تشریح برخی از اسرار معنوی حج و کاستیهایی که سازمان حج و زیارت وقت مي تواند در کارنامهٔ خود داشته باشد
شناسنامه
حج؛ ابراهیمی یا سازمانی؟
سرشناسه | : | نکونام، محمدرضا، ۱۳۲۷ - |
عنوان و نام پديدآور | : | حج؛ ابراهیمی یا سازمانی؟ : تشریح برخی از اسرار معنوی حج و کاستیهایی که سازمان حج و زیارت در کارنامهی خود دارد/ محمدرضا نکونام. |
مشخصات نشر | : | اسلامشهر: انتشارات صبح فردا، ۱۳۹۲. |
مشخصات ظاهری | : | ۴۸ ص.؛ ۵/۱۱×۵/۲۰سم. |
فروست | : | مجموعه آثار؛ ۱۶۴. |
شابک | : | ۲۰۰۰۰ ریال۹۷۸-۶۰۰-۶۴۳۵-۹۵-۴ : |
وضعیت فهرست نویسی | : | فاپا |
يادداشت | : | پشت جلد به انگلیسی : Hajj;Abrahami or organizational. |
یادداشت | : | کتابنامه به صورت زیرنویس. |
عنوان دیگر | : | تشریح برخی از اسرار معنوی حج و کاستیهایی که سازمان حج و زیارت در کارنامهی خود دارد. |
موضوع | : | نکونام، محمدرضا، ۱۳۲۷ – — مصاحبهها |
موضوع | : | حج |
شناسه افزوده | : | سازمان حج و زیارت |
رده بندی کنگره | : | BP۱۸۸/۸/ن۷۶ح۳ ۱۳۹۲ |
رده بندی دیویی | : | ۲۹۷/۳۵۷ |
شماره کتابشناسی ملی | : | ۲۹۹۹۶۲۹ |
(۴)
پیشگفتار
حج محشر است نه جنجال. حج قیامت است نه غوغا. حج غیبت از خود است به شهود. حج شهود غیب و ظهور تمامی قامت غیبها، سترها و پنهانیهاست. ابتدای آن احرام و پایبندی به ترک محرمات است و کفاره، و با تلبیه و حتی ترک از محرمات شروع میشود. باید از هر چیز خوب بیگانه گردید و بوی خوش، آیینه، زن و زندگی را کنار گذارد. خداوند در حج میخواهد تمامی راههای دنیا را بر روی بندهٔ خود ببندد تا بلکه خود را بیابد؛ ولی سخن اینجاست که احرام بستن با لنگ و قطیفه بستن در حمام چه تفاوتی دارد؟ تفاوت این دو کدام است؟ چرا کشیدن دندان آنقدر عذاب دارد؛ ولی کشیدن تمامی دنیا و مظاهر آن دردی را به همراه ندارد؟ آیا این کشیدن، کشیدن مفهومی است یا حقیقی؟ مُحرم از غیر
(۸)
بیگانه میشود، آیا ما نیز این بیگانگی را مییابیم؟ گذشت از یک ریال و بیشتر از یک ریال توجه میخواهد. آیا این گذشت توجه میآورد و توجه لازم دارد؟ میقات حقیقی با حمام چه تفاوتی دارد؟ «لبیک» میگوییم، «بلی» سر میدهیم از چه به چه؟ آیا تنها واژه است یا معنا هم در کار است؟ معنا به این آسانی نیست. این «بلی» فقط واژه است؛ زیرا باری به همراه ندارد و سنگین نیست. یک لبیک از عمق جان، جان را میکاهد؛ ولی این همه لبیک، به جان آسیبی نمیرساند؛ چون به جان نمیرسد.
آیا روشن است طواف چیست؟ گرد سنگ گردیدن چه معنایی دارد و چه تفاوتی با کفر و ایمان بتپرستان و طواف آنان دارد؟ این عمل چه نقشی را ایفا میکند؟ به گرد سنگی چرخیدن، شکست انسان و شکستن اوست. آیا این عمل، ناچاری آدمی است! چه سخنها میشود از اسرار حج گفت که در جایی گفته نشده است.
«حج»، آرمان و آزمون بزرگ الهی و زمینهساز تحول معنوی و تحرک باطنی و وسیلهٔ سیر و سلوک حجگزاران به سوی خداوند متعال است. حج، افزوده بر آثار معنوی و جاذبههای روحی، دارای منافع
(۹)
اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نیز میباشد.
اسلام این گردهمایی بزرگ مسلمانان را با داشتن ملّیتهای گوناگون در مراسم حج واجب کرده است تا آنان یکدیگر را بشناسند و هر یک از ارتباط با دیگری استفاده کنند و مشکلات جهان اسلام را شناسایی کنند و در برطرف کردن آن بکوشند و با یکپارچگی خود زمینههای رشد و ترقی کشورهای مسلمان را فراهم آورند و بر آگاهیهای خود بیفزایند.
حج از عبادتهاست و عبادت برای آنکه عبودیتی ربانی باشد باید از بدعتهای نفسانی و نیز از خواستههای شیطانی بهدور باشد. این دو امر باید در عبادت رعایت شود تا عبادت، عبادت باشد. نسخهٔ عبادت و دستور آن باید از جانب شارع مقدس باشد و از بدعتها و ساختههای خلقی یا سازمانی دور باشد. عبادت افزون بر آن باید با روح زندگی و حیات فردی و اجتماعی همدوش و همراه باشد، مانند همین حج. خلوتهای شیطانی و چلههای آلوده به خمودگی و رکود، هویت کمالی فرد را از بین میبرد و چیزی جز انحراف برای او بر جای نمیگذارد. تفریط، فردگرایی و خمودی و انزواست و افراط، نماز را سرود و وحدت را وحشت، حج را رژه و سان و روزه را
(۱۰)
اعتصاب غذا میداند، در حالی که نماز، هرچند سرود است، سرود عشق است، نه سرود غوغا و وحدت؛ وحدت خدایی است، نه تزویر و خیانت، و حج؛ رژه و سان است در مقابل شرّ، زیادهروی، گناه و طغیان، نهتنها حرکات هماهنگ. وصول به حق آدابی دارد و آداب آن همان است که در متن خالص قرآن کریم و روایات اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام آمده است که همان راه بندگی و عبودیت ربانی است.
ما در حج، طواف را داریم که حصول انقیاد و دفع هرگونه زمینهٔ شرک و کفر است. در طواف، کسی که عاقل است به گرد سنگی که عاقل نیست میچرخد و این به عبودیت و بندگی بسیار نیاز دارد و همین امر انقیاد و شکستگی میآورد. اما دوری از شرک و بتپرستی بیشتر مسلمانان با پادزهر طواف بر گرد سنگهایی مادی و جسمانی است که شکل میگیرد وگرنه مشخص نبود تودهٔ مسلمانان چه مقدار به توحید روی میآوردند و به بتها پشت مینمودند.
