بلندای فقه شیعه | جلد ۳
بلندای فقه شیعه | جلد ۳

به نام آن که نیست مانندش

(۱)

(۲)

بلندای فقه شیعه

جلد سوم

مقایسه و بررسی دو اندیشهٔ فقهی شیعه

حضرت آیت‌اللّه محمدرضا نکونام (مد ظله العالی)

(۳)


شناسنامه

سرشناسه : نکونام، محمدرضا‏‫، ۱۳۲۷ -‬
‏عنوان و نام پديدآور : ‏‫بلندای فقه‌ شیعه‬: (مقایسه و بررسی تطبیقی دو اندیشه‌ی فقهی شیعه)‏‫/ محمدرضا نکونام.‬
‏مشخصات نشر : اسلامشهر‏‫: انتشارات صبح فردا‬‏‫، ۱۳۹۰‎-‬
‏مشخصات ظاهری : ‏‫ج.‬
‏شابک : ‏‫دوره‬‬‏‫‬‮‭۹۷۸-۶۰۰-۶۴۳۵-۰۹-۱ :‬ ؛ ‏‫ج. ۱‬‬‏‫‬‮‭۹۷۸-۶۰۰-۶۴۳۵-۰۰-۸ :‬ ؛ ‏‫ج. ۲‬‬‏‫‬‮‭۹۷۸-۶۰۰-۶۴۳۵-۰۱-۸ :‬‬ ؛ ‏‫ج. ۳‬‬‏‫‬‮‭۹۷۸-۶۰۰-۶۴۳۵-۰۲-۲ :‬ ؛ ‏‫ج. ۴‬‬‏‫‬‮‭۹۷۸-۶۰۰-۶۴۳۵-۰۳-۹ : ؛ ‏‫ج. ۵‬‬‏‫‬‮‭۹۷۸-۶۰۰-۶۴۳۵-۰۴-۵ :‬‬ ؛ ‏‫ج. ۷‬‏‫‬‮‭۹۷۸-۶۰۰-۶۴۳۵-۰۶-۰ :‬ ؛ ‏‫ج. ۸‬‬‏‫‬‮‭۹۷۸-۶۰۰-۶۴۳۵-۰۷-۷ :‬
‏وضعیت فهرست نویسی : فیپا
‏يادداشت : ‏‫ج. ۲- ۸ (چاپ اول: ۱۳۹۰).‬
‏موضوع : فقه تطبیقی
‏موضوع : اصول فقه شیعه
‏موضوع : فقه جعفری — قرن ۱۴
‏رده بندی کنگره : ‏‫‬‭‬‭BP۱۶۹/۷‭‮‬‏‫‭/ن۷۴ب۸ ۱۳۹۰‬
‏رده بندی دیویی : ‏‫‬‭۲۹۷/۳۲۴‬
‏شماره کتابشناسی ملی : ‏‫‎۱‎۰‎۹‎۷‎۹‎۸‎۹

 

(۴)


فهرست مطالب

بخش چهارم

عبادت‌های موسمی (روزه و حج)

    روزه··· ۱۱

            رؤیت هلال و موارد ثبوت اول ماه··· ۱۱

            باطل کننده‌های روزه··· ۱۶

            باطل کردن روزه با حرام··· ۲۱

            احکام جنب در ماه رمضان··· ۲۲

            جنب کردن خود در شب ماه رمضان برای صاحب عذر نسبت به غسل··· ۲۲

        قضای روزه··· ۲۴

            بلوغ دختر··· ۲۴

            انجام سهوی باطل کنندهٔ روزه··· ۲۵

            کفارهٔ روزه··· ۲۵

            کافی بودن اطعام یک فقیر··· ۲۶

            کفاره دانستن ولیمه‌ای که به فقرا داده می‌شود··· ۲۷

            دادن پول به‌جای گندم در کفّارهٔ مدّ··· ۲۸

            دادن قیمت گندم در کفارهٔ مدّ··· ۳۰

        روزهٔ مسافر··· ۳۴

            مراجعت روزه‌دار به وطن··· ۳۴

            بیرون آمدن از منزل و شهر پیش از ظهر شرعی ۳۵

(۵)

            ملاک ظهر شرعی ۳۶

            قصد رفتن به مسیر فرعی که مسافت شرعی را تکمیل می‌کند··· ۳۸

            روزهٔ نذری یا مستحبی در سفر··· ۳۸

            احکام روزه نذری ۳۹

            درگذشت بیمار یا مسافر··· ۳۹

            روزه در مورد ترس از ضرر··· ۴۰

            روزهٔ بیمار··· ۴۱

            بهبودی بیمار پیش از ظهر و ادامه دادن به روزه··· ۴۱

            تأخیر عمل جراحی در صورت روزه گرفتن··· ۴۲

            روزهٔ دارای مشقت یا ضرر··· ۴۲

            روزه گرفتن کارکنان نانوایی ۴۵

            روزهٔ پیرمرد و پیرزن··· ۴۶

            روزه گرفتن معتاد مریض··· ۴۸

            داروی جلوگیری ۴۸

        دیگر مسایل روزه··· ۵۰

            غذا بردن مستخدم برای کارفرمای روزه‌خوار··· ۵۰

            فروش خوراکی به اشخاص غیر روزه‌دار··· ۵۰

    مناسک حج··· ۵۳

            استطاعت··· ۵۳

            فروش کتاب برای تأمین هزینهٔ حج··· ۶۰

            رفتن به حج پیش از پرداخت بدهی ۶۰

            درخواست مهریه برای استطاعت یافتن بر حج··· ۶۳

            تحصیل استطاعت با قرض ربوی ۶۳

            نیابت حج··· ۷۱

            اجرت مسمای راه پیموده شده··· ۸۱

(۶)

            حج به نیابت از امام زمان علیه‌السلام ··· ۸۶

            میقات··· ۸۶

            نیت احرام··· ۸۹

            تلبیه··· ۹۰

            احرام··· ۹۲

            طواف··· ۱۰۶

            نماز طواف··· ۱۳۱

            سعی ۱۳۵

            تقصیر و حلق··· ۱۳۸

            وقوف به مشعر··· ۱۴۴

            رمی ۱۴۵

            قربانی ۱۵۱

            بیتوته در منی ۱۵۶

        دیگر مسایل حج··· ۱۵۷

(۷)

