نگاهی به تاریخ موسیقی اعراب و خلفای جور و جبهه باطل و سیر تاریخی مواجهه اندیشمندان ایرانی و فقیهان شیعی به موسیقی
شناسنامه
سرشناسه | : | نکونام، محمدرضا، ۱۳۲۷ - |
عنوان و نام پديدآور | : | تاریخ تحلیلی موسیقی در اسلام: نگاهی به تاریخ موسیقی اعراب…/ محمدرضا نکونام. |
مشخصات نشر | : | تهران: صبح فردا،۱۳۹۳. |
مشخصات ظاهری | : | ۳۰۰ص. |
شابک | : | ۹۷۸-۶۰۰-۷۳۴۷-۱۴-۰ |
وضعیت فهرست نویسی | : | فیپا |
موضوع | : | اسلام و موسیقی |
رده بندی کنگره | : | BP۲۳۲/۸۲/ن۸ت۲ ۱۳۹۳ |
رده بندی دیویی | : | ۲۹۷/۴۸۷۸ |
شماره کتابشناسی ملی | : | ۳۴۴۳۴۹۴ |
(۴)
فهرست مطالب
پیشگفتار
ضرورت شناخت تاریخ موسیقی ۱۶
چگونگی مواجهه دین با موسیقی ۱۸
فصل یکم: موسیقی خلفای جور
اعراب و موسیقی ۲۵
الحان و آهنگهای اعراب··· ۲۶
موسیقی و رویکرد خلفای جور··· ۲۷
موسیقی و امویان··· ۲۸
غناخوانی اعراب··· ۳۱
دولت عباسیان و موسیقی ۳۱
دورههای رویارویی حق و باطل··· ۳۶
میدانداری باطل در سقیفه··· ۳۶
گذرگاه تنگ تاریخ··· ۳۸
ولایت؛ گذرگاه سنجش··· ۳۹
چهرههای باطلِ حقنما··· ۴۰
انقطاع باطل و جایگزینی چهرهها··· ۴۶
(۵)
کودتای سقیفه؛ عبرتآموز زندگی در عصر غیبت··· ۴۹
سیستم ظالمانه و خشن خلفای جور··· ۵۰
حاکمیت زورِ شمشیر و جهلِ بدعتآمیز··· ۵۲
بغض عایشه نسبت به خاندان ولایت··· ۵۳
سیاست مظلومیت قهرمانانه و افشاگرانه··· ۵۵
نقش سادهاندیشی تودهها در حاکمیت باطل··· ۶۰
اتمام حجت··· ۶۲
از مقبولیت مردمی تا رویارویی با خواص هوسمعیار و جاهل··· ۶۳
مظلومیت امام حسن علیهالسلام ··· ۶۵
سیاست خشونت و سرکوب··· ۶۸
ضرورت قیام علیه ظلم سیستماتیک و آشکار··· ۷۱
سلطنت ظالمانه یزید··· ۷۲
کوفیان سست اراده و جابهجایی آرام پیشوایی ۷۴
حفظ قداست کعبه··· ۷۶
عاشورا؛ میدان آشکاری حق و رسوایی چهرههای باطل··· ۷۷
پیروزی حق با افشا شدن اوج پلیدی چهرههای باطل··· ۷۹
صحیفه سجادیه؛ ارایه دهنده معیار مبارزه با چهرههای ۸۱
دام عناوین الهی و بدافزارهای جبهه باطل برای شکار··· ۸۲
جبهه باطل و تزریق سیستماتیک آلودگی به جامعه··· ۸۵
مکتب انتظار··· ۸۶
موجسواری باطل و غیبت و غربت حق··· ۸۷
چیرگی جبهه باطل بر فضای غنا و موسیقی ۸۸
سیطره جبهه باطل بر جهان دانش و نگارش کتاب··· ۸۹
شناخت فضای اندیشاری روایات غنا··· ۹۰
(۶)
صوت موسیقایی قرآن کریم··· ۹۴
دستگاه موسیقایی دعای کمیل··· ۹۸
دستگاه موسیقایی مناجات عارفان··· ۹۹
موسیقی دعای غیبت··· ۱۰۱
موسیقی اذان··· ۱۰۱
موسیقی نماز··· ۱۰۲
موسیقی و رجزهای جنگی صدر اسلام··· ۱۰۶
غنای جبهه باطل··· ۱۰۸
حاکمیت خلفای جور و تغییر فرهنگ جامعه زنان مسلمان··· ۱۲۰
جدایی مقام ثبوت و اثبات غنای زنان··· ۱۲۹
