توضیح المسائل جلد یکم احکام دینی برابر با فتاوای حضرت آیتالله العظمی حاج محمدرضا نکونام ادام الله ظله العالی
ساختار نماز
اذان و اقامه
م « ۱۲۲۳ » مستحب است نمازگزار پیش از نمازهای واجب شبانهروز، اذان و اقامه بگوید و گفتن آن در نمازهای دیگر؛ خواه واجب باشد یا مستحب، در شرع نیامده است و برای کسی که به جماعت نماز نمیخواند بسیار سفارش شده که اقامه را رها نکند؛ بهویژه در نماز صبح و مغرب و در این مورد به مرد سفارش بیشتری شده است.
م « ۱۲۲۴ » مستحب است پیش از نماز عید فطر و قربان و همچنین پیش از نمازهای واجب غیر از نمازهای شبانهروز؛ مانند: نماز آیات؛ در صورتی که با جماعت برگزار میگردد، سه بار «الصّلاة» گفته میشود.
م « ۱۲۲۵ » برای این که به دیگران اعلام شود که وقت نماز رسیده، گفتن اذان، مستحب است و گفتن اذان و اقامه جز در موارد ذکر شده به قصد داخل دانستن آن در شریعت حرام است؛ مگر در موارد ویژهای که هرچند غیر عبادی باشد اعلان آن اشکال ندارد؛ مانند: کسی که ستم دیده است.
م « ۱۲۲۶ » مستحب است به عنوان تبرّک و به امید رسیدن به ثواب، در روز نخستی که بچّه به دنیا میآید یا پیش از آن که بند ناف وی بیفتد در گوش راست او
(۲۶۸)
اذان و در گوش چپ وی اقامه بگویند.
م « ۱۲۲۷ » اذان، هجده جمله دارد: «اللّهُ اَکبَر» چهار بار؛ «أَشهَدُ أنْ لا اِلهَ إلاّ اللّه»، «أشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدا رَسولُ اللّه»، «حَی عَلَی الصّلاةِ»، «حَی عَلَی الْفَلاحِ»، «حَی عَلَی خَیرِ الَعمَلِ»، «اللّهُ اَکبَرُ» و«لا اِلهَ اِلاّ اللّه» هر یک، دو بار.
م « ۱۲۲۸ » اقامه، هفده جمله دارد: دو بار «اللّه اکبر» از آغاز اذان و یک مرتبه «لا اله الاّ اللّه» از آخر آن کم میشود و پس از گفتن «حی علی خیرالعمل» دو بار «قَدْ قامَتِ الصّلاة» بر آن افزوده میشود.
م « ۱۲۲۹ » ولایت امیرمؤمنان علیهالسلام و ائمّه معصومین علیهمالسلام از ارکان ایمان است و اسلام بدون آن، ظاهر و پوستهای است که خالی از حقیقت است و مستحب است که پس از «أشهد أنّ محمّدا رسول اللّه» به ولایت و امامت حضرت امیرمؤمنان علیهالسلام و سایر معصومین علیهمالسلام شهادت داده شود. اقرار به ولایت؛ هرچند در غیر اذان و اقامه باشد، امری پسندیده است و نیاز به دلیل ویژهای ندارد.
ترجمه اذان و اقامه
«اَللّهُ اَکبَرُ»؛ خدای تعالی بزرگتر از آن است که در بیان آید.
«أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ اِلاَّ اللَّه»؛ شهادت میدهم که جز خدای بیهمتا خدای دیگری نیست که سزاوار پرستش باشد.
«أَشهَدُ أنَّ محمّدا رسول اللّه»؛ شهادت میدهم که حضرت محمد بن عبداللّه صلیاللهعلیهوآله پیامبر و فرستاده خداست.
«أَشهَدُ أَنَّ عَلیا أَمیرالمؤمنین ولی اللّه»؛ شهادت میدهم که امیرمؤمنان؛ حضرت علی علیهالسلام ولی خدا بر همه آفریدگان است.
«حی علی الصَّلاة»؛ بشتاب به نماز.
«حی علی الفلاح»؛ بشتاب برای رستگاری.
«حی علی خیرالعمل»؛ بشتاب برای نیکوترین کار که نماز است.
«قد قامت الصَّلاة»؛ همانا نماز برپا شد.
(۲۶۹)
«لا اِلهَ الاّ اللَّه»؛ خدایی جز خدای بیهمتا نیست.
م « ۱۲۳۰ » بهتر است میان جملههای اذان و اقامه فاصله چندانی نیفتد و اگر میان عبارتهای آن به اندازهای فاصله باشد که مردم آن را پی در پی ندانند، دوباره آن را از سر بگیرد.
م « ۱۲۳۱ » گفتن اذان و اقامه به شیوهای ناخوشایند و زشت یا به صورت لهوی و ناشایست باطل و حرام است.
مواردی که اذان گفته نمیشود
م « ۱۲۳۲ » در موارد زیر اذان گفته نمیشود:
یکم ـ برای هر نمازی که همراه با نماز پیش خوانده شود و برای نماز نخست اذان گفته باشد و بین آن دو نماز چیزی فاصله نیفتد؛ خواه فاصله نینداختن بین دو نماز مستحب باشد یا نباشد.
دوم ـ برای نماز عصر روز جمعه چنانچه نماز جمعه یا ظهر خوانده شود.
سوم ـ در نماز عصر روز عرفه (نهم ذی حجّه) در عرفات هرگاه با نماز ظهر خوانده شود.
چهارم ـ در نماز عشای شب عید قربان برای کسی که در مشعر الحرام باشد و آن را با نماز مغرب بخواند.
با هم خواندن دو نماز در سه مورد اخیر مستحب است.
پنجم ـ در نماز عصر و عشای زن مستحاضه که باید این دو را بدون فاصله پس از نماز ظهر و مغرب بخواند.
ششم ـ در نماز عصر و عشای کسی که نمیتواند از بیرون آمدن ادرار و مدفوع خودداری کند.
م « ۱۲۳۳ » اگر برای نماز جماعتی اذان و اقامه گفته باشند، برای همه افراد حاضر کافی است و بقیه نباید اذان و اقامه را بگویند. بر این اساس، کسی که با آن جماعت نماز میخواند، نباید برای نماز خود اذان و اقامه بگوید؛ هرچند اذان و اقامه را نشنیده باشد یا هنگام گفتن آن در جماعت حاضر نباشد.
(۲۷۰)
م « ۱۲۳۴ » در جایی که دستهای مشغول نماز جماعت هستند یا نماز آنان تازه به پایان رسیده و هنوز صفها شکل خود را از دست نداده است، اگر بخواهد به صورت فرادا یا با جماعت دیگری ـ که در آن مکان برپا میشود ـ نماز بخواند نباید اذان و اقامه را با وجود پنج شرط بگوید. این پنج شرط عبارت است از:
یکم ـ برای آن نماز اذان و اقامه گفته باشند.
دوم ـ نماز جماعت درست برگزار شده باشد.
سوم ـ نماز وی و نماز جماعت در یک جا باشد؛ بهگونهای که او به صف نماز پیوسته باشد. بر این پایه، اگر نماز جماعت در مسجد باشد و او بخواهد بر بام مسجد اقتدا کند، مستحب است اذان و اقامه را بگوید.
چهارم ـ نماز او و نماز جماعت هر دو ادا باشد.
پنجم ـ نماز او و نماز جماعت در وقت، مشترک باشد؛ برای نمونه، هر دو، نماز ظهر یا هر دو، نماز عصر بخوانند یا نمازی که به جماعت خوانده میشود نماز ظهر باشد و او نماز عصر بخواند یا او نماز ظهر بخواند و نماز جماعت نماز عصر باشد.
م « ۱۲۳۵ »اگر در یکی از شرطهایی که در مسأله پیش گفته شد شک نماید، نباید به آن اعتنا کند.
م « ۱۲۳۶ » کسی که اذان یا اقامه دیگری را بشنود که آن را برای اعلام وقت یا برای نماز جماعت میگوید، مستحب است هر بخشی را که میشنود آهسته بازگو کند، و در اقامه از «حَی عَلَی الصَّلاةِ» تا «حی علی خیرالعمل» به جای هر بخش: «لا حول و لا قوّة الاّ باللّه العلی العظیم» بگوید.
م « ۱۲۳۷ » کسی که در نزدیکی وی اذان و اقامه گفته شده؛ برای نمونه، همسایه وی اذان و اقامه گفته یا در کنار کسی است که اذان و اقامه میگوید یا وی از کنار او بگذرد، در صورتی که میان آن اذان و اقامه و نمازی که میخواند زیاد فاصله نشده باشد، میتواند برای نماز خود اذان و اقامه نگوید؛ خواه گوینده آن زن باشد یا مرد، و خواه اذان و اقامه را با او زمزمه کرده باشد یا نه، و خواه آن اذان و اقامه را شنیده باشد یا نه؛ هرچند باید از اذان و اقامه گفتن آن شخص آگاهی داشته باشد و
(۲۷۱)
چنانچه مرد، اذان زن بیگانه را با قصد لذّت حرام بشنود، اذان از او برداشته نمیشود.
م « ۱۲۳۸ » در جماعتی که مردان و زنان شرکت دارند، باید مرد اذان و اقامه را بگوید، ولی در جماعت زنان، زن میتواند اذان و اقامه را بگوید.
ترتیب اذان و اقامه
م « ۱۲۳۹ » اقامه را باید پس از اذان، ایستاده و با طهارت گفت و اگر پیش از اذان گفته شود، کافی نیست.
م « ۱۲۴۰ »اگر واژههای اذان یا اقامه را بدون ترتیب بگوید؛ برای نمونه، «حی علی الفلاح» را پیش از «حی علی الصّلاة» بگوید، اذان و اقامه وی درست نیست و میتواند از جایی که ترتیب آن از بین رفته است، یا از ابتدا آن را بخواند؛ مگر اینکه بر اثر از بین رفتن ترتیب، پی در پی بودن جملههای اذان و اقامه مراعات نگردد که در این صورت، باید آن را از آغاز بخواند.
م « ۱۲۴۱ » باید میان اذان و اقامه فاصله نیندازد و اگر میان آنها به اندازهای فاصله افتد که اذانِ گفته شده، اذانِ این اقامه بهشمار نیاید، کافی نیست و باید دوباره آن را بگوید.
م « ۱۲۴۲ » باید میان اذان و اقامه و نماز فاصله نیفتد و اگر میان آنها و نماز بهاندازهای فاصله افتد که اذان و اقامه آن نماز شمرده نشود، بسنده نیست و باید دوباره برای آن نماز، اذان و اقامه بگوید.
م « ۱۲۴۳ » اذان و اقامه لازم است به عربی درست گفته شود؛ پس اگر به عربی نادرست بخواند، یا به جای حرفی حرف دیگری بگوید یا ـ برای نمونه ـ ترجمه آنها را به فارسی یا به زبان دیگری بیاورد، کافی نیست.
م « ۱۲۴۴ » باید اذان و اقامه پس از داخل شدن وقت نماز گفته شود و اگر به عمد یا از روی فراموشی پیش از وقت گفته شود، کافی نیست؛ مگر در صورتی که وقت در میان نماز داخل شود که حکم به درستی آن نماز میگردد.
(۲۷۲)
م « ۱۲۴۵ » اگر پیش از گفتن اقامه شک کند که اذان گفته است یا نه، اذان را بگوید، ولی اگر گفتن اقامه را آغاز کرده و شک نماید که اذان گفته است یا نه، نیازی به گفتن اذان نیست.
م « ۱۲۴۶ » اگر در میان اذان یا اقامه، پیش از آن که بخشی را بگوید شک کند که بخش پیش از آن را گفته است یا نه، باید بخشی را که در گفتن آن شک دارد بخواند، ولی اگر در میان خواندن بخشی از اذان یا اقامه شک کند که بخش پیش از آن را گفته است یا نه، نیازی به گفتن آن نیست.
پسندیدههای اذان و اقامه
م « ۱۲۴۷ » مستحب است هنگام گفتن اذان و اقامه رو به قبله بایستد و با طهارت باشد و در اذانی که برای اعلام داخل شدن وقت است، مؤذّن در جای بلندی بایستد و دستها را بر بناگوش خود بگذارد و کلمات اذان را بلند و با ترتیل ادا کند و میان جملههای آن کمی فاصله بیندازد و میان آنها سخن نگوید.
م « ۱۲۴۸ » مستحب است بدن به هنگام گفتن اقامه آرام باشد و آن را از اذان آهستهتر بگوید و میان جملههای آن کمتر از اذان فاصله بیندازد، ولی جملهها را پی در پی و متصل به هم نیاورد.
م « ۱۲۴۹ » مستحب است در غیر نماز مغرب میان اذان و اقامه دو رکعت نماز بخواند و در صورت نخواندن نافله، یک گام بردارد یا قدری بنشیند یا سجده نماید یا ذکر بگوید یا دعا بخواند یا قدری سکوت کند.
م « ۱۲۵۰ » مستحب است کسی که برای گفتن اذان تعیین میشود، عادل، وقتشناس، بینا و دارای صدای بلند و خوشی باشد و در صورتی که از بلندگو استفاده میشود، مانعی ندارد که گوینده اذان در جای پایین قرار گیرد.
م « ۱۲۵۱ » اگر مؤذّن در برابر گفتن اذان مزد بگیرد، اشکال ندارد و هزینه زندگی و مزد او را میتوان از بیتالمال یا مال وقفی که از درآمد آن برای مؤذّن سهمی در نظر گرفته شده است تأمین نمود.
(۲۷۳)
م « ۱۲۵۲ » شنیدن اذان از رادیو، ضبط و مانند آن برای نماز کافی نیست، بلکه مستحب است نمازگزاران خود اذان بگویند.
م « ۱۲۵۳ » اذانی که به قصد نماز گفته میشود غیر از اذانی است که برای اعلام دخول وقت است.
م « ۱۲۵۴ » اگر کسی اذان و اقامه را با قصد نماز فرادا بگوید و سپس گروهی از او خواهش نمایند که امام جماعت آنان شود یا بخواهد نماز خود را به عنوان مأموم به جماعت بخواند، اذان وی برای آن گروه کافی نیست و بهتر است دوباره گفته شود.
(۲۷۴)
(۲۷۵)
واجبات نماز
م « ۱۲۵۵ » واجبات نماز یازده چیز است: نیت، قیام (ایستادن و آماده شدن برای ورود در نماز)، تکبیرة الاحرام (گفتن الله اکبر در آغاز نماز)، رکوع، سجود، قرائت، ذکر رکوع و سجود، تشهد، سلام، ترتیب و موالات (پی در پی بودن اجزای نماز).
م « ۱۲۵۶ » بعضی از واجبات نماز رکن است و اگر کم یا زیاد شود؛ خواه به عمد باشد یا به اشتباه، نماز باطل میشود و برخی دیگر رکن نیست و تنها اگر به عمد کم یا زیاد شود، نماز باطل میشود، ولی در صورتی که به اشتباه کم یا زیاد گردد، باطل نمیشود.
م « ۱۲۵۷ » رکنهای نماز عبارت است از: تکبیرةالاحرام، قیام و ایستاده بودن در هنگام گفتن تکبیرة الاحرام و قیام و ایستاده بودن پیوسته به رکوع؛ رکوع، و دو سجده از هر رکعت.
۱ ـ نیت
م « ۱۲۵۸ » باید نماز را با نیت قرب الهی و نزدیک شدن به پروردگار و انجام فرمان حق تعالی و با خضوع و کرنش در پیشگاه خداوند بجا آورد و نیاز نیست نیت را به زبان بگوید یا از قلب خود بگذراند و همین که انگیزه وی نماز خواندن برای خدا باشد، در تحقّق نیت کافی است؛ بهگونهای که اگر از او پرسیده شود چه کاری انجام
(۲۷۶)
میدهد، پاسخ دهد برای خدا نماز میگزارد، ولی بهتر است نیت نماز را با توجه کامل و حضور تمام انجام دهد.
م « ۱۲۵۹ » اگر نیت کند که نماز چهار رکعتی میخواند ولی معین نکند که نماز ظهر است یا عصر؛ هرچند به صورت مبهم و مجمل، و حتی تصمیم معین نکردن هیچ یک از این دو را نداشته باشد، نماز او باطل است و نیز کسی که برای نمونه، قضای نماز ظهر بر او واجب است و در هنگام نماز ظهر بخواهد آن را بخواند، باید در نیت معین کند نمازی که قضای آن بر وی واجب شده است را بجا میآورد.
م « ۱۲۶۰ » از آغاز تا پایان نماز باید بر نیت خود باقی باشد؛ پس در حال نماز، چنانچه بهگونهای غافل شود که اگر از او بپرسند چه میکند، نتواند پاسخ دهد، نماز وی باطل است.
م « ۱۲۶۱ » اگر برای نمونه میخواهد نماز ظهر را بخواند و به آن توجه دارد، ولی هنگام پرداختن به نماز بهجای لفظ ظهر به اشتباه، لفظ عصر را بر زبان آورد یا در دل خود عصر را به خاطر آورد، ولی انگیزه او از آن کار نماز ظهر باشد، نماز او درست است.
م « ۱۲۶۲ » در میان نماز، برگرداندن نیت از نافله به فریضه و نیز عکس آن بدون مواردی که در شرع آمده است، روا نیست.
م « ۱۲۶۳ » تنها برای خشوع در پیشگاه خداوند و انجام فرمان الهی باید نماز خواند؛ پس اگر ریا کند و برای نشان دادن عبادت خود به مردم یا هم برای خدا و هم مردم نماز بخواند، افزون بر آنکه نماز وی باطل است، به گناه کبیره دچار شده است.
م « ۱۲۶۴ » اگر حتی تنها بخشی از نماز را برای غیر خدا بخواند، نماز باطل است؛ خواه بخش ریایی آن واجب باشد؛ مانند: حمد و سوره و خواه مستحب؛ مانند: قنوت؛ و خواه از کارهای نماز باشد یا مانند دعا و ذکر باشد؛ مگر این که از چیزهایی باشد که هرچند شرط درست بودن نماز است ولی نیاز به قصد قربت در انجام آن
(۲۷۷)
نمیباشد؛ مانند: پوشیدن شرمگاه.
م « ۱۲۶۵ » هر گاه اصل نماز را برای خدا بجا آورد ولی در انجام آن در مسجد یا در آغاز وقت یا با جماعت قصد ریا نماید، نماز وی باطل است، ولی اگر برای ریا نباشد، بلکه نماز خواندن در آغاز وقت یا در مسجد برای او آسانتر است یا برای چیز مباحی؛ مانند: خنک بودن جا یا نخواندن حمد و سوره در جماعت نماز بگزارد، اشکال ندارد.
م « ۱۲۶۶ » اگر نماز را برای خدا بجا آورد ولی بخشی را برای رساندن مطلبی به دیگری با صدای بلند بخواند، صحیح است.
۲ ـ تکبیرة الاحرام
م « ۱۲۶۷ » گفتن «الله اکبر» در آغاز هر نماز، واجب و رکن است و نگفتن آن؛ خواه از روی عمد باشد یا سهو، نماز را باطل میکند.
م « ۱۲۶۸ » نمازگزار نباید تکبیرة الاحرام نماز را با چیزی که پیش از آن میخواند؛ برای نمونه، با اقامه یا دعایی که پیش از تکبیر میخواند، پیوسته بیاورد.
م « ۱۲۶۹ » اگر بخواهد «الله اکبر» را به چیزی که پس از آن میخواند؛ برای نمونه، با بسماللّه الرّحمن الرّحیم پیوسته بیاورد؛ بهتر است به «راء» اکبر ضمه بدهد.
م « ۱۲۷۰ » هنگام گفتن تکبیرة الاحرام باید بدن آرام باشد و اگر برای نمونه، در هنگامی که قدم بر میدارد «اللّه اکبر» بگوید، نماز باطل است و اگر به عمد یا سهو، در هنگامی که بدن او حرکت غیرعادی دارد تکبیرةالاحرام بگوید، باید نماز را از سر بگیرد.
م « ۱۲۷۱ » باید تکبیر، حمد، سوره، ذکر و دعا را بهگونهای بخواند که دستکم خود، آن را بشنود و اگر به خاطر سنگینی یا کری گوش یا سر و صدای فراوان آن را نشنود، اشکال ندارد.
م « ۱۲۷۲ » کسی که لال است یا زبان او عارضهای دارد که نمیتواند «اللّه اکبر» را
(۲۷۸)
درست بگوید، لازم است بهگونهای که میتواند آن را بگوید و اگر نمیتواند چیزی بگوید، برای گفتن تکبیر با انگشت اشاره کند و اگر میتواند، زبان خود را هم تکان دهد و اگر نمیتواند زبان خود را تکان دهد، تکبیر را از قلب خود بگذراند و اینگونه اشخاص باید با زبان اشاره ـ که در بین آنان رایج است ـ نماز خود را انجام دهند.
پسندیدههای تکبیرة الاحرام
م « ۱۲۷۳ » پیش از تکبیرة الاحرام شایسته است شش تکبیر به صورت سه به سه گفته شود و سپس تکبیر هفتم که تکبیرةالاحرام است در پایان خوانده شود.
م « ۱۲۷۴ » مستحب است این دعا پیش از تکبیرة الاحرام خوانده شود:
«یا محسنُ قد أَتاک المُسیء وقد أَمَرْتَ الُمحسِنَ أَن یتَجاوَزَ عَنِ المُسیء، أَنتَ المحسنُ وأنا المُسیء، بحقِّ محمّدٍ وآلِ محمّدٍ، صَلِّ علی محمّد وآلِ محمّدٍ، وتَجاوَزْ عَنْ قبیحِ ما تَعلمُ مِنّی»؛
ای نیکو سیرت، که به بندگان نیکویی میکنی، بنده گنهکار تو به تو رو آورده است و تو فرمان دادهای که نیکوکار، گنهکار را ببخشاید؛ تو نیکوکار و من گنهکارم؛ به سزاواری محمّد و آل محمد صلیاللهعلیهوآله درود و رحمت خود را بر محمد و آل محمد صلیاللهعلیهوآله نثار فرما و از بدیهایی که از من میدانی درگذر.
م « ۱۲۷۵ » مستحب است نمازگزار هنگام گفتن تکبیر نخست و تکبیرهای میان نماز، دستها را تا برابر گوش بالا ببرد و تکبیر را بلند بگوید، و امام در نماز جماعت، تکبیر را بلند و مأموم آن را آهسته بگوید.
م « ۱۲۷۶ » هرگاه شک کند که تکبیرة الاحرام را گفته است یا نه، اگر چیزی از قرائت را خوانده، به شک خود اعتنا نکند و اگر چیزی نخوانده است، باید تکبیر را بگوید.
م « ۱۲۷۷ » اگر پس از گفتن تکبیرة الاحرام شک کند که آن را درست گفته است یا نه، باید به شک خود اعتنا نکند؛ خواه چیزی از نماز را آورده باشد یا نه.
(۲۷۹)
۳ ـ قیام (ایستادن)
م « ۱۲۷۸ » ایستادن هنگام تکبیرة الاحرام، واجب و رکن است و نیز ایستادن پیش از رکوع ـ که به آن قیام متصل به رکوع میگویند ـ نیز رکن است.
م « ۱۲۷۹ » نمازگزار پیش از گفتن تکبیرة الاحرام و پس از آن باید توجّه داشته باشد که در هنگام ایستاده بودن تکبیر بگوید.
م « ۱۲۸۰ » ایستاده بودن در هنگام خواندن حمد و سوره و پس از رکوع واجب است ولی رکن نیست و اگر این دو از روی فراموشی مراعات نگردد، نماز وی درست است.
م « ۱۲۸۱ » اگر رکوع را فراموش کند و پس از حمد و سوره بنشیند و یادش بیاید که رکوع نکرده است، باید بایستد و به رکوع رود و اگر بدون این که بایستد با حالت خمیده به رکوع رود، کافی نیست، بلکه باید بایستد و دوباره رکوع کند و اگر این کار را انجام ندهد، نماز باطل است؛ زیرا قیام متصل به رکوع را نیاورده است.
م « ۱۲۸۲ » هنگامی که برای گفتن تکبیرة الاحرام یا قرائت ایستاده است، نباید بدن را به عمد حرکت دهد و بهسویی خم شود یا به جایی تکیه دهد، ولی اگر از روی ناچاری باشد یا پاها را در هنگام خم شدن برای رکوع تکان دهد، اشکال ندارد.
م « ۱۲۸۳ » هرگاه در هنگام ایستادن برای حمد و سوره، بدن و پاها را از روی فراموشی حرکت دهد یا بهسویی خم شود یا به جایی تکیه دهد، اشکال ندارد و نماز باطل نمیشود، ولی در قیام تکبیرة الاحرام و قیام متصل به رکوع اگر کارهای یاد شده را از روی فراموشی انجام دهد، باید نماز را دوباره بخواند.
م « ۱۲۸۴ » اگر در هنگام قیام، روی یک پا بایستد، نماز اشکال دارد، ولی لازم نیست سنگینی بدن را به صورت یکسان بر روی هر دو پا قرار دهد.
م « ۱۲۸۵ » کسی که میتواند درست بایستد باید بین پاها را بیش از اندازه فاصله
(۲۸۰)
ندهد؛ بهگونهای که به او «ایستاده» بگویند و اگر بهگونهای باشد که دیگر به او «ایستاده» نگویند، نماز باطل است؛ مگر اینکه ناچار باشد.
م « ۱۲۸۶ » هنگامی که در نماز میخواهد به سببی کمی جلو یا عقب رود یا کمی بدن را به سوی راست یا چپ حرکت دهد، باید چیزی از ذکرهای واجب را نگوید، مگر: «بِحَولِ اللَّهِ وَقُوَّتِهِ أَقومُ وَأَقْعُد» را که باید در هنگام برخاستن بگوید، و در هنگام گفتن ذکرهای واجب و مستحب باید بدن آرام باشد.
م « ۱۲۸۷ » اگر از روی آگاهی و عمد، ذکری مستحب بهجز: «بِحَولِ اللّهِ وقُوَّتِهِ أَقُومُ واَقْعُدُ» را در هنگام حرکت کردن بدن بگوید؛ برای نمونه، در هنگام رفتن به رکوع یا سجده، تکبیر بگوید، نماز درست نیست؛ مگر آن که آن را تنها به قصد ذکر بگوید و نه به قصد تکبیر ویژهای که پیش از رکوع یا سجده یا در هنگام ایستادن گفته میشود؛ زیرا یاد نمودن خداوند در هر جای نماز مستحب است.
م « ۱۲۸۸ » تکان دادن دست و انگشتان در هنگام خواندن حمد، سوره، تسبیحات اربعه و دیگر حالات و اذکار اشکال ندارد؛ هرچند شایسته است ترک شود.
م « ۱۲۸۹ » اگر هنگام خواندن حمد، سوره یا تسبیحات اربعه، بیاختیار بهاندازهای حرکت کند که از آرام بودن خارج شود یا برای نمونه، در میان جمعیت باشد و کسی به وی برخورد نماید و وی حرکت کند، اشکال ندارد، ولی باید پس از آرام گرفتن بدن، آنچه را در حال حرکت خوانده است دوباره بخواند.
