ذکر تهليل، برای نفی خواطر بسیار مفید است و خاطرههای ناموزون، مشکوک، شیطانی و وساوس فکری را از صفحهٔ ذهن و دل میزداید و مانع آلودهشدن باطن میگردد……
در اذکار عام و محبی، بعد از صلوات، ذکر تهلیل میآید. تهلیل، نخستین ذکر توحیدی برای محبان میباشد که بعد از ذکر ولایی صلوات، قرار میگیرد.
گفتیم ذکرها به طور عمده یا محبوبی است و یا محبی. ذکرهای محبوبی، همراه با رؤیت نفس، ذات و حقیقت بوده و ایجابی میباشد. بسمله از ذکرهای ایجابی و محبوبی میباشد و ذکرهای سلبی، تمامی ذکرهای محبی است. ذکرهای بدون نقطه و بدون الف و لام در دایرهٔ ذکرهای سلبی و محبی است و ذکرهایی که الف و لام یا نقطه دارد، از ذکرهای ثقیل و سنگین میباشد. توجه شود که الف و لام و نقطه، یک علامت است نه یک حرف که ذکر را سنگین میسازد؛ چنانچه در بسمله آمده است. نقطه چون یک علامت است، حروف مشابه که با نقطه از هم متمایز میشوند، در غرایب، یک حکم دارد.
ذکر تهلیل از ذکرهای محبی است. تهلیل چون ذکر عامی است، شعار اسلام گردیده و پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله از همان ابتدا به آن دعوت نموده است.
«لا إله إلاّ اللّه» ثقیلترین و عالیترین ذکر الهی برای محبان است. اسلام آن را شعار رستگاری و فلاح قرار داده و از همان ابتدا به آن دعوت نموده و فرموده است: «قولوا لا اله إلاّ اللّه تفلحوا»(۱). با توجه به روایت شریف سلسلةالذهب، ولایت از شرایط این ذکر است.
گفتیم «لا إله إلاّ اللّه» سنگینترین و گرانترین ذکرها میباشد. سنگینی آن چنان سهمگین است که حتی زبان برای گفتن زیاد آن به مشکل و لکنت میافتد و زبان به گفتن آن نمیچرخد.
«لا» برای نفی است و جلال دارد و «إله» اسم جمال است. این ذکر ترکیب جلال و جمال را داراست. از ذکرهای بدون نقطه و بدون الف و لام میباشد.
تهلیل، اصل در اسمای الهی و کلمهٔ توحید برای محبان میباشد؛ چنانچه بسمله، کلمهٔ تام توحیدی و اصل در آنها برای محبوبان است. تهلیل، ذکر عالم ناسوت است. این ذکر، بیانگر توحید سلبی میباشد و وقف بر «لا اله» نیز ممنوع میباشد و نمیتوان با گفتن آن، تنفس داشت. توحید ایجابی و استفاده از «اللّه» تنها شایستهٔ محبوبان میباشد؛ زیرا آنان غیر نمیبینند و تنها ایجاب مشاهده میکنند. محبان وقتی به ناسوت میآیند، نخست سینهٔ مادر خود را مییابند و با «غیر» درگیر میشوند، از اینرو، ذکر آنان با نفی شروع میشود تا نفی غیر کند. سیر محبوبان چون از بالا میباشد، چشم آنان بر حقتعالی میافتد و از خداوند پر میشود و هرچه میبیند، به گمانش که اوست. محبان چون همه غیر میبینند تا نفی آنان درست نشود، نمیتوانند به اثبات رو آورند.
تهلیل، از اذکاری است که باید به زبان آید؛ چنانچه پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله بر گفتن آن، دعوت مینمودهاند و کلمهٔ شهادت میباشد. تأکید بر گفتن لفظی آن، برای این است که کمتر کسی میتواند به محتوای بلند آن توجه نماید. شروع آن با نفی است تا بتوان به این بلندا رسید؛ برخلاف بسمله که آوردن یک بار آن، سیر هستی و پدیدههای آن را لازم دارد؛ چنانکه تا حدودی در جلد دوم «تفسیر هدی» از آن سخن گفتهایم؛ تفسیری که نشر آن با سنگاندازی بدخواهان و مانعان روبهرو شده است؛ چنانکه احتمال میرود این کتاب نیز از بدخواهی آنان ایمن نباشد. همچنین است ذکر تنزیهی «سبحاناللّه» که لحاظ غیر در آن نمیباشد و ایجابی است.
