مناسك حج

 

مناسک حج


بخش پنجم:

حج تمتع

(۱۸۴)

(۱۸۵)


 

احرام حج

م « ۹۱۰ » ـ پس از پایان یافتن اعمال عمره، لازم است برای حج تمتع احرام بست.

م « ۹۱۱ » ـ اگر حج تمتع را نیت کند و لبیک‌های واجب را به‌طوری بگوید که در احرام عمره ذکر شد، محرم می‌گردد، و چنانچه در احرام عمره گذشت، لازم نیست بستن احرام و ترک محرمات را قصد نماید.

م « ۹۱۲ » ـ نیت باید خالص برای اطاعت خداوند باشد و ریا آن را باطل می‌سازد.

م « ۹۱۳ » ـ چگونگی احرام بستن و گفتن لبیک به همان شیوه است که در احرام عمره گذشت.

م « ۹۱۴ » ـ همه محرمات احرام عمره در احرام حج حرام است، و کفاره‌های آن نیز به همان ترتیب می‌باشد.

م « ۹۱۵ » ـ وقت احرام وسیع است و تا وقتی که بتواند بعد از احرام به وقوف اختیاری عرفه برسد، می‌تواند آن را تأخیر بیندازد، ولی بیش از آن وقت نمی‌تواند احرام را عقب بیندازد.

(۱۸۶)

م « ۹۱۶ » ـ کسی که عمره تمتع را به پایان می‌رساند و از احرام خارج می‌گردد، لازم است بدون نیاز و ضرورت از مکه خارج نشود و اگر ضرورتی برای بیرون رفتن پیشامد کند، باید به احرام حج محرم شود و از مکه بیرون رود و به همان احرام برای اعمال حج بازگردد.

م « ۹۱۷ » ـ اگر بدون ضرورت و بدون احرام از مکه بیرون رود ولی بازگردد و احرام بندد و حج بجا آورد، عمل وی صحیح است.

م « ۹۱۸ » ـ مستحب است در روز ترویه احرام بندد.

م « ۹۱۹ » ـ محل احرام حج شهر مکه است؛ در هر موضعی که باشد، هرچند در محله‌های تازه‌ساز آن باشد، ولی مستحب است در مقام ابراهیم علیه‌السلام یا حجر اسماعیل علیه‌السلام احرام بندد.

م « ۹۲۰ » ـ اگر احرام بستن را فراموش کند و به‌سوی منی و عرفات بیرون رود، لازم است به مکه بازگردد و احرام بندد، و چنانچه به سبب تنگی وقت یا عذر دیگری ممکن نباشد، از همان جا که هست محرم شود.

م « ۹۲۱ » ـ اگر بعد از آن که همه اعمال را انجام داد به یاد آورد که احرام نبسته است، حج وی صحیح است و مستحب است در صورتی که آن را به یاد آورد، بعد از وقوف به عرفات و مشعر یا پیش از تمام شدن اعمال، حج را تمام کند.

م « ۹۲۲ » ـ کسی که مسأله را نمی‌داند اگر احرام نبندد، مانند کسی است که به سبب فراموشی احرام نبسته است.

م « ۹۲۳ » ـ اگر از روی علم و عمد احرام را ترک کند تا زمانی که وقوف به عرفه و مشعر را از دست بدهد، حج وی باطل است.

م « ۹۲۴ » ـ می‌توان در محله‌های تازه‌ساخت مکه که تا مسجدالحرام فاصله دارد و به نظر عرف از توابع مکه به شمار می‌رود ولی جزو مکه نیست، احرام بست؛ اما

(۱۸۷)

در صورتی که از محله‌های مکه به شمار نمی‌رود یا نسبت به آن شک دارد، نمی‌توان در آن احرام بست.

م « ۹۲۵ » ـ صاحبان عذری که می‌توانند اعمال مکه را بر دو وقوف پیش بدارند، اگر از روی ناآگاهی بدون احرام اعمال مکه را پیش از دو وقوف انجام دهد، کفایت نمی‌کند و باید پیش از دو وقوف اعمال حج را دوباره با احرام بگزارد.

م « ۹۲۶ » ـ در صورتی که در عرفات یا منی بفهمد در احرام حج تلبیه نگفته است، اگر می‌تواند به مکه رود و محرم شود و بقیه اعمال را که باید با احرام انجام دهد بجا آورد، باید چنین کند؛ چنانچه ممکن نیست، همان‌جا لبیک بگوید و اگر بعد از تقصیر یا حلق به یاد آورد، عمل وی صحیح است و لازم نیست لبیک بگوید.

م « ۹۲۷ » ـ شهر مکه را چند رشته کوه‌های طولانی و بلند فرا گرفته و هر دو جانب کوه ساختمان شده است و گاه چند کیلومتر باید از یک ناحیه کوه رفت تا به ناحیه دیگر رسید، و به‌حسب مسامحه عرفی به همه این قطعه‌ها و محله‌ها مکه گفته می‌شود و برای حج تمتع می‌توان از همه این محله‌ها که جزو مکه به شمار می‌رود احرام بست؛ هرچند از ساختمان‌های تازه ساخت باشد.

(۱۸۸)


 

پسندیده‌های احرام حج

م « ۹۲۸ » ـ همه آنچه که در احرام عمره مستحب است، در احرام حج نیز مستحب است و پس از احرام و بیرون آمدن هنگامی که از مکه بر ابطح مشرف شد، به صدای بلند تلبیه بگوید، و به منی توجه نماید و بگوید:

«أللّهمّ، إیاک أرْجُو، وَإیاک أدْعُو، فَبَلِّغْنی أمَلِی، وَأصْلِحْ لی عَمَلی».

با دل و بدنی آرام تسبیح و ذکر حق تعالی بگوید و گام بردارد و چون به منی رسید بگوید:

«الْحَمْدُ للّه‌ِ الَّذی أقْدَمَنِیها صالِحا فی عافِیةٍ وَبَلَّغَنی هذا المَکانِ».

پس بگوید:

«أللَّهُمَّ هذِهِ مِنی، وَهِی مِمّا مَنَنْتَ بِهِ عَلَینا مِنَ الْمَناسِک، فَأسْأَلُک أنْ تَمُنَّ عَلَی بِما مَنَنْتَ عَلی أنبِیائِک، فَاِنَّما أنَ عَبْدُک وَفی قَبْضَتِک».

م « ۹۲۹ » ـ پسندیده است شب عرفه را در منی باشد و آن را به اطاعت الهی بگذارند، و بهتر است عبادت‌ها و بویژه نمازهای خود را اگر ممکن است، در مسجد خیف بجا آورد، و چون نماز صبح را خواند تا طلوع آفتاب تعقیب بگوید و سپس به عرفات روانه شود، و اگر بعد از طلوع صبح رود، اشکال ندارد، ولی شایسته است تا

(۱۸۹)

آفتاب طلوع نکرده از وادی محسر رد نشود و مکروه است پیش از صبح روانه شود و چون به عرفات متوجه گردد، این دعا را بخواند:

«أللَّهُمَّ، إِلَیک صَمَدْتُ، وَإیاک أعْتَمَدْتُ، وَوَجْهَک أَرَدْتُ، أسْألُک أنْ تُبارِک لِی فی رِحلَتی، وأنْ تَقِضی لِی حاجَتی، وَأنْ تَجْعَلَنی مِمَّن تُباهی بِهِ الیوْمَ مَنْ هُوَ أفضَلُ مِنّی».

(۱۹۰)


 

وقوف به عرفات

م « ۹۳۰ » ـ وقوف به عرفات عبادت به شمار می‌رود و از واجبات حج است که باید به قصد قربت و خالص و بدور از ریا گزارده شود.

م « ۹۳۱ » ـ مراد از وقوف، بودن در عرفات است؛ خواه سواره باشد یا پیاده یا نشسته یا خوابیده یا در حال راه رفتن و به هر حال که باشد کافی است.

م « ۹۳۲ » ـ اگر در تمام وقت بی‌هوش یا خواب باشد، وقوف وی باطل است.

م « ۹۳۳ » ـ از بعدازظهر روز نهم تا غروب شرعی ـ که وقت نماز مغرب است ـ لازم است در عرفات باشد و نمی‌تواند آن را تأخیر بیندازد و در وقت عصر به عرفات رود و توقف کند.

م « ۹۳۴ » ـ تأخیر انداختن از اول ظهر اگر کم باشد؛ برای نمونه، به مقدار خواندن یک نماز ظهر و عصر در پی هم باشد، حرام نیست، ولی پسندیده است آن را تأخیر نیندازد.

م « ۹۳۵ » ـ ماندن در همه وقت از ظهر تا مغرب لازم است، ولی همه آن رکن به شمار نمی‌رود تا حج به ترک بخشی از آن باطل شود، بلکه اگر اندکی توقف کند و از عرفات برود یا به هنگام عصر توقف کند، حج او صحیح است؛ اگرچه توقف

(۱۹۱)

نکردن وی از روی عمد و علم باشد.

م « ۹۳۶ » ـ آنچه در وقوف رکن است مقداری است که به آن وقوف بگویند؛ به این معنا که گفته شود قدری در عرفات بوده است، هرچند اندک باشد؛ برای نمونه، یک دقیقه یا دو دقیقه باشد؛ پس اگر هیچ به عرفات نرود، رکن را ترک کرده است.

م « ۹۳۷ » ـ اگر از روی عمد و علم از بعدازظهر تا مغرب هیچ جزیی را در عرفات نباشد؛ چون رکن را ترک کرده، حج وی باطل است، و برای او وقوف در شب عید که وقوف اضطراری است کفایت نمی‌کند.

م « ۹۳۸ » ـ اگر به عمد پیش از غروب شرعی از عرفات کوچ کند و از حدود عرفات بیرون رود و پس از آن پشیمان شود و بازگردد و تا غروب توقف کند، چیزی بر او نیست، ولی باید یک شتر کفاره بدهد. همچنین در صورتی که بدون آن که از کار خود پشیمان شود برای حاجتی بازگردد، ولی بعد از رسیدن به عرفات با قصد قربت توقف کند، چیزی بر او نیست.

م « ۹۳۹ » ـ اگر در فرض پیش مراجعت ننماید، کفاره آن یک شتر است که باید آن را در راه خدا در هر جا که بخواهد قربانی کند، و مستحب است در مکه قربانی نماید، و چنانچه قدرت بر قربانی ندارد، هیجده روز روزه بگیرد، و مستحب است روزه‌های وی پی درپی باشد.

م « ۹۴۰ » ـ اگر به سبب آگاه نبودن به مسأله یا به سهو بیرون رود و آن را به یاد آورد یا بداند، باید بازگردد، و چنانچه بازنگردد، گناه‌کار است، ولی کفاره ندارد، و در صورتی که آن را به یاد نیاورد، چیزی بر او نیست.

م « ۹۴۱ » ـ اگر به سبب عذری؛ مانند: فراموشی و تنگی وقت، از ظهر نهم تا غروب شرعی در عرفات نباشد و هیچ جزیی از زمان را درک نکند، کافی است مقداری از شب عید را؛ هرچند اندک باشد، در عرفات بگذارند. این زمان را وقت

(۱۹۲)

اضطراری عرفه می‌گویند.

م « ۹۴۲ » ـ اگر به واسطه عذر، روز نهم را وقوف ننماید و شب دهم را به عمد و بدون عذر در عرفات وقوف نکند، حج وی باطل می‌شود؛ اگرچه وقوف به مشعر را درک کند.

م « ۹۴۳ » ـ اگر به سببب فراموشی یا غفلت یا عذر دیگری وقوف به عرفات را در روز نهم ـ که وقت اختیاری است ـ و در شب دهم ـ که وقت اضطراری است ـ ترک کند؛ چنانچه وقوف اختیاری مشعر را درک کند، حج وی صحیح و بسنده است، چنانچه خواهد آمد.

م « ۹۴۴ » ـ حدودی که برای عرفات، مزدلفه و منی مشخص شده است؛ چون مورد اطمینان یا تصدیق اهل محل است، جهت انجام مناسک معتبر می‌باشد.

م « ۹۴۵ » ـ در وقت وقوف به عرفات، بالا رفتن از جبل الرحمة ناپسند است.

م « ۹۴۶ » ـ کسی که وقوف اختیاری عرفات را درک کرده و قبل از رفتن به مشعر، بی‌هوش شده است؛ اگر به همین حال تا آخر اعمال باقی باشد، با فرض این که عذر او تنها بی‌هوشی است، پس از به هوش آمدن در صورتی که ممکن است، اعمال حج را تمام کند و عمره مفرده بجا آورد و چنانچه حج بر عهده او قرار گرفته و یا استطاعت وی تا سال بعد باقی مانده است، حج را دوباره بگزارد.

م « ۹۴۷ » ـ زنی که برای نمونه، عادت وی شش روز به طول می‌کشد و در حال عادت برای عمره تمتع محرم می‌شود، و در روز هشتم ذی‌حجه که روز ششم عادت اوست پاک می‌گردد و غسل می‌کند و اعمال عمره تمتع را انجام می‌دهد و برای حج تمتع محرم می‌شود، ولی ظهر روز نهم در عرفه لک می‌بیند و نمی‌داند که آیا تا پس از ده روز ادامه دارد تا استحاضه به شمار رود و اعمال قبلی او صحیح باشد یا قبل از تمام شدن ده روز عادت قطع می‌شود تا حکم حیض را داشته باشد،

(۱۹۳)

لازم است اعمال را بدون قصد تمتع و افراد، بلکه به قصد آنچه بر عهده وی است با انجام قربانی در منی، عمره مفرده را انجام دهد و چنانچه به صورت کامل پاک شده است، عمره او صحیح است و دیدن لک بعد از آن ضرری به آن نمی‌رساند و روزهایی که پاک می‌شود و بین دو خونی که می‌بیند قرار می‌گیرد، حکم حیض را ندارد، و منظور از ده روز مجموع دو خون است؛ نه با ضمیمه کردن پاکی واقع در میان دو خون و پس از گذشت ده روز از ابتدای حیض وظیفه وی به دست می‌آید که اگر از ده روز نگذرد و خون قطع شود حج وی به افراد تبدیل شده و لازم است عمره مفرده بجا آورد و چنانچه از ده روز بگذرد به دست می‌آید که استحاضه بوده است و حج تمتع او صحیح است و اگر در مشعر برای وی چنین چیزی رخ دهد، همین حکم را یکسان دارد.

م « ۹۴۸ » ـ در فرض مسأله پیش، اگر در عرفات یا مشعر لک ببیند و همان وقت یقین نماید که خون حیض است و پیش از آن پاک نبوده است؛ هرچند وقت دو وقوف اختیاری و یا اضطراری آن باقی است ولی وقت برگشتن به مکه و انجام اعمال عمره تمتع را ندارد، لازم است حج تمتع خود را به افراد تبدیل نماید.

م « ۹۴۹ » ـ وقوف اضطراری عرفه در شب عید و تا طلوع فجر است و درک پاره‌ای از آن کفایت می‌کند.

(۱۹۴)


 

پسندیده‌های وقوف به عرفات

م « ۹۵۰ » ـ در وقوف به عرفات مستحب است:

۱ـ با طهارت باشد.

۲ ـ غسل نماید و بهتر است آن را نزدیک ظهر انجام دهد.

۳ـ آنچه سبب پراکندگی حواس وی می‌گردد از خود دور نماید تا قلب او متوجه حضرت حق شود.

۴ـ با توجه به فردی که از مکه می‌آید، وقوف وی در طرف دست چپ کوه قرار گیرد.

۵ـ در پایین کوه و در زمین هموار وقوف نماید، و بالا رفتن از کوه ناپسند است.

۶ـ در اول وقت، نماز ظهر و عصر را به یک اذان و دو اقامه بجا آورد.

۷ـ قلب خود را به حضرت حق، جل و علا، متوجه سازد و حمد الهی و تهلیل و تمجید نماید و ثنای حضرت حق را بگزارد و پس از آن صد مرتبه «اللّه اکبر» و صد مرتبه سوره «توحید» بخواند و آنچه می‌خواهد دعا نماید و از شیطان رجیم به خدا پناه ببرد و این دعا را بخواند:

«أللَّهُمَّ، رَبِّ الْمَشاعِرِ کلِّها، فُک رَقبتی من النّار، وأوسع علی من رزقک الحلال،

(۱۹۵)

وادرء عنّی شَرَّ فسقةِ الجنّ والإنس، أللَّهُمَّ لا تَمْکرْ بِی، وَلا تَخْدَعْنی، ولا تَسْتَدرِجنی، یا أسْمَعَ السَّامِعینَ، وَیا أبْصَرَ النّاظِرین، وَیا أسْرَع الحاسِبِین، ویا أرْحَمَ الرّاحِمین، أسأَلُک أنْ تُصَلّی عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمد، وَأنْ تَفْعَلَ بی کذا وکذا».

و به جای کذا و کذا حاجت‌ها و نیازهای خود را نام ببرد و سپس دست به آسمان بردارد و بگوید:

«أللَّهُمَّ، حاَجتی إلَیک، الَّتی إنْ أعْطَیتَنیها لَمْ یضُرَّنی ما مَنَعْتَنی، وَإنْ مَنَعْتَنیها لَمْ ینْفَعَنی ما أعْطَیتَنی، أسأَلُک خَلاصَ رَقَبَتی مِنَ النَّارِ، أللَّهُمّ، إنّی عَبْدُک، وَمِلْک ناصِیتی بِیدِک، وأجَلی بِعِلْمِک، أسْأَلُک أنْ تُوَقِّفَنی لِما یرْضیک عَنِّی، وَأنْ تُسَلِّمَ مِنِّی مَناسِکی الَّتی أرَیتَها خَلیلَک إِبْراهیمَ، صَلَواتَ اللّه‌ِ عَلَیهِ، وَدَلَلْتَ عَلَیها نَبِیک مُحَمَّدا، صَلَّی اللّه‌ُ علیه وآله، أللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِمَّن رَضِیتَ عَمَلَهُ، وَأطَلْتَ عُمْرَهُ، وأحْییتَهُ بَعْدَ المَوتِ».

م « ۹۵۱ » ـ پسندیده است در وقوف به عرفات این دعا را بخواند:

«لا إلهَ إلاّ اللّه‌ِ، وَحْدَهُ لا شَریک لَهُ، لهُ الْمُلْک وَلَهُ الْحَمْدُ، یحْیی وَیمِیتُ، وَهُوَ حَی لا یمُوتُ، بِیدِهِ الْخَیرُ، وَهُوَ عَلی کلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ، أللَّهُمَّ، لَک الْحَمْدُ، کالّذی تَقُولُ وَخَیرا مِمّا نَقُولُ وَفَوْقَ ما یقُولُ القائِلُونَ، أللّهُمَّ لَک صلاتی وَنُسُکی وَمَحْیای وَمَماتی، وَلَک تُراثی وَبِک حَوْلی، وَمِنْک قُوَّتی، أللَّهُمَّ، إنّی أعُوذُ بِک مِنَ الْفَقْر، وَمِنْ وَساوِسِ الصُّدورِ، وَمِنْ شَتاتِ الأمْرِ، وَمِنْ عَذابِ الْقَبْرِ، أللَّهُمَّ، إنّی أسْألُک خَیرَ الرِّیاح، وأعُوذُ بِک مِنْ شَرِّ ما یجیءُ بِهِ الرِّیاحُ، وَأسأَلُک خَیرَ الَّیلِ وَخَیرَ النَّهارِ، أللَّهُمَّ، اجْعَلْ فی قَلبی نورا، و فی سَمعی وَبَصری نُورا، وَفی لَحْمی وَدَمی وَعِظامی وَعُرُوقِی وَمَقْعَدی وَمَقامی وَمَدْخَلی وَمَخْرَجی نُورا، وَأعْظِمْ لی نُورا یا رَبِّ یوْمَ أَلقاک، إنَّک عَلی کلِّ شَیءٍ قَدیرٌ».

م « ۹۵۲ » ـ شایسته است کعبه را استقبال نماید و هر یک از این أذکار را صد مرتبه بگوید:

«سُبْحانَ اللّه‌ِ»، «اللّه‌ُ أکبَرُ»، «ما شاء اللّه‌ُ، لا قُوَّةَ إلاّ بِاللّه‌ِ»، «أشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاّ اللّه‌ُ، وَحْدَهُ

(۱۹۶)

لا شَرِیک لَهُ، لهُ الْمُلْک وَلَهُ الْحَمْدُ، یحْیی وَیمِیتُ وَیحْیی، وَهُوَ حَی لا یمُوتُ، بیده الخیر، وَهُوَ عَلی کلّ شَیءٍ قَدِیرٌ».

آنگاه از سوره بقره ده آیه بخواند و سپس سه مرتبه سوره توحید بخواند و آیة الکرسی را تا آخر تلاوت نماید و آنگاه این آیات را بخواند:

«إِنَّ رَبَّکمُ اللّه‌ُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَالأرْضَ فی سِتَّةِ أیام، ثُمَّ اسْتَوی عَلَی الْعَرْشِ، یغْشِی الَّیلَ النَّهارَ، یطْلُبُهُ حَثِیثا، وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنَّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأمْرِهِ، ألا لَهُ الخَلْقُ وَالأَمْرُ تَبارَک اللّه‌ُ رَبُّ العالَمِینَ ـ أُدْعُوا رَبَّکمُ تَضرُعا وَخُفْیةً، إنَّهُ لا یحِبُّ المُعْتدِینَ، وَلا تُفْسِدُوا فِی الأَرِضِ بَعْدَ إِصْلاحِها، وَادْعوهُ خَوْفا وَطَمَعا، إنَّ رَحْمَةَ اللّه‌ِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنینَ».