(۸)


بخش چهارم: عبادت‌های موسمی (روزه و حج)

(۹)

(۱۰)


روزه


رؤیت هلال و موارد ثبوت اول ماه

س ۱ ـ اگر در بخشی از پاکستان هلال شوال دیده شود و به‌طریق شرعی ثابت گردد، آیا لازم است همهٔ مردم پاکستان آن روز را عید قرار دهند؛ یعنی در رؤیت هلال و ثابت شدن اول ماه، اتحاد افق لازم است یا نه؟

ج ـ رؤیت هلال شوال در قسمت مشرق زمین برای مغرب زمین حجت است و در مغرب زمین اگر رؤیت شود، برای مشرق زمین حجت نیست، مگر آن که قریب الافق باشند.

س ۲ ـ اگر رؤیت هلال در شهری ثابت شود، آیا برای شهرهای دیگر؛ هر کجا که باشد؛ با آن که افق شهرها گاه ساعت‌ها اختلاف دارد، کفایت می‌کند یا نه، و آیا توافق افق لازم است یا خیر؟

«گلپایگانی»: اگر متوافق در افق باشند؛ به‌طوری که اگر در شهری دیده شود در شهر دیگر نیز قابل رؤیت باشد، بی‌اشکال کافی است، و اما کفایت رؤیت در یک مکان برای تمامی اماکن، معنای صحیح آن این است که رؤیت هلال در یک مکان برای اماکنی که بعد از آن روز می‌شود؛ چه در افق موافق باشند چه مختلف، کافی است و در شهرهایی که حین رؤیت هلال در اماکن دیگر روز باشد، رؤیت هلال برای آن‌جاها که در آن حین

(۱۱)

روز بوده کافی نیست، بلکه روز بعد در آن‌گونه جاها روز اول ماه است و این معنا را حقیر هم قبلا بعید ندانسته‌ام، مع ذلک احتیاط باید رعایت شود، مگر در بلادی که بعد از رؤیت هلال در جایی شب می‌شود که قطعا کافی است؛ هرچند قریب الافق نباشند.

* * *

«نکونام»: اگر در شهری آغاز ماه دانسته شود، برای مردم شهر دیگر کارآمد نیست؛ مگر این‌که آن دو شهر با هم نزدیک باشند یا اُفق آن‌ها یکی باشد یا در شهری که ماه دیده شده است، آفتاب زودتر از شهر دیگر غروب کند و آن شهر در شرق این شهر باشد. منظور از یکی بودن افق آن است که اگر ماه در یک شهر دیده شود، در شهر دوم نیز ـ اگر مانعی مانند ابر نباشد ـ دیده می‌شود و هم افق بودن در جایی است که شهر دوم در غرب شهر نخست یا شمال یا جنوب آن باشد و در عرض به هم نزدیک باشد و اگر در شرق آن بود، گذشته از نزدیکی در عرض، از طول نیز بیش از ۸۸۰ کیلومتر دورتر نباشد.

س ۳ ـ در سال‌هایی که ماه رمضان سلخ ندارد و بیست و نه روز می‌باشد، در بعضی از مناطق، شب اول شوال، هلال رؤیت نمی‌شود و ساکنان آن‌جا نیز به شهر دسترسی ندارند تا از آن خبر گیرند، آیا در این صورت، به خبر منجم و اخبار رادیو می‌توانند اکتفا کنند یا نه؟ در ضمن، برخی خبر آنان را برای خود علم‌آور می‌دانند، و بنابراین، آیا می‌تواند دلیل شرعی برای جواز افطار و اثبات عید قرار گیرد یا نه؟

ج ـ در صورت حصول علم یا اطمینان که در نظر عرف، علم محسوب می‌شود اشکال ندارد و در غیر این صورت، بفرستند به شهر و استفسار نمایند و با عدم تمکن، استصحاب کنند.

(۱۲)

س ۴ ـ در کتاب الوسائل کتاب صوم در باب سوم؛ باب «ان علامة شهر رمضان وغیره رؤیة الهلال فلا یجب الصوم إلاّ للرؤیة أو مضی ثلاثین، ولا یجوز الإفطار فی آخره إلاّ للرؤیة أو مضی ثلاثین، وأنّه یجب العمل فی ذلک بالیقین دون الظن»، بیست و هشت حدیث به همین مضمون آمده است که مدلول همهٔ این رویات این است که روزهٔ ماه رمضان واجب نمی‌شود، مگر به یقین به ماه رمضان و بنابراین، اگر در شهر دوری هلال رؤیت شود، برای مردم دیگر شهرها یقین حاصل نمی‌شود که در شهر آنان نیز هلال طلوع کرده باشد و وجوه استحسانی که بعضی از بزرگان در رسالهٔ عملیه بیان کرده‌اند اجتهاد در مقابل نص است، و در برابر این همه اخبار متواتر، چطور می‌شود فتوا داد که اگر در یکی از شهرهای دور، رؤیت هلال شود برای مردم دیگر شهرها کفایت می‌کند؟

