ولایت محبوبی اشرف پدیده‌ها

پيش نويس كتاب قانون – جلد يكم – قانون ولايت.

ولایت

قانون‌گذاری ولایی

خط ۱۱ : تمامی انسان‌ها، به حکم عقل و به منش عقلا دارای آزادی طبیعی و نیز حریت می‌باشند و کسی نمی‌تواند قیم آن‌ها گردد و برای آن‌ها قانون بگذارد یا حتی آزادی جعل کند یا به اسم آزادی که محدود به ترسیم عقلی است، مصلحتی را تفویت کند یا ضرری را در پی آورد و موجبات انقیاد خود یا دیگری را فراهم سازد.

قانون‌گذاری، در انحصار خداوند است. خداوند قانون خود را از مسیر موهبت ولایت که توان حمل آگاهی وحی یا الهام و صفت اعتمادساز عصمت در اخذ، حفظ و تبلیغ آن را با خود دارد و سمت تصدی شؤون او را دارد، به انسان می‌رساند. بنابراین قانون را باید از صاحب ولایت معصوم و از طریق نصب الهی گرفت و رأی اکثریت جامعه و انتخاب مردمی هیچ نقشی در این ناحیه ندارد و به کسی مشروعیت نمی‌دهد و نظر او را دینی و الهی نمی‌سازد.

ولایت؛ خیرنوشت جامعه

خط ۱۲ : صاحب ولایت، سرنوشت خیر را برای تمامی افراد و برای جامعه برنامه‌ریزی و اجرایی می‌نماید؛ همان‌طور که هرکسی حق دارد در کمال آزادی، زندگی خویش را به خوبی‌ها و به کمالات متناسب و طبیعی خویش سوق دهد. آزادی تعیین سرنوشت برای آن است که آدمی سرنوشت خوب و خیری برای خود برگزیند. حق تعیین سرنوشت، از

(۱۰۹)

حقوق اساسی فرا دینی و بالاتر از شریعت بوده و حقی خدادادی است که در جامعهٔ اسلامی شکل «ولایت» به خود می‌گیرد. نحوهٔ اِعمال حقِ تعیین سرنوشت و برترین مصداق و تجلی‌گاه آن، حکومت است. مردم که لحاظ جمعی دارند، ناچار از حکومت و امیر می‌باشند و ادارهٔ جمعی آنان نیاز به متصدی و مدیر دارد تا مانع اغتشاش و بی‌نظمی و هدایت آنان به سوی خیر جمعی جامعه شود. در حکومت با ساختار «الهی»، گزینش حاکم در دست خداوند است و گزینش الهی بر اساس ملاک‌های حقیقی معرفت، ولایت، عصمت، قدرت وحی و بینش و قرب توحیدی است و او سرنوشت جامعه را با این معیارها به دست می‌گیرد تا هدایت و خیر عمومی را تحقق بخشد.

حاکم اسلامی بر اساس عشقی که به بندگان خدا و پدیده‌های او دارد، زمینه را برای خوب زندگی کردن و سرنوشت نیک برای فرد و جامعه فراهم می‌کند و سرنوشت خیر را برای همه می‌خواهد.

نصب الهی

خط ۱۳ : ولایت شیعی از پیچیده‌ترین دانش‌های ربوبی و مسیری صعب و مستصعب است که تابع موهبت و نیازمند نصب الهی می‌باشد. «ولایت»، همانند نورْ راهنما و مانندِ چشمِ باز و مطمئن، مسیر هدایت و ایصال به آن را می‌گشاید و بدون آن، زندگی در فصل طینی و حیوانی مدنی دارای عرض و فاقد طول محبوس می‌شود و به بن‌بست می‌رسد. ولایت، صدق در قرب و حبّ الهی و مسانخت با خداوند در علم، قدرت، اراده، حکمت و دیگر اسما و صفات حق‌تعالی را موجب می‌شود و وصول به

(۱۱۰)

حقیقت و عصمت می‌آورد؛ بنابراین اولیای معصوم خداوند خطا و خیانت ندارند و آنان که اعتقاد به ولایت ندارند، نصیبی از دین حقیقی و طهارت باطنی نبرده‌اند. البته اعتقاد به ولایت نیز امری موهبتی است.