ایستادن بیمار یا ناتوان
م « ۱۲۹۰ » اگر در بین نماز نتواند به هیچ وجه آن را به صورت ایستاده ادامه دهد، لازم است بهگونهای که میتواند بنشیند؛ مگر اینکه بداند پس از مدتی و پیش از گذشتن وقت، توانایی مییابد که نماز را به صورت ایستاده بخواند که در این صورت باید نماز را رها کند و آن را در وقت توانایی خود بخواند و اگر از هرگونه نشستن ناتوان باشد، باید بخوابد، ولی تا بدن وی آرام نگرفته است، نباید چیزی از آن را
(۲۸۱)
بخواند؛ مگر اینکه تنها با قصد قربت باشد؛ نه با قصد ذکری که در نماز آمده است.
م « ۱۲۹۱ » اگر میتواند بهگونهای در حالت ایستاده نماز بگزارد، نباید بنشیند؛ برای نمونه، کسی که بدن وی در هنگام ایستادن تکان میخورد یا ناچار است به چیزی تکیه دهد یا بدن را اندکی مایل نماید یا خم شود یا بین پاهای خود را بیش از صورت عادی آن فاصله بگذارد، باید بهگونهای که میتواند، ایستاده نماز بخواند، ولی اگر به هیچ شکلی حتی به صورت خمیده نتواند بایستد، باید راست بنشیند و نشسته نماز بخواند و به هر حال، لازم است به یکی از شیوههای گوناگون نشستن یا خوابیدن ـ که با حالت مزاجی وی سازگار است و میتواند در آن شیوه، رعایت احتیاط را نماید و مشکل و زحمتی برای وی ندارد ـ نماز بگزارد.
م « ۱۲۹۲ » اگر میتواند بهگونهای بنشیند، نباید نماز را به صورت خوابیده بگزارد؛ هرچند به چیزی تکیه کند و اگر نمیتواند راست بنشیند، باید هرگونه میتواند، بنشیند و اگر به هیچ رو نمیتواند بنشیند؛ بهگونهای بخوابد که رو به قبله و به پهلوی راست باشد و اگر نمیتواند، به پهلوی چپ بخوابد و چنانچه باز هم نمیتواند، به پشت بخوابد؛ بهگونهای که کف پاهای او رو به قبله باشد و اگر آن را هم نمیتواند انجام دهد، به هر شیوهای که برای وی ممکن است نماز بخواند، ولی تا میتواند باید به نماز کسی که به صورت عادی و به شکل ایستاده نماز میخواند نزدیکتر باشد و در غیر اینصورت، باید به نماز کسی که در حالت دیگری نماز میخواند، با رعایت مراتبی که گفته شد، نزدیکتر باشد.
م « ۱۲۹۳ » اگر تنها بخشی از نماز را میتواند ایستاده بخواند، واجب است همان بخش را بایستد؛ برای نمونه، اگر پس از خواندن حمد و سوره بتواند قدری بایستد و رکوع را ایستاده بجا آورد، باید بایستد و به رکوع رود.
م « ۱۲۹۴ » هرگاه بر اثر ناتوانی، بیماری یا مشکل دیگری، نماز را به صورت خوابیده میخواند و در میان نماز میتواند بنشیند، باید بخشی را که میتواند،
(۲۸۲)
نشسته بخواند و نیز اگر میتواند بایستد، بخشی را که میتواند، ایستاده بخواند، ولی تا بدن وی آرام نگرفته است، چیزی از ذکرها را نخواند؛ مگر اینکه در خواندن آن، تنها قصد ذکر غیر ویژه نماز را نموده باشد.
م « ۱۲۹۵ » هرگاه توانایی ایستادن دارد، ولی میداند یا احتمال میدهد که برای او زیان دارد یا بیماری وی طولانی میشود یا برای نمونه، زخم و شکستگی استخوان او دیرتر بهبود مییابد، باید نشسته نماز بخواند و اگر این حالت هم برای وی زیانبخش است، به صورت خوابیده نماز بخواند.
م « ۱۲۹۶ » اگر احتمال دهد که میتواند تا آخر وقت به صورت ایستاده نماز بخواند، میتواند در آغاز وقت، نماز بگزارد؛ هرچند بهتر است نماز را به تأخیر اندازد؛ پس اگر تا آخر وقت نتوانست بایستد، برابر وظیفه خود، نماز را بجا میآورد و در صورتی که در آغاز وقت، نماز را به حالت نشسته بخواند و در آخر وقت، توان ایستادن را بیابد، باید نماز را دوباره بجا آورد.
م « ۱۲۹۷ » اگر مأیوس باشد که بتواند نماز را به حالت ایستاده بخواند و آن را در آغاز وقت بهصورت نشسته بجا آورد و سپس توان ایستادن بیابد، لازم نیست نماز را اعاده نماید.
م « ۱۲۹۸ » مستحب است در هنگام ایستادن، بدن را راست نگه دارد، شانهها را پایین بیندازد، دستها را کنار رانها رها کند، انگشتها را به هم بچسباند، جای سجده را نگاه کند، سنگینی بدن را بهصورت یکسان بر روی هر دو پا بیندازد، همراه با فروتنی و خشوع باشد، پاها را پس و پیش نگذارد، مرد پاها را از سه انگشت باز تا یک وجب فاصله دهد و زن پاها را به هم بچسباند.
۴ ـ قرائت
م « ۱۲۹۹ » در رکعت نخست و دوم نمازهای واجب شبانه روز باید پس از تکبیرةالاحرام، سوره حمد و سپس یک سوره تمام بخواند و چنانچه سوره
(۲۸۳)
«ضحی» را میخواند، لازم است سوره «الم نشرح» را هم بهدنبال آن بیاورد و اگر سوره «فیل» را میخواند، باید سوره «قریش» را هم در پی آن بگوید.
م « ۱۳۰۰ » اگر وقت نماز تنگ است یا ناچار باشد، میتواند سوره را نخواند؛ برای نمونه، چنانچه از آن ترس داشته باشد که با خواندن سوره، دزد، درنده یا چیز دیگری به او صدمه زند و یا کار ضروری دیگری داشته باشد و در صورت تنگی وقت و نیز در بعضی از مواردی که میترسد، نباید سوره را بخواند.
م « ۱۳۰۱ » لازم است سوره حمد را پیش از سوره بخواند و اگر به عمد آن را به تأخیر اندازد، نماز باطل است؛ هرچند سوره را دوباره پس از حمد بخواند.
فراموش کردن قرائت
م « ۱۳۰۲ » اگر به اشتباه یا در اثر فراموشی، سوره حمد را پس از سوره بخواند و پیش از رکوع به یاد آورد، باید به آن بازگشت نماید و ابتدا حمد و سپس سوره را بخواند و چنانچه آن را پس از رسیدن به حد رکوع به یاد آورد، نماز وی درست است.
م « ۱۳۰۳ » اگر یکی از حمد و سوره یا هر دو را فراموش کند و آن را پس از رسیدن به رکوع بفهمد، نماز وی درست است.
م « ۱۳۰۴ » اگر پیش از آن که برای رکوع خم شود، بداند که حمد و سوره را نخوانده است، باید آن را بجا آورد و در صورتی که بداند تنها سوره را نخوانده است، باید تنها سوره را بخواند، ولی اگر بیابد که تنها حمد را نخوانده، باید نخست حمد و پس از آن دوباره سوره را بخواند و نیز چنانچه خم شود و پیش از آن که به رکوع برسد آگاه شود که حمد و سوره یا تنها یکی از این دو را نخوانده است، باید بایستد و برابر همین حکم رفتار نماید.
م « ۱۳۰۵ » اگر در نماز به صورت عمدی یکی از چهار سورهای را بخواند که آیه سجده دارد، نماز باطل است، ولی خواندن آن در نماز مستحبی جایز است و واجب است که پس از خواندن آیه سجده، به سجده رود و چنانچه سجده را بجا
(۲۸۴)
نیاورد، میتواند نماز را ادامه دهد؛ هرچند در ترک نمودن سجده، گناه کرده است.
م « ۱۳۰۶ » اگر به اشتباه، سورهای بخواند که دارای سجده واجب است و پیش از رسیدن به آیه سجده به آن توجه نماید، باید آن را رها کند و سوره دیگری بخواند و چنانچه پس از خواندن آیه سجده، آن را بفهمد، باید به جای سجده واجب، اشاره نماید و سوره را به پایان ببرد و سپس سوره دیگری بخواند و به رکوع رود و نماز را به پایان رساند.
م « ۱۳۰۷ » اگر در نماز به آیه سجده گوش فرا دهد یا آن را بشنود، باید به اشاره سجده کند، و نیز اگر امام جماعت آن را بخواند، امام و نیز مأموم؛ هرچند آیه سجده را نشنیده باشند، سجده را به صورت اشاره انجام دهند و نماز را تمام نمایند.
سوره نمازهای مستحبی
م « ۱۳۰۸ » خواندن سوره در نماز مستحبی لازم نیست؛ هرچند آن نماز به واسطه نذر و مانند آن واجب شده باشد، ولی در بعضی از نمازهای مستحبی؛ مانند: نماز وحشت که سوره ویژهای دارد، اگر بخواهد برابر حکم آن نماز رفتار نماید، باید همان سوره را بخواند.
م « ۱۳۰۹ » در نماز جمعه و ظهر روز جمعه مستحب است در رکعت نخست پس از «حمد»، سوره «جمعه»، و در رکعت دوم پس از «حمد»، سوره «منافقون» خوانده شود و بدون عذر، آن را ترک نکند و اگر یکی از این دو سوره را بخواند، نمیتواند آن را رها کند و سوره دیگری را بهجای آن بخواند.
بازگشت از سورهای به سوره دیگر
م « ۱۳۱۰ » بازگشت نمودن از سوره «قل هو الله احد» یا سوره «قل یا ایها الکافرون» به سورهای دیگر در هیچ نمازی جایز نیست؛ مگر در نماز جمعه که اگر از روی فراموشی به جای سوره جمعه و منافقون یکی از این دو سوره را بخواند، میتواند پیش از آن که به نیمه آن برسد، آن را رها کند و سوره جمعه و منافقون را بخواند.
م « ۱۳۱۱ » اگر سوره «قل هو الله احد» یا «قل یا ایها الکافرون» را در نماز جمعه
(۲۸۵)
یا ظهر روز جمعه به صورت عمدی بخواند؛ هرچند از نیمه آن نیز نگذشته باشد، نمیتواند آن را رها کند و سوره «جمعه» و «منافقون» را بخواند.
م « ۱۳۱۲ » اگر در نماز، سوره دیگری غیر از سوره «قل هو الله احد» و «قل یا ایها الکافرون» را بخواند تا به نیمه آن نرسیده است، میتواند آن را رها کند و سوره دیگری بخواند، ولی پس از رسیدن به نیمه آن، رها نمودن آن و بازگشت کردن به سوره دیگری جایز نیست.
م « ۱۳۱۳ » هرگاه بخشی از سوره را فراموش کند یا به جهتی؛ مانند: تنگی وقت، نتواند آن را بهگونهای به پایان برساند، میتواند آن سوره را رها کند و سوره دیگری بخواند؛ هرچند از نیمه آن نیز گذشته باشد و شایسته است که به سوره «قل هو الله احد» یا «قل یا ایها الکافرون» بازگشت نماید و در نماز ظهر جمعه، اگر مانعی نباشد، به سوره جمعه و منافقون باز گردد.
بلند و آهسته خواندن نماز
م « ۱۳۱۴ » بر مرد واجب است حمد و سوره نماز صبح، مغرب و عشا را بلند بخواند و بر مرد و زن واجب است حمد و سوره نماز ظهر و عصر را آهسته بخوانند؛ مگر در نماز ظهر جمعه که مستحب است مرد دو رکعت نخست آن را بلند بخواند و بلند خواندن آن برای زن نیز رواست.
م « ۱۳۱۵ » مرد باید در نماز صبح، مغرب و عشا، همه واژههای حمد و سوره؛ حتی حرف آخر آن را بلند بخواند و نیز در نمازهایی که باید آن را آهسته بخواند، حتی یک واژه آن را نیز بلند نخواند.
م « ۱۳۱۶ » زن میتواند حمد و سوره نماز صبح، مغرب و عشا را آهسته یا بلند بخواند؛ هرچند نامحرم صدای وی را بشنود و اگر آن را به عمد بلند بخواند، باطل نیست.
م « ۱۳۱۷ » هرگاه در هنگام خواندن حمد و سوره بیابد که بخشی از آن را به خلاف حکم گفته شده به صورت سهوی، بلند یا آهسته خوانده است، لازم نیست بازگردد و آنچه را خوانده است دوباره بخواند.
(۲۸۶)
م « ۱۳۱۸ » اگر در موردی که باید نماز را بلند بخواند به صورت عمدی آن را آهسته بخواند یا در جایی که باید آهسته بخواند، به عمد آن را بلند بخواند، باطل است، ولی چنانچه آن را به سبب فراموشی یا ندانستن مسأله انجام دهد، درست است؛ اما اگر در یادگرفتن مسأله کوتاهی کرده باشد، نماز وی درست است، ولی به سبب کوتاهی در فرا گرفتن آن، گناه کرده است.
م « ۱۳۱۹ » اگر در خواندن حمد، سوره و ذکرهای نماز، صدای خود را به اندازهای بلند نماید که به آن «فریاد» گفته شود، نماز باطل است.
درست خواندن واژهها و حرکات آن
م « ۱۳۲۰ » لازم است نماز را فرا گیرد تا آن را به صورت اشتباه نخواند و کسی که به هیچرو نمیتواند صورت درستِ آن را یاد بگیرد، باید به هرگونهای که میتواند آن را بخواند و اگر برای وی مشکل نباشد، نماز خود را به جماعت بجا آورد.
م « ۱۳۲۱ » کسی که حمد، سوره و چیزهای دیگر نماز را به نیکی نمیداند و نمیتواند آن را با جماعت بخواند، اگر میتواند باید آن را یاد بگیرد و چنانچه نمیتواند، باید نماز را بهگونهای که میتواند، بخواند و نماز وی به همانگونه درست است.
م « ۱۳۲۲ » برای یاد دادن واجبات و مستحبات نماز میتوان مزد گرفت.
م « ۱۳۲۳ » اگر یکی از واژههای حمد یا سوره یا ذکرهای دیگر نماز را نداند، یا در درستی آن شک داشته باشد، یا به جای یک حرف، حرف دیگری بگوید؛ برای نمونه، بهجای «ض»، «ظ» یا «ز» بگوید؛ بهگونهای که آن واژه با هیچ یک از قرائتهای هفتگانه سازگار نباشد و از نظر زبان عربی اشتباه باشد، یا جایی که باید بدون اعراب و حرکت خوانده شود، اعراب یا حرکتی بدهد، یا تشدید را نگوید؛ در همه این موارد در صورتی که معنای درست آن تغییر یابد، نماز باطل است و در غیر این صورت، اگر معنای درست آن را تغییر ندهد، یا معنای درست آن را قصد نماید، اشکال ندارد.
(۲۸۷)
م « ۱۳۲۴ » اگر باور داشته باشد که معنا یا گفتن واژهای را نیک میداند و در نماز آن را به همان شیوه بخواند و بعد بفهمد که اشتباه بوده است، در صورتی که اشتباه وی تغییردهنده معناست یا معنای درست آن را قصد نکرده باشد، باید نماز را دوباره بخواند و چنانچه وقت گذشته باشد، آن را قضا نماید، ولی در غیر از دو صورت گفته شده، همه نمازهایی را که اشتباه خوانده است، اشکال ندارد.
م « ۱۳۲۵ » اگر حرکت یا تلفظ واژهای را نداند؛ برای نمونه، نداند واژهای با «س» است یا با «ص»، باید آن را فرا گیرد، ولی چنانچه بر واژهای که وقف کردن آخر آن جایز است، همیشه وقف مینماید، یاد گرفتن اعراب آن لازم نیست و واژهای که میشود بهگونههای متفاوت خوانده شود و به واسطه اشتباه خواندن، قرائت یا ذکر نماز شمرده نشود یا معنای درست آن قصد نگردد یا گفتن وی تغییردهنده معنا باشد، نماز وی باطل است، ولی اگر همه گونههای آن درست باشد؛ مانند: «اهدنا الصراط المستقیم» که میتوان آن را هم با «سین» خواند و هم با «صاد»، لازم نیست به قرائتهای متفاوت خوانده شود.
م « ۱۳۲۶ » مَدّی که در یک واژه وجود دارد، بهتر است رعایت شود و اگر در واژهای یکی از حروف مدی با سبب مد آید، بهتر است آن حرف به صورت کشیده آورده شود؛ برای نمونه، اگر کلمهای دارای «واو» و حرف پیش از آن ضمّه و حرف پس از آن، همزه داشته باشد؛ مانند: «سُوء»، خوب است آن را مدّ بدهد و همچنین اگر در واژهای «الف» باشد و حرف پیش از الف، فتحه و حرف پس از آن، همزه داشته باشد؛ مانند: «جاء» بهتر است الف آن کشیده شود و نیز اگر در واژهای «یا» باشد و حرف پیش از «یا»، کسره و حرف پس از آن، همزه داشته باشد؛ مانند: «جیء» بهتر است «یا» را با مدّ بخواند و اگر پس از «واو»، «الف» و «یا» به جای همزه، حرفی باشد که ساکن است و فتحه و کسره و ضمه ندارد، بهتر است هر سه حرف را با مدّ بخواند، ولی در همه موارد این مسأله، درستی قرائت به مدّ بستگی ندارد و در صورتی که برابر حکم گفته شده رفتار نکند، نماز درست است؛ حتی اگر گفتن مد
(۲۸۸)
در مانند: «ولا الضّالّین» را ترک کند ـ که رعایت تشدید و الف، بستگی به اندازه مدّ دارد و خوب است الف را به اندازه مدّ بدهد و اشکال ندارد.
م « ۱۳۲۷ » لازم نیست آنچه که در علم تجوید برای نیکو خواندن قرآن کریم آمده است رعایت شود، بلکه باید بهگونهای بخواند که به عربی باشد و معنا را تغییر ندهد و نباید رعایت احکام تجوید سبب گرفتاری به وسواس و بازی با الفاظ شود.
م « ۱۳۲۸ » مستحب است در نماز، وقفِ به حرکت، و وصلِ به سکون ننماید؛ هرچند رعایت نکردن آن برای نماز اشکال ندارد.
وقف به حرکت آن است که اعراب آخر واژهای را بگوید و میان آن واژه و واژه پس از آن فاصله دهد؛ برای نمونه، بگوید: «الرحمن الرّحیمِ» و میم «الرحیم» را کسره بدهد یا این که بگوید: «الله اکبرُ» و پایان آن را ضمّه دهد و مدتی سکوت کند و بعد «بسم الله» را آغاز نماید.
وصل به سکون آن است که اعراب واژهای را نگوید و آن واژه را به واژه بعد بچسباند، مانند آن که بگوید: «الرحمن الرحیم» و اعراب میم در «الرحیم» را نیاورد و بیدرنگ «مالک یوم الدین» را بگوید.
م « ۱۳۲۹ » پسندیده است ادغام رعایت شود و هرگاه تنوین یا نون ساکن به واژهای برسد که با یکی از حروف «یرملون» (ی، ر، م، ل، و، ن) آغاز میشود، نون ساکن آن به حرف پس از آن تبدیل شود و با تشدید خوانده شود.
تسبیحات چهارگانه
م « ۱۳۳۰ » در رکعت سوم و چهارم نماز باید یک حمد یا یکبار تسبیح چهارگانه: «سبحان الله و الحمدُ للّه و لا اله الا اللّه و اللّه اکبر» را گفت و میتوان در یک رکعت، حمد و در رکعت دیگر، تسبیحات را گفت و نیز میتوان در یک رکعت، سهبار و در رکعت دیگر یک بار تسبیحات را آورد. البته، در صورت سه مرتبه گفتن، باید یک مرتبه آن به نیت وجوب و دو مرتبه دیگر به نیت استحباب آورده شود و دو
(۲۸۹)
مرتبه آوردن آن به نیت تسبیحات اربعه جایز نیست و اگر تسبیحات را در هر دو رکعت بخواند، پسندیدهتر است.
م « ۱۳۳۱ » در تنگی وقت باید تسبیحات را یک بار بگوید و اگر برای گفتن آن به اندازه یک بار هم وقت ندارد یا نمیتواند یا ترس و خطری برای وی هست، گفتن یک بار «سبحاناللّه» کافی است.
م « ۱۳۳۲ » بر مرد و زن واجب است که در رکعت سوم و چهارم نماز، تسبیحات یا حمد را آهسته بخوانند.
م « ۱۳۳۳ » اگر بخواهد در رکعت سوم و چهارم حمد بخواند، باید آیه «بسم الله» آن را نیز آهسته بگوید؛ بهویژه برای مأموم و نیز کسی که نماز خود را به صورت فرادا میخواند.
م « ۱۳۳۴ » کسی که نمیتواند تسبیحات را درست بخواند یا آن را یاد بگیرد، باید در رکعت سوم و چهارم حمد بخواند.
م « ۱۳۳۵ » اگر در دو رکعت نخست نماز، به گمان این که دو رکعت آخر نماز را میگزارد تسبیحات بگوید و پیش از رکوع متوجه شود، باید حمد و سوره را بخواند و اگر در رکوع یا پس از آن بفهمد، نماز درست است و آوردن سجده سهو در پایان نماز لازم نیست.
م « ۱۳۳۶ » اگر در دو رکعت پایانی نماز به این گمان که در دو رکعت نخست است حمد بخواند یا در دو رکعت نخست نماز با این گمان که در دو رکعت پایانی آن است حمد بخواند؛ خواه پیش از رکوع آن را بداند یا پس از آن، نماز باطل است.
م « ۱۳۳۷ » اگر در رکعت سوم یا چهارم نماز، قصد خواندن حمد داشته باشد و تسبیحات بر زبان وی جاری گردد یا بخواهد تسبیحات را بخواند ولی بدون هیچ قصدی حمد را بخواند، باید آن را رها کند و دوباره حمد یا تسبیحات بخواند، ولی چنانچه بدون نوعی از قصد نباشد، مانند آنکه عادت وی خواندن چیزی است که به زبان وی میآید، میتواند همان را به پایان برساند و نماز درست است.
(۲۹۰)
م « ۱۳۳۸ » کسی که عادت دارد در رکعت سوم و چهارم تسبیحات بخواند، اگر از عادت خود غفلت نماید و حمد را با قصد انجام وظیفه بخواند، لازم نیست دوباره حمد یا تسبیحات را بخواند، ولی اگر حمد بدون قصد بر زبان وی آید، باید آن را رها کند و دوباره حمد یا تسبیحات را با قصد بخواند.
م « ۱۳۳۹ » مستحب است در رکعت سوم و چهارم، پس از تسبیحات، استغفار کند، مانند آنکه بگوید: «أستغفر اللّه ربّی وأتُوبُ الیه» یا بگوید: «اللهمَّ اغفر لی».
م « ۱۳۴۰ » اگر نمازگزار پیش از خم شدن برای رکوع شک کند که حمد یا تسبیحات را خوانده است یا نه، باید حمد یا تسبیحات را بخواند؛ هرچند در حال گفتن استغفار یا فارغ از آن باشد.
م « ۱۳۴۱ » اگر در رکوع رکعت سوم یا چهارم یا در حال رفتن به رکوع شک کند که حمد یا تسبیحات را خوانده است یا نه، باید به شک خود اعتنا نکند.
م « ۱۳۴۲ » هرگاه شک نماید آیه یا ذکری از نماز را درست گفته است یا نه، اگر به چیزی که پس از آن است وارد نشده باشد، باید آن آیه یا واژه را به شیوه صحیح بخواند و چنانچه به چیزی که پس از آن است وارد شده باشد و آن چیز رکن باشد؛ مانند آن که در رکوع یا پس از آن شک کند که فلان واژه حمد یا سوره را درست گفته است یا نه، باید به شک خود اعتنا نکند و در صورتی که آن چیز رکن نباشد؛ مانند آنکه هنگام خواندن سوره شک کند که حمد را درست خوانده است یا نه، یا هنگام خواندن «اهدنا الصراط المستقیم» شک کند که «ایاک نعبد وایاک نستعین» را درست آورده است یا نه، لازم نیست بخش خوانده شده را تکرار نماید.
م « ۱۳۴۳ » مستحب است مرد در رکعت نخست پیش از خواندن حمد به صورت آهسته بگوید: «أعوذُ باللّه من الشیطان الرَّجیم»، و در رکعت نخست و دوم نماز ظهر و عصر، «بسم اللّه الرحمن الرحیم» را بلند بگوید و زن و مرد، حمد و سوره را شمرده بخوانند و در پایان هر آیه درنگ کنند و آن را به آیه دیگر نچسبانند و در هنگام خواندن حمد و سوره به معنای آن توجه داشته باشند و اگر نماز را با جماعت میخوانند، پس از پایان حمد امام و اگر تنها میخوانند پس از آنکه حمد خود را به
(۲۹۱)
پایان رساندند، بگویند: «الحمدُ للّه رَبِّ العالمین» و پس از خواندن سوره «قل هو الله احد» یک یا دو یا سه بار: «کذلک اللهُ ربّی» بگویند و کمی صبر نموده و سپس تکبیر پیش از رکوع را بگویند یا قنوت را بخوانند.
م « ۱۳۴۴ » شایسته است در رکعت نخست هر نماز، سوره «قدر» و در رکعت دوم آن، سوره «توحید» خوانده شود.
م « ۱۳۴۵ » مکروه است که در طول یک شبانه روز در هیچ یک از نمازها، سوره «قل هو الله» را نخواند.
م « ۱۳۴۶ » سوره «قل هو اللّه احد» شایسته نیست با یک نفس خوانده شود؛ چنانکه خواندن سوره حمد نیز با یک نفس مکروه است.
م « ۱۳۴۷ » شایسته نیست سورهای که در رکعت نخست خوانده شده است در رکعت دوم نیز خوانده شود، ولی میتوان سوره «توحید» را بدون هیچ اشکالی در هر دو رکعت خواند.
۵ ـ رکوع
م « ۱۳۴۸ » نمازگزار باید پس از قرائت، در هر رکعت رکوع نماید؛ یعنی با قصد خضوع به اندازهای خم شود که بتواند سر انگشتهای دست یا کف دست را روی زانو بگذارد.
م « ۱۳۴۹ » رکوع رکن است و اگر انجام نشود یا در یک رکعت دو بار یا بیشتر بجا آورده شود، نماز باطل است؛ خواه به عمد باشد یا به سبب فراموشی.
م « ۱۳۵۰ » اگر به اندازه رکوع خم شود ولی دستها را روی زانو نگذارد، اشکال ندارد؛ هرچند بهتر است دستها را بر زانو بگذارد.
م « ۱۳۵۱ » صحیح نیست رکوع را بهگونه غیرعادی انجام دهد؛ برای نمونه، به چپ یا به راست خم شود؛ هرچند دستهای او به زانو برسد.
م « ۱۳۵۲ » خم شدن باید با قصد رکوع و خضوع باشد؛ هرچند این حالت پس از خم شدن پدید آید، پس اگر با قصد دیگری؛ مانند: کنار کشیدن مانعی خم شود و
(۲۹۲)
پس از خم شدن، قصد رکوع نماید، رکوع به شمار میآید.
م « ۱۳۵۳ » کسی که دست یا زانوی او غیرطبیعی است و با دست و زانوی دیگران فرق دارد، مانند آنکه دست بلندی دارد و اگر کمی خم شود به زانوی وی میرسد یا زانوی او پایینتر از مردم دیگر است و باید خیلی خم شود تا دست خود را به زانو برساند، باید به اندازه عادی خم شود.