ج ـ لا إشکال ولا نزاع فی أنّه لا یجب الصوم إلاّ بعد رؤیة هلال شهر الصیام، أو مضی ثلاثین یوما من شعبان، ولا یجب بل لا یجوز الإفطار إلاّ بعد رؤیة هلال شوال، کما فی الروایات الکثیرة أو مضی ثلاثین من شهر رمضان، إنّما الکلام فی أنّ الرؤیة الموجبة للصوم فی أوّل الشهر والموجبة للإفطار فی آخره هل هی الرؤیة فی کلّ بلد بالنسبة إلی أهله بحیث لو رأینا الهلال فی قم مثلاً لا یکفی لسائر البلاد؛ توافق أفقها أم تخالف، أم یکفی الرؤیة فی بلد لموافقه فی الأفق ومتضاربه دون غیرهما کما اختاره فی العروة، أو یکفی الرؤیة فی بلد لما توافق أو تضارب معه فی الأفق، ولکلّ بلد یکون بالنسبة إلی بلد الرؤیة غربیا کما أختاره جمع من الأعاظم، أو یکفی الرؤیة فی بلد له ولکلّ بلد وإن تخالف أفقه مع أفق بلد الرؤیة کما أختاره العلاّمة فی بعض کتبه وبعض آخر علی ما هو ببالی وأصرّ علیه فی المستند، والمقصود من هذا القول أنّ الهلال إذا خرج من تحت الشعاع وصار قابلاً للرؤیة ورآه النّاس فی آخر شعبان فهذه علامة خروج شعبان ودخول رمضان، ففی کلّ بلد تکون هذه الساعة لیلاً تکون هذه الیلة لیلة رمضان، وفی کلّ بلد تطلع الشمس بعد هذه الساعة یکون ذلک الیوم یوم

(۱۳)

رمضان، وصاحب هذا القول حمل أخبار الرؤیة علی الرؤیة فی مکان ما فی العالم دون رؤیة نفس المکلّف أو بلده، هذا فی مرحلة الثبوت، وأمّا فی مرحلة الإثبات، ففی جمیع الأقوال یحتاج إلی حصول الیقین أو قیام أمارة معتبرة شرعا، وبدونها لا یحکم بوجوب الصوم أو الإفطار، ولعلّ ما أخرجه الوسائل فی باب من أحکام شهر رمضان حدیث تدلّ علی ذلک؛ لأنّ السائل سئل عن قول أهل الحساب برؤیة الهلال فی الاندلس والافریقا، فیجیب علیه‌السلام بأنّه لا صوم مع الشک، ولا یجیب بأنّ الرؤیة فی البلاد البعیدة لا تکفی، وکذا ما أخرجه فی حدیث۲ من قوله علیه‌السلام : فإن شهد أهل بلد آخر فاقضه، فإنّه مطلق یشمل البلاد البعیدة، واللّه سبحانه وتعالی هو العالم.

ـ اشکال و اختلافی نیست که روزه واجب نمی‌شود مگر این که هلال ماه رؤیت شود یا سی روز از ماه شعبان بگذرد و هم‌چنین واجب نیست بلکه جایز نیست روزهٔ ماه رمضان خورده شود مگر این که هلال ماه شوال دیده شود چنان که در روایات بسیاری آمده است یا سی روز از ماه رمضان بگذرد، اما سخن در این است که آیا رؤیتی که روزهٔ ماه رمضان را در ابتدای آن واجب می‌کند یا سبب افطار در آخر آن می‌شود رؤیت در هر شهر و منطقه‌ای برای اهل همان است به‌گونه‌ای که برای نمونه، اگر ماه در قم دیده شود، برای دیگر مناطق کافی نیست؛ خواه در افق با هم هماهنگ و هم‌افق باشند یا چنین نباشند، بلکه دیدن ماه در مکانی برای همهٔ مکان‌هایی که با آن هم‌افق است و در یک عرض جغرافیایی قرار دارد کافی است؛ خواه در شرق آن باشد یا در غرب آن، اما برای مکان‌هایی که با آن هم‌افق نیست و در یک عرض جغرافیای قرار ندارد کفایت نمی‌کند یا این که دیدن ماه در یک مکان برای همهٔ مکان‌هایی که با آن هم‌افق و در غرب آن قرار دارد بسنده است و نه برای مناطقی که در شرق آن قرار دارد یا دیدن آن در یک مکان برای همهٔ مناطق کفایت می‌کند؛ خواه با آن هم‌افق باشد یا نباشد و در غرب آن باشد یا در شرق آن

(۱۴)

و کسی که این دیدگاه را دارد روایات رؤیت را به رؤیت ماه در منطقه‌ای از زمین تفسیر کرده است و رؤیت شخص یا افراد منطقهٔ وی را معیار نمی‌داند، این بحث در مرتبهٔ ثبوت است اما در مرتبهٔ اثبات و واقع باید گفت بنا بر همهٔ نظرگاه‌های یاد شده، به دست آوردن یقین یا اقامهٔ امارهای معتبر و شرعی لازم است و بدون آن نمی‌توان به وجوب روزه یا افطار حکم نمود، و شاید روایتی که صاحب وسائل آن را در باب «احکام شهر رمضان» آورده است بر آن دلالت کند؛ زیرا پرسش‌گر از دیدن ماه در اندلس و آقریقا بر اساس گفتهٔ اهل حساب می‌پرسد و امام علیه‌السلام به وی پاسخ می‌دهند: با وجود شک نمی‌توان روزه گرفت و امام نمی‌فرماید دیدن ماه در شهرها و سرزمین‌های دوردست کفایت نمی‌کند و همین گونه است روایت دوم که می‌فرماید اگر مردم جاهای دیگر آن را مشاهده کردند پس آن را بجا آر؛ زیرا این روایت مطلق است و شامل مناطق دوردست نیز می‌شود.

س ۵ ـ در تعیین اول ماه رمضان و شوال و محرم، اگر طریقی نباشد که قابل اعتماد باشد، چه باید کرد؟

ج ـ اگر اطمینان حاصل نشود اول ماه رمضان را پس از گذشتن سی روز از رؤیت هلال شعبان و اول ماه شوال را پس از گذشتن سی روز از رؤیت هلال رمضان و اول محرم و ماه‌های دیگر را نیز پس از گذشتن سی روز از رؤیت هلال ماه قبل، قرار دهند.

س ۶ ـ اگر شخصی به اشتهار این که روز عید فطر است روزهٔ خود را افطار نماید و پس از رؤیت ماه در شب اول با قراین و نشانه‌هایی یقین کند که روز گذشته، ماه مبارک رمضان بوده، تکلیف او چیست؟ آیا قضا و کفاره دارد یا فقط قضا بر او واجب است؟

ج ـ در فرض سؤال، اگر از شهرت رؤیت هلال علم حاصل کند که مثلا

(۱۵)

امروز عید فطر است و افطار کند و بعد هم علم پیدا کند که روز عید نبوده، باید آن روز را قضا نماید و کفاره ندارد و اگر از شهرت، علم حاصل نکرده و افطار نموده و بعد علم به خلاف حاصل کند، باید علاوه بر قضا، کفاره نیز بدهد.