ضرورت شادمانی و نشاط جامعه زنان··· ۱۳۵
حاکمیت خلفای جور و تأثیر آن بر رقص و شادمانی ۱۳۷
رقصهای لازم··· ۱۴۴
عقدههای درونی ۱۴۵
رقصهای حرام··· ۱۴۵
فصل دوم: موسیقی فلسفی و درمانی
موسیقی فلسفی ۱۵۱
تاریخ موسیقیدرمانی ۱۵۴
موسیقینوشتهای فارابی ۱۵۷
نابغه زمان؛ ابنسینا··· ۱۵۸
خواجه طوسی و دوران ویرانگر مغولان··· ۱۶۳
مولوی و دستگاههای ضربی موسیقی ۱۶۵
فخر الدین عراقی ۱۶۸
فرصت الدوله شیرازی ۱۷۰
(۷)
فصل سوم: تاریخ فقه موسیقی
تاریخ فقه موسیقی ۱۷۵
شیخ صدوق رحمهالله ··· ۱۷۵
شیخ مفید رحمهالله ··· ۱۷۶
شیخ طوسی رحمهالله ··· ۱۷۷
ابن ادریس رحمهالله ··· ۱۷۹
محقق حلی رحمهالله ··· ۱۸۲
علامه حلی رحمهالله ··· ۱۸۲
شهید ثانی رحمهالله ··· ۱۸۳
مقدس اردبیلی رحمهالله ··· ۱۸۵
صفویان و گسترش موسیقی درویشی ۱۹۳
شیخ بهایی رحمهالله ··· ۱۹۶
مرحوم محقق سبزواری رحمهالله ··· ۱۹۹
شیخ علی عاملی رحمهالله ··· ۲۰۴
فیض کاشانی رحمهالله ··· ۲۱۱
شیخ حر عاملی رحمهالله ··· ۲۱۵
جناب میرلوحی رحمهالله ··· ۲۱۹
محمّدبن محمّد دارابی رحمهالله ··· ۲۲۰
شیخ یوسف بحرانی رحمهالله ··· ۲۲۲
سید محمّد جواد حسینی عاملی رحمهالله ··· ۲۲۶
شیخ محمّدحسن نجفی رحمهالله ··· ۲۲۷
شیخ انصاری رحمهالله ··· ۲۲۸
مرحوم مامقانی رحمهالله ··· ۲۳۵
(۸)
آقا سید احمد خوانساری رحمهالله ··· ۲۳۷
آیتالله خمینی رحمهالله ··· ۲۳۸
آیتالله سید ابوالقاسم خویی رحمهالله ··· ۲۴۹
آیتالله سید محمّدرضا گلپایگانی رحمهالله ··· ۲۵۲
آیتالله سید شهاب الدین مرعشی نجفی رحمهالله ··· ۲۵۴
ترسیم سختگیرانه از شریعت سهله··· ۲۵۵
موسیقی از عصر پساصفویان تا انقلاب اسلامی ۲۵۶
فصل چهارم: موسیقی نظام ولایی
میدانداری موسیقی ولایی ۲۶۳
صداهای دینستیز جبهه باطل··· ۲۶۵
بدافزار شایعه··· ۲۶۸
قیام خون علیه باطل چیره··· ۲۷۰
غنا و موسیقی و اعتقاد به ظلم سیستماتیک ۲۷۰
حرمت احیای نمادهای باطل، در موسیقی و نمایشهای هنری ۲۷۶
مداحی براندازانه··· ۲۸۰
مداحیهای حرام··· ۲۸۳
پرهیز از افراط در موسیقی ۲۸۳
فرهنگِ موسیقی مبارزه و غنای محبت ولایی ۲۸۶
نیازمندی دین به نظریهپرداز··· ۲۹۰
اجتهاد پیشتاز و اجتهاد عزلتجو··· ۲۹۶
* * *
(۹)
(۱۰)
پیشگفتار
دانش موسیقی از علوم پیچیده امروز است. همانگونه که ارسطو با دقت نظر در روابط گفتاری و نوشتاری مردم، به کشف گزارههای منطقی نایل آمد، ابزار موسیقی و دستگاهها و مقامات آن با مطالعه و اندیشه حکیمان شکل گرفته است. دستگاهها، مقامات و گوشهها، از طبیعت و لهجهها به دست آمده و با گذشت زمان، رو به پیشرفت گذاشته و مدرن و پیچیده گردیده است و به انصاف میتوان دانش موسیقی را در دنیای امروز، از پیشرفتهترین دانشهای بشری دانست.
