این نکته بسیار مهم است که آدمی ناسوت را یک مسیر و یک ایستارگاه موقت و حجلهای لحظهای و آنی و دَمی بداند که عروس آن دایمی نیست و فقط همین لحظه است تا او چه رزمی در این بزم آورد. رزمی که چهره ابد او را خواهد ساخت…..
امان ز غفلت امروز و فرصت فردا
که میزند به سرم فکر هرچه بادا باد
مظاهر ناسوت، دوام و بقایی ندارد و هر پدیدهای باید از این منزل بگذرد و به سرای آخرت در آید. درست است که عالم دنیا خود حقیقت دارد و دایمی است، اما ناسوتیان تنها دورهای کوتاه را در آن منزل میکنند و باید در بامدادانِ مرگ، به منزلی دیگر کوچ نمایند. این نکته بسیار مهم است که آدمی ناسوت را یک مسیر و یک ایستارگاه موقت و حجلهای لحظهای و آنی و دَمی بداند که عروس آن دایمی نیست و فقط همین لحظه است تا او چه رزمی در این بزم آورد. رزمی که چهره ابد او را خواهد ساخت. نمیتوان و نباید به عروسی که ابدی نیست و اصالت ندارد، دل بست؛ بلکه باید به آن تنها به عنوان یک ابزار رزم برای بزم عشق ناسوت نگریست و نگاه آلی به آن داشت و خود را با آن، برای جهانهای دیگری که پیش روی آدمی قرار میگیرد ـ و از همه آن به جهان واپسین یاد میشود ـ آماده نمود. همه سوز و ساز، موت و حیات و تکلیف دنیا و بزک عروس لحظهای آن، برای بروز جوهر آدمی است. هرچه میآید، میرود؛ هرچه ساخته شود، خراب میگردد و هرچه بهپا میشود، فرو میریزد؛ خواه ساخته دست بشر باشد یا امری طبیعی و آفریده خداوند باشد، و آنچه میماند معرفت، نیت و کردار آدمی است. امید است کسی پشیمان و خجلتزده خویش نگردد:
عروس حجله دنیا نکو ندارد خیر
که میکند به دمی همسری صد داماد