س ۷ ـ اگر حاکم شرع به ثبوت اول ماه حکم نکند ولی یقین شود که وی روزهٔ خود را افطار نموده چه حکمی دارد؟

ج ـ در صورتی که از ثبوت نزد حاکم و علم حاکم علم پیدا کرده که اول شوال است و افطار کرده و بعد کشف خلاف شده، فقط قضا دارد.

س ۸ ـ اگر به‌حکم حاکم شرع، روزهٔ خود را افطار نماید، تکلیف وی چیست؟

ج ـ به‌نظر این‌جانب، حکم حاکم نافذ است و قضا و کفاره ندارد، مگر آن که بعد، علم به خطای مستند حاکم حاصل کند که در این صورت، فقط قضا دارد.

س ۹ ـ آیا می‌شود به علم موسمیات و هواشناسی در تعیین وقت و اول ماه اعتماد کرد یا نه؟

«گلپایگانی»: اگر سبب اطمینان شود و استفسار ممکن نباشد، جایز است، مع ذلک رعایت احتیاط خوب است.

* * *

«نکونام»: در صورتی که انجام کار خلافی مشاهده نشود، اشکال ندارد.


باطل کننده‌های روزه

س ۱۰ ـ سیدنا ما تقول فی هذه المسألة: إذا کان رجل صائم یدرس القرآن غلطا، وعدّة من الصائمین حاضرون یستمعون کلامه، فهل یبطل صومه وصوم

(۱۶)

المستمعین أم لا؟

ـ اگر روزه‌داری قرآن کریم را به اشتباه به دیگری آموزش دهد و عده‌ای از روزه‌داران کلام وی را بشنوند، آیا روزهٔ وی و شنوندگان حاضر باطل می‌شود یا خیر؟

«گلپایگانی»: أمّا القاریء إذا أخبر بأنّ ما قرءه قران وقرء غلطا عمدا وعلما یبطل صومه، وأمّا إذا قرء غلطا من دون أن یخبر بأنّ هذا قران، فبطلان صومه محلّ إشکال، ولا یترک الاحتیاط بترکه، وأمّا إذا قرء غلطا بزعم الصحّة فلا یبطل صومه، وأمّا المستمعون فلا یبطل صومهم إلاّ إذا أخبروا بأنّ ما قرأت قران مع علمهم بأنّه غلط.

ـ قاری قرآن اگر بگوید آن‌چه می‌خوانم قرآن کریم است و آن را به عمد و از روی آگاهی اشتباه بخواند، روزهٔ وی باطل است، اما اگر آن را بدون این که بگوید قرآن می‌خواند اشتباه بگوید، باطل شدن روزهٔ وی محل اشکال است و این احتیاط ترک نشود که چنین عملی را ترک کند، اما اگر به گمان این که قرآن را درست می‌خواند آن را اشتباه بگوید، روزهٔ وی صحیح است، اما شنوندگان به هر حال روزهٔ آنان درست است مگر این که در حالی که به اشتباه بودن قرائت وی آگاه هستند بگویند آنچه وی خواند قرآن است.

* * *

«نکونام»: قاری قرآن کریم در صورتی که قرآن را به عمد غلط بخواند، روزهٔ وی باطل است، اما اگر اشتباه وی به سهو باشد، روزهٔ وی باطل نیست و روزهٔ شنوندگان به هر حال درست است؛ مگر آن که اشتباه بودن قرائت وی را بدانند و آن را قرآن بشمارند.

س ۱۱ ـ در عروة الوثقی و دیگر رساله‌های عملیه به احتیاط، بخار غلیظ باطل کنندهٔ روزه شمرده شده، آیا مراد از بخار غلیظ، بخار متراکم است یا بخار

(۱۷)

بعضی از ادویه که از عین دوا تبخیر می‌شود؟

«گلپایگانی»: ظاهرا همان بخاری است که شبیه دود است و از نزدیک مرئی و مشتمل بر اجزای صغار آب می‌باشد.

* * *

«نکونام»: بخار غلیظ با آن که اجزای متراکم آب است، باطل کنندهٔ روزه نیست؛ زیرا صدق عرفی آب را ندارد.

س ۱۲ ـ آیا قصد افطار روزه را باطل می‌کند یا نه و آیا کفاره دارد یا نه؟ اگر کفاره داشته باشد، چرا دیگر مفطرات عمدی کفاره ندارد؛ زیرا چنان‌چه به سهو باشد، آن را باطل نمی‌کند و اگر به عمد باشد، روزه به‌مجرد قصد افطار باطل می‌شود. پس خوردن عمدی باطل کنندهٔ روزه است به چه معناست؟

ج ـ نیت افطار و هم‌چنین نیت مفطر موجب بطلان روزه هست، ولی از مفطرات نیست، و کفاره وقتی بر مکلف به روزه واجب می‌شود که مرتکب یکی از مفطرات شود؛ هرچند ـ از جهت این که قبل از طلوع فجر، قصد روزه نداشته یا در اثنای روز، نیت مفطر یا افطار را کرده ـ روزه‌دار نباشد.

س ۱۳ ـ بنده با این که از معلومات عربی بهره‌ای ندارم، چون به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه‌السلام علاقهٔ شدیدی دارم، مرثیه و مصیبتی می‌خوانم و نمی‌دانم راست است یا دروغ، آیا روزه‌ام در ماه مبارک رمضان با این حال درست است؟

ج ـ مرثیه و مصیبت در صورتی که مشکوک باشد، نسبت دادن آن به امام علیه‌السلام جایز نیست و موجب بطلان روزه است، مگر آن که نسبت به کتابی که در آن نوشته شده است بدهید.

