دانش استخاره / جلد دوم: سورهٔ حمد و سورهٔ بقره ۲۰۴-۱

دانش استخاره / جلد دوم

تطبیق قواعد، اصطلاحات و رموز استخاره بر آیات قرآن كريم

دانش استخاره / جلد دوم

 شناسنامه

سرشناسه : نکونام، محمدرضا‏‫، ۱۳۲۷ -‬
‏عنوان و نام پديدآور : دانش استخاره: آموزش روشمند اصول، قواعد، اصطلاحات و رموز استخاره به همراه تطبیق بر تمامی آیات قرآن کریم/محمدرضا نکونام.
‏مشخصات نشر : تهران: انتشارات صبح فردا‏‫، ۱۳۹۳.‬
‏مشخصات ظاهری : ‏‫۵ج.‬
‏شابک : دوره: ‏‫‭۹۷۸-۶۰۰-۶۴۳۵-۱۷-۶‬‭‬‬‬ ؛ ‏‫ج.۱‭‬‬: ‏‫‭۹۷۸-۶۰۰-۶۴۳۵-۱۲-۱‬‭‬‬‬ ؛ ‏‫ج.۲‭‬‬: ‏‫‭۹۷۸-۶۰۰-۶۴۳۵-۱۳-۸‬‭‬‬‬ ؛ ‏‫ج.۳‭‬‬: ‏‫‭۹۷۸-۶۰۰-۶۴۳۵-۱۴-۵‬‭‬‬‬ ؛ ‏‫ج.۴‭‬‬‏‫: ‏‫‭۹۷۸-۶۰۰-۶۴۳۵-۱۵-۲‬‭‬‬‬ ؛ ‏‫ج.۵‭‬‬: ‏‫‭۹۷۸-۶۰۰-۶۴۳۵-۱۶-۹‬‭‬‬‬
‏وضعیت فهرست نویسی : فیپا
‏يادداشت : ‏‫ج.۲- ۵ (چاپ اول: ۱۳۹۳)(فیپا).‭‬‬
‏عنوان دیگر : آموزش روشمند اصول، قواعد، اصطلاحات و رموز استخاره به همراه تطبیق بر تمامی آیات قرآن کریم.
‏موضوع : استخاره با قرآن
‏موضوع : استخاره
‏رده بندی کنگره : ‏‫‬‭BP۲۷۲/۵‏‏‫‬‭‬‭‬‭/ن۸د۳۷ ۱۳۹۳
‏رده بندی دیویی : ‏‫‬‭۲۹۷/۷۹
‏شماره کتابشناسی ملی : ‎۱‎۹‎۵‎۰‎۷‎۹‎۹

 

 


 

نکته:

(توجه شود استخاره‌ای که برای آیات آمده است، مستند به برداشت‌های شخصی است و امری قطعی و محتوم نمی‌باشد.)

 


 

دانش استخاره، ج۲، ص: ۸

[جلد دوم]

بخش دوم: تطبیق قواعد. اصطلاحات و رموز استخاره بر آیات

 


 

دانش استخاره، ج۲، ص: ۹

 

بسم اللَّه الرحمن الرحیم

 

سورهٔ حمد

 

۱- «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ».

کار خیلی خوبی است و انجام آن مشکلی ندارد. بسم اللَّه نشانهٔ آن است که این کار برای خواهان، سابقه و پیشینه‌ای ندارد و وی می‌خواهد آن را از ابتدا شروع کند و نه آن که کاری که پیش از این شروع نموده یا کار دیگری را ادامه دهد که در این صورت باید کار را از گذشتهٔ آن جدا نماید و آن را به صورت مستقل عملی و اجرایی سازد.

۲- «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ».

عاقبت این کار خیر و خوب است و مشکلی در انجام آن نیست و خداوند متعال در انجام آن مدد خواهد کرد و زمینه‌های رشد، شکوفایی و هماهنگی در آن آشکار می‌گردد.

۳- «الرَّحْمنِ الرَّحیمِ».

انجام کار خوب است و نتیجهٔ خوبی نیز دارد، سختی در آن نیست و رنج و زحمتی نیز نمی‌برد اما سنگین است؛ زیرا رحمان و رحیم از اسمای دارای دولت، واسع و کبیر است که سنگین بودن آن را می‌رساند.

البته پایان این کار به اعتبار اسم مبارک «رحیم» بهتر می‌شود.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۱۰

۴- «مالِک یوْمِ الدِّینِ».

انجام این کار خوب نیست و نتیجه‌ای برای خواهان ندارد؛ چرا که بر اساس این آیه، مالک منفعت و خیر خداوند است و در استخاره از آن چنین برداشت می‌شود که فایدهٔ آن به دیگری می‌رسد. در ضمن، کسی شما را یاری نخواهد کرد. چنان‌چه موضوع استخاره معامله و خرید و فروش باشد سودی برای خواهان ندارد و فایدهٔ آن به طرف مقابل می‌رسد و اگر ازدواج باشد خیری در آن برای استخاره گیرنده نیست و خیر آن به همسر وی نیز نمی‌رسد و از این رو باید ترک شود.

۵- «إِیاک نَعْبُدُ وَإِیاک نَسْتَعینُ».

کار مورد نظر سخت است و رنج و زحمت دارد و باید احتیاط کرد؛ چرا که خداوند متعال دو بار مورد خطاب قرار گرفته و این امر سختی کار و سهل نبودن آن را می‌رساند و ممکن است کار سنگین باشد اما انجام آن خوب است.

۶- «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ».

کار به جریان می‌افتد و سنگین نیز نیست؛ هرچند شاید بزرگ نباشد اما ظریف است و باید در انجام آن احتیاط کرد؛ مانند انعقاد قراردادی مهم، تنظیم حواله، و یا عمل جراحی که باید آن را با احتیاط انجام داد.

کاری رونده، درست و ماندگار است.

۷- «صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ وَلا الضَّالِّینَ».

چنان‌چه بر «صراط الذین انعمت علیهم» حصر توجه شود، استخارهٔ آن خوب است و چنان‌چه تنها «غیر المغضوب علیهم و لا الضالین» در نظر گرفته شود؛ چون «غیر المغضوب علیهم» کنار «ولا الضالین» آمده است نشان می‌دهد کاری است خطرناک که اگر در انجام آن احتیاط شود عالی است و در صورتی که نیت خواهان خیر باشد، کار

دانش استخاره، ج۲، ص: ۱۱

مورد نظر خیلی خوب است. اما اگر خواهان نیت و قصد خوبی ندارد یا انسان ناشایستی است و یا کوتاهی کند، خیلی بد است. این امر به ژرف‌نگری و بصیرت استخاره گیرنده وابسته است و نسبت به افراد متفاوت به گوناگونی می‌گراید. به عنوان مثال ممکن است صاحب استخاره با توجه به باطن کسی که می‌خواهد استخاره کند، استخارهٔ سورهٔ حمد را متفاوت از آن‌چه گذشت بیان دارد که برای نمونه، استخاره‌ای دیگر از آن ذکر می‌گردد:

۸- «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ».

خیلی خوب است اما از «رب العالمین» استفاده می‌شود باید در کار مورد نظر مشاوره نمود.

۹- «الرَّحْمنِ الرَّحیمِ».

نباید در انجام کار عجله کرد. کار خوب است و با آرامش، متانت و طمأنینه انجام می‌گیرد؛ چرا که «رحیم» با «رحمن» است و سنگین نیست اما رحمان به تنهایی سنگین است که در این صورت شیرینی کار را می‌رساند. گاه نیز ممکن است گفته شود باید در انجام آن سرعت عمل داشت.

۱۰- «مالِک یوْمِ الدِّینِ».

این کار را باید ترک کرد و چنان‌چه چاره‌ای در انجام آن نیست باید نذری کرد یا خیری را برای دیگری در نظر داشت. مالک یوم الدین اشاره دارد این کار برای خواهان به تنهایی کافی نیست و باید کسی در خیر آن شریک باشد تا وی نیز خیر آن را دریابد و کار به تنهایی خیر نمی‌دهد.

۱۱- «إِیاک نَعْبُدُ وَإِیاک نَسْتَعینُ».

با توجه به تقدم «ایاک»، این کار توکل لازم دارد و باید از خدا استمداد کرد و به او توجه داشت. از این رو خواهان باید به خود مراجعه نماید،

دانش استخاره، ج۲، ص: ۱۲

چنان‌چه توکل را در خود می‌یابد و می‌تواند از خداوند استعانت بگیرد، آن را انجام دهد وگرنه باید آن را ترک کند؛ چرا که از این آیه به دست می‌آید موفقیت تنها با «ایاک» است که به دست می‌آید و نه تنها با «نستعین».

۱۲- «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ».

کار خوبی است و باید احتیاط کرد؛ اما زود نتیجه نمی‌دهد؛ «مستقیم»، طولانی بودن و درازمدت بودن کار است و از این که «صراط الذین» آن را وصف می‌کند، کار زود نتیجه نمی‌دهد و دیربازده است؛ اگرچه کاری بزرگ و مهم است.

۱۳- «صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ».

این کار به اعتبار ذیل آیه، خطرهای زیادی دارد و باید سعی نمود خود را به خطر نزدیک نساخت. کار هرچند اهمیت دارد، مخاطرات آن زیاد است؛ چرا که در آن نعمت، اندک به دست می‌آید و گمراهی فراوان رخ می‌دهد.

خصوصیات و صفات افراد، استخاره را متفاوت می‌سازد و از این رو چنین نیست که استخاره‌های کلی همیشه مقرون به صواب و دارای ارزش صدق باشد. تلاش ما در این کتاب این است که خواننده با آگاهی بر قواعد و اصول استخاره و با توانایی بر شیوهٔ انس با قرآن کریم، با این کتاب الهی صمیمی شود و استخاره بر دل وی الهام گردد. کارشناس و صاحبان نظر در اموری چون: تعبیر خواب و استخاره و احکام شریعت باید مخاطب خود را بشناسند. ما در کتابی با عنوان «فقه نوشت غنا و موسیقی» نوشته‌ایم احکام غنا و موسیقی امری کلی نیست و با توجه به روحیهٔ مخاطب تغییر می‌کند و فرایند استنباط حکم شرعی در این گونه مسایل را به تفصیل در آن جا پی گرفته‌ایم. در این جا نیز همان روند

دانش استخاره، ج۲، ص: ۱۳

جریان دارد. استخاره، تعبیر خواب و احکام شرعی باید با زندگی‌نامه و بیوگرافی افراد همراه باشد تا کارشناس هر یک از علوم و فنون یاد شده توان پاسخ‌گویی صحیح به مراجعه کننده را داشته باشد. ما این امر را در کتاب «اصول و قواعد تعبیر خواب» نیز به تحقیق گذارده‌ایم و چگونگی تاثیرگذاری ویژگی‌های شخصیت را در تعبیر توضیح داده‌ایم و چنین نیست که با کلی گویی به‌طوری که هم‌اینک مرسوم است نتیجه‌ای به دست آید و در این علوم باید چون دانش پزشکی و طبابت رفتار نمود.

صاحب استخاره با توجه به صفات و باطن خواهان استخاره می‌تواند از آیات این سوره، ده‌ها استخارهٔ متفاوت به دست دهد و ما تنها برای نمونه، دو گونهٔ آن را خاطرنشان شدیم. این امر می‌رساند آن‌چه برای استخاره گیرنده مهم است صفا و فهم عطایی و دهشی است که خداوند به انسان می‌بخشد. صاحب استخاره بدون مشاهدهٔ خواهان و با توجهی می‌تواند باطن وی را به دست آورد اما کسی که از علم و هوشمندی در گرفتن استخاره استفاده می‌کند، دیدن خواهان در انتخاب استخارهٔ درست برای وی بسیار مؤثر است. ما در این کتاب خواهیم گفت کسی که صاحب استخاره نیست در این موارد باید چه رویکردهایی را برگزیند تا به صواب نایل آید و بتواند بهترین استخاره را به خواهان ارایه دهد. برای نمونه، در استخارهٔ: «الرحمن الرحیم» بار نخست گفتیم: این کار خیلی سنگین است و باید در انجام آن عجله کرد و دل توجه می‌داد که باید به «الرحمن» نظر داشت، اما در مرتبهٔ دوم دل به «الرحیم» حصر توجه می‌نمود و از این رو گفته می‌شود عجله نکنید، کار خوبی است. در «مالک یوم الدّین» نیز بار نخست آن را بد دانستیم و گفتیم فایدهٔ آن به دیگری می‌رسد اما در مرتبهٔ دوم گفتیم می‌شود آن را انجام داد؛ به شرط آن که خیری به دیگران برسانید و برای نمونه،

دانش استخاره، ج۲، ص: ۱۴

چیزی را نذر کنید یا کسی را در آن شریک قرار دهید یا گاه از آیهٔ:

«صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ وَ لَا الضَّالِّینَ»، لزوم ترک کار را برداشت می‌کند؛ چرا که دل وی گواهی می‌دهد وی از «ضالین» خواهد شد و این خیر اندک بدون شر بسیار پیش نمی‌آید و گاه می‌گوید می‌توانی آن را انجام دهی اما نتیجهٔ آن دیرهنگام به دست می‌آید.

برای این آیات می‌توان بیان‌های دیگری نیز داشت و این امر می‌رساند استخاره دانشی حفظی و معلوماتی نیست و مهم‌ترین عامل در داشتن آن، صفا و نیز اعطا و الهامی است که خداوند به انسان می‌دهد و انسی است که وی با قرآن کریم دارد و قرآن کریم در سایهٔ این انس از او دستگیری می‌کند. این مباحث به‌خوبی روشن می‌سازد که استفاده از آیات قرآن کریم تا چه پایه سنگین، ظریف و حساس است. در واقع دانش استخاره بر سه پایهٔ اصلی استوار است: صفای باطن، علم و آگاهی به قرآن کریم، قرآن کریم به انسان این مدد را می‌کند تا مؤمن، صفای باطن را حس کند و دریابد آن‌چه را که دیگران نمی‌توانند دریابند.


 

دانش استخاره، ج۲، ص: ۱۵

 

سورهٔ بقره

 

۱- «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ. الم».

استخارهٔ بسم اللَّه به صورت کلی خوب است و سوره‌ای که بسم اللَّه ندارد، مانند سورهٔ برائت، استخارهٔ آن خوب نیست اما بسم اللَّه هر سوره با توجه به آیه‌ای که بعد از آن است معنا می‌شود و از این رو به اعتبار حروف مقطعهٔ بعد باید گفت این کار خیلی خوب است، اما در انجام آن باید دقت و توجه کافی را رعایت نمود تا کار به پیچ و خم نیفتد و همواری خود را از دست ندهد.

باید دانست ورود به هر سوره از قرآن کریم موقعیت ویژه‌ای دارد و هر سوره‌ای ورودی ممتاز و متفاوتی از دیگر سوره‌ها دارد. باید دید شروع یک سوره با چه کلمه‌ای است و آن آیه از احکام سخن می‌گوید یا از معارف و در معارف نیز به چه آموزه‌ای اهمیت داده شده است: آیا آیهٔ شریفه گزاره‌ای عادی و معمولی را بیان می‌دارد یا امری غیر عادی را.

برای نمونه، سورهٔ توبه شروعی غیر عادی دارد و بدون بسم اللَّه است یا سورهٔ آل عمران با حروف مقطع آغاز می‌شود که در این صورت، برداشت معانی از آن سخت‌تراست. باید گفت سوره‌هایی که با حروف مقطع شروع می‌شود در واقع دو سوره است یکی مضمر که همان حروف مقطع است و دیگری سوره‌ای ظاهر که سوره‌ای است که در ادامهٔ آن

دانش استخاره، ج۲، ص: ۱۶

می‌آید و در واقع حروف مقطع سوره‌ای مستقل است که کلید گشایش آن در سورهٔ بعد آمده است.

اگر در استخاره آیه‌ای آمد که با حروف مقطع شروع می‌شود می‌توان یکی از گزینه‌های زیر را برگزید:

الف) فهم آن مشکل است و بهتر است دوباره استخاره نمود؛

ب) به اعتبار بسم اللَّه خوب است، ولی روند کار پیچیده و مشکل است؛

ج) می‌توان آیهٔ بعد را ملاک قرار داد که در این سوره خیلی خوب است اما مشکلاتی نیز دارد.

د) آخرین آیهٔ همین سوره را معیار قضاوت قرار داد؛ زیرا در بسیاری از موارد میان نخستین و آخرین آیه هماهنگی و تطابق خاصی وجود دارد بجز در چند سوره که چگونگی آن در بیان استخارهٔ آیات نخست سوره‌های مربوط مشخص خواهد گردید.

بر این اساس، استخارهٔ آیهٔ شریفه چنین است: بسیار خوب اما سنگین است و باید با احتیاط پیش رفت تا دچار پیچ و خم نگردید.

۲- «ذلِک الْکتابُ لا رَیبَ فیهِ، هُدی لِلْمُتَّقینَ».

این آیه با توجه به فراز «هُدی لِلْمُتَّقینَ» و نیز «لا ریب فیه» تنها برای انسان‌های متقی که حسن نیت و صفا و صداقت دارند خیلی خوب است اما کسانی که چنین نباشند از این کار زیان می‌بینند. برای نمونه، چنان‌چه کسی بخواهد با دیگری شریک شود و در شراکت با او حیله‌گری را پیشه کند، این کار بد است.

۳- «الَّذینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ، وَیقیمُونَ الصَّلاةَ، وَمِمَّا رَزَقْناهُمْ ینْفِقُونَ».

با توجه به لزوم ایمان به غیب و گزاردن نماز و انفاق برای مؤمنان، باید گفت این کار زحمت و رنج فراوان می‌طلبد و سنگین است. هم‌چنین

دانش استخاره، ج۲، ص: ۱۷

از: «وَمِمَّا رَزَقْناهُمْ ینْفِقُونَ» دانسته می‌شود که باید نتیجه‌ای که از این کار به دست می‌آید را با دیگران تقسیم کرد و برای نمونه، زکات یا خمس مالی که به دست می‌آید پرداخت شود یا صدقه و نذری داده شود و خیری از آن به دیگران برسد تا نتیجهٔ آن دایمی گردد و بهره‌وری تمام شخصی از آن مذموم است. «وَیقیمُونَ الصَّلاةَ» نیز می‌رساند این کار ایستادگی و بردباری را می‌طلبد؛ چرا که اقامهٔ نماز امری سنگین است و کار بدون آن به نتیجه نمی‌رسد. پس این کار با رعایت دو شرط گفته شده بسیار خوب است و هر یک از این دو شرط که نادیده گرفته شود، فرجام کار را با شکست روبه‌رو می‌کند.

۴- «وَالَّذینَ یؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیک، وَما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِک، وَبِالْآخِرَةِ هُمْ یوقِنُونَ».

این کار نتیجه‌ای بسیار عالی و مستمر و دایمی دارد؛ چرا که از گذشته شروع شده و تا حال ادامه دارد و همین امر روند طولانی آن را می‌رساند.

هم‌چنین کاری که قرار است انجام شود امر تازه‌ای نیست و دارای زمینهٔ قبلی است و ریشه در جریانی در گذشته دارد.

۵- «أُولئِک عَلی هُدی مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ».

«اولئک» می‌رساند که این کار بسیار مهم است و اموری چون ازدواج یا رفتن به جبهه‌های دفاع مقدس یا تأسیس کارخانه را در بر می‌گیرد.

نتیجهٔ این کار خوب است و باید انجام آن را بی‌درنگ و به سرعت شروع نمود.

۶- «إِنَّ الَّذینَ کفَرُوا سَواءٌ عَلَیهِمْ ءَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یؤْمِنُونَ».

خوب نیست. این کار به هیچ وجه نتیجه نمی‌دهد. خواهان نصیحت خیرخواهانهٔ دیگران را نمی‌پذیرد.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۱۸

۷- «خَتَمَ اللَّهُ عَلی قُلُوبِهِمْ وَعَلی سَمْعِهِمْ وَعَلی أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ، وَلَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ».

بسیار بد است و نه تنها به نتیجه‌ای نمی‌رسد، بلکه هم ضرر مادی دارد و هم ضرر معنوی. فراز «عذاب عظیم» می‌رساند به گناهی مبتلا می‌شود که عذاب و فساد در پی دارد و «ختم اللّه علی قلوبهم» می‌رساند وی در این کار آشفته می‌شود.

۸- «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْیوْمِ الْآخِرِ، وَما هُمْ بِمُؤْمِنینَ».

خواهان با افرادی رو به‌رو می‌شود که در کار جدی نیستند و از این رو اگر استخاره برای کاری مشارکتی و جمعی مانند ازدواج باشد خوب نیست و فراز «ما هم بمؤمنین» بر این گونه ظاهرسازی دلالت دارد.

۹- «یخادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذینَ آمَنُوا، وَما یخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ، وَما یشْعُرُونَ».

خوب نیست. در این کار درگیری وجود دارد و پایان آن به عناد می‌کشد.

۱۰- «فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ بِما کانُوا یکذِبُونَ».

این آیه با دو آیهٔ پیشین معنا می‌شود و در نتیجه چنین تفسیر می‌شود با آن که شروع کار خوب است اما رفته رفته به بدی می‌گراید و در پایان، بسیار بد می‌شود.

۱۱- «وَإِذا قیلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ».

خوب نیست و با افرادی مدعی، فاسد، متکبر یا مردم‌آزار رو به‌رو می‌شوید. افرادی که به هیچ وجه حاضر نیستند به بدی و مردم‌آزاری خود اقرار کنند.

۱۲- «أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ، وَلکنْ لا یشْعُرُونَ».

با انسان‌های نادان رو به‌رو می‌شوید و از این رو خوب نیست.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۱۹

۱۳- «وَإِذا قیلَ لَهُمْ آمِنُوا کما آمَنَ النَّاسُ قالُوا أَ نُؤْمِنُ کما آمَنَ السُّفَهاءُ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ وَلکنْ لا یعْلَمُونَ».

به هیچ وجه خوب نیست. در این کار کسانی شرکت یا دخالت می‌کنند که به خواهان به دید تحقیر نگاه می‌کنند.

۱۴- «وَإِذا لَقُوا الَّذینَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا، وَإِذا خَلَوْا إِلی شَیاطینِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَکمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ».

تعدد استفاده از مادهٔ «قول» نشان می‌دهد در این کار گفت‌وگو و درگیری وجود دارد و به اختلاف و آبرو ریزی می‌انجامد. در این سه آیه آمده است: «إذا قیل»، «قالوا»، «قلنا»، «قلت»، آیاتی که این گونه است، درگیری دارد. افزوده بر این، در این کار سلب توفیق وجود دارد.

۱۵- «اللَّهُ یسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ یمُدُّهُمْ فی طُغْیانِهِمْ یعْمَهُونَ».

اقدام به این کار بد است. لازم است ترک شود؛ زیرا انجام گرفتن آن موجب سلب توفیق است، «فی طغیانهم یعمهون» علامت مشکلی است که چارهٔ آن از دست انسان خارج است و شخص به آن گرفتار می‌شود.

۱۶- «أُولئِک الَّذینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدی فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ، وَما کانُوا مُهْتَدینَ».

این کار نه تنها خیر و سودی ندارد بلکه ضرر هم دارد و کار به سرانجام نمی‌رسد.

۱۷- «مَثَلُهُمْ کمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ ناراً، فَلَمَّا أَضاءَتْ ما حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ، وَتَرَکهُمْ فی ظُلُماتٍ لا یبْصِرُونَ».

خوب نیست. چنان‌چه این کار ترک نشود، خواهان در دام حیله‌ها و حقه‌های دیگری گرفتار می‌شود و سبب غفلت وی می‌گردد. «وَتَرَکهُمْ فی ظُلُماتٍ لا یبْصِرُونَ» دلالت دارد که این کار هیچ گونه خیری ندارد.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۲۰

۱۸- «صُمٌّ بُکمٌ عُمْی فَهُمْ لا یرْجِعُونَ».

اقدام به این کار افزوده بر این که پشیمانی دارد، هیچ خیر و نیکی نیز در آن نیست و «فَهُمْ لا یرْجِعُونَ» بر خیر نداشتن آن اشاره دارد.

۱۹- «أَوْ کصَیبٍ مِنَ السَّماءِ فیهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ یجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فی آذانِهِمْ مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ، وَاللَّهُ مُحیطٌ بِالْکافِرینَ».

در این کار خطر بزرگی وجود دارد و انجام آن سبب پشیمانی می‌شود؛ ندامتی که هیچ راه بازگشتی در آن نیست و «وَاللَّهُ مُحیطٌ بِالْکافِرینَ» بر بازگشت‌ناپذیر بودن و بن‌بست آن اشاره دارد. «صیب» و «رعد» و «برق» بر داشتن خطرهایی نظیر مرگ، زندان و تصادف دلالت دارد. از این رو چنان‌چه خواهان قصد مسافرت را دارد، از آن منصرف شود و در صورتی که چاره‌ای از انجام آن ندارد، پیش از رفتن صدقه دهد؛ هرچند ممکن است باز بدی آن را ببیند.

۲۰- «یکادُ الْبَرْقُ یخْطَفُ أَبْصارَهُمْ، کلَّما أَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فیهِ، وَإِذا أَظْلَمَ عَلَیهِمْ قامُوا، وَلَوْ شاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصارِهِمْ، إِنَّ اللَّهَ عَلی کلِّ شَی‌ءٍ قَدیرٌ».

این کار هم خطر دارد و هم خواهان در انجام آن درمانده می‌شود و نمی‌تواند آن را به فرجامی نیک برساند. یأس و ورشکستگی از آثار آن است. البته، «إِنَّ اللَّهَ عَلی کلِّ شَی‌ءٍ قَدیرٌ» می‌رساند در پایان این کار خیری است اما روشن نیست نصیب چه کسی می‌شود. این فراز بر قهر خداوند دلالت ندارد؛ چرا که شامل مؤمنان و اولیای خدا نیز می‌شود و در واقع باید توجه داشت هر کار بدی ممکن است راه گریز و فراری داشته باشد.

اگر خواهان به انجام این کار مجبور است، ابتدا صدقه دهد و سپس با احتیاط و دقت بر عملی نمودن آن اقدام کند و در صورت امکان، برای خود شریک بگیرد. همین فراز می‌رساند گاه کاری که بد است ممکن

دانش استخاره، ج۲، ص: ۲۱

است برای کسی در پایان آن به خوبی گراید و این صاحب استخاره است که می‌تواند مورد آن را به دست آورد. عالمان به استخاره نیز در صورتی که در آیه به تحیر افتادند، باید استخارهٔ دیگری بنمایند.

۲۱- «یا أَیهَا النَّاسُ، اعْبُدُوا رَبَّکمُ الَّذی خَلَقَکمْ، وَالَّذینَ مِنْ قَبْلِکمْ، لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ».

۲۲- «الَّذی جَعَلَ لَکمُ الْأَرْضَ فِراشاً، وَالسَّماءَ بِناءً، وَأَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً، فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَکمْ، فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ».

آیهٔ بیست و یکم و بیست و دوم از آیات مجموعی است. در تجوید نیز وقف بر آیهٔ نخست ممنوع است. استخارهٔ این آیه بسیار خوب است؛ زیرا در آن از هیأت «امر» استفاده شده و امر آن نیز به انجام کار نیک؛ یعنی عبادت است و «اعبدوا» در ابتدای آن است، از این رو نباید آن را ترک کرد یا انجام آن را تاخیر انداخت. برای ترک این کار نمی‌توان استخاره گرفت. انجام آن نیز نیاز به تهیهٔ هیچ گونه مقدمه‌ای ندارد. «یا ایها النّاس» و نیز «ربّکم الذی خلقکم والذین من قبلکم» می‌رساند این کار نفعی همگانی و مردمی دارد و نیز انجام آن در توان هر کسی است. در این کار با توجه به فراز «وَأَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً، فَأَخْرَجَ …» وسعت و گشایش است و از این رو برای انجام انواع معاملات و همین‌طور برای ازدواج بسیار عالی است و چنان‌چه برای ازدواج باشد، فرزند خوبی نصیب آنان می‌شود. «لعلّکم تتّقون» نشانهٔ این است که اگر کسی این کار را انجام نداد به عوارضی سوء دچار می‌شود. «فلا تجعلوا للّه أندادا» می‌رساند کفران نعمت خواهان قهری است و از این رو باید مراقب بود؛ هرچند چنین کفرانی به این کار ضرری وارد نمی‌آورد؛ چرا که خواهان در هر کار دیگری نیز ممکن است به کفران نعمت دچار شود و کفران نعمت وی برآمده از این کار نیست.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۲۲

«الَّذی جَعَلَ لَکمُ الْأَرْضَ فِراشاً»: امور گفته شده در این فراز و فرازهای بعد کلی است و به گروهی ویژگی ندارد و مؤمن و فاسق را در بر می‌گیرد و بر توسعه و گشایش کار دلالت دارد و «لکم» می‌رساند بر جمع و گروهی مؤثر است.