متأسفانه حج نیز از آفت افراط و تفریط و ساختههای ذهنی آدمی مصون نمانده است. برخی در عبادت راه افراط را میپیمایند و هستهٔ وجودی خود را با عبادت فراوان ضایع میکنند. برخی از روحانیان
(۱۱)
کاروانها را دیدهام که میگویند ما سی بار یا بیشتر به حج رفتهایم. گویا وسعت وجودی این فرد بیش از آقا رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله است که بیش از آن حضرت به حج رفته است!
عبادت برای روح آدمی بسان کود برای زراعت و کشت است. اگر کود شیمیایی فراوانی به یک گیاه داده شود آن را بیدرنگ خشک میکند و ریشهٔ آن را میخشکاند. اگر به گیاهی نیز کود داده نشود، ضعیف و نابود میشود. عبادت برای روح و روان آدمی چنین خاصیتی را دارد. باید پیش از آنکه عبادت کرد به عبادت و آثار آن معرفت داشت. عبادت برای روح همانند دارو برای بدن میماند و شناخت بیماری پیش از تجویز داروست.
شخصی میگفت: فردی عصبی هستم، شده است که خانمم را با کمربند زدهام و به او فحاشی کردهام؛ در عین حال بسیار عبادت میکنم و حتی میتوانم نماز شب بخوانم، زیارت عاشورا و دعای توسل و دعای کمیل و نیز نافلههایم ترک نمیشود. بسیاری از اذکار را نیز میگویم؛ اما نمیدانم چرا عصبی هستم و قدرت کنترل خود را ندارم. به او گفتم سخن مرا گوش نمیدهی، وگرنه علت آن را میگفتم. او اصرار کرد و
(۱۲)
گفت آمدهام تا مشکل خود را حل کنم. به او گفتم: تمامی مستحباتی که گفتی را ترک کن و فقط هفده رکعت نماز، آن را هم با سرعت بخوان. اگر خواستی نمازهای خود را به جماعت بگزاری، نماز جماعت را بخوان و مسجد را زود ترک کن و پای منبر کسی ننشین. این عبادتها برای تو که نفسی ضعیف داری همچون کود زیادی است و اثر عکس دارد و باعث پوسیدگی روح و روان تو شده است.
تفریط و کوتاهی در عبادت نیز نتیجه، آثار و عوارض بدی بر نفس دارد. برای نمونه، برخی از اینکه ذکری ندارند دچار عصبانیت، تشویش و اضطراب میشوند. افرادی که عبادت ندارند هم عصبی میشوند و هم بیماریهای روانی بسیاری دچار میگردند. آنان اگر دینمداری و کمی اذکار و ادعیه را وارد زندگی خود کنند چنین مشکلاتی ندارند. البته، آنان باید ذکر و ادعیهٔ مناسب خود را از عالمی دینی فرا بگیرند که به آثار و عوارض اذکار و مراتب روح و نفس و اینکه فرد در چه مرتبهای از آن قرار دارد آگاه باشند، وگرنه اذکار حکم دارو را دارد و تجویز آن باید به دست فردی کاردان باشد.
افراط و تفریط در هر امری حتی عبادت، نکوهیده
(۱۳)
است. کسی که زیاد نماز میخواند و فراوان به حج میرود، دچار تشنج میشود و کارهای روزمرهٔ زندگی او تعطیل میشود، چنین نماز افراطی مضر است مثل زعفران که خوردن زیاد آن انسان را حتی به مرز جنون و مرگ میکشاند. همانگونه که بینمازی آسیبهای روانی بسیاری را در پی دارد.
افراط و تفریط نمودی دیگر نیز دارد. برخی در عبادت قشریگرا شدهاند و باطنگرایی را محکوم و باطنگرایان را تکفیر میکنند و برخی چنان به باطن روی میآورند که از ظاهر و آموزههای شریعت دور میافتند. این متن خالص قرآن کریم و روایات چهارده معصوم علیهمالسلام است که بهدور از افراط و تفریط، میان شریعت و طریقت جمع نمودهاند و حقیقت را نشان دادهاند. آن حضرات علیهمالسلام نه تمام حقیقت را در رجوع به باطن دیدهاند و از استفاده از حقایق ظاهری دور افتادهاند و نه قشریگرا و جمودگرا گردیدهاند تا تنها به ظاهر دین بسنده کرده باشند و حقیقت تجردی روح آدمی و کمالات بلند آن را نادیده انگاشته باشند. دین هم در ظاهر حقیقت دارد و هم در باطن. اگر انسان حقایق ظاهری دین را رها کند، به حقیقت باطنی دین نمیرسد؛ چرا که مسیر باطن دین از حقایق ظاهری آن
(۱۴)
میگذرد. متن قرآن کریم و مجموع احادیث اهل بیت علیهمالسلام گواه بر این مدعاست.
در فقهپژوهی کنونی فقیهان تنها ظاهر دین را مورد کاوش قرار میدهند و آموزههای اخلاقی و عرفانی دین که در استنباط حکم فقهی میتواند تأثیرگذار باشد را نادیده میانگارند. از روایات عرفانی و ادعیهای که محتوای بالایی دارد و از اسرار معنوی حج و دیگر عبادات، در هیچ حوزهٔ درسی فقهی سخنی به میان نمیآید. اینگونه است که نزاع میان صوفیان یک سویهنگر و فقیهان تک بعدینگر ایجاد میشود.
این در حالی است که باطن حقیقی بدون دریافت ظاهر حقیقی قابل دستیابی نیست. صوفی باید صافی شود و ظاهر فقه را نادیده نگیرد و آن را از مجتهد عادل فرا گیرد و خود را از سالوس دور دارد، مجتهد نیز باید تنها بر ظاهر دین بسنده ننماید و برای کمال خود از حقایق عرفانی و باطنی که در متن قرآن کریم و روایات حضرات چهارده معصوم علیهمالسلام وجود دارد بهره برد تا مسیر عبودیت خود را به حقیقت و کمال نزدیک سازد و اعمال عبادی خود را کیفیت بخشد و آن را از ریا و تظاهر سالم نگاه دارد. کسی که به
(۱۵)
اسرار معنوی حج و عبادات توجه ندارد، عبادت وی کمال نمییابد و ژرفایی برای آن نمیبیند.
کتاب حاضر حاصل مصاحبهٔ برخی از مسؤولان سازمان حج و زیارت است که در تاریخ ۲۸/۱۰/۱۳۸۵ انجام گرفته است.
در این مصاحبه هم از برخی اسرار معنوی حج گفتهایم و هم بعضی کاستیهایی که به سازمان متولی این امر مهم اسلامی وارد است را خاطرنشان شدهایم تا تفاوت میان حج ابراهیمی که حجی واقعی است با حج سازمانی و تشریفاتی نمایان گردد.
