احکام شادمانههای: رقص، کف زدن، سوت و بشکن، تبیین فقه رقص و احکام شادمانی بانوان، و مسایل مرتبط با نگاه و رؤیت حجم بدن زنان
شناسنامه
سرشناسه | : | نکونام، محمدرضا، ۱۳۲۷ - |
عنوان و نام پديدآور | : | پژوهشی نو در احکام: رقص، کف زدن، سوت و بشکن …/محمدرضا نکونام. |
مشخصات نشر | : | اسلام شهر: انتشارات صبح فردا، ۱۳۹۳. |
مشخصات ظاهری | : | ۲۷۵ ص. |
شابک | : | ۱۵۰۰۰۰ ریال:۹۷۸-۶۰۰-۷۳۴۷-۸۲-۹ |
وضعیت فهرست نویسی | : | فیپا |
یادداشت | : | کتابنامه به صورت زیرنویس. |
موضوع | : | رقص (فقه) |
موضوع | : | رقص — جنبههای مذهبی — اسلام |
موضوع | : | اسلام و موسیقی |
رده بندی کنگره | : | BP۱۹۴/۶/ن۸پ۴ ۱۳۹۳ |
رده بندی دیویی | : | ۲۹۷/۳۷۴ |
شماره کتابشناسی ملی | : | ۳۶۲۴۶۸۴ |
(۴)
فهرست مطالب
پیشگفتار··· ۱۳
فصل یکم: رقص و حرکات موزون
موضوعشناسی رقص··· ۱۹
معناشناسی رقص··· ۱۹
گستردگی رقص··· ۲۰
اقسام رقص··· ۲۳
رقصِ طبیعی آزادی ۲۵
رقص از نظرگاه روایات··· ۳۱
ردیف یکم: روایات مذمت رقص··· ۳۳
رقص زفن بر گِرد گوسالهٔ سامری ۳۳
رقص شیطانی ۳۶
روایت سکونی ۴۰
ردیف دوم: روایات جواز رقص··· ۴۱
رقص در مجلس عروسی ۴۱
رقص شیدایی عشق··· ۴۵
(۵)
رقصهای لازم··· ۴۸
عقدههای درونی ۴۸
رقصهای حرام··· ۴۹
یکم و دوم: رقصهای مختلط، هیجانزا…··· ۵۰
رقص و سماع درویشی ۵۰
سوم: اشاعهٔ فحشا··· ۵۳
چهارم: رقصهای ویژه و نمادِ اهل معصیت··· ۵۶
پنجم افراط در رقص و لهو··· ۵۸
اصل اولی در رقص··· ۵۹
رقص برای محارم··· ۶۴
داشتن چشم و دل سیر و نداشتن عقده و حسرتِ کمبود··· ۶۵
شریعتمحوری در استفاده از حلالها··· ۶۷
رقص از دیدگاه فقیهان··· ۶۹
باطل لَغْوی و لهو··· ۷۱
رتبهبندی باطلها و گناهان··· ۷۳
تفاوت مرتبهٔ افراد در غایت مقصود··· ۷۵
فاعل علمی و شوقی (عملی)··· ۷۶
معرفت محتوایی و کردار قالبی ۷۸
حرمت ترویج باطل و خشونت··· ۷۹
حرمت احیای نمادهای باطل··· ۸۲
لغو باطل و لهو··· ۸۲
سنخیت مراتب مکلفان با حکم شرعی ۸۴
افراط در لغوگرایی ۸۶
(۶)
افراط در رقص لهوی ۹۰
لهو حرام شکار حیوان··· ۹۳
حکایات لهو··· ۹۶
ضرورت پرهیز از افراط و تفریط در رقص و شادمانی ۱۰۱
«لهو و شادمانی» از دیدگاه شیخ انصاری رحمهالله ··· ۱۰۴
حرمت مطلق بازی ۱۰۸
بازی؛ دوای متکبر مغرور··· ۱۰۹
حرمت مقید لهو، نه مطلق··· ۱۰۹
توجه به حیث موجود در روایات··· ۱۱۱
توجه به اقران لهو··· ۱۱۳
دخالت نداشتن شهوت در لهو··· ۱۱۷
نقد نظرگاه شیخ رحمهالله در حرمت لهو بطری و شادمانی ۱۱۹