سپس سوره: «قُلْ أعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَق» و سوره: «قُلْ أعُوذُ بِرَبِّ النّاس» را بخواند.

پس آنچه از نعمت‌های الهی به یاد داشته باشد یک به یک ذکر نماید و حمد الهی بگزارد. همچنین بر خانواده، مال و دیگر چیزهایی که حضرت حق به او تفضّل نموده است حمد بنماید و بگوید:

«أللَّهُمَّ، لَک الْحَمْدُ عَلی نَعْمائِک الّتی لا تُحْصی بِعَدَدٍ وَلا تُکافَأ بِعَمَلٍ».

م « ۹۵۳ » ـ پسندیده است به آیاتی از قرآن کریم که در آن حمد خداوند متعال ذکر شده است خدا را حمد نماید و به آیاتی که در آن ذکر تسبیح شده است، خداوند را تسبیح نماید و به آیاتی که در آن ذکر تکبیر شده است، خداوند متعال را تکبیر نماید و به آیاتی که در آن تهلیل یاد شده است، خداوند را تهلیل نماید و بر محمد و آل محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله بسیار صلوات فرستد و به هر اسمی از اسمای الهی که در قرآن موجود است خدا را بخواند و به آنچه از اسمای الهی که در یاد دارد خدا را ذکر کند، و به اسمای الهی که در آخر سوره حشر است خدا را بخواند:

«اللّه‌ُ عالِمُ الْغَیبِ وَالشَّهادَةِ، الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ، الْمَلِک الْقُدّوسُ، السَّلام الْمُؤمِنُ

(۱۹۷)

الْمُهَیمِنُ، الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکبِّرُ، الْخالِقُ الباری‌ءُ الْمُصَوِّرُ».

آنگاه این دعا را بخواند:

«أسْألُک یا اللّه‌ُ یا رَحْمنُ، بِکلِّ إسْم هُوَ لَک، وَأسْأَلُک بِقُوَّتِک وَقُدْرَتِک وَعِزَّتِک، وَبِجَمیعِ ما أحاطَ بِهِ عِلمُک، وَبِجَمْعِک وَبأرْکانِک کلِّها، وَبِحَقِّ رَسُولِک، صَلواتُ اللّه‌ِ عَلَیهِ وَآلِهِ، وَبِإسْمِک الأَکبَرِ، وَبِاسْمِک العَظِیم الَّذی مَنْ دَعاک بِهِ کانَ حَقَّا عَلَیک أن لا تُخَّیبَهُ، وَبِاسْمِک الأَعْظَم الأَعظَمِ الَّذی مَنْ دَعاک بِهِ کانَ حَقّا عَلَیک أنْ لا تَرُدّهُ وَأنْ تُعْطِیهُ ما سَأَلَ، أن تَغْفِرَ لِی جَمیعَ ذُنُوبِی فی جَمِیعِ عِلْمِک فِی».

و هر حاجت و نیازی که دارد بخواهد و از حق سبحانه و تعالی توفیق گزاردن حج در سال آینده و هر سال را بطلبد و هر یک از دو ذکر زیر را هفتاد مرتبه بگوید: «أسألُک الْجَنَّةَ» و «أسْتَغْفِرُ اللّه‌َ رَبِّی وأتُوبُ إِلَیهِ».

سپس این دعا را بخواند:

«أللَّهُمَّ، فُکنِی مِنَ النَّارِ، وَأوْسِعْ عَلَی مِنْ رِزْقِک الْحَلالِ الطَیبِ، وَادْرَءْ عَنِّی شَرَّ فَسَقَةِ الْجِنِّ وَالإِنْسِ، وَشَرَّ فَسَقَةِ الْعَرَب وَالْعَجَم».

م « ۹۵۴ » ـ شایسته است نزدیک غروب آفتاب بگوید:

«أللَّهُمَّ، إِنّی أعُوذُبِک مِنَ الْفَقْرِ، وَمنْ تَشَتُّتِ الأُمورِ، وَمِنْ شَرِّ ما یحْدَثُ بِالَّیلِ وَالنَّهارِ، أمْسی ظُلْمِی مُسْتَجِیرا بِعَفْوِک، وَأمْسی خَوْفی مُستَجیرا بِأمانِک، وَأمْسی ذُنُوبی مُسْتَجِیرَةً بِمَغفِرَتِک، وَأمْسی ذُلِّی مُسْتَجِیرا بِعِزِّک، وَأمْسی وَجْهِی الفانِی البالِی، مُسْتَجیرا بِوَجْهِک الباقی، یا خَیرَ مَنْ سُئِلَ، وَ یا أجوَدَ مَنْ أعْطَی، جَلِّلنِی بِرَحْمَتِک، وَأَلبِسْنی عافِیتَک، وَاصْرِفْ عَنِّی شَرَّ جَمیع خَلْقِک».

م « ۹۵۵ » ـ دعاهایی که خواندن آن در این روز شریف سفارش شده بسیار است و هر اندازه که بتواند خواندن آن مناسب است، و بسیار خوب است که در این روز دعای حضرت سید الشهدا علیه‌السلام و دعای حضرت زین العابدین علیه‌السلام را که در صحیفه

(۱۹۸)

کامله است بخواند و بعد از غروب آفتاب بگوید:

«أللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهدِ مِنْ هذا المَوْقِفِ، وَ ارْزُقنِیهِ مِنْ قابِلٍ أبَدا ما أبْقَیتَنی، وَأقْلِبْنی الیوْمَ مُفْلِحا مُنْجِحا مُستَجابا لِی مَرْحُوما مَغْفُورا لِی بأفْضَلِ ما ینْقَلِبُ بِهِ الیوْمَ أَحدٌ مِنْ وَفْدِک وَحُجّاجِ بِیتِک الحرامِ، وَاجْعَلْنِی الیوْمَ مِنْ أکرَمِ وَفْدِک عَلَیک، وَأعْطِنی أفْضَلَ ما أعْطَیتَ أحَدا مِنْهُمْ مِنَ الْخَیرِ وَالْبَرَکةِ وَالرَّحْمَةِ والرِّضوانِ وَالْمَغْفِرَةِ، وَبارِک لِی فِی ما أَرْجِعُ إِلَیهِ مِنْ أهلٍ أو مالٍ أو قَلِیلٍ أو کثیرٍ، وَبارِک لَهُم فی»،

و بسیار بگوید:

«أللَّهُمَّ، أعْتِقْنی مِنَ النَّارِ».

(۱۹۹)


 

وقوف به مشعرالحرام

م « ۹۵۶ » ـ بعد از آن که وقوف به عرفات در مغرب شب دهم را به پایان رساند لازم است به مشعرالحرام برود و شب دهم را تا طلوع صبح در مشعرالحرام به نیت اطاعت از خداوند بگذراند.

م « ۹۵۷ » ـ پس از طلوع صبح تا طلوع آفتاب باید نیت وقوف به مشعرالحرام نماید. وقوف در مشعر عبادت است و باید با نیت خالص و دور از ریا و خودنمایی انجام گیرد، و چنانچه حج را با عمد و علم به ریا آلوده نماید، باطل می‌گردد.

م « ۹۵۸ » ـ مستحب است پیش از طلوع آفتاب از وادی «محسر» نگذرد و اگر از آن عبور نماید، گناه‌کار است، ولی کفاره‌ای بر او نیست و باید هنگامی حرکت کند که قبل از طلوع آفتاب وارد وادی محسر نشود.

م « ۹۵۹ » ـ لازم است از طلوع صبح تا کمی پیش از طلوع آفتاب (به‌طوری که در مسأله پیش گفته شد) در مشعر بماند، ولی همه آن رکن نیست، بلکه رکن، وقوف کمی در بین طلوع صبح تا طلوع آفتاب است؛ اگرچه اندک باشد، پس اگر وقوف در همه این زمان را ترک کند، به تفصیلی که خواهد آمد، حج او باطل است.

(۲۰۰)

م « ۹۶۰ » ـ برای کسانی که عذری دارند؛ مانند: زن‌ها، بچه‌ها، بیماران، پیرمردان، اشخاص ضعیف و اشخاصی که برای پرستاری یا راهنمایی لازم است همراه افراد یاد شده باشند، بعد از آن که پاره‌ای از شب را در مشعر توقف کردند، به منی روند، و باید پیش از نصف شب حرکت نکنند. برای این اشخاص وقوف در بین طلوع صبح تا طلوع آفتاب لازم نیست؛ هرچند مستحب است.

م « ۹۶۱ » ـ کسی که شب یا بخشی از آن را در مشعر بوده است اگر پیش از طلوع صبح به‌عمد و بدون عذر از مشعر بیرون رود و تا طلوع آفتاب بازنگردد، در صورتی که وقوف عرفه را از دست ندهد، حج وی صحیح است، و باید یک گوسفند کفاره بدهد.

م « ۹۶۲ » ـ کسی که وقوف بین طلوع صبح تا طلوع آفتاب یا وقوف شب را درک نکند در صورتی که عذر داشته باشد، اگر مقداری از طلوع آفتاب تا ظهر در مشعر توقف کند؛ هرچند کم باشد، حج وی صحیح است.

م « ۹۶۳ » ـ از آنچه گذشت به دست می‌آید که وقوف به مشعر سه وقت دارد:

نخست ـ شب عید برای کسانی که عذری دارند؛

دوم ـ بین طلوع صبح و طلوع آفتاب که وقوف عادی آن است؛

سوم ـ از طلوع آفتاب تا ظهر روز دهم که اضطراری مشعر است، همچنان که قسم اول نیز اضطراری است.

م « ۹۶۴ » ـ با توجه به این که وقوف به عرفات و مشعر دارای دو بخش وقوف اختیاری و اضطراری است و وقوف به مشعر نیز خود دارای دو قسم اضطراری می‌باشد، به اعتبار ادراک هر دو موقف یا یکی از آن‌ها در وقت اختیاری یا اضطراری و به ملاحظه ترک عمدی یا از سر ناآگاهی یا فراموشی اقسام بسیاری می‌یابد که در این مقام آنچه بیش‌تر مورد ابتلا واقع می‌گردد ذکر می‌شود:

(۲۰۱)

یکم ـ اگر هر دو موقف را در وقت اختیاری درک کند؛ یعنی از ظهر روز عرفه در عرفات و بین طلوع صبح و آفتاب روز دهم در مشعر باشد، حج او صحیح است.

دوم ـ در صورتی که هیچ یک از دو موقف را درک نکند؛ نه اختیاری و نه اضطراری آن را، حج او باطل است و باید با همان احرام، عمره مفرده بگزارد و طواف و نماز آن و سعی و تقصیر و طواف نسا و نماز آن را بجا آورد و از احرام بیرون آید، و اگر گوسفند همراه داشته باشد، ذبح کند، و چنانچه شرایط استطاعت را دارا باشد، در صورتی که درک نکردن موقف به سبب عذری باشد، لازم است سال دیگر حج انجام دهد و اگر درک نکردن دو موقف از روی کوتاهی باشد، حج بر عهده وی قرار می‌گیرد و در هر صورت؛ چه شرایط فراهم باشد یا نباشد، باید سال دیگر به حج برود.

م « ۹۶۵ » ـ مستحب است کسی که حج وی باطل شده است و باید عمره بجا آورد، نیت عدول به عمره مفرده نماید.

سوم ـ اگر وقت اختیاری عرفه را با وقوف اضطراری مشعر در روز درک کند؛ چنانچه وقوف اختیاری مشعر را به عمد ترک کرده باشد، حج او باطل است، و در غیر این صورت، صحیح است.

چهارم ـ چنانچه وقوف اختیاری مشعر را با اضطراری عرفه درک کند و اختیاری عرفه را به عمد ترک نموده باشد، حج او باطل است و در غیر این صورت صحیح است.

پنجم ـ اگر وقوف اختیاری عرفه را با اضطراری شب مشعر و پیش از طلوع صبح درک نماید؛ چنانچه اختیاری مشعر را با عذر ترک کرده باشد، حج وی صحیح است، و در غیر این مورد باطل است.

ششم ـ در صورتی که وقوف اضطراری شب مشعر و اضطراری عرفه را درک کند

(۲۰۲)

و اختیاری عرفه را به عمد ترک نکرده باشد، حج او صحیح است، و چنانچه عذر نداشته باشد و اختیاری عرفه را به‌عمد ترک کرده باشد، حج وی باطل است، ولی در ترک وقوف اختیاری مشعر، حج وی باطل نمی‌گردد و باید یک گوسفند کفاره بپردازد و اگر به غیر عمد و از روی کوتاهی باشد، حج وی باطل است و در صورتی که وقوف اختیاری مشعر به این صورت ترک نماید که شب در مزدلفه پیش نماید و از روی جهل به مسأله از فجر از آن‌جا کوچ کند و تا ظهر روز عید نتواند به مشعر بازگردد، حج او صحیح است و باید یک گوسفند کفاره دهد.

هفتم ـ اگر وقوف اضطراری عرفه و اضطراری مشعر را در روز درک کند؛ چنانچه یکی از دو وقوف اختیاری را به عمد ترک کرده باشد، حج او باطل و در غیر این صورت، صحیح است.

هشتم ـ چنانچه تنها وقوف اختیاری عرفه را ترک کند؛ در صورتی که اختیاری مشعر را به عمد ترک کرده باشد، حج او باطل است و در غیر این صورت، حج او به عمره مفرده تبدیل می‌شود.

نهم ـ تنها وقوف اضطراری عرفه را درک نماید، و در این صورت حج او باطل است.

دهم ـ چنانچه اختیاری مشعر را درک نماید و وقوف در عرفه را به عمد ترک کند، حج او صحیح است، و در غیر این صورت، باطل است.

یازدهم ـ تنها وقوف اضطراری روز مشعر را درک کند، در این صورت، حج او باطل است.

دوازدهم ـ چنانچه تنها وقوف اضطراری شب مشعر را درک کند، در این صورت، اگر وقوف عرفات را به عمد ترک نکرده باشد و از صاحبان عذر باشد، حج او صحیح است و در غیر این صورت، باطل است.

(۲۰۳)

م « ۹۶۶ » ـ اگر در شب دهم ذی حجه عازم مشعر شود و از افرادی که آن‌جا بودند محل مشعر را بپرسد و به گفته آنان اطمینان نماید و نیت بیتوته و قصد وقوف کند و بعد از گذشتن وقت اضطراری مشعر بداند مشعر نبوده است، حج وی صحیح است و احتیاط لازم ندارد.

م « ۹۶۷ » ـ اگر به گفته دیگری که می‌گوید درک وقوف اختیاری مشعر برای او مشکل است و نمی‌تواند آن را درک نماید اعتماد کند و وقوف اختیاری را ترک کند؛ چنانچه به مسأله آگاه نباشد و به اعتبار گفته او گمان کند که می‌توان وقوف اختیاری مشعر را ترک کرد، کفایت می‌کند.

م « ۹۶۸ » ـ خدمه‌ای که با زن‌ها قبل از طلوع فجر به منی می‌روند ولی خود را قبل از طلوع آفتاب به مشعر می‌رسانند و وقوف رکنی مشعر را درک می‌کنند، اگر از صاحبان عذر نباشند، نیابت و حج نیابی آنان صحیح است؛ هرچند مرتکب حرام شده‌اند.

م « ۹۶۹ » ـ کسی که نمی‌دانسته وقوف اختیاری مشعر بین طلوع صبح و آفتاب است و پس از آن وقوف اضطراری را درک کرده است، اگر در دانستن مسأله کوتاهی نکرده باشد و وقوف اختیاری را از روی عذر ترک نماید، اشکال ندارد.

م « ۹۷۰ » ـ کسی که وقوف عرفات و بخشی از وقوف شب مشعر را درک کرده و به‌عمد، پیش از طلوع فجر برای کار دیگری به منی رفته، و قصد داشته است که دوباره به مشعر برگردد، ولی در منی به خواب رفته، با فرض این که ترک اختیاری مشعر عمدی نبوده، درک وقوف اضطراری کافی است، ولی اگر شب نیت وقوف نداشته است، باید اضطراری روز را درک کند و چنانچه نایب است و عذر یاد شده قابل پیش‌بینی نبوده، نیابت وی صحیح است.

(۲۰۴)


 

پسندیده‌های وقوف به مشعرالحرام

م « ۹۷۱ » ـ مستحب است با آرامش تمام از عرفات به سوی مشعرالحرام متوجه شود و استغفار نماید، و همین که از طرف دست راست به تپه سرخ رسید، بگوید:

«أللّهُمَّ ارْحَمْ تَوَقُّفِی، وَزِدْهُ فی عَمَلی، وَسَلِّمْ لِی دِینی، وَتَقَبَّلْ مَناسِکی».

م « ۹۷۲ » ـ شایسته است در راه رفتن میانه‌روی نماید و کسی را آزار ندهد، و نماز شام را تا مزدلفه به تأخیر اندازد؛ هرچند یک سوم شب نیز بگذرد، و میان هر دو نماز به یک اذان و دو اقامه جمع کند، و نوافل مغرب را بعد از نماز عشا بجا آورد و در صورتی که پیش از نصف شب نتوانست خود را به مزدلفه برساند، باید نماز مغرب و عشا را به تأخیر نیندازد، و آن را در میان راه بخواند.

م « ۹۷۳ » ـ مستحب است در وسط وادی از طرف راست راه توقف نماید، و اگر نخستین حج خود را انجام می‌دهد، در مشعرالحرام قدم بگذارد و آن شب را به هر مقدار که می‌تواند عبادت نماید و این دعا را بخواند:

«أللَّهُمَّ، هذه جُمَعُ، أللّهُمَّ، إِنِّی أسْأَلُک أنْ تَجْمَعَ لِی فِیها جَوامِعَ الْخَیرِ، أللَّهُمَّ، لا تؤِیسْنی مِنَ الْخَیرِ الذی سَأَلْتُک أنْ تَجْمَعَهُ لِی فی قَلْبی، وأطْلُبُ إِلَیک أنْ تُعَرِّفَنی ما عَرَّفْتَ أوْلِیاءَک

(۲۰۵)

فی مَنْزِلی هذا، وأن تَقِینی جَوامِعَ الشَّرِّ».

پسندیده است بعد از نماز صبح با طهارت حمد و ثنای الهی بجا آورد، و به هر اندازه که می‌تواند، نعمت‌ها و بخشش‌های حضرت حق را یاد نماید و بر محمد و آل محمد صلوات فرستد، آنگاه این دعا را بخواند:

«أللَّهُمَّ، رَبِّ الْمَشْعَرِالْحَرام، فُک رَقَبَتی مِنَ النّارِ، وأؤسعْ عَلَی مِنْ رِزْقِک الحَلالِ، وَادْرَء عَنِّی شَرَّ فسقة الجِنَّ وَالإِنْس، أللَّهُمَّ، أنْتَ خَیرُ مَطْلُوبٍ إلَیهِ، وَخَیرُ مَدْعوٍّ، وَخَیرُ مَسْؤولٍ، ولِکلِّ وافِذٍ جائِزَةٌ، فَاجْعَلْ جائِزَتی فی مَوْطِنی هذا أنْ تُقِیلَنی عَثْرَتی، وَتَقْبَّلَ مَعْذِرَتی، وَأنْ تُجاوِزْ عَنْ خَطِیئَتی ثُمَّ اجْعَل التَّقْوی مِنَ الدُّنیا زادِی».

م « ۹۷۴ » ـ شایسته است سنگریزه‌هایی را که در منی رمی می‌نماید از مزدلفه بردارد و مجموع آن به هفتاد ریگ می‌رسد.

شایسته است وقتی که از مزدلفه به سوی منی رفت و به وادی محسّر رسید، به مقدار صد قدم تند رود و اگر سواره است وسیله نقلیه خود را کمی جابه‌جا نماید و بگوید:

«أللَّهُمَّ، سَلِّمْ لی عَهْدی، وَاقْبَلْ تَوْبَتی، وَأجِبْ دَعْوَتی، وَاخْلُفنی فِی مَنْ تَرَکتُ بَعْدی».

(۲۰۶)


 

اعمال منی

م « ۹۷۵ » ـ در منی لازم است اعمال زیر را به ترتیب انجام دهد: رمی جمره عقبه، ذبح و تقصیر.


 

۱ـ رمی جمره عقبه

م « ۹۷۶ » ـ اولین کاری که در منی لازم است ریگ انداختن به جمره است. ریگی که انداخته می‌شود باید نه آن‌قدر کوچک باشد که ریگ به آن گفته نشود؛ مانند شن، و نه خیلی بزرگ باشد. همچنین رمی به غیر ریگ؛ مانند: کلوخ، خزف و دیگر جواهرات جایز نیست، و اما رمی از انواع سنگ‌ها؛ حتی سنگ مرمر اشکال ندارد.

م « ۹۷۷ » ـ لازم است ریگ‌ها را از حرم انتخاب نماید، و سنگ خارج از حرم کافی نیست، و در حرم از هر جایی که مباح باشد می‌تواند آن را بردارد، مگر از مسجدالحرام و مسجد خیف و دیگر مساجد و پسندیده است آن را از مشعر برگیرد.

م « ۹۷۸ » ـ ریگ‌ها و سنگ‌هایی که برمی‌دارد باید بکر باشند؛ یعنی آن‌ها را کسی دیگر به گونه صحیح به جمره نینداخته باشد؛ اگرچه در سال‌های پیش باشد.

م « ۹۷۹ » ـ ریگ‌ها باید مباح باشد؛ پس با سنگ غصبی یا آنچه که دیگری برای

(۲۰۷)

خود برداشته است نمی‌توان رمی کرد.

م « ۹۸۰ » ـ وقت رمی از طلوع آفتاب روز عید تا غروب همان روز است و اگر فراموش کرد تا روز سیزدهم می‌تواند آن را بجا آورد، و چنانچه تا آن وقت به یاد نیاورد، در سال دیگر، خود یا نایب وی جمره را رمی نماید.

