توضیح المسائل : جلد دوم

توضیح المسائل جلد دوم احکام دینی برابر با فتاوای حضرت آیت‌الله العظمی حاج محمدرضا نکونام ادام الله ظله العالی

توضیح المسائل : جلد دوم

 


 بخش سیزدهم: تنگناهای فرصت ( وصیت و ارث)


 ۷۲ ـ وصیت ( آخرین سفارش‌ها).

درآمد

اندیشه فردای فرزندان، اموال و دیگر امکانات بازمانده توان آدمی، ذهن وی را به خود مشغول می‌دارد و گاه وی را پریشان می‌سازد و چه‌بسا پوچ‌انگاری و بیهوده‌گرایی را به انسان القا می‌نماید؛ اما اسلام، برای پاسخ‌گویی به گزینه‌های یاد شده و ایجاد امنیت روانی فرد، احکام وصیت و ارث را تشریع نموده است که در پرتو این احکام، انسان برای بعد از مرگ خود دغدغه خاطری نداشته باشد و بتواند بازمانده‌های خویش را بر اساس اندیشه خود و مصلحت استمرار بخشد و مهر و عطوفت را به نزدیکان خویش هدیه دهد.


 

اقسام وصیت

م « ۲۳۳۱ » وصیت آن است که کسی سفارش کند پس از مرگ وی برای او کارهایی انجام دهند که به آن «وصیت عهدیه» می‌گویند؛ مانند: وصیتی که برای کفن کردن و جای خاک‌سپاری و مراسم دیگر می‌شود یا سفارش کند پس از مرگم چیزی از دارایی‌های من ملک کسی باشد یا آن را برای کارهای پسندیده هزینه کنند که به آن «وصیت تملیکیه» می‌گویند، یا برای فرزندان خود و کسانی که اختیار آنان با اوست،

(۵۶۹)

سرپرست معین کند.

کسی را که به او وصیت می‌کنند «وصی» می‌گویند.

م « ۲۳۳۲ » چنان‌چه پدر یا پدربزرگ پدری که بر بچه‌ها سرپرستی دارد زنده باشد، می‌تواند سرپرستی فرزندان خود را برای شخص دیگری وصیت کند و نیز می‌تواند وصیت کند که شخص دوم نیز پس از خود، شخص سومی را برای سرپرستی آنان برگزیند، ولی مادر این حق را ندارد، بلکه سرپرست فرزندان، سرپرست شرعی آن‌هاست.


 

چگونگی وصیت

م « ۲۳۳۳ » کسی که می‌خواهد وصیت کند می‌تواند منظور خود را با گفتن یا نوشتن بفهماند و اگر توان سخن گفتن و نوشتن ندارد، می‌تواند با اشاره‌ای وصیت کند که مقصود وی را برساند، و نیز کسی که می‌تواند سخن بگوید، جایز است که به اشاره یا نوشته بسنده کند. البته، این امر در صورتی است که مقصود وی از آن، هم‌چون سخنِ او دریافت شود.

م « ۲۳۳۴ » افزون بر وصیت، همه معامله‌ها را می‌توان با نوشتن و امضا کردن ـ برابر آن‌چه امروز رایج است که اسناد را با امضا کامل می‌کنند ـ انجام داد؛ حتی در ازدواج و طلاق، بسنده کردن به نوشتن اگر همراه قصد انشا باشد، کافی است.

م « ۲۳۳۵ » اگر نوشته‌ای را با امضا یا مهر میت ببینند؛ چنان‌چه منظور او را برساند و نشانه‌هایی در کار باشد که نشان بدهد این وصیت اوست، باید برابر آن رفتار کنند و نیز در صورتی که بدانند منظور وی وصیت کردن نبوده است و چیزهایی را نوشته است که بعد برابر آن وصیت کند، باید برابر آن رفتار شود.


 

شرایط وصیت

م « ۲۳۳۶ » وصیت به هزینه کردن مال در گناه جایز نیست؛ بر این پایه، وصیتی که مشتمل بر کمک به ستم‌کار در ستم و به فاسق در فسق اوست، باطل می‌باشد؛ در

(۵۷۰)

صورتی که منظور او تنها این‌گونه کارها باشد؛ اما در غیر این‌صورت، اصل وصیت درست است و باید در راه‌های خیر هزینه گردد و هم‌چنین اگر مورد وصیت، مشترک میان حلال و حرام باشد، حلال شمرده می‌شود؛ مگر آن که دانسته شود در وصیت کار حرام را قصد نموده است، که در این صورت، به‌کار بردن مورد وصیت در راه حرام درست نیست.

م « ۲۳۳۷ » اگر به چیزی وصیت شود که کاربرد آن بیش‌تر در حرام است؛ چنان‌چه دانسته شود که منظور او منفعت حلال بوده است و اطمینان شود که آن چیز در راه حلال مصرف خواهد شد و از دید مردم کمک به انجام گناه نباشد، وصیت درست است.

م « ۲۳۳۸ » مالی که وصیت می‌شود باید قابلیت تملّک داشته باشد؛ بر این پایه، وصیت به شراب و مانند آن باطل است؛ مگر آن‌که منظور وصیت کننده جهت حلالی مانند وصیت به شراب برای سرکه کردن باشد.

م « ۲۳۳۹ » می‌توان به جایگزینی موقّت یا همیشگی شخصی برای سکونت در خانه‌ای وصیت نمود و نیز می‌توان برای استفاده از میوه درختی وصیت نمود که میوه موجود در زمان وصیت را نیز شامل می‌شود؛ مگر نشانه‌ای باشد که وصیت، آن را در بر نگیرد.

م « ۲۳۴۰ » کسی که وصیت می‌کند باید عاقل و بالغ باشد و وصیت او از روی اختیار انجام گیرد، ولی بچه‌ای که خوب و بد را تمیز می‌دهد، اگر برای کار پسندیده‌ای وصیت کند، وصیت او درست است.

م « ۲۳۴۱ » وصیت کننده باید سفیه نباشد و حاکم شرع او را از دست بردن در دارایی‌های خود منع نکرده باشد، و نیز وصیت او نباید درباره اموری باشد که بخواهد چیزی را مال کسی کند.

م « ۲۳۴۲ » وصیت کسی که ورشکست شده است اگر مزاحمت با حقوق بستان‌کارهای وی نداشته باشد، درست است.

(۵۷۱)

م « ۲۳۴۳ » کسی که از روی عمد و با قصد، خودکشی کرده است؛ برای نمونه، زخمی به خود زده یا سمّی خورده است تا بمیرد، اگر وصیت کند که بخشی از دارایی وی را برای کاری هزینه کنند، درست نیست، و چنان‌چه پس از این کار، وصیت کند ولی نمیرد و سپس به جهت دیگری بمیرد، رفتار کردن برابر این وصیت اشکال ندارد.


 

پذیرش وصیت تملیکی

م « ۲۳۴۴ » در وصیت تملیکی، پذیرش طرف وصیت شرط است؛ بر این پایه، اگر کسی وصیت کند که چیزی از دارایی‌های وی مال کسی باشد، در صورتی درست است که هر دو طرف آن را بپذیرند و صرف رد نکردن نیز در پذیرش وصیت کافی است ولی انکار کردن وصیت از سوی طرف وصیت مانع انجام وصیت می‌باشد؛ اگرچه در هنگام زنده بودنِ وصیت‌کننده باشد.

چنان‌چه طرف وصیت آن را بپذیرد ولی پس از مردن وصیت‌کننده انکار کند، دارایی مورد وصیت از آنِ شخص سوم است و انکار وی سودی ندارد.


 

رد امانت و پرداخت بدهی

م « ۲۳۴۵ » هرگاه کسی نشانه مرگ را در خود ببیند باید امانت‌های مردم را به صاحبان آن باز گرداند یا آن‌ها را از وضعیت خویش آگاه کند.

م « ۲۳۴۶ » اگر به مردم بده‌کار است و هنگام دادن آن بدهی نرسیده یا در صورتی که رسیده باشد، بستان‌کار، آن را درخواست نمی‌کند، یا در صورت درخواست، وی نمی‌تواند آن را بپردازد، باید کاری کند که اطمینان نماید پس از مرگ، بدهی او به بستان‌کار داده می‌شود؛ برای نمونه، هنگامی که بدهی او برای دیگران آشکار نیست، باید وصیت کند و بر وصیت شاهد بگیرد.

م « ۲۳۴۷ » چنان‌چه می‌تواند بدهی خود را بپردازد و هنگام آن رسیده و بستان‌کار درخواست نموده است، باید بی‌درنگ آن را بپردازد؛ هرچند نشانه‌های مرگ را نبیند.

(۵۷۲)

م « ۲۳۴۸ » در صورتی که اطمینان ندارد که برابر وصیت او رفتار کنند، باید شاهد بگیرد، اما اگر مطمئن است که وارثان، بدهی او را می‌پردازند؛ نیازی به وصیت نیست.

م « ۲۳۴۹ » کسی که نشانه‌های مرگ را در خود می‌بیند، اگر خمس، زکات و مظالم بده‌کار است، باید آن را بپردازد و در صورتی که توان پرداخت ندارد؛ چنان‌چه از خود، دارایی دارد یا احتمال می‌دهد کسی آن‌ها را می‌پردازد یا به‌گونه‌ای فراغ عهده برای او حاصل می‌شود، باید وصیت کند. هم‌چنین است اگرحج بر او واجب باشد.

م « ۲۳۵۰ » کسی که نشانه‌های مرگ را در خود می‌بیند اگر نماز و روزه قضا دارد، باید کاری کند که اطمینان نماید آن را پس از مرگ، به‌جای او انجام می‌دهند؛ برای نمونه، وصیت کند که از دارایی خود برای این اعمال اجیر بگیرند، بلکه چنان‌چه دارایی نیز نداشته باشد ولی احتمال بدهد کسی بدون آن که چیزی بگیرد آن‌ها را انجام می‌دهد، باز هم واجب است وصیت نماید.

م « ۲۳۵۱ » کسی که نشانه‌های مرگ را در خود می‌بیند و پسر بزرگ‌تر دارد، باید مقدار نماز و روزه‌هایی را که از او قضا شده است به آگاهی او برساند یا وصیت کند که برای او بجا آورد.

م « ۲۳۵۲ » کسی که نشانه‌های مرگ را در خود می‌بیند، اگر مالی پیش کسی دارد یا در جایی قرار داده است که وارث نمی‌داند و حق وی از روی ناآگاهی از میان می‌رود، باید به آگاهی آنان برساند، ولی نیاز نیست برای بچه‌های صغیر خود، قیم و سرپرست معین کند، ولی در صورتی که بدون سرپرست، مال آن‌ها از میان می‌رود یا حقی از آنان پایمال می‌شود، باید سرپرست امینی برای آنان معین نماید.


 

شرایط وصی

م « ۲۳۵۳ » وصی لازم است مسلمان، بالغ، عاقل و مورد اعتماد باشد؛ پس اگر خیانتی از او پدیدار شود، وصایت وی باطل می‌گردد و حق تصرّفات از او گرفته می‌شود.

(۵۷۳)

م « ۲۳۵۴ » وصی می‌تواند مرد یا زن یا وارثِ وصیت‌کننده یا فرد دیگری باشد، ولی وصی میتِ مسلمان باید مسلمان باشد.

م « ۲۳۵۵ » اگر چند وصی برای خود معین کند؛ چنان‌چه اجازه داده باشد که هر کدام به تنهایی برابر وصیت رفتار کنند، نیاز نیست در انجام وصیت از یک‌دیگر اجازه بگیرند و چنان‌چه در این رابطه چیزی اظهار نکرده باشد، نمی‌توانند به تنهایی اقدام نمایند.

م « ۲۳۵۶ » در صورتی که اجازه نداده باشد که به تنهایی رفتار کنند؛ خواه گفته باشد که همه با هم برابر وصیت رفتار کنند یا نگفته باشد، باید با یک‌دیگر برابر وصیت رفتار نمایند و هرگاه حاضر نشوند که با یک‌دیگر برابر وصیت رفتار کنند و در تشخیص مصلحت، اختلاف داشته باشند؛ چنان‌چه تأخیر و مهلت دادن باعث شود که برابر وصیت رفتار نشود، حاکم شرع آن‌ها را وادار می‌کند که تسلیم نظر کسی شوند که وی صلاح را تشخیص می‌دهد و اگر اطاعت نکنند و یا تعدادی نپذیرند، حاکم شرع به‌جای آنان افراد دیگری را معین می‌نماید.