لَعِب و بازی ۱۲۴
لعب از دیدگاه قرآن کریم··· ۱۲۵
بازی منافقانه و فراگیر··· ۱۲۶
بازی شکاکانه··· ۱۲۸
بازی کودکانه··· ۱۲۹
بازی کودکی و لهو بزرگی ۱۳۱
بازی؛ خمیرهٔ ناسوت··· ۱۳۲
بازی با دین··· ۱۳۲
بازی با شعایر دینی ۱۳۳
تفاوت میان بازی و بازیگری ۱۳۳
نتیجهٔ بحث··· ۱۳۴
(۷)
لعب از نظرگاه روایات··· ۱۳۵
تخلیهٔ انرژی کودکانه··· ۱۳۵
بازی و خنده با کودک ۱۳۵
صاحبان روح قدسی ۱۴۱
کبوتربازی ۱۴۳
مهندسی طنز و شوخی ۱۴۴
کامیابی و ملاعبه با همسر··· ۱۴۵
آموزش مسایل جنسی ۱۴۸
همبازی مرد··· ۱۵۰
بازی با همسر؛ میدان رزم زن··· ۱۵۱
جفای نداشتن بازی ۱۵۲
عمر مفید، عمر ضایع··· ۱۵۴
حرفهایهای همیشه سرگرم··· ۱۵۶
اشتغال به حق··· ۱۵۷
بندهٔ همنفسِ حق تعالی ۱۵۷
نتیجهٔ بحث··· ۱۵۹
نمونههایی از فتاوای حرمت رقص··· ۱۶۰
تغییر عوارض و تأثیر بر موضوع رقص··· ۱۶۳
رقص و فتوای جواز··· ۱۷۴
فصل دوم: نگاه به رقص زنان
نگاه به زنان··· ۱۷۹
نگاه از نظرگاه قرآن کریم··· ۱۷۹
(۸)
نگاه آرام و خُمار··· ۱۸۱
زنای چشم··· ۱۸۳
بررسی روایات نگاه··· ۱۸۴
اهمیت نگاه نخست و نگاه ارادی ۱۸۵
نگاه نخست و ارادهٔ فساد··· ۱۸۶
نگاه برای کسب آگاهی و قضاوت··· ۱۸۷
دوری از نگاه بیمار و طمعآلود··· ۱۸۸
رابطهٔ نگاه و حرمت و کرامت انسانی ۱۸۸
تجاوز در نگاه··· ۱۸۹
مراعات عرف محل و تناسبها··· ۱۹۲
احترام به عادتهای منطقهای در نگاه و پوشش··· ۱۹۳
نگاه به زینتهای آشکار··· ۱۹۴
نگاه به پاها تا مچ··· ۱۹۵
نگاه به پشت زنان··· ۱۹۶
تحلیل نگاه از پشت··· ۱۹۷
جداسازی جنسیتی ۲۰۰
آزاد منشی در پرتو آگاهیبخشی ۲۰۰
بررسی یکی از دیدگاههای فقهی ۲۰۲
مستحسن نبودن پوشیه··· ۲۰۵
تربیت جنسی کودکان··· ۲۰۶
پیآمد توجه به ملاکهای حکم نگاه··· ۲۰۸
نقش نگاههای دوران کودکی در دوری از گناهان··· ۲۰۹
دست دادن با نامحرم··· ۲۱۲
(۹)
نگاه به حجم بدن زن··· ۲۱۵
پوشش شیشهای، نازک و بدننما··· ۲۱۶
تفاوت پوشش اسلامی و حجاب متعارف··· ۲۱۸
مستثنیات پوشش··· ۲۲۵
زینت زنان··· ۲۲۵
چهره؛ زبان بدن··· ۲۲۶
ناپسندی و فریبنمایی نقاب··· ۲۲۷
جهت فسادانگیزی قابلی پوشیه··· ۲۲۷
ناپسندی پوشش افراطی ۲۲۸
پوشش حجم بدن در فقه··· ۲۳۰
مواردی از رؤیت حجم بدن در روایات··· ۲۳۲
لزوم پوشش ظاهر··· ۲۳۵
رابطهٔ نگاه سالم و حورالعین··· ۲۳۸
فصل سوم: کف، سوت، بشکن و ابراز شادمانی
کف، سوت و بشکن··· ۲۴۳
فطری بودن احکام دینی ۲۴۳
کف و سوت زدن از نگاه قرآن کریم··· ۲۴۶
صوت و کف زدن براندازانه··· ۲۴۹
ضرورت مهندسی کامیابی، سرگرمیها و ابراز شادمانی ۲۵۳