م « ۹۸۱ » ـ به هنگام انداختن سنگ‌ها واجب است:

یکم ـ با قصد خالص و بدون ریا و نشان دادن عمل خود به دیگری نیت کند و اگر ریا نماید، عبادت وی باطل می‌گردد.

دوم ـ ریگ‌ها را باید انداخت و پرتاب نمود؛ پس اگر نزدیک برود و ریگ‌ها را با دست به جمره بگذارد، کافی نیست.

سوم ـ ریگ‌ها را به انداختن به جمره برساند؛ پس اگر سنگ را انداخت و سنگ دیگری به آن برخورد نماید و به سبب آن به جمره برسد، کافی نیست، ولی اگر سنگ به جایی بخورد و کمانه کند و به جمره برسد، بسنده است.

چهارم ـ شماره سنگریزه‌هایی که به جمره می‌زند هفت عدد باشد.

پنجم ـ باید ریگ‌ها را به تدریج و یکی یکی و پی درپی بیندازد و در این صورت، اگر با هم به جمره بخورد، اشکال ندارد، ولی چنانچه همه را یا چند عدد را با هم بیندازد، کافی نیست؛ اگرچه با هم به جمره نرسد؛ بلکه پی درپی و یکی بعد از دیگری برسد.

م « ۹۸۲ » ـ اگر شک کند که سنگ را دیگری استفاده کرده است یا نه، می‌تواند آن را به شمار آورد و از آن استفاده کند.

م « ۹۸۳ » ـ اگر شک کند سنگی را که در حرم است از بیرون آن آورده شده است یا خیر، به آن اعتنا نکند.

م « ۹۸۴ » ـ اگر شک کند به سنگی که می‌خواهد بیندازد ریگ گفته می‌شود یا نه،

(۲۰۸)

باید به آن بسنده نکند و ریگ دیگری را برگزیند.

م « ۹۸۵ » ـ اگر در شماره انداختن به هنگامی که مشغول انداختن است شک کند، باید چندان بیندازد تا علم به شماره آن بیابد. همچنین اگر شک کند که سنگی که انداخت به جمره برخورد نمود یا نه، باید سنگ دیگری بیندازد تا علم به رسیدن و برخورد آن بیابد.

م « ۹۸۶ » ـ اگر سنگی را بیندازد و به جمره نرسد، باید سنگ دیگری بیندازد تا علم به رسیدن و برخورد آن بیابد.

م « ۹۸۷ » ـ اگر سنگی را بیندازد و به جمره نرسد، باید سنگ دیگری بیندازد؛ اگرچه در وقت رمی گمان وی آن باشد که به جمره رسیده است؛ پس اگر پهلوی جمره چیزهای دیگری نصب شده و به اشتباه به آن رمی کند، کافی نیست، و باید دوباره آن را انجام دهد؛ اگرچه در سال دیگر و به‌وسیله گرفتن نایب باشد.

م « ۹۸۸ » ـ اگر چند سنگ را با هم بیندازد، یکی به شمار می‌آید؛ خواه تنها یکی از آن‌ها به جمره برخورد نماید یا همه آن.

م « ۹۸۹ » ـ در حال سواره یا پیاده می‌توان رمی نمود.

م « ۹۹۰ » ـ باید سنگ را با دست بیندازد؛ پس اگر با پا یا دهان، یا با «فلاخن» پرتاب نماید، کافی نیست.

م « ۹۹۱ » ـ اگر بعد از آن که سنگ را انداخت و از محل منصرف شد، در شماره سنگریزه‌ها شک کند؛ چنانچه شک در کمبود آن کند، باید بازگردد و کمبود آن را تمام کند، و در صورتی که شک به زیاده دارد، به آن اعتنا نکند.

م « ۹۹۲ » ـ اگر بعد از ذبح یا سر تراشیدن در انداختن سنگ یا شماره آن شک کند، به آن توجه ننماید.

م « ۹۹۳ » ـ اگر بعد از پایان رمی شک کند که آن را درست انداخته است یا نه، بنا

(۲۰۹)

بر درستی آن بگذارد، مگر آن که در رسیدن آخرین سنگ به جمره شک کند که در این صورت باید آن را اعاده کند، ولی چنانچه بداند به جمره رسیده است و احتمال دهد که با پا انداخته باشد یا سنگ استفاده شده به کار برده باشد، اعتنا نکند.

م « ۹۹۴ » ـ به رسیدن سنگ و شماره آن باید اطمینان حاصل نماید و گمان به آن اعتبار ندارد.

م « ۹۹۵ » ـ در انداختن سنگ‌ها طهارت از حدث یا خبث شرط نیست و در خود سنگ‌ها نیز طهارت شرط نمی‌باشد.

م « ۹۹۶ » ـ برای بچه‌ها، بیماران و کسانی که خود نمی‌توانند به سبب عذری؛ مانند: بی‌هوشی، اقدام به رمی کنند، نایب گرفته می‌شود.

م « ۹۹۷ » ـ مستحب است اگر بتوانند مریض را حمل کنند و نزد جمره ببرند و در حضور او سنگ بیندازند.

م « ۹۹۸ » ـ اگر بیمار بی‌هوش به هوش آید، بعد از آن که نایب، سنگ‌ها را انداخت، لازم است خود آن را اعاده کند، و چنانچه در بین سنگ انداختن بهبودی یافت یا به هوش آمد، باید خود از ابتدا سنگ بیندازد، و به مقداری که نایب عمل کرده است کفایت ننماید.

م « ۹۹۹ » ـ صاحبان عذر که نمی‌توانند در روز رمی کنند، می‌توانند هر وقت شب که باشد رمی نمایند.


 

مستحبات رمی جمرات

م « ۱۰۰۰ » ـ در رمی جمرات مستحب است:

۱ـ در حال رمی طهارت داشته باشد.

۲ـ هنگامی که ریگ‌ها را در دست گرفته و آماده رمی است این دعا را بخواند:

(۲۱۰)

«أللّهُمَّ هذِهِ حَصَیاتی، فَأحْصِهِنَّ لِی، وَارْفَعْهُنَّ فی عملی».

۳ـ با هر سنگی که می‌اندازد تکبیر بگوید.

۴ـ هر سنگی که پرتاب می‌نماید این دعا را بخواند:

«اللّه أکبَرُ، أللَّهُمَّ إدْحَرْ عنِّی الشَّیطانَ، أللّهُمَّ تَصْدِیقا بِکتابِک، وَعَلی سُنَّةِ نَبِیک، أللَّهُمَّ اجْعَلْهُ لِی حَجّا مَبْرُورا، وَعَمَلاً مَقْبُولاً، وَسَعْیا مَشْکورا، وذنْبا مَغْفُورا».

۵ـ میان وی و جمره عقبه نزدیک به پنج تا هفت متر فاصله باشد و در جمره اولی و وسطی کنار جمره بایستد.

۶ـ جمره عقبه را رو به جمره و پشت به قبله رمی نماید و جمره اولی و وسطی را رو به قبله و در حال ایستاده رمی نماید.

۷ـ سنگریزه را بر انگشت ابهام گذارد و با ناخن انگشت شهادت بیندازد.

۸ـ پس از برگشتن به‌جای خود در منی این دعا را بخواند:

«أللَّهُمَّ بِک وَثِقْتُ، وَعَلَیک تَوَکلْتُ، فَنِعْمَ الْمَولی، وَنِعْمَ النَّصِیر».


 

۲ ـ ذبح

م « ۱۰۰۱ » ـ کسی که حج تمتع بجا می‌آورد لازم است یک شتر یا گاو یا گوسفند قربانی نماید، و بهتر است شتر نحر نماید و پس از آن گاو بهتر است. به چنین حیوانی «هدی» گفته می‌شود.

م « ۱۰۰۲ » ـ چند نفر نمی‌توانند به شراکت یک قربانی داشته باشند؛ هرچند در حال ضرورت باشد و باید به جای آن روزه بگیرد.

م « ۱۰۰۳ » ـ غیر از سه حیوان یاد شده، ذبح دیگر حیوانات کافی نیست.

م « ۱۰۰۴ » ـ در قربانی شرط است که:

نخست ـ اگر شتر قربانی می‌نماید، سن آن کم‌تر از پنج سال نباشد و در سال ششم

(۲۱۱)

داخل شده باشد، و اگر گاو است، کم‌تر از دو سال نباشد و در سال سوم داخل شده باشد. همچنین سن «بز» کم‌تر از سن گاو نباشد، و میش کم‌تر از یک سال نداشته باشد و داخل در سال دوم شده باشد.

دوم ـ سالم باشد؛ پس حیوان مریض حتی به مانند گری کافی نیست.

سوم ـ خیلی پیر نباشد.

چهارم ـ دارای همه اجزاء باشد، و حیوان ناقص کافی نیست. پس اگر کوری یا لنگی آن آشکار باشد، کافی نیست، و اگر آشکار نباشد یا اندک باشد، اشکال ندارد، و لازم است چشم آن سفید نشده باشد و باید گوش یا دم بریده نباشد و شاخ داخل آن شکسته یا بریده نشده باشد.

پنجم ـ لاغر نباشد، و اگر بر گرده او پیه باشد، اشکال ندارد، ولی خوب است در عرف آن را لاغر ندانند.

ششم ـ «خصی» نباشد.

هفتم ـ بیضه آن را نکوبیده باشند.

هشتم ـ در اصل خلقت بی‌دم نباشد، و اگر در خلقت اصلی گوش یا شاخ نداشته باشد، کافی نیست.

نهم ـ در اصل خلقت بدون بیضه نباشد.

م « ۱۰۰۵ » ـ اگر غیر از خصی یافت نشود، ذبح خصی کفایت می‌کند.

م « ۱۰۰۶ » ـ گاومیش در ذبح واجب کافی است، ولی کراهت دارد.

م « ۱۰۰۷ » ـ اگر شاخ خارجی حیوان شکسته یا بریده باشد، اشکال ندارد، و شاخ خارج، شاخ سخت و سیاهی است که برای شاخ داخل که سفید است به منزله غلاف می‌باشد.

م « ۱۰۰۸ » ـ شکاف داشتن گوش و سوراخ بودن آن اشکال ندارد.

(۲۱۲)

م « ۱۰۰۹ » ـ بعد از رمی جمره عقبه لازم است ذبح کند.

م « ۱۰۱۰ » ـ کم‌ترین چیزی است که برای ذبح کافی است یک گوسفند می‌باشد، ولی هر چه بیش‌تر ذبح کند بهتر است و در روایت است که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله صد شتر همراه آوردند، سی وچهار نفر آن را برای حضرت أمیرالمؤمنین علیه‌السلام نحر کردند و شصت وشش نفر آن را برای خود.

م « ۱۰۱۱ » ـ اگر قربانی یافت نشود، قیمت آن را پیش شخص امینی بگذارد که در بقیه ذی‌حجه حیوانی بگیرد و در منی ذبح کند، و چنانچه در این سال ممکن نشود، سال بعد این کار را بکند.

م « ۱۰۱۲ » ـ اگر هدی ناقص یافت شود، آن را ذبح کند و همان کافی است.

م « ۱۰۱۳ » ـ خوب است ذبح هدی را از روز عید تأخیر نیندازد، ولی تأخیر آن تا روز سیزدهم جایز است.

م « ۱۰۱۴ » ـ اگر به سبب عذری مانند فراموشی در روز عید ذبح نکرد، واجب است در «ایام تشریق» ذبح کند، و چنانچه به علم و عمد آن را ترک نماید و طواف بجا آورد، طواف وی باطل است و اعاده آن بعد از تدارک ذبح واجب می‌باشد و در صورتی که به غیر عمد یا معذور باشد، باید روزه بگیرد.

م « ۱۰۱۵ » ـ اگر حیوانی را به گمان آن که صحیح و سالم است ذبح نماید و سپس آشکار شود که مریض یا ناقص بوده است کفایت می‌کند.

م « ۱۰۱۶ » ـ اگر حیوانی را به گمان چاقی ذبح کند و بعد آشکار شود که لاغر است کافی است.

م « ۱۰۱۷ » ـ اگر حیوانی را به گمان لاغری خرید و به امید آن که چاق درآید برای اطاعت خدا ذبح کرد و بعد معلوم شد چاق است کافی می‌باشد.

م « ۱۰۱۸ » ـ اگر احتمال نمی‌داد که حیوان چاق است یا احتمال می‌داد ولی از

(۲۱۳)

روی بی‌مبالاتی آن را ذبح کرد و امید موافقت امر خداوند را داشت، و بعد آشکار شد که حیوان چاق است، کفایت می‌کند.

م « ۱۰۱۹ » ـ اگر به لاغری حیوان اعتقاد داشت و به سبب ناآگاهی از مسأله برای اطاعت خداوند آن را ذبح کرد و بعد آشکار شود که چاق است، بسنده می‌باشد.

م « ۱۰۲۰ » ـ اگر به ناقص بودن آن اطمینان داشت و به واسطه آگاه نبودن به مسأله، آن را برای اطاعت خداوند ذبح کرد و بعد معلوم شد که صحیح است، کافی می‌باشد.

م « ۱۰۲۱ » ـ تقسیم قربانی به سه بخش واجب نیست و فروش یا بخشیدن سهم فقیر قبل از قربانی و بدون قبض آن باطل است؛ بنابراین، عمل برخی که به ادعای فقر یا وکالت از فقیر سهم فقیر را از قربانی به خود حاجی می‌فروشند یا هبه می‌کنند، صحیح نیست.

م « ۱۰۲۲ » ـ مستحب است قربانی را سه قسمت کند، یک بخش را هدیه و بخش دیگری را صدقه دهد و پاره‌ای را خود مصرف نماید. صدقه را باید به مؤمنان بدهد، و در صورتی که آن را به فقیران کافر برساند یا آن که همه ذبیحه را به آن‌ها صدقه دهد، اشکال ندارد و ضامن سهم فقیران نیست، ولی خوردن بخشی از قربانی مطلوب است.

م « ۱۰۲۳ » ـ می‌توان برای انجام ذبح نایب گرفت تا او ذبح را به نیابت انجام دهد و در این صورت نیت را نایب و خود شخص داشته باشند.

م « ۱۰۲۴ » ـ لازم است کسی که حیوان را ذبح می‌کند مؤمن باشد و همین شرط در ذبح حیواناتی که برای کفاره می‌پردازد معتبر است.

م « ۱۰۲۵ » ـ در صورتی که قربانی به دست غیر مؤمنی انجام گیرد، کفایت نمی‌کند و باید دوباره قربانی نماید؛ هرچند در وقت قربانی متوجه نشود که وی مؤمن نیست

(۲۱۴)

یا حکم مسأله را نداند.

م « ۱۰۲۶ » ـ ذبح عبادت است و در آن نیت خالص و قصد اطاعت خداوند لازم است و چنانچه با ریا آلوده گردد، باطل می‌باشد.

م « ۱۰۲۷ » ـ اگر احتمال نقص یا بیماری در گوسفند می‌دهد، باید آن را معاینه کند، و فرقی میان عیب‌ها و بیماری‌ها نیست، ولی اگر از گفته فروشنده اطمینان نماید، کافی است؛ اگرچه خلاف باشد.

م « ۱۰۲۸ » ـ اگر بعد از ذبح کردن ناقص بودن یا نداشتن دیگر شرایط را احتمال دهد، به آن اعتنا نکند.

م « ۱۰۲۹ » ـ اگر به دیگری برای خریداری حیوان و ذبح نیابت دهد و نایب حیوانی را قربانی نماید و بعد از آن شخص محرم احتمال دهد که نایب به شرایط عمل نکرده است، به احتمال خود اعتنا نکند و ذبح کافی است.

م « ۱۰۳۰ » ـ اگر دیگری را نایب برای خریداری و ذبح نایب کند، باید علم یا اطمینان بیابد که وی به آن عمل کرده است، و گمان کفایت نمی‌کند.

م « ۱۰۳۱ » ـ اگر نایب به عمد برخلاف حکم شرع در شرایط قربانی یا در کشتن آن عمل نماید، ضامن است و باید غرامت آن را بدهد، و باید دو مرتبه ذبح کند.

م « ۱۰۳۲ » ـ اگر نایب از روی اشتباه یا ناآگاهی بر خلاف حکم عمل کند؛ چنانچه برای عمل مزد گرفته ضامن است، و در غیر این صورت ضامن نیست، و در هر حال ذبح باید دوباره انجام گیرد.


 

جایگزین قربانی

م « ۱۰۳۳ » ـ اگر نتواند حیوانی را ذبح نماید، باید سه روز در حج و هفت روز پس از بازگشت از حج روزه بگیرد.

م « ۱۰۳۴ » ـ مراد از این که نتواند ذبح را انجام دهد، آن است که نه هدی را داشته

(۲۱۵)

باشد و نه هزینه آن را.

م « ۱۰۳۵ » ـ اگر می‌تواند بدون زحمت و مشقت قرض کند و در برابر قرض چیزی ادا کند که آن را دارد، باید قرض کند و ذبح نماید.

م « ۱۰۳۶ » ـ اگر می‌تواند بدون مشقت چیزی که بیش از هزینه سفر است بفروشد، باید آن را بفروشد و هدی بخرد، ولی لباس خود را؛ هرچه باشد، لازم نیست بفروشد.

م « ۱۰۳۷ » ـ لازم نیست کسب کند و پول هدی را تهیه کند، ولی اگر کسب نمود و هزینه آن را تهیه کرد، باید ذبح نماید.

م « ۱۰۳۸ » ـ هرچند لازم نیست لباس را بفروشد ولی اگر لباس‌های زاید را فروخت، باید ذبح کند و همان کافی است.

م « ۱۰۳۹ » ـ پس از شروع به اعمال عمره تمتع، سه روز اول را می‌تواند از اول ماه ذی‌حجه بگیرد.

م « ۱۰۴۰ » ـ باید این سه روز پی درپی و به دنبال هم باشد.

م « ۱۰۴۱ » ـ اگر روز هفتم نتوانست روزه بگیرد، روز هشتم و نهم، و یک روز دیگر را بعد از مراجعت از منی روزه بگیرد یا بعد از ایام تشریق که یازدهم و دوازدهم و سیزدهم است چنین نماید.

م « ۱۰۴۲ » ـ سه روز روزه یاد شده را نمی‌توان در ایام تشریق در منی گرفت، بلکه در ایام تشریق در منی، گرفتن روزه برای همه افراد؛ خواه محرم باشند یا غیر محرم و خواه حج بجا بیاورد یا نه، حرام است.

م « ۱۰۴۳ » ـ کسی که روز هفتم را روزه نگرفته و روزهای هشتم و نهم را روزه گرفته، مستحب است بعد از بازگشت از منی سه روز روزه بگیرد که اول آن، روز سیزدهم است و باید آن را پی درپی و پشت سر هم بگیرد، و قصد وی آن باشد که سه روز از

(۲۱۶)

پنج روز برای ادای روزه واجب باشد.

م « ۱۰۴۴ » ـ اگر روز هشتم را روزه نگرفت، باید روز نهم را هم نگیرد و بعد از بازگشت از منی سه روز پی درپی روزه بگیرد.

م « ۱۰۴۵ » ـ اگر روزه را از روز هشتم به تأخیر انداخت، تا آخر ذی‌حجه هر وقت که بخواهد می‌تواند این سه روز را روزه بگیرد؛ اگرچه لازم است بعد از ایام تشریق هرچه زودتر روزه را بجا آورد.

م « ۱۰۴۶ » ـ سه روز یاد شده را حتی در سفر می‌توان روزه گرفت و لازم نیست در مکه قصد اقامت کند، بلکه اگر برای ماندن سه روز در مکه وقت ندارد، می‌تواند روزه را میان راه بجا آورد.

م « ۱۰۴۷ » ـ اگر سه روز روزه را بگیرد و بعد از آن بر انجام هدی توانمند شود، لازم نیست ذبح کند، ولی چنانچه پیش از تمام شدن سه روز توانمند شود، باید ذبح کند.

م « ۱۰۴۸ » ـ اگر روزه یاد شده را نگزارد تا ماه ذی‌حجه تمام شود، باید خود یا نایب وی هدی را در منی ذبح کند، و روزه کافی نیست.

م « ۱۰۴۹ » ـ باید این روزه را بعد از احرام عمره بجا آورد و قبل از آن جایز نیست.

م « ۱۰۵۰ » ـ هفت روز دیگر را باید بعد از بازگشت از سفر حج روزه گرفت.

م « ۱۰۵۱ » ـ لازم است هفت روز روزه پی درپی باشد.

م « ۱۰۵۲ » ـ هفت روز را نمی‌توان در مکه یا در راه روزه گرفت، مگر آن که بنای اقامت در مکه داشته باشد، در این صورت، اگر مدتی بگذرد که در آن مدت می‌توانست به وطن خود مراجعت کند، می‌توان آن روزه را بجا آورد. همچنین است اگر یک ماه بماند.

م « ۱۰۵۳ » ـ کسی که در مکه اقامت کرده است می‌تواند به همان مقدار صبر کند و روزه بگیرد، ولی بین سه روز و هفت روز جمع نکند.

(۲۱۷)

م « ۱۰۵۴ » ـ اگر در غیر مکه اقامت کند؛ خواه در راه باشد یا در غیر وطن خود، نمی‌تواند هفت روز روزه را در آن‌جا بگیرد؛ اگرچه به مقداری صبر کند که در صورتی که راه می‌پیمود به وطن می‌رسید.

م « ۱۰۵۵ » ـ ابتدای یک ماهی که اگر در مکه بماند جایز است روزه بگیرد و همین‌طور ابتدای شماره موقع رسیدن به وطن را باید از وقتی که بنای مجاورت یا اقامت به مکه می‌نماید حساب کند.

