کسی که سیستم ویندوز دل وی فرمان «دِلِت» و پاک شدن ندارد و درایو کینه را با پایینترین سطح، فرمت نمینماید و از بدی محافظت میکند و همواره آن را در دل تکرار مینماید، جز بر گند باطن خود نمیافزاید و جز چاهی نیست که نجاست نگاه میدارد. کسی که از ضرر دیگران لذت میبرد پلیدی و خباثت دارد و دلش نجس است. آدمی میتواند خود را در چنین حالاتی بیازماید و بشناسد. دشمن را میتوان بر زمین زد و از پیروزی خود ـ دقت شود که گفته میشود از پیروزی خود و نه از شکست و آسیب دشمن ـ شاد بود، ولی نباید از ضرر رسیدن به دیگری حتی دشمن خویش خوشحال گردید…..
«وَاقْتُلُوهُمْ حَیثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ، وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَیثُ أَخْرَجُوکمْ، وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ، وَلاَ تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّی یقَاتِلُوکمْ فِیهِ، فَإِنْ قَاتَلُوکمْ فَاقْتُلُوهُمْ، کذَلِک جَزَاءُ الْکافِرِینَفَإِن انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ»(۱).
ـ و هر کجا بر ایشان دست یافتید آنان را بکشید و همانگونه که شما را بیرون راندند آنان را بیرون برانید؛ چرا که فتنه (شرک) از قتل بدتر است. با این همه، در کنار مسجد الحرام با آنان جنگ مکنید مگر آنکه با شما در آنجا به جنگ درآیند. پس اگر با شما جنگیدند، آنان را بکشید که کیفر کافران چنین است. و اگر باز ایستادند، البته خداوند آمرزنده مهربان است.
بیان: آیهٔ شریفه از لزوم مقابله و درگیری با دشمن میگوید و از آیات جلالی قرآن کریم است که لسانی تند و سختگیرانه به گروههایی دارد که جز زبان زور و اقتدار نمیفهمند. خداوند به چنین کافرانی سخت میگیرد بلکه از کفر خود باز ایستند: «فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِی الْحَرْبِ، فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ، لَعَلَّهُمْ یذَّکرُونَ»(۲)؛ پس اگر در جنگ بر آنان دستیافتی با عقوبت آنان کسانی را که در پی ایشانند تار و مار کن، باشد که عبرت گیرند.
چنین افرادی تنها اگر با قدرت روبهرو شوند، ممکن است متذکر گردند.
از نگاهی دیگر، آیهٔ شریفه، ضعیف بودن دولت و امت اسلامی را نکوهش مینماید. آنان که ادای مظلومان و ضعیفان را دارند، شخصیتی فرومایه و سست دارند که البته منش آنها نیز دینمدارانه نیست و دین انتساب چنین رفتارهایی به خود را نمیپذیرد.
کسی که از خود ضعف نشان میدهد، برهمیشی ضعیف است که توسط گرگهای بیرحم روزگار دریده میشود و تنها قدرت است که میتواند سپر محافظتی انسان گردد. انسانهای ضعیف همواره درگیر دعوا و نزاع با دیگران میشوند و زندگی خود و دیگران را ناآرام مینمایند؛ زیرا به سبب ضعفی که دارند مجبور به نزاع برای حفظ منافع خود میباشند و چون ضعیف هستند دیگران نیز به آنان طمع مینمایند، و تنها افراد قوی و قدرتمند هستند که نه کسی قدرت تعرض و بیاحترامی به آنان را دارد و نه آنان نیاز به تهاجم و تعرض به کسی دارند و همواره آرام میباشند مگر اینکه کسی به آنان هجوم آورد که در این صورت، یا گذشت مینمایند یا او را به همانگونه که زده است میزنند و به خاطر قدرتی که دارند برای جامعه امنیت و طهارت میآورند.