تهلیل چون دارای نفی است، ذکری ناسوتی است؛ اما کسیکه با ذکر ارتقا بگیرد و تا قلههای بلند معنوی اوج یابد، خود را از سلبِ غیر رها میسازد و در آن بلندیها، ذکری نیست که نفی و سلب به آن وارد شده باشد.
تهلیل، ذکر ترکیبی است که ذکری بسیط ـ حتی «اللّه» که به گونهٔ اضافی ترکیبی با ادات استثنا آمده است ـ از آن بیرون نمیآید. محبی که به ناسوت گراییده و شیرینترین چیز برای او همین ناسوت، بهویژه شیر مادرش میباشد، چگونه میتواند این بارِ منفی را از خود دور کند و «لا إله إلاّ اللّه» بگوید؛ چنانکه کسانی که فوج فوج با گفتن کلمهٔ توحید به اسلام وارد شدند و «یدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجا»(۲) (= مردم دستهدسته در دین خدا درآیند) حتی چشم پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله را به خود معطوف نمود، تمامی «ینْقَلِبُ عَلَی عَقِبَیهِ»(۳) (= کسی بر دو پشت خود دگرگون میشود) و آیهٔ شریفهٔ زیر را مصداق بخشید:
«إِنَّک لاَ تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَکنَّ اللَّهَ یهْدِی مَنْ یشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ»(۴).
در حقیقت تو هرکه را دوست داری، نمیتوانی راهنمایی کنی؛ لیکن خداست که هرکه را بخواهد، راهنمایی میکند و او به راهیافتگان داناتر است.
اینجا ناسوت است و نمیشود انتظاری دیگر برای آن داشت.
ذکرها یا عملی است و یا نظری. ذکر تهلیل، در گروه ذکرهای نظری است؛ برخلاف «یا حی و یا قیوم» که از اذکار عملیاتی میباشد.
ذکر تهلیل برای قوّت قلب بسیار مفید است. در دفع شرک و نفاق، کارآمدی بسیار بالایی دارد. وسواس را نیز دور میکند.
این ذکرِ هدفمند، با منفی شروع میشود و جزو ذکرهای سلبی است. کسیکه این ذکر را بدون تناسب با باطن خود بگوید، ممکن است از فراز منفی آن بیرون نرود و به ایجاب آن نرسد و منفینگر شود و آسیب و ضرر ببیند؛ بر این پایه، ذکر تهلیل، از ذکرهای بسیار خطرناک میباشد که باید انشایی گفتن آن، زیر نظر مربی کارآزموده باشد.
«لا إله إلاّ اللّه» با آنکه ذکری عام است و با اینکه گفتیم دومین ذکر محبان میباشد، آنان نباید استفادهٔ فراوانی از این ذکر داشته باشند؛ زیرا از اذکار بلاخیز میباشد. اگر سالک محبی از این ذکر بلاخیز استفاده کند، برای نمونه، فرزند وی به زمین میخورد و در جا میمیرد یا مصیبت دیگری به او میرسد. ذکر تهلیل، همهچیز را در خود حلّ و مندک میکند و چیزی را باقی نمیگذارد. بنابراین، آنانکه مستِ مست از بادهٔ حضور حقتعالی نیستند و آگاه و حسابگر میباشند و جگر بلاکشی ندارند و با مشاهدهٔ اثر بلا، ترس، گرهِ تمامی تار و پود آنان را باز میکند، باید به ذکرهایی پایینتر بپردازند؛ ذکرهایی که نه تنها با خوشی منافاتی ندارد، بلکه مددکار آن نیز میشود.
محبوبان الهی نیز از این ذکر ارتزاق دارند و ذکر قلبی آنان به صورت موهبتی میباشد. محبوبانی که از این ذکر استفاده میکنند، دارایی خود را از دست میدهند. تهلیل، ذکر اولیای محبوبی و ذکر سرور شهیدان، امام حسین علیهالسلام میباشد؛ ذکری که کربلا را آفرید! از این ذکر و نیز دیگر ذکرهای محبوبی، باید به اندازه استفاده کرد؛ وگرنه استفادهٔ فراوان آن به گونهٔ انشایی، مناسب نیست؛ چنانچه این ذکر در متن نماز، یک بار در تشهد آمده است؛ آن هم دارای عطف میباشد و شهادت به عبودیت و رسالت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به آن عطف شده است؛ وگرنه شهادت به توحید اگر به تنهایی آمده بود، نمازگزار و داشتههای او را در کورهٔ انواع بلاها ذوب میساخت. کسیکه تهلیل میگوید، باید امتحان آن را پس بدهد و با بلاکشی و خرید ناز حقتعالی در چهرهٔ تحمل بر بلاهایی که به او میرسد، ثابت نماید که خدا خداست و وجود، منحصر در اوست!