م « ۱۳۵۴ » اگر به حالت نشسته به رکوع میرود، باید به اندازهای خم شود که به آن رکوع بگویند و در حالت ایستاده، در صورتی که کمر خود را برای رکوع خم مینماید تا چهره وی روبهروی زانو برسد، بهتر است برای رکوع در حالت نشسته نیز به اندازهای خم شود که چهره وی نزدیک و روبهروی جای سجده برسد.
ذکر رکوع
م « ۱۳۵۵ » واجب است در رکوع، ذکر بگوید و هر ذکری بگوید بسنده است، ولی واجب است از سهبار: «سبحان اللّه» یا یک بار: «سبحانَ ربّی العَظیم وبِحَمده» کمتر نباشد و پی در پی و به عربی درست گفته شود و مستحب است آن را سه، پنج یا هفتبار تکرار نماید؛ خواه تهلیل (لا اله الا اللّه)، تحمید (الحمد للّه) یا تسبیح (سبحان اللّه) باشد، و در تنگی وقت و از روی ناچاری، گفتن یک «سبحان اللّه» نیز کافی است و بهتر است در رکوع: «سُبْحانَ رَبِّی العَظیمِ وَبِحَمْدِهِ» و در سجده: «سبحانَ رَبّی الأعلی وبِحَمدِه» بگوید.
م « ۱۳۵۶ » ذکر رکوع رکن نماز نیست؛ هرچند واجب است و باید پیدرپی و به عربی درست گفته شود.
م « ۱۳۵۷ » در هنگام رکوع و ذکر آن باید بدن به اندازهای آرام باشد که بگویند بدن آرام گرفته است و اینگونه از آرامش رکن رکوع است و بیش از آن مانند ذکرِ رکوع رکن نیست؛ اگرچه واجب است بدن خود را به اختیار چنان حرکت ندهد که از آرام بودن بیرون رود؛ هرچند در آن حال، ذکر واجب را نیز نگوید.
م « ۱۳۵۸ » اگر هنگامی که ذکر واجب را میگوید، کسی به او برخورد کند یا به
(۲۹۳)
سبب دیگری آرامش خود را از دست دهد، باید پس از آرام گرفتن بدن، دوباره ذکر بگوید، ولی چنانچه کمی تکان داشته باشد؛ بهگونهای که بدن از آرام بودن بیرون نرود یا تنها به دستها و انگشتان حرکت وارد شود، اشکال ندارد.
م « ۱۳۵۹ » اگر پیش از آن که به اندازه رکوع خم شود و بدن آرام بگیرد، به عمد ذکر رکوع را بگوید، نماز باطل است و چنانچه به سهو باشد، اشکال ندارد و باید پس از رسیدن به رکوع و آرام گرفتن بدن، دوباره ذکر را بگوید.
م « ۱۳۶۰ » اگر پیش از پایان ذکر واجب، به عمد، سر از رکوع بردارد و از رکوع بیرون رود، نماز باطل است و چنانچه به سهو یا به سبب ندانستن مسأله، سر بردارد و پیش از آن که از رکوع بیرون رود، بداند که ذکر رکوع را به پایان نرسانده است، باید دوباره ذکر را با آرامش بدن بگوید و اگر پس از آن که از رکوع بیرون رود به آن توجه کند، نماز او درست است.
م « ۱۳۶۱ » اگر به سببی نتواند به اندازه ذکر واجب در رکوع بماند؛ هرچند به اندازه گفتن یک «سبحان الله» باشد، باید ادامه آن را در هنگام برخاستن بگوید و تا میتواند پیش از بیرون رفتن از رکوع، ذکر را به پایان برساند و اگر این اندازه نیز نمیتواند، اشکال ندارد.
رکوع بیمار
م « ۱۳۶۲ » اگر به سبب بیماری و مانند آن نتواند در رکوع آرام بگیرد، نماز درست است، ولی باید پیش از آن که از رکوع خارج شود، ذکر واجب را بهگونهای که گذشت بگوید.
م « ۱۳۶۳ » اگر نمیتواند به اندازه رکوع خم شود، باید به چیزی تکیه دهد و رکوع نماید و اگر به هنگام تکیه دادن نیز نتواند به صورت عادی رکوع کند، باید هر اندازه که میتواند خم شود و در صورتی که به این اندازه هم نمیتواند خم شود، باید برای رکوع با سر اشاره نماید و اگر نمیتواند، با چشم اشاره نماید؛ به اینگونه که آن را برای رکوع رفتن ببندد و آن را برای برخاستن از رکوع باز نماید و چنانچه از
(۲۹۴)
این هم ناتوان است، لازم است در دل، نیت رکوع کند و ذکر را بگوید.
م « ۱۳۶۴ » کسی که میتواند نماز را به صورت ایستاده بخواند ولی نمیتواند رکوع را به شیوه ایستاده یا نشسته انجام دهد، باید ایستاده نماز بخواند و برای رکوع با سر اشاره کند و اگر نتواند، باید چشمها را به نیت رکوع ببندد و ذکر آن را بگوید و چشمها را با نیت برخاستن از رکوع باز کند و چنانچه از این هم ناتوان است، ذکر را به نیت رکوع بگوید و لازم نیست پس از وقت و بهبودی یافتن، دوباره نماز بخواند.
م « ۱۳۶۵ » کسی که نمیتواند رکوع را به شیوه ایستاده یا نشسته انجام دهد ولی میتواند آن را به صورت ایستاده و با اشاره سر انجام دهد یا در حالت نشسته خم شود میتواند به صورت ایستاده و با اشاره سر نماز بخواند یا در حالت نشسته برای رکوع خم شود.
م « ۱۳۶۶ » اگر بر اثر پیری یا به سبب بیماری یا سبب دیگری پشت وی خم شده و حالتی شبیه رکوع رفته داشته باشد، به هنگام نماز باید بهگونهای که میتواند، پشت خود را برای قرائت راست کند و چنانچه نمیتواند، آن را اندکی پیش از رکوع راست نماید و سپس به رکوع درآید و اگر نمیتواند، برای رکوع کمی بیشتر خم شود با این شرط که از بیش از اندازه رکوع نباشد و در صورتی که باز هم نمیتواند، با سر اشاره کند و قصد نماید که آن حالت، رکوع وی میباشد.
م « ۱۳۶۷ » اگر به عمد پس از رسیدن به رکوع و آرام گرفتن بدن سر بردارد و دوباره خم شود؛ هرچند با قصد خضوع و به اندازه رکوع باشد، نماز باطل است و نیز چنانچه پس از آن که به اندازه رکوع خم شده و بدن آرام گرفته باشد، با قصد رکوع؛ به اندازهای خم شود که از رکوع بگذرد و دوباره به رکوع برگردد، به سبب زیادی رکوع، نماز باطل است.
م « ۱۳۶۸ » پس از پایان ذکر رکوع باید راست ایستاد و بدن که آرام گرفت به سجده رفت و اگر این حکم به عمد مراعات نشود، نماز باطل است، ولی چنانچه از روی سهو باشد، اشکال ندارد.
(۲۹۵)
فراموش کردن رکوع
م « ۱۳۶۹ » اگر رکوع یا قیام پس از آن را فراموش کند و پیش از سجده نخست یا در میان دو سجده یا پیش از آن که پیشانی برای سجده دوم به زمین رسد متوجه شود، در صورتی که با قصد رکوع خم شده و در رکوع کمی درنگ نموده باشد، چون قیام پس از رکوع را انجام نداده است، باید برگردد و آن قیام را بجا آورد و سپس به سجده رود و در غیر موارد ذکر شده باید بایستد و سپس از رکوع به سجده رود و در این صورت، اگر با حالت خمیدگی به رکوع برگردد، چون قیام متصل به رکوع را انجام نداده، نماز باطل است.
م « ۱۳۷۰ » اگر پس از آن که پیشانی را برای سجده دوم به زمین گذاشت، بداند که رکوع را انجام نداده، نماز باطل است، ولی در صورتی که آن را پیش از سجده دوم بداند، باید بایستد و رکوع را بجا آورد و پس از پایان نماز برای زیاد نمودن سجده، دو سجده سهو بجا آورد.
پسندیدههای رکوع
م « ۱۳۷۱ » مستحب است پیش از رفتن به رکوع، در هنگامی که راست ایستاده است تکبیر بگوید و زانوها را در رکوع عقب دهد و پشت را راست نگه دارد و گردن را کمی بکشد و مساوی پشت نگه دارد و روبهروی دو پا را نگاه کند و پیش از ذکر یا پس از آن صلوات بفرستد، ولی آن را با نیت ذکر مطلق بگوید؛ نه ذکر رکوع و پس از آن که از رکوع برخاست و راست ایستاد با آرامش بدن بگوید: «سمع اللّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ».
م « ۱۳۷۲ » گذاشتن دستها در زیر لباس در هنگام رکوع بلکه در همه نماز، مکروه است.
م « ۱۳۷۳ » مستحب است زن دست را در رکوع از زانو بالاتر بگذارد و زانو را عقب ندهد.
م « ۱۳۷۴ » در احکام رکوع، تفاوتی میان نماز واجب و مستحب نیست.
۶ ـ سجده
(۲۹۶)
م « ۱۳۷۵ » نمازگزار باید در هر رکعت از نمازهای واجب و مستحب، پس از رکوع، دو سجده بیاورد و سجده آن است که به شیوه ویژهای با قصد خضوع، پیشانی و همه کف دو دست و سر دو زانو و سر انگشت بزرگ پا را روی زمین بگذارد و گذاردن کف دست به تنهایی کافی نیست و انگشتان دست نیز باید روی زمین قرار گیرد.
م « ۱۳۷۶ » اندازه پیشانی که بر زمین قرار میگیرد نباید کمتر از پهنای ناخن معمولی باشد؛ هرچند هرگونه پیشانی ساییدن بر زمین بدون تعیین اندازه بسنده است و به طور قهری کمتر از آن اندازه نمیباشد.
م « ۱۳۷۷ » اندازه سجدهگاه به پهنای یک ناخن است. پس سجده بر یک دانه از دانههای تسبیح معمولی کافی نیست.
م « ۱۳۷۸ » هر دو سجده از یک رکعت با هم یک رکن بهشمار میآید و اگر در یک رکعت از نماز واجب به عمد یا از روی فراموشی، هر دو را انجام ندهد یا از روی فراموشی، دو سجده را به یک رکعت افزوده نماید، نماز باطل است.
م « ۱۳۷۹ » اگر یک سجده را به عمد کم یا زیاد کند، نماز باطل میشود و اگر به سهو باشد، اشکال ندارد.
م « ۱۳۸۰ » هرگاه یکی از عضوهای سجده را به عمد روی زمین نگذارد و نیز اگر به اشتباه پیشانی را بر زمین نگذارد، سجده باطل است، ولی اگر پیشانی را بر زمین بگذارد و برخی دیگر از عضوهای سجده را به سهو بر زمین نگذارد، درست است.
ذکر سجده
م « ۱۳۸۱ » هر ذکری که در سجده گفته شود بسنده است، ولی نباید اندازه آن از سهبار: «سبحان الله» یا یکبار: «سبحان ربّی الأعلی وبِحَمْدِه» کمتر باشد و لازم است واژههای آن را به دنبال هم و به عربی درست بگوید و مستحب است: «سُبْحانَ ربّی الأعلی وبِحَمْدِه» را سهبار یا بیشتر بگوید.
(۲۹۷)
م « ۱۳۸۲ » بدن نمازگزار باید در هنگام سجده آرام باشد و اگر نمیتواند آرامش بدن را به اندازه ذکر واجب حفظ نماید، آنگونه که میتواند ذکر را بگوید و اگر به هیچرو بدن وی آرام نمیگیرد، باید سجده را با اشاره انجام دهد.
منظور از آرامشِ بدن، درنگ کردن میان پیشانی گذاشتن بر زمین و برداشتن آن است، ولی حرکت نمودن در حالی که ذکری را به قصد ذکر مطلق میگوید ـ که در همه جای نماز جایز است ـ مانعی ندارد.
م « ۱۳۸۳ » اگر پیش از آن که پیشانی وی به زمین برسد یا بدن آرام گیرد به عمد، ذکر سجده را شروع کند و پس از رسیدن پیشانی به زمین و آرام گرفتن بدن، دوباره ذکر بگوید، نماز درست است و لازم نیست نماز را دوباره بخواند و چنانچه به همان ذکر نخست بسنده کند یا بخشی از آن را هنگام بلند شدن از سجده بگوید، باطل است، ولی اگر به اشتباه باشد، اشکال ندارد.
م « ۱۳۸۴ » اگر پیش از برداشتن پیشانی از سجده متوجّه شود که ذکر را در حال آرامش نگفته است، باید ذکر را دوباره بگوید و اگر آن را به عمد بجا نیاورد، نماز باطل است.
م « ۱۳۸۵ » اگر پیش از آن که پیشانی به زمین برسد و بدن آرام گیرد به سهو یا به جهت ندانستن مسأله، ذکر سجده را بگوید و پیش از آن که سر از سجده بردارد بداند اشتباه کرده است، باید دوباره ذکر را به هنگام آرام بودن بگوید.
م « ۱۳۸۶ » اگر پس از آن که پیشانی را از سجده برداشت بداند که ذکر را نگفته یا بدن وی در هنگام گفتن ذکر آرام نبوده یا پیش از پایان ذکر سجده، پیشانی را برداشته، نماز درست است.
م « ۱۳۸۷ » اگر هنگامی که ذکر سجده را میگوید یکی از هفت عضو را به عمد از زمین بردارد، باید پس از آرام گرفتن همه عضوها، دوباره ذکر واجب را بگوید و نماز را به پایان برساند و لازم نیست دوباره نماز بخواند.
م « ۱۳۸۸ » اگر از روی سهو، پیشانی را پیش از شروع یا پایان ذکر سجده از زمین بردارد، نمیتواند دوباره آن را بر زمین گذارد و باید آن را یک سجده بهشمار آورد،
(۲۹۸)
ولی اگر جای دیگری غیر از پیشانی را به سهو از زمین بردارد، باید دوباره آن را بر زمین گذارد و ذکر را بگوید و واجب است پس از نماز، یک سجده سهو بجا آورد.
م « ۱۳۸۹ » نمازگزار باید پس از پایان ذکر سجده نخست بنشیند تا بدن آرام گیرد و دوباره به سجده رود.
جای سجده
م « ۱۳۹۰ » جای پیشانی سجدهگزار در نظر مردم نباید از جای پای او بلندتر یا پستتر از چهار انگشت بسته باشد و میان زمین شیبدار و غیر آن تفاوتی در این مسأله نیست.
م « ۱۳۹۱ » اگر جای پیشانی نمازگزار از جای انگشتان پا و سر زانوهای او کمی بیش از چهار انگشت بسته بلندتر یا فروتر باشد، اشکال ندارد.
م « ۱۳۹۲ » اگر پیشانی را به اشتباه بر چیزی بگذارد که از جای انگشتهای پا و سر زانوهای او بلندتر از چهار انگشت بسته است، باید پیشانی را اندک اندک و به آرامی بر چیزی که بلند نیست یا بلندی آن به اندازه چهار انگشت بسته یا کمتر است بکشد و نیاز نیست نماز را دوباره بخواند.
م « ۱۳۹۳ » اگر بلندی محل سجده به اندازهای باشد که نمیگویند در حال سجده است، باید سر را اندک اندک بر چیزی که بلندی آن به اندازه چهار انگشت بسته یا کمتر است بکشد و چنانچه بلندی آن بهاندازهای است که میگویند در حال سجده است و پس از ذکر واجب، بلندی آن را بفهمد، باید سر از سجده بر دارد و نماز را به پایان ببرد و در صورتی که پیش از ذکر واجب بفهمد، باید پیشانی را از روی آن بر روی چیزی که بلندی آن به اندازه چهار انگشت بسته یا کمتر است بکشد و ذکر واجب را بجا آورد و اگر برای وی ممکن نیست که پیشانی را بر آن بکشد، میتواند ذکر واجب را در همان حال بجا آورد و نماز را به پایان برساند و لازم نیست نماز را دوباره بخواند.
م « ۱۳۹۴ » میان پیشانی و آنچه بر آن سجده میکند باید چیز دیگری نباشد؛ پس
(۲۹۹)
اگر همه سطح مُهر به اندازهای جرم گرفته باشد که پیشانی به خود مهر نرسد، سجده باطل است، ولی چنانچه برای نمونه تنها رنگ مهر تغییر کرده باشد یا جرم به اندازهای نباشد که مانع به شمار آید، اشکال ندارد.
م « ۱۳۹۵ » باید در سجده، همه کفِ هر دو دست را بر زمین گذاشت و اگر نتوان همه دست را بر زمین گذارد، باید هر اندازهای از دست را که ممکن است؛ هرچند انگشتان دست باشد، بر زمین قرار داد و هرگاه نتوان کف دستها را بر زمین گذاشت، باید پشت دستها را به زمین قرار داد و چنانچه گذاشتن پشت دست نیز ممکن نباشد، باید مچ دست را قرار داد و در صورتی که آن هم ممکن نباشد، باید تا آرنج؛ هرجای از آن را که ممکن است بر زمین گذارد و اگر آن هم ممکن نباشد، گذاشتن بازو کافی است.
م « ۱۳۹۶ » در سجده باید سر انگشت بزرگ پاها بر زمین گذاشته شود و اگر روی ـ طرف ناخن ـ انگشت بزرگ پا یا پشت آن را هم بر زمین بگذارد، کافی است، و اگر بهجای آن، تنها انگشتهای دیگر پا را بدون آن که انگشت بزرگ بر زمین قرار داشته باشد بر زمین بگذارد یا بهخاطر بلند بودن ناخن، سر شست به زمین نرسد، کافی نیست و کسی که به واسطه ندانستن مسأله، نمازهای خود را بدینگونه خوانده است، باید دوباره آن را بخواند.
م « ۱۳۹۷ » اگر بخشی از شست پا بریده شده باشد، باید مانده آن را بر زمین بگذارد و اگر چیزی از آن نمانده باشد یا نمیتواند مانده آن را بر زمین بگذارد، باید بعضی از انگشتان دیگر را بر زمین قرار دهد و اگر هیچ انگشتی ندارد، باید سر هر اندازهای از پا را که مانده است بر زمین بگذارد و ذکر سجده را بگوید.
م « ۱۳۹۸ » اگر به شیوه غیرعادی سجده کند؛ برای نمونه، بخوابد و هفت عضو بدن را بهگونهای بر زمین بچسباند یا سینه و شکم را نیز در حال سجده به زمین بچسباند یا پاها را بهطور غیر متعارف دراز کند ولی هفت عضوی که گفته شد به زمین برسد، سجده باطل است؛ اما چنانچه بهگونهای باشد که به آن سجده گفته
(۳۰۰)
شود و هفت عضو گفته شده نیز بر زمین قرار دارد، سجده او درست است.
م « ۱۳۹۹ » سطح مُهر یا چیز دیگری که بر آن سجده میکند باید دستکم به اندازه گودی کف دست یا سکه جدید دویستوپنجاه ریالی پاک باشد، ولی اگر برای نمونه مهر را روی فرش نجس بگذارد یا تنها پشت مهر نجس باشد، سجده بر آن مانعی ندارد؛ مگر آنکه بهگونهای باشد که سبب نجس شدن پیشانی شود و باطل شدن نماز را در پی داشته باشد.
م « ۱۴۰۰ » اگر فراموش نماید که جای سجده او نجس بوده یا به آن آگاهی نداشته است و آن را پس از نماز یا سجده بداند، نماز درست میباشد و اگر در میان نماز بداند و هنوز در سجده باشد، باید پیشانی را اندک اندک از جای نجس به جای پاک بکشد و اگر جای پاک در دسترس ندارد، نیازی به طهارت آن نیست و در صورت ناچاری، سجده بر جامه پاک از سجده بر جای نجس برتر است و چنانچه آن را از پیش میدانسته، اگر امید از میان رفتن عذر را دارد، باید نماز را تا آخر وقت تأخیر بیندازد.
م « ۱۴۰۱ » اگر در پیشانی، دمل یا زخمی باشد که نتواند آن را بر مهر و مانند آن بگذارد و همه پیشانی را هم نگرفته باشد، میتواند مهر را در کنار پیشانی یا یکی از دو طرف آن یا هر جایی که سالم مانده است قرار دهد و نیز میتواند مهر را در هر دو طرف، قدری بلندتر از زمین قرار دهد که زخم در وسط آن قرار گیرد و اگر نمیتواند بهشیوه گفته شده سجده کند، باید زمین را حفر و خاک را گود نماید و هرگونه که میتواند جای سالم پیشانی را به اندازهای که برای سجده کافی است بر زمین بگذارد.
م « ۱۴۰۲ » اگر همه پیشانی را دمل یا زخم گرفته باشد، باید به یکی از دو طرف پیشانی سجده کند و اگر نمیتواند، به چانه یا بخشی از عضوهای چهره خود سجده کند، و موی چانه یا چهره مانع بهشمار نمیآید و اگر به هیچ شیوهای نمیتواند، باید به اندازهای که برای وی ممکن است خم شود و برای سجده اشاره
(۳۰۱)
کند.
سجده بیمار یا ناتوان
م « ۱۴۰۳ » اگر میتواند بنشیند ولی نمیتواند پیشانی را به زمین برساند، باید به اندازهای که میتواند، خم شود و مهر یا چیز دیگری را که سجده بر آن درست است در جای بلندتری بگذارد که پیشانی بر آن قرار گیرد بهگونهای که بگویند سجده کرده و چنانچه ممکن است باید بقیه جاهای سجده را به صورت عادی بر زمین بگذارد و اگر چیز بلندی نباشد که مهر یا چیز دیگری را بر آن بگذارد و کسی هم نباشد که مهر را بلند کند و بگیرد تا بر آن سجده کند، باید خود، مهر یا چیز دیگری را که سجده بر آن درست است با دست بلند کند و بر آن سجده نماید.
م « ۱۴۰۴ » کسی که به هیچرو نمیتواند سجده نماید یا خم شود، سر را به قصد سجده خم کند و برای برخاستن از سجده، سر را بلند نماید و اگر نمیتواند آن را انجام دهد، چشم را با قصد سجده ببندد و با قصد برخاستن باز کند و نیاز نیست در این صورت، بقیه اعضا بر روی زمین باشد؛ هرچند باید شیوهای انتخاب شده بدون سختی انجام گیرد تا عسر و حرجی برای نمازگزار پیش نیاید.
م « ۱۴۰۵ » اگر نمیتواند بنشیند، در حالت ایستاده در صورتی که ممکن است با سر به نیت سجده اشاره کند و اگر نمیتواند، چشم را با قصد سجده ببندد و با نیت سر برداشتن باز کند و اگر نمیتواند، نیت سجده را در دل انجام دهد و برای سجده با دست و مانند آن اشاره کند.
م « ۱۴۰۶ » پس از آن که پیشانی به زمین رسید و بدن آرام گرفت اگر پیشانی بهجای سجده برخورد نماید و بیاختیار بر گردد، یک سجده بهشمار میآید؛ هرچند ذکر سجده را نگفته باشد و اگر میتواند خود را نگه دارد و به سجده باز نگردد، باید نگذارد پیشانی وی دوباره به جای سجده برسد، ولی اگر با اختیار و از روی عمد، سر از سجده برداشته شود و نیز بازگردد، نماز باطل است.
م « ۱۴۰۷ » در جایی که باید تقیه نماید، میتواند بر فرش و مانند آن سجده نماید و
(۳۰۲)
نیاز نیست برای نماز به جای دیگری برود، ولی اگر بدون دچار شدن به زحمت بتواند بهگونهای بر حصیر یا چیزی که سجده بر آن درست است سجده کند، نباید بر فرش و مانند آن سجده نماید، یا اگر میتواند، نماز را به تأخیر بیندازد تا نماز را پس از رفع مورد تقیه بجا آورد.
م « ۱۴۰۸ » اگر روی تشک پَر یا چیز دیگری سجده کند که بدن به هیچ وجه روی آن آرام نمیگیرد، باطل است، ولی در صورتی که پس از گذاشتن پیشانی و اندازهای پایین رفتن، بدن آرام بگیرد، سجده اشکال ندارد.
م « ۱۴۰۹ » اگر ناچار شود که در گِل یا زمین آلوده به گِل و لای نماز بخواند و آلوده شدن بدن و لباس او غیرمتعارف نباشد یا او را به سختی نمیاندازد، باید سجده و تشهد را به صورت عادی بجا آورد و چنانچه سختی دارد یا کاری غیر متعارف بهشمار میآید، میتواند سجده را در حالت ایستاده با اشاره سر انجام دهد و تشهد را نیز ایستاده بخواند، و چنانچه با سختی، سجده و تشهد را به شیوه عادی بجا آورد، نماز درست است.
م « ۱۴۱۰ » در رکعت نخست و رکعت سومی که تشهد ندارد؛ مانند: نماز ظهر، عصر و عشا، باید پس از سجده دوّم کمی بیحرکت بنشیند و بعد برخیزد؛ هرچند انجام ندادن آن سبب باطل شدن نماز نمیشود. در فقه، به این عمل «جلسه استراحت» گفته میشود.
محل سجده
م « ۱۴۱۱ » باید بر زمین و چیزهایی که از زمین میروید و خوراکی و پوشاکی نیست؛ مانند: چوب و برگ درخت، سجده کرد.
سجده بر چیزهای خوراکی و پوشاکی؛ مانند: گندم، جو و پنبه جایز نیست. آنچه که از اجزای زمین شمرده نمیشود؛ مانند: طلا، نقره، قیر و نفت، سجده بر آن درست نیست، ولی سجده بر قیر و نفت در هنگام ناچاری برتر از سجده بر چیزهای دیگری است که سجده بر آن درست نیست.
م « ۱۴۱۲ » منظور از خوراکی چیزی است که در حالت عادی خام یا پخته آن
(۳۰۳)
خورده میشود؛ پس سجده بر گندم، جو و نخاله آن دو که همراه با خوراکی دیگری خورده میشود، درست نیست، ولی سجده بر پوست برنج، خربزه، هندوانه و انار مانعی ندارد.
م « ۱۴۱۳ » سجده بر گیاهان دارویی که ویژه بیمار است و در هنگام سلامت به هیچرو از آن استفاده نمیشود، جایز است.
م « ۱۴۱۴ » سجده بر تنباکو و مانند آن ـ که خوراکی نیست ـ جایز است، به خلاف قهوه، چای و مانند آن.
م « ۱۴۱۵ » منظور از پوشاک چیزی است که به صورت عادی پوشیده میشود هرچند پس از ریسیدن و بافتن باشد؛ مانند: پنبه، کتان و کنف، ولی سجده بر برگ درختان، چوب و آنچه از چوب ساخته میشود، حصیر، بادبزن و مانند آن جایز است.
م « ۱۴۱۶ » سجده کردن بر چیزهای معدنی؛ مانند: طلا، نقره، عقیق و فیروزه، باطل است، ولی سجده کردن بر سنگهای معدنی؛ مانند: سنگ مرمر و سنگهای سیاه، اشکال ندارد.
م « ۱۴۱۷ » سجده بر برگ درخت انگور پیش از خشک شدن آن؛ یعنی هنگامی که لطیف است و خوردن آن رایج میباشد و بعضی آن را در غذا بهکار میبرند، باطل است و در حالتی که خشک شده است، اشکال ندارد.