م « ۲۳۵۷ » اگر وصیت‌کننده، شخصی را وصی و دیگری را ناظر کند، تصرّف وصی بستگی به رأی موافق ناظر دارد و ناظر نیز نمی‌تواند جداگانه تصرّف کند و چنان‌چه ناظر از دنیا برود یا از مداخله خودداری کند، تصرّف وصی به نظر حاکم بستگی دارد و هرگاه وصی بمیرد، حاکم مداخله می‌نماید.


 

احکام وصیت


 

بازگشت از وصیت

م « ۲۳۵۸ » اگر از وصیت خود بازگردد یا آن را تغییر دهد؛ برای نمونه، وصیت کند که یک سوم دارایی وی را به کسی بدهند و بعد بگوید به او نپردازید، وصیتِ نخست باطل می‌شود. هم‌چنین اگر برای بچه‌های خود سرپرستی معین کند، بعد دیگری را به‌جای او تعیین نماید، باید به وصیت دوم او عمل شود.

(۵۷۴)

م « ۲۳۵۹ » اگر وصیت‌کننده کاری کند که معلوم شود از وصیت خود بازگشته است؛ برای نمونه، خانه‌ای را که وصیت کرده بود به کسی داده شود، بفروشد یا دیگری را ـ با توجّه به وصیت گذشته ـ برای فروش آن وکیل نماید، وصیت باطل می‌شود.

م « ۲۳۶۰ » اگر وصیت کند چیز معینی را به کسی بدهند، بعد وصیت کند که نیمی از همان را به دیگری نیز بدهند، باید آن را دو بخش نمود و به هر فرد، یک بخش از آن می‌رسد.

م « ۲۳۶۱ » اگر کسی در بیماری مرگ، بخشی از مال خود را به کسی ببخشد و بعد وصیت کند که پس از مردن او بخشی از مال وی را به کس دیگری بدهند، آن‌چه در هنگام زندگی بخشیده است از اصل دارایی می‌باشد و نیازی به اذن وارثان ندارد و چیزی را که وصیت کرده است اگر به اندازه یک سوم میراث یا کم‌تر باشد، وصیت نافذ است و چنان‌چه بیش از آن باشد، دست بردن در بخش افزوده، نیازمند اجازه وارثان است.

م « ۲۳۶۲ » اگر وصیت کند که یک سوم دارایی او را بفروشند و درآمد آن را برای کاری خاص و حلال هزینه کنند، باید برابر گفته او رفتار نمایند.

م « ۲۳۶۳ » اگر در بیماری مرگ بگوید چیزی به کسی بده‌کار است؛ چنان‌چه متهم باشد که برای زیان زدن به وارثان چنین گفته، چیزی را که معین کرده است باید از یک سوم دارایی او بدهند ولی در صورتی که متهم نباشد و کسی نیز گفته او را رد ننماید یا دلیل شرعی برای بده‌کاری او موجود باشد، گفته او نافذ است و باید از اصل دارایی پرداخت شود.


 

وصیت برای جنین

م « ۲۳۶۴ » کسی که برای او وصیت می‌شود تا چیزی به او داده شود، باید وجود داشته باشد؛ بر این پایه، چنان‌چه وصیت کند به بچه‌ای که شاید فلان زن به او حامله شود چیزی بدهید، باطل است، ولی اگر وصیت کند به جنینی که در شکم

(۵۷۵)

مادر است چیزی بدهند؛ اگرچه هنوز روح نداشته باشد، وصیت درست است؛ پس اگر بچه، زنده به دنیا آمد، باید آن‌چه را که وصیت کرده است به او بدهند و در صورتی که مرده به دنیا آمد، وصیت باطل می‌شود و آن‌چه را که برای او وصیت کرده است، وارثان، میان خود تقسیم می‌کنند.


 

وصیت برای گروه‌ها

م « ۲۳۶۵ » اگر برای گروهی که ویژگی مشخصی دارند وصیت کند؛ مانند: مستمندان و فقیران، باید آن ویژگی برای آنان در هنگام مرگِ وصیت‌کننده نیز باقی باشد تا وصیت شامل آنان گردد و تنها داشتن آن ویژگی به هنگام وصیت کافی نیست.


 

آگاهی وصی به وصیت

م « ۲۳۶۶ » اگر پی ببرد که فردی او را وصی خود کرده است؛ چنان‌چه وصیت‌کننده را آگاه کند که نمی‌خواهد وصیت او را انجام دهد، نیاز نیست پس از مردن او برابر وصیت وی رفتار کند، ولی هرگاه پیش از مردن درنیابد که او را وصی خود کرده است یا دریابد ولی وی را آگاه نکرده باشد که نمی‌خواهد برابر وصیت او رفتار کند یا هنگامی آگاه کند که نتواند دیگری را وصی خود سازد یا آگاهی بدهد ولی به او نرسد؛ در صورتی که برای او مشقت نداشته باشد، باید وصیت او را انجام دهد.

م « ۲۳۶۷ » اگر وصی، هنگامی به وصیت آگاه شود که وصیت‌کننده به واسطه شدّت بیماری یا مانع دیگری نتواند به دیگری وصیت کند، پسندیده است وصیت را بپذیرد.

م « ۲۳۶۸ » اگر وصیت کننده بمیرد، وصی نمی‌تواند دیگری را برای انجام کارهای میت معین کند و خود کنار رود، ولی چنان‌چه بداند منظور میت این نبوده است که وصی به دست خود آن کار را انجام بدهد، بلکه مقصود وی تنها انجام آن کار بوده است، می‌تواند دیگری را از سوی خود وکیل نماید.

(۵۷۶)

م « ۲۳۶۹ » اگر دو نفر را وصی کند که با هم برابر وصیت او رفتار کنند؛ چنان‌چه یکی از آن دو بمیرد یا دیوانه یا کافر شود، در صورتی که از عبارت وصیت دانسته شود که آن دیگری به‌گونه‌ای جداگانه وصی است، باید برابر وصیت وی رفتار کند و در غیر این صورت، حاکم شرع دیگری را به جای وصی اولی معین می‌کند و چنان‌چه وصیت کننده، بودن هر دو را شرط کرده باشد، اگر هر دو بمیرند یا دیوانه یا کافر شوند، حاکم شرع دو نفر دیگر را معین می‌کند و در صورتی که یک نفر بتواند وصیت را عملی سازد، نیازی به معین کردن دو نفر دیگر نیست.

م « ۲۳۷۰ » اگر وصی؛ هرچند با وکیل گرفتن یا اجیر کردن، نتواند به تنهایی کارهای میت را انجام دهد، حاکم شرع برای کمک به او دیگری را معین می‌کند.

م « ۲۳۷۱ » هرگاه کسی را وصی کند و بگوید اگر این وصی بمیرد، فلان شخص وصی باشد، پس از آن که وصی نخست‌مُرد،بایدوصی‌دوم‌کارهای‌میت‌راانجام‌دهد.


 

تلف شدن مورد وصیت

م « ۲۳۷۲ » هرگاه همه یا بخشی از دارایی میت، در دست وصی از میان برود؛ چنان‌چه در نگه‌داری آن کوتاهی و تعدّی نکرده باشد، ضامن نیست و اگر کوتاهی یا تعدّی نموده؛ برای نمونه، میت وصیت کرده است که فلان اندازه به مستمندان همین شهر بدهد، ولی او دارایی را به شهر دیگری ببرد و در راه از میان برود، ضامن است و چنان‌چه در راه تلف نشود، ولی به مستمندان شهری دهد که در وصیت نبوده، باز هم ضامن است.


 

هزینه‌های واجب

م « ۲۳۷۳ » هزینه‌های حجّ واجب، بده‌کاری و حقوقی مانند خمس، زکات و مظالم که ادا کردن آن واجب می‌باشد، باید از اصل دارایی میت پرداخت شود؛ هرچند میت برای آن وصیت نکرده باشد، ولی اگر وصیت کرده باشد که از دارایی معینی پرداخت شود، باید از همان دارایی داده شود، اما در صورتی که کفاره، نذر و از جمله حج نذری را وصیت کرده باشد، از یک سوم دارایی پرداخت می‌شود.

(۵۷۷)

م « ۲۳۷۴ » اگر دارایی میت از میزان بدهی، هزینه‌های حج واجب و حقوقی مانند خمس، زکات و مظالم افزوده بیاید؛ چنان‌چه وصیت کرده باشد که همه یک سوم یا بخشی از یک سوم دارایی را برای کاری هزینه کنند، باید برابر وصیت او رفتار کنند و در صورتی که وصیت نکرده باشد، آن‌چه می‌ماند برای وارثان است.


 

نافذبودن وصیت در یک سوم دارایی

م « ۲۳۷۵ » اگر کاری را که میت معین کرده است هزینه آن از یک سوم دارایی او بیش‌تر باشد، وصیت او در بیش از یک سوم هنگامی درست است که وارثان، اجازه بدهند؛ خواه با گفتار باشد یا با فعل، و تنها دانستن رضایت پیشین بدون گرفتن اجازه آنان کافی نیست و در صورتی که مدتی پس از مردن او نیز اجازه بدهند درست است و چنان‌چه برخی از وارثان اجازه بدهند و برخی دیگر نپذیرند، وصیت تنها برای سهم آن‌هایی که اجازه داده‌اند درست و نافذ است.

م « ۲۳۷۶ » انسان نمی‌تواند به بیش از یک سوم دارایی خود وصیت کند؛ مگر این که وارثان اجازه دهند؛ خواه اجازه پیش از مرگ او باشد یا پس از آن، و وارثان پس از اجازه دادن، به هیچ وجه نمی‌توانند از گفته خود بازگردند.

م « ۲۳۷۷ » منظور از یک سوم دارایی که وصیت در آن نافذ است، یک سوم دارایی در هنگام مرگ وصیت‌کننده است؛ بر این پایه، اگر در اثر کاستی دارایی، یک سوم در هنگام مرگ، کم‌تر از یک سوم به هنگام وصیت باشد، وصیت او در یک سومی که پس از مرگ موجود است نافذ است.

م « ۲۳۷۸ » اگر میت به یک سوم دارایی خود وصیت کند ولی مورد هزینه را معین نکند، در کارهای پسندیده و نیک هزینه می‌شود.


 

وصیت نامعین

م « ۲۳۷۹ » اگر مالی را برای دسته معینی؛ مانند: طلاب مدرسه ویژه‌ای، وصیت کند، باید میان آن‌ها به‌گونه یکسان تقسیم شود، ولی چنان‌چه آن دسته نامعین باشند، مانند آن که برای طلاب وصیت کرده باشد، بدون آن‌که دسته‌ای را

(۵۷۸)

تعیین کند، هزینه کردن آن برای برخی از آن‌ها کافی است؛ اگرچه به سه نفر نیز نرسند.

م « ۲۳۸۰ » اگر مالی را برای شخصی وصیت کند و معین نکند که در چه راهی هزینه کند و او نیز بپذیرد، مالک آن مال می‌شود، ولی چنان‌چه تعیین کند که چگونه هزینه شود، در صورتی که تخلّف کند، ضامن است.


 

چگونگی اجرای وصیت

م « ۲۳۸۱ » اگر وصیت کند که از یک سوم دارایی او خمس، زکات یا بدهی دیگر او را بدهند و برای نماز و روزه او اجیر بگیرند و کار مستحبی؛ مانند: طعام دادن به مستمندان را انجام دهند، باید نخست واجبات را انجام دهند؛ خواه مالی باشد یا بدنی و عملی، و چنان‌چه وصیت او به ترتیب بوده، باید نخست واجبی را که پیش انداخته است انجام دهند؛ اگرچه بدنی باشد و هم‌چنین آن را به ترتیب تا پایان انجام دهند؛ پس در صورتی که یک سوم دارایی وی هزینه همه آن را تأمین نماید، باید همه وصیت عملی شود و اگر برای انجام همه آن را کافی نباشد و همه یا بخشی از مانده وصیت، واجب مالی باشد، باید از اصل ترکه برای آن بردارند ولی در صورتی که واجب بدنی باشد، انجام آن برتری ندارد و چنان‌چه وصیت میت به ترتیب نباشد، باز واجبات بر مستحبات پیشی دارد، ولی میان واجبات هیچ‌گونه ترتیبی نیست، بلکه یک سوم دارایی میان همه واجبات مالی و بدنی پخش می‌شود و هرگاه به همه آن‌ها نرسد، برای مانده واجب مالی، از خود ترکه برداشته می‌شود و مانده واجب بدنی رها می‌گردد و در هر صورت، هنگامی انجام مستحبّات واجب است که یک سوم دارایی، افزوده بر واجبات به آن‌ها نیز برسد.

