شاهان و پادشاهان به طور معمول ابزار جنگ را نگهداری می کنند تا به وسیله آن فخرفروشی کنند اما خنجر و شمشیر و چاقوی زنگ زده و کهنه چه ارتباطی به آقا امام رضا (علیه السلام) دارد که آنها را در قسمت بالای ضریح قرار داده اند؟ چنین ابزاری متعلق به انسان هایی جنایتکار بوده و به موزه های تاریخی تعلق دارد و چنین اشکالی برای ما شیعیان ننگ محسوب می شود. اگر شخصی فیلسوف یا روان شناس این آلات قتاله را مشاهده کند امام رضا (علیه السلام) را نعوذ بالله چگونه تصور خواهد کرد؟…..
متاسفانه در قسمت بالای ضریح آقا امام رضا (علیه السلام) تعدادی خنجر و شمشیر و تیغ قرار داده اند که با این کار آبرو و وجهه امام نشانه رفته است. اگر شخصی فیلسوف یا روان شناس این آلات قتاله را مشاهده کند امام رضا (علیه السلام) را نعوذ بالله شخصی قداره کش و سلاخ تصور می کند.
سوال این است که خنجر و شمشیر و چاقوی زنگ زده و کهنه چه ارتباطی به آقا دارد؟ این ابزار متعلق به انسان هایی جنایتکار بوده که به این مکان مقدس اهدا شده است. شاهان و پادشاهان به طور معمول ابزار جنگ را نگهداری می کنند تا به وسیله آن فخرفروشی کنند اما مگر حرم مطهر امام رضا (علیه السلام) قصاب خانه و امام تیغ دار عالم است؟ چنین ابزاری به موزه های تاریخی تعلق دارد و چنین اشکالی برای ما شیعیان ننگ محسوب می شود . آقا امام رضا صاحب الاذن بوده است و زمانی که از شهر مدینه به سوی ایران سفر می کند شمشیر و تیغی به همراه نداشته است . هیچ یک از انبیا و اولیای الهی انسانهای زورگو و قلدر نبودند، بلکه به طور معمول مخالفان و دشمنان ایشان را مورد تمسخر قرار می دادند سپس به تدریج از انبیا و اولیا تبعیت می کردند و ایمان می آوردند. در واقع گمراهان و مخالفانی که از توفیق و سعادت الهی برخوردار می شدند راه نجاتشان با تمسخر انبیا آغاز شده و به ایمان و هدایت ختم می شد.
دین ولایی تشیع جز بر مدار محبت و عشق نمیچرخد و دین اسلام دارای خشونت نیست و مسلمان نیز کسی است که نرمخو و ملایم است. پس کسی که پیرو حضرت رضا علیهالسلام باشد نمیتواند خشونت مزاج داشته باشد، اما آنکه گمراهی و بیماری روانی دارد گاه از گرگ بیابان پیشی میگیرد و در نماز هم نقشهٔ توطئه و بدبینی میکشد . او حتی اگر به محیط معنوی و قدسی کعبه و خانهٔ حق تعالی قدم نهد، سعی میکند برای لمس و بوسه آوردن بر حجر الاسود، خود را بر دیگران تحمیل کند. اگر بالاسر ضریح حضرت امام رضا علیهالسلام رود، بدون ملاحظهٔ دیگران ساعتها در آنجا نماز میگزارد و مناجات میکند و چه بسا زایری را بلند میکند تا خود نافله بخواند و بعد از آن دوست دارد در آنجا بنشیند و ضریح را نگاه کند، بی آنکه ملاحظهٔ دیگران را نماید، گویی آنکه آن مکان را سرقفلی خویش میپندارد و آن را رها نمیکند و نمیخواهد توفیق آن به دیگرانی برسد که مدتها در انتظار آن هستند و چه بسا از راه دوری به درازای صدها کیلومتر آمدهاند. چنین شخصی نیاز به دورهٔ درمان با روشهایی ویژه دارد که در مسایل رواندرمانی باید از آن سخن گفت.
در حالی که انسان مومن به مقتضای تربیت، ادب، متانت و سنگینی کار میکند و دور از خشونت و وحشیگری است . او اخلاق، محبّت، علاقه و معرفت را پاس میدارد و تنها ملاحظهٔ دل حق تعالی را دارد که بسیار نازک است و زود میشکند و پسندد آنچه را که جانان میپسندد و پیش آورده است و نقد را درمییابد و طرح و برنامه برای آینده ندارد.
شخص مومن در چنین مواردی دو رکعت نماز باسرعت میخواند و بهره بردن و پاداش را برای دیگران میگذارد تا آنان نیز از آن فضای ویژه استفاده کنند.
کسی که خود را بر همه مقدم میداند و بر ایستادن اصرار دارد فردی خودخواه و دارای خباثت درونی است. خودخواهی مربوط به امور نفسانی نیست و کارهای خوب نیز ممکن است به آن دچار شود. خودخواهی در امور عبادی به بیحرمتی به دین میانجامد. این ایثار، کرامت و گذشت به دیگران ویژه اهل ایمان است که محبت الهی را در قلب زنده مینماید و آن را جلا و روشنی میدهد و به صافی و صفای آن مدد میرساند.
خودخواه حتی اگر بخواهد خوبی داشته باشد، آن را بیمعنا و مهمل میگرداند. انسان خودخواه در هر چیزی منافع خود را میبینند و حتی دین را هم برای خود و در خدمت خویش میخواهد. وی وقتی وارد مجلسی میشود اگر هوا سرد است در پی گرمترین جا و نزدیک وسایل گرمایشی میرود بدون این که ملاحظهٔ دیگران را نماید و چنانچه هوا گرم است سراغ کولر، پنکه، فنکوئیل یا دیگر دستگاههای سرمازا میرود تا خنک شود. افراد خودخواه هیچگاه حق دیگران را در جای خوب لحاظ نمینمایند. اینان در منافع مشترک، نخست نقش خود را میبینند، سپس به دیگران نیم نگاهی دارند تا اگر جایی بهرهٔ بیشتری دارد آن را برای خود بگیرند.