م « ۱۴۱۸ » سجده بر روییدنیهایی که پوشاک و خوراک انسان نیست ولی خوراک حیوان است؛ مانند: علف و کاه درست است.
م « ۱۴۱۹ » سجده بر گیاهی که خوردن آن در بعضی از شهرها رایج است در آن شهرها جایز نیست، ولی در شهرهای دیگری که خورده نمیشود اشکال ندارد و در جایی که آن را خوردنی بهشمار آورند؛ هرچند هم خورده نشود، درست نیست.
م « ۱۴۲۰ » سجده بر میوه نارس درست نیست؛ هرچند زمان خوردن آن نیز فرا نرسیده باشد.
(۳۰۴)
م « ۱۴۲۱ » سجده بر سنگ آهک و سنگ گچ، بلکه بر گچ، آهک پخته، آجر، کوزه گلی و مانند آن در هنگام اختیار نیز درست است.
م « ۱۴۲۲ » سجده بر کاغذی که از پنبه، کاه، چوب و مانند آن ساخته شده است، اشکال ندارد؛ مگر آن که یقین شود از چیزی تولید شده است که سجده بر آن جایز نیست؛ مانند: حریر و ابریشم، ولی از آنجا که امروزه بیشتر کاغذ را از چوب میسازند، سجده بر آن جایز است.
م « ۱۴۲۳ » بهترین چیز برای سجده بر آن، خاک و تربت حضرت سیدالشهدا علیهالسلام میباشد و پس از آن، به ترتیب، خاک، سنگ و گیاه است.
سجده در مورد اضطرار
م « ۱۴۲۴ » اگر در همه وقت نماز دسترسی به چیزی که سجده بر آن درست است ندارد یا بهواسطه سرما یا گرمای زیاد یا تقیه و مانند آن نمیتواند بر چیزی که سجده بر آن درست است سجده کند، باید به لباس خود؛ چنانچه از کتان یا پنبه باشد، سجده کند و در صورتی که جنس آن از چیز دیگر است، میتواند بر همان چیز یا بر فرش سجده نماید و اگر آن هم ممکن نباشد، بر فلزات و اشیای معدنی؛ غیر از عقیق و مانند آن، سجده کند و در صورتی که ممکن نباشد بر چیز معدنی مانند انگشتر عقیق سجده نماید و چنانچه به هیچ وجه چیزی نمییابد که بر آن سجده کند، میتواند بر پشت دست خود سجده نماید و اگر باز هم نمیتواند، به قصد سجده تا نزدیک زمین خم شود یا اینکه سجده را با اشاره سر انجام دهد.
م « ۱۴۲۵ » اگر در میان نماز، چیزی را که بر آن سجده میکند از دست بدهد و چیزی نیز که سجده بر آن درست است در اختیار نداشته باشد، میتواند به ترتیبی که گفته شد رفتار نماید؛ خواه وقت نماز تنگ باشد یا گسترده، و لازم نیست نماز را قطع نماید و آن را دوباره بخواند.
م « ۱۴۲۶ » هرگاه در حال سجده بداند پیشانی را بر چیزی گذاشته که سجده بر آن
(۳۰۵)
باطل است، باید اندک اندک پیشانی را از روی آن به روی چیزی که سجده بر آن درست است بکشد و اگر نمیتواند، به ترتیبی که گفته شد رفتار نماید؛ هرچند وقت نیز گسترده باشد.
م « ۱۴۲۷ » سجده بر گِل و خاک سستی که پیشانی روی آن آرام نمیگیرد درست نیست، ولی اگر پس از آن که تا اندازهای پیشانی در آن فرو رفت آرام بگیرد، اشکال ندارد.
م « ۱۴۲۸ » اگر در سجده نخست، مهر به پیشانی بچسبد، باید آن را برای سجده دوم از پیشانی بردارد و اگر با همان حال به سجده دوم رود، دو سجده بهشمار نمیآید و یک سجده محسوب میشود.
م « ۱۴۲۹ » هرگاه پس از نماز یا پس از سجده بداند بر چیزی سجده نموده که سجده بر آن جایز نبوده، نماز درست است.
م « ۱۴۳۰ » سجده کردن برای غیر خداوند متعال حرام میباشد و برخی از مردم که برابر قبر امامان علیهمالسلام پیشانی خود را بر زمین میسایند، اگر قصد شکرگزاری از خداوند متعال یا احترام گزاردن به اولیای الهی را نمایند، اشکال ندارد، ولی اگر دیگران چنین برداشت نمایند که سجده برای امام علیهالسلام انجام میپذیرد یا بهانه به دست دیگران میدهد، نباید انجام شود.
شایستهها و ناپسندهای سجده
م « ۱۴۳۱ » موارد زیر در سجده مستحب است:
الف ـ کسی که در حالت ایستاده نماز میخواند، پس از آن که سر از رکوع برداشت و بهصورت کامل ایستاد و کسی که به شیوه نشسته نماز میخواند، پس از آن که به شکل کامل نشست، برای رفتن به سجده تکبیر بگوید.
ب ـ هنگامی که مرد میخواهد به سجده رود، نخست دستها و زن، نخست زانوها را بر زمین گذارد.
ج ـ افزوده بر پیشانی، بینی را نیز بر مهر یا چیزی که سجده بر آن درست است،
(۳۰۶)
بگذارد.
د ـ در هنگام سجده، انگشتان دست راست را به هم بچسباند و برابر گوش بگذارد؛ بهگونهای که سر انگشتان رو به قبله باشد.
هـ ـ در سجده؛ بهویژه سجده پایانی نماز، دعا کند و نیازهای خود را از خداوند بخواهد و مستحب است بگوید: «یا خَیرَ المسؤولین، ویا خَیرَ الْمُعْطینَ، أُرْزُقنی واَرْزُق عیالی من فضلک، فانَّک ذو الفضل العظیم»؛ یعنی: ای بهترین کسی که از او میخواهند و ای بهترین عطا کننده، از بخشش خود به من و خانوادهام روزی نما، همانا که تو تنها بخشنده بزرگی.
و ـ پس از هر سجده و هنگام تشهد، «تورّک» نماید؛ یعنی بر ران چپ بنشیند و روی پای راست را بر کف پای چپ بگذارد.
ز ـ پس از هر سجده، هنگامی که نشست و آرام گرفت تکبیر بگوید.
ح ـ در میان دو سجده، هنگامی که بدن آرام گرفت، «أَستَغْفِرُ اللَّهَ رَبّی وَأَتوبُ إِلَیه» بگوید.
ط ـ سجده را طولانی نماید و در آن ذکر خدا بگوید و هنگام نشستن، دستها را روی رانهای خود بگذارد.
ی ـ برای رفتن به سجده دوم، «الله اکبر» را با آرامش بدن بگوید.
ک ـ در سجدهها، صلوات را بیاورد، ولی آن را با قصد ذکری که در سجده آمده است نگوید؛ هرچند گفتن آن با قصد ذکری که در سجده حکم شده است اشکال ندارد.
ل ـ مرد در هنگام بلند شدن، نخست زانو، و زن، نخست دست را از زمین بردارد.
م ـ مرد شکم را به سمت زمین تمایل ندهد و آرنج را به آن نچسباند و بازو را از پهلو جدا نگه دارد، و زن، آرنج را بر زمین بگذارد و شکم را به سمت زمین تمایل دهد و اعضای بدن را به یکدیگر بچسباند.
دیگر پسندیدههای سجده، در کتابهای گسترده فقهی آمده است.
سجدههای واجب
(۳۰۷)
م « ۱۴۳۲ » آیات سجده عبارت است از: آیه ۱۵ سوره «سجده»، آیه ۳۷ سوره «فصلت»، آیه ۶۲ سوره «نجم»، آیه ۱۹ سوره «علق»، که اگر آن را بخواند یا به آن گوش فرا دهد لازم است پس از پایان آیه، بیدرنگ سجده کند؛ هرچند هنگام خواندن یا گوش فرا دادن، به قرآن بودن آن توجه نداشته باشد.
م « ۱۴۳۳ » اگر آیه سجده را بشنود و فراموش کند که به سجده رود، هرگاه آن را به یاد آورد، باید سجده نماید و تفاوتی ندارد که آن را از خود گوینده بشنود یا به صورت زنده و بهوسیله بلندگو، رادیو و مانند آن باشد.
م « ۱۴۳۴ » اگر هنگامی که به آیه سجده گوش فرا میدهد خود نیز آن را بخواند، باید دو سجده نماید و چنانچه چند بار آیه سجده را بشنود یا خود آن را قرائت کند؛ خواه پس از نخستین بار سجده کرده باشد یا نه، باید برای هر بار، یک سجده نماید.
م « ۱۴۳۵ » اگر به هنگام سجده، در غیر نماز، آیه سجده را بخواند یا بشنود یا به آن گوش فرا دهد، لازم است سر از سجده بردارد و دوباره سجده کند.
م « ۱۴۳۶ » اگر از شخص خواب یا دیوانه یا از بچهای که قرآن را تشخیص نمیدهد یا به سن تمییز نرسیده است یا از کسی که قصد خواندن قرآن ندارد یا از دستگاه ضبط صوت، رادیو، تلویزیون و مانند آن که برنامه آن زنده و مستقیم نیست آیه سجده را بشنود، نیاز نیست سجده نماید.
م « ۱۴۳۷ » کسی که آیه سجده را به گونهای آشکار و روشن میشنود، باید به سجده رود؛ خواه خود، آیه سجده را بخواند یا دیگری، و دیگری، خود، سجده واجب را انجام دهد یا خیر؛ آن را صحیح بخواند یا به اشتباه بگوید، خواندن آن به شکل حلال باشد یا نه و شنیدن آن نیز حلال باشد یا حرام؛ مانند: لذت بردن از صدای زن بیگانه، یا هنگام گوش فرادادن بداند به آیه سجده گوش میدهد یا پس از آن بداند؛ ولی اگر شنونده، واژهها و حروف آیه سجده را تشخیص ندهد و تنها همهمهای بشنود، نیازی به سجده کردن نیست.
(۳۰۸)
م « ۱۴۳۸ » در سجده واجبِ قرآن کریم، نباید بر چیزهای خوراکی و پوشاکی سجده کرد و همچنین پوشاندن شرمگاه و مباح بودن مکان سجده باید رعایت شود، ولی نیازی به رعایت دیگر شرایط سجده ـ که در نماز لازم است ـ نمیباشد.
م « ۱۴۳۹ » در سجده واجب قرآن باید نیت و شکل ظاهری سجده را بیاورد.
م « ۱۴۴۰ » در سجده واجب قرآن کریم، رو به قبله بودن شرط نیست و به هر سویی میتوان سجده نمود؛ هرچند هر اندازه که بتوان آن را رو به قبله انجام داد، بهتر است.
م « ۱۴۴۱ » سجده واجب قرآن کریم، تکبیرةالاحرام، تشهد و سلام ندارد و نیز پس از برداشتن پیشانی از سجده نیز واجب نیست تکبیر گفته شود.
م « ۱۴۴۲ » در سجده واجب قرآن، گذاشتن پیشانی بر زمین با قصد سجده بسنده است؛ هرچند ذکر نگوید، ولی مستحب است ذکر بگوید و بهتر است این ذکر را بگوید: «لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ حَقّا حَقّا، لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ ایمانا و تَصْدیقا، لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ عبودیةً ورِقّا، سَجَدْتُ لَک یا ربِّ تَعَبُّدا ورِقا، لا مُسْتَنْکفا ولا مُسْتَکبِرا، بل أَنا عَبْدٌ ذلیلٌ ضعیفٌ خائِفٌ مُسْتَجیرٌ».
۷ ـ تشهّد
م « ۱۴۴۳ » تشهد در رکعت دوم همه نمازهای واجب و مستحب و در نماز وتر رکعت سوم نماز مغرب و رکعت چهارم نماز ظهر، عصر و عشا واجب است و نمازگزار باید پس از سجده دوم بنشیند و با آرامش تشهد بخواند. ذکر تشهّد عبارت است از: «أَشهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ اللّه، وَحْدهُ لا شریک لَهُ، وأَشهَدُ أَنَّ محمدا عبدُهُ وَرسولُه، أَللّهمَّ صَلِّ علی محمدٍ وَآلِ محمد» و بسنده نمودن به ذکری کمتر از این مقدار، کافی نمیباشد.
م « ۱۴۴۴ » واژههای تشهد باید به عربی درست و به صورت عادی و پشت سر هم گفته شود.
م « ۱۴۴۵ » کسی که تشهد را نمیداند، واجب است مانند اجزای دیگر نماز آن را فرا بگیرد و در تنگی وقت، در صورتی که نمیتواند از گفتن دیگری پیروی کند یا آن
(۳۰۹)
را از روی نوشته بخواند، گفتن ذکر دیگری به جای آن و با نیت ذکر کافی است.
م « ۱۴۴۶ » اگر تشهد را فراموش کند و بایستد و پیش از رکوع به یاد آورد که تشهد را نخوانده است، باید بنشیند و تشهد را بخواند و دوباره بایستد و آن رکعت را بخواند و پس از نماز برای ایستادن بیمورد، دو سجده سهو بجا آورد.
م « ۱۴۴۷ » اگر شک کند که تشهد را خوانده است یا نه، در صورتی که وارد رکعت دیگر شده باشد، اعتنا نکند و اگر هنوز بر نخاسته است، باید آن را بخواند.
پسندیدههای تشهد
م « ۱۴۴۸ » مستحب است در تشهد بر ران چپ بنشیند و روی پای راست را به کف پای چپ بگذارد و پیش از تشهد بگوید: «أَلْحَمدُ للِّه» یا بگوید: «بسم اللّهِ وباللّهِ وَالحَمدُلِلّه و خَیرُ الأسماءِ للّه» و نیز مستحب است دست را بر ران بگذارد و انگشتها را به یکدیگر بچسباند و به پیش روی خود نگاه کند و پس از پایانِ صلوات در تشهدی که پس از رکعت دوم خوانده میشود بگوید: «وَتَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ وارفَعْ دَرَجَتَه»؛ یعنی: خداوندا، روشنای شفاعت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله بر امت وی پذیرا باش و مقام برگزیده او را فرا گستر.
م « ۱۴۴۹ » مستحب است زن در هنگام خواندن تشهد دو زانوی خود را به هم بچسباند.
۸ ـ سلام نماز
م « ۱۴۵۰ » مستحب است نمازگزار پس از تشهدِ رکعت پایانی نماز، هنگامی که نشسته و بدن آرام است، بگوید: «أَلسَّلامُ عَلَیک أَیهَا النَّبِی وَرَحمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُه»، و پس از آن واجب است بگوید: «أَلسَّلامُ عَلَینا وعَلی عِبادِ اللّهِ الصّالِحین»، و بعد بگوید: «أَلسَّلامُ عَلَیکم وَرَحْمةُ اللّهِ وَبَرَکاتُه»، و بهتر آن است هر سه سلام را به ترتیبی که ذکر شد بگوید.
م « ۱۴۵۱ » سلام واجب نماز همان سلام سوم است و میتوان تنها همان را گفت، و گفتن سلام دوم به تنهایی کافی نیست، ولی اگر سلام نخست ـ که مستحب است ـ
(۳۱۰)
گفته شود، سلام دوم واجب میگردد.
م « ۱۴۵۲ » اگر سلام نماز را فراموش کند و هنگامی به یاد آورد که هنوز صورت نماز از بین نرفته است و کاری که عمدی یا سهوی آن نماز را باطل میکند؛ مانند: پشت به قبله کردن، انجام نداده باشد، باید سلام را بگوید و نماز درست است.
م « ۱۴۵۳ » اگر سلام نماز را فراموش کند و هنگامی بداند که صورت نماز وی از بین رفته است یا کاری انجام داده باشد که عمدی یا سهوی آن، نماز را باطل میکند؛ مانند: پشت به قبله کردن، نماز درست است.
۹ ـ ترتیب
م « ۱۴۵۴ » اگر به عمد، ترتیب نماز را رعایت ننماید و جزیی از آن را پیشتر آورد، نماز باطل است؛ خواه در اجزای رکنی باشد، مانند آنکه سجده را پیش از رکوع بجا آورد یا در اجزای واجب غیر رکن یا مستحب؛ مانند اینکه: سوره را پیش از حمد بخواند یا قنوت را پیش از سوره آورد.
م « ۱۴۵۵ » اگر رکنی از نماز را فراموش کند و رکن پس از آن را بجا آورد؛ برای نمونه پیش از آن که رکوع کند دو سجده نماید، نماز باطل است.
م « ۱۴۵۶ » اگر رکوع را فراموش کند و پیش از سجده دوم آن را به یاد آورد، باید بازگردد، رکوع را انجام دهد و نماز نیز درست است و چنانچه پس از این که به سجده دوم برود آن را بداند، نماز را از سر بگیرد.
م « ۱۴۵۷ » اگر یک سجده یا دو سجده را فراموش کند و آن را پیش از رسیدن به رکوع رکعت بعد به یاد آورد، باید باز گردد و سجده فراموش شده را انجام دهد و نماز درست است و اگر پس از رسیدن به رکوع رکعت بعد بداند که تنها یک سجده را فراموش کرده است، نماز را ادامه دهد؛ در اینصورت، نماز درست است و پس از نماز، قضای سجده فراموش شده و نیز دو سجده سهو را بجا آورد.
م « ۱۴۵۸ » اگر رکنی را فراموش کند و چیزی را که پس از آن است و رکن نیست بجا آورد؛ برای نمونه، پیش از آن که دو سجده را انجام دهد تشهد بخواند، لازم است رکن را آورد و آنچه را به اشتباه پیش از آن خوانده است، دوباره بیاورد.
(۳۱۱)
م « ۱۴۵۹ » اگر چیزی را که رکن نیست فراموش کند و پس از آن، رکنی را بجا آورد؛ مانند آنکه حمد را فراموش کند و سرگرم رکوع شود و در رکوع به یاد آورد که حمد را نخوانده، لازم است نماز را به همان صورت ادامه دهد و پس از نماز برای حمد فراموش شده، دو سجده سهو بجا آورد.
م « ۱۴۶۰ » اگر چیزی را که رکن نیست فراموش کند و چیزی را که پس از آن است و آن هم رکن نیست بجا آورد و هنوز وارد رکن بعد نشده آن را به یاد آورد؛ برای نمونه، تشهد را فراموش کند و تسبیحات اربعه را بخواند و هنوز وارد رکوع نشده آن را بداند، باید آنچه را فراموش کرده بجا آورد و پس از آن، چیزی را که پیشتر خوانده است دوباره بخواند، در اینصورت، نماز درست است و باید برای هر واجبِ فراموش شده، دو سجده سهو بجا آورد.
م « ۱۴۶۱ » اگر در یک رکعت، سجده نخست را به گمان اینکه سجده دوم است یا سجده دوم را به گمان اینکه سجده نخست است بجا آورد، نماز درست است و سجده اوّل سجده نخست، و سجده دوم نیز سجده دوم وی بهشمار میآید.
۱۰ـ موالات
م « ۱۴۶۲ » نمازگزار باید نماز را با موالات بخواند؛ یعنی کارهای نماز؛ مانند: رکوع، سجده و تشهد را پیدرپی بجا آورد و چیزهایی را که در نماز میخواند؛ بهگونهای که عادی و رایج است پی در پی بخواند و اگر موالات را رعایت نکند و به اندازهای میان اجزای آن فاصله اندازد که نگویند نماز میخواند؛ هرچند از روی سهو یا ناچاری باشد، نماز باطل است.
م « ۱۴۶۳ » اگر در نماز به عمد میان حرفها یا واژهها فاصله اندازد و فاصله به اندازهای نباشد که صورت نماز از بین برود، نماز باطل نمیشود.
م « ۱۴۶۴ » اگر میان حرفها یا واژهها به صورت سهوی فاصله اندازد و فاصله افتاده شده به اندازهای باشد که صورت نماز از میان برود، در صورتی که متوجه
(۳۱۲)
شود و هنوز رکن دیگر را شروع نکرده است، باید آن حرفها یا واژهها را بهصورت عادی بخواند و چنانچه وارد رکن بعد شده باشد، باید صورت صحیح آن را ادامه دهد و نماز در هر دو صورت، صحیح است.
م « ۱۴۶۵ » اگر در تکبیرة الاحرام، به اندازهای میان واژههای آن فاصله اندازد که از صورت تکبیرة الاحرام خارج شود، نماز باطل است.
قنوت
م « ۱۴۶۶ » در همه نمازهای واجب و مستحب، پیش از رکوع رکعت دوم، مستحب است قنوت بخواند و مستحب است در نمازهای واجب، قنوت را ترک نکند.
م « ۱۴۶۷ » نماز آیات، پنج قنوت، و نماز عید فطر و قربان در رکعت نخست، پنج قنوت، و در رکعت دوم، چهار قنوت دارد و نماز جمعه در هر رکعت، یک قنوت دارد: یکی پیش از رکوع رکعت نخست و دیگری پس از رکوع رکعت دوم.
م « ۱۴۶۸ » در قنوت، گفتن ذکر و دعای ویژه و همچنین بلند کردن دستها شرط نیست، ولی شایسته است دستها را تا برابر چهره بلند نماید و کف دستها را رو به آسمان بگیرد و انگشتان دست بهجز شست را به هم بچسباند و هر دو کف دستها را پهلوی هم و به هم پیوسته قرار دهد و نگاه وی به طور عادی به کف دست باشد.
م « ۱۴۶۹ » باید قنوت نماز به عربی باشد تا وظیفه قنوت را انجام داده باشد و همچنین باید دعا را صحیح و بدون اشتباه بخواند.
م « ۱۴۷۰ » مستحب است قنوت را بلند بخواند، ولی کسی که نماز را به جماعت میخواند نباید آن را بهگونهای بگوید که امام جماعت صدای او را بشنود.
م « ۱۴۷۱ » اگر به عمد، قنوت را نخواند، قضا ندارد و اگر فراموش کند و پیش از آن که به اندازه رکوع خم شود آن را به یاد آورد، شایسته است آن را بیاورد.
م « ۱۴۷۲ » در قنوت، هر ذکری بگوید؛ هرچند یک «سبحان الله» باشد، کافی
(۳۱۳)
است و بهتر است دعاهایی مانند دعای زیر را بخواند و نیازهای دنیا و آخرت خود را از خداوند متعال بخواهد و بگوید: «لا إِلهَ الاّ اللّهُ الحَکیم الْکریم، لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ العَلی الْعظیم، سُبْحانَ اللّهِ رَبِّ السَّمواتِ السَّبْع، وَربِّ الأرَضینَ السَّبْع، وما فیهنَّ وما بَینَهُنَّ وما تَحْتَهُنَّ وما فَوْقَهُنَّ، ورَبِّ الْعَرْشِ الْعظیم، والحَمْدُلِلّهِ رَبِّ العالَمین»(۱).
م « ۱۴۷۳ » در قنوت میتوان یکی از دعاهای زیر را خواند:
الف ـ «ربِّنا آتِنا فی الدنیا حسنة، وفی الآخرة حسنة، وقِنا عذابَ النار»(۲).
ب ـ «اللّهمّ صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجِّل فَرَجَهم».
۱ـ الکافی، ج۳، ص۴۲۶٫
۲ـ بقره / ۲۰۲٫
(۳۱۴)
ترجمه ذکرهای نماز
سوره حمد
«بسم الله الرحمن الرحیم»؛ به نام خداوندی که رحمت فراگیر و ویژهاش همواره بر همه جاری است.
«الحمدلله ربِّ العالمین»؛ همه حمد و تمام ستایش ویژه خداوندی است که پرورشدهنده تمام پدیدههاست.
«الرَّحمنِ الرَّحیم»؛ خدایی که رحمت فراگیر و ویژهاش همه را فرا گرفته است.
«مالِک یومِ الدّین»؛ دارنده توانمندی که پدیداری کامل وی آشکار است.
«اِیاک نَعْبُدُ وَإِیاک نَسْتَعین»؛ خدایا تنها تو را میپرستیم و از تو یاری میخواهیم.
«إِهدِنا الصِّراطَ الْمُسْتَقیم»؛ ما را به راه راست هدایت فرما.
«صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهم»؛ راه کسانی که به آنان نعمت کامل ارزانی نمودهای.
«غَیرِالْمَغْضوبِ عَلَیهِم وَلا الضّالّین»؛ نه راه کسانی که سزاوار خشم هستند و نه راه گمراهان.
سوره توحید(شناسه حضرت حقتعالی)
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ»
«قُلْ هُوَاللَّهُ أَحَد»؛ ای پیامبر صلیاللهعلیهوآله ، بگو که ذات احدی یگانه است.
«أَللّهُ الصَّمَد»؛ خداوندی که بینیاز است.
«لَمْ یلِدْ وَلَمْ یولَد»؛ فرزندی ندارد و زاده کسی نیست.
(۳۱۵)
«وَلَمْ یکن لَّهُ کفُوا أَحَد»؛ هیچ یک از آفریدگان مانند او نیست؛ هرچند همه پدیدهها ظهور و جلوهای از اوست.
ذکرهای دیگر نماز
«سُبْحانَ رَبِّی الْعَظیمِ وبِحَمدِه»؛ پروردگار بزرگ من از هر کاستی و کژی بهدور است و با مدد او به ستایش ایستادهام.
«سُبْحانَ ربِّی الأَعلی وَبِحَمْدِه»؛ پروردگار من برتر از آن است که به وصف درآید و دور از هر کژی و کاستی است و با عنایت اوست که سپاسگزاری حضرتش مینمایم.
«سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمدَه»؛ خداوند میشنود و میپذیرد ثنای کسی را که ستایش حضرتش میکند.
«أَسْتَغفِرُ اللّهَ رَبّی وَأَتُوبُ إِلَیه»؛ از پروردگاری که پرورش دهنده من است آمرزش میخواهم و بهسوی او بازگشت مینمایم.
«بِحَولِ اللّهِ وَقُوَّتِهِ أَقومُ وَأَقْعُد»؛ به یاری و قدرت خداوند متعال بر میخیزم و مینشینم.
قنوت
الف ـ «لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ الحَلیمُ الْکریم»؛ جز خدای یکتای بیهمتایی که دارنده شکیبایی و بخشش است خدایی نیست.
«لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ الْعَلی العَظیم»؛ جز خدای یکتای بیهمتایی که بلند مرتبه و بزرگ است خدایی نیست.
«سُبحانَ اللّهِ رَبِّ السَّمواتِ السَّبْع، وَرَبِّ الأرَضینَ السَّبْع»؛ خداوندی که پیراسته از هر کجی و کاستی است و پروردگار هفت آسمان و زمین است.
«وَما فیهِنَّ وَما بَینَهُنَّ وما تَحتَهُنَّ وما فَوْقَهُنَّ وَربِّ العَرش الْعَظیم»؛ پروردگار هر چیزی که در آسمانها و زمینها و میان و پایین و بالای آنها و پروردگار عرش بزرگ است.
«وَالحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العالَمین»؛ همه ستایش و تمام ثنا ویژه خداوندی است که پرورشدهنده همه پدیدههاست.
(۳۱۶)
ب ـ ربَّنا آتِنا فی الدُّنْیا حَسَنَةً وفی الآخِرَةِ حَسَنَة وَقِنا عذابَ النار»؛(۱) پروردگارا، به ما در دنیا نیکی و در آخرت نیز نیکی ارزانی دار و ما را از عذاب آتش دور نگه دار.