وآخر دعوانا أن الحمد للّه ربّ العالمین
(۱۶)
اسرار حج و بایستههای
سازمان مربوطه
نمایندگان سازمان حج و زیارت: مدتی است امور روحانیون بعثه درصدد است بنیهٔ علمی روحانیان محترم کاروانها را در زمینههای مختلف ارتقا دهد، به همین منظور کمیتههایی علمی تأسیس شد و این کمیتهها چند سالی است فعالیت میکند. کمیتهٔ عقاید، احکام، اخلاق و کمیتهٔ اسرار معارف برخی از این کمیتههاست که اسرار و فلسفه و حکمتهای حج را بر میرسد. فرهنگنامهای نیز در این زمینه با عنوان «فرهنگنامهٔ اسرار و معارف» تدوین شده و به چاپ رسیده است. از آنجا که مطالب ناگفته در این موضوع بسیار است و ما برای این هدف به محضر بزرگان و اساتید مثل
(۱۸)
حضرتعالی میرسیم. از این رو سؤالی نداریم، برای کسب فیض در خدمت شما هستیم و با توجه به محورهای مختلفی که این موضوع دارد، هر کدام را مصلحت میدانید پیگیری میکنیم.
بعضی از محورهای بحث این است که اسرار، حکمت و فلسفه چیست؟ آیا برای اعمال و مناسک و احکام میتوان اسرار و فلسفه بهطور اعم در نظر گرفت؟ روش پرداختن به اسرار روایات و آیات چگونه است؟ آیا ما افزون بر آنچه در متون دینی ما آمده است میتوانیم مباحث دیگری را پیگیری کنیم؟ در خدمت شما هستیم.
معنا و مفهوم حج
بسم اللّه الرحمن الرحیم و به نستعین.
دربارهٔ مناسک حج با توجه به موقعیت ویژهای که دارد و با توجه به گستردگی حوزههای فعالیت در این زمینه متأسفانه مسلمین در طول تاریخ اسلام، در سراسر جهان کمترین کار را انجام دادهاند. شما فهرست بلندی در دست دارید. این فهرست را
(۱۹)
نمیشود در جلسهای یکساعته توضیح داد. تبیین این فهرست دهها جلد کتاب را لازم دارد. مغزی باید باشد که بتواند از این امور صحبت کند بدون آنکه سخنان وی تکرار گفتههای دیگران باشد. فلسفهای سنگین و قوی نیز باید پشتوانهٔ آن باشد. این امور بسیار سنگین است.
تاکنون در تحقیق برای یافت حکمتهای نظری و عملی حج و زمینهها و مبادی آن به شور، احساس و شعایر صوری بسنده شده است. حج شکوفایی معنوی، فکری، فرهنگی و علمی نداشته و به بیان شما به اسرار حج پرداخته نشده است. حج به زیارت، سیاحت و یک سری مناسک تمام میشود و یک احساس، خرید و یک برگشت در آن است. از حج آنطور که باید استفاده نمیشود.
ما پیش از اینکه به اسرار حج و حکمتهای مناسک حج بپردازیم، باید خود حج را بشناسیم و معنا و مفهوم آن را بدانیم.
در میان عبادات، چیزی در قبال حج در اسلام وجود ندارد و حج عبادتی ویژه و منحصر است. در اسلام عبادتی را نمیتوان جایگزین حج قرار داد. برای
(۲۰)
نمونه، نماز که «صلاة» خوانده میشود به بیان ما که در اصول آن را به تفصیل بیان کردهایم به معنای عطف و توجه است، نه دعا که برخی از عالمان میگویند. نماز یعنی توجه و آگاهی، توجه به حق، و تنها همین زاویه را در نظر دارد. یا صوم به معنای امساک است. هر عبادتی دارای زاویهای خاص است بهجز حج که جمعیت دارد. مهندسی علمی حج، جامع است و در آن، هم توجه هست و هم امساک؛ هم عبادت هست و هم حرکت، کوشش، تکاپو، تلاش، ریختن خون. هرچه در عبادتهای دیگر هست در حج به صورت جمعی وجود دارد. حج عبادتی است که انواعی از عبادات را در خود دارد و به همین علت در اسلام اهمیت و جایگاه ویژه دارد. «حج» در لغت و در لسان قرآن کریم به معنای «قصد» است، اما نه قصد تنها. قصد واژهای است که تعدی دارد و متعلق میخواهد. هر قصدی با یک کاری همراه است، یعنی شما قصد میکنید تا کاری را به سامان برسانید. حج به معنای قصد حرکت برای عمل مخصوص است؛ یعنی هدفمند میباشد. حج دارای نیت، حرکت، عمل، توجه و هدف است. حج حتی اگر اصطلاح شرعی
(۲۱)
نباشد، معنای لغوی آن قصد حرکتی خاص و هدفمند است که نیاز به نیت دارد. خلاصه اینکه شما آنچه را در بیش از هفتاد باب فقهی میگویید همه به صورت یکجا در حج موجود است و هیچ عملی در اسلام به اندازهٔ حج گسترده، پیچیده، پر زوایه و پر ضلع نیست. حتی نماز با همهٔ جایگاهی که دارد بخشی از حج است؛ نمازی که در وصف آن گفته شده: اگر پذیرفته شود دیگر کردار عبادی نیز پذیرفته میشود و چنانچه قبول نشود دیگر اعمال نیز رد میشود. در حج، هم نماز است و هم روزه و هم بخشش و هم جهاد و دیگر بابهای فقهی را شما در حج میبینید. حج تراکم عبادات و فاتحة الکتاب اعمال و جمعیت تمامی دیانت است.
با توجه به معنای لغوی حج، حجگزار باید قصد داشته باشد. یعنی باید کسی باشد که کمربند خود را محکم بسته باشد. چنین کسی باید فردی زنده باشد؛ کسی که عاقل است و توجه دارد و میتواند حرکت نماید. کسی که سست باشد نمیتواند قصد حج کند و توانایی عمل را ندارد. حجگزار کاری مخصوص دارد و فردی سرگردان نیست. او هدفمند است و کمترین
(۲۲)
کاهلی او سبب میشود کفاره به عهدهٔ او آید و همسر وی بر او حرام شود. عملی است که تهدید در آن است و خون باید در آن ریخته شود. اگر حضرت اسماعیل علیهالسلام قربانی شده بود ما باید خون خود را میریختیم و خداوند به مردم لطف کرد و منت نهاد که آن را به قربانی گوسفند فدیه داد. معناشناسی حج چنین محتوایی را به دست میدهد. حج افزون بر این «محاجه»، استدلال و قدرت بحث نیز دارد. حج باید حجت داشته باشد.
خود معنای لغوی حج محتوایی عظیم دارد تا چه رسد به آن که بخواهیم از اسرار حج بگوییم.
حج زیارت
حج مراودهای ایمانی و انسانی است. اجتماع مختلفی از انسانهاست که باید به تبادل افکار و ارایهٔ راه حل برای مشکلات و نارساییها بینجامد. مسلمانهای گوشه و کنار دنیا در حج باید با فرهنگهای هم آشنا شوند و با هم ارتباط و اخوت پیدا کنند و مأنوس شوند. مسلمانان جهانگرد نیستند که برای دیدار از پنجاه کشور مسلمان به سیاحت روند
(۲۳)
و حج فرصت مناسبی است تا با نمایندگان پنجاه کشور جهان و نیز با اقلیتهای مسلمان در کشورهای دیگر آشنا شوند. شما در حج، افزون بر زیارت خداوند، انبیای الهی و اولیای معصومین علیهمالسلام ، مسلمانانی از سراسر جهان را نیز زیارت میکنید.