م « ۲۳۸۲ » هرگاه چند وصیت برای کارهای گوناگون داشته باشد و یک سوم دارایی برای همه آن‌ها کافی نباشد، باید به ترتیب آن‌چه در وصیت آمده است رفتار کنند تا به اندازه یک سوم برسد و دنباله وصیت رها می‌گردد؛ مگر این‌که

(۵۷۹)

وارثان اجازه دهند؛ ولی اگر در وصیت از واجبات نیز یاد کرده باشد؛ مانند: حج، خمس، زکات و مظالم، این بخش از اصل دارایی و بخش‌های دیگر از یک سوم آن پرداخت می‌گردد.

م « ۲۳۸۳ » اگر وصیت کند که بدهی او پرداخت شود و برای نماز و روزه او اجیر بگیرند و کار مستحبی هم انجام دهند؛ چنان‌چه وصیت نکرده باشد که این‌ها را از یک سوم بدهند، باید بدهی او را از خود دارایی بدهند و در صورتی که چیزی از یک سوم افزوده آید، آن را برای نماز، روزه و کارهای مستحبی که معین کرده است به‌کار ببرند و چنان‌چه یک سوم کافی نباشد، اگر وارثان اجازه بدهند، باید وصیت او انجام گیرد و هرگاه اجازه ندهند، نماز و روزه از یک سوم دارایی انجام می‌گردد و تنها در صورتی که چیزی از آن افزون آمد، برای کار مستحبی که معین کرده است به کار می‌رود.


 

ادعای وصیت

م « ۲۳۸۴ » اگر کسی بگوید میت وصیت کرده است که فلان مبلغ را به من بدهند؛ چنان‌چه دو مرد عادل گفته او را درست بدانند یا او قسم بخورد و یک مرد عادل نیز گفته او را درست بداند یا یک مرد عادل و دو زن عادل یا چهار زن عادل به گفته او گواهی دهند، باید اندازه‌ای را که می‌گوید به او بدهند.

م « ۲۳۸۵ » اگر هنگام وصیت، مرد عادلی در کار نباشد و تنها یک زن عادل گواهی بدهد، چیزی ثابت نمی‌شود و در صورتی که دو مرد کافرِ کتابی که مطمئن و شناخته شده به راست‌گویی و ناآلودگی باشند گفته مدعی را گواهی کنند؛ چنان‌چه میت ناچار بوده که وصیت کند و مرد و زن عادلی نیز در هنگام وصیت نبوده است، باید چیزی را که مدعی درخواست می‌کند به او بدهند.


 

مردن کسی که برای او وصیت شده است

م « ۲۳۸۶ » اگر وصیت کند چیزی از دارایی او برای کسی باشد و آن کس پیش از اعلام نظر درباره پذیرش یا رد آن بمیرد، تا هنگامی که وارثانِ طرف وصیت،

(۵۸۰)

وصیت را رد نکرده‌اند، می‌توانند آن را بپذیرند، به شرط این‌که وصیت‌کننده از وصیت خود باز نگردد، در غیر این صورت، وارثانِ طرف وصیت حقی در آن ندارند و چنان‌چه آن شخص پس از پذیرفتن وصیت بمیرد، دارایی وی برای وارث اوست و نیازی به پذیرش آن از سوی وارث نیست؛ مگر آن‌که وصیت کننده از وصیت خود بازگردد.

م « ۲۳۸۷ » مستحب است برای خویشان و نزدیکان خود چیزی را وصیت کند؛ هرچند از او ارث نیز نبرند، و مکروه است برای نزدیکانی که از او ارث نمی‌برند هیچ وصیتی نکند.

(۵۸۱)


 

۷۳ ـ ارث ( انتقال قهری مال).

درآمد

هدف اصلی نظام اقتصادی اسلام را می‌توان تأمین عدالت اجتماعی دانست و از مهم‌ترین راه‌کارهای توسعه عدالت اجتماعی، برقراری توازن اقتصادی و اصل عدم تمرکز ثروت در جامعه و عدم پوچ‌انگاری در افراد نسبت به نتیجه تلاش و کوشش خویش است. احکام مربوط به ارث و تشویق به اموری چون وقف و هبه و تحدید مالکیت خصوصی، همه و همه در راستای تحقق این هدف است.

نظام ارث که ساختاری عقلایی و اجتماعی دارد باعث توزیع مجدد درآمد در بین نزدیکان فرد میت می‌گردد و با ایجاد توازن اقتصادی در بین آنان بستر ایجاد عدالت اجتماعی را محقق می‌گرداند.

هم‌چنین این امر، حس امید به آینده، تلاش برای فردا و روحیه تعاون، احسان و نیکی به خویشان را در فرد مسلمان، با نشاط و پرفروغ زنده می‌دارد و او را از پوچ‌انگاری نسبت به تلاش و کوشش خود دور می‌سازد.


 

مراتب و طبقات ارث

م « ۲۳۸۸ » کسانی که به‌واسطه خویشی ارث می‌برند سه دسته هستند:

(۵۸۲)

دسته یکم ـ پدر، مادر و فرزندان میت، و با نبودن فرزندان، نوه‌های آن‌ها و هرچه نسل پایین رود و هر کدام که به میت نزدیک‌تر باشد؛ به این معنا که اگر نوه میت زنده است، نتیجه او ارث نمی‌برد و تا یک نفر از این دسته هست، دسته دوم ارث نمی‌برد؛ مگر این که اشخاص رده نخست به حکم شرع از ارث ممنوع باشند که در این صورت، نوبت به رده دوم می‌رسد.

دسته دوم ـ پدربزرگ(جد) و پدر او و هرچه نسل بالا رود و مادربزرگ و مادر او و هرچه نسل بالا رود ـ پدری باشند یا مادری ـ و خواهر و برادر، و با نبود برادر و خواهر، فرزندان ایشان، هر کدام که به میت نزدیک‌تر است ارث می‌برند و تا یک نفر از این دسته هست، دسته سوم ارث نمی‌برد.

دسته سوم ـ عمو، عمه، دایی و خاله و هرچه نسل بالا رود، و فرزندان آنان و هرچه نسل پایین رود که هر کدام نزدیک‌ترند ارث می‌برند، و تا یک نفر از عموها، عمه‌ها، دایی‌ها و خاله‌های میت زنده است، فرزندان آنان ارث نمی‌برند، و تا فرزندان آن‌ها زنده‌اند، نوه‌های آن‌ها ارث نمی‌برند و در این حکم، تنها یک استثنا وجود دارد و آن این که اگر میت، تنها یک عموی پدری و یک پسر عموی پدر و مادری داشته باشد، ارث به پسر عموی پدر و مادری می‌رسد و عموی پدری ارث نمی‌برد.

م « ۲۳۸۹ » اگر میت، وارثی مانند پسر یا دختر عمو، یا پسر یا دختر عمه، یا پسر یا دختر دایی، یا پسر یا دختر خاله (از پدر و مادر) داشته باشد و عمو یا عمه یا دایی یا خاله (از پدر یا فقط مادر) داشته باشد، بهتر است که دو رده با هم مصالحه نمایند.

م « ۲۳۹۰ » اگر عمو، عمه، دایی و خاله میت و فرزندان آنان و فرزندان فرزندان آنان نباشند، عمو، عمه، دایی و خاله پدر و مادر میت ارث می‌برند و اگر این‌ها نباشند، فرزندان آن‌ها ارث می‌برند و با نبود آنان، عمو، عمه، دایی و خاله پدربزرگ و مادربزرگ میت ارث می‌برند و در نبود آن‌ها، فرزندانشان ارث می‌برند.

م « ۲۳۹۱ » زن و شوهر؛ به گونه‌ای که خواهد آمد، از یک‌دیگر ارث می‌برند.

(۵۸۳)


 

ارث دسته نخست

م « ۲۳۹۲ » اگر وارث میت، تنها یک نفر از دسته نخست باشد؛ برای نمونه، پدر یا مادر یا یک پسر یا یک دختر باشد، همه مال به او می‌رسد، و اگر یک پسر و یک دختر باشند، مال را به‌گونه‌ای تقسیم می‌کنند که هر پسر دو برابر دختر ببرد، برای مثال، اگر ارزش اموال میت شصت میلیون ریال باشد، مال به سه بخش تقسیم می‌گردد:

۲۰ = ۳ .. ۶۰ (میلیون)

سهم دختر بیست میلیون و سهم پسر چهل میلیون ریال است؛ و به عنوان مثال، چنان‌که اگر چهار دختر و چهار پسر باشند، به هر دختر، پنج میلیون ریال و به هر پسر، ده میلیون ریال می‌رسد.

اگر تنها چند پسر یا تنها چند دختر باشند، همه مال میان آنان به شیوه یکسان تقسیم می‌شود.

م « ۲۳۹۳ » اگر وارث میت، تنها پدر و مادر او باشند، مال سه بخش می‌شود: دو بخش آن را پدر و یک بخش را مادر می‌برد، ولی اگر میت، دو برادر یا چهار خواهر یا یک برادر و دو خواهر داشته باشد که همه آنان مسلمان باشند و آنان با میت، فرزندان یک پدر باشند، خواه مادرشان با مادر میت یکی باشد یا نه؛ هرچند در صورتی که میت، پدر و مادر داشته باشد، اینان ارث نمی‌برند، ولی با بودن اینان، مادر یک ششم مال را ارث می‌برد و مانده را به پدر می‌دهند، به شرط آن‌که برادران یا خواهران و مادر کافر نباشند و هنگام مردن وی از مادر زاده شده باشند. برای نمونه، اگر دارایی میت سی میلیون تومان باشد و برادری نیز داشته باشد، ۶۱ از اموال وی که پنج میلیون تومان باشد به مادر و ۲۵ میلیون دیگر به پدر میت می‌رسد و به برادر چیزی نمی‌رسد.

م « ۲۳۹۴ » اگر وارث میت، تنها پدر، مادر و یک دختر باشد؛ چنان‌چه میت برادر و

(۵۸۴)

خواهری ـ که مسلمان باشند و آنان با میت، فرزندان یک پدر باشند ـ نداشته باشد، مال را پنج بخش می‌کنند: پدر و مادر هر کدام یک بخش و دختر سه بخش آن را می‌برد؛ مگر این که میت، دو برادر یا چهار خواهر یا یک برادر و دو خواهر پدری داشته باشد که در این صورت، مال را شش بخش می‌کنند: پدر و مادر، هر کدام یک بخش و دختر سه بخش می‌برد و یک بخش مانده را چهار بخش می‌کنند: یک بخش را به پدر و سه بخش را به دختر می‌دهند. برای نمونه، اگر میت، ۷۲۰ میلیون ریال به ارث گذارد، به صورت زیر عمل می‌شود. شایان ذکر است که میم در مسایل زیر نشانه میلیون است.