م « ۱۰۵۶ » ـ اگر از روزه گرفتن توانمند شود و قبل از آن که روزه بگیرد بمیرد، واجب است هر سه روز و هفت روز را از طرف وی قضا نمایند.

م « ۱۰۵۷ » ـ لازم نیست بعد از برگشتن به شهر خود در همان جا روزه بگیرد، پس اگر در جای دیگری قصد اقامت کند، می‌تواند روزه را بجا آورد.

م « ۱۰۵۸ » ـ اگر در مکه قدرت گرفتن سه روز روزه را ندارد و به محل خود بازگردد، در صورتی که ماه ذی‌حجه باقی است، می‌تواند در محل خود روزه بگیرد، ولی آن را با هفت روز روزه فاصله دهد و چنانچه آن ماه گذشته باشد، باید هدی ذبح کند؛ هرچند به وسیله شخص امینی باشد.

م « ۱۰۵۹ » ـ چنانچه در منی، مسلخ فعلی اندکی در وادی مسحَّر ساخته شده باشد؛ در صورت امکان؛ هرچند تا آخر ذی‌حجه، باید در منی قربانی کند، ولی قربانی در مسلخ جدید بسنده است.

م « ۱۰۶۰ » ـ کسی که اجیر در حج است می‌تواند شخص سومی را برای قربانی وکیل کند و وکیل یاد شده نیت قربانی حجی که موکل وی از طرف موکل خود انجام می‌دهد را می‌نماید.

م « ۱۰۶۱ » ـ تأخیر ذبح از روز عید به عمد جایز نیست، ولی اگر به عمد یا از روی ناآگاهی یا فراموشی، ذبح را در شب انجام دهد، کفایت می‌کند.

(۲۱۸)

م « ۱۰۶۲ » ـ کسی که وکیل دیگری است تا برای وی قربانی کند، می‌تواند پیش از این که حلق یا تقصیر کند، قربانی دیگری را ذبح نماید.

م « ۱۰۶۳ » ـ حاجیان می‌توانند هزینه خرید قربانی را روی هم گذارند و با پول مشترک برای همه آنان تعدادی گوسفند بخرند و در وقت ذبح هر گوسفند را برای یک نفر قصد کنند و قربانی نمایند، و در صورت تفاوت گوسفندان در قیمت، با این که همه به یک اندازه پول داده‌اند؛ چنانچه صاحبان پول راضی باشند، اشکال ندارد.

م « ۱۰۶۴ » ـ کسی که گوسفند خود را به غیر مؤمن داده و او ذبح نموده است و بعد حلق و دیگر اعمال را انجام داده و بعد متوجه شده است، باید ذبح را دوباره انجام دهد، و حلق و دیگر اعمال بعد از آن صحیح است.

م « ۱۰۶۵ » ـ کسی که حیوان را به غیر مؤمن داده تا او ذبح نماید و بعد متوجه شده در عین توجه به عمد بدون تجدید قربانی، حلق کرده و اعمال مترتب بر حلق را انجام داده، با فرض صحت اعمال که بعد از قربانی گزارده، از احرام بیرون آمده است و فقط قربانی بر عهده اوست و اعمال وی صحیح می‌باشد.

م « ۱۰۶۶ » ـ در همه شرایط قربانی اگر اطمینان یابد، کافی است؛ هرچند از گفته فروشنده باشد، و تحقیق لازم نیست.

م « ۱۰۶۷ » ـ اگر حاکم حکم کند که پولی را از دزد بگیرند و به او بدهند؛ چنانچه می‌داند که آن پول برای اوست، می‌تواند با آن گوسفند قربانی بخرد.

م « ۱۰۶۸ » ـ بدون گرفتن وکالت در ذبح، نمی‌توان از طرف دیگری قربانی نمود؛ حتی اگر گمان نماید اذن ضمنی از او دارد و مطمئن است که وقتی به وی بگوید من در قربانگاه برای تو قربانی کرده‌ام، او راضی است و خوشحال می‌شود؛ مگر این‌که او را وکیل کرده باشد.

(۲۱۹)

م « ۱۰۶۹ » ـ بدون این که در قربانی نیابت داشته باشد نمی‌تواند برای دیگران قربانی کند، و در صورتی که قربانی نماید، کفایت نمی‌کند، و هزینه قربانی بر عهده کسی است که آن را هزینه نموده است، مگر آن که کسی او را فریب داده باشد.

م « ۱۰۷۰ » ـ قراری که در قربانگاه، حاجیان و صاحب گوسفند با هم می‌گذارند که هرچند رأس گوسفندی که می‌خواهد هر یکی به فلان مبلغ و نام می‌برد، حاجی هم قبول می‌کند و یکی یکی را به نیت افرادی که وکالت دارد ذبح می‌نماید و سپس با صاحب گوسفند حساب می‌کند، در قربانی اشکال ندارد.

م « ۱۰۷۱ » ـ چنانچه در قربانگاه ده نفر حاجی با صاحب گوسفند قرار بگذارند که ده گوسفند را از قرار یکی برای نمونه صد ریال سعودی بخرد، و در این میان، چند نفر دیگر بدون قرار جدید با صاحب گوسفند، به تعداد خود بر گوسفندها می‌افزایند و آن را قربانی می‌کنند و بنا دارند که بعد از قربانی طبق قرارداد دیگر افراد، به صاحب گوسفند پول بدهند، اگر یقین به رضایت صاحب گوسفند داشته باشند، اشکال ندارد.

م « ۱۰۷۲ » ـ چنانچه غیر مؤمنی مشغول ذبح قربانی باشد و شخصی که برای او قربانی انجام می‌گیرد دست خود را روی دست ذبح کننده بگذارد و در بردن و آوردن چاقو فشار وارد آورد؛ به گونه‌ای که بریدن سر گوسفند به هر دو نسبت داده شود، ولی خود آن را ذبح ننماید، صحیح نیست.

م « ۱۰۷۳ » ـ چنانچه نایبی که برای چند نفر نیابت می‌کند شک کند که برای یکی از آنان قربانی نموده است یا نه، باید برای وی قربانی کند.

م « ۱۰۷۴ » ـ ذبح با کاردهای استیل و با هر فلز برنده‌ای صحیح است؛ هرچند آهن نباشد.

(۲۲۰)

م « ۱۰۷۵ » ـ اگر بیمار نتواند در حج تمتع قربانی کند و به دیگری نیابت دهد و نایب و وکیل فراموش کند و در مدینه یا در ایران به یاد آورد که قربانی نکرده است، حج او اشکال ندارد، ولی قربانی بر عهده وی باقی است و باید در سال آینده در منی آن را انجام دهد، و چنانچه در ماه ذی‌حجه فهمید، باید در صورت امکان، در همان ماه قربانی کند.

م « ۱۰۷۶ » ـ اگر برای خود و به نیابت افرادی دیگر، چند گوسفند خریداری و قربانی کند و سپس یقین نماید بهای یک گوسفند را نداده است، با ناامید شدن از شناسایی صاحب آن، لازم است از طرف او با هر پولی که می‌تواند به همان اندازه به فقیر صدقه دهد.

م « ۱۰۷۷ » ـ شخصی که به اعتقاد این که گوشت گوسفند تلف می‌شود قربانی نمی‌کند و همین‌گونه تقصیر کرده و دیگر اعمال حج را انجام داده است؛ چنانچه به حکم مسأله ناآگاه بوده و گمان می‌کرده که عملش صحیح است، هرچند از احرام خارج شده، قربانی بر عهده اوست.

م « ۱۰۷۸ » ـ اگر کسی مؤمن بودن ذبح کننده را پیش از ذبح احراز نماید و بعد معلوم شود مؤمن نبوده است، قربانی وی کفایت نمی‌کند.

م « ۱۰۷۹ » ـ از درآمدی که خمس آن داده نشده است قربانی کفایت نمی‌کند.

م « ۱۰۸۰ » ـ در صورت یافت نشدن گوسفند سالم می‌توان گوسفندی را که تخم‌های آن را کوبیده‌اند ذبح نمود.

م « ۱۰۸۱ » ـ شخصی که به اعتماد نایب خود که باید به جای وی رمی نماید، ذبح کرده و حلق نموده، بعد معلوم می‌شود که نایب از جانب او رمی ننموده، ذبح و حلق او صحیح است و کفایت می‌کند.

م « ۱۰۸۲ » ـ شخصی که کسی را در قربانی نایب خود کرده، و پس از آن به دیگری

(۲۲۱)

نیابت داده، ولی شخص نخست ابتدا حیوان را ذبح نموده است، اگر اولی را از وکالت عزل نکرده باشد، کافی است؛ چرا که مجرد نیابت دادن به دومی، عزل اولی از نیابت نیست.

م « ۱۰۸۳ » ـ شخصی که با آگاه نبودن به لزوم مؤمن بودن ذابح، قربانی خود را به دیگری واگذار کرده است که ذبح نماید و بعد از ذبح مسأله را می‌داند، اگر مؤمن بودن ذبح کننده معلوم نباشد، باید دوباره قربانی کند.

م « ۱۰۸۴ » ـ وکیل در صورتی که وکالت به وی داده شده که خود قربانی کند، نمی‌تواند به دیگری وکالت بدهد.

م « ۱۰۸۵ » ـ اگر ذبح قربانی توسط غیر مؤمن صورت بگیرد، لازم نیست تکرار آن در ایام تشریق باشد، بلکه چنانچه در بقیه ذی‌حجه تا آخر آن هم قربانی شود، کافی است؛ اگرچه تأخیر آن از ایام تشریق جایز نیست.

م « ۱۰۸۶ » ـ محرمی که لباس احرام وی بر اثر ذبح نجس شده است در صورت امکان نمی‌تواند به مقداری که برای دیگران ذبح می‌کند در لباس احرام نجس باشد و باید لباس خود را تطهیر کند و اگر چنین نکند، ضرری به احرام یا ذبح نمی‌رساند.

م « ۱۰۸۷ » ـ اگر قربانی را از روز عید بدون عذر تأخیر اندازد، قربانی او صحیح است، ولی باید ترتیب بین قربانی، حلق و اعمال مکه مراعات شود.

م « ۱۰۸۸ » ـ بعد از بریدن چهار رگ اگر گردن قربانی را در حالی که هنوز زنده است قطع نماید، کار حرامی انجام داده، ولی قربانی، حلال و کافی است، و اگر ذبح در منی تا آخر ذی حجه ممکن شود، باید حلق و تقصیر را تا بعد از قربانی تأخیر بیندازد؛ هرچند ده روز طول بکشد.

م « ۱۰۸۹ » ـ حکم گوسفندی که تخم‌های آن را کوبیده‌اند با گوسفندی که تخم‌هایش را تابیده‌اند یکی است و برای هدی کفایت نمی‌کند.

(۲۲۲)

م « ۱۰۹۰ » ـ حیوانی را که برای هدی ذبح می‌کنند، اگرچه رگ آن را ببرند و آن را رها نمایند و حیوان به‌خودی خود پشت به قبله شود، و یا بعد از قطع رگ‌های چهارگانه، قبل از جان دادن، حیوان را روی بقیه اجساد حیوانات ذبح شده پرت نمایند و حیوان در اثر این کار، از قبله منحرف شود و در آن حال جان دهد، چون رو به قبله بودن در حال بریدن رگ‌های چهارگانه کافی است، برای قربانی بسنده است.

م « ۱۰۹۱ » ـ اگر پس از ذبح قربانی و انجام باقی مناسک و یا قبل از آن متوجه شود که سن هدی کم‌تر از حد نصاب است، باید دوباره قربانی نماید.

م « ۱۰۹۲ » ـ اگر بداند که لباس احرام او در روز عید در مسلخ به خون آلوده می‌شود و به جهت این که باید برای اعمال حجاج طهارت داشته باشد، مدتی لباس احرامی او خون آلود است، با علم به نجس شدن و طولانی بودن آن؛ چنانچه معذور از تبدیل یا تطهیر است، اشکال ندارد؛ همچنین نیابت وی در این صورت اشکال ندارد.

م « ۱۰۹۳ » ـ در برخی از محلّه‌های تازه‌ساخت مکه که در منی ایجاد شده است می‌توان قربانی نمود و چنانچه شک دارد از منی است یا خیر، نباید اعتنا کند و قربانی وی صحیح است.

م « ۱۰۹۴ » ـ چنانچه شک کند که در سال یا سال‌های گذشته ذبح کننده قربانی وی مؤمن بوده است یا نه، اگر در حال عمل، مسأله را می‌دانسته و ملتفت بوده و شک بعد از عمل است، به آن اعتنا نکند.

م « ۱۰۹۵ » ـ بعضی از مدیران کاروان‌ها یا اشخاص نیکوکار دیگر که برای قربانی از اشخاص پول می‌گیرند و گاه خود چگونگی سر بریدن را نمی‌دانند و قربانی را برای ذبح به غیر مؤمن می‌دهند، قربانی یاد شده کفایت نمی‌کند، و فردی که پول را از کسی که برای وی نایب شده گرفته، ضامن است.

(۲۲۳)


 

پسندیده‌های هدی

م « ۱۰۹۶ » ـ مستحبات هدی عبارت است از:

۱ـ در صورت توانمندی، قربانی را شتر یا گاو و در نهایت گوسفند برگزیند.

۲ـ قربانی فربه و چاق باشد.

۳ـ در صورت شتر یا گاو بودن آن، از جنس ماده و در صورت گوسفند یا بز بودن، از جنس نر باشد.

۴ـ در حالی که شتر ایستاده است آن را نحر کند و از سر دست‌ها تا زانوی او را ببندد و شخص از جانب راست او بایستد، و کارد یا نیزه یا خنجر به گودال گردن او فرو برد، و در وقت ذبح یا نحر این دعا را بخواند:

«وَجَّهْتُ وَجْهِی لِلَّذِی فَطَرَ السَّماواتِ وَالأرْضَ حَنِیفا مسلما، وَما أنَا مِنَ الْمُشْرِکینَ، إنَّ صَلاتِی وَنُسُکی وَمَحْیای وَمَمَاتِی للّه‌ِ رَبِّ الْعالَمِین، لا شَرِیک لَهُ، وَبِذلِک أمِرْتُ، وَأنا مِنَ الْمُسْلِمِینَ، أللَّهُمَّ مِنْک وَلَک بِسْمِ اللّه‌ِ، وَاللّه‌ُ اکبَرُ، اللَّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنِّی».

۵ـ خود، قربانی را ذبح کند و اگر نمی‌تواند دست خود را بالای دست نایب بگذارد.


 

۳ ـ تقصیر

م « ۱۰۹۷ » ـ محرم بعد از ذبح کردن، باید یا موی سر خود را بتراشد و یا از ناخن یا موی خود قدری بچیند. البته زن‌ها باید از مو یا ناخن خود قدری بر گیرند، و سر تراشیدن برای آن‌ها کافی نیست و کسی که سال اول حج اوست یا موی سر خود را به عسل یا «صمغ» و مانند آن چسبانیده است، باید سر بتراشد یا اگر وی موی خود را جمع کرده و گره زده و در هم پیچیده و بافته است، تنها باید سر بتراشد.

م « ۱۰۹۸ » ـ خنثای مشکل باید تقصیر کند و نمی‌تواند موی سر خود را بتراشد،

(۲۲۴)

مگر آن که جزو یکی از سه گروه یاد شده در مسأله اخیر باشد که در این صورت باید موی سر خود را بتراشد.

م « ۱۰۹۹ » ـ کسی که موی سر خود می‌تراشد باید همه آن را بتراشد.

م « ۱۱۰۰ » ـ در تقصیر همین که مقدار کمی از موی سر یا ریش یا سبیل را بچپند و یا از ناخن خود بگیرد کافی است و بهتر است مقداری هم از مو و هم از ناخن را بگیرد.

م « ۱۱۰۱ » ـ تراشیدن سر و تقصیر چون از عبادات است باید با نیت خالص و دور از ریا و برای اطاعت خداوند بجا آورده شود و اگر در آن ریا نماید، صحیح نیست، و محرمات احرام بر وی حلال نمی‌شود.

م « ۱۱۰۲ » ـ می‌تواند خود، سر خود را بتراشد یا آن را بر عهده سلمانی گزارد؛ البته باید خود نیت کند، و بهتر است که سلمانی هم نیت نماید.

م « ۱۱۰۳ » ـ کسی که سر تراشیدن بر وی متعین است؛ مانند کسی که اولین حج خود را می‌گزارد و اشخاصی که در مسأله اول ذکر شد، اگر سر آنان مو ندارد، باید تیغ رابر سر خود بکشند، و همین اندازه از تراشیدن سر کفایت می‌کند.

م « ۱۱۰۴ » ـ کسانی که میان تراشیدن سر و گرفتن موی ریش یا سبیل و گرفتن ناخن اختیار دارند اگر سرشان مو ندارد، باید تقصیر کنند، و چنانچه هیچ مو، حتی موی ابرو ندارند، باید ناخن بگیرند، و اگر آن را هم ندارند، تیغ را به سر کشند و همین اندازه کافی است.

م « ۱۱۰۵ » ـ تراشیدن ریش از تقصیر کفایت نمی‌کند.

م « ۱۱۰۶ » ـ تقصیر موی زیر بغل یا عانه کافی نیست.

م « ۱۱۰۷ » ـ محل تراشیدن سر و تقصیر نمودن منی است، و در غیر آن محل به اختیار جایز نیست.

(۲۲۵)

م « ۱۱۰۸ » ـ شایسته است در روز عید تقصیر نماید؛ اگرچه تأخیر آن تا آخر ایام تشریق جایز است.

م « ۱۱۰۹ » ـ اگر در منی سر نتراشید و تقصیر نکرد و از آن جا کوچ کرد، باید بازگردد و آن را انجام دهد، و در این حکم بین کسی که به عمد آن را ترک کرده یا به سبب فراموشی و سهو یا ندانستن مسأله بوده است، فرقی نیست.

م « ۱۱۱۰ » ـ اگر نتواند به منی برگردد، در هر جا که هست، موی سر خود را بتراشد یا تقصیر کند، و موی خود را در صورت امکان به منی بفرستد، و مستحب است که مو را در منی در محل خیمه خود دفن کند.

م « ۱۱۱۱ » ـ پیش از تقصیر یا تراشیدن سر، طواف یا سعی حج را نمی‌توان انجام داد.

م « ۱۱۱۲ » ـ اگر پیش از تراشیدن سر یا تقصیر از روی سهو یا ناآگاهی، طواف و سعی کند، باید بازگردد و موی سر را بتراشد یا تقصیر کند، و پس از آن طواف و نماز آن و سعی را بجا آورد، و چنانچه نمی‌تواند به منی بازگردد، در هر جایی که هست، سر بتراشد و تقصیر کند و طواف، نماز و سعی را اعاده کند.

م « ۱۱۱۳ » ـ اگر از روی علم و عمد چنین کند، باید افزوده بر اعاده طواف، نماز و سعی، یک گوسفند نیز ذبح کند.

م « ۱۱۱۴ » ـ اگر تنها طواف را از روی علم و عمد مقدم دارد، باید گوسفند بپردازد، و چنانچه تنها سعی را پیش داشته است، پرداخت گوسفند لازم نیست، ولی باید آن را بعد از حلق یا تقصیر و طواف و نماز آن اعاده کند.

م « ۱۱۱۵ » ـ اگر از روی علم یا ندانستن مسأله یا فراموشی بعد از طواف یا سعی یا هر دو، سر را بتراشد یا تقصیر کند، باید طواف و سعی را اعاده نماید تا ترتیب آن رعایت گردد و چنانچه تکلیف وی تراشیدن سر بوده است، تیغ را به سر بکشد.

(۲۲۶)

م « ۱۱۱۶ » ـ در منی باید نخست رمی جمره نماید و بعد از آن ذبح کند و سپس تقصیر یا حلق را بجا آورد.

م « ۱۱۱۷ » ـ اگر ترتیب اعمال عمره را رعایت ننماید؛ چنانچه از روی غفلت و سهو یا ناآگاهی از مسأله باشد، اعاده لازم نیست و در صورتی که از روی علم و عمد باشد، معصیت است، ولی باز اعاده لازم ندارد.

م « ۱۱۱۸ » ـ محرم بعد از آن که به‌حسب وظیفه سر تراشید، یا تقصیر نمود، همه چیزهایی که به سبب احرام حج بر او حرام شده بود، بر وی حلال می‌شود، مگر زن و بوی خوش، و اما شکار از دو جهت بر محرم حرام است: یکی آن که در حرم صید جایز نیست؛ نه برای محرم و نه برای غیر محرم، و این حرمت همچنان باقی است و دیگر آن که بر خصوص محرم نیز صید جایز نیست؛ خواه در حرم باشد یا در غیر حرم. حال به سبب حلق یا تقصیر تنها جهت دوم حرمت برداشته می‌شود و بنابراین، صید در خارج حرم برای وی جایز است.

م « ۱۱۱۹ » ـ اگر انجام قربانی به دلیلی از روز عید تأخیر افتاد، نمی‌تواند حلق کند و از احرام خارج شود و بعد قربانی کند، بلکه ترتیب بین قربانی، حلق و اعمال مترتب بر آن را باید رعایت کند.

م « ۱۱۲۰ » ـ تأخیر حلق تا آخر ایام تشریق اشکال ندارد؛ هرچند به عمد باشد. انجام حلق در شب صحیح است و کفایت می‌کند.

م « ۱۱۲۱ » ـ اگر برای قربانی به دیگری وکالت دهد، تا وکیل او قربانی نکرده است نمی‌تواند حلق کند، ولی چنانچه با اعتقاد به این که وکیل او برای وی قربانی کرده است حلق نمود و بعد معلوم شد که وکیل او هنوز قربانی نکرده، حلق یاد شده کافی است و در صورتی که بعد از حلق اعمال مکه را انجام داده باشد، کفایت می‌کند و لازم نیست آن را اعاده کند.

