شرايط و آداب استخاره

شرایط و آداب استخاره

پناه بردن به استخاره برای رهایی از ابتلاءات دنیوی و دوری از سیر طبیعی کرده‌های ناسوتی، محنت برزخی را در پی دارد و از این نقطه‌نظر شایسته نیست به مصلحت‌اندیشی در پرتو استخاره پناه برد؛ مگر آن که تصمیم‌گیری در مورد کاری باشد که نفع یا ضرر آن همگانی است یا به دیگران می‌رسد…..

 

باید توجه داشت متأسفانه، قرآن کریم و انواع استفاده و بهره‌بری از آن مورد بی‌مهری مسؤولان قرار می‌گیرد و این کتاب آسمانی که باید جایگاه خود را در تصمیم‌گیری‌های کلان نشان دهد، به دست افرادی می‌افتد که در مسایلی بسیار کوچک که چندان جایی برای استخاره نیست مورد استفاده قرار می‌گیرد و در مثل این برخورد با قرآن کریم مانند آن است که دانشمندی کم‌نظیر را معلم شاگردان سال اول ابتدایی قرار دهیم که هرچند می‌تواند شاگردانی خوب را پرورش دهد اما این کار، اتلاف دانش و نیروی دانشمندی کم‌نظیر و بی‌مهری به وی است.

استخارهٔ قرآن کریم در صورتی که توسط اهل آن گرفته شود، در مسایل کلان است که می‌تواند اعجاز خود را نشان دهد و نه در مسایلی بسیار جزیی و کم‌اهمیت افرادی بسیار ضعیف که قدرت برگرفتن کوچک‌ترین تصمیمی را برای خود ندارند و به سستی و پوچی اراده دچار شده‌اند. افرادی که بیش از آن که به آخرت و سعادت خود بیاندیشند به منافع محدود و بسیار جزیی خود می‌اندیشند و به اصالت سود و بهره‌بری اعتقاد دارند و چیزی جز عافیت و لذت را نمی‌طلبند. برای چنین کسانی باید استخاره را بسیار نازل کرد تا با قصد و نیت آنان هماهنگ گردد و تعبیرهایی مانند این که: «کار مورد نظر خواهان را به هلاکت و نابودی می‌کشاند و او را به شکست دچار می‌سازد» یا «مرگ و میر و قتل در آن است»، برای چنین نیت‌های حقیری مناسب نیست و باید به این نکته توجه داشت و استخاره را با توجه به کوچکی یا بزرگی نیت وی معنا کرد و «نسبیت» به معنای گفته شده در دانش استخاره راه دارد. تعدد معنای یک آیه با توجه به تعدد انگیزه‌های خواهان حیرت آور است و تنوع بسیار آن شگفتی فرد آگاه را برمی انگیزد؛ در حالی که همهٔ این معانی متنوع، از ظاهر الفاظ و واژگان آیه قابل استفاده است. با احاطه بر چنین تنوع‌پذیری آیه است که مفهوم تعبیر «حمالة الوجوه» به نیکی دریافت می‌گردد. شایان ذکر است چنین وصفی در واقع وصف ناظر و گفته‌خوان است وگرنه ظاهر قرآن کریم معنای مشخص خود را دارد و وصف «حماله» را به این اعتبار نمی‌پذیرد.