عصبیت جاهلانه و دوری بیشتر از حقیقت··· ۲۵۵
شهادت و غربت··· ۲۵۷
هنر؛ آوردگاه رزم ولایی ۲۵۹
(۱۰)
چهرهنگاری و تصویرسازی از پیشوایان معصوم علیهمالسلام ··· ۲۵۹
صنعت اسباببازی و مجسمهسازی ۲۶۰
پیآمد خفقان صوتی و حرکتی کودک ۲۶۲
ضرورت رعایت تناسبها··· ۲۶۴
رعایت تناسب در توجه به هدف عالی آفرینش··· ۲۶۷
شریعت سهل، ساده و عشقمحور··· ۲۷۱
* * *
(۱۱)
(۱۲)
پیشگفتار
رقص حرکتی موزون، با چرخ و چینهای منظم و برآمده از «وجد» و «خوشی» بسیار است. نماز، نمونهای از رقص معنوی مشروع است که با حرکات منظم و ریتمی که دارد، وجد حاصل از بندگی حقتعالی را ظهور میدهد. حرکت میتواند از اضطراب و ناخوشی نیز حاصل شود، ولی حرکت فرد مضطرب و مبتلا به تنیدگی، نظم و ریتم ندارد.
کتاب حاضر بر آن است تا با ژرفپژوهی در منابع فقهی و روانشناسی مورد نیاز، حکم شرعی رقص، کف زدن، صوت و بشکن را تبیین نماید. این کتاب، موضوع رقص را به بحث گذاشته و ملاک و معیار حکمِ آنها را برمیرسد و از حکمتها و نیز گزارههای رقصدرمانی و نشاطدرمانی به تناسب، مطالبی را آورده تا بررسی همهجانبهٔ دادههای رقص، پایکوبی و دستافشانی، بهویژه روانشناسی و جامعهشناسی آن، کمال یابد.
مراد ما از «فقه»، معنای رایج و مصطلح آن نیست که بدون توجه به موضوع و ملاک، به شناخت حکم منحصر شده است؛ بلکه مراد فقهی
(۱۳)
است که با شناخت موضوع و ملاک به ارایهٔ حکم میپردازد. از این رو، اهتمام به موضوعشناسی در فقه، اقتضای آن را دارد که علوم عقلی، جامعهشناسی و روانشناسی مورد نیاز در این حوزه، به خدمت فقه درآید. در عصر حاضر، باید به حقوق و فقه به عنوان دانشی پیشتاز، اهتمام داده شود و نظام حقوقی مبتنی بر باورهای شیعی پایهگذاری گردد و نیز حکومت اسلامی در چهرهٔ حکومت فلسفهٔ اجتماعی ـ اعتمادی نمود پیدا کند؛ نه حکومت انضباطی.
فقه باید در تمامی حوزهها، از مهجوریت تحمیلی و برآمده از رویکرد جمودگرایانه بیرون آید و به بستر آزادمنشانهٔ خود ـ که فهم تمامی گزارههای دینی علمی و ترسیم زندگی اقتصادی و اعتدالی است ـ بازگردد. فقه به معنای درک غرض گفتهپرداز است و نیازمند زبانشناسی گزارههای فقهی، بلکه زبان تمامی گزارههای دین میباشد، تا فقیه در دینشناسی یکسویهنگر، گرفتار نیاید؛ زیرا فهم غرض گفتهپرداز، با شناخت کامل نظام معرفتی وی به دست میآید، نه صرف خبر یافتن و آگاهی از برخی گفتههای وی و تحلیل یکجانبهٔ آن یا دریافت معنای واژگانی، بدون توجه به مراد اصلی و غرض گفتهپرداز.