(۲۲۷)

م « ۱۱۲۲ » ـ کسی که برای سال اول حج می‌گزارد و وظیفه وی سر تراشیدن است نمی‌تواند به سبب زیادی مو، اول سر را ماشین کند و بعد آن را بتراشد؛ هرچند بی‌درنگ آن را بتراشد و در صورت علم و عمد، کفاره دارد.

م « ۱۱۲۳ » ـ کسی که بخواهد دیگری را حلق نماید، نمی‌تواند قبل از این که خود حلق یا تقصیر نمود، سر دیگری را بتراشد، ولی می‌تواند ناخن دیگری را برای تقصیر بگیرد، و ازاله موی دیگری نیز پیش از خارج شدن از احرام؛ حتی برای تقصیر جایز نیست.

م « ۱۱۲۴ » ـ کسی که سفر اول حج اوست و در وقتی که سلمانی سر او را برای حلق می‌تراشد، ناخن‌های خود را می‌گیرد و غافل است که نباید این کار را بکند، چیزی بر او نیست و کفاره ندارد.

م « ۱۱۲۵ » ـ کسی که در غیر منی حلق نموده و اعمال مترتب را انجام داده و پس از آن، عمره مفرده را انجام داده است، اگر به سبب ناآگاهی از مسأله و غفلت و یا فراموشی چنین کند، اشکال ندارد و عمره او صحیح است، ولی در صورتی که می‌تواند به منی برگردد و حلق کند و کار وی عمدی بوده، لازم است به منی برگردد و حلق نماید.

م « ۱۱۲۶ » ـ کسانی که بعد از حلق و تقصیر به مکه آمده‌اند و اعمال مکه؛ مانند: طواف، سعی و طواف نسا را انجام داده‌اند و بعد متوجه شده‌اند که حلق و تقصیر آنان در منی نبوده، اعمال مکه آنان صحیح است و باید حلق و تقصیر را اعاده نمایند.

م « ۱۱۲۷ » ـ کسی که سال قبل به حج مشرف شده و حلق را در خارج منی انجام داده و امسال نیز حلق را در خارج منی گزارده و اعمال مکه را انجام داده، همه اعمال وی صحیح است و چیزی بر او نیست.

(۲۲۸)

م « ۱۱۲۸ » ـ اگر به‌جای حلق، تقصیر نماید؛ چنانچه به مسأله آگاه نبوده است، کفاره ندارد و باید حلق را انجام دهد و چنانچه اعمال مکه را بجا آورده است، اعاده نماید.

م « ۱۱۲۹ » ـ کسی که سال دوم حج اوست و سال قبل برای خود حج نموده و حلق کرده است و امسال به نیابت دیگری حج بجا می‌آورد، در سفر دوم حکم کسی که اولین حج را می‌گزارد(صروره) ندارد و اگر تقصیر نماید، کافی است.

م « ۱۱۳۰ » ـ شخصی که نایب شخص دیگری شده و برای اولین بار به مکه آمده و در مرز بین وادی محسر و منی به اعتقاد این که جزو منی است، حلق نموده و سال بعد باز برای خود به عنوان حجة‌الاسلام، به مکه رفته، و در منی به گمان این که حلق قبلی و اعمال حج گذشته او صحیح بوده تقصیر نموده است، و سال بعد باز به مکه رفته و به عنوان آنچه بر عهده اوست محرم گردیده و در این بین متوجه شده که حلق سال اول در خارج منی بوده است و از این جهت کافی نیست و در این سال، حلق و دیگر اعمال را در منی به قصد آنچه بر عهده اوست انجام می‌دهد، عمل وی کفایت می‌کند و حج از طرف کسی که برای او نایب شده است، واقع می‌شود و اعاده حجة‌الاسلام لازم نیست.

م « ۱۱۳۱ » ـ تا حلق تمام نشده است کوتاه کردن موی سر جایز نیست، و اگر تمام سر را تراشیده، از حلق بسنده است.

م « ۱۱۳۲ » ـ کسی که غیر از دو وقوف اضطراری را نمی‌تواند درک کند و برای دیگر اعمال خود نایب می‌گیرد، باید در منی حلق کند، و حلق در غیر منی کافی نیست، مگر آن که نتواند به منی برود.

م « ۱۱۳۳ » ـ شخصی که در سر وی شکستگی وجود دارد و ممکن است که حلق روز عید باعث پاره شدن پوست آن گردد، چنانچه امید بهبودی دارد، در حدی که

(۲۲۹)

بتواند حلق را تا آخر ایام تشریق تمام نماید می‌تواند حلق و اعمال مترتب بر آن را تأخیر بیندازد، و اگر امید ندارد یا پس از تأخیر بهبودی کامل نشد، تقصیر کند.

م « ۱۱۳۴ » ـ بچه ممیزی که تمام اعمال حج را به طور صحیح انجام داده است، از صروره بودن (اولین حجی که می‌گزارد) خارج می‌شود.

م « ۱۱۳۵ » ـ هر فردی می‌تواند خود را حلق کند، و می‌تواند به کسی که از احرام به حلق یا تقصیر خارج شده است واگذار کند که او را حلق نماید، و در هر صورت، اگر دیگری او را حلق کند، کفایت می‌کند؛ اگرچه از حرام خارج نشده باشد.

م « ۱۱۳۶ » ـ کسی که در حج، تراشیدن سر بر عهده اوست و از اول می‌داند که با تیغ کشیدن، سرش خون می‌آید، می‌تواند به تقصیر بسنده نماید.

م « ۱۱۳۷ » ـ کسی که سال اول حج اوست و باید سر خود را بتراشد، در این مسأله مانند دیگر مسایل، اگر مجتهد اعلم و صاحب شرایط را نمی‌شناسد یا احتمال نمی‌دهد و آن را احراز نکرده است، می‌تواند به هر مجتهد عادل و صاحب شرایطی رجوع نماید.

م « ۱۱۳۸ » ـ کسی که حلق را فراموش کرده و به ایران بازگشته است، باید حلق و اعمال مکه که مترتب بر حلق است را انجام دهد، و اگر خود نمی‌تواند به مکه رود، در وطن خود حلق کند و موی خود را به منی بفرستد، و برای اعاده اعمال نایب بگیرد.

م « ۱۱۳۹ » ـ کسی که وظیفه او حلق است و از انجام حلق معذور است، می‌تواند به تقصیر بسنده نماید.

م « ۱۱۴۰ » ـ اگر قربانی را از روی عمد تأخیر بیندازد، نمی‌تواند حلق یا تقصیر نماید و باید حلق را بعد از قربانی انجام دهد.

م « ۱۱۴۱ » ـ کسی که به سبب عذری نمی‌تواند هدی فراهم آورد و به‌جای آن روزه

(۲۳۰)

می‌گیرد و تصمیم دارد بعد از ایام تشریق شروع به سه روز روزه نماید، لازم نیست تقصیر یا حلق را پس از سه روز روزه انجام دهد، بلکه می‌تواند در روز عید حلق یا تقصیر نماید.

م « ۱۱۴۲ » ـ شخصی که می‌تواند تقصیر کند، چنانچه ریش بتراشد، افزوده بر حرمت آن، از تقصیر کفایت نمی‌کند.

م « ۱۱۴۳ » ـ اگر سر را به این عنوان بتراشد که وظیفه وی تراشیدن سر است و از اعمال حج به شمار می‌رود، صحیح است؛ هرچند نیت را به زبان نگفته باشد.

م « ۱۱۴۴ » ـ در سفر اول در منی باید موی سر را تراشید؛ هرچند آن را ناخوشایند دارد و نمی‌تواند تقصیر نماید، و اگر آن را نتراشد، گذشته از آن که گناه نموده است از احرام نیز خارج نمی‌شود.

م « ۱۱۴۵ » ـ اگر بعد از قربانی بی‌درنگ تقصیر نماید تا نخواهد نجاست بدن و لباس احرام را تطهیر نماید، و بعد از رسیدن به چادر حلق کند و از طرفی هم صروره است و هم در حلق قصد احلال نکرده؛ چون آگاه به مسأله تقصیر نبوده است، کفاره ندارد و حلق را اگر به قصد قربت و به حساب یکی از اعمال انجام داده، کافی است و در غیر این صورت، در احرام باقی می‌ماند و باید در منی حلق کند.


 

مستحبات حلق

م « ۱۱۴۶ » ـ در حلق مستحب است:

۱ـ از جانب راست و از پیش سر شروع به تراشیدن سر کند و این دعا را بخواند:

«أللَّهُمَّ أعْطِنی بِکلِّ شَعْرَةٍ نُورا یوْمَ القِیامَةِ».

۲ـ موی سر خود را در منی در خیمه خود دفن نماید و پسندیده است بعد از حلق از اطراف ریش، سبیل و همچنین ناخن‌ها بگیرد.

(۲۳۱)

(۲۳۲)


 

واجبات بعد از اعمال منی

بعد از تمام شدن اعمال منی لازم است به مکه بازگردد و اعمال آن را انجام دهد.

م « ۱۱۴۷ » ـ مستحب است روز عید پس از پایان دادن به اعمال منی برای گزاردن بقیه اعمال حج، به مکه بیاید و می‌تواند آن را تا روز یازدهم، بلکه تا آخر ذی‌حجه تأخیر بیندازد؛ به این معنا که اگر روز آخر ذی‌حجه به مکه آید و اعمال را بجا آورد، اشکال ندارد.

م « ۱۱۴۸ » ـ اعمالی که در مکه واجب است بجا آورد عبارت است از:

طواف حج (طواف زیارت)، نماز طواف، سعی بین صفا و مروه، طواف نسا و نماز طواف نسا.

م « ۱۱۴۹ » ـ کیفیت طواف حج و نماز آن و سعی و طواف نسا و نماز آن به همان شیوه‌ای است که در طواف عمره و نماز آن و سعی گذشت و تنها تفاوت آن در نیت است که همه آن را باید به نیت حج بجا آورد.

م « ۱۱۵۰ » ـ طواف حج، نماز، سعی، طواف نسا و نماز آن را نمی‌توان قبل از رفتن به عرفات و بجا آوردن اعمال عرفات و مشعر و اعمال سه‌گانه منی در حال

(۲۳۳)

اختیار بجا آورد، مگر برای افراد زیر که می‌توانند بعد از آن که به احرام حج محرم شدند و پیش از رفتن به عرفات این اعمال را بجا آورند:

نخست ـ زن‌هایی که احتمال می‌دهند در برگشتن حایض یا نفسا شوند و پاک نشوند و نتوانند بمانند تا پاک شوند؛ هرچند بعد از آن بدانند چنین نبوده است.

دوم ـ پیرمردها یا پیرزنانی که به هنگام بازگشت به سبب زیادی جمعیت ناتوان از طواف یا برگشتن به مکه هستند؛ هرچند بعد از آن خود را توانمند بیابند.

سوم ـ بیمارانی که در وقت ازدحام، از طواف ترس دارند یا عاجز از آن می‌باشند؛ هرچند خلاف آن آشکار شود و خود را توانمند بیابند، و اعاده آن در این صورت لازم نیست.

چهارم ـ کسانی که می‌دانند به سببی نمی‌توانند طواف و سعی را تا آخر ماه ذی‌حجه بگزارند.

م « ۱۱۵۱ » ـ گروه چهارم با این باور که نمی‌تواند اعمال را بجا آورند آن را پیش می‌اندازد، اگر به سبب بیماری، پیری و درماندگی چنین نمایند، کافی است، ولی اگر به سبب‌های دیگری چنین کنند؛ مانند آن که اعتقاد به آمدن سیلاب دارند و بعد خلاف آن آشکار شود، باید همه اعمال خود را پس از بازگشت، دوباره بجا آورند.

م « ۱۱۵۲ » ـ محرمات احرام حج که پیش از این گذشت، بعد از انجام سه عمل به تدریج بر محرم حلال می‌شود:

یکم ـ بعد از تقصیر کردن یا سر تراشیدن در منی که پس از آن همه چیز حلال می‌شود، مگر بوی خوش و زن؛ چنانچه پیش از این ذکر شد، و صید تنها از جهت احرام حلال می‌شود؛ نه از جهت حرم.

دوم ـ بعد از بجا آوردن طواف زیارت و نماز آن و سعی بین صفا و مروه، بوی خوش بر او حلال می‌شود، ولی زن بر او حرام است.

(۲۳۴)

سوم ـ بعد از انجام طواف نسا و نماز آن که همانند طواف و نماز عمره است، زن نیز بر او حلال می‌شود، پس بعد از این سه عمل، تمام آنچه که که بر محرم حرام شده بود، بر او حلال می‌شود. اما صید کردن در حرم برای همه؛ خواه محرم باشد یا غیر محرم، حرام است.

م « ۱۱۵۳ » ـ کسانی که به سبب عذری؛ مانند: پیری و احتمال حیض، طواف زیارت و طواف نسا را پیش داشته‌اند، بوی خوش و زن بر آن‌ها حلال نمی‌شود، بلکه همه محرمات بعد از تقصیر یا حلق بر آنان حلال می‌گردد.


 

طواف نسا

م « ۱۱۵۴ » ـ طواف نسا ویژه مردان نیست، بلکه بر زن، خنثی، خصی و بچه ممیز نیز لازم است و اگر طواف نسا نگزارند، زن به همان تفصیلی که گفته شد، بر آن‌ها حلال نمی‌شود، و نیز چنانچه زن آن را ترک کند، مرد بر او حلال نمی‌شود، بلکه طفل غیر ممیز، در صورتی که ولی او را محرم کرده است، باید او را طواف نسا بدهد تا بعد از بالغ شدن، زن یا مرد بر او حلال باشد.

م « ۱۱۵۵ » ـ طواف نسا و نماز آن؛ اگرچه واجب است و بدون آن زن حلال نمی‌شود، رکن نیست و ترک عمدی آن موجب باطل شدن حج نمی‌شود، بلکه بر کسی که حج گزارده لازم است آن را بجا آورد، و اگر بجا نیاورد، زن بر او حلال نمی‌شود، بلکه آنچه از زن بر او حرام شده است؛ مانند: عقد کردن، خواستگاری کردن و شاهد شدن نیز بر او حلال نمی‌شود.

م « ۱۱۵۶ » ـ مقدم داشتن سعی بر طواف زیارت یا بر نماز آن در حال اختیار و مقدم داشتن طواف نسا بر طواف زیارت و بر سعی در حال اختیار جایز نیست، و اگر آن را مقدم بدارد، باید اعاده کند تا ترتیب آن حفظ گردد.

(۲۳۵)

م « ۱۱۵۷ » ـ طواف نسا را می‌توان در حال ضرورت پیش از سعی بجا آورد؛ مانند: احتمال حیض و نداشتن اقامت در مکه تا زمان پاکی.

م « ۱۱۵۸ » ـ اگر به‌سهو، طواف نسا را پیش از سعی بجا آورد یا به سبب آگاه نبودن در حکم، آن را مقدم بدارد، طواف و سعی وی صحیح است، ولی لازم است طواف را اعاده کند.

م « ۱۱۵۹ » ـ اگر طواف نسا را به سهو نگزارد تا از حج بازگردد؛ چنانچه می‌تواند باید خود بازگردد و آن را بجا آورد، و در صورتی که نمی‌تواند یا سختی دارد، نایب بگیرد و پس از آوردن آن، زن به او حلال می‌شود.

م « ۱۱۶۰ » ـ اگر طواف واجب را؛ خواه طواف عمره باشد یا طواف حج یا طواف نسا، فراموش کند و با زن نزدیکی نماید، باید در مکه یک هدی قربانی کند و بهتر است شتر باشد، و چنانچه می‌تواند، خود برود و طواف و نماز آن را بجا آورد و در غیر طواف نسا سعی را هم بگزارد و در صورتی که نمی‌تواند یا سختی دارد، نایب بگیرد.

م « ۱۱۶۱ » ـ اگر طواف را؛ خواه طواف عمره باشد یا طواف زیارت، از روی ناآگاهی به مسأله نگزارد و به محل خود بازگردد، باید حج را اعاده کند و یک شتر قربانی نماید.


 

احکام دیگر اعمال منی

م « ۱۱۶۲ » ـ اگر تنها این ترس را داشته باشد که بعد از بازگشت از منی در اثر ازدحام نتواند طواف کند یا به مشقت بیفتد، نمی‌تواند اعمال حج را مقدم بدارد.

م « ۱۱۶۳ » ـ چنانچه زن اعمال حج را به جهت احتمال حیض بر اعمال منی مقدم بدارد، ولی چون طواف یا سعی را قطع کرده، لازم است آن را به پایان رساند و اعاده نماید، بعد از اعمال منی بر او چیزی نیست.

(۲۳۶)

م « ۱۱۶۴ » ـ اگر نایب احتمال حیض یا بیماری بدهد، می‌تواند اعمال حج را بر دو وقوف و اعمال منی مقدم بدارد.

م « ۱۱۶۵ » ـ کسانی که اعمال حج را قبل از اعمال منی انجام می‌دهند، می‌توانند سعی را بعد از برگشتن از منی و دیگر اعمال را قبل از مقدم داشتن اعمال مکه انجام دهند، این حکم جایز است و لازم نمی‌باشد.

م « ۱۱۶۶ » ـ کسانی که اعمال حج را بر دو وقوف پیشی می‌دارند، لازم نیست نزدیک‌ترین زمان به دو موقف را رعایت کنند.

م « ۱۱۶۷ » ـ تشخیص عذر برای کسانی که اعمال حج را مقدم می‌دارند، بر عهده خود آنان است؛ نه بر عهده گردانندگان گروه و مسؤولان.

م « ۱۱۶۸ » ـ کسی که او را به‌وسیله تخت طواف می‌دهند، اگر در هر صورت باید او را طواف دهند و عذر دیگری ندارد، نمی‌تواند اعمال حج خود را بر دو وقوف مقدم بدارد.

م « ۱۱۶۹ » ـ کسی که اعمال حج را بر دو وقوف پیش می‌اندازد، می‌تواند هر سه عمل را بعد از دو وقوف انجام دهد؛ نه آن که تنها یکی، مانند طواف نسا را پیش اندازد.

م « ۱۱۷۰ » ـ شخصی که می‌تواند اعمال مکه را بر دو وقوف پیش بیندازد اگر به سبب ناآگاهی از مسأله بدون احرام، اعمال مکه را انجام دهد، کفایت نمی‌کند و باید یا پیش از دو وقوف با احرام آن را اعاده کند و یا بعد از دو وقوف و اعمال منی، آن را بجا آورد.

م « ۱۱۷۱ » ـ در صورتی که می‌تواند اعمال مکه را تا آخر وقت تأخیر بیندازد تا خود آن را بجا آورد نمی‌تواند برای انجام آن نایب بگیرد.

م « ۱۱۷۲ » ـ از آن جا که برای انجام اعمال حج تا روز یازدهم فرصت هست و

(۲۳۷)

می‌توان تا آخر ماه ذی‌حجه آن را نیت نمود، در صورتی که وقت انجام مناسک حج تا روز یازدهم باشد و وی آن را تأخیر بیندازد؛ هرچند احتمال دارد زمان وجوب آن گذشته باشد، وی گناه‌کار به شمار نمی‌رود.

م « ۱۱۷۳ » ـ کسی که از منی برگشته و هنوز اعمال واجب مکه را انجام نداده است می‌تواند طواف مستحبی انجام دهد، و نیز در حال احرام عمره تمتع بیش از انجام عمره، طواف مستحبی بگزارد.

م « ۱۱۷۴ » ـ بعد از انجام اعمال منی و پیش از انجام اعمال مکه می‌توان از مکه خارج شد.

م « ۱۱۷۵ » ـ اگر چندین عمره مفرده بجا آورده باشد و در هیچ کدام طواف نسا نگزارده است، یک طواف نسا برای همه آن کفایت می‌کند.

م « ۱۱۷۶ » ـ در طواف نسا، نایب می‌تواند آن را به نیت کسی که از وی نایب شده است انجام دهد.

م « ۱۱۷۷ » ـ پیش از بجا آوردن طواف نسا و بعد از انجام حلق و اعمال بعدی، همه انواع لذت بردن از زن حرام است و به نزدیکی ویژگی ندارد.

م « ۱۱۷۸ » ـ تأخیر طواف نسا از سعی جایز است.

م « ۱۱۷۹ » ـ اگر بعد از حج ازدواج نماید و دارای فرزند شود و سپس بفهمد که در حج، طواف نسا نگزارده است؛ چون به حکم مسأله ناآگاه بوده است، فرزند وی حکم حلال‌زاده را دارد و عقد ازدواج آنان صحیح است، ولی باید طواف نسا را انجام دهد.

م « ۱۱۸۰ » ـ اگر مردی به زن خود بگوید: وظیفه من گزاردن طواف نسا و وظیفه تو بجا آوردن طواف رجال است و زن چنین کند؛ در صورتی که منظور وی ادای وظیفه بوده است، اشکال ندارد.

(۲۳۸)

م « ۱۱۸۱ » ـ کسی که عمره مفرده می‌گزارد؛ چنانچه بدون تقصیر، طواف نسا بجا آورد، عمره وی باطل نمی‌شود، ولی باید بعد از تقصیر، طواف نسا را دوباره بگزارد، و بدون انجام آن، حرمت نسا باقی است.

م « ۱۱۸۲ » ـ شخصی که پس از مراجعت از مکه شک می‌کند طواف نسای حج یا عمره مفرده را بجا آورده است یا نه، باید به شک خود که شک بعد از عمل است اعتنا ننماید.

