مناسك حج

 

مناسک حج


 بخش سوم:

عمره تمتع

(۶۱)

(۶۲)


 

میقات و محل احرام

م « ۲۰۵ » ـ محل احرام عمره تمتع ـ که آن را میقات می‌نامند ـ پنج مکان زیر است و هر مکان، ویژه افرادی است که از آن مسیر به طرف مکه می‌روند.

نخست ـ مسجد شجره (ذو الحلیفه)، این مکان، میقات کسانی است که از مدینه منوره به مکه می‌روند.

م « ۲۰۶ » ـ در موارد ضروری می‌توان احرام را از مسجد شجره تا میقات اهل شام تأخیر انداخت.

م « ۲۰۷ » ـ چنانچه در داخل مسجد شجره یا در محاذی و برابر مسجد از طرف راست یا چپ قرار گیرد، می‌تواند محرم شود.

م « ۲۰۸ » ـ جُنب و حایض می‌توانند در حال عبور از مسجد محرم شوند، و نباید در مسجد توقف کنند.

م « ۲۰۹ » ـ اگر جُنب به سبب زیادی جمعیت نتواند در حال عبور از مسجد احرام ببندد، و آب برای غسل نباشد، و نتواند صبر کند تا آب بیابد، باید تیمم کند و داخل یا خارج مسجد احرام ببندد.

م « ۲۱۰ » ـ اگر حایض نتواند تا وقت پاک شدن صبر کند، نزدیک مسجد محرم

(۶۳)

شود و در «جحفه» یا برابر آن دوباره احرام ببندد.

دوم ـ وادی عقیق (ابتدای آن را «مسلخ» و میانه آن را «غمره» و پایان آن را «ذات عرق» می‌گویند) محل احرام اهل سنت و میقات کسانی است که از راه عراق و نجد به مکه می‌روند.

سوم ـ قرن المنازل میقات کسانی است که از راه طایف به حج می‌روند.

چهارم ـ یلملم (نام کوهی است در مکه)؛ میقات کسانی است که از راه یمن به حج می‌روند.

پنجم ـ جحفه؛ میقات کسانی است که از راه شام به مکه می‌روند.


 

احکام میقات

م « ۲۱۱ » ـ اگر دو شاهد عادل شهادت دهند که این مکان میقات است، جست‌وجو لازم نیست، و اگر اطمینان و بینه شرعی ممکن به دست نیاورد، می‌تواند به گمانی که به سبب پرسش از اهل اطلاع به دست می‌آورد، بسنده نماید.

م « ۲۱۲ » ـ چنانچه مسیر وی از راهی است که به هیچ یک از میقات‌ها عبور نمی‌نماید، لازم است از محاذات و برابر میقات احرام ببندد.

م « ۲۱۳ » ـ اگر مسیر عبور وی به‌گونه‌ای است که با دو میقات برابری می‌یابد، از میقاتی که در نخستین مرتبه با آن محاذات می‌یابد احرام ببندد، و در برابر میقات بعد، دوباره نیت احرام نماید.

م « ۲۱۴ » ـ اگر از برابر میقاتی غیر از مسجد شجره عبور می‌کند، دوباره در محاذات میقات، احرام ببندد.

م « ۲۱۵ » ـ مستطیع اگر احرام را به عمد و از روی علم از میقات تأخیر بیندازد و نتواند به سبب عذری به آن‌جا باز گردد و میقات دیگری در پیش نداشته باشد، حج

(۶۴)

وی باطل است، و باید سال دیگر حج بگزارد.

م « ۲۱۶ » ـ اگر بخواهد از محاذی و برابر میقات محرم شود؛ چنانچه محاذات را نداند، باید از آگاهانی که مورد اطمینان هستند بپرسد، و گفته کسی که به آن مکان آگاهی ندارد معتبر نیست، و اگر محاذات را تشخیص ندهد، قبل از رسیدن به محلی که احتمال می‌دهد از محاذات گذشته است محرم شود.

م « ۲۱۷ » ـ مراد از محاذات و برابری آن است که اگر به سمت مکه می‌رود، به جایی برسد که میقات به طرف راست یا چپ وی به صورت خطی راست و مستقیم قرار گیرد؛ به‌گونه‌ای که اگر از آن‌جا بگذرد، میقات به پشت وی متمایل شود.

م « ۲۱۸ » ـ محاذات به علم و به دو شاهد عادل ثابت می‌شود، و اگر نتوان آن دو را به دست آورد، می‌تواند به گمان حاصل از گفته آگاهان به آن مکان‌ها و گفته کارشناسان و اهل خبره‌ای که بر اساس قواعد علمی محاذات را تعیین می‌کنند بسنده نماید.

م « ۲۱۹ » ـ اگر به سبب فراموشی یا ندانستن مسأله یا عذر دیگری بدون احرام از میقات عبور کند؛ چنانچه می‌تواند، باید به میقات بازگردد و از آن‌جا احرام ببندد؛ خواه داخل حرم شده باشد یا نه، و اگر نمی‌تواند، در صورتی که داخل حرم نشده است، از همان جا احرام ببندد، و مستحب است هر مقدار می‌تواند به طرف میقات بازگردد و از آن جا محرم شود، و اگر وارد حرم شده است، در صورتی که می‌تواند از حرم خارج شود و برای انجام و اعمال عمره وقت دارد، لازم است از حرم خارج شود و محرم گردد، و اگر نمی‌تواند، از همان‌جا احرام ببندد، و مستحب است هر اندازه می‌تواند به سمت بیرون حرم باز گردد و از آن جا محرم شود.

م « ۲۲۰ » ـ حایض؛ اگر حکم مسأله را نداند و بر این باور باشد که نباید در میقات

(۶۵)

محرم شود و از آن‌جا احرام ببندد، همین حکم را دارد.

م « ۲۲۱ » ـ پیش از رسیدن به میقات نمی‌توان احرام بست، و اگر چنین نماید، صحیح نیست، ولی اگر نذر کند که پیش از میقات احرام ببندد، جایز است، و باید از همان‌جا محرم شود؛ برای نمونه، اگر نذر کند که از شهر «قم» محرم شود، واجب است چنین کند، و بهتر آن است که به میقات یا محاذات میقات که رسید، دوباره احرام ببندد.

م « ۲۲۲ » ـ احرام را نمی‌توان به اختیار از میقات تأخیر انداخت، بلکه واجب است از محاذات میقات بدون احرام عبور نکند؛ اگرچه میقات دیگری بعد از آن باشد.

م « ۲۲۳ » ـ اگر از میقات بدون احرام عبور نماید، لازم است در صورت امکان بازگردد و از همان میقات محرم شود، بلکه اگر میقات دیگری بعد از آن میقات باشد، باید به میقاتی که از آن گذشته است برگردد و محرم شود.

م « ۲۲۴ » ـ باید از مسجد شجره احرام بست؛ نه از اطراف آن، و از هر جای مسجد که احرام بسته شود؛ حتی در بخش توسعه یافته آن، بسنده است، ولی بهتر است در محل اصلی مسجد محرم شود.

م « ۲۲۵ » ـ اگر زن در میقات حایض باشد و یقین کند که نمی‌تواند عمره تمتع را در وقت خود انجام دهد، لازم است نیت حج افراد کند و برای حج افراد محرم شود، ولی چنانچه بعد از آن کشف خلاف شود، در صورتی که برای حجة الاسلام محرم شده، احرام او باطل است و باید دوباره برای عمره تمتع محرم شود.

م « ۲۲۶ » ـ اگر با هواپیما به جده رود، نمی‌تواند از جده یا حدیبیه محرم شود، بلکه باید به یکی از میقات‌های دیگر؛ مانند: جحفه، یا محاذات آن برود و از آن‌جا محرم گردد و اگر از مدینه برود، باید از مسجد شجره محرم شود. در این حکم، بین

(۶۶)

این که قصد عمره تمتع یا مفرده داشته باشد تفاوتی نیست و حدیبیه میقات عمره مفرده برای کسانی است که در مکه می‌باشند.

م « ۲۲۷ » ـ کسی که میقات را نمی‌شناسد نمی‌تواند به گفته راهنما (بلد) یا کاروان‌دار محرم شود، مگر آن که از گفته وی اطمینان یابد و در غیر این صورت، باید به عرف محل مراجعه نماید.

م « ۲۲۸ » ـ اگر در غیر ماه‌های حج به مکه رود و عمره مفرده بجا آورد و در مکه بماند تا در ماه‌های حج، عمره تمتع گذارد، باید به یکی از میقات‌ها برود و نمی‌تواند از تنعیم محرم شود.

م « ۲۲۹ » ـ چنانچه برای عمره مفرده به مکه رود و باید برای بستن احرام به میقات‌های گفته شده برود، نمی‌تواند بدون احرام از میقات بگذرد و در صورت گذشتن، لازم است به میقات بازگردد و از آن جا محرم شود و در صورتی که نمی‌تواند بازگردد، از هر مکانی که هست می‌تواند محرم شود.

م « ۲۳۰ » ـ اگر در مکه باشد و بخواهد عمره تمتع بجا آورد و برای رفتن به میقات عمره تمتع عذر داشته باشد، لازم است بیرون از حرم رود و می‌تواند از نزدیک‌ترین محل به حرم محرم شود.

م « ۲۳۱ » ـ میقات شاغلان و کارگزاران و افراد مقیم در جده در عمره تمتع و مفرده همان میقات‌های پنج‌گانه است؛ نه جده یا نزدیک‌ترین محل به حرم، و اگر به سبب ندانستن مسأله در جای دیگری محرم شوند، احرام آن‌ها صحیح نیست و محرمات احرام بر آنان حرام نمی‌شود. همچنین است، اگر با آگاهی و به‌عمد از جای دیگر محرم شوند؛ هرچند در صورت ناآگاهی، در صورتی که بعد از انجام اعمال، مسأله را بدانند، عمل آنان صحیح است.

م « ۲۳۲ » ـ کارگزاران و کارگران کاروان‌هایی که به مکه می‌روند و بعد از آن از مکه

(۶۷)

خارج می‌شوند، نمی‌توانند عمره تمتع انجام دهند، بلکه برای وارد شدن به مکه باید به یکی از میقات‌های پنج‌گانه بروند و از آن جا برای عمره مفرده محرم شوند. نزدیک‌ترین محل به حرم، میقات آنان به شمار نمی‌رود. آنان پس از انجام اعمال عمره مفرده می‌توانند از مکه خارج شوند، و در صورت خارج شدن از مکه؛ چنانچه فقط به جده بیایند، برای وارد شدن به مکه در مرتبه بعد بر آنان، احرام واجب نیست، ولی اگر به مدینه بروند و بخواهند از آن‌جا به مکه وارد شوند، باید در مسجد شجره برای گزاردن عمره مفرده دیگر محرم شوند، و در صورتی که میان عمره مفرده دوم و عمره مفرده نخست یک ماه فاصله نباشد، لازم نیست عمره دوم را بجا انجام دهند، و در هر صورت، در آخرین مرتبه‌ای که به مکه می‌روند باید به یکی از میقات‌های گفته شده؛ مانند: مسجد شجره یا جحفه، بروند و از آن‌جا برای عمره تمتع محرم شوند.

م « ۲۳۳ » ـ زنی که به سبب عادت ماهانه نمی‌تواند داخل مسجد شجره محرم شود، باید در خارج آن محرم شود و در محاذی و برابر جحفه احرام را تجدید نماید و با توجه به این که محاذی جحفه نقطه مشخصی نیست، وی می‌تواند به جحفه رود و در آن جا تجدید احرام کند، و چنانچه حدود محاذات را تشخیص دهد و در تمام آن حد با بقای نیت، تلبیه را تکرار کند، کفایت می‌کند.

م « ۲۳۴ » ـ اگر از راه طائف به مکه عازم شود و قبل از رسیدن به قرن المنازل از راه وادی عقیق به آنان اجازه عبور دهند و نه از راه قرن المنازل، باید در وادی عقیق محرم شود و احرام وی صحیح است.

م « ۲۳۵ » ـ زن حایض می‌تواند در خارج مسجد شجره محرم شود و می‌تواند با نذر نمودن قبل از میقات محرم شود، چنانچه می‌تواند، با نذر در مدینه برای عمره محرم شود و در این صورت لازم نیست به مسجد شجره برود.

(۶۸)

م « ۲۳۶ » ـ زن حایضی که از مدینه عازم مکه است و با این گمان که در حال عبور در مسجد شجره می‌تواند محرم شود، ولی در حیاط مسجد به جهت ازدحام نتواند با عبور محرم شود، می‌تواند با احراز این که قبل از میقات است، با نذر در خارج از مسجد و پیش از میقات محرم شود.

م « ۲۳۷ » ـ اگر زن در حال حیض به گمان این که می‌تواند در حال عبور در مسجد شجره احرام ببندد، وارد مسجد شود و بی‌درنگ محرم شود و تلبیه گوید و چند قدمی به طرف دری رود که می‌خواهد از آن خارج شود، ولی به جهت کثرت جمعیت نتواند از آن عبور نماید و از همان دری که وارد شده بود خارج شود، احرام وی صحیح است.

م « ۲۳۸ » ـ ناشنوایی که لکنت زبان دارد و نمی‌تواند به‌درستی سخن گوید؛ چنانچه بدون نیت و تلبیه وارد مکه شود، باید به میقات بازگردد و با نیت و تلبیه محرم شود؛ هرچند با بردن همراه باشد، و اگر نمی‌تواند به میقات رود، باید در بیرون از حرم محرم شود، و در صورتی که نمی‌تواند تلبیه را به‌درستی بگوید؛ هرچند با تلقین باشد، به هرگونه‌ای که می‌تواند آن را بگوید و چنانچه ترجمه آن را بگوید، کافی است.

م « ۲۳۹ » ـ میقات در جحفه ویژه مسجد نیست و از هر جای جحفه می‌توان محرم شد. همچنین مسجد تنعیم ویژگی ندارد و احرام از نزدیک‌ترین محل به حرم صحیح است؛ هرچند در مسجد نباشد. بنابراین، در صورت توسعه مسجد با صدق اطلاق جحفه بر آن، احرام درست است.

م « ۲۴۰ » ـ برای کاری ضروری؛ مانند: آوردن وسایل خود از جحفه، می‌توان پیش از خارج شدن از احرام عمره به جحفه رفت، ولی اگر اعمال عمره تمتع را انجام داده و از احرام خارج شده باشد، نمی‌تواند از مکه خارج شود، مگر در مورد

(۶۹)

ضرورت و در حالی که به احرام حج محرم است.

م « ۲۴۱ » ـ اگر از جده محرم شود و اعمال عمره تمتع را انجام دهد؛ چنانچه از رفتن به میقات عذر نداشته باشد و برای انجام عمره تمتع وقت دارد، باید به میقات رود و محرم شود و دوباره عمره تمتع را انجام دهد، و چنانچه رفتن به میقات ممکن نیست به خارج حرم رود و از آن جا محرم شود.

م « ۲۴۲ » ـ کسی که برای عمره تمتع در یکی از میقات‌ها محرم شده است می‌تواند به طرف خلاف مکه رود و بعد از چند روز به مکه بازگردد؛ برای نمونه، از مسجد شجره به مدینه و بعد از همان راه یا راه دیگر به مکه رود.

م « ۲۴۳ » ـ پس از اتمام حج تمتع؛ اگر از مکه خارج شود و بخواهد با آن بازگردد، در صورتی که از وقت احرام عمره تمتع یک ماه نگذشته باشد، لازم نیست محرم شود و می‌تواند بدون احرام وارد مکه شود.

م « ۲۴۴ » ـ کسی که عمره مفرده انجام داده است می‌تواند در فاصله کم‌تر از یک ماه و در همان ماهی که محرم شده است بدون احرام از میقات بگذرد.

م « ۲۴۵ » ـ کسی که در جده یا مدینه دیوانه می‌گردد، لازم نیست با احرام وارد مکه شود؛ چرا که مجنون، تکلیف ندارد.

م « ۲۴۶ » ـ اگر زن حایضی که نمی‌تواند صبر کند تا پاک شود، نزدیک مسجد شجره محرم شود، به سبب عذری محاذی جحفه احرام خود را تجدید نکند، و وارد مکه شود، لازم نیست بازگردد. البته، تمام ذوالحلیفه میقات است؛ نه مسجد شجره.

م « ۲۴۷ » ـ اگر بعد از خارج شدن از میقات در بین راه متوجه شود که تلبیه را نگفته یا نیت کرده است و یا به جهت دیگری احرام را به درستی نبسته است و می‌تواند از همان‌جا به میقات بازگردد؛ هرچند در مکه باشد، باید به میقات باز گردد

(۷۰)

و نمی‌تواند برای عمل واجب از غیر میقات محرم شود، ولی برای وارد شدن به مکه می‌تواند از نزدیک‌ترین محل به حرم به نیت عمره مفرده محرم شود و بعد از اعمال آن، به یکی از میقات‌های پنج‌گانه رود و برای عمره تمتع احرام ببندد.

م « ۲۴۸ » ـ اگر زن بدون اذن شوهر نذر کند و با همان نذر محرم شود، در صورتی که نذر وی با حق شوهر ناسازگار نباشد، اذن شوهر را نیاز ندارد و نذر احرام و تمام اعمال او درست است.

م « ۲۴۹ » ـ نایب می‌تواند نذر احرام را قبل از میقات انجام دهد.

م « ۲۵۰ » ـ هرگاه حایض یا جنب به گناه وارد مسجد شجره شود و مانند دیگران توقف نماید و محرم شود، احرام وی صحیح است.

م « ۲۵۱ » ـ کسانی که در مکه به صورت موقت اقامت دارند نه دایم، اگر نمازهای فریضه آن‌ها تبدیل و شکسته نشده است، باید از میقات‌های پنج‌گانه محرم شوند، و اگر تبدیل شده، میقات آن‌ها مکه است.

م « ۲۵۲ » ـ اگر بدون احرام، به عمد یا به جهل یا به سهو وارد مکه شود و به سببی نتواند به میقات رود، باید از نزدیک‌ترین مکان به حرم محرم شود، مگر آن که ترک احرام از میقات بدون عذر باشد، که در این صورت نمی‌تواند حج بجا آورد و چنانچه مستطیع است، سال بعد باید حج انجام دهد، البته، گرانی بیش از حد کرایه بازگشت به میقات عذر نیست، مگر آن که حرج و سختی غیر متعارف را در پی داشته باشد.

(۷۱)


 

واجبات احرام

م « ۲۵۳ » ـ واجبات احرام عبارت است از: نیت، تلبیه و پوشیدن دو جامه احرام.


 

نیت

م « ۲۵۴ » ـ انسان در حالی که می‌خواهد برای عمره تمتع احرام ببندد باید عمره تمتع را نیت کند و قصد ترک محرمات احرام لازم نیست، بلکه کسی که به قصد عمره تمتع یا حج تمتع لبیک‌های واجب را می‌گوید محرم می‌شود؛ خواه قصد احرام بکند یا نکند و خواه ترک محرمات را قصد کند یا نکند؛ پس کسی که می‌داند برخی از محرمات؛ مانند: زیر سایه رفتن در حال سفر را انجام می‌دهد، احرام او صحیح است؛ البته، این حکم در محرماتی است که عمره یا حج را باطل نمی‌کند؛ مانند: بیش‌تر محرمات، اما آنچه عمره یا حج را باطل می‌کند؛ مانند: نزدیکی با زن در برخی از صورت‌های آن که ذکر خواهد شد، با قصد ارتکاب آن عمل، احرام باطل، بلکه غیر ممکن می‌گردد.

م « ۲۵۵ » ـ عمره، حج و اجزای آن‌ها عبادت است و باید با نیت خالص برای اطاعت از خداوند متعال بجا آورده شود.

(۷۲)

م « ۲۵۶ » ـ اگر عمره را به ریا یا غیر آن باطل کند، واجب است حج افراد بجا آورد و پس از آن عمره مفرده انجام دهد و در سال دیگر حج را اعاده کند.

م « ۲۵۷ » ـ اگر حج را به نیت خالص بجا نیاورد و آن را به ریا و غیر آن باطل کند، باید سال دیگر عمره و حج را اعاده کند.

م « ۲۵۸ » ـ اگر برخی از ارکان عمره یا حج را به نیت خالص نیاورد و به ریا و غیر آن باطل نماید و نتواند آن را جبران کند، در عمره، حکم بطلان عمره، و در حج، حکم بطلان حج را دارد، ولی در صورتی که محل جبران آن باقی است و جبران نماید، عمل وی صحیح است؛ اگرچه معصیت کرده است.

م « ۲۵۹ » ـ اگر به سبب ندانستن مسأله یا جهت دیگری به‌جای نیت عمره تمتع، حج تمتع را قصد کند؛ در صورتی که در نظر وی آن است که همین عمل را که همه بجا می‌آورند او هم انجام دهد و گمان نماید جزو اول از دو جزو حج، حج تمتع نام دارد، عمل او صحیح است و عمره تمتع به شمار می‌رود، و بهتر است نیت را تجدید کند.

م « ۲۶۰ » ـ اگر به سبب ندانستن مسأله یا جهت دیگری گمان کند که حج تمتع بر عمره تمتع تقدم دارد و نیت حج تمتع کند و قصد نماید که پس از احرام به عرفات و مشعر رود و حج بگزارد و عمره را پس از آن بجا آورد، احرام باطل است، و باید در میقات تجدید احرام نماید، و در صورتی که از میقات بگذرد؛ چنانچه می‌تواند، باید به میقات بازگردد و محرم شود، و در غیر این صورت از همان‌جا محرم شود، و اگر وارد حرم شود و متوجه گردد، باید در صورت امکان از حرم خارج و در آن جا محرم شود، و چنانچه نمی‌تواند، از همان جا محرم گردد.


 

تلبیه (لبیک گفتن)

م « ۲۶۱ » ـ تلبیه بدین‌گونه گفته می‌شود: «لبیک، اللهمّ لبّیک، لبّیک، لا شریک لک

(۷۳)

لبّیک».

و اگر به همین مقدار بسنده نماید، احرام وی صحیح است.

م « ۲۶۲ » ـ پسندیده است پس از آن که چهار «لبیک» را به صورت یاد شده گفت، بگوید: «أنّ الحمد والنعمة لک والملک، لا شریک لک لبیک».

و پس از آن بگوید: «لبیک، اللهمّ لبّیک، لبّیک، أنّ الحمد والنعمة لک والملک، لا شریک لک، لبّیک».

و مستحب است بعد از آن بگوید: «لبّیک ذا المعارج، لبّیک، لبّیک، داعیا إلی دار السلام، لبّیک، لبّیک غفّار الذنوب، لبّیک، لبّیک، أهل التلبیة لبّیک، لبّیک ذا الجلال والإکرام، لبّیک، لبّیک، تبدء والمعاد إلیک لبّیک، لبّیک تستغنی ویفتقر إلیک لبّیک، لبّیک مرهوبا ومرغوبا إلیک لبّیک، لبّیک إله الحقّ لبّیک، لبّیک ذا النعماء والفضل الحسن الجمیل لبّیک، لبّیک کشّاف الکرب العظام لبّیک، لبّیک عبدک وابن عبدیک لبّیک، لبّیک یا کریم لبّیک».

و پسندیده است این جملات را نیز بگوید:

«لبّیک؛ أتقرّب إلیک بمحمّد وآل محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله ، لبّیک، لبّیک بحجّة وعمرة لبّیک، لبّیک وهذه عمرة متعة إلی الحجّ، لبّیک، لبّیک أهل التلبیة، لبّیک، لبّیک تلبیة تمامها وبلاغها علیک».

م « ۲۶۳ » ـ باید اندازه واجب لبیک را صحیح و درست تلفظ نماید، همان‌گونه که صحیح گفتن تکبیرة الاحرام در نماز واجب است.

م « ۲۶۴ » ـ اگر تلبیه را به اندازه واجب ـ که ذکر آن گذشت ـ نداند، باید آن را فرا گیرد یا دیگری در وقت گفتن به او تلقین نماید و کلمه کلمه آن شخص را به‌گونه صحیح بگوید.

م « ۲۶۵ » ـ اگر نتواند تلبیه را فرا گیرد یا وقت یاد گرفتن نداشته باشد و با تلقین هم

(۷۴)

نتواند آن را بگوید؛ به هر گونه‌ای که می‌تواند آن را بر زبان آورد، و ترجمه آن را هم بگوید، و نیازی به نایب گرفتن نیست.

م « ۲۶۶ » ـ اگر گفتن لبیک را فراموش کند یا آن را به سبب ندانستن حکم نگوید؛ چنانچه به حرم وارد نشده است لازم است در صورت امکان به میقات باز گردد و احرام بندد و لبیک گوید، و اگر نتواند باز گردد، در همان‌جا تلبیه بگوید، و اگر داخل حرم شده، واجب است به بیرون حرم باز گردد و احرام ببندد و لبیک گوید، و اگر ممکن نیست، در همان جا محرم شود و لبیک گوید، و در صورتی که بعد از گذشت وقت جبران، آن را به یاد آورد، صحیح است.

م « ۲۶۷ » ـ اگر لبیک واجب را نگوید؛ خواه به واسطه عذری باشد یا بدون عذر، چیزهایی که بر محرم حرام است بر او حرام نمی‌شود، و در صورتی که چیزی را که در احرام سبب کفاره می‌شود بجا آورد، کفاره ندارد. همچنین است اگر لبیک را به ریا باطل نماید.

م « ۲۶۸ » ـ اگر بعد از گفتن لبیک واجب در میقات فراموش کند که نیت عمره تمتع کرده است یا نیت حج تمتع، باید بنا گذارد بر این که نیت عمره تمتع کرده، و عمره او صحیح است. همچنین است اگر بعد از گفتن لبیک در روز هشتم و برای حج تمتع فراموش کند لبیک را برای حج گفته است یا برای عمره، که در این صورت، بنا گذارد که آن را برای حج تمتع گفته، و حج وی صحیح است و پسندیده است تلبیه را دوباره بگوید.

م « ۲۶۹ » ـ لبیک واجب را نمی‌توان از میقات تأخیر انداخت، و اگر چنین نماید، باید به حکمی که در مسأله (۲۶۷) ذکر شد، عمل نماید.

م « ۲۷۰ » ـ در تلبیه، گفتن یک مرتبه لبیک واجب است و تکرار آن مستحب می‌باشد و هرچه بیش‌تر بگوید، بهتر است، و گفتن هفتاد مرتبه آن ثواب بسیاری

(۷۵)

دارد و لازم نیست آنچه را در حال بستن احرام گفته است تکرار نماید، بلکه کافی است بگوید: «لبّیک اللهمّ لبّیک» یا تنها «لبّیک» را تکرار کند.

م « ۲۷۱ » ـ اگر برای عمره تمتع احرام بسته است، هنگامی که خانه‌های مکه را می‌بیند لبیک را ترک نماید و دیگر لبیک نگوید. مراد از خانه‌های مکه خانه‌هایی است که در زمان انجام عمره جزو مکه است؛ هرچند مکه توسعه یافته باشد. کسی که برای حج محرم شده است، لبیک را تا ظهر روز عرفه گوید، نه بیش‌تر از آن.


 

پوشیدن جامه احرام

م « ۲۷۲ » ـ برای بستن احرام، مرد باید دو جامه احرام که به یکی «لنگ» و به دیگری «ردا» گفته می‌شود بپوشد و به دوش اندازد. این دو جامه قبل از نیت احرام و گفتن لبیک پوشیده می‌شود و اگر بعد از لبیک پوشیده شود، لازم است لبیک را دوباره بگوید.

م « ۲۷۳ » ـ لنگ، باید به گونه متعارف، ناف و زانو را بپوشاند.

م « ۲۷۴ » ـ در پوشیدن دو جامه احرام ترتیب خاص یا کیفیتی ویژه معتبر نیست، و تنها باید یکی را لنگ و دیگری را ردا قرار دهد، و مستحب است ردا شانه‌ها را بپوشاند.

م « ۲۷۵ » ـ در حال اختیار به یک جامه بلند بسنده نکند؛ بدین‌گونه که بخشی از آن را لنگ و بخش دیگر را ردا قرار دهد، بلکه باید دو جامه جدا بپوشد.

م « ۲۷۶ » ـ در پوشیدن جامه احرام، قصد اطاعت الهی لازم است و به هنگام از بر گرفتن جامه دوخته هم پسندیده است قصد اطاعت الهی کند.

م « ۲۷۷ » ـ باید دو جامه احرام شرایط پوشش نماز را داشته باشد و گزاردن نماز در آن صحیح باشد؛ بنابراین، پوشیدن جامه حریر یا جامه‌ای که به غیر امور بخشیده شده در نماز نجس باشد، صحیح نیست.

(۷۶)

م « ۲۷۸ » ـ لنگ نباید نازک باشد؛ به طوری که بدن‌نما باشد. مستحب است ردا نیز بدن‌نما نباشد.

م « ۲۷۹ » ـ لباس احرام زن نباید از حریر خالص باشد، بلکه واجب است تا پایان احرام حریر نپوشد.

م « ۲۸۰ » ـ زن می‌تواند در لباس خود به هر گونه که هست محرم شود؛ خواه جامه وی دوخته شده باشد یا نباشد، ولی لازم است حریر خالص نباشد.

م « ۲۸۱ » ـ اگر به هنگام انجام اعمال یا در وقت دیگری دو جامه یاد شده نجس شود، لازم است آن را تطهیر یا تبدیل کند. همچنین است اگر در حال احرام بدن وی نجس شود که باید آن را تطهیر نماید.

م « ۲۸۲ » ـ اگر جامه احرام یا بدن را تطهیر نکند، کفاره ندارد.

م « ۲۸۳ » ـ لازم است جامه احرام از پوست نباشد. البته اگر به آن جامه گفته شود، اشکال ندارد.

م « ۲۸۴ » ـ جامه احرام لازم نیست منسوج و بافتنی باشد، بلکه اگر همانند «نمد» مالیده باشد و جامه به آن گفته شود، اشکال ندارد.

م « ۲۸۵ » ـ پسندیده است محرم در صورتی که جامه احرام خود را تعویض نموده است وقتی که وارد مکه می‌شود، همان جامه‌ای را که در آن محرم شده است برای طواف بپوشد.