۲۳- «وَإِنْ کنْتُمْ فی رَیبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ، وَادْعُوا شُهَداءَکمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ، إِنْ کنْتُمْ صادِقینَ».

این آیه با آیهٔ بعد، یک آیهٔ استخاره است و هر دو را باید در استخاره در نظر داشت.

این کار بد است و نباید آن را انجام داد و چنان‌چه پیش از این برای انجام آن اقدامی شده است نباید آن را پی گرفت و ادامه داد؛ چرا که این عمل به نتیجه نمی‌رسد و با استمرار آن، ضررهای جبران‌ناپذیری دارد و چنان‌چه حتی شروع خوبی داشته باشد، در ادامه به بدی می‌گراید، از همین رو باید آن را دیگر ادامه نداد. ابتدایی نبودن این کار از فراز «وَإِنْ کنْتُمْ فی رَیبٍ» دانسته می‌شود. این فراز می‌گوید خواهان خود به ضرر دچار شده و چنان‌چه به «مِمَّا نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا» توجه شود، به دست می‌آید هرچند دیگری این کار را انجام داده و برای وی خوب بوده است، اما انجام آن برای خواهان ضرر دارد. چگونگی این امر را صاحب استخاره تشخیص می‌دهد و عالمان به استخاره تنها می‌توانند به بد بودن و نتیجه نداشتن آن اشاره کنند. در این آیه هرچند امر «فأتوا» آمده، تهدید آیهٔ بعد مانع از توجه به آن می‌شود.

۲۴- «فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتی وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرینَ».

این آیه با آیهٔ پیشین یک آیهٔ استخاره است. انجام این کار با توجه به تهدید پایانی آن بسیار بد و خطرناک است. فراز «أُعِدَّتْ لِلْکافِرینَ»

دانش استخاره، ج۲، ص: ۲۳

می‌گوید خواهان به این استخاره عمل نمی‌کند و کار خود را عملی خواهد کرد. البته این نکته را نباید به خواهان گفت؛ چرا که این کار تصرف و دخالت در امور مردم است که جایز نیست. ارشاد و راهنمایی نباید به تجاوز و دخالت بینجامد. هم‌چنین نباید چنین برداشت‌هایی را غیبی دانست و بر آن بود تا خود را با طرح چنین مسایلی بزرگ جلوه داد؛ چرا که در این صورت از گروه ظالمان می‌شود و قرآن کریم با او مقابله خواهد کرد.

۲۵- «وَبَشِّرِ الَّذینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ کلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً قالُوا هذَا الَّذی رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ، وَأُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً، وَلَهُمْ فیها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ، وَهُمْ فیها خالِدُونَ».

این آیه بشارت به خیر و نیکی می‌دهد و می‌رساند کاری نیک که خواهان انتظار آن را ندارد برای وی پیش خواهد آمد انجام این کار بسیار عالی است. هرچند این آیه با واو عاطفه شروع شده، اما خوانده باید ببیند مستقل بودن این آیه بر دل وی برات می‌شود یا خیر، و به همان عمل نماید. چنان‌چه به آیهٔ پیشین عطف شود با توجه به این که آیهٔ گذشته وعید عذاب می‌داد و می‌فرمود که برای کافران عذاب فراهم شده استخارهٔ آن چنین است که وی پیش از این کاری انجام داده که خیری از آن ندیده و خداوند می‌خواهد با عملی کردن این کار، عطا و بخششی به او کند تا ضرر پیشین جبران شود. در صورتی که این آیه به پیش از خود ارتباطی نداشته باشد از «بشّر» فهمیده می‌شود که کاری شیرین و نتیجه‌ای غیر قابل انتظار مانند اعطای فرزند یا ازدواج برای وی پیش خواهد آمد. باید دانست امور غیر منتظره بر دو گونه است: یکی کارهایی است که بر زحمت و تلاش فرد وابسته است و دیگر، اموری که بدون هیچ گونه تلاشی ایجاد می‌شود. رسیدن به شیرینی و خیر این کار بدون

دانش استخاره، ج۲، ص: ۲۴

تحمل زحمت و داشتن همت ممکن نیست و «عملوا الصالحات» بر آن دلالت دارد. «جنّات تجری من تحتها الأنهار» می‌گوید خیراتی که به او می‌رسد گوارا، تدریجی و همیشگی است. «تجری»؛ تدریجی بودن آن را می‌رساند. «الانهار» دلالت دارد که خیرات این کار رونده است و به دیگران نیز می‌رسد. «ازواج» اشعار دارد که مقدمات لازم برای عملی شدن این کار بدون مشکل و گرفتاری فراهم می‌شود، نه آن که برای ازدواج است و واژه‌های قرآنی در هر علمی اصطلاح خاص خود را دارد و نباید از این معنا غافل بود. «خالدون» به این معناست که خیرات آن ماندگار است و بر فرض، چنان‌چه استخاره برای ازدواج باشد، فرزندانی صالح برای خواهان پدید خواهد آمد، بدون آن که نیاز به مواظبت داشته باشند.

نتیجه این که، این استخاره از کاری بشارتی و خیر که خیر آن‌استمراری است و نیاز به زحمت دارد و نیز گوارا و حلال است حکایت می‌کند.

باید دانست زحمت داشتن کار و لزوم انجام اعمالی خاص با نبود مشکل و گرفتاری در این کار منافاتی ندارد.

۲۶- «إِنَّ اللهَّ لا یسْتَحْیی أَنْ یضْرِبَ مَثَلًا ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها، فَأَمَّا الَّذینَ آمَنُوا فَیعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ، وَأَمَّا الَّذینَ کفَرُوا فَیقُولُونَ ماذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلًا یضِلُّ بِهِ کثیراً، وَیهْدی بِهِ کثیراً، وَما یضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقینَ».

در این آیه از پشه که کوچک است سخن گفته شده اما چون «فما فوقها» دارد نمی‌توان کار را کوچک دانست و این کار با آن که ممکن است کاری بزرگ و مهم و از نظر تبلیغی، چشم‌گیر باشد، ظاهر خوشی ندارد و از این رو استخارهٔ آن به صورت عموم متوسط است اما به صورت خصوص، باید دید خواهان چگونه فردی است. «مثلًا» مفعول «یضرب» است و «ما» می‌تواند صفت و «بعوضةً» بدل باشد.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۲۵

از «فأمّا الذین آمنوا» فهمیده می‌شود چنان‌چه خواهان اهل کوشش و جدیت در کار باشد، خوب است، ولی اگر کار را محکم دنبال نکند یا فردی خجالتی باشد خوب نیست. برای نمونه، چنان‌چه بخواهد طلبه شود و در زمان طلبگی به دنیاطلبی یا عافیت طلبی دچار شود، استخاره برای وی خوب نیست و صاحب استخاره در این موارد به قلب خود مراجعه می‌کند و چنان‌چه خواهان را فردی متظاهر، خودنما یا اهل دنیا بیابد باید به وی بگوید بد است و در غیر این صورت، با داشتن جدیت، خوب است. «وَما یضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقینَ» دلالت دارد گروهی که در کار خود جدی نیستند یا اهل عافیت و دنیاطلبی می‌باشند افراد بسیار بدی هستند و آنان هستند که گمراه می‌شوند. برای نمونه، کسی که می‌خواهد طلبه شود در صورتی که عافیت طلب باشد باعث بی‌دینی و گمراهی مردم می‌شود و در تبلیغ، چنان‌چه امور مادی را در نظر داشته باشد و مردم از او به گرمی استقبال نکنند با آبروریزی موجب قطع طریق حق خواهد شد. یا کار وی چنان‌چه امر دیگری باشد، به قطع رحم می‌انجامد. دو فراز «یقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ» وَ «یفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ» می‌رساند چنین افرادی به‌جای این که مردم را به خداوند متعال دلگرم و متصل نمایند و آنان را به او بخوانند، مردم را از خداوند می‌رهانند.

چنان‌چه این آیه برای کارهای قضایی باشد، خوب نیست و برای نمونه، وی در قضاوت عجولانه و شتاب‌زده عمل می‌کند و یا در کارهای اجتماعی به گناه آلوده می‌شود و یا به مردم سوء ظن پیدا می‌کند.

۲۷- «الَّذینَ ینْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ میثاقِهِ وَیقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یوصَلَ وَیفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِک هُمُ الْخاسِرُونَ».

خوب نیست و هیچ خیری در آن وجود ندارد و نابسامانی و به هم‌ریزی در آن است.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۲۶

۲۸- «کیفَ تَکفُرُونَ بِاللَّهِ وَکنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکمْ ثُمَّ یمیتُکمْ ثُمَّ یحْییکمْ ثُمَّ إِلَیهِ تُرْجَعُونَ».

۲۹- «هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً ثُمَّ اسْتَوی إِلَی السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَهُوَ بِکلِّ شَی‌ءٍ عَلیمٌ»

این دو آیه، یک آیهٔ استخاره است. اشارات این دو آیه به شرح ذیل است:

«کیفَ تَکفُرُونَ بِاللَّهِ وَکنْتُمْ أَمْواتاً»: کار دارای پیشینه است و چنین نیست که به صورت ابتدایی شروع شود و مصلحتی نیز در آن نبوده و به کفران نعمت انجامیده است. باید دقت داشت که کفران نعمت یا علمی است یا عملی. کفران علمی انجام کار بدون تحقیق، مشورت و دقت لازم است.

در صورتی که «کیف تکفرون باللّه» در دل خوانده برجسته شود به این معناست که با همهٔ انعطاف‌پذیری که در کار وجود دارد، معلوم نیست خواهان بتواند در انجام آن موفق شود و کار را به پایان رساند.

«ثم»: داشتن گره را می‌رساند و هرچه به تکرار آن افزوده شود بر داشتن زحمت بیش‌تر و مشکلات فراوان دلالت دارد. هم‌چنین این کار بدون کمک دیگران، یا گرفتن وام، شریک یا مشاور عملی نمی‌شود.

«ثُمَّ إِلَیهِ تُرْجَعُونَ» ممکن است خواهان به هنگام پرداختن به این کار بمیرد یا در راه بماند و از این رو باید کار را به دیگری واگذار کند و خود را کنار بکشد.

«هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً»: استخاره با حفظ شرایطی که گفته شد با آن که ظاهر خوشی ندارد اما نباید تنها ظاهر آن را دید، بلکه این کار بسیار خوب است تا جایی که شاید به نعمتی فراوان برسد و تمامی زحمت‌ها و خسارت‌های پیشین جبران شود. این آیه می‌رساند

دانش استخاره، ج۲، ص: ۲۷

خواهان کار خود را کم اهمیت گرفته است و بهای لازم را به آن نمی‌دهد.

هم‌چنین هرچند این کار زحمت و سختی دارد نباید آن را ترک کند، اما با این وجود، نتیجهٔ آن محدود است.

«ثُمَّ اسْتَوی إِلَی السَّماءِ»: در صورتی که کار به نتیجه برسد، دامنهٔ آن توسعه می‌یابد و واژهٔ «السماء» کشش‌دار بودن و توسعه‌پذیر بودن آن را می‌رساند و نه آن که وی بر آسمان بر شود. اگر از هفت آسمان نام برده شود، بر بسیاری توسعه‌پذیر بودن آن دلالت دارد.

«وَهُوَ بِکلِّ شَی‌ءٍ عَلیمٌ»: خداوند تبارک و تعالی به این کار نظر دارد و از آن پشتیبانی و حمایت می‌کند.

همان‌گونه که گفته شد این دو آیه، یک آیهٔ استخاره است که دو مضمون متفاوت دارد و باید دید آیهٔ اولی بر دل صاحب استخاره برات می‌شود یا آیهٔ دوم، اما عالمان به استخاره در چنین استخاره‌هایی لازم است دو رکعت نماز بگزارند تا به نتیجهٔ نهایی دست یابند یا استخارهٔ دیگری بگیرند که چگونگی آن در جلد نخست گذشت.

۳۰- «وَإِذْ قالَ رَبُّک لِلْمَلائِکةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً، قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یفْسِدُ فیها وَیسْفِک الدِّماءَ، وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِک وَنُقَدِّسُ لَک، قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ».

آیهٔ سی تا سی و نهم از آیات مجموعی است و همهٔ آن یک استخاره را می‌رساند و همهٔ آن یک ماجرا دارد؛ همان‌طور که هر یک به تنهایی و نیز گاه دو آیه از آن به صورت مجموعی نیز معنایی دارد و صاحب استخاره باید تشخیص دهد آیا مجموع آن برای خواهان است یا هریک از آیات به تنهایی. در این آیات، خداوند، آدم، فرشتگان، شیطان و زمین حضور دارد و بر وجود اختلاف شدید دلالت دارد و هرچه بر تعداد این گروه‌ها افزوده شود، اختلاف آن شدیدتر می‌گردد.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۲۸

با توجه به اختلاف جمعی در این آیه، ظاهر این کار چنین است که در آن نوعی اشکال حقوقی پیشامد می‌کند و برای گریز از آن باید هر گونه توافقی مکتوب گردد و به امضا و ثبت رسد اما در صدر و ذیل آن از خداوند و فرشتگان یاد می‌شود که بر غیر عادی بودن باطن کار و پیشرفت آن دلالت دارد و نباید به سبب اختلاف و پیشامد حادثه‌ای ناگوار از آن دست برداشت.

«قال ربّک للملائکة» بر وجود نوعی اشکال در کار دلالت دارد و از این رو نباید بدون ثبت و سند با آن مواجه شد.

«جاعل فی الأرض خلیفة»: حادثه و مشکلی در کار رخ می‌دهد که رفع آن در آینده به سند نیاز دارد، از این رو کار نباید شفاهی باشد.

«قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ»: این کار داری باطن و ماورایی است که خواهان از آن آگاهی ندارد و از این رو خواهان نباید تنها مشکلات ظاهر کار را ببیند و باید آن کار را پی بگیرد.

«وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِک وَنُقَدِّسُ لَک»: هرچند در این کار درگیری است اما نباید خود را به آن درگیری‌ها مشغول داشت و کار بدون پرداخت به آن نیز پیش می‌رود.

این استخاره به اعتبار ذیل و صدرش بسیار عالی است.

توجه به «مَنْ یفْسِدُ فیها وَیسْفِک الدِّماءَ» بد بودن کار را می‌رساند و به اعتبار «وَإِذْ قالَ رَبُّک» و نیز «قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ» می‌توان آن را عالی دانست و به اعتبار «جاعل فی الأرض خلیفة» حادثه‌ای ناگوار پیشامد می‌کند و از این رو ترک آن بهتر است. تشخیص این موارد با صاحب استخاره است. وی با صفای باطن یا تجربه و مؤانست با آیات الهی و حس تیزی که در گرفتن الهام دارد تشخیص می‌دهد که کدام فراز آیه مربوط به خواهان است. استخاره با قرآن، کریم کاری بسیار ظریف و

دانش استخاره، ج۲، ص: ۲۹

باریک است و استخاره کننده باید چنان به خدا توکل داشته باشد تا وقتی چیزی به ذهن وی می‌نشیند، آن را با آسودگی خاطر و بدون دغدغه بیان دارد.

۳۱- «وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کلَّها، ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلائِکةِ فَقالَ أَنْبِئُونی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ کنْتُمْ صادِقینَ»

۳۲- «قالُوا: سُبْحانَک لا عِلْمَ لَنا إِلَّا ما عَلَّمْتَنا، إِنَّک أَنْتَ الْعَلیمُ الْحَکیمُ».

این دو آیه، یک آیهٔ استخاره است و اشارات آن به شرح ذیل است:

«وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کلَّها»: این کار خیرات معنوی دارد و خیر آن نیز بسیار است. دو واژهٔ علم و اسماء به این نکته اشاره دارد.

«ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلائِکةِ»: این کار مخاطب دارد و جمعی است و نه فردی و میان افرادی مشترک است؛ همانند شرکت، ازدواج، معامله یا دانش‌اندوزی و تعلیم دیدن پیش دیگران. هم‌چنین این کار دارای رقیب است و از این رو سرعت عمل در کار و قدرتی عمل نمودن حایز اهمیت است. برای نمونه چنان‌چه این کار، سرمایه‌گذاری در بورس باشد، چنان‌چه خواهان سرمایهٔ کمی داشته باشد نباید آن را انجام دهد، اما برای فردی سرمایه‌دار خوب است.

«فَقالَ أَنْبِئُونی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ»: در این کار حسادت، درگیری و دشمنی رخ می‌دهد. البته، ملایکه از این عیوب پاک هستند اما استخاره اصطلاح ویژهٔ خود را دارد و خواهان در مورد کار خود که امری معنوی است مورد غبطه و حسد واقع می‌شود.

«قالُوا: سُبْحانَک لا عِلْمَ لَنا»: درست است که این کار خالی از حسادت و درگیری نیست، اما به نفع خواهان نتیجه می‌دهد و آیهٔ دوم فرجام استخارهٔ آیهٔ نخست است.

ممکن است به دل صاحب استخاره فراز «فَقالَ أَنْبِئُونی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ»

دانش استخاره، ج۲، ص: ۳۰

برجسته شود و خواهان را از انجام کار باز دارد؛ زیرا می‌داند این کار به دست او به اتمام نمی‌رسد؛ چرا که قول در این آیه علامت درگیری است و ممکن است کار به دادگاه کشیده شود و وی نتواند حقانیت خود را ثابت کند و «ثم» علامت وجود گره و مشکل در کار و «هؤلاء» نشانهٔ شلوغی آن است. هم‌چنین ممکن است به دل صاحب استخاره برات شود که خواهان می‌تواند از عهدهٔ انجام آن بر آید، بر این اساس صاحب استخاره می‌بیند چه چیزی به او الهام می‌شود و به دلش می‌نشیند. چنین موارد پیچیده و رازآلودی آموزشی نیست و تنها در توان صاحب استخاره و اهل باطن است که چگونگی آن را تعیین می‌کند.

۳۳- «قالَ: یا آدَمُ، أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ، فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیبَ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَما کنْتُمْ تَکتُمُونَ». «أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ» امر به کار خیر و معنوی نشانهٔ خوب بودن بسیار آن است. «بِأَسْمائِهِمْ»: این کار دارای کد، برنامه و متد خاصی برای اجرایی شدن است و باید آن را لحاظ نمود و این کار به صورت عادی و معمولی انجام نمی‌شود. هم‌چنین این کار فردی و بسیط نیست، بلکه غیری و جمعی است. «قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکمْ» آیا به شما نگفتم که توان این کار را ندارید، در کار مورد نظر زمینهٔ چالش و تحدی وجود دارد و باید قدرت تحمل خواهان بالا باشد، اما «وَأَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَما کنْتُمْ تَکتُمُونَ» می‌رساند این کار به فرجام و نتیجه می‌رسد. هم‌چنین این کار برای همیشه پنهان نمی‌ماند و سرانجام ظاهر می‌شود و نیز در آن تبدیل و جابجایی وجود دارد.

صاحب استخاره گاه به لحاظ «أَ لَمْ أَقُلْ لَکمْ إِنِّی» می‌گوید کار خوب نیست و نباید آن را انجام داد و با لحاظ «أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ» و بدون اعتبار کد و برنامهٔ خاصی که نیاز دارد آن را خوب می‌داند و به اعتبار آن و

دانش استخاره، ج۲، ص: ۳۱

لحاظ خصوصیت و ضعف خواهان، وی را از انجام آن حذر می‌دهد و این انس و الفت صاحب استخاره با آیات قرآن کریم است که نظر نهایی را به دل او الهام می‌کند.

۳۴- «وَإِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکةِ اسْجُدُوا لِادَمَ فَسَجَدُوا إِلّا إِبْلیسَ أَبی وَاسْتَکبَرَ وَکانَ مِنَ الْکافِرینَ».

در این آیه امر وجود دارد، از این رو باید آن را انجام داد. «اسْجُدُوا» امر به سجده است و سجده به کار خوب و خیر معنوی اشاره دارد. اگر به‌جای سجده به قیام امر شده بود، زندگی دنیوی را معنا می‌داد. سجده نشانگر فروتنی و خیرات معنوی است.

«فَسَجَدُوا إِلّا إِبْلیسَ»: ترک این کار خیلی بد است و خواهان لازم است پی گیر کار باشد.

«وَکانَ مِنَ الْکافِرینَ»: انجام کار با زیان و خسران همراه است. به طور کلی هر آیه‌ای که در آن از «کفر» و مشقات آن استفاده شده، بر زیان باری آن دلالت دارد.

با توجه به تقابل صدر و ذیل آیهٔ شریفه، نتیجهٔ کار خوب نیست و ذیل بر صدر آن حاکم است.

۳۵- «وَقُلْنا: یا آدَمُ، اسْکنْ أَنْتَ وَزَوْجُک الْجَنَّةَ، وَکلا مِنْها رَغَداً حَیثُ شِئْتُما، وَلا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ، فَتَکونا مِنَ الظَّالِمینَ».

۳۶- «فَأَزَلَّهُمَا الشَّیطانُ عَنْها، فَأَخْرَجَهُما مِمَّا کانا فیهِ، وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ، وَلَکمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتاعٌ إِلی حینٍ»

این دو آیه یک آیهٔ استخاره است و چنان‌چه آیهٔ نخست آمد، آن را باید با آیهٔ دوم معنا نمود. در این کار فتنه‌گری وجود دارد و چنان‌چه بتوان فتنه‌گران آن را کنترل کرد، می‌شود آن را انجام داد.

«قُلْنَا»: اخبار از گذشته است و بر پیشینه و سابقه داشتن این کار

دانش استخاره، ج۲، ص: ۳۲

دلالت دارد که با مشکلی رو به‌رو شده است و خالی از اختلاف و درگیری نیست و خواهان درصدد عیب‌یابی و رفع نواقص آن است.

«اسْکنْ أَنْتَ وَزَوْجُک»: خواهان دارای شریک است.

«وَکلا مِنْها رَغَداً حَیثُ شِئْتُما»: چنان‌چه پیش از این، ضرری متوجه خواهان در انجام این کار شده است، اشکال ندارد و آن خسارت جبران می‌شود.

«وَلا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ»: این کار دارای خطرهایی است.

«فَتَکونا مِنَ الظَّالِمینَ»: تنها کسی از عهدهٔ انجام این کار بر می‌آید که قدرت و درایت داشته باشد وگرنه آسیب می‌بیند.

«فَأَزَلَّهُمَا الشَّیطانُ»: با توجه به این که شیطان در فراز «فَأَخْرَجَهُما مِمَّا کانا فیهِ» فاعل اخراج است و خود در بهشت نبوده، وی فتنه‌گر بوده و از این رو کسی در این کار فتنه‌انگیزی می‌کند و او نیاز به کنترل دارد و خواهان نمی‌تواند به تنهایی از عهدهٔ این کار برآید و در جای نامناسبی قرار می‌گیرد که برای گریز از آن باید صدقه دهد یا در انجام آن مشاوره نماید و یا خواهان فردی زیرک و قدرتمند باشد. برای نمونه، چنان‌چه مورد آن ازدواج است و در مورد شخصیت داماد یا عروس به بدی یاد کرده‌اند، باید دوباره در جای مناسبی تحقیق کند.

«اهْبِطُوا»: پایان این کار به سقوط، زیان، بدنامی و بدبینی می‌انجامد و از این رو چنان‌چه خواهان فرد ضعیفی باشد، برای وی خوب نیست و این کار خیری برای او ندارد، و در صورتی که فردی قوی و نیرومند و پراراده است و کار را از مبادی درست آن پیش می‌برد، خوب است.

هم‌چنین چنان‌چه موضوع استخاره مشارکت و سرمایه‌گذاری باشد باید گفت لازم است سند و مدرک بگیری و سپس بر انجام آن اقدام کنی و چنان‌چه به‌طور عادی وارد این کار شود خوب نیست. با توجه به فراز و

دانش استخاره، ج۲، ص: ۳۳

فرودهای بسیار این آیه، تشخیص خوب یا بد بودن این کار با صاحب استخاره است.

۳۷- «فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کلِماتٍ، فَتابَ عَلَیهِ، إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ».

انجام این کار به برنامه‌ریزی و طراحی مدل و نقشهٔ کار و مشورت با مشاور طرح و برنامه نیاز دارد و نمی‌توان بدون فکر و دقت بر مبادی و شرایط اجرای آن بر روی آن سرمایه‌گذاری کرد و نباید بدون گرفتن کارشناس به سراغ عمل به آن رفت و چنان‌چه خواهان قصد بستن قراردادی را دارد باید برای نمونه وکیل بگیرد. این اشاره (لزوم مشاوره و برنامه‌ریزی) از فراز «فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کلِماتٍ» به دست می‌آید.

«إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ»: این کار برای کسی که مشاوره و برنامه ریزی داشته باشد فرجام نیکی دارد.

۳۸- «قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْها جَمیعاً، فَإِمَّا یأْتِینَّکمْ مِنِّی هُدی، فَمَنْ تَبِعَ هُدای فَلا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلا هُمْ یحْزَنُونَ». «قُلْنَا»: این کار دارای پیشینه و سابقه است.

«اهْبِطُوا مِنْها»: امر به هبوط است و هبوط به پایان و انجام کار دلالت دارد و کاری که پایان داشته باشد خوب است. البته، هبوط گاهی معنای سقوط را می‌دهد که بد است، اما این هبوط به قرینهٔ «فَإِمَّا یأْتِینَّکمْ مِنِّی هُدی»، سقوط نیست و آغازی برای بر شدن به ملکوت آسمان‌ها و زمین است. توپی می‌تواند بالا رود که با ضربهٔ بیش‌تری به زمین برخورد کند.

چنین هبوطی صعود است و نه سقوط. در این کار خیر وجود دارد و باید آن را به سرعت و بدون از دست دادن زمان و با احتیاط و دقت انجام داد وگرنه به زیان خواهان تمام می‌شود. امر به هبوط نشانهٔ لزوم سرعت داشتن در انجام کار است.

«فَلا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلا هُمْ یحْزَنُونَ»: نباید مسایل ریز این کار را پی

دانش استخاره، ج۲، ص: ۳۴

گرفت و باید آن را به سرعت انجام داد و چنان‌چه از استفاده‌های بسیار آن بگذرد و کار را طولانی مدت نکند و به درازا نکشاند و در انجام آن عجله کند خوب است.

۳۹- «وَالَّذینَ کفَرُوا وَکذَّبُوا بِآیاتِنا أُولئِک أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ»

خوب نیست و زیان‌هایی به همراه دارد. البته در صورتی که واو عطف لحاظ و به دل برات شود، آن را باید با آیهٔ پیشین یک استخاره دانست و در این صورت، خوب است و باید در انجام آن سرعت عمل و نیز احتیاط داشت تا به آسیب و زیانی دچار نشود.

۴۰- «یا بَنی إِسْرائیلَ اذْکرُوا نِعْمَتِی الَّتی أَنْعَمْتُ عَلَیکمْ، وَأَوْفُوا بِعَهْدی أُوفِ بِعَهْدِکمْ، وَإِیای فَارْهَبُونِ». «یا»: غفلتی در کار است.