(۱۸)

س ۱۴ ـ دربارهٔ باطل شدن روزه با رسیدن غبار غلیظ به حلق، ابهامی وجود دارد که آیا شامل موردی می‌شود که غبار غلیظ از راه بینی به حلق می‌رسد یا نه؟

«گلپایگانی»: احوط آن است که از راه بینی هم غبار غلیظ را به حلق نرساند.

* * *

«نکونام»: غبار غلیظ روزه را باطل می‌کند؛ اگرچه از راه بینی باشد؛ برخلاف بخار که روزه را باطل نمی‌کند.

س ۱۵ ـ در روزهٔ غیر معین، اگر کسی پیش از طلوع محتلم بوده، تکلیف روزهٔ او چیست؟

ج ـ روزه صحیح است، مگر در قضای رمضان.

س ۱۶ ـ روضه‌خوان به عنوان زبان حال در مثل ماه مبارک رمضان اشعاری می‌خواند و یا قضایایی نقل می‌کند که مطابق با واقع نیست، آیا این کار سبب بطلان روزه است یا نه؟

ج ـ اگر اشعار به عنوان زبان حال در مورد مصایب واقع شده ذکر شود و مناسبت هم داشته باشد عیب ندارد، لکن نقل قضایایی که اصلا واقع نشده جایز نیست، و اگر به امام نسبت دهند، مبطل روزه است.

س ۱۷ ـ آیا اشتباه خواندن قرآن کریم در ماه مبارک رمضان روزه را باطل می‌کند یا نه؟

ج ـ روزه را باطل نمی‌کند.

س ۱۸ ـ شخصی ماه مبارک رمضان را روزه گرفته و در بین روز کاری را که احتمال می‌داده به روزه ضرر برساند انجام داده و سپس دانست که چنین نبوده،

(۱۹)

حال روزهٔ او چه حکمی دارد؟

ج ـ اگر با احتمال مفطر بودن، تحقیق نکرده مرتکب شده، روزه‌اش باطل است و قضا دارد و کفاره ندارد.

س ۱۹ ـ آیا حدیث شریف کسا مورد اعتبار است و در حال روزه‌داری می‌توان آن را به معصوم نسبت داد یا نه؟

ج ـ در بعضی روایات وارد شده و اگر به عنوان این که در بعض کتب روایت شده صائم بخواند، مانعی ندارد.

س ۲۰ ـ اگر در شب مسکری مانند شراب بخورد، آیا واجب است در روز استفراغ کند تا برای روزه مست نگردد یا نه؟

«گلپایگانی»: اگر علم ندارد که در روز برای او سکر حاصل می‌شود، قی کردن جایز نیست و چنان‌چه اتفاقا سکر حاصل شد، آن روز را اتمام و قضای آن را نیز بجا آورد و اگر علم دارد که در صورت قی نکردن سکر حاصل می‌شود و با قی کردن سکر حاصل نمی‌شود، قی کند و آن روز را امساک نموده و قضای آن را نیز بجا آورد.

* * *

«نکونام»: نمی‌شود استفراغ کند و لازم است قضای آن روز را بجا آورد.

س ۲۱ ـ اگر انسان را در جایی به انجام کاری اجبار کنند که همراه با گرد و خاک است و به هیچ وجه نتواند خود را از آن‌جا دور کند، آیا روزهٔ او صحیح است یا قضا و کفاره دارد؟

ج ـ اگر اجباری باشد رافع تکلیف است و نیز اگر اجبارا نگذاشتند که مثلا جلو دهان و بینی خود را بگیرد و غبار غلیظ وارد حلق شد، روزهٔ او

(۲۰)

صحیح است و اما اگر خود او مسامحه در حفظ از غبار نموده، روزهٔ او باطل و قضا و کفاره دارد.


باطل کردن روزه با حرام

س ۲۲ ـ اگر کسی بداند که استمنا روزه را باطل می‌کند و به عمد این عمل را انجام دهد، کفاره جمع بر او لازم می‌شود یا نه؟

ج ـ بلی، کفارهٔ جمع بر او واجب می‌شود.

س ۲۳ ـ شخصی در ماه مبارک رمضان بعد از خوردن سحری خوابید و محتلم شد و سپس که بیدار شد، چون مسأله را نمی‌دانسته استمنا کرده است، اکنون حکم او را بیان فرمایید؟

ج ـ اگر قبل از فجر استمنا کرده و قبل از فجر نیز غسل کرده، روزهٔ او صحیح است و قضا و کفاره ندارد و اگر قبل از فجر غسل نکرده و عمدا در حال جنابت صبح نموده، روزه‌اش باطل و قضا و کفاره دارد و اگر بعد از فجر استمنا کرده، قضا و نیز کفارهٔ جمع ـ آزاد کردن بنده و شصت مسکین را طعام دادن و شصت روز روزه گرفتن ـ بر او واجب است. بلی، بنده آزاد کردن چون ممکن نیست ساقط می‌شود.

س ۲۴ ـ شخصی بعد از خوردن سحری، خوابیده و استمنا کرده، ولی نمی‌داند آن را بعد از فجر انجام داده یا نه و نیز نمی‌داند که در خواب این کار را کرده یا در بیداری، اکنون وظیفهٔ او چیست؟

ج ـ در فرض سؤال، کفاره و قضا لازم نیست.

(۲۱)

س ۲۵ ـ اگر فردی افطار به حرام نماید و کفارهٔ جمع نیز بدهد و برای نمونه، در حال روزه زنا یا لواط کند، آیا حکم جلد یا تعزیر از وی ساقط می‌شود یا خیر؟

ج ـ در فرض سؤال، کفاره مسقط حد یا تعزیر نیست؛ مگر آن که قبل از رجوع به‌حاکم توبه کند.