ج ـ اللهُمّ اغْفِرْ لَنا وَارْحَمْنا وَعافِنا وَاعْفُ عَنّا فی الدّنیا والآخرةِ، إنّک عَلی کلِّ شیءٍ قدیر»(۲)؛ بار خدایا بر ما ببخش و رحمآور و ما را بیامرز و در دنیا و آخرت از ما درگذر؛ همانا تو بر انجام هر کاری توانایی.
تسبیحات اربعه
«سُبْحانَ اللّهِ وَالحَمدُللّهِ ولا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ وَاللّهُ أَکبَر»؛ خداوند تبارک و تعالی پیراسته از هر کژی و کاستی است و ستایش ویژه اوست و خدایی جز حضرت بیهمتایش نیست و بزرگتر از آن است که به وصف درآید.
تشهد و سلام
«أَلحمدُ لِلّه، أَشهَدُ أَن لاّ إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریک لَه»؛ ستایش، ویژه پروردگار است و گواهی میدهم که جز خدای یکتا خدایی نیست و حضرتش یگانه است و شریک ندارد.
«وَ أَشهَدُ أَنَّ محمَّدا عَبدُهُ وَرَسولُه»؛ و گواهی میدهم که حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله بنده شایسته و فرستاده اوست.
«اَللّهمَّ صَلِّ علی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّد»؛ خدایا، رحمت کامل خود را بر محمد و خاندانش بفرست.
«وَتَقَبَّلْ شَفاعتَهُ وَارْفَع دَرَجَتَه»؛ خدایا، شفاعت پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله را بپذیر و مقام والای آن حضرت را برتر کن.
«اَلسَّلامُ عَلَیک أَیها النَّبِی وَرَحمَةُ اللّهِ وَبَرکاتُه»؛ ای پیامبر بزرگوار صلیاللهعلیهوآله ، همه سلام و رحمت و برکات خداوند بر تو باد.
«أَلسَّلامُ عَلَینا وَعَلی عِبادِ اللّهِ الصّالِحین»؛ همه سلام خداوند عالم بر نمازگزاران مؤمن و همه بندگان شایسته او باد.
۱ـ بقره/۲۰
۲ـ محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج ۸۲، بیروت، الوفاء، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق، ص۲۰۷٫
(۳۱۷)
«أَلسَّلامُ عَلَیکم وَرَحمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُه»؛ همه سلام و تمام رحمت و برکات خداوند بر شما باد.
(۳۱۸)
باطل کنندههای نماز
م « ۱۴۷۴ » دوازده چیز نماز را باطل میکند که به آن «مبطلات نماز» میگویند و آن عبارت است از:
۱ـ از بین رفتن یکی از شرطها در میان نماز.
۲ـ باطل شدن عمدی یا سهوی وضو یا غسل در میان نماز.
۳ـ گذاشتن عمدی دستها بر روی هم با این قصد که این کار جزو نماز است.
۴ـ آمین گفتن عمدی پس از حمد.
۵ ـ برگرداندن همه بدن از قبله.
۶ ـ حرف زدن عمدی.
۷ ـ خندیدن عمدی و قهقهه.
۸ ـ برای امور دنیا با صدای بلند و به عمد گریه کردن.
۹ـ کار افزودهای که صورت نماز را به هم بزند.
۱۰ـ خوردن و آشامیدن در میان نماز.
۱۱ـ شک در رکعتهای نماز دو یا سه رکعتی.
۱۲ـ کم و زیاد کردن عمدی یا سهوی رکن نماز.
تفصیل موارد یاد شده به ترتیب در ادامه میآید.
نخست ـ از بین رفتن یکی از شرطها
م « ۱۴۷۵ » اگر در میان نماز، یکی از شرطهای آن از بین برود، مانند آنکه در میان
(۳۱۹)
نماز بفهمد جامه یا جای وی غصبی است، نماز باطل میباشد.
م « ۱۴۷۶ » اگر به گناه، وارد مکان غصبی شده است و وقت نماز گسترده باشد و بتواند از آن خارج گردد لازم است بیرون رود، و اگر وقت تنگ است، باید نماز را در هنگام بیرون رفتن به پایان برساند و چنانچه نمیتواند بیرون رود، لازم است نماز را در همان جا به پایان ببرد و نماز وی درست است و اگر با گناه وارد نشده باشد و وقت تنگ باشد بهگونهای که پس از بیرون رفتن از آنجا نماز قضا شود، نماز باطل نمیشود.
م « ۱۴۷۷ » اگر شرطی از نماز؛ مانند: وضو یا غسل رعایت نشده باشد، نماز باطل است؛ خواه عمدی باشد یا سهوی.
م « ۱۴۷۸ » اگر در میان نماز یا پس از آن بداند وضو یا غسل وی باطل است یا بدون وضو یا غسل وارد نماز شده است، نماز را قطع نماید و دوباره با وضو یا غسل بخواند و اگر وقت گذشته است، قضا نماید.
دوم ـ باطل شدن عمدی یا سهوی وضو یا غسل
م « ۱۴۷۹ »اگر در میان نماز به عمد یا به سهو یا از روی ناچاری، چیزی که وضو یا غسل را باطل میکند برای وی پیش آید؛ مانند: آنکه از او ادرار بیرون آید، نماز باطل است.
م « ۱۴۸۰ » کسی که نمیتواند از بیرون آمدن ادرار و مدفوع خودداری کند و در میان نماز، ادرار یا مدفوع از او بیرون میآید، چنانچه برابر حکمی که در مسایل وضو گفته شد رفتار نماید، نماز وی باطل نیست و نیز اگر در میان نماز از مستحاضه خون بیرون آید و او به حکم استحاضه رفتار کند، نماز وی درست است.
م « ۱۴۸۱ » کسی که بیاختیار به خواب رفته است اگر نداند که در میان نماز به خواب رفته است یا پس از آن، و اطمینان به پایان یافتن نماز خود نداشته باشد، مانند آن که در هنگام سجده به خواب رفته ولی هنگام آگاه شدن نمیداند در سجده نماز است یا در سجده شکر، پس از نماز لازم است نماز را دوباره
(۳۲۰)
بخواند ولی اگر به پایان یافتن نماز اطمینان داشته باشد و سپس شک کند که در میان نماز خواب بوده است یا پس از آن، نماز درست است.
م « ۱۴۸۲ » اگر بداند به اختیار خود خوابیده ولی شک کند که خواب وی پس از نماز بوده است یا در میان آن و نیز فراموش کند که نماز میخوانده و به خواب فرو رفته یا نه، نماز وی درست است.
م « ۱۴۸۳ » اگر احتمال دهد در میان نماز به عمد و با توجّه به خواب فرو رفته است ولی در هنگام آگاه شدن، به پایان یافتن نماز اطمینان نداشته باشد، باید آن را دوباره بخواند.
سوم ـ گذاشتن دستها بر روی هم
م « ۱۴۸۴ » اگر نمازگزار دستها را روی هم بگذارد به این قصد که این کار بخشی از نماز است یا انجام آن در نماز لازم است، نماز باطل میباشد، ولی اگر قصد وی تنها رعایت ادب بوده باشد و مردم نیز این قصد را از کرده او برداشت کنند، نماز درست است؛ هرچند حرامی را انجام داده است و اگر انجام آن به سبب فراموشی، ناچاری، تقیه و مانند آن باشد، اشکال ندارد.
چهارم ـ آمین گفتن
اگر پس از خواندن حمد، با قصد این که آمین گفتن جزو نماز بوده و در دین است آمین گوید و نیز در صورتی که با قصد دعا آمین گوید، ولی عرف از آن چنین چیزی را برداشت ننماید، نماز باطل است؛ خواه آن را امام بگوید یا مأموم.
م « ۱۴۸۵ » اگر آمین را به اشتباه یا از روی تقیه بگوید یا به قصد دعا بگوید و مردم نیز همین قصد را از آن برداشت کنند، نماز درست است.
پنجم ـ برگرداندن بدن از قبله
م « ۱۴۸۶ » اگر به عمد یا از روی فراموشی پشت به قبله کند یا همه بدن را به سمت راست یا چپ منحرف کند یا سر را به اندازهای بازگرداند که بیش از سمت راست و چپ منحرف گردد، نماز باطل است.
(۳۲۱)
م « ۱۴۸۷ » اگر به عمد به اندازهای از قبله بازگردد که نگویند رو به قبله است، نماز باطل میشود؛ هرچند انحراف وی از قبله بهگونهای نباشد که به سمت راست یا چپ برسد.
م « ۱۴۸۸ » اگر با عذری مانند فراموشی یا به سبب امری قهری مانند باد تند ـ که او را از قبله بر میگرداند ـ از قبله منحرف گردد ولی بهگونهای نباشد که به سمت راست یا چپ برسد، نماز درست است، ولی باید پس از برطرف شدن عذر، بیدرنگ به سمت قبله بازگردد؛ ولی اگر به سمت راست یا چپ برسد یا پشت به قبله شود؛ چنانچه در اثر فراموشی یا غفلت بوده یا در تشخیص قبله اشتباه کرده و سپس آن را به یاد آورده است، باید نماز را قطع نماید و دوباره آن را روبه قبله بخواند؛ هرچند تنها یک رکعت از آن در وقت قرار گیرد و اگر هیچ رکعتی از آن در وقت انجام نمیگیرد، به همان نماز بسنده کند و لازم نیست آن را قضا نماید.
م « ۱۴۸۹ » هرگاه به عمد، همه چهره را به سمت راست یا چپ قبله برگرداند، نماز باطل است؛ هرچند جلوی بدن رو به قبله باشد، بلکه در حالت سهو نیز اگر صورت را به اندازه گفته شده باز گرداند، باید نماز را دوباره بخواند و لازم نیست آن را به پایان برد، ولی اگر سر را کمی برگرداند بهگونهای که به راست یا چپ نرسد؛ خواه به عمد باشد یا به اشتباه، نماز درست است.
ششم ـ حرف زدن عمدی
م « ۱۴۹۰ » اگر به عمد، واژهای را بگوید و از آن قصد معنا کند؛ هرچند معنا نداشته باشد یا تنها یک حرف باشد یا قصد معنا نکند یا خود واژه دارای معنا نباشد، نماز باطل است و باید آن را دوباره بخواند؛ هرچند دو حرف یا بیشتر نیز نباشد، ولی اگر به سهو باشد، نماز باطل نمیشود.
م « ۱۴۹۱ » اگر واژهای یک حرفی را که دارای معناست به عمد بگوید؛ خواه معنای آن را بداند و آن را قصد نماید یا معنای آن را نداند، یا بداند ولی آن را قصد ننماید یا توجهی به معنا نداشته باشد، نماز باطل میشود، بلکه همانگونه که
(۳۲۲)
گذشت، گفتن واژه یک حرفی که معنایی نیز ندارد، نماز را باطل میسازد.
م « ۱۴۹۲ » سرفه کردن، آروغ زدن، آه کشیدن و عطسه نمودن یا اشاره کردن در نماز اشکال ندارد، ولی گفتن آخ، آه و مانند آن که دو حرف است؛ اگر به عمد باشد، نماز را باطل میکند و در صورتی که جملهای را بگوید که معنای دعا و تذلّل داشته باشد؛ مانند: آه مِن ذنوبی، اشکال ندارد.
م « ۱۴۹۳ » اگر واژهای را به قصد ذکر بگوید؛ مانند: الله اکبر، و در هنگام گفتن آن، صدا را بلند نماید تا چیزی به دیگری بفهماند، اشکال ندارد.
م « ۱۴۹۴ » در صورتی که به قصد گفتن چیزی، ذکری را برای رساندن منظور خود بگوید؛ هرچند قصد ذکر نیز داشته باشد، نماز باطل میشود، ولی اگر با این قصد که چیزی را به کسی بفهماند واژهای را به قصد ذکر بگوید، اشکال ندارد.
م « ۱۴۹۵ » اگر ذکری را به قصد ذکر بگوید؛ هرچند بداند که با این کار کسی را متوجه چیزی و سخنی مینماید، اشکال ندارد، ولی اگر به هیچ وجه قصد ذکر نکند یا هر دو را قصد نماید، نماز باطل میشود.
م « ۱۴۹۶ » خواندن قرآن در هر جای نماز؛ بهجز چهار سورهای که سجده واجب دارد و نیز دعا کردن یا نفرین نمودن بر ستمکار یا جز آن در صورتی که به عربی باشد، اشکال ندارد.
م « ۱۴۹۷ » اگر چیزی از حمد، سوره و ذکرهای نماز را به عمد و بدون قصد جزء بودن برای نماز یا برای احتیاط، چندبار بخواند و نظم نماز از بین نرود، اشکال ندارد، ولی اگر از روی وسواس به اندازهای آن را تکرار کند که سبب از بین رفتن نظم نماز گردد؛ خواه از مسأله آگاه باشد یا نباشد، نماز باطل است.
م « ۱۴۹۸ » نباید در نماز به دیگری سلام کند و اگر دیگری به او سلام کند، لازم است بهگونهای پاسخ دهد که سلام آن در پیش قرار گیرد و اینگونه بگوید: «أَلسّلامُ عَلَیکم» یا «سَلامٌ عَلَیکم» و نباید «عَلیکمُ السَّلام» بگوید و لازم است پاسخ، مانند سلام باشد و از آن بیشتر نباشد؛ برای نمونه نباید در پاسخ بگوید: «سَلامٌ علیکم
(۳۲۳)
ورحمةُ اللّهِ وبَرَکاته».
م « ۱۴۹۹ » واجب است بیدرنگ پاسخ سلام را بدهد؛ خواه در نماز باشد یا در غیر نماز و اگر پاسخ را به عمد یا از روی فراموشی به اندازهای طول دهد که پاسخ آن سلام بهشمار نرود؛ چنانچه در نماز باشد، نباید پاسخ دهد و اگر در نماز نباشد، پاسخ دادن به آن واجب نیست؛ هرچند عقب انداختن و پاسخ سلام را ندادن، خود گناه است.
م « ۱۵۰۰ » باید پاسخ سلام را بهگونهای بگوید که سلام کننده بهصورت عادی آن را بشنود، ولی اگر سلامکننده ناشنوا باشد یا زود بگذرد یا در جایی باشد که صدای فراوانی است؛ چنانچه به صورت عادی پاسخ او را بگوید، کافی است و نیاز نیست با اشاره یا حرکت اعضا به او بفهماند؛ هرچند اگر با بلند کردن صدا یا با اشاره بهگونهای پاسخ دهد که سلامگزار بشنود یا متوجه پاسخ سلام شود، اشکال ندارد.
م « ۱۵۰۱ » نمازگزار باید پاسخ سلام را با قصد پاسخ بگوید؛ نه با قصد دعا یا قرائت آیهای از قرآن، که در این صورت، پاسخ سلام بهشمار نمیآید؛ هرچند با قصد انشا و خیرخواهی از خداوند برای سلامکننده باشد، ولی در هر صورت، نماز را باطل نمیسازد.
م « ۱۵۰۲ » اگر زن یا مرد نامحرم یا بچه نامحرم و ممیزی که خوب و بد را میداند و به معنای سلام آگاه است به نمازگزار سلام کند، نمازگزار باید پاسخ او را بدهد، ولی در پاسخ سلام زن باید بگوید: «سلامٌ علیک» و کاف را حرکت ندهد یا آن را حرکت زیر و کسره بدهد.
م « ۱۵۰۳ » اگر نمازگزار پاسخ سلام را ندهد، نماز درست است؛ هرچند گناه کرده است.
م « ۱۵۰۴ » اگر کسی به صورت اشتباه به نمازگزار سلام کند؛ بهگونهای که سلام شمرده نشود، پاسخ دادن به او واجب نیست؛ مگر اینکه احتمال دهد سلامکننده نمیتواند بهگونه درست سلام دهد یا آن سلام نزد مردم درست بهشمار میآید که در اینصورت، پاسخ دادن به سلام واجب است.
(۳۲۴)
م « ۱۵۰۵ » پاسخ دادن به سلام کسی که از روی مسخره یا شوخی سلام میکند و نیز پاسخ سلام مرد و زن غیرمسلمان؛ چنانچه ذمی نباشند، واجب نیست.
م « ۱۵۰۶ » در نماز، پاسخ دادن به سلام کسی که مسلمان نیست، جایز نمیباشد، ولی در غیر نماز، پاسخ دادن، تنها با واژه «سلام» یا «علیک» جایز است؛ مگر اینکه مصلحتی در کار باشد که در این صورت با قصد قرآن «سلام علیک» یا «سلامٌ علیکم» میگوید و با توجه به مصلحت پیش آمده ممکن است پاسخ دادن به سلام، جایز یا واجب باشد.
م « ۱۵۰۷ » اگر کسی به دستهای سلام کند، پاسخ دادن به سلام او بر همه آنان واجب است، ولی اگر یکی از آنان پاسخ دهد، کافی است.
م « ۱۵۰۸ » اگر کسی به دستهای سلام کند و کسی از آنان پاسخ دهد که سلام کننده قصد سلام دادن به او را نداشته است، پاسخ دادن به سلام وی بر دیگر افراد آن دسته واجب است.
م « ۱۵۰۹ » اگر کسی به دستهای سلام کند و شخصی که میان آنها نماز میگزارد شک نماید که سلام کننده قصد سلام کردن به او را هم داشته است یا نه و همچنین اگر بداند او را نیز قصد داشته است ولی مطمئن باشد که دیگری پاسخ سلام وی را میدهد، نباید آن را پاسخ گوید، اما چنانچه بداند که قصد او را نیز داشته یا تنها او را قصد کرده است و دیگری نیز پاسخ ندهد یا شک داشته باشد که دیگری پاسخ سلام را میدهد یا نه، باید پاسخ او را بدهد و مانعی ندارد که پیش از دیگری پاسخ دهد.
م « ۱۵۱۰ » هرگاه بچه ممیزی پاسخ سلام را دهد، لزوم پاسخگویی به سلام از نمازگزار و دیگران برداشته میشود.
م « ۱۵۱۱ » سلام کردن مستحب است و به آن سفارش بسیار شده و بهتر است سواره به پیاده و ایستاده به نشسته و کوچکتر به بزرگتر سلام کند و پاسخ دادن به آن در صورتی که بدون فاصله یا مستقیم باشد واجب است.
م « ۱۵۱۲ » اگر کسی با تلفن یا به واسطه وسیله دیگری به کسی سلام کند،
(۳۲۵)
پاسخ دادن به وی واجب است، ولی پاسخ سلام از تلویزیون و رادیو بر کسی واجب نمیباشد؛ هرچند پاسخ دادن به آن اجر و پاداش دارد.
م « ۱۵۱۳ » اگر دو نفر در یک زمان به یکدیگر سلام کنند، بر هر یک واجب است که پاسخ سلام دیگری را بدهد؛ هرچند یکی زودتر پاسخ سلام دیگری را بدهد.
م « ۱۵۱۴ » اگر کسی به یکی از دو نفر بدون تعیین یکی از آنان سلام کند، پاسخ دادن به سلام وی بر هیچ یک واجب نیست، ولی اگر در نماز، یکی از آن دو پاسخ دهد، اشکال ندارد.
م « ۱۵۱۵ » مستحب است در غیر نماز، پاسخ سلام را بهتر از سلام بگوید؛ برای نمونه، اگر کسی گفت: «سلامٌ علیکم»، در پاسخ بگوید: «سلامٌ علیکم و رحمة اللّه».
م « ۱۵۱۶ » اگر در پاسخ سلام گفته شود: «سلام از ماست»، بسنده نیست، بلکه سلامی دیگر از ناحیه شخص مقابل بهشمار میآید و هر دو باید پس از آن، پاسخ یکدیگر را بدهند.
هفتم ـ خندیدن عمدی و قهقهه
م « ۱۵۱۷ » خنده با صدا یا قهقهه عمدی؛ هرچند بدون اختیار باشد یا پیشزمینه اختیاری نداشته باشد، نماز را باطل میسازد.
م « ۱۵۱۸ » تبسم و لبخند، نماز را باطل نمیکند؛ هرچند به عمد باشد و نیز خنده سهوی به گمان این که در نماز نیست، باعث باطل شدن نماز نمیشود؛ مگر آنکه صورت نماز از بین برود.
م « ۱۵۱۹ » اگر به واسطه جلوگیری از صدای خنده، حال وی تغییر کند، بهگونهای که از حالت نمازگزار بیرون رود؛ مانند آن که رنگ او بسیار سرخ شود یا بدنش به گونه غیر عادی تکان بخورد، باید نماز را دوباره بخواند.
هشتم ـ گریه کردن برای کار دنیا
م « ۱۵۲۰ » اگر برای کار دنیا بدون صدا گریه کند، اشکال ندارد.
م « ۱۵۲۱ » اگر در نماز از ترس خدا یا برای آخرت گریه کند، اشکال ندارد؛ هرچند بلند نیز باشد، بلکه از بهترین کردار اولیای خدا به شمار میرود.
(۳۲۶)
نهم ـ انجام دادن کاری که صورت نماز را از بین میبرد
م « ۱۵۲۲ » اگر در نماز، کرداری مانند دست به هم زدن و به هوا پریدن را انجام دهد، نماز باطل است؛ کم باشد یا زیاد؛ به عمد باشد یا از روی فراموشی.
م « ۱۵۲۳ » کاری که صورت نماز را از بین نمیبرد؛ مانند: اشاره کردن با دست، اشکال ندارد.
م « ۱۵۲۴ » اگر در میان نماز به اندازهای ساکت بماند که از صورت نمازگزار بیرون رود، نماز باطل است.
م « ۱۵۲۵ » اگر در میان نماز، کاری انجام دهد یا مدتی ساکت بماند و شک کند که صورت نماز به هم خورده یا نه، نماز درست است، ولی اگر به سبب ندانستن حکم مسأله ساکت بماند، باید نماز را با امید این که وظیفه خود را انجام داده است به پایان برساند و بعد حکم مسأله را بپرسد و سپس برابر وظیفه خود رفتار نماید.
دهم ـ خوردن و آشامیدن
م « ۱۵۲۶ » اگر در نماز بهگونهای بخورد یا بیاشامد که با صورت نماز سازگار نباشد، نماز باطل میشود.
م « ۱۵۲۷ » کسی که میخواهد روزه بگیرد، اگر پیش از اذان صبح، نماز مستحبی بخواند و در آن هنگام تشنه باشد و احتمال دهد صبح میشود، در صورتی که آب در نزدیکی او باشد، میتواند در میان نماز آب بیاشامد؛ هرچند کار دیگری که نماز را باطل میکند؛ مانند: روگرداندن از قبله را نباید انجام دهد.
م « ۱۵۲۸ » در نماز نباید هیچ چیز خورد یا آشامید؛ خواه موالات و پیدرپی بودن عملهای نماز از بین برود یا نرود و خواه بگویند نماز میخواند یا نگویند.
م « ۱۵۲۹ » اگر در میان نماز، ذرههای خوراکی را که در دهان یا لای دندانها مانده است فرو ببرد، نماز باطل نمیشود.
م « ۱۵۳۰ » اگر ذرههای قند، شکر یا مانند آن در دهان مانده باشد و در بین نماز، اندک اندک تحلیل و فرو رود یا آن را فرو دهد، اشکال ندارد؛ حتی اگر حبه قند یا
(۳۲۷)
شکر یا قرص و مانند آن در دهان مانده باشد یا آن را در دهان بگذارد و اندک اندک در نماز تحلیل و فرو رود یا آن را فرو برد؛ چنانچه با صورت نماز ناسازگار نباشد، اشکال ندارد.
یازدهم ـ شک در رکعتهای نماز دو رکعتی یا سه رکعتی
م « ۱۵۳۱ » اگر در رکعتهای نمار دو رکعتی یا سه رکعتی یا دو رکعت نخست نمازهای چهار رکعتی شک نماید و در حال شک باقی بماند یا بخشی از نماز را با همان شک بجا آورد، نماز باطل میگردد، ولی اگر پس از پیدا شدن شک، به تعداد رکعتها اطمینان یابد، اشکال ندارد.
دوازدهم ـ کم یا زیاد کردن عمدی یا سهوی
م « ۱۵۳۲ » اگر نمازگزار رکن نماز را به عمد یا به سهو کم یا زیاد کند یا چیزی از واجبات را که رکن نیست از روی عمد کم یا زیاد نماید، نماز باطل میشود.
م « ۱۵۳۳ » اگر پس از نماز شک کند که در میان آن، کاری که نماز را باطل میکند انجام داده یا نه، نماز درست است.
م « ۱۵۳۴ » هرگاه چیزی از واجبات نماز را به عمد کم یا زیاد کند؛ هرچند یک حرف از آن باشد، خواه رکن باشد یا غیر رکن، نماز باطل است و اگر به سبب ندانستن مسأله به آن دچار شود و آن جزء رکن باشد، نماز باطل است و اگر رکن نباشد، نماز درست است؛ به شرط اینکه جاهل قاصر باشد و توان فراگرفتن مسأله را نداشته باشد.
م « ۱۵۳۵ » اگر به واسطه ندانستن مسأله، حمد و سوره نماز صبح، مغرب و عشا را آهسته بخواند یا حمد و سوره نماز ظهر و عصر را بلند بخواند یا در مسافرت، نماز ظهر، عصر و عشا را چهار رکعت بخواند یا مسافری که قصد ماندن ده روز در جایی را دارد، نماز را شکسته بخواند، در همه موارد یاد شده نماز درست است.
م « ۱۵۳۶ » اگر پس از رسیدن به رکوع به یاد آورد که دو سجده از رکعت پیش را
(۳۲۸)
فراموش کرده، نماز باطل است و اگر پیش از رسیدن به رکوع به یاد آورد، باید باز گردد، دو سجده بجا آورد، برخیزد، حمد و سوره یا تسبیحات بخواند و نماز را به پایان رساند و پس از نماز، برای ایستادن بیمورد، دو سجده سهو بجا آورد.
م « ۱۵۳۷ » اگر پیش از گفتن: «السّلام علینا و علی عباد اللّه الصالحین» به یاد آورد که دو سجده رکعت پایانی را انجام نداده است، باید دو سجده را بجا آورد، دوباره تشهد بخواند و سلام نماز را بگوید و پس از نماز، دو سجده سهو بجا آورد.
م « ۱۵۳۸ » اگر پیش از سلام نماز به یاد آورد که یک رکعت یا بیشتر از آخر نماز را نخوانده، چیزی را که فراموش کرده است بجا آورد.
م « ۱۵۳۹ » اگر پس از سلام نماز بداند که یک رکعت یا بیشتر، از آخر نماز را نخوانده است؛ چنانچه کاری انجام داده باشد که عمدی یا سهوی آن نماز را باطل میکند، مانند آنکه پشت به قبله کرده است، نماز باطل میباشد، ولی اگر کاری که عمدی و سهوی آن نماز را باطل میکند انجام نداده و بیدرنگ، رکعتهایی را که فراموش کرده است بجا آورد، پس از پایان نماز، برای سلام زیادی دو سجده سهو بگزارد و در اینصورت، نماز درست است.
م « ۱۵۴۰ » هرگاه پس از سلام نماز، کاری انجام دهد که عمدی یا سهوی آن، نماز را باطل میکند؛ برای نمونه، پشت به قبله نماید و سپس به یاد آورد که دو سجده پایانی را انجام نداده، نماز باطل است، ولی اگر آن را پیش از انجام کاری که نماز را باطل میکند بداند، باید بازگردد و دو سجدهای را که فراموش کرده است بجا آورد، و پس از آن، تشهد و سلام را دوباره بگوید و دو سجده سهو برای سلام افزودهای که پیش از آن گفته است، بگزارد.