ارزش یک سهم ۱۲۰ = ۶ .. ۷۲۰ (میلیون ریال)

سهم دختر: ۳۶۰ = ۳×۱۲۰ (میلیون ریال)

کل سهم مادر: ۱۲۰م

سهم اولی پدر: ۱۲۰م

بخش مانده: ۱۲۰م

سهم پدر: ۳۰ = ۴ .. ۱۲۰م

کل سهم پدر: ۱۵۰ = ۳۰+۱۲۰

سهم دختر: ۹۰ = ۳۰-۱۲۰

کل سهم دختر: ۴۵۰ = ۹۰+۳۶۰

م « ۲۳۹۵ » اگر وارث میت، تنها پدر و مادر و یک پسر باشد، مال را شش بخش می‌کنند: پدر و مادر، هر کدام یک بخش و پسر چهار بخش آن را می‌برد و اگر چند پسر یا چند دختر باشند، آن چهار بخش را به صورت مساوی میان خود قسمت می‌کنند و اگر پسر و دختر باشند، آن چهار بخش را به‌گونه‌ای تقسیم می‌کنند که هر پسری دو برابر دختر ببرد. برای مثال، در فرض اخیر؛ چنان‌چه دارایی میت، هجده میلیون تومان باشد، به صورت زیر تقسیم می‌گردد:

ارزش یک سهم: ۳م = ۶ .. ۱۸م

(۵۸۵)

سهم پدر: ۳میلیون ریال

سهم مادر: ۳میلیون ریال

مجموع سهم پدر و مادر: ۶م = ۳+۳

مجموع چهار بخش باقی: ۱۲م = ۶-۱۸م

ارزش یک سهم از چهار بخش: ۴م = ۳ .. ۱۲م

سهم یک دختر: ۴میلیون ریال

سهم یک پسر: ۸م = ۴م – ۱۲م

م « ۲۳۹۶ » اگر وارث میت، تنها پدر و یک پسر یا تنها مادر و یک پسر باشد، مال را شش بخش می‌کنند: یک بخش آن را پدر یا مادر و پنج بخش را پسر می‌برد و اگر چند پسر باشند، آن پنج بخش را میان خود به صورت مساوی تقسیم می‌نمایند:

ارزش کل اموال = ۳۰۰ میلیون ریال

ارزش یک سهم: ۵۰ = ۶ .. ۳۰۰

سهم پدر یا مادر: ۵۰م

مجموع سهم پسر یا پسران: ۲۵۰ = ۵۰×۵

م « ۲۳۹۷ » اگر وارث میت، تنها پدر یا مادر و یک پسر و یک دختر یا چند پسر و دختر باشند، مال را شش بخش می‌کنند: یک بخش آن را پدر یا مادر می‌برد و مانده را به گونه‌ای تقسیم می‌کنند که هر پسری دو برابر دختر ببرد؛ برای نمونه، اگر مال میت ۳۶۰ میلیون ریال باشد و وارث میت، پدر، دو پسر و دو دختر باشند، به صورت زیر عمل می‌شود:

ارزش یک سهم:۶۰م = ۶ .. ۳۶۰م

سهم پدر یا مادر: ۶۰م

مجموع سهم پسران و دختران: ۳۰۰ = ۶۰-۳۶۰

ارزش یک سهم پسران و دختران: ۵۰ = ۶ .. ۳۰۰

سهم یک پسر: ۱۰۰ = ۲×۵۰

(۵۸۶)

مجموع سهم دو پسر: ۲۰۰ = ۲×۱۰۰

مجموع سهم هر دو دختر: ۱۰۰ = ۲۰۰-۳۰۰

سهم یک دختر: ۵۰ = ۲ .. ۱۰۰

م « ۲۳۹۸ » اگر وارث میت، تنها پدر و یک دختر یا مادر و یک دختر باشد، مال را چهار بخش می‌کنند: یک بخش آن به پدر یا مادر و بقیه به دختر می‌رسد؛ برای مثال، چنان‌چه دارایی میت بیست میلیون تومان باشد:

سهم پدر یا مادر: ۵ میلیون

ارزش هر سهم: ۵م= ۴ .. ۲۰ م

سهم دختر: ۱۵ م = ۵-۲۰ م

م « ۲۳۹۹ » اگر وارث میت، تنها پدر و چند دختر یا مادر و چند دختر باشد، مال را پنج بخش می‌کنند: یک بخش را پدر یا مادر می‌برد و چهار بخش را دخترها به صورت مساوی میان خود تقسیم می‌کنند؛ برای نمونه، اگر اموال میت به ارزش بیست میلیون تومان باشد و وارثان، پدر یا مادر، و چهار دختر باشند، به صورت زیر عمل می‌شود:

ارزش یک سهم: ۴ = ۵ .. ۲۰م

سهم پدر:۴م

مجموع سهم دختران: ۱۶م = ۴-۲۰م

سهم هر یک از دختران: ۴م = ۴ .. ۱۶

م « ۲۴۰۰ » اگر میت، فرزند نداشته باشد، نوه پسری او؛ اگرچه دختر باشد، سهم پسر میت را می‌برد و نوه دختری او؛ اگرچه پسر باشد، سهم دختر میت را می‌برد؛ برای نمونه، اگر میت، یک پسر از دختر خود و یک دختر از پسرش داشته باشد، و ارزش مال وی نهصد میلیون ریال باشد، مال را سه بخش می‌کنند: یک بخش را به پسر دختر و دو بخش را به دختر پسر می‌دهند:

ارزش هر سهم: ۳۰۰م = ۳ .. ۹۰۰م

(۵۸۷)

سهم پسر دختر: ۳۰۰م

سهم دختر پسر: ۶۰۰م = ۳۰۰م – ۹۰۰م

و اگر نوه پسری یا دختری، بیش‌تر از یکی و مختلف باشند، پس از تقسیم سهم به روش یاد شده، پسر، دو برابر دختر ارث می‌برد. در ارث بردن نوه‌ها، نبودن پدر و مادرِ میت شرط نیست.

در فرض یاد شده در مثال پیش، اگر نوه‌های پسری وی دو دختر و دو پسر باشند، مجموع سهم نوه‌های پسری که ششصد میلیون ریال است، به صورت زیر تقسیم می‌شود:

ارزش یک سهم: ۲۰۰م = ۳ .. ۶۰۰م

سهم یک دختر: ۱۰۰م = ۲ .. ۲۰۰

مجموع سهم دختران: ۲۰۰م

سهم یک پسر: ۲۰۰م = ۲ .. ۴۰۰

مجموع سهم پسران ۴۰۰م = ۲×۲۰۰


 

ارث دسته دوم

م « ۲۴۰۱ » دسته دوم از کسانی که از راه خویشی و نَسَبی ارث می‌برند، پدربزرگ، مادربزرگ، برادر و خواهر میت است و اگر برادر و خواهر نداشته باشد، فرزندان آن‌ها ارث می‌برند.

این گروه ـ دسته دوم ـ در صورتی ارث می‌برند که هیچ کس از گروه نخست وجود نداشته باشد.

م « ۲۴۰۲ » اگر وارث میت، تنها یک برادر یا یک خواهر باشد، همه مال به او می‌رسد و اگر وارث میت، چند برادر پدر و مادری یا چند خواهر پدر و مادری باشد، مال به صورت مساوی میان آنان تقسیم می‌شود. برای نمونه، اگر ارزش ترکه میت چهارصد میلیون ریال باشد، و وارثان، پنج برادر باشند، به هر یک از

(۵۸۸)

آنان هشتاد میلیون ریال می‌رسد:

سهم یک برادر: ۸۰م = ۵ .. ۴۰۰م

م « ۲۴۰۳ » اگر وارث میت، برادر و خواهر پدر و مادری با هم باشند، هر برادری دو برابر خواهر می‌برد؛ برای نمونه، اگر دو برادر و یک خواهر پدر و مادری دارد، مال وی را که برای مثال پنجاه میلیون ریال ارزش دارد، به پنج بخش تقسیم می‌شود و هر یک از برادرها دو بخش و خواهر، یک بخش آن را می‌برد:

ارزش یک سهم: ۱۰م = ۵ .. ۵۰م

سهم یک خواهر: ۱۰م

سهم هر یک از پسران: ۲۰م = ۲ ×۱۰م

م « ۲۴۰۴ » اگر میت، برادر و خواهر پدر و مادری دارد، برادر و خواهر پدری که از مادر با میت جداست، ارث نمی‌برد.

م « ۲۴۰۵ » اگر میت، برادر و خواهر پدر و مادری ندارد؛ چنان‌چه تنها یک خواهر یا یک برادر پدری داشته باشد، همه مال به او می‌رسد.

م « ۲۴۰۶ » اگر میت، چند برادر یا چند خواهر پدری داشته باشد، مال به‌صورت مساوی میان آنان تقسیم می‌شود:

ارزش اموال میت: ۳۰۰ میلیون ریال

تعداد برادران یا خواهران: پنج نفر

سهم هر یک از برادران یا خواهران پدری: ۶۰م = ۵ .. ۳۰۰م

م « ۲۴۰۷ » اگر میت هم برادر و هم خواهر پدری داشته باشد، هر برادری دو برابر خواهر می‌برد:

ارزش اموال میت = ۸۰ میلیون ریال

تعداد برادران: ۲ نفر

تعداد خواهران: ۴ نفر

ارزش یک سهم: ۱۰م = ۸ .. ۸۰م

(۵۸۹)

سهم خواهر پدری: ۱۰م

سهم برادر پدری: ۲۰م = ۲×۱۰م

م « ۲۴۰۸ » اگر وارث میت، تنها یک خواهر یا یک برادر مادری باشد که از پدر با میت جداست، همه مال به او می‌رسد.

م « ۲۴۰۹ » اگر وارث میت، چند برادر مادری یا چند خواهر مادری یا چند برادر و خواهر مادری باشند، مال به صورت مساوی میان آنان تقسیم می‌شود.

م « ۲۴۱۰ » اگر میت برادر و خواهر پدر و مادری و برادر و خواهر پدری و یک برادر یا یک خواهر مادری داشته باشد، برادر و خواهر پدری ارث نمی‌برند و مال را که برای مثال ۱۸۰ میلیون ریال ارزش دارد، شش بخش می‌کنند: یک بخش آن را به برادر یا خواهر مادری و مانده را به برادر و خواهر پدر و مادری می‌دهند و هر برادری دو برابر خواهر ارث می‌برد:

ارزش یک سهم: ۳۰م = ۶ .. ۱۸۰م

سهم برادر یا خواهر مادری: ۳۰م

مجموع سهم برادر و خواهر پدر و مادری: ۱۵۰م = ۳۰-۱۸۰

ارزش یک سهم برادر و خواهر پدر و مادری: ۵۰م = ۳ .. ۱۵۰م

سهم یک خواهر: ۵۰م

سهم یک برادر: ۱۰۰م = ۲×۵۰م

م « ۲۴۱۱ » اگر میت، بیش از یک برادر یا یک خواهر مادری دارد، مال وی را که به فرض یکصد و پنجاه میلیون تومان ارزش دارد، سه بخش می‌کنند: یک بخش آن را برادر و خواهر مادری به صورت مساوی میان خود تقسیم می‌کنند و دو بخش را به برادر و خواهر پدر و مادری می‌دهند. سهم هر برادر، دو برابر خواهر است:

ارزش یک سهم: ۵۰م = ۳ .. ۱۵۰م

مجموع شهم برادر و خواهر پدر و مادری ۱۰۰ = ۵۰ -۱۵۰

حال اگر میت دارای یک خواهر و دو برادر پدر و مادری باشد:

(۵۹۰)

ارزش یک سهم: ۲۰م = ۵ .. ۱۰۰م

سهم خواهر پدر و مادری: ۲۰م

سهم برادران پدر و مادری: ۸۰م = ۲۰ م .. ۱۰۰م

سهم یک برادر پدر و مادری: ۴۰ = ۲ .. ۸۰

م « ۲۴۱۲ » اگر وارث میت، تنها برادر و خواهر پدری و یک برادر مادری یا یک خواهر مادری باشد، مال را شش بخش می‌کنند: یک بخش آن را برادر یا خواهر مادری می‌برد و مانده را به برادر و خواهر پدری می‌دهند و به هر برادری دو برابر خواهر ارث می‌رسد:

ارزش اموال میت = ۴۲۰ میلیون ریال

ارزش یک سهم به ریال: ۷۰م = ۶ .. ۴۲۰م

سهم برادر یا خواهر مادری: ۷۰م

مجموع سهم برادر و خواهر پدری: ۳۵۰م = ۷۰-۴۲۰م

حال، اگر میت یک برادر و سه خواهر پدری داشته باشد، مجموع سهم آنان به پنج بخش تقسیم می‌گردد؛ زیرا هر برادر دارای دو سهم است:

۷۰م = ۵ .. ۳۵۰

سهم یک خواهر پدری: ۷۰م

سهم خواهران پدری: ۲۱۰م = ۳×۷۰م

سهم یک برادر پدری: ۱۴۰م = ۲۱۰م – ۳۵۰م

م « ۲۴۱۳ » اگر وارث میت، تنها برادر و خواهر پدری و دو یا چند برادر و خواهر مادری باشند، مال را که برای نمونه نود میلیون تومان ارزش دارد، سه بخش می‌کنند: یک بخش آن را برادران و خواهران مادری به صورت مساوی میان خود تقسیم می‌کنند و مانده را به برادر و خواهر پدری می‌دهند و هر برادری دو برابر خواهر می‌برد:

ارزش اموال میت: ۹۰ میلیون ریال

(۵۹۱)

ارزش یک سهم: ۳۰م = ۳ .. ۹۰م

مجموع سهم برادران و خواهران مادری: ۳۰م

مجموع سهم برادر و خواهر پدری: ۶۰م =۳۰ـ۹۰م

سهم یک خواهر پدری: ۲۰م = ۳ .. ۶۰م

سهم یک برادر پدری: ۴۰م = ۲۰-۶۰م

م « ۲۴۱۴ » اگر وارث میت، تنها برادر یا خواهر و زن او باشند، زن، یک چهارم مال را ارث می‌برد و خواهر و برادر؛ به گونه‌ای که در مسایل گذشته گفته شد، ارث خود را می‌برند؛ برای نمونه، اگر میت، دارای یک همسر و یک خواهر باشد و ارزش مال وی دویست میلیون تومان باشد، به صورت زیر عمل می‌شود:

ارزش یک سهم: ۵۰م = ۴ .. ۲۰۰م

سهم همسر: ۵۰م

سهم خواهر: ۱۵۰م = ۵۰م – ۲۰۰م

م « ۲۴۱۵ » اگر زنی بمیرد و وارث او تنها خواهر، برادر و شوهر او باشند و ارزش مال وی یکصد میلیون تومان باشد، به شوهر نیمی از مال می‌رسد و خواهر و برادر؛ به گونه‌ای که در مسایل پیش گفته شد، ارث خود را می‌برند:

سهم شوهر: ۵۰م = ۲ .. ۱۰۰م

مجموع سهم برادر و خواهر: ۵۰م = ۵۰-۱۰۰م

که اگر بر فرض، سه خواهر و یک برادر پدر و مادری باشند، به برادر دو سهم و به هر خواهر یک سهم می‌رسد:

سهم هر خواهر: ۱۰م = ۵ .. ۵۰م

سهم برادر: ۲۰م = ۲×۱۰۰م

م « ۲۴۱۶ » زن یا شوهر وقتی که از هم ارث می‌برند، از سهم برادر و خواهر مادری آنان چیزی کاسته نمی‌شود، ولی از سهم برادر و خواهر پدر و مادری یا پدری کم می‌شود.

(۵۹۲)

اگر وارث میت شوهر، برادر و خواهر مادری و برادر و خواهر پدر و مادری او باشند، نیمی از مال به شوهر می‌رسد و یک بخش از سه بخش اصل مال را به برادر و خواهر مادری می‌دهند و آن‌چه می‌ماند، مال برادر و خواهر پدر و مادری است؛ برای نمونه، اگر همه مال او هیجده میلیون تومان باشد، نه میلیون تومان به شوهر و شش میلیون تومان به برادر و خواهر مادری و سه میلیون تومانِ مانده را به برادر و خواهر پدر و مادری می‌دهند:

سهم شوهر: ۹م = ۲ .. ۱۸م

مجموع سهم برادر و خواهر مادری: ۶م = ۳ .. ۱۸م

۶م = ۹م – ۱۸م

مجموع سهم برادر و خواهر پدر و مادری: ۳م = ۲ .. ۶م

م « ۲۴۱۷ » اگر میت، یک برادر یا یک خواهر مادری و یک یا چند خواهر پدر و مادری و اموالی به ارزش شصت میلیون تومان داشته باشد، یک ششم مال سهم خواهر مادری و بقیه، سهم خواهر پدر و مادری است:

سهم خواهر مادری: ۱۰م = ۶ .. ۶۰م

سهم خواهر پدر و مادری: ۵۰م = ۱۰-۶۰

اگر خواهران مادری پنج نفر باشند، به هر یک دو میلیون تومان می‌رسد و اگر خواهران پدر و مادری پنج نفر باشند به هر یک، ده میلیون تومان ارث می‌رسد.

م « ۲۴۱۸ » اگر میت، خواهر و برادر نداشته باشد، سهم ارث آنان به فرزندانشان می‌رسد.

سهم برادر زاده و خواهرزاده مادری به صورت مساوی میان آنان تقسیم می‌شود و از سهمی که به برادرزاده و خواهرزاده پدری یا پدر و مادری می‌رسد، هر پسری دو برادر دختر می‌برد.

م « ۲۴۱۹ » اگر وارث میت، برادرزاده‌های پدری یا پدر و مادری باشد و همه وارثان از یک برادر باشند، مقدار ارث هر یک از پسرها دو برابر دخترها می‌باشد.

(۵۹۳)

م « ۲۴۲۰ » اگر وارث میت، تنها یک پدربزرگ یا یک مادربزرگ است؛ خواه پدری باشد یا مادری، همه مال به او می‌رسد.

م « ۲۴۲۱ » اگر وارث میت، تنها پدربزرگ و مادربزرگ پدری باشند، و برای نمونه، ارزش اموال وی سیصد میلیون تومان باشد، مال سه بخش می‌شود: دو بخش را پدربزرگ و یک بخش را مادربزرگ می‌برد:

ارزش یک سهم: ۳۰۰م = ۳ .. ۹۰۰م

سهم مادربزرگ: ۳۰۰م

سهم پدربزرگ ۶۰۰م = ۲×۳۰۰م

م « ۲۴۲۲ » اگر وارث میت، تنها پدربزرگ و مادربزرگ مادری باشند، مال را به صورت مساوی میان خود تقسیم می‌کنند که اگر بر فرض، اموال وی یکصد میلیون تومان باشد، به هر یک پنجاه میلیون تومان می‌رسد.

م « ۲۴۲۳ » اگر وارث میت، تنها یک پدربزرگ یا مادربزرگ پدری و یک پدربزرگ یا مادربزرگ مادری است، مال وی که بر فرض سیصد میلیون ریال است، سه بخش می‌شود: دو بخش به پدربزرگ یا مادربزرگ پدری و یک بخش به پدربزرگ یا مادربزرگ مادری می‌رسد:

ارزش یک سهم: ۱۰۰م = ۳ .. ۳۰۰

سهم پدربزرگ یا مادربزرگ مادری: ۱۰۰م

سهم پدربزرگ یا مادربزرگ پدری: ۲۰۰م = ۲×۱۰۰م

م « ۲۴۲۴ » اگر وارث میت، پدربزرگ و مادربزرگ پدری و پدربزرگ و مادربزرگ مادری باشند، مال سه بخش می‌شود: یک بخش آن را پدربزرگ و مادربزرگ مادری به صورت مساوی میان خود تقسیم می‌کنند و دو بخش آن را به پدربزرگ و مادربزرگ پدری می‌دهند و پدربزرگ، دو برابر مادربزرگ ارث می‌گیرد؛ برای نمونه، اگر ارزش اموال میت نهصد میلیون ریال باشد:

۳۰۰م = ۳ .. ۹۰۰م

(۵۹۴)

مجموع سهم پدر بزرگ و مادر بزرگ مادری: ۱۵۰م = ۲ .. ۳۰۰

مجموع سهم پدر بزرگ و مادر بزرگ پدری: ۶۰۰م = ۳۰۰م-۹۰۰م

ارزش یک سهم پدربزرگ و مادربزرگ پدری: ۲۰۰م = ۳ .. ۶۰۰م

سهم مادربزرگ پدری: ۲۰۰م

سهم پدربزرگ پدری: ۴۰۰م=۲×۲۰۰م

م « ۲۴۲۵ » اگر وارث میت، تنها زن یا شوهر و پدربزرگ و مادربزرگ پدری و پدربزرگ و مادربزرگ مادری او باشند، به زن یا شوهر به‌گونه‌ای که گفته خواهد شد، ارث می‌رسد و یک بخش از سه بخش اصل مال را به پدربزرگ و مادربزرگ مادری می‌دهند که به صورت مساوی میان خود تقسیم کنند و مانده را به پدربزرگ و مادربزرگ پدری می‌دهند و پدربزرگ، دو برابر مادربزرگ می‌برد؛ برای مثال، اگر ارزش ترکه میت، یکصد وبیست میلیون تومان باشد:

ارزش یک سهم: ۴۰م = ۳ .. ۱۲۰م

مجموع سهم پدربزرگ و مادربزرگ مادری: ۴۰م

سهم هر یک از پدربزرگ و مادربزرگ مادری: ۲۰م =۲ .. ۴۰م

سهم همسر: ۲۰م = ۶ .. ۱۲۰م

سهم پدربزرگ و مادربزرگ پدری: ۶۰ = (۲۰+۴۰)-۱۲۰

ارزش یک سهم پدربزرگ و مادربزرگ پدری: ۲۰م = ۳ .. ۶۰م

سهم پدربزرگ پدری: ۴۰= ۲×۲۰

سهم مادربزرگ پدری: ۲۰م

م « ۲۴۲۶ » اگر پدربزرگ و مادربزرگ پدری یا مادری یا هر دو با برادر و خواهر جمع شوند، پدربزرگ و مادربزرگ مادری مانند برادر و خواهر مادری شمرده می‌شوند، و پدربزرگ و مادربزرگ پدری مانند برادر و خواهر پدری حساب می‌شوند؛ بر این پایه، در سهم پدربزرگ یا مادربزرگ مانند برادرها یا خواهرها در سهم شریک می‌شوند.

(۵۹۵)

م « ۲۴۲۷ » اجتماع برادر یا خواهر یا برادرها و خواهرها با پدربزرگ و مادربزرگ یا با اجداد یا جدّات، به یکی از گونه‌های زیر است.

یکم ـ هر یک از پدربزرگ و مادربزرگ و برادر یا خواهر، همه مادری باشند؛ در این صورت، مال میان آن‌ها به طور مساوی تقسیم می‌شود؛ اگرچه برخی مرد و بعضی زن باشند.

دوم ـ هر یک از پدربزرگ و مادربزرگ و برادر یا خواهر، همه پدری باشند؛ در این صورت نیز در فرضی که همه مرد یا زن باشند، مال میان آن‌ها به صورت مساوی تقسیم می‌شود و اگر مختلف باشند، هر مردی دو برابر زن ارث می‌برد.

سوم ـ هر یک از پدربزرگ و مادربزرگ پدری باشد و برادر یا خواهر، پدر و مادری باشد، این صورت، حکم صورت دوّم را دارد.

خاطرنشان می‌گردد که برادر یا خواهر پدری میت، اگر با برادر یا خواهر پدر و مادری میت جمع شود، برادر یا خواهر پدری ارث نمی‌برد.

چهارم ـ بعضی از اجداد یا جدّات، پدری باشند و بعضی مادری؛ خواه همه آن‌ها مرد باشند یا زن یا مختلف؛ و نیز اگر برادرها و یا خواهرها یا هر دو چنین باشند، در این صورت، یک سوم از اموال برای خویشان مادری از برادرها و خواهرها و اجداد و جدّات است که به صورت مساوی میان مردها و زن‌ها تقسیم می‌شود؛ اگرچه از جهت مرد و زن بودن مختلف باشند و دو سوم ترکه برای خویشان پدری است که اگر مختلف باشند، به هر مردی دو برابر زن داده می‌شود و اگر همه مرد یا همه زن باشند، به صورت مساوی میان آن‌ها تقسیم می‌شود.

پنجم ـ پدربزرگ یا مادربزرگ از طرف پدر، با برادر یا خواهر از طرف مادر جمع شود؛ در این صورت، برادر یا خواهر، اگر یکی باشد، یک ششم از مال را می‌برد و اگر چند نفر باشند، یک سوم دارایی به صورت مساوی میان آن‌ها تقسیم می‌گردد و بقیه آن برای پدربزرگ یا مادربزرگ است و اگر پدربزرگ یا مادربزرگ هر دو با هم باشند، پدربزرگ دو برابر مادربزرگ ارث می‌برد.

(۵۹۶)

ششم ـ پدربزرگ یا مادربزرگ یا هر دو، از طرف مادر با برادر یا برادران از طرف پدر جمع شود؛ در این صورت، یک سوم برای پدربزرگ یا مادربزرگ است و اگر پدربزرگ یا مادربزرگ هر دو هستند، همان یک سوم را به صورت مساوی تقسیم می‌کنند و دو سوم آن برای برادر یا برادرهاست.