«بَنی إِسْرائیلَ»: مشکل و آسیبی در کار وجود دارد.

«اذْکرُوا»: غفلت و مشکلی در کار است.

«اذْکرُوا نِعْمَتِی الَّتی أَنْعَمْتُ عَلَیکمْ»: این کار امری دنیوی است که خطری آن را تهدید می‌کند. اگر خواهان قصد مسافرت دارد، از آن رویگردان شود؛ زیرا ممکن است تصادف نماید و نعمت سلامتی خود را از دست دهد و در صورتی که قصد مشارکت با دیگری را دارد درگیری در آن رخ می‌دهد. البته، مخاطرهٔ آن به مرگ نمی‌انجامد؛ چرا که نعمت به مرگ پایان نمی‌پذیرد.

«وَأَوْفُوا بِعَهْدی أُوفِ بِعَهْدِکمْ»: در صورتی که خواهان ناچار از انجام این کار است باید صدقه دهد یا کار خیری انجام دهد تا ان شاء اللَّه از وی دفع بلا شود اما با دادن صدقه یا انجام کار خیر نیز نباید در عملی کردن آن عجله و شتاب کند.

«وَإِیای فَارْهَبُونِ»: باید مواظب بود و احتیاط کرد که این کار خطر دارد

دانش استخاره، ج۲، ص: ۳۵

و چنین نیست که با دادن صدقه بتوان بدون هیچ اضطراب و ترسی آن را انجام داد و باید احتیاط نمود و برای نمونه، چنان‌چه به مسافرت می‌رود باید با سرعتی متعادل رود و در بارندگی یا شب رانندگی ننماید.

۴۱- «وَآمِنُوا بِما أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً لِما مَعَکمْ، وَلا تَکونُوا أَوَّلَ کافِرٍ بِهِ، وَلا تَشْتَرُوا بِآیاتی ثَمَناً قَلیلًا، وَإِیای فَاتَّقُونِ».

آیهٔ شریفه هرچند با واو عطف شروع می‌شود، اما در استخاره به آیهٔ پیشین ارتباطی ندارد و مستقل از آن است. این کار بسیار خوب است اما خالی از مشکلات نیست. اگر خواهان قصد دارد شغلی را برگزیند خیلی خوب است و منافع بسیاری دارد ولی باید مواظب باشد کفران نعمت نکند و برای نمونه، دین خود را به دنیا نفروشد یا سستی و اهمال نکند. نهایت آن نیز به دنیا می‌انجامد و چنان‌چه به امور دنیوی نیز پایان نپذیرد، ظاهر خوبی دارد. خواهان در این کار به مشکلات باطنی دچار می‌شود و صدق، صفا و توفیق وی کاهش می‌یابد.

«وَآمِنُوا»: صیغهٔ جمع است و شراکت در کار را می‌رساندوکارفردی و شخصی نیست. «بِما أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً»: منفعت بسیاری در آن است.

«وَلا تَکونُوا أَوَّلَ کافِرٍ بِهِ»: در این کار باید شرایط متناسب با آن را رعایت کرد و کفران نعمت نداشت. بر فرض در صورتی که وی می‌خواهد در آزمون ورودی دانشگاه شرکت کند، باید سختی و زحمت آن را بر خود هموار کند وسستی نورزد و در صورتی که طلبه‌ای است که می‌خواهد به تبلیغ رود نباید امور مادی را در نظر داشته باشد. هم‌چنین اگر به مسافرت می‌رود، باید سفر خود را به معصیت آلوده نسازد و در پی خوش گذرانی مذموم و نکوهیده که غفلت از یاد خداوند را در پی می‌آورد نباشد.

«لا»: حرف نهی به این معناست که مشکلی در شخص پیدا می‌شود.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۳۶

۴۲- «وَلا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ، وَتَکتُمُوا الْحَقَّ، وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ».

آیهٔ حاضر با آیهٔ پیشین به اعتبار «واو» عاطفه یک آیهٔ استخاره است و باید دید کدام بخش از آیه به دل وی برات می‌شود. در صورتی که وی به فراز: «وَلا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ» حصر توجه کند، باید به خواهان بگوید این کار با بلاها و خطرات همراه است و نباید آن را به هیچ وجه انجام داد؛ زیرا ممکن است ایمان خود را با این کار از دست بدهد. البته، این کار ممکن است امکانات دنیوی برای وی فراهم آورد اما در پی ضعف ایمان، به مکافات و گرفتاری دنیوی دچار می‌شود.

«وَتَکتُمُوا الْحَقَّ»: خواهان باانجام این کار برای خود مشکلات عمده و بزرگی به وجود می‌آورد. وی چنان آلوده می‌شود که حاضر است ایمان خود را نیز برای رسیدن به دانش و تخصصی یا دنیا از دست دهد.

اگر ابتدای این آیه؛ یعنی: «وَآمِنُوا بِما أَنْزَلْتُ مُصَدِّقاً» بر ذهن وی بنشیند، استخارهٔ آن متوسط است و خواهان باید در انجام آن احتیاط کند، یا باید گفت خوب است اما مشکلات دارد و باید از مخاطرات و آسیب‌های آن غفلت نداشت و به استکبار و کفران نعمت گرفتار نشد و شرایط انجام کار را حفظ نمود.

«وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»: در استخارهٔ نخست، خواهان چنان در پوشاندن حق به قهقرا می‌رود که خود نیز می‌داند چگونه از مسیر حق خارج شده است.

۴۳- «وَأَقیمُوا الصَّلاةَ، وَآتُوا الزَّکاةَ، وَارْکعُوا مَعَ الرَّاکعینَ».

استخارهٔ این آیه بسیار عالی است؛ چرا که سه امر به صورت جمع و مطلق در آن است. خواهان در پی انجام کاری واجب و لازم است یا می‌خواهد به کسی قرض دهد.

«وَأَقیمُوا الصَّلاةَ»: انجام هر کاری را مناسب و خوب می‌داند؛ چرا که

دانش استخاره، ج۲، ص: ۳۷

صیغهٔ امر به صورت جمع است و «الصلاة» نیز جنس را می‌رساند و اطلاق دارد.

«مَعَ الرَّاکعینَ»: بهتر است این کار به صورت گروهی و جمعی و یا با مشاوره با کارشناس و مدد گرفتن از کارآگاهان و خبرگان انجام شود.

۴۴- «أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَکمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکتابَ، أَ فَلا تَعْقِلُونَ».

بسیار بد است. خواهان در پی آن است که کسی را فریب دهد و برای نمونه، خودرویی را که نقص فنی دارد به حیله به دیگری بفروشد یا خانه‌ای را با زرنگی بخرد یا به قصد طمع، می‌خواهد با کسی شریک شود یا به نوعی در پی کلاه‌برداری است. صاحب استخاره متوجه این که خواهان چه مشکلی دارد می‌شود ولی جایز نیست مورد آن را به وی بگوید. البته، علم، خود یک حقیقت است و لازم نیست فایدهٔ دیگری در پی آن باشد، پس نباید اشکال کرد علمی که از آن استفاده نشود چه فایده‌ای دارد.

۴۵- «وَاسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاةِ، وَإِنَّها لَکبیرَةٌ إِلَّا عَلَی الْخاشِعینَ».

۴۶- «الَّذینَ یظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ، وَأَنَّهُمْ إِلَیهِ راجِعُونَ».

دو آیهٔ یاد شده یک آیهٔ استخاره است و آیهٔ دوم بیان خصوصیات و صفات خاشعان در آیهٔ نخست است.

«وَاسْتَعینُوا»: باب‌های مزید بر سنگینی کار دلالت دارد و هرچه بر حروف آن افزوده شود، مشکلات کار بیش‌تر می‌شود و انجام آن دقت بیش‌تری را می‌خواهد و نمی‌توان آن را با بی‌حوصلگی و به عجله انجام داد؛ برخلاف فعل‌های مجرد که می‌توان در انجام آن سرعت عمل داشت مگر آن که دلیل خاصی بر عدم آن قرینه شود.

«بِالصَّبْرِ»: کار طولانی مدت است و بردباری می‌طلبد.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۳۸

«وَالصَّلاةِ»: این کار بسیار دقیق است و کوچک‌ترین کوتاهی و سستی سبب دیدن ضرر می‌شود؛ چرا که «صلاة» به معنای عطف، توجه و آگاهانه کار کردن است.

«وَإِنَّها لَکبیرَةٌ إِلَّا عَلَی الْخاشِعینَ»: این فراز مطالب پیشین را در خود دارد و بیان صدر آیه است.

«الَّذینَ یظُنُّونَ»: این فراز خاشعان را توصیف می‌کند. تنها در صورتی این کار به نتیجه می‌رسد که مددکار آن اراده‌ای قوی داشته باشد اما در صورتی که دچار ضعف اراده باشد موفق نخواهد شد. صاحب استخاره باید به شخصیت خواهان توجه کند و چنان‌چه وی عجول باشد و بردباری و صبر نداشته باشد این کار خوب نیست اما در صورتی که وی شخص موقّر و صاحب ارادهٔ محکمی باشد برای وی عالی است. این کار دیررس و پر زحمت و سنگین است و ظرافت دارد و از این رو توجه و حوصله را می‌طلبد و باب «استفعال» و «صبر» و «صلاة» بر سنگینی مضاعف آن دلالت دارد.

۴۷- «یا بَنی إِسْرائیلَ اذْکرُوا نِعْمَتِی الَّتی أَنْعَمْتُ عَلَیکمْ، وَأَنِّی فَضَّلْتُکمْ عَلَی الْعالَمینَ».

۴۸- «وَاتَّقُوا یوْماً لا تَجْزی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیئاً، وَلا یقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ، وَلا یؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ، وَلا هُمْ ینْصَرُونَ». «یا»: غفلتی در کار است.

«بَنی إِسْرائیلَ»: غفلت و مشکلی در کار است.

«اذکروا»: خواهان در پی انجام کاری است که ماهیت آن برای وی روشن نیست. انجام این کار در پی دقت، توجه و مشورت برای یافتن نقطهٔ ضعف و اشکال کار خوب است و باید دقت داشت که خواهان برای چند کار یک استخاره نگرفته باشد. در ضمن نمی‌توان برداشت کرد این کار دارای پیشینه بوده است.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۳۹

«وَأَنِّی فَضَّلْتُکمْ عَلَی الْعالَمینَ»: باید در انجام کار عجله و شتاب نمود تا روند کار از کنترل خواهان خارج نشود و خیر آن نصیب دیگری نگردد.

«وَاتَّقُوا یوْماً»: بپرهیز و شتاب نما و در صورت نداشتن تعجیل در کار، آسیب‌ها، خطرها یا ضررهای آن قابل جبران نخواهد بود و مصیبت و پریشانی را سبب می‌شود.

«وَلا یقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ»: خواهان در این کار فریب می‌خورد و کسی نیز نمی‌تواند از او حمایت و دستگیری کند.

نتیجه این که این کار به شرط شی‌ء و مشروط است و چنان‌چه بی‌درنگ و به دور از غفلت و یا با سستی پی‌گیری شود، نتیجه بخش است و اقدام دیر هنگام بر آن سبب می‌شود کار از دست رود. برای نمونه، چنان‌چه خواهان قصد ازدواج داشته باشد و عجله نکند، ممکن است خواستگار دیگری بر او پیشی گیرد. هم‌چنین مشکلی در برنامه‌ریزی یا چگونگی انجام کار یا در طرف مقابل است و از این رو لازم است کار به‌روشنی و به دور از غفلت و با ثبت و سند دنبال شود و هرگونه قراردادی ضامن اجرایی داشته باشد.

«وَلا هُمْ ینْصَرُونَ»: در صورتی که خواهان این کار را انجام دهد و خسارتی ببیند و برای نمونه او را فریب دهند و از او کلاه‌برداری کنند، دیگر از وی کاری ساخته نیست و چنان‌چه پی‌گیر آن باشد، باز خسارت خواهد دید.

«یا»، «بنی اسرائیل» و «اذکروا» هر سه از غفلت در کار حکایت می‌کند و نشان می‌دهد در این کار مشکل بزرگی است.

۴۹- «وَإِذْ نَجَّیناکمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یسُومُونَکمْ سُوءَ الْعَذابِ، یذَبِّحُونَ أَبْناءَکمْ، وَیسْتَحْیونَ نِساءَکمْ، وَفی ذلِکمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکمْ عَظیمٌ». «وَإِذْ»: غفلتی در این کار است. خواهان پیش از این کاری را شروع

دانش استخاره، ج۲، ص: ۴۰

کرده و با حوادثی رو به‌رو شده که انجام آن کار را به مشکل انداخته و وی درمانده شده است و نمی‌داند چه راه چاره‌ای دارد. برای نمونه، با کسی درگیر شده، در تحصیلات خود مردود گردیده، به دادگاه کشانده شده، خستگی روحی پیدا کرده یا از ازدواج خود پشیمان شده است.

«اذ» در سورهٔ بقره کاربرد زیادی دارد که می‌رساند این سوره از سوره‌های پرحادثه است.

«نَجَّیناکمْ»: این کار شدنی است. البته، خطاب در این آیه بنی اسرائیل است و هرجا از این قوم یاد شود، غفلتی در کار است.

هرچند ظاهر این کار خوب نیست و گرفتاری دارد، اما کار به انجام می‌رسد و نهایت آن خوب است. صاحب استخاره ممکن است به اعتبار «اذ» و ادامهٔ آیه که همان «اذ» را معنا می‌دهد، خواهان را از انجام کار برحذر دارد.

«وَفی ذلِکمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکمْ عَظیمٌ»: این فراز، «اذ» در صدر آیه را معنا می‌نماید و مکافات آن را بیان می‌کند و می‌رساند این کار حادثه‌خیز با آن که در میانهٔ کار، نسیم نجاتی بر آن وزیدن می‌گیرد ممکن است سرانجام نیکی نداشته باشد؛ چرا که ذیل آیه خوب نیست و تشخیص آن با صاحب استخاره است.

۵۰- «وَإِذْ فَرَقْنا بِکمُ الْبَحْرَ، فَأَنْجَیناکمْ، وَأَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ، وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ». «وَإِذْ فَرَقْنا»: «اذ» نشانهٔ وجود مشکلی در کار است و «فَرَقْنا» علامت به‌هم ریزی و آشفته بودن آن است.

«الْبَحْرَ»: این کار پر منفعت است.

«فَأَنْجَیناکمْ»: کار یاد شده موفقیت‌آمیز خواهد بود.

«وَأَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ»: چنان‌چه در این کار رقیبی وجود داشته باشد، وی قدرت رقابت با خواهان را نخواهد داشت.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۴۱

«وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ»: ترک این کار خوب نیست و برای ترک آن نمی‌شود استخاره گرفت؛ چرا که این راه ضد و مقابل ندارد.

ذیل این آیه، نتیجهٔ نهایی استخاره را بیان می‌دارد و «اذ» در صدر آیه را معنا می‌کند و فرجام نیک این کار پر زحمت را می‌رساند.

۵۱- «وَإِذْ واعَدْنا مُوسی أَرْبَعینَ لَیلَةً، ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظالِمُونَ».

۵۲- «ثُمَّ عَفَوْنا عَنْکمْ مِنْ بَعْدِ ذلِک، لَعَلَّکم تَشکرونَ».

این دو آیه یک استخاره است.

«وَإِذْ» خواهان بر آن است برای کاری سابقه‌دار و دارای مشکل استخاره کند.

«ثُمَّ»: وقفه، گره و مشکلی در کار است.

«واعَدْنا مُوسی»: وعده به پیامبران نشان نیک بودن کار است.

«أَرْبَعینَ لَیلَةً»: این کار دیررس است و هم‌چنین آیندهٔ روشنی ندارد و ممکن است به نتیجه نرسد.

«ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ»: تمامی کار خوب است اما ناگهان آفت و حادثه‌ای پیش می‌آید که به اصل کار ارتباطی ندارد اما آن را از بین می‌برد.

برای نمونه بر آن است تا شرکتی تأسیس کند، اما جنگ یا آتش‌سوزی تمامی سرمایهٔ وی را از بین می‌برد.

«ثُمَّ عَفَوْنا عَنْکمْ»: برای نتیجه‌بخش بودن این کار باید صدقه و خیراتی داد و با بردباری آن را پی گرفت و با حفظ این دو شرط، کار سودآور خواهد بود.

«لَعَلَّکم»: «لعل» در تمامی موارد کاربرد خود در قرآن کریم قطعیت دارد و نه احتمال و کار قطعی خداوند را می‌رساند.

«تَشکرونَ»: شکر؛ موفقیت در کار است.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۴۲

«لَعَلَّکم تَشکرونَ»: ذیل نیکوی یاد شده، «اذ» در صدر آیهٔ استخاره را معنا می‌کند و این کار سخت را با فرجامی نیک ترسیم می‌نماید. «اذ» مشکل‌دار بودن کار و «وعده» دیررس بودن آن را می‌رساند اما «لعلکم تشکرون» در ذیل وعدهٔ خداوند به پیغمبر است، و شکر موفقیت در کار است و از این رو باید گفت انجام این کار خیلی خوب است اما دیررس و مشکل دار است و آفت نیز می‌خورد ولی با صبوری و برباری، در نهایت هرچند آسیبی به آن وارد شود و برای نمونه، جنگ شود، به نفع وی است.

۵۳- «وَإِذْ آتَینا مُوسَی الْکتابَ وَالْفُرْقانَ، لَعَلَّکمْ تَهْتَدُونَ». «وَإِذْ»: مشکلاتی در انجام این کار است و از این رو بدون تأمل و برنامه‌ریزی و در صورت نیاز، گرفتن وکیل یا مشاور نمی‌شود بر انجام آن اقدام کرد و نباید در اقدام به آن عجله کرد.

«وَالْفُرْقانَ»: برای نوشتن قرارداد باید وکیل یا شاهدی حاضر باشد و چنان‌چه خواهان خودسرانه به آن اقدام کند با مشکل رو به‌رو می‌شود و برای نمونه، در مورد ازدواج، نیاز به مشورت دارد و نباید خودسر باشد.

کار مورد نظر خوب است.

۵۴- «وَإِذْ قالَ مُوسی لِقَوْمِهِ: یا قَوْمِ، إِنَّکمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَکمْ بِاتِّخاذِکمُ الْعِجْلَ، فَتُوبُوا إِلی بارِئِکمْ، فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکمْ، ذلِکمْ خَیرٌ لَکمْ عِنْدَ بارِئِکمْ، فَتابَ عَلَیکمْ، إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ». «وَإِذْ قالَ»: کار قصد شده از اختلاف، دعوا و درگیری خالی نیست و ممکن است اختلاف در میراث یا ملکی باشد و کار به دادگاه کشیده شود.

اما با توجه به فراز «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکمْ» انجام آن لازم است و باید در مشکلات آن صبور بود و نه آن که به دیگران فشار آورد.

«إِنَّکمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَکمْ»: مشکلی که خواهان خود آن را ایجاد کرده، وی

دانش استخاره، ج۲، ص: ۴۳

نیز باید آن را به پایان رساند. ترک این کار خیلی بد است و در انجام آن نیز باید احتیاط کرد.

«فَتُوبُوا إِلی بارِئِکمْ»: نباید در انجام این کار سهل انگاری داشت، بلکه باید برای حل اختلاف اقدام نمود زیرا ممکن است کار بدتر از آن‌چه که هست شود و باید به دعوا دامن زد تا اختلاف برطرف گردد و نه آن‌که از آن کنار کشید. گاه وارد درگیری شدن سبب پایان یافتن نزاع می‌شود و دامنهٔ آتش را می‌خواباند.

«إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ»: کار مورد نظر ایده‌آل و مناسب نیست ولی ترک آن نیز به مکافات می‌انجامد.

نتیجهٔ استخاره این است که با آن که این کار مشکلات، گرفتاری و درگیری دارد، ترک آن نیز خوب نیست و باید با احتیاط بر عملی نمودن آن اقدام کرد و ان شاء اللَّه به نفع خواهان به پایان می‌رسد. البته باید صبور و بردبار بود و چاره‌ای از پشت سر گذاشتن گرفتاری‌های آن نیست.

۵۵- «وَإِذْ قُلْتُمْ: یا مُوسی، لَنْ نُؤْمِنَ لَک حَتَّی نَرَی اللّهَ جَهْرَةً، فَأَخَذَتْکمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ».

۵۶- «ثُمَّ بَعَثْناکمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِکمْ لَعَلَّکم تَشکرونَ».

هر دو آیه یک آیهٔ استخاره است.

«وَإِذْ قُلْتُمْ»: مخاطب آیه امت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است و از باب جعل مماثل چنین تعبیری دارد؛ یعنی شما نیز همانند بنی اسرائیل می‌باشید.

«لَنْ نُؤْمِنَ لَک»: «نؤمن» جمع است و خواهان با عده‌ای قصد انجام کاری را از روی ظلم و قلدری یا زورآزمایی دارد و طرف مقابل آنان یک نفر است که پشتوانه‌ای قوی دارد و از این رو خواهان کاری از پیش نمی‌برد. در هر موردی که الزام از ناحیهٔ بندگان باشد، آن کار خوب نیست. «لن نؤمن» استمرار و پی‌گیری کار را می‌رساند.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۴۴

«لَک حَتَّی نَرَی اللّهَ»: «لک» و مفعول واقع شدن «اللَّه» نشانهٔ آن است که طرف مقابل، فردی مظلوم است.

«فَأَخَذَتْکمُ الصَّاعِقَةُ»: خواهان باید بداند هرچند زور وی بر طرف مقابل او چیره است اما ناگهان ورق بر می‌گردد و خداوند کسی را بر وی مسلط و حاکم خواهد کرد که به مراتب، بدتر از اوست.

«ثُمَّ بَعَثْناکمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِکمْ»: ممکن است این کار به نابودی خواهان بینجامد.

«لَعَلَّکم تَشکرونَ»: توصیهٔ دوباره به ترک این کار است و نباید این کار را انجام داد.

عاقبت این کار خوب نیست و در آن ضرر و زیان است. شروع این کار باشکوه و شدنی می‌نماید اما ناگهان بر عکس خواهد شد و بلا و مشکلات کار خواهان را فرا خواهد گرفت.

۵۷- «وَظَلَّلْنا عَلَیکمُ الْغَمامَ، وَأَنْزَلْنا عَلَیکمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوی، کلُوا مِنْ طَیباتِ ما رَزَقْناکمْ، وَما ظَلَمُونا وَلکنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یظْلِمُونَ».

بسیار خوب است.

«الْغَمامَ»: خیرات و برکات این کار در راه است و باید بی‌درنگ و به سرعت در پی انجام کار رفت.

«وَأَنْزَلْنا عَلَیکمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوی»: خیراتی است که زحمت آن را دیگران کشیده‌اند.

«کلُوا مِنْ طَیباتِ ما رَزَقْناکمْ»: «طیب» خیری است که هیچ ضرری در آن نیست. نباید گذاشت با معطلی و سستی خواهان، خیرات و برکات آن از دست رود و هرگونه اهمال و سستی سبب می‌شود این خیرات نصیب دیگری شود. برای نمونه ممکن است قصد داشته باشد ملکی را بخرد که بی‌درنگ قیمت‌های آن بالا می‌رود و چنان‌چه وی نخرد، معامله با

دانش استخاره، ج۲، ص: ۴۵

دیگری انجام می‌شود و ترقی قیمت آن که در راه است به او می‌رسد و از این رو باید خیلی سریع اقدام کرد و چنان‌چه قیمت آن به نظر وی بالاست باید آن را بپردازد.

«وَما ظَلَمُونا»: قرآن کریم زرنگی و حیله‌گری را از کسی نمی‌پذیرد.

تمامی زحمت این کار را فرد دیگری کشیده است، و منّ و سَلوی و طیبات و خیرات آن در صورت اقدام سریع خواهان به وی می‌رسد و از این رو، خواهان که زحمتی برای این سود بسیار نبرده است نباید به تنهایی از آن استفاده کند و لازم است حق دیگران را بپردازد.

«وَلکنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یظْلِمُونَ»: در صورتی که خواهان از این سود به تنهایی بهره برد مصیبت و بدبختی وی را گرفتار می‌کند و ممکن است برای نمونه تصادف کند، منزل وی در آتش بسوزد، خود یا یکی از فرزندانش معتاد شود و ….

در بحث‌های اخلاق گفته‌ایم هرگاه خداوند خیر سرشار و بدون زحمتی مانند مال یا علم نصیب کسی کرد وی نباید آن را به تنهایی و بدون انفاق مصرف کند زیرا در این صورت وی دچار مصیبت، گرفتاری و مکافات خواهد شد.

۵۸- «وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هذِهِ الْقَرْیةَ، فَکلُوا مِنْها حَیثُ شِئْتُمْ رَغَداً، وَادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً، وَقُولُوا حِطَّةٌ، نَغْفِرْ لَکمْ خَطایاکمْ، وَسَنَزیدُ الْمُحْسِنینَ».

پیش‌تر گفته شد در استخاره باید صدر و ذیل آیه را دقت کرد، تمام آیه باید در صدر و ذیل پیدا شود ولی هر فراز این آیهٔ شریفه مربوط به یک نفر است و چنین نیست که صدر و ذیل و وسط آن با هم تفاوت داشته باشد. اول، آخر و وسط این آیه تمام از خیرات حکایت دارد. توضیح فرازهای این آیه شریفه به قرار ذیل است:

«وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هذِهِ الْقَرْیةَ»: خواهان پیش از شروع کار یا پس از مدتی

دانش استخاره، ج۲، ص: ۴۶

مشکل عمده‌ای پیدا می‌کند. باید برای انجام آن بی‌درنگ اقدام کرد. این فراز یک استخاره است.

«فَکلُوا مِنْها»: از نتیجهٔ این کار بدون از دست دادن وقت استفاده کن و در آن درنگ ننما.

«فَکلُوا مِنْها حَیثُ شِئْتُمْ»: خیری مانند ارث که خواهان برای آن زحمتی نکشیده است به وی می‌رسد و دیگری کاشته و وی برداشت می‌کند. در مصرف این خیر باید موازین و مرزهای شرعی را پاس داشت و از آن انفاق کرد و خیراتی داد تا به عافیت‌طلبی، راحت‌خواهی و گمراهی نیفتاد.

«وَادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً»: این کار زحمت دارد.

صدر، وسط و ذیل این آیه خوب است. این آیه چند آیهٔ استخاره است و هر فراز آن برای کسی است و تشخیص آن با صاحب استخاره است.

«وَقُولُوا حِطَّةٌ»: ممکن است خواهان از سر عافیت‌طلبی به گمراهی دچار شود.

«وَسَنَزیدُ الْمُحْسِنینَ»: زحمت این کار برای خواهان است و بهرهٔ آن نصیب دیگری می‌شود اما باید آن را انجام داد.

وجود حروف عطف اعم از «ثم»، «فاء» و «واو» همانند «اذ» نشانهٔ وجود گره و مشکلی در کار است.

۵۹- «فَبَدَّلَ الَّذینَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَیرَ الَّذی قیلَ لَهُمْ، فَأَنْزَلْنا عَلَی الَّذینَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما کانُوا یفْسُقُونَ».