م « ۱۵۴۱ » هرگاه نمازگزار بفهمد همه نماز را پیش از وقت خوانده یا آن را از روی نادانی، غفلت یا فراموشی، پشت به قبله یا به سمت راست یا چپ قبله بجا آورده است، نماز را دوباره بخواند و اگر وقت گذشته باشد، باید آن را قضا نماید.
ناپسندها در نماز
(۳۲۹)
م « ۱۵۴۲ » مکروه است در نماز، چهره را کمی به سمت راست یا چپ برگرداند؛ بهگونهای که نگویند روی خود را از قبله برگردانده است و در صورتی که آن را بیشتر برگرداند، نماز باطل است.
م « ۱۵۴۳ » مکروه است در نماز، چشمها را بر هم گذارد یا به سمت راست و چپ برگرداند و با ریش و دست خود بازی کند و انگشتها را در هم فرو برد و آب دهان بیندازد و به نوشته؛ مانند: خطوط قرآن کریم یا کتاب یا خط انگشتری نگاه کند.
م « ۱۵۴۴ » مکروه است هنگام خواندن حمد و سوره و گفتن ذکر، برای شنیدن سخن کسی ساکت شود، بلکه هر کاری که خضوع و خشوع نمازگزار را از بین میبرد، ناشایست است.
م « ۱۵۴۵ » نمازگزاردن به هنگامی که فردی خوابش میآید و نیز هنگام خودداری کردن از دفع ادرار یا مدفوع مکروه است.
م « ۱۵۴۶ » در نماز، پوشیدن لباس تنگ که بدن را فشار میدهد ناپسند است.
مواردی که میتوان نماز واجب را قطع نمود
م « ۱۵۴۷ » قطع نمودن نماز واجب از روی اختیار حرام است، ولی برای حفظ جان و مال، جلوگیری از زیان مالی یا بدنی و همچنین برای هر غرضی ـ دینی یا دنیایی ـ که مورد اهتمام نمازگزار است، اشکال ندارد و همچنین شکستن نماز مستحبی در صورت مصلحت و از روی اختیار اشکال ندارد.
م « ۱۵۴۸ » اگر نتوان جان خود یا جان کسی را که حفظ جان او واجب است یا مالی را که نگهداری آن واجب میباشد بدون قطع نمودن نماز حفظ نمود، باید نماز را رها کرد، ولی قطع نمودن نماز برای نگهداری مالی که اهمیت ندارد، ناپسند است.
م « ۱۵۴۹ » اگر در حالی که نماز میگزارد، بستانکاری طلب خود را بخواهد؛ چنانچه بدون قطع نماز و با حفظ صورت آن بتواند، باید در حال نماز، طلب او را بدهد، ولی اگر بدون قطع نمودن نماز نمیتواند آن را بپردازد، صبر نماید تا نماز به
(۳۳۰)
پایان برسد و این مقدار تأخیر نمودن، با ضرورت پرداخت بیدرنگ بدهی منافاتی ندارد؛ مگر اینکه ضرورت ویژهای داشته باشد؛ مانند اینکه بستانکار از همراهان و همسفران خود باز ماند و به زحمت دچار گردد.
م « ۱۵۵۰ » اگر در میان نماز بداند که مسجد نجس شده است؛ چنانچه وقت تنگ باشد؛ بهگونهای که نتواند با رها کردن نماز و پاک نمودن مسجد یا با پاک نمودن آن در میان نماز حتی یک رکعت از نماز را نیز در وقت انجام دهد، باید نماز را به پایان برساند.
م « ۱۵۵۱ » اگر وقت گسترده است و پاک ساختن مسجد صورت نماز را از بین نمیبرد، باید در میان نماز، مسجد را تطهیر کند و سپس نماز را بخواند و چنانچه صورت نماز از بین میرود و میتواند مسجد را پس از نماز پاک نماید، قطع نمودن نماز جایز نیست، ولی اگر پس از نماز نتواند مسجد را پاک نماید یا تأخیر نمودن تا پایان نماز سبب هتک حرمت مسجد باشد، باید نماز را قطع کند و مسجد را پاک نماید و سپس نماز را بخواند.
م « ۱۵۵۲ » کسی که باید نماز را قطع نماید اگر نماز را به پایان ببرد، گناه کرده، ولی نماز او درست است.
م « ۱۵۵۳ » اگر هر دو اذان و اقامه را فراموش کند و پیش از رکوع رکعت اول، آن را به یاد آورد، جایز است نماز را قطع نماید و اذان و اقامه را بگوید، و سپس نماز را دوباره بخواند، ولی اگر آن را پس از رکوع به یاد آورد، نمیتواند نماز را قطع نماید.
م « ۱۵۵۴ » اگر تنها اذان را فراموش کند، به هیچ وجه نمیتواند نماز را قطع نماید و اگر تنها اقامه را فراموش کند، در هر جای نماز که باشد میتواند نماز را رها کند و اقامه بگوید و دوباره آن را بخواند.
تعقیبات نماز
(۳۳۱)
م « ۱۵۵۵ » مستحب است پس از نماز، پارهای از وقت را به انجام تعقیب ویژگی دهد و ذکر و دعا و قرآن بخواند و بهتر است پیش از آن که از جای خود حرکت نماید و طهارت خود را از دست دهد، رو به قبله تعقیب بخواند و لازم نیست خواندن تعقیب به عربی باشد، ولی شایسته است ذکرهایی را که در کتابهای دعا آمده است بخواند و از تعقیبهایی که بسیار سفارش شده تسبیح حضرت زهرا علیهاالسلام است که باید به این ترتیب گفته شود: ۳۴ بار «الله اکبر» و سپس ۳۳ بار «الحمدلله» و پس از آن ۳۳ مرتبه «سبحان الله». گفتن تسبیح یاد شده فضیلت و ثواب بسیار دارد.
م « ۱۵۵۶ » تعقیبات نماز بر دو گونه است: تعقیبات مشترک و ویژه.
تعقیبات مشترک را میتوان پس از هر نماز واجب شبانهروز انجام داد، ولی تعقیبات مختص، ویژه یکی از نمازهای شبانه روز است.
تعقیبات مشترک
مهمترین تعقیبات مشترک عبارت است از:
۱ ـ خواندن قرآن کریم؛ بهویژه آیة الکرسی، سوره توحید و قدر.
۲ ـ سجده شکر.
۳ ـ «أشهد أنْ لا إلهَ إلاّ اللّه وَحْدَه لا شریک له إلها واحدا أحدا فردا صمدا لم یتّخذ صاحبةً و ولا ولدا»؛ (ده مرتبه)(۱).
۴ ـ «رضیتُ باللّه ربّا وبالاسلام دینا وبمحمّد، صلی اللّه علیه و آله، نبیا، وبعلی إماما، وبالحسن والحسین وعلی ومحمد وجعفر وموسی وعلی ومحمّد وعلی والحسن والخلف الصالح، علیهم السلام، أئمّةً وسادَةً وقادَةً، بهم أتَولّی ومن أعداءهم أتبرّء»(۲).
۵ ـ «أشهد أن لا إله إلاّ اللّه، وحده لا شریک له، له الملک وله الحمد، یحیی ویمیت، وهو حی لا یموت، بیده الخیر، وهو علی کلّ شیء قدیر»(۳).
۶ ـ «سبحان اللّه والحمدللّه ولا إله إلاّ اللّه واللّه اکبر»؛ (۴۰ مرتبه)(۴).
۱ـ الطوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد، بیروت، لبنان، مؤسسه فقه الشیعه، چاپ اول، ۱۴۱۱ق، ص۵۹٫
۲ ـ بحارالانوار، ج۸۳، ص۵۱٫
۳ ـ مصباح المتهجد، ص۵۵٫
۴ ـ همان، ص۵۳٫
(۳۳۲)
۷ ـ «أستغفر اللّه الذی ـ لا إله إلاّ هو الحی القیوم ذوالجلال والإکرام وأتوب إلیه»(۱).
تعقیبات ویژه (مختص)
نماز صبح
۱ ـ «صلی اللّه علی محمّد وآل محمّد»؛ (صد مرتبه)(۲).
۲ ـ «سبحان اللّه والحمد للّه ولا إله إلاّ اللّه واللّه أکبر، ولا حول ولا قوّة إلاّ باللّه العلی العظیم»؛ (صد مرتبه)(۳).
۳ـ «بسم اللّه الرحمن الرحیم، لا حول ولا قوّة إلاّ باللّه العلی العظیم»(۴).
نماز مغرب
۱ ـ «الحمدللّه الذی یفعل ما یشاء ولا یفعل ما یشاء غیره»؛ (۷ مرتبه)(۵).
۲ ـ «بسم الله الرحمن الرحیم لا حول ولا قوّة إلاّ باللّه العلی العظیم»؛ (۷ مرتبه)(۶).
دیگر تعقیبات ویژه در کتابهای دعا آمده است.
م « ۱۵۵۷ » مستحب است پس از نماز، سجده شکر نماید و همین که پیشانی را به قصد شکر بر زمین بگذارد کافی است و اگر شکر خداوند را نیز به زبان آورد، بهتر است، ولی شایسته است به قصد امیدواری به حق، صد بار یا سه بار یا یک بار «شکرا لله» یا «شکرا» یا «عفوا» بگوید و نیز مستحب است هرگاه نعمتی به او میرسد یا بلایی از او دور میشود، سجده شکر بجا آورد.
صلوات بر پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله
م « ۱۵۵۸ » بسیار سفارش شده است که در هر زمان و در هر حالی که نام مبارک حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله ؛ مانند: محمّد و احمد یا لقب و کنیه آن حضرت؛ مانند: مصطفی و ابوالقاسم را میگوید یا میشنود؛ هرچند در نماز باشد، صلوات بفرستد.
۱ ـ همان، ص۵۳٫
۲ ـ مصباح المتهجد، ص۲۰۹٫
۳ ـ همان.
۴ ـ الکافی، ج۲، ص۵۲۸٫
۵ ـ مصباح المتهجد، ص۹۸٫
۶ ـ همان.
(۳۳۳)
م « ۱۵۵۹ » هنگام نوشتن نام مبارک حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله مستحب است صلوات را هم بنویسد و نیز بهتر است هرگاه آن حضرت را یاد میکند، صلوات بفرستد؛ هرچند نام مبارک ایشان را به زبان نیاورد. شایسته است مؤمن به فضیلت و ثواب صلوات آگاه باشد.
ترجمه برخی از تعقیبات نماز
الف ـ «أَشهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ اللّه، وَحْدهُ لا شریک لَهُ؛ إلها واحِدا أحَدا فَرْدا صَمَدا لَمْ یتّخِذْ صاحِبَةً وَلا وَلَدا»(۱)؛ گواهی میدهم که جز خدای یکتا خدایی نیست، یگانه است و شریک ندارد، خدایی که یگانه، یکتا، فرد و بینیاز از آفریدههاست که هیچ همراه و فرزندی را برای خود برنگزیده است.
ب ـ «رَضیتُ بِاللّه رَبّا، وَبِالإسلامِ دینا، وَبِمُحمّدٍ، صلی اللّه علیه وآله، نَبِیا، وبعلی إماما وبالحَسنِ والحسین وعلی ومحمّد وجعفر وموسی وعلی ومحمّدٍ وعلی والحسنِ والخلفِ الصالحٍ، علیهم السلام، أئمّةً وسادةً وقادَةً، بِهِمْ أتولّی و مِنْ أعدائِهِم أتَبَرَّءُ»(۲)؛ از این که خدایم، الله و دینم اسلام و پیامبرم حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله و امامم حضرت علی علیهالسلام است، خوشنود و راضیم. همچنین از این که امامان و سروران و رهبرانم امام حسن و امام حسین و امام سجاد و امام باقر و امام صادق و امام کاظم و امام رضا و امام جواد و امام هادی و امام حسن عسکری علیهمالسلام و جانشین شایسته وی است، خوشنودم و به آنان محبت دارم و عشق میورزم و از دشمنان ایشان بیزارم.
ج ـ «أشهَدُ أنْ لا إله إلاّ اللّه، وَحْدَهُ لا شریک لَه، لَهُ المُلْک وَلَهُ الحَمْد، یحیی وَیمیت، وَهُوَ حَی لا یمُوت»؛ گواهی میدهم که جز خدای یکتا خدایی نیست، او یگانه است و شریکی ندارد و همه پدیدهها از آنِ او، و ستایش ویژه اوست، زنده میکند و میمیراند و تنها حضرتش زنده پایدار است.
د ـ «أستَغْفِرُ اللّه الّذی لا إلهَ إلاّ هو الحّی القیوم، ذوالجلال و الإکرام، وأتوب إلیه»؛ از خداوندی که جز او خدایی نیست آمرزش میخواهم؛ خدایی که زنده و پاینده است و صاحب عظمت و کرامت میباشد و بهسوی او باز میگردم.
۱ـ ابن فهد، علی، عدّة الداعی و نجاح الساعی، قم، وجدانی، ص۲۴۷٫
۲ـ بحارالانوار، ج۸۳، ص ۵۱٫
(۳۳۴)
هـ ـ «ألْحَمْدُ لِلّه الَّذی یفْعَلُ ما یشاءُ وَلا یفْعَلُ ما یشاءُ غیرُه»؛ ستایش ویژه خدایی است که آنچه بخواهد انجام میدهد و جز او کسی توان آن را ندارد که هرچه بخواهد به انجام رساند.
نمازهای مستحب
م « ۱۵۶۰ » نمازهای مستحبّ که به آن «نافله» میگویند بسیار است و در میان نمازهای مستحبی به خواندن نافلههای شبانهروز بیشتر سفارش شده است.
م « ۱۵۶۱ » نافلههای شبانهروز که همه در دو رکعت گزارده میشود عبارت است از: نافله صبح (دو رکعت که پیش از نماز صبح است)، نافله ظهر (هشت رکعت)، نافله عصر (هشت رکعت) که هر دو پیش از نماز واجب آورده میشود، نافله مغرب (چهار رکعت) و نافله عشا (دو رکعت که نشسته خوانده میشود) و هر دو پس از نماز واجب آورده میشود، نافله شب (یازده رکعت). همچنین نافلههای روز جمعه سی و هشت رکعت است که چهار رکعت به نافله ظهر و عصر افزوده میشود و مستحب است همه بیست رکعت نافله ظهر و عصر جمعه پیش از زوال آفتاب خوانده شود.
نافله شب
م « ۱۵۶۲ » از یازده رکعت نافله شب، هشت رکعت آن با نیت نافله شب و دو رکعت با نیت نماز «شفع» و یک رکعت با نیت نماز «وتر» خوانده میشود. چگونگی، آداب و مستحبات نماز شب در کتابهای دعا به صورت گسترده آمده است.
م « ۱۵۶۳ » نافله شب، تأثیر آشکاری در صفای باطن و پاکی قلب و تربیت نفس مؤمن دارد. نوافل شب دارای آداب بسیاری است؛ بهویژه قنوتِ نافله وتر که رعایت آن بسیار مناسب است، ولی هرگاه آن آداب را نتواند یا نخواهد، میتواند نماز شب را بدون آداب و مانند نمازهای عادی بیاورد و کسی که نمیتواند در آخر
(۳۳۵)
شب بیدار شود، میتواند پیش از خواب آن را بجا آورد یا پس از اذان صبح و قبل از طلوع آفتاب و پیش از گزاردن نافله و نماز صبح، آن را بخواند.
نماز غفیله
م « ۱۵۶۴ » نماز غفیله میان نماز مغرب و عشا خوانده میشود و وقت آن پس از نماز مغرب تا هنگامی است که سرخی طرف مغرب از میان برود. در رکعت نخست آن، پس از حمد، بهجای سوره این آیه خوانده میشود: «وَذَالنُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِبا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقدِرَ عَلَیهِ، فَنَادی فِی الظُّلُماتِ: أَن لاّ إِلهَ إِلاّ أَنتَ، سُبْحانک، إِنّی کنْتُ مِنَ الظّالِمینَ، فَاسْتَجَبنا لَهُ، وَنَجَّیناهُ مِنَ الغَمِّ، وَکذلِک نُنجِی المُؤمنینَ»، و در رکعت دوم پس از حمد به جای سوره، این آیه خوانده میشود: «وَعِندَهُ مَفاتِحُ الغَیبِ لا یعْلَمُها إِلاّ هُو، وَیعلَمُ ما فِی الْبرِّ والبَحرِ؛ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاّ یعْلَمُها، وَلا حَبَّةٍ فی ظُلُماتِ الأَرْضِ، ولا رَطْبٍ وَلا یابِسٍ إِلاّ فِی کتابٍ مُبینٍ»، و در قنوت آن بگوید: «أَللّهُمَّ إِنّی أَسْأَلُک بِمفاتِح الْغَیبِ، الَّتی لا یعْلَمُها إِلاّ أَنْتَ، أَن تُصَلِّی عَلی محمّدٍ وآلِ محمّدٍ، وَأَنْ تَفْعَلَ بی …» و پس از «أن تفعل بی» نیازهای خود را بخواهد و سپس بگوید: «أَللّهُمَّ أَنْتَ وَلِی نِعْمَتی، وَالْقادِرُ عَلَی طَلبِتَی، تَعلَمُ حاجَتی، فَأَسْأَلُک بِحَقِّ محمّدٍ وَآلِ محمَّدٍ، عَلَیهِ وَعلَیهمُ السَّلامُ، لَمَّا قَضَیتَها لِی».
نشسته خواندن نافله
م « ۱۵۶۵ » نمازهای نافله را میتوان بهصورت نشسته خواند ولی بهتر است هر دو رکعت نماز را یک رکعت بهشمار آورد؛ برای نمونه، کسی که میخواهد نافله ظهر را ـ که هشت رکعت است ـ نشسته بخواند، بهتر است شانزده رکعت بخواند و اگر میخواهد نماز وتر را نشسته بخواند، دو نماز یک رکعتی نشسته با دو تشهد و سلام بخواند، به خلاف نماز «وتیره» که صورت نشسته آن، تنها دو رکعت با یک تشهد و سلام دارد.
م « ۱۵۶۶ » نافله ظهر و عصر را نباید در سفر خواند، ولی نافله عشا را میتوان با این نیت که نزد شارع مستحب است، بجا آورد.
(۳۳۶)
وقت نافلههای شب و روز
م « ۱۵۶۷ » نافله نماز ظهر پیش از نماز ظهر خوانده میشود و وقت فضیلت آن از آغاز ظهر تا هنگامی است که اندازه سایه شاخص پس از ظهر، بیش از دو هفتم کشیده میشود؛ برای نمونه، اگر بلندی شاخص هفت وجب است، هرگاه اندازه سایهای که پس از ظهر پیدا میشود بیش از دو وجب شود، آخر وقتِ نافله ظهر است. البته، پس از این هنگام تا زمانی که سایه به اندازه خود شاخص شود، باز نافله ظهر بدون فضیلت نیست.
م « ۱۵۶۸ » پیش از اذان ظهر و پس از آن که سایه به اندازه شاخص شد، به امید اینکه خواندن آن پسندیده است، میتواند نافله ظهر را بخواند و حتّی تا پایان وقت فریضه نیز این عمل پسندیده است، ولی در اینصورت، هرگاه خواست نافله نماز ظهر را بیاورد، شایسته است آن را پس از نماز ظهر با قصد ادا بجا آورد.
م « ۱۵۶۹ » وقت ادای نافله عصر تا وقت ادای فریضه عصر است.
م « ۱۵۷۰ » اگر نافله ظهر را تا هنگامی که اندازه سایه شاخص پس از ظهر به اندازه دو هفتم آن شود تأخیر بیندازد، بهتر است نماز ظهر را پیش از نافله بخواند.
م « ۱۵۷۱ » نافله عصر پیش از نماز عصر خوانده میشود و وقت فضیلت آن تا هنگامی است که اندازه سایه شاخص، پس از ظهر به چهار هفتم آن برسد و اگر تا این هنگام نخواند، تا زمانی که سایه به اندازه دو برابر شاخص شود، نیز وقت فضیلت نافله عصر است، ولی فضیلت وقت پیشین را ندارد.
م « ۱۵۷۲ » چنانچه نافله عصر را تا هنگامی تأخیر بیندازد که سایه شاخص به چهار هفتم آن برسد، بهتر است نماز عصر را پیش از نافله بخواند و چنانچه بخواهد نافله ظهر یا نافله عصر را پس از وقت فضیلت آن بخواند، بهتر است نافله ظهر را پس از نماز ظهر و نافله عصر را پس از نماز عصر با نیت ادا بخواند.
م « ۱۵۷۳ » وقت نافله مغرب، پس از تمام شدن نماز مغرب است و وقت فضیلت آن تا هنگامی است که بتوان آن را پس از نماز مغرب بجا آورد.
(۳۳۷)
م « ۱۵۷۴ » اگر نافله مغرب را تا رفتن سرخی طرف مغرب ـ که پس از غروب کردن آفتاب در آسمان آشکار میشود ـ تأخیر بیندازد، بهتر است نماز عشا را بخواند.
م « ۱۵۷۵ » وقت نافله عشا پس از پایان نماز عشا تا نیمه شب است و بهتر است بیدرنگ پس از نماز عشا خوانده شود.
م « ۱۵۷۶ » نافله صبح پیش از نماز صبح خوانده میشود و وقت فضیلت آن از فجر نخست تا پیدایش سرخی طرف مشرق است، ولی اگر با نماز شب خوانده شود، پیش از فجر نخست هم میتواند آن را بخواند، هرچند بهتر است آن را در وقت، دوباره بخواند.
م « ۱۵۷۷ » وقت نافله شب از نیمه شب تا اذان صبح است؛ هرچند تا آشکار شدن آفتاب میتوان آن را با نیت ادا آورد. البته، شایسته است نزدیک اذان صبح خوانده شود و اگر چهار رکعت یا بیشتر از آن از نافله شب را خوانده است و هنگام فریضه صبح رسیده باشد میتواند نماز شب را به پایان رساند و نافله و فریضه صبح را بخواند و آنگاه مانده نماز شب را قضا کند.
م « ۱۵۷۸ » اگر چیزی از نماز شب را انجام نداده یا کمتر از چهار رکعت بجا آورده است، پیش انداختن نافله و فریضه صبح بر قضای نماز شب برتر است.
م « ۱۵۷۹ » مسافر و کسی که برای او مشکل است نافله شب را پس از نیمه شب بخواند یا میترسد که در آن وقت بیدار نشود، میتواند آن را در آغاز شب بجا آورد.
م « ۱۵۸۰ » خواندن نافله در هنگام فریضه؛ هرچند نافله یومیه نباشد، چنانچه سبب از دست رفتن فریضه نشود، جایز است.
م « ۱۵۸۱ » خواندن نافله برای کسی که نماز قضا یا نماز واجب دیگری مانند نماز استیجاری بر عهده دارد، جایز است.
(۳۳۸)
شکها در نماز
شکهایی که در نماز پیش میآید به طور کلی بر بیستوچهار نوع است:
۱ ـ شکهایی که نماز را باطل میکند که خود بر نه قسم است.
۲ ـ شکهایی که نماز را باطل نمیکند و نباید به آن اعتنا نمود که بر شش قسم میباشد.
۳ ـ شکهای صحیح که نسبت به هر یک باید وظیفهای خاص را انجام داد و در هر مورد لازم است برابر فتوا یا حکم رفتار نمود که خود بر نه قسم است.
شکهای باطل کننده
م « ۱۵۸۲ » شکهایی که نماز را باطل میکند از این قرار است:
یکم ـ شک در شماره رکعتهای نماز دو رکعتی واجب، مانند نماز صبح و نماز مسافر و نیز شک در نماز احتیاط، ولی شک در شماره رکعتهای نماز مستحب، نماز را باطل نمیکند.
دوم ـ شک در شماره رکعتهای نماز سه رکعتی.
سوم ـ در نماز چهار رکعتی شک کند که یک رکعت خوانده است یا بیشتر.
چهارم ـ در نماز چهار رکعتی، پیش از پایان سجده دوم شک کند که دو رکعت خوانده است یا بیشتر.
(۳۳۹)
پنجم ـ شک میان دو و پنج یا دو و بیشتر از پنج، و شک میان سه و پنج پس از رکوع و پیش از پایان دو سجده.
ششم ـ شک میان سه و شش یا سه و بیشتر از شش.
هفتم ـ شک در رکعتهای نماز؛ بهگونهای که نداند چند رکعت خوانده است و شک میان چهار و پنج پس از رکوع و پیش از پایان دو سجده.
هشتم ـ شک میان چهار و شش یا چهار و بیشتر از شش؛ خواه پیش از پایان سجده دوم باشد یا پس از آن.
م « ۱۵۸۳ » اگر پس از سجده دوم شک میان چهار و شش یا چهار و بیشتر از شش برای او پیش آید، بنابر چهار بگذارد و نماز را به پایان ببرد و پس از نماز، دو سجده سهو بجا آورد و لازم نیست نماز را دوباره بخواند.
نهم ـ شکی که سه طرف یا بیشتر داشته باشد؛ مگر شک میان دو، سه و چهار پس از پایان دو سجده.
م « ۱۵۸۴ » در شک میان سه، چهار و پنج، پیش از رکوع باید بنشیند که در نتیجه به شک میان دو، سه و چهار پس از پایان دو سجده باز میگردد.
م « ۱۵۸۵ » اگر یکی از شکهای باطل کننده برای انسان پیش آید، نمیتواند نماز را زود رها نماید، ولی اگر به اندازهای اندیشه کند که شک پابرجا شود، قطع کردن نماز اشکال ندارد.
شکهایی که نباید به آن اعتنا کرد
م « ۱۵۸۶ » شکهای ششگانهای که نباید به آن توجّه کرد از این قرار است:
یکم ـ شک در چیزی که جای بجا آوردن آن گذشته است، مانند آنکه در رکوع شک کند که حمد را خوانده است یا نه.
دوم ـ شک پس از سلام.
سوم ـ شک پس از گذشتن وقت نماز.
چهارم ـ شک کثیر الشک (کسی که بسیار شک میکند)، مانند آنکه در یک نماز،
(۳۴۰)
سه بار یا در سه نماز پیدرپی دست کم یک بار شک کند.
پنجم ـ شک امام در شماره رکعتهای نماز در صورتی که مأموم، شماره آن را بداند و همچنین شک مأموم، هنگامی که امام شماره رکعت نماز را بداند.
ششم ـ شک در نماز مستحبی و نماز احتیاط.
احکام هر یک از شکهای یاد شده به تفصیل در ادامه میآید.
یکم ـ شک در چیزی که جای آن گذشته است
م « ۱۵۸۷ » اگر در میان نماز شک کند که یکی از کارهای واجب آن را انجام داده است یا نه، مانند آنکه شک کند که حمد را خوانده است یا نه، در صورتی که به کاری که باید پس از آن انجام دهد وارد نشده باشد، آنچه را که در انجام آن شک دارد بجا آورد و چنانچه وارد کاری که باید پس از آن انجام دهد شده باشد، مانند آنکه درحال خواندن سوره شک کند حمد را خوانده است یا نه، به شک خود اعتنا نکند.
م « ۱۵۸۸ » اگر در میان خواندن آیهای شک کند که آیه پیش از آن را خوانده است یا نه، یا وقتی پایان آیه را میخواند شک کند که آغاز آن را خوانده است یا نه، به شک خود اعتنا نکند.