گفتیم در حج، استدلال نیز هست. حج نیاز به تفکر برای محاجه و ارایهٔ حجت دارد. حجت یعنی دلیل؛ دلیلی که بتواند کفار را قانع سازد و دیگر ادیان دنیا را به اسلام دعوت کند و طوایف مسلمین را به کلمهای سواء دعوت نماید و همه را به وحدت و حق که یکی است برساند. در این صورت، حج باید تفاهم بیاورد و سبب شود دعواها کنار گذاشته شود؛ مسلمانان با هم کنار آیند و عصبانی نشوند. حج یعنی تمرین اینکه شما بتوانید خشن نباشید و حرفهای همدیگر را بشنوید. در حج باید مشاجره را کنار گذاشت: «الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ الْحَجَّ فَلاَ رَفَثَ وَلاَ فُسُوقَ وَلاَ جِدَالَ فِی الْحَجِّ»(۱). کسی که در حج دعوا و مشاجره نماید باید تنبیه و مجازات شود و کفاره دهد. اینجا
- بقره / ۱۹۷٫
(۲۴)
خانهٔ خداوند است که همه باید با هم مهربان باشند. آقا امام حسین علیهالسلام به عظمت بیتاللّه الحرام و برای اینکه درگیری در مکه به وجود نیاید و بیحرمتی به این خانه نشود، خانهٔ خدا را ترک کرد برخلاف عبداللّه بن زبیر که فاجعهٔ مکه را آفرید. این خیلی عظمت است. معصوم حرمت عصمت اللّه را حفظ میکند.
ضیافت حج
حج یک مهمانی و یک ضیافت عمومی است به گستردگی تمامی مردم جهان. ضیافتخانهای است برای همهٔ مسلمانان که انواع مناسک را دارد. هم غذا خوردن در آن است و هم امساک و نخوردن. هم روزه در آن است و هم عید قربان که روزه ندارد.
در حج همه چیز هست. هم علم و حکمت نظری است و هم عمل. هم قصد است و هم اندیشه. هم کارهای فردی است و هم کردار جمعی. هم کارهای دنیوی است و هم اعمال عبادی. حتی گاو و گوسفند نیز در حج هست. آقا امیر مؤمنان علیهالسلام در نهج البلاغه میفرماید: «همچون چارپایان به آن وارد
(۲۵)
میشوند(۱).» این عبارت دو معنا میتواند داشته باشد: یکی این که چون بیشتر حجگزاران قصد، نیت، هدف، فکر و فرهنگ ولایت، امامت و عصمت را ندارند مثل حیوانات در اطراف کعبه دور میزنند. اما معنای دوم آن این است که حاجیان مثل حیوانهای تشنه که به آب میرسند و مثل پرندههایی که به آبسرا میرسند عطش دارند. آنان عطش حق و زیارت پروردگار را دارند. این بیان هم میتواند مدح باشد و هم ذم. اما آنچه میخواهم عرض کنم این است که ما دو حج داریم: یکی حجی که حجگزاران آن مانند چارپایانی میآیند بدون آنکه توجه و قصدی داشته باشند. دیگری نیز حج ابراهیمی و حج الهی است. حجی که زایر در آن، خرماها و موزهایی که به وی داده میشود برای او برجستگی دارد و غذاهایی که برای او آورده میشود با توقع بسیار بالایی که سازمان حج و زیارت برای حاجیان پیش آورده است به خوشگذرانی میماند. زمانی به حج مشرف شدیم و موقع بازگشت منتظر هواپیما بودیم. من در حال فکر
- نهج البلاغه، ج ۱، ص ۲۷٫
(۲۶)
کردن بودم و بعضی از اهل علم گفتند به چه فکر میکنید؟ به آنان گفتم بنشینید تا برای شما بگویم. گفتم این حاجیان را که نگاه میکنم معلوم نیست به حج میآیند یا از حج باز میگردند. برخی دو اورکت روی هم تن خود کرده و وسایل فراوانی خریداری نموده بودند. برای سوار شدن به هواپیما یا پیاده شدن از آن نیز همدیگر را فشار میدادند و به هم تنه میزدند. آیا این حج مانند ورود بهایم نیست. چنین حجی با هزینههایی که میشود فقط کمکی به دولت سعودی است و مسلمانان از آن خیری نمیبرند. اگر ما در حج بتوانیم قصد، فکر، فرهنگ و هدف داشته باشیم و نمایندهٔ فرهنگ شیعی خود شمرده شویم و انقلاب را به ذهن مسلمانان دیگر کشورها بیاوریم و فرهنگ ولایت، امامت و عصمت را گسترش دهیم حجی ابراهیمی داریم. ما به هر کشوری که برویم از دید سرویسهای جاسوسی و اطلاعاتی رهایی نداریم، اما در مکه است که هیچ کس حق ندارد شما را کنترل کند و همه میهمان میباشند و شما میتوانید کار فکری و فرهنگی انجام بدهید.
اسرار حج
سِرّهایی که در فرهنگنامهٔ اسرار از آن نام برده شده بسیار گسترده است و حتی اهداف نظامی را نیز در بر میگیرد.