م « ۲۸۶ » ـ اگر محرم به پوشیدن قبا یا پیراهن برای سردی هوا یا غیر آن ناچار شود، می‌تواند قبا و پیراهن بپوشد، ولی باید قبا را به عکس؛ پایین و بالا و پشت و رو نماید و به دوش اندازد، و دست از آستین آن بیرون نیاورد، و باید پیراهن نپوشد و آن را به دوش اندازد، و اگر اضطرار و ناچاری وی بدون پوشیدن قبا و پیراهن برطرف نمی‌شود، می‌تواند آن را بپوشد.

(۷۷)

م « ۲۸۷ » ـ لازم نیست جامه احرام را همیشه در بر داشته باشد بلکه می‌تواند آن را عوض کند یا برای شستن بیرون آورد و برای حمام رفتن از خود جدا نماید، بلکه جایز است به هنگام نیاز هر دو را بیرون آورد و برهنه شود.

م « ۲۸۸ » ـ محرم می‌تواند به سبب سردی هوا یا غیر آن بیش‌تر از دو جامه احرام بپوشد، مانند دو یا سه ردا و دو یا سه لنگ.

م « ۲۸۹ » ـ اگر لباس احرام را به عمد نپوشد یا در حالی که می‌خواهد محرم شود لباس دوخته شده بپوشد، گناه کرده است؛ هرچند به احرام وی ضرر نمی‌رساند و احرام او صحیح است، و اگر از روی عذر باشد، گناه نکرده و احرام وی صحیح است اما در هر دو صورت لازم است کفاره بپردازد.

م « ۲۹۰ » ـ گره زدن لباس احرام اشکال ندارد ولی واجب است لنگ را به گردن گره نزند، و اگر از روی ناآگاهی یا فراموشی آن را گره زند، باید بی‌درنگ آن را باز کند، ولی به احرام او ضرر نمی‌رساند و چیزی بر او نیست، و گذاشتن سنگ در جامه احرام یا با نخ بستن آن جایز است.

م « ۲۹۱ » ـ در بستن احرام، پاک بودن از حدث اصغر و اکبر شرط نیست، پس می‌توان در حال جنابت، حیض و نفاس محرم شد، بلکه غسل احرام برای حایض و نفسا مستحب است.

م « ۲۹۲ » ـ اگر بعد از آن که محرم شد پیراهن بپوشد لازم است پیراهن را شکاف دهد و از پایین بیرون آورد، ولی چنانچه در پیراهن محرم شود، لازم نیست آن را شکاف دهد و از پایین بیرون آورد، بلکه کافی است تنها آن را از خود جدا کند و لباس احرام بپوشد، و در هر دو صورت، احرام او صحیح است.

م « ۲۹۳ » ـ اگر احرام را فراموش کند و آن را به یاد نیاورد تا آن که همه واجبات را انجام دهد و نتواند آن را جبران کند، عمره او صحیح است و اگر اعمال حج را

(۷۸)

تمام کرد و سپس به یاد آورد، عمل وی صحیح است.

م « ۲۹۴ » ـ اگر در وقت احرام قصد کند برای عمره تمتع یا غیر آن محرم می‌شود یا احرام می‌بندد، به احرام ضرر نمی‌زند؛ هرچند قصد احرام لازم نیست، و احرام توقف بر قصد ندارد، اگرچه قصد احرام ممکن است؛ پس اگر به قصد حج یا عمره تلبیه بگوید، محرم می‌شود؛ هرچند قصد احرام نکند.

م « ۲۹۵ » ـ اگر زن پیش از احرام عمره تمتع بداند که عادت ماهانه او ده روز است و قبل از احرام حج، اعمال عمره تمتع را نمی‌تواند انجام دهد، با این حال، نیت عمره تمتع نمود، لازم است نیت را به حج افراد برگرداند، و اگر با توجه به این که نمی‌تواند عمره تمتع را انجام دهد و چنانچه انجام دهد، صحیح نیست؛ از سر اهمال و ناآگاهی به نیت عمره تمتع محرم شود، باز هم احرام وی اشکال ندارد.

م « ۲۹۶ » ـ مرد می‌تواند موقع وزش باد و یا سوار شدن ماشین برای این که شرم‌گاه وی ظاهر نشود، افزوده بر دو جامه، پارچه ندوخته دیگری استفاده کند.

کسی که نمی‌تواند تلبیه بگوید باید با انگشت به تلبیه اشاره کند و زبان خود را حرکت دهد، و نایب گرفتن برای وی کافی نیست.

م « ۲۹۷ » ـ اگر حج واجب خود را انجام داده باشد و بخواهد حج مستحبی بگزارد، ولی از روی ناآگاهی یا فراموشی در نیت احرام بگوید احرام عمره تمتع از حج تمتع از حجة‌الاسلام می‌بندم قربة إلی الله، در نیت حجة‌الاسلام وی، در حالی که بنای حج مستحبی دارد اشکال ندارد، و اشتباه لفظی به شمار می‌رود؛ چرا که قصد وی این بوده که عمره‌ای را که وظیفه اوست انجام دهد و نام آن را به اشتباه حجة الاسلام گذاشته است.

(۷۹)

م « ۲۹۸ » ـ اگر بداند در صورت صحیح نگفتن تلبیه محرم نمی‌شود و تلبیه را به صورت اشتباه بگوید و اعمال حج را انجام دهد؛ چنانچه کرده وی عمدی نباشد، بلکه از روی فراموشی یا ندانستن مسأله باشد، عمل وی صحیح است.

م « ۲۹۹ » ـ اگر تلبیه را به اشتباه بگوید و بعد از دو وقوف و قبل از تمام کردن اعمال حج بفهمد که به صورت صحیح محرم نشده است؛ چنانچه بعد از وقت جبران متوجه شود، عمل وی صحیح است.

م « ۳۰۰ » ـ در مواردی که باید ترجمه تلبیه را بگوید اگر کلمه دعوت را نگوید، کفایت می‌کند.

ترجمه تلبیه: لبّیک اللهمّ لبّیک، لبّیک لا شریک لک لبّیک چنین است: اجابت می‌کنم دعوت تو را. خدایا، اجابت می‌کنم دعوت تو را، اجابت می‌کنم دعوت تو را، برای تو شریکی نیست، اجابت می‌کنم دعوت تو را.

م « ۳۰۱ » ـ اگر شک دارد لباس احرام وی از درآمدی است که خمس یا دیگر وجوهات شرعی به آن تعلق می‌گیرد، لازم نیست خمس آن را بدهد.

م « ۳۰۲ » ـ کسی که به دیگران تلقین نیت و تلبیه می‌کند و خود فراموش کرده است که نیت نماید، اگر به قصد انجام عمره یا حج تلبیه آن را نگفته، محرم نشده است و باید در صورت امکان به میقات بازگردد، و چنانچه ممکن نیست، به خارج حرم رود و دوباره محرم شود.

(۸۰)


 

مُحرّمات احرام

بر مُحرِم انجام دادن امور چندی حرام است. این امور عبارت است از:

نخست ـ شکار حیوان صحرایی که وحشی باشد، مگر در صورتی که از آزار آن بترسد.

م « ۳۰۳ » ـ خوردن گوشت شکار بر محرم حرام است؛ خواه وی، آن را شکار کرده باشد یا دیگری و خواه وی یا دیگری محرم باشد یا غیر محرم.

م « ۳۰۴ » ـ نشان دادن شکار به شکارچی و هرگونه کمک دیگری به وی حرام است.

م « ۳۰۵ » ـ اگر محرم شکار را ذبح کند، حیوان در حکم میته می‌باشد؛ خواه برای محرم یا برای کسی که محرم نیست.

م « ۳۰۶ » ـ شکار حیوان دریایی اشکال ندارد، حیوان دریایی حیوانی است که در دریا تخم گزارد و در آن تولید مثل نماید.

م « ۳۰۷ » ـ ذبح و خوردن حیوانات اهلی؛ مانند: مرغ خانگی، گاو، گوسفند و شتر اشکال ندارد.

م « ۳۰۸ » ـ پرندگان و ملخ جزو شکار صحرایی است.

(۸۱)

م « ۳۰۹ » ـ اگر زنبور قصد اذیت ندارد، نباید آن را کشت.

م « ۳۱۰ » ـ نگاه داشتن صید حرام است؛ اگرچه وی مالک آن باشد.

م « ۳۱۱ » ـ اگر پرنده‌ای که نزد اوست «پر» در نیاورده است یا پر او را چیده‌اند، واجب است آن را حفظ کند تا پر در آورد، آن گاه آن را رها کند، بلکه بچه شکار؛ مانند: آهو بره را باید نگاه دارد تا بزرگ شود و سپس آن را رها کند.

م « ۳۱۲ » ـ هر شکاری که حرام باشد، جوجه و تخم یا بچه آن نیز حرام است.

دوم ـ نزدیکی با زن، بوسیدن، بازی کردن و نگاه به شهوت، بلکه هرگونه لذت بردن و بهره‌ای از زن.

م « ۳۱۳ » ـ اگر در احرام عمره تمتع از روی علم و عمد با زن نزدیکی کند؛ خواه از جلو باشد یا پس و همچنین اگر با مردی درآمیزد، عمره وی باطل نمی‌شود، ولی گناه کرده و باید کفاره بپردازد، و اگر آن را پیش از سعی انجام دهد، پسندیده است عمره را تمام کند اما باید آن را دوباره بگزارد، و اگر وقت وی گسترده است، حج افراد بجا آورد و بعد از آن عمره مفرده انجام دهد، و اعاده اعمال در سال بعد لازم نیست.

م « ۳۱۴ » ـ اگر در عمره تمتع این عمل را از روی علم و عمد و پس از سعی انجام دهد، باید یک شتر کفاره دهد؛ خواه ثروتمند باشد یا نباشد.

م « ۳۱۵ » ـ اگر در احرام حج این عمل را از روی علم و عمد بجا آورد؛ چنانچه قبل از وقوف به عرفات یا بعد از وقوف به عرفات و پیش از وقوف به مشعر الحرام باشد، حج وی فاسد است، و در هر دو صورت، کفاره آن یک شتر است.

م « ۳۱۶ » ـ در دو صورت گفته شده در مسأله پیش که حج فاسد است باید حج را تمام کند و در سال بعد حج بگزارد.

م « ۳۱۷ » ـ اگر این عمل بعد از وقوف به عرفات و مشعر انجام گیرد، دو صورت

(۸۲)

دارد: یکی آن که قبل از گذشتن از نصف طواف نسا آن را انجام هد، در این صورت، حج او صحیح است و فقط باید کفاره بدهد و دیگر آن که بعد از انجام نصف طواف نسا مرتکب آن شود که در این صورت، حج او صحیح است و کفاره ندارد.

م « ۳۱۸ » ـ اگر زنی را از روی شهوت ببوسد، کفاره آن یک شتر است و چنانچه بدون شهوت ببوسد، کفاره آن یک گوسفند است.

م « ۳۱۹ » ـ اگر به غیر زن خود به عمد نگاه کند و انزال شود؛ چنانچه می‌تواند، یک شتر کفاره دهد، و در صورتی که نمی‌تواند، یک گاو، و اگر از پرداخت آن هم ناتوان است، یک گوسفند کفاره دهد.

م « ۳۲۰ » ـ اگر محرم از روی شهوت به زن خود نگاه کند و انزال شود، یک شتر کفاره دارد، ولی چنانچه از روی شهوت نباشد، کفاره ندارد.

م « ۳۲۱ » ـ اگر به شهوت با زن بازی کند و انزال نشود، یک گوسفند کفاره آن است، و اگر انزال شود، یک شتر یا یک گوسفند کفاره دهد.

م « ۳۲۲ » ـ هر یک از امور گفته شده که سبب کفاره است اگر با ناآگاهی به مسأله یا از روی غفلت یا از روی فراموشی واقع شود، به عمره و حج ضرر نمی‌رساند و پرداخت کفاره بر وی واجب نیست.

م « ۳۲۳ » ـ اگر مردی از روی اجبار با زن خود نزدیکی کند، بر زن چیزی نیست، و مرد باید افزوده بر کفاره خود، کفاره زن را نیز بدهد، و اگر زن از روی رضایت تن به نزدیکی دهد، کفاره بر خود اوست، و مرد باید کفاره خود را بپردازد.

سوم ـ عقد کردن زن برای خود یا دیگری؛ خواه دیگری محرم باشد یا احرام نبسته باشد.

م « ۳۲۴ » ـ شخص محرم نمی‌تواند برای عقد شاهد شود؛ اگرچه عقد برای غیر محرم انجام گیرد.

(۸۳)

م « ۳۲۵ » ـ محرم نمی‌تواند بر اجرای عقد شهادت دهد؛ اگرچه در حال محرم نبودن شاهد عقد شده باشد.

م « ۳۲۶ » ـ خواستگاری کردن در حال احرام جایز نیست.

م « ۳۲۷ » ـ در زمان احرام، رجوع کردن به زنی که طلاق رجعی داده است اشکال ندارد.

م « ۳۲۸ » ـ اگر در حال احرام با آگاهی به مسأله، زنی را برای خود عقد کند، آن عقد باطل است.

م « ۳۲۹ » ـ اگر با ناآگاهی به مسأله، زنی را برای خود عقد کند، عقد وی باطل است، ولی زن بر وی حرام دایمی نمی‌شود؛ خواه با او نزدیکی کرده باشد یا نکرده باشد.

م « ۳۳۰ » ـ احکام ذکر شده، میان عقد دایم و موقت تفاوتی ندارد و برای هر دو گروه یکسان است.

م « ۳۳۱ » ـ اگر زن احرام بسته باشد و مرد محرم نباشد و او را عقد کند، عقد وی باطل است.

م « ۳۳۲ » ـ اگر زنی را برای محرم عقد کند و محرم دخول کند؛ چنانچه هر سه نفر به حکم آگاه باشند، بر هر یک از آن‌ها یک شتر کفاره است، و اگر دخول نکند، کفاره‌ای نیست، و در این حکم بین زن و مرد و کسی که عقد می‌خواند؛ خواه محرم باشد یا غیر محرم، تفاوتی نیست. و اگر برخی از آن‌ها حکم را بدانند و برخی ندانند، کفاره تنها بر کسی است که حکم را می‌داند.

چهارم ـ استمنا.

م « ۳۳۳ » ـ استمنا؛ قصد بیرون آمدن منی است با دست یا غیر آن؛ هرچند به خیال یا به بازی کردن با زن خود یا دیگری باشد، پس اگر منی خارج شود، کفاره

(۸۴)

آن یک شتر است، و در جایی که نزدیکی سبب باطل شدن حج گردد، استمنا نیز سبب باطل شدن آن می‌گردد.

پنجم ـ استفاده از عطر؛ مانند: مشک، زعفران، کافور، عود و عنبر، بلکه مطلق عطر؛ به هر گونه‌ای که باشد.

م « ۳۳۴ » ـ مالیدن عطر بر بدن و لباس جایز نیست. همچنین پوشیدن لباسی که بوی عطر می‌دهد؛ اگرچه پیش از احرام به آن عطر مالیده شده باشد.

م « ۳۳۵ » ـ خوردن هرچه که در آن چیزی است که بوی خوش می‌دهد؛ مانند: زعفران، جایز نیست.

م « ۳۳۶ » ـ اگر ناچار شود لباسی بپوشد یا غذایی بخورد که بوی خوش می‌دهد، باید بینی خود را بگیرد تا بوی خوش به مشام نرسد.

م « ۳۳۷ » ـ از گل‌ها یا سبزی‌هایی که بوی خوش می‌دهد باید اجتناب کرد، مگر برخی از انواع صحرایی آن؛ مانند: «بومادران»، «درمنه» و «خزامی» که از خوش‌بوترین گل‌هاست.

م « ۳۳۸ » ـ دوری از «دارچین»، «زنجبیل»، «هل» و مانند آن لازم نیست.

م « ۳۳۹ » ـ دوری کردن از میوه‌های خوش‌بو؛ مانند: سیب و به لازم نیست، و خوردن و بوییدن آن اشکال ندارد.

م « ۳۴۰ » ـ گرفتن بینی از بوی بد حرام است، ولی دور شدن از آن مانند تند رفتن اشکال ندارد.

م « ۳۴۱ » ـ خرید و فروش عطریات اشکال ندارد، ولی نباید آن را برای امتحان، بو یا استعمال کرد.

م « ۳۴۲ » ـ کفاره استعمال بوی خوش یک گوسفند است.

م « ۳۴۳ » ـ استعمال خلوق کعبه (چیزی که کعبه را به آن خوش‌بو می‌کنند) حرام

(۸۵)

نیست و لازم نیست از بوی خوشی که در کعبه است دوری نماید.

م « ۳۴۴ » ـ اگر بوی خوش را در یک زمان پی درپی استفاده کند، پرداخت یک گوسفند به عنوان کفاره بسنده است و اگر در چند وقت استفاده کند، یک کفاره بپردازد و اگر بعد از استفاده آن کفاره دهد و دوباره استفاده کند، واجب است باز کفاره دهد.

ششم ـ پوشیدن لباس دوخته؛ مانند پیراهن، زیر جامه و قبا.

م « ۳۴۵ » ـ چیزهایی که شبیه به دوخته است؛ مانند: پیراهن‌هایی که با چرخ یا با دست می‌بافند یا چیزهایی را که با نمد به شکل بالاپوش می‌مالند؛ مانند: کلیجه، پستک و کلاه، جایز نیست پوشیده شوند.

م « ۳۴۶ » ـ دوری از مطلق دوخته؛ مانند: کمربند و شب کلاه لازم نیست.

م « ۳۴۷ » ـ همیانی را که در آن پول می‌گذارند می‌تواند به کمر ببندد؛ هرچند دوخته باشد، و بهتر است کاری کند که بدون گره باشد.

م « ۳۴۸ » ـ فتق بند دوخته را در صورت ناچاری می‌توان بست و کفاره هم ندارد.

م « ۳۴۹ » ـ اگر به لباس دوخته نیاز پیدا کند، می‌تواند آن را بپوشد، ولی باید کفاره بپردازد.

م « ۳۵۰ » ـ گره زدن لباس احرام جایز است ولی پسندیده است آن را گره نزند و خوب است لنگ را نیز به گردن گره نزند.

م « ۳۵۱ » ـ بخشی از لباس احرام را می‌توان با سوزن یا چیز دیگری به بخش دیگری وصل نمود.

م « ۳۵۲ » ـ برای زن جایز است هر اندازه که می‌خواهد لباس دوخته بپوشد و کفاره ندارد، ولی پوشیدن «قفازین» که زن‌های عرب در آن پنبه می‌گذارند و برای حفظ از سرما به دست می‌کنند جایز نیست.

(۸۶)

م « ۳۵۳ » ـ کفاره پوشیدن لباس دوخته یک گوسفند است.

م « ۳۵۴ » ـ اگر محرم چند نوع لباس دوخته بپوشد؛ مانند: پیراهن، قبا و عبا، باید برای هر یک، یک کفاره بدهد و اگر آن‌ها را در هم کند و به یک مرتبه بپوشد، باز هم باید برای هر یک، یک کفاره بدهد.

م « ۳۵۵ » ـ اگر به‌ناچار چندین لباس بپوشد، کفاره از وی برداشته نمی‌شود.

م « ۳۵۶ » ـ اگر یک نوع لباس؛ مانند: پیراهن بپوشد؛ و کفاره بدهد و باز پیراهن دیگری بپوشد یا آن را که پوشیده است از خود جدا کند و دوباره بپوشد، باید برای مرتبه دیگر نیز کفاره بپردازد.

م « ۳۵۷ » ـ اگر چند لباس از یک نوع بپوشد؛ مانند آن که چند قبا یا چند پیراهن بپوشد؛ خواه در مجلس واحد باشد یا در چند مجلس، باید برای هر یک، یک کفاره دهد.

هفتم ـ سرمه کشیدن.

م « ۳۵۸ » ـ سرمه کشیدن به ماده سیاهی که در آن زینت باشد؛ هرچند قصد زینت نکند، جایز نیست. همچنین مطلق سرمه کشیدن که در آن زینت است یا ویژگی بوی خوش داشته باشد، حرام است.

م « ۳۵۹ » ـ حرام بودن سرمه کشیدن به زن اختصاص ندارد و برای مرد نیز حرام است.

م « ۳۶۰ » ـ سرمه کشیدن کفاره ندارد؛ البته اگر در سرمه بوی خوش باشد، کفاره دارد.

م « ۳۶۱ » ـ در صورتی که نیازمند سرمه کشیدن باشد، استفاده از آن اشکال ندارد.

هشتم ـ نگاه کردن در آینه.

(۸۷)

م « ۳۶۲ » ـ برای زن و مرد محرم حرام است که در آینه نگاه کنند؛ هرچند برای زینت کردن نباشد.

م « ۳۶۳ » ـ نگاه کردن به اجسام صاف و صیقل داده شده که عکس در آن پیداست و نگاه کردن در آب صاف اشکال ندارد.

م « ۳۶۴ » ـ عینک زدن؛ اگر برای زینت نباشد، اشکال ندارد، ولی چنانچه نیازمند عینک نیست و زینت به شمار رود، جایز نیست.

م « ۳۶۵ » ـ نگاه کردن به آینه کفاره ندارد؛ هرچند مستحب است بعد از نگاه کردن لبیک بگوید.

م « ۳۶۶ » ـ اگر در اطاق وی آینه است و می‌داند که گاهی چشم او به سهو به آینه می‌افتد، اشکال ندارد، هرچند بهتر است آن را بردارد یا چیزی روی آن بیندازد.

م « ۳۶۷ » ـ اگر همانند رانندگان ناچار باشد به آینه نگاه کند، اشکال ندارد.

نهم ـ پوشیدن موزه، چکمه، گیوه، جوراب و هرچه همه روی پا را بگیرد.

م « ۳۶۸ » ـ پوشیدن امور گفته شده برای مردان حرام است و برای زن اشکال ندارد.

م « ۳۶۹ » ـ اگر مرد ناچار شود چیزی بپوشد که روی پا را می‌گیرد، بهتر است روی آن را شکاف دهد.

م « ۳۷۰ » ـ پوشیدن چیزی که روی پا را می‌گیرد کفاره ندارد.

دهم ـ فسوق.

م « ۳۷۱ » ـ فسوق به دروغ گفتن ویژگی ندارد، بلکه فحش دادن و به دیگران فخر کردن نیز از فسوق است. فسوق کفاره ندارد و تنها باید استغفار نمود، و مستحب است چیزی کفاره دهد.

یازدهم و دوازدهم ـ جدال و گفتن «لا والله» و «بلی والله».

(۸۸)

م « ۳۷۲ » ـ گفتن کلمه «لا» یا «بلی» و ترجمه آن به هر زبانی که باشد؛ مانند: «نه» و «آری» در جدال دخالتی ندارد، بلکه قسم خوردن در مقام اثبات مطلب یا رد دیگری، جدال است.

م « ۳۷۳ » ـ قسم؛ اگر به لفظ «الله» یا مرادف آن؛ مانند: «خدا» در زبان فارسی باشد، جدال است، اما قسم به غیر خداوند به هر کس دیگری باشد، جدال به شمار نمی‌رود.

م « ۳۷۴ » ـ دیگر اسمای الهی، همانند لفظ جلاله «الله» است، پس اگر کسی به رحمان، رحیم یا خالق السموات و الأرض قسم بخورد، جدال محسوب می‌شود.

م « ۳۷۵ » ـ به هنگام ضرورت و برای اثبات حقی یا باطل نمودن باطلی، قسم خوردن به لفظ جلاله و غیر آن جایز است.

م « ۳۷۶ » ـ اگر در جدال راست بگوید، در کم‌تر از سه مرتبه چیزی بر او نیست، مگر استغفار، و در مرتبه سوم باید کفاره بدهد، و کفاره آن یک گوسفند است.

م « ۳۷۷ » ـ اگر در جدال دروغ بگوید، در یک مرتبه، باید یک گوسفند کفاره بدهد، و در دو مرتبه، یک گاو، و در سه مرتبه، یک شتر.

م « ۳۷۸ » ـ اگر به دروغ جدال نماید، در مرتبه نخست باید یک گوسفند کفاره دهد و چنانچه بعد از آن دوباره به دروغ جدال کند، کفاره آن یک گوسفند است؛ نه گاو.

م « ۳۷۹ » ـ اگر به دروغ دو مرتبه جدال نماید، لازم است برای کفاره یک گاو ذبح نماید، و چنانچه بعد از آن مرتبه‌ای دیگر به دروغ جدال کرد، باید یک گوسفند کفاره دهد، و در صورتی که بعد از ذبح گاو، دو مرتبه دروغ بگوید و جدال نماید، باید یک گاو کفاره دهد.

م « ۳۸۰ » ـ اگر به راست بیش‌تر از سه مرتبه جدال نماید؛ هرچند مرتبه که باشد،

(۸۹)

یک گوسفند کفاره دارد، مگر آن که بعد از سه مرتبه، کفاره دهد، در این صورت؛ چنانچه سه مرتبه دیگر به راست جدال کند، باید یک گوسفند ذبح نماید.

م « ۳۸۱ » ـ اگر به دروغ ده مرتبه یا بیش‌تر جدال کند، کفاره آن یک شتر است، مگر آن که پس از سه مرتبه یا بیش‌تر کفاره را ذبح کند که در این صورت، در مرتبه نخست گوسفند و در دفعه دوم گاو و در مرتبه سوم لازم است شتر کفاره دهد.

سیزدهم ـ به دست کردن انگشتر برای زینت.

م « ۳۸۲ » ـ اگر برای استحباب انگشتر به دست کند، اشکال ندارد و اگر نه برای زینت باشد و نه برای استحباب؛ مانند آن که برای خاصیتی آن را به دست کند، اشکال ندارد.

م « ۳۸۳ » ـ محرم نمی‌تواند برای زینت، «حنا» ببندد، بلکه اگر زینت باشد؛ هرچند آن را قصد نکند، نمی‌تواند آن را مصرف نماید.

م « ۳۸۴ » ـ اگر قبل از احرام «حنا» ببندد؛ خواه به قصد زینت باشد یا نباشد و خواه اثر آن تا زمان احرام بماند یا نماند، اشکال ندارد.

م « ۳۸۵ » ـ به دست کردن انگشتر و حنا بستن کفاره ندارد.

چهاردهم ـ پوشیدن زیور برای زن و به جهت زینت.

م « ۳۸۶ » ـ اگر زیور، زینت به شمار رود، باید آن را ترک نمود؛ هرچند قصد تزیین نداشته باشد.

م « ۳۸۷ » ـ زیورهایی را که پیش از احرام به پوشیدن آن عادت داشته است لازم نیست آن را برای احرام بیرون آورد.

م « ۳۸۸ » ـ زیورهایی را که به پوشیدن عادت داشته است نباید به مرد نشان دهد؛ حتی به شوهر خود.

م « ۳۸۹ » ـ پوشیدن زیور حرام است ولی کفاره ندارد.

(۹۰)

پانزدهم ـ روغن مالیدن به بدن.

م « ۳۹۰ » ـ مالیدن روغن به بدن حرام است؛ اگرچه بوی خوش در آن نباشد.

م « ۳۹۱ » ـ پیش از احرام نمی‌توان روغنی که بوی خوش در آن است و اثر آن تا وقت احرام باقی می‌ماند استفاده نمود.

م « ۳۹۲ » ـ اگر به سبب ناچاری، اضطرار و نیازمندی، به بدن خود روغن یا پماد بمالد، اشکال ندارد.

م « ۳۹۳ » ـ خوردن روغن، اگر در آن بوی خوشی مانند زعفران نباشد، اشکال ندارد.

م « ۳۹۴ » ـ اگر در روغن بوی خوش نباشد، مالیدن آن کفاره ندارد.

م « ۳۹۵ » ـ اگر در روغن بوی خوش باشد، کفاره آن یک گوسفند است؛ اگرچه از روی اضطرار باشد.

شانزدهم ـ ازاله و پیراستن مو از بدن.

م « ۳۹۶ » ـ در حرمت ازاله مو میان کم و زیاد بودن آن و از بدن خود یا دیگری؛ خواه محرم باشد یا غیر محرم، تفاوتی نیست، بلکه ازاله یک مو نیز حرام است.

م « ۳۹۷ » ـ ازاله مو؛ اگر از روی ضرورت باشد، اشکال ندارد؛ مانند: مو و مژه چشم که اذیت می‌کند.

م « ۳۹۸ » ـ اگر در وقت غسل یا وضو مویی بدون قصد جدا شود، اشکال ندارد.

م « ۳۹۹ » ـ در ازاله مو میان تراشیدن یا کندن یا قیچی کردن و مانند آن تفاوتی نیست.

م « ۴۰۰ » ـ کفاره سر تراشیدن؛ اگر به جهت ضرورت باشد، دوازده «مد» طعام است که باید به شش مسکین پرداخت شود، یا سه روز روزه بگیرد، یا یک گوسفند قربانی کند. البته «مد» نزدیک به هفتصد وپنجاه گرم است.

(۹۱)

م « ۴۰۱ » ـ اگر تراشیدن مو از روی ضرورت نباشد، باید یک گوسفند کفاره داد.

م « ۴۰۲ » ـ اگر از زیر هر دو بغل یا یک بغل خود ازاله مو کند، برای کفاره باید یک گوسفند ذبح کند.

اگر موی سر را به گونه‌ای غیر از تراشیدن ازاله کند، لازم است کفاره تراشیدن را پرداخت نماید.

م « ۴۰۳ » ـ اگر به سر یا ریش خود دست بکشد و یک مو یا بیش‌تر بیفتد، باید یک کف طعام صدقه بدهد.

هفدهم ـ پوشانیدن سر.

م « ۴۰۴ » ـ این حکم ویژه مردان است و آنان نباید سر را به چیزهای پوششی یا غیر پوششی؛ مانند: گل، حنا، دوا و پوشال بپوشانند.

م « ۴۰۵ » ـ مرد نباید چیزی مانند بار بر سر گذارد تا آن را حمل کند؛ البته، اگر سر با آن پوشیده می‌شود.