پیش از این گفته شد چنان‌چه خیری که زحمت آن را دیگری متحمل شده به کسی رسید وی نباید به‌تنهایی از آن استفاده کند وگرنه به آفت و شر دچار می‌شود و این آیهٔ شریفه چگونگی آن شر را بیان می‌دارد.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۴۷

«فَبَدَّلَ الَّذینَ ظَلَمُوا قَوْلًا»: قول همان کاری است که ما پیش از این گفتیم. آن کار رایگان و خیر بی‌زحمت را به تنهایی مصرف کردند و در نتیجه ما نیز چنین کردیم: «فَأَنْزَلْنا عَلَی الَّذینَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ»: در این کار حیله‌گری است و بسیار بد است و به زیان خواهان تمام می‌شود؛ چرا که «بِما کانُوا یفْسُقُونَ»، یعنی همان‌گونه که تو حیله و نیرنگ زدی ما نیز خیر الماکرین هستیم. برای نمونه، خودرویی که خواهان قصد فروش آن را دارد دارای نقص فنی است و با آن تصادف نموده است. در این آیه، افزوده بر بدی، تهدید نیز هست و تبدیل و حیله‌گری را خواهان انجام می‌دهد، اما رجز و مکافات آن را خدا می‌رساند، مکافاتی که به این کار ارتباط ندارد و برای نمونه، منزلی را که به هزینه و تعمیر نیاز دارد با حیله‌گری به دیگری می‌فروشد، اما پای وی در حادثه‌ای می‌شکند یا دزد خودروی وی را به سرقت می‌برد یا فرزند او می‌میرد یا به اعتیاد دچار می‌شود و یا همسر وی طلاق می‌گیرد و ….

۶۰- «وَإِذِ اسْتَسْقی مُوسی لِقَوْمِهِ، فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصاک الْحَجَرَ، فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَیناً، قَدْ عَلِمَ کلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ، کلُوا وَاشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ، وَلا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدینَ». «وَإِذِ»، «اسْتَسْقی» که فعل مزید است و «لِقَوْمِهِ» که قوم بنی اسرائیل را یاد می‌کند، دلیل بر وجود مشکلاتی در کار است اما با این وجود، بقیهٔ فرازهای آیه می‌رساند که این کار بسیار خوب است. در ضمن، کار مورد نظر همانند نیاز به آب، امری ضروری است و باید انجام شود، از پیش ادامه داشته و شخص در آن مانده و از این رو عقب افتاده است.

«اسْتَسْقی»: چون از باب استفعال است معنای طلب دارد و چون مادهٔ آن «سقی» است عطش، نیاز و خواهش خواهان را می‌رساند و چون سه حرف آن زاید است، طلب شدید را می‌رساند و از این رو کار

دانش استخاره، ج۲، ص: ۴۸

سختی و مشکلات فراوانی دارد؛ به ویژه آن که در رابطه با قوم بنی اسرائیل است. اما کسی از آب بی‌نیاز نیست و با توجه به طلب شدید آن، ضروری بودن انجام آن را خاطرنشان می‌شود.

«فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصاک الْحَجَرَ»: خواهان به تنهایی توان انجام این کار را ندارد و فرد دیگری باید وارد این کار شود وگرنه تلاش فردی در این کار سودی نمی‌بخشد، در ضمن، انجام آن به امکانات نیاز دارد.

«اضْرِبْ»: در این کار، شدت و دشواری وجود دارد.

«الْحَجَرَ»: کار مورد نظر سخت است.

«فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَیناً»: در این کار خیرات عمومی حادث می‌شود و خیر آن به دیگران نیز می‌رسد.

«قَدْ عَلِمَ کلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ»: مردم خود آن را پی می‌گیرند و از آن بهره می‌برند.

«کلُوا وَاشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ»: در ابتدا، خطاب آیه به حضرت موسی علیه السلام بود و در این جا خطاب به جمعی است که حضرت موسی در آن نیست؛ چرا که وی فسادی ندارد و از این رو ممکن است این رزق به خواهان که در پی کار است نرسد، اما با این وجود، کار بسیار عالی است و فساد «وَلا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدینَ» شامل خواهان که در جمع این گروه نیست نمی‌شود.

نتیجهٔ این استخاره چنین است: خیلی خوب است، اما خواهان نمی‌تواند آن را به تنهایی انجام دهد و باید از دیگری کمک بگیرد و راه‌کار لازم آن را پیدا کند و در این صورت، خیر آن به دیگران نیز می‌رسد. این کار طولانی و بلند مدت است. اگر برخی در روند انجام آن به گناه دچار شوند، برای خواهان مشکلی پیش نمی‌آورد و ذیل آیه به فاعل «استقسی» ارتباطی ندارد. در کنار هر کار خیری ممکن است برخی به معصیت آلوده شوند که به ماهیت آن کار ارتباطی ندارد.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۴۹

۶۱- «وَإِذْ قُلْتُمْ یا مُوسی، لَنْ نَصْبِرَ عَلی طَعامٍ واحِدٍ، فَادْعُ لَنا رَبَّک یخْرِجْ لَنا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَقِثَّائِها وَفُومِها وَعَدَسِها وَبَصَلِها. قالَ أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذی هُوَ أَدْنی بِالَّذی هُوَ خَیرٌ، اهْبِطُوا مِصْراً، فَإِنَّ لَکمْ ما سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَیهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْکنَةُ، وَباؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ، ذلِک بِأَنَّهُمْ کانُوا یکفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَیقْتُلُونَ النَّبِیینَ بِغَیرِ الْحَقِّ، ذلِک بِما عَصَوْا وَکانُوا یعْتَدُونَ. ذلِک بِأَنَّهُمْ کانُوا یکفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَیقْتُلُونَ النَّبِیینَ بِغَیرِ الْحَقِّ، ذلِک بِما عَصَوْا وَکانُوا یعْتَدُونَ».

این آیه تا «وَباؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ» دو آیهٔ استخاره است و بقیهٔ آیه نیز آیه‌ای دیگر در استخاره است.

«لَنْ نَصْبِرَ عَلی طَعامٍ واحِدٍ»: خواهان در انجام این کار قصد زیاده‌روی، حرص و طمع دارد.

«فَادْعُ لَنا رَبَّک یخْرِجْ لَنا»: خواهان در این کار برای خود ایجاد دردسر و زحمت می‌کند یا کاری را شروع می‌کند که نتیجه نمی‌دهد.

«یخْرِجْ لَنا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ»: خواهان در این کار، مقاصد دنیوی و شکمی دارد.

استخارهٔ آن خیلی بد است و خواهان با انجام این کار به مشکلات حتمی گرفتار می‌شود. اذیت و آزار، بیماری و پیری زودرس حاصل از فشار کار برخی از این مشکلات است. ممکن است مشکلات دیگری هم داشته باشد که می‌فرماید: «قالَ أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذی». «اهْبِطُوا مِصْراً»: مصر حرص، طمع، کثرت و زیادی خواهی در گشایش است و «اهبطوا» نزول و سقوط را می‌رساند.

برای نمونه، چنان‌چه خواهان بخواهد نزد استادی درس بخواند، خیلی بد است؛ چرا که ممکن است استاد دارای مشکل بیانی یا فکری باشد و نتواند مطالب را به آسانی به دانشجو انتقال دهد و وی آن را به دنیای آلوده می‌کشاند و طمع به آن دارد که نزول و هبوط است و نه دخول در دنیا.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۵۰

«وَضُرِبَتْ عَلَیهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْکنَةُ»: چنان ذلتی بر آنان زده شده که قومی که از آسمان منّ و سلوی به آنان می‌رسید به سیر و پیاز زمینی نیازمند شدند.

«ذلِک بِأَنَّهُمْ کانُوا یکفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَیقْتُلُونَ النَّبِیینَ بِغَیرِ الْحَقِّ، ذلِک بِما عَصَوْا وَکانُوا یعْتَدُونَ».

عوارض، مشکلات و ضررهایی در این کار ایجاد می‌شود که ثمرهٔ کردار گذشتگان است و گاه نیز مکافات عمل خواهان است.

ترک این کار لازم است و برای ترک آن نباید استخاره گرفت. افزوده بر این، برای ترک آن باید صدقه داد یا قرائت قرآن کریم نذر امام زمان نمود یا صلوات فرستاد یا دعایی خواند تا گرداب مشکلات آن، شخص را فرو نکشد و انسان که موجودی ضعیف است برای قدرت یافتن باید یکی از این کارهای خیر را انجام دهد.

«ذلِک»: ابهام دارد و باید دید آیا مشار الیه آن از شرور و سیئات است که در این صورت پیام آن منفی و خطرناک است و اگر از خیرات و حسنات است، پیامی مثبت و امیدبخش دارد.

«ذلِک بِأَنَّهُمْ کانُوا یکفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَیقْتُلُونَ النَّبِیینَ»: طغیان و سرکشی دینی مانند استکبار در برابر حق است. و شاید با عالمی یا با یکی از سادات و ذریهٔ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درگیر شده یا به صغیری ظلم کرده یا به فرد مظلومی حمله کرده یا به وقفی تجاوز نموده و حال در گرداب عاقبت آن وی را فرو می‌کشد و باید تاوان پس دهد. «ذلک بأن» کنایه از بلاپیچ شدن است.

«ذلِک بِما عَصَوْا»: طغیان و سرکشی اخلاقی مانند تعدی، تجاوز و آلوده شدن به مال حرام را شامل می‌شود.

در واقع این فراز می‌فرماید: مردم آزاری بسیار بدتر از کارهای حرام

دانش استخاره، ج۲، ص: ۵۱

دیگر است. مردم آزاری همانند فراز نخست است و ارتداد می‌آورد اما فراز دوم حکایت از فسق و تجرّی به حریم شریعت و طغیان عملی دارد.

به مجاز و مبالغه می‌توان گفت: «می‌بخور، منبر بسوزان، مردم آزاری مکن!». باید از آزار مردم ضعیف ترسید؛ چرا که «قهار»، «متکبر» و «جبّار» پشت سر افراد ضعیف پنهان می‌شود. یکی از اصول اخلاقی این است که انسان باید از افراد ضعیف بترسد؛ چرا که خداوند در پشت آنان پنهان شده و از این رو خطرناک است و خداوند ظلم و تعدی به وی را نمی‌پذیرد و در صورت ظلم به وی آسیبی به او یا خانواده و فرزندان وی یا دین و آخرت او وارد می‌آورد.

ترک این کار برای خواهان مشکل است و به ضررها و آسیب‌های آن گرفتار می‌شود و از این رو باید برای وی دعا کرد تا خداوند او را نجات دهد تا عمری به بدبختی دچار نشود.

نباید پنداشت هرچه از الفاظ و واژگان یا فرازهایی که در آیه است به استخاره ارتباط دارد و در این آیه نیز ذیل آیه مربوط به ماجرایی دیگر است که در این آیه آمده است. صاحب استخاره باید ببیند کدام فراز بر دل وی می‌نشیند و همان را برای خواهان معنا نماید.

۶۲- «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَالَّذینَ هادُوا وَالنَّصاری وَالصَّابِئینَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ، وَلا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلا هُمْ یحْزَنُونَ». «إِنَّ»: تقریر و محکمی کار را می‌رساند. اشباع و تشدید، هر دو بر تقریر دلالت دارد. در صوت‌شناسی خواهیم گفت که در میان حروف مشبّه (إنّ، أنّ، کأنّ، لیت، لکنّ و لعلّ) تنها «لیت» تشدید ندارد، ولی اشباع دارد.

کار مورد نظر بسیار خوب است و انجام آن هیچ گونه مشکلی ندارد.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۵۲

البته با توجه به خصوصیات خواهان ممکن است برای فردی خوب و برای فرد دیگری خوب‌تر باشد.

«الَّذینَ آمَنُوا وَالَّذینَ هادُوا»: همهٔ خوبی‌ها و آن‌چه به ایمان و دیانت ارتباط دارد در این آیه است.

«وَالنَّصاری وَالصَّابِئینَ»: چون در این آیه از افراد مختلف نام برده شده، این آیه برای هر کسی به‌گونه‌ای است و میان بسیار خوب با توجه به «الذین آمنوا» و خوب با توجه به «والذین هادوا» و متوسط با توجه به «والنصاری والصائبین» نوسان دارد. هم‌چنین با توجه به این که در این آیه از گروه‌های مختلفی نام برده شده ممکن است هم‌چون نصاری و صائبین در انجام این کار پیشی گیرند و از این رو باید در انجام آن سرعت عمل داشت و عجله نمود.

«وَعَمِلَ صالِحاً»: افزوده بر ایمان، اهل کار هستند و عمل نیز دارند.

«إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَالَّذینَ هادُوا وَالنَّصاری»: از پیشی داشتن «الَّذینَ آمَنُوا» بر «وَالَّذینَ هادُوا وَالنَّصاری» دانسته می‌شود در این کار باید عجله کرد و در غیر این صورت ممکن است دیگری در آن پیش قدم شود. تعبیر «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا» بر لزوم توکل و جمعیت خاطر اشاره دارد و تقریر آن را می‌رساند.

این آیه از آیات ملکوتی است.

«فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ»: این فراز می‌رساند خواهان در هر گروهی که بگنجد خیر خود از این کار را می‌برد.

«وَلا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلا هُمْ یحْزَنُونَ»: این کار هیچ گونه زحمت و مشکلی ندارد.

۶۳- «وَإِذْ أَخَذْنا میثاقَکمْ وَرَفَعْنا فَوْقَکمُ الطُّورَ، خُذُوا ما آتَیناکمْ بِقُوَّةٍ وَاذْکرُوا ما فیهِ لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ».

دانش استخاره، ج۲، ص: ۵۳

«وَإِذْ»: این کار خالی از زحمت و مشکل نیست و چنان‌چه ابتدا و انتهای آیه در نظر گرفته شود نتیجهٔ استخاره به دست می‌آید.

«أَخَذْنا»: کار سنگین است. هم «اخذ» سنگین است و هم «نا».

«میثاقَکمْ»: کار سنگین است و نوعی تعهد در آن است. تعهد دادن سنگین و سخت است.

«فَوْقَکمُ»: سنگینی و سختی کار را می‌رساند.

«الطُّورَ»: کار سنگین و سخت است.

«خُذُوا ما آتَیناکمْ بِقُوَّةٍ»: با توجه به سنگینی مضاعف کار، در انجام آن نباید سستی و اهمال داشت. چنان این کار سنگین و پراهمیت است که اینسان پی گرفتن آن سفارش می‌شود.

«ما»: مای موصوله نشان از سنگینی و پیچیدگی کار دارد.

«کمْ»: چنین نیست که کار یاد شده عمومی بوده و انجام آن در توان هر کسی باشد، بلکه کار خصوصی است و تنها از عهدهٔ انسان‌های نیرومند و قوی بر می‌آید.

«آتَیناکمْ»: با توجه به خطاب آیه، کار عمومی نیست و خطاب آن خاص است.

«وَاذْکرُوا ما فیهِ»: باید مواظب بود و توجه به کار داشت و غفلت ننمود.

«لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ»: کار سنگین و پر زحمت است و معلوم نیست این کار موفقیت آمیز باشد و هر کسی از عهدهٔ انجام آن بر نمی‌آید. می‌فرماید «خذوا بقوّة» تا موفق شوید و چنین نتیجه‌ای بگیرید: «لعلّکم تتّقون».

معنویت این کار بسیار است ولی سنگین و دیررس است و ممکن است به نتیجه نرسد. انجام این کار نیاز به هزینه و صرف پول دارد. لعل دلیل بر پیدایش تفرقه و انشعاب در میان همکاران و در طول روند کار است و از

دانش استخاره، ج۲، ص: ۵۴

این رو باید شعبه‌های آن را دید و این گروه‌ها در آیهٔ بعد آمده و از این رو آیهٔ بعد با این آیه، یک آیهٔ استخاره را شکل می‌دهد.

چنین آیاتی برای کارهای معنوی؛ مانند: علم و تحقیق و دانش اندوزی در حوزه یا دانشگاه یا کارهای بزرگی مانند تأسیس کارخانه یا مؤسسه‌ای می‌آید. کاری که به خواهان تمام نمی‌شود و دیگری باید آن را به نتیجه برساند.

۶۴- «ثُمَّ تَوَلَّیتُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِک، فَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیکمْ وَرَحْمَتُهُ لَکنْتُمْ مِنَ الْخاسِرینَ».

همان‌گونه که گذشت در استخاره، این آیه با آیهٔ پیشین یک آیه است و شعبه‌های آن را بیان می‌دارد.

«ثُمَّ تَوَلَّیتُمْ»: برخی از افراد در میانهٔ راه ریزش دارند.

«فَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیکمْ»: برخی که ریزش داشته‌اند دوباره باز می‌گردند و خداوند از آنان دستگیری می‌کند.

باید برای انجام این کار رفت و با آن که در آن سختی و بیچارگی است و ظاهر آن خوب نیست، اما ناگهان حادثه‌ای رخ می‌نماید و خیر آن به خواهان می‌رسد. برای نمونه، خانه‌ای به وی با کلاه‌برداری فروخته می‌شود، اما ناگهان خیابان مهمی از کنار آن می‌گذرد و ترقی قیمت بسیاری می‌یابد. چنین چیزی از فضل خداوند است و به سنگینی این کار ارتباطی ندارد بنابراین باید برای استمرار خیرات آن صدقه داد و از نیازمندان دستگیری نمود.

البته، صاحب استخاره ممکن است با توجه با شخصیت خواهان به تحمل، صبر، بردباری و نداشتن عجله در انجام کار توصیه کند یا به فردی بگوید آن را نباید انجام داد چرا که وی از کسانی است که ریزش دارند و از آنان دستگیری نمی‌شود.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۵۵

باید دانست خیرها در ثقل و سبکی و گوارایی یکسان نیست. گاه خیر «طور» است و گاه «میثاق» و گاه «کتاب»؛ ولی هر سه بسیار سنگین است و از این رو می‌فرماید: «خذها بقوّة»، اما یک وقت «فضل اللَّه» است. «فضل اللَّه» ممکن است از طور بالاتر باشد یا مثل کتاب باشد، اما آسان، سهل و سبک باشد؛ چنان که خسته کننده نباشد.

۶۵- «وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذینَ اعْتَدَوْا مِنْکمْ فِی السَّبْتِ، فَقُلْنا لَهُمْ کونُوا قِرَدَةً خاسِئینَ».

صدر و ذیل آیه به ترک این کار توصیه دارد و از این رو بسیار بد است.

«وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ»: باید به پیش از این فراز توجه داشت و سابقهٔ آن را دید اما با لحاظ «الَّذینَ اعْتَدَوْا مِنْکمْ» مستقل است.

«اعْتَدَوْا مِنْکمْ فِی السَّبْتِ»: کار مورد نظر فسق و معصیت بوده و برخلاف طهارت و حق است.

«کونُوا قِرَدَةً خاسِئینَ»: این کار ضد و مقابل چیزی است که خواهان می‌اندیشد. افراد مورد اشاره در آیه در پی منفعت بودند و چنین پاسخی شنیدند. هم‌چنین با توجه به «کونوا» ضرر آن فعلی و آنی است و نه تدریجی و ممکن است کل کار با شکست مواجه شود و آثار آن به سرعت ظاهر گردد و نیز احتمال تصادف و حادثه‌ای ناگوار و حتی مرگ و میر در آن وجود دارد و این فراز مانند نفرین عملی است و بیچارگی را در پی دارد. چنان‌چه خواهان ناگزیر از انجام آن باشد، باز هم بد است حتی اگر با دادن صدقات و خیرات، آن را انجام دهد.

۶۶- «فَجَعَلْناها نَکالًا لِما بَینَ یدَیها وَما خَلْفَها وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقینَ».

این آیه با آیهٔ پیشین یک آیهٔ استخاره است و همانند استخارهٔ آن بد است اما با عنایت به ذیل آن که می‌فرماید: «وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقینَ» چنان‌چه خواهان مجبور به انجام آن است و چاره‌ای دیگر ندارد، آن کار

دانش استخاره، ج۲، ص: ۵۶

را با صدقه و دادن خیرات و انفاق به نیازمندان شروع کند و دعا و توکل داشته باشد و از دیگران نیز بخواهد برای او دعا کنند یا با خود عهد کند تا وقتی این کار به پایان می‌رسد، هر روز قرائت قرآن کریم داشته باشد یا آن را به همراه خود بردارد.

۶۷- «وَإِذْ قالَ مُوسی لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُکمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قالُوا أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً، قالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکونَ مِنَ الْجاهِلینَ». «وَإِذْ»: باید در کار توجه و احتیاط داشت؛ چرا که این کار ظریف، گسترده و پیچیده است و نیاز به دقت دارد و کم‌ترین پراکندگی خاطر سبب اشتباه در کار می‌شود. «اذ»؛ یعنی توجه کن. «اذ» آهنگ توجه است.

در صوت‌شناسی نیازی به دانستن معنای کلمه نیست و خود آهنگ، معنا را می‌رساند.

«أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً»: این کار امر مستقلی نیست تا بتوان آن را به تنهایی انجام داد و خواهان باید ببیند با چه کسی همسایه، همکار یا همراه می‌شود. افزوده بر این، این کار را باید با کار دیگری انجام داد و از این نظر نیز به آن وابسته است؛ چنان‌چه آیه می‌فرماید برای این‌که مشکل شما حل شود، گاوی بکشید. بنابراین کار نیاز به مشورت، گرفتن وکیل، ثبت و همانند آن دارد.

«قالُوا أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً»: اگر خواهان بدون انجام کارهای لازم و وابسته و برنامه‌ریزی مناسب بر انجام آن اقدام کند آسیب می‌بیند.

«قالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکونَ مِنَ الْجاهِلینَ»: این کار غیری است و نمی‌توان بی تفاوت از کنار آن گذشت و باید واکنش مثبت نشان داد؛ چرا که قوم موسی می‌گویند آیا تو ما را به سخریه گرفته‌ای و وی نمی‌گوید من شما را مسخره و استهزا نمی‌کنم، بلکه پاسخ دیگری می‌دهد و می‌گوید کسی که دیگری را مسخره می‌کند از جاهلان است.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۵۷

صاحب استخاره باید با خصوصیات و شخصیت خواهان آشنا باشد تا بتواند استخارهٔ این آیه را بر اساس آن بیان دارد. این کار برای کسی که توجه و اهتمام به کار دارد خوب است ولی برای جوانی ساده، بی‌تجربه و عجول خوب نیست.

تمسخر، فرهنگی ناآگاهانه است و از نظر روان‌شناسی، اگر کسی دیگری را مسخره کند و فردی که این صحنه را می‌بیند، از این کار خشنود شود، مشکلات روحی و روانی دارد، ولی اگر کسی از این رفتار ناراحت شود، خلق و خوی غیرتی و خصوصیات روانی مثبتی؛ مانند: غیرت، عفت و متانت دارد؛ از این رو حضرت موسی علیه السلام نیز در این جا می‌فرماید: «أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکونَ مِنَ الْجاهِلینَ»؛ و غیرت و اصالت وی از این آیه نیز فهمیده می‌شود.

۶۸- «قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّک یبَینْ لَنا ما هِی؟ قالَ: إِنَّهُ یقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ لا فارِضٌ وَلا بِکرٌ، عَوانٌ بَینَ ذلِک، فَافْعَلُوا ما تُؤْمَرُونَ». «یبَینْ لَنا»: اهتمام، صبوری و حوصله در کار را می‌رساند، و چنان‌چه خواهان فاقد این خصوصیات اخلاقی است برای وی خوب نیست.

«بَقَرَةٌ»: کار توسعه می‌یابد و گسترده می‌شود.

«بَقَرَةٌ لا فارِضٌ وَلا بِکرٌ»: کار مشکلات بسیاری دارد و سخت است.

«فَافْعَلُوا ما تُؤْمَرُونَ»: کار مورد نظر با همهٔ سختی و مشکلاتی که دارد، شدنی است.

۶۹- «قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّک یبَینْ لَنا ما لَوْنُها؟ قالَ: إِنَّهُ یقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ صَفْراءُ، فاقِعٌ لَوْنُها، تَسُرُّ النَّاظِرینَ». «قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّک یبَینْ لَنا ما لَوْنُها؟»: این کار گسترده و وسیع است و زحمت و مشکلات بسیاری دارد.

«تَسُرُّ النَّاظِرینَ»: اگر کار به‌درستی انجام گیرد و مشکلات آن تحمل شود، بسیار شیرین و عالی است.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۵۸

۷۰- «قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّک یبَینْ لَنا ما هِی؟ إِنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَینا، وَإِنَّا إِنْ شاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ». «وَإِنَّا إِنْ شاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ»: باید کار را انجام شده انگاشت و نباید در اقدام بر آن کوتاهی داشت؛ زیرا نتیجهٔ آن خیلی عالی است. البته، انجام آن به درازا می‌کشد.

۷۱- «قالَ إِنَّهُ یقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ لا ذَلُولٌ تُثیرُ الْأَرْضَ، وَلا تَسْقِی الْحَرْثَ، مُسَلَّمَةٌ، لا شِیةَ فیها، قالُوا الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ، فَذَبَحُوها، وَما کادُوا یفْعَلُونَ».

در انجام کارها نباید سخت گرفت و وسواس داشت وگرنه هرچه بیش‌تر در کاری سخت گرفته شود، مشکلات آن افزون می‌شود. خداوند می‌فرماید گاوی ذبح کنید، اما بنی اسراییل چنان بهانه‌جویی کردند و سخت گرفتند که بیچاره شدند. خواهان نباید این کار را انجام دهد و این کار خوب نیست. خواهان به زحمت و اذیت گرفتار می‌شود، مگر این‌که روش خود را تغییر دهد و دوباره استخاره بگیرد.

۷۲- «وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادَّارَأْتُمْ فیها، وَاللَّهُ مُخْرِجٌ ما کنْتُمْ تَکتُمُونَ». «وَاللَّهُ مُخْرِجٌ»: بسیار خوب است و کار نتیجه می‌دهد؛ هرچند در آن توجه و دقت لازم نباشد و قتل نیز در صدر آیه باشد؛ چرا که این بنده نیست که کار را پیش می‌برد، بلکه خداوند است و از این رو جز نفع و خیر نیست.

۷۳- «فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها، کذلِک یحْی اللَّهُ الْمَوْتی، وَیریکمْ آیاتِهِ لَعَلَّکمْ تَعْقِلُونَ». «فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها»: با آن که هر جای حیوان را می‌شود به جسد میت زد، اما خداوند می‌خواهد بر آنان سخت گیرد، و چون بنی اسرائیل سخت‌گیری، بهانه‌گیری و شکاکی داشتند خود را به دم حیوان دچار ساختند و دم حیوان ایستاده به زمین نمی‌آید و سخت‌ترین جای حیوان

دانش استخاره، ج۲، ص: ۵۹

است. از این فراز دانسته می‌شود آنان پرسش‌های دیگری نیز داشته‌اند که قرآن آن را بازگو نکرده است و آنان خود سخت‌ترین جای حیوان را انتخاب کرده‌اند.

«کذلِک یحْی اللَّهُ الْمَوْتی»: در این کار استفاده و منافع غیر عادی است.

این کار با آن که پر زحمت و سخت است بسیار خوب است و باید کار را به سرعت پی گرفت و در صورتی که تأخیر انداخته شود باعث بروز مشکل می‌شود و مشکلات آن در آیهٔ بعد آمده است.

۷۴- «ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکمْ مِنْ بَعْدِ ذلِک، فَهِی کالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً، وَإِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَما یتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ، وَإِنَّ مِنْها لَما یشَّقَّقُ فَیخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ، وَإِنَّ مِنْها لَما یهْبِطُ مِنْ خَشْیةِ اللَّهِ، وَمَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ».

آیهٔ یاد شده دارای چند آیهٔ استخاره است که برخی از آن عبارت است از:

«ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکمْ مِنْ بَعْدِ ذلِک، فَهِی کالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً»: «وَإِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَما یتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ»؛ «وَإِنَّ مِنْها لَما یشَّقَّقُ فَیخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ»؛ وَإِنَّ مِنْها لَما یهْبِطُ مِنْ خَشْیةِ اللَّهِ»؛ «وَمَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ».

از این آیه می‌توان استخاره‌های دیگری نیز به دست آورد که ما در پی تفصیل آن نیستیم. استخاره‌های رقمی و عددی آن با مثلثات، مربعات و ترتیباتی که ریخته می‌شود قابل کشف است که در این کتاب پی گرفته نمی‌شود و باید آن را در جای دیگر جست‌وجو کرد.