م « ۲۴۲۸ » اگر با پدربزرگ یا مادربزرگی که از طرف مادر است، خواهری از طرف پدر نیز باشد؛ چنان‌چه خواهر یکی باشد، نصف ترکه به او می‌رسد و اگر چند نفر باشند، دو سوم از آن به آنان می‌رسد، ولی در هر صورت، یک سوم برای پدربزرگ یا مادربزرگ است؛ بر این پایه، اگر خواهر یک نفر باشد، یک ششم از ترکه، افزون بر اندازه واجب باقی می‌ماند که میان او و پدربزرگ یا مادربزرگ همان‌گونه که در گونه‌های نخست تا پنجم گفته شد، تقسیم می‌شود. برای نمونه، اگر ارزش دارایی میت، ۱۲۰ میلیون تومان باشد، به صورت زیر عمل می‌شود:

سهم پدر بزرگ یا مادربزرگ: ۴۰م = ۳ .. ۱۲۰م

سهم خواهر: ۶۰=۲ .. ۱۲۰

۱۰۰=۴۰+۶۰

مقدار افزوده ۲۰ = ۱۰۰-۱۲۰

مقدار افزوده با توجه به آن‌چه در گونه‌های نخست تا پنجم گفته شد، تقسیم می‌گردد.

هفتم ـ پدربزرگ‌ها یا مادربزرگ‌های او یا هر دو، هم پدری باشند و هم مادری و با آن‌ها برادر یا خواهر پدری باشد؛ خواه یکی باشند یا چند نفر، در این صورت، یک سوم ارث برای پدربزرگ یا مادربزرگ مادری است که اگر چند نفر باشند، به صورت مساوی میان آن‌ها تقسیم می‌شود؛ هرچند در مرد و زن بودن مختلف باشند؛ دو سوم باقی مانده نیز برای پدربزرگ یا مادربزرگ پدری و برادر یا خواهر پدری است، که اگر در مرد و زن بودن مختلف باشند، مرد، دو برابر زن می‌برد و اگر مختلف نباشند، به صورت مساوی میان آن‌ها تقسیم می‌شود.

(۵۹۷)

م « ۲۴۲۹ » اگر با پدربزرگ‌ها (اجداد) یا مادربزرگ‌ها (جدّات) که هم پدری هستند و هم مادری، برادر یا خواهر مادری نیز باشد، یک سوم مال برای پدربزرگ یا مادربزرگ مادری با برادر و خواهر مادری است که به صورت مساوی میان آن‌ها تقسیم می‌شود؛ اگرچه در مرد و زن بودن مختلف باشند و دو سوم مال نیز برای پدربزرگ یا مادربزرگ پدری است و پدربزرگ دو برابر مادربزرگ ارث می‌برد.

هشتم ـ برادرها یا خواهرها، برخی پدری و برخی مادری باشند و پدربزرگ یا مادربزرگ پدری نیز داشته باشند؛ در این صورت، اگر یکی از پدربزرگ و مادربزرگ پدری باشد، یک ششم ترکه برای اوست، و اگر متعدد باشند، یک سوم ترکه به صورت مساوی میان آن‌ها تقسیم می‌شود و چنان‌چه برادرها یا خواهرها پدری و پدربزرگ و مادربزرگ پدری در مرد و زن بودن مختلف نباشند، مانده آن ترکه به صورت مساوی میان آن‌ها تقسیم می‌شود و اگر مختلف باشند، مرد، دو برابر زن ارث می‌برد.

م « ۲۴۳۰ » اگر با برادرها یا خواهرها که بعضی پدری و بعضی مادری هستند، پدربزرگ یا مادربزرگ مادری باشد، یک سوم برای پدربزرگ یا مادربزرگ مادری و برادر یا خواهر مادری است که به صورت مساوی میان آن‌ها تقسیم می‌شود و دو سوم مال برای برادر یا خواهر پدری است که اگر در مرد و زن بودن مختلف باشند، مرد دو برابر زن ارث می‌برد و اگر مختلف نباشند، ارث به صورت مساوی میان آن‌ها تقسیم می‌شود.

م « ۲۴۳۱ » چنان‌چه میت، برادر یا خواهر داشته باشد، برادرزاده یا خواهرزاده او ارث نمی‌برد، ولی این حکم در جایی که ارث برادرزاده یا خواهرزاده با ارث برادر یا خواهر مزاحمتی نداشته باشد جاری نیست؛ برای نمونه، اگر میت، برادر پدری و مادربزرگ پدری داشته باشد، به پدربزرگ مادری یک سوم ارث می‌رسد و در این صورت، اگر میت، پسر برادر مادری نیز داشته باشد، پسر آن برادر با پدربزرگ مادری در آن یک سوم شریک می‌باشد.

(۵۹۸)


 

ارث دسته سوم

م « ۲۴۳۲ » دسته سوم، عمو، عمه، دایی، خاله و فرزندان آنان است، که اگر از دسته نخست و دوم کسی نباشد، ارث به اینان می‌رسد.

م « ۲۴۳۳ » اگر وارث، تنها یک عمو یا یک عمه باشد؛ خواه پدر و مادری باشد یا پدری یا مادری، همه مال به او می‌رسد.

م « ۲۴۳۴ » اگر وارث، چند عمو یا چند عمه باشند و همه، پدر و مادری یا همه پدری یا همه مادری باشند، مال به صورت مساوی میان آنان تقسیم می‌شود.

م « ۲۴۳۵ » اگر وارث، عمو و عمه هر دو باشند، عمو دو برابر عمه ارث می‌برد.

م « ۲۴۳۶ » اگر وارث، دو عمو و یک عمه باشند، مال را پنج بخش می‌کنند: یک بخش را به عمه می‌دهند و چهار بخش را عموها به صورت مساوی میان خود تقسیم می‌کنند.

م « ۲۴۳۷ » اگر وارث، تنها چند عموی مادری یا چند عمه مادری یا عمو و عمه مادری باشند، مال به صورت مساوی میان آنان تقسیم می‌شود.

م « ۲۴۳۸ » اگر میت، چند عمو و عمه پدری داشته باشد، باید ارث عمو دو برابر عمه باشد.

م « ۲۴۳۹ » اگر وارث، عمو و عمه باشند و برخی پدری و بعضی مادری و برخی پدر و مادری باشند، عمو و عمه پدری ارث نمی‌برند.

م « ۲۴۴۰ » اگر میت، عمو و عمه پدر و مادری و یک عمو یا یک عمه مادری داشته باشد، مال را شش بخش می‌کنند: یک بخش را به عمو یا عمه مادری و مانده را به عمو و عمه پدر و مادری می‌دهند و در نبود آن‌ها ـ عمو و عمّه پدر و مادری ـ مانده را به عمو و عمه پدری ـ اگر داشته باشد ـ می‌دهند. عموی پدر و مادری دو برابر عمه پدر و مادری ارث می‌برد.

م « ۲۴۴۱ » اگر میت، علاوه بر عمو و عمّه پدر و مادری، هم عمو و هم عمه

(۵۹۹)

مادری داشته باشد، مال را سه بخش می‌کنند: دو بخش را به عمو و عمه پدر و مادری و یک بخش را به عمو و عمه مادری می‌دهند.

م « ۲۴۴۲ » اگر وارث میت، یک دایی یا یک خاله باشد، همه مال به او می‌رسد.

م « ۲۴۴۳ » اگر وارث، هم دایی و هم خاله باشد و همه، پدر و مادری باشند، مال به صورت مساوی میان آنان تقسیم می‌شود.

م « ۲۴۴۴ » اگر وارث، تنها دایی و خاله پدری و یک یا چند دایی یا خاله مادری باشد، دایی و خاله پدری ارث نمی‌برد.

م « ۲۴۴۵ » اگر وارث، دایی و خاله پدری با دایی و خاله مادری و با دایی و خاله پدر و مادری باشند، دایی و خاله پدری ارث نمی‌برند.

م « ۲۴۴۶ » اگر وارث، یک یا چند دایی یا یک یا چند خاله یا دایی و خاله و یک یا چند عمو یا یک یا چند عمّه یا عمو و عمه باشند، مال را سه بخش می‌کنند: یک بخش را دایی یا خاله یا هر دو و مانده را عمو یا عمه یا هر دو می‌برند.

م « ۲۴۴۷ » اگر وارث، یک دایی یا یک خاله و عمو و عمه باشند؛ چنان‌چه عمو و عمه پدر و مادری باشند، مال را سه بخش می‌کنند: یک بخش به دایی یا خاله می‌رسد و از مانده، دو بخش به عمو و یک بخش به عمه می‌دهند؛ بر این پایه، اگر دارایی میت ۷۲۰ میلیون ریال باشد، به صورت زیر عمل می‌شود:

ارزش یک بخش از کل دارایی: ۲۴۰م = ۳ .. ۷۲۰م

سهم دایی یا خاله: ۲۴۰م

مقدار مانده: ۴۸۰م = ۲۴۰م-۷۲۰م

ارزش یک سهم از مقدار مانده: ۱۶۰م = ۳ .. ۴۸۰م

سهم عمه: ۱۶۰م

سهم عمو: ۳۲۰م = ۲×۱۶۰م

م « ۲۴۴۸ » اگر وارث میت، یک دایی یا یک خاله و یک عمو یا یک عمه مادری و عمو و عمه پدر و مادری یا پدری باشند، مال را سه بخش می‌کنند: یک بخش را

(۶۰۰)

به دایی یا خاله می‌دهند و دو بخش مانده را شش بخش می‌کنند: یک بخش را به عمو یا عمه مادری و مانده را به عمو و عمه پدر و مادری یا پدری می‌دهند. عمو، دو برابر عمه ارث می‌برد؛ بر این اساس، اگر مال میت ۸۱۰ میلیون ریال ارزش داشته باشد، بدین‌گونه تقسیم می‌گردد:

ارزش یک بخش از کل دارایی: ۲۷۰م = ۳ .. ۸۱۰م

سهم دایی یا خاله: ۲۷۰م

دو بخش باقی‌مانده: ۵۴۰م = ۲۷۰-۸۱۰

ارزش یک سهم از شش سهم باقی‌مانده: ۹۰م = ۶ .. ۵۴۰م

سهم عمو یا عمه مادری: ۹۰م

ارزش مجموع سهم عمو و عمه پدر و مادری: ۴۵۰ = ۹۰-۵۴۰

ارزش یک سهم عمو و عمه پدر و مادری: ۱۵۰ = ۳ .. ۴۵۰

سهم عمه پدر و مادری: ۱۵۰م

ارزش سهم عموی پدر و مادری: ۳۰۰ = ۱۵۰-۴۵۰

م « ۲۴۴۹ » اگر وارث، یک دایی یا یک خاله، و عمو و عمه مادری، و عمو و عمه پدر و مادری یا پدری باشد، مال را سه بخش می‌کنند: یک بخش را دایی یا خاله می‌برد و دو بخش مانده را سه بخش می‌کنند: یک بخش را به عمو و عمه مادری می‌دهند و دو بخش دیگر را میان عمو و عمه پدر و مادری یا پدری تقسیم می‌نمایند و عمو دو برابر عمه می‌برد؛ برای نمونه، اگر ترکه میت ۴۰۵ میلیون ریال ارزش داشته باشد، به صورت زیر تقسیم می‌شود:

ارزش یک بخش از کل دارایی: ۱۳۵م = ۳ .. ۴۰۵م

سهم دایی یا خاله: ۱۳۵م

مجموع سهم عمو و عمه مادری و عمو و عمه پدر و مادری یا پدری:

۲۷۰م = ۱۳۵-۴۰۵م

ارزش یک سهم از مجموع سهم عمو و عمه مادری: ۹۰م = ۳ .. ۲۷۰م

(۶۰۱)

سهم عمه پدر و مادری یا پدری: ۹۰م

مجموع سهم عمو و عمه پدر و مادری یا پدری: ۱۸۰م = ۲×۹۰

سهم عمه پدر و مادری یا پدری ۶۰م=۳ .. ۱۸۰م

سهم عموی پدر و مادری: ۱۲۰م=۲×۶۰م

م « ۲۴۵۰ » اگر وارث میت، چند دایی و چند خاله باشند که همه، پدر و مادری یا پدری یا مادری باشند و عمو و عمه نیز داشته باشند، مال سه بخش می‌شود: دو بخش آن را به گونه‌ای که در مسأله پیش گفته شد (که عمو دو برابر عمه می‌برد) عمو و عمه میان خود تقسیم می‌کنند و یک بخش آن را دایی‌ها و خاله‌ها به‌طور مساوی میان خود تقسیم می‌نمایند، ولی با بودن دایی و خاله پدر و مادری، دایی و خاله پدری ارث نمی‌برد.