م « ۴۰۶ » ـ می‌توان سر را با برخی از اعضای بدن پوشاند، مانند آن که دست روی سر بگذارد.

م « ۴۰۷ » ـ جایز نیست سر را زیر آب یا مایع دیگری مانند گلاب و سرکه فرو برد.

م « ۴۰۸ » ـ بخشی از سر در حکم همه سر نیست و می‌توان بخشی از آن را پوشاند یا زیر آب یا مایع دیگری فرو برد.

م « ۴۰۹ » ـ گوش جزو سر به شمار می‌رود و نباید آن را پوشاند.

م « ۴۱۰ » ـ پوشاندن رو و چهره برای مردان اشکال ندارد و از سر به شمار نمی‌رود؛ بنابراین، می‌توان آن را در وقت خواب پوشاند.

م « ۴۱۱ » ـ گذاشتن بند کیف یا مشک آب بر سر از حکم پوشش استثنا شده است و اشکالی ندارد.

(۹۲)

م « ۴۱۲ » ـ استفاده از دستمالی که برای سردرد به سر بسته می‌شود اشکال ندارد.

م « ۴۱۳ » ـ گذاشتن سر بر روی بالش برای خوابیدن اشکال ندارد.

م « ۴۱۴ » ـ اگر پارچه‌ای را روی چیزی بیندازند؛ به گونه‌ای که بالای سر باشد و برای در امان ماندن از پشه سر را زیر آن قرار دهد یا رفتن در پشه‌بند، اشکال ندارد.

م « ۴۱۵ » ـ رفتن زیر دوش حمام برای محرم اشکال ندارد، ولی رفتن زیر آبشاری که آب به کلی همه سر را فرا می‌گیرد جایز نیست.

م « ۴۱۶ » ـ اگر سر را بشوید، نباید آن را با حوله و دستمال که همه سر را می‌گیرد خشک کند، ولی خشک کردن بخشی از سر اشکال ندارد.

م « ۴۱۷ » ـ مرد در وقت خوابیدن نباید سر خود را بپوشاند، و اگر بدون توجه پوشانید، باید بی‌درنگ آن را برهنه سازد، همچنین اگر از روی فراموشی آن را بپوشاند، لازم است بی‌درنگ آن را برهنه نماید، و مستحب است تلبیه بگوید.

م « ۴۱۸ » ـ اگر سر را بپوشاند؛ به هر گونه‌ای که باشد، کفاره آن یک گوسفند است.

م « ۴۱۹ » ـ اگر چندین بار سر را پوشانید، باید چندین بار کفاره بدهد؛ یعنی برای هر مرتبه یک گوسفند کفاره بپردازد.

م « ۴۲۰ » ـ اگر سر را بپوشاند و گوسفندی را برای کفاره ذبح نماید و باز سر را بپوشاند، لازم است دوباره کفاره بپردازد.

م « ۴۲۱ » ـ کفاره در صورتی واجب است که از روی علم به مسأله و عمد سر را بپوشاند؛ پس اگر از روی ندانستن مسأله یا غفلت و سهو و نسیان آن را بپوشاند، کفاره ندارد.

هیجدهم ـ پوشیدن روی خود با نقاب، روبند و برقع.

(۹۳)

م « ۴۲۲ » ـ این حکم ویژه زنان است و بر آنان پوشانیدن رو به هر چیزی؛ اگرچه با چیزهای غیر متعارف؛ مانند: پوشال، گل و بادبزن باشد، جایز نیست.

م « ۴۲۳ » ـ بخشی از رو و چهره زن در حکم همه آن است و نباید آن را پوشاند.

م « ۴۲۴ » ـ اگر دست خود را روی صورت بگذارد، اشکال ندارد.

م « ۴۲۵ » ـ اگر روی خود را برای خوابیدن روی بالش بگذارد، اشکال ندارد.

م « ۴۲۶ » ـ برای نماز واجب است سر را بپوشاند و برای اطمینان به انجام وظیفه برای پوشانیدن سر، کمی از اطراف رو را نیز بپوشاند، ولی واجب است بعد از نماز بی‌درنگ آن را باز کند.

م « ۴۲۷ » ـ زن می‌تواند برای گرفتن رو از نامحرم، چادر یا جامه‌ای را که به سر افکنده است پایین اندازد و چیزی بر او نیست.

م « ۴۲۸ » ـ بهتر آن است که چیزی را که در موقع نیاز از سر پایین می‌اندازد با دست یا چیز دیگری دور از رو نگه دارد تا به صورت نچسبد.

م « ۴۲۹ » ـ دور نگه نداشتن جامه از صورت کفاره ندارد.

م « ۴۳۰ » ـ نقاب انداختن و پوشاندن رو؛ به هر گونه‌ای که باشد، کفاره ندارد.

نوزدهم ـ سایه قرار دادن بالای سر خود.

م « ۴۳۱ » ـ برای مردان جایز نیست چیزی را بر خود سایه قرار دهند، ولی این کار برای زن و بچه جایز است و کفاره ندارد.

م « ۴۳۲ » ـ حرام بودن سایه قرار دادن چیزی بالای سر، ویژه طی کردن مسیر است، و اگر در محلی منزل کند؛ خواه در منی باشد یا غیر آن، زیر سایه رفتن یا با چتر و مانند آن سایه بر سر قرار دادن اشکال ندارد؛ اگرچه در حال راه رفتن باشد؛ بنابراین، می‌توان در منی از چادر خود تا محل ذبح یا محل رمی جمرات با چتر

(۹۴)

رفت.

م « ۴۳۳ » ـ سایه قرار دادن؛ به هرگونه که باشد، در وقت طی کردن میان دو منزل حرام است؛ خواه در محملی باشد که روپوش دارد یا در اتومبیل سر پوشیده یا در هواپیما و یا زیر سقف کشتی باشد؛ همچنین خواه وی سواره باشد یا پیاده.

م « ۴۳۴ » ـ هنگام طی منزل می‌توان در سایه پهلوی محمل یا کشتی یا هر چیزی که بالای سر او نباشد قرار گیرد.

م « ۴۳۵ » ـ کسانی که از تهران یا جای دیگر می‌خواهند با هواپیما به مکه مشرف شوند اگر نذر کنند که از تهران احرام ببندند، نذر آنان صحیح است و باید محرم شوند، و اگر راه دیگری جز هواپیما نباشد، باید به حج روند، ولی برای زیر سقف بودن در حال طی منزل باید کفاره بدهند.

م « ۴۳۶ » ـ کسی که نذر می‌کند از تهران یا جای دیگری محرم شود، باید از همان‌جا محرم گردد، و هر اندازه که می‌تواند از راهی برود که در طی منزل زیر سایه قرار نگیرد، و اگر راهی نباشد که زیر سقف قرار نگیرد؛ هرچند به آن توجه نداشته باشد، گناه شناخته نمی‌شود.

م « ۴۳۷ » ـ اگر با هواپیما به مدینه می‌رود، باید در مسجد شجره محرم شود و با اتومبیلی که سقف ندارد به مکه رود یا آن که به جده به قصد رفتن به جحفه رود و در صورت امکان به جحفه رود و از آن جا محرم شود و با اتومبیل بدون روپوش به مکه معظمه رود، و اگر رفتن به میقات برای وی امکان ندارد، از جده محرم شود و بهتر است در «حده» که بین جده و مکه است، تجدید احرام کند.

م « ۴۳۸ » ـ در شب می‌توان در حال طی منزل، زیر سقف رفت؛ بنابراین، نشستن محرم در هواپیمایی که شب حرکت می‌کند جایز است.

م « ۴۳۹ » ـ در هنگام طی منزل اگر عذری مانند شدت گرما یا سرما یا بارندگی

(۹۵)

برای وی پیش آید، می‌تواند در سایه قرار گیرد، ولی باید کفاره پرداخت نماید.

م « ۴۴۰ » ـ کفاره سایه قرار دادن در حال طی منزل یک گوسفند است؛ خواه با عذر و از روی ناچاری سایه افکنده باشد یا با اختیار.

م « ۴۴۱ » ـ در احرام عمره یا احرام حج؛ هرچند بیش از یک مرتبه سایه قرار داده باشد، تنها پرداخت یک گوسفند به عنوان کفاره کافی است.

بیستم ـ بیرون آوردن خون از بدن.

م « ۴۴۲ » ـ بیرون آوردن خون از بدن خود حرام است ولی از بدن دیگری؛ مانند: حجامت کردن یا کشیدن دندان وی، حرام نیست.

م « ۴۴۳ » ـ بیرون آوردن خون به مانند خراشیدن بدن و مسواک نمودن دندان جایز نیست.

م « ۴۴۴ » ـ اگر به مانند حجامت و غیر آن نیازمند خون گرفتن است می‌تواند از خود خون بگیرد یا خون دمل را بیرون آورد یا جرب که نوعی از بیماری بر سر است را خارش دهد؛ به گونه‌ای که از آن خون درآید.

م « ۴۴۵ » ـ بیرون آوردن خون از بدن، کفاره ندارد.

بیست و یکم ـ ناخن گرفتن.

م « ۴۴۶ » ـ گرفتن بخشی از ناخن جایز نیست، مگر آن که سبب آزار وی شود؛ برای نمونه، پاره‌ای از آن افتاده باشد و مانده آن او را آزار دهد.

م « ۴۴۷ » ـ گرفتن ناخن با هر وسیله‌ای؛ مانند قیچی، چاقو یا ناخن‌گیر حرام است و واجب است که به هیچ گونه‌ای؛ حتی به سوهان نمودن و دندان، ازاله ناخن نکند.

م « ۴۴۸ » ـ اگر انگشت زیادی داشته باشد، جایز نیست ناخن آن را بگیرد. همچنین است اگر دست زیادی داشته باشد.

(۹۶)

م « ۴۴۹ » ـ اگر یک ناخن از دست یا پا بگیرد، لازم است یک مد طعام کفاره دهد، و برای هر ناخن دست تا به ده نرسیده است، باید یک مد طعام بپردازد. حکم ناخن‌های پا نیز همچنین است.

م « ۴۵۰ » ـ اگر همه ناخن‌های دست و پا را در یک مجلس بگیرد، باید به عنوان کفاره یک گوسفند بپردازد.

م « ۴۵۱ » ـ اگر همه ناخن‌های دست را در یک مجلس یا چند مجلس بگیرد و در محل دیگر یا چند محل ناخن پا را بگیرد، باید دو گوسفند به عنوان کفاره پرداخت نماید.

م « ۴۵۲ » ـ اگر همه ناخن‌های دست و از ناخن‌های پا کم‌تر از ده ناخن را بگیرد، یک گوسفند برای ناخن دست و برای هر یک از ناخن‌های پا باید یک مد طعام بدهد. همچنین است اگر همه ناخن‌های پا و کم‌تر از ده ناخن دست را بگیرد.

م « ۴۵۳ » ـ اگر پنج ناخن از پا و پنج ناخن از دست بگیرد، برای هر یک باید یک مد طعام کفاره پرداخت نماید. همچنین است اگر کم‌تر از ده ناخن در هر یک از دست و پا بگیرد.

م « ۴۵۴ » ـ اگر بیش‌تر از ده ناخن داشته باشد و همه آن را بگیرد، باید یک گوسفند بدهد و لازم نیست برای ناخن‌هایی که از ده عدد بیش‌تر است، کفاره بدهد.

م « ۴۵۵ » ـ اگر بیش‌تر از ده ناخن دارد و ده ناخن اصلی را بگیرد، واجب است یک گوسفند کفاره دهد، و اگر برخی از ناخن‌های اصلی را و برخی از ناخن‌های زیادی را بگیرد، باید برای ناخن‌های اصلی یک مد طعام کفاره دهد و گرفتن ناخن‌های زیادی کفاره ندارد.

(۹۷)

م « ۴۵۶ » ـ اگر همه ناخن‌های دست را بگیرد و کفاره آن را بپردازد و بعد در همان مجلس، همه ناخن‌های پا را بگیرد، باید یک گوسفند دیگر کفاره بدهد.

م « ۴۵۷ » ـ اگر کم‌تر از ده ناخن دارد و همه آن را بگیرد، باید برای هر کدام یک مد طعام بدهد.

م « ۴۵۸ » ـ در لزوم پرداخت کفاره تفاوتی نیست که ناخن را به اختیار بگیرد یا به ضرورت ناچار شود چنین کند.

بیست و دوم ـ کشیدن دندان.

م « ۴۵۹ » ـ کشیدن دندان حرام است؛ هرچند خون نیاید و باید برای آن یک گوسفند کفاره بدهد.

بیست و سوم ـ بیرون آوردن درخت یا گیاهی که در حرم روییده است.

م « ۴۶۰ » ـ اگر گیاهی یا درختی در منزل محرم روییده باشد، چنانچه خود آن را کاشته باشد، می‌تواند آن را بیرون آورد.

م « ۴۶۱ » ـ اگر درختی یا گیاهی در منزل او روییده، ولی خود آن را نکاشته است، نباید آن را قطع کند یا بیرون آورد.

م « ۴۶۲ » ـ اگر منزلی خریده که دارای درخت و گیاه است، نباید درختان و گیاهان آن را قطع کند.

م « ۴۶۳ » ـ درخت‌های میوه و درخت خرما و اذخر که گیاه معروفی است از این حکم بیرون است و می‌تواند آن را قطع کند.

م « ۴۶۴ » ـ اگر درختی را که جایز نیست بیرون آورد، چنین کند، باید در صورتی که درخت بزرگ است، یک گاو کفاره بدهد و چنانچه کوچک باشد، لازم است یک گوسفند بپردازد.

م « ۴۶۵ » ـ اگر بخشی از درخت را قطع کند، لازم است قیمت آن را به عنوان

(۹۸)

کفاره بدهد.

م « ۴۶۶ » ـ در قطع گیاه، تنها باید استغفار نماید و کفاره‌ای دیگر ندارد.

م « ۴۶۷ » ـ می‌تواند به حیوان یا شتر خود اجازه دهد از گیاهان بخورد، ولی نباید خود گیاهی را برای او قطع کند.

م « ۴۶۸ » ـ اگر به‌گونه متعارف راه برود و به سبب راه رفتن او گیاهی قطع شود، اشکال ندارد.

بیست و چهارم ـ سلاح به همراه برداشتن.

م « ۴۶۹ » ـ در برداشتن سلاح؛ مانند شمشیر، نیزه، تفنگ و هرچه از آلات جنگی باشد، حرام است، مگر برای ضرورت، و برداشتن سلاح در صورتی که به تن او نباشد و ظاهر باشد مکروه است.

م « ۴۷۰ » ـ برای رفع سردرد، اگر در حال احرام دستمالی به دور سر ببندد؛ هرچند همه سر را فرا گیرد، اشکال ندارد، ولی باید یک گوسفند به عنوان کفاره بپردازد.

م « ۴۷۱ » ـ آنچه در حال احرام حرام است، سایه بر سر قرار دادن است؛ بنابراین، اگر وسیله نقلیه وی از زیر پل‌هایی که در مسیر واقع شده است برود و به ناچار محرمان از زیر پل عبور کنند یا در پمپ بنزین در زیر سقف متوقف شود و محرمان زیر سقف قرار گیرند، اشکال ندارد، و کفاره بر عهده آن‌ها نمی‌آید.

م « ۴۷۲ » ـ اگر با ماشین سقف‌دار رانندگی می‌کند، باید در هر احرام یک گوسفند کفاره بپردازد و با تکرار پیاده و سوار شدن، کفاره تکرار نمی‌شود. همین حکم در سایر موارد سایه بر سر قرار دادن ثابت است.

م « ۴۷۳ » ـ پوشیدن نعلینی که بندهای عریضی دارد ولی همه سطح و روی پا را فرا نمی‌گیرد در حال احرام اشکال ندارد.

(۹۹)

م « ۴۷۴ » ـ در شب سایه بر سر قرار دادن جایز است و محرم می‌تواند در شب با ماشین سقف‌دار به مکه رود، ولی در روز و در هوای ابری جایز نیست، مگر ابر به‌گونه‌ای تیره باشد که سایه بر سر دادن صدق نکند.

م « ۴۷۵ » ـ از مکان‌های دور؛ مانند: تهران می‌توان با نذر محرم شد، ولی اگر در زیر سقف سفر می‌کند، باید کفاره بدهد.

م « ۴۷۶ » ـ تزریق آمپول در حال احرام اشکال ندارد، ولی اگر موجب بیرون آمدن خون از بدن شود، تنها در مورد نیاز و ضرورت می‌تواند آن را تزریق کند.

م « ۴۷۷ » ـ اگر حج خود را باطل نماید؛ چنانچه حج فاسد شده را به پایان رساند، از احرام خارج می‌گردد و در غیر این صورت در احرام باقی می‌ماند.

م « ۴۷۸ » ـ بعد از آن که محرم به منزل رسید؛ هرچند در محله‌های جدید مکه باشد که از مسجدالحرام دور است، برای رفتن به مسجدالحرام می‌تواند در ماشین‌های سقف‌دار سوار شود یا زیر سایه رود.


 

مسایل دیگر کفّارات احرام

م « ۴۷۹ » ـ کشتن مارمولک و جانورانی مانند آن از محرمات احرام محسوب نمی‌شود.

م « ۴۸۰ » ـ اگر با علم و از روی عمد در احرام حج، قبل از وقوف عرفه یا قبل از وقوف مشعر الحرام با همسر خود نزدیکی نماید، حج او باطل است و کفاره دارد و بعد از پایان اعمال باید در سال آینده آن را اعاده کند، ولی در صورت ناآگاهی به مسأله، عمل او صحیح است و کفاره ندارد.

م « ۴۸۱ » ـ شوهر پس از بیرون آمدن از احرام می‌تواند با همسر مُحرم خود از روی التذاذ دست بزند و بر او کفاره‌ای نیست، ولی اگر زن نیز لذت می‌برد، نباید به

(۱۰۰)

آن رضایت دهد.

م « ۴۸۲ » ـ استفاده از صابون و برخی از شامپوها و مواد شوینده‌ای که بوی خوشی دارد حرام است و باید از آن دوری کرد، ولی اگر داشتن بوی خوش بر آن صدق نمی‌کند، اشکالی ندارد.

م « ۴۸۳ » ـ حمل قمقمه آب که در محفظه دوخته نگه‌داری می‌شود و حمل هر نوع کیف و ساک دوخته؛ هرچند به شانه و گردن انداخته شود، اشکالی ندارد.

م « ۴۸۴ » ـ در حال احرام، نگاه کردن در دوربین عکاسی که مانند آینه عمل می‌کند اشکال ندارد.

م « ۴۸۵ » ـ سوگند معمولی که قسم به غیر خداست از محرمات احرام نیست.

م « ۴۸۶ » ـ اگر به سببی مانند عرق‌سوز شدن بدن به پمادی نیاز داشته باشد که چربی دارد، محرم جز در مورد ضرورت نمی‌تواند از آن استفاده کند، ولی اگر استفاده نماید؛ هرچند در غیر مورد ضرورت باشد، کفاره ندارد، مگر آن که بوی خوش داشته باشد که هرچند از روی اضطرار باشد، کفاره آن یک گوسفند است.

م « ۴۸۷ » ـ کنده شدن مو با کشیدن عمدی دست به سر و صورت کفاره دارد؛ خواه برای کنده شدن مو باشد یا نباشد.

م « ۴۸۸ » ـ اگر غیر محرم از محرم ازاله مو کند یا یکی از کارهایی که بر محرم حرام است و کفاره دارد انجام دهد و محرم به اختیار خود حاضر شود که برای نمونه بخشی از سر او را بتراشد، حرام است و باید کفاره بدهد، ولی چنانچه بدون اختیار وی باشد، کفاره ندارد.

م « ۴۸۹ » ـ اگر محل مسح در سر خیس باشد و چنانچه محرم بخواهد صبر کند تا خود خشک شود و وضو بگیرد، آفتاب طلوع می‌کند و نمازش قضا می‌شود، می‌تواند با دست یا حوله سر را خشک کند، و مورد یاد شده از موارد تیمم به‌شمار

(۱۰۱)

نمی‌رود.

م « ۴۹۰ » ـ کسی که موی مصنوعی دارد و با همین حال برای عمره و حج محرم شده و اعمال خود را انجام داده است، عمره و حج وی اشکال ندارد، ولی اگر مرد آن را بر سر خود گذاشته است، باید کفاره بدهد.

م « ۴۹۱ » ـ با توجه به حرمت پوشیدن صورت برای زنان در حال احرام، چانه جزو صورت به شمار نمی‌رود و باید باز باشد و نمی‌تواند مقنعه‌ای بپوشد که چانه را تا لب‌ها می‌پوشاند.

م « ۴۹۲ » ـ زن محرم نمی‌تواند صورت خود را با حوله پاک کند؛ چنانچه مرد نمی‌تواند روی سر خود را بپوشاند.

زن باید سعی کند در حال احرام برای پوشیدن و درآوردن مقنعه، صورتش پوشیده نشود، و اگر به عمد و از روی علم پوشیده شود، اشکال ندارد.

م « ۴۹۳ » ـ از منزل تا مسجدالحرام، محرم می‌تواند زیر سقف برود، و کسانی که در مسجد الحرام برای حج محرم می‌شوند تا در حدود منزل و مکه هستند و در حال سیر برای خارج شدن از مکه نیستند می‌توانند در زیر سایه قرار گیرند.

م « ۴۹۴ » ـ کسی که از تنعیم محرم می‌شود، چون تنعیم جزو مکه شده و مکه منزل است، می‌تواند در زیر سایه قرار گیرد.

م « ۴۹۵ » ـ میقات عمره مفرده در خود مکه است و کسی که برای عمره مفرده در آن جا احرام می‌بندد می‌تواند با توجه به این که محل سکونت او مکه است، در اتوبوس سقف‌دار سوار شود.

م « ۴۹۶ » ـ اگر از میقات محرم شود و شبانه برای مکه حرکت نماید ولی نزدیک طلوع آفتاب در ماشین سقف‌دار به خواب رود و بعد از طلوع آفتاب ماشین را نگاه دارند و او بیدار شود، برای مدتی که خواب بوده یا ماشین ایستاده است، کفاره

(۱۰۲)

واجب نیست، ولی اگر بعد از بیدار شدن و توجه یافتن و قبل از ایستادن ماشین، در زیر سقف باشد؛ هرچند در حال ناچاری و اضطرار باشد، کفاره واجب است.

م « ۴۹۷ » ـ در حال احرام، وقتی با ماشین بی‌سقف حرکت می‌کند، پیاده و سوار شدن از ماشین در حالی که ایستاده است و وی ناچار است از زیر سقف قسمت جلو ماشین حرکت کند، اشکال ندارد.

م « ۴۹۸ » ـ اگر از مسجدالحرام برای حج محرم شود و از مسجدالحرام در ماشین سقف‌دار سوار شود و در منزل پیاده شود، سوار شدن در اتومبیل سقف‌دار از مسجدالحرام به منزل یا در صورتی که پیاده نشوند و از اول قصد عرفات داشته باشد، اشکال ندارد.

م « ۴۹۹ » ـ اگر خدمه کاروان حج بعد از درک عرفات با اتوبوسی سر بسته و برای درک اضطراری به مشعرالحرام روند و در مسیر مزدلفه به منی به سببی مانند ازدحام و ترافیک رو به‌رو شوند و در هوای آفتابی در اتوبوس سربسته باشند و ناگاه به یاد آورند که نباید در زیر طاق اتوبوس قرار گیرند و چند دقیقه‌ای با علم به این که اتوبوس سرپوشیده است در آن بمانند باید قربانی کنند، و پسندیده است آن را در منی ذبح نمایند، ولی ذبح در محل خودشان نیز برای کفاره کفایت می‌کند، و می‌تواند به فردی یا ارگان مطمئنی نیابت دهند تا وی آن را به نیابت ذبح نماید، و در این صورت، ذبح وی کافی است، و بدون نیابت صحیح نیست.

م « ۵۰۰ » ـ زیر سایه قرار گرفتن در هر حالی حرام است؛ خواه سایه از تابش عمودی خورشید باشد یا از تابش مایل خورشید. البته، اگر سایه فقط بر شانه بیفتد، زیر سایه قرار گرفتن صدق نمی‌کند.

م « ۵۰۱ » ـ در عرفات همانند منی می‌توان زیر چتر حرکت نمود.

م « ۵۰۲ » ـ در تونل‌هایی که در شهر مکه احداث کرده‌اند می‌توان بعد از احرام

(۱۰۳)

حج با اتومبیل سقف‌دار سفر کرد.

م « ۵۰۳ » ـ محرم با رسیدن به مکه می‌تواند در زیر سایه قرار گیرد و لازم نیست به منزل خود برسد.

م « ۵۰۴ » ـ عبور از راه سقف‌داری که از حدود کشتارگاه تا نزدیک جمرات احداث شده است برای محرمی که هنوز منزل نکرده است و از مشعر مستقیم به جمرات می‌رود، جایز است.

م « ۵۰۵ » ـ گرفتن ناخن توسط محرم از غیر محرم جایز است.

م « ۵۰۶ » ـ محرم می‌تواند ناخن محرم دیگر را به گونه تقصیر بگیرد.

م « ۵۰۷ » ـ کندن دندان بر محرم حرام است و مقصود بیرون آوردن دندان خود می‌باشد نه دندان دیگری؛ هرچند خون از آن بیرون آید.

م « ۵۰۸ » ـ در حال احرام می‌توان دندانی راکه درد شدید دارد و پزشک سفارش به کشیدن آن می‌کند و کشیدن آن ضرورت دارد را کشید، ولی باید کفاره بپردازد.

م « ۵۰۹ » ـ هرگاه محرم سر خود را با چیز دوخته بپوشاند اگر به عمد و یا از روی علم باشد، باید دو کفاره بدهد و اگر به مسأله ناآگاه بوده یا فراموش نموده است، باید یک کفاره بپردازد.

م « ۵۱۰ » ـ محرم می‌تواند به دیگری امر نماید؛ برای نمونه بگوید: یک لیوان آب یا چای یا چیز دیگر به من بدهید.

(۱۰۴)


 

آداب احرام و وارد شدن به حرم


 

مستحبات احرام

م « ۵۱۱ » ـ در احرام مستحب است:

۱ـ پیش از احرام بدن خود را پاکیزه نماید و ناخن و موهای زاید بدن را بزداید.

۲ـ کسی که قصد حج دارد از اول ماه ذی القعده و شخصی که قصد عمره مفرده دارد پیش از یک ماه موی سر و صورت خود را کوتاه نکند تا بلند شود.

۳ـ پیش از احرام در میقات، غسل احرام نماید و بر زن حایض و نفسا نیز مستحب است این غسل را انجام دهد و پیش انداختن آن صحیح است؛ بویژه در صورتی که ترس آن باشد که در میقات آب نیابد، و در صورت پیش انداختن، اگر در میقات آب بیابد، مستحب است غسل را اعاده نماید و بعد از غسل؛ چنانچه لباسی بپوشد یا چیزی بخورد که بر محرم حرام است، باز اعاده آن مستحب است و اگر مکلف در روز غسل نمود، از آن زمان تا آخر شب آینده کافی است. همچنین است اگر غسل را در شب انجام دهد که تا آخر روز آینده کافی است، ولی در صورتی که بعد از غسل و پیش از احرام، از وی حدث اصغر سر زند، پسندیده است غسل را اعاده نماید.

۴ـ دو جامه احرام از پنبه باشد.

(۱۰۵)

۵ـ چنانچه می‌تواند، احرام را به ترتیب ذیل ببندد: نخست بعد از نماز ظهر، و اگر نمی‌تواند بعد از نماز واجب دیگری، و در صورتی که نمی‌تواند بعد از شش یا دو رکعت نماز نافله، در رکعت اول پس از حمد سوره توحید، و در رکعت دوم سوره حمد را بخواند، و شش رکعت بهتر است، و بعد از نماز، حمد و ثنای الهی را بجا آورد و بر پیغمبر و آل او صلوات فرستد، آنگاه بگوید:

«أَللّهُمَّ إنِّی أسْأَلُک أَنْ تَجْعَلَنِی مِمَّنِ اسْتَجابَ لَک، وآمَنَ بِوَعْدِک، واتَّبَعَ أَمْرَک، فَإِنِّی عَبْدُک، وفی قَبَضَتِک لا أُوقی إلاّ ما وَقیتَ، ولا آخُذُ إلاّ ما أعْطَیتَ، وقَدْ ذَکرْتَ الحَجّ، فَأسْألُک أَنْ تَعِزَم لِی عَلَیه علی کتابِک وسُنَةِ نَبِیک، صَلَواتُک عَلَیهِ وآلِه، وتُقَوِّینی علی ما ضَعُفْتُ، وَتُسَلِّم لِی مَناسِکی فی یسْر مِنْک وعافِیةٍ، واجْعَلْنی مِنْ وَفْدِک الّذی رَضِیتَ وارْتَضَیتَ وسَمَّیتَ وکتَبْتَ، أللّهُمَّ إنِّی خَرَجْتُ مِن شُقَّةٍ بَعیدَةٍ، وَأنْفَقْتُ مالی ابتغاء مَرْضاتِک، أللّهُمّ فَتَمِّمْ لی حَجّتِی وعُمْرَتِی، أللّهُمّ إنّی أریدُ التَّمَتَّعَ بالعُمْرَةِ إلی الْحَجِّ عَلی کتابِک وسُنَّة نَبیک، صَلواتُک عَلَیهِ وآلِهِ، فَإنْ عَرَضَ لِی عارِضٌ یحْبِسُنِی فَخَلِّنِی حَیثُ حَبَسْتَنِی بِقَدرِک الَّذی قَدّرْتَ عَلَی، أللّهُمَّ إنْ لَمْ تَکنْ حَجّة فَعُمْرَةَ، أحْرَمَ لَک شَعْری وَبَشَرِی وَلَحْمِی وَدَمِی وَعِظامِی ومُخّی وَعَصَبی مِنَ النِّساء والثِّیاب والطیبِ، أبْتَغی بِذلِک وَجْهَک وَالدارَ الآخرة».