آیهٔ نخست بیان می‌دارد که کار سختی و گرفتاری بسیار دارد و نتیجه‌ای نیز در آن نیست و بد است و باید ترک شود. این کار از سنگ سخت‌تر است و در آن درآمد، سود و خیری نیست و بسیار بد است.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۶۰

آیات بعد اقسام سنگ‌ها و به تعبیر دیگر مشکلات و مراتب متفاوت آن را بیان می‌دارد. آیهٔ دوم خوب و دارای نتیجه است اما دیررس است و آیهٔ سوم سنگین و متوسط است و آیهٔ چهارم با آن‌که نتیجه دارد خالی از مشکلات نیست و استخاره گیرنده باید با شناختی که از خواهان دارد، آیهٔ وی را به دست آورد.

۷۵- «أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ یؤْمِنُوا لَکمْ وَقَدْ کانَ فَریقٌ مِنْهُمْ یسْمَعُونَ کلامَ اللَّهِ ثُمَّ یحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ، وَهُمْ یعْلَمُونَ».

این آیه مستقل نیست و از آیات جمعی است و با هفت آیهٔ بعد یک آیهٔ استخاره است و همه نیز بد است.

«أَ فَتَطْمَعُونَ»: طرف مقابل طمع و قصد کلاه‌برداری دارد و خواهان آگاهانه فریب می‌خورد و از این رو این کار مشکلات بسیاری دارد و خوب نیست.

نباید پنداشت طرف مقابل به خواهان ارادت و ایمان دارد و با آگاهی با وی قرار فریب‌کارانه می‌گذارد و به قرارداد و امضای خود عمل نخواهد کرد.

۷۶- «وَإِذا لَقُوا الَّذینَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلا بَعْضُهُمْ إِلی بَعْضٍ قالُوا أَ تُحَدِّثُونَهُمْ بِما فَتَحَ اللَّهُ عَلَیکمْ لِیحَاجُّوکمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّکمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ».

خواهان به این کار به سادگی می‌نگرد و طرف مقابل وی فرد اصلی و تصمیم گیر ماجرا نیست و فرد دیگری او را هدایت می‌کند و از این رو این کار بد و خطرناک است و در صورتی که خواهان زیرک وزرنگ باشد و در زمرهٔ خردورزان باشد، با توجه به «أَ فَلا تَعْقِلُونَ» انجام کار برای وی، در صورتی که توجه و دقت داشته باشد و غفلت نورزد خوب است.

با توجه به صدر و ذیل آیه و مقایسهٔ آن به دست می‌آید که ایمان بدون عقل و خردورزی ارزشی ندارد و عقل در هر جا باشد خوب است،

دانش استخاره، ج۲، ص: ۶۱

حتی اگر دشمن انسان عاقل باشد، بهتر است تا این که انسان دشمنی بی‌خرد داشته باشد؛ چرا که دشمن نادان هم خود و هم دشمن خود را به هلاکت می‌اندازد؛ چنان‌چه در مثل آمده است:

 

دشمن دانا بلندت می‌کند

بر زمینت می‌زند نادان دوست

 

۷۷- «أَ وَلا یعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ یعْلَمُ ما یسِرُّونَ وَما یعْلِنُونَ».

در میان هفت آیه‌ای که یک آیهٔ استخاره را تشکیل می‌دهد، این آیه از همه بهتر است اما با توجه به آیات پیشین این کار مشکل دارد و نباید بر انجام آن اقدامی نمود؛ مگر آن که خواهان به انجام آن ناچار باشد که در این صورت، خداوند مدد می‌کند و کار وی با همهٔ مشکلاتی که دارد و تلاش او به نتیجه می‌رسد؛ چرا که می‌فرماید: «اللَّهَ یعْلَمُ ما یسِرُّونَ وَما یعْلِنُونَ».

۷۸- «وَمِنْهُمْ أُمِّیونَ لا یعْلَمُونَ الْکتابَ إِلَّا أَمانِی، وَإِنْ هُمْ إِلَّا یظُنُّونَ».

این آیه به موردی اشاره دارد که اختیار شخصی با خود او نیست و دیگری برای وی تصمیم می‌گیرد و از این رو استخارهٔ آن خوب نیست.

برای نمونه، همسری اختیار می‌کند که او را به گمراهی می‌کشاند یا شریکی بر می‌گزیند که مال حرام وارد کار وی می‌کند و تغییر آن در کنترل خواهان نیست.

۷۹- «فَوَیلٌ لِلَّذینَ یکتُبُونَ الْکتابَ بِأَیدیهِمْ ثُمَّ یقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِیشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلیلًا، فَوَیلٌ لَهُمْ مِمَّا کتَبَتْ أَیدیهِمْ، وَوَیلٌ لَهُمْ مِمَّا یکسِبُونَ».

اگر خواهان در سه آیهٔ اخیر به استخاره عمل نکند و وارد کار شود، نتیجهٔ آن را در این آیه می‌بیند. «فَوَیلٌ»: در این آیه سه بار تکرار شده که نشانهٔ نهایت بدی آن است و نه خیر دنیا در آن است و نه خیر آخرت و نه سبب آرامشی می‌شود. این آیه از این جهت منحصر به فرد است. در تفأل، برای دریافت عاقبت خیر یا شرّ افراد از «ویل» ها می‌توان گزاره‌های بسیاری به دست آورد.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۶۲

«ثُمَّ یقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ»: تزویر و حقه‌ای در کار است.

۸۰- «وَقالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیاماً مَعْدُودَةً، قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْداً، فَلَنْ یخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ، أَمْ تَقُولُونَ عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ».

سران یهود همانند برخی از سران مرشدها و دراویش و فراماسونرها به دین خود اعتقادی نداشتند و احکام دین خود را به بازی می‌گرفتند.

روایت «شر الناس خدامنا» نیز به این حقیقت اشاره دارد. با توجه به این نکته، کار مورد نظر بسیار بد است و نباید به آن نزدیک شد. هیچ زمینهٔ خیری در آن نیست و فلاکت، بدبختی، حرمان و پریشانی را به دنبال دارد.

۸۱- «بَلی مَنْ کسَبَ سَیئَةً وَأَحاطَتْ بِهِ خَطیئَتُهُ فَأُولئِک أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ».

گناه‌کاران بر سه دسته هستند: یکی کسی که گاهی گناه می‌کند اما در گناه کردن به عادت نیفتاده، و دو دیگر کسی که گناه او را به عادت کشانده، و سوم کسی که افزون بر گناه کردن، گناه‌کار پرورش می‌دهد.

پی‌آمد تکرار گناه، تکذیب آیات خداوند و راهنمایان او و بی‌اعتقادی به آنان است. روان‌شناسی نیز این مسأله را تأیید کرده که کسی که در گناه اوج می‌گیرد، به «تکذیب» می‌رسد؛ یعنی چنان انحطاطی می‌یابد که نمی‌تواند حق را بپذیرد.

«اولئک» در آیهٔ شریفه به چنین افراد ممتاز و خاص اشاره دارد و نه به همهٔ گناه‌کاران و تنها چنین کسانی هستند که به جهنم می‌روند؛ کسانی که با تکرار گناه به بی‌اعتقادی رسیده‌اند. بی‌اعتقادی بسیار بدتر از بی عملی است. بی‌عملی با هر خطایی که همراه باشد، با خوش اعتقادی قابل جمع است. چنین افرادی با باور به خدا و پذیرش گناه خویش افتاده و گاه دل شکسته‌اند و بر خوبی و مهربانی خدا دل بسته‌اند. بدتر از

دانش استخاره، ج۲، ص: ۶۳

بی‌اعتقادی بداعتقادی است؛ زیرا بداعتقادی عناد می‌آورد و از این رو باید شبهات اعتقادی را پی‌گیر و پاسخ‌گو بود.

استخارهٔ این آیه- که آخرین آیه از آیات جمعی است- بسیار بد است.

۸۲- «وَالَّذِینَ آمَنُوا، وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ، أُولَئِک أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ».

استخارهٔ این کار خیلی خوب است، اما با توجه به فراز «وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» زحمت، تلاش و دقت را نیاز دارد. این کار سیری عادی و طبیعی دارد و خالی از ماجراجویی است و صفا و سلامت دارد.

«هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ» انجام کار تدریجی است اما نتیجهٔ آن دوام و استمرار دارد.

۸۳- «وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ، وَبِالْوَالِدَینِ إِحْسَاناً، وَذِی الْقُرْبَی وَالْیتَامَی وَالْمَسَاکینِ، وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً، وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ، وَآتُوا الزَّکاةَ، ثُمَّ تَوَلَّیتُمْ إِلَّا قَلِیلًا مِنْکمْ، وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ».

این کار با توجه به واژه‌های «اذ»، «أخذ»، «میثاق»، «بنی إسرائیل»، «لا تعبدون إلّااللّه»، «ذی القربی» و «والیتامی والمساکین» خیلی سنگین، گسترده، پیچیده و پر زحمت است و آفت و آسیب به آن وارد می‌شود، و خواهان باید برای توان انجام آن، این کار را کوچک و محدود نماید اما بسیار خوب است.

«میثاق»: این کار نیاز به چند استخاره دارد تا در پرتو مقایسهٔ میان آن‌ها راه صواب تشخیص داده شود و در غیر این صورت، به نتیجه نمی‌رسد.

۸۴- «وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَکمْ لَاتَسْفِکونَ دِمَاءَکمْ، وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَکمْ مِنْ دِیارِکمْ، ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ».

دانش استخاره، ج۲، ص: ۶۴

«وإذ أخذنا میثاقکم»: کار سختی و مشکلات بسیاری دارد و زمینه‌های تخریب در آن است؛ زیرا در صورتی که به کسی اطمینان داشته باشند، از او مدرک نمی‌گیرند. أخذ میثاق در مواردی است که تخلف و زمینهٔ تخریب در کار است؛ به ویژه آن که آیه، میثاق را دربارهٔ عدم خون‌ریزی و مسایل مشابه عنوان می‌کند و از این رو خوب نیست.

۸۵- «ثُمَّ أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَکمْ، وَتُخْرِجُونَ فَرِیقاً مِنْکمْ مِنْ دِیارِهِمْ، تَظَاهَرُونَ عَلَیهِمْ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ، وَإِنْ یأْتُوکمْ أُسَارَی تُفَادُوهُمْ، وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَیکمْ إِخْرَاجُهُمْ، أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکتَابِ وَتَکفُرُونَ بِبَعْضٍ، فَمَا جَزَاءُ مَنْ یفْعَلُ ذَلِک مِنْکمْ إِلَّا خِزْی فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَیوْمَ الْقِیامَةِ، یرَدُّونَ إِلَی أَشَدِّ الْعَذَابِ، وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ».

قوم بنی اسرائیل تعهد خود را شکستند و انجام دادند آن‌چه را که عهد کردند و پیمان بستند که انجام ندهند و از این رو خوب نیست. نتیجه و قیامت این کار بدتر از آغاز و دنیای آن است.

۸۶- «أُولَئِک الَّذِینَ اشْتَرَوُا الْحَیاةَ الدُّنْیا بِالْآَخِرَةِ، فَلَا یخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ، وَلَا هُمْ ینْصَرُونَ». «فَلَا یخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ»: در صورتی که خواهان بر انجام کار مورد نظر اقدام کند به عوارض و پی‌آمدهای آن گرفتار می‌شود و راه رهایی از آن نیز ندارد و چنین نیست که تنها ضرری به وی وارد شود و حتی پرداخت صدقه و انفاق نیز بلاهای آن را دفع نمی‌کند. عوارض یاد شده در استخارهٔ آیات هشتاد و سوم تا هشتاد و ششم با صدقه رفع نمی‌شود؛ چرا که صدقه تنها در دنیا کارآمد است و حال آن که در این آیات از قیامت سخن می‌رود.

۸۷- «وَلَقَدْ آتَینَا مُوسَی الْکتَابَ، وَقَفَّینَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ، وَآتَینَا عِیسَی ابْنَ مَرْیمَ الْبَینَاتِ، وَأَیدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ. أَفَکلَّمَا جَاءَکمْ رَسُولٌ بِمَا لَاتَهْوَی أَنْفُسُکمُ

دانش استخاره، ج۲، ص: ۶۵

اسْتَکبَرْتُمْ، فَفَرِیقاً کذَّبْتُمْ، وَفَرِیقاً تَقْتُلُونَ».

این آیه دو آیهٔ استخاره است و صدر آن بسیار خوب و ذیل آن بسیار بد است.

«مُوسَی» و «عِیسَی»: زمینه‌های استحکام و خیرات و برکات در این کار است و آن را بسیار عالی می‌سازد.

«وَأَیدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ»: در عملی نمودن این کار کسی وی را حمایت می‌کند و مددکار او می‌شود. بنابراین در این کار نباید با عقل حسابگر پیش رفت و خواهان نباید خود را ناتوان از انجام کار ببیند، چرا که هرچند وی ناتوان باشد، این کار را به مدد تأییدات الهی و مباشرت دیگری انجام می‌دهد و باید امید خود را تقویت کند.

باید دانست روح القدس جبرئیل نیست، بلکه مباشر اولیای خدا و انبیای الهی و کسانی است که در افق‌های بلندی گام بر می‌دارند و آنان را از دانش و مدد خود سیراب می‌سازد و از این رو آنان و به ویژه محبوبان این راه که روح القدس در پی آنان است نیازی به بسیاری از درس و بحث‌ها ندارند و به اموری غیر عادی بر می‌خورند و امور آنان به آسانی سامان می‌گیرد و گویی آنان را به جایی بسته‌اند. اگر ذهن و دست انسان به روح القدوس برسد و او توجه و تأییدی داشته باشد، به طور حتم بار معنوی وی بسته است و به بسیاری از چیزها نیازی ندارد.

اما آیهٔ دوم بسیار بد و وحشتناک است و باید ترک شود. در این فراز ناگهان آیه لحن شدیدی به خود می‌گیرد و وقار و متانتی که در آیهٔ پیشین بود از دست می‌رود و شاید معنای آن این باشد که خواهان چه بسا بارها و بارها مورد لطف و تأیید الهی واقع شده و چه بسا که تا نزدیکی روح القدس نیز رفته باشد و خداوند نهایت امتنان را به وی نموده است اما او نه‌تنها از آن هیچ استفاده‌ای نکرده، بلکه چنان سقوط و هبوطی یافته که از آنان که چنین وصولی نداشته‌اند نازل‌تر رفته است.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۶۶

تشخیص این که کدام یک از فرازهای آیه برای خواهان است با صاحب استخاره است.

۸۸- «وَقَالُوا قُلُوبُنَا غُلْفٌ، بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِکفْرِهِمْ، فَقَلِیلًا مَا یؤْمِنُونَ». «قُلُوبُنَا غُلْفٌ»: کار قفل است.

«لَعَنَهُمُ اللَّهُ»: حرمان و شکست را در پی دارد.

۸۹- «وَلَمَّا جَاءَهُمْ کتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَکانُوا مِنْ قَبْلُ یسْتَفْتِحُونَ عَلَی الَّذِینَ کفَرُوا، فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا کفَرُوا بِهِ، فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الْکافِرِینَ». «وَلَمَّا»: زمینهٔ اختلاف و مشکل در کار است.

با توجه به صدر «لمّا» و ذیل آیه: «فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الْکافِرِینَ»، کار مورد نظر خیلی بد است.

«جَاءَهُمْ کتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ»: در صورتی که خواهان این کار را انجام دهد، هرچند با شکست مواجه می‌شود و برای او خیلی بد است، اما نفع آن برای دیگری است. برای نمونه، فردی به خواستگاری دختری می‌رود و وی پاسخ منفی می‌شنود اما زمینهٔ روانی را برای پاسخ مثبت گرفتن خواستگار بعدی فراهم می‌آورد که این ثمرهٔ پنهانی است.

۹۰- «بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ یکفُرُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْیاً أَنْ ینَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلَی مَنْ یشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ، فَبَاءُوا بِغَضَبٍ عَلَی غَضَبٍ، وَلِلْکافِرِینَ عَذَابٌ مُهِینٌ».

این کار از پیش دارای مشکلاتی است که در روند کار، خود را آشکار می‌سازد و پنهان‌کاری خواهان را ظاهر می‌سازد و حتی ممکن است در ابتدا مسایل به اعتبار «أَنْ ینَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ» به خوبی پیش رود اما نتیجه‌ای جز مصیبت و حرمان نداشته باشد. خوب نیست.

«أَنْ ینَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ»: صاحب استخاره به ندرت به اعتبار این فراز

دانش استخاره، ج۲، ص: ۶۷

ممکن است این استخاره را برای خواهان خوب تشخیص دهد که البته بدون توجه و الهام به دل ممکن نیست.

«وَلِلْکافِرِینَ عَذَابٌ مُهِینٌ»: هر آیه‌ای که زمینه‌های لعن و عذاب و مانند آن دارد، حتی فرازهای مثبت آن نیز خوب نیست. برای نمونه، ممکن است کاری در فردی حال معنوی یا علم ایجاد کند، ولی همان برای وی وزر و وبال یا سبب اعوجاج شود و به خیراتی دست می‌یابد که برای او مشکل آفرین است.

۹۱- «وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا نُؤْمِنُ بِمَا أُنْزِلَ عَلَینَا، وَیکفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ، وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِمَا مَعَهُمْ، قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِیاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ، إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنِینَ».

در این آیه از افرادی سخن به میان می‌آید که گفتاری در ظاهر منطقی دارند: «قَالُوا نُؤْمِنُ بِمَا أُنْزِلَ عَلَینَا» که ظاهر آرام و خوش آن را می‌رساند اما آنان ایمان خود را کافی می‌دانند و جز باطل را اراده ندارند، از این رو هرچند ظاهر کار خوب است و آغازی خوش و مسالمت‌آمیز دارد، ولی با توجه به فراز «فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِیاءَ اللَّهِ» به نتیجه‌ای نمی‌رسد و باطن آن خراب است.

۹۲- «وَلَقَدْ جَاءَکمْ مُوسَی بِالْبَینَاتِ، ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ».

با این که «جَاءَکمْ مُوسَی بِالْبَینَاتِ» بر خوبی کار دلالت دارد، اما «ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ» می‌رساند که این کار جز حرمان و خسران نتیجه‌ای ندارد و برای نمونه، ممکن است کاری درآمد بسیار داشته باشد و زندگی مادی او سامان بگیرد، اما همین امر سبب می‌شود فرزندان وی به نماز سست یا بی‌اعتقاد شوند.

نباید پنداشت که هر کار خوبی نتیجه‌ای خوب یا هر کار بدی نتیجه‌ای

دانش استخاره، ج۲، ص: ۶۸

بد دارد. گاه نمازی انسان را به ریا، استکبار، تکبر و خودنمایی می‌کشاند.

گاهی نیز گناهی باعث انکسار، توبه و فروتنی می‌شود.

«ثُمَّ»: همیشه بر وجود گره و مشکل دلالت دارد و تقطیع، جدایی و تخالف نتیجهٔ کار از روند آن را می‌رساند و باید از بعد آن ترسید.

در صورتی که خواهان بتواند خود نگه‌دار باشد و درآمد فراوان حاصل از آن را در عافیت‌طلبی به کار نبرد و به مردم و فقیران خیر برساند و خمس مال خود را خارج کند، خوب است. البته، این صاحب استخاره است که می‌تواند خصوصیت خواهان را بشناسد و بداند وی به جریان بعد از «ثم» گرفتار می‌شود یا خیر.

۹۳- «وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَکمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَکمُ الطُّورَ، خُذُوا مَا آتَینَاکمْ بِقُوَّةٍ، وَاسْمَعُوا، قَالُوا سَمِعْنَا وَعَصَینَا، وَأُشْرِبُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِکفْرِهِمْ، قُلْ بِئْسَمَا یأْمُرُکمْ بِهِ إِیمَانُکمْ، إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنِینَ». «وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَکمْ»: هر سه واژه بر وجود مشکلات در کار دلالت دارد؛ به‌ویژه که از میثاق و تعهد و نیز در ادامه که از زیر پاگذاشتن آن سخن می‌گوید و دلیل بر آن است که کار نتیجه‌بخش نیست و در آن تخلف و خلف وعده رخ می‌دهد.

«وَرَفَعْنَا فَوْقَکمُ الطُّورَ»: صاحب استخاره به اعتبار این فراز می‌تواند آن را برای برخی خوب بداند.

«قَالُوا سَمِعْنَا وَعَصَینَا، وَأُشْرِبُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِکفْرِهِمْ»: در این کار خیرات فراوان قرار داده شده اما خواهان همهٔ آن را نادیده می‌گیرد و تخلف می‌کند و چنان به دنیا دل می‌بندد که گوساله جگر وی می‌شود.

۹۴- «قُلْ إِنْ کانَتْ لَکمُ الدَّارُ الْآَخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خَالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ، فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کنْتُمْ صَادِقِینَ». «لَکمُ الدَّارُ الْآَخِرَةُ»: کار خوب و مناسب است اما فراز: «فَتَمَنَّوُا

دانش استخاره، ج۲، ص: ۶۹

الْمَوْتَ» می‌گوید این کار چندان خوب نیست و آن‌گونه که ظاهر امر نشان می‌دهد نیست و پشیمانی در پی دارد؛ چنان‌که آرزوی مرگ می‌کند. برای نمونه، در صورتی که خواهان بر آن است منزلی خریداری کند، بر اساس این آیه، خوب است اما آن طور که مالک یا بنگاه‌دار از آن ستایش می‌کند نیست و پی یا شالودهٔ آن سست است یا در صورتی که خواهان به خواستگاری می‌رود، دختر مورد علاقهٔ وی زیبارو و خوش صحبت است اما بعد از مدتی متوجه می‌شود وی نوعی بیماری یا دهانی بدبو دارد.

شاید بیش از چهل سال است که نگارنده برای دیگران استخاره می‌کند. روزی یکی از طلاب می‌خواست ازدواج کند و نزد بنده استخاره کرد و بد آمد اما وی پیش خود گفته بود استخاره به دل است و دختر مورد علاقهٔ وی خوب و شایسته است و با او ازدواج کرد. روزی بعد از مدت‌ها او را دیدم. وی گفت همسری که اختیار کرده دچار ناراحتی روانی است و خانوادهٔ دختر آن را از وی پنهان داشته‌اند و در صورتی که وی را از خواب صبح بیدار کنم تا شب دچار اختلال روانی می‌گردد و سبب می‌شود وی از درس و بحث وا بماند.

اگر خواهان چاره‌ای از انجام این کار ندارد، می‌تواند با دادن صدقه، آن را عملی سازد، ولی در صورتی که می‌تواند راه و روش دیگری را برگزیند، باید آن را انتخاب کند.

۹۵- «وَلَنْ یتَمَنَّوْهُ أَبَداً بِمَا قَدَّمَتْ أَیدِیهِمْ، وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ». «وَلَنْ یتَمَنَّوْهُ»: تمنی در استخاره به معنای تحمل است و خواهان نمی‌تواند آن را تحمل کند و کار را در میان راه رها می‌کند یا در صورتی که برای ازدواج باشد به طلاق یا کدورت می‌انجامد و یا یکی از آن دو می‌میرد.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۷۰

سه آیهٔ اخیر در استخاره یکسان است.

۹۶- «وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَی حَیاةٍ، وَمِنَ الَّذِینَ أَشْرَکوا یوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ، وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَنْ یعَمَّرَ، وَاللَّهُ بَصِیرٌ بِمَا یعْمَلُونَ». «وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ»: خواهان با کسی مواجه می‌شود که از خودراضی، خودخواه، خودنگر و خود محور است و وی را فریب می‌دهد و به او نیرنگ می‌زند و از این رو اشتراک، ارتباط، استحکام و بقا ندارد.

«لَوْ یعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ»: طبیعت و اخلاق طرف مقابل تند و فردی فرصت طلب، خودخواه و زرنگ است.

در این کار جنگ روانی وجود دارد و خواهان یا فریب می‌خورد یا مشکل دیگری پیدا می‌کند.

۹۷- «قُلْ مَنْ کانَ عَدُوّاً لِجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَی قَلْبِک بِإِذْنِ اللَّهِ، مُصَدِّقاً لِمَا بَینَ یدَیهِ، وَهُدًی وَبُشْرَی لِلْمُؤْمِنِینَ». «عَدُوّاً لِجِبْرِیلَ»: شروع و آغاز کار خوب نیست و مشکلاتی دارد.

«نَزَّلَهُ عَلَی قَلْبِک»: خواهان پس از آن که وارد کار شود زمینه‌ای قوی و باطنی خوب دارد و نتیجهٔ کار وی خیلی خوب است.

«وَهُدًی وَبُشْرَی لِلْمُؤْمِنِینَ»: این کار افزوده بر زمینه‌های شخصی، دارای زمینه‌هایی عمومی است.

«وَبُشْرَی لِلْمُؤْمِنِینَ»: کار مورد نظر دارای پشتوانهٔ معنوی و سرشار از خیرات است.

همراه شدن بشارت با «قَلْبِک»، «بِإِذْنِ اللَّهِ»، «مُصَدِّقاً»، «هُدی» می‌رساند که کار بسیار خوب و عالی است.

این استخاره در صورتی که برای رفتن به جبهه و مأموریت باشد

دانش استخاره، ج۲، ص: ۷۱

 

ممکن است خواهان به فیض شهادت نایل آید که وارد شدن به جبههٔ جنگ خیلی سخت است و ممکن است پریشانی و پشیمانی و اذیت بیاورد و نگران خانوادهٔ خود شود و یا برای کاری مانند انتخاب طلبگی و به سلک عالمان دینی درآمدن است که ممکن است شروع آن با فقر، شکست اجتماعی و مکافات همراه شود. این آیه برای انجام کارهای بسیار عالی است و نه خرید کت و شلوار و کارهای معمولی.

باید توجه داشت جواب «من کان عدواً لجبریل» در این آیه نیامده است و از این رو نباید خواهان را آدمی بد و خبیث پنداشت! بلکه جواب آن در آیهٔ بعد می‌آید و باید این دو آیه را یک آیهٔ استخاره دانست و در صورتی که نظر صاحب استخاره به ذیل آن عطف شود، پاسخ آن منفی است؛ زیرا مشکلات آن استمرار دارد، اما توجه به صدر آیه، چنین نیست و با آن‌که پر زحمت است مشکلات آن برطرف می‌گردد و البته، خواهان باید مواظب باشد دچار مشکل نشود یا از مشکلات و خطرات آن آسیبی نبیند.

۹۸- «مَنْ کانَ عَدُوّاً لِلَّهِ وَمَلَائِکتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِیلَ وَمِیکالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْکافِرِینَ». «فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْکافِرِینَ»: بیان اقتدار خداوند و پاسخ فراز نخست آیهٔ پیشین است. باید توجه داشت که خداوند نمی‌فرماید «فهو من الکافرین» تا همان‌گونه که گذشت اقتدار خود را نمایش دهد و استقرار را برای اللَّه بگذارد و در ضمن، «عدو» نیز موضوع این گزاره قرار نگیرد.

استخارهٔ آن خیلی بد است و حرمان و مصیبت را همراه دارد.

گاه صاحب استخاره هر دو آیه را یک آیه می‌شمرد و آن را خوب یا بد می‌داند ولی باید مواظب باشد دشمن خوبان نگردد و مانع مهم آن فراز «مَنْ کانَ عَدُوّاً لِلَّهِ» است که اگر برداشته شود، حشر با خوبان را در پی

دانش استخاره، ج۲، ص: ۷۲

دارد و برای نمونه، خواهان می‌تواند طلبه بشود و با قرآن کریم، احادیث و کتاب‌های دینی و نماز و مانند آن ارتباط یابد و یا در دام باندهای گمراه، گرفتار حرمان شود.

۹۹- «وَلَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَیک آیاتٍ بَینَاتٍ، وَمَا یکفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ».