م « ۲۴۵۱ » اگر وارث میت، دایی یا خاله مادری و چند دایی و خاله پدر و مادری یا پدری تنها ـ در صورتی که پدر و مادری نباشد ـ و عمو و عمه باشند، مال سه بخش می‌شود: دو سهم آن را به گونه‌ای که گفته شد (که عمو دو برابر عمه می‌برد) عمو و عمه میان خود تقسیم می‌کنند و اگر میت، یک دایی یا یک خاله مادری دارد، یک بخش دیگر آن را شش بخش می‌کنند: یک بخش را به دایی یا خاله مادری می‌دهند و مانده را به دایی و خاله پدر و مادری یا پدری می‌دهند که به صورت مساوی میان خود تقسیم می‌کنند.

برای نمونه، چنان‌چه ارزش اموال میت برابر ۱۸۰ میلیون تومان باشد، به گونه زیر عمل می‌شود:

ارزش یک سهم همه ارث: ۶۰م = ۳ .. ۱۸۰م

مجموع سهم عمو و عمه: ۱۲۰ = ۲×۶۰

ارزش یک سهم عمو و عمه: ۴۰م = ۳ .. ۱۲۰م

سهم عمه: ۴۰م

سهم عمو: ۸۰ = ۲×۴۰

(۶۰۲)

ارزش یک سهم از مجموع سهم دایی یا خاله مادری: ۱۰م = ۶ .. ۶۰م

سهم دایی یا خاله مادری: ۱۰م

مجموع سهم دایی و خاله فقط پدری و فقط مادری: ۵۰م = ۱۰م-۶۰م

سهم هر یک از دایی و خاله پدر و مادری؛ اگر یک نفر باشند: ۲۵ = ۲ .. ۵۰

اگر وارثان، چند دایی مادری یا چند خاله مادری یا هم دایی و هم خاله مادری باشد، یک بخش در پیش گفته شده را سه بخش می‌کنند: یک بخش را دایی‌ها و خاله‌های مادری به صورت مساوی میان خود تقسیم می‌کنند و مانده را به دایی و خاله پدر و مادری یا پدری می‌دهند تا به گونه مساوی میان خود تقسیم کنند:

ارزش یک بخش در پیش گفته شده: ۶۰ میلیون تومان

مجموع سهم دایی‌ها و خاله‌های مادری: ۲۰م = ۳ .. ۶۰م

اگر دایی‌ها و خاله‌های مادری برای مثال پنج نفر باشند، به هر یک چهار میلیون تومان می‌رسد:

سهم هر یک از دایی‌ها و خاله‌های مادری: ۴۰م = ۲۰-۶۰م

و اگر دایی و خاله پدر و مادری چهار نفر باشند، به هر یک ده میلیون تومان می‌رسد:

سهم هر یک از دایی‌هاو خاله‌های پدر و مادری: ۱۰م = ۴ .. ۴۰م

م « ۲۴۵۲ » اگر میت، عمو، عمه، دایی و خاله نداشته باشد، چیزی که به عمو و عمه می‌رسد به فرزندان آنان، و چیزی که به دایی و خاله می‌رسد به فرزندان آن‌ها داده می‌شود.

م « ۲۴۵۳ » اگر میت، یک دختر عمه و چند پسر دایی داشته باشد، یک دختر عمه دو سوم می‌برد و پسر دایی‌ها یک سوم را میان خود تقسیم می‌کنند و در این دسته، فرزندان عمو، عمه، دایی و خاله خود میت بر عمو، عمه، دایی و خاله پدر یا مادرِ میت تقدم دارند.

(۶۰۳)

م « ۲۴۵۴ » اگر وارث میت، عمو و عمه و دایی و خاله پدر و عمو، و عمه و دایی و خاله مادر او باشند، مال سه بخش می‌شود: یک بخش آن برای عمو و عمه و دایی و خاله مادر میت است که به صورت مساوی به آنان می‌رسد و دو بخش دیگر آن را سه بخش می‌کنند: یک بخش را دایی و خاله پدر میت به گونه مساوی میان خود تقسیم می‌نمایند و دو بخش دیگر آن به عمو و عمه پدر میت می‌رسد و عمو دو برابر عمه ارث می‌برد. برای نمونه، اگر میت ۷۲۰ میلیون ریال به ارث گذارد، به صورت زیر عمل می‌گردد:

ارزش یک بخش از همه ترکه: ۲۴۰م = ۳ .. ۷۲۰

سهم هر یک از عمو، عمه، دایی و خاله مادر میت: ۶۰م = ۴ .. ۲۴۰م

ارزش دو بخش باقی مانده: ۴۸۰م = ۲۴۰م-۷۲۰م

مجموع سهم دایی و خاله پدر میت: ۱۶۰م = ۳ .. ۴۸۰م

سهم هر یک از دایی و خاله پدر میت: ۸۰م = ۲ .. ۱۶۰م

مجموع سهم عمو و عمه پدر میت: ۳۲۰م= ۱۶۰م-۴۸۰م

سهم عمه پدر میت: ۶/۱۰۶ = ۳ .. ۳۲۰

سهم عموی پدر میت: ۲۱۴ = ۱۰۶-۳۲۰

م « ۲۴۵۵ » اگر برای کسی در یک دسته، دو نسبت جمع شود، از هر دو سبب ارث می‌برد؛ مانند این که کسی هم پسر عموی پدری میت باشد و هم پسر دایی مادری او، یا کسی هم شوهر میت باشد و هم پسر عموی او، یا زنی هم عمه پدری میت باشد و هم خاله مادری او؛ مگر آن که دو نسبت او در دو دسته باشند، مانند این که هم برادر مادری باشد و هم پسر عمو، که در این صورت، تنها به خاطر برادر بودن ارث می‌برد.

م « ۲۴۵۶ » ارث عمو، عمه، دایی و خاله میت را؛ چنان‌چه همه پدر و مادری باشند ـ که بیش‌تر این گونه است ـ می‌توان چنین خلاصه کرد:

ـ اگر وارث، تنها یک عمو یا یک عمه باشد، همه مال به او می‌رسد.

(۶۰۴)

ـ اگر وارث، چند عمو یا چند عمه باشند، به صورت مساوی ارث می‌برند.

ـ اگر وارث، هم عمو و هم عمه باشد، عمو دو برابر عمه می‌برد.

ـ اگر وارث، تنها یک دایی یا یک خاله باشد، همه مال به او می‌رسد.

ـ اگر وارث، چند دایی یا چند خاله باشند یا هم دایی و هم خاله باشد، مال را به صورت مساوی میان خود تقسیم می‌کنند.

ـ هرگاه وارث، عمو، عمه، دایی و خاله باشند، عمو و عمه دو سهم می‌برند و دایی و خاله یک سهم؛ هر عمو، دو برابر عمه می‌برد، ولی سهم دایی و خاله مساوی است.

ـ اگر عمو، عمه، دایی و خاله میت و فرزندان آنان و فرزندانِ فرزندان آنان نباشند، عمو، عمه، دایی و خاله پدر و مادرِ میت ارث می‌برند و اگر آن‌ها نباشند، فرزندان آنان ارث می‌برند و در نبود آنان، عمو، عمه، دایی و خاله پدربزرگ و مادربزرگ میت ارث می‌برند و اگر آنان نیز نباشند، فرزندان آن‌ها ارث می‌برند.

م « ۲۴۵۷ » اگر میت، عموی پدری و پسرعموی پدر و مادری داشته باشد؛ چنان‌چه وارث دیگری نداشته باشد، همه ارث به پسر عموی پدر و مادری می‌رسد و عموی پدری ارث نمی‌برد.


 

ارث زن و شوهر

م « ۲۴۵۸ » زن و شوهر در ازدواج دایم از یک‌دیگر ارث می‌برند و وجود هیچ یک از طبقه‌های سه‌گانه‌ای که یاد شد، مانع ارث بردن آن دو از یک‌دیگر نیست.

م « ۲۴۵۹ » اگر زن بمیرد و فرزند نداشته باشد، نیمی از همه مال را شوهر او و نیم دیگر را وارثان دیگر می‌برند.

م « ۲۴۶۰ » اگر زن از شوهر میت خود یا از شوهر پیشین خود فرزندی نداشته باشد، یک چهارم همه مال را شوهر ارث می‌برد و مانده را وارثان دیگر می‌برند.

م « ۲۴۶۱ » اگر مرد از همسر یا از زن دیگر فرزندی داشته باشد، یک هشتم مال او

(۶۰۵)

را زن، و مانده را وارثان دیگر ارث می‌برند و زن از همه دارایی‌های منقول ارث می‌برد، ولی از خود زمین ارث نمی‌برد؛ خواه زمینِ خانه باشد یا باغ یا زمین زراعتی و مانند آن، و نیز از عرصه ساختمان؛ مانند: بنا و درخت ارث نمی‌برد، بلکه تنها از قیمت عرصه ساختمان و زمین ارث می‌برد که باید عرصه و زمین را قیمت کنند و از قیمت آن، سهم ارث او را بدهند.

م « ۲۴۶۲ » اگر زن بخواهد در چیزهایی تصرّف کند که از آن‌ها ارث نمی‌برد؛ مانند: زمین و بنای خانه مسکونی، باید از وارثان دیگر اجازه بگیرد و نیز وارثان تا سهم زن را از عرصه؛ مانند: بنا و درخت نداده‌اند، نباید بدون اجازه زن در آن دست ببرند و چنان‌چه پیش از دادن سهم زن، عرصه را بفروشند تنها در صورتی صحیح است که زن، معامله را اجازه دهد، و در غیر این صورت، معامله اندازه سهم وی باطل است.

م « ۲۴۶۳ » اگر زن، وارثی غیر از شوهر خود نداشته باشد، همه مال او به شوهرش می‌رسد، ولی چنان‌چه شوهر، غیر از زن، وارثی نداشته باشد، زن، تنها سهم خود را ـ که در این صورت یک چهارم است ـ می‌برد و مانده، از آنِ امام علیه‌السلام است.

م « ۲۴۶۴ » اگر برای پرداخت سهم زن بخواهند بنا و درخت و مانند آن را قیمت نمایند، باید اجزای آن را قیمت کنند ـ چنان‌که نزد کارشناسان قیمت‌گذاری معمول است ـ و ارزش آن را بدون در نظر گرفتن ویژگی زمینی که بر آن قرار دارد حساب می‌کنند، نه این که آن را بیرون آورده شده از زمین فرض نموده و آن‌گاه آن را قیمت‌گذاری نمایند یا این که باید قیمت آن را در حالی که بدون اجاره در همین زمین باقی می‌ماند حساب کنند.

م « ۲۴۶۵ » زنی که فرزند وی پسر است در حکم با زنی که فرزند وی دختر یا خنثاست مساوی است.

م « ۲۴۶۶ » مجرای آب قنات و مانند آن حکم زمین را دارد، ولی آجر و چیزهایی

(۶۰۶)

که در آن به کار رفته است در حکم ساختمان می‌باشد و زن از عین آن ارث می‌برد.

م « ۲۴۶۷ » اگر میت، بیش از یک زن داشته باشد؛ چنان‌چه فرزند نداشته باشد، یک چهارم مال و اگر داشته باشد، یک هشتم مال به صورت مساوی میان زن‌های عقدی او تقسیم می‌شود؛ اگرچه شوهر با هیچ یک یا با بعضی از آنان نزدیکی نکرده باشد.

م « ۲۴۶۸ » اگر میت در بیماری مرگ که با آن از دنیا می‌رود زنی را عقد کند و با او نزدیکی نکند، آن زن از او ارث نمی‌برد و حق مهر نیز ندارد.