م « ۱۱۸۳ » ـ اگر بعد از دور چهارم طواف نسا با همسر خود نزدیکی نماید، عمل وی صحیح است و کفاره ندارد؛ اگرچه فعل حرامی را انجام داده است.

م « ۱۱۸۴ » ـ بجا نیاوردن طواف نسا از روی ناآگاهی همانند طواف حج و عمره نیست که باید حج را اعاده کند و شتر قربانی نماید، بلکه ترک طواف نسا، حج را باطل نمی‌کند و کفاره ندارد، ولی حرمت نسا بدون آن باقی است و انجام آن، اگر از روی ناآگاهی یا فراموشی باشد، کفاره دارد.

م « ۱۱۸۵ » ـ اگر پیش از طواف نسا با همسر خود ملاعبه و بازی نماید و از روی شهوت به او دست زند، تنها در صورتی که آگاه به مسأله نبوده است کفاره ندارد و در غیر این صورت، باید کفاره بپردازد.

م « ۱۱۸۶ » ـ زنی که اعمال حج خود را بر دو وقوف پیشی داشته و بعد از سعی حایض گردیده است و شوهر وی در همان وقت به نیابت از او طواف نسا را انجام می‌دهد، اگر به جهت احتمال حیض، اعمال حج را پیش بیندازد، اعاده طواف حج لازم نیست، ولی باید سعی را دوباره بگزارد.

م « ۱۱۸۷ » ـ اگر نایب، طواف نسا را بجا نیاورد، زن بر او حرام است و افزوده بر این، عهده وی هم مشغول است و خود باید در زمان حیات آن را انجام دهد و اگر نمی‌تواند، لازم است نایب بگیرد.

(۲۳۹)

م « ۱۱۸۸ » ـ اگر در عمره مفرده طواف نسا را فراموش کند و بعد برای عمره تمتع محرم شود، طواف نسا را می‌تواند بعد از انجام اعمال عمره تمتع بجا آورد، و چنانچه آن را تأخیر بیندازد، طواف نسای حج کفایت از آن می‌کند.

م « ۱۱۸۹ » ـ کسی که در عمره مفرده طواف نسا را بجا نیاورده است و بعد از آن حج افراد می‌گزارد، طواف نسای حج افراد کفایت می‌کند.

م « ۱۱۹۰ » ـ پیرمرد و پیرزنی که عمل زناشویی از وی ممکن نیست و ازدواج هم نمی‌کند و نیز کسی که عنین است لازم است طواف نسا را بگزارد؛ چرا که طواف نسا؛ هرچند جزو اعمال نیست، عمل واجبی است که بر عهده همه حج‌گزاران است.


 

مستحبات اعمال مکه

م « ۱۱۹۱ » ـ هر عمل که در طواف عمره، نماز آن و سعی مستحب است، در اعمال مکه نیز پسندیده است.

م « ۱۱۹۲ » ـ مستحب است در روز عید قربان برای طواف حج به مسجد آید و بر در مسجد بایستد و این دعا را بخواند:

«أللَّهُمَّ أعِنّی علی نُسُکک، وَسَلِّمنی لَهُ، وَسَلّمْهُ لی، أسْألُک مَسْألَةَ العَلیلِ الذَّلِیل، المُعْتَرِفِ بذَنْبِهِ، أنْ یغْفِرَ لی ذُنُوبی، وَأنْ تُرْجِعَنی بِحاجَتی، أللَّهُمَّ إنّی عَبْدُک، وَالْبَلَدُ بَلَدُک، وَالْبَیتُ بَیتُک، جِئْتُ أطْلُبْ رَحْمَتَک، وأؤُمُّ طاعَتَک، مُتَّبِعا لأمْرِک، راضیا بِقَدرِک، أسْألُک مَسْألةَ الْمُضْطَرَّ إلیک، الْمُطِیعِ لأمْرِک، المُشْفِقِ مِنْ عَذابِک، الْخَائِفِ لِعُقُوبَتِک، أنْ تُبَلِّغَنی عَفْوک، وَتُجِیرَنِی مِنَ النَّارِ بِرَحْمَتِک».

آنگاه به نزد حجر الاسود بیاید و استلام (دست مالیدن) و بوسه نماید، و اگر بوسیدن ممکن نیست، دست به حجر بمالد و دست خود را ببوسد، و چنانچه آن نیز ممکن نباشد، روبه‌روی حجر بایستد و تکبیر بگوید و سپس آنچه در طواف

(۲۴۰)

عمره بجا آورده بود، بگزارد.

(۲۴۱)


 

بیتوته در منی

م « ۱۱۹۳ » ـ حج‌گزاران لازم است شب یازدهم و دوازدهم ذی‌حجه در منی بیتوته کنند و از غروب آفتاب تا نصف شب در آن جا بمانند. افزوده بر این، چند گروه باید در شب سیزدهم تا نصف شب در منی بمانند؛ این افراد عبارتند از:

نخست ـ کسی که در احرام شکار نموده؛ هرچند تنها شکار را گرفته و آن را نکشته است، ولی چنانچه غیر از شکار، چیزهای دیگری که از شکار بر محرم حرام است؛ مانند خوردن گوشت آن و نشان دادن صید به صیاد را انجام داده باشد، بیتوته شب سیزدهم بر او واجب نیست.

دوم ـ کسی که در احرام با زن نزدیکی کرده است؛ خواه در پیش باشد یا در پس و خواه با زن خود باشد یا با بیگانه؛ ولی در صورتی که غیر از نزدیکی، از کارهای دیگری؛ مانند: بوسیدن و لمس دوری نکرده باشد، بیتوته شب سیزدهم بر وی واجب نمی‌شود.

سوم ـ کسی که در روز دوازدهم از منی کوچ نکند و غروب شب سیزدهم را درک نماید.

م « ۱۱۹۴ » ـ بر گروه‌های زیر لازم نیست در شب‌های یازدهم، دوازدهم و سیزدهم

(۲۴۲)

در منی بمانند:

نخست ـ بیماران و پرستاران آن‌ها، و دیگر کسانی که ماندن برای آن‌ها، به هر عذری که باشد، مشقت دارد.

دوم ـ کسانی که ترس آن دارند که اگر شب بمانند، مال آن‌ها در مکه از بین می‌رود، به شرط آن که مال آنان قابل توجه باشد.

سوم ـ شبان‌هایی که حیوانات آن‌ها به چرانیدن در شب نیاز دارد.

چهارم ـ سقایان و خادمانی که در مکه آب به حجاج می‌رسانند.

پنجم ـ کسانی که شب را در مکه بیدارند و تا صبح را به عبادت می‌گذرانند و کار دیگری جز آن انجام نمی‌دهند، مگر کارهای ضروری؛ مانند خوردن و آشامیدن به اندازه نیاز و تحصیل طهارت.

م « ۱۱۹۵ » ـ کسی که در احرام عمره تمتع از شکار و زن دوری نکرده است باید در شب سیزدهم بماند، و این حکم به احرام حج ویژگی ندارد.

م « ۱۱۹۶ » ـ مقدار زمانی که واجب است در این سه شب بیتوته شود از اول شب است تا نصف آن، پس کسی که از غروب تا نیمه شب در منی بیتوته می‌نماید می‌تواند بعد از آن بیرون رود، و مستحب است پیش از طلوع صبح وارد مکه نشود.

م « ۱۱۹۷ » ـ کسی که در اول شب بدون عذر در منی نباشد لازم است پیش از نیمه شب بازگردد و تا صبح در آن بماند.

م « ۱۱۹۸ » ـ شب را باید از اول غروب تا طلوع آفتاب حساب کند.

م « ۱۱۹۹ » ـ بیتوته در منی عبادت است و باید با نیت خالص و برای اطاعت خداوند گزارده شود.

م « ۱۲۰۰ » ـ در غیر مکه نمی‌تواند مشغول عبادت شود و به منی نرود؛ اگرچه در بین راه منی و مکه باشد.

(۲۴۳)

م « ۱۲۰۱ » ـ کسی که بیتوته واجب در منی را ترک کند لازم است برای هر شب یک گوسفند قربانی کند؛ خواه نرفتن به منی از روی علم و عمد باشد یا به سبب فراموشی یا ندانستن مسأله.

م « ۱۲۰۲ » ـ کسی که در مکه تا صبح به عبادت مشغول بوده و به منی نرفته است، قربانی بر وی واجب نیست.

م « ۱۲۰۳ » ـ چهار گروهی که در پیش گفته شد واجب نیست در منی بمانند و در صورتی که در منی بیتوته نکنند، باید برای هر شب یک گوسفند کفاره قربانی کنند؛ هر چند از دسته سوم و چهارم باشند.

م « ۱۲۰۴ » ـ گوسفند قربانی لازم نیست هیچ یک از شرایط گفته شده برای هدی را داشته باشد.

م « ۱۲۰۵ » ـ محل معین و ویژه‌ای برای گوسفندی که باید قربانی کند نیست و حتی می‌تواند پس از بازگشت به محل خود آن را قربانی کند؛ اگرچه بهتر است در منی باشد.

م « ۱۲۰۶ » ـ اگر بخشی از اول شب که باید در منی بیتوته کند درک نشود یا زودتر از نصف شب از منی خارج شود، لازم است یک گوسفند قربانی کند؛ خواه عذری داشته باشد یا نداشته باشد.

م « ۱۲۰۷ » ـ کسانی که می‌توانند در روز دوازدهم کوچ کنند باید بعد از ظهر کوچ نمایند نه پیش از ظهر، و کسانی که در روز سیزدهم کوچ می‌کنند، هرگاه بخواهند، می‌توانند کوچ کنند.


 

مسایل دیگر

م « ۱۲۰۸ » ـ اگر حج‌گزار صبح دوازدهم به مکه بیاید، لازم نیست برای کوچ کردن، بعد از ظهر به منی بازگردد؛ اگرچه رفتن وی به مکه در پیش از ظهر جایز نیست.

(۲۴۴)

م « ۱۲۰۹ » ـ زن در کوچ کردن بعد از ظهر روز دوازدهم حکم مرد را دارد؛ بنابراین، اگر به سبب عذری نتواند در روز رمی نماید و رمی را در شب دوازدهم انجام دهد، نمی‌تواند پیش از ظهر از منی کوچ کند، مگر آن که برای ماندن تا بعد از ظهر عذری داشته باشد.

م « ۱۲۱۰ » ـ کسی که در شب یازدهم و دوازدهم در زمین‌های متصل به منی که از منی به شمار نمی‌رود بیتوته می‌کند، باید کفاره بپردازد و برای هر شب یک گوسفند قربانی کند؛ هرچند بر این باور بوده باشد که آن‌جا از منی است یا به گفته اشخاص محلی، اطمینان یافته باشد.

م « ۱۲۱۱ » ـ اگر قبل از غروب آفتاب شب سیزدهم از منی خارج شود و بعد از غروب به منی بازگردد، لازم نیست شب را بماند و رمی روز سیزدهم بر او واجب نمی‌شود.

م « ۱۲۱۲ » ـ اگر بیتوته در منی را در غیر منی انجام دهد، باید قربانی کند، و میان آگاه و ناآگاه به مسأله تفاوتی نیست.

م « ۱۲۱۳ » ـ کسی که پاره‌ای از اول شب را در خارج منی بوده است یا پیش از نصف شب از آن بیرون می‌رود؛ خواه دارای عذر باشد یا بدون عذر، لازم است کفاره بپردازد.

م « ۱۲۱۴ » ـ کسی که بدون عذر نیمه اول شب را در منی نبوده، لازم است نیمه دوم را در منی بماند، و کفاره ترک مبیت را نیز بپردازد.

م « ۱۲۱۵ » ـ کسی که در شب یازدهم و دوازدهم باید در منی باشد یا در مسجدالحرام مشغول عبادت گردد، چنانچه در مسجدالحرام مشغول عبادت شود ولی در بین آن از خستگی مرتب چرت می‌زند و بیدار می‌شود؛ چنانچه به‌قدری خواب رود که نگویند همه شب را مشغول به عبادت بوده است، کافی نیست و

(۲۴۵)

باید کفاره بدهد و عبادت در هر جای مکه باشد، کافی است.

م « ۱۲۱۶ » ـ کاروان‌داری که پیش از این جایی را که یقین دانسته جزو منی است با حاجی‌ها بیتوته نموده و بعد از آن فهمیده جایی که پیش از آن بیتوته نموده خارج از منی است، کفاره ترک بیتوته همراهان وی بر او واجب نیست، و کفاره آن‌ها بر خودشان واجب است، و لازم نیست به آنان اعلام نماید و اگر فهمیدند، کفاره بر خود آنان واجب است، ولی اگر أجرت عمل صحیح و عملی که انجام شده تفاوت دارد، باید نسبت به تفاوت، رضایت حجاج را به دست آورد.

م « ۱۲۱۷ » ـ علامت‌گذاری حدود منی در سال‌های قبل با علامت‌گذاری الآن که به‌وسیله حکومت انجام گرفته است تفاوت دارد و کاروان‌دارانی که در سال‌های قبل با حجاج در قطعه زمینی بیتوته کرده‌اند که اگر تعیین فعلی حکومت صحیح باشد، بیتوته آن‌ها در خارج از منی بوده است، و اگر تعیین قبل صحیح باشد، بیتوته آنان نیز صحیح است، تا یقین پیدا نکنند که بیتوته آنان خارج از منی بوده است، قربانی لازم نیست، و در این صورت، رساندن آن به دیگر حجاج لازم نیست.

م « ۱۲۱۸ » ـ کسانی که به سبب عذری نمی‌توانند در روز رمی کنند، می‌توانند شب دوازدهم برای روز دوازدهم رمی نمایند و از منی به مکه روند و دیگر لازم نیست به منی بازگردند؛ بر این اساس، بر آنان واجب نیست که صبر کنند و بعد از ظهر با مردم کوچ کنند.

م « ۱۲۱۹ » ـ کسانی که ترس از پیشامد سختی و مشقت بر خود دارند، می‌توانند شب دوازدهم رمی جمره نمایند و به مکه روند و دیگر به منی بازنگردند، ولی نباید پیش از نیمه شب بیرون بروند.

م « ۱۲۲۰ » ـ وقوف در روز دوازدهم واجب نیست و آنچه واجب است کوچ نکردن پیش از ظهر است، بر این اساس، مسؤولان کاروان‌ها می‌توانند بعد از نصف

(۲۴۶)

شب از منی بیرون بروند و روز دوازدهم برای رمی به منی بازگردند؛ هرچند بعد از ظهر باشد، و اگر پیش از ظهر به منی آمدند، بعد از ظهر از آن بیرون روند و رمی شب برای آن‌ها کافی نیست.

م « ۱۲۲۱ » ـ اگر شب دوازدهم بعد از نیمه شب از منی خارج شود و به مکه رود و روز بعد برای رمی به منی آید، لازم نیست پیش از ظهر به منی بازگردد؛ هرچند اگر پیش از ظهر بیاید، نمی‌تواند قبل از ظهر کوچ کند.

م « ۱۲۲۲ » ـ اگر مدیر کاروان، زن‌ها را قبل از ظهر روز دوازدهم از منی خارج نماید، حج کسانی که از مسأله آگاهی نداشتند و یا اگر مسأله را می‌دانستند، نمی‌توانستند بدون مدیر کاروان و همراهان در منی بمانند، با فرض این که عذر دارند، اشکال ندارد.

م « ۱۲۲۳ » ـ اندازه شب برای کسی که در مکه به‌جای بیتوته در منی به عبادت مشغول می‌شود تا طلوع فجر می‌باشد نه تا طلوع آفتاب.

م « ۱۲۲۴ » ـ اگر بعد از انجام اعمال سه‌گانه روز عید برای طواف به مکه رود، ولی می‌داند در صورتی که به مکه برود، بخشی از مبیت اول شب را درک نمی‌کند، رفتن از منی به مکه برای وی اشکال ندارد، ولی برای تأخیر آن باید کفاره بپردازد.

(۲۴۷)


 

رمی جمرات سه‌گانه

م « ۱۲۲۵ » ـ شب‌هایی که واجب است در منی بیتوته کند باید در روز بعد، جمرات سه‌گانه را رمی کند. این جمرات عبارت است از: جمره اولی، جمره وسطی و جمره عقبه.

م « ۱۲۲۶ » ـ اگر به عمد، رمی همه جمرات را ترک کند، به حج وی ضرری نمی‌رساند و حج صحیح است؛ اگرچه در صورت عمد، گناه کرده است.

م « ۱۲۲۷ » ـ کسی که شب سیزدهم باید در منی بماند واجب است روز سیزدهم رمی جمرات کند.

م « ۱۲۲۸ » ـ شماره سنگریزه‌هایی که باید به جمره بزند، برای هر یک از جمرات در هر روز، هفت عدد است و چگونگی انداختن، شرایط و واجبات آن به همان‌گونه است که پیش از این در جمره عقبی گفته شد.

م « ۱۲۲۹ » ـ وقت انداختن سنگ از اول طلوع آفتاب تا غروب آفتاب روزی است که شب گذشته آن را بیتوته کرده است، و جایز نیست در شب رمی نماید.

م « ۱۲۳۰ » ـ اگر عذری دارد که نمی‌تواند رمی را در روز بجا آورد؛ مانند بیمار و

(۲۴۸)

افراد ناتوان و کسی که ترس از مانند ازدحام جمعیت دارد، جایز است آن را در شب آن روز یا شب بعد انجام دهد.

م « ۱۲۳۱ » ـ لازم است ترتیب میان رمی جمرات را رعایت نماید؛ به این‌گونه که به جمره اولی شروع نماید و بعد از آن جمره وسطی را رمی کند و به جمره عقبه پایان دهد.

م « ۱۲۳۲ » ـ اگر ترتیب گفته شده را رعایت ننماید، باید دوباره آنچه را که بر خلاف ترتیب بجا آورده است بگزارد؛ به طوری که ترتیب آن درست شود؛ برای نمونه، اگر اول به جمره وسطی و بعد به جمره اولی رمی نماید، لازم است جمره وسطی را دوباره بجا آورد و بعد جمره عقبه را رمی کند و اعاده جمره اولی لازم نیست.

م « ۱۲۳۳ » ـ در لزوم اعاده، میان آن که از روی علم و عمد ترتیب را رعایت نکند یا از روی سهو و فراموشی و یا از روی ندانستن مسأله، تفاوتی نیست و در هر صورت باید آن را دوباره انجام دهد.

م « ۱۲۳۴ » ـ اگر همه چهار سنگ را به جمره اولی بیندازد و آن را رها کند و مشغول جمره بعدی شود، کافی است، و لازم نیست همه هفت سنگ را پیش اندازد، پس می‌تواند چهار سنگ به جمره اولی بزند و بعد چهار سنگ به جمره وسطی و بعد مشغول جمره عقبه شود، و به هر چینشی که می‌خواهد، هفت سنگ جمره عقبه و سه سنگ دو جمره دیگری را بیندازد.

م « ۱۲۳۵ » ـ اگر رمی را در یکی از روزها فراموش کند، واجب است روز بعد آن را قضا نماید، و چنانچه دو روز را فراموش کرد، باید هر دو را در روز بعد قضا کند، و همچنین است در صورتی که از روی عمد آن را ترک نماید.

(۲۴۹)

م « ۱۲۳۶ » ـ واجب است رمی قضا شده را بر رمی ادا مقدم بدارد؛ پس اگر بخواهد در روز یازدهم قضای روز عید را بجا آورد، ابتدا قضای عید را بجا آورد و بعد رمی روز یازدهم را که اداست بگزارد. همچنین باید قضای روز پیش را بر قضای روز بعد مقدم بدارد.

م « ۱۲۳۷ » ـ همان‌گونه که قضای رمی جمرات سه گانه واجب است، قضای رمی بخشی از آن هم اگر ترک شده باشد واجب است؛ پس چنانچه جمره اولی را در روز یازدهم رمی کند و دو جمره دیگر را رمی نکند، باید روز بعد، آن دو جمره را رمی نماید و بعد تکلیف این روز را بجا آورد.

م « ۱۲۳۸ » ـ اگر در روز بعد فهمید که ترتیب رمی جمرات روز قبل را رعایت نکرده است، باید آن را قضا کند؛ به‌طوری که ترتیب آن را به دست آورد و بعد وظیفه این روز را انجام دهد.

م « ۱۲۳۹ » ـ اگر به هر یک از جمرات یا برخی از آن چهار سنگ بیندازد و در روز بعد آن را به یاد آورد، واجب است بقیه روز قبل را قضا کند و سپس وظیفه همان روز را انجام دهد.

م « ۱۲۴۰ » ـ اگر رمی جمرات سه‌گانه را فراموش کند و از منی خارج شود و به مکه بیاید، چنانچه در ایام تشریق به یاد آورد، باید بازگردد و آن را قضا نماید و در صورتی که توان آن را ندارد، باید نایب بگیرد، و اگر بعد از ایام تشریق به یاد آورد یا به عمد آن را به عقب اندازد، واجب است خود یا نایب وی از مکه برگردد و رمی را بجا آورد، و در سال بعد نیز در همان روزهایی که رمی را از دست داده است، خود یا نایب وی آن را قضا کند.

م « ۱۲۴۱ » ـ اگر رمی جمرات را فراموش نماید و بعد از بیرون رفتن از مکه آن را به

(۲۵۰)

یاد آورد، واجب است خود یا نایب وی آن را در سال دیگر قضا کند.

م « ۱۲۴۲ » ـ کسی که برخی از جمرات را فراموش کرده است یا کم‌تر از هفت سنگ در همه جمرات یا برخی از آن انداخته است، همین حکم را دارد.