از کودکی خویش به یاد دارم که ذکر خاص پدرم تهلیل بود. شبها که پدرم در خواب بود و من بیدار بودم، وی در خواب خویش، ذکر تهلیل داشت. «لا إله إلاّ اللّه» با باطن پدرم عجین شده بود و البته باید عمری را با این ذکر گذرانده باشد تا به این مقام رسیده باشد. در آن زمانه، وقتی این ذکر را از پدرم میشنیدم، مسحور میشدم. این ذکر باطنی را در بسیاری از کسانیکه یل میدان معرفت و آسمانهٔ آن بودند، ندیدم.
با ذکر تهلیل، میشود حلالزاده بودن خود را بررسید. کسیکه این ذکر را برای چند ماه بگوید و با آن محشور باشد، چنانچه حقتعالی را بعد از آن بپذیرد، حلالزاده میباشد و اگر این ذکر، بر ریشهٔ فاسدی که دارد فشار آورد و عکس و خلاف ذکری را که دارد، در خود بیابد و به انکار خداوند مبتلا گردد، دارای مشکل نطفه میباشد و همین مشکل، وی را در بند فراز منفی این ذکر، زندانی میکند. چنین کسی نباید به حوزهٔ فقه و مرجعیت وارد شود؛ زیرا یکی از شرایط جواز تقلید، حلالزاده بودن میباشد. این تِست، ویژهٔ ذکر تهلیل است و نمیتوان آن را با دیگر اذکار، حتی با ذکرهای سنگینی همچون بسمله به دست آورد.
مهمترین اثر و خاصیت ذکر «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ»، تأثیرگذاری آن بر باطن و تهذیب نفس و پالایش دل و مراتب برتر آن ـ یعنی عقل، قلب و روح ـ میباشد. توضیح اینکه: انسان در مرحلهٔ نفس در پی شهوات است، در مرتبهٔ عقل، پیجوی اندیشه و خرد میگردد و در مقام قلب، به معرفت بار مییابد و در مقام روح ـ که دل حقیقی میباشد ـ به عشق پاک و خالص و به ولایت میرسد. نفس آدمی با ابزار و آلت، کارپردازی دارد و عشق نیاز به ابزار ندارد. رابطهٔ زن و شوهری که در مقام نفسانی هستند، بر محور مجامعت و مواقعه است؛ برخلاف رابطهٔ پدر و مادر با فرزند یا استاد با شاگرد که بر اساس محبت قلبی و عشق نازل است و به آلت نیاز ندارد. عشق عالی نیز با خداوند و اولیای او میباشد که هیچگونه ابزاری نمیخواهد. ذکر تهلیل، بر تمامی این مراتب باطنی کارآمد است و قوت قلب و غذای روح میباشد. ذکر «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّه» در فضای غبارآلود ناسوت ـ که بسیاری از کدورتها درهمپیچیده و رها شده است و ممکن است هر کسی را هدف قرار دهد ـ سوخت لازم برای پرواز و بر شدن به سوی عوالم دیگر را به فرد میدهد و باطن او را موزون و مرتب میکند و صفای باطن و خلوص نیت میآورد.
این ذکر، برای نفی خواطر بسیار مفید است و خاطرههای ناموزون، مشکوک، شیطانی و وساوس فکری را از صفحهٔ ذهن و دل میزداید و مانع آلودهشدن باطن میگردد. ذکر «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ» تمامی آنچه را که سبب گندیگی دل میگردد و رسوبات قلب را میزداید و بوهای نامطبوع، بهویژه خواطر آلوده را، به حسب استعداد ذکرپرداز، از دل میگیرد. این ذکر، قوت قلب و خوراک دل میشود. دل عاشق، این ذکر را میخورد و قلب از آن قوّت مییابد.
ذکر تهلیل، خاصیت مهم دیگری نیز دارد و آن اینکه برای تقویت اراده مفید است. کسیکه از ضعف اراده رنج میبرد، ارادهٔ وی برای انجام کارهای لازم همراهی نمیکند ـ و به همین سبب، حال و حوصله و توان کارپردازی را از دست داده است ـ با مداومت بر این ذکر، ارادهای قوی مییابد؛ همانطور که خوردن آب قند، فشار کسی را که افتاده است، نرمال میکند.