اگر کسی صاحب استخاره بود ممکن است به فردی به اعتبار صدر بگوید خوب است و به فرد دیگر به اعتبار ذیل بگوید خوب نیست؛ زیرا هرچند این کار با توجه به فراز «وَلَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَیک آیاتٍ بَینَاتٍ» خیلی خوب است و خواهان به پیشرفت‌هایی می‌رسد، اما به شرطی که شخص بتواند به نتیجهٔ منفی کار دچار نشود. نتیجه و پی آمد این کار خوب نیست و کفران نعمت در آن است و ناگهان با تصادفی همهٔ پیشرفت‌هایی که به دست آورده را از دست می‌دهد.

عالمان به استخاره در صورت مواجهه با این آیه باید دوباره استخاره بگیرند.

۱۰۰- «أَوَ کلَّمَا عَاهَدُوا عَهْداً نَبَذَهُ فَرِیقٌ مِنْهُمْ، بَلْ أَکثَرُهُمْ لَایؤْمِنُونَ».

از عهد شکنی سخن می‌گوید و کار مورد نظر سنگین و بد است و در آن اتلاف وقت است و مشکلات و عوارضی به همراه دارد و در صورتی که قراردادی نیز نوشته شود ضمانت اجرایی ندارد و نتیجه و فایده‌ای از آن به دست نمی‌آید.

۱۰۱- «وَلَمَّا جَاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِیقٌ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکتَابَ کتَابَ اللَّهِ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ، کأَنَّهُمْ لَایعْلَمُونَ».

کار مورد نظر بد و بی‌نتیجه است و حرمان بسیاری دارد؛ چرا که آیه دارای تفصیل است.

۱۰۲- «وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّیاطِینُ عَلَی مُلْک سُلَیمَانَ، وَمَا کفَرَ سُلَیمَانُ، وَلَکنَّ الشَّیاطِینَ کفَرُوا، یعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ، وَمَا أُنْزِلَ عَلَی الْمَلَکینِ بِبَابِلَ هَارُوتَ

دانش استخاره، ج۲، ص: ۷۳

وَمَارُوتَ، وَمَا یعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّی یقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ، فَلَا تَکفُرْ، فَیتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یفَرِّقُونَ بِهِ بَینَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ، وَمَا هُمْ بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ، وَیتَعَلَّمُونَ مَا یضُرُّهُمْ، وَلا ینْفَعُهُمْ، وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الْآَخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ، وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ کانُوا یعْلَمُونَ».

خوب نیست.

«الشَّیاطِینُ»: در این کار فتنه وجود دارد.

«عَلَی مُلْک سُلَیمَانَ»: در این کار اقتدار وجود دارد؛ به این معنا که فتنهٔ آن بسیار پیچیده و گسترده است.

«الشَّیاطِینُ عَلَی مُلْک سُلَیمَانَ»: مجموع این دو فراز می‌رساند این کار ظاهری پرشکوه و پر از تبلیغات دارد؛ برای نمونه می‌خواهد با خانمی که موقعیت اجتماعی و خانوادگی بالایی دارد ازدواج کند.

«وَمَا کفَرَ سُلَیمَانُ، وَلَکنَّ الشَّیاطِینَ کفَرُوا»: درگیری با افراد صاحب نفوذ و مقتدر پیش می‌آید و خواهان در برابر طرف مقابل خود مجبور به عقب‌نشینی یا تحمل خسارات فراوان می‌شود و از این رو نباید به این کار نزدیک شد. این کار پر از ماجراجویی است و چنان‌چه خواهان روحیهٔ ماجراجویی داشته باشد ضرر می‌بیند و اگر این روحیه را نداشته باشد از بین می‌رود.

«السِّحْرَ»: فتنه‌ای در کار است.

«إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ»: زمینه‌های شیطانی، فتنه و ماجراجویی در این کار وجود دارد.

«وَمَا هُمْ بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ»: این کار چنان از ماجراجویی و فتنه پر است که مداخلهٔ دولت و دستگاه قضایی یا شخص و اشخاص ثالث را لازم دارد و مداخلهٔ آنان نیز به درگیری، فتنه و مشکلات دیگری می‌انجامد.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۷۴

«بِإِذْنِ اللَّهِ»: فتنه، مشکلات و ضرری که در این کار پیش می‌آید قهری و ضروری است و تخلف بر نمی‌دارد.

اگر جرأت می‌کردم، می‌گفتم پس از آن که استخارهٔ این آیه را آوردم چه هنگامه‌ای برپا شد، اما نمی‌شود چنین مطالبی را در فضای کنونی طرح کرد.

۱۰۳- «وَلَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا، وَاتَّقَوْا، لَمَثُوبَةٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ خَیرٌ، لَوْ کانُوا یعْلَمُونَ».

درست است که این آیه ذیل آیهٔ پیشین شمرده می‌شود اما در استخاره از آیات مستقل دانسته می‌شود.

«وَلَوْ» در همهٔ موارد تعلیق نباید عجله و شتاب داشت و کار را باید با بردباری و صبر و دادن صدقه و انفاق با اهتمام پیش برد. خوب است.

۱۰۴- «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَاتَقُولُوا رَاعِنَا، وَقُولُوا انْظُرْنَا، وَاسْمَعُوا، وَلِلْکافِرِینَ عَذَابٌ أَلِیمٌ». «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا، لَاتَقُولُوا رَاعِنَا»: نیت و قصد خواهان در این کار خیر نیست، هرچند موضوع آن ایمان است.

«وَلِلْکافِرِینَ عَذَابٌ أَلِیمٌ»: مقایسهٔ صدر و خطاب به مؤمنان با ذیل آیه می‌رساند، این کار نتیجه‌بخش و خوب نیست. البته صاحب استخاره ممکن است به اعتبار: «انْظُرْنَا، وَاسْمَعُوا» استخاره را برای کسی خوب بداند.

۱۰۵- «مَا یوَدُّ الَّذِینَ کفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکتَابِ، وَلَا الْمُشْرِکینَ أَنْ ینَزَّلَ عَلَیکمْ مِنْ خَیرٍ مِنْ رَبِّکمْ، وَاللَّهُ یخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یشَاءُ، وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ». «یخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یشَاءُ»: خیر این کار اختصاصی است و به هر کسی نمی‌رسد و از این رو باید دید خواهان فردی مؤمن و نیکوکردار است و قصد وی خیر است که در این صورت خوب است و در صورتی که زیرک و حیله‌گر باشد یا قصد خیری نداشته باشد یا بخواهد مشکلی را

دانش استخاره، ج۲، ص: ۷۵

از خود دور دارد و آن را بر دوش دیگری بیندازد خوب نیست. بنا براین باید گفت: این کار خیلی خوب است اما به شرط آن که خواهان نخست استغفار و توبه کند و خود را پاک و صاف نماید و صدقه دهد و با نیت خیر بر انجام آن اقدام کند، وگرنه با داشتن نیت بد یا کلاه‌برداری و نیرنگ و سیاست بازی خوب نیست آن را انجام دهد و در این صورت، ضرر بسیاری به وی وارد می‌شود و برای نمونه، او می‌خواهد منزل خود را با فریب به دیگری بفروشد، اما یک ماه بعد آن خانه چندین برابر قیمت فعلی آن ترقی می‌کند. این فراز مانع از آن می‌شود که ما صدر و ذیل آن را ملاک و معیار قرار دهیم.

۱۰۶- «مَا نَنْسَخْ مِنْ آیةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَیرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا، أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَی کلِّ شَی‌ءٍ قَدِیرٌ».

ظاهر آن خوب نیست و با گرفتاری و مشکلات و گاه ضرر و زیان همراه است، اما با این وجود بسیار خوب است.

«أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَی کلِّ شَی‌ءٍ قَدِیرٌ»: این ذیل، اضطراب و استرس موجود در صدر آیه را از میان بر می‌دارد و «أَلَمْ تَعْلَمْ» این معنا را می‌رساند که خواهان نمی‌داند و باور نمی‌کند که خیر این کار چه فراوان است و از این رو نباید به ظاهر پر مشکل کار نگاه کرد و باید آن را بی‌درنگ انجام داد.

۱۰۷- «أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْک السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ، وَمَا لَکمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِی وَلَا نَصِیرٍ».

این آیه با آیهٔ پیشین یک آیهٔ استخاره است. در آیهٔ پیشین با خواهان اتمام حجت شد و در این آیه وی با تهدید بیش‌تری رو به‌روست.

هرچند ظاهر این کار با مشکلاتی همراه است، باید آن را انجام داد و

دانش استخاره، ج۲، ص: ۷۶

ترک آن بسیار بد است و فراز «وَمَا لَکمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِی وَلَا نَصِیرٍ» بر بدی ترک آن دلالت دارد و هر کاری که جایگزین آن شود، به ضرر خواهان تمام می‌گردد.

۱۰۸- «أَمْ تُرِیدُونَ أَنْ تَسْأَلُوا رَسُولَکمْ کمَا سُئِلَ مُوسَی مِنْ قَبْلُ، وَمَنْ یتَبَدَّلِ الْکفْرَ بِالْإِیمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِیلِ». «أَمْ»: دلیل بر وجود مشکل در کار و ممنوع بودن انجام آن است و خواهان می‌خواهد در کاری وارد شود که در شأن وی نیست و از این رو خوب نیست.

«فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِیلِ»: انجام دادن این کار سبب بی‌چارگی و گرفتاری در مخمصه‌ای نجات‌ناپذیر می‌شود.

«تُرِیدُونَ»، «تَسْأَلُوا»، «رَسُولَکمْ» و «مُوسَی» می‌رساند استخارهٔ این کار خوب است و صاحب استخاره ممکن است به اعتبار این واژگان، آن را برای برخی خوب بداند.

۱۰۹- «وَدَّ کثِیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکتَابِ لَوْ یرُدُّونَکمْ مِنْ بَعْدِ إِیمَانِکمْ کفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَینَ لَهُمُ الْحَقُّ، فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّی یأْتِی اللَّهُ بِأَمْرِهِ، إِنَّ اللَّهَ عَلَی کلِّ شَی‌ءٍ قَدِیرٌ». «وَدَّ»: این کار امری ظاهری و دنیایی است و باطنی ندارد.

«حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ»: این کار دنیوی خطرپذیر است و ممکن است انسان را گرفتار کند، دشمن ساز و حسود پرور است و طرف مقابل به عمد به خواهان بدی می‌کند و مشکلاتی را برای وی فراهم می‌آورد، مشکلاتی که راه فرار و چارهٔ آن در دست خواهان نیست.

«فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا»: در صورتی که خواهان بتواند مشکلات آن را تحمل کند، ارزش آن را دارد که بر انجام آن کوشا باشد و پایان آن خوب است و مشکلات پیشین را جبران می‌کند.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۷۷

۱۱۰- «وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ، وَآتُوا الزَّکاةَ، وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکمْ مِنْ خَیرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ، إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ». «وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ، وَآتُوا الزَّکاةَ»: برای انجام این کار باید زحمت کشید و تلاش نمود و از این رو چنان‌چه خواهان در پی انجام کاری است که سودآوری آن بدون تلاش و زحمت چشمگیری بالاست، برای وی خوب نیست، اما اگر عافیت طلب نباشد و زحمت آن را به جان بخرد، بسیار خوب است و درآمد و منافع حاصل از آن حلال است.

«إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ»: طرف مقابل نمی‌تواند خواهان را فریب دهد و به او حیله زند.

این کار خیلی خوب است ولی باید تلاش و زحمت داشت. البته در این صورت آن‌چه که به دست می‌آید باید نفعی از آن به دیگران رسانده شود و انفاق داشت.

۱۱۱- «وَقَالُوا لَنْ یدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ کانَ هُوداً أَوْ نَصَارَی، تِلْک أَمَانِیهُمْ، قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکمْ إِنْ کنْتُمْ صَادِقِینَ». «وَقَالُوا»: مادهٔ «قول» بر این امر تأکید دارد که این کار جز بر مدار حرف و حدیث نمی‌چرخد و گفت‌وگوی در آن به درگیری منجر می‌شود و عملی در آن دیده نمی‌شود و جز ظاهری که باشکوه می‌نماید اما از حقیقت خالی است چیزی ندارد.

«و»: بر مشکلات کار افزوده می‌گردد. هم‌چنین «واو» می‌رساند اگر خواهان به انجام کار وارد شود مشکلی که مربوط به زمان‌های قدیم و پیشین است به دست او آشکار می‌شود و برای نمونه، ممکن است به خاطر وجود گرهی در بیست سال پیش، اکنون بده‌کاری پیدا کند.

«تِلْک أَمَانِیهُمْ»: در این کار، خیال‌پردازی وجود دارد و آسایش، آرامش، سعادت، خوشی و خیری در آن نیست.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۷۸

۱۱۲- «بَلَی مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ، وَهُوَ مُحْسِنٌ، فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ، وَلَا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلَا هُمْ یحْزَنُونَ». «بَلَی»: کار خوب است.

«أَسْلَمَ»: کار زحمت دارد.

«أَجْرُهُ»: کار مورد نظر از امور و شؤون دنیایی است و برای هر کاری که به آبادی دنیا و خدمت به مردم مفید باشد خوب است و بر فرض که سرمایه‌گذاری در آن به شکست نیز بینجامد باز خوب است.

«وَلَا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلَا هُمْ یحْزَنُونَ»: کار مورد نظر بیمه است و کم‌ترین اعوجاج و انحرافی در کار پیش نمی‌آید.

۱۱۳- «وَقَالَتِ الْیهُودُ لَیسَتِ النَّصَارَی عَلَی شَی‌ءٍ، وَقَالَتِ النَّصَارَی لَیسَتِ الْیهُودُ عَلَی شَی‌ءٍ، وَهُمْ یتْلُونَ الْکتَابَ، کذَلِک قَالَ الَّذِینَ لَایعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ، فَاللَّهُ یحْکمُ بَینَهُمْ یوْمَ الْقِیامَةِ فِیمَا کانُوا فِیهِ یخْتَلِفُونَ». «وَقَالَتِ»: همهٔ آن‌چه در «وَقَالُوا» در آیهٔ پیش گفتیم در این جا نیز صادق است و با تکرار آن بر مشکلات کار افزوده می‌شود و نیز به‌خاطر افزوده شدن «تای» تأنیث، مشکلات کار دوچندان می‌شود، از این رو بسیار بد است؛ همان‌طور که «فَاللَّهُ یحْکمُ بَینَهُمْ یوْمَ الْقِیامَةِ» دانسته می‌شود چنان درگیری و مباحثه در آن ادامه‌دار است که خانوادهٔ خواهان نیز به درگیری و مخالفت با وی کشیده می‌شوند.

۱۱۴- «وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ یذْکرَ فِیهَا اسْمُهُ، وَسَعَی فِی خَرَابِهَا، أُولَئِک مَا کانَ لَهُمْ أَنْ یدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِینَ، لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْی، وَلَهُمْ فِی الْآَخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ». «مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ»، «أَنْ یذْکرَ» و «سَعَی فِی خَرَابِهَا» دلیل بر بدی بسیار کار است و باید ترک شود. این کار خوف دنیوی و عذاب عظیم و تمامی موارد حرمان و سد سبیل اللَّه را با خود دارد و نهایت آن هم بسیار بد است.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۷۹

۱۱۵- «وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ، فَأَینَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ، إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ». «وَلِلَّهِ»، «الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ» و «فَأَینَمَا» دلیل بر سعهٔ کار است؛ به‌گونه‌ای که بدون لازم داشتن هیچ پیش شرطی انجام می‌شود و مشکلات آن نیز بن‌بست و گره ندارد. و دو اسم شریف: «إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ» بر گستردگی بسیار و گوارایی آن دلالت دارد.

۱۱۶- «وَقَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً، سُبْحَانَهُ، بَلْ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ، کلٌّ لَهُ قَانِتُونَ».

خیلی خوب است و ابتدای این کار مشکلات و گرفتاری دارد اما با این وجود خوب است.

۱۱۷- «بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ، وَإِذَا قَضَی أَمْراً فَإِنَّمَا یقُولُ لَهُ کنْ فَیکونُ». «بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»: ارادهٔ خداوند و ابداع و نوآوری در کار است و هیچ گونه مشکلی در این کار پیش نمی‌آید و بسیار عالی است.

«کنْ فَیکونُ»: کار دارای قاعده و قانون است و بدون آن نتیجه نمی‌دهد. دو آیهٔ فوق یک آیهٔ استخاره است و بر این اساس، با آن که استخارهٔ صدر آیه دارای مشکلاتی است اما از ذیل آن به دست می‌آید که مشکلات کار هموار خواهد شد. فرازهای زیر همه بر همواری این کار دلالت دارد: «سُبْحَانَهُ»، «لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»، «کنْ فَیکونُ».

۱۱۸- «وَقَالَ الَّذِینَ لَایعْلَمُونَ لَوْلَا یکلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِینَا آیةٌ کذَلِک قَالَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ، تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ، قَدْ بَینَّا الْآیاتِ لِقَوْمٍ یوقِنُونَ».

صدر این آیه خوب نیست اما صاحب استخاره ممکن است به لحاظ ذیل و وجود فرازهایی در آن، کار مورد نظر را برای برخی خیلی خوب بداند. این فرازها عبارت است از: «یکلِّمُنَا اللَّهُ»، «تَأْتِینَا آیةٌ» و «قَدْ بَینَّا الْآیاتِ».

دانش استخاره، ج۲، ص: ۸۰

این استخاره برای افراد عادی و سست خوب نیست؛ چرا که کار آن بسیار سنگین است و موضوع مورد نظر برای کارهایی مانند ازدواج یا تغییر شغل و همانند آن که انجام آن انرژی و توان و اهتمام مضاعفی را می‌طلبد می‌آید. وجود دو «قال» نشانهٔ سخت و مشکل بودن این کار است و از در بر داشتن چنین زمینه‌های دشوار و نامناسبی حکایت می‌کند.

۱۱۹- «إِنَّا أَرْسَلْنَاک بِالْحَقِّ بَشِیراً وَنَذِیراً، وَلَا تُسْأَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِیمِ». «أَرْسَلْنَاک»: کاف خطاب آن نشانهٔ وجود ضمانت در انجام کار است و از این رو بسیار خوب است

«بِالْحَقِّ بَشِیراً وَنَذِیراً»: انجام این کار که همهٔ مراحل و روند اقدام بر آن و بشارت و مشکل آن نیز الهی است با خداست و خواهان باید حرکت کند و مشکلات آن نیز از ناحیهٔ خداوند است و خیر خود را دارد.

«وَلَا تُسْأَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِیمِ»: عوارض و مشکلات این کار به هیچ وجه نباید به چشم آید و مهم نیست؛ چون دربارهٔ آن از خواهان بازخواست نمی‌شود و بر عهدهٔ او گذاشته نمی‌شود و حتی گفته می‌شود از اصحاب جحیم نیز پرسش نمی‌شود تا چه رسد به خواهان.

۱۲۰- «وَلَنْ تَرْضَی عَنْک الْیهُودُ وَلَا النَّصَارَی حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ، قُلْ إِنَّ هُدَی اللَّهِ هُوَ الْهُدَی، وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِی جَاءَک مِنَ الْعِلْمِ مَا لَک مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِی وَلَانَصِیرٍ». «وَلَنْ»: این کار به موفقیت، نتیجه و وصول نمی‌رسد و در آن کارشکنی وجود دارد. «لن»، «لم» و «لا» نشان از شکسته شدن و نتیجه ندادن کار است. جملهٔ «وَلَنْ تَرْضَی عَنْک الْیهُودُ» می‌رساند طرف مقابل تا خواهان را تخریب نکند، وی را رها نمی‌سازد. افزوده بر این، کار دارای مخاطره و تهدید است.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۸۱

«مَا لَک مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِی وَلَانَصِیرٍ»: وی در انجام این کار تنها می‌شود و کار نیز فرجامی ندارد.

این کار با تخریب خواهان همراه است و بر فرض که وی تخریب نشود، کار مورد نظر نتیجه‌ای ندارد.

۱۲۱- «الَّذِینَ آتَینَاهُمُ الْکتَابَ یتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ، أُولَئِک یؤْمِنُونَ بِهِ، وَمَنْ یکفُرْ بِهِ فَأُولَئِک هُمُ الْخَاسِرُونَ».

این آیه با آن که افراد ذکر شده در آیهٔ پیشین را توصیف می‌کند اما در استخاره با آن ارتباطی ندارد و آیه مستقل است. صدر و ذیل آیه «الَّذِینَ آتَینَاهُمُ» و «وَمَنْ یکفُرْ بِهِ» موصول و مشروط به صلهٔ آن است و از آن به دست می‌آید چنان‌چه خواهان تنها به کار خود مشغول باشد و به دیگران کاری نداشته باشد بسیار خوب است وگرنه بد است.

۱۲۲- «یا بَنِی إِسْرَائِیلَ اذْکرُوا نِعْمَتِی الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیکمْ، وَأَنِّی فَضَّلْتُکمْ عَلَی الْعَالَمِینَ».

این کار بسیار خوب و پرشکوه است و به نتیجه می‌رسد. انعام و بخشش الهی در آن یافت می‌شود. «أَنِّی فَضَّلْتُکمْ عَلَی الْعَالَمِینَ»: فایدهٔ آن گسترده است و باعث مباهات و بزرگی نیز می‌شود.

۱۲۳- «وَاتَّقُوا یوْماً لَاتَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیئاً وَلَا یقْبَلُ مِنْهَا عَدْلٌ، وَلَا تَنْفَعُهَا شَفَاعَةٌ، وَلَا هُمْ ینْصَرُونَ». «وَاتَّقُوا یوْماً»، «لَاتَجْزِی نَفْسٌ»، «وَلَا یقْبَلُ مِنْهَا»، «وَلَا تَنْفَعُهَا» و «وَلَا هُمْ ینْصَرُونَ»، تمامی بر تهدید، حرمان، نابودی، عدم‌پذیرش و مقبولیت و غیرمناسب بودن کار دلالت دارد و از مجموع آن یأس و ناامیدی به دست می‌آید. بد است.

۱۲۴- «وَإِذِ ابْتَلَی إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکلِمَاتٍ، فَأَتَمَّهُنَّ، قَالَ: إِنِّی جَاعِلُک لِلنَّاسِ إِمَاماً، قَالَ: وَمِنْ ذُرِّیتِی؟ قَالَ: لَاینَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ».

دانش استخاره، ج۲، ص: ۸۲

«وَإِذِ ابْتَلَی إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکلِمَاتٍ»: کار سنگین است اما به نتیجه می‌رسد و پایان دارد.

«لَا ینَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ»: با آن که در این کار مشکل پیدا می‌شود اما چون بار خود را پیش از آن بسته و بر کار چیره است اشکالی ندارد و باید آن را به سرعت و با اهتمام دنبال نماید.

با آن که بسیار خوب است، دو مشکل عمده در آن وجود دارد: یکی آن که پرزحمت است و دو دیگر آن که مکافات دارد. هم‌چنین ابتدای آن خوب است ولی ذیل آن خوب نیست و به مشکل، شکست، انقراض و گرفتاری برخورد می‌کند.

اگر کسی به لحاظ صدر آیه وارد کار شود بدی آن قابل جبران است اما خیرات آن ادامه نمی‌یابد و موقتی است ولی با این وصف، جای نگرانی نیست و کار به نتیجه می‌رسد و از این رو باید با سرعت و اهتمام بر انجام آن اقدام نمود.

۱۲۵- «وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْناً وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ مُصَلّی وَعَهِدْنَا إِلَی إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَنْ طَهِّرَا بَیتِی لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکفِینَ وَالرُّکعِ السُّجُودِ».

تمامی صفات نیکو و حسن در این آیه وجود دارد؛ مانند: «جَعَلْنَا»، «الْبَیتَ»، «مَثَابَةً» و «اتَّخِذُوا» که همه نشانهٔ خوبی، شکوه و عظمت و گستردگی آن است. عهد که آن نیز با پیامبرانی برجسته هم‌چون ابراهیم و اسماعیل است و طهارت، همراه با جمعیت باشکوه از طواف گزاران، عاکفان و اهل رکوع و سجود است که عالی بودن کار را می‌رساند.

۱۲۶- «وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَداً آمِناً، وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللّهِ وَالْیوْمِ الْآَخِرِ، قَالَ وَمَنْ کفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِیلًا، ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَی عَذَابِ النَّارِ، وَبِئْسَ الْمَصِیرُ».

دانش استخاره، ج۲، ص: ۸۳

این آیه مقید و محدود است. وجود واژه‌هایی چون «رَبِّ»، «اجْعَلْ»، «هَذَا بَلَداً»، «آمِناً»، «وَارْزُقْ»، «أَهْلَهُ»، «الثَّمَرَاتِ»، «آمَنَ»، «اللّهِ» و «الْیوْمِ الْآَخِرِ» نشانهٔ خوبی کار است.

ذیل آیه که از «قَالَ وَمَنْ کفَرَ» شروع می‌شود، خوب نیست و خیرات آن را مقید می‌سازد و با توجه به این امر است که باید با احتیاط و مواظبت تمام آن را انجام داد تا به گرفتاری و درماندگی دچار نشود. این صاحب استخاره است که به اعتبار صدر یا ذیل چگونگی استخاره را تشخیص می‌دهد.

«فَأُمَتِّعُهُ قَلِیلًا»: استخارهٔ ذیل را توضیح می‌دهد و می‌گوید کار دارای ظاهری فریبنده است.

۱۲۷- «وَإِذْ یرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیتِ وَإِسْمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا، إِنَّک أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ». «یرْفَعُ»، «الْقَوَاعِدَ»، «الْبَیتِ»، «تَقَبَّلْ» دانسته می‌شود این کار هیچ مشکلی ندارد و بسیار عالی است «إِنَّک أَنْتَ»: اهتمام زیادی در کار است.

۱۲۸- «رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَینِ لَک، وَمِنْ ذُرِّیتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَک، وَأَرِنَا مَنَاسِکنَا، وَتُبْ عَلَینَا، إِنَّک أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ».

همانند آیهٔ پیشین بسیار خوب است، اما ذیل آن حسن و شیرینی آن را ندارد.

۱۲۹- «رَبَّنَا وَابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ یتْلُو عَلَیهِمْ آیاتِک، وَیعَلِّمُهُمُ الْکتَابَ وَالْحِکمَةَ، وَیزَکیهِمْ، إِنَّک أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکیمُ». «رَبَّنَا وَابْعَثْ فِیهِمْ»، «یتْلُو عَلَیهِمْ آیاتِک»، «وَیعَلِّمُهُمُ الْکتَابَ وَالْحِکمَةَ» و «وَیزَکیهِمْ» همه بر خوبی بسیار کار دلالت دارد و این کار بسیار عالی است و تمامی خیرات و برکات معنوی را با خود دارد.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۸۴

«إِنَّک أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکیمُ»: ترک این کار بسیار بد است و انجام آن ضروری است.

«وَابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ»: این فراز دعای لطیف و باصفایی دارد به این صورت که دعا کننده بدون این که نامی از خود بیاورد و از «من» سخن گوید، به لسان کلی دعا می‌کند؛ در حالی که به خود اشاره دارد.

۱۳۰- «وَمَنْ یرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِیمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ، وَلَقَدِ اصْطَفَینَاهُ فِی الدُّنْیا، وَإِنَّهُ فِی الْآَخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ».

بسیار خوب است.

«وَمَنْ یرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِیمَ»: مشکل و عوارضی در انجام آن است، اما با این وجود، ترک آن بسیار بد است.

«وَلَقَدِ اصْطَفَینَاهُ فِی الدُّنْیا»: این کار برگزیدگی دنیوی و صلاح اخروی را در بر دارد.

۱۳۱- «إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ، قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ».

بسیار خوب است و هیچ ناشایستی در آن نیست و کار را می‌توان به راحتی و به سهولت انجام داد و خواهان بر انجام آن چیره و تواناست و امری غیر عادی و نیز بی‌برنامگی و بی‌نظمی در آن نیست.

۱۳۲- «وَوَصَّی بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ وَیعْقُوبُ، یا بَنِی، إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَی لَکمُ الدِّینَ، فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ».

بسیار خوب است.