ما در اسلام و بهویژه در شیعه فرهنگ پویای علمی و خردپذیر داریم. سرّهای عبادات نیز، هم معنوی و باطنی است و هم به صورت و سیاستهای ظاهری و تبلیغاتی گرایش دارد اما چنین نیست که بیشتر به آن بپردازد بلکه وجه غالب آن، گرایشهای باطنی است. ما به حج میرویم تا نیت و قصد خود را درست کنیم و صفا پیدا کنیم و وجود، شجاعت و قیام داشته باشیم و خدا را زیارت کنیم ولی اگر اینطور نباشد رفتن به حج مثل سفر به اروپا یا به ریاض میماند. توریستهای غیر مسلمان بیشتر به ریاض میروند و خوراک آنان بهتر از خوراکهای ما نیز هست. ما در سی سال بعد از انقلاب از حج بهخوبی استفاده نکردهایم؛ انقلابی که ثمرهٔ خون شهیدانی فراوان و دردها، رنجها و محنتهای جانبازان بسیار و مادران و پدران داغدیده است. فردای قیامت از تمامی کارگزاران و مسؤولان در خدمت یا خیانت به آن بازخواست میشود. سازمان حج و زیارت نیازمند
(۲۸)
یک اتاق فکر است تا مبانی علمی حج را کشف نماید. مغزی باید باشد تا تشکیلات حج را علمی نماید. کتابهایی که در این زمینه است نیز تلاشهایی بسیار خرد و ناچیز است و در برابر عظمت و گستردگی حج چیزی نیست. باید به کشف نهفتهها و نگفتهها و نیافتههایی که در حج وجود دارد نایل آمد. در قرآن کریم و روایات و در سیرهٔ انبیای الهی و حضرات معصومین علیهمالسلام حقایقی در ارتباط با حج وجود دارد که تحقیق عمیق در آن کاری پنجاه ساله را به صورت مداوم نیاز دارد. حج فعلی در پی زیارت خدا نیست و سوغاتی و اکرام و تکریم اجتماعی و تشریفات را دنبال میکند. چنین حجی از احساس فراتر نمیرود و به اندیشه نمیرسد. استعمار نیز طراحی حج را با سیاست دنبال کرده و باید برای زیارت خانهٔ خدا از بازار ابوسفیان بگذری و بعد از زیارت نیز از آن بازار عبور کنی. قبل از خدا باید ابوسفیان را یاد و زیارت کنی و بعد از خدا نیز باید ابوسفیان را زیارت کنی. طبیعی است که افراد عادی با چنین انحصاری در حج بیش از آنکه جذب فرهنگ ولایی شوند و به زیباییهای فرهنگ ولایی برسند به فرهنگهای غیر
(۲۹)
ولایی یا ضد ولایی آلوده میشوند. سازمان حج و زیارت نیازمند مغزی متفکر و اتاق فکری است تا دربارهٔ این مسایل بیاندیشد. باید اندیشمندان را دعوت نمود و از آنان برای ساماندهی و رفع این معضلات طرح و برنامه خواست. شناخت اسرار نیز کافی نیست. شناخت سرّ بدون عمل راه به جایی نمیبرد. شما در یافت اسرار در پی آن نباشید که چند جلد کتاب بنویسید و آن را پشت ویترین بگذارید، بلکه میخواهیم این سرّ و این شناخت به مرحلهٔ عمل و اجرا برسد و تجسم پیدا کند. حج یک فکری است که باید به عمل بینجامد. عمل به سِرّ مثل رانندگی است که صرف گرفتن گواهینامه شما را راننده نمیکند و باید کار عملی و تجربه داشته باشید. اسرار حج مثل خود حج است و تا به عمل منجر نشود فایدهای ندارد و مربوط به حج نمیشود. در حج به قصد و هدف نیاز است و تا آن هدف محقق نشود حج تمام نشده است. در تیراندازی تا تیر به هدف نخورد، فایدهای ندارد. شناخت اسرار حج نیازمند حرکت به سوی مقصد و هدف است.
(۳۰)
کاستیهای سفر حج
وضعیت فعلی حج بسیار نابسامان است. پیش از زیارت، این سوغات و خوراک است که خودنمایی میکند. روحانیان کاروانها هم بخشی به حقیقت به آنجا میروند ولی برخی با آشنایی و پارتی است. سازمان حج و زیارت همانطور که بر روحانیان کاروانها سرمایهگذاری میکند ـ که تنها احکام حج را بیان میدارند و معلوم نیست حاجیان نیز از آنان راضی باشند ـ باید بر روی نخبگان و مغزهای متفکر سرمایهگذاری کند و آنان را به حج برند با این هدف که برنامههای این سازمان را نقد کنند و برای کارآمدی بهتر آن فکر نمایند و طراحی و خلاقیت داشته باشند. افرادی که بر جمعیت عظیم حجگزار نقاط مختلف جهان فکر کنند و برای هر کدام برنامهای متناسب با فرهنگ آنان پیشنهاد کنند. برنامهای که کارهای لازم، روانشناسانه و جامعهشناسانه را با خود داشته باشد.
امروز یک میلیارد مسلمان، اسیر دست کفر، شرک، استعمار و استکبار هستند و همواره آنان مورد خیانت، چپاول و غارت قرار میگیرند. ما نیز به عنوان کشوری مسلمان نمیتوانیم به صورت رسمی به جایی لشکرکشی کنیم یا در کشوری پایگاهی بگیریم،
(۳۱)
بهترین کار این است که بر روی حج سرمایهگذاری کنیم.
در سالهای ۶۳ یا ۶۴ که به مکه رفتم حدود سی کیلومتر در شبانهروز راه میرفتم تا فقط حاجیان را ببینم و آنان را روانشناسی میکردم. مکه و مدینه برای من آزمایشگاهی بود. در آن ایام چون بسیار کار و فکر میکردم بیمار شدم. به راه رفتن، به خوراک، به نوع سخن گفتن، به طریقهٔ خوابیدن آنان و بسیاری از مسایل دیگر توجه میکردم. چنین آزمایشگاهی در هیچ جای دنیا وجود ندارد. من حتی قرآن را در آنجا ختم نکردم؛ چون ختم قرآن را میتوانم در ایران انجام دهم اما این آزمایشگاه از دست میرفت. بر روی تأثیر اسلام بر هر یک از مسلمانان فکر میکردم. نوع برخوردهای آنان را زیر نظر داشتم و حتی در پی آن بودم که اینها چگونه فکر میکنند و به چه میاندیشند. از لوازم نتیجهٔ تحقیقم این شد که آنان به دست استعمار و استکبار آلوده و گرفتار شدهاند. آنان به ویروسهای دستپروردهٔ استعمارگران آلوده هستند. در سطح دنیا فقط یک انقلاب است و یک شیعه است که پویایی و آگاهی دارد و آن ایران
(۳۲)
است. این ایران اسلامی است که مردم را بیدار و آگاه میخواهد و دولتهای دیگر کشورهای مسلمان از آگاهی مردم خود میترسند و آنان را در جهل نگاه میدارند. این فرهنگ شیعه است که آگاهی مردم را به نفع خود میداند و دوست دارد مردم آگاه، تازه و زنده باشند.
دولت ایران مسؤولیت عظیمی را نسبت به تمامی کشورهای مسلمان در ایام حج به عهده دارد و ما به مسلمانان وقتی در کشور خود هستند از لحاظ حقوقی نمیتوانیم چیزی بگوییم اما در مکه مسؤولیت و تکلیف پیدا میکنیم. کسی که آهنگِ گزاردن حج دارد باید قصد عمل خاص و نیز استدلال و حجت داشته باشد و بدون خشونت و دعوا فرهنگ شیعی را ترویج نماید و از آن دفاع کند. یک حجگزار به حج که میرود باید نمایندهٔ فرهنگ توحیدی و ولایی باشد.
