایی قابل اغماض نیست، بهسختی دنبال مینماید.
موقت بودن تعهدات با دولتهای کفر
خط ۳۸۶ : تمامی تعهدات و پیمانهایی که با دولتهای کفر منعقد میشود باید زمانمند، موقت و دارای مدت کوتاه به تناسب مصلحتی که آن را ایجاب میکند، و نیز مقید و دارای محدودهٔ مشخص باشد. با دولتهای کفر نمیتوان پیمان و عقد دایمی و نیز مطلق منعقد نمود؛ زیرا پیمانشکنی و نقض عهد و بیوفایی در موقعیتی که به نفع آنان باشد، از آنها که به دروغ مبتلا میباشند، جدایی ندارد.
خیانت همیشگی دولتهای کفر
خط ۳۸۷ : دولتهای آلوده به کفر که دشمن خدا هستند، هیچگاه از عارض کفر خود که دسیسه و کید و خیانت علیه دولت حق و پیمانشکنی و نقض تعهدات است، جدا نمیشوند و همانطور که با آنان نباید درگیر شد و لازم است با مسالمت و صلح با آنها مواجه شد، نباید به آنان اعتماد نمود، وابسته شد و با آنان رابطهٔ پایدار داشت یا آنان را بر خود مسلط نمود؛ زیرا این رابطه به دست از رفتن دین و برابری آن با کفر منجر میشود. بنابراین تقابل با آنها برای حفظ اختلاف میان اسلام و کفر و از
(۲۹۴)
دست نرفتن دین و غفلت نداشتن از تفاوت انگیزههای حکومت الهی با دولت کفر و اهتمام به تبری و تولی ولایی، سیاستی تغییرناپذیر است. تولی از دشمنان به معنای داشتن غیظ و کینه در دل نیست، بلکه دل صافی با خیرخواهی برای همه و فتوت و بزرگواری در او همواره با عمل حکیمانه با نیت قرب الهی میباشد. خیانت به دولتهای کفری که با نظام اسلامی درگیری ندارند و در صلح میباشند، مجاز نمیباشد.
وفاداری نظام اسلامی به تعهدات
خط ۳۸۸ : نظام اسلامی دارای هویت ثابت و مستحکم ایمانی و به تبع آن دارای وفاست؛ از این رو عهدشکنی در مرام نظام اسلامی نیست. بنابراین اگر نظام یا دولت اسلامی پیمانی را امضا نماید و سپس موقعیتی به وجود آید که نقض یکطرفهٔ آن پیمان، منافع نظام و مردم را تأمین میکند، حق نقض آن پیمان را ندارد و امنیت همپیمانان خود را محترم میدارد و در چارچوب آن پیمان، به آنان وفادار میماند. البته در کنار حفظ پیمان، آوردن عملی که منافع مردم را به توریه ایجاب مینماید بدون آنکه از نظر حقوقی نقض پیمان به شمار رود، مجاز میباشد.
در صورتی که موقعیتی پیش آید که وفای به پیمانی با ضرر به نظام برابر شود و قابل مصالحه با همپیمانان نیست، ابتدا خروج از آن اعلام میشود و سپس نقض میگردد؛ زیرا رسوایی بهتر از نابودی است. خروج ناگهانی از هیچ پیمانی مجاز نمیباشد.
اعلام صلح و آتشبس
خط ۳۸۹ : اعلام صلح و آتشبس تنها در اختیار رهبری میباشد. مدت
(۲۹۵)
آتشبس باید بهطور کامل مشخص باشد.
امنیت کافران پناهنده
خط ۳۹۰ : کافرانی که در پناه نظام اسلامی میباشند، جان و مال و آبروی آنان محترم است؛ اما در هیچ امری نباید بر مسلمانان تفوق یابند. اگر کافری تظاهر به منکراتی که در دین اسلام و قانون مشخص شده است، داشته باشد یا به مسلمانان با احترام برخورد ننماید و آزاری به آنها داشته باشد، نقض عهد نموده و بر اساس قانون مجازات اسلامی با وی برخورد میشود.
امنیت سفیران و نمایندگان
خط ۳۹۱ : سفیران و نمایندگان تمامی کشورها در هر حالی محترم میباشند و نظام اسلامی باید امنیت آنان را تأمین نماید و کسی حق کمترین تعرضی به آنان را ندارد. سفارتخانههای تمامی کشورها و رژیمها نیز محترم است و در امان و امانت اسلام میباشند. اگر ثابت شود که نماینده یا سفیری جاسوسی میکند، ضمن اعلام آن به مقام مسؤول کشور وی، او باید خاک کشور را در مهلت مقرری که به مسؤول وی داده میشود، ترک نماید.
پيش نويس كتاب قانون – جلد يكم – قانون ولايت.