با تأسف بسیار باید گفت خردی قصد و نیت‌هایی که برای استخاره می‌شود و بی‌خبری کسانی که برای استخاره دست به قرآن کریم می‌برند و نیز کتاب‌های زیادی که در موضوع استخاره به قرآن کریم به چاپ می‌رسد اما هیچ گونه ارزش علمی ندارد و علمی و روشمند نمی‌باشد و از اصول و قواعد استخاره با قرآن کریم به‌دور است، به «لوث کردن» استخاره که از علوم باطن به شمار می‌رود و به بی‌اعتبار کردن این دانش می‌انجامد و نه به شناخت و استفاده از آن و این امور هم‌اینک دانش استخاره را در سطح یک «باور» به تعبیری محترمانه، و به تعبیری صریح، به یک «خرافه» تنزل داده است؛ به‌گونه‌ای که یکی از نویسندگان روزنامهٔ خراسان که سال‌هاست دربارهٔ مباحث فلسفی و عقلانی با نگارنده مصاحبه‌هایی دارد که برخی از آن در کتاب: «گفت‌وگوهای اجتماعی» به چاپ رسیده است، از این که نگارنده، استخاره را آموزش می‌دهد و آن را به صورت مدرسی بیان می‌دارد تعجب نموده و می‌گفت شما که سال‌هاست بحث‌های عقلی و فلسفی را در حوزهٔ علمیهٔ قم تدریس می‌نمایید چگونه است که از استخاره نیز سخن می‌گویید. چنین رویکردی به استخاره سبب شده است این دانش از قرآن کریم استخراج نگردد و قرآن کریم نیز تنزل یابد و کتابی که می‌تواند در تمامی علوم و دانش‌ها به عنوان نخستین منبع کامل و درست مورد مراجعه قرار گیرد، از زندگی دانشمندان کنار گذاشته شود و تنها به قرائتی از آن برای رسیدن به ثواب بسنده نمایند و بهرهٔ علمی لازم از آن را نبرند. کتابی که به تعبیر قرآن کریم، همه چیز در آن است: «وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ یابِسٍ إِلاَّ فِی کتَابٍ مُبِینٍ»(۱). کتابی که می‌توان با خلوت و انس گرفتن با آن به فنون و رموز آن وصول الهامی و کرامت فهم داشت. متأسفانه، حوزه‌های علمی ما هم‌اینک بیش‌تر به دانش‌های ظاهری و به فقه و اصولی خشک اکتفا می‌کند. بدیهی است چنین عالمانی نمی‌توانند ادعای وراثت دانش‌های پیامبران را داشته باشند. از طرفی کسی که بدون داشتن علم استخاره و آگاهی بر قواعد و رموز استخاره به قرآن کریم دست می‌برد و مردم را با ناآگاهی خود گرفتار می‌کند، هم‌چون پزشکی است که با تخلف از قوانین و آیین‌نامه‌های نظام‌پزشکی به طبابت می‌پردازد و مردم چنین افرادی را شایستهٔ تعزیر و عقاب می‌دانند؛ البته استحقاق عذاب‌های برزخی آن به جای خود محفوظ است. این گونه است که عالم وارسته‌ای هم‌چون مرحوم حاج شیخ احمد خوانساری با آن همه صفا و پاکی که داشت هیچ گاه با قرآن کریم استخاره نمی‌گرفت و می‌فرمود آگاهی لازم از آن را ندارم. ایشان با تسبیح استخاره می‌نمود. مرحوم آقای فکور نیز که تنها داعیه‌دار استخاره در قم در زمان خود بود و حتی عالمان بزرگ نیز از ایشان استخاره می‌خواستند، پس از مدتی و در پی پیشامد اشتباهی که در جریان یک استخاره داشت، دیگر با قرآن کریم برای کسی استخاره ننمود؛ چرا که فردی پیش ایشان استخاره کرده بود خودکشی نماید و استخارهٔ آن خوب آمده بود و به همین سبب خودکشی کرده بود.