م « ۱۲۴۳ » ـ کسی که به سبب عذری مانند بیماری، ضعف، ناتوانی، یا شکستگی دست یا بی‌هوشی نمی‌تواند رمی کند، باید نایب وی آن را بجا آورد، و چنانچه از نایب گرفتن ناتوان باشد؛ مانند: افراد بی‌هوش یا کودک کوچک، ولی او یا شخص دیگری از طرف او بجا آورد، و واجب است تا ناامید نشده است از این که خود بتواند عمل کند، نایب از طرف وی عملی را انجام ندهد و بهتر آن است در صورتی که ممکن است، صاحب عذر را به محل رمی ببرند و در حضور وی رمی کنند، و اگر ممکن است سنگ را در دست او بگذارند و بیندازند.

م « ۱۲۴۴ » ـ اگر بعد از آن که نایب عمل را بجا آورد، عذر وی برطرف شد، لازم نیست خود، آن عمل را دوباره انجام دهد.

م « ۱۲۴۵ » ـ اگر بیمار از بهبودی خود یا شخص معذور از برطرف شدن عذر خود ناامید باشد، واجب است نایب بگیرد، و چنانچه ناامید نیست، می‌تواند نایب بگیرد، ولی در صورتی که عذر وی برطرف گردید، خود دوباره عمل را انجام دهد.

م « ۱۲۴۶ » ـ اگر دیگران از برطرف شدن عذر صاحب آن ناامید باشند لازم نیست از او اذن بگیرند، و چنانچه نتواند اذن دهد، گرفتن اذن شرط نیست.

م « ۱۲۴۷ » ـ اگر بعد از گذشتن روزی که واجب بوده است جمرات را در آن رمی کند شک نماید که رمی را بجا آورده است یا نه، به آن اعتنا نکند.

م « ۱۲۴۸ » ـ اگر بعد از انداختن ریگ شک کند که آن را صحیح گزارده است یا نه، به آن اعتنا نکند.

(۲۵۱)

م « ۱۲۴۹ » ـ اگر هنگامی که رمی جمره عقبه می‌نماید شک کند که اولی یا دومی یا هر دو را رمی کرده یا صحیح انجام داده است یا نه، به آن توجهی نکند.

م « ۱۲۵۰ » ـ اگر پیش از آن که رمی جمره بعدی را شروع نماید در شماره ریگ‌ها شک کند که آیا هفت عدد بوده یا کم‌تر، باید آنچه را که احتمال دارد کم گذاشته است بیاورد تا یقین کند هفت عدد کامل شده است؛ هرچند عمل خود را تمام نموده و به کارهای دیگر مشغول شده باشد.

م « ۱۲۵۱ » ـ اگر بعد از گذشتن روزی که باید رمی کند یقین نماید که یکی از سه جمره را رمی نکرده است، می‌تواند به قضای رمی جمره عقبه بسنده کند.

م « ۱۲۵۲ » ـ اگر بعد از آن که داخل در جمره بعدی شد در شماره قبلی شک نماید؛ چنانچه بداند چهار سنگ از قبلی را انداخته و شک کند که بقیه را یا برخی از آن را انداخته است یا نه، باید بقیه را بیاورد؛ اگرچه بعد از رمی جمره بعدی باشد، و در صورتی که در کم‌تر از چهار شک دارد، باید همه را بیاورد و از شماره چهار به بعد به شک خود اعتنا نکند و تنها سه سنگ دیگر را به جمره بزند.

م « ۱۲۵۳ » ـ اگر بعد از رمی هر سه جمره یقین کند که یک یا چند سنگ یکی از سه جمره ناقص شده است، باید هرچه را که احتمال کمبود آن را می‌دهد، به هر یک از سه جمره بزند.

م « ۱۲۵۴ » ـ اگر بعد از انداختن سنگ به هر سه، یقین کند که یکی از آن را از چهار عدد کم‌تر انداخته است، می‌تواند کمبود احتمالی را به جمره عقبی رمی کند.

م « ۱۲۵۵ » ـ اگر بعد از گذشتن وقت هر سه، یقین کند که یک روز را رمی نکرده و نداند کدام روز است، با مراعات ترتیب باید هر سه روز را قضا کند؛ هرچند جایز است به قضای روز آخر بسنده کند.

(۲۵۲)

م « ۱۲۵۶ » ـ زن‌ها و مراقبان آن‌ها و افراد ضعیفی که می‌توانند بعد از نصف شب از مشعرالحرام به منی وارد شوند اگر از رمی در روز معذورند، می‌توانند شب رمی کنند، بلکه زن‌ها به صورت کلی می‌توانند در همان شب رمی را انجام دهند.

م « ۱۲۵۷ » ـ رمی در طبقه دوم جمرات جایز است و لازم نیست در طبقه اول رمی نماید.

م « ۱۲۵۸ » ـ صاحبان عذر که نمی‌توانند روز عید رمی کنند می‌توانند شب پیش از آن یا شب بعد از آن رمی کنند، و اگر از رمی روز یازدهم نیز معذورند، می‌توانند بعد از آن که به‌جای روز عید رمی نمودند، در شب یازدهم رمی روز یازدهم را هم انجام دهند.

م « ۱۲۵۹ » ـ کسانی که با عذر از انجام رمی در روز، می‌توانند در شب رمی را انجام دهند لازم است در شب رمی کنند و نمی‌توانند همان روز نایب بگیرند.

م « ۱۲۶۰ » ـ چنانچه صبح روز دهم از رمی کردن معذور باشد ولی اطمینان داشته باشد که بعد ازظهر از ازدحام جمعیت کاسته می‌شود و می‌تواند رمی را انجام دهد، از صبح نمی‌تواند نایب بگیرد، بلکه لازم است صبر کند تا از جمعیت کاسته شود و رمی نماید، مگر آن که به هیچ وجه نتواند در روز رمی کند، که در این صورت می‌تواند نایب بگیرد.

م « ۱۲۶۱ » ـ رمی را بدون عذر نمی‌توان در شب انجام داد، و اگر بدون عذر رمی در روز را ترک نماید، گناه کرده است. همچنین در صورتی که ذبح را به‌عمد از روز عید تأخیر بیندازد، گناه نموده است؛ هرچند ذبح صحیح است.

م « ۱۲۶۲ » ـ کسی که در رمی جمرات نایب شده است نمی‌تواند بدون عذر در شب رمی کند. همچنین کسی که در اصل حج نایب باشد و از ابتدا می‌دانسته است

(۲۵۳)

که نمی‌تواند رمی کند یا نمی‌تواند در روز رمی کند، و یا در رمی در روز مسامحه و اهمال می‌کند، چون نایب باید اعمال اختیاری حج را انجام دهد، در صورتی که معذور باشد، نمی‌تواند نایب شود. کسی که در رمی نایب شده است باید در روز رمی کند، و مسامحه و اهمال موجب بطلان نیابت نیست؛ هرچند در فرض یاد شده جایز نیست.

م « ۱۲۶۳ » ـ شخصی که خود معذور است و نمی‌تواند رمی جمرات نماید نمی‌تواند دیگری را که رمی در روز توانمند نیست نایب قرار دهد تا در شب رمی نماید و در صورت امکان باید کسی را نایب بگیرد که در روز رمی نماید، و اگر ممکن نباشد، باید خود آن را در روز بعد قضا کند، و چنانچه در قضا هم امکان آن نیست که خود عمل را بجا آورد، نایب بگیرد.

م « ۱۲۶۴ » ـ در رمی جمرات اگر در ابتدا سنگریزه به دیوار مجاور و بعد به جمره بخورد، کافی است.

م « ۱۲۶۵ » ـ اگر به هنگام رمی جمرات شک کند که چند سنگ زده است و آن مقدار را رها نماید و دوباره از ابتدا شروع کند، رمی وی اشکال ندارد؛ هرچند با پرتاب و برخورد مقدار قطعی باقی مانده وظیفه خود را انجام داده است، با توجه به این که کوچ کردن شب دهم و درک کردن وقوف اضطراری مشعر و رمی در شب دهم برای زنان جایز است، زنان می‌توانند نایب شوند.

م « ۱۲۶۶ » ـ دیوار سیمانی پشت جمره از جمره نیست و رمی آن بسنده نمی‌باشد.

م « ۱۲۶۷ » ـ اگر مردی که می‌تواند در روز رمی نماید برای زنی نایب شود تا رمی نماید، نمی‌تواند رمی را از طرف زن در شب انجام دهد و باید رمی را در روز انجام

(۲۵۴)

دهد.

م « ۱۲۶۸ » ـ صاحبان عذر نمی‌توانند نایب شوند؛ حتی اگر از انجام اعمالی عذر داشته باشند که ترک عمدی آن به حج ضرری نمی‌رساند.

م « ۱۲۶۹ » ـ کسی که به نیابت دیگری رمی جمره می‌کند کافی است که اول برای خود هر جمره‌ای را رمی کند و پس از آن به نیابت دیگران؛ هرچند ده نفر باشند، یک مرتبه رمی کند، بعد جمره وسطی را هم همین‌طور و در پایان برای جمره عقبه نیز چنین کند، و می‌تواند هر سه جمره را برای خود و بعد هر سه را برای دومی، و همچنین نسبت به دیگران انجام دهد.

م « ۱۲۷۰ » ـ کسی که نمی‌تواند در روز عید رمی کند جایز نیست پیش از رمی حلق نماید و روز دیگر رمی نماید.

م « ۱۲۷۱ » ـ جمره عقبه را از هر طرف که بتوان ریگ را به آن زد کافی است، ولی رمی دیوار کفایت نمی‌کند.

م « ۱۲۷۲ » ـ بدون عذر، نمی‌توان در شب رمی نمود، و اگر بدون عذر رمی در روز را ترک نماید، گناه کرده است. همچنین در صورتی که ذبح را به‌عمد از روز عید تأخیر بیندازد، گناه نموده است؛ هرچند ذبح صحیح است.

م « ۱۲۷۳ » ـ جمره عقبه را از هر طرف که بتوان به آن ریگ زد کافی است، ولی رمی دیوار کفایت نمی‌کند.

م « ۱۲۷۴ » ـ لازم است سنگریزه‌هایی که معلوم است از خارج از مشعر آورده‌اند را استفاده نکند؛ هرچند از داخل حرم آورده باشند، مگر آن که طوری باشد که جزو مشعر به شمار رود.

م « ۱۲۷۵ » ـ شخصی که رمی جمره عقبه را در روز عید به اشتباه انجام داده

(۲۵۵)

است و در روز سیزدهم متوجه می‌شود، لازم نیست بعد از قضای رمی جمره عقبه، رمی روز یازدهم و دوازدهم را تکرار کند.

م « ۱۲۷۶ » ـ اگر از ابتدا قصد زیادتر از هفت مرتبه رمی را داشته باشد، صحیح نیست و باید رمی را اعاده کند، ولی اگر بعد از تمام شدن هفت سنگریزه که به قصد کامل آوردن هفت مرتبه بوده اضافه زده است، ضرر ندارد.

م « ۱۲۷۷ » ـ کسی که نتواسته است ذبح کند و حلق یا تقصیر ننموده است می‌تواند رمی روز یازدهم را انجام دهد.

م « ۱۲۷۸ » ـ زنی که احتمال می‌دهد رمی نمودن سبب قاعدگی او می‌شود اگر در اثر آن به سختی و مشقت می‌افتد، می‌تواند نایب بگیرد.

م « ۱۲۷۹ » ـ زن‌ها می‌توانند رمی جمره عقبه را پیش از وقوف به مشعر و آمدن به منی در همان شب عید قربان انجام دهند، ولی رمی روز یازدهم و دوازدهم در صورتی برای آنان در شب صحیح است که از رمی روز معذور باشند.

م « ۱۲۸۰ » ـ اگر می‌داند که رمی را در یک روز ترک کرده است ولی نمی‌داند که روز دهم بوده یا یازدهم، در صورتی که شک بعد از روز دوازدهم باشد، بیش از قضای رمی جمره عقبه واجب نیست، ولی چنانچه رمی سه جمره را به ترتیب و به قصد آنچه بر عهده اوست انجام دهد، بهتر است.

م « ۱۲۸۱ » ـ شخصی که در رمی جمرات به گمان این که باید سنگریزه به خود سنگ‌های نصب شده جمرات بخورد نه به ملات لای سنگ‌ها که به‌وسیله آن ملات بندکشی شده است، بنابراین برای به دست آوردن این اطمینان که ریگ‌ها به خود سنگ‌ها بخورد، یازده سنگریزه می‌اندازد و هفت عدد از آن را رمی صحیح به شمار می‌آورد، حال اگر مواردی را که شک داشته، در واقع به آن زده است، اشکال

(۲۵۶)

ندارد، و چنانچه شک نداشته و قصد زیاده هم ننموده، صحیح است.

م « ۱۲۸۲ » ـ شخصی که روز عید قربان برای رمی جمره عقبه رفته و آن را انجام داده، ولی دو روز بعد را در اثر کسالت وکالت داده و روز سیزدهم خود برای قضای رمی جمرات رفته، ولی اول رمی جمره عقبه نموده و بعد بازگشته و از جمره اولی شروع کرده و روز یازدهم و دوازدهم را یک مرتبه چهارده سنگ زده، هفت عدد برای روز یازدهم و هفت عدد برای روز دوازدهم و جمره وسطی را همچنین سنگ زده و جمره عقبه را نیز دوازده سنگ زده، چون کسالت داشته و معذور بوده و وکالت داده، عمل او صحیح است، و نیاز به تکرار نداشته است؛ هرچند تکرار به صورت یاد شده صحیح است.

(۲۵۷)


 

مستحبات مِنی و مکه

م « ۱۲۸۳ » ـ مستحب است روز یازدهم، دوازدهم و سیزدهم را در منی بماند، و حتی برای طواف مستحب از منی بیرون نرود.

تکبیر گفتن در منی بعد از پانزده نماز و در غیر منی بعد از ده نماز که اول آن نماز ظهر روز عید است پسندیده می‌باشد و شایسته است بگوید:

«اللّه‌ُ أکبَرُ، اللّه أکبَرُ، لا إلهَ إلاّ اللّه‌ُ، واللّه‌ُ أکبَرُ، وَللّه‌ِ ألْحَمْدُ، اللّه‌ُ أکبَرُ علی ما هَدانَا، اللّه‌ُ أکبَرُ عَلی ما رَزَقَنَا مِنْ بَهِیمَةِ الأنْعامِ، وَالحَمْدُ للّه علی ما أبْلانا».

م « ۱۲۸۴ » ـ پسندیده است تا هنگامی که در منی اقامت دارد نمازهای واجب و مستحب را در مسجد خیف بجا آورد. صد رکعت نماز در مسجد خیف با عبادت هفتاد سال برابر است و پسندیده است هر یک از ذکرهای «سبحان اللّه»، «لا إله إلا اللّه» و «الحمد للّه» را صد مرتبه بگوید.

م « ۱۲۸۵ » ـ از آداب و مستحبات مکه معظمه می‌توان موارد زیر را نام برد:

۱ـ بسیار یاد خدا نماید و قرآن بخواند.

۲ـ قرآن را ختم نماید.

۳ـ از آب زمزم بیاشامد و بعد از آشامیدن آن، این دعا را بخواند:

(۲۵۸)

«أللَّهُمَّ اجْعَلْهُ عِلْما نافِعا، وَرِزْقا واسِعا، وَشِفاءً مِنْ کلِّ داءٍ وَسُقْمٍ».

و نیز بگوید:

«بِسْمِ اللّه‌ِ وَبِاللّه‌ِ وَالشَّکرُ للّه».

۴ـ به کعبه بسیار نگاه نماید و بسیار آن را تکرار کند.

۵ـ در هر شبانه‌روز ده مرتبه طواف نماید: در اول شب سه طواف، و در آخر شب سه طواف، و پس از طلوع صبح دو طواف، و بعد از ظهر نیز دو طواف.

۶ـ هنگام توقف در مکه، سیصد و شصت مرتبه، طواف نماید و اگر این مقدار را نمی‌تواند، پنجاه و دو مرتبه و چنانچه آن هم ممکن نباشد، هر مقداری که می‌تواند طواف نماید.

۷ـ به خانه کعبه داخل شود؛ بویژه کسی که سفر اول اوست و مستحب است پیش از وارد شدن غسل نماید و در وقت داخل شدن بگوید:

«أللَّهمَّ، إنَّک قُلْتَ: وَمَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِنَا، فَآمِنِّی مِنْ عَذابِ النَّار».

سپس دو رکعت نماز بین دو ستون بر سنگ قرمز بگذارد و در رکعت اول بعد از حمد، «حم سجده» و در رکعت دوم بعد از حمد، پنجاه وپنج آیه از دیگر سوره‌های قرآن بخواند.

۸ـ دو رکعت نماز در هر یک از چهار زاویه کعبه بگزارد و بعد از نماز این دعا را بخواند:

«أللَّهُمَّ، مَنْ تَهَیأ أو تَعَبَّا أو أعَدَّ أوِ اسْتَعَدَّ لِوِفادَةِ إلی مَخْلُوقٍ رَجاءَ رِفْدِهِ وجائزَتهِ وَنَوافِلِهِ وَفَواضِلِهِ، فَإلَیک یا سَیدِی تَهْئِتی وَتَعْبأتی وَإعْدادی وَاسْتِعدادی رَجاءَ رِفْدِک وَنَوافِلِک وَجائزَتِک، فَلا تُخِّیب الیوم رَجائِی، یا مَنْ لا یخِیبُ عَلَیهِ سائِلٌ، وَلا ینْقُصُهُ نائلٌ، فَاِنِّی لَمْ آتِک الیوْمَ بِعَمَلٍ صَالِح قَدَّمْتُه، وَلا شَفاعَةِ مَخْلُوقٍ رَجَوْتُهُ، ولکنِّی أتَیتُک مُقِرّا بِالظلْم وَالإساءَةِ عَلی نَفْسِی، فَأنَّهُ لا حُجَّةَ لِی، ولا عُذْرَ، فأسْأَلُک یا مَنْ هُوَ کذلِک أنْ تُصَلِّی

(۲۵۹)

عَلی مُحَمَّدٍ وآله، وتُعْطِینِی مَسْألَتِی، وَتَقْلِبنی بِرَغْبَتی وَلا تَرُدَّنِی مَجْبُوها مَمْنوعا، ولا خائِبا یا عَظِیمُ یا عَظِیمُ یا عَظِیمُ، أرْجُوک لِلْعَظِیم، أسْألُک یا عَظِیمُ أنْ تَغْفِرَ لِی الذَّنْبَ العَظِیمَ، لا إلَه إلاّ أنْتَ».

م « ۱۲۸۶ » ـ مستحب است هنگام بیرون آمدن از کعبه سه مرتبه «اللّه‌ُ اکبَرُ» بگوید و سپس بخواند:

«أللَّهُمَّ، لا تَجْهَدْ بَلاءنَا، رَبَّنا وَلا تُشْمِتْ بِنا أعْداءَنا، فَاِنَّک أنْتَ الضَّارُّ النَّافِعَ».

آنگاه پایین آید و پله‌ها را دست چپ خود قرار دهد و کعبه را استقبال نماید و نزد پله‌ها دو رکعت نماز بخواند.


 

عمره مفرده استحبابی

م « ۱۲۸۷ » ـ بعد از پایان یافتن از اعمال حج در صورتی که برای وی ممکن است، مستحب است عمره مفرده بجا آورد. بین عمره مفرده استحبابی و عمره پیش لازم نیست فاصله‌ای بگذارد و در کم‌تر از یک ماه می‌تواند آن را بجا آورد. چگونگی این عمره در حج افراد و عمره مفرده گذشت.


 

طواف وداع

م « ۱۲۸۸ » ـ کسی که می‌خواهد از مکه بیرون رود مستحب است طواف وداع نماید، و چنانچه می‌تواند در هر شوطی حجرالاسود و رکن یمانی را استلام نماید و چون به مستجار می‌رسد، مستحبات آن مکان را بگزارد و آنچه می‌خواهد دعا نماید و سپس حجرالاسود را استلام کند و خود را به خانه کعبه بچسباند؛ یک دست را بر حجر و دست دیگر را به طرف در گذارد و حمد و ثنای الهی نماید و صلوات بر پیغمبر و آل او فرستد و این دعا را بخواند:

«أللَّهُمَّ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ، عَبْدِک وَرَسُولِک وَنَبِیک وَأَمِینِک وَحَبِیبِک وَنَجِیک وَخِیرَتِک مِنْ خَلْفِک، أللَّهُمَّ کما بَلَّغَ رِسالاتِک وَجاهَدَ فی سَبیلِک وَصَدَعَ بِأمْرِک وَأوذِی فی جَنْبِک

(۲۶۰)

وَعَبَدَک حَتّی أتاهُ الیقِینُ، أللَّهُمَّ أقْلِبْنی مُفْلِحا مُنْجِحا مُسْتَجابا بأفْضَل ما یرْجِعُ بِهِ أحَدٌ مِنْ وَفْدِک مِنَ المَغْفِرةِ وَالْبَرَکةِ وَالرَّحْمَةِ وَالرِّضْوانِ وَالعافِیة».

م « ۱۲۸۹ » ـ مستحب است هنگام بیرون آمدن از باب «حناطین» که مقابل رکن شامی است بیرون رود و از خداوند متعال توفیق مراجعت را بطلبد و وقت بیرون رفتن، یک درهم خرما بخرد و آن را بر فقیران صدقه دهد.

(۲۶۱)


 

مسایل دیگر حج

م « ۱۲۹۰ » ـ هنگامی که در «مسجدالحرام» یا «مسجدالنبی» نماز جماعت برگزار می‌شود، مؤمنان نباید از آن خارج شوند و باید از جماعت روی نگردانند و با دیگر مسلمین به جماعت نماز بخوانند.