۶ـ هنگام پوشیدن دو جامه احرام بگوید:

«اَلْحَمْدُللّه الَّذِی رَزَقَنی مَا أُواری بِهِ عَوْرَتی، وَ أُؤَدِّی فِیهِ فَرَضِی، وأعْبَد فِیهِ رَبِّی، وانْتَهِی فیه إلی ما أمَرَنی، أَلْحَمْدُللّه الَّذی قَصَدْتُهُ فَبَلَّغَنِی، وَأردتُهُ فأعاننی، وقَبِلَنِی ولَمْ یقْطَعْ بی وَوَجْهَهُ أرَدْتَ فَسَلّمْنی، فَهُوَ حِصْنی وکهْفی وَحِرْزی وظَهِری ومَلاذِی ورَجائی ومَنْجای وذَخْری وَعُدَّتی فی شِدَّتی ورخائی».

۷ـ تلبیه را در حال احرام تکرار کند؛ بویژه در هنگام:

الف ـ برخاستن از خواب؛

ب ـ بعد از هر نماز واجب و مستحب؛

(۱۰۶)

ج ـ رسیدن به سواره؛

د ـ بالا رفتن یا سرازیر شدن از تپه؛

ه ـ سوار شدن یا پیاده شدن؛

و ـ آخر شب؛

ز ـ سحر.

بر حایض و نفسا نیز پسندیده است تلبیه را در وقت‌های گفته شده بگوید.

م « ۵۱۲ » ـ کسی که حج عمره تمتع می‌گزارد باید تلبیه را تا وقتی که خانه‌های مکه را می‌بیند ادامه دهد؛ اما تلبیه حج را باید تا ظهر روز عرفه ادامه داد.


 

ناپسندها و مکروهات در احرام

م « ۵۱۳ » ـ مکروهات احرام عبارت است از:

۱ـ احرام در جامه سیاه. جامه سفید بهترین احرام است.

۲ـ خوابیدن محرم بر رخت و بالش زرد رنگ.

۳ـ احرام بستن در جامه چرکین و آلوده، و اگر جامه در حال احرام چرک شود، مکلف تا زمانی که در احرام است، بهتر است آن را نشوید.

۴ـ احرام بستن در جامه راه راه یا نقش‌دار.

۵ـ به کار بردن حنا پیش از احرام؛ در صورتی که اثر آن تا حال احرام باقی بماند.

۶ـ بهتر است محرم در هنگام حمام رفتن بدن خود را با کیسه و مانند آن نساید.

۷ـ لبیک گفتن محرم در جواب کسی که وی را صدا زند.


 

پسندیده‌های وارد شدن به حرم

م « ۵۱۴ » ـ برای وارد شدن به حرم مستحب است:

۱ـ با رسیدن به حرم پیاده شود و برای وارد شدن در آن غسل نماید.

۲ـ برای تواضع و فروتنی نسبت به حضرت حق جل و علا پابرهنه گردد و نعلین خود را در دست گیرد.

(۱۰۷)

۳ـ به هنگام وارد شدن به حرم، این دعا را بخواند: «أَللّهُمَّ إنَّک قُلْتَ فِی کتابِک وَقَوْلُک الْحَقُّ: «وأَذِّنْ فِی النّاسِ بالحَجّ یأتُوک رِجالاً وعَلی کلّ ضامِرٍ یأتینَ مِنْ کلِّ فَجٍّ عَمیقٍ». اَللّهُمَّ إنّی أرْجُوْ أنْ أَکونَ مِمَّنْ أجابَ دَعْوَتَک، وقَدْ جِئْتُ مِن شُقِّةِ بَعیدةٍ، وفَجٍّ عَمیقٍ، سامعا لِندائِک، وَمُستَجیبا لَک، مُطیعا لأمْرِک، وکلُّ ذلِک بِفَضْلِک عَلی، وَاحْسانِک إلَی، فَلَک الْحَمْدُ عَلی ما وَفَّقْتَنِی لَه، أبْتَغِی بِذلِک الزُّلْفَةَ عِنْدَک، وَالْقُرْبَةَ إِلیک، وَالْمَنْزِلَةَ لَدَیک، وَالْمَغْفِرَةَ لِذُنوبِی، وَالتَّوْبَةَ عَلی مِنها بِمَنِّک، أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمّدٍ وآلِ مُحَمّدٍ، وَحرِّمْ بَدَنِی عَلَی النَّارِ، وآمِنِّی مِنْ عَذابِک وَعِقابِک، بِرَحْمَتِک یا أرْحَمَ الرَّاحِمِینَ».

۴ـ به هنگام ورود حرم مقداری از گیاه اذخر برگیرد و آن را بجود.


 

پسندیده‌های وارد شدن به مکه معظمه

م « ۵۱۵ » ـ مستحب است برای وارد شدن به مکه غسل نماید و با حالت تواضع وارد مکه شود، و کسی که از راه مدینه می‌رود، از بالای مکه داخل گردد و هنگام بیرون آمدن، از پایین آن بیرون آید.


 

آداب وارد شدن به مسجدالحرام

م « ۵۱۶ » ـ مستحب است برای وارد شدن به مسجدالحرام غسل نماید و با پای برهنه و با حالت سکینه و وقار وارد گردد و هنگام ورود از در «بنی شیبه» وارد شود و به صورت مستقیم بیاید تا از ستون‌ها بگذرد.

م « ۵۱۷ » ـ مستحب است بر در مسجدالحرام بایستد و بگوید: «اَلسّلامُ عَلَیک أیها النَّبِی وَرَحْمَةُ اللّه وَبَرَکاتُهُ، بِسْم الله وَبِاللِّه وَما شاءَ اللّه، السَّلامُ عَلی أنْبِیاءِ اللّه ورُسُلِهِ، اَلسَّلامُ عَلی رَسُولِ اللّهِ؛ السَّلامُ علی إبراهِیمَ خَلِیلِ اللّه، والحمد للّه ربّ العالمین».

یا نزد در مسجد این ذکر را بگوید: «بِسْمِ اللّهِ وَباللّهِ وَمِنَ اللّهِ وَما شاءَ اللّهُ، وَعَلی مِلَّةِ رَسُولِ اللّهِ، صلّی الله علیه و آله، وَخَیرُ الأَسماءِ لِلّهِ، وَالحَمْدُ لِلّهِ، وَالسَّلامُ عَلی رَسُولِ اللّهِ، السّلام عَلی مُحَمَّد بْنِ عَبْداللّهِ، السَّلامُ عَلَیک أیها اَلنَّبی وَرَحَمَةُ اللّهِ وَ برَکاتُهُ، السَّلامُ عَلی أنبِیاء اللّهِ ورُسُلِهِ، السَّلامُ عَلی خَلِیلِ اللّهِ الرَّحْمنِ، السَّلامُ عَلَی المُرسَلِین، و

(۱۰۸)

الْحَمْدُ للّه رَبِّ العالَمِین، السَّلامُ عَلَینا وعَلی عِبادِ اللّهِ الصّالِحینَ، أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّد، وَبارک عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ، وارْحَمْ مُحَمَّدا وآلَ مُحَمّد، کما صَلّیتَ وَبَارکتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلی إبْراهِیمَ وآلِ إبراهیم، إنّک حَمِیدٌ مَجیدٌ. أللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ؛ عبدِک وَرَسُولِک، أللَّهُمَّ صَلِّ عَلی إبْراهِیم؛ خَلِیلِک ؛ وعَلی أنبِیائِک وَرُسُلِک، وَسَلِّمْ عَلَیهِمْ، وسَلامٌ عَلی الْمُرْسَلِینَ، وَالْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمِینَ، أللّهمّ افْتَحْ لِی أبْوابَ رَحْمَتِک وَاستَعمِلْنی فی طاعَتِک وَمَرْضاتِک، واحفَظْنِی بِحِفْظِ الایمانِ أبَدا ما أبْقَیتَنی، جَلّ ثناءُ وَجْهِک، الْحَمْدُ للّهِ الّذی جَعَلَنی مِنْ وَفْدِهِ وَزُوّارِهِ، وَجَعَلَنی مِمَّنْ یعْمُر مَسَاجِدهُ، وَجَعَلنی مِمَّن یناجِیهِ، أَللّهُمّ إِنی عَبْدُک وَزائِرُک فی بَیتِک وعَلی کلِّ مَأِتی حَقُّ لِمَنْ أتاهُ وَزارَهُ، وَأَنْتَ خَیرُ مَأِتی وأَکرَمُ مَزَورٍ، فأسأَلُک یا اللّهُ یا رَحْمنُ بِأَنَّک أنتَ اللّهُ لا إلهَ إلاّ أنْتَ وحْدَک لا شَرِیک لَک، بِأَنّک واحِدٌ أحَدٌ صَمَدٌ لَمْ تَلِدْ وَلَمْ تُولَدْ ولمْ یکنْ لک کفُوا أحَدٌ، وأنَّ مُحمَّدا عَبْدُک وَرَسُولُک، صَلّی اللّهُ عَلَیهِ وعَلی أهْلِ بَیتِهِ، یا جَوادُ یا کرِیمُ، یا ماجِدُ یا جَبّارُ یا کریم، أسألُک أن تَجْعَل تُحْفَتَک إیای بِزِیارَتی إیاک أَوَّلَ شیءٍ تُعطِینَ فَکاک رَقَبَتی مِنَ النَّارِ».

سپس سه مرتبه بگوید:

«أللّهُمَّ فُک رَقَبَتی مِنَ النَّار» و پس از آن بگوید: «وأوْسِعْ عَلَی مِنْ رِزْقِک الحَلالِ الطَّیبِ، وَادْرَء عَنِّی شَرَّ شَیاطینِ الْجِنَّ وَالإِنْسِ وَ شَرَّ فَسَقَةِ العَرَبِ وَالْعَجَم».

آنگاه داخل مسجدالحرام شود و رو به کعبه دست‌ها را بلند نماید و بگوید:

«أللّهمَّ إنّی أَسْأَلُک فی مَقامی هذا، وَفی أوَّلِ مَناسِکی أنْ تَقْبَلَ تَوْبَتِی، وَأنْ تَتَجاوَزَ عَنْ خَطِیئَتی، وأنْ تَضَعَ عَنِّی وِزْری، الْحَمْدُ للّهِ الَّذی بَلغَنِی بَیتَهُ الْحَرامَ، أللَّهمَّ إنّی أشْهَدُ أنَّ هذا بَیتُک الْحَرامُ الَّذی جَعَلْتَهُ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَأمْنا مُبارَکا و هُدی لِلْعالَمینَ، أللَّهمَّ إنّی عَبْدُک، وَالْبَلَدَ بَلَدُک، وَالْبَیتَ بَیتُک؛ جِئتُ أطْلُبُ رَحْمَتَک، وَأؤُمُّ طاعَتَک مُطِیعا لأمرِک، راضیا بِقَدَرِک، أسْأَلُک مَسْألَةَ الْفَقِیرِ، إلَیک الخائِفِ لِعُقُوبَتِک، أللّهمَّ افْتَحْ لِی أبْوابَ رَحْمَتِک، واستَعْملْنِی بِطاعَتِک ومَرْضاتِک».

(۱۰۹)

بعد خطاب کند به‌سوی کعبه و بگوید:

«اَلْحَمْدُ للّهِ الَّذی عَظّمَک وشَرَّفَک وکرَّمَک وَجَعَلَک مَثابَةً لِلنّاسِ وَأَمْنا مُبارَکا وَهُدی لِلْعالَمِینَ».

م « ۵۱۸ » ـ مستحب است وقتی که برابر حجرالاسود رسید بگوید:

«أشهَدُ أنْ لا إلهَ إلاّ اللّهُ وحْدَهُ لا شَرِیک لَهُ، وأنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، آمَنْتُ بِاللّهِ، وَکفَرْتُ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَاللاَّتِ والعزّی وبعبادةِ الشَّیطانِ وبِعِبادَة کلِّ نِدًّ یدْعی من دون اللّه».

و هنگامی که نگاهش به حجرالاسود افتاد، به‌سوی آن توجه نماید و بگوید:

«ألْحَمْدُ للّهِ الذِی هَدانا لِهذا، وَما کنّا لِنَهْتَدِی لَوْلا أنْ هَدانَا اللّهُ، سُبْحانَ اللّهِ، وَالْحَمْدُ للّهِ، وَلا إلهَ إلاّ اللّهُ، واللّهُ أکبَرُ، اللّهُ أکبَرُ مِنْ خَلْقِهِ، وَاللّهُ أکبَرُ مِمّا أخْشی وَأَحْذَرُ، لا إلهَ إلاّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیک لَهُ، لَهُ الْمُلک ولَهُ الْحَمْدُ، یحیی وَیمِیتُ، وَیمِیتُ ویحْیی، وَهُوَ حَی لا یمُوتُ، بِیدِهِ الْخَیرُ، وهُوَ عَلی کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ، أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَبارِک عَلی مُحَمَّدٍ وآلِهِ، کأفْضَلِ ما صَلَّیتَ وَبارَکتَ وَتُرَحَّمْتَ عَلی إبراهیمَ وَآلِ إبراهِیمَ، إنَّک حَمِیدُ مَجیدٌ، وَسَلامٌ علی جَمیعِ النَّبِیینَ وَالْمُرْسَلِینَ، وَالْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعالَمینَ، أللَّهمَّ إنّی أُؤمِنُ بِوَعْدِک وَأُصَدِّقُ رُسُلَک وَاتَّبِعُ کتَابَک».

م « ۵۱۹ » ـ پسندیده است هنگامی که به نزدیک حجرالاسود رسید، دست‌های خود را بلند کند و حمد و ثنای الهی را بجا آورد و صلوات بر پیغمبر فرستد و از خداوند عالم بخواهد که حج وی را بپذیرد و پس از آن حجر را استلام نماید و ببوسد و اگر بوسیدن آن ممکن نباشد، استلام نماید، و اگر آن را هم نتواند، به آن اشاره کند و بگوید:

«أللَّهمَّ، أمانَتِی أدَّیتُها، وَمِیثاقِی تَعاهَدْتُهُ لِتَشْهَدُ لِی بِالْمُؤافاةِ. أللَّهُمَّ تَصدِیقا بِکتابِک وَعَلی سُنَّةِ نَبِیک، صَلَواتُک عَلَیهِ وآلِهِ، أشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاّ اللّهُ، وَحْدَهُ لا شَرِیک لَهُ، وَأنَّ

(۱۱۰)

مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، آمَنْتُ باللّهِ وکفَرْتُ بِالْجِبْتِ وَالطاغُوتِ وَاللاَّت وَالْعُزّی وعِبادَةِ الشَّیطانِ وعِبادَةِ کلِّ نِدٍّ یدْعی مِنْ دونِ اللّهِ».

و اگر نمی‌تواند همه دعا را بخواند، برخی از آن را بگوید و پس از آن چنین دعا نماید:

«أللّهُمَّ إلَیک بَسَطَتُ یدِی، وَفِی ما عِنْدَک عَظُمَتْ رَغْبَتِی، فَاقْبَلْ سُبْحَتی، وَاغْفِر لِی، وَارْحَمنی، أللَّهُمَّ إنّی أعُوذُ بِک مِنَ الْکفْرِ وَالْفَقْرِ وَمَواقِفِ الْخِزْیء فی الدُّنیا وَالآخِرَةِ».

(۱۱۱)


 

طواف و شرایط آن

م « ۵۲۰ » ـ پس از وارد شدن به مکه معظمه، نخستین عملی که در عمره تمتع واجب است، طواف به دور خانه خداست.

طواف عبارت است از هفت مرتبه گردیدن دور کعبه به گونه‌ای که خواهد آمد. هر دور را یک شوط می‌گویند و طواف هفت شوط دارد.

م « ۵۲۱ » ـ طواف از ارکان عمره است، و کسی که آن را از روی عمد ترک کند تا زمان آن از دست رود، عمره وی باطل است؛ خواه آگاه به مسأله باشد یا نباشد.

م « ۵۲۲ » ـ کسی که عمره خود را باطل می‌کند لازم است حج اِفراد گزارد، و پس از آن عمره بجا آورد، و حج را در سال بعد اعاده کند.

م « ۵۲۳ » ـ طواف وقتی از دست می‌رود که اگر بخواهد آن را با بقیه اعمال عمره بجا آورد نتواند به عرفات وقوف کند.

م « ۵۲۴ » ـ اگر از روی سهو طواف را ترک کند، لازم است هر وقت که باشد آن را بجا آورد، و چنانچه به محل خود بازگشته است لازم است به مکه رود و اگر رفتن وی مشقت داشته باشد، باید شخص مورد اطمینانی را نایب بگیرد.

م « ۵۲۵ » ـ اگر سعی را پیش از طواف انجام دهد باید طواف را بگزارد و سعی را

(۱۱۲)

هم بجا آورد، و چنانچه نماز طواف را گزارده است، باید آن را بعد از طواف اعاده کند.

م « ۵۲۶ » ـ اگر محرم به واسطه بیماری قدرت ندارد طواف کند و تا پیش از آن که وقت از دست رود قدرت نمی‌یابد؛ چنانچه ممکن است، او را به گونه‌ای ببرند و طواف دهند؛ اگرچه با به دوش گرفتن یا بر تخت گذاشتن باشد، و در صورتی که ممکن نیست، باید برای او نایب بگیرند.

م « ۵۲۷ » ـ اگر بیمار و ناتوان را طواف می‌دهند، باید شرایط و احکام طواف را به مقداری که برای او ممکن است مراعات بنمایند.


 

شرایط طواف

شرایط طواف عبارت است از نیت، پاکی از حدث و خبث، پاک بودن بدن و لباس، ختنه و پوشش شرم‌گاه.

نخست ـ نیت؛ باید طواف را با قصد خالص برای خدا بجا آورد.

م « ۵۲۸ » ـ لازم نیست نیت را به زبان بیاورد یا به قلب بگذراند، بلکه همین که قصد دارد این عمل را انجام دهد بسنده است، پس همان‌طور که انسان با قصد آب می‌خورد و راه می‌رود اگر عبادت را همان‌گونه بجا آورد، نیت را انجام داده است.

م « ۵۲۹ » ـ باید برای اطاعت خدا عبادت را بجا آورد و در این جهت با کارهای عادی دیگر تفاوت دارد. پس طواف را باید برای اطاعت خداوند انجام دهد.

م « ۵۳۰ » ـ اگر در گزاردن طواف یا دیگر اعمال عمره و حج که عبادی است ریا کند و برای نشان دادن و به رخ دیگری کشیدن و خوب جلوه دادن خود، آن را بجا آورد، طواف و همین‌طور هرچه را این‌گونه انجام داده است باطل می‌باشد و گناه نموده است.

(۱۱۳)

م « ۵۳۱ » ـ بعد از عمل و تمام کردن طواف یا دیگر اعمال، ریا باعث بطلان عمل نمی‌شود.

م « ۵۳۲ » ـ اگر عمل عبادی خود را برای خدا یا اطاعت امر خدا یا ترس از جهنم یا برای رسیدن به بهشت و ثواب انجام دهد کفایت می‌کند.

م « ۵۳۳ » ـ در عملی که برای خدا می‌آورد اگر رضای دیگری را شرکت دهد و خالص برای خدا نباشد، عمل وی باطل است.

دوم ـ پاکی از حدث اکبر

م « ۵۳۴ » ـ طهارت از حدث اکبر و اصغر در طواف واجب شرط است؛ خواه طواف عمره باشد یا طواف حج یا طواف نسا و حتی در عمره و حج مستحب نیز پس از بستن احرام آن واجب است همه اعمال آن را به پایان رساند.

م « ۵۳۵ » ـ پاکی از حدث اکبر و اصغر در طواف مستحبی شرط نیست، ولی کسی که جنب یا حایض است جایز نیست در مسجدالحرام وارد شود؛ هرچند اگر به غفلت یا فراموشی طواف مستحب انجام دهد، صحیح است.

م « ۵۳۶ » ـ طواف مستحب است، بلکه بیش از یک طواف و هفت دور اطراف کعبه گردیدن، هر اندازه که بتواند طواف کند پسندیده است. در طواف مستحب طهارت شرط نیست.

م « ۵۳۷ » ـ شخصی که حدث اکبر یا اصغر دارد، اگر طواف کند، طواف وی باطل است؛ خواه از روی عمد باشد یا از روی غفلت یا فراموشی یا ندانستن مسأله.

م « ۵۳۸ » ـ در بین طواف اگر از وی حدثی سر زند؛ چنانچه پس از تمام شدن دور چهارم است، باید طواف را قطع کند و طهارت بگیرد و از همان‌جا که طواف را قطع کرده است آن را تمام کند.

م « ۵۳۹ » ـ در فرض پیش گفته شده اگر پیش از تمام شدن دور چهارم، حدث از

(۱۱۴)

وی سر زند، لازم است طواف را اعاده کند. این حکم، ویژه حدث اصغر است.

م « ۵۴۰ » ـ اگر در بین طواف از وی حدث اکبر؛ مانند جنابت یا حیض سر زند، باید بی‌درنگ از مسجدالحرام بیرون آید و چنانچه پیش از تمام شدن دور چهارم باشد، باید پس از غسل، طواف را اعاده کند.

م « ۵۴۱ » ـ اگر نتواند وضو یا غسل بسازد، واجب است تیمم بدل از وضو یا بدل از غسل انجام دهد.

م « ۵۴۲ » ـ اگر تیمم بدل از غسل نماید و حدث اصغر بر وی عارض شود، لازم نیست برای حدث اکبر تیمم کند، بلکه تنها برای حدث اصغر باید تیمم کند، و تا حدث اکبر برای او حاصل نشده و عذرش باقی است، همان تیمم نخست کافی است. البته، مستحب است که تیمم بدل از غسل نیز انجام دهد.

م « ۵۴۳ » ـ اگر امید دارد که عذر وی از وضو یا غسل از بین می‌رود، می‌تواند تا پیش از آن که وقت از دست رود یا ناامید گردد صبر کند و می‌تواند بِدار داشته باشد و عمل خود را در ابتدای وقت با تیمم انجام دهد، ولی در صورتی که تا آخر وقت عذر وی از بین رود، باید دوباره وضو یا غسل نماید.

م « ۵۴۴ » ـ اگر با وضو بوده است و شک کند که حدث بر وی عارض شده یا نه، لازم است بنا بر داشتن وضو گذارد و لازم نیست وضو بگیرد. همچنین، اگر از حدث اکبر پاک بوده است و شک کند که حدث از وی سر زده است یا نه، بنا گذارد که پاک می‌باشد.

م « ۵۴۵ » ـ اگر حدث اصغر یا اکبر از وی سر زند و شک کند که وضو گرفته یا غسل کرده است یا نه، باید وضو بگیرد و یا در صورت دوم غسل نماید.

م « ۵۴۶ » ـ اگر بعد از تمام شدن طواف شک کند که با وضو آن را بجا آورده است یا نه یا شک کند با غسل آن را انجام داده است یا نه، طواف وی صحیح است، ولی

(۱۱۵)

برای اعمال بعد باید تحصیل طهارت کند.

م « ۵۴۷ » ـ اگر در بین طواف شک کند که وضو داشته است یا نه؛ چنانچه بعد از همه دور چهارم است، طواف را رها کند و وضو بگیرد و از همان جا ادامه طواف را انجام دهد، و در صورتی که قبل از تمام شدن دور چهارم است، واجب است طواف را اعاده کند و به پایان رساندن آن لازم نیست.

م « ۵۴۸ » ـ در همه صورت‌هایی که در شک گفته شد بنا را بر طهارت گذارد یا طواف وی صحیح است بهتر است دوباره وضو بسازد یا غسل نماید؛ چرا که ممکن است بعد از آن آشکار شود وضو یا غسل نداشته است و با اشکال رو به‌رو شود.

م « ۵۴۹ » ـ اگر در بین طواف شک کند که غسل از جنابت یا حیض یا نفاس کرده است یا نه، باید بی‌درنگ از مسجدالحرام بیرون رود و چنانچه شوط چهارم را تمام کرده است که شک می‌نماید، باید بعد از غسل بازگردد و ادامه آن را انجام دهد، و در غیر این صورت، طواف را بعد از غسل اعاده کند.

م « ۵۵۰ » ـ اگر آب یا چیزی که بر آن بتوان تیمم نمود در دسترس نداشته باشد، مانند کسی می‌ماند که نمی‌تواند طواف را انجام دهد و با ناامید بودن از یافتن یکی از آن دو، باید نایب بگیرد.

م « ۵۵۱ » ـ اگر جنب، حایض یا نفسا نیست، خود نیز باید طواف کند و چون مستحاضه متوسطه و کثیره بدون بجا آوردن غسل‌هایی که بر او لازم است نمی‌تواند وارد مسجدالحرام شود تا طواف کند، بنابراین، باید به حکم جنب، حایض یا نفسا عمل کند.

سوم ـ پاکی بدن و لباس از نجاست

م « ۵۵۲ » ـ باید از امور نجسی که در نماز بخشیده شده است؛ مانند خون کم‌تر از درهم و جامه‌ای که با آن نتوان نماز خواند؛ مانند: عرق‌چین و جوراب؛ حتی انگشتر

(۱۱۶)

نجس، دوری نمود.

م « ۵۵۳ » ـ اگر پاک نمودن خون، دمل و زخم‌ها سختی دارد، لازم نیست بدن و لباس خود را پاک نماید.

م « ۵۵۴ » ـ در خون دمل و زخم تا اندازه‌ای که ممکن است باید آن را پاک نماید و لباس خود را تغییر دهد یا آن را پاک سازد یا جامه را عوض کند.

م « ۵۵۵ » ـ می‌توان طواف را تأخیر انداخت تا بدون سختی تطهیر نمود. البته، باید وقت طواف از دست نرود.

م « ۵۵۶ » ـ اگر طواف کند و بعد از آن بداند که بدن یا لباس وی به هنگام طواف نجس بوده، طواف وی صحیح است.

م « ۵۵۷ » ـ اگر شک دارد که لباس یا بدن وی نجس است، طواف وی صحیح است و می‌تواند آن را ادامه دهد؛ خواه بداند که پیش‌تر از این پاک بوده است یا نداند، ولی اگر بداند که پیش‌تر نجس بوده و نداند که تطهیر شده است، نمی‌تواند به طواف ادامه دهد، بلکه باید آن را تطهیر نماید و سپس طواف کند.

م « ۵۵۸ » ـ اگر در بین طواف نجاستی به بدن یا لباس او برسد، باید طواف را رها کند و جامه یا بدن را تطهیر نماید و سپس طواف را از همان‌جا ادامه دهد و تمام کند، و طواف وی صحیح است.

م « ۵۵۹ » ـ اگر در بین طواف آگاه شود که در بدن یا لباس او از ابتدا نجاستی بوده است، باید طواف را رها کند و آن را پاک نماید، و از همان‌جا ادامه طواف را تمام کند و نماز طواف را بخواند و اعاده آن لازم نیست؛ اگرچه تطهیر آن به درازا کشد. در این صورت، میان آن که بعد از چهار دور آگاه شود یا پیش از آن تفاوتی نیست.

م « ۵۶۰ » ـ اگر نجس بودن بدن یا لباس خود را فراموش کند و طواف نماید، واجب است آن را اعاده کند. همچنین است اگر در میان طواف آن را به یاد آورد.

چهارم ـ ختنه بودن مرد و بچه نابالغ

(۱۱۷)

م « ۵۶۱ » ـ اگر بچه ختنه نشده، خود احرام ببندد یا او را محرم کنند، احرام وی صحیح است، ولی طواف او صحیح نیست؛ پس اگر برای حج محرم شود، چون طواف نسای وی باطل است، زن بر او حلال نمی‌شود، مگر آن که او را ختنه کنند و طواف دهند یا خود بعد از ختنه شدن طواف کند یا آن که برای او نایب بگیرند تا طواف کند.

م « ۵۶۲ » ـ اگر بچه ختنه کرده به دنیا آید، طواف وی صحیح است.

پنجم ـ پوشیدن شرم‌گاه

انجام طواف بدون پوشیدن شرم‌گاه باطل است. پوشش شرم‌گاه باید با پوشش مباح باشد و با پوشش غصبی صحیح نیست، بلکه اگر با لباس غصبی که شرم‌گاه را نمی‌پوشاند طواف نماید، باید همه شرایط لباس نمازگزار را داشته باشد.

م « ۵۶۳ » ـ در طواف باید موالات عرفی را رعایت نماید و در بین دورهای طواف، چنان طول ندهد و به درازا نکشاند که از صورت یک طواف خارج شود.

(۱۱۸)


 

اعمال واجب طواف

واجبات طواف هفت چیز است که توضیح آن در ادامه می‌آید:

نخست ـ شروع از حجرالاسود؛

م « ۵۶۴ » ـ در شروع از حجرالاسود لازم نیست تمام اجزای بدن طواف کننده بر همه اجزای حجرالاسود عبور کند، بلکه تنها واجب است از حجرالاسود، هر جای آن باشد، شروع کند و به همان‌جا ختم نماید.

م « ۵۶۵ » ـ اندازه واجب شروع از حجرالاسود آن است که در عرف گفته شود از حجرالاسود شروع به طواف کرد؛ خواه از ابتدای حجر یا از وسط آن یا از آخر آن شروع کند.

م « ۵۶۶ » ـ از هر جای حجرالاسود که شروع نماید باید در دور هفتم به همان‌جا ختم کند، پس اگر از ابتدای آن شروع کرد، باید به همان ختم نماید. همچنین اگر از وسط یا آخر آن شروع کند باید به همان جا ختم نماید.

م « ۵۶۷ » ـ در طواف باید همان‌گونه که همه مسلمین طواف می‌کنند از محاذات و برابر «حجرالاسود»؛ بدون دقت عقلی شروع کند، و در دوره‌های بعد بدون توقف دور بزند تا هفت دور تمام شود.

(۱۱۹)

م « ۵۶۸ » ـ لازم نیست در هر دور بایستد و عقب و جلو رود تا برابری و محاذات را درست نماید و این کار، اضافه بر آن که کج‌روی و وسواس است، جایز است.

