پيش نويس كتاب قانون – جلد يكم – قانون ولايت.
حقپویی و حقطلبی رهبری
خط ۲۳۸ : رهبری بر اساس اعتقاداتی که آن را حق میداند و به حسب وظیفهٔ شرعی، سخن میگوید و حکم دارد و حب و بغض شخصی را در گفتار و کردار خود دخالت نمیدهد، بلکه خواست و نظر خداوند را در هر موضوعی در نظر دارد و چیزی جز خداوند برای او عظمت ندارد و مردم را نیز به حقتعالی و عظمت او سوق میدهد. او به تمامی بندگان خدا و امت خویش فارغ از کیش و آیین و خط سیاسی آنها محبت و خیرخواهی حکیمانه و مشفقانه و مهربانانه و طبیبانه دارد و خالی از بغض و کینه و کدورت میباشد و در برابر سیری و پرخوری ظالم و تعدیهای آن و گرسنگی فقیران و محرومیت ضعیفان بیتفاوت نیست و دادخواه مظلومان و پناه محرومان و مرهم درد ضعیفان میباشد و البته حرمت همه را هم رعایت میکند و نسبت به کسی غرض شخصی ندارد.
(۲۳۱)
رابطهٔ ولایی رهبری با مردم
خط ۲۳۹ : رابطهٔ حاکم با مردم در حکومت اسلامی از نوع شیعی آن، رابطهٔ ولایی است. کسی ولایت به او اعطا میشود که پیش از آن، به عشق رسیده باشد. ولایت وقتی در صاحب آن ظهور و تحقق مییابد که در عشق به خداوند و آفریدههایی که دارد، ذوب شده باشد. کسی که صاحب ولایت است، همهٔ خوشیها و سختیها را ذوق کرده است و با تمامی دردها، غمها، سختیها و نیز خوشیهای مردم آشناست و درمان هر دردی را با خود دارد و همین معرفت و آگاهی است که وی را شایستهٔ حکومت بر مردم و در اختیار گرفتن سرنوشت آنان میسازد و خداوند اختیار بندگان خود را به دست چنین کسانی میسپارد. خداوند دستگیری بندگان خود را به اولیای خویش میسپارد و بس؛ کسانی که بتواند مانند طبیبی مشفق باشند که خلق را بیماران خود میدانند؛ کسانی که میتوانند با صبوری و متانت از تمامی خلق خدایتعالی دلجویی کنند و همچون دریا هیچگونه ناپاکی نتواند آنان را آلوده سازد؛ کسانی که تمامی کژیها و کاستیها را برطرف مینمایند، بدون آنکه از آن چیزی به خود بگیرند. کسانی که مانند آب گوارایی باشند که عطش هر دل، گَرد هر چهره و غم هر غمباری را به راحتی برطرف میسازند و مانند آب و آینه، صفای خود را به همگان بذل و بخشش مینمایند. ظهور چنین صفایی، دلیل گویا و آشکاری بر حقبودن ولی و نشانهای از ولایت اوست.
تربیت الهی فقیه
خط ۲۴۰ : ولی فقیه تربیتشدهٔ الهی است؛ به این معنا که میداند کجا با
(۲۳۲)
عطوفت و نرمی رفتار کند و در کجا شدت برخورد داشته باشد؛ اما کسی که تربیت الهی ندارد به هاری هراش میماند که بیقاعده هر چیزی را میگیرد و در جایی که باید نرم باشد، تندی میکند و جایی که باید شدت عمل نشان دهد، اهمال مینماید و قدرت سیاست و تدبیر مشروع در او نیست. او هرچند تزویر نماید و زر هزینه کند و زاری نماید و نهایت زور خود را به کار گیرد، موقعیت وی تزلزل بیشتری مییابد. ولیفقیه صاحب شرایط با سیر زمان، موقعیت اقتداری بیشتری مییابد و تجربهٔ مردمی در سیر زمانی او را تحسین مینماید، برخلاف کسی که شرایط رهبری را ندارد و گذر زمان هرچه طولانیتر شود، علیه وی میباشد و باطل بودن او را عمومیتر و علنیتر مینماید.
پيش نويس كتاب قانون – جلد يكم – قانون ولايت.