احکام جنب در ماه رمضان

س ۲۶ ـ هرگاه مردی در شب ماه رمضان با همسر خود در حال خواب جماع کند و زن بیدار نبوده و مرد به او اطلاع نداده، تکلیف نماز و روزهٔ آن زن چیست و آیا مرد معصیت کرده که به زن اطلاع نداده یا نه؟

ج ـ در صورتی که زن قبل از طلوع فجر صادق بیدار نشود، یا اگر بیدار شود نفهمد که مرد با او جماع کرده، روزهٔ او صحیح است و بر مرد واجب نیست قبل از طلوع اطلاع دهد. بلی، برای نماز به او اطلاع دهد که نمازش بدون غسل باطل است؛ هرچند نداند جنب است.

س ۲۷ ـ اگر شخصی در ماه مبارک رمضان با آب نجس غسل کند و پس از یک هفته آن را متوجه شود، حکم نماز و روزهٔ او چیست؟

ج ـ باید نمازهایش را قضا کند و روزه‌اش صحیح است.

جنب کردن خود در شب ماه رمضان برای صاحب عذر نسبت به غسل

س ۲۸ ـ کسی که عذری غیر از تنگی وقت دارد و نمی‌تواند غسل کند، آیا جایز است خود را در شب ماه مبارک رمضان جنب کند یا نه؟

«گلپایگانی»: گرچه محتمل است که جنب شدن برای ذوی الاعذار با تمکن از تیمم جایز باشد؛ چنان که ارتکاز متشرعه بر این است و دعوای اجماع نیز بر آن شده و از اطلاق روایات تجویز جنب شدن در سفر برای فاقد الماء نیز ممکن است استفاده شود، لیکن چون محتمل است که تشریع تیمم در

(۲۲)

صورت عدم قدرت بر تحصیل طهارت مائیه باشد؛ چنان که ظاهر آیهٔ شریفهٔ «إن لم تجدوا ماءً فتیمّموا» این است و حفظ قدرت هم در تکالیف لازم است، لذا احوط آن است که در سایر اعذار نیز اگر به طهارت ماییه طاهر از حدث اکبر است، آن را نقض نکند، ولیکن اگر نقض کرد، تیمم و روزهٔ او صحیح است.

* * *

«نکونام»: دلیلی بر لزوم حفظ قدرت در تکالیف نداریم و آیهٔ مبارک: «إن لم تجدوا ماءً فتیمّموا» نیز به آن اشعاری ندارد و شارع تنها موضوع تشریع تیمم را «عدم وجدان الماء» قرار داده است و نیافتن آب، ملازمه‌ای با لزوم نگاه داشتن آب یا حفظ بی‌نیازی به آب ندارد.

س ۲۹ ـ شخصی در ماه مبارک رمضان به‌واسطهٔ نگاه کردن به منظرهٔ تهییج کننده‌ای جنب می‌شود، آیا روزهٔ وی باطل می‌شود یا نه؟

ج ـ اگر مطمئن بوده که با نظر مذکور مبتلا به جنابت نمی‌شود یا غفلت داشته و اتفاقا جنب شده، فقط غسل بر او واجب است و قضا و کفاره ندارد و اما اگر با چنین نظری در معرض جنب شدن بوده و مع ذلک نظر کرده و جنب شده، قضا و کفارهٔ هر دو واجب است.

س ۳۰ ـ کسی در حال روزه بی‌اختیار منی از او خارج می‌شود، تکلیف نماز و روزهٔ او چیست؟

ج ـ خروج منی بدون اختیار موجب بطلان روزه نیست و قبل از صبح، اگر وقت غسل دارد، غسل کند که عمدا با جنابت صبح نکند و اگر وقت برای غسل نباشد، تیمم کند و روزهٔ او صحیح است، ولی نماز به خروج منی باطل می‌شود، باید غسل کند و نماز را دوباره بخواند، و اگر غسل ممکن نیست، تیمم کند.

(۲۳)

س ۳۱ ـ شخصی علم دارد که در اثر ملاعبه، منی از جای خود حرکت می‌کند، اما قصد دارد از بیرون آمدن آن جلوگیری کند، آیا جایز است ملاعبه کند یا نه و بر فرض جواز، اگر منی به صورت قهری خارج شود، حکم روزهٔ او چیست و بر فرض جایز نبودن، اگر آن را مرتکب شد و همان‌طوری که قصد کرده جلوی خروج منی را بگیرد، چنین کند و منی خارج نشود، روزهٔ وی چگونه است و در صورتی که نتوانست جلوگیری کند، چه حکمی دارد؟

ج ـ اگر یقین دارد که تا موقع افطار، منی خارج نمی‌شود، روزه‌اش صحیح است؛ هرچند بدون اختیار خارج شود.

س ۳۲ ـ اگر کسی در ماه مبارک رمضان سه غسل جنابت انجام دهده و برای نمونه، بیستم، بیست و پنجم و بیست و هفتم غسل نماید و سپس یقین کند که یکی از سه غسل را باطل انجام داده و نمی‌داند کدام یک از سه غسل است، وظیفهٔ او نسبت به روزه و نماز چیست؟

ج ـ در فرض مرقوم، چون تعمد بر بقا نداشته، روزه‌های او صحیح است و نسبت به نماز، آن‌چه را یقین تفصیلی دارد که بدون طهارت بجا آورده، قضا کند.


قضای روزه


بلوغ دختر

س ۳۳ ـ در شرع مقدس اسلام که دختر در نه‌سالگی بالغ می‌شود، اگر روزه گرفتن برای وی مشکل باشد و افطار کند، آیا لازم است آن را قضا کند یا خیر؟

«گلپایگانی»: در صورتی که روزه، مشقت و حرج باشد، افطار نماید، ولی بعدا در صورتی که متمکن شد، احتیاط لازم آن است که قضا نماید.

* * *

«نکونام»: بلوغ به سال نیست، بلکه به حصول شرایط است. تحقق شرایط

(۲۴)

بلوغ، در زمان‌ها و مناطق مختلف نسبت به افراد می‌تواند متفاوت باشد و نه سالگی تنها در زمان صدور روایات، ملازم با تحقّق شرایط بلوغ بوده است.