۱۳۳- «أَمْ کنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ یعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِیهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی، قَالُوا نَعْبُدُ إِلَهَک وَإِلَهَ آبَائِک إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ إِلَهاً وَاحِداً وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ».

بسیار خوب است و کار مورد نظر هرچه باشد، به نتیجه می‌رسد.

از: «شُهَدَاءَ»، «حَضَرَ»، «یعْقُوبَ»، «إِبْرَاهِیمَ»، «إِسْمَاعِیلَ» و

دانش استخاره، ج۲، ص: ۸۵

«إِسْحَاقَ» که همه از نجبا و برگزیدگان هستند فهمیده می‌شود به هر کاری اقدام شود هم درگیری ندارد و هم دارای نتیجه است.

«الْمَوْتُ»؛ نشان می‌دهد در این کار افولی وجود دارد ولی در آن خیر است؛ همانند کسی که از دنیا برود و از او ارثی بر جای ماند که هرچند ظاهر آن غم‌انگیز و حزن آلود است اما باطن آن شادی آفرین است.

۱۳۴- «تِلْک أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ، لَهَا مَا کسَبَتْ وَلَکمْ مَا کسَبْتُمْ، وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا کانُوا یعْمَلُونَ».

این آیه در استخاره از آیهٔ پیشین مستقل است. اقدام بر آن خوب نیست؛ زیرا از فراز «وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا کانُوا یعْمَلُونَ» فهمیده می‌شود این کار گرفتاری و مشکلات دارد؛ برای نمونه چنان‌چه با دیگری شریک شود، آزار می‌بیند و در صورتی که ازدواج کند، مصیبت بر او وارد می‌شود و در کنار کار مورد نظر مشکلی وجود دارد.

«تِلْک أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ، لَهَا مَا کسَبَتْ»: در صورتی که خیری نیز در این کار باشد با زحمت و گرفتاری همراه است، اما می‌تواند عاقبت خوب و خیری داشته باشد. مثل این که گرفتار رفیق یا همسری می‌شود که به وی بدی می‌کند ولی این در مقابل باید تحمل نماید و چیزی نگوید.

«لَهَا مَا کسَبَتْ»: زحمت و تلاش را می‌طلبد. «کسب» از زحمت و رنج حکایت دارد.

«وَلَکمْ مَا کسَبْتُمْ»: این کار با آن که خیر است، فنا، نابودی و شقاوت ندارد و به عبارت دیگر، انجام این کار حرمان و عاقبت به شری ندارد اما مکافات دارد و بر این اساس، ترک آن بهتر است.

۱۳۵- «وَقَالُوا کونُوا هُوداً أَوْ نَصَارَی تَهْتَدُوا، قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفاً، وَمَا کانَ مِنَ الْمُشْرِکینَ». «وَقَالُوا کونُوا هُوداً أَوْ نَصَارَی»: به سبب وجود «قالوا» گونه‌ای از

دانش استخاره، ج۲، ص: ۸۶

درگیری در کار وجود دارد و از این رو ظاهر و ابتدایی خوب ندارد، اما نهایت و باطن آن بسیار خوب است.

«تَهْتَدُوا»: در این کار ادعا وجود دارد.

۱۳۶- «قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَینَا وَمَا أُنْزِلَ إِلَی إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِی مُوسَی وَعِیسَی وَمَا أُوتِی النَّبِیونَ مِنْ رَبِّهِمْ، لَانُفَرِّقُ بَینَ أَحَدٍ مِنْهُمْ، وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ».

صدر و ذیل آن بسیار خوب است. کار مورد نظر امری تازه، پیشرو، نتیجه‌دار، بلند مدت، پر ثمر و کشش‌دار و دارای خیر فراوان است؛ و تفاوتی ندارد که خواهان چگونه شخصیتی داشته باشد و برای همه خوب است. برای نمونه، چنان‌چه خواهان برای انجام ازدواج استخاره کند، چنان‌چه دختر مورد خواستگاری کوهی از طلا مهریهٔ خود قرار دهد، ارزش انجام آن را دارد.

۱۳۷- «فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا، وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا هُمْ فِی شِقَاقٍ، فَسَیکفِیکهُمُ اللَّهُ، وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ».

بسیار خوب است. البته فراز: «وَإِنْ تَوَلَّوْا» می‌رساند این کار دارای مشکلاتی است.

«فَإِنْ»: مشروط بودن کار را بیان می‌دارد و از خوبی آن می‌کاهد.

«وَإِنْ تَوَلَّوْا»: در این کار مشکلاتی وجود دارد.

«فِی شِقَاقٍ»: کار دارای خطراتی است.

«فَسَیکفِیکهُمُ اللَّهُ»: کار خیلی خوب است.

چون مشروط است به خوبی آیه قبلی نیست ولی چون موفقیت آمیز است می‌تواند آن را انجام دهد.

باید توجه داشت فراز شریف: «فَسَیکفِیکهُمُ اللَّهُ، وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»:

ذکر است و مداومت بر آن برای رفع مشکل و گرفتاری خوب است؛

دانش استخاره، ج۲، ص: ۸۷

به‌ویژه انسانی که خسته شده و مشکلات بر او فشار آورده این ذکر را به گونهٔ زیر بگوید: «فَسَیکفِیکهُمُ اللَّهُ»: سه بار، «وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»: یک مرتبه.

۱۳۸- «صِبْغَةَ اللَّهِ، وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً، وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ».

کار بسیار عالی است و تنوع چشمگیر و شادی بسیاری دارد و خیرات زمینی و آسمانی در آن است.

۱۳۹- «قُلْ أَتُحَاجُّونَنَا فِی اللَّهِ وَهُوَ رَبُّنَا وَرَبُّکمْ، وَلَنَا أَعْمَالُنَا وَلَکمْ أَعْمَالُکمْ، وَنَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ».

شروع آن با رخ نمودن مشکلات و درگیری و اختلاف همراه‌است‌وکار هماهنگ و وفق نیست و تخریب در آن وجود دارد، اما نابودی، هلاکت و حرمانی در آن نیست و از این رو خوب نیست. البته، در صورت ناچاری‌از انجام آن، فراز «وَنَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ» می‌رساند شاید چاره‌ای در آن باشد.

۱۴۰- «أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطَ کانُوا هُوداً أَوْ نَصَارَی، قُلْ أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ، وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کتَمَ شَهَادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ، وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ».

ظاهر خوبی ندارد اما یادکرد از «إِبْرَاهِیمَ»، «إِسْمَاعِیلَ»، «إِسْحَاقَ»، «یعْقُوبَ» و «الْأَسْبَاطَ» بر وجود خیر باطنی در آن حکایت دارد.

«أَمْ»: نشانهٔ درگیری است و به این معناست که باید توقف کرد و این کار را انجام نداد.

این کار خوب نیست و اگر کسی ناچار از انجام آن است باید خیرات آن کار را شناسایی کند و کار را از آن‌جا شروع کند و به همان دل خوش دارد و ضرر و زیان‌های آن را نیز بپذیرد.

۱۴۱- «تِلْک أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ، لَهَا مَا کسَبَتْ وَلَکمْ مَا کسَبْتُمْ، وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا کانُوا یعْمَلُونَ».

بد است.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۸۸

«تِلْک أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ»: کاری است از گذشته‌های دور که خواهان از عهدهٔ انجام آن بر نمی‌آید.

«لَهَا مَا کسَبَتْ وَلَکمْ مَا کسَبْتُمْ»: هرچند این کار نتیجه نمی‌دهد اما خوهان مسؤول آن شناخته نمی‌شود.

«وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا کانُوا یعْمَلُونَ»: با آن که انجام این کار دارای خساراتی است، حرمان و شقاوت ندارد.

۱۴۲- «سَیقُولُ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ مَا وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِی کانُوا عَلَیهَا، قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ، یهْدِی مَنْ یشَاءُ إِلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ».

خوب است؛ هرچند از نظر ظاهر، اضطراب و درگیری دارد و شروع آن خالی از مشکل، درگیری، توهم، تحیر و نارسایی نیست و خواهان با انسان‌هایی نادان مواجهه می‌شود، در نهایت از آن فارغ می‌گردد.

۱۴۳- «وَکذَلِک جَعَلْنَاکمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکونُوا شُهَدَاءَ عَلَی النَّاسِ، وَیکونَ الرَّسُولُ عَلَیکمْ شَهِیداً، وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِی کنْتَ عَلَیهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ یتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ ینْقَلِبُ عَلَی عَقِبَیهِ، وَإِنْ کانَتْ لَکبِیرَةً إِلَّا عَلَی الَّذِینَ هَدَی اللَّهُ، وَمَا کانَ اللَّهُ لِیضِیعَ إِیمَانَکمْ، إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِیمٌ». «لِتَکونُوا شُهَدَاءَ عَلَی النَّاسِ»: خواهان در بحبوحهٔ کار و در اوج ماجرا، در دید همگان و هم‌چون قبلهٔ آنان قرار می‌گیرد و بدین سبب راحتی و آسایش نخواهد داشت. بنابراین آیه برای کسانی که از عهدهٔ ماجراجویی بر می‌آیند خوب است. هم‌چنین این کار عافیت‌طلبی و خوش‌گذرانی ندارد و فقط برای کسی که صبور و مقاوم است خیلی خوب است، و بر این اساس، استخارهٔ آن بر حسب ویژگی‌های شخصیتی خواهان مختلف می‌شود و تنها برای کسانی خوب است که از هر راهی و با پرداخت هر هزینه‌ای می‌خواهند به قدرت یا هدفی برسند.

«وَإِنْ کانَتْ لَکبِیرَةً إِلَّا عَلَی الَّذِینَ هَدَی اللَّهُ»: این کار برای کسانی که

دانش استخاره، ج۲، ص: ۸۹

حاضر نیستند برای رسیدن به هدف دست به هر کاری بزنند، خوب نیست.

۱۴۴- «قَدْ نَرَی تَقَلُّبَ وَجْهِک فِی السَّمَاءِ، فَلَنُوَلِّینَّک قِبْلَةً تَرْضَاهَا، فَوَلِّ وَجْهَک شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ، وَحَیثُ مَا کنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکمْ شَطْرَهُ، وَإِنَّ الَّذِینَ أُوتُوا الْکتَابَ لَیعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ، وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا یعْمَلُونَ». «فَوَلُّوا وُجُوهَکمْ شَطْرَهُ»: نهایت کار مورد نظر بسیار خوب است، ولی انتظار و اضطراب دارد. برای نمونه، نمی‌داند معامله‌ای که انجام می‌دهد، طلب وی وصول می‌شود یا خیر. هم‌چنین در این کار دشمنی و مشکل وجود دارد و راحتی و آسایشی در آن نیست.

۱۴۵- «وَلَئِنْ أَتَیتَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکتَابَ بِکلِّ آیةٍ مَا تَبِعُوا قِبْلَتَک، وَمَا أَنْتَ بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ، وَمَا بَعْضُهُمْ بِتَابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ، وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَک مِنَ الْعِلْمِ، إِنَّک إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِینَ».

انجام این کار خوب نیست؛ چون صدر آیه از نامهربانی و ذیل آن از تهدید و میانهٔ آن نیز از ناچاری و هرج و مرج سخن می‌گوید.

«وَمَا أَنْتَ بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ»: هرچه که از این کار عاید می‌شود، باید به دیگران داده شود و با این وجود، خواهان باز بده‌کار شناخته می‌شود و از سوی دیگر باز نمی‌توان دست از کار برداشت.

«وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ»: این کار مشکلات، درگیری و خطر دارد و در صورتی که برای انجام آن اقدام کند، راه بازگشتی ندارد.

۱۴۶- «الَّذِینَ آتَینَاهُمُ الْکتَابَ یعْرِفُونَهُ کمَا یعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ، وَإِنَّ فَرِیقاً مِنْهُمْ لَیکتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ یعْلَمُونَ». «آتَینَاهُمُ الْکتَابَ»: انجام این کار خیلی بد است و خواهان با عده‌ای جنایت‌کار، اهل فریب و کسانی که آگاهانه بدی می‌کنند روبه‌رو می‌شود.

«یعْرِفُونَهُ کمَا یعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ»: خواهان با کسانی طرف می‌شود که خیره‌سر و خیانت‌کار هستند و موعظه و نصیحت در آنان کارگر نیست.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۹۰

۱۴۷- «الْحَقُّ مِنْ رَبِّک، فَلَا تَکونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ». «الْحَقُّ مِنْ رَبِّک»: این کلام از آنِ خداوند است و کلامی کوتاه هست که می‌رساند کار به زودی به نتیجه می‌رسد، اما باید به جهت ذیل، کا را با دقت زیاد و توجه پی‌گیری کرد.

«فَلَا تَکونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ»: «لا» بر ضرورت احتیاط و ملاحظه دلالت دارد و دشواری و حساسیت کار را می‌رساند و «فلا تکونن من الممترین» به این معناست که ایمن باش و کار نتیجه‌بخش است.

۱۴۸- «وَلِکلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیهَا، فَاسْتَبِقُوا الْخَیرَاتِ، أَینَ مَا تَکونُوا یأْتِ بِکمُ اللَّهُ جَمِیعاً، إِنَّ اللَّهَ عَلَی کلِّ شَی‌ءٍ قَدِیرٌ».

کار بسیار عالی، نورانی، آزاد، باز و پر خیر و برکت است و هیچ مشکل و قفلی و گرهی در آن نیست.

«وَلِکلٍّ وِجْهَةٌ»: کار مورد نظر باسط و باز به تمام معناست.

«هُوَ مُوَلِّیهَا»: هیچ گونه گرفتاری و محدودیتی در این کار نیست.

«فَاسْتَبِقُوا الْخَیرَاتِ»: این کار به تلاش و جدیت نیاز دارد؛ چرا که فراز یاد شده به این معناست که با افراد خوبی همراه است و باید تلاش پی‌گیر داشته باشد.

«أَینَ مَا تَکونُوا یأْتِ بِکمُ اللَّهُ جَمِیعاً»: هیچ چیزی در روند کار از آن کاسته نمی‌شود و سرمایهٔ اولی آن حفظ می‌گردد و خداوند بر انجام آن تواناست: «إِنَّ اللَّهَ عَلَی کلِّ شَی‌ءٍ قَدِیرٌ».

۱۴۹- «وَمِنْ حَیثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَک شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ، وَإِنَّهُ لَلْحَقُّ مِنْ رَبِّک، وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ».

بسیار خوب است. البته، آزادی و انبساط آیهٔ پیشین را ندارد: زیرا فراز: «وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ» به این معناست که باید مواظب بود و بر اساس قاعده و احتیاط حرکت کرد و هیچ گونه غفلتی در کار نداشت.

«خَرَجْتَ»: در این کار باید حرکت و تلاش داشت.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۹۱

۱۵۰- «وَمِنْ حَیثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَک شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ، وَحَیثُ مَا کنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکمْ شَطْرَهُ لِئَلَّا یکونَ لِلنَّاسِ عَلَیکمْ حُجَّةٌ إِلَّا الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ، فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِی، وَلِأُتِمَّ نِعْمَتِی عَلَیکمْ، وَلَعَلَّکمْ تَهْتَدُونَ».

بسیار خوب است، اما طولانی بودن آیه، نشانهٔ دیررس بودن کار است.

«إِلَّا الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ»: «منهم» دایره و شمول «ظالمان» را محدود می‌سازد اما وجود «ظلم» در آن نشان این است که کار اضطراب، ترس و دلهره دارد.

«فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِی»: این کار نیاز به زحمت و تلاش دارد و از امور اعطایی نیست.

«وَلَعَلَّکمْ تَهْتَدُونَ»: کار سنگین است و نیاز به احتیاط دارد.

۱۵۱- «کمَا أَرْسَلْنَا فِیکمْ رَسُولًا مِنْکمْ یتْلُو عَلَیکمْ آیاتِنَا وَیزَکیکمْ وَیعَلِّمُکمُ الْکتَابَ وَالْحِکمَةَ وَیعَلِّمُکمْ مَا لَمْ تَکونُوا تَعْلَمُونَ». «أَرْسَلْنَا فِیکمْ رَسُولًا»: ارسال و رسول از واژه‌هایی است که از عالی بودن کار حکایت می‌کند.

«مِنْکمْ»: کار مورد نظر مناسب و هماهنگ با روحیهٔ خواهان است.

«یتْلُو عَلَیکمْ آیاتِنَا»: در این کار خیراتی به خواهان می‌رسد که وی انتظار آن را ندارد.

«یتْلُو»، «یزَکیکمْ» و «یعَلِّمُکمْ» می‌رساند انجام دادن این کار همان و به خیرات آن رسیدن همان و از این نظر انتظاری لازم ندارد و همه پیام‌های مثبتی را در بر دارد.

این آیه برای انجام کارهای معنوی؛ مانند تحصیل علم است و به این معناست که خیرات و برکات فراوانی در آن وجود دارد و حتی از «ارسال» آن نیز بسیاری دانش استفاده می‌شود.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۹۲

«مَا لَمْ تَکونُوا تَعْلَمُونَ»: اگر رسولان الهی برانگیخته نمی‌شدند، بشر به بسیاری از حقایق دست نمی‌یافت و موقعیت امروز خود را نداشت.

بخش عظیمی از موقعیت امروز مرهون برکات و زحمات انبیا و اولیای خداست.

۱۵۲- «فَاذْکرُونِی أَذْکرْکمْ، وَاشکرُوا لِی، وَلَا تَکفُرُونِ».

کوتاهی آیه و ذکر حق علامت این است که بسیار عالی و زود بازده است اما هم ذکر و هم شکر در آیه مشروط و معلق است و با توجه به آن در صورتی که خواهان نیتی صافی نداشته باشد و قصد زرنگی نماید، بسیار خطرناک است و وی خود آسیب می‌بیند.

۱۵۳- «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ، إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ». «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا»: بسیار عالی است و تنها با گروه خاصی مواجه می‌گردد.

«اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ»: کار هر چه باشد و به هر گونه انجام پذیرد و خواهان نیز هر کسی باشد، خیری به آن افزوده می‌شود و به نتیجه نیز می‌رسد و عنایت خداوند نیز با آن است. البته استعانت و صبر نشان از سنگینی کار دارد وگرنه نیازی به استعانت و صبر نداشت، اما انجام این کار نورانی و عالی در توان هر کسی نیست.

«إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ»: کار وی سامان می‌گیرد.

۱۵۴- «وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ یقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ، بَلْ أَحْیاءٌ، وَلَکنْ لَا تَشْعُرُونَ».

بسیار عالی است. البته، صدر و ذیل آیه؛ یعنی: «وَلَا تَقُولُوا» و «وَلَکنْ لَا تَشْعُرُونَ» تعقید و پیچیدگی کار را می‌رساند و از این رو طرف مقابل وی انسانی نامناسب یا کار وی امری نامربوط است یا زمینه‌های‌درگیری‌و نیز موفق نبودن در برخی از مراحل کار یا در بعضی از مناطق را لازم دارد.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۹۳

۱۵۵- «وَلَنَبْلُوَنَّکمْ بِشَی‌ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ، وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ».

کار خواهان بسیار خوب است، ولی فراز و نشیب و مشکلات دارد و گاه ممکن است خواهان در این کار شکست بخورد.

دو مشکلی که در آیهٔ پیشین از آن سخن رفت در این آیه توضیح داده شده و آن دو تعقید و پیچیدگی عبارت است از دو فراز:

«وَلَنَبْلُوَنَّکمْ» و «وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ» است.

۱۵۶- «الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ».

هرچند ممکن است در این کار سعادت باشد، ولی عموم افراد در پی دنیایی آباد و دور از غم هستند و سعادتی را که در پرتو تحمل مشکلات و مصیبت به دست آید نمی‌خواهند و این آیه بیان می‌دارد کار مورد نظر هیچ گونه فایدهٔ دنیوی ندارد و بسیار خطرناک و بد است و مصیبت‌هایی چون مرگ، تصادف، گرفتاری و بلا در آن است که خواهان خواستار آن نیست.

«قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ»: به هیچ وجه نباید این کار را انجام داد وگرنه مصیبتی به وی می‌رسد.

۱۵۷- «أُولَئِک عَلَیهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ، وَأُولَئِک هُمُ الْمُهْتَدُونَ».

بسیار خوب است و این آیه خیرات و معنویت آیهٔ پیشین را بدون مشکلات آن در خود دارد. آیهٔ یاد شده بسیار ملکوتی و پر خیر و منفعت است.

«أُولَئِک»: افراد مورد نظر بسیار شاخص و مهم هستند و در بلندایی قرار دارند که با تکرار «اولئک» از آنان یاد شده است.

۱۵۸- «إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ، فَمَنْ حَجَّ الْبَیتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَیهِ أَنْ یطَّوَّفَ بِهِمَا، وَمَنْ تَطَوَّعَ خَیراً فَإِنَّ اللَّهَ شَاکرٌ عَلِیمٌ».

آیهٔ مذکور از آیات سروری استخاره است.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۹۴

«الصَّفَا»، «الْمَرْوَةَ»، «شَعَائِرِ»، «حَجَّ» و «تَطَوَّعَ» حکایت از خوبی بسیار کار دارد.، در این کار، سعادت، عافیت، دنیا، دولت، عشق و شیرینی با هم وجود دارد.

آیهٔ شریفه در مورد کارهای ابداعی و ابتدایی است و از این رو برای ازدواج، شراکت و یا ساخت و ساز بسیار عالی است.

«فَلَا جُنَاحَ عَلَیهِ»: این کار هیچ مشکلی ندارد.

«فَإِنَّ اللَّهَ شَاکرٌ عَلِیمٌ»: کار مورد نظر ضمانت دارد و انجام شدنی است.

۱۵۹- «إِنَّ الَّذِینَ یکتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَینَاتِ وَالْهُدَی مِنْ بَعْدِ مَا بَینَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکتَابِ أُولَئِک یلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَیلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ». «الَّذِینَ یکتُمُونَ»: بسیار بد است و همین تعبیر برای بد بودن آن و ضرورت ترک آن کافی است.

«أُولَئِک یلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَیلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ»: خیانت و گمراه سازی و ستیز با حق، شکست، عذاب و حرمان در آن است و باید ترک شود و برای ترک آن نیز نمی‌توان استخاره گرفت.

انسان باید به خدا پناه ببرد؛ مراد از «لاعنون» کسی است که دیگران را لعن می‌کند و خود نیز ملعون نیست که چنین کسی منحصر در فرشتگان و معصومان و اولیای الهی علیهم السلام است و از این رو شدت این آیه بیش از لعن آن است.

۱۶۰- «إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَبَینُوا فَأُولَئِک أَتُوبُ عَلَیهِمْ، وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ».

این کار متوسط معمولی است؛ چون در آن از توبه، سخن به میان می‌آید و توبه، اصلاح و بیان را لازم دارد.

«فَأُولَئِک أَتُوبُ عَلَیهِمْ»: در این کار، حرمان، گرفتاری، خسارت و خجالت وجود دارد؛ هرچند شکست‌ها وخسارت‌های آن جبران می‌شود.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۹۵

۱۶۱- «إِنَّ الَّذِینَ کفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ کفَّارٌ أُولَئِک عَلَیهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالْمَلَائِکةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ».

صدر، ذیل و وسط آیه اعلان می‌دارد که این کار بسیار بد است.

۱۶۲- «خَالِدِینَ فِیهَا لَایخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ، وَلَا هُمْ ینْظَرُونَ».

بسیار بد است.

«خَالِدِینَ فِیهَا»: کار مورد نظر با عاقبتی هم‌چون نابودی، قتل، شکست، تصادف یا آبروریزی همراه است.

«لَا یخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ»: هیچ جهت خیری در این کار وجود ندارد.

۱۶۳- «وَإِلَهُکمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ، لَاإِلَهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ».

بسیار خوب است. آیهٔ یاد شده از بهترین اذکار ارتقایی و در سحر، طلسم شکن است و خود طلسم نیست.

۱۶۴- «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْک الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِمَا ینْفَعُ النَّاسَ، وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِیهَا مِنْ کلَّ دَابَّةٍ وَتَصْرِیفِ الرِّیاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَینَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآَیاتٍ لِقَوْمٍ یعْقِلُونَ».

بسیار خوب است و صدر و ذیل و وسط آیه تمام از خیرات و برکات یاد می‌کند و تمامی فرازهای آن به صورت اثباتی و مثبت است، اما این امور با طی روند طبیعی خود به دست می‌آید و اعطایی نیست و از این رو هرچه قاعده و قانون آن بیش‌تر مراعات گردد نتایج عاید از آن نیز بیش‌تر می‌شود. این نکته از فراز «لَآَیاتٍ لِقَوْمٍ یعْقِلُونَ» به دست می‌آید و می‌گوید کار بر اساس قاعده، نظم و انظباط است که نتیجه می‌دهد.

۱۶۵- «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَاداً یحِبُّونَهُمْ کحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبّاً لِلَّهِ، وَلَوْ یرَی الَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً وَأَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعَذَابِ».

خوب نیست.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۹۶

«وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبّاً لِلَّهِ»؛ این فراز حکایت از وجود خیری در این کار دارد که معلوم نیست بهرهٔ چه کسی می‌شود و این صاحب استخاره است که می‌تواند دریابد آیا آن خیر نصیب خواهان می‌شود تا وی بتواند مشکلاتی که صدر و ذیل آیه به آن اشاره دارد را تحمل کند یا خیر و پاسخ استخاره را بر اساس آن به وی می‌گوید.

۱۶۶- «إِذْ تَبَرَّءَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا وَرَأَوُا الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ».

کار مورد نظر هیچ خوبی ندارد.

«تَبَرَّءَ»: درگیری و خصومت در این کار است.

«وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ»: قطع سبب از بی‌نتیجه بودن، زیان‌باری، گرفتاری و پریشانی کار حکایت دارد.

۱۶۷- «وَقَالَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا کرَّةً فَنَتَبَرَّءَ مِنْهُمْ کمَا تَبَرَّءُوا مِنَّا، کذَلِک یرِیهِمُ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَیهِمْ، وَمَا هُمْ بِخَارِجِینَ مِنَ النَّارِ».

این کار خوب نیست و افزون بر بدی‌هایی که در آیهٔ پیش از آن یاد شد، حسرت و پشیمانی نیز دارد.

۱۶۸- «یا أَیهَا النَّاسُ کلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلَالًا طَیباً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیطَانِ إِنَّهُ لَکمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ». «کلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلَالًا طَیباً»: کار مورد نظر خوب و نتیجه‌بخش است، ولی انجام دهندهٔ کار باید احتیاط کند؛ یعنی نسبت به چگونگی و جوانب کار ملاحظه و رعایت داشته باشد.

۱۶۹- «إِنَّمَا یأْمُرُکمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ، وَأَنْ تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ مَا لَاتَعْلَمُونَ».

بسیار بد است. در این کار نه‌تنها به کار نیکی توصیه نمی‌شود، بلکه به سوء و بدی امر می‌شود؛ آن‌هم از ناحیهٔ شیطان.

«الْفَحْشَاءِ»: امر به انجام فحشا نشان از آبروریزی است که بدی بسیار این کار را می‌رساند.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۹۷

۱۷۰- «وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ، قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَینَا عَلَیهِ آبَاءَنَا، أَوَلَوْ کانَ آبَاؤُهُمْ لَایعْقِلُونَ شَیئاً وَلَا یهْتَدُونَ».

خیلی بد است و این کار به عصبیت، قوم‌گرایی، درگیری، لج‌بازی و اختلاف می‌انجامد.

۱۷۱- «وَمَثَلُ الَّذِینَ کفَرُوا کمَثَلِ الَّذِی ینْعِقُ بِمَا لَایسْمَعُ إِلَّا دُعَاءً وَنِدَاءً، صُمٌّ بُکمٌ عُمْی فَهُمْ لَایعْقِلُونَ».

نهایت نادانی، گمراهی، تعصب و جهالت در این کار وجود دارد و بسیار بد است. از این کار باید پرهیز داشت و از آن فرار کرد.