لحن تند، جلالی و شدید آیهٔ نخست و تغییر آن به لحنی نرم در آیهٔ بعد میرساند قرآن کریم درصدد تربیت انسانهاست تا آنان بتوانند در پرتو چنین احکام و رهنمودهایی راه زندگی را بشناسد وگرنه مسلمان با کسی مشکلی ندارد. کسی که در دل خود از مسلمانی دیگر کینه و خرده به دل میگیرد و آن را فراموش نمیکند، دلی نکبتآمیز دارد. کسی که سیستم ویندوز دل وی فرمان «دِلِت» و پاک شدن ندارد و درایو کینه را با پایینترین سطح، فرمت نمینماید و از بدی محافظت میکند و همواره آن را در دل تکرار مینماید، جز بر گند باطن خود نمیافزاید و جز چاهی نیست که نجاست نگاه میدارد؛ همانطور که منافقان چنین میباشند: «إِنْ تُصِبْک حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ، وَإِنْ تُصِبْک مُصِیبَةٌ یقُولُوا قَدْ أَخَذْنَا أَمْرَنَا مِنْ قَبْلُ، وَیتَوَلَّوْا، وَهُمْ فَرِحُونَ»(۳)؛ اگر نیکی به تو رسد آنان را بدحال میسازد و اگر پیشامد ناگواری به تو رسد میگویند ما پیش از این تصمیم خود را گرفتهایم و شادمان روی بر میتابند.
کسی که از ضرر دیگران لذت میبرد پلیدی و خباثت دارد و دلش نجس است. آدمی میتواند خود را در چنین حالاتی بیازماید و بشناسد. دشمن را میتوان بر زمین زد و از پیروزی خود ـ دقت شود که گفته میشود از پیروزی خود و نه از شکست و آسیب دشمن ـ شاد بود، ولی نباید از ضرر رسیدن به دیگری حتی دشمن خویش خوشحال گردید.
کسانی که از رشد دیگران ناراحت میشوند و از مصیبت و گرفتاری آنان در دل احساس خوشی دارند و از احتیاط و زرنگی که داشتهاند میگویند تصمیم درستی گرفته که محافظهکار شدهایم، به خباثت دل و نجاست آن آلودهاند.
«حَسَنَةٌ» کمترین چیز خوب و نیک است و با این معنا چنین کسانی کمترین نفعی که به مؤمنان میرسد ناراحت و اذیت میشوند و با کمترین و کوچکترین بدی که به آنان وارد میآید خوشحال میگردند و همواره خوش دارند مؤمن در حال ضرر و آسیب باشد.
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله که انسانی توانمند بود با تمام کفار انس و الفت داشت و با برخی از آنان حتی پیوند خویشی و ازدواج برقرار کرد تا بتواند دین را از آسیب آن حفظ نماید. دل آن بزرگوار چنان صاف و زلال بود که میتوانست حتی با دشمن خود نیز همنشین گردد تا آنجا که فردی مثل ابولهب میگفت به او نزدیک نشوید و از دور به او بدی نمایید وگرنه شما را نیز به سحر سخن خود افسون خواهد ساخت و دچار تغییر میگردید.
این رفتار با کافران است؛ در حالی که ما از رفتار با برادران دینی میگوییم. مؤمن همواره باید خیرخواه برادر مؤمن خود باشد. حفظ حرمت هر مسلمانی تنها به خاطر مسلمان بودنش لازم است. مسلمان نباید نسبت به برادر دینی خود بددل باشد یا جبههگیری تند و شدید داشته باشد. گاهی بغضی که برخی نسبت به دیگری در سینه دارند، بیش از بغض آنان نسبت به کافران و مشرکان است. کسی که به اندازهٔ سر سوزنی به دین نزدیکتر است، باید برای ما مهمتر و عزیزتر باشد نسبت به کسی که از دین به همان اندازه دورتر است.
مؤمن باید هوشیار باشد که بیگانگان همواره بر آن هستند تا مؤمنان را نسبت به هم بدبین و بیاعتقاد نمایند. برای این منظور روزی زیر دیگی آتش میافروزند که اختلافانگیزی بیشتری دارد. روزی تنور اخباریگری را در برابر اصولیگرایان داغ میکردند و زمانی بحث چپی و راستی را رواج میدهند. مسلمان باید هوشیار باشد تا با دست پنهان استعمار به بازی گرفته نشود و عروسک خیمهشب بازی آنان نگردد.
- بقره / ۱۹۱ ـ ۱۹۲٫
- انفال / ۵۷٫
- توبه / ۵۰٫