فقه، دانشی است پر از گزارههایی که الزامات سخن و مفاهیم کنایی پنهان و تعریضات در آن، بیش از معانی منطوق آن است و شارع، غرضهای خود را در گزارههای فقهی گفته شده، پنهان ساخته است و نیازمند کشف و استنباط دقیق میباشد و ظاهرگرایی بر معنای واژگانی الفاظ، فقیهِ ادعایی را از مقصود بازمیدارد. فقیه حقیقی کسی است که به
(۱۴)
آن مقاصد که غرض مولاست دست پیدا کند و این مهم، بدون دریافت موضوع، ملاک و نیز رسیدن به منظومهٔ معرفتی شارع قدسی، ممکن نمیشود.
اگر حکومتی مبتنی بر فقه ظاهرگرا ارایه شود، به گنگ ساختن و کور نمودن دین و ناکارآمد ساختن شریعت منتهی میشود؛ در حالیکه فقه، مهمترین چهرهٔ دین است که حقوق بر آن مبتنی میباشد و چارچوب زندگی مردم را ترسیم مینماید.
استفادهٔ کلیشهای و ظاهرگرایانه از فقه، در زمانی که جامعه بر محتوای فقه و ارزشها و دادههای آن اداره میشود، به پدید آمدن جریان اجتماعی ضد فقهی میانجامد؛ همانطور که صفویان حرکت اجتماعی خود را بر پایهٔ کلیشههای درویشی بنیان نهادند و در نهایت، چون پشتوانهٔ علمی نداشتند و نیز پشتوانهٔ مردمی خود را از دست دادند و بیکفایت شدند، انقراض یافتند و امروزه جریان درویشی چنان افول کرده که یا همراه بیگانه شده است یا انسانی سادهاندیش و سطحیگرا که دل به معنویتگرایی بدون عمق خوش کرده است.
فقه اگر بر پایهٔ موضوعشناسی و ملاکیابی مطرح شود، تقلیدگرایی بدون دلیل ـ که با روحیهٔ عافیتطلبی و سهلانگاری سازگار است ـ از آن برداشته میشود و تحقیقگرایی تلاشمحور، با استفراغ وسع در هر مسألهای، جایگزین آن میگردد و میتواند به توجیه بسیاری از گزارههای دینی و بیان استدلال یا دستکم تبیین حکمتهای آن بپردازد. حقوقِ مبتنی بر چنین فقهی است که میتواند به مباحثه و مناظره با حقوق لیبرال
(۱۵)
دموکراسی و فلسفههای سکولاری بنشیند؛ چرا که سازمان ملل و دولتها با فقه و حقوق اداره میشود، نه با فلسفه یا عرفان؛ این موضوع، اهمیت فقه را در نظام زندگی بشر میرساند.
گاه حمله به فقه، حمله به نحوهٔ رویکرد فقیهان با گزارههای دینی است که به مغالطه، در هیأت حمله به فقه تبلیغ میشود؛ وگرنه دنیا با علم ـ اگر علم باشد ـ هیچ مخالفتی ندارد؛ بهویژه فقه شیعه که ادعای تأمین سلامت دنیا و سعادت آخرت را دارد. جهان علمی امروز، از هر دانشی که بتواند مقام علمی خود را تبیین کند و به زبان علمی روز، دیالوگ داشته باشد، استقبال میکند و علم را در هیچ مقامی مطرود نمیگذارد؛ ولی علم نیازمند تبیین تکنیکهای آن با زبان معیار و به صورت روشمند است تا پذیرفته شود. هرجا علمی مورد هجوم است، هجمه به روشهای تحقیق و ارایهٔ آن است، نه به اصل علم؛ البته اگر در علم، اصالت داشته باشد.
این کتاب به پشتوانهٔ آگاهی کامل از دانش رقص و با اجتهاد فقهی و تخصص جامعهشناسانه، روانشناختی و فلسفیای که دارد، بسیاری از مشاجرات و مناقشاتی را که در این راستا مطرح است، با رویکردی منصفانه تبیین میسازد. افزون بر این، کتاب دیگری با نام «فقه صفا و نشاط» داریم، که فلسفهٔ هنر، سرگرمیها و مسایل نشاطانگیز را در شکلهای متنوعی که دارد، برمیرسد.
وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
(۱۶)