دوم ـ پایان دادن هر دوری به حجرالاسود؛

م « ۵۶۹ » ـ پایان دادن هر دوری به حجرالاسود در صورتی به دست می‌آید که بدون توقف، هفت دور را انجام دهد و در دور هفتم به همان‌جا که شروع کرده است ختم نماید.

سوم ـ قرار گرفتن خانه کعبه در طرف چپ طواف کننده؛

م « ۵۷۰ » ـ لازم نیست در همه طواف، خانه را به صورت حقیقی به‌سوی شانه چپ قرار دهد، بلکه اگر در موقع دور زدن به حجر اسماعیل علیه‌السلام ، کعبه اندکی از طرف چپ خارج شود؛ به‌گونه‌ای که خانه به پشت متمایل شود ولی دور زدن وی به گونه‌ای متعارف باشد، اشکال ندارد.

م « ۵۷۱ » ـ اگر به هنگام رسیدن به گوشه‌های کعبه، شانه وی از برابر آن خارج شود؛ چنانچه به گونه متعارف دور زند، اشکال ندارد؛ هرچند خانه متمایل به پشت شود.

م « ۵۷۲ » ـ اگر برای احتیاط، دیگری را وادار نماید که او را طواف دهد و طواف کننده اختیار را از خود بگیرد، و به دست دیگری تکیه دهد و وی او را با فشار به جایی دور از آن ببرد، طواف وی باطل است، و چنانچه طواف نسا بدین‌گونه انجام دهد، زن یا مرد بر او حرام می‌باشد.

م « ۵۷۳ » ـ اگر به سبب مزاحمت و کثرت طواف کنندگان در طواف خلاف متعارف انجام دهد؛ مانند آن که رو یا پشت وی به‌سوی کعبه قرار گیرد و یا به سمت عقب طواف کند، باید همان اندازه را دوباره انجام دهد.

م « ۵۷۴ » ـ اگر کثرت جمعیت، بدون اختیار انسان را با خود همراه سازد و دور

(۱۲۰)

دهد، کفایت نمی‌کند و باید آن را از سر بگیرد؛ اگرچه خانه طرف چپ وی باشد.

م « ۵۷۵ » ـ در طواف به هرگونه که برود، اشکال ندارد؛ خواه آهسته برود یا تند و یا بدود و خواه پیاده باشد یا سواره؛ البته بهتر است به طور متعادل برود.

چهارم ـ داخل کردن حجر در طواف؛

حجر اسماعیل علیه‌السلام محلی است که به خانه کعبه چسبیده است و باید طواف کننده دور آن بگردد و به آن داخل نشود.

م « ۵۷۶ » ـ اگر دور حجر اسماعیل علیه‌السلام نگردد و از داخل آن طواف کند، طواف وی باطل است و باید آن را اعاده کند.

م « ۵۷۷ » ـ اگر به عمد داخل حجر شود، مانند باطل کردن عمدی طواف است و در صورتی که به سهو چنین کند، حکم باطل کردن سهوی را دارد.

م « ۵۷۸ » ـ اگر در دوری، حجر اسماعیل را داخل در طواف نکند، لازم است آن دور را از سر بگیرد.

م « ۵۷۹ » ـ اگر در دوری از روی دیوار حجر اسماعیل برود، لازم است آن دور را از سر بگیرد و آن را از جایی که از روی دیوار رفته است شروع نماید.

پنجم ـ همه اطراف طواف، میان خانه کعبه و مقام حضرت ابراهیم علیه‌السلام قرار گیرد؛

م « ۵۸۰ » ـ برای این که طواف بین کعبه و مقام باشد، باید طواف کننده در دور زدن دور همه اطراف خانه به صورت عادی به شعاع مسافتی که میان خانه و مقام ابراهیم علیه‌السلام است دورتر نباشد(بین مقام و خانه نزدیک به سیزده متر است). پس در همه اطراف در صورت امکان باید بیش‌تر از این اندازه دورتر نباشد، ولی در صورت کثرت و ازدحام جمعیت طواف در خارج از این محدوده نیز کافی است؛ ولی باید از نزدیک‌ترین محل ممکن طواف نماید.

م « ۵۸۱ » ـ اگر از پشت مقام ابراهیم طواف کند و مقام داخل در طواف قرار گیرد،

(۱۲۱)

طواف وی باطل است و باید آن را اعاده کند.

م « ۵۸۲ » ـ اگر برخی از دورها را از پشت مقام طواف کند، باید همان را اعاده نماید.

م « ۵۸۳ » ـ در طرف حجر اسماعیل علیه‌السلام که محل طواف کم می‌شود و نزدیک به سه متر می‌رسد، باید در طواف آن ناحیه، بیش‌تر از سه متر دور نشود و در همان شعاع حرکت نماید.

م « ۵۸۴ » ـ اگر از جانب حجر اسماعیل علیه‌السلام بیش‌تر از سه متر دور شود، لازم است آن را اعاده کند و از مقدار گفته شده دور بزند.

ششم ـ بیرون بودن طواف کننده از خانه کعبه و آنچه از آن به شمار می‌آید؛

م « ۵۸۵ » ـ «شاذروان» جزو خانه کعبه است و طواف کننده باید آن را داخل طواف قرار دهد.

م « ۵۸۶ » ـ اگر گاهی به سبب زیادی جمعیت یا غیر آن بالای شاذروان برود و دور بزند، مقداری را که چنین نموده، باطل است، و باید آن را اعاده کند.

م « ۵۸۷ » ـ در جایی که شاذروان است می‌توان دست به دیوار خانه کعبه گذاشت، و طواف نمود؛ اگرچه ترک آن بهتر است.

م « ۵۸۸ » ـ در حال طواف می‌توان روی دیوار حجر اسماعیل علیه‌السلام رفت، و این کار به طواف ضرری نمی‌رساند؛ اگرچه ترک آن بهتر است.

هفتم ـ هفت شوط (هفت مرتبه) دور بزند؛ نه کم‌تر و نه بیش‌تر.

م « ۵۸۹ » ـ اگر طواف کننده به عمد، از ابتدا قصد کند کم‌تر از هفت دور یا بیش‌تر طواف نماید، طواف وی باطل است؛ اگرچه به هفت دور تمام کند، و اگر به سبب آگاه نبودن از حکم یا از روی سهو و غفلت چنین کند، طواف را اعاده نماید.

م « ۵۹۰ » ـ اگر در بین طواف انجام زیادتر یا کم‌تر شوط‌های طواف را قصد کند، و

(۱۲۲)

از قصد اولی خود که گزاردن هفت مرتبه است بازگردد، آنچه را با این نیت عمل کرده باطل است و باید آن را اعاده کند، و اگر با این قصد دور بیش‌تری انجام دهد، اصل طواف باطل می‌شود.

م « ۵۹۱ » ـ اگر از ابتدا قصد نماید که هشت دور بجا آورد؛ بدین‌گونه که هفت دور آن طواف واجب و یک دور آن برای قدم زدن به دور کعبه به قصد تبرک یا جهتی دیگر باشد، طواف وی صحیح است.

م « ۵۹۲ » ـ اگر به این گمان که انجام یک دور طواف مستحب است و قصد کند که هفت دور واجب را بگزارد و یک دور مستحب را دنبال آن آورد، طواف وی درست است.

م « ۵۹۳ » ـ اگر بعد از طواف واجب که هفت دور است به گمان این که انجام یک دور مستحب است، هشت دور بجا آورد، طواف وی صحیح است.

م « ۵۹۴ » ـ اگر از طواف واجب یک دور یا کم‌تر یا بیش‌تر به عمد کم کند، واجب است آن را تمام کند، و در صورتی که چنین نکند به مانند کسی است که طواف را به عمد ترک کرده است و کسی که به سبب ندانستن مسأله چنین کند، حکم عالم را دارد.

م « ۵۹۵ » ـ اگر بعد از کم کردن از طواف، کار بسیاری انجام دهد که موالات آن از دست برود، حکم قطع طواف را دارد.

م « ۵۹۶ » ـ اگر به‌سهو از طواف کم کند، چنانچه از نیمه طواف گذشته و کاری که موالات طواف را از بین ببرد انجام نداده باشد، باید از همان‌جا طواف را تمام کند و در غیر این صورت؛ چنانچه از نصف گذشته باشد، یا موالات آن را از بین برده باشد، باید طواف را اعاده نماید.

م « ۵۹۷ » ـ اگر بعد از بازگشت به وطن به یاد آورد که طواف را کم کرده است،

(۱۲۳)

خود باید بازگردد و چنانچه نمی‌تواند یا برای وی مشکل است باید نایب بگیرد.

م « ۵۹۸ » ـ در طواف واجب، قِران جایز نیست و نمی‌تواند طواف واجب را با طواف دیگر به دنبال هم آورد؛ بدون آن که میان دو طواف، نماز طواف فاصله شود. قِران در طواف مستحب، مکروه است و از ثواب آن می‌کاهد.

م « ۵۹۹ » ـ اگر دوری را کم یا زیاد نماید به این قصد که زیاده را جزو طواف دیگر قرار دهد، قِران میان دو طواف به شمار می‌رود و حرام است.

م « ۶۰۰ » ـ در فرض پیش، اگر از ابتدا یا در بین طواف قصد نماید که آن را زیاد نماید، واجب است طواف نخست را اعاده کند، و اگر بعد از تمام شدن آن، قصد بجا آوردن طواف دیگر نماید و آن را پس از طواف اول انجام دهد، طواف نخست صحیح است.

م « ۶۰۱ » ـ اگر به سهو، بر هفت دور بیفزاید؛ چنانچه افزوده کم‌تر از یک دور است، باید آن را قطع کند و طواف وی صحیح است، و اگر یک دور یا بیش‌تر انجام دهد، هفت دور دیگر را به قصد قربت بدون تعیین مستحب یا واجب تمام کند و دو رکعت نماز قبل از سعی و دو رکعت بعد از سعی بخواند، و دو رکعت اول را برای فریضه قرار دهد؛ بدون آن که تعیین کند برای طواف اول است یا طواف دوم.

م « ۶۰۲ » ـ قطع طواف غیر واجب بدون عذر جایز است و قطع طواف واجب بدون عذر و به صرف خواهش نفس کراهت دارد؛ به این معنا که طواف را به‌گونه‌ای قطع ننماید که از انجام ادامه آن باز بماند و موالات عرفی آن را از بین ببرد.

م « ۶۰۳ » ـ اگر بدون عذر طواف را قطع کند؛ چنانچه چهار دور بجا آورده است، طواف را تمام کند و در صورتی که امری ناسازگار با طواف انجام داده است؛ برای نمونه: موالات را از بین برده است، باید آن را اعاده کند.

م « ۶۰۴ » ـ اگر طواف را قطع کند و امری ناسازگار با آن را انجام نداده باشد،

(۱۲۴)

بازگردد و آن را تمام نماید و طواف وی درست است.

م « ۶۰۵ » ـ اگر در بین طواف عذری پیش آید که نتواند آن را تمام نماید؛ برای نمونه: بیمار شود یا حیض گردد یا بدون اختیار طهارت خود را از دست بدهد، و پس از تمام شدن چهار دور باشد، باید بعد از برطرف شدن عذر بازگردد و از همان‌جا آن را تمام کند و در صورتی که پیش از آن باشد، طواف را اعاده کند.

م « ۶۰۶ » ـ اگر طواف را با عذر قطع نماید و نتواند آن را تا پیش از دست رفتن وقت انجام دهد؛ چنانچه ممکن است، او را حمل کنند و طواف دهند، و در صورتی که ممکن نیست، برای او نایب بگیرند.

م « ۶۰۷ » ـ اگر به هنگام طواف، وقت نماز واجب وی تنگ شود، واجب است طواف را رها کند و نماز بخواند، و چنانچه آن را بعد از چهار دور رها نموده است، از همان‌جا طواف را تمام کند، و در غیر این صورت، آن را اعاده کند.

م « ۶۰۸ » ـ پسندیده است برای رسیدن به نماز جماعت یا وقت فضیلت نماز واجب، طواف را قطع نماید و در صورتی که آن را قطع کند، بعد از نماز از همان جا ادامه دهد و به پایان رساند.

م « ۶۰۹ » ـ اگر بعد از پایان طواف شک کند که طواف را زیادتر یا کم‌تر از هفت دور بجا آورده یا نه، به آن اعتنا نکند و طواف وی صحیح است.

م « ۶۱۰ » ـ اگر بعد از طواف شک کند که آن را صحیح بجا آورده یا نه؛ برای نمونه، احتمال دهد که از طرف راست طواف کرده یا طهارت نداشته یا از داخل حجر اسماعیل علیه‌السلام طواف کرده است؛ اگرچه هنوز در محل طواف باشد و از آن‌جا منصرف نشده باشد یا به کارهای دیگر مشغول نشده باشد، در صورتی که بداند آن را هفت دور بدون هیچ زیادی یا کمی انجام داده است، به آن توجه ننماید و طواف وی صحیح است.

(۱۲۵)

م « ۶۱۱ » ـ اگر در پایان دور که به حجرالاسود ختم می‌شود شک نماید که هفت دور رفته است یا هشت دور یا بیش‌تر، به شک خود اعتنا نکند و طواف وی صحیح است.

م « ۶۱۲ » ـ اگر پیش از رسیدن به حجرالاسود و تمام شدن دور شک کند که آنچه را هم اکنون انجام می‌دهد دور هفتم است یا هشتم، طواف وی باطل است.

م « ۶۱۳ » ـ اگر در پایان دور یا بین آن شک کند شش دور یا هفت دور بجا آورده و به طور کلی هرگاه که در انجام کم‌تر از هفت دور شک نماید، طواف وی باطل است.

م « ۶۱۴ » ـ در طواف مستحب اگر در شماره دورها شک کند، لازم است بنا را بر شماره کم‌تر گذارد، و طواف وی صحیح است.

م « ۶۱۵ » ـ کسی که در شماره دورها بسیار شک می‌کند (کثیرالشک) به شک خود اعتنا نکند و چنانچه از کسی بخواهد که شماره طواف وی را لحاظ نماید؛ هرچند پسندیده نیست، اشکال ندارد.

م « ۶۱۶ » ـ گمان در شماره دورها اعتبار ندارد و حکم شک را دارد.

م « ۶۱۷ » ـ اگر سعی بین صفا و مروه گزارد و به یاد آورد که طواف را نگزارده است، باید آن را رها کند و طواف نماید و پس از آن سعی را اعاده کند.

م « ۶۱۸ » ـ اگر در حال سعی به یاد آورد که طواف را ناقص بجا آورده است، باید بازگردد و طواف را از همان جا که کم گذاشته است تکمیل نماید و سپس ادامه سعی را بجا آورد و طواف و سعی وی درست است.

م « ۶۱۹ » ـ اگر به سهو یا به غفلت یا از روی ناآگاهی طواف را بدون وضو بجا آورد، طواف وی باطل است. همچنین است اگر آن را با حال جنابت، حیض یا نفاس بگزارد.

م « ۶۲۰ » ـ اگر مریض یا طفلی را حمل کند و طواف دهد و خود نیز قصد طواف

(۱۲۶)

کند، طواف هر دو صحیح است.

م « ۶۲۱ » ـ سخن گفتن و خنده نمودن و شعر خواندن در حال طواف اشکال ندارد؛ هرچند مکروه است.

م « ۶۲۲ » ـ پسندیده است در حال طواف مشغول دعا، ذکر خدا و تلاوت قرآن کریم باشد.

م « ۶۲۳ » ـ در حال طواف لازم نیست روی طواف کننده به‌سوی جلو باشد، بلکه می‌تواند به چپ یا راست نگاه کند و صورت خود را برگرداند یا به عقب نگاه کند، و می‌تواند طواف را رها کند و خانه را ببوسد و به جایی که طواف را از آن‌جا رها کرده است برگردد و از همان جا طواف را ادامه دهد و به پایان رساند.

م « ۶۲۴ » ـ در بین طواف برای رفع خستگی و استراحت، می‌توان نشست یا دراز کشید و بعد از همان جا طواف را ادامه داد و به پایان رساند، ولی نباید چنان به درازا بینجامد که موالات عرفی آن از بین برود، و اگر موالات را از بین ببرد، باید طواف را اعاده نماید.


 

مسایل دیگر طواف

م « ۶۲۵ » ـ در مقابل حجر اسماعیل علیه‌السلام باید به گونه‌ای متعارف و به شیوه‌ای طواف کند که به آن طواف خانه خدا گفته شود. حجر اسماعیل علیه‌السلام جزو خانه خدا به شمار نمی‌رود؛ هرچند باید در خارج آن طواف کرد.

م « ۶۲۶ » ـ هرگاه در طواف اشکالی پیش آمد؛ برای نمونه، زیادی جمعیت او را بی‌اختیار با خود همراه برد، باید همان چند قدم را با اختیار از سر بگیرد و چنانچه ممکن نیست، باید در وقت خلوت طواف نماید و اگر از ابتدا و از حجرالاسود به قصد طواف شروع کند، اشکال دارد. منظور از بی‌اختیار شدن این نیست که در اثر

(۱۲۷)

فشار جمعیت تندتر برود، بلکه در این صورت اگر قدم‌ها را به اختیار خود بردارد، اشکال ندارد و طواف وی درست است.

م « ۶۲۷ » ـ در حال طواف، اگر در اثر فشار و ازدحام جمعیت پشت به خانه شود و قسمتی از طواف به این صورت انجام گیرد یا در اثر فشار جمعیت، وی را مقداری به جلو ببرند، باید مقداری از طواف که پشت به خانه یا بدون اختیار بوده است را اعاده نماید، و چنانچه نمی‌تواند بازگردد، لازم است بدون قصد طواف با جمعیت برود تا به جایی که باید از آن‌جا طواف را اعاده کند برسد و از آن‌جا ادامه طواف خود را انجام دهد.

م « ۶۲۸ » ـ در حال طواف، اگر پولی همراه داشته باشد که خمس آن را نداده است، طواف وی را باطل نمی‌نماید.

م « ۶۲۹ » ـ کسی که از اول بلوغ برای خود سال خمسی قرار نداده است اگر به حج رود و با همان پول هزینه‌های حج را تأمین کند؛ چنانچه پول او از درآمد است و معلوم نیست که سود میان سال است، بدون پرداخت خمس حکم غضب را دارد و طواف و قربانی وی صحیح نیست.

م « ۶۳۰ » ـ اگر با درآمدی که خمس آن را نپرداخته است لباس احرام تهیه کند و با آن محرم شود، و طواف و نماز بجا آورد؛ چنانچه از روی علم و عمد نبوده، اصل عمره و حج او صحیح است، ولی در صورتی که در دانستن حکم مسأله کوتاهی کرده باشد، باید طواف و نماز را اعاده کند.

م « ۶۳۱ » ـ اگر با پولی که شک دارد متعلق خمس است یا نه، لباس احرام بخرد، لازم نیست خمس بدهد و طواف وی صحیح است.

م « ۶۳۲ » ـ پس از انجام اعمال حج تمتع، اگر فهمید که در طواف عمره یا حج چند شوط از هفت شوط را از داخل حجر اسماعیل انجام داده، حج وی صحیح

(۱۲۸)

است و باید طواف را اعاده کند.

م « ۶۳۳ » ـ زنی که در غیر ایام عادت لک دیده و به اعتقاد پاکی، طواف و نماز را انجام داده و شب بعد خونی با شرایط حیض دیده است، اگر یقین کند که بعد از دیدن لک، خون در باطن شرم‌گاه بوده و قطع نشده است، آن را حیض بداند و طواف و نماز وی صحیح نیست و در صورتی که شک دارد یا یقین کند که خون قطع شده حیض نبوده است، اعمال حج وی صحیح است و باید طواف و نماز را اعاده کند و چنانچه عمره می‌گزارد، در صورت از دست رفتن وقت، باید بعد از حج، عمره مفرده بجا آورد.

م « ۶۳۴ » ـ اگر ختنه برای غیر مختون، به تشخیص کارشناسان خطر داشته باشد، باید محرم شود و خود طواف کند و نماز بگزارد و لازم نیست نایب بگیرد.

م « ۶۳۵ » ـ اگر در بین طواف، نماز جماعت برقرار شود و وی نتواند طواف را ادامه دهد؛ چنانچه بعد از شوط چهارم طواف یا سعی آن را قطع نماید، باید از همان جایی که آن را قطع کرده است طواف یا سعی را تمام کند و اگر پیش از شوط چهارم طواف بوده و فاصله آن بسیار است، طواف یا سعی را از سر بگیرد.

م « ۶۳۶ » ـ اگر بعد از تقصیر در عمره تمتع متوجه شود که وضوی وی باطل بوده یا وضو نداشته و با این حال طواف و نماز طواف گزارده است، باید طواف و نماز را اعاده کند و عمره وی صحیح است.

م « ۶۳۷ » ـ اگر در حال طواف، برای تبرک به طرف کعبه رود و بعد از بوسیدن یا لمس آن و احتمال دهد که در آن حال چند قدم راه رفته است، طواف وی صحیح است و به شک خود اعتنا نکند.

م « ۶۳۸ » ـ اگر در بین طواف شک در درستی شوط گذشته یا جزیی از شوطی که آن را انجام می‌دهد و محل آن گذشته است نماید؛ برای نمونه، نمی‌داند که از مقابل

(۱۲۹)

حجر که عبور کرده از محل طواف خارج بوده است یا نه؛ چنانچه به مسأله آگاه بوده و می‌خواسته است عمل صحیح انجام دهد؛ یعنی غافل نبوده، طواف وی صحیح است.

م « ۶۳۹ » ـ اگر طواف، سعی یا نماز طواف در عمره به سببی باطل شده باشد و بدون توجه به آن، تقصیر نماید و لباس بپوشد و سپس بداند که عمل وی باطل بوده است، باید عمل باطل شده را جبران کند، ولی چون از احرام خارج شده است، کفاره ندارد.

م « ۶۴۰ » ـ اگر در طواف، نجاستی در بدن ببیند و یقین نماید که از شوط‌های قبل این نجاست در بدن او بوده است و بدون توجه به مسأله، طواف را تکمیل نماید و پس از آن بدن را تطهیر کند و طواف را اعاده نماید و بقیه اعمال عمره را انجام دهد، باید مقداری از طواف را که بعد از یقین به نجاست باقی مانده است، اعاده کند و سپس نماز طواف بخواند و چون از احرام خارج شده و طواف و نماز طواف را انجام داده، عمل وی صحیح است.

م « ۶۴۱ » ـ اگر در بین طواف آن را قطع نماید و از اول شروع کند؛ چنانچه بعد از دور چهارم بوده است، آن را تمام کند و بعد طواف دیگری بجا آورد و در صورتی که پیش از دور چهارم است، در این فرض باید طواف دیگری انجام دهد، و با فرض صحیح بودن دیگر اعمال، از احرام خارج می‌شود.

م « ۶۴۲ » ـ اگر در شوط آخر، طهارت خود را از دست دهد و بدون طهارت شوط را تمام نماید، باید وضو بگیرد و قسمتی از طواف را که بدون وضو انجام داده است، اعاده نماید و بعد از آن، نماز طواف بخواند.

م « ۶۴۳ » ـ اگر به گمان این که در طواف، بر اثر فشار جمعیت، بی‌اختیار به جلو برده شده است، ولی به آن اطمینان نداشته باشد و بازگشت و جبران آن ممکن

(۱۳۰)

نباشد، نمی‌تواند ادامه شوط تا محل تدارک را به قصد رجا انجام دهد تا چنانچه شوط وی باطل است، زیادی لغو باشد و در صورتی که صحیح است، افزوده از طواف باشد و بعد بقیه شوط‌های طواف را انجام دهد و این شوط را به حساب نیاورد.

م « ۶۴۴ » ـ اگر در شوط چهارم از حجرالاسود تا اول حجر اسماعیل علیه‌السلام را بپیماید و گمان کند چون اول شوط چهارم نیت این شوط را نداشته است، باید این قسمت از شوط را اعاده نماید، نمی‌تواند بقیه شوط را بدون نیت برود و از حجرالاسود به قصد شوط چهارم طواف کند، بلکه باید دوباره آن را انجام دهد.

م « ۶۴۵ » ـ در طواف، اگر بعد از انجام بخشی از آن، طواف را رها کند و بی‌درنگ دوباره آن را شروع کند، طواف وی اشکال ندارد.

م « ۶۴۶ » ـ اگر در حال طواف به اشتباه به قصد طواف وارد حجر اسماعیل علیه‌السلام شود و بعد که متوجه شد باز گردد و از همان جا که وارد حجر شده بود طواف را شروع و شوط را کامل نماید، همان شوط وی باطل است و باید آن را از حجرالاسود اعاده کند، و چون به صورت غالب برگشتن به عقب مشکل است، بهتر است همراه جمعیت، آن دور را بدون نیت ادامه دهد و سپس از حجرالاسود قصد کند.

م « ۶۴۷ » ـ اگر در حال طواف یا سعی یا در نماز در شماره شوط یا رکعت شک کند، و با همین حال طواف و سعی و نماز را ادامه دهد و سپس به یک طرف شک یا یقین کند و اعمال را تمام نماید، چنانچه طواف یا سعی را در حال شک ادامه دهد و بعد یقین به‌درستی آن نماید، اشکال ندارد، و طواف و سعی وی صحیح است، ولی در نماز بدون تروی (تامل برای رفع شک) درست نیست و اعاده لازم است.

م « ۶۴۸ » ـ اگر در طواف بر چیزهایی که از دیگران بر زمین افتاده است؛ مانند ساعت، پا بگذارد، برای طواف اشکالی ندارد و شایسته نیست با توجه روی آن پا

(۱۳۱)

بگذارد.

م « ۶۴۹ » ـ اگر می‌داند پا گذاشتن بر روی احرامی دیگری سبب اذیت و نارضایتی وی می‌گردد، عدم رضایت او به طواف ضرر نمی‌رساند، ولی ترک آن لازم است.

م « ۶۵۰ » ـ اگر پیش از شوط چهارم طواف خود را قطع نماید و دوباره طواف کند، طواف از نو آورده شده صحیح است و امر دیگری لازم ندارد.

م « ۶۵۱ » ـ اگر طواف را از حجرالاسود شروع کند و در هر شوط به رکن یمانی که رسید نیت خود را به پایان رساند و شوط بعد را از حجرالاسود نیت نماید و هفت شوط را به همین صورت تمام نماید، به گمان این که پایان طواف و شوط وی باید در رکن یمانی باشد، طواف وی درست نیست و باید آن را اعاده نماید.

م « ۶۵۲ » ـ اگر به سببی مانند آن که مأموران نظافت مسجدالحرام از کنار کعبه دست به دست هم دهند تا حاجیان از محل طواف خارج شوند، ضرورت ایجاد شده است، طواف وی در خارج از محل طواف صحیح است و لازم نیست صبر کند تا نظافت تمام شود؛ چرا که طواف اندازه معینی ندارد.

م « ۶۵۳ » ـ اگر تنها نماز طواف را به گمان این که کفایت می‌کند بدون طواف انجام دهد و سپس دیگر اعمال را بگزارد، با فرض این که طواف حج را از روی ناآگاهی ترک کرده و به محلش برگشته است، باید حج را دوباره انجام دهد، و یک شتر قربانی نماید.

م ـ « ۶۵۴ » اگر مشغول طواف عمره یا زیارت شود و مأموران برای نظافت مسجد، طواف کننده را از محل طواف خارج نمایند و به گونه‌ای فاصله افتد که گمان کند موالات عرفی از بین رفته است؛ چنانچه طواف را از سر بگیرد، صحیح است.

(۱۳۲)

م « ۶۵۵ » ـ زنی که نمی‌تواند طواف کند و امر دایر است بین این که با تخت در خارج از محل طواف، طواف داده شود و یا نامحرم او را پشت کند و در مطاف طواف دهد، لازم نیست او را در مطاف طواف دهند و طواف در خارج از مطاف کفایت می‌کند.

م « ۶۵۶ » ـ کسی که باید طواف را تمام نماید و اعاده کند، چنانچه به هنگام اعاده، یکی از شوط‌های طواف را همانند اول قطع نماید، باید طواف دوم را نیز تمام نماید و آن را اعاده کند.

م « ۶۵۷ » ـ اگر در حال طواف برای چند ساعت بی‌هوش شود، چنانچه پیش از شوط چهارم بی‌هوش شده است، وضو بگیرد و طواف را اعاده نماید، و اگر بعد از شوط چهارم بوده است، باید وضو بگیرد و طواف را به پایان رساند.

م « ۶۵۸ » ـ کسی که خود نمی‌تواند برخی از شوط‌های طواف و سعی را انجام دهد، می‌تواند برای انجام آن نایب بگیرد.

در طواف رعایت حد معینی لازم نیست و همین قدر که بگویند طواف دور خانه کعبه انجام داده بسنده است؛ هرچند هر اندازه طواف به خانه خدا نزدیک‌تر انجام گیرد، پسندیده‌تر است، و نماز خواندن در مکان دورتری از مقام در مورد ضرورت اشکال ندارد، و کسی که وارد مکه می‌شود می‌تواند بدون درنگ اعمال نماز و طواف را به هرگونه که برای او ممکن است انجام دهد و لازم نیست در احرام بماند تا پیش از این که وقت و شب نهم از دست رود صبر کند و سپس طواف نماید.

اگر یقین دارد پیش از بلوغ یا بعد از آن جنب شده است و بدون غسل جنابت حج بگزارد، نماز و طواف وی صحیح نیست و غسل‌های دیگر از غسل جنابت بسنده نمی‌کند، و نمازهایی را که با این حال خوانده است باید قضا کند، و چنانچه

(۱۳۳)

نمی‌دانسته جنب است و روزه گرفته، روزه‌های او صحیح است و قضا ندارد، و حج در صورت یاد شده صحیح است، ولی طواف‌های عمره و حج و نسا و نمازهای آن را باید دو مرتبه بجا آورد، و اگر نمی‌تواند خود به مکه رود، برای انجام آن نایب بگیرد، و تا طواف حج و طواف نسا و نماز آن را انجام نداده یا با نداشتن قدرت، نایب وی آن را نگزارده است، باید از بوی خوش، ازدواج و محرماتی که با طواف نسا حلال می‌شود، دوری نماید.