م « ۱۵۸۹ » اگر پس از رکوع یا سجده شک کند که کارهای واجب آن؛ مانند: ذکر و آرام بودن بدن را انجام داده است یا نه، به شک خود اعتنا نکند.
م « ۱۵۹۰ » هرگاه پس از رکوع یا سجده بداند ذکر واجب را گفته ولی نداند شرایط آن را بهگونه درست انجام داده است یا نه، به شک خود اعتنا نکند.
م « ۱۵۹۱ » اگر هنگامی که به سجده میرود شک کند که رکوع نموده است یا نه، یا شک کند که پس از رکوع ایستاده است یا نه، به شک خود اعتنا نکند.
م « ۱۵۹۲ » اگر در هنگام برخاستن شک کند که سجده یا تشهد را بجا آورده است یا نه، به شک خود اعتنا نکند و نیز اگر پس از ایستادن، در آن شک نماید، به آن اعتنا ننماید.
م « ۱۵۹۳ » کسی که به حالت نشسته یا خوابیده نماز میخواند، هنگامی که حمد
(۳۴۱)
یا تسبیحات را میخواند یا آماده خواندن آن میشود شک کند که سجده یا تشهد را بجا آورده است یا نه، به شک خود اعتنا نکند، ولی پیش از آماده شدن به خواندن آن، باید هر کدام را که به آن شک دارد انجام دهد.
م « ۱۵۹۴ » اگر شک کند که یکی از رکنهای نماز را بجا آورده است یا نه و آماده انجام دادن عمل پس از آن یا وارد آن شده باشد، باید آن را بجا آورد؛ برای نمونه، اگر پیش از خواندن تشهد یا آماده شدن برای انجام آن شک کند که دو سجده را بجا آورده است یا نه، آن را بجا آورد، ولی پس از آماده شدن برای کار پس از آن نیاز نیست آن را انجام دهد.
م « ۱۵۹۵ » هرگاه پیش از گذشتن محل انجام یکی از کارهای نماز شک کند و بازگردد و آن را بجا آورد و بعد بداند آن جزء را انجام داده بوده و بار دوم افزوده است، اگر آن افزوده رکن باشد، نماز باطل میباشد و اگر رکن نباشد، درست است.
م « ۱۵۹۶ » هرگاه پس از گذشتن محل کاری شک کند و برابر حکم به آن اعتنا نکند و از آن بگذرد و سپس متوجه شود که آن کار مشکوک را انجام نداده است، اگر وارد رکن بعد نشده باشد، باید بازگردد و آن کار را بجا آورد و اگر وارد رکن بعد شده باشد، نماز درست است؛ مگر اینکه جزو مشکوکی که ترک شده است رکن باشد که در این صورت، نماز باطل است.
م « ۱۵۹۷ » اگر برای نمونه در قنوت به یاد آورد که حمد را نخوانده است، آن را بخواند و اگر در رکوع، آن را به یاد آورد، نماز درست است.
اگر در تشهد پایانی نماز بداند که سجده پایانی نماز را فراموش کرده است، نماز را به پایان برد و پس از سلام، سجده را قضا نماید.
م « ۱۵۹۸ » اگر شک نماید که سلام نماز را گفته است یا نه، یا شک کند که آن را درست خوانده است یا نه، و هنوز به گفتن تعقیب نماز یا نماز دیگری وارد نشده باشد یا به واسطه انجام کاری، صورت نماز از بین نرفته باشد، لازم است به شک خود اعتنا کند و سلام نماز را بگوید و چنانچه پس از این شک نماید و از حالت
(۳۴۲)
نماز بیرون رفته باشد، نباید به شک خود اعتنا کند.
م « ۱۵۹۹ » اگر در میان نماز شک کند که ظهر را قصد کرده است یا عصر را، و بداند که پیشتر ظهر را نخوانده است یا شک در خواندن آن دارد، اگر در وقت ویژه نماز ظهر یا وقت مشترک آن است، قصد نماز ظهر نماید و اگر میداند که نماز ظهر را پیشتر خوانده است، قصد نماز عصر کند و آن را به پایان برد؛ خواه در وقت مشترک باشد یا در وقت ویژه نماز عصر.
دوّم ـ شک پس از سلام
م « ۱۶۰۰ » اگر پس از سلام نماز شک کند که نماز را درست گزارده است یا نه؛ خواه شک در عدد رکعتهای نماز یا اجزای آن باشد، مانند آنکه شک کند رکوع کرده است یا نه، یا پس از سلام نماز چهار رکعتی شک کند که چهار رکعت خوانده است یا پنج رکعت، به شک خود اعتنا نکند.
م « ۱۶۰۱ » اگر پس از سلام، هر دو طرف شک او باطل باشد؛ برای نمونه پس از سلام نماز چهار رکعتی شک کند که سه رکعت خوانده است یا پنج رکعت، نماز باطل است.
م « ۱۶۰۲ » اگر پس از نماز شک کند نمازی که خوانده است به قصد ظهر بوده یا عصر و اطمینان دارد که نماز ظهر را بجا آورده است، آن را نماز عصر بهشمار آورد و چنانچه اطمینان ندارد، با قصد آنچه بر عهده اوست چهار رکعت بجا آورد، کافی است و اگر شک کند نمازی که خوانده است واجب بوده یا مستحب، باید نماز واجب را بخواند.
سوّم ـ شک پس از وقت
م « ۱۶۰۳ » اگر پس از گذشتن وقت نماز شک کند که نماز خوانده است یا نه، به شک خود اعتنا نکند، ولی اگر پیش از گذشتن وقت، شک کند که نماز گزارده است یا نه، یا به آن اطمینان نداشته باشد، باید آن را بخواند.
م « ۱۶۰۴ » اگر پس از گذشتن وقت، شک کند که نماز را درست خوانده است یا نه،
(۳۴۳)
به شک خود اعتنا نکند.
م « ۱۶۰۵ » اگر پس از گذشتن وقت نماز ظهر و عصر بداند چهار رکعت نماز خوانده است، ولی نداند به نیت ظهر بوده یا عصر، باید چهار رکعت نماز قضا با نیت واجبی که بر عهده اوست بخواند.
م « ۱۶۰۶ » اگر پس از گذشتن وقت نماز مغرب و عشا بداند یک نماز خوانده است، ولی نداند سه رکعت خوانده یا چهار رکعت، باید قضای نماز مغرب و عشا را با قصد واجبی که بر عهده اوست بخواند.
چهارم ـ بسیار شککننده
م « ۱۶۰۷ » اگر در یک نماز، سه مرتبه یا در هر کدام از سه نمازِ پی در پی، شک کند، مانند آنکه در هر یک از نماز صبح، ظهر و عصر یک بار شک کند، بسیار شککننده (کثیرالشک) است و در صورتی که زیاد شک نمودن او از خشم، بیماری، مصیبت، ترس یا پریشانی حواس نباشد، به شک خود اعتنا نکند؛ خواه در شماره رکعتهای نماز باشد یا در اجزا یا شرایط آن.
م « ۱۶۰۸ » اگر بسیار شککننده، در اجزای نماز شک کند؛ چنانچه بجا آوردن دوباره آن بخش، نماز را باطل میکند؛ مانند آنکه شک نماید یک رکوع بجا آورده است یا دو رکوع، آن را یک رکوع بهشمار آورد و چنانچه بجا نیاوردن آن، نماز را باطل میکند؛ مانند آنکه شک نماید رکوع نموده یا نه، باید بنا گذارد که آن را بجا آورده است.
م « ۱۶۰۹ » اگر بسیار شک کننده در بجا آوردن چیزی شک کند که نماز را باطل میکند؛ مانند اینکه شک نماید نماز دو رکعتی مانند صبح را دو رکعت خوانده است یا سه رکعت، آن را دو رکعت بهشمار آورد.
م « ۱۶۱۰ » مراد از اعتنا نکردن به شک این است که طرفی را ترتیب اثر دهد که احتمال صحت آن میرود؛ برای نمونه، اگر شک کند سجده یا رکوع را بجا آورده است یا خیر، بنا گذارد که آن را بجا آورده است؛ هرچند از محل آن نگذشته باشد یا
(۳۴۴)
اگر شک کند نماز صبح را دو رکعت خوانده است یا سه رکعت، آن را دو رکعت بهشمار آورد.
م « ۱۶۱۱ » کسی که در یک بخش نماز؛ مانند حمد و سوره آن، زیاد شک میکند؛ اگر زیادی شک از ویژگیهای وی در آن بخش بهشمار میآید، تنها بسیار شککننده در همان چیز میباشد و چنانچه در بخشهای دیگر شک کند، برابر حکم عادی آن رفتار نماید.
م « ۱۶۱۲ » کسی که در نماز ویژهای مانند نماز ظهر بسیار شک میکند، تنها در آن نماز باید به شک خود اعتنا نکند و اگر در نماز دیگری مانند نماز عصر شک نمود، برابر حکم عادی آن رفتار نماید؛ مگر آن که در آن هم بسیار شک نماید.
م « ۱۶۱۳ » اگر در جای ویژهای زیاد شک میکند؛ مانند آن که وقتی در میان مردم نماز میخواند، زیاد شک مینماید باید در آن جا نماز نخواند و اگر بخواند، به شک خود اعتنا نکند و اگر در غیر آن محل نماز بخواند و برای او شکی پیش آید، به حکم عادی آن رفتار نماید.
م « ۱۶۱۴ » اگر شک کند که بسیار شککننده است یا نه، بنا بر این گذارد که بسیار شک نمیکند.
م « ۱۶۱۵» بسیار شککننده تا وقتی اطمینان نیابد که به حال عادی مردم برگشته است، به شک خود اعتنا نکند.
م « ۱۶۱۶ » کسی که زیاد شک میکند؛ اگر شک کند رکنی را بجا آورده است یا نه و به آن اعتنا نکند و سپس هنوز وارد رکن بعدی نشده به یاد میآورد که آن را انجام نداده است، باید آن را بجا آورد و اگر به رکن بعدی وارد شده باشد، نماز باطل است؛ برای نمونه، اگر شک نماید رکوع کرده است یا نه و اعتنا نکند، در صورتی که پیش از سجده دوم به یاد آورد که رکوع را انجام نداده است، باید باز گردد و رکوع کند و نماز را به پایان برد و اگر در سجده دوم یا پس از آن به یاد آورد، نماز باطل است.
(۳۴۵)
م « ۱۶۱۷ » کسی که زیاد شک میکند، اگر شک کند دو سجده را انجام داده است یا نه و به آن اعتنا نکند و سپس بداند که آن را بجا نیاورده و هنوز هم به رکوع رکعت بعد نرفته باشد، باید آن را بجا آورد و اگر به رکوع رکعت بعد رفته، نماز باطل است.
م « ۱۶۱۸ » اگر بسیار شککننده شک کند که رکوع را انجام داده است یا نه و به آن اعتنا نکند و پیش از سجده دوم به یاد آورد که آن را انجام نداده است، باید سجده آورده شده را نادیده بگیرد و پس از انجام رکوع و دو سجده، نماز را به پایان برساند.
م « ۱۶۱۹ » اگر بسیار شککننده شک کند چیزی را که رکن نیست بجا آورده است یا نه و به آن اعتنا نکند، و سپس به یاد آورد که آن را بجا نیاورده است؛ چنانچه جای آن گذشته باشد، نماز درست است؛ برای نمونه، اگر شک کند که حمد را خوانده است یا نه و به آن اعتنا نکند، در صورتی که در قنوت به یاد آورد که حمد را نخوانده است، باید آن را بخواند و اگر در رکوع به یاد آورد، نماز درست است.
م « ۱۶۲۰ » کسانی که در همه نماز یا در اجزا و مقدّمات آن وسواس دارند یا بهصورت کلّی به وسواس دچار آمدهاند تا میتوانند نباید به وسواس خود اعتنا کنند و باید برابر شیوه عادی آن رفتار کنند؛ خواه اطمینان برای آنان حاصل شود یا نه.
پنجم ـ شک امام و مأموم
م « ۱۶۲۱ » اگر امام جماعت در شماره رکعتهای نماز شک کند؛ برای نمونه شک کند که سه رکعت خوانده است یا چهار رکعت، و مأموم بداند که چهار رکعت خوانده است و امام را از آن آگاه کند، امام باید نماز را به پایان رساند.
م « ۱۶۲۲ » اگر امام بداند چند رکعت خوانده است و مأموم در شماره رکعتهای نماز شک کند، به شک خود اعتنا ننماید.
م « ۱۶۲۳ » رجوع هر یک از امام و مأموم به دیگری، در غیر شماره رکعتهای نماز تا جایی که اطمینان نیاورد، جایز نیست.
(۳۴۶)
م « ۱۶۲۴ » اگر امام گمان دارد که چند رکعت خوانده است، ولی مأموم به آن یقین دارد، برابر یقین مأموم رفتار میشود و اگر مأموم گمان دارد و امام یقین یافته است، برابر یقین امام رفتار میشود.
م « ۱۶۲۵ » اگر در نماز جماعت، هم امام و هم مأموم شک نمایند و شک هر کدام با دیگری تفاوت داشته باشد، هر کدام برابر وظیفه خود رفتار کند و در حال سهو نیز امام یا مأموم یا هر دو، همین حکم را دارند.
م « ۱۶۲۶ » برای آگاه کردن امام به شماره رکعتهای نماز، هر کاری که با نماز منافات نداشته باشد، مأموم میتواند انجام دهد، ولی نباید پیش از امام برخیزد و نماز خود را ادامه دهد.
ششم ـ شک در نماز مستحبّی
م « ۱۶۲۷ » هرگاه در شماره رکعتهای نماز مستحبی شک کند، میتواند به هر یک از شماره کمتر یا بیشتر رفتار نماید؛ مگر اینکه شماره بیشتر، نماز را باطل کند که در اینصورت، باید کمتر را درست بداند؛ برای نمونه، اگر میان یک و دو شک کند، میتواند هر یک را درست بداند، ولی اگر میان دو و سه شک کند، باید تنها دو رکعت را درست بداند.
م « ۱۶۲۸ » کم شدن رکن، نافله (نماز مستحبی) را باطل میکند، ولی افزودن رکن، آن را باطل نمیکند؛ پس اگر یکی از کارهای نماز مستحبی را فراموش کند و هنگامی به یاد آورد که وارد رکن پس از آن شده است، باید بازگردد و آن را انجام دهد و دوباره رکن را بیاورد؛ برای نمونه، اگر در رکوع به یاد آورد که سوره حمد را نخوانده است، باید باز گردد، حمد را بخواند و دوباره به رکوع رود.
م « ۱۶۲۹ » اگر در یکی از کارهای نافله شک نماید؛ خواه رکن باشد یا غیر رکن، در صورتی که محل آن گذشته است، به شک خود اعتنا نکند، ولی چنانچه جای آن نگذشته باشد، آن را بجا آورد.
م « ۱۶۳۰ » اگر در نماز مستحبی دو رکعتی، گمان به سه رکعت یا بیشتر داشته
(۳۴۷)
باشد، به آن اعتنا نکند و نماز درست است.
م « ۱۶۳۱ » گمان در رکعتهای نماز مستحبی حکم شک را دارد که باید برابر همان گمان رفتار شود؛ برای نمونه، اگر گمان به انجام دادن یک رکعت دارد، به احتیاط یک رکعت دیگر بخواند، ولی اگر گمان، سبب باطل شدن نماز شود، نباید به آن اعتنا کرد؛ پس اگر برای نمونه، در نماز غفیله گمان کند که سه رکعت خوانده است، آن را دو رکعت بهشمار آورد.
م « ۱۶۳۲ » اگر در نماز نافله، کاری کند که برای آن سجده سهو واجب است یا یک سجده یا تشهد را فراموش نماید، لازم نیست پس از نماز، سجده سهو یا قضای سجده و تشهد را بجا آورد.
م « ۱۶۳۳ » اگر شک نماید که نماز مستحبی را خوانده است یا نه؛ چنانچه آن نماز وقت معینی نداشته باشد؛ مانند نماز جعفر طیار، میتواند آن را بخواند و اگر مانند نافله روزانه وقت ویژهای دارد و پیش از گذشتن وقت شک نماید که آن را بجا آورده است یا نه، بنا گذارد که آن را نخوانده است، ولی اگر پس از گذشت وقت، شک کند، به شک خود اعتنا نکند.
شکهای درست
م « ۱۶۳۴ » اگر در شماره رکعتهای نماز چهار رکعتی شک کند، باید تأمّل نماید؛ پس اگر یقین یا گمان به یک طرف شک یافت، برابر همان رفتار نماید و نماز را به پایان ببرد و در غیر این صورت، حکم یکی از نه صورت زیر را دارد:
نخست ـ شک میان دو و سه
م « ۱۶۳۵ » اگر پس از سجده دوم شک کند دو رکعت خوانده است یا سه رکعت (شک میان دو و سه)؛ در این صورت، باید آن را سه رکعت بهشمار آورد و یک رکعت دیگر بخواند و نماز را به پایان ببرد و پس از نماز، یک رکعت نماز احتیاط ایستاده یا دو رکعت نشسته ـ چنانچه خواهد آمد ـ بجا آورد.
دوم ـ شک میان دو و چهار
(۳۴۸)
م « ۱۶۳۶ » در شک میان دو و چهار، پس از سجده دوم؛ آن را چهار رکعت بهشمار آورد و نماز را به پایان برد و پس از نماز، دو رکعت نماز احتیاط ایستاده بخواند.
سوم ـ شک میان دو، سه و چهار
م « ۱۶۳۷ » در شک میان دو، سه و چهار، پس از سجده دوم؛ آن را چهار رکعت بهشمار آورد و پس از نماز، دو رکعت نماز احتیاط به شکل ایستاده، و دو رکعت در حالت نشسته بجا آورد.
م « ۱۶۳۸ » اگر در رکوع رکعتی که در آن شک کرده است یا در سجده یا پس از سجده اوّل یا پیش از سجده دوم، یکی از این سه شک (شک میان دو، سه و چهار) که احتمال دو رکعت در میان است ـ برای وی پیش آید، باید نماز را رها کند و دوباره آن را بخواند.
چهارم ـ شک میان چهار و پنج
م « ۱۶۳۹ » اگر پس از سجده دوم میان چهار و پنج شک نماید، آن را چهار رکعت بهشمار آورد، نماز را به پایان برد و پس از نماز، دو سجده سهو بجا آورد. این حکم در هر جا که طرف کمتر شک چهار رکعت باشد جاری است؛ مانند شک میان چهار و شش، ولی در صورتی که این شک پس از سجده نخست یا پیش از سجده دوم پیش آید، نماز باطل است.
پنجم ـ شک میان سه و چهار
م « ۱۶۴۰ » در شک میان سه و چهار؛ در هر جای نماز، آن را چهار رکعت بهشمار آورد، نماز را به پایان برساند و پس از نماز، یک رکعت نماز احتیاط ایستاده یا دو رکعت نشسته بجا آورد.
ششم ـ شک میان چهار و پنج
م « ۱۶۴۱ » در شک میان چهار و پنج در حال ایستاده، باید بنشیند تا شک او به سه و چهار برگردد و آن را چهار رکعت بهشمار آورد، نماز را سلام دهد و سپس یک
(۳۴۹)
رکعت نماز احتیاط ایستاده یا دو رکعت نشسته بجا آورد.
هفتم ـ شک میان سه و پنج
م « ۱۶۴۲ » اگر هنگامی که ایستاده است میان سه و پنج شک نماید، باید بنشیند، تشهد و سلام نماز را بگوید و دو رکعت نماز احتیاط ایستاده بجا آورد.
هشتم ـ شک میان سه، چهار و پنج
م « ۱۶۴۳ » در شک میان سه، چهار و پنج، هنگامی که ایستاده و هنوز به رکوع نرفته است، باید بنشیند و پس از تشهد و سلام نماز، دو رکعت نماز احتیاط ایستاده و دو رکعت نشسته بجا آورد.
نهم ـ شک میان پنج و شش
م « ۱۶۴۴ » اگر هنگامی که ایستاده است میان پنج و شش شک نماید، باید بنشیند، تشهد و سلام نماز را بگوید و دو سجده سهو بجا آورد.
م « ۱۶۴۵ » اگر یکی از شکهای درست برای انسان پیش آید، نباید زود نماز را قطع کند و اگر این کار را نماید، گناه کرده است.
م « ۱۶۴۶ » اگر نماز را قطع کند و پیش از کاری که نماز را باطل میکند؛ مانند: روگرداندن از قبله، نماز را از سر گیرد، نماز دوّم نیز باطل است، ولی اگر پس از کاری که نماز را باطل میکند، وارد نماز شود، نماز دوم درست است.
م « ۱۶۴۷ » اگر یکی از شکهایی که نماز احتیاط برای آن واجب است پیش آید، چنانچه به حکم شک رفتار کند و نماز را به پایان رساند و سپس بدون خواندن نماز احتیاط، نماز را از سر گیرد، گناه کرده است.
م « ۱۶۴۸ » هنگامی که یکی از شکهای درست برای انسان پیش میآید ـ چنانکه گفته شد ـ باید تأمل کند، و اگر با بررسی اندکی، اطمینان به یک سوی شک نیافت، بیشتر بررسی نماید ولی بهگونهای باشد که صورت نماز از بین نرود و میتواند نماز را کمی ادامه دهد تا شک او برداشته شود؛ برای نمونه، اگر در سجده شک کند، میتواند سجده را برای بررسی بیشتر تا اندازهای طول دهد.
م « ۱۶۴۹ » هرگاه یکی از شکهای باطل برای انسان پیش آید و بداند که اگر به
(۳۵۰)
حالت بعدی منتقل شود، یقین یا گمان به یک طرف مییابد، چنانچه شک باطل او در نمازهای دو رکعتی یا سه رکعتی یا دو رکعتِ نخست نمازهای چهار رکعتی باشد، جایز نیست با حالت شک به نماز ادامه دهد؛ مانند آنکه هنگامی که ایستاده، شک کند که یک رکعت خوانده است یا بیشتر و احتمال دهد با رفتن به رکوع، به یک سو یقین یا گمان مییابد، جایز نیست به رکوع رود، بلکه باید صبر کند تا برای او یقین یا گمان فراهم آید و اگر گمانی حاصل نشد، نماز را از سر بگیرد.
م « ۱۶۵۰ » اگر لازم باشد برای قرار یافتن به یک طرف شک بهاندازهای مکث کند که صورت نماز از بین برود، نماز را ادامه دهد، ولی در شکهای باطل دیگر که در غیر نمازهای دو رکعتی یا سه رکعتی یا دو رکعتی نخستِ نمازهای چهار رکعتی است، میتواند به نماز ادامه دهد تا یقین یا گمان برای او پیدا شود.
م « ۱۶۵۱ » اگر در آغاز، گمان بیشتری به یک سو داشته باشد، و سپس هر دو سو در نظر او یکسان شود، باید برابر حکم شک رفتار نماید.
م « ۱۶۵۲ » اگر در آغاز، هر دو سو برای او یکسان باشد و بر آن سویی که وظیفه اوست بنا گذارد و سپس گمان وی به سوی دیگر قرار یابد، باید همان سوی گمان را بگیرد و نماز را به پایان برد، ولی اگر شک وی از شکهایی بوده است که نماز را باطل میکند و نیز قرار بر آن شک یافته باشد، باید نماز را از سر گیرد و بازگشت آن به گمان اثری ندارد.
م « ۱۶۵۳ » کسی که نمیداند گمان به یک سو دارد یا هر دو سو از دید او یکسان است، اگر احتمال دهد که به یک سو گمان بیشتری دارد، باید همان را بگیرد و در غیر این صورت، برابر حکم شک رفتار کند.
م « ۱۶۵۴ » اگر نمیداند شک دارد یا گمان، باید برابر احکام شک رفتار کند.
م « ۱۶۵۵ » اگر پس از نماز بداند که در میان نماز تردید داشته و برای نمونه نداند دو رکعت خوانده است یا سه رکعت، نماز درست است و خواندن نماز احتیاط لازم نیست.
(۳۵۱)
م « ۱۶۵۶ » اگر هنگامی که تشهد میخواند یا پس از ایستادن، شک کند که دو سجده را بجا آورده است یا نه و در همان هنگام، یکی از شکهایی که تنها پس از پایان دو سجده درست میباشد برای او پیش آید، مانند آنکه شک نماید دو رکعت خوانده است یا سه رکعت، باید سجده را بجا آورده بپندارد و برابر حکم شک رفتار کند، ولی اگر پیش از گذشتن جای سجده شک نماید ـ چنانکه در مسأله بعد میآید ـ نماز باطل است.
م « ۱۶۵۷ » اگر پیش از آن که وارد تشهد شود یا در رکعتهایی که تشهد ندارد پیش از ایستادن شک نماید که یک یا دو سجده را بجا آورده است یا نه، و در همان هنگام، یکی از شکهایی که تنها پس از پایان دو سجده درست است برای وی پیش آید، نماز باطل است.
م « ۱۶۵۸ » اگر شک او از میان برود و شک دیگری بیابد؛ برای نمونه، نخست، شک کند که دو رکعت خوانده است یا سه رکعت، سپس شک نماید که سه رکعت خوانده است یا چهار رکعت، باید برابر حکم شک جدید خود رفتار نماید.
م « ۱۶۵۹ » اگر پس از نماز شک نماید که در نماز؛ برای نمونه، میان دو و چهار شک نموده است یا میان سه و چهار، آن را دوباره بخواند.
م « ۱۶۶۰ » اگر شک وی بیش از دو احتمال داشته باشد، مانند آنکه بداند شک وی از شکهای درست است ولی نداند کدام قسم آن است، برابر حکم هر دو شک رفتار کند یا آن را دوباره بخواند.
م « ۱۶۶۱ » اگر پس از نماز بداند که شکی در نماز برای او پیش آمده ولی نداند از شکهای باطل بوده است یا از شکهای درست و اگر از شکهای درست بوده، از کدام قسم آن بوده، باید برابر حکم شکهایی که درست است و آن را احتمال میداده، رفتار کند یا نماز را دوباره بخواند.
م « ۱۶۶۲ » کسی که در حالت نشسته نماز میخواند اگر شک کند که باید یک
(۳۵۲)
رکعت نماز احتیاط ایستاده بخواند یا دو رکعت نشسته، گزاردن یک رکعت در حالت نشسته بجای یک رکعت در حالت ایستاده بسنده است و همچنین خواندن دو رکعت در حالت نشسته بهجای دو رکعت ایستاده کافی است.
م « ۱۶۶۳ » اگر نمازگزاری که در حالت نشسته نماز میخواند، میان دو و سه شک نماید، باید یک رکعت نماز احتیاط نشسته بخواند و در شک میان سه و چهار، دو رکعت نشسته بخواند و در شک میان دو، سه و چهار، یک نماز دو رکعتی نشسته بجا آورد و در شک میان دو و چهار، دو رکعت نشسته بخواند.
م « ۱۶۶۴ » کسی که نماز را نشسته میخواند، اگر تنها هنگام خواندن نماز احتیاط بتواند بایستد، مانند کسی که نماز را ایستاده میخواند رفتار کند.
م « ۱۶۶۵ » کسی که ایستاده نماز میخواند، اگر هنگام خواندن نماز احتیاط از ایستادن ناتوان شود، نماز احتیاط را مانند کسی که نماز را نشسته میخواند بجا آورد؛ مگر این که از ایستادن در همه وقت نماز ناتوان نباشد، و اگر سپس بتواند همه نماز احتیاط را در وقت به حالت ایستاده بخواند، باید نماز احتیاط را دوباره و به صورت ایستاده بخواند.