موسیقی، دانش صوت و صداست؛ خواه صدا با دم ایجاد گردد یا با ابزار و یا با موسیقی دلنشین طبیعت. صدای خوش و آرامبخشِ شرشر آب، نوای دلنشین و مستانه چهچهه بلبل، ناله حزین باد بر درخت صنوبر، خنکای نسیم سحری و لطافت نسیم صبحگاهان، همه موسیقیای خاص خود را دارد. میتوان به ناله جانسوز و آه حزین باد بر درخت صنوبر و صدای شاخه و برگ درخت گوش فرا داد و با اندوه آن، آرامش
(۱۱)
اعصاب را به دست آورد. همانگونه که میتوان همچون دنیای استکبار، آلات موسیقی و صدا را همچون سم مهلکی درآورد و آن را به آرامی و با لطایف حِیل در حلقوم روان بشر امروز فرو ریخت و او را به استعمار و استحمار گرفت.
صدای وحی و صدای ربوبی، از اسرار هستی است. صدا و صوت، واقعیت و حقیقتی شگرف است که هنوز بشر به حقیقت آن نرسیده و نتوانسته است آن را از انبیای الهی علیهمالسلام بیاموزد؛ صوتی که پیامبران از آن بهره بردند و با آن زنگار دل را صیقل دادند و به خدا عشق ورزیدند.
متأسفانه در طول تاریخ چنین بوده است که کمتوجهی و بیرغبتی اهل حق به دنیای سیاست یا سادهانگاری بسیاری از تودهها، موجب لیدر شدن اهل باطل در بسیاری از امور گردیده است. امروزه اقتصاد، سیاست، موسیقی و هر ابزار کارآمد دیگری در دست دشمنان است و مسلمانان خلع سلاح شده و بسیاری از امور را از دست دادهاند. بیگانگان از دین، این امور را در تبلیغات گسترده، با دست پس میزنند، اما آن را برای خود با پا پیش میکشند و میداندار صحنه سیاست میشوند و مردم با دیدن آنان و کنار رفتن اهل حق، معانی واژهها را فراموش میکنند؛ از این روست که سیاست به معنای زرنگی و بازی و فریب شده است.
وقتی سیاست از دست اولیای الهی گرفته شود، نباید جز این انتظاری داشت. وقتی عشق از دست یوسف گرفته شد، نازل آن را باید در لیلی و مجنون و شیرین و فرهاد و خسرو و شیرین جستوجو کرد. موسیقی نیز
(۱۲)
همین سرنوشت را دارد. صوتی که میتوانست سجادی و داوودی باشد، به دست اراذل و اوباش افتاد و آنان چنان بر آن چیره شدهاند که دیگر نمیشود بهراحتی آن را از چنگال آنان نجات داد. وجود چنین ناگواریهایی است که پژوهشهای موسیقی شناخت با رویکرد فقهی را در زمان حاضر، ضرورت مضاعف میبخشد.
بحث موسیقی، از بحثهایی است که در چند صد سال اخیر، جای آن در حوزهها خالی بوده است و حوزویان در شناخت این موضوع، اقبالی نشان ندادهاند؛ از این رو، این بحث همواره دچار افراط و تفریط بوده است و تاکنون تحقیقی جامع و منسجم در آن نشده است؛ بلکه تنها تکنگاریهایی اندک در این زمینه انجام گرفته است، که آن نیز بیانی ثابت، گویا و روشن را به دست نمیدهد و بیشتر نویسندگان آن از دانش موسیقی، آگاهی چندانی نداشتهاند و تنها آن را به صورت مفهومی و لفظی پی گرفتهاند؛ به ویژه آنکه غنا و موسیقی هیچگاه از دستیازی سیاست سیاستمداران به دور نبوده است. برخی از اندیشمندان، به خاطر تقدسی که در نهادشان بوده است، بهطور کامل از آن پرهیز داشتهاند. برخی نیز که به تحقیق و فراگیری این دانش روی میآوردند، بهطور قهری و بدون آن که استدلال و دلیلی برای اتهام و یا محکومیت آنان در دست باشد، انگشت اتهام به سوی آنان نشانه میرفته است.
غنا و موسیقی رایج، امری مربوط به نفس آدمی است و برای آنان که در عوالم و مقامات فوق نفس سیر دارند، به کار نمیآید و ترنم برای آن
(۱۳)
عوالمنشینان ناسوتی، از جنس دیگری است؛ به همین خاطر است که اولیای کمّل الهی از این گونه ابزارها استفادهای نمیبرند؛ چرا که آنان در افق برتری سیر میکنند؛ ولی برای اهل ناسوت و انسانهای عادی که اسیر نفسانیات میباشند، وجود نشاطافزاها و روانکنندههای نفس، لازم است تا وضعیت این گروه را به تعادل رساند.
آنچه رعایت آن لازم است، این است که در استفاده از موسیقی نباید افراط و تفریط نمود. کسانی که به این امور بیش از اندازه اشتغال دارند، به دلیل رونده شدن مفرط نفس، سست و ناتوان میشوند و با یک حرکت یا اضطراب یا با تلنگری، از پا درمیآیند؛ زیرا نفس آنها همچون دستی است که تازه از حمام درآمده و بسیار حساس گشته است و از برخورد به در و دیوار میترسد. نفس همین گونه است و با کثرت غنا و موسیقی، سست شده و به پیری زودرس دچار میشود. کسی که نواختن ساز، ویالون و چنگ شغل اوست، به مرور زمان به شدت حساس و ضعیف میگردد و کمترین انتقادی را نمیپذیرد و در مقابل واقعیتها بسیار ضعیف و شکننده میگردد و با پیشامدی ناخوشایند یا کوچکترین ناراحتی یا چالشی، از پا درمیآید.
غنا و موسیقی میتواند هم انسان را به حق و حقیقت نزدیک نماید و هم او را از حقیقت دور سازد. تشخیص موسیقی شایسته و این که کدام دور و کدام نزدیک میسازد، بر اساس بیان شارع است؛ چرا که شارع هر آنچه را که ما را به بهشت نزدیک و از جهنم دور میسازد، بیان نموده
(۱۴)
است، که یکی از همین امور، غناست که هر دو جهت را داراست؛ از این رو، امر بسیار مهمی است که توجه نداشتن به آن، معرکه آراست. عدهای از روانشناسان بر این عقیدهاند که موسیقی بر کیفیت کار میافزاید، غم را میزداید، شادابی و نشاط میآورد، انسان را از تنهایی خارج میسازد، طول عمر و تسکین اعصاب به همراه دارد و فواید بسیاری را برای آن فهرست میکنند؛ اما باید توجه داشت که این امر در حد اقتضاست و نمیتوان بهطور کلی و برای هر کسی، چنین حکمی داد.