م « ۲۴۶۹ » اگر زن در حال بیماری مرگ شوهر کند و به همان بیماری بمیرد، شوهرش؛ هرچند با او نزدیکی نکرده باشد، از او ارث می‌برد.

م « ۲۴۷۰ » اگر زن را ـ به ترتیبی که در احکام طلاق گفته شد ـ طلاق رجعی بدهند و پیش از پایان عده رجعی بمیرد، شوهر از او ارث می‌برد.

م « ۲۴۷۱ » اگر شوهر، پیش از پایان عدّه رجعی زن بمیرد، زن از او ارث می‌برد.

م « ۲۴۷۲ » اگر زن یا شوهر پس از گذشتن عدّه رجعی یا در عده طلاق باین بمیرد، هیچ یک از دیگری ارث نمی‌برد.

م « ۲۴۷۳ » اگر در حال بیماری مرگ، زن را طلاق دهد؛ خواه طلاق رجعی باشد یا باین، و پیش از گذشتن دوازده ماه قمری بمیرد، زن با سه شرط از او ارث می‌برد:

یکم ـ زن در این مدّت شوهر نکرده باشد.

دوم ـ طلاق به درخواست و با رضایت زن انجام نگرفته باشد؛ خواه چیزی به شوهر داده باشد که او را طلاق دهد یا نداده باشد.

سوم ـ شوهر در همان بیماری بمیرد.

اگر بیماری شوهر بهبودی یابد و به سبب دیگری از دنیا برود، زن از او ارث نمی‌برد؛ مگر آن که مرگ او در عده رجعی باشد.

م « ۲۴۷۴ » اگر بیماری شوهر بهبودی نیافت ولی به بیماری دیگری از دنیا رفت، زن از او ارث نمی‌برد.

(۶۰۷)

م « ۲۴۷۵ » زن می‌تواند از شوهر درخواست کند که لباس را به عنوان نفقه مال او کند.

م « ۲۴۷۶ » لباس، زیور آلات و مانند آن که مرد برای همسرش می‌گیرد مال همسر اوست؛ مگر این که ثابت شود که قصد تملیک آن را نداشته، بلکه دارای جنبه عاریتی بوده است.

م « ۲۴۷۷ » زنی که با عقد موقت به همسری مردی درآمده است از مرد ارث نمی‌برد و مرد نیز از او ارث نمی‌برد.

م « ۲۴۷۸ » فرزندی که در ازدواج موقت به‌دنیا آمده است از پدر و مادر خود ارث می‌برد.


 

ارث اختصاصی پسر بزرگ‌تر

م « ۲۴۷۹ » هرگاه مردی از دنیا برود، قرآن، انگشتر و شمشیر او یا هر سلاح دیگری که برای مردها متعارف است و لباس‌هایی که پوشیده یا برای پوشیدن گرفته و نگه داشته است؛ هرچند هنوز آن را نپوشیده باشد؛ چنان‌چه برای استفاده کردن گرفته باشد نه برای ملکیت، مالِ پسر بزرگ‌تر است؛ اگرچه فرزند بزرگ‌تر دختر باشد و در برابر، بر پسر بزرگ‌تر نیز واجب است که نمازها و روزه‌هایی را که از پدر قضا شده است بجا آورد.

البته، حکم رسیدن دارایی‌های یاد شده به پسر بزرگ‌تر در صورتی است که میت، جز آن، مالِ دیگری نیز داشته باشد.

م « ۲۴۸۰ » اگر میت از این چهار چیز، بیش‌تر از یکی داشته باشد؛ برای نمونه، دو عدد قرآن یا انگشتر داشته باشد؛ چنان‌چه مورد استفاده او بوده یا برای استفاده فراهم شده بوده است، برای پسر بزرگ‌تر می‌باشد.

م « ۲۴۸۱ » اگر پسر بزرگ‌تر، بیش از یکی باشد؛ برای نمونه، از دو زن او در یک وقت دو پسر به دنیا آمده باشد، باید لباس، قرآن، انگشتر و سلاح میت را به صورت

(۶۰۸)

مساوی میان خود تقسیم کنند. این حکم، ویژه بزرگ‌ترین پسر است؛ هرچند خواهرانی بزرگ‌تر از خود داشته باشد.

م « ۲۴۸۲ » اگر میت قرض داشته باشد؛ چنان‌چه قرض وی به اندازه مال او یا زیادتر باشد، باید آن چهار چیز ـ قرآن، انگشتر، سلاح و لباس ـ را که مال پسر بزرگ‌تر است برای پرداخت قرض او بدهند یا پسر بزرگ‌تر قیمت آن‌ها را بپردازد. برای نمونه، اگر همه دارایی میت شش میلیون تومان باشد که به اندازه دو میلیون تومان آن از چیزهایی باشد که مال پسر بزرگ‌تر است و پنج میلیون تومان قرض داشته باشد، پسر بزرگ‌تر باید به اندازه یک میلیون تومان از آن چهار چیز را برای پرداخت قرض میت بدهد.

اگر دارایی‌های میت بیش‌تر باشد؛ به گونه‌ای که بتوان قرض او را از آن‌ها داد و اندازه چشم‌گیری نیز برای وارثان می‌ماند، باید آن چهار چیز را به پسر بزرگ‌تر داد.


 

دیگر مسایل ارث

م « ۲۴۸۳ » مسلمان از کافر ارث می‌برد ولی کافر از مسلمان ارث نمی‌برد؛ اگرچه آن کافر، پدر یا پسر فرد درگذشته باشد.

م « ۲۴۸۴ » اگر میت مسلمان پسری کافر دارد که او دارای پسری مسلمان است، آن پسر مسلمان از پدربزرگ خود ارث می‌برد.

م « ۲۴۸۵ » اگر پسر میتِ مسلمان کافر باشد، ولی عموی میت یا برادرِ میت مسلمان باشد، ارث به آن‌ها می‌رسد و در صورت کافر بودن این دو، پسران مسلمان عمو و پسران برادرِ میت ارث می‌برند.

م « ۲۴۸۶ » اسلام آوردن وارث پیش از تقسیم کردن ارث مانند اسلام آوردن آن وارث پیش از مردن آن میت است؛ بر این اساس، اگر پیش از تقسیم مال اسلام آورد، در استحقاق ارث مانند بقیه وارثان است و چنان‌چه طبقه او بر طبقه دیگران

(۶۰۹)

پیشی داشته باشد، همه ارث برای او خواهد بود؛ خواه میت کافر باشد یا مسلمان؛ مانند آن که وارث، تنها فرزند یا همسر یا پدر یا مادر میت باشد.

م « ۲۴۸۷ » اگر کافر پس از تقسیم بخشی از مال اسلام آورد، از بقیه دارایی‌ها ارث می‌برد، ولی از بخش تقسیم شده ارث نمی‌برد.

م « ۲۴۸۸ » همه مذاهب مختلفی که محکوم به اسلام هستند؛ خواه حق باشند یا باطل، از یک‌دیگر ارث می‌برند.

م « ۲۴۸۹ » غُلات، خوارج، نواصب و منکران ضروری دین محکوم به کفرند و از مسلمان ارث نمی‌برند، ولی مسلمان از آن‌ها ارث می‌برد؛ چنان که از کافر ارث می‌برد.

م « ۲۴۹۰ » مرد و زنِ زناکار و خویشان آن‌ها از فرزند آنان که از زنا به دنیا آمده است ارث نمی‌برند، ولی فرزندان چنین فرزندی و شوهر یا زن او از او ارث می‌برند.

م « ۲۴۹۱ » اگر کسی یکی از خویشان خود را که از او ارث می‌برد به عمد و به ناحق بکشد، دیگر از او ارث نمی‌برد، ولی چنان‌چه به حق باشد، مانند قصاص یا اجرای حد یا دفاع ارث می‌برد.

م « ۲۴۹۲ » اگر کشتن از روی خطا باشد، مانند آن که تیری به هوا بیندازد و به صورت ناگهانی به یکی از خویشان او بخورد و او را بکشد، از مالِ او ارث می‌برد، ولی از دیه ارث نمی‌برد.

م « ۲۴۹۳ » قتل شبه عمد ـ یعنی کسی کاری کند که به صورت معمول باعث قتل نیست و قصد قتل نیز نداشته، ولی قصد انجام آن کار را با مقتول داشته بوده است ـ مانع ارث نمی‌شود.

م « ۲۴۹۴ » هرگاه بخواهند ارث را تقسیم کنند در صورتی که میت بچه‌ای داشته باشد که در شکم مادر است و در طبقه او وارثان دیگری مانند فرزندان و پدر و مادر باشند، بچه‌ای که در شکم مادر است اگر زنده به دنیا بیاید، ارث می‌برد و چنان‌چه احتمال بدهند دو بچه در شکم مادر است، واجب است سهم دو پسر را

(۶۱۰)

کنار گذارند. البته، سهم کسانی که در هر صورت ـ خواه میت فرزندی داشته باشد یا نه ـ از میت ارث می‌برند، مانند کم‌ترین سهم زن، باید از اول حساب داده شود و سهم پدر و مادر را نیز باید به آن‌ها بدهند. برای مثال، اگر وارثان میت پدر، مادر، همسر و یک فرزند پسر و یک فرزند دختر باشد، و همسر وی نیز حامله باشد و احتمال داده شود، جنین وی یک پسر و یک دختر است، در صورتی که دارایی‌های میت به ۷۲۰ میلیون ریال برسد، ارث وی به گونه زیر تقسیم می‌شود:

ارزش یک سهم پدر و مادر: ۱۲۰م = ۶ .. ۷۲۰م

سهم پدر: ۱۲۰م

سهم مادر: ۱۲۰م

سهم همسر در صورتی که شوهر دارای فرزند است: ۹۰م = ۸ .. ۷۲م

مجموع سهم پدر و مادر و همسر: ۳۳۰م = ۹۰م + ۱۲۰م + ۱۲۰م

مجموع سهم باقی مانده: ۳۹۰م =۳۳۰-۷۲۰م

ارزش یک سهم از باقی‌مانده: ۶۵م = ۶ .. ۳۹۰م

سهم یک دختر: ۶۵م

سهم جنین دختر: ۶۵۰م

سهم پسر: ۱۳۰م =۲×۶۵

سهم جنین پسر: ۱۳۰م

م « ۲۴۹۵ » اگر احتمال بدهند شماره حمل بیش‌تر است؛ برای نمونه، احتمال بدهند که زن، سه بچه در شکم دارد، سهم سه پسر را کنار می‌گذارند و چنان‌چه برای نمونه، تنها یک پسر یا یک دختر به دنیا آمد، وارثان، زیادی سهم گنار گذاشته شده را میان خود تقسیم می‌کنند.

م « ۲۴۹۶ » اگر در طبقه بچه‌ای که در شکم مادر است وارث دیگری نباشد، هرگاه زنده زاده شود همه مال به او می‌رسد و در غیر این صورت، میان وارثان طبقه دیگر تقسیم می‌گردد.

(۶۱۱)

م « ۲۴۹۷ » برای کنار گذاشتن سهم بچه، بسته شدن نطفه و بودن بچه در شکم به هنگام مردن آن میت کافی است و دمیده شدن روح در آن شرط نیست، ولی زنده به دنیا آمدن آن شرط است؛ بر این اساس، اگر بچه زنده زاده شود و در همان ساعت بمیرد، باز هم ارث می‌برد و دیگران نیز از او ارث می‌برند.

م « ۲۴۹۸ » شخص گمشده‌ای که زنده بودن وی معلوم نیست و وارث نیز دارد، دارایی وی را کنار می‌گذارند و وضعیت او را تا چهار سال پی‌گیری می‌کنند و سپس مال را میان وارثان تقسیم می‌کنند، ولی اگر بعد از آن زنده بودن او معلوم شود، تقسیم مال اعتباری ندارد و همه مال به خود او باز می‌گردد.

م « ۲۴۹۹ » اگر چند نفر که وارث یک‌دیگر هستند؛ برای نمونه، با هم زیر آوار بمانند؛ چنان‌چه معلوم نباشد کدام زودتر مرده است، هر کدام از دیگری ارث می‌برد، ولی اگر معلوم شود که کدام یک زودتر مرده، تنها کسی که دیرتر مُرده است ارث می‌برد.

(۶۱۲)

(۶۱۳)

(۶۱۴)

(۶۱۵)

مطالب مرتبط