نماز احتیاط
م « ۱۶۶۶ » کسی که نماز احتیاط بر او واجب است باید بیدرنگ پس از سلام، نماز احتیاط را نیت کند، تکبیر، حمد، رکوع و دو سجده را پیدرپی انجام دهد؛ پس اگر یک رکعت نماز احتیاط بر او واجب است، پس از دو سجده تشهد بخواند و سلام دهد و اگر دو رکعت نماز احتیاط بر او واجب است، پس از دو سجده، یک رکعت دیگر مانند رکعت نخست بجا آورد و پس از تشهد سلام دهد.
م « ۱۶۶۷ » نماز احتیاط، سوره و قنوت ندارد و نیت آن را نباید به زبان آورد و سوره حمد و «بسم اللّه» آن را باید آهسته گفت.
م « ۱۶۶۸ » در میان نماز و نماز احتیاط، نباید کاری که نماز را باطل میکند انجام داد.
(۳۵۳)
م « ۱۶۶۹ » اگر پیش از خواندن نماز احتیاط یا در بین آن بداند نمازی که گزارده، درست است، لازم نیست نماز احتیاط بخواند یا آن را به پایان برد، بلکه مانند نماز نافله میتوان آن را رها کرد یا ادامه داد.
دانستن اندازه کاستی نماز پیش از نماز احتیاط
م « ۱۶۷۰ » اگر پیش از خواندن نماز احتیاط بداند رکعتهای نماز کم بوده است مانند آنکه به جای چهار رکعت، سه رکعت خوانده است و هنوز کاری که نماز را باطل میکند انجام نداده باشد، باید آنچه از نماز را که نخوانده است بگزارد و برای سلام افزوده، دو سجده سهو آورد و اگر کار باطلکننده انجام داده است؛ برای نمونه پشت به قبله کرده باشد، باید نماز را دوباره بجا آورد.
دانستن اندازه کاستی نماز پس از نماز احتیاط
م « ۱۶۷۱ » اگر پس از نماز احتیاط بفهمد که کاستی نماز وی به اندازه نماز احتیاط است، مانند آنکه در شک میان سه و چهار، یک رکعت نماز احتیاط ایستاده یا دو رکعت نماز احتیاط نشسته خوانده باشد و سپس بداند نماز را سه رکعت گزارده، نماز درست است.
م « ۱۶۷۲ » اگر پس از خواندن نماز احتیاط بداند کاستی نماز وی کمتر از نماز احتیاط است، باید کاستی نماز را بیدرنگ بجا آورد؛ برای نمونه، اگر در شک میان دو و چهار، دو رکعت نماز احتیاط ایستاده خوانده باشد و سپس بداند نماز را سه رکعت خوانده و کاری که با نماز ناسازگار است، انجام نداده باشد، باید کاستی دانسته شده آن را به نماز پیوست نماید و نیازی به خواندن دوباره نماز نیست.
م « ۱۶۷۳ » اگر پس از خواندن نماز احتیاط بداند کاستی نماز بیشتر از نماز احتیاط است و پس از نماز احتیاط، کاری که نماز را باطل میکند انجام نداده باشد، باید کاستی نماز را بجا آورد و لازم نیست نماز را دوباره بخواند؛ مانند آنکه در شک میان دو و سه یا سه و چهار، یک رکعت نماز احتیاط ایستاده خوانده باشد و بعد بداند نماز را دو رکعت خوانده است، و کاری که نماز را باطل میکند انجام نداده باشد؛ مانند آن که پشت به قبله نکرده باشد، باید یک رکعت نماز احتیاط دیگر به آن
(۳۵۴)
بیفزاید و لازم نیست نماز را دوباره بخواند و اگر کاری که نماز را باطل میکند انجام داده باشد، باید دو رکعت کاستی نماز را بجا آورد و همچنین نماز را دوباره بخواند.
م « ۱۶۷۴ » اگر میان دو، سه و چهار شک کند و پس از خواندن دو رکعت نماز احتیاط در حالت ایستاده به یاد آورد که نماز را دو رکعت خوانده است، نیاز نیست دیگر دو رکعت نماز احتیاط در حالت نشسته بخواند.
دانستن اندازه کاستی نماز در نماز احتیاط
م « ۱۶۷۵ » اگر هنگام خواندن نماز احتیاط، اندازه کاستی رکعتهای نماز را بداند، میتواند یکی از گزینههای زیر را داشته باشد:
الف ـ نماز احتیاط در شماره رکعتها و چگونگی آن ـ ایستاده یا نشسته ـ با اندازه کاستی رکعتهای نماز یکنواخت است، مانند آنکه در نماز، شک میان سه و چهار نماید و هنگامی که یک رکعت نماز احتیاط ایستاده را میخواند بیابد که نماز سه رکعت بوده است، تنها اگر یک رکعت نماز احتیاط را به پایان برساند، بسنده است.
ب ـ نماز احتیاطی که میخواند با اندازه کاستی رکعتهای نماز، هم در شماره رکعتها و هم در چگونگی مختلف است ـ مانند آن که در نمونه بالا، هنگامی که دو رکعت نماز احتیاط نشسته میخواند بداند نماز را سه رکعت گزارده است ـ که در اینصورت، باید نماز نشسته را رها سازد و با یک رکعت نماز ایستاده نماز را تمام نماید.
ج ـ نماز احتیاط با اندازه کاستی رکعتهای نماز در شماره رکعتها مختلف است، ولی از نظر چگونگی ـ ایستاده یا نشسته ـ تفاوت ندارد، مانند آنکه در نماز، شک میان دو، سه و چهار نماید و هنگام خواندن دو رکعت نماز احتیاط ایستاده، بداند سه رکعت نماز گزارده است، باید اندازه کاستی رکعتهای نماز بجا آورده شود و در این صورت، نیازی به دوباره خواندن نماز نیست.
د ـ نماز احتیاط با اندازه کاستی رکعتهای نماز از نظر شماره رکعتها
(۳۵۵)
یکسان است، ولی از نظر چگونگی مختلف میباشد که در نمونه بالا، هنگام خواندن دو رکعت نماز احتیاط نشسته به یاد آورد دو رکعت نماز گزارده است که اگر به رکوع نخست نرفته باشد باید نماز نشسته را رها سازد و اندازه کاستی رکعتهای نماز را بجا آورد و نیازی به خواندن دوباره نماز نیست و اگر به رکوع رفته باشد، نماز را دوباره بخواند.
م « ۱۶۷۶ » اگر میان سه و چهار شک کند و هنگامی که یک رکعت نماز احتیاط ایستاده میخواند به یاد آورد که نماز را سه رکعت گزارده، کافی است که نماز احتیاط را به پایان رساند و نماز درست است، ولی اگر آن را به هنگام خواندن دو رکعت نماز احتیاط نشسته به یاد آورد، نماز احتیاط را رها کند و کاستی آن را بجا آورد و لازم نیست نماز را دوباره بخواند و چنانچه به یاد آورد که نماز را چهار رکعت گزارده است، در صورتی که آن را پیش از رکوع نماز احتیاط بداند، یک رکعت بهصورت پیوسته بخواند و تنها برای سلام افزوده، دو سجده سهو بجا آورد و اگر پس از رفتن به رکوع آن را به یاد آورد، باید نماز را دوباره بخواند.
م « ۱۶۷۷ » اگر میان دو و سه شک کند و هنگامی که یک رکعت نماز احتیاط ایستاده میخواند به یاد آورد که نماز را سه رکعت خوانده است، نماز احتیاط را رکعت چهارم خود بهشمار آورد و نماز را به پایان رساند و برای سلام افزوده، سجده سهو بگزارد.
م « ۱۶۷۸ » اگر در میان نماز احتیاط بداند کاستی رکعتهای نماز بیشتر یا کمتر بوده است، در صورتی که بتواند، باید نماز احتیاط را برابر کاستی نماز به پایان برساند؛ مانند آنکه میان دو و سه شک کند و هنگامی که یک رکعت نماز احتیاط ایستاده میخواند، بداند نماز را دو رکعت خوانده است، باید یک رکعت نماز احتیاط را رکعت سوم خود بهشمار آورد و آن را به پایان ببرد و سپس رکعت چهارم نماز را بخواند.
م « ۱۶۷۹ » اگر نتواند نماز احتیاط را برابر کاستی رکعتهای نماز بخواند، باید آن
(۳۵۶)
را رها کند و در این صورت، اگر بتواند کاستی نماز را بجا آورد و اگر نتواند، نماز را دوباره بخواند؛ برای نمونه، در شک میان سه و چهار، اگر هنگامی که دو رکعت نماز احتیاط نشسته میخواند، به یاد آورد که نماز را دو رکعت خوانده است، چون نمیتواند دو رکعت نشسته را بجای دو رکعت ایستاده بهشمار آورد، باید نماز احتیاط نشسته را رها کند و با دو رکعت نماز احتیاط ایستاده، نماز را تمام نماید.
م « ۱۶۸۰ » اگر در شک میان دو و چهار، هنگامی که رکعت نخست نماز احتیاط ایستاده را میخواند بداند نماز خود را سه رکعت خوانده است، آن را رکعت چهارم خود بهشمار آورد و نماز را به پایان برساند و اگر در رکعت دوم پیش از رکوع، آن را بداند، باید آن رکعت را رها کند، بنشیند، تشهد و سلام بخواند و نماز را به پایان ببرد و اگر پس از رکوع رکعت دوم باشد، نماز باطل است.
در همه صورتهای مسأله، اگر نماز را پایان دهد، باید بهخاطر افزودن سلام، دو سجده سهو بجا آورد.
شک در نماز احتیاط
م « ۱۶۸۱ » اگر شک نماید نماز احتیاط را بجا آورده است یا نه؛ چنانچه وقت نماز گذشته باشد، به شک خود اعتنا نکند و اگر وقت دارد یا گزاردن نماز احتیاط پس از وقت قرار گیرد، مانند کسی که بیشتر از یک رکعت از وقت را درک نکرده است، در صورتی که پس از نماز اصلی وارد کار دیگری نشده باشد، باید نماز احتیاط را بخواند و لازم نیست نماز را دوباره بخواند و اگر وارد کار دیگری شده باشد یا کاری که نماز را باطل میکند انجام داده باشد یا میان نماز و شک او بسیار فاصله باشد، نماز را دوباره بخواند.
م « ۱۶۸۲ » نماز احتیاط مانند بخشهای نماز اصلی است؛ پس اگر در آن برای نمونه، رکوع را اضافه نماید یا به جای یک رکعت، دو رکعت بخواند، نماز احتیاط، باطل میشود و باید دوباره اصل نماز را بخواند و حکم نماز احتیاط از نظر کاستی و افزودگی رکن و اجزای غیر رکن و شک در بجا آوردن اجزا، مانند دیگر نمازهای
(۳۵۷)
واجب است.
م « ۱۶۸۳ » هنگامی که نماز احتیاط میخواند، اگر در یکی از کارهای آن شک نماید و جای آن نگذشته باشد، باید آن را بجا آورد و اگر جای آن گذشته باشد، باید به شک خود اعتنا نکند؛ مانند آنکه شک کند که حمد را خوانده است یا نه و هنوز به رکوع نرفته باشد، باید آن را بخواند و اگر به رکوع رفته باشد، باید به شک خود اعتنا نکند.
م « ۱۶۸۴ » اگر در شماره رکعتهای نماز احتیاط شک کند، باید شماره بیشتر را بگیرد، ولی چنانچه شماره بیشتر در شک، نماز را باطل میکند، شماره کمتر را بگیرد و در اینصورت، نماز درست است؛ برای نمونه، هنگامی که سرگرم خواندن دو رکعت نماز احتیاط است، شک نماید که دو رکعت خوانده است یا سه رکعت، چون شماره بیشتر شک، نماز را باطل میکند، باید آن را دو رکعت بهشمار آورد و اگر شک نماید که یک رکعت خوانده است یا دو رکعت، چون شماره بیشتر شک، نماز را باطل نمیکند، باید دو رکعت بهشمار آورد.
م « ۱۶۸۵ » اگر در نماز احتیاط، چیزی که رکن نیست از روی سهو، کم یا زیاد شود، سجده سهو لازم ندارد.
م « ۱۶۸۶ » اگر پس از سلامِ نماز احتیاط شک کند که یکی از اجزا یا شرایط آن را بجا آورده است یا نه، باید به شک خود اعتنا نکند.
م « ۱۶۸۷ » اگر در نماز احتیاط، تشهد یا یک سجده فراموش شود و نتوان آن را در جای خود جبران کرد، نیازی به جبران نمودن آن پس از نماز نیست.
م « ۱۶۸۸ » اگر نماز احتیاط و قضای یک سجده و قضای یک تشهد یا دو سجده سهو بر او واجب شود، باید نخست، نماز احتیاط را بجا آورد و پس از آن، هر یک از قضای سجده یا تشهد را که میتواند بجا آورد و سپس سجده سهو را انجام دهد.
حکم گمان و سهو
م « ۱۶۸۹ » در باب شک، گمان به شماره رکعتهای نماز و بخشهای آن؛ خواه
(۳۵۸)
رکن باشد یا غیر رکن و خواه سبب درستی نماز باشد یا باطل بودن آن و خواه آن گمان، هنگام شک به چیزی پیش آید یا خود به خود پدید آید، مانند اطمینان است و باید همان را دنبال کند و به نماز ادامه دهد؛ برای نمونه، اگر کسی در نماز چهار رکعتی گمان دارد که نماز را چهار رکعت خوانده است، نباید نماز احتیاط بخواند و چنانچه گمان کند که حمد را نخوانده است، باید دوباره آن را در وقت خود بخواند و در صورتی که گمان به انجام دادن کاری دارد که صورت نماز را از بین میبرد، نماز را دوباره بخواند.
م « ۱۶۹۰ » حکم شک، سهو و گمان در نمازهای واجب روزانه با نمازهای واجب دیگر فرقی ندارد، و در صورتی که برای مثال، در نماز آیات شک نماید که یک رکعت خوانده است یا دو رکعت، چون شک او در نماز دو رکعتی است، نماز باطل میشود و اگر گمان داشته باشد که دو رکعت گزارده است یا یک رکعت، نماز را برابر گمان خود به پایان برساند.
دیگر احکام شک، سهو و گمان در نمازهای واجب دیگر نیز چنین است.
سجده سهو
م « ۱۶۹۱ » لازم است پس از سلام نماز در هشت مورد زیر دو سجده سهو انجام شود:
یکم ـ در میان نماز به سهو سخن گوید.
دوم ـ یک سجده را فراموش کند.
سوم ـ در جایی که باید بایستد؛ مانند: هنگام خواندن حمد و سوره، به اشتباه بنشیند و هنگامی که باید بنشیند؛ مانند: تشهد، به اشتباه بایستد و برای هر چیزی که در نماز به اشتباه کم یا زیاد شود.
چهارم ـ در نماز چهار رکعتی، پس از رفتن به سجده دوم و پایان ذکر، شک نماید که چهار رکعت خوانده است یا پنج رکعت یا شک نماید که چهار رکعت
(۳۵۹)
گزارده است یا شش رکعت؛ ولی اگر پیش از پایان سجده دوم شک نماید، برابر وظیفهای که در احکام شک گفته شد رفتار نماید و دو سجده سهو بجا آورد؛ اگر هنگامی که ایستاده است شک نماید که شش رکعت گزارده است یا پنج رکعت، بدون رکوع بنشیند، تشهّد بخواند، سلام دهد و دو سجده سهو برای ایستادن بیمورد و دو سجده دیگر برای شکی که کرده است انجام دهد.
پنجم ـ جایی که نباید سلام گوید، مانند رکعت نخست نماز، به اشتباه سلام دهد.
ششم ـ تشهد را فراموش کند.
هفتم ـ اگر از روی سهو، چیزی جز رکن را کم یا زیاد کند.
هشتم ـ پس از نماز به اجمال بداند که در نماز، چیزی را به اشتباه کم یا زیاد کرده است و نماز هم حکم نماز درست را داشته باشد.
م « ۱۶۹۲ » اگر به اشتباه یا به گمان این که نماز پایان یافته است سخن گوید، باید دو سجده سهو بجا آورد.
م « ۱۶۹۳ » برای صدایی که از آه کشیدن و سرفه پیدا میشود، سجده سهو واجب نیست، ولی اگر برای نمونه، از روی سهو ناله کند یا آخ یا آه بگوید، سجده سهو را بجا آورد.
م « ۱۶۹۴ » اگر چیزی را که از روی سهو، اشتباه خوانده است دوباره درست بخواند، برای دوباره خواندن آن، سجده سهو واجب نیست و همچنین اگر در میان نماز احتیاط، چیزی پیش آید که نیاز به سجده سهو داشته باشد، سجده سهو واجب نمیشود.
م « ۱۶۹۵ » اگر در نماز از روی سهو چند واژه را بگوید و همه آن یکبار بهشمار آید، دو سجده سهو پس از سلام نماز برای همه آن بسنده است.
م « ۱۶۹۶ » اگر از روی سهو، تسبیحات اربعه را نگوید یا کمتر از یکبار کامل بگوید، دو سجده سهو بجا آورد.
(۳۶۰)
م « ۱۶۹۷ » اگر در جایی که نباید سلام نماز را بیاورد به اشتباه بگوید: «السلام علینا و علی عباد اللّه الصالحین» یا بگوید: «السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته» و همچنین اگر به سهو بخشی از این دو سلام را بگوید، دو سجده سهو بجا آورد.
م « ۱۶۹۸ » هرگاه به اشتباه، «السلام علیک أیها النّبی و رحمةُ اللّه و برکاته» را بگوید، سجده سهو واجب نیست، ولی اگر مقداری از هر کدام از دو سلام دیگر را بگوید، سجده سهو را بیاورد.
م « ۱۶۹۹ » اگر در جایی که نباید سلام دهد، به نیت سلام و به اشتباه، هر سه سلام را بگوید، دو سجده سهو کافی است.
م « ۱۷۰۰ » اگر یک سجده یا تشهد را فراموش کند یا گمان کند که یک سجده را از رکعت پیش فراموش کرده است و پیش از رکوع رکعت دیگر به یاد آورد، بازگردد و آن را بجا آورد و پس از نماز، دو سجده سهو برای ایستادن بیمورد، و دو سجده سهو دیگر برای زیاد شدن قرائت یا تسبیحات؛ اگر آن را خوانده باشد، بجا آورد.
م « ۱۷۰۱ » اگر در رکوع یا پس از آن به یاد آورد که یک سجده یا تشهد را از رکعت پیش فراموش کرده، لازم است آن سجده یا تشهد را پس از سلام نماز، قضا نماید و پس از آن، برای تشهد فراموش شده، دو سجده سهو و برای یک سجده فراموش شده نیز دو سجده سهو دیگر بجا آورد.
م « ۱۷۰۲ » اگر سجده سهو را پس از سلام نماز به عمد بجا نیاورد؛ هرچند گناه کرده است، ولی نماز باطل نمیشود و واجب است هر چه زودتر آن را انجام دهد و چنانچه آن را از روی سهو انجام ندهد، هرگاه به یاد آورد، باید بیدرنگ آن را انجام دهد و نیاز نیست نماز را دوباره بخواند.
م « ۱۷۰۳ » اگر شک دارد برای نمونه، دو سجده سهو بر او واجب شده است یا نه، نیاز نیست آن را بجا آورد.
م « ۱۷۰۴ » کسی که شک دارد؛ برای نمونه دو سجده سهو بر او واجب شده است
(۳۶۱)
یا چهار سجده، اگر تنها دو سجده بجا آورد، بسنده است.
م « ۱۷۰۵ » اگر بداند یکی از دو سجده سهو را بجا نیاورده است و جبران آن نیز در آن هنگام ممکن نباشد، یا بداند از روی سهو سه سجده سهو را انجام داده است، باید دو سجده سهو دیگر بجا آورد.
م « ۱۷۰۶ » نباید میان دو سجده سهو؛ بهگونهای فاصله اندازد که دو کار بهشمار آید؛ پس اگر به عمد یا به سهو میان دو سجده سهو فاصله زیادی بیندازد، لازم است دو سجده سهو را از سر بگیرد و اگر از روی عمد یا سهو، سه سجده را انجام دهد، دوباره سجده سهو را بجا آورد.
م « ۱۷۰۷ » اگر واجبی از واجبات سجده سهو را فراموش کند و محل آن نگذشته باشد، لازم است آن را بجا آورد و چنانچه پس از سلام بداند، سجده سهو را دوباره بیاورد.
م « ۱۷۰۸ » هرگاه در سجده سهو شک نماید که دو سجده بجا آورده است یا یک سجده، آن را دو سجده بداند؛ هرچند پیش از تشهد آن باشد و نیز اگر شک نماید که دو سجده بجا آورده است یا سه سجده، احتمال دو سجده را بگیرد و همچنین به شک در این که ذکر را آورده است یا طمأنینه را به هنگام گفتن ذکر مراعات کرده است یا نه، اعتنا نکند؛ هرچند پیش از برداشتن پیشانی از سجده باشد، ولی اگر شک کند که خودِ سجده را گزارده است یا نه، آن را بجا آورد.
چگونگی سجده سهو
م « ۱۷۰۹ » برای سجده سهو، پس از سلام نماز، بیدرنگ به نیت سجده سهو، پیشانی را بر چیزی که سجده بر آن درست است بگذارد و ذکر سجده را بگوید.
م « ۱۷۱۰ » ذکر سجده سهو بر سهگونه است و بهتر است ذکر سوم را بگوید:
یکم ـ «بِسْمِ اللّهِ وَبِاللّهِ وَصَلَّی اللّهُ عَلی محمدٍ وآلِه»؛
دوم ـ «بسم اللّه وبالله؛ أَللّهمَّ صَلِّ عَلی محمّدٍ وآلِ محمّد»؛
(۳۶۲)
سوم ـ «بِسم اللّهِ وباللّه؛ أَلسَّلامُ عَلَیک أَیهَا النَّبِی وَرَحمَةُ اللّهِ وَبَرکاتُه»؛
سپس سر از سجده بر دارد، بنشیند، دوباره به سجده برود و همان ذکر را بگوید و پس از آن که سر از سجده برداشت، تشهد بخواند و سلام آخر را بگوید.
م « ۱۷۱۱ » آنچه در سجده نماز واجب است؛ مانند: گذاشتن جاهای هفتگانه سجده بر زمین، گذاشتن پیشانی بر چیزی که سجده بر آن درست است، نشستن میان دو سجده و طمأنینه در آن، طهارت، پوشش و رو به قبله بودن لازم است در سجده سهو نیز رعایت شود.
قضای سجده و تشهد فراموش شده
م « ۱۷۱۲ » نمازگزار باید قضای سجده و تشهدی را که فراموش کرده است بیدرنگ پس از نماز بجا آورد و همه شرایط نماز؛ مانند: طهارت، پاک بودن بدن و لباس، رو به قبله بودن و شرطهای دیگر را در انجام آن مراعات نماید.
م « ۱۷۱۳ » اگر سجده را چند بار فراموش کند؛ برای نمونه، یک سجده از رکعت نخست و یک سجده از رکعت دوم را نیاورد، لازم است پس از نماز، قضای هر دو را با سجدههای سهوی که برای آن واجب است بجا آورد و نیاز نیست تعیین کند که قضای کدام یک از آن را انجام میدهد.
م « ۱۷۱۴ » اگر دو سجده از یک رکعت فراموش شود، نماز باطل است و اگر تشهد را فراموش نماید، لازم است آن را بیدرنگ پس از نماز قضا کند و دو سجده سهو بجا آورد و تشهد سجده سهو به جای تشهد فراموش شده کافی است.
م « ۱۷۱۵ » اگر یک سجده و تشهد را فراموش کند، برای تشهد فراموش شده دو سجده سهو بجا آورد، ولی برای سجده فراموش شده، نیازی به گزاردن دو سجده سهو نیست و باید هر کدام را که نخست فراموش کرده است پیش از دیگری قضا نماید.
م « ۱۷۱۶ » اگر نداند کدام یک از سجده و تشهد پیش از دیگری فراموش شده
(۳۶۳)
است، باید ابتدا یک سجده و تشهد و سپس یک سجده دیگر بجا آورد یا باید یک تشهد و یک سجده و سپس یک تشهد دیگر بجا آورد تا یقین کند سجده و تشهد را به ترتیبی که فراموش کرده، قضا نموده است.
م « ۱۷۱۷ » اگر به گمان این که نخست سجده را فراموش کرده است، ابتدا قضای آن را بجا آورد و پس از خواندن تشهد به یاد آورد که پیش از سجده، تشهد را فراموش کرده است، باید دوباره سجده را قضا نماید و نیز اگر به گمان این که نخست تشهد را فراموش کرده است، در ابتدا قضای آن را بجا آورد و پس از قضای سجده بداند که نخست، سجده را فراموش کرده، لازم است تشهد را دوباره بخواند.
م « ۱۷۱۸ » اگر میان سلام نماز و قضای سجده یا تشهد کاری کند که عمدی یا سهوی آن نماز را باطل میکند؛ برای نمونه، پشت به قبله نماید، لازم است قضای سجده و تشهد را بجا آورد و در اینصورت، نماز درست است.
م « ۱۷۱۹ » اگر تشهد رکعت آخر را فراموش کند؛ چنانچه پس از سلام نماز، چیز باطل کننده از او سر نزده، لازم است باز گردد، نماز را به پایان رساند و دو سجده سهو برای سلام بیمورد بجا آورد.
م « ۱۷۲۰ » اگر میان سلام نماز و قضای سجده یا تشهد کاری کند که برای آن، سجده سهو واجب میشود، مانند آنکه به سهو سخنی گوید، باید سجده یا تشهد را قضا کند و سپس دو سجده سهو بگزارد.
م « ۱۷۲۱ » اگر نداند که سجده را فراموش کرده است یا تشهد را، باید هر دو را قضا نماید و هر کدام را که پیش از دیگری بجا آورد اشکال ندارد و لازم است یک سجده سهو نیز بجا آورد.
م « ۱۷۲۲ » اگر شک دارد که سجده یا تشهد را فراموش کرده است یا نه، واجب نیست آن را قضا نماید.
م « ۱۷۲۳ » اگر بداند سجده یا تشهد را فراموش کرده است و شک کند که آن را پیش از رکوع رکعت بعد به یاد آورده و در نتیجه بازگشته و آن را بجا آورده یا پس از رکوع رکعت بعد به یاد آورده است، باید آن را قضا نماید.
(۳۶۴)
م « ۱۷۲۴ » کسی که باید سجده یا تشهد را قضا نماید، اگر برای کار دیگری هم سجده سهو بر او واجب شود، لازم است پس از نماز، نخست سجده یا تشهد را قضا نماید و سپس سجده سهو را بجا آورد.
م « ۱۷۲۵ » کسی که شک دارد پس از نماز، قضای سجده یا تشهد فراموش شده را بجا آورده است یا نه و وقت نماز نگذشته باشد لازم است سجده یا تشهد را بیاورد و اگر وقت نماز گذشته باشد، سجده یا تشهد را قضا نماید و در این صورت، نماز درست است.
م « ۱۷۲۶ » برای قضای سجده یا تشهّد لازم است پس از نماز نیت کند و سپس همان سجده یا تشهد را بدون «اللهاکبر» و چیز دیگری قضا نماید و پس از آن، دو سجده سهو بجا آورد.
(۳۶۵)
(۳۶۶)