م « ۱۲۹۱ » ـ سجده نمودن بر همه سنگ‌ها؛ خواه مرمر باشد یا سنگ‌های سیاه معدنی یا سنگ گچ و آهک؛ البته قبل از آن که پخته شود، جایز است. سنگ‌هایی که در «مسجدالحرام» و مسجد رسول‌اللّه صلی‌الله‌علیه‌وآله از این نوع است، سجده بر آن اشکال ندارد.

م « ۱۲۹۲ » ـ در «مکه» و «مدینه» نمی‌توان نماز را در مسافرخانه یا هتل به جماعت خواند، بلکه می‌توان در جماعت دیگر مسلمین در مساجد شرکت نمود و نماز را به جماعت گزارد.

م « ۱۲۹۳ » ـ مسافر می‌تواند تنها در مسجدالحرام و مسجدالنبی نماز خود را شکسته یا تمام بخواند و نه در همه مکه یا مدینه. البته این حکم به مسجد اصلی ویژگی ندارد و در همه جاهای توسعه یافته مسجد نیز می‌توان نماز را تمام یا شکسته گزارد.

(۲۶۲)

م « ۱۲۹۴ » ـ کفاره‌هایی که در عمره تمتع بر وی واجب شده است می‌تواند در مکه بپردازد و گوسفند و مانند آن را ذبح نماید، و اگر در حج بر وی ثابت شده است، آن را در منی ذبح نماید، و چنانچه آن را ترک کرد و به محل خود بازگشت، آن را در محل خود ذبح کند و صدقه دهد.

م « ۱۲۹۵ » ـ کسی که در میقات یا برابر آن یا جای دیگری که تکلیف وی اقتضا می‌کرد محرم شد، نمی‌تواند برای رفتن به مدینه منوره یا برای مقصد دیگری، احرام خود را قطع نماید و از احرام بیرون آید و اگر لباس احرام را از تن خود بیرون آورد و قصد خارج شدن از احرام را نماید، احرام وی باطل نمی‌شود، و آنچه به واسطه احرام بر او حرام شده است حلال نمی‌شود، و چنانچه کاری که موجب کفاره است بجا آورد، باید کفاره بدهد.

م « ۱۲۹۶ » ـ اگر به سبب عذری؛ مانند: بیماری، نتواند لباس دوخته خود را بیرون آورد و لباس احرام بپوشد، چنانچه در میقات یا برابر آن نیت عمره یا حج کند و لبیک بگوید، کافی است و هر وقت عذر وی برطرف شد جامه دوخته را بیرون آورد، و در صورتی که لباس احرام را نپوشیده است، آن را بپوشد، و لازم نیست به میقات بازگردد، ولی باید برای پوشیدن لباس دوخته، یک گوسفند قربانی کند.

م « ۱۲۹۷ » ـ کسی که به سبب ناآگاهی از مسأله یا فراموشی حکم یا موضوع یا غفلت، بعضی از محرمات احرام را انجام داده است، کفاره ندارد، مگر شکار که در هر صورت کفاره دارد، پس در غیر شکار انجام محرمات تنها اگر از روی عمد و علم باشد سبب کفاره است.

م « ۱۲۹۸ » ـ عمره و حج تمتع باید در یک سال واقع شود، پس اگر در یک سال عمره تمتع و در سال دیگر حج تمتع بگزارد، صحیح نمی‌باشد.

م « ۱۲۹۹ » ـ کسی که وظیفه وی حج تمتع است باید در حالی که می‌خواهد

(۲۶۳)

احرام عمره ببندد نیت آن را داشته باشد که ابتدا عمره تمتع و بعد از آن حج تمتع می‌گزارد؛ اگرچه نیت وی به صورت اجمالی در نهاد خودآگاه وی باشد، پس اگر نیت عمره مفرده بکند و بعد بخواهد آن را عمره تمتع قرار دهد، صحیح نیست.

م « ۱۳۰۰ » ـ اگر بعد از مشغول شدن به حج تمتع شک کند که عمره تمتع را بجا آورده است یا نه، یا شک کند که آن را صحیح گزارده است یا نه، به شک خود اعتنا نکند و عمل وی درست است.

م « ۱۳۰۱ » ـ به شک بعد از انجام عمل نباید اعتنا نمود؛ بنابراین، اگر بعد از گزاردن هر یک از اعمال عمره و حج، در آن شک نماید، به آن اعتنا نمی‌شود؛ خواه شک در اصل آوردن آن نماید، یا شک کند که آن را صحیح انجام داده است یا فاسد.

م « ۱۳۰۲ » ـ لازم است عمره و حج تمتع؛ هر دو، در ماه‌های حج انجام گیرد، و ماه‌های حج، شوال، ذی‌قعده و ذی‌حجه است. پس اگر کسی در شوال یا ذی قعده، عمره تمتع بجا آورد و در موقع حج، حج تمتع بگزارد، صحیح است، و در صورتی که پیش از شوال بخواهد عمره تمتع بجا آورد، صحیح نیست؛ اگرچه برخی از اعمال عمره، پیش از شوال و بقیه در شوال یا دیگر ماه‌های حج قرار گیرد.

م « ۱۳۰۳ » ـ کسی که به احرام عمره تمتع وارد مکه شده، در صورتی که حج او از دست رفته است، قصد عمره مفرده کند، و به همان احرامی که بسته، عمره مفرده را بجا آورد و از احرام خارج گردد، و اگر حج بر عهده او قرار گرفته است یا سال دیگر شرایط استطاعت را دارا گردد، باید به حج برود.

م « ۱۳۰۴ » ـ شرایطی که برای هدی در حج تمتع گفته شد، هیچ یک در حیوانی که به عنوان کفاره باید قربانی کند معتبر نیست؛ پس می‌تواند گوسفند خصی و معیوب را برای کفاره قربانی نماید.

(۲۶۴)

م « ۱۳۰۵ » ـ شخص کفاره دهنده غیر از قربانی تمتع نمی‌تواند از گوشت هدی‌هایی که برای کفاره یا امر دیگری بر انسان واجب می‌شود بخورد، ولی از قربانی استحبابی اشکال ندارد.

م « ۱۳۰۶ » ـ کفاره را باید به فقیران و مساکین بپردازد.

م « ۱۳۰۷ » ـ در حرم اگر چیزی پیدا کرد، برداشتن آن کراهت شدید دارد.

م « ۱۳۰۸ » ـ در حرم اگر چیزی پیدا نمود و آن را برداشت و ارزش آن یک درهم کم‌تر بود، می‌تواند آن را برای خود بردارد و مصرف نماید، و در این صورت، ضامن نیست. همچنین اگر آن را برای خود برندارد و در نگه‌داری آن کوتاهی ننماید، ضامن نیست، ولی چنانچه بدون تملک آن را بردارد و در نگه‌داری آن کوتاهی نماید، ضامن است، و در صورتی که قصد تملک نماید و صاحب آن پیش از تلف شدن و از بین رفتن آن بیاید، باید آن را به صاحبش برگرداند.

م « ۱۳۰۹ » ـ اگر مالی که در حرم می‌یابد یک درهم یا بیش‌تر ارزش داشته باشد، باید صاحب آن را جست‌وجو نماید و چنانچه وی را نیابد، آن را برای صاحبش صدقه دهد، ولی اگر صاحب آن پیدا شد و راضی به صدقه نشود، باید عوض آن را به او بدهد، و جایز نیست آن را تملک کند، و در صورتی که تملک کند، مالک آن نمی‌شود و ضامن آن است.

م « ۱۳۱۰ » ـ کسی که بعد از محرم شدن نتوانسته است وظیفه خود را انجام دهد و از احرام بیرون نیامده، اگر مصدود یا محصور است باید به وظیفه آنان ـ که احکام آن در آینده خواهد آمد ـ عمل نماید و اگر مصدود یا محصور نیست، می‌تواند در برخی موارد با انجام عمره مفرده از احرام خارج گردد.

م « ۱۳۱۱ » ـ در مسجدالنبی صلی‌الله‌علیه‌وآله سجده کردن روی فرش‌های مسجد اشکال ندارد و اگر مفسده نداشته باشد یا با مصلحتی منافات پیدا نکند، مهر گذاشتن جایز است،

(۲۶۵)

و لازم نیست در جایی که سنگ است نماز بخواند، و لازم نیست حصیر یا مانند آن با خود بردارد، ولی اگر مراعات نماید؛ به‌گونه‌ای که موجب وهن نشود و حصیر برای جانماز با خود داشته باشد و روی آن نماز بخواند؛ به طوری که برای دیگر مسلمین متعارف است، اشکال ندارد، اما لازم است از عملی که موجب هتک و انگشت‌نما شدن است دوری نماید.

م « ۱۳۱۲ » ـ کسی که نماز را در مسجدالحرام به گونه استداره می‌خواند، به طوری که رودرروی امام جماعت قرار می‌گیرد، با توجه به وضع فعلی، اعاده آن لازم نیست.

م « ۱۳۱۳ » ـ در صورتی که نمازگزار وارد یکی از مساجد مدینه منوره یا مکه معظمه شده و مشاهده کرده که جماعت پایان یافته است ولی نمازگزاران در مسجد هستند، می‌تواند نماز را فرادا و بر اساس شرایط موجود بجا آورد و لازم نیست به مسافرخانه یا هتل بیاید و نماز را بر چیزی که سجده با آن صحیح است انجام دهد.

م « ۱۳۱۴ » ـ حصیرهایی که در حجاز مورد استفاده حجاج ایرانی و غیر ایرانی واقع می‌شود؛ چنانچه به صورت متعارف بر روی آن سجده می‌شود، سجده بر آن جایز است؛ هرچند با نخ مخلوط باشد.

م « ۱۳۱۵ » ـ اگر انجام نماز به‌گونه‌ای باشد که معلوم نیست با نظر اهل سنت هماهنگ است، لازم است نماز را اعاده نماید.

م « ۱۳۱۶ » ـ حایض و جنب نمی‌توانند از مقدار توسعه یافته مسجدالحرام و مسجدالنبی صلی‌الله‌علیه‌وآله عبور کنند.

م « ۱۳۱۷ » ـ کسانی که برای شرکت در نماز مغرب در مکه و مدینه وارد مساجد می‌شوند و نمازهای خود را با جماعت می‌خوانند می‌توانند بی‌درنگ بعد از نماز جماعت، نماز عشار را بخوانند، البته اگر وقت آن فرا نرسیده است، باید صبر کنند.

(۲۶۶)

م « ۱۳۱۸ » ـ کسی که به گمان این که سجده بر سنگ‌های فرش شده در مسجدالحرام درست نیست، بر پشت دست سجده کرده، نمازهایی که به این‌گونه خوانده است صحیح نیست، مگر آن که در فرا گرفتن مسأله کوتاهی نکرده باشد.

م « ۱۳۱۹ » ـ در مکه، در شب‌های مهتابی کسانی که نماز صبح را به جماعت با دیگر مسلمین می‌خوانند، نماز جماعت آنان درست است و لازم نیست بعد از روشن شدن هوا دوباره نماز بگزارند.

م « ۱۳۲۰ » ـ کسی که قصد کرده است تا پایان روز ترویه (هشتم ذی‌حجه) در مکه اقامت نماید، به گمان این که از آغاز ورود وی به مکه تا روز ترویه ده روز است و بر این اساس، چند روز نماز را تمام خواند، و سپس خلاف آن ثابت گردید و معلوم شد ده روز نبوده است، اگر در واقع ده روز را قصد نموده و بعد خلاف آن معلوم شده است؛ مانند این که یقین دارد ماه سی روز است و روز ترویه برای نمونه سه شنبه است و سپس معلوم شد ماه ۲۹ روز است و روز ترویه دوشنبه است، باید نماز را تمام بخواند، و چنانچه واقع آن را قصد ندارد و فقط خیال می‌کند که ده روز می‌ماند، مانند این که می‌داند ماه ۲۹ روزه است و روز ترویه در دوشنبه قرار می‌گیرد، ولی در شماره آن اشتباه نموده است و گمان می‌کند تا آن روز ده روز است، در حالی که در واقع چنین نیست، باید بعد از کشف خلاف، نمازها را جمع بخواند، و آنچه تمام خوانده است را به صورت شکسته قضا نماید.

م « ۱۳۲۱ » ـ اگر از هیچ مجتهد صاحب شرایطی تقلید ننماید و حج گزارد؛ چنانچه هر یک از اعمال وی هماهنگ با فتوای یکی از مجتهدان صاحب شرایط باشد، حج وی درست است.

م « ۱۳۲۲ » ـ برداشتن قرآن‌هایی که در مسجدالحرام است، بدون این که از مسؤولان و خادمان مربوط به آن اجازه بگیرند، جایز نیست و اگر چنین کاری نماید،

(۲۶۷)

باید برگردانده شود.

م « ۱۳۲۳ » ـ از سنگ‌های صفا و مروه نمی‌توان چیزی برداشت، ولی از مشعر اشکال ندارد.

م « ۱۳۲۴ » ـ اگر در مسجد جنب شود، باید بی‌درنگ از آن خارج شود و برای بیرون آمدن از مسجد، تیمم بدل از غسل جنابت کند، و با این توجه؛ چنانچه تیمم کند، نیت وی صحیح است.

م « ۱۳۲۵ » ـ شخصی که خمس مال خود را نپرداخته و به حج رفته، اگر لباس احرام و قربانی خود را با پولی که خمس آن را نداده است نگرفته باشد، حج وی اشکال ندارد.

م « ۱۳۲۶ » ـ اگر تحت سرپرستی پدر خود باشد و هزینه سفر حج را از پول‌هایی که پدر وی در مدت چند سال پس‌انداز نموده و تا این تاریخ خمس خود را نپرداخته است؛ چنانچه یقین به وجود خمس در آن پول نداشته باشد، حج اشکال ندارد، و در صورتی که یقین به وجود خمس در آن مال دارد، لازم است احرام و قربانی را از مال حلال یقینی تهیه نماید.

م « ۱۳۲۷ » ـ اگر از طرف قاضی مکه حکم شود که فلان روز عید است؛ هرچند یقین به خلاف آن داشته باشد، باید از آنان پیروی نماید.

م « ۱۳۲۸ » ـ فقیر نمی‌تواند گوشت کفاره خود را به فقیرانی که نان‌خور او هستند و نفقه آنان بر او واجب است بپردازد.

م « ۱۳۲۹ » ـ کفاراتی که در احرام عمره تمتع بر عهده انسان می‌آید؛ هرچند در مکه فقیر مؤمن نباشد، نمی‌تواند صبر کند تا در محل، ذبح کند و به فقیر بدهد؛ چرا که تأخیر عمدی آن صحیح نیست؛ اگرچه ذبح در محل و دادن گوشت آن به فقرا کفایت می‌کند.

(۲۶۸)

م « ۱۳۳۰ » ـ اگر در مکه یا مدینه پول سعودی بیابد و نداند برای کیست، با ناامید شدن از یافتن صاحبش از طرف وی به فقیر صدقه بدهد.

م « ۱۳۳۱ » ـ زنی که به همراه شوهرش در روز یازدهم جهت رمی به طرف جمرات حرکت می‌کند و به سببی؛ مانند شدت گرمی هوا و کثرت جمعیت، شوهر خود را گم می‌کند و حالت اضطراب به او دست می‌دهد و مدتی بی‌هوش می‌گردد و در فاصله این مدت همراهان او شوهرش را تکلیف می‌کنند که به نیابت از خانواده خود بقیه اعمال او را انجام دهد و شوهر در حال ناراحتی و اضطراب بوده، ولی از او که سؤال می‌شود اعمال نیابتی را انجام دادید یا نه، جواب می‌دهد: بلی انجام دادم و پس از مراجعت از حج، شوهر قسم جلاله یاد می‌کند که حال وی بجا نبوده، و اعمال نیابتی را انجام نداده است و اظهار می‌دارد که اجتماع ما با هم حرام است، اگر اعمال روز عید را انجام داده است و تنها اعمال مکه را انجام نداده، در صورتی که می‌تواند، خود به مکه رود و آن را انجام دهد، و چنانچه معذور است، نایب بگیرد، و قربانی که به سبب عدم بیتوته در منی باید بپردازد، در محل خود نیز می‌تواند انجام دهد، و لازم نیست به منی فرستاده شود، و رمی ایامی که انجام نشده است، باید سال بعد قضا شود، و در صورتی که خود نمی‌تواند برود، نیابت کافی است.

م « ۱۳۳۲ » ـ شخصی که به حج مشرف می‌شود و در مغرب روز نهم ذی‌حجه بدون توقف در مشعرالحرام به منی می‌رود، و در خارج منی به دست غیر مؤمن قربانی می‌نماید و در خارج منی سر می‌تراشد، اگر آگاهی نداشته و یا ترک وقوف مشعر عمدی نبوده و وقوف اختیاری عرفات را درک کرده و توانایی بر انجام قربانی در منی نداشته است، اشکال ندارد و می‌تواند در سال بعد حج رود یا نایب شود و در غیر این صورت، باید قربانی و تراشیدن موی سر و اعمال مکه را دوباره بگزارد و

(۲۶۹)

یک عمره مفرده بجا آورد و دوباره اصل حج را انجام دهد و تا تراشیدن موی سر و اعمال بعد از آن و عمره مفرده را انجام ندهد، در احرام باقی است.

م « ۱۳۳۳ » ـ در عرفات، منی، مشعر و بعد از مراجعت از مکان‌های یاد شده، در صورتی که مسافت شرعی محقق نشود و پیش از آن در مکه معظمه قصد اقامت نموده باشد، باید نماز خود را تمام بگزارد.

م « ۱۳۳۴ » ـ اگر در مکه قصد اقامت کند و یقین داشته باشد که تا عرفات چهار فرسخ است، نماز را شکسته بگزارد و چنانچه شک در مسافت شرعی دارد نماز را تمام بخواند و در بازگشت از عرفات و منی، در صورتی که مسافت شرعی را نپیماید یا شک در آن داشته باشد، باید نماز را تمام بگزارد و اگر از عرفات به مکه بازمی‌گردد؛ چون محل اقامت است و سپس از مکه قصد مسافرت می‌کند، در بازگشت به مکه و در خود مکه نماز را لازم است تمام بجا آورد.

م « ۱۳۳۵ » ـ اگر در موقف بیش از یک روز اختلاف پیش آید، تفاوتی در حکم مسأله ایجاد نمی‌کند.

م « ۱۳۳۶ » ـ در مواردی که مشقت یا حرج می‌باشد، برای تشخیص این که مشقت و حرج شخصی است یا نوعی، باید مورد مسأله دیده شود، و اگر حکم دایر مدار حرج و مشقت باشد، شخصی آن منظور است.

م « ۱۳۳۷ » ـ اگر همه اعمال عمره و حج را انجام دهد و بعد بفهمد وضوی وی باطل بوده است و طواف‌ها و نماز خود را جبران کند، حج وی صحیح است.

م « ۱۳۳۸ » ـ اگر مبلغی ارز به فردی بدهد که عوض آن را ـ به قیمت دولتی یا آزاد ـ پول ایرانی بگیرد، در تبدیل پول باید با هم تراضی نمایند و خلاف مقررات هم نباشد.

م « ۱۳۳۹ » ـ پیشاهنگانی که می‌خواهند بدون احرام در عرفات و منی باشند و

(۲۷۰)

نمی‌توانند در آن جا در احرام باقی بمانند، می‌توانند برای ورود به مکه، عمره مفرده انجام دهند و برای حج محرم نشوند، ولی کسی که مستطیع است، نباید این کار را بپذیرد و باید عمره و حج تمتع بگزارد، و در هر صورت، اگر محرم شود و با لباس دوخته شده باشد، حج وی صحیح است و باید کفاره بدهد.

م « ۱۳۴۰ » ـ شخصی که بعد از احرام عمره تمتع دیوانه شده است و دوستان او بدون اجازه برای او نایب می‌گیرند و یا به تبرع دیگر اعمال او را انجام می‌دهند، این اعمال برای شخص اول بسنده نیست، و شخص اول همچنان در احرام باقی است، و پولی که هزینه شده از مال کسی است که آن را هزینه کرده است و نمی‌تواند به دیگری رجوع کند، مگر آن که وی را فریب داده باشند.

م « ۱۳۴۱ » ـ نزدیکی در عمره تمتع سبب فساد آن نمی‌گردد، و چنانچه فساد حج به واسطه نزدیکی باشد، باید عمل حج را تمام کند؛ اگرچه حج فاسد است، و با به پایان رساندن حج از احرام خارج می‌شود، ولی در موارد دیگر، اگر فساد به ترک وقوف باشد، باید به همان احرام حج، عمره مفرده بجا آورد و از احرام خارج گردد و حکم ترک طواف پیش از این گذشته است.

م « ۱۳۴۲ » ـ کسی که حج او به واسطه ترک دو وقوف فاسد شده و دیگر اعمال را بجا آورده و بدون عمره مفرده از مکه بیرون رفته است، در احرام باقی می‌ماند، و می‌تواند برای بیرون آمدن از احرام، عمره مفرده انجام دهد.

م « ۱۳۴۳ » ـ قصد باطل نمودن عمره یا حج و یا برخی از اجزا سبب باطل شدن آن نمی‌گردد.

م « ۱۳۴۴ » ـ مصرف کنسروهای گوشت و ماهی خارجی که در بازار مسلمین به فروش می‌رسد، اگر بداند که از کشورهای مسلمین است یا نداند از کجا وارد شده، اشکال ندارد، و چنانچه بداند از کشورهای کفر وارد شده، در صورتی پاک است که

(۲۷۱)

وارد کننده آن مسلمان باشد و احتمال بدهد که احراز تذکیه و ذبح شرعی آن را نموده و سپس آن را در دسترس مسلمین قرار داده است.

(۲۷۲)

(۲۷۳) 

مطالب مرتبط