نمایندگان سازمان حج و زیارت: ما حج را دانشگاه انسانسازی میدانیم، زیرا تأثیرگذاری آن بر مردم، هم مستقیم و ارادی است؛ چرا که آنها با اراده و علاقهٔ خود میروند و هم سیستماتیک است و خود به خود تأثیراتی را حتی از لحاظ ادب اجتماعی
(۳۳)
و ادب برخورد و نیز توجه به تقوا و نماز، بر روی برخی میگذارد. اما دربارهٔ ناگفتههای حج و ناشنیدههای آن، که بسیار زیاد است و فرمودید باید آن را مقدمهٔ عمل قرار داد، ابتدا میخواهیم بدانیم سِرّ یعنی چه و ما که میخواهیم به اسرار حج و مناسک آن توجه کنیم باید به چه چیزهایی از لحاظ علمی برسیم تا بتوانیم از آن پلی به عمل بزنیم؟
مقام جمعی حج
برای دریافت اسرار حج باید توجه داشت حج مانند پروژهای است که انجام آن چند فاز دارد. اثربخشی موجود آن، که خودآگاه یا ناخودآگاه است فاز نخست کار است. آنچه در اینجا میتوان بیان داشت و ما بر روی آن تأکید داریم این است که تمامی اسرار حج در گرو یک سِرّ است چنانچه پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله میفرمایند: «بعثت لأتمّم مکارم الأخلاق»(۱)؛ من میخواهم مکرمتهای اخلاقی را تمام کنم وگرنه دیگر پیامبران الهی علیهمالسلام همه مکارم اخلاق را داشتهاند
- بحار الانوار، ج ۱۶، ص ۲۱۰٫
(۳۴)
اما این ادعا را نداشتند که ما میخواهیم مکرمتها را تمام کنیم و این امر ویژهٔ پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله است. همانطور که این امت را امت ختمی میگویند؛ یعنی تمامیت دارد و پیامبر آن خاتمیت دارد که بعد از ایشان پیامبری نخواهد آمد؛ یعنی کسی بعد از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله کاری ندارد. کسی میتواند چنین رسالتی داشته باشد که جامعیت انسان کامل را داشته باشد و تمامی اسرار حج در گرو این امر است که انسان را به «مقام جمعی» برساند. انسان باید بتواند خشوع و خضوع داشته باشد و بتواند خود را از دنیا جدا کند و لباس را در بیاورد و حالت میت به خود بگیرد و باید بتواند تیغ بکشد، فریاد بزند، سکوت کند. این حالت همان مقام جمعی است و تمام اسرار حج و اعمال آن در گرو این معناست تا ما را به دیگر فازهای خود برساند. فازهایی که به مقام جمعی ختم میشود و بینهایت شأن دارد. هدف و مقصد ما در حج که مقام جمعیت را دارد «مقام جمعی» است. جمعیت مسلمانان و جمع شدن انسانها به دور خانهٔ کعبه نیز سبب میشود جمع آنان انسان کاملی شود و در این صورت است که بر حل مشکلات مسلمانان توانا
(۳۵)
میشوند.
اگر کسی حج ابراهیمی انجام دهد یعنی بتواند تیغ بکشد و رمی کند دیگر نمیتواند آدمی بزدل و ترسو باشد. یکی از اسرار حج این است که میخواهد ترس را از ما دور کند. لباس احرام در حج نشانهٔ آزادی و آزادگی است. ما در حج لباس خود را در میآوریم و حولهٔ سادهٔ آن را هم به رنگ سفید که رنگ کفن است به تن میکنیم و نیز باید عاری از هر دوختی باشد و سوزن و چیزی از دنیا در آن نباشد یعنی ما باید علقهای از گره در دل نداشته باشیم و آزاد، رها و باز باشیم. روشن بودن آن نیز صفا داشتن حج ما را میرساند. حلق و تراشیدن سر و ریختن زلفها برای شکستن استکبار، خودنمایی و آرایش است. تمامی اسرار حج در نهایت این است که انسان در حج آموزش طرح کادر عملی جمعی پیدا کند. این کارها در مسجد و با نماز یا روزه میسر نیست. این کارها در کشور خود ممکن نیست و تنها در دانشگاه حج است که میشود این دورهٔ محدود را دید و باید در این مدت محدود خود را فارغ التحصیل کرد. تمامی اعمال حج نیز جمعی است یعنی همانطور که اعمال وقوف
(۳۶)
و حرکت به منی و رمی و طواف آن همگانی است، نماز آن نیز همگانی است و هیچ عملی به تنهایی انجام نمیشود و جمعی بودن حج و مناسک آن به هدف رساندن انسان به مقام جمعی است. در واقع مناسک حج میخواهد انسان و ابعاد مختلف او را معنا کند و انسان را موجودی جمعی و سیستماتیک و کامل معرفی کند که بینهایت شأن و بُعد دارد و نباید آن را تکبُعدی دید. همین امر دلیل بر باطل بودن ادیان تکبعدی و نیز نحلههایی است که رهبانیت تنها، یا جهاد و عقیدهٔ تنها را فریاد میکنند یا فقط در پی سرمایهداری هستند یا فقر را ارج مینهند. حج میگوید تمامی این اندیشهها را باید ریخت و باید لخت شد، غسل کرد، موها را ریخت تا من خود به اصلاح تو اقدام کنم. موجودیت فعلی ما با آنچه حج در پی آن است بسیار فاصله دارد. حج نیاز به سیاستگذاری، آن هم نه در حد یک سازمان، که به گستردگی یک کشور دارد و طبیعی است که مغز متفکری میتواند این امور را سامان دهد و آن را بازیابی کند و راه بیاندازد و به آن جهت دهد و چنین نباشد که حجگزاران ساده بروند و ساده باز گردند.
(۳۷)
موقعیت ویژهٔ مکه
مشکلات جهان اسلام فقط در مکه است که حل میشود؛ همانطور که ظهور حضرت حجت (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) از مکه شروع میشود. نباید ادعا داشت مشکلات جهان اسلام در ایران حل میشود. این موقعیت استراتژیک مکه است که لازم است به آن توجه شود.