این ذکر برای رفع غمومِ حاصل از بلایا یا ناکام شدن در آرزوها و هوسهای نفسانی، کارآمد است.
با این ذکر میتوان بر انواع وسوسهها، شکوک و توهمها غلبه کرد.
ذکر «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّه» از اذکاری است که ذکر خفی است و میتوان آن را بهگونهای آورد که ظهوری نداشته باشد.
اما مهمتر از همهٔ این آثار، ذکر تهلیل موجب توجه و عنایت ویژهٔ خداوند به ذکرپرداز میشود و اقتدارِ الهام، انکشاف، رؤیت، معاینه، معارفه، کرامت، سعهٔ نفس، انکشاف روح و وحی را در پی دارد و فرد را از معلمان ظاهری بینیاز میسازد و به مدرسهٔ حقتعالی ورود میدهد. محبان با این ذکر، میتوانند به محبوبان ملحق شوند و به صورت مستقیم، از حقتعالی تعلیم و هدایت گیرند.
ذکر «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّه» به فرد توان بازدارندگی از ارتکاب معصیت را میدهد. کسیکه به گناهی خاص آلوده است و نمیتواند بر نفس سرکش خود در این زمینه غلبه کند و آن را مهار سازد، با ذکر تهلیل، این قدرت را دارد که شحّ و طمع نفس را بگیرد و رفتهرفته، نفس را برای دوری از گناه آماده سازد.
ذکر تهلیل، طلسم است و هم در مرتبهٔ نفس و باطن و هم در خارج و واقعیتهای ظاهری، خطشکن میباشد. بنابراین، افزون بر تأثیرهایی که بر نفس و باطن آدمی دارد، در انجام کارهای ظاهری و خارج از نفس نیز کارآمد است. برای نمونه، از آثار ذکر تهلیل این است که فردِ دربند و زندانی، میتواند با مصرف این ذکر، طریقی برای رهایی خود بیابد و دیوارهٔ زندان را با آن بشکافد. همچنین تهلیل از اذکاری است که خصم ظالم، معاند و ملحد را در هم میشکند و میتوان با آن، از بدخواهیهای وی رهایی یافت. سومین خاصیت ظاهری (امور خارجی) ذکر «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّه» این است که میتوان با آن، بر گرفتاریهای ناسوتی غلبه کرد و در ادای قرض، برطرف کردن بلا و مصیبت، از آن مدد جست.
بهتر است این ذکر را در سجده یا به عنوان تعقیبات نماز آورد. بهتر است آن را در سجده در قالب یکی از دو ذکر زیر آورد:
الف: «لا إله إلاّ اللّه حقّا حقّا، لا إله إلاّ اللّه إیمانا وتصدیقا، لا إله إلاّ اللّه عبودیةً ورقّا، سجدت لک یا ربّ تعبّدا ورِقّا لا مُستَنکفا ولا مستکبرا، بل أنا عبدک الذلیل المِسکین المستکین»(۵).
ب : «لا إله إلاّ اللّه وحدَه وحدَه وحدَه. وحده فی ذاته، وحده فی صفاته، وحده فی أفعالِه، اَنجَز وعدَه ونصرَ عبدَه».
ذکر «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّه» در میان اذکار، از اذکار ضروری و دایمی و اوّلی است که باید آن را هر روز در بستههای مشخص، مصرف نمود. استفاده از این ذکر، همانند استفادهٔ متناسب از غذاهای اصلی (همانند گوشت، نان، آب، برنج و نمک) در سبد تغذیهٔ روزانه است، نه غذاهای فرعی. ذکرهای اوّلی را باید همیشه داشت و ترک آنها سبب آسیب و نابسامانی میشود. ذکر حوقله و استغفار نیز از اذکار اوّلی میباشد.
کسیکه ذکر «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّه» را ترک کند، به کدورت دل، وسواس، قساوت، غفلت و تمایل به معصیت مبتلا میشود.
۱- مناقب آل ابیطالب، ج ۱، ص ۵۱٫
۲- نصر / ۲٫
۳- بقره / ۱۴۳٫
۴- قصص / ۵۶٫
۵- شیخ صدوق، الأمالی، ص ۷۴۲٫
براي مطالعه بيشتر به لينك زير صفحه ۲۲۷ مراجعه نماييد: