فصل هشتم: گزیدهٔ اصطلاحات و رموز استخاره

دانش استخاره / جلد یکم

دانش استخاره / جلد یکم

 

دانش استخاره / جلد یکم

(۲۸۷)

(۲۸۸)


 «مهم‌ترین اصطلاحات و رموز استخاره»

واژه‌های قرآنی در هر علمی اصطلاح خاص خود را دارد و در استخاره نیز هر واژه‌ای از قرآن کریم بر معنایی خاص دلالت دارد و نباید از این معنا غافل بود. ادبیات استخاره، واژگان ویژهٔ خود را دارد و هر واژه‌ای کلیدی است که رمزی را می‌گشاید و نکته‌ای را بیان می‌دارد. زبانی قراردادی که بسیار قانونمند است و ادبیات و دستور زبان ویژهٔ خود را دارد و چنین نیست که در همهٔ موارد با معنا و مفهوم تفسیری آیه ارتباط داشته باشد. این زبان وجوه معنایی بسیاری را بر می‌تابد و رمزآلود است و گشایش رمز آن به گفته‌خوان و خواهان نیز ارتباط دارد و وی از ابزار کشف معنا در این مسیر می‌باشد.

ما برخی از مهم‌ترین اصطلاحات دانش استخاره را در این فصل بر می‌شمریم. نخست برای آشنایی خواننده با چگونگی این اصطلاحات، برخی از آن را برمی شمریم و سپس این اصطلاحات را به صورت فهرست‌وار در ادامه می‌آوریم. خاطرنشان می‌گردد بیان یکی از مشتقات

(۲۸۹)

یاد شده به معنای جریان معنای آن در تمامی واژه‌هایی است که با آن در ماده اشتراک دارند. ما در این فهرست قصد احصای تمامی اصطلاحات و رموز را نداشته و در حد لزوم، به ذکر مهم‌ترین واژه‌های آن بسنده کرده‌ایم.

اصل ۱۶۷

آیه‌ای که در آن از «قال» و مشتقات آن استفاده شده باشد، وجود درگیری و اختلاف در آن را می‌رساند.

اصل ۱۶۸

در هر موردی که از «انذار» و «نظر» سخن گفته می‌شود آشکاری نتیجهٔ کار برای خواهان را می‌رساند و وی از ابتدا می‌داند بر چه کاری اقدام می‌کند.

اصل ۱۶۹

در هر موردی که از «کتاب» یا «اهل کتاب» سخن به میان می‌آید، در آن اختلاف پیش می‌آید و در روند انجام کار مشکلاتی رخ می‌دهد.

اصل ۱۷۰

هر آیه‌ای که استغفار در صدر آن آمده باشد خیلی خوب نیست و می‌رساند خواهان در انجام آن کم توان شده، و چنان‌چه در میانه آمده باشد متوسط است و آمدن آن در پایان به این معناست که کار با آن که مشکلاتی دارد، در پایان هموار خواهد شد.

اصل ۱۷۱

(۲۹۰)

«اذ» بر وجود نعمت یا مشکلاتی دارای پیشینه دلالت دارد، از این رو بدون تأمل و برنامه‌ریزی و در صورت نیاز، گرفتن وکیل یا مشاور نمی‌شود در انجام آن کوتاهی کرد و نباید در اقدام به آن عجله نمود.

اصل ۱۷۲

«أَمْ» دلیل بر وجود مشکل در کار و ممنوع بودن انجام آن است و خواهان می‌خواهد در کاری وارد شود که در شأن وی نیست، از این رو خوب نیست.

اصل ۱۷۳

«لیس» و «لا» در تمامی موارد کاربرد خود از تنهایی خواهان در انجام کار حکایت می‌کند. البته، باید توجه داشت گاه وی مدد خداوند را با خود ندارد و گاه آدمیان او را تنها می‌گذارند.

اصل ۱۷۴

«صیب»، «رعد» و «برق» بر داشتن خطرهای بزرگی نظیر مرگ، زندان و تصادف دلالت دارد. از این رو چنان‌چه در آیهٔ استخاره یکی از این واژگان آمد و خواهان قصد مسافرت را دارد، باید از آن منصرف شود و در صورتی که چاره‌ای از انجام آن ندارد، باید پیش از حرکت، صدقه دهد؛ هرچند ممکن است باز بدی آن را ببیند.

اصل ۱۷۵

«تُولِجُ اللَّیلَ»: ورود به شب به تنهایی به معنای وجود بن‌بست در کار است اما باید دقت داشت که «تُولِجُ اللَّیلَ» در صورتی که با «تُولِجُ النَّهَارَ»

(۲۹۱)

آمده باشد، ورود به شب به تنهایی نیست تا گفته شود کار به بن‌بست می‌رسد و قفل می‌کند؛ همان‌گونه که اگر «تُخْرِجُ الْمَیتَ مِنَ الْحَی» با «تُخْرِجُ الْحَی مِنَ الْمَیتِ» همراه باشد، خوب است.

(۲۹۲)


 

«نمایهٔ دیگر اصطلاحات و رموز استخاره»

۱۷۶ ـ «آتُوا»: تمامی موارد «ایتاء» خیلی خوب است. امری اعطایی و بخششی است که نیاز به زحمت و سختی ندارد.

۱۷۷ ـ «آیة»: به صورت کلی در هر موردی که از «آیه» سخن گفته می‌شود، آن کار انجام شدنی و خوب است.

۱۷۸ ـ «ابْتَلُوا»: اِبتلا بر گزینشی نبودن کار و رزقی بودن آن دلالت دارد.

۱۷۹ ـ «اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ»: آزادی عمل آن اندک است و باید مدار و نظامی برای حرکت داشته باشد و قوانین کار مورد نظر را نادیده نگیرد، از این رو محدود می‌شود؛ اگرچه استواری و استحکام را در بر دارد.

۱۸۰ ـ «اتَّبَعُوا رِضْوَانَ اللَّهِ»: روند کار سالم و طبیعی است.

۱۸۱ ـ «احفَظُوا أَیمَانَکمْ»: این کار پر از زحمت و مشقت است؛ هرچند کاری خوب و سلامت‌آور است.

۱۸۲ ـ «ادْعُوا»: همت و تلاش خواهان را می‌طلبد.

۱۸۳ ـ «إِذْ»: به نعمت یا مشکلی توجه می‌دهد که پیشینه دارد.

(۲۹۳)

۱۸۴ ـ «اسْتِبْدَالَ»: تغییری است ناشی از طبیعت و دست تقدیر در آن دخالت دارد و نه ارادهٔ آدمی.

۱۸۵ ـ «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ»: کار هر چه باشد و به هر گونه انجام پذیرد و خواهان نیز هر کسی باشد، خیری به آن افزوده می‌شود و به نتیجه نیز می‌رسد و عنایت خداوند نیز با آن است. البته استعانت و صبر نشان از سنگینی کار دارد وگرنه نیازی به استعانت و صبر نداشت، اما انجام این کار نورانی و عالی در توان هر کسی است.

۱۸۶ ـ «إِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ»: نتیجه و منافع کار درازمدت و مستمر است.

۱۸۷ ـ «اشْتَرَوُا الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَی»: خواهان با کسانی روبه‌رو می‌گردد که با آگاهی به وی بدی می‌کنند.

۱۸۸ ـ «اصْبِرُوا»: تحمل پذیری نسبت به انجام کارهای شخصی و بردباری بر گذر از مشکلات حاصل از آن است.

۱۸۹ ـ «اضْرِبْ بِعَصاک»: خواهان به تنهایی توان انجام این کار را ندارد و فرد یا چیز دیگری باید وارد این کار شود و هر گونه تلاش فردی در این کار سودی نمی‌بخشد، در ضمن، انجام آن به امکانات نیاز دارد.

۱۹۰ ـ «اعْمَلُوا»: رنج و زحمت و تلاش را می‌طلبد.

۱۹۱ ـ «اعْمَلُوا عَلَی مَکانَتِکمْ»؛ به این معنا که کار را به میزان توانمندی خود پی بگیرید، اما اگر برای تهدید باشد، باید احتیاط شود.

۱۹۲ ـ «افْتَرَی»: اضطراب و آشفتگی و تشنج را پدید می‌آورد و بر این اساس، بسیار خطرناک است و نباید نزدیک آن رفت.

(۲۹۴)

۱۹۳ ـ «افْعَلُوا ما تُؤْمَرُونَ»: کار مورد نظر با همهٔ سختی و مشکلاتی که دارد، شدنی است.

۱۹۴ ـ «الاْءَسْبَاطِ»: این کار دارازمدت و مستمر است.

۱۹۵ ـ «الاْءَسْحَارِ»: «سحر» بر لزوم دقت و تفکر و مطالعه در کار و داشتن برنامه و نقشه دلالت دارد. لیل نیز همین‌طور است با این تفاوت که توجه در آن نیست و این سحر است که توجه می‌آورد.

۱۹۶ ـ «الاْءَعْرَافِ»: مسؤولیت و قدرت اجرایی و بلندای اجتماعی است که افت و خیز و فراز و نشیب دارد.

۱۹۷ ـ «أَنْفَقَ»: مادهٔ «نفق» نشان از سبکی و گشایش کار و نرمی آن دارد و آزادی عمل خواهان در انجام کار را می‌رساند و از این رو باید مواظب باشد به انحراف نگراید. انفاق و مشتقات آن در همهٔ موارد کاربرد آن، حکایت از حسن کار دارد؛ هرچند خواهان انگیزه‌ای الهی نداشته باشد.

۱۹۸ ـ «الاْءَهِلَّةِ»: انجام این کار باید در چارچوب خود باشد و کار مورد نظر قاعده‌مند است که باید قوانین و آداب آن را پاس داشت. در انجام این کار باید دقت و مشورت داشت و به صورت گروهی و جمعی بر عملی کردن آن اقدام کرد.

۱۹۹ ـ «الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ»: کاری است پرمخاطره و سخت.

۲۰۰ ـ «الْبَحْر»: کاری است پر منفعت و سخت.

۲۰۱ ـ «الْبَلاَغُ»: انجام آن محدودیت‌ها و مخاطرات بسیار دارد و درصد موفقیت آن پایین است؛ به ویژه که خواهان از چگونگی ماجرا ناآگاه

(۲۹۵)

است.

۲۰۲ ـ «الْبَلَدُ الطَّیبُ»: عافیت در آن است.

۲۰۳ ـ «الْبَلَدُ»: ظاهر کار بهتر از باطن آن است و اصل کار گسترده است.

۲۰۴ ـ «التَّوْبَةُ»: بر وجود گرفتاری و مشکلی که ناپسند نیست دلالت دارد.

۲۰۵ ـ «الْجِنَّ»: جن و مشتقات آن در هر آیه‌ای که کاربرد داشته باشد بر پیشامد امور ناخودآگاه، پنهانی و پیچیده دلالت دارد.

۲۰۶ ـ «الْجَنَّةِ»: موفقیت در انجام کار و نتیجه بخش بودن آن است.

۲۰۷ ـ «الْحِسَابِ»: هرگونه محاسبه‌ای بر سخت‌گیری و سخت بودن کار دلالت دارد و اگر با سریع همراه شود به دقت بیش‌تر آن اشاره دارد و باید مواظب و مراقب بود و در انجام کار احتیاط لازم و ثبت و سند مورد نیاز را از دست نداد و با مشورت و اهتمام به کار پرداخت.

۲۰۸ ـ «الْحَسَنَةِ»: دنیا، زیور، زینت، سلامتی، محبت، عشق و شادی در آن است.

۲۰۹ ـ «الْحَقِّ»: این کار سنگین است و مردودی بسیاری دارد ولی کاری قانونمند است که پایانی عالی دارد.

۲۱۰ ـ «الْحَمْدُ لِلَّهِ»: عاقبت این کار خیر و خوب است و مشکلی در انجام آن نیست.

۲۱۱ ـ «الدُّنْیا وَالاْآَخِرَةِ»: دنیا و آخرت را با هم دارد. کاری گسترده، خوب و زیباست.

(۲۹۶)

۲۱۲ ـ «الَّذِی خَلَقَکمْ»: سخن گفتن از آفرینش بر وسعت، گشایش کار، گستردگی و قدرت مانور و استقرار آن دلالت دارد.

۲۱۳ ـ «الَّذِینَ آمَنُوا»: چنان‌چه خواهان اهل کوشش و جدیت در کار باشد، خوب است، ولی اگر کار را محکم دنبال نکند یا فردی خجالتی باشد یا در پی دنیاطلبی یا عافیت‌طلبی باشد، استخاره برای وی خوب نیست. صاحب استخاره در این موارد به قلب خود مراجعه می‌کند و چنان‌چه خواهان را فردی متظاهر، خودنما یا اهل دنیا بیابد به وی می‌گوید بد است و در غیر این صورت، با داشتن جدیت، خوب است. هم‌چنین بر لزوم توکل و جمعیت خاطر اشاره دارد و تقریر آن را می‌رساند. افزون بر این که نشان از سنگینی کار است. البته پاکی و قداست آن را نیز می‌رساند.

۲۱۴ ـ «الَّذِینَ ابْیضَّتْ وُجُوهُهُمْ»: کار مورد نظر آبرومندانه و گواراست. اگر مقید به روز قیامت نشود، کار بسیار گسترده است.

۲۱۵ ـ «الَّذِینَ» و «مَنْ» موصول، مشروط به صلهٔ آن است و از آن به دست می‌آید چنان‌چه خواهان تنها به کار خود مشغول باشد و به دیگران کاری نداشته باشد بسیار خوب است وگرنه بد است.

۲۱۶ ـ «الَّذِینَ یکتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ»: در مورد سران و روؤسای قوم، عالمان و اهل فن می‌باشد که به دین یا کار خود اعتقادی ندارند و با دورویی، پنهان‌کاری، سالوس و ریا رفتار می‌کنند.

۲۱۷ ـ «الرِّبَا»: ربا در برابر و مقابل انفاق است. کسی که انفاق و بخشش

(۲۹۷)

دارد، سرمایهٔ خود را می‌ریزد ولی رباخوار در ربا بر آن است تا این سرمایه را جمع کند و بر آن بیفزاید. کار مورد نظر بسیار بد است و پریشانی، زشتی و پلیدی را در پی دارد و سبب می‌شود نکبت را بر خود بار نماید.

۲۱۸ ـ «الرَّبَّانِیونَ وَالاْءَحْبَارُ»: نوع چنین عنوان‌های کلیشه‌ای دینی بر بدی کار دلالت دارد مگر در برخی از موارد خاص که همراه با قرینه است. به تعبیر دیگر، این موارد زمینه‌های خوبی است که آفت و ریزش آن بسیار است.

۲۱۹ ـ «سأل»: تمامی آیاتی که «سؤال» در آن است می‌رساند مشکلی در کار است.

۲۲۰ ـ «السِّحْر»: فتنه‌ای در کار است؛ اگرچه کارگشا و سودمند است.

۲۲۱ ـ «السَّماءِ»: کشش‌دار و توسعه‌پذیر بودن کار را می‌رساند. دوری و بلندای کار را نیز باید در نظر داشت.

۲۲۲ ـ «الشَّیاطِینُ عَلَی مُلْک سُلَیمَانَ»: مجموع این دو فراز می‌رساند برای این کار ظاهری پرشکوه و پر از تبلیغات است؛ برای نمونه می‌خواهد با دختری که موقعیت اجتماعی و خانوادگی بالایی دارد ازدواج کند.

۲۲۳ ـ «الشَّیطَانُ»: کار مورد نظر تنها زینت و شکوه دنیایی دارد و از خوبی باطن و خیر آخرت خبری در آن نیست و فتنهٔ بسیاری در این کار وجود دارد.

۲۲۴ ـ «الصَّفَا»، «الْمَرْوَةَ»، «شَعَائِرِ»، «حَجَّ» و «تَطَوَّعَ» حکایت از

(۲۹۸)

خوبی بسیار کار دارد. در این کار، سعادت، عافیت، دنیا، دولت، عشق و شیرینی با هم وجود دارد.

۲۲۵ ـ «الصِّیامُ»: کار دارای رنج و زحمت است و امری معنوی نیز می‌باشد و ظاهری نیکو دارد.

۲۲۶ ـ «الصَّیدِ»: سودمند وخطرناک‌است‌ودرگیری‌دارد.ترک‌آن‌بهتراست.

۲۲۷ ـ «الطَّلاَقَ»: نشانهٔ آزادی است. هرچند طلاق مبغوض است، ولی در استخاره این گونه نیست و معنای خاص خود که ارسال و رهایی است را در بر دارد. البته در برخی موارد با وجود قرینه خوب نیست.

۲۲۸ ـ «الطُّورَ»: کاری سنگین و سخت است.

۲۲۹ ـ «الطَّیبَاتِ»: کار زحمت و تلاشی نمی‌طلبد و حاصلی است بی‌رنج و محنت.

۲۳۰ ـ «الْغَابِرِینَ»: پریشانی و مرگ و میر در آن است.

۲۳۱ ـ «الْغَمامَ»: خیرات و برکات این کار در راه است و باید بی‌درنگ و به سرعت در پی انجام کار رفت.

۲۳۲ ـ «الْغَیبِ»: کارهای پنهانی و غیر قابل دسترس و چیزهایی است که به ناگاه و ناآگاهانه واقع می‌شود، از این رو خطرناک، پرماجرا و امید بخش است.

۲۳۳ ـ «الْفَحْشَاءِ»: امر به انجام فحشا نشان از آبروریزی است که بدی بسیار این کار را می‌رساند.

۲۳۴ ـ «الْفُرْقانَ»: با توجه به این که فرقان همان کتاب گسترده و تفصیلی

(۲۹۹)

است، برای نوشتن قرارداد باید وکیل یا شاهدی حاضر باشد و چنان‌چه خواهان خودسرانه به آن اقدام کند با مشکل رو به‌رو می‌شود و برای نمونه، در مورد ازدواج، نیاز به مشورت دارد و نباید خودسر باشد.

۲۳۵ ـ «الْفُلْک»: خطرپذیری و ریسک کار بسیار است، از این رو ترک آن بهتر است. برای کسی که حس ماجراجویی دارد و می‌تواند کشتی نشین باشد خوب است.

۲۳۶ ـ «الْقَاهِرُ»: ضمانت اجرایی دارد.

۲۳۷ ـ «الْقِصَاصِ» ضرر و زیان بسیاری در پی دارد، از این رو نباید به آن نزدیک شد.

۲۳۸ ـ «الْقَصَصُ»: کار ریشه در گذشته دارد و امری بدوی و تازه تأسیس نیست. هم‌چنین دارای قاعده و نظام است، از این رو انجام شدنی است و چگونگی آن و آغاز و انجام آن مشخص و قابل پیش‌بینی است و بر این اساس، خوب است.

۲۳۹ ـ «الْکلاَلَةِ»: کار مورد نظر چیزی فرعی، زاید، زودگذر و مقطعی است، نه مستمر و ریشه‌دار که خیر قابل توجهی ندارد و با زحمت و تلاش همراه است.

۲۴۰ ـ «الْکلْبِ»: آلوده است و خباثت و حرام خوری و رشوه یا ربا در آن است.

۲۴۱ ـ «اللَّهُ الْعَزِیزُ الْحَکیمُ»: ترک این کار خیلی بد است؛ زیرا بعد از عزت و حکمت، چیزی جز ذلت نیست؛ هرچند کار خود را به‌خوبی

(۳۰۰)

نشان نمی‌دهد و ممکن است ظاهری پیچیده داشته باشد اما اموری پنهانی دارد که خوب است و بلندایی نیکو و شایسته دارد.

۲۴۲ ـ «اللَّه رَبِّی»: این کار راهنما، زمینه و برنامه دارد و از کارهای اصولی است که مخاطره‌ای در آن نیست و فقط باید انجام شود.

۲۴۳ ـ «اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»: کار محکم است و منافع پاک و باطن بسیار خوبی دارد.

۲۴۴ ـ «اللَّهَ شَاکرٌ عَلِیمٌ»: کار مورد نظر ضمانت دارد و انجام شدنی است و زمینه‌های نعمت و شکوفایی را در بر دارد.

۲۴۵ ـ «اللَّهُ عَلَی کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ»: موفقیت آن حتمی است و ضمان دارد و هر کاری باشد انجام شدنی است.

۲۴۶ ـ «اللَّهُ عَلِیمٌ بِالْمُتَّقِینَ»: انجام آن سنگین است ولی ناکامی ندارد و نتیجه‌بخش است. دو اسم مبارک «اللّه» و «علیم» بر تحقق کار و عملی شدن آن دلالت دارد.

۲۴۷ ـ «اللَّهُ غَفُورٌ حَلِیمٌ»: ممکن است در صورت اقدام بر آن، از مشکلات آن کاسته شود و کار با استواری انجام پذیرد.

۲۴۸ ـ «اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ»: این دو اسم مبارک از پیشامد خیرات قهری حکایت دارد و ممکن است غفلت‌زا باشد. هم‌چنین نعمت فراوان آن نیز با مشکلاتی همراه است. چنان‌چه این مشکلات در خود آیهٔ شریفه آمده باشد، هیچ خوب نیست و دو اسم یاد شده مشکلات را بر نمی‌دارد؛ ولی اگر به مشکلات آیه‌ای که پیش از آن است ناظر باشد، کار

(۳۰۱)

مورد نظر متوسط است. البته در نهایت، کار جمع می‌شود و با مشکلاتی که دارد به نتیجه می‌رسد.

۲۴۹ ـ «اللَّهُ مُحیطٌ بِالْکافِرینَ»: به بازگشت‌ناپذیر بودن و بن‌بست داشتن کار مورد نظر اشاره دارد و تنگی و سختی آن قهری است.

۲۵۰ ـ «اللَّهُ مُخْرِجٌ»: بسیار خوب است و کار نتیجه می‌دهد؛ هرچند در آن توجه و دقت لازم نباشد؛ زیرا این فرد نیست که کار را پیش می‌برد، بلکه خود کار انجام شدنی است و از این رو جز نفع و خیر در آن نیست.

۲۵۱ ـ «اللَّه مَعَ الصَّابِرِینَ»: کار خواهان سامان می‌گیرد؛ هرچند صبر و استقامت و تحمل سختی‌ها را می‌طلبد.

۲۵۲ ـ «اللَّهُ وَلِی الْمُؤْمِنِینَ»: دادن ضمانت به خواهان است، البته اگر وی نیتی خیر داشته باشد.

۲۵۳ ـ «الْمَحِیضِ» و «أَذی» همه از بدی کار حکایت دارد.

۲۵۴ ـ «المص»: الف خوب است هم ظاهر و دنیا و آرامش و آسایش دارد و هم باطن و معنویت. و میم و صاد، داشتن باطن نیک را می‌رساند. تمامی حروف مقطعه بر پیچیدگی و اهمیت کار دلالت دارد.

۲۵۵ ـ «الْمَعْرُوفِ»: کار مورد نظر خوب و شایسته است، و ظاهر آن نیکوست. البته، باطن این کار نیز خوب است. به‌طور کلی واژه‌های «احسان»، «حق» و «معروف» در هر آیه‌ای که باشد نشان از کار بسیار خوب است.

۲۵۶ ـ «الْمُقَرَّبِینَ»: بسیار خوب و عالی است و هیچ مشکلی در انجام آن

(۳۰۲)

رخ نمی‌دهد.

۲۵۷ ـ «الْمَلاَئِکةُ یشْهَدُونَ»: این کار رقیب دارد و باید دقت و احتیاط داشت. البته در این کار همکارانی نیز خواهد داشت.

۲۵۸ ـ «الْمَوْتُ»: کار مورد نظر زیان و ضرر بر خواهان وارد می‌آورد یا به شکست منجر می‌شود. در صورت ضرورت و ناچاری، باید احتیاط کرد تا آسیبی نبیند.

۲۵۹ ـ «الْمَیتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِیرِ»: گرفتار شدن به مال غصبی یا حرام و ابتلا به حق ضعفا و ایتام و مانند آن در این کار وجود دارد.

۲۶۰ ـ «النَّارِ»: اضطراب و نگرانی دارد و زیان‌بار است.

۲۶۱ ـ «الْوَالِدَاتُ»: خیلی خوب است. نشان از منفعت و پرباری کار است.

۲۶۲ ـ «الْهَدْی وَالْقَلاَئِدَ»: برای انجام این کار باید نذر، قربانی، انفاق یا صدقه‌ای داشته باشد تا خیر و خوبی خود را آشکار سازد.

۲۶۳ ـ «إِلَی اللَّهِ الْمَصِیرُ»: اگر با تهدید یا آیات عذاب همراه شود، تهدید به نابودی و مرگ دارد و باید ترک شود و در غیر این صورت، نه.

۲۶۴ ـ «إِلَی اللَّهِ تُرْجَعُ الاْءُمُورُ»: نتیجهٔ مورد نظر از این کار به دست می‌آید.

۲۶۵ ـ «الْیوْمَ أُحِلَّ لَکمُ الطَّیبَاتُ»: کار مورد نظر باز و گسترده است و انجام آن آزادی عمل و قدرت مانور و قدرت تغییر و آزمایش روش‌های گوناگون را دارد ولی به اعتبار «الیوم» زودگذر است.

(۳۰۳)

۲۶۶ ـ «إِمَّا»: کار باز و گسترده است و آزادی عمل دارد.

۲۶۷ ـ «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَی»: گزینش آن ویژگی دارد و برگزیدن مخصوص است و با توجه به اسمی بودن جمله، استمرار این کار را نیز می‌رساند. فعل آن نیز کاربرد عملی کار را می‌رساند.

۲۶۸ ـ «إِنَّا لِلّهِ»: به هیچ وجه نباید این کار را انجام داد وگرنه مصیبتی به وی می‌رسد.

۲۶۹ ـ «إِنْ أَرَدْنَا إِلاَّ الْحُسْنَی»: در آن ظاهر سازی می‌کنند. می‌شود دارای ظاهری نیکو نیز باشد.

۲۷۰ ـ «إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا لاَ یضُرُّکمْ کیدُهُمْ شَیئا»، ضمانتی است بر این که اگر خواهان وارد کار شود و صبر و تحمل داشته باشد، ضرر نمی‌بینید، ولی چنین صبر و تحملی که توان بالایی می‌طلبد، به‌ندرت یافت می‌شود.

۲۷۱ ـ «إِنْ تُطِیعُوا»: تعلیق است و بر وجود مشکلات و سختی‌هایی در روند کار هشدار می‌دهد که گذر از آن نیازمند احتیاط و دقت است.

۲۷۲ ـ «إِنْ»: شرط و تعلیق است و تزلزل را می‌رساند؛ به این معنا که خواهان در انجام دادن کار تردید دارد. بر وجود مشکلات و سختی‌هایی در روند کار هشدار می‌دهد که گذر از آن نیازمند احتیاط و دقت است.

۲۷۳ ـ «إِنَّ صَلاَتَک سَکنٌ لَهُمْ»: در این کار آرامش است.

۲۷۴ ـ «انْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَینا»: در این کار خیرات عمومی پیدا می‌شود و خیر آن به دیگران نیز می‌رسد.

(۳۰۴)

۲۷۵ ـ «إِنَّ»: کاری بلند است و همانند قسم می‌ماند.

۲۷۶ ـ «إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلاَلٍ مُبِینٍ»: تغییر و تبدیل در آن است و تأثیر بسیاری در تغییر مسیر و شکل زندگی خواهان دارد.

۲۷۷ ـ «إِنَّک أَنْتَ»: اهتمام زیادی در کار است.

۲۷۸ ـ «إِنَّکمْ إِذا لَخَاسِرُونَ»: ماجراجویی است و به شکست می‌انجامد.

۲۷۹ ـ «إِنْ کنْتُمْ صَادِقِینَ»: کار مشروط است و باید آن را با احتیاط و دقت پی گرفت.

۲۸۰ ـ «إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»: در انجام این کار به تناسب باید خصوصیات و شرایطی لحاظ شود و مشاوره داشته باشد یا وکیل یا شریک بگیرد یا نذر و صدقه‌ای بدهد. چنین کارهایی بخشی از اسباب دنیوی است که برخی از کارها بدون تحقق آن انجام نمی‌شود که باید مشکلات آن را با انجام کارهای خیر و انفاق هموار ساخت.

۲۸۱ ـ «إِنَّمَا الاْآَیاتُ عِنْدَ اللَّهِ»: خواهان هیچ آگاهی از کار ندارد و با توجه به حصر آن تنها تیری در تاریکی رها می‌کند.

۲۸۲ ـ «إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ»: زمینه‌های شیطانی، فتنه و ماجراجویی در این کار وجود دارد.

۲۸۳ ـ «إِنَّمَا یتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ»: کار بسیار قابض است و امید موفقیت آن بسیار اندک می‌باشد؛ چون متقین محدودتر از اهل ایمان هستند. البته برای افراد شایسته ثمراتی ماندگار دارد.

۲۸۴ ـ «إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِینٌ»: مذمتی است که اعجاب در آن است و

(۳۰۵)

مورد اهمیت همگان می‌باشد.

۲۸۵ ـ «إِنَّهُ لاَ یحِبُّ الْمُعْتَدِینَ»: با آن که باید در انجام این کار سیاست داشت، اما هرگونه شیطنت و نیرنگی به ضرر خواهان تمام می‌شود.

۲۸۶ ـ «إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ»: این کار برای کسی که شرایط کار را رعایت نماید فرجام نیکی دارد. هرچند کار مورد نظر ایده‌آل و مناسب نیست ولی ترک آن نیز به مکافات می‌انجامد.

۲۸۷ ـ «إِنْ یشَأْ یذْهِبْکمْ»: کار تغییر می‌کند و برخلاف انتظار، دگرگون می‌شود و مشکلاتی را برای خواهان پیش می‌آورد.

۲۸۸ ـ «اهْبِطُوا»: هبوط به پایان و انجام کار و نیز سقوط دلالت دارد و کاری که پایان داشته باشد خوب است. البته، هبوط گاهی معنای سقوط را می‌دهد که بد است. امر به هبوط نشانهٔ لزوم سرعت داشتن در انجام کار است و باید بر اقدام به کار سرعت داشت و آن را به تأخیر نینداخت اما آن را با آرامی انجام داد.

۲۸۹ ـ «إِیاک»: در هر آیه‌ای که خداوند متعال مورد خطاب قرار گیرد، نشانهٔ آن است که کار مورد نظر سخت است؛ هرچند ممکن است کار سنگین نباشد.

۲۹۰ ـ «إِیای فَارْهَبُونِ»: باید مواظب بود و احتیاط کرد که این کار خطر دارد و چنین نیست که با دادن صدقه بتوان بدون هیچ اضطراب و ترسی آن را انجام داد. برای نمونه، چنان‌چه به مسافرت می‌رود باید با سرعتی متعادل حرکت نماید و در بارندگی یا شب رانندگی نکند. اگر کسی ناچار

(۳۰۶)

از انجام آن است باید خیرات کار را شناسایی کند و کار را از جایی شروع کند و به همان دل خوش دارد و ضرر و زیان‌های آن را نیز بپذیرد.

۲۹۱ ـ «أَتُجَادِلُونَنِی فِی أَسْمَاءٍ سَمَّیتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُکمْ»: کار مورد نظر تنها ظاهر و دنیا دارد و هیچ باطنی در آن نیست.

۲۹۲ ـ «أَتَّخِذُ وَلِیا»: در این کار مددکار دارد و باید از مشکلات آن نهراسید و پی‌گیر آن بود.

۲۹۳ ـ «أَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ»: امر به پایان بخشیدن کار است و کار را باید برای خدا تمام کرد و آن را در میانه رها ننمود و چنان‌چه انجام کار برای خدا نباشد، خسته کننده می‌شود.

۲۹۴ ـ «أَتُوبُ عَلَیهِمْ»: در این کار، حرمان، گرفتاری، خسارت و خجالت وجود دارد؛ هرچند شکست‌ها و خسارت‌های آن جبران می‌شود.

۲۹۵ ـ «أَجْر»: کار مورد نظر نتیجهٔ دنیوی دارد. از امور و شؤون دنیایی است و برای هر کاری که به آبادی دنیا و خدمت به مردم مفید باشد خوب است و بر فرض که سرمایه‌گذاری در آن به شکست نیز بینجامد باز خوب است. اجر مربوط به کارهای دنیوی و غیر الهی و ثواب به کار ایمانی تعلق دارد. اجر مزد است و برای کارهای محدود و کوتاه دنیوی است.

۲۹۶ ـ «أَخَاهُمْ»: قوت و توان در کار وجود دارد.

۲۹۷ ـ «أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَ»: أخذ میثاق در مورد کارهایی است که احتمال تخلف و خطر در آن می‌رود و شکست و ناموفق بودن خواهان در این کار

(۳۰۷)

دور از انتظار نیست.

۲۹۸ ـ «أَخَذَتْکمُ الصَّاعِقَةُ»: خواهان باید بداند هرچند قدرت وی بر طرف مقابل چیره است اما ناگهان ورق بر می‌گردد و خداوند کسی را بر وی مسلط و حاکم خواهد کرد که به مراتب، بدتر از اوست.

۲۹۹ ـ «أَخَذْنَا»: گرفتاری و مشکلات دارد. اضطراب و درگیری در آن است. کار سنگین است. هم «اخذ» سنگین است و هم «نا» که با اضافه به «اخذ» از اسمای جلالی می‌باشد.

۳۰۰ ـ «أَرْسَلْنَا فِیکمْ رَسُولاً»: ارسال و رسول از واژه‌هایی است که عالی بودن کار را حکایت می‌کند و باید انجام شود.

۳۰۱ ـ «أَزْوَاجٌ»: مقدمات لازم برای عملی شدن این کار بدون مشکل و گرفتاری فراهم می‌شود و نه آن که کار مورد نظر خواهان، تنها ازدواج باشد.

۳۰۲ ـ «أَسْلَمَ»: کار زحمت دارد.

۳۰۳ ـ «أَصْحَابُ النَّارِ»: کار به صورت گروهی و جمعی انجام می‌شود و زیان‌بار و فساد آور است.

۳۰۴ ـ «أَطِیعُوا اللَّهَ»: بسیار سنگین است.

۳۰۵ ـ «أُعِیذُهَا بِک»: استعاذه هم از انحصار کار حکایت دارد و هم از سنگینی آن.

۳۰۶ ـ «أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ»: چنان‌چه در این کار رقیبی وجود داشته باشد، وی قدرت رقابت با خواهان را نخواهد داشت.

(۳۰۸)

۳۰۷ ـ «أَفَتَطْمَعُونَ»: طرف مقابل، طمع و قصد کلاه‌برداری دارد و خواهان آگاهانه فریب می‌خورد و از این رو این کار مشکلات بسیاری دارد و خوب نیست.

۳۰۸ ـ «أَفِیضُوا»: انجام این کار در توان عموم است؛ چرا که امر یاد شده خطاب به همگان است.

۳۰۹ ـ «أَقْسَمُوا»: بر وجود درگیری و عناد دلالت دارد.

۳۱۰ ـ «أَلَدُّ الْخِصَامِ»: گرفتاری زیاد و عناد و دشمنی در کار پدید می‌آید.

۳۱۱ ـ «أَلَمْ تَرَ»: خوب یا بدی این کار روشن است و با کمی توجه به دست می‌آید. هم‌چنین این کار سنگین است.

۳۱۲ ـ «أَلَمْ تَعْلَمْ» این معنا را می‌رساند که خواهان نمی‌داند و باور نمی‌کند که خیر یا شر این کار چه فراوان است، از این رو نباید به ظاهر کار نگاه کرد و باید آن را بی‌درنگ انجام داد یا ترک نمود.

۳۱۳ ـ «أَمْ»: دلیل بر وجود مشکل در کار و ممنوع بودن انجام آن است و خواهان می‌خواهد در کاری وارد شود که در شأن وی نیست و از این رو خوب نیست. هم‌چنین نشانهٔ درگیری است و به این معناست که باید توقف کرد و این کار را انجام نداد.

۳۱۴ ـ «أَنْبَتَهَا نَبَاتا حَسَنا»: کار مورد نظر ظاهری باشکوه و دنیایی دارد و گوارا و شیرین است. حسن، اسم ظاهر و نبات، خیرات و برکات است.

۳۱۵ ـ «أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ»: ترک این کار خوب نیست و برای ترک آن نمی‌شود استخاره گرفت؛ چرا که این راه ضد و مقابل ندارد.

(۳۰۹)

۳۱۶ ـ «أَنْذِرْ»: آشکاری بدی کار را می‌رساند و خواهان از ابتدا می‌داند کاری را که انجام می‌دهد بد است.

۳۱۷ ـ «أَنْزَلْنا عَلَیکمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوی»: خیراتی است که زحمت آن را دیگران کشیده‌اند.

۳۱۸ ـ «أَنْصَارُ اللَّهِ»: این کار نتیجه‌بخش است و خیر و موفقیت در آن است و پایان خوشی دارد؛ هرچند زحمت و سختی دارد.

۳۱۹ ـ «أَنِّی مَعَکمْ»: موفقیت آن حتمی است.

۳۲۰ ـ «أَنَّی»: همواره بر سنگینی کار و گره داشتن و سخت بودن آن دلالت دارد.

۳۲۱ ـ «أُورِثْتُمُوهَا»: کار مشکلات و گرفتاری‌هایی دارد.

۳۲۲ ـ «أَوْزَارَهُمْ»: حسرت و خودخوری در کار پیش می‌آید.

۳۲۳ ـ «أُولَئِک»: افراد مورد نظر بسیار شاخص و مهم هستند و در بلندایی قرار دارند که با «اولئک» از آنان یاد می‌شود؛ خواه افرادی نیکوکردار باشند یا بدکردار. مردمان آبرومند را در بر می‌گیرد. نتیجه و نفع این کار همگانی است. هم‌چنین این کار امری عمومی است و نه نادر و کمیاب.

۳۲۴ ـ «أُولَئِک مِنَ الصَّالِحِینَ» نتیجه‌بخش و خوب است.

۳۲۵ ـ «أَوَلَمْ»: تحذیر و پرهیز دادن از کار است.

۳۲۶ ـ «أَوَّلَ»: نشانهٔ تازه و بکر بودن و شروع کاری تأسیسی است.

۳۲۷ ـ «أَهْلَ الْکتَابِ»: درگیری، نزاع و حیله در کار است.

(۳۱۰)

۳۲۸ ـ «أَینَ مَا تَکونُوا یأْتِ بِکمُ اللَّهُ جَمِیعا»: هیچ چیزی در روند کار از آن کاسته نمی‌شود و سرمایهٔ اولی آن حفظ می‌گردد.

۳۲۹ ـ «أَؤُنَبِّئُکمْ»: بر کار خیری آگاهی پیدا می‌نماید و این کار نو و تازه است.

۳۳۰ ـ «بِإِذْنِ اللَّهِ»: اگر کار شری باشد، فتنه، مشکلات و ضرری که در این کار پیش می‌آید قهری و ضروری است و تخلف بر نمی‌دارد و در صورتی که کاری خیر باشد، با عنایت خداوند پیش می‌رود و نیاز به زحمت ندارد.

۳۳۱ ـ «بِالْعَشِی وَالاْءِبْکارِ»: باید کار مرحله به مرحله پی گرفته شود و همواره آن را لحاظ نمود.

۳۳۲ ـ «بِبَکةَ»: کار دارای برکت است.

۳۳۳ ـ «بَخِلُوا بِهِ»: کار مزاحم و مانع دارد.

۳۳۴ ـ «بَدَّلَ»: خیلی بد است و خیانت و نیرنگ در کار وجود دارد.

۳۳۵ ـ «بَشِّر»: کاری شیرین و نتیجه‌ای غیر قابل انتظار مانند اعطای فرزند یا ازدواج برای وی پیش خواهد آمد. باید دانست امور غیر منتظره بر دو گونه است: یکی کارهایی است که بر زحمت و تلاش فرد وابسته است و دیگر اموری که بدون هیچ گونه تلاشی ایجاد می‌شود.

۳۳۶ ـ «بَعَثْناکمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِکمْ»: ممکن است این کار به نابودی خواهان بینجامد و یا او را از سختی برهاند.

۳۳۷ ـ «بَقَرَةٌ»: کار توسعه می‌یابد و گسترده می‌شود.

(۳۱۱)

۳۳۸ ـ «بَقَرَةٌ لا فارِضٌ وَلا بِکرٌ»: کار مشکلات بسیاری دارد و سخت به دست می‌آید؛ اگرچه کاری پرمنفعت است.

۳۳۹ ـ «بَقِیةٌ مِمَّا تَرَک»: گنج، عتیقه و نتیجهٔ مهمی از این کار به دست می‌آید و تنها واژهٔ «بَقِیةٌ» بر آن دلالت دارد.

۳۴۰ ـ «بَلِ»: امر به انجام است.

۳۴۱ ـ «بَلَی»: به صورت کلی، حروفی که تصرف و اشتقاق را بر نمی‌تابد، تحریک و برانگیختن بر انجام کار است و به این معناست که اگر مشکلی در روند انجام کار پیش آید، آن مشکل برطرف می‌شود و لطف خداوند شامل وی می‌گردد. برای نمونه، اگر به سفر رود و خودروی حامل وی خراب شود، کسی از راه می‌رسد که به وی مدد رساند.

۳۴۲ ـ «بِمَا أَرَاک اللَّهُ»: خواهان می‌داند که چه کاری انجام می‌دهد.

۳۴۳ ـ «بِمَا أَنْزَلَ إِلَیک»: کاری دقیق و سنگین است.

۳۴۴ ـ «بِهِ یعْدِلُونَ»: بسیار سنگین و خطرناک است و در صورت امکان باید خود را از آن کنار کشید. احتمال دارد سود دنیوی نداشته باشد و تنها مشکلات و مشقت و گرفتاری در آن باشد؛ چرا که استیفای عدالت به حق و نه به ناحق در این دنیا پذیرش ندارد.

۳۴۵ ـ «بَیانٌ»: دولت، ظهور، حرکت، استقامت، دارایی و استفاده‌است.

۳۴۶ ـ «بَیتٍ»: ماندگار است.

۳۴۷ ـ «بَینَ یدَیهِ»: نتیجهٔ آن قطعی و قابل دسترس است.

۳۴۸ ـ «تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ، وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ، وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ»: کار را باید

(۳۱۲)

با شرایط و مقررات آن پی گرفت.

۳۴۹ ـ «تَبَرَّءَ»: درگیری و خصومت در این کار است.

۳۵۰ ـ «تُحِبُّونَ اللَّهَ»: حب شدید می‌تواند از ازدواج یا اقدامی شادمانه که با میل و خواستهٔ خواهان هماهنگ است خبر دهد. موضوع حب همواره کاری است که گشایش و وسعت و آزادی عمل در آن است، مانند حرفهٔ معلمی و دبیری و نه مقامی مانند قضاوت که شغلی قبضی دانسته می‌شود.

۳۵۱ ـ «تُخْفُونَ مِنَ الْکتَابِ»: خیانت و پنهان کاری را می‌رساند.

۳۵۲ ـ «تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ»: نتیجهٔ کاری که در نیت دارد نقد و فعلی نیست.

۳۵۳ ـ «تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لاَ یرْجُونَ»: کار با موفقیت انجام می‌شود.

۳۵۴ ـ «تَسُرُّ النَّاظِرینَ»: اگر کار به‌درستی انجام گیرد و مشکلات آن تحمل شود، بسیار شیرین و عالی است.

۳۵۵ ـ «تَسْوَدُّ وُجُوهٌ»: خطر، گرفتاری، پریشانی، عذاب و آبروریزی‌دارد.

۳۵۶ ـ «تشکرُونَ»: شکر به سختی و زحمت کار اشاره دارد هرچند با موفقیت همراه باشد.

۳۵۷ ـ «تُصْلِحُوا بَینَ النَّاسِ»: با مشکلاتی برخورد می‌کند که ناچار از تقیه و پرده‌پوشی است.

۳۵۸ ـ «تَضَرُّعا»: در انجام آن باید ریاضت کشید.

۳۵۹ ـ «تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الاْءَسْبَابُ»: قطع سبب، از بی‌نتیجه بودن، زیان‌باری،

(۳۱۳)

گرفتاری و پریشانی کار حکایت دارد.

۳۶۰ ـ «تِلْک آیاتُ اللَّهِ»: کار خواهان خیلی خوب است. در هر موردی که از آیه سخن می‌رود، کار نیکو و مستحسن است. کاری است قانون‌مند که نظام اجرایی آن را نباید نادیده گرفت.

۳۶۱ ـ «تِلْک الاْءَیامُ نُدَاوِلُهَا بَینَ النَّاسِ»: قدرت مانور و آزادی عمل در آن وجود دارد و می‌توان به سرعت تغییر موضع داد و از این لحاظ کشش و گنجایش دارد.

۳۶۲ ـ «تِلْک أَمَانِیهُمْ»: در این کار، خیال‌پردازی وجود دارد و آسایش، آرامش، سعادت، خوشی و خیری در آن نیست.

۳۶۳ ـ «تَوَکل»: در همهٔ موارد توکل، به تناسب کار باید وکیل، مشاور، شریک یا مددکاری داشته باشد.

۳۶۴ ـ «تَهْتَدُوا»: در این کار رستگاری وجود دارد و با ثبات، استقرار، آرامش، حکم و سکون همراه می‌باشد.

۳۶۵ ـ «ثُمَّ»: بر نقش و تأثیر بنده در سرنوشت خود در نظام مشاعی عالم اشاره دارد. تعدد حرف عطف بیان می‌کند روند کار مرحله به مرحله پیش می‌رود و زمان کار طولانی است.

۳۶۶ ـ «جَاءَک»: بر زنده بودن، حرکت داشتن و بر ایجاد موج دلالت دارد.

۳۶۷ ـ «جنّات تجری من تحتها الأنهار»: خیراتی که به خواهان می‌رسد گوارا، تدریجی و همیشگی است. ممکن است کار مورد نظر کشاورزی و

(۳۱۴)

باغداری یا امری مربوط به کشت و کار باشد و از این آیه کار صنعتی استفاده نمی‌شود بلکه موضوع آن کارهای طبیعی اعم از: کشاورزی، باغ‌داری و کار در جنگل است.

۳۶۸ ـ «جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَوَاتُ وَالاْءَرْضُ»: گشایش، رحمت، نعمت، صفا و خوبی در آن هست.

۳۶۹ ـ «جَهْدَ»: درگیری و عناد در کار پیش می‌آید.

۳۷۰ ـ «حَاجَّک فِیهِ»: در هر موردی که مادهٔ «حج» و مشتقات آن وجود دارد در آن جدال و درگیری پیش می‌آید و ممکن است حق الناس یا حق یتیم و مظالم دیگر بر عهدهٔ وی آید.

۳۷۱ ـ «حَافِظُوا» بر سنگینی کار دلالت دارد و نشان می‌دهد که در کار مورد نظر نوعی امانت داری می‌نماید؛ حال یا سرمایه است یا فرزند یا علم و به هر حال، این کار امری شخصی نیست.

۳۷۲ ـ «حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ»: شکست آن قطعی است.

۳۷۳ ـ «حَتَّی یأْتِینَا بِقُرْبَانٍ تَأْکلُهُ النَّارُ»: تعلیق بر امر غیر عادی نشان از گره کار است و مشکل قانونی یا اجرایی به تناسب کار پدید می‌آید.

۳۷۴ ـ «حَتَّی یقُولَ الرَّسُولُ… مَتَی نَصْرُ اللَّهِ؟»: مشکلات فراوان کار را می‌رساند و چنان است که مؤمنان را بی‌تاب می‌کند، از این رو کار مورد نظر خیلی سخت و سنگین و همراه با اضطراب و دلهره است؛ اگرچه به موفقیت می‌رسد.

۳۷۵ ـ «حِجَابٌ»: مخاطره و درگیری دارد.

(۳۱۵)

۳۷۶ ـ «حِجُّ»: کار به زحمت و تلاش نیاز دارد و سنگین است.

۳۷۷ ـ «حَرْثٌ»: حکایت از کارهای دنیوی است.

۳۷۸ ـ «حَسْبُک اللَّهُ»: چنان‌چه نیت خواهان خیر باشد باید آن را با توجه، احتیاط و توکل پی گرفت.

۳۷۹ ـ «حَسَدا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ»: این کار دنیوی خطرپذیر است و ممکن است انسان را گرفتار کند، دشمن‌ساز و حسودپرور است و طرف مقابل به عمد نسبت به خواهان بدی می‌کند و مشکلاتی را برای وی فراهم می‌آورد، مشکلاتی که راه فرار و چارهٔ آن در دست خواهان نیست.

۳۸۰ ـ «حَوْلَینِ کامِلَینِ»: دور کامل در کار را می‌رساند.

۳۸۱ ـ «خَالِدُونَ»: استمرار و دوام کار را حکایت دارد. خیرات یا شرور این کار ماندگار است و به دیگران نیز می‌رسد.

۳۸۲ ـ «ختم اللّه علی قلوبهم»: خواهان در این کار آشفته می‌شود.

۳۸۳ ـ «خُذُوا ما آتَیناکمْ بِقُوَّةٍ»: چنان این کار سنگین و پراهمیت است که اینسان به پی گرفتن آن سفارش می‌شود. در انجام این کار نباید اهمال داشت وگرنه کار به سامان و نتیجه نمی‌رسد. بر این اساس، کار مورد نظر برای کسی که همت ندارد یا می‌ترسد و سست است مناسب نیست.

۳۸۴ ـ «خَرَج»: در این کار باید حرکت و تلاش داشت.

۳۸۵ ـ «خَشِی»: این کار نیاز به زحمت و تلاش دارد و از امور اعطایی نیست.

۳۸۶ ـ «خُضْتُمْ کالَّذِی خَاضُوا»: اگر خواهان کار را پی گیر شود نمی‌تواند از

(۳۱۶)

گرفتاری‌های آن بگذرد و دیگر این کار است که گریبان او را می‌گیرد و نمی‌گذارد از آن رها شود.

۳۸۷ ـ «خُفْیةً»: باید سیاست، تدبیر و نیروی چاره‌اندیشی داشت.

۳۸۸ ـ «خَوْف»: اضطراب، نگرانی و سرگردانی دارد. البته نگرانی آن امری طبیعی است.

۳۸۹ ـ «خَیرُ الْحَاکمِینَ» در صورتی که خواهان قصد خیر داشته باشد و با توکل و احتیاط پیش رود و صدقه دهد و با دعا طلب خیر از خدای تعالی داشته باشد، موفق است.

۳۹۰ ـ «خَیرٌ مِمَّا یجْمَعُونَ»: باطن آن از ظاهر آن بهتر است.

۳۹۱ ـ «دِیةٌ»: باید تاوان و خسارت بدهد.

۳۹۲ ـ «ذُرِّیةً»: استمرار و دوام کار را می‌رساند.

۳۹۳ ـ «ذِکر»: باید مواظب بود و توجه به کار داشت و غفلت ننمود.

۳۹۴ ـ «ذَلِک الْفَوْزُ الْعَظِیمُ»: منافع این کار استمرار، دوام و گستردگی دارد و امری زودگذر نیست.

۳۹۵ ـ «ذَلِک مِنْ أَنْبَاءِ الْغَیبِ»؛ به این معنا که کار به هیچ وجه نشان نمی‌دهد که چه عاقبت و نتیجه‌ای دارد؛ اگرچه بسیار عالی و خوب است.

۳۹۶ ـ «ذنب»: گناه و معصیت از گرفتاری و مشکلات کار حکایت دارد.

۳۹۷ ـ «ذَوِی الْقُرْبَی وَالْیتَامَی وَالْمَسَاکینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّائِلِینَ وَفِی الرِّقَاب»: سخن از گروه‌هایی گرفتار است که این امر دلالت دارد در روند

(۳۱۷)

کار با گروهی رو به‌رو می‌شود که او را با مشکل رو به رو می‌کنند و کار مورد نظر از مشکلات و سختی‌ها خالی نیست.

۳۹۸ ـ «رَابِطُوا»: محکم کردن ارتباط با خداوند و داشتن روابط عمومی سالم با بندگان اوست.

۳۹۹ ـ «رَبَّ»: با توجه به این که «رب» اسم فعلی است باید گفت خواهان در کارهای خود خداوند را ملاحظه می‌کند و به گناه و معصیت نمی‌گراید. هم‌چنین به این معناست که کار تحقق می‌یابد.

۴۰۰ ـ «رَبَّکمُ اللَّهُ»: ترکیب این دو اسم الهی نشان از پیچیدگی کار است. اللّه اسم ذاتی و جمعی و رب اسم فعلی و جمعی و عروس اسمای فعلی است و دیگر اسمای فعلی از رب حکم می‌گیرند، اما خود رب از اللّه حکم می‌گیرد، ولی «اللّه» با «رب» کار می‌کند. ارتباط با پروردگار بر حسن کار دلالت دارد.

۴۰۱ ـ «رِجْسٌ»: جنگ روانی و ضعف اعصاب در آن است.

۴۰۲ ـ «رِزْقٌ کرِیمٌ»: درآمد خود را به‌راحتی به دست می‌آورد و نه با بدبختی و زحمت بسیار.

۴۰۳ ـ «رُسُل»: زمینهٔ وصول و موفقیت است.

۴۰۴ ـ «رُکعِ»: در انجام این کار باید از افراط و تفریط دور شد و به صورت معمول گام برداشت و در عملی کردن آن طمأنینه داشت.

۴۰۵ ـ «زَادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ»: در این کار هم سود دنیوی است و هم بهرهٔ اخروی و معنوی.

(۳۱۸)

۴۰۶ ـ «سَأُلْقِی»: مشکلاتی غیر عادی و اضطراب و دلهره در کار وجود دارد که با رحمت و امداد الهی برطرف می‌شود.

۴۰۷ ـ «سِتَّةِ أَیامٍ»: زمان بر و درازمدت است.

۴۰۸ ـ «سَرِیعُ الْحِسَابِ»: هرگونه محاسبه‌ای بر سخت‌گیری و سخت بودن کار دلالت دارد؛ به ویژه آن که با سرعت نیز همراه شده که به دقت مضاعف آن اشاره دارد و باید مواظب و مراقب بود و در انجام کار احتیاط لازم و ثبت و سند مورد نیاز را از دست نداد و با مشورت و اهتمام به کار پرداخت.

۴۰۹ ـ «سَلْ»: تهدید را می‌رساند.

۴۱۰ ـ «سُلَیمَانَ»: کار خواهان امری دنیوی است و شکوه ظاهری فراوانی دارد.

۴۱۱ ـ «سَمَّی»: هرگونه نام‌گذاری انحصار کار را می‌رساند.

۴۱۲ ـ «سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی»: دیر بازده اما عالی، پر نعمت و پر منفعت است.

۴۱۳ ـ «سُورَةٌ»: اضطراب دارد؛ هرچند می‌تواند با پیروزی همراه باشد.

۴۱۴ ـ «شُعَیبا»: ایمان در آن است و مواهبی خاص را در پی می‌آورد.

۴۱۵ ـ «شِقَاقٍ»: کار دارای خطراتی است. مشکلات و سختی‌هایی دارد.

۴۱۶ ـ «شَهِدَ اللَّهُ»: این کار ضمانت شده، قطعی و الهی است.

۴۱۷ ـ «صَابِرُوا»: توصیه به تحمل پذیری نسبت به کارها و امور مربوط به دیگران که در انجام آن سستی، کوتاهی و سهل انگاری می‌کنند است و

(۳۱۹)

از این جهت آزار و اذیت می‌شود.

۴۱۸ ـ «صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ»: کار آسان و راحتی است. کار انجام می‌شود و به نتیجه می‌رسد.

۴۱۹ ـ «صَلِّ عَلَیهِمْ»: کاری آبرومندانه و گواراست.

۴۲۰ ـ «ضَرْبا»: در این کار، شدت و دشواری وجود دارد.

۴۲۱ ـ «طَبَعَ اللَّهُ عَلَی قُلُوبِهِمْ»: کار به صورت کامل بسته است و سبب ساقط شدن و ورشکستگی کامل خواهان می‌شود.

۴۲۲ ـ «طَیبا»: امری دهشی، اعطایی و خالی از زحمت است و باید خیری از این کار به دیگران رساند تا به غفلت دچار نشد.

۴۲۳ ـ «عَجِبْتُمْ»: مادهٔ عجب بر پریشانی و نگرانی دلالت دارد.

۴۲۴ ـ «عَذَابَ یوْمٍ عَظِیمٍ»: اضطراب، پریشانی و تنیدگی روحی را در پی دارد.

۴۲۵ ـ «عَرَفَاتٍ» و «الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ»: شیرینی و گوارایی دنیایی کار را می‌رساند. عناوین مشابه نیز همین معنا را حکایت دارد.

۴۲۶ ـ «عَزِیزٌ حَکیمٌ»: تهدید از آن بر می‌آید؛ اگرچه با وارستگی و استحکام همراه است.

۴۲۷ ـ «عَلَی فَتْرَةٍ»: به مشکلات کار اشاره دارد.

۴۲۸ ـ «عَلَیک»: این کار سنگین است و مردودی بسیاری دارد.

۴۲۹ ـ «عَلَی مُلْک سُلَیمَانَ»: در این کار اقتدار وجود دارد؛ به این معنا که فتنهٔ آن بسیار پیچیده و گسترده است.

(۳۲۰)

۴۳۰ ـ «عَمِل»: کاری سخت و پر زحمت است و نیازمند رنج و تلاش است، از این رو سنگین است.

۴۳۱ ـ «عَنْ سُوءٍ»: انجام این کار هیچ خیر و خوشی ندارد، از این رو ترک آن بهتر است.

۴۳۲ ـ «عِیسَی ابْنِ مَرْیمَ»: کاری سالم و معنوی است و نتایجی ماندگار دارد.

۴۳۳ ـ «غَفُورٌ رَحِیمٌ»: خیراتی قهری و ناخواسته دارد که صاحب استخاره باید تشخیص دهد آیا چیزی از این خیرات به خواهان می‌رسد یا خیر.

۴۳۴ ـ «غَیرَ سَبِیلِ الْمُؤْمِنِینَ»: راهی را برگزیده است که به نابودی وی می‌انجامد.

۴۳۵ ـ «فَإِذا لاَ یؤْتُونَ النَّاسَ نَقِیرا»: موفقیت خواهان و به نتیجه رسیدن کار همان و شکست و حرمان وی نیز همان.

۴۳۶ ـ «فَاذْکرُوا اللَّهَ»: باید در انجام کار توکل داشت و با توکل است که نگرانی و اضطرابی که در ابتدای کار وجود دارد با پیشرفت کار و روشن شدن چگونگی آن برطرف می‌شود.

۴۳۷ ـ «فَاسْتَبِقُوا الْخَیرَاتِ»: این کار به تلاش و جدیت نیاز دارد؛ چرا که فراز یاد شده به این معناست که با افراد خوبی همراه است و باید تلاش پی‌گیر داشته باشد.

۴۳۸ ـ «فَاشْهَدُوا»: باید پی‌گیر کار بود و آن را محکم دنبال نمود.

(۳۲۱)

۴۳۹ ـ «فَاکتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ»: باید در انجام کار سرعت گرفت و آن را به تأخیر نینداخت. «فاکتبنا»؛ یعنی ما را نیز بنویس وبه این معناست که هرگونه دیرکرد سبب از دست رفتن کار می‌شود. کار مورد نظر سنگین است و اهتمام و همت می‌طلبد.

۴۴۰ ـ «فَالِقُ الاْءِصْبَاحِ»: کار ظاهری باشکوه دارد و آشکارا انجام می‌پذیرد.

۴۴۱ ـ «فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلاَةَ»: بخشی از ضرر آن جبران می‌شود اما مشکلات و گرفتاری خود را دارد.

۴۴۲ ـ «فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ»: نزاع و درگیری آن نیز به خداوند باز می‌گردد و درگیری آن نیز شیرین است.

۴۴۳ ـ «فَإِنْ تَوَلَّوْا»: به این معناست که این کار تنها یک راه برای انجام دارد و نمی‌توان گزینه‌ای در برابر و مقابل آن داشت، از این رو ترک آن بد است و برای ترک آن نمی‌شود استخاره‌ای دیگر کرد. «ولّی» بر وجود خطر و آسیب در کار و بر لغزنده بودن آن دلالت دارد و باید در انجام کار احتیاط لازم را نمود و هرگونه لغزش و انحرافی سبب شکست و آسیب می‌شود.

۴۴۴ ـ «فَانْسَلَخَ مِنْهَا»: تلاش وی نتیجه‌ای ندارد.

۴۴۵ ـ «فَانْظُرْ»: آثار و عوارض کار حتمی است و به کار وارد شدن همان و به بلا گرفتار شدن همان.

۴۴۶ ـ «فَانْفِرُوا ثُبَاتٍ، أَوِ انْفِرُوا جَمِیعا»: با فراز و نشیب و برد و باخت و

(۳۲۲)

شکست و پیروزی همراه است؛ هرچند فرجامی فیروز و خوب دارد.

۴۴۷ ـ «فَأْتُوا حَرْثَکمْ أَنَّی شِئْتُمْ»: خواهان در انجام کار آزادی عمل دارد.

۴۴۸ ـ «فَأَحْکمُ بَینَکمْ» در هر موردی که حکم باشد نباید خطر سقوط و شکست را نادیده گرفت.

۴۴۹ ـ «فَأَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً»: ناگهان خود را با مشکلاتی رو به‌رو می‌بیند.

۴۵۰ ـ «فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ»: طاقت‌فرسا و مشکل‌زاست.

۴۵۱ ـ «فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقا فِی قُلُوبِهِمْ»: افرادی که خواهان با آنان کار می‌کند به هیچ وجه پی گیر کار نمی‌شوند و هیچ مناسب و خوب نیستند. افرادی کلاه‌بردار و شیاد هستند که با نادرستی کار می‌کنند.

۴۵۲ ـ «فَأَنْجَیناکمْ»: کار یاد شده موفقیت‌آمیز خواهد بود.

۴۵۳ ـ «فَتَبَینُوا»: در کار آزادی عمل وجود دارد؛ به این معنا که کار به هر صورت که انجام شود، مشکلات آن برطرف می‌گردد.

۴۵۴ ـ «فَتَحْرِیرُ رَقَبَةٍ» خطر و خسارت در آن است.

۴۵۵ ـ «فَثَبِّتُوا الَّذِینَ آمَنُوا»: چون در این کار فقط خداست، ثبات قدم آن حتی برای انسان‌های ضعیف اما مؤمن تضمین شده است.

۴۵۶ ـ «فَذُوقُوا الْعَذَابَ»: خواهان گریزی از عوارض کار ندارد.

۴۵۷ ـ «فَرَق»: علامت گشایش کار است.

۴۵۸ ـ «فَسَیرَی اللَّهُ عَمَلَکمْ»: کاری است ظاهری، عمومی و دارای تبلیغات.

۴۵۹ ـ «فَقَدْ جَاءَکمْ بَشِیرٌ وَنَذِیرٌ»: اگر خواهان بر آن اقدام کند پایان آن

(۳۲۳)

خوب است اما زحمات ومشکلات‌بسیاری‌داردکه‌بهتراست‌آن‌راترک‌کند.

۴۶۰ ـ «فَکیفَ»: سختی کار آشکار است و در این زمینه همانند «الم‌تر» است. بر این اساس باید با دقت و حسابرسی و ملاحظه آن را انجام داد. مشکلاتی در کار ظاهر می‌شود که به اعتبار حرف عطف «فاء» خود را زود نشان می‌دهد، از این رو سنگین و سخت است.

۴۶۱ ـ «فَلاَ تَأْسَ عَلَی الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ»: برای ترک آن نباید استخاره گرفت و مشعر به جمعیت استخاره است.

۴۶۲ ـ «فَلَمَّا آتَاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ»: کار به کفران نعمت می‌کشد.

۴۶۳ ـ «فَلَمَّا أَحَسَّ»: این کار سنگین و پر خطر است و نباید فریب ظاهر آن را خورد و ممکن است انجام آن به شکست بینجامد.

۴۶۴ ـ «فَلَمَّا وَضَعَتْهَا»: زحمت دارد و تلاش خواهان را می‌طلبد.

۴۶۵ ـ «فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِیرا»: شکست و نابودی آن حتمی است و غیر از خداوند هیچ کس نمی‌تواند او را یاری و نصرت کند.

۴۶۶ ـ «فَمَا لَکمْ»: تهدید آن بسیار است.

۴۶۷ ـ «فَوْقَکمُ»: سنگینی و سختی کار را می‌رساند.

۴۶۸ ـ «فَهَلْ لَنَا مِنْ شُفَعَاءَ»: هیچ خیری در آن نیست.

۴۶۹ ـ «قَالَ الْمَلاَءُ»: مخالفت‌های آن زیاد است.

۴۷۰ ـ «قَالَ لَهُمْ نَبِیهُمْ»: به صورت کلی هرگاه در آیه‌ای خداوند متعال یا یکی از معصومان علیهم‌السلام یا مؤمنی سخن بگوید، کار مورد نظر خوب است؛ چرا که آنان جز از ملکوت سخن نمی‌گویند و کلام نیکو از کار خوب

(۳۲۴)

حکایت دارد. البته در برخی موارد قرینه بر خلاف این معنا وجود دارد.

۴۷۱ ـ «قَال»: مادهٔ «قول» بر این امر تأکید دارد که این کار جز بر مدار حرف و حدیث نمی‌چرخد و گفت‌وگو در آن به درگیری منجر می‌شود و عملی در آن دیده نمی‌شود و جز ظاهری که زیبا می‌نماید اما از حقیقت خالی است چیزی ندارد.

۴۷۲ ـ «قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ»: با توجه به اجل هم کوتاه مدت است و هم خطرناک.

۴۷۳ ـ «قَدْ جَاءَکمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّکمْ»: این کار زحمت و رنج ندارد و به آسانی به دست می‌آید.

۴۷۴ ـ «قَدْ جَاءَکمْ رَسُولُنَا، یبَینُ لَکمْ»: بیگانگی با افراد مرتبط با آن کار را می‌رساند. هم‌چنین خواهان در این کار مددکاری را خواهد یافت.

۴۷۵ ـ «قَدْ عَلِمَ کلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ»: مردم خود آن را پی می‌گیرند و از آن بهره می‌برند.

۴۷۶ ـ «قَدِّمُوا لاِءَنْفُسِکمْ»: کار به سامان و نتیجه می‌رسد. این نتیجه در ازدواج به معنای فرزندان خوب و در غیر ازدواج، به معنای ثمرات و خیرات فراوان و پدید آمدن سرمایهٔ افزوده در کار است.

۴۷۷ ـ «قَضَی أَجَلاً، وَأَجَلٌ مُسَمّی»: کار در کوتاه‌مدت انجام می‌شود و مستمر و گسترده نیست و محدودیت دارد، از این رو ممکن است با اندکی غفلت، به شکست بینجامد.

۴۷۸ ـ «قَضَی»: در هر موردی که از قضا سخن گفته شود، کار آزادی عمل

(۳۲۵)

ندارد و به صورت بسته انجام می‌شود.

۴۷۹ ـ «قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّی»: خواهان به جایی می‌رسد که دیگر چیره بر کار نیست و کار از دسترس او خارج می‌شود.

۴۸۰ ـ «قُلُوبُنَا غُلْفٌ»: کار قفل است و نتیجه‌ای ندارد.

۴۸۱ ـ «قُومُوا»: سنگینی کار را می‌رساند. یعنی به کار اهتمام داشته باش.

۴۸۲ ـ «کافِرُونَ»: افرادی از خودراضی هستند که نیمهٔ پنهان کار را نمی‌بینند و به غفلت گرفتار می‌شوند.

۴۸۳ ـ «کانَ اللَّهُ غَنِیا حَمِیدا»: تهدید در آن است.

۴۸۴ ـ «کانَ حِلاًّ لِبَنِی إِسْرَائِیلَ»: کار مزاحم دارد و آفت و آسیب می‌بیند و با مشکلاتی همراه است.

۴۸۵ ـ «کأَنَّهُ ظُلَّةٌ»: سنگینی آن واقعی نیست و نباید از آن ترسید و باید با توکل جلو رفت.

۴۸۶ ـ «کتَبَ عَلَی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ»: اصل این کار ضمانت اجرایی دارد و شدنی و نتیجه بخش است.

۴۸۷ ـ «کذَّبُوا بِآَیاتِنَا»: تکذیب همان شیطنت، فساد و زورگویی است.

۴۸۸ ـ «کذَلِک»: این کار انجام شدنی و قانونمند است.

۴۸۹ ـ «کسَبَتْ»: زحمت و تلاش را می‌طلبد. «کسب» از زحمت و رنج حکایت دارد.

۴۹۰ ـ «کفَّارَتُهُ»: کمبود، محدودیت و گرفتاری است.

۴۹۱ ـ «کفَی»: مادهٔ کفی بر بی‌نتیجه بودن کار دلالت دارد.

(۳۲۶)

۴۹۲ ـ «کلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ»: کاری است طبیعی که روال قانونی خود را دارد و در ابتدا، خطرات و مشکلات و زیان‌های فراوانی دارد.

۴۹۳ ـ «کلُوا مِنْ طَیباتِ ما رَزَقْناکمْ»: «طیب» خیری است که هیچ ضرری در آن نیست. نباید گذاشت با معطلی و سستی خواهان، خیرات و برکات آن از دست رود و هرگونه اهمال و سستی سبب می‌شود این خیرات نصیب دیگری شود.

۴۹۴ ـ «کمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکمْ بِخَلاَقِهِمْ»: همان‌گونه که پیشینیان دچار مشکل شدند هر کس بر انجام این کار اقدام کند با مشکل، گرفتاری، شکست و نابودی مواجه می‌شود.

۴۹۵ ـ «کمْ»: با توجه به این که ضمیر مخاطب است، چنین نیست که کار یاد شده عمومی بوده و انجام آن در توان هر کسی باشد، بلکه کار خصوصی است و تنها از عهدهٔ انسان‌های نیرومند و قوی بر می‌آید.

۴۹۶ ـ «کنْ فَیکونُ»: کار مورد نظر انجام شدنی است و با توجه به سرعتی که در شکل بخشیدن و آفرینش وجود دارد، در همهٔ موارد کاربرد آن باید به انجام کار سرعت بخشید و تأخیر را روا نداشت و در ضمن، نمی‌توان آن را ترک کرد و برای ترک آن نباید استخاره نمود.

۴۹۷ ـ «کیفَ»: خیلی سنگین است و حکم لای نهی به اضافهٔ تهدید را دارد. البته در نتیجه‌گیری نهایی باید دید چیزی هست که آن را به جواز کار تنزل بخشد یا خیر؟

۴۹۸ ـ «لاَ أَجِدُ فِی مَا أُوحِی إِلَی مُحَرَّما»: کار مورد نظر باز و باسط است و

(۳۲۷)

آزادی عمل دارد.

۴۹۹ ـ «لاَ تَتَبَدَّلُوا الْخَبِیثَ بِالطَّیبِ»: ترک آن بد است.

۵۰۰ ـ «لاَ تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیطَانِ»: باید احتیاط و مراقبت داشت.

۵۰۱ ـ «لاَ تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لاِءَیمَانِکمْ»: از خداوند مایه نگذارید؛ به این معناست که خواهان در انجام کار ناتوان و درمانده شده و از این رو از دیگری مایه می‌گذارد و چنین کسی به حتم ضرر و زیان می‌بیند.

۵۰۲ ـ «لاَ تَقْرَبُوا الصَّلاَةَ»: باید آن را ترک کرد و کار مورد نظر بسیار خطرناک و بد است.

۵۰۳ ـ «لاَ تَکنْ لِلْخَائِنِینَ خَصِیما»: باید در انجام آن احتیاط کند تا به انحراف، گناه، اجحاف و ظلم به دیگران گرفتار نشود.

۵۰۴ ـ «لاَ تُلْقُوا بِأَیدِیکمْ إِلَی التَّهْلُکةِ»: کار مورد نظر مخاطرات دارد. این فراز هشداری است به خواهان که باید مراقب باشد به خطر مبتلا نشود.

۵۰۵ ـ «لاَ جُنَاحَ عَلَیهِ»: این کار هیچ مشکلی ندارد.

۵۰۶ ـ «لاِءُحِلَّ لَکمْ بَعْضَ الَّذِی حُرِّمَ عَلَیکمْ»: برای خواهان موفقیتی از این کار به دست می‌آید که برای پیشینیان حاصل نشده است.

۵۰۷ ـ «لاَ نُکلِّفُ نَفْسا إِلاَّ وُسْعَهَا»: اقدام بر آن، اهتمام و جدیت در کار و نیز احتیاط یا دادن صدقه را لازم دارد.

۵۰۸ ـ «لا»: نهی از انجام کار است.

۵۰۹ ـ «لاَ یحِلُّ لَهُنَّ»: کار مشکلات باطنی دارد.

۵۱۰ ـ «لاَ یخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ»: هیچ جهت خیری در این کار وجود

(۳۲۸)

ندارد.

۵۱۱ ـ «لاَ یخْفَی عَلَیهِ شَیءٌ»: نباید کار را به صورت پنهانی و مخفیانه انجام داد. کار مورد نظر از امور ظاهری، علنی، اجتماعی و مشارکتی است که پنهانی را بر نمی‌تابد و چنان‌چه در انجام آن هرگونه مخفی کاری و گذاشتن رمز و قفل صورت بگیرد به آن آسیب می‌رساند.

۵۱۲ ـ «لاَ یغْفِرُ»: سخت‌گیری تمام است.

۵۱۳ ـ «لا یقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ»: خواهان در این کار فریب می‌خورد و کسی نیز نمی‌تواند از او حمایت و دستگیری کند.

۵۱۴ ـ «لِتَکونُوا شُهَدَاءَ عَلَی النَّاسِ»: خواهان در بحبوحهٔ کار و در اوج ماجرا، در دید همگان و هم‌چون قبلهٔ آنان قرار می‌گیرد و بدین سبب راحتی و آسایش نخواهد داشت. بنابراین، استخارهٔ آیه برای کسانی که از عهدهٔ ماجراجویی بر می‌آیند خوب است.

۵۱۵ ـ «لَعَلَّکمْ تُرْحَمُونَ»: خیری از این کار به دیگران می‌رسد و نیز بخشی از نگرانی کار کاسته می‌شود.

۵۱۶ ـ «لَعَلَّکمْ»: لعل در تمامی موارد کاربرد وجود شریکی را می‌رساند که بخشی از نتیجه را استفاده می‌کند یا به عبارت دیگر خیر کار مورد نظر به دیگری نیز می‌رسد و چه بسا عام المنفعه گردد.

۵۱۷ ـ «لَعَلَّ»: ممکن است برخی در این کار به نتیجه‌ای نرسند، بر این اساس باید احتیاط کرد. کار سنگین و پر زحمت است و معلوم نیست این کار موفقیت آمیز باشد و هر کسی از عهدهٔ انجام آن بر نمی‌آید. لعل

(۳۲۹)

دلیل بر پیدایش تفرقه و انشعاب در میان همکاران و در طول روند کار است.

۵۱۸ ـ «لَعَلَّهُمْ»: چون با ضمیر غایب است معلوم نیست مخاطب آن چه کسی است و سرنوشت روشنی ندارد.

۵۱۹ ـ «لَعَلَّهُمْ یتَذَکرُونَ»: انجام کار مورد نظر با مشکلی مواجه نمی‌شود. البته، در صورتی نتیجه می‌دهد که توجه و دقت را داشته باشد.

۵۲۰ ـ «لَعَنَهُمُ اللَّهُ»: این کار گناه کبیره و در ردیف قتل، غارت و خیانت است. هم‌چنین ابتر و بی‌نتیجه است. حرمان و شکست را در پی دارد.

۵۲۱ ـ «لَقَدْ»: کار محکم و استوار است؛ به این معنا که اگر کار خوب باشد، در خوبی استوار است و چنان‌چه بد باشد، بدی آن سست و قابل ریزش نیست.

۵۲۲ ـ «لِقَوْمٍ یؤْمِنُونَ»: در هر موردی که خوبی‌های آیه به فردی یا گروهی تخصیص داده می‌شود باید خیراتی داشت و با صدقه، مشاوره، توکل، نذر، ذکر، احتیاط و توجه کار را پیش برد. چنان‌چه خواهان امور گفته شده را رعایت نکند، آفت و خسارتی به او وارد می‌شود.

۵۲۳ ـ «لِکلٍّ وِجْهَةٌ»: کار مورد نظر باسط و به تمام معنا باز است.

۵۲۴ ـ «لَکنِ»: کاری است سخت و مشکل.

۵۲۵ ـ «لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الاْءَرْضِ»: هیچ گونه مشکل و ضرر و زیانی متوجه خواهان نمی‌سازد.

۵۲۶ ـ «لِلَّهِ مُلْک السَّمَاوَاتِ وَالاْءَرْضِ وَمَا بَینَهُمَا»: پایان آن نیز نتیجه‌ای در

(۳۳۰)

خور ندارد و چیزی برای خواهان نمی‌ماند.

۵۲۷ ـ «لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی التَّقْوَی»: کاری محکم است که باید پی‌گیر آن بود و سستی و شک را بر نمی‌تابد.

۵۲۸ ـ «لِمَنْ فِی أَیدِیکمْ». گشایش، درآمد و سودآوری بدون هیچ گونه ضرر و زیان دارد.

۵۲۹ ـ «لِمَ»: نکوهش بسیار و تأکید بر ترک کار مورد نظر است. نکوهش آن بیش از نهی است.

۵۳۰ ـ «لَمْ یتَقَبَّلْ مِنَ الاْآَخَرِ»: کار به‌راحتی از خواهان پذیرفته نمی‌شود.

۵۳۱ ـ «لَنْ»: باید از سختی‌های کار نترسید. داشتن کارشناس، شریک، مشاوره و گرفتن سند به تناسب کار لازم است. نوعی تقیید است و به این معناست که کار گسترده نیست و تنها برای برخی از افراد توانا مناسب است و صاحب استخاره است که‌تناسب‌آن‌باخواهان‌راتشخیص‌می‌دهد.

۵۳۲ ـ «لَنَرَاک»: با انسانی بسیار مستکبر و مغرور مواجه می‌شود.

۵۳۳ ـ «لَنْ یتَمَنَّوْهُ»: تمنی در استخاره به معنای تحمل است و خواهان نمی‌تواند آن را تحمل کند و کار را در میان راه رها می‌کند یا در صورتی که برای ازدواج باشد به طلاق یا کدورت می‌انجامد و یا یکی از آن دو می‌میرد.

۵۳۴ ـ «لَنْ یضُرُّوکمْ»: باید از سختی‌های کار نترسید. داشتن کارشناس، شریک، مشاوره و گرفتن سند به تناسب کار لازم است. با دشمنی همراه است اما ضرری به خواهان نمی‌رسد و باید آن را با قوت تمام دنبال

(۳۳۱)

نمود.

۵۳۵ ـ «لَوْ آمَنَ»: تعلیق در آن است و احتمال به سامان نرسیدن کار می‌رود.

۵۳۶ ـ «لَوْ أَعْجَبَک کثْرَةُ الْخَبِیثِ»: با آن که ظاهر کار شکوه دارد، باطنی ندارد و زیان‌بار است.

۵۳۷ ـ «لَوْ تَرَی»: کثرت و مبالغهٔ در استخاره را می‌رساند؛ به این معنا که اگر استخاره خوب باشد بر خوبی بسیار آن تأکید دارد و چنان‌چه استخارهٔ آن بد باشد بر بدی زاید آن دلالت دارد. «بلی» و «بل» نیز چنین است.

۵۳۸ ـ «لَوْ»: در همهٔ موارد تعلیق هم‌چون «لو» نباید عجله و شتاب داشت و کار را باید با بردباری و صبر و دادن صدقه و انفاق با اهتمام پیش برد. موفقیت و صداقت در کار نیست و اختلاف و درگیری در آن است.

۵۳۹ ـ «لَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیک»: در انجام این کار باید توجه، اهتمام، احتیاط، توکل و طرح و برنامه داشت. اگر خواهان بخواهد به صورت عادی به کار بپردازد خوب نیست و جز ضرر نتیجه‌ای ندارد.

۵۴۰ ـ «لَهُمُ الْخَیرَاتُ»: خیرات آن متنوع و گوناگون است و برکات آن به خواهان و نسل وی می‌رسد.

۵۴۱ ـ «لَهُمْ دَرَجَاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ»: درجات آن کمالی است و نه جلالی. خواهان فرد خیر، شجاع، بزرگوار و با کرامت است که کم‌تر نمونهٔ وی در جامعه پیدا می‌شود. خواهان فردی است که قدرت ظاهری و مقام یا

(۳۳۲)

توان مالی و اقتصادی بالایی دارد.

۵۴۲ ـ «لَهُمْ فِی الاْآَخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ»: ترک آن ضروری است.

۵۴۳ ـ «لِیبْلُوَکمْ»: فتنه‌ای در کار است.

۵۴۴ ـ «لیحْکمْ»: امر به «حکم» الزام در کار را می‌رساند و به این معناست که نباید آن را به هیچ وجه ترک کرد.

۵۴۵ ـ «لِیزْدَادُوا إِثْما»: ضرر و زیان آن تثبیت شده و همواره رو به افزایش است.

۵۴۶ ـ «لَیسَ بِی سَفَاهَةٌ»: درگیری و اضطراب دارد.

۵۴۷ ـ «لَیسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِی، وَلاَ شَفِیعٌ»: «لیس» و «لا» در تمامی موارد کاربرد خود از تنهایی خواهان در انجام کار حکایت می‌کند. البته، گاه وی مدد خداوند را با خود ندارد و گاه آدمیان او را تنها می‌گذارند.

۵۴۸ ـ «لِیعْلَمَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا»: نباید این کار را ترک کرد و از موانع و مشکلات آن ترسید؛ چرا که این موانع برطرف می‌شود و هر کس با آن مقابله کند، شکست می‌خورد.

۵۴۹ ـ «لِینْفِرُوا کافَّةً»: کار مورد نظر برای همه مناسب نیست و برای برخی به نتیجه نمی‌رسد.

۵۵۰ ـ «مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ»: تهدیدی سخت و با شدت در میان است به‌گونه‌ای که اگر خواهان گرفتار و درگیر شود، راه برون رفت و گریزی از این چالش نمی‌یابد.

۵۵۱ ـ «مَا اللَّهُ یرِیدُ ظُلْما لِلْعَالَمِینَ»: این کار هیچ ضرر، مشکل و مصیبتی

(۳۳۳)

ندارد.

۵۵۲ ـ «مَا أَنَا بِبَاسِطٍ یدِی إِلَیک»: کار باسط است و آزادی عمل دارد و این فراز در معنا تأکیدی بر باسط بودن آن و نفی محدودیت است‌ونه‌قبض‌آن.

۵۵۳ ـ «مَا أَنْتَ بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ»: هرچه از این کار عاید می‌شود، باید به دیگران داده شود و با این وجود، خواهان بده‌کار شناخته می‌شود و از سوی دیگر نمی‌توان دست از کار برداشت.

۵۵۴ ـ «مَا بِصَاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ»: با توجه به انکاری که در آیه است، گرفتاری خود یا دیگران، پشیمانی، پریشانی و اضطراب را در پی دارد.

۵۵۵ ـ «مَا کانَ»: این کار باز و گسترده نیست و آزادی عمل ندارد.

۵۵۶ ـ «مَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِینَ»: نتیجه‌ای ندارد و کسی نمی‌تواند مانع زیان و ضرر آن شود.

۵۵۷ ـ «ما»: مای موصوله نشان از سنگینی و پیچیدگی کار دارد.

۵۵۸ ـ «مَا نَزَّلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ»: هیچ خیری در این کار نیست.

۵۵۹ ـ «مَا نَکحَ آبَاؤُکمْ مِنَ النِّسَاءِ»: کاری است تکراری، دارای مشکل، از پیش مانده، غیر عادی که به ماجراجویی می‌ماند.

۵۶۰ ـ «مَا هُمْ بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ»: این کار چنان از ماجراجویی و فتنه پر است که مداخلهٔ غیر را لازم دارد و مداخلهٔ آنان نیز به درگیری، فتنه و مشکلات دیگری می‌انجامد.

۵۶۱ ـ «مَا یفْعَلُوا مِنْ خَیرٍ فَلَنْ یکفَرُوهُ»: آزادی عمل در کار را می‌رساند و هر کاری که انجام شود، ضایع نمی‌گردد و نتیجهٔ آن را می‌بیند.

(۳۳۴)

۵۶۲ ـ «مُحَرَّرا»: در هر آیه‌ای که یکی از مشتقات «حرّ» آید، همانند طلاق بر نیکویی کار دلالت دارد.

۵۶۳ ـ «اسْتَسْقی»: چون از باب استفعال است معنای طلب را دارد و چون مادهٔ آن «سقی» است عطش، نیاز و خواهش خواهان را می‌رساند و چون سه حرف زاید دارد، طلب شدید را می‌رساند و از این رو کار سختی است و مشکلات فراوانی دارد؛ به ویژه آن که در رابطه با قوم بنی اسرائیل است. اما کسی از آب بی‌نیاز نیست و با توجه به طلب شدید، ضروری بودن انجام آن را خاطرنشان می‌شود.

۵۶۴ ـ «مُحَرَّمَةٌ»: گرفتاری و محدودیت دارد.

۵۶۵ ـ «مُحَمَّدٌ»: در هر موردی که از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله یاد می‌شود کار مورد نظر بسیار سنگین اما باعظمت و پرخیر است و شایسته سالاری در آن وجود دارد.

۵۶۶ ـ «مَدْینَ»: کار شیرین و روشن است و ظاهر خوبی دارد.

۵۶۷ ـ «مَرَّتْ بِهِ»: کار با گذشت زمان خود را می‌یابد و روندی رو به رشد دارد.

۵۶۸ ـ «مَسْجِدا ضِرَارا»: انحراف، گرفتاری، درگیری و مصیبت در آن است.

۵۶۹ ـ «مَسَّهُمْ»: تمام موارد استعمال «مس» و مشتقات آن بر اختلالات روحی روانی و نیز گاه به پیشامدهای ناگوار دلالت دارد.

۵۷۰ ـ «مُصَدِّقا»: خالی از هرگونه ناراستی و صفت شیطانی می‌باشد.

(۳۳۵)

۵۷۱ ـ «مِصْرا»: حرص، طمع، کثرت و زیادی خواهی در گشایش است.

۵۷۲ ـ «مَعَهُ»: کار شیرین است و زحمت آن خستگی خواهان را برطرف می‌کند.

۵۷۳ ـ «مَغْفِرَةٌ»: هرچند وی فردی توانا باشد، ممکن است در روند کار مشکلاتی داشته باشد که البته قابل گذشت است و خداوند خود آن را برطرف می‌سازد.

۵۷۴ ـ «مَکرَ اللَّهُ»: در هر موردی که از مکر خداوند متعال خبر داده شود؛ هرچند ممکن است ظاهر کار خوب باشد اما نتیجه و فرجامی جز ایجاد بحران و سلب آرامش ندارد و خواهان از آن کار؛ اگرچه خیر باشد، هیچ بهره‌ای ندارد، از این رو باید آن را به‌کلی ترک کرد. مشکلات باطنی و پنهانی در کار وجود دارد که به صورت تدریجی خواهان را از پا در می‌آورد.

۵۷۵ ـ «مُلاَقُوهُ»: کار مورد نظر بسیار خوب است و کاستی ندارد.

۵۷۶ ـ «مَلَکا»: این کار زمینه‌های غیر عادی دارد، از این رو باید آن را با کارشناسی لازم و مشاوره انجام دهد.

۵۷۷ ـ «مِنْ خَیرٍ»: کار نباید با امر دیگری اختلاط، تعدد و کثرت داشته باشد و خواهان باید از موضوع کار مورد نظر دور نشود و به انجام همان بسنده کند؛ برای نمونه، اگر می‌خواهد تجارت و کسب کند، کار دیگری را به آن راه ندهد و اگر در پی تحصیل علم است، شغل دیگری را با آن نیامیزد و در صورتی که می‌خواهد خانه‌ای را بفروشد، چیز دیگری همراه

(۳۳۶)

آن نخرد. «خیر» جنس است، ولی وقتی مجرور «من» واقع می‌شود، انحصار کار را می‌رساند و باید تنها پی‌گیر یک کار باشد.

۵۷۸ ـ «مَنْ ذَا الَّذِی»: آزادی و گشادگی و بساطت در کار را می‌رساند و هر چه که آزادی در کار را برساند؛ مانند: «من یشاء» خوب است.

۵۷۹ ـ «مَنْ»: فرد سرشناسی مانع انجام کار می‌شود و با وی مخالفت می‌کند.

۵۸۰ ـ «مِنْ قَوْمِهِ»: ماجرا داخلی است و نمی‌توان از آن رهایی جست.

۵۸۱ ـ «مِنْکمْ»: کار مورد نظر مناسب‌وهماهنگ‌باروحیه‌ی‌خواهان‌است.

۵۸۲ ـ «مِنْهَاجا»: هر کس از پرتو روشنایی این کار خیر خود را می‌برد، اما این خیر محدود است نه گسترده.

۵۸۳ ـ «مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ، وَأَکثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ»: کار خواهان پر زحمت، طولانی و کم نتیجه است.

۵۸۴ ـ «مِنْهُمْ مَنْ یقُولُ رَبَّنَا»: در این کار خیراتی ؛ مانند همسر یا مربی یا فرزند شایسته است که بهرهٔ فرد یا گروهی خاص می‌شود.

۵۸۵ ـ «مَنْ یضْلِلِ اللَّهُ فَلاَ هَادِی لَهُ»: هیچ کس جز خداوند متعال نمی‌تواند به خواهان کمکی کند.

۵۸۶ ـ «مَنْ یطِعِ اللَّهَ»: اطاعت بر حسن کار دلالت دارد ولی سخت و سنگین است. این کار جمعی و ماندگار است و ظاهر و باطن آن خیلی خوب است.

۵۸۷ ـ «مَنْ یهْدِ اللَّهُ»: به گونهٔ اسمی و غیر خطاب به خواهان آمده و به

(۳۳۷)

او ارتباطی ندارد.

۵۸۸ ـ «مُوسَی»: ظاهر کار بهتر و قوی‌تر از باطن آن است.

۵۸۹ ـ «میثاقَکمْ»: کار سنگین است و نوعی تعهد در آن است. تعهد دادن سنگین و سخت است.

۵۹۰ ـ «مِیثَاقَهُ الَّذِی وَاثَقَکمْ بِهِ»: کار مورد نظر میثاق و عهد است که تخلف از آن خوب نیست و ترک آن خیلی بد است.

۵۹۱ ـ «نَادَی»: کار به زحمت و تلاش نیاز دارد و مشکلاتی دارد که آشکار است و با اندکی تأمل یا مشورت نیز دانسته می‌شود. باید دید منادا در موارد کاربرد ندا کیست و به چه چیزی ندا می‌دهد و آیا ندا از فراز است یا از فرود.

۵۹۲ ـ «نَاقَةُ اللَّهِ»: امانت الهی است که نگه‌داری آن سنگین و مشکل است و اضطراب افراد را در بر دارد.

۵۹۳ ـ «نَبِّئُونِی بِعِلْمٍ»: باید در انجام کار اهتمام داشت.

۵۹۴ ـ «نَبَأَ الَّذِی آتَینَاهُ»: خیلی خطرناک است.

۵۹۵ ـ «نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ»: بسیار سنگین است.

۵۹۶ ـ «نَتْلُوهَا عَلَیک بِالْحَقِّ»: در بین راه مدد و کمک می‌شود.

۵۹۷ ـ «نَخُوضُ وَنَلْعَبُ»: کار مورد نظر پست و پایین است‌که‌هویتی‌ندارد.

۵۹۸ ـ «نُدْخِلُهُمْ ظِلاًّ ظَلِیلاً»: آرامش می‌آورد. نباید آرامش و خیر خود را با تصمیم‌گیری برای خود و نادیده گرفتن خواسته‌های الهی، به بحران و شر تحویل برد.

(۳۳۸)

۵۹۹ ـ «نِسَاؤُکمْ»: در هر موردی که «نساء» آمده باشد، دنیا و مواهب و بهره‌های دنیوی در آن است.

۶۰۰ ـ «نُفَصِّلُ الاْآَیاتِ»: شیطنت و کاستی در آن نیست؛ چرا که هیچ‌گونه اجمالی ندارد. خالی از مشکلات است.

۶۰۱ ـ «نُورا مُبِینا»: دارای صفا و آرامش است و پرتو دارد و خیر آن انحصاری خواهان نیست و دیگران نیز از آن بهره‌مند می‌شوند.

۶۰۲ ـ «وَاتْلُ عَلَیهِمْ»: کاری است عبرت‌آمیز. نقل داستان و حکایت اتلاف وقت در کار و پریشانی را می‌رساند؛ اگرچه ممکن است موجب آگاهی و هوشمندی گردد.

۶۰۳ ـ «وَالَّذِی خَبُثَ لاَ یخْرُجُ إِلاَّ نَکدا»: باطن آن خوب نیست و ممکن است به سبب عافیت و گشایشی که دارد غفلت آورد.

۶۰۴ ـ «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ»: افرادی که خواهان با آنان کار می‌کند همراه و همدل هستند و با هم حرکت می‌کنند و هر یک دیگری را هدایت می‌کند و پشتیبان یک‌دیگر می‌گردند.

۶۰۵ ـ «و»: بر مشکلات کار افزوده می‌گردد. هم‌چنین «واو» می‌رساند اگر خواهان به انجام کار وارد شود مشکلی که مربوط به زمان‌های قدیم و پیشین است به دست او آشکار می‌شود و برای نمونه، ممکن است به خاطر وجود گرهی در بیست سال پیش، اکنون بده‌کاری پیدا کند.

۶۰۶ ـ «وَبَشِّرِ الَّذِینَ کفَرُوا بِعَذَابٍ أَلِیمٍ»: ناگهان متوجه می‌شود در شری گرفتار شده که گریزی از آن ندارد و قابل پی‌گیری یا جبران نیست.

(۳۳۹)

۶۰۷ ـ «وَجَدْنَا عَلَیهَا آبَاءَنَا»: کاری نظام‌مند است؛ هرچند آلودگی در آن باشد.

۶۰۸ ـ «وَدَّ»: این کار امری ظاهری و دنیایی است و باطنی ندارد.

۶۰۹ ـ «وُضِعَ لِلنَّاسِ»: نفع و سودی از این کار به مردم می‌رسد و منفعت آن عمومی است.

۶۱۰ ـ «وُفِّیتْ کلُّ نَفْسٍ مَا کسَبَتْ»: این کار خیر قهری ندارد و بهره‌دهی آن به میزان تلاش و دقت خواهان بستگی دارد.

۶۱۱ ـ «وَقَعَ»: بر وارد آمدن خسارت دلالت دارد.

۶۱۲ ـ «وَقَفَّینَا عَلَی آثَارِهِمْ بِعِیسَی ابْنِ مَرْیمَ»: این کار آزمایش و تست شده و دارای ضمانت است و هیچ ضرری متوجه خواهان نیست.

۶۱۳ ـ «وَکانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً»: کار انجام شدنی است.

۶۱۴ ـ «وَلاَ تَرْتَدُّوا عَلَی أَدْبَارِکمْ»: کار مورد نظر خطر دارد و باید در انجام آن آگاه و هوشیار بود و غفلت نداشت. این کار دارای پیشینهٔ خوبی نمی‌باشد و خواهان را از ورود و اقدام دوباره بر آن کار پرهیز می‌دهد.

۶۱۵ ـ «وَلِیی اللَّهُ»: ولایت از باطن سنگین و ثقل عظیم حکایت دارد.

۶۱۶ ـ «وَمَا أَنَا عَلَیکمْ بِحَفِیظٍ»: خطراتی ماندگار دارد.

۶۱۷ ـ «هُدًی لِلْعَالَمِینَ»: چنان‌چه در آخر آیه بیاید می‌رساند پایان این کار خوش است.

۶۱۸ ـ «هُدًی وَبُشْرَی لِلْمُؤْمِنِینَ»: این کار افزون بر زمینه‌های شخصی، دارای زمینه‌هایی عمومی و پشتوانه‌ای معنوی و سرشار از خیرات است

(۳۴۰)

و از وجود ویژگی خاص نسبت به گروهی حکایت می‌نماید.

۶۱۹ ـ «هُدًی وَمَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِینَ»: خیرات باطنی است.

۶۲۰ ـ «هَذَا»: واسع، باز و گسترده است و قبض و قفلی ندارد.

۶۲۱ ـ «هَلْ»: استفهام نشانهٔ درگیری است.

۶۲۲ ـ «هُمْ لاَ یشْعُرُونَ»: ناخودآگاه و ناآگاهانه به مشکل بر می‌خورد.

۶۲۳ ـ «هُنَالِک»: بر وجود قاعده و قانون در کار دلالت دارد و هر کس قاعدهٔ آن را مراعات کند، از خیر آن بهره می‌برد.

۶۲۴ ـ «هُوَ الَّذِی»: در تمامی موارد کاربرد آن کار رونده، انجام شدنی و بسیار خوب است. این کار ارادهٔ الهی را با خود دارد.

۶۲۵ ـ «هُوَ بِکلِّ شَیءٍ عَلیمٌ»: خداوند تبارک و تعالی به این کار نظر دارد و از آن پیشتیبانی و حمایت می‌کند.

۶۲۶ ـ «هُوَ مُوَلِّیهَا»: هیچ گونه گرفتاری و محدودیتی در این کار نیست.

۶۲۷ ـ «هُوَ یطْعِمُ وَلاَ یطْعَمُ»: این کار سودآور است بدون آن که هزینه و مشکلاتی داشته باشد؛ به این معنا که بیش از سرمایهٔ اولی آن و زحمتی که می‌کشد منفعت دارد.

۶۲۸ ـ «یا»: از بیگانگی و دوری حکایت دارد. نتیجهٔ کار به نوعی از دست خواهان دور است.

۶۲۹ ـ «یا أُولِی الاْءَلْبَابِ»: کار مورد نظر از خردورزی حکایت دارد و از خیالاتی واهی دور است.

۶۳۰ ـ «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا»: تثبیت در کار را می‌رساند.

(۳۴۱)

۶۳۱ ـ «یا أَیهَا النَّاسُ»: کار مورد نظر باز و گسترده است و آزادی عمل دارد و انجام آن در توان هر کسی است. چگونگی کار باز و روشن است و عمومیت دارد.

۶۳۲ ـ «یبَینُ آیاتِهِ لِلنَّاسِ»: چیزی از کار کاسته یا تلف نمی‌شود.

۶۳۳ ـ «یبَینْ لَنا»: اهتمام، صبوری و حوصله در کار را می‌رساند، و چنان‌چه خواهان فاقد این خصوصیات اخلاقی است برای وی خوب نیست.

۶۳۴ ـ «یتْلُو عَلَیکمْ آیاتِنَا»: در این کار خیراتی به خواهان می‌رسد که وی انتظار آن را ندارد.

۶۳۵ ـ «یتِیهُونَ»: سرگردانی دارد.

۶۳۶ ـ «یثَبِّتَ بِهِ الاْءَقْدَامَ»: ثبات قدم معلول ارادهٔ قوی است، از این رو انجام کار مورد نظر برای افراد ضعیف و ناتوان خوب نیست و از عهدهٔ آن بر نمی‌آیند.

۶۳۷ ـ «یحَذِّرُکمُ اللَّهُ نَفْسَهُ»: خطرناک است و در آن تهدید وجود دارد.

۶۳۸ ـ «یحْسُدُونَ»: درگیری با افراد آلوده، نگرانی، پریشانی، اذیت و آزار دارد. حسد همان بیماری‌ها و مشکلات اخلاقی، روانی و اجتماعی است. البته، به صورت کلی هرگاه یکی از مشتقات حسد در آیه بیاید و متعلق آن کمالات و موفقیت باشد، انجام آن کار خوب است؛ چون انسانی که موفق و پیروز می‌شود و بلندی مرتبه پیدا می‌کند، مورد حسد واقع می‌شود. حسد همواره در انسان‌های ضعیفی که نمی‌توانند به

(۳۴۲)

متعلق حسد دست یابند دیده می‌شود.

۶۳۹ ـ «یحْلِفُونَ»: هرگاه آفریده‌ای قسم یاد کند به این معناست که ظاهرسازی و فریب در آن است و واقعیت ندارد.

۶۴۰ ـ «یخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یشَاءُ»: خیر این کار اختصاصی است و به هر کسی نمی‌رسد و از این رو باید دید خواهان فردی مؤمن و نیکوکردار است و قصد وی خیر است که در این صورت خوب است و در صورتی که زیرک و حیله‌گر باشد و قصد خیری نداشته باشد یا بخواهد مشکلی را از خود دور کند و آن را بر دوش دیگری بیندازد خوب نیست. بنا براین باید گفت: این کار خیلی خوب است اما به شرط آن که خواهان نخست استغفار و توبه کند و خود را پاک و صاف نماید و صدقه دهد و با نیت خیر بر انجام آن اقدام کند، وگرنه با داشتن نیت بد یا کلاه‌برداری و نیرنگ و سیاست بازی خوب نیست آن را انجام دهد و در این صورت، ضرر بسیاری به وی وارد می‌شود.

۶۴۱ ـ «یخْرِجْ لَنا مِمَّا تُنْبِتُ الاْءَرْضُ»: خواهان در این کار، مقاصد دنیوی و مادی دارد.

۶۴۲ ـ «یخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ»: مشکلات کار برطرف می‌شود.

۶۴۳ ـ «یرْجِعُونَ»: هرگاه بازگشت برای فرار نباشد به معنای این است که در گذشتهٔ آن امنیت بوده است و آرامش و طمانینه را می‌رساند.

۶۴۴ ـ «یرْضِعْنَ»: شیر عشق، علم، صفا و پاکی است.

۶۴۵ ـ «یرِیدُ الشَّیطَانُ»: خواست و ارادهٔ شیطان همان گمراهی، ظلم،

(۳۴۳)

جور و ستم است.

۶۴۶ ـ «یسْأَلُونَک»: تمامی آیاتی که «سؤال» در آن است می‌رساند مشکلی در کار است.

۶۴۷ ـ «یسْأَلُونَک عَنِ السَّاعَةِ»: کار مورد نظر هیچ خیر و بهرهٔ دنیوی ندارد.

۶۴۸ ـ «یسْتَفْتُونَک»: استفتا بر وجود مشکل و گرفتاری در کار دلالت دارد. این کار حیرت، سرگردانی و سردرگمی دارد.

۶۴۹ ـ «یسْتَهْزِئونَ»: آسیب حیثیتی و آبرویی دارد.

۶۵۰ ـ «یشَاقِقِ الرَّسُولَ»: عناد، درگیری، کلاه‌برداری و فریب در این کار وجود دارد.

۶۵۱ ـ «یشْرِک»: شرک و مشتقات آن در همهٔ موارد به معنای کثرت و اختلاف است.

۶۵۲ ـ «یشْهَدُ»: کسانی ناظر انجام کار هستند که توان برخورد با آن را دارند.

۶۵۳ ـ «یصْنَعُونَ»: صنعت بر ظاهر سازی و ریا دلالت دارد.

۶۵۴ ـ «یعْدِلُونَ»: اضطراب و پریشانی است که ویژگی اهل دنیاست.

۶۵۵ ـ «یعْرِفُونَهُ کمَا یعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ»: خواهان با کسانی طرف می‌شود که خیره‌سر و خیانت‌کار هستند و موعظه و نصیحت در آنان کارگر نیست.

۶۵۶ ـ «یعْقُوبَ»: کار مورد نظر امری معنوی است.

۶۵۷ ـ «یعْلَمْهُ اللَّهُ»: خیلی سنگین است و پنهان کاری و احتیاط را بر

(۳۴۴)

نمی‌تابد و چنین کارهایی نتیجه‌ای ندارد.

۶۵۸ ـ «یعْمَهُونَ»: کار قفل می‌شود و هیچ نتیجه‌ای نمی‌دهد و هرگونه سرمایه گذاری سبب اتلاف آن می‌شود.

۶۵۹ ـ «یغَشِّیکمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ»: خیری پر آسایش و با امنیت کامل به وی می‌رسد.

۶۶۰ ـ «یقْبَلُ التَّوْبَةَ»: کار با خواهان مناسبت دارد و مشکلی در روند اجرای آن پیش نمی‌آید.

۶۶۱ ـ «یقْرِضُ اللَّهَ»: نسبت دادن وام به پروردگار بر نیکویی کار دلالت دارد.

۶۶۲ ـ «یقُصُّ الْحَقَّ»: قصهٔ حق تعالی هم سنگین است و هم دراز و طولانی. از این رو، کار دامنه‌دار است و به آسانی به دست نمی‌آید و ممکن است به وارثان نیز برسد.

۶۶۳ ـ «یکلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ»: در ظاهر، هیچ کودکی در گهواره سخن نمی‌گوید و از این رو ظاهری ندارد؛ هرچند باطن آن امری معنوی است.

(۳۴۵)

مطالب مرتبط