خط ۱۴ : ولایت، طریق خاص شرعی است و موضوعیت دارد و ارزش‌های دینی و عبودیت خداوند به این طریق خاص تعریف می‌شود.

ولایت محبوبی اشرف پدیده‌ها

خط ۱۵ : کسی که ولی الهی می‌شود، از حیث فصل نوری و اعتقاد و قرب، معرفت و تخصصی که دارد، با دیگران در یک رتبه نیست و تنها از حیث حقوق انسانی با دیگران برابر است. میان معصوم و افراد عادی تفاوت است و حق همیشه با معصوم است و بر حول او می‌چرخد؛ به‌گونه‌ای که کم‌ترین سرپیچی از او و نداشتن تسلیم، سبب کفر می‌شود. چهارده معصوم علیهم‌السلام که در اوج ولایت و قرب می‌باشند، عشق پاک و ناب و بدون طمع دارند، حتی بالاتر از آن، یافتِ وجدانی و وجودی دارند و چنین یافتی است که به آنان عشقی می‌دهد که هیچ‌گونه طمعی در آن نباشد و عشق نیز دیده نشود. علت غایی صاحب ولایت، در این صورت حق است و این‌گونه است که خطایی در او نیست و ظهور عشق در او رفتنی نیست و همیشگی و جاودانی است؛ چرا که حق در او نشسته است و حق همیشه حق است و چنین عبادت و بندگی‌ای هیچ گاه گم نمی‌شود. این‌گونه بندگی همواره ثابت و پایدار است و انقطاع و بریدگی و دل‌خستگی در آن نیست؛ نه وجدان بنده از دست می‌رود و نه اهلیت حضرت حق و او مدار حق و محبوب خداوند می‌گردد، بدون آن‌که برشی

(۱۱۱)

در محبت و عشق آنان باشد؛ زیرا برش و بریدگی در معرفت وجدانی و عبادت وجودی راه ندارد. ولایت حضرات چهارده معصوم علیهم‌السلام از سنخ ولایت محبوبی است. ریاضت و اکتساب، هیچ‌گونه دخالتی در ولایت محبوبی ندارد.

خط ۱۶ : پدیده‌ها دارای رتبه به صورت طولی می‌باشند و مقربان و اولیای معصومِ وصول‌یافته به ذات پرودگار و صاحب وحی، برترین انسان‌ها و اشرف پدیده‌ها می‌باشند. فصل نوری یا ناری که مبتنی بر عقیده است، کرامت و حیثیت انسان‌ها را امری اشتدادی می‌گرداند و هر کسی و هر چیزی حتی قانون را در مرتبه‌ای قرار می‌دهد؛ مگر آن‌که قانون به عرضی بودن خود تصریح داشته باشد. عقیدهٔ قوی قلبی اگر بر پایه‌های درست معرفتی بنا شده باشد، مانع از هرگونه انحراف می‌شود و بازدارنده‌ای مهم و محکم در ارتکاب جرم و گناه است و انسان را افزون بر سلامت، به سعادت می‌رساند. فصل طینی و نطق آدمی که با علم و اندیشه ارزش می‌گیرد، تنها سلامت نسبی را با خود دارد و نمی‌تواند به‌طور کلی مانع از قانون‌شکنی، ارتکاب گناه و جرم شود. نادیده‌گرفتن عقیده، حرکت بشر را عرْضی می‌نماید و حرکت عرضی فاقد حرکت طولی و معنویت و عاری از عقیده و معرفت، خستگی‌زا و کسل‌کننده و خودگریز خواهد بود.

عصمت قانون ولایی

خط ۱۷ : عصمت، امری موهبتی است که خداوند به برگزیدگان خاص خود می‌دهد. عصمت اعطایی به چهارده معصوم علیهم‌السلام ، اعتقاد ناب و امتیاز شیعه است که به آن اهتمام فراوان دارد و شیعه به آن شیعه می‌شود.

(۱۱۲)

تلاش برای ایجاد تزلزل در این اعتقاد، سیاست مستمر دشمنان خداست تا با اغفال افراد جامعه در این زمینه، طرح هدایت ولایت را منزوی و دین را مندرس سازند.

پيش نويس كتاب قانون – جلد يكم – قانون ولايت.

مطالب مرتبط