۱۷۲- «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا کلُوا مِنْ طَیبَاتِ مَا رَزَقْنَاکمْ، وَاشکرُوا لِلَّهِ إِنْ کنْتُمْ إِیاهُ تَعْبُدُونَ».

این کار به نیت خواهان وابسته است. اگر خواهان فرد خیرخواهی باشد و نیت خیر داشته باشد بسیار خوب است و خیر، برکت و طیبات در آن است؛ چرا که خطاب آن به اهل ایمان است و در پایان نیز می‌فرماید: «إِنْ کنْتُمْ إِیاهُ تَعْبُدُونَ» و به اهل عبودیت مقید است، از این رو برای افراد بد یا کسی که در کار مورد نظر نیت بدی دارد نتیجه‌ای نمی‌دهد.

۱۷۳- «إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیکمُ الْمَیتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِیرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَیرِ اللَّهِ، فَمَنِ اضْطُرَّ غَیرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَیهِ، إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ». «إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیکمُ»: تحریم و ممنوعیت در آن است و از این رو بسیار بد است.

«فَمَنِ اضْطُرَّ غَیرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ»: اضطرار و ناچاری در کار پیش می‌آید.

«إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ»: این دو اسم مبارک ناظر به مشکلاتی است که در کار وجود دارد. چنان‌چه این مشکلات در خود آیهٔ شریفه آمده باشد، هیچ خوب نیست و دو اسم یاد شده مشکلات را بر نمی‌دارد؛ ولی اگر به

دانش استخاره، ج۲، ص: ۹۸

مشکلات آیه‌ای که پیش از آن است ناظر باشد، کار مورد نظر متوسط است.

«الْمَیتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِیرِ»: گرفتار شدن به مال غصبی یا حرام و ابتلا به حق ضعفا و ایتام و مانند آن در این کار وجود دارد.

۱۷۴- «إِنَّ الَّذِینَ یکتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْکتَابِ وَیشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلِیلًا أُولَئِک مَا یأْکلُونَ فِی بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ، وَلَا یکلِّمُهُمُ اللَّهُ یوْمَ الْقِیامَةِ وَلَا یزَکیهِمْ، وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ».

خیلی بد است. آلوده شدن به مال حرام، مال صغیر و یتیم و حق مردم و مانند آن در کار مورد نظر وجود دارد.

«وَلَا یکلِّمُهُمُ اللَّهُ یوْمَ الْقِیامَةِ»: هیچ خیری در این کار نیست.

«إِنَّ الَّذِینَ یکتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ»: سران و رؤسای قوم، عالمان و اهل فنی با این آیه تناسب دارند که به دین یا کار خود اعتقادی ندارند. این آیه بر بدی کم‌سابقهٔ این کار اشاره دارد.

۱۷۵- «أُولَئِک الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَی وَالْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ، فَمَا أَصْبَرَهُمْ عَلَی النَّارِ».

بسیار بد است و بیچارگی و درماندگی را سبب می‌شود.

«اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَی»: خواهان با کسانی روبه‌رو می‌گردد که با آگاهی به وی بدی می‌کنند.

۱۷۶- «ذَلِک بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْکتَابَ بِالْحَقِّ، وَإِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِی الْکتَابِ لَفِی شِقَاقٍ بَعِیدٍ».

با توجه به صدر آیه، ظاهر کار خوب است، ولی در واقع هیچ خوبی در آن نیست و کار باطن و محتوا ندارد و تنها ظاهرسازی است.

۱۷۷- «لَیسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ، وَلَکنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآَخِرِ وَالْمَلَائِکةِ وَالْکتَابِ وَالنَّبِیینَ، وَآتَی الْمَالَ عَلَی حُبِّهِ ذَوِی

دانش استخاره، ج۲، ص: ۹۹

الْقُرْبَی وَالْیتَامَی وَالْمَسَاکینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّائِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَی الزَّکاةَ، وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِینَ الْبَأْسِ، أُولَئِک الَّذِینَ صَدَقُوا وَأُولَئِک هُمُ الْمُتَّقُونَ».

کار مورد نظر بسیار خوب است، اما طولانی بودن آیه، به درازا کشیده شدن کار و روند درازمدت آن و سنگین و پیچیده و سخت بودن کار را می‌رساند.

«لَیسَ الْبِرَّ»: صدر آن منفی است و کار را مقید می‌کند و «وَلَکنَّ الْبِرَّ» نیز نمی‌تواند آن را از تقیید برهاند.

«ذَوِی الْقُرْبَی وَالْیتَامَی وَالْمَسَاکینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّائِلِینَ وَفِی الرِّقَاب»:

سخن از گروه‌هایی گرفتار است که این امر دلالت دارد در روند کار با گروهی رو به‌رو می‌شود که او را با مشکل مواجهه می‌کنند و کار مورد نظر از مشکلات و سختی‌ها خالی نیست، ولی با این حال، بسیار خوب است.

۱۷۸- «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا کتِبَ عَلَیکمُ الْقِصَاصُ فِی الْقَتْلَی: الْحُرُّ بِالْحُرِّ، وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ، وَالْأُنْثَی بِالْأُنْثَی، فَمَنْ عُفِی لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَی‌ءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَیهِ بِإِحْسَانٍ، ذَلِک تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّکمْ وَرَحْمَةٌ، فَمَنِ اعْتَدَی بَعْدَ ذَلِک فَلَهُ عَذَابٌ أَلِیمٌ». «الْقِصَاصُ فِی الْقَتْلَی»: این کار خوب نیست؛ چون از قصاص و قتل سخن می‌گوید. کار ضرر و زیان و زحمت بسیار دارد.

صدر آیه به اهل ایمان مقید است و ذیل آن نیز تهدید دارد و در این میان از قتل و قصاص سخن می‌گوید و از این رو به هیچ‌وجه‌خوب‌نیست.

۱۷۹- «وَلَکمْ فِی الْقِصَاصِ حَیاةٌ یا أُولِی الْأَلْبَابِ لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ».

با آن که خیر فراوانی با این کار است، با توجه به «الْقِصَاصِ» ضرر و زیان بسیاری در پی دارد، از این رو نباید به آن نزدیک شد. خوب نیست.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۱۰۰

۱۸۰- «کتِبَ عَلَیکمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَک خَیراً الْوَصِیةُ لِلْوَالِدَینِ وَالْأَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَی الْمُتَّقِینَ». «حَضَرَ أَحَدَکمُ الْمَوْتُ»: کار مورد نظر زیان و ضرر بر خواهان وارد می‌آورد یا به شکست منجر می‌شود، با این حال، منافع کار چنان بسیار است که پایان خیری دارد و نمی‌توان آن را ترک کرد. عدم ترک از فراز «حَقّاً عَلَی الْمُتَّقِینَ»: پایان این کار خیر و خوبی است و نباید این کار را ترک کرد.

۱۸۱- «فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ مَا سَمِعَهُ فَإِنَّمَا إِثْمُهُ عَلَی الَّذِینَ یبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ». «فَمَنْ بَدَّلَهُ»: خیلی بد است و خیانت و نیرنگ در کار وجود دارد.

«فَإِنَّمَا إِثْمُهُ عَلَی الَّذِینَ یبَدِّلُونَهُ»: کار نتیجه‌بخش نیست و به سامان نمی‌رسد و آن را از وی نمی‌پذیرند.

۱۸۲- «فَمَنْ خَافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً فَأَصْلَحَ بَینَهُمْ فَلَا إِثْمَ عَلَیهِ، إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ». «فَمَنْ خَافَ مِنْ مُوصٍ»: مشکلاتی در این کار هست.

«فَأَصْلَحَ بَینَهُمْ»: این کار لازم است و باید انجام شود.

خواهان ناچار است مشکلات کار را تحمل کند و آن را پی‌گیر باشد.

۱۸۳- «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا کتِبَ عَلَیکمُ الصِّیامُ کمَا کتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکمْ لَعَلَّکمْ تَتَّقُونَ».

خیلی خوب است، ولی رنج و زحمت دارد.

«الصِّیامُ»: کار دارای رنج و زحمت است و امری معنوی نیز می‌باشد و ظاهری نیکو دارد.

۱۸۴- «أَیاماً مَعْدُودَاتٍ، فَمَنْ کانَ مِنْکمْ مَرِیضاً أَوْ عَلَی سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیامٍ أُخَرَ، وَعَلَی الَّذِینَ یطِیقُونَهُ فِدْیةٌ طَعَامُ مِسْکینٍ، فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیراً فَهُوَ خَیرٌ لَهُ،

دانش استخاره، ج۲، ص: ۱۰۱

وَأَنْ تَصُومُوا خَیرٌ لَکمْ إِنْ کنْتُمْ تَعْلَمُونَ».

کار مورد نظر خواهان خوب است، اما خیرات باطنی آن بیش از خیرات ظاهری آن است. ظاهر آن با گرفتاری همراه است و تقیید دارد.

«أَیاماً مَعْدُودَاتٍ»: آیهٔ یاد شده قابض است و در ابتدای آن از ایام معدود و سپس از بیماری، سفر، خسارت، «فدیة طعام مسکین» و «صوم» که بر زحمت دلالت دارد یاد می‌کند و به شرط نیز ختم می‌شود که همهٔ این موارد قابض بودن کار را می‌رساند. به هر صورت، آیه خوب است، ولی زحمت و مشکلات دارد و فراز «فَمَنْ کانَ مِنْکمْ مَرِیضاً أَوْ عَلَی سَفَرٍ» حکایت از وجود مشکلات در این کار می‌کند.

۱۸۵- «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدی لِلنَّاسِ وَبَینَاتٍ مِنَ الْهُدَی وَالْفُرْقَانِ، فَمَنْ شَهِدَ مِنْکمُ الشَّهْرَ فَلْیصُمْهُ، وَمَنْ کانَ مَرِیضاً أَوْ عَلَی سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیامٍ أُخَرَ، یرِیدُ اللَّهُ بِکمُ الْیسْرَ، وَلَا یرِیدُ بِکمُ الْعُسْرَ، وَلِتُکمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُکبِّرُوا اللَّهَ عَلَی مَا هَدَاکمْ، وَلَعَلَّکم تَشکرونَ».

صدر، ذیل و متن آیه بسیار خوب است؛ هرچند به دلیل طولانی بودن آیه و یادکرد از بیماری، کار مورد نظر مشکلات و گرفتاری دارد، اما می‌توان با توجه به صدر «شَهْرُ رَمَضَانَ» و میانهٔ «أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ» و ذیل «وَلَعَلَّکم تَشْکرونَ»، آن را پشت سر نهاد و از آن گذشت.

۱۸۶- «وَإِذَا سَأَلَک عِبَادِی عَنِّی، فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ، فَلْیسْتَجِیبُوا لِی، وَلْیؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یرْشُدُونَ».

این آیه از معنوی‌ترین آیات قرآن کریم است و برای ایجاد قرب و امور باطنی و معنوی زمینه‌های فراوانی دارد. هفت بخش از آن: «عِبَادِی»، «عَنِّی»، «فَإِنِّی»، «أُجِیبُ»، «دَعَانِ»، «فَلْیسْتَجِیبُوا لِی» و «لْیؤْمِنُوا بِی» حکایت از قرب خداوند به بندگان خویش دارد و آیه‌ای مشابه آن در قرآن کریم یافت نمی‌شود. با این همه قرب، چون کار مود نظر بسیار بلند، بالا و سنگین است، در پایان می‌فرماید: «لَعَلَّهُمْ یرْشُدُونَ».

دانش استخاره، ج۲، ص: ۱۰۲

کار یاد شده بسیار عالی و خیلی سنگین است و باید همت و مراقبت داشت تا نتیجه دهد. هر گونه سهل‌انگاری یا کوتاهی در کار یا پی‌گیری کار به صورت عادی و نه به جد و اهتمام لازم، سبب می‌شود نتیجه‌ای از کار به دست نیاید.

۱۸۷- «أُحِلَّ لَکمْ لَیلَةَ الصِّیامِ الرَّفَثُ إِلَی نِسَائِکمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَکمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ، عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکمْ کنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَکمْ، فَتَابَ عَلَیکمْ، وَعَفَا عَنْکمْ، فَالْآَنَ بَاشِرُوهُنَّ، وَابْتَغُوا مَا کتَبَ اللَّهُ لَکمْ، وَکلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّی یتَبَینَ لَکمُ الْخَیطُ الْأَبْیضُ مِنَ الْخَیطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ، ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیامَ إِلَی اللِّیلِ، وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاکفُونَ فِی الْمَسَاجِدِ، تِلْک حُدُودُ اللَّهِ، فَلَا تَقْرَبُوهَا، کذَلِک یبَینُ اللَّهُ آیاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یتَّقُونَ».

خیلی خوب است. بلندی آیه از سنگین بودن کار و زحمت داشتن آن حکایت دارد. از سوی دیگر این کار مقید است به: «حَتَّی یتَبَینَ لَکمُ الْخَیطُ الْأَبْیضُ»؛ آن هم خیط در میان؛ یعنی کار تا جایی مقید می‌شود که به نخ می‌رسد و ممکن است پاره شود. مورد استخاره ممکن است ازدواج یا مسافرت باشد. اگر خواهان قصد ازدواج داشته باشد، خوب است اما مواجه شدن با مشکلات و سختی‌ها در آن ضروری و حتمی است.

۱۸۸- «وَلَا تَأْکلُوا أَمْوَالَکمْ بَینَکمْ بِالْبَاطِلِ، وَتُدْلُوا بِهَا إِلَی الْحُکامِ لِتَأْکلُوا فَرِیقاً مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ».

بسیار بد است و خیانت و حق‌کشی و همانند آن در انجام این کار پیش می‌آید. کار مشکلات فراوانی دارد و از آن‌جا که آیه کوتاه است و از سوی دیگر از «حکام» سخن می‌گوید، خطرآفرینی آن بیش‌تر است و ممکن است خواهان را تا مرز نابودی پیش برد.

۱۸۹- «یسْأَلُونَک عَنِ الْأَهِلَّةِ، قُلْ هِی مَوَاقِیتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ، وَلَیسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیوتَ مِنْ ظُهُورِهَا، وَلَکنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَی، وَأْتُوا الْبُیوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا، وَاتَّقُوا

دانش استخاره، ج۲، ص: ۱۰۳

اللَّهَ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ».

این آیه خوب است.

«الْأَهِلَّةِ»، «مَوَاقِیتُ»، «الْحَجِّ»، «الْبِرَّ» و «اتَّقُوا اللَّهَ» می‌رساند کار مورد نظر ارزش معنوی دارد.

«یسْأَلُونَک عَنِ الْأَهِلَّةِ»: انجام این کار باید در چارچوب خود باشد و کار مورد نظر قاعده‌مند است که باید قوانین و آداب آن را پاس داشت. در انجام این کار باید دقت و مشورت نمود و به صورت گروهی و جمعی بر عملی کردن آن اقدام کرد.

۱۹۰- «وَقَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یقَاتِلُونَکمْ، وَلَا تَعْتَدُوا، إِنَّ اللَّهَ لَایحِبُّ الْمُعْتَدِینَ».

با آن که باطن کار امر به خیر و قتال با کافران است، اما به شر و فساد آلوده است، از این رو خوب نیست. صدر آیه از «قَاتِلُوا» و ذیل آن از «لَا تَعْتَدُوا» یاد می‌کند.

خواهان نباید به انجام این کار اقدام کند؛ زیرا با توجه به فراز «لَا تَعْتَدُوا» توان آن را ندارد و برای وی انجام شدنی نیست و تنها خود را به عوارض منفی آن گرفتار می‌سازد.

۱۹۱- «وَاقْتُلُوهُمْ حَیثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ، وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَیثُ أَخْرَجُوکمْ، وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ، وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّی یقَاتِلُوکمْ فِیهِ، فَإِنْ قَاتَلُوکمْ فَاقْتُلُوهُمْ، کذَلِک جَزَاءُ الْکافِرِینَ».

خیلی بد است و هیچ جهت لطفی در این آیه نیست و در سراسر آن از مقابله و درگیری سخن به میان آمده و از آیات جلالی قرآن کریم است.

البته، تمامی موارد مقابله مقید است: «وَاقْتُلُوهُمْ حَیثُ»، «أَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَیثُ»، «وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ» و «فَإِنْ قَاتَلُوکمْ فَاقْتُلُوهُمْ».

کار مورد نظر خطرناک است و قتل، انکار، الحاد، دشواری و مشکلات

دانش استخاره، ج۲، ص: ۱۰۴

در آن پدید می‌آید. این آیه بسیار جلالی است؛ زیرا از افرادی یاد می‌کند که جز زور و اقتدار چیز دیگری متوجه نمی‌شوند.

«کذَلِک جَزَاءُ الْکافِرِینَ»: برای ترک این کار نمی‌توان استخاره کرد و انجام آن اثر وضعی و ابتلا دارد و بلا و گرفتاری دامنگیر خواهان می‌شود؛ هرچند تخلف از استخاره حرام نیست. البته، حرام نبودن ترک استخاره به معنای گرفتار نشدن به ابتلاءات و بلاهای وضعی آن نیست و این دو با هم ملازمه‌ای ندارد.

عمل نکردن به استخاره نوعی کفران نعمت است و کفران نعمت ابتلا و گرفتاری دارد، همان‌گونه که عمل نکردن به ارشاد فرد خیرخواهی، کفران نعمت است و بلا و گرفتاری می‌آورد.

۱۹۲- «فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ».

قرآن کریم در مورد افراد زورگویی که جز زبان شمشیر چیز دیگری نمی‌دانند، لسان تند و سخت‌گیرانه‌ای دارد، اما این آیه می‌گوید در صورتی که چنین دشمنانی کوتاه آمدند و توبه کردند، چیزی بر آنان نیست و تو نیز از آنان بگذر. در واقع، این آیه، تبصرهٔ آیهٔ پیشین است.

این آیه بسیار کوتاه است و پیش‌تر گفته شد آیات کوتاهی که پیام مثبتی در بردارند، در استخاره بسیار خوب است. در کنار آیهٔ جلالی پیشین با بلندی آن، این آیهٔ کوتاه عالی است. تاکنون آیه‌ای که در آن «غَفُورٌ رَحِیمٌ» آمده باشد، اما خوبی آن بسیار باشد، نداشته‌ایم.

«فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ»: باید توجه داشت که جواب شرط از جملهٔ شرط بلندتر است؛ چرا که درصدد برطرف ساختن خوف و ازدیاد لطف است. برای نمونه ممکن است در تصادفی که چند کشته دارد، فردی زنده مانده باشد، باید چنین کسی را پرستاری کرد و با او دوست شد؛ چرا که ممکن است او از دیگرانی که مرده‌اند، بهتر باشد. منطق قرآن کریم

دانش استخاره، ج۲، ص: ۱۰۵

چنین است و خداوند می‌خواهد کینه و کدورتی در دل انسان نماند. به هر حال، استخارهٔ آیهٔ مورد بحث خیلی عالی است. به دلیل آن که صدر آیه کوتاه‌تر از ذیل آن است و ذیل آن نیز بسیار لطفی است.

۱۹۳- «وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّی لَاتَکونَ فِتْنَةٌ، وَیکونَ الدِّینُ لِلَّهِ، فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَی الظَّالِمِینَ».

دین برای زندگی است و قرآن کریم می‌فرماید کافران نیز تا به فتنه‌گری و اعمال دشمنی نیفتاده‌اند، می‌توانند زندگی کنند و حتی می‌فرماید:

«فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ»؛ یعنی حتی نباید در دل نیز کینه‌ای از آنان داشت.

به هر روی، استخارهٔ این آیه خوب است؛ چون آیه لطیف است و حتی مشکلات و زیان آن نیز نافع است. البته این کار از مخاطرات، دشواری و تنگی خالی نیست.

۱۹۴- «الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ، وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ، فَمَنِ اعْتَدَی عَلَیکمْ فَاعْتَدُوا عَلَیهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَی عَلَیکمْ، وَاتَّقُوا اللَّهَ، وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ». «الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ، وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ»: کار مورد نظر قانون‌مند است و توصیه می‌کند اگر کسی مرزشکنی کند، باید با او درگیر شد و مقابله به مثل نمود: «فَمَنِ اعْتَدَی عَلَیکمْ فَاعْتَدُوا عَلَیهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَی عَلَیکمْ». البته، توصیه به مقابله به مثل تنها منحصر به جنگ و قتال با کافران است و همهٔ زمینه‌ها و همهٔ موارد را شامل نمی‌شود.

استخارهٔ این آیه خوب است؛ صدر آن خوب و ذیل آن بسیار عالی است، اما منطقهٔ کاری خواهان بحرانی و همراه با دشواری است. برای نمونه در صورتی که وی بخواهد به مسافرت رود، بارندگی و لغزندگی جاده را در پیش دارد.

۱۹۵- «وَأَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ، وَلَا تُلْقُوا بِأَیدِیکمْ إِلَی التَّهْلُکةِ، وَأَحْسِنُوا، إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ».

صدر و ذیل آیهٔ شریفه خیلی خوب است.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۱۰۶

«وَلَا تُلْقُوا بِأَیدِیکمْ إِلَی التَّهْلُکةِ»: کار مورد نظر مخاطرات دارد. این فراز هشداری است به خواهان که باید مراقب باشد به خطر مبتلا نشود.

۱۹۶- «وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ، فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَیسَرَ مِنَ الْهَدْی، وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَکمْ حَتَّی یبْلُغَ الْهَدْی مَحِلَّهُ، فَمَنْ کانَ مِنْکمْ مَرِیضاً أَوْ بِهِ أَذًی مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْیةٌ مِنْ صِیامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُک، فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَی الْحَجِّ فَمَا اسْتَیسَرَ مِنَ الْهَدْی، فَمَنْ لَمْ یجِدْ فَصِیامُ ثَلَاثَةِ أَیامٍ فِی الْحَجِّ، وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ، تِلْک عَشَرَةٌ کامِلَةٌ، ذَلِک لِمَنْ لَمْ یکنْ أَهْلُهُ حَاضِرِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ، وَاتَّقُوا اللَّهَ، وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ».

بلندی و طولانی بودن آیه نشان می‌دهد کار سخت، سنگین و خسته کننده است.

«وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ»: امر به پایان بخشیدن به کار است و کار را باید برای خدا تمام کرد و آن را در میانه رها نکرد و در صورتی که انجام کار برای خدا نباشد، خسته کننده می‌شود.

«فَمَنْ کانَ مِنْکمْ مَرِیضاً»: کار مورد نظر خالی از مشکلات و گرفتاری نیست.

«وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ»: پایان این کار با «غفور رحیم» نیست و این امر از دشواری و سنگینی کار حکایت دارد. از این فراز تهدید استفاده نمی‌شود تا گفته شود بد است؛ چرا که هم در صدر آیه و هم در ذیل آن امر وجود دارد: «وَأَتِمُّوا» و «وَاعْلَمُوا» هر دو به انجام کار توصیه دارد.

«فَفِدْیةٌ»، «صِیامٍ»، «تَمَتَّعَ»، «تِلْک عَشَرَةٌ کامِلَةٌ» و «حَاضِرِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ» از حسن اصل کار حکایت دارد.

۱۹۷- «الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ، فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِی الْحَجِّ، وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَیرٍ یعْلَمْهُ اللَّهُ، وَتَزَوَّدُوا، فَإِنَّ خَیرَ الزَّادِ التَّقْوَی، وَاتَّقُونِ یا أُولِی الْأَلْبَابِ».

خیلی خوب است، ولی خطر و گرفتاری دارد.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۱۰۷

در قرآن کریم کم‌تر آیه‌ای دیده می‌شود که استخاره‌ای را خیلی شیرین و دل‌پذیر بداند؛ زیرا طبیعت ناسوت آکنده از مشکلات است و هیچ کاری حتی خوردن و آشامیدن نیز از زحمت خالی نیست. گویی قرآن کریم نقشهٔ طبیعت و عالم ناسوت است و از مشکلات و دشواری‌های این عالم حکایت دارد.

«فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِی الْحَجِّ»: نشانهٔ آن است که مشکلات کار برطرف می‌شود. هرچند امور یاد شده در آیه نفی شده، پس از آن، همهٔ حج را خیر می‌داند: «وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَیرٍ یعْلَمْهُ اللَّهُ»، از این رو باید گفت: روند کار، مشکلات آن را برطرف می‌سازد و خواهان نباید از آن واهمه‌ای داشته باشد.

کاری که خواهان در پی انجام آن است با وجود مشکلات و آفت قهری و طبیعی که دارد، خوب است؛ به‌ویژه آن که امر «وَتَزَوَّدُوا، فَإِنَّ خَیرَ الزَّادِ التَّقْوَی» با آن است.

۱۹۸- «لَیسَ عَلَیکمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّکمْ، فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْکرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ، وَاذْکرُوهُ کمَا هَدَاکمْ، وَإِنْ کنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّینَ». «لَیسَ عَلَیکمْ جُنَاحٌ»: استخارهٔ این کار خوب است؛ هرچند ذیل آیه «وَإِنْ کنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّینَ» آمده، ولی این فراز به اعتبار گذشته است و از این رو همهٔ آیه خیر است.

«عَرَفَاتٍ» و «الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ»: شیرینی و گوارایی دنیایی کار را می‌رساند. عناوین مشابه نیز همین معنا را حکایت دارد.

۱۹۹- «ثُمَّ أَفِیضُوا مِنْ حَیثُ أَفَاضَ النَّاسُ، وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ، إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ».

کار مورد نظر خیلی خوب است و «أَفِیضُوا» و «وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ» و «رَحِیمٌ» افاضه، استغفار و رحمت در کار را می‌رساند.

دانش استخاره، ج۲، ص: ۱۰۸

«أفیضوا»: انجام این کار در توان عموم است؛ چرا که امر یاد شده خطاب به همگان است.

۲۰۰- «فَإِذَا قَضَیتُمْ مَنَاسِککمْ فَاذْکرُوا اللَّهَ کذِکرِکمْ آبَاءَکمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکراً، فَمِنَ النَّاسِ مَنْ یقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیا، وَمَا لَهُ فِی الْآَخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ».

این آیه دو آیهٔ استخاره است و آیهٔ نخست آن خیلی خوب، و آیهٔ دوم از «فَمِنَ النَّاسِ مَنْ یقُولُ رَبَّنَا» خیلی بد است و هیچ گونه خیری در آن نیست و نتیجه‌ای در بر ندارد و صاحب استخاره می‌داند کدام آیه مربوط به خواهان است.

۲۰۱- «وَمِنْهُمْ مَنْ یقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً، وَفِی الْآَخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ». «وَمِنْهُمْ مَنْ یقُولُ رَبَّنَا»: در این کار خیراتی؛ مانند همسر یا مربی یا فرزند شایسته است که بهرهٔ فرد یا گروهی خاص می‌شود.

استخارهٔ آن خوب است.

۲۰۲- «أُولَئِک لَهُمْ نَصِیبٌ مِمَّا کسَبُوا، وَاللَّهُ سَرِیعُ الْحِسَابِ».

این کار خوب نیست؛ زیرا صدر آیه از غفلت و پایان آن از مؤاخذه و بازخواست می‌گوید.

۲۰۳- «وَاذْکرُوا اللَّهَ فِی أَیامٍ مَعْدُودَاتٍ، فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یوْمَینِ فَلَا إِثْمَ عَلَیهِ، وَمَنْ تَأَخَّرَ فَلَا إِثْمَ عَلَیهِ لِمَنِ اتَّقَی، وَاتَّقُوا اللَّهَ، وَاعْلَمُوا أَنَّکمْ إِلَیهِ تُحْشَرُونَ».

خیلی خوب است.

«فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یوْمَینِ فَلَا إِثْمَ عَلَیهِ»: خواهان در انجام کار آزادی عمل دارد و کار اقتضای تغییر و تبدیل آسان را داراست.

۲۰۴- «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یعْجِبُک قَوْلُهُ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَیشْهِدُ اللَّهَ عَلَی مَا فِی قَلْبِهِ، وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ».

بسیار بد است.

مطالب مرتبط