نکتهٔ دیگری که در این رابطه بایستهٔ ذکر است این است که بلاها و ابتلاءاتی که در مسیر زندگی برای آدمی پیش می‌آید، در صورت برخورد صحیح با آن و رضایت به خواستهٔ الهی سبب می‌شود که رنج‌های برزخی و کاستی‌های واپسینی وی کاهش یابد و پناه بردن به استخاره برای رهایی از ابتلاءات دنیوی و دوری از سیر طبیعی کرده‌های ناسوتی، محنت برزخی را در پی دارد و از این نقطه‌نظر نیز شایسته نیست به مصلحت‌اندیشی در پرتو استخاره پناه برد؛ مگر آن که تصمیم‌گیری در مورد کاری باشد که نفع یا ضرر آن همگانی است یا به دیگران می‌رسد. این نکته وقتی اهمیت شایان خود را نشان می‌دهد که توجه شود سیر حرکت در عالم برزخ به کندی صورت می‌گیرد و عالم ناسوت به سبب جمعیتی که دارد، در مسیر رشد کمال سرعت بیش‌تری دارد که به هیچ وجه قابل مقایسه با سیر برزخی نیست. کم‌ترین ابتلایی در دنیا که ممکن است تنها چند روز ذهن و جسم خواهان را به خود مشغول دارد می‌تواند چنان کمالی را در این مدت کوتاه برای وی بیاورد که کسب آن در برزخ به سال‌ها محنت نیاز دارد. سرعتی که در حرکت‌های دنیوی وجود دارد سبب می‌شود برای نمونه، کودکی که تازه به دنیا می‌آید و بی‌درنگ می‌میرد، در همان لحظهٔ اندک، بهرهٔ دنیوی وی را فراهم سازد و کام خود را از دنیا بگیرد و به تعبیر دیگر، سرعت سیری که در حرکت‌های دنیوی وجود دارد نمی‌گذارد کسی ناکام از دنیا رود. خواهان با استخاره‌ای که می‌گیرد با چنین سرعتی همراه می‌شود و با فزونی و برتری که از قرآن کریم به دست می‌آورد، مسیر حرکت طبیعی خویش را تغییر می‌دهد و با غلبه بر این سرعت، کمالات برزخی خود را متفاوت می‌سازد؛ به این معنا که یا آن را رشد می‌دهد و یا نوعی کاستی در آن پدید می‌آورد که چگونگی آن با نوع کردهٔ وی ارتباط دارد.

اولیای الهی زیر شمشیر غمش رقص کنان می‌روند و خود را گرفتار دام مصلحت‌سنجی‌های عقلی که عشق ندارد نمی‌سازند. این غافلان دنیاطلب هستند که با از دست دادن کم‌ترین بهرهٔ دنیوی غم‌باد می‌گیرند و در غرقاب حسرت فرو می‌روند. کمالات دنیوی و خیرات اخروی بدون افتادن در کورهٔ ناملایمات حاصل نمی‌شود و عافیت‌طلبی دنیوی نتیجه‌ای جز خسران برزخی را در پی ندارد. هیچ صاحب کمالی نیست که بدون پا گذاشتن بر لبهٔ تیز تیغ‌هایی که اعماق وجود آدمی و روح او را می‌شکافند به جایی رسیده باشد.

افزوده بر این، چنین برداشت سودانگارانه از استخاره روا نیست. استخاره با قرآن کریم دارای واقع‌نمایی است و از حقیقت خارجی خبر می‌دهد. گاه ممکن است خیر خواهان در این باشد که وی آسیب‌هایی را متحمل شود و استخاره به سوی خیر بودن کاری که آسیب‌زاست رهنمون می‌دهد؛ زیرا به تعبیر قرآن کریم: «وَعَسَی أَنْ تَکرَهُوا شَیئا وَهُوَ خَیرٌ لَکمْ، وَعَسَی أَنْ تُحِبُّوا شَیئا وَهُوَ شَرٌّ لَکمْ، وَاللَّهُ یعْلَمُ وَأَنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ»(۲) چنین نیست که هر آن‌چه ما دوست داریم همان صلاح ما باشد، و هر چیزی را که ناپسند و ناخوش می‌داریم، بد ما باشد. استخاره واقع‌نماست و خواهان را به اموری واقعی هدایت می‌کند و نه به خوشامدها و دوری از ناپسنداری‌های خواهان.

۱ – انعام / ۵۹٫

براي مطالعه بيشتر به كتاب زير رجوع نماييد:

مطالب مرتبط