سفیران حج
با توجه به اهمیت حج، باید بر راهنمایان حج به عنوان سفیرانی که از این کشور به مکه میروند اهتمام داشت. آقایی میگفت من سی دوره به حج رفتهام. این خوب نیست. به نظر بنده کسی که از پیامبر و امام بیشتر به حج رود قساوت قلب پیدا میکند، اگر هم او را ببرند این ناشی است که میپذیرد. این که چنین درکی ندارد نمیتواند سفیر خوبی نیز باشد. کسی که در حج پیر میشود و بعد از دو یا سه حج باز هم به حج میرود گوشت خامی است که پیر و نپز شده است. روحانیهای کاروانها نباید از پیران یا از افراد خام و
(۳۸)
کارناآزموده انتخاب شوند. سازمان حج و زیارت باید برای انتخاب و تربیت آنان نیز سیاست و برنامهریزی داشته باشد. در اسرار حج خواهیم گفت کسی که سی بار به عمره یا حج میرود فردی حرفهای و کاسبکار است و کسی است که دیگر حج از او بر نمیآید. کسی باید به حج رود که تشنگی دل، او را آتش میزند و به آن دیار که میرسد از عشق زیارت خدا غشوه بر او عارض میشود. کسی که سی بار خود را به حجر الاسود مالیده سیاه دل شده است. حج نیازمند جهادی علمی، فکری و فرهنگی است و بسیاری از سیاستگذاریهای موجود آن نیازمند تجدیدنظر و بازنگری است. ما مردم را با دلهایی ساده میبریم، اما آیا بازگشت آنان به همراه آلوده شدن به دنیا و بدبینی به فرهنگ ولایت نیست؟ متفکران ما بر روی حج و اسرار آن اندیشهای در خور نداشتهاند و ما هنوز نمیدانیم مکه یا حج چیست. اسرار حج در پردهٔ ابهام است؛ در حالی که حج از معجزات ویژهٔ اسلام است. برای برطرفسازی مشکلات خود در حج برنامهریزیهای دقیقی را باید دنبال کنیم و لازم است در طول سال برای این یک ماه تصمیمگیری شود و
(۳۹)
باید دید برای هر سال چه مشکلاتی را میشود با بهترین سیاستگذاری برطرف کرد و مسلمانان را به سوی کمال خود راه انداخت. در حج، ما با مردم کشورهاست که میتوانیم ارتباط برقرار کنیم و به دولتها نباید امیدی داشت. این ملتها هستند که میتوانند حرکتها را بیافرینند. شما برای هر حجگزار ده جلسهٔ آموزشی میگذارید و مناسک حج را به او آموزش میدهید، اینها همه فاز اول حج است اما از دیگر فازهای حج در این جلسات خبری نیست. هر حاجی برای ایران باید به عنوان یک سفیر به مکه رود و این کار نیازمند برنامه و آموزش است. هر ایرانی باید دست کم بتواند با دو مسلمان از دیگر کشورها دوست شود و با او ارتباط برقرار کند. بهویژه الآن که عصر ارتباط نام دارد و اینترنت در سطح جهان فراگیر شده است. دولت ایران ممنوعیت و محدودیتهای بسیاری برای کار در آنجا دارد اما زایران ایرانی با آموزش میتوانند عهدهدار این مهم شوند؛ اگر به اهمیت آن آگاهی یابند. حج ایرانیان باید بهگونهای برنامهریزی شود که آنان بتوانند بیشترین معاشرت را با اتباع دیگر کشورها داشته باشند و با آنان
(۴۰)
دوست شوند و ارتباط فرهنگی با آنان برقرار کنند. در این صورت، ملتها میتوانند با ایران در ارتباط باشند. ما باید بتوانیم در ایام حج هر ساله هزاران رفیق در کشورهای بیگانه به دست آوریم و جمعیت خود را بدینگونه با جمعیت جهانی پیوند دهیم تا جمعیت ما جهانی و فراگیر شود. نه آنکه همّ و غم حاجیان سوغاتی و تجارت کالا باشد. ما باید برای فردای مسلمین همین امروز بیاندیشیم. برای نمونه، اگر دنیای غرب همانند فروپاشی شوروی سقوط کند و مردم فوج فوج به اسلام رو آورند بهگونهای که جمعیت حجگزار ناگهان بیست برابر شمار فعلی آن شود طراحی شما برای زیارت و طواف و رمی جمرات آنان چگونه است؟ آیا فضاهای فعلی میتواند پاسخگوی این جمعیت کلان شود؟ خدا رحمت کند آقای گلپایگانی را، زمانی که در محضر ایشان بودم، به رمی جمرات در طبقههای بالا اشکال میکردند، به ایشان عرض کردم آقا شما حجی را ترسیم میکنید که نمیتوان آن را انجام داد. الآن این سیاست دولت سعودی معنا ندارد که مسلمانان تمام جهان را گاه برای دهها سال در نوبت نگاه میدارد. در این صورت، حج
(۴۱)
بازار عتیقه میشود. این معلوم میشود سیاستگذاری برای حج نیست. بسیاری از مسلمانان به دلیل همین بیسیاستی میمیرند در حالی که حج بر عهدهٔ آنان است. اینان در برزخ بدون مشکل نیستند. حج میتواند با سیاستگذاری درست عامل سقوط استکبار در جهان و عامل ارتباط مسلمین باشد. حج یک ضیافت عمومی است که همهٔ فامیل اسلام در آنجا و در خانهٔ خدا با هم جمع میشوند. سیاستگذاریها نیز به روانشناسی، جامعهشناسی و فلسفه نیاز دارد و نه دانستن چند قاعدهٔ عربی.
در سالی که من به مکه مشرف شدم، اتاقی بود که به پرسشهای حاجیان پاسخ میگفت. سؤالاتی که میشد به چگونگی مناسک حج مانند تفاوت کرم با روغن، ختم میشد و بیش از آن چیزی نبود. هزینههایی که برای حج میشود اگر به صرف همین باشد که حاجی بخواهد تفاوت تأثیر کرم و روغن را در حج خود بداند مقرون به صرفه نیست و فقیرانی که در این کشور زندگی میکنند راضی به آن نیستند؛ مگر آنکه بدانند سازمان حج و زیارت در آنجا کاری مهم انجام میدهد که از نان شب وی لازمتر است.
(۴۲)
نمایندگان سازمان حج و زیارت: با توجه به آنکه حج ابعاد مختلفی دارد و به همین موازات دارای اسرار بسیار و چند بُعدی میگردد و ابعاد سیاسی، اقتصادی، اخلاقی و اجتماعی و از همه مهمتر عرفانی دارد، اما تعبیر زیبا و جالب شما اسراری بود که قابل عمل، تحقق و کاربردی باشد، میشود در این رابطه بیشتر توضیح بدهید. برای نمونه به صورت معمول، عرفا به ذبح از این دیدگاه نگاه میکنند که مقام حیوانی خود را ذبح میکنند.
سیاستگذاری برای حج
پیش از این اشاره کردم که حج دارای مراتب است و اسرار آن نیز مراتب دارد و از بعد فردی تا جهانی را در بر میگیرد. ما نباید به موجودیت فعلی حج بسنده کنیم و با سیاستگذاری درست، حاجی را به بعدهای دیگر آن رهنمون شویم. سِرّ یعنی باطن؛ باطن اعمالی که حجگزار انجام میدهد. ورودی آن احرام است و عمره و حج نیز مناسک و کرداری دارد که باطن هر یک نیازمند کشف است. شما برای حاجیان ده جلسهٔ توجیهی میگذارید که احکام و
(۴۳)
مناسک را آموزش میدهید و به اعمال حج و تصحیح حمد و سوره بسنده میشود. دستکم شما باید در سه جلسه از اسرار حج بگویید. حاجی باید خود را نماینده و کارگزار اسلامی در این سفر بداند و توجیه باشد که در آنجا چگونه میتواند فرهنگ شیعی و عزت و شکوه ایرانی را پاس بدارد. معنای سِرّ این نیست که شما بگویی سرت را که میتراشی حیوانیتت را ذبح کن. البته، این جمله نیز اشتباه است و کسی که مقام جمعی دارد باید بُعد نفسانی را کنترل کند نه آنکه آن را ذبح نماید. حاجی وقتی سر خود را میتراشد باید خودنمایی، استکبار، خودخواهی و خودبزرگبینی را کم کند و ساده و آرام باشد تا بتواند با دیگر مسلمانان رفیق و برادر شود. اینها از اسرار فاز نخست حج است تا برسد به اسرار باطنی و عرفانی آن. این فازهای نخست نیز هست که قابل اجراست اما بُعد عرفانی آن برای کمتر فردی پیش میآید. اسرار حج را باید فازبندی کرد و بر هر یک یا بر هر گروهی برای یک سال سرمایهگذاری و تبلیغ کرد. ما حتی باید به حاجیان سوغاتیهایی بدهیم تا آن را به مسلمانان دیگر کشورهایی بدهند که با آنان دوست میشوند.