س ۳۴ ـ اگر کسی به گمان این که میزان بلوغ، سال شمسی است روزهٔ ماه رمضان را نگیرد، و سپس متوجه شود که میزان، سال قمری است و بر این اساس یک سال روزه از او قضا شده، چه تکلیفی دارد؟

«گلپایگانی»: در فرض مرقوم، وجوب کفاره بر او معلوم نیست، ولی قضای روزه‌هایی را که افطار کرده باید بگیرد.

* * *

«نکونام»: در فرض یاد شده، پرداخت کفاره لازم نیست و تنها قضای روزه‌هایی را که افطار کرده است باید بگیرد.


انجام سهوی باطل کنندهٔ روزه

س ۳۵ ـ اگر در قضای روزهٔ واجب و در گستردگی وقت، به سهو یکی از باطل‌کننده‌های روزه را بجا آورد، روزه چه حکمی دارد؟

ج ـ اشکالی ندارد.

س ۳۶ ـ اگر انسان، در روزهٔ مستحبی به سهو یکی از باطل کننده‌های روزه را انجام دهد، چه تکلیفی دارد؟

ج ـ روزهٔ او صحیح است.


کفارهٔ روزه

س ۳۷ ـ این‌جانب در سنین شانزده تا ۲۱ سالگی به‌علت جاهل بودن، روزه نگرفته‌ام و قضای هر شش ماه را گرفته‌ام، ولی متأهل هستم و از جهت مالی

(۲۵)

بسیار ضعیف می‌باشم، آیا پرداخت کفاره نیز بر من واجب است یا خیر؟

ج ـ بلی، کفاره تعلق می‌گیرد و فعلا در صورت تمکن باید برای هر روز، یا دو ماه پی در پی روزه بگیرید یا شصت چارک گندم به شصت فقیر غیر سید بدهید و چنان‌چه هیچ یک فعلا مقدور نباشد، استغفار کنید و اگر بعدا قدرت حاصل شد، یکی از دو قسم کفاره را ادا نمایید.

س ۳۸ ـ اگر اجیر برای قضای روزهٔ ماه رمضان، بعد از ظهر افطار کند، آیا کفاره دارد یا خیر؟

ج ـ کفاره ندارد.

س ۳۹ ـ در کفارهٔ روزه، آیا کسی می‌تواند بر فرض پیش از قضای روزه، کفارهٔ آن را ادا نماید یا باید اول روزه را قضا نمود و سپس کفاره را پرداخت نمود.

ج ـ ترتیبی میان قضا و کفاره نیست.


کافی بودن اطعام یک فقیر

س ۴۰ ـ در کفارهٔ روزه، آیا لازم است فقیر با فقیر دیگر متفاوت باشد؟

«گلپایگانی»: لازم نیست، بلی نسبت به کفارهٔ افطار عمدی یک روز حتما باید به شصت فقیر داده شود و اگر به کم‌تر از شصت فقیر بدهد، مجزی نیست.

* * *

«نکونام»: لازم نیست کفاره را به طور حتم به شصت فقیر داد، بلکه اگر کفارهٔ معین شده برای شصت فقیر را به یک فرد فقیر نیز بدهد، بسنده است.

(۲۶)

س ۴۱ ـ شخصی در ماه رمضان چند روزی روزهٔ خود را با حرام باطل کرده و سپس جهت اتیان کفاره، شروع به گرفتن روزه کرده و سی روز روزه گرفته و دیگر برای او مقدور نیست که روزه بگیرد و قدرت مالی نیز ندارد تا مسکینی را اطعام کند، حال، آیا می‌تواند برای هر روز مبلغ آن را با شخصی مصالحه کند یا نه؟

«گلپایگانی»: در صورتی که قدرت روزه و صدقه نداشته باشد، به هر اندازه که می‌تواند صدقه بدهد و اگر عاجز بود، احتیاطا هر اندازه‌ای که می‌تواند روزه بگیرد و استغفار هم بنماید و اگر قدرت بر روزه گرفتن (حتی یک روز) هم نداشت، استغفار کفایت می‌کند.

* * *

«نکونام»: در صورتی که بر انجام روزه و صدقه توانایی ندارد، به هر اندازه که می‌تواند صدقه دهد و چنان‌چه از آن نیز عاجز باشد، استغفار نماید و همین مقدار کافی است.


کفاره دانستن ولیمه‌ای که به فقرا داده می‌شود

س ۴۲ ـ شخصی چون جاهل به مسأله بوده، روزهٔ ماه رمضان را افطار کرده و قدرت بر پرداخت هیچ یک از انواع کفاره را ندارد، اکنون می‌خواهد جهت عروسی فرزند خود ولیمه بدهد، آیا می‌تواند اطعام دعوت‌شدگان را که اشخاصی فقیر در بین آن‌ها هستند در مقابل کفارهٔ روزه حساب کند. البته، اطعام به عنوان ولیمه مرسوم است؟

«گلپایگانی»: در فرض مسأله، چنان‌چه آنان را به‌قصد اعطای کفاره دعوت کند و آنان را سیر گرداند، به‌جای کفاره محسوب می‌شود.

* * *

«نکونام»: غذا دادن به تعدادی از فقیران خوانده شده در ولیمه، می‌تواند به عنوان کفاره شمرده شود.

(۲۷)

س ۴۳ ـ بیماری به تشخیص پزشک که روزه را برای وی مضر می‌داند، روزه نگرفته و سپس متوجه می‌شود روزه برای او ضرری نداشته و پزشک در تجویز افطار خطا کرده، آیا قضا و کفاره بر بیمار واجب است یا نه؟

ج ـ کفاره بر او واجب نیست، لکن قضای آن را بجا آورد.

س ۴۴ ـ بر زنی که کفارهٔ شصت روز روزه واجب می‌شود و باید سی و یک روز آن را پی در پی بگیرد، در ایام پریود باید چه کند؟

ج ـ فاصله شدن زمان حیض مضر نیست و بعد از پاک شدن بلافاصله روزه بگیرد، توالی لازم حاصل می‌شود.