م « ۶۵۹ » ـ اگر در بین طواف، حدثی از وی سر زند و به سبب خجالت با همین حال اعمال را تمام کند؛ چنانچه با اعتقاد به‌درستی عمل، آن را به پایان رسانده، حج وی صحیح است و باید طواف و نماز آن را اعاده کند، و اگر نمی‌تواند خود به مکه رود، باید نایب بگیرد، و در صورتی که بعد از شوط چهارم حدث از وی سر زده باشد، باید آن را جبران کند.

م « ۶۶۰ » ـ اگر بعد از مغرب از مسجد شجره برای زیارت و انجام اعمال به‌سوی مکه حرکت کند و نزدیک اذان صبح به کعبه رسد و چون زایران پیشین نماز صبح می‌گذاشتند مقداری صبر کند تا پس از نماز طواف نماید ولی به علت خستگی زیاد به خواب رود و چون آب در دسترس ندارد و جایی را نمی‌شناسد تیمم نماید و طواف و نماز را انجام دهد، چون وی می‌توانسته است وضو بگیرد؛ هرچند به این‌گونه که به منزل رود و برای نمونه، اعمال را در روز بعد انجام دهد، تیمم وی صحیح نیست، و اگر اعتقاد و باور داشته که عمل وی صحیح است، از احرام خارج شده و تنها باید طواف و نماز را اعاده کند، و اگر خود نمی‌تواند به مکه رود، نایب بگیرد.

م « ۶۶۱ » ـ اگر کسی قبل از حجرالاسود طواف را شروع نماید و به همان‌جا پایان دهد، طواف وی باطل است.

(۱۳۴)

م « ۶۶۲ » ـ اگر در هنگام بیرون آمدن از محل طواف، بعد از پایان هفت شوط، بخشی از مسافت را به قصد این که جزو طواف است انجام دهد؛ چنانچه عمل وی عمدی باشد، طواف وی باطل است، و در صورت سهو باید آن را قطع کند و طواف وی صحیح است.

م « ۶۶۳ » ـ اگر تنها چهار شوط از طواف را انجام دهد و بدون این که نماز طواف بگزارد سعی را شروع نماید و تنها دو شوط از سعی را انجام دهد و تقصیر کند و از احرام خارج شود، چنانچه وی قصد هفت شوط طواف یا سعی را نداشته، عمل او باطل است و باید همه اعمال را اعاده کند.

م « ۶۶۴ » ـ اگر تنها دو شوط از طواف خود را انجام دهد و نتواند بقیه آن را بگزارد و فرد دیگری ادامه شوط را به‌جای او بیاورد؛ چون ناچار بوده، عمل وی صحیح است و باید نماز طواف را بخواند.

م « ۶۶۵ » ـ قبل از شوط چهارم می‌توان طواف را بدون عذر و به طور کلی قطع نمود، ولی بدون آن که موالات از بین برود نمی‌توان آن را از سر گرفت.

م « ۶۶۶ » ـ کسی که از طواف عاجز است و به‌خاطر گرانی طواف با تخت روان، انجام آن برای وی سختی غیر متعارف دارد، می‌تواند نایب بگیرد.

م « ۶۶۷ » ـ اگر یک شوط طواف را از درون حجر بجا آورد و سپس بقیه اعمال را انجام دهد، باید آن یک شوط طواف و نماز طواف را اعاده کند، و اگر باور داشته که عمل وی صحیح است، اعمال دیگری وی درست می‌باشد و نیازی به اعاده نمی‌باشد.

م « ۶۶۸ » ـ با توجه به این که اگر شک در شوط‌های انجام شده نماید، طواف باطل می‌شود، چنانچه طواف را دوباره انجام دهد و در این میان بداند که طواف نخست وی شش شوط داشته و از طواف جدید نیز سه شوط انجام داده، طواف

(۱۳۵)

دوم درست است و باید همان را به پایان برساند.

م « ۶۶۹ » ـ اگر به گمان این که طواف بیش از هفت دور است، هشت، نه یا بیش‌تر طواف نماید؛ چنانچه در آگاهی به مسأله کوتاهی نکرده باشد، صحیح است و زیادی آن اعتبار ندارد.

م « ۶۷۰ » ـ اگر طواف عمره را فراموش کند و یا آن را ناقص انجام دهد و در عرفات به یاد آورد، می‌تواند بعد از اعمال منی آن را جبران کند و لازم نیست آن را بی‌درنگ انجام دهد.

م « ۶۷۱ » ـ اگر با ندانستن مسأله، طواف را بیش از هفت شوط انجام دهد و بقیه اعمال را بعد از آن بجا آورد، چنانچه قصد بیش از هفت شوط به سبب آگاه نبودن به حکم و یا غفلت باشد، طواف و نماز وی صحیح است و مقدار افزوده اعتباری ندارد و اگر قصد هفت شوط داشته و زیادی را در پایان آن آورده است، می‌تواند زیادی را رها کند و مقدار افزوده اشکال ندارد.

م « ۶۷۲ » ـ اگر طواف حج واجب خود را اشتباه انجام دهد و پس از آن چندین بار حج نیابی بگزارد، اشکال ندارد و باید طواف حج خود را جبران کند و حج‌های نیابی وی صحیح است.

م « ۶۷۳ » ـ اگر طواف خود را انجام دهد و بعد از آن برای جبران کمبود احتمالی، دو شوط طواف به قصد رجا بجا آورد، عمل وی به طواف ضرری نمی‌رساند و طواف درست است؛ اگرچه جبران کمبود احتمالی آن را نمی‌کند.

م « ۶۷۴ » ـ چنانچه در دور پنجم طواف عذری برای وی پیش آید، باید بعد از آن همین طواف را تکمیل نماید؛ نه آن که طواف دیگری انجام دهد.

م « ۶۷۵ » ـ اگر در حین طواف، اندکی خون در بینی خود ببیند و آن را با دستمال پاک کند، و طواف خود را تمام می‌نماید؛ چنانچه بینی وی نجس شده است، باید

(۱۳۶)

بینی خود را تطهیر نماید و دوباره طواف را انجام دهد، و اگر طواف را بدون تطهیر بینی ادامه دهد و دستمال نجس همراه وی باشد، باید طواف و نماز را اعاده کند.

م « ۶۷۶ » ـ چنانچه در شوط دوم طواف شک کند که آیا طواف را به نیت کسی که از وی نایب شده است انجام داده یا به نیت خود، باید طواف را به نیت کسی که از وی نایب شده است از سر بگیرد و سپس نماز را بگزارد.

م « ۶۷۷ » ـ اگر به خاطر لمس بیت الله الحرام یا بوسیدن آن، در بین طواف از مسیر خود منحرف شود و نتواند در بازگشت، طواف را از همان محلی که آن را رها کرده است ادامه دهد، چنانچه توجه داشته یا احتمال داشتن توجه را بدهد که از همان محلی که طواف را رها نموده، آن را شروع کرده است و سپس شک نماید، صحیح است، و در غیر این صورت، باید طواف را دوباره بگزارد.

م « ۶۷۸ » ـ اگر بر اثر فشار جمعیت، در بین طواف، بی‌اختیار چند گام به جلو رانده شود، پس از آن به‌جای این که همان مقدار را جبران کند، شوط دیگری آورد؛ به‌گونه‌ای که در مجموع هفت شوط کامل و یک شوط ناقص انجام دهد، باید طواف را دوباره بیاورد.

م « ۶۷۹ » ـ اگر در پایان طواف به سهو یک شوط زیاد نماید و بعد شک نماید که سه یا چهار شوط دیگر بجا آورده است، و سپس همه اعمال عمره را انجام دهد، طواف وی باطل است و باید طواف و نماز را دوباره بجا آورد.

م « ۶۸۰ » ـ چنانچه باید وضوی جبیره و تیمم نماید ولی به سبب آگاه نبودن به مسأله، بدون تیمم، اعمال عمره را انجام داده است، باید طواف و نماز را دوباره بیاورد.

م « ۶۸۱ » ـ کسی که می‌داند یا احتمال می‌دهد که مقداری از طواف را بدون اختیار انجام می‌دهد؛ یعنی جمعیت او را با خود همراه می‌سازد، نمی‌تواند از ابتدا

(۱۳۷)

نسبت به مقداری که با فشار و ازدحام جمعیت می‌رود، قصد طواف کند و آن مقدار را مانند طواف سواره به شمار آورد، بلکه باید طواف را دوباره شروع کند، و اگر در آن میان بدون اختیار به جلو برده شود، همان مقدار را جبران کند و طواف را ادامه دهد.

م « ۶۸۲ » ـ اگر در عمره تمتع بعد از تقصیر فهمید طواف و سعی وی باطل بوده است و دوباره طواف و سعی را با لباس دوخته انجام داد، طواف و سعی وی صحیح است، و لازم نیست دوباره تقصیر بجا آورد.

م « ۶۸۳ » ـ در صورتی که بخشی از یک شوط را به‌درستی انجام ندهد و چون اول و آخر آن را به دقت نمی‌داند از حجرالاسود یک شوط کامل شروع می‌نماید و به آن با این قصد که آنچه را از دست داده است جبران کند تا طواف وی صحیح انجام شود و زیادی قبلی و بعدی مقدمه تمامیت گردد، طواف وی صحیح است.

م « ۶۸۴ » ـ چنانچه در شوط اول طواف نماز جماعت شروع شود و وی طواف را قطع کند و نماز بگزارد و طواف را پس از نماز از سر بگیرد و هفت شوط کامل بجا آورد، طواف وی صحیح نیست و اشکال دارد و باید آن را اعاده نماید.

م « ۶۸۵ » ـ اگر با آگاه بودن به حرام بودن تماس با بدن زن در هنگام طواف از روی شهوت با بدن زنی تماس داشته باشد، طواف وی باطل نمی‌گردد؛ ولی چنانچه کاری که سبب کفاره است انجام داده، باید کفاره بپردازد.

م « ۶۸۶ » ـ اگر طواف را فراموش کند یا به صورت باطل انجام دهد، می‌تواند آن را در غیر ماه‌های حج بجا آورد.

م « ۶۸۷ » ـ چنانچه شوط اول طواف را در حالی که ناقص است رها کند و پس از آن شش شوط دیگر بجا آورد و بعد از آن کمبود شوط نخست را جبران نماید، طواف وی صحیح نیست.

(۱۳۸)

م « ۶۸۸ » ـ اگر در شماره شوط‌های طواف، سعی و ریگ‌های رمی به دیگری اعتماد کند، در صورتی که اطمینان به شماره آن بیابد، اشکال ندارد.

م « ۶۸۹ » ـ چنانچه به سبب بیماری یا کهولت سن، در دور اول طواف خسته شود و از محل طواف بیرون آید و بعد از کمی استراحت از همان جا که طواف را قطع نموده است شروع کند؛ هرچند به دور چهارم نرسیده باشد، در صورتی که موالات را از دست نداده باشد صحیح است.

م « ۶۹۰ » ـ محرم قبل از انجام طواف واجب خود؛ خواه طواف عمره باشد یا حج یا طواف نسا، می‌تواند همین طواف‌ها را برای فردی که عذر دارد نایب شود.

م « ۶۹۱ » ـ در طواف عمره تمتع اگر بر اثر فشار احساس کند که لنگ احرام وی خیس شده است ولی اعتنا نکند و با همان حال طواف را تمام نماید و نماز طواف و سعی و تقصیر را انجام دهد و بعد از بررسی ببیند مقداری نجاست از وی خارج شده و یقین نماید که در همان حال طواف چنین شده؛ چنانچه در حال طواف، شک داشته که نجس شده و وضوی او باطل گردیده، از احرام خارج شده است، و فقط باید طواف و نماز را اعاده کند؛ اگرچه بعد از اعمال یقین به نجاست پیدا کند و در صورتی که به وطن بازگشته و حکم آن را دانسته است و اعاده ممکن نمی‌باشد، نایب بگیرد.

م « ۶۹۲ » ـ اگر صاحب عادت وقتی و عددی، روز آخر پاک شود و غسل نماید و اعمال حج را بجا آورد، ولی بعد از آن لک ببیند و از روز دهم نگذرد، حیض شمرده می‌شود و در وسعت وقت، باید طواف و نماز را اعاده کند، و در تنگی وقت، در صورتی که اعمال را در حال پاکی انجام داده، صحیح است.

م « ۶۹۳ » ـ چنانچه زن به سبب خوردن قرص، نظم عادت ماهانه خود را از دست بدهد؛ به‌طوری که گاه در مدت طولانی مرتب خون و لک ببیند، در صورتی

(۱۳۹)

که خون سه روز ادامه داشته باشد؛ هرچند به این‌گونه که پس از خارج شدن آن تا سه روز درون شرم‌گاه وی آلوده به خون باشد، حکم حیض را دارد، و در غیر این صورت، باید به وظیفه مستحاضه عمل کند.

م « ۶۹۴ » ـ اگر زن در عمره تمتع بعد از سه شوط و نیم و پیش از چهار شوط، حایض شود و تا قبل از رفتن به عرفات پاک نشود، باید به عمره مفرده عدول نماید.

م « ۶۹۵ » ـ اگر زن بعد از شوط چهارم در طواف عمره تمتع حایض شود و تا وقت وقوف به عرفه پاک نشود، باید سعی و تقصیر عمره تمتع را انجام دهد و محرم شود و برای حج تمتع و در وقت انجام طواف حج، قبل یا بعد از آن، بقیه طواف عمره تمتع و نماز آن را بجا آورد.

م « ۶۹۶ » ـ اگر زن، عمره تمتع را انجام دهد و بعد متوجه شود که طواف وی باطل است و پس از این که متوجه شد، دانست عادت شده و عذر زنانه دارد، هرگاه عذر وی برطرف گردید، طواف و نماز را اعاده کند، و چنانچه قبل از وقوف پاک نمی‌شود، برای حج محرم شود و پس از آمدن به مکه و رفع عذر، آن را انجام دهد.

م « ۶۹۷ » ـ چنانچه زنی به سبب ناآگاهی از مسأله، بعد از پاک شدن از حیض، غسل جنابت را نیت کند و با همین حال حج گزارد؛ در صورتی که منظور وی غسل برای حدثی که از خون داشته است باشد و نام آن را جنابت گذاشته، عمل وی صحیح است.

م « ۶۹۸ » ـ مستحاضه کثیره باید برای هر طواف یک غسل، و برای هر نماز طواف غسل دیگری انجام دهد، مگر آن که از وقت غسل برای انجام طواف تا آخر نماز، خون قطع باشد.

م « ۶۹۹ » ـ اگر زن، بیش از پنجاه سال شمسی دارد و برای مدتی خون نبیند، ولی

(۱۴۰)

در عرفات خون ببیند؛ چنانچه اطمینان دارد که پنجاه سال قمری او تمام شده است و سید نیست، حکم مستحاضه را دارد.

م « ۷۰۰ » ـ برای زن مستحاضه، نماز و طواف یک حکم ندارد و هر کدام از آن دو، جدا و مستقل است.

م « ۷۰۱ » ـ در صورتی که زنی بعد از دو وقوف حیض شود و با مصرف قرص، خون وی قطع گردد و اعمال آن را انجام دهد، ولی بعد از آن لک ببیند، چنانچه خون سه روز ادامه نداشته و حتی در باطن شرم‌گاه قطع شده، حیض نبوده است و با انجام وظیفه مستحاضه، عمل وی صحیح است.

م « ۷۰۲ » ـ در حال طواف، اگر زنی مستحاضه قلیله شود؛ چنانچه بعد از تمام شدن دور چهارم باشد، پس از وضو گرفتن و تطهیر بدن و لباس، طواف را تمام کند، و در صورتی که پیش از آن بوده است، پس از آن که دوباره وضو می‌گیرد و تطهیر می‌نماید، طواف را اعاده کند.

م « ۷۰۳ » ـ چنانچه زن مستحاضه بعد از غسل و وضو طواف نماید و در بین طواف لک ببیند، در صورتی که خون وی ادامه دارد، به وظیفه عمل کند و با ادامه داشتن بیرون آمدن خون، چیزی بر او نیست، و در غیر این صورت، حکم حدث جدید را دارد.

م « ۷۰۴ » ـ اگر زن به گمان این که پاک شده است طواف را انجام دهد و در بین سعی متوجه شود که هنوز پاک نشده است، سعی را قطع کند و پس از پاک شدن از حیض، طواف و نماز را اعاده کند، و در صورتی که بعد از سعی متوجه شود، اعاده طواف و نماز لازم است، ولی اعاده سعی لازم نیست.

م « ۷۰۵ » ـ اگر وظیفه زن مستحاضه غسل و وضو باشد و با این کار فاصله‌ای میان اعمال پیش آید که شاید طولانی باشد، چنانچه خون قطع نشود، برای هر یک

(۱۴۱)

از طواف و نماز باید غسل کند و وضو بگیرد، و باید به‌گونه‌ای باشد که بعد از غسل و وضو بی‌درنگ عمل را انجام دهد، و در صورتی که با رفتن به منزل نمی‌تواند چنین کند، نزدیک مسجدالحرام غسل کند و وضو بگیرد و اگر ممکن نیست، اشکال ندارد.

م « ۷۰۶ » ـ اگر زن مستحاضه بر اساس وظیفه خود غسل کند یا وضو بگیرد و طواف نماید و بین طواف، نماز ظهر شروع شود و نماز را بخواند، و با همان طهارت نخست، طواف را بعد از نماز ادامه دهد؛ چنانچه از هنگام غسل تا آخر طواف خون قطع باشد، طواف وی صحیح است، و در غیر این صورت پس از غسل، طواف را اعاده نماید.

م « ۷۰۷ » ـ زنی که حیض نمی‌شود ولی هر دو ماه یک بار، دو سه روزی لک و ترشحات می‌بیند، چنانچه خون تا سه روز ادامه ندارد؛ هرچند به این‌گونه که پس از خارج شدن تا این مدت باطن شرم‌گاه آلوده به خون باشد، حکم استحاضه را دارد.

م « ۷۰۸ » ـ هرگاه زن قریشی پس از شصت سال، و غیر قریشی پس از پنجاه سال، چند روز پی درپی خون ببیند که ویژگی‌های حیض را دارد، در حکم مستحاضه است، و حتی در صورت پی درپی بودن یا داشتن ویژگی‌های حیض، حکم حیض را ندارد.

م « ۷۰۹ » ـ زن‌هایی که برای جلوگیری از قاعدگی از قرص استفاده می‌کنند و در ایام عادت ممکن است یک یا دو لکه کم رنگ ببینند، حکم استحاضه را دارد و باید به وظیفه مستحاضه عمل کند، و اگر در بین طواف لک ببیند، تفصیلی که بین قطع طواف بیش از تمام شدن دور چهارم و بعد از آن هست، رعایت نماید.

م « ۷۱۰ » ـ اگر غسل مس میت به عهده وی باشد ولی بعد از اعمال حج آن را به یاد آورد؛ چنانچه بعد از مس میت به سبب جنابت، غسل جنابت کرده باشد،

(۱۴۲)

غسل جنابت بسنده است و عمل وی درست است، و در غیر این صورت، باید طواف و نماز آن را اعاده کند.

م « ۷۱۱ » ـ محرمی که به صورت پی درپی به خارج شدن باد معده گرفتار است و به فاصله چند دقیقه وضوی وی باطل می‌شود، حکم مبطون را دارد که احکام آن در رساله عملیه آمده است و چنانچه نتواند در بین طواف وضو بگیرد یا بر وی سخت باشد، برای طواف یک وضو بگیرد، ولی اگر بتواند در بین طواف وضو بگیرد، لازم است دوباره وضو بگیرد. حکم نماز طواف نیز همچنین است.

م « ۷۱۲ » ـ اگر به سبب ابتلای به بیماری برای خروج مدفوع از کیسه مخصوص استفاده کند و خارج شدن آن را احساس نکند؛ چنانچه در طواف و نماز آن رعایت وظیفه‌ای که برای وضو و نماز دارد، بنماید، حج وی صحیح است.

م « ۷۱۳ » ـ اگر به سبب عمل جراحی، پیشاب وی قطره قطره از غیر مجرای طبیعی بیاید، حکم مسلوس را دارد.

م « ۷۱۴ » ـ کسی که نیت طواف را در دل می‌گذارند و به قصد طواف حرکت می‌کند و سپس گمان می‌کند نیت طواف را باید به زبان بگوید و بر این اساس برمی‌گردد و نیت را به زبان می‌آورد و طواف را از نو شروع می‌کند، طواف وی با قصد انجام طواف جدید صحیح است.

م « ۷۱۵ » ـ اهمیت بسیاری که در اعمال حج داده می‌شود؛ بویژه در طواف و نماز آن، گاه سبب می‌گردد حاجیان به صورت غالب عملی را به عنوان احتیاط و رجا چندین بار بجا آورند؛ هرچند آن عمل در نزد انجام دهنده آن کمبودی نداشته باشد، چنین عملی را باید وسواس دانست، و نباید به وسوسه اعتنا نمود. البته، انجام عمل احتیاطی بدون وسواس اشکال ندارد؛ اگرچه لازم نیست، بلکه پسندیده هم نمی‌باشد؛ زیرا می‌تواند زمینه وسواس را فراهم آورد.

(۱۴۳)

م « ۷۱۶ » ـ کسی که به جهتی طواف یا سعی وی قطع شده و کمی به جلو رانده شده است؛ چنانچه به سبب ازدحام جمعیت نتواند خود را به محل قطع‌شده برساند؛ چنانچه در برابر و محاذی آن به طرف چپ یا راست قرار گیرد، کافی است و باید طواف را کامل نماید.

اگر از ابتدا یا در بین طواف نخست، قصد قِران نماید، طواف باطل و اعاده آن لازم است، و چنانچه بعد از تمام شدن طواف اول قصد قِران کرده است، طواف باطل نمی‌شود.

م « ۷۱۷ » ـ انجام یک شوط و دو شوط طواف استحباب ندارد و باید طواف هفت شوط داشته باشد، و اگر به گمان این که مستحب است، بعد از هفت شوط طواف واجب، چند شوط طواف مستحبی بجا آورد و بعد نماز طواف را بخواند، طواف وی صحیح است.

م « ۷۱۸ » ـ معیار در شک کردن بسیار (کثیر الشک بودن) در طواف، عرف است که گفته شود وی زیاد شک می‌کند.

در همه موارد طواف و سعی، اعاده آن اشکال ندارد. البته، باید میان طواف و نماز رعایت ترتیب شود.

کسی که در انجام سعی یا طواف عمره تمتع یا عمره مفرده نایب می‌گیرد، لازم نیست نایب در حالی که محرم است نیابت کند یا با لباس احرام طواف کند.

م « ۷۱۹ » ـ مسلوس برای انجام طواف و نماز، چنانچه وقت دارد تا طواف و نماز را با وضو انجام دهد، باید آن وقت را انتخاب کند و طواف و نماز را با وضو و بدن پاک بجا آورد و بقیه اعمال را بعد از آن بگزارد، و اگر چنین وقتی ندارد، در صورتی که برای وی سخت نیست، برای هر بار که حدث از او سر می‌زند، یک وضو بگیرد و چنانچه سختی دارد، برای طواف یک وضو و برای نماز وضوی دیگری

(۱۴۴)

بگیرد.

م « ۷۲۰ » ـ در مواردی که طواف و نماز باید اعاده شود لازم نیست با لباس احرام باشد.

م « ۷۲۱ » ـ هرگاه محرم لباس احرام را کنار بگذارد و با لباس دوخته اعمال عمره؛ مانند: طواف و سعی را به عمد یا از روی ناآگاهی انجام دهد، طواف، سعی و عمره او صحیح است.

م « ۷۲۲ » ـ اگر محرم جنب باشد و استفاده از آب برای وی ضرر داشته باشد یا آب در دسترس نداشته باشد و یا وقت عمره از دست می‌رود، طواف و نماز با تیمم کافی است و لازم نیست نایب بگیرد.

م « ۷۲۳ » ـ پوشش زن در طواف مانند پوشش وی در نماز است. البته، صورت و دست‌ها تا مچ خارج از پوشش است.

م « ۷۲۴ » ـ اگر مقداری از موی سر زن یا جای دیگر بدن او که باید در حال طواف پوشیده باشد ظاهر گردد، چنانچه بیرون بودن به عمد باشد یا در دانستن مسأله کوتاهی نموده باشد، طواف وی صحیح نیست و در صورتی که به سهو یا از روی فراموشی باشد، صحیح است.

م « ۷۲۵ » ـ کسی که در عمره تمتع طواف را تمام کرده است ولی آن را نمی‌پسندد و طواف دیگری بدون خواندن نماز طواف اول بجا می‌آورد و نماز و سعی می‌گزارد و تقصیر می‌کند، عمل وی اشکال ندارد، و قِران حرام به شمار نمی‌رود.

م « ۷۲۶ » ـ خوردن و آشامیدن در حال طواف اشکال ندارد.

م « ۷۲۷ » ـ کسی که در حال طواف شخصی را از روی زمین بلند می‌کند و ممکن است در این حال بدون توجه به طواف گامی به جلو بردارد و در نتیجه نمی‌داند آیا

(۱۴۵)

مقداری از مسافت را بدون قصد طواف آمده است یا نه، باید آن مقدار را جبران نماید.

م « ۷۲۸ » ـ کودک نابالغی که با اذن پدر خود محرم می‌شود و طواف را به گمان این که همین مقدار کافی است رها می‌کند و به پایان نمی‌رساند و سعی را نیز از طبقه دوم انجام می‌دهد، چنانچه از ابتدا قصد هفت شوط نداشته، طواف وی باطل است و باید طواف، نماز و سعی را اعاده کند و سپس تقصیر نماید.

م « ۷۲۹ » ـ کسی که در شوط ششم، طواف خود را رها کرده است و دیگر نتوانسته آن را ادامه دهد، و دیگری به‌جای او ادامه آن را گزارده ولی نماز طواف را خود خوانده و بعد متوجه شده است که استراحت در بین طواف، به طواف ضرر نمی‌رساند و او با استراحت می‌توانست خود، طواف را تمام نماید، باید طواف را به پایان رساند و نماز را اعاده کند.

م « ۷۳۰ » ـ شخصی که طواف خود را قطع نموده و طواف دوم را شروع کرده است و آن را نیز قطع می‌نماید و طواف سوم را آغاز می‌کند و به پایان می‌رساند، طواف آخر وی صحیح است.

م « ۷۳۱ » ـ اگر به گمان این که رکن یمانی همان رکن حجرالاسود است، طواف را از رکن یمانی (مستجار) شروع کند و هفت شوط کامل بجا آورد، بعد بداند که یقین وی خطا بوده، طواف وی باطل است، و باید آن را دوباره بگزارد.

م « ۷۳۲ » ـ اگر شک کند که این شوط طواف باطل شده است یا نه، لازم نیست بعد از طواف اضافه بر هفت شوط به عنوان احتیاط یک شوط بگزارد و سپس نماز بخواند؛ چرا که به وسوسه نباید اعتنا کرد و اگر بخشی از طواف باطل شود، همان بخش را باید تصحیح نمود و ادامه بعد از آن به قصد طواف، بدون تصحیح آن قسمت، در طواف ایجاد اشکال می‌کند، و با آوردن یک شوط بعد از طواف به

(۱۴۶)

صورت احتیاط، اشکال برداشته نمی‌شود.

م « ۷۳۳ » ـ اگر در حالی که مشغول طواف است بخشی از طواف را بدون اختیار انجام دهد، چون به اختیار شروع به طواف نموده است، نداشتن اختیار در بین طواف، آن را باطل نمی‌نماید.

م « ۷۳۴ » ـ در طواف مستحبی که زنان می‌دانند به بدن مردان نگاه می‌شود و گاه میان فشار مردان قرار می‌گیرند اگر به اختیار به نامحرم نگاه نکنند اشکال ندارد، ولی در ازدحام جمعیت بهتر است مراعات کنند و در هر صورت، طواف آنان صحیح است.

م « ۷۳۵ » ـ در طواف‌های مستحبی ختنه شرط است.

م « ۷۳۶ » ـ محرم می‌تواند قبل از انجام دادن اعمال عمره تمتع یا عمره مفرده و همچنین پس از محرم شدن به احرام حج تمتع و پیش از رفتن به عرفات، طواف مستحبی بجا آورد و این امر به عمره و حج وی ضرری نمی‌رساند.

نیابت در یک شوط صحیح نیست و نمی‌توان هر شوط از طواف مستحب را به نیت یکی از مؤمنان بجا آورد، البته می‌توان همه هفت شوط را برای یک نفر یا به نیت چند نفر انجام دهد.

م « ۷۳۷ » ـ طواف مستحبی را می‌توان خارج از حد طواف واجب بجا آورد.

م « ۷۳۸ » ـ می‌شود از منی برگشت و پیش از آن که اعمال واجب را انجام دهد، طواف مستحبی گزارد.

(۱۴۷)


 

آداب و مستحبات طواف

م « ۷۳۹ » ـ در حال طواف، مستحب است بگوید:

«أللَّهمَّ إنِّی أسأَلُک بِإسْمِک الَّذِی یمْشی بِهِ عَلی ظُلَلِ الماءِ، کما یمْشی بِهِ عَلی جُدَدِ الأَرضِ، وَأسْأَلُک بِإسْمِک الّذِی یهتَزُّ لَهُ عَرْشُک، وَأسْألُک بِإسْمِک الَّذِی تَهْتَزُّ لَهُ أقْدامُ مَلائِکتِک، وَأسألُک بِإسْمِک الّذِی دَعاک بِهِ مُوسی مِن جانب الطُورِ، فاسْتَجَبْتَ لَهُ، وَألْقَیتَ عَلَیهِ مَحَبَّةً مِنْک؛ وأسْأَلُک بِإسْمِک الَّذِی غَفَرْتَ بِهِ لِمُحَمَّدٍ، صَلَّی اللّهُ عَلَیه وآله وسلّم، ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَما تَأخَّرَ، وأتْمَمْتَ عَلَیهِ نِعْمَتَک أنْ تَفْعَلَ بِی کذا و کذا».

و به جای کذا و کذا نیازهای خود را بطلبد.