(۴۴)
البته این کار باید بهگونهای باشد که آنان این کار را از حاجیان و به حسب شریعت بدانند و نه کاری دولتی. هماکنون در حج چنین سیاستهایی وجود ندارد. سازمان حج و زیارت به سراغ مغزهای متفکری که قدرت طراحی و برنامهریزی دارند نرفته است و برنامهریزیها با فکر و اندیشهٔ کلان و دقیق همراه نیست و پیشبینی و سیاستگذاری کلان ندارد و تنها به تهیهٔ تدارکات برای انجام عملی عبادی در چند روز بسنده میشود. البته همین کار نیز برنامهای سنگین و سخت است و شما باید برای هفتادهزار نفر تهیهٔ جا و خوراک ببینید و آنان را هماهنگ به کشوری بیگانه ببرید و سالم برگردانید با آن دشمنیهایی که وجود دارد ولی سخن من این است که ما بزرگتر از این امور هستیم و میتوانیم کارهای بسیار بزرگتری را انجام دهیم. در سازمانهای متولی حج نباید آدمهای کاسبکار و تکراری جمع شوند که فقط به صورت حج میاندیشند و اسراری از حج در آنان نیست. اعمال حج غیر از اسرار آن است. مناسک و اعمال خیلی اهمیت دارد اما اموری مباشری است که نباید منحصر شود. اتیان مناسک لازم است ولی کافی
(۴۵)
نیست. ما باید نسبت به حج در هر سال سیاستی داشته باشیم تا دشمنان نتوانند سیاست ما را در حج آن سال بخوانند. هماینک اروپا موفقترین تیمها را در فوتبال دارد؛ چرا که فوتبال برای آنان یک علم است که هر ساله اندیشمندانی روی آن فکر میکنند و قواعد و قوانین آن را اصلاح میکنند. حج برای ما باید مثل فوتبال برای آنان باشد و سیاستگذاری داشته باشد و به علم تبدیل شود. حج نباید به سازمانی خاص منحصر باشد بلکه اتاق فکری برای آن باید طراحی و برنامه داشته باشد و سازمانهای شناخته شده بازوان اجرایی برای عملیاتی کردن برنامههای طراحی شده باشند و در هر سال، برای هر روز از این یک ماه حج، سیاستی را دنبال کند؛ بهگونهای که دولت سعودی نتواند سیاست ما را حدس بزند و نباید برنامهای تکراری داشته باشیم تا با توجه به پیشینهٔ آن بر ما سخت بگیرند. ایران باید در هر سال الگویی جدید و خاص را طراحی کند و برای هر سال تاکتیکی نو داشته باشد.
(۴۶)
بحرانهای غیر منتظره
در سال جاری (حج ۸۵) با صدور یک قطعنامه، ارزش پول ما در آنجا نصف شد و بانکهای ایران به حجاج پول نمیدادند. دلار ناگهان در ایام حج گران شد و ارزش ریال پایین آمد. این برای حج امسال یک شکست بود و نشان میدهد متولیان نمیتوانند سیاستگذاری داشته باشند. ما باید به اسرار حج پی ببریم و اسرار آن منحصر به مناسک آن نیست. دولت ایران باید در آنجا ضرر میکرد تا سرمایهٔ حجاج ایرانی به جیب آمریکا و اتباع او نرود. سازمان حج و زیارت نیازمند یک اتاق فکر است که برای بحرانهای غیر منتظره قدرت طراحی و ارایهٔ برنامه و تصمیم مناسب داشته باشد تا حج حاجیان به همراه حجت غالب و پیروزی باشد. خسارت بدهیم اما پیروز میدان باشیم.
نمایندگان سازمان حج و زیارت: البته هدف ما این است که این مطالب به مسؤولان انتقال داده شود. اما از جنبههای فردی حج و از توبه و انسانسازی و توجه حجگزار به خود نیز بفرمایید.
(۴۷)
پرسشهای بیپاسخ
حجگزار در حج ترک دیار میکند و به کشور غریب و سرزمین غربت میرود. در آنجا لخت و عریان میشود و پارچهای که هیچ دوختی ندارد و دکمهای در آن نیست میپوشد. حجگزار با این کار میخواهد کهنهٔ خود را کنار گذارد. اگر وی با لباس خود در آنجا نماز بخواند و طواف کند یاد ایران و کارهای خود که گاه کپک زده و ترشیده است میافتد، اما با آن لباس گویی قیامت شده و حاجی شخصیتی نو و آفرینشی جدید پیدا کرده است. شخصیتی که در معنویت خویش و با عبادت خود خانهٔ خدا و خداوند را زیارت میکند. کسی به این راحتی به زیارت خدا توفیق پیدا نمیکند. خداوند به بندگان لطف کرده و بیت اللّه الحرام، حجر الاسود، صفا و مروه را برای آنان گذاشته است. در واقع بندگان مثل بچههایی هستند که بدون اسباببازی رشدی ندارند. خداوند بندگان خود را دیده که جز با توجه به ظاهر نمیتوانند بندگی کنند، خانه و کعبه را گذاشته است تا مسلمانان چیزی ببینند و با توجه به آن به سوی خداوند خویش رهسپار شوند. اما کسی میرود و آن خشتها را دور میزند و یکی میرود و خانهٔ خدا را
(۴۸)
طواف میکند و برتر از آن کسی است که ولایت و قرب حق را پیدا میکند. نهایت حج، حق تعالی است ولی کسی از حج اثر میبرد که به آنجا رسیده باشد. این نیز از اسرار حج است. اگر وقت بود که برای شما میگفتم و اگر با من مشورت میشد من بیش از چهل عنوان به فهرست اسرار شما اضافه میکردم. عناوینی که در هیچ کتاب و گفتهای نیست. طواف کعبه چه تفاوتی با بتپرستی دارد؟ شما در فقه موجود برای این گفته پاسخی ندارید و فقه تنها به تبیین مناسک حج و امور صوری آن میپردازد. آیا مسلمانان با کعبه نمیگویند: «مَا نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِیقَرِّبُونَا إِلَی اللَّهِ زُلْفَی»(۱). تفاوت کفر و شرک با ایمان و تفاوت بتپرستی با خداپرستی در چیست؟ حجر الاسود سنگ است و با بت سنگی چه تفاوتی دارد؟ سنگی است که چند بار دزدیده شده و برخی میگویند از بهشت آمده است که باید دید توجیه آن چیست. حج نیاز به سرمایهگذاری علمی و فلسفی دارد و با این علمهایی که شناخته شده است نمیشود چنین اموری را سامان داد و علمی
- زمر / ۳٫
(۴۹)
بالاتر از آن را طلب میکند. آنچه امروز حج دارد فاز نخست آن است. مردم به حج میروند زیارتی میکنند و بعد از آن تجارتی است ولی ما باید سیاستگذاری بسیار دقیقی داشته باشیم تا دیگر مراتب حج و اسرار آن به صورت عملی شکوفا گردد.
انشاء اللّه این کارها با وسعت نظر و با اندیشهای باز و با درایت و قدرت ذهنی و فکری بهروز و با همت پیگیر عملی میشود و مشکلات آن رفع میگردد.
اللهمّ صلّ علی محمد و آل محمد.
(۵۰)