ناسوت لحظههایی دارد که به فرد بدون هیچ گونه بازرسی اجازهٔ عبور داده میشود؛ آن هم عبوری که ناز وی را میکشند و او را به عشقبازی میخوانند و به عکس، برخی از لحظههای ناسوت نیز هست که هیچ خاصیتی ندارد و در آن لحظه هر عبادت، ذکر ـ هرچند فراوان باشد ـ و ریاضت ـ هرچند سخت باشد ـ مانند وارد کردن رمز اشتباه است که هیچ دری را نمیگشاید….
هم از نظر جامعهشناسی برای آنان که میخواهند پستها و مشاغل کلیدی را در دست بگیرند و هم از نظر روانشناختی برای آنان که میخواهند تحول بزرگ و بنیادین در زندگی خود داشته باشند اغتنام فرصتها بسیار حایز اهمیت است و چنانچه کسی برخی از فرصتها را از دست بدهد برای همیشه در زندگی خود عقب نگاه داشته میشود و دیگر زمان جبران برای او دست نخواهد داد. بعضی زمانها برای سالک زمان عبور و وقت گذر است و میتواند مسافت بسیار طولانی را در لحظهای بپیماید وگرنه گاه میشود که پشت درهای بسته خواهد ماند و دیگر نقب و نفوذی برای ورود به ساحت قدسی ربوبیات برای او پیش نخواهد آمد؛ چرا که عنایتی را که باید از آن استفاده میکرد از دست داده است. این گونه پیشامدها تنها در یک لحظه پیش میآید و نه بیشتر و از دست دادن این یک لحظه، عقبماندگی از کاروان عشاق را در پی دارد. بر جاماندنی که سبب از دست رفتن عنایتهای الهی میگردد. فرصتی که اگر از دست رود و در آن کاری را که باید انجام گیرد نتوان تشخیص داد و آن را نیاورد ضایعه و ثلمهای به سالک وارد میآورد که دیگر برای او ترمیم نمیگردد و برای تقریب بحث به ذهن میتوان آن را به جا ماندن از قافلهٔ سالار شهیدان کربلا صلیاللهعلیهوآله مثال زد. لحظهای که درهای آسمان به روی آدمی باز است و میتوان در آن معراجی بیانتها داشت و تا بلندیهای ملکوت اوج گرفت. لحظههای ناسوتی چنین است. به عکس، برخی از لحظههای ناسوت نیز هست که هیچ خاصیتی ندارد و در آن لحظه هر عبادت، ذکر ـ هرچند فراوان باشد ـ و ریاضت ـ هرچند سخت باشد ـ مانند وارد کردن رمز اشتباه است که هیچ دری را نمیگشاید. باید فرصتشناسی داشت؛ چرا که ناسوت لحظههایی دارد که به فرد بدون هیچ گونه بازرسی اجازهٔ عبور داده میشود؛ آن هم عبوری که ناز وی را میکشند و او را به عشقبازی میخوانند. برای نمونه، یک «آه» در چنین لحظههایی خیرها نصیب انسان میکند؛ چرا که «آه» از اسمای بزرگ الهی و کیمیایی است. پیش از این نیز گفتیم که سلوک به پرکاری نیست، بلکه به انجام دادن مهمترین کارهاست. کارهایی که زحمتی اندک دارد و خیری فراوان. یکی از امور بسیار مهم برای سالک، شناخت چنین موقعیتهایی است. گاه خداوند زمینهٔ خدمت به یکی از اولیای خود را برای سالک فراهم میآورد که وی اگر آن را از دست ندهد به سالهای نوری مسافت طی کرده و حجابها را خرق کرده است، ولی از دست دادن چنین فرصتی، او را به فروترین مرکز ثقل ناسوت هبوط میدهد. باید به جای پر کاری فنون سیر و سلوک را دانست و به جای پرداختن به کارهای مهم، مهمترین کارها را آورد و به جای آن که مهمترین کارها را فراوان آورد به شکار لحظهها پرداخت و مهمترین کار را در بهترین لحظهها انجام داد. تحصیل نیز چنین است و هر کسی باید در مدتی کوتاه شاگردی در نزد بهترین استاد، خود را به اجتهاد، استنباط، نوآوری و خلاقیت برساند و همواره در تقلید از استاد و خوردن نان گدایی گزارههای علمی بر سر سفرهٔ دیگری نباشد.
شناخت معبرهایی که راه به ساحت قدسی حق تعالی دارد بسیار مهم است وگرنه سالک در میدان مین ناسوت گرفتار میشود و پای رفتنِ خود را از دست میدهد. معبرهایی که هم کوتاه باشد و هم کمخطر و موفقیت و پیروزی آن تضمین شده است؛ همانطور که باب ورود به ایمان، حضرت امیرمؤمنان علیهالسلام است و بدون ولایت آن حضرت، عملی پذیرفته نیست، سیر و سلوک نیز راه مخصوص خود را دارد و کسی نمیتواند از دیوار به دژ مستحکم آن وارد شود. سالک باید راه گذر و لحظهٔ عبور را بیابد که برخی لحظهها گویی خداوند بار عام دارد و هر کسی را به حضور میپذیرد، ولی باید مکان و زمان آن را شناخت و از هر جایی و در هر زمانی نمیتوان وارد شد. شهر هزار دروازهٔ سلوک مانند کلان شهرهای جهان میماند که اگر کسی به خیابان یا بلواری به اشتباه وارد شود یا مسیر وی بسیار طولانی میگردد و یا در آن سرگردان میماند.
در عرفان، وقتشناسی بسیار حایز اهمیت است. معروف است که میگویند: «العارف ابن الوقت». کسی که وقتشناس است و فرصتها را غنیمت میداند ابن الوقت است نه آن که فردی فرصتطلب است. ناسوت چنین است که به لحظهای خیری نصیب کسی میشود و به لحظهای دور میگردد. یک لحظه میتواند سرنوشت یک عمر انسان را در هم بپیچد یا از هم گسیخته سازد. در روایت است: «ان للّه فی أیام دهرکم نفحات، ألا فترصّدوا لها»(۱). نظام ناسوت چنین نیست که همواره و به صورت دایمی بارش خیرات داشته باشد و باید با توجه به روایت نقل شده، در کمین لحظاتی بود که خیر بارش میگیرد.
در هر حال سالک باید در پرتو نوری که خداوند به او عطا میکند و حکمتی که به او میبخشد ذوق یافت معبرها و شمّ آن را به دست آورد. البته خداوند برخی از این لحظهها را به صورت دهشی و اعطایی به بعضی از بندگان خاص خود میبخشد. فرصتهای بسیار کوتاهی که میتوان استفادههای فراوانی از آن برد و فرصتی عادی نیست. فرصتهای عادی هرچند طولانی باشد استفادههای معمولی دارد.
- عوالی اللئالی، ابن أبی جمهور احسائی، ج ۱، ص ۲۹۶٫