م « ۷۴۰ » ـ مستحب است در حال طواف بگوید:

«أللّهمَّ إنِّی إلیک فَقِیرٌ، وإنِّی خائِفٌ مُسْتَجیرٌ، فَلا تُغَیر جِسْمِی، وَلا تُبَدِّلْ إسمِی».

و صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد؛ بویژه هنگامی که به در خانه کعبه می‌رسد و این دعا را بخواند:

«سائِلُک فَقِیرُک مِسْکینُک بِبابِک، فَتَصَدَّقْ عَلَیهِ بِالْجَنَّةِ، أللّهُمَّ الْبَیتُ بَیتُک، وَالْحَرَمُ حَرَمُک، والْعَبْدُ عَبْدُک، وهَذا مقامُ العائِذِ بِک، الْمُستَجِیرِ بِک مِنَ النَّارِ، فَأعتِقْنِی وَوَالِدَی وأهْلِی وَوُلِدی وَإخوانِی الْمُؤمِنینَ مِنَ النَّارِ، یا جَوادُ، یا کریمُ».

(۱۴۸)

م « ۷۴۱ » ـ پسندیده است وقتی به حجر اسماعیل رسید، رو به ناودان نماید و سر را بلند کند و بگوید:

«أللَّهُمَّ أدْخِلْنی و أجِرْنِی مِنَ النَّارِ بِرَحْمَتِک، وَعافِنِی مِنَ السُّقَمِ، وَأوْسعْ عَلَی مِنَ الرِّزْقِ الْحَلالِ، وَادْرَءْ عَنِّی شَرَّ فَسَقَةِ الجِنَّ وَالإنْسِ وَشَرَّ فَسَقَةِ الْعَرَبَ وَالْعَجَمِ».

و چون از حجر بگذرد و به پشت کعبه برسد، بگوید:

«یا ذَا الْمَنِّ وَالطَّوْلِ، یا ذا الْجُودِ والْکرَمِ، إنَّ عَمَلِی ضَعِیفٌ، فَضاعِفْهُ لِی، وَتَقَبَّلْهُ مِنّی، إنَّک أنْتَ السَّمِیع العَلیم».

هنگامی که به رکن یمانی رسید، دست بردارد و بگوید:

«یا اللّهُ، یا وَلی العافِیةِ، وخَالِقَ الْعافِیةِ، ورازِق العافِیة، وَالمُنْعِمُ بِالعافِیة، وَالمَنّانُ بِالعافِیةِ، والمُتَفَضِّلُ بِالعافِیةِ عَلَی وعلی جَمِیعِ خَلْقِک، یا رَحْمنَ الدُّنْیا وَالآخِرَةِ ورَحیمهُما، صَلِّ علی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحمَّدٍ، وارْزَقْنَا العافِیة، وَتَمامَ العافِیةِ، وَشُکرَ الْعافِیةِ فی الدُّنیا وَالآخِرَة، یا أرْحَمَ الرَّاحِمینَ».

سپس سر به جانب کعبه بالا کند و بگوید:

«اَلحَمْدُ للّهِ الَّذی شَرَّفَک وعَظَّمَک، والْحَمْدُ للّهِ الَّذی بَعَثَ مُحَمَّدا نبِیا، وَجَعَلَ عَلیا إِماما، أللّهُمَّ اهْدِ لَهُ خِیارَ خَلْقِک، وجنّبْهُ شِرارَ خَلْقِک».

م « ۷۴۲ » ـ پسندیده است میان رکن یمانی و حجرالاسود بگوید:

«رَبَّنا آتِنا فی الدُّنیا حَسَنَةً، وَفِی الآخِرَةِ حَسَنَة، وَقِنا عَذابَ النَّارِ».

در شوط هفتم وقتی که به مستجار(۱) رسید، مستحب است دو دست خود را بر دیوار خانه بگشاید و شکم و روی خود را به دیوار کعبه بچسباند و بگوید:

«أللّهُمَّ، الْبَیتُ بَیتُک، وَالْعَبْدُ عَبْدُک، وَهذا مَکانُ الْعائِذِ بِک مِنَ النَّار».

بعد از آن به گناهان خود اعتراف نماید و از خداوند متعال آمرزش بخواهد که

۱ـ مستجار در پشت کعبه در نزدیک رکن یمانی برابر در خانه کعبه قرار دارد.

(۱۴۹)

ان‌شاء الله تعالی برآورده است و سپس بگوید:

«أللّهُمَّ مِنْ قَبلِک الرَّوْحُ وَالْفَرَجُ وَالْعافِیةُ، أللَّهُمَّ، إنَّ عَمَلِی ضَعیفٌ فَضَاعِفْهُ لِی، وَاغْفِر لی مَا اطَّلَعْتَ علیه مِنِّی وَخَفِی عَلی خَلْقِک، أسْتَجِیرُ بِاللّهِ من النار».

شایسته است هر آنچه می‌خواهد دعا کند، و رکن یمانی را استلام نماید و به نزد حجرالاسود آید و طواف خود را به پایان رساند و بگوید:

«أللَّهُمَّ قَنِّعنِی بما رَزَقْتَنی، وَ بارِک لی فِیما أتَیتَنی».

م « ۷۴۳ » ـ برای طواف کننده مستحب است در هر شوط أرکان خانه کعبه و حجرالاسود را استلام نماید و در وقت استلام حجر بگوید:

«أمانَتی أدَّیتُها، وَمِیثاقی تَعاهَدْتُهُ لِتَشْهَدَ لِی بِالْمُوافاةِ».

خاطرنشان می‌گردد که انجام مستحبات نباید سبب اذیت یا مزاحمت دیگران شود.

(۱۵۰)


 

چگونگی و احکام نماز طواف

م « ۷۴۴ » ـ عمره‌گزار بعد از تمام شدن طواف عمره لازم است همانند نماز صبح دو رکعت نماز بجا آورد.

م « ۷۴۵ » ـ نماز طواف را می‌توان با هر سوره‌ای خواند، مگر سوره‌هایی که سجده واجب دارد، و مستحب است بعد از «حمد» در رکعت اول سوره «قل هو اللّه احد»، و در رکعت دوم، سوره «قل یا ایها الکافرون» را بخواند.

م « ۷۴۶ » ـ نماز طواف را می‌توان همانند نماز صبح بلند یا مانند نماز ظهر و عصر آهسته خواند.

م « ۷۴۷ » ـ شک در رکعت‌های نماز طواف، نماز را باطل می‌گرداند، و باید آن را اعاده نمود. احکام این نماز با نماز شبانه‌روز یکسان است و تفاوتی ندارد.

م « ۷۴۸ » ـ بعد از طواف باید بی‌درنگ نماز طواف را بگزارد.

م « ۷۴۹ » ـ نماز طواف کنار مقام ابراهیم و پشت آن انجام می‌گیرد؛ به‌گونه‌ای که سنگی که مقام است میان او و خانه کعبه واقع شود و هرچه ممکن است بهتر است نزدیک‌تر بایستد؛ البته، به‌طوری که مزاحمت برای دیگران نداشته باشد.

م « ۷۵۰ » ـ اگر به سبب زیادی جمعیت نتواند به‌طوری که گفته شد، پشت مقام

(۱۵۱)

بایستد، باید در دو طرف مقام و نزدیک‌ترین محل به آن نماز گزارد، و چنانچه در آن‌جا ممکن نباشد، ملاحظه نزدیک‌تر را بکند و لازم است از میان دو طرف و پشت مقام هر کدام که نزدیک‌تر به مقام است را برای نماز خواندن برگزیند و در صورتی که هر سه طرف یکسان باشد، در پشت مقام نماز بخواند، و در دو طرف کافی نیست، و اگر هیچ کدام نزدیک‌تر نباشد، می‌تواند نماز را در پشت مقام بجا آورد.

م « ۷۵۱ » ـ نماز طواف مستحب را می‌توان در هر جای مسجدالحرام و حتی در حال اختیار انجام داد و لازم نیست در کنار مقام ابراهیم گزارده شود و بویژه در هنگام ازدحام جمعیت، لازم است حال سایر حاجیان مراعات گردد.

م « ۷۵۲ » ـ اگر نماز طواف واجب را فراموش کند، هر وقت آن را به یاد آورد لازم است همان‌گونه که گفته شد آن را در مقام ابراهیم بجا آورد.

م « ۷۵۳ » ـ اگر نماز طواف را فراموش کند و در بین سعی یا بین صفا و مروه به یاد آورد، از همان جا سعی را رها کند و بازگردد و دو رکعت نماز بخواند و بعد از آن، سعی را از همان‌جا به پایان رساند.

م « ۷۵۴ » ـ اگر نماز را فراموش کند و دیگر اعمال را که بعد از نماز باید انجام داد، بجا آورده باشد، لازم نیست آن را اعاده نماید.

م « ۷۵۵ » ـ اگر برای شخصی که نماز را فراموش کرده است، برگشتن به مسجدالحرام مشکل باشد، باید آن را در هر جا که به یاد می‌آورد بگزارد؛ اگرچه در شهر دیگری باشد و لازم نیست به حرم بازگردد؛ هرچند رفتن به حرم مشکل نباشد.

م « ۷۵۶ » ـ اگر نماز طواف را بجا نیاورد و بمیرد، بر پسر بزرگ وی واجب است که آن را به‌گونه‌ای که در رساله آمده است بگزارد.

م « ۷۵۷ » ـ احکامی که برای فراموش‌کار گفته شد، برای ناآگاه به مسأله نیز ثابت و

(۱۵۲)

یکسان است.

م « ۷۵۸ » ـ لازم است نماز را فرا گرفت و قرائت و ذکرهای واجب آن را درست نمود تا تکلیف الهی را به طور صحیح بجا آورد؛ بویژه کسی که می‌خواهد به حج رود باید نماز را درست بخواند، چون اگر نماز وی درست نباشد، عمره و حج او باطل می‌شود و حجة‌الاسلام از عهده وی برداشته نمی‌شود و چیزهایی که در احرام بر او حرام شده است؛ مانند: زن، بر او حلال نمی‌گردد.

م « ۷۵۹ » ـ اگر نتواند قرائت یا ذکرهای واجب را فرا بگیرد، باید نماز را به هرگونه‌ای که می‌تواند خود بجا آورد، و چنانچه ممکن است، کسی را بگمارد که نماز را به او تلقین کند، و یا در مقام ابراهیم به شخص عادلی اقتدا کند، ولی چنانچه نایب گرفتن ممکن است، به نماز جماعت بسنده نکند.

م « ۷۶۰ » ـ در همه اوقات، می‌توان نماز طواف را خواند، مگر آن که با وقت نماز واجب مزاحمت کند، بدین‌گونه که اگر نماز طواف بخواند، نمازهای واجب دیگر از دست می‌رود؛ پس باید برای نمونه، نمازهای شبانه روز را اول بخواند.

م « ۷۶۱ » ـ اگر نماز طواف عمره را در داخل حجر اسماعیل بجا آورد و بعد از تقصیر متوجه شود، باید تنها نماز را اعاده کند و اعاده دیگر اعمال لازم نیست.

م « ۷۶۲ » ـ چنانچه پس از طواف، وضوی وی باطل شود و به سبب خجالت بعد از آن سعی و تقصیر را انجام داده و محل شده است، باید نماز، سعی و تقصیر را اعاده کند.

م « ۷۶۳ » ـ زنی که نماز طواف خود را در حجر اسماعیل خوانده و پس از آن دریافته که حایض شده است و تا وقوف به عرفات پاک نمی‌شود، عمره وی صحیح است و باید برای حج تمتع محرم شود و وقتی خواست طواف و نماز حج را انجام دهد، پیش از آن یا بعد از آن، نماز طواف عمره تمتع را بجا آورد.

(۱۵۳)

م « ۷۶۴ » ـ اگر در یاد گرفتن قرائت و ذکر واجب نماز کوتاهی کند تا وقت تنگ شود، نماز را به هرگونه‌ای که می‌تواند بجا آورد و صحیح است؛ هرچند گناه‌کار است.

م « ۷۶۵ » ـ کسی که هرچه تلاش می‌نماید تا موارد غیر صحیح قرائت خود را تصحیح کند، ولی نمی‌تواند و شخصی دیگری را جهت اقتدا کردن یا تلقین نمودن قرائت صحیح نمی‌یابد، لازم است به هرگونه که قدرت دارد، نماز بگزارد و خواندن نماز جماعت حتی در صورت امکان، واجب نیست.

م « ۷۶۶ » ـ چنانچه پس از طواف به سبب زیادی جمعیت نتواند نزدیک مقام نماز بخواند و چاره‌ای به غیر از خواندن نماز در محلی دور از مقام ندارد، نماز وی صحیح است.

م « ۷۶۷ » ـ اگر در صورت ازدحام نتواند پشت مقام یا یکی از دو طرف آن نماز بخواند و نماز را در مکانی دورتر بگزارد، چنانچه موالات عرفی بین طواف و نماز از بین نرود و کثرت جمعیت تا آن اندازه باشد، همان نماز کافی می‌باشد و لازم نیست نماز را در صورت امکان در همان روز یا روزهای دیگر در نزدیکی مقام اعاده کند.

م « ۷۶۸ » ـ نماز طواف را نمی‌توان به جماعت خواند و اگر چنین نماید، به آن بسنده نکند.

م « ۷۶۹ » ـ کسانی که قرائتشان درست نیست و می‌خواهند برای احتیاط نماز طواف را به جماعت بخوانند، می‌توانند نماز طواف حج را به نماز طواف نسا یا بر عکس و یا کسی که نایب است به کسی که نایب نیست و یا نماز طواف واجب را به مستحب و به عکس آن اقتدا کنند، ولی در همه موارد گفته شده نباید به جماعت اکتفا نمایند.

م « ۷۷۰ » ـ کسی که قرائت وی درست نیست نمی‌تواند به صورت تبرعی از

(۱۵۴)

کسی که حج واجب بر عهده دارد نیابت نماید؛ مگر آن که بتواند قرائت خود را تصحیح کند و از صاحبان عذر به شمار نرود.

م « ۷۷۱ » ـ افرادی که قرائتشان درست نیست و در حج نایب می‌شوند و عمره را به نیت کسی که از او نایب شده‌اند انجام می‌دهند، در صورت امکان باید قرائت خود را درست کنند و عمل نیابی خود را تصحیح نمایند تا از احرام خارج شوند، ولی اگر ممکن نیست و عذر دارند، احرام آن‌ها صحیح واقع شده است و از احرام خارج می‌شوند.

م « ۷۷۲ » ـ کسی که مطمئن است قرائت یا ذکری که در نماز می‌گوید درست است و نماز طواف؛ اعم از طواف زیارت و نسا را به همان‌گونه می‌خواند، بعد می‌فهمد که اشتباه بوده است؛ چنانچه احتمال اشتباه بودن آن را نمی‌داده، نماز وی صحیح است.

م « ۷۷۳ » ـ چند روزی که اطراف کعبه به گونه‌ای شلوغ است که صف طواف تا پشت مقام ابراهیم علیه‌السلام می‌آید، و نماز خواندن پشت مقام و نزدیک آن ممکن نیست، مگر آن که چند نفر اطراف وی بایستند تا وی بتواند نماز طواف را بخواند؛ چنانچه محذوری ندارد، باید نزد مقام و پشت آن نماز بخواند، و در مورد ضرورت، با رعایت هرچه نزدیک‌تر بودن، تأخیر آن اشکال ندارد.

م « ۷۷۴ » ـ اگر در نماز طواف در حالی که مشغول ذکر است او را حرکت دهند و وی دوباره ذکر را تکرار کند و دوباره تکان دهند و همچنین تکرار نماید؛ چنانچه به‌گونه‌ای حرکت نموده که استقرار وی از بین رفته است، اشکال ندارد، و در غیر این صورت، آن را تکرار نکند، مگر به قصد احتیاط. البته، به شرط آن که وسوسه نباشد.

م « ۷۷۵ » ـ نماز طواف حکم نمازهای شبانه‌روز را دارد، نه حکم طواف را و اگر چیز نجسی که در طواف بخشیده نیست در نماز طواف همراه داشته باشد، باید

(۱۵۵)

ملاحظه نماید که آیا در نمازهای شبانه‌روز چنین چیزی بخشیده شده است یا خیر و در نماز طواف به همان‌گونه عمل نماید.

م « ۷۷۶ » ـ اگر نماز مستحبی یا عبادت مستحبی دیگری که اندک است و موالات عرفی را از بین نمی‌برد بین طواف و نماز آن بجا آورد، اشکال ندارد؛ البته، گزاردن نماز طواف بهتر است.

م « ۷۷۷ » ـ چنانچه در پشت مقام ابراهیم علیه‌السلام جمعیت زیادی باشد، و چون زن و مرد کنار هم قرار می‌گیرند، گاه مورد ازدحام و فشار واقع می‌شود، بدون این که ریبه و فسادی در کار باشد، به نماز طواف ضرر نمی‌رساند و در صورت وجود ریبه و فساد، نماز باطل نمی‌باشد؛ اگرچه فعل آن حرام است.

م « ۷۷۸ » ـ اگر بداند چنانچه نماز طواف را شروع کند، جمعیت حاجیان او را حرکت می‌دهند و جابجا می‌کنند، ولی با این حال نماز را شروع کند، در صورتی که نماز را به پایان رساند، صحیح است.

م « ۷۷۹ » ـ اگر بعد از کوتاهی کردن برای فرا گرفتن قرائت نماز اقدام نماید؛ چنانچه وقت تنگ باشد به گونه‌ای که اگر بعد از طواف بخواهد نماز را یاد بگیرد، موالات بین نماز و طواف از دست می‌رود، خود هر طور که می‌تواند، نماز را بخواند.

م « ۷۸۰ » ـ زنی که به احرام عمره تمتع محرم شده است چنانچه پس از ورود به مکه و انجام طواف، پیش از این که نماز طواف بخواند حایض گردد، اگر وقت وسعت دارد، صبر نماید تا پاک شود و نماز را بخواند و بقیه اعمال را انجام دهد، و در صورتی که وقت تنگ باشد، سعی و تقصیر عمره تمتع را انجام دهد و به حج تمتع محرم شود، و پس از طواف حج یا قبل از آن، نماز را بخواند و سپس بقیه اعمال را انجام دهد.

(۱۵۶)

م « ۷۸۱ » ـ کسی که نماز را درست نمی‌خواند و فرصت یاد گرفتن صحیح آن را ندارد و باید نماز طواف را به همان‌گونه که می‌تواند بخواند؛ چنانچه بخواهد عمره مفرده مستحبی بجا آورد، اشکال ندارد.

م « ۷۸۲ » ـ در صورتی که طواف عمره را بجا آورد و بدون نماز و سعی تقصیر کند، باید نماز و سعی را بگزارد، و با فرض آگاه نبودن به مسأله یا فراموش کردن آن، اعاده تقصیر لازم نیست.

م « ۷۸۳ » ـ مراد از «نماز طواف نزد مقام»، پشت مقام است؛ نه دو طرف مقام، مگر آن که نتواند نماز را پشت مقام انجام دهد که در این صورت، گزاردن نماز در دو طرف مقام اشکال ندارد.

م « ۷۸۴ » ـ اگر نماز را در محلی غیر از مقام ابراهیم بخواند و با اعتقاد به‌درستی آن ادامه اعمال را انجام دهد، فقط لازم است نماز را اعاده کند.

م « ۷۸۵ » ـ اگر پشت مقام ابراهیم دو طبقه شود، نماز در طبقه بالا یا زیرزمین در صورتی که احراز شود و عرف بگوید پشت مقام نماز خوانده، صحیح است.

م « ۷۸۶ » ـ چنانچه نماز طواف را به این باور که حجر اسماعیل مقام ابراهیم است، در حجر اسماعیل بخواند، باید نماز را اعاده کند.

م « ۷۸۷ » ـ نماز طواف واجب را نمی‌توان با نماز جماعت شبانه‌روز بجا آورد.

م « ۷۸۸ » ـ اندازه «پشت مقام» حد معینی ندارد و همین اندازه که صدق عرفی داشته باشد که پشت مقام است کافی می‌باشد.

م « ۷۸۹ » ـ فاصله انداختن بین طواف و نماز به مقدار دو رکعت نماز اشکال ندارد، و میزان آن تشخیص عرفی است. در هر صورت، با تأخیر نماز، اعاده طواف لازم نیست.

م « ۷۹۰ » ـ گاهی طواف تا نزدیک تالارهای مسجد می‌رسد، در این صورت

(۱۵۷)

می‌توان نماز طواف را پشت سر طواف‌کنندگان بجا آورد و چون عرف به آن «پشت مقام» می‌گوید یا ازدحام جمعیت است، اشکال ندارد.

م « ۷۹۱ » ـ کسی که به احرام عمره تمتع وارد مکه شده است و برای نمونه، هفت روز در مکه توقف دارد و نماز خود را درست نمی‌خواند، لازم نیست تا آخر وقت در احرام بماند و نماز خود را تصحیح کند، و اگر بعد از طواف تا قبل از آن که موالات عرفی از دست رود، بین طواف و نماز، نتواند نماز خود را درست کند، به هر گونه‌ای که برای وی ممکن است، نماز بخواند.

م « ۷۹۲ » ـ اگر نماز طواف نسا و نماز طواف عمره مفرده و حج را نخواند و در شماره شوط‌های طواف دوم شک نماید؛ چنانچه بعد از طواف و انصراف از آن، شک در شماره شوط‌ها نموده است، به شک خود اعتنا ننماید و نمازهایی را که نخوانده است، در صورتی که نمی‌تواند به مکه رود، در محل خود بخواند و تا آن را نگزارد، هرگونه بهره بردن از زن بر وی حرام است.

(۱۵۸)


 

مستحبات نماز طواف

م « ۷۹۳ » ـ در نماز طواف مستحب است بعد از حمد در رکعت اول سوره توحید و در رکعت دوم سوره جحد(کافرون) را بخواند، و پس از نماز، حمد و ثنای الهی بجا آورد و صلوات بر محمد و آل محمد فرستد و از خداوند متعال بخواهد که آن را بپذیرد و بگوید:

«أللَّهُم، تَقَبَّلْ مِنّی، وَلا تَجْعَلْهُ آخِر الْعَهدِ مِنّی. اَلْحَمْدُ لِلّهِ بمَحامِدِهِ کلِّها عَلی نَعْمائِهِ کلِّها؛ حَتی ینْتَهی الْحَمْدُ إلی ما یحِبُّ وَیرْضی، أللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَتَقَبَّلْ مِنّی، وَطَهِّر قَلْبِی، وَزَک عَمَلی».

م « ۷۹۴ » ـ پسندیده است پس از نماز طواف بخواند:

«أللّهُمَّ، ارْحَمْنی بِطاعَتی إِیاک، وَطاعَةِ رَسُولِک، صَلَّی اللّهُ عَلیهِ وآلِه، أللَّهُمَّ جَنِّبْنِی أنْ أتَعَدّی حُدُودَک، وَاجْعَلْنِی مِمَّنْ یحبُّک وَیحِبُّ رَسُولَک وَمَلائِکتَک وَعِبَادَک الصّالِحِینَ».

م « ۷۹۵ » ـ شایسته است بعد از نماز طواف به سجده رود و چنین گوید:

«سَجَدَ لَک وَجهی تَعَبُّدا وَرِقّا، لا إلَه إلاّ أنْتَ حَقّا حَقّا، الأوَّلُ قَبْلَ کلِّ شیءٍ، وَالاْآخِرُ بَعْدَ کلِّ شَیءٍ، وَها أَناذا بَینَ یدَیک، ناصِیتی بِیدِک، فَاغْفِرْ لی، إنَّهُ لا یغْفِرُ الذَّنْبَ العَظیمَ غَیرُک، فَاغْفِرْ لِی، فإنّی مُقِرٌّ بِذُنُوبی عَلی نَفْسی، ولا یدْفَعُ الذَّنْبَ الْعَظِیمَ غَیرُک».

(۱۵۹)


 

احکام واجب سعی

م « ۷۹۶ » ـ پس از بجا آوردن نماز طواف لازم است بین صفا و مروه سعی انجام گیرد.

م « ۷۹۷ » ـ مراد از سعی آن است که از کوه صفا به مروه برود و از مروه به صفا برگردد.

م « ۷۹۸ » ـ سعی بین صفا و مروه هفت مرتبه است. به هر مرتبه آن، یک شوط گفته می‌شود؛ به این معنا که از صفا به مروه رفتن یک شوط و از مروه به صفا برگشتن نیز یک شوط است.

م « ۷۹۹ » ـ لازم است سعی را از صفا شروع کند و باید در دور هفتم به مروه ختم شود، و در صورتی که از مروه شروع کند، هرگاه متوجه شد باید آن را اعاده کند، و اگر در بین سعی باشد، باید سعی را از سر گیرد، و آن را از صفا شروع نماید.

م « ۸۰۰ » ـ پسندیده است از جزو اول صفا شروع به سعی کند، و در صورتی که روی کوه برود و همان‌طور به نحو متعارف سعی کند، کافی است.

م « ۸۰۱ » ـ در سعی بین صفا و مروه می‌توان سوار بر وسیله نقلیه یا محملی شد؛ خواه با اختیار باشد یا با عذر، هرچند راه رفتن بهتر است.

(۱۶۰)

م « ۸۰۲ » ـ طهارت از حدث و خبث و پوشش شرم‌گاه از شرایط سعی نیست؛ اگرچه مراعات طهارت از حدث پسندیده است.

م « ۸۰۳ » ـ سعی را باید بعد از طواف و نماز آن بجا آورد، و اگر سعی را به عمد پیش از طواف بگزارد، لازم است آن را بعد از طواف و نماز اعاده کند.

م « ۸۰۴ » ـ اگر از روی فراموشی سعی را بر طواف پیشی دارد، لازم است آن را اعاده کند. همچنین است اگر به سبب ندانستن مسأله چنین نماید.

م « ۸۰۵ » ـ رفتن و برگشتن وی باید از مسیر و راه متعارف باشد؛ پس اگر از مسیری غیر متعارف به صفا یا مروه رود، سعی وی باطل است.

م « ۸۰۶ » ـ اگر مسیر بین صفا و مروه را چند طبقه کنند و تمام طبقات بین دو کوه باشد، و عرف آن را بین صفا و مروه بداند یا این امر نزد شخص احراز شود، از هر طبقه آن می‌توان سعی نمود؛ اگرچه سعی از همان راهی که از ابتدا متعارف بوده بهتر است.

م « ۸۰۷ » ـ اگر در مسیر یاد شده طبقه‌ای از زیر زمین بسازند و کوه صفا و مروه دارای پی و ریشه باشد، بهتر است از آن طبقه سعی نمود.

م « ۸۰۸ » ـ در وقت رفتن به طرف مروه باید به آن توجه داشت و هنگام رفتن به صفا لازم است متوجه آن باشد؛ پس اگر به پشت یا به پهلو به‌سوی صفا یا مروه رود، باطل است، ولی نگاه کردن به چپ و راست یا به پشت سر اشکال ندارد.

م « ۸۰۹ » ـ برای استراحت و رفع خستگی می‌توان بر صفا یا مروه و یا بین آن‌ها نشست یا خوابید و لازم نیست عذری داشته باشد.

م « ۸۱۰ » ـ می‌توان سعی را از طواف و نماز آن برای رفع خستگی یا خنک نمودن خود تأخیر انداخت. همچنین تأخیر انداختن سعی بدون عذر تا شب جایز است؛ اگرچه بهتر است آن را تأخیر نیندازد.

(۱۶۱)

م « ۸۱۱ » ـ تأخیر انداختن سعی برای فردا بدون آن که عذری مانند بیماری داشته باشد، جایز نیست.

م « ۸۱۲ » ـ سعی عبادت است و باید آن را با نیت خالص و برای انجام حکم خدای تعالی انجام داد.

م « ۸۱۳ » ـ سعی مثل طواف رکن است و حکم ترک آن از روی عمد یا سهو، همان‌گونه است که در طواف گذشت.

م « ۸۱۴ » ـ زیاد کردن شماره سعی و افزودن بر هفت مرتبه از روی عمد موجب باطل شدن آن است؛ همچنان که در طواف گذشت.

م « ۸۱۵ » ـ اگر به سبب فراموشی بر شماره سعی زیاد کند؛ خواه کم‌تر از یک مرتبه باشد یا بیش‌تر، سعی او صحیح است، و بهتر است که بخش افزوده را رها کند؛ اگرچه می‌تواند آن را به هفت مرتبه برساند.

م « ۸۱۶ » ـ اگر سعی را به سهو کم کند؛ چنانچه آن را به یاد آورد، لازم است آن را تمام نماید، و اگر به وطن خود بازگردد و برای او مشقت ندارد، باید به مکه رود، و در صورتی که نمی‌تواند یا سختی دارد، نایب بگیرد.

م « ۸۱۷ » ـ اگر کم‌تر از یک مرتبه سعی نماید و بقیه آن را فراموش کند، لازم است سعی را دوباره از سر بگیرد، و در صورتی که بعد از تمام کردن یک مرتبه یا بیش‌تر فراموش کرد آن را به هفت مرتبه برساند، می‌تواند سعی را از همان جا تمام کند.

م « ۸۱۸ » ـ با به پایان رساندن و تمام کردن سعی، آنچه به واسطه احرام بر او حرام شده بود حلال نمی‌شود.

م « ۸۱۹ » ـ اگر در عمره تمتع برخی از سعی را فراموش کند و به گمان این که اعمال عمره را تمام نموده است از احرام خارج شود و بعد از آن با زن نزدیکی کند،

(۱۶۲)

واجب است بازگردد و سعی را تمام کند، و برای کفاره، یک گاو ذبح نماید.

م « ۸۲۰ » ـ اگر برخی از سعی را فراموش کند و تقصیر نماید و بعد از آن با زن نزدیکی کند، لازم است به حکم گفته شده در مسأله قبل عمل کند، بلکه باید در این دو حکم، در غیر عمره تمتع سعی را در کفاره و اتمام به تمتع ملحق کند.