عدهای در برابر میگویند: غنا و موسیقی، مادهای چرکین و غدهای زاید است که بیغیرتی، گناه، نامردی، ضعف اراده و ضعف اعصاب میآورد. فهرست این گروه نیز بسیار بلند است؛ اما باید دانست این سخنان نیز به طور مطلق درست نیست؛ بلکه این گونه امور برای موسیقی و غنا، در حد اقتضاست، نه بیش از آن و ممکن است برای برخی افراد پیش آید. میتوان گفت هر دو گروه، نظری ارایه دادهاند که در مقام تطبیق بر افراد و یا مصادیق، کارشناسانه نیست و هر یک به مغالطه اخذ وجه به جای کنه یا تحویلینگری، گرفتار آمدهاند؛ از این رو، کتابهایی که تنها منافع موسیقی را برمیشمرد و یا کتابها و نوشتههایی که فقط مضرّات و زیانهای موسیقی را بیان میکند، ارزش علمی ندارد و جز پندارگونههایی قشری، و تعصبی از سر ناآگاهی و نیز مغالطهای بیش نمیباشد. کتابی نوشته شده است که نویسنده آن نزدیک به پنجاه ضرر برای موسیقی آورده بود و هر ناسزایی که در توان داشت، علیه آن به کار برده بود. روشن
(۱۵)
است که این گونه مزاجها، مزاجهای عصبانی است؛ چرا که از کوزه همان برون تراود که در اوست. اینان سخن را از بین دندانهای خود بیرون میدهند؛ به عکسِ انسانهای آرام که سخن را با لبهای خود بیان میکنند. سخنان فرد عصبانی حجّیتی ندارد و لوازم شرعی بر آن حمل نمیشود؛ از این رو، اگر انسان عصبانی، حتی به خداوند متعال کفر بگوید، کافر نمیشود؛ چون بر آن، اندیشه و اراده ندارد و مزاجی سخن میگوید، نه با منطق و استدلال و به صورت آگاهانه.
نمیتوان برای غنا و موسیقی، حکمی کلی و یکسان داد؛ بلکه گاهی به اعتبار فرد خواننده یا شنونده و یا به لحاظ زیادی و استفاده افراطی و بیرویه، از آن به بدی یاد میشود و گاه به لحاظ زمانها و مکانها و افراد، به نیکی خوانده میشود. بنابر این حکم غنا و موسیقی، امری نسبی است که دایر بین انواع احکام تکلیفی است. غنا و موسیقی، انواع گونهگونی دارد. بخشی از آن برای بعضی خوب و سرشار از خیر، و پارهای از آن برای برخی بد و زیانبار است و نمیتوان بر آن حکمی کلی بار نمود و آن را به صورت کامل حلال یا حرام دانست. حکم شرعی در روندی پیچیده و با معیاری علمی تحلیل میگردد و به دست میآید. مجتهد برای صدور حکم، باید دانشهای بسیاری را بداند و در رعایت اصول و قواعد آن کوشا باشد و تمامی این امور را بر معیار ملکه قدسی بنا نهد؛ ملکهای که از آن، در کتاب «جامعهشناسی عالمان دینی» سخن گفتهایم.
ضرورت شناخت تاریخ موسیقی
(۱۶)
ما در این کتاب، از حکم غنا و موسیقی نمیگوییم؛ بلکه تنها بر آنیم که بر این نکته پای فشاریم که برای شناخت حکم غنا و موسیقی باید تاریخ و موضوع آن را به طور کامل دانست و به زمان صدور حکم رفت تا بتوان دریافت که موضوع آن چه بوده و چرا حلال یا حرام شمرده شده است؟ بحث موسیقی نیز این چنین است. ما در این کتاب میخواهیم از تاریخ غنا و موسیقی سخن بگوییم. بسیاری از اهل ذوق، عارفان، فلسفیان و شاعران، به سبب خوشامد نفسی، موسیقی را حلال میدانستند. برخی از فقیهان و کلامیان نیز در برابر آنان، با عصبانیت تمام، حرمت مطلق غنا و موسیقی را فریاد میکردند. با این وصف، باید به همه تاریخ غنا و موسیقی شک نمود؛ چرا که بیشتر نظرات ارایه شده در این زمینه، خالی از سیاست زدگی نبوده و آنان چندان در پی دلیلهای شرعی نمیرفتند و یا با پیشفرضها و احکامی که آن را ثابت و غیر قابل تغییر میدانستند، به سراغ بررسی ادلّه میرفتند. برای یافت این معنا، شناخت تاریخ غنا و موسیقی بسیار حایز اهمیت است.