م « ۸۲۱ » ـ اگر بعد از تقصیر در شماره رفت و آمدهای سعی شک کند، به آن توجه ننماید، و چنانچه بعد از آن که عمل را به پایان رساند و منصرف شد شک کند، بنا بر تمام شدن آن گزارد و آنچه را می‌پندارد کم آورده است مورد اعتنا قرار ندهد؛ حتی در صورتی که شک نماید که آیا به عمد برای نیازی سعی را ترک کرده و همه آن را کم گذاشته و سپس بازگشته است که آن را تمام کند یا خیر، بر وی لازم نیست آن را تمام کند، و اگر شک در زیادی آن دارد و می‌داند ناقص نشده است، اعتنا نکند.

م « ۸۲۲ » ـ اگر پس از پایان سعی یا یک دور آن، در درست آوردن سعی شک کند، نباید به آن اعتنا نماید و سعی وی صحیح است. همچنین در صورتی که در بین رفت و آمد شک در صحیح بجا آوردن جزو پیش کند، نباید به آن توجه نماید.

م « ۸۲۳ » ـ اگر در مروه شک کند که هفت مرتبه رفت و آمد کرده است یا بیش‌تر؛ مانند این که میان هفت و نه شک کند، به آن اعتنا ننماید، و اگر قبل از رسیدن به مروه شک کند که این دور، هفتم است یا کم‌تر، سعی او باطل است.

همچنین است هر شکی که به کم‌تر از هفت تعلق بگیرد؛ مانند آن که میان یک و دو یا دو و سه شک نماید.

م « ۸۲۴ » ـ اگر طواف را در روزی بجا آورد و روز بعد شک کند که سعی کرده است یا نه، بنا گذارد بر آن که سعی را آورده است و چنانچه بعد از تقصیر شک کند، در این صورت لازم نیست سعی نماید.

(۱۶۳)


 

مسایل دیگر سعی

م « ۸۲۵ » ـ کسی که می‌دانسته است باید هفت مرتبه بین صفا و مروه سعی کند؛ چنانچه با همین نیت از صفا شروع کند، ولی رفت و برگشت را یک مرتبه به شمار آورد و در نتیجه چهارده مرتبه سعی نماید، لازم نیست سعی را اعاده نماید و هفت مرتبه دوم زاید است.

م « ۸۲۶ » ـ کسی که بعد از ظهر، طواف و نماز را بجا می‌آورد و سعی را شب انجام می‌دهد؛ اگر بدون تأخیر عرفی، سعی در شب واقع شود، اشکال ندارد، اگرچه پسندیده است آن را تا شب تأخیر نیندازد.

م « ۸۲۷ » ـ کسی که در بین سعی متوجه می‌شود که طواف او بیش از هفت شوط بوده است باید سعی را رها نماید و سپس با از دست رفتن موالات عرفی، طواف، نماز و سعی را اعاده کند و بعد تقصیر نماید.

م « ۸۲۸ » ـ اگر از مروه شروع و به صفا ختم نماید و بعد بداند وظیفه او چیست، باید سعی را اعاده کند و چنانچه تقصیر نکرده است تقصیر نماید.

م « ۸۲۹ » ـ اگر بعد از آن که شوط ششم سعی را در صفا به پایان رساند گمان کند هفت شوط را تمام بجا آورده است و تقصیر نمود، ولی بی‌درنگ دانست که باید شوط دیگری بیاورد و آن را انجام داد و سپس بار دیگر تقصیر نمود، عمل وی صحیح است و کفاره ندارد.

م « ۸۳۰ » ـ چنانچه در بین سعی برای آب خوردن یا امر دیگری از مسیر منحرف شود و پس از آن سعی را ادامه دهد اگر سعی را قطع ننماید و به نیت سعی حرکت را ادامه دهد و در بین راه کار دیگری را انجام دهد، یا در صورتی که قطع کرده از جایی که سعی را قطع نموده است یا محاذی و برابر آن سعی را تمام کند، صحیح

(۱۶۴)

است.

م « ۸۳۱ » ـ کسی که طواف و نماز آن را انجام داده و سعی را به روز بعد یا روزهای بعد به تأخیر انداخته است، لازم نیست آن را اعاده نماید، ولی در حال اختیار نباید سعی را به روز بعد تأخیر بیندازد.

م « ۸۳۲ » ـ زن‌هایی که به جهت عادت ماهانه برای طواف نایب می‌گیرند لازم نیست در سعی نایب بگیرند و محل انجام سعی مسجد نیست و باید خود، سعی را با مراعات ترتیب بین طواف و سعی بجا آورند.

م « ۸۳۳ » ـ اگر یقین کند که هفت شوط سعی بین صفا و مروه را تمام کرده است، ولی بعد از تقصیر متوجه شود که پنج شوط بوده، سعی را به پایان رساند، و تقصیر اول کافی است.

م « ۸۳۴ » ـ اگر بعد از طواف عمره تمتع سعی صفا و مروه را به سهو نگزارد و دیگر اعمال حج را انجام دهد؛ چنانچه خود نتواند سعی را جبران نماید، باید نایب بگیرد و نایب باید تنها سعی را به نیابت از وی انجام دهد.

م « ۸۳۵ » ـ با توجه به این که بین صفا و مروه به گونه‌ای است که از یک طرف می‌رود و از طرف دیگر آن برگردد، بین رفت و برگشت وی چند متری فاصله ایجاد می‌گردد، در این صورت می‌تواند، اگر امکان داشته باشد، از همان مسیری که به صفا رفته است به مروه برود، ولی نباید مزاحم دیگران شود.

م « ۸۳۶ » ـ اگر در حال سعی متوجه شود بخشی را که برای هروله علامت‌گذاری کرده‌اند، به طور عادی سیر کرده است، و به گمان این که لازم است هروله کند بازگردد و مقداری را که عادی رفته است، با هروله تکرار نماید، سعی وی اشکال ندارد.

م « ۸۳۷ » ـ چنانچه در سعی بین صفا و مروه، از جایی که به صفا یا مروه می‌رسد

(۱۶۵)

برای شوط بعدی شروع نکند، بلکه به صورت تقریبی مقدار چند متر هلالی شکل یا مستقیم به شکل عرضی بیاید و شوط بعدی را شروع کند، و در این مقدار متوجه نباشد که نیت سعی دارد یا نه، ولی اگر از او پرسیده شود چه می‌کنی، جواب می‌دهد سعی می‌کنم، راه رفتن یاد شده روی کوه، ضرری به سعی وارد نمی‌سازد، و سعی صحیح است.

م « ۸۳۸ » ـ سعی کردن از همان جایی که بیماران را با چرخ می‌برند و برمی‌گردانند (یعنی حدود دو متر بالاتر ابتدای سراشیبی) صحیح و کافی است؛ چرا که سعی باید بین دو کوه باشد و احراز شود، و لازم نیست بالا برود.

م « ۸۳۹ » ـ کسی که بین صفا و مروه سعی می‌کند، لازم است در هنگامی که به طرف مروه در حرکت است به مروه توجه داشته باشد. همچنین است اگر به طرف صفا می‌رود که باید به صفا توجه نماید و وجوب توجه وضعی است؛ اگرچه واجب نیست و نگاه کردن به اطراف؛ حتی به پشت سر اشکال ندارد.

م « ۸۴۰ » ـ گاه در اثر ازدحام جمعیت برای رفتن به سعی ناچار است از مسجدالحرام عبور نماید، در این صورت، حایض و نفسا؛ چنانچه امکان نداشته باشد که از راه دیگری بروند، باید آن را تأخیر بیندازند، و اگر چنین امری ممکن نیست، نایب بگیرند، و بر فرض مخالفت؛ چنانچه از آن راه رفت و سعی نمود، سعی وی صحیح است؛ هرچند گناه کرده است.

م « ۸۴۱ » ـ بیش‌تر کردن شوط‌ها از روی آگاه نبودن به مسأله حکم زیادی سهوی را دارد و اشکال ندارد.

م « ۸۴۲ » ـ اگر نمی‌تواند بدون سوار شدن بر چرخ‌های معمولی سعی کند ولی قدرت مالی ندارد؛ چنانچه می‌تواند با چرخ سعی کند، هرچند با فروش چیزی یا گرفتن قرض باشد، باید خود سعی کند و گرفتن نایب صحیح نیست، مگر آن که

(۱۶۶)

مشقت داشته باشد.

م « ۸۴۳ » ـ اگر شوط سوم سعی را قطع نماید و با فاصله اندکی هفت شوط دیگر بجا آورد و تقصیر نماید، سعی وی صحیح است.

م « ۸۴۴ » ـ چنانچه به این اعتقاد که هر شوط سعی، رفت و برگشت از صفا به مروه است، سعی را شروع کند و در شوط سوم متوجه مسأله شود و سعی خود را به هفت شوط خاتمه دهد، سعی وی صحیح است.

م « ۸۴۵ » ـ چنانچه در حال سعی گاهی عقب عقب و به پشت به سوی مروه یا صفا رود، باید آن مقدار را تدارک بیند، و اگر از آن محل گذشته است، می‌تواند بازگردد و آن را جبران کند و سعی او اشکال ندارد.

م « ۸۴۶ » ـ سعی از طبقه دوم که بالاتر از کوه صفا و مروه است اشکال ندارد.

م « ۸۴۷ » ـ در صورتی که برای کنترل همراهان خود در هنگام سعی گاهی به عقب رود و بدون توجه دوباره همان مسافت را طی نماید، سعی وی اشکال ندارد.

م « ۸۴۸ » ـ در صورتی که سعی بین صفا و مروه را پنج دور رفت و برگشت که در مجموع ده شوط می‌گردد انجام دهد و سپس متوجه مسأله شود و سعی را از همان جا قطع نماید و تقصیر کند، سعی وی اشکال ندارد.

م « ۸۴۹ » ـ اگر به گمان این که رفتن بالای کوه صفا یا مروه لازم است، آن را با فشار جمعیت برود و برای اعاده آن بخشی از سعی را انجام دهد و به نیت سعی بازگردد؛ با این که مقداری از مسافت را دو بار طی کرده است، سعی وی اشکال ندارد.

م « ۸۵۰ » ـ در صورتی که به این گمان که سعی نیاز به وضو و طهارت دارد، سعی خود را بعد از یک شوط و نیم قطع نماید تا تحصیل طهارت کند و هفت شوط دیگر سعی گزارد، اشکال ندارد.

(۱۶۷)

م « ۸۵۱ » ـ کسی که شماره شوط‌های انجام داده را می‌داند اما تردید دارد که شوط بعدی را انجام داده است یا نه؛ برای نمونه می‌داند پنج شوط انجام داده است ولی شک دارد که بقیه را انجام داده یا نه، چون شک در شماره شوط‌ها دارد، سعی وی باطل است.

م « ۸۵۲ » ـ اگر سعی را به طور کلی فراموش کند و تقصیر نماید، از احرام خارج شده است، و هرگاه متوجه شد، سعی را بجا آورد.

م « ۸۵۳ » ـ اگر قبل از رسیدن به مروه، بین گزاردن هفت و نه شوط شک نماید، سعی وی باطل است، و باید آن را اعاده کند.

م « ۸۵۴ » ـ موالات در سعی شرط نیست، مگر آن که شوط اول تمام نشده باشد، که در این صورت با از دست رفتن موالات باید آن را دوباره انجام دهد.

م « ۸۵۵ » ـ اگر در سعی، بخشی از عضوهای بدن زن؛ غیر از وجه و دو کف دست تا مچ دیده شود، به سعی او ضرری نمی‌رساند.

م « ۸۵۶ » ـ شخصی که در حال سعی در عدد شوط‌ها شک می‌کند و با حال تردید به سعی خود ادامه می‌دهد و در فکر است که عدد را نگه دارد و پس از تأمل و بعد از آن که اندکی سعی نمود یا وارد شوط بعدی شد یقین به شماره آن پیدا کرد و ادامه سعی را با یقین انجام می‌دهد، سعی وی صحیح است.

(۱۶۸)


 

مستحبات سعی

م « ۸۵۷ » ـ مستحب است در پایان نماز طواف و پیش از سعی به نزد چاه زمزم رود و یک یا دو دلو آب بکشد و آن را بیاشامد و به سر، پشت و شکم خود بریزد و بگوید:

«أللّهُمَّ اجْعَلْهُ عِلْما نافِعا، ورِزْقا واسِعا، وشِفاءا مِنْ کلِّ داءٍ وَسُقْمٍ»، و پس از آن به نزد حجرالاسود بیاید.

م « ۸۵۸ » ـ مستحب است از دری که روبه‌روی حجرالاسود است به سوی صفا رو کند و با آرامی دل و بدن بالای صفا رود و به خانه کعبه نگاه کند و به رکنی که حجرالاسود در آن است توجه نماید و حمد و ثنای الهی بجا آورد و نعمت‌های الهی را یاد نماید و آنگاه هر یک از ذکرهای: «اللّه أکبَرُ»، «الحَمدُ للّه‌ِ» و «لا إلَه إلاّ اللّه‌ُ» را هفت مرتبه بگوید و پس از آن سه مرتبه بخواند:

«لا إلَه إلاَّ اللّه‌ُ، وَحْدَهُ لا شَرِیک لَهُ، لَهُ المُلْک ولَهُ الْحَمْدُ، یحیی وَیمِیتُ، وَهُوَ حَی لا یمُوتُ، بِیدِهِ الْخَیرُ، وهُوَ عَلی کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ».

سپس صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد و هر یک از دعاهای زیر را سه مرتبه بگوید:

(۱۶۹)

«اللّه‌ُ أکبَرُ عَلی ما هَدانا، وَالْحَمْدُ للّه‌ِ عَلی ما أبْلانا، وَالْحَمْدُ للّه‌ِ الحَی القَیومِ، وَالْحَمْدُ للّه‌ِ الْحَی الدَّائِمِ».

«أشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاّ اللّه‌ُ، وأشْهَدُ أنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، لا نَعْبُدُ إلاّ إیاهُ، مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ، وَلَوْ کرِهَ الْمُشْرِکون».

«أللَّهمَّ إنِّی أسْأَلُک الْعَفْوَ وَالْعافِیةَ وَالیقینَ فی الدُّنیا وَالآخِرَةِ».

«أللّهمَّ آتِنا فی الدُّنیا حَسَنَةً، وفی الآخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنا عَذاب النَّارِ».

و سپس هر یک از ذکرهای زیر را صد مرتبه بگوید:

«اللّه أکبر»، «لا إلهَ إلاّ اللّه»، «الْحَمْدُ للّه» و «سُبحان اللّه‌ِ».

آنگاه بگوید:

«لا إلهَ إلاّ اللّه‌ُ، وَحْدَهُ وحْدَهُ، أنْجَزَ وَعْدَهُ، وَنَصَرَ عَبْدَهُ، وَغَلَبَ الأحْزابَ وَحْدَهُ، فَلَهُ الْمُلْک، وَلَهُ الْحَمْدُ وَحْدَهُ، اللَّهمَّ بارِک لِی فی الْمَوتِ، وَفِی ما بَعْدَ الْمَوت، أللَّهُمَّ إنَّی أعُوذُ بِک مِنْ ظُلْمَةِ الْقَبْرِ وَوَحْشَتِهِ، أللَّهُمَّ أظِلَّنی فی ظِلَّ عَرْشِک یوْمَ لا ظِلَّ إلاّ ظِلُّک».

و پس از آن سپردن دین، نفس، خانواده و مال خود را به خداوند متعال با دعای زیر بخواهد و آن را بسیار تکرار کند:

«أسْتَوْدِعُ اللّه‌ُ الرَّحْمنَ الرَّحِیمَ؛ الَّذی لا تَضِیعُ وَدائِعهُ دِینی وَنَفْسی وَأهلی. أللَّهُمَّ، استَعْمِلْنی عَلی کتابِک وَسُنَةِ نَبیک، وَتَوَفَّنی عَلی مِلَّتِهِ، وأعِذْنی من الْفِتنَةِ».

پس سه مرتبه بگوید: «اللّه‌ُ أکبَرُ» و دعای گذشته را برای دو بار تکرار کند، و یک بار تکبیر بگوید و باز دعای گذشته را بگوید و اگر تمام این عمل را نمی‌تواند انجام دهد، هر اندازه که می‌تواند آن را بخواند.

م « ۸۵۹ » ـ مستحب است رو به کعبه نماید و این دعا را بخواند:

«أللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی کلَّ ذَنْبٍ أذْنَبتُهُ قَطُّ، فَإِنْ عُدْتُ فَعُدْ عَلَی بِالْمَغْفِرَةِ، فَإِنَّک أنتَ الغَفُورُ الرَّحِیمُ، أللَّهُمَّ افْعَلْ بی ما أنْتَ أهْلُهُ، فَإِنَّک إنْ تَفْعَلْ بِی ما أنْتَ أهْلُهُ تَرْحَمْنی، وَإنْ تُعَذِّبنی

(۱۷۰)

فَأَنْتَ غَنی عَنْ عَذابی، وَأنا مُحتاجٌ إلی رَحْمَتِک. فَیا مَنْ أنَا مُحْتاجٌ إلی رَحْمَةٍ، إرْحَمْنی، أللَّهُمَّ، لا تَفْعَلْ بی ما أنا أهْلُهُ، فَإِنَّک إنْ تَفْعَلْ بی ما أنا أهْلُهُ تُغذّبنی، وَلَمْ تَظْلِمْنی أصْبَحْتُ أتَّقی عَدْلَک، وَلا أخافُ جَوْرَک، فَیا مَنْ هُوَ عَدْلٌ لا یجُورُ، إِرْحَمْنی».

پس بگوید:

«یا مَنْ لاَ یخیبُ سائلُهُ، وَلا ینْفَذُ نائلُهُ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ، وَأجرنی مِنَ النَّارِ بِرَحْمَتِک».

م « ۸۶۰ » ـ پسندیده است ایستادن بر صفا را طول دهد و هنگامی که از صفا پایین می‌آید بر پله چهارم بایستد و متوجه خانه کعبه شود و بگوید:

«أللَّهُمَّ إنّی أعُوذُ بِک مِنْ عَذابِ الْقَبْرِ، وَفِتْنَتِهِ وَغُرْبَتِهِ وَوَحْشَتِهِ وَظُلْمَتِهِ وَضِیقِه وَضَنْکهِ، أللَّهُمَّ أظِلَّنی فی ظِلِّ عَرْشِک یوْمَ لا ظِلَّ إلاَّ ظِلُّک».

سپس از پله چهارم پایین رود و احرام را از روی کمر خود بردارد و بگوید:

«یا رَبِّ، الْعَفْوِ، یا مَنْ أمَرَ بِالْعَفْوِ، یا مَنْ هُوَ أوْلی بِالْعَفْوِ، یا مَنْ یثِیبُ عَلَی الْعَفوِ، الْعَفْوِ العَفْوَ العَفْوَ، یا جَوادُ یا کریمُ، یا قَریبُ یا بَعید، أُرْدُدْ عَلَی نِعْمَتَک، وَاسْتَعْمِلْنی بِطاعَتِک وَمَرْضاتِک».

م « ۸۶۱ » ـ مستحب است پیاده سعی نماید و از صفا تا به میانه راه رود و از آن جا تا جایی که محل بازار عطاران است به تندی رود و اگر سوار است، این مسیر را در مجموع به تندی و سرعت رود و از آن‌جا تا به مروه نیز میانه رود و در وقت برگشتن نیز به همین ترتیب مراجعت نماید. زن هروله ندارد و مستحب است در هنگامی که به مناره میانه می‌رسد، بگوید:

«بِسْمِ اللّه‌ِ وَبِاللّه‌ِ، وَاللّه‌ُ أکبَرُ، وَصَلَّی اللّه‌ُ عَلی مُحَمَّدٍ وَأهْلِ بَیتِهِ، أللَّهُمَّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وتَجاوُزْ عَمّا تَعْلَمْ إنَّک أنْتَ الأعَزُّ الأَجَلُّ الأکرَمُ، وَاهْدِنی لِلَّتی هِی أقوَمُ، أللَّهُمَّ، إنَّ عَمَلی ضَعیفٌ فَضاعِفْهُ لی، وَتَقَبَّلْهُ مِنّی، أللَّهُمَّ لَک سَعْیی، وَبِک حَوْلی وَقُوَّتی، تَقَبَّلْ مِنّی عَمَلی یا

(۱۷۱)

مَنْ یقْبَلُ عَمَل الْمُتَّقینَ».

هنگامی که از محل بازار عطاران گذشت بگوید:

«یا ذَا الْمَنِّ وَالْفَضْلِ وَالْکرَمِ وَالنَّعماءِ وَالْجُودِ، إغْفِر لی ذُنوبی، إِنَّهُ لا یغْفِرُ الذُّنوبَ إلاّ أنْتَ».

و هنگامی که به مروه رسید، بالای آن برود و آنچه را که در صفا بجا آورده است در آن جا بگزارد و دعاهای آن را به ترتیبی که ذکر شد بخواند و پس از آن بگوید:

«أللَّهُمَّ، یا مَنْ أمَرَ بِالْعَفْوِ، یا مَنْ یحِبُّ الْعَفْوَ، یا مَنْ یعْطی عَلَی الْعَفْوِ، یا مَنْ یعْفُو عَلَی الْعَفْوِ، یا رَبَّ الْعَفْوِ، العَفْوَ الْعَفْوَ الْعَفْوَ».

مستحب است در گریه کردن کوشش کند و خود را به گریه وا دارد و در حال سعی بسیار دعا کند و این دعا را بخواند:

«أللَّهُمَّ، إنِّی أسْأَلُک حُسْنَ الظَّنِّ بِک عَلی کلِّ حالٍ، وَصِدْقِ النِّیةِ فی التَّوَکلِ عَلَیک».

(۱۷۲)


 

تقصیر

م « ۸۶۲ » ـ بعد از سعی لازم است تقصیر کند؛ یعنی بخشی از ناخن یا موی سر یا سبیل یا ریش خود را کوتاه نماید، و بهتر است که به چیدن ناخن بسنده نکند، و بخشی از موی خود را کوتاه نماید.

م « ۸۶۳ » ـ تراشیدن سر در تقصیر کفایت نمی‌کند، بلکه حرام است.

م « ۸۶۴ » ـ تقصیر عبادت است و باید آن را با نیت پاک و به قصد اطاعت خدا انجام دهد و اگر ریا کند، عمره وی باطل می‌شود، مگر آن که جبران کند.

م « ۸۶۵ » ـ اگر تقصیر را تا وقتی که احرام حج را ببندد فراموش کند، عمره وی صحیح است و مستحب است یک گوسفند بپردازد.

م « ۸۶۶ » ـ اگر تقصیر را به عمد تا احرام حج ترک کند، عمره وی باطل می‌شود و حج او به حج افراد تبدیل می‌گردد، و پس از تمام کردن حج افراد، باید عمره مفرده بگزارد.

م « ۸۶۷ » ـ در عمره تمتع طواف نسا واجب نیست و می‌تواند طواف و نماز آن را بجا آورد.

م « ۸۶۸ » ـ بعد از آن که محرم تقصیر کرد بجز تراشیدن سر؛ هرچه بر او به سبب

(۱۷۳)

احرام حرام شده بود حتی نزدیکی با زن حلال می‌شود.

م « ۸۶۹ » ـ در تقصیر، کندن مو کافی نیست، بلکه معیار کوتاه کردن آن؛ به هر وسیله‌ای که ممکن باشد است و باید به کوتاه کردن موی زیر بغل و مانند آن بسنده نشود، بلکه ریش یا سبیل یا موی سر را کوتاه نماید.

م « ۸۷۰ » ـ کسی که تقصیر خود را باطل نموده و بعد از آن محرمات احرام را انجام داده و حکم مسأله را نمی‌دانسته است؛ بر وی پرداخت کفاره لازم نیست، مگر در شکار که چگونگی آن گذشت.

م « ۸۷۱ » ـ کسی که بعد از سعی در عمره تمتع تقصیر نماید و بعد شک کند که تقصیر وی صحیح است یا نه؛ اگر در حال عمل، به مسأله آگاه بوده و به آن توجه داشته است، اشکال ندارد.

م « ۸۷۲ » ـ کندن مو در تقصیر کافی نیست و اگر عمره تمتع می‌گذارد، عمره وی صحیح نیست، مگر آن که قبل از احرام برای آن از احرام عمره مفرده با تقصیر صحیح خارج شود.

م « ۸۷۳ » ـ اگر تقصیر عمره مفرده را فراموش کند، می‌تواند در هر جایی تقصیر کند، ولی باید طواف نسا را اعاده کند و اگر خود نمی‌تواند به مکه رود، نایب بگیرد.

م « ۸۷۴ » ـ سنی می‌تواند برای شیعه تقصیر نماید.

م « ۸۷۵ » ـ اگر در حج به‌جای تقصیر در عمره تمتع یک مو از بدن خود کنده است، بعد از آن که متوجه شد؛ چنانچه حج را انجام داده، با عمل یاد شده در حال حاضر از احرام خارج شده، و چنانچه حج واجب می‌گزارد، یک عمره مفرده بجا آورد.

م « ۸۷۶ » ـ کسی که بعد از طواف و نماز طواف تقصیر کرده و سپس سعی بجا آورده و دوباره تقصیر نموده، اگر حکم مسأله را نمی‌دانسته یا به سهو چنین کرده

(۱۷۴)

است، چیزی بر او نیست.

م « ۸۷۷ » ـ چنانچه اعمال حج را بر دو وقوف مقدم بدارد، اگر بعد از سعی تقصیر نماید، از احرام بیرون نمی‌آید و اگر حکم مسأله را نمی‌دانسته یا به سهو بوده است، کفاره ندارد.

م « ۸۷۸ » ـ اگر به‌جای تقصیر، حلق نماید، در عمره تمتع کفایت نمی‌کند.

م « ۸۷۹ » ـ کسی که بعد از انجام اعمال عمره در منزل تقصیر کرده است، چیزی بر او نیست و اشکال ندارد.

م « ۸۸۰ » ـ اگر تقصیر را به ریا انجام دهد و بدون تدارک تقصیر، برای حج محرم شود و حج انجام دهد؛ چنانچه از روی عمد و یا ناآگاهی از مسأله باشد، حج وی به افراد تبدیل شده است و بعد از حج باید عمره مفرده بگذارد و حج او صحیح است.

م « ۸۸۱ » ـ اگر در بین سعی تقصیر نماید، باید سعی را تمام کند و تقصیر را اعاده کند، ولی چنانچه از روی فراموشی یا ناآگاهی به مسأله تقصیر کرده است، اعاده تقصیر لازم نیست، و در صورتی که از ابتدای سعی قصد هفت شوط نداشته است، باید سعی را اعاده نماید.

م « ۸۸۲ » ـ اگر به سبب ناآگاهی از مسأله، تقصیر را ترک نماید، حکم ترک عمدی آن را دارد.

م « ۸۸۳ » ـ در عمره مفرده، اگر تقصیر را به عمد یا از روی ناآگاهی یا فراموشی ترک نماید و طواف نسا را انجام دهد، باید تقصیر نماید و طواف نسا را دوباره بگزارد، و فرقی بین عمد، سهو، علم و ناآگاهی نیست.

م « ۸۸۴ » ـ بعد از انجام عمره تمتع و پیش از حج تمتع نباید عمره مفرده بجا آورد و اگر چنین کند، عمره مفرده درست نیست، ولی عمره و حج تمتع وی

(۱۷۵)

اشکالی ندارد.

م « ۸۸۵ » ـ خادمان کاروان‌های حج اگر عمره مفرده بجا آورده باشند، هر بار که از مکه خارج می‌شوند و به جده می‌روند و باز می‌گردند، لازم نیست محرم شوند، ولی چنانچه عمره تمتع می‌گزارند نباید از مکه خارج شوند، مگر در حالی که به احرام حج، نیاز و ضرورت دارند.

م « ۸۸۶ » ـ کاروان دارانی که پس از انجام عمره تمتع باید برای دیدن چادرها و کارهای دیگر به عرفات و منی روند و به مکه بازگردند، نمی‌توانند از مکه خارج شوند، مگر در مورد ضرورت، و در این صورت باید برای حج محرم شوند و بیرون روند. البته، اگر احرام برای آنان سختی دارد و رفتن به عرفات و منی ضروری است، می‌توانند بدون احرام به آن‌جا روند.

م « ۸۸۷ » ـ بین عمره تمتع و حج تمتع می‌توان موی سر را اصلاح نمود و انجام این عمل کفاره ندارد، ولی نباید سر را اصلاح نماید و باید از ماشین و اصلاح کردنی که مانند تراشیدن است دوری شود. تراشیدن ریش نیز همین حکم را دارد.

م « ۸۸۸ » ـ زنی که در حال حیض همه اعمال عمره را بجا آورد و از عادت بودن خود آگاهی ندارد، اگر در وسعت وقت است، باید طواف و نماز را اعاده کند، ولی چنانچه وقت ندارد، عمره وی صحیح است، اما پس از پاک شدن از حیض و انجام غسل، لازم است طواف و نماز آن را دوباره بجا آورد.

م « ۸۸۹ » ـ رفتن به غار حرا پیش از وقوف اشکال ندارد.

م « ۸۹۰ » ـ کسی که از کارمندان سازمان حج است و به‌ناچار باید بعد از عمره تمتع و پیش از حج که آن را به صورت نیابی انجام می‌دهد از مکه بیرون آید و به عرفات رود، به حج وی ضرری نمی‌رساند، ولی در صورت امکان و نداشتن سختی باید به احرام حج محرم شود و از مکه بیرون رود.

(۱۷۶)

م « ۸۹۱ » ـ بیرون رفتن از مکه بعد از عمره تمتع جایز نیست، مگر در مورد ضرورت که در این صورت نیز اگر عسر و حرج نباشد، باید به احرام حج محرم شود و آنگاه از مکه بیرون رود.

م « ۸۹۲ » ـ رفتن به خط کمربندی که در اطراف مکه از پای جبل النور و جبل ثور می‌گذرد، در بین عمره و حج اشکال ندارد.

م « ۸۹۳ » ـ کسی که عمره تمتع می‌گزارد نمی‌تواند برای انجام کار غیر ضروری از مکه بیرون رود و ملاک تشخیص ضرورت، عرف است.

(۱۷۷)       

مطالب مرتبط