همانگونه که گذشت، فقیه برای دریافت حکم صحیح شریعت در موضوعات گوناگون، ناچار از شناخت موضوع و همچنین شناخت سیر تحولات و تبدلات تاریخی آن است و استنباط حکم، بدون داشتن چنین معرفتی، ناقص است. در به دست آوردن حکم غنا و موسیقی نیز فقیه بدون دانستن سابقه و حکایت گذشته موسیقی، نمیتواند فتوایی داشته باشد که ارزش علمی آن محفوظ باشد. دیدن چند روایت و بررسی
(۱۷)
سند آن برای استنباط در این زمینه بسنده نیست؛ بلکه وی باید مبادی لازم استنباط را در اختیار داشته باشد؛ از این رو، ما ناچاریم تاریخ موسیقی صدر اسلام و پس از آن را بررسی نماییم تا سیر تحولاتی را که بر موضوع غنا و موسیقی وارد شده است و مقتضیات مکانی و زمانی آن را بنمایانیم. این مسألهای است که حایز اهمیت بسیار میباشد و خود را در استدلالهای ما در بحث «فقه غنا و موسیقی» برجسته میسازد.
چگونگی مواجهه دین با موسیقی
با تأمل در نوع گفتهها و گزارههای دینی و نیز تاریخ غنا و موسیقی، میتوان مذاق دین در رابطه با غنا و موسیقی را چنین برداشت نمود. این استنباط، فرایند روشمندِ به دست آوردن حکم دینی را داراست و دلایل و شواهد آن در جای خود و در کتاب هفت جلدی «فقه غنا و موسیقی» به تفصیل بازخوانی گردیده است. همچنین فلسفه موسیقی و احکام آن را در کتاب «منطق موسیقی» آوردهایم.
در زمان صدور روایات، خلفای جورِ بنی امیه و بنی عباس، مهندسی فرهنگ و اندیشه مردم را به دست گرفتند و برپایی مجالس و پارتیهای گناه را در دستور کار خود قرار دادند. از طرف دیگر، شیعیان برای در امان ماندن از ظلم و ستم آنان، رویه تقیه را پیش گرفتند. آنان از خود چیزی نداشتهاند و امامان شیعه علیهمالسلام با آن که بطلان نظام و سیستم حاکم را بیان میکردند، اما زمینه آن را نداشتند که در همه جوانب، با آنان برخورد نمایند و نمیتوانستند برای طرب و غنایی که دربار در دست داشته
(۱۸)
است، جانشینی معرفی نمایند.
در صدر اسلام، خلفای جور از موسیقی، غنا، رقص و پارتیهای شبانه و روزانه، در راستای اصل «اغفال مردم» استفاده میکردند؛ ولی اهل حق و ولایت همانند امامان معصوم علیهمالسلام در تقیه و کتمان بودند و نمیتوانستند مجلس، نشست و محفلی داشته باشند. همه مجالس، نشستها و کنسرتهای موسیقی در دست دشمنان بود و آنان بودند که به مقتضای اهداف شوم خود مجلسداری و بزمآرایی میکرده و این مجالس را در تضعیف اهل حق و ولایت به خدمت میگرفتند و غنا و موسیقی را صوت جبهه باطل ساخته بودند. روایاتی که با شدیدترین لحن، از غنا و موسیقی نهی میکند، شدت سوء استفاده دشمن را برای در دست داشتن اراده مردم آشکار میسازد. آنان این مجالس و پارتیها را سازماندهی میکردند و از مطربان و عیاشان و خوانندگان و نوازندگان و شاعران حمایت مینمودند تا مردم را هرچه بیشتر به خلیفه نزدیک نمایند و نگذارند مردم در این اندیشه فرو روند که امام باقر یا امام صادق علیهماالسلام نیز در حوزه اندیشه و سیاست وجود دارد. آنان مردم را تا آخر شب، به بدمستی میکشاندند و خلیفه نیز هزینههای آن را میپذیرفت و آن را تشویق میکرد تا مردم با سری گیج به خانه روند. با این وصف، دین و امام باقر علیهالسلام برای آنان جایگاهی نداشت؛ از این رو، در روایات با بغض از این گونه موسیقیها سخن گفته شده است و این بغض برای ذات موسیقی و غنا نیست؛ بلکه برای عمل استکبار و استعمار
(۱۹)
است ،که نماد آن در آن زمان، خلیفه میباشد که در پی تکذیب ولایت و تثبیت حکومت باطل خود است. چنانکه برخی از دولتها هنگامی که میخواهند کارهای سیاسی یا اقتصادیای را انجام دهند که مردم به آن حساسیت بسیار نشان میدهند، پربینندهترین سریالها و مجموعهها را در آن طول زمانی مورد نیاز، به روی آنتن میآورند و با سرگرم نمودن و اغفال ساختن مردم به زندگی شخصیتهای محبوب آن مجموعه، سیاست خود را یک گام به جلو میبرند و اراده جمعی مردم را در مقابله با آن، به تحلیل میبرند.
خلفای جور، حکومت خود را در سایه اغفال مردم از ارزشها، پایدار نگاه میداشتند. آنان همه اوقات فراغت و بلکه اوقات کاری مردم را پُر میکردند تا مردم ذهنی خالی و آسوده برای اندیشه نداشته باشند و حتی به این نیز نیندیشند که امامی دارند، و با این کار، دین را به اندراس میکشیدند.
توجه به پیشینه و تاریخ غنا و موسیقی نشان میدهد که باید میان مقام ثبوت و مقام اثبات در این بحث تفاوت گذارد و این دو مقام را به هم خلط ننمود. نتیجه تفاوت قایل شدن میان این دو مقام، این است که در حال حاضر با حاکمیت نظام اسلامی بر دل و جان شیعیان، ایرانی ولایتمدار میتواند و باید با همت خویش فرهنگ برتر صد ساله پس از این را در بحث غنا و موسیقی، به نام فرهنگ برتر و مترقی شیعی رقم زند. این امر، نیاز به طراحی دقیق و ایدئولوگها و نظریهپردازان و لیدرهایی توانا دارد
(۲۰)
که با چشمان نافذ خویش، چالشهای صد سال آینده دنیا را ـ که در مسیر هدایت دینی و گسترش بنیانهای اندیشار شیعی وجود دارد ـ ببینند و از امروز برای گذار از آنها بیندیشند. آنان باید نخست پیرایهها را از دین بزدایند و با خرافههایی که دنیای علمی صد ساله آینده، آن را خرده خواهد گرفت، مبارزه کنند و حلال و حرام دین را به وضوح بیان دارند و سپس بر ترویج آن سرمایهگذاری نمایند.
متأسفانه حوزههای علمی ما بعد از مرحوم علامه طباطبایی رحمهالله کمتر لیدری توانا را در خود دیده است. اگر ما بتوانیم موسیقی حلال را به جهان ارایه نماییم، به جای آن که فردی ولایتمدار به جای خلوت رود تا موسیقی حرام همسایه را بشنود، کافری به خوانندهای شیعی مینگرد و غنا و موسیقی او چنان معنویتی در او زنده میکند و او را به وجد میآورد که بر پیشوایان تربیت کننده چنین خوانندهای، بارها و بارها درود میفرستد.
ستایش خدا راست
(۲۱)
(۲۲)