دادن پول به‌جای گندم در کفّارهٔ مدّ

س ۴۵ ـ کسی که به سبب عذری مثل بیماری، ماه رمضان را افطار کرده، ولی کفارهٔ مد را پول داده، آیا واجب است دوباره کفاره را به جنس دهد؟

«گلپایگانی»: ظاهرا واجب است طعام بدهد و پول، مسقط تکلیف نیست.

* * *

«نکونام»: اگر به‌جای گندم به همان اندازه پول بدهد، کافی است و لازم نیست گندم بدهد، همان‌گونه که لازم نیست به‌طور حتم آن را به فقیران متعدد بدهد، بلکه می‌تواند مقدار تعیین شده برای فقیران متعدّد را به یک فقیر بدهد.

س ۴۶ ـ زنی که در ماه مبارک رمضان بیمار بوده و بیماری او تا ماه رمضان بعد ادامه داشته و چند روز از ماه رمضان عادت بوده، آیا کفارهٔ چند روز ایام عادت را باید بدهد؟

«گلپایگانی»: در فرض مذکور که مرضش تا ماه رمضان مستمر شده، برای ایام

(۲۸)

عادت نیز کفاره بدهد.

* * *

«نکونام»: لازم نیست کفاره بپردازد.

س ۴۷ ـ آیا هم‌چنان که قضای نماز و روزهٔ پدر و مادر بر پسر بزرگ‌تر است، کفارهٔ روزه‌های ماه رمضان که به عمد افطار کرده‌اند نیز بر پسر بزرگ‌تر واجب است یا نه؟

«گلپایگانی»: کفارهٔ افطار صوم بر پسر بزرگ‌تر واجب نیست، و اگر میت ترکه‌ای دارد، باید از آن ادا شود. بلی، چنان‌چه کفارهٔ متعین در صوم شده باشد، بنا بر احتیاط بر پسر بزرگ‌تر واجب است.

* * *

«نکونام»: اگر کفاره به گرفتن روزه منحصر باشد، بر پسر بزرگ‌تر لازم است آن را انجام دهد.

س ۴۸ ـ کسانی که باید یک مد طعام کفاره بدهند، آیا باید آن را از جنس گندم و جو بدهند یا نان نیز کفایت می‌کند؟ در رسالهٔ مرحوم آیت الله آقای بروجردی ؛ نقل شده که باید یک کیلو نان داده شود، اکنون اصل جواز اعطای نان و مقدار آن را بیان فرمایید.

ج ـ گندم و جو بی‌اشکال است و نان، یک کیلو به‌جهت آن است که آردش یک چارک باشد، در این صورت ان شاء اللّه مجزی است.

س ۴۹ ـ آیا پرداخت یک مد کفاره فوری است یا تأخیر آن تا آخر ماه مبارک رمضان جایز است؟ هم‌چنین مقدم داشتن آن و پرداخت آن به عنوان قرض و سپس آن را کفاره دانستن جایز است یا خیر؟

ج ـ وقت وجوب ادای آن، ماه رمضان سال آینده است و در آن وقت،

(۲۹)

وجوب آن فوری است و تأخیر ادای آن به‌مقداری که تسامح در عمل به تکلیف نشود، جایز است و اگر قرض، طعام باشد، می‌توان آن را به عنوان فدیه محسوب داشت.

س ۵۰ ـ آیا کفارهٔ روزه را می‌توان به کسی که نفقهٔ او واجب است داد یا نه؟

ج ـ اگر فقیر باشند، برای غیر نفقه واجبه مانعی ندارد.

س ۵۱ ـ آیا می‌شود مقداری کفارهٔ روزهٔ رمضان را از مال میت به نوهٔ فقیر داد؟

ج ـ بلی، جایز است.

س ۵۲ ـ شخصی بیمار است و نمی‌تواند به هیچ وجه روزه بگیرد و باید برای هر روزی که از ماه رمضان افطار می‌کند یک مد طعام کفاره بدهد، حال اگر همین شخص در ماه رمضان مسافرت کند، آیا کفارهٔ مد از او ساقط است یا نه؟

«گلپایگانی»: اگر تا ماه رمضان دیگر بهبود یافت و متمکن از قضا شد، اقوی وجوب قضاست، و با استمرار مرض تا ماه رمضان دیگر، ادای کفارهٔ مد واجب است.

* * *

«نکونام»: چنان‌چه تا ماه رمضان دیگر بهبود یابد و بتواند آن را قضا کند، لازم است قضای آن را بجا آورد، و در صورتی که بیماری وی تا ماه رمضان دیگر ادامه یابد، باید برای هر روز یک مد کفاره دهد.


دادن قیمت گندم در کفارهٔ مدّ

س ۵۳ ـ کسی که در ماه رمضان با عذر شرعی افطار کرده و می‌خواهد کفارهٔ مد بدهد، آیا می‌تواند قیمت گندم را به فقیر بدهد و او را وکیل کند

(۳۰)

تا گندم بخرد یا نه؟

«گلپایگانی»: بلی می‌تواند فقیر را وکیل کند که برای موکل گندم بخرد و از طرف او به قصد کفاره به خودش بدهد، ولی اگر فقیر، این کار را نکند، ذمهٔ موکل از کفاره بری نمی‌شود.

* * *

«نکونام»: اگر قیمت گندم را نیز به نیت کفارهٔ یک مد به فقیر بدهد کافی است و لازم نیست که فقیر را وکیل در خرید گندم کند. هم‌چنین لازم نیست فقیر از آن پول، فقط گندم بخرد و در صورتی که آن را برای کار ضروری دیگری غیر از خرید گندم هزینه کند، اشکال ندارد.

س ۵۴ ـ چوپانی چون گله را به چرا می‌برد نمی‌تواند روزه بگیرد و چنان‌چه چنین نکند، گله از گرسنگی تلف می‌شود، وظیفهٔ شرعی او چیست؟

ج ـ رفتن همراه گله مجوز افطار نیست و ممکن است کسی را کمک بگیرد و به‌نوبت استراحت کنند و اگر افطار کرده باشد، کفارهٔ عمد بر او لازم است.

س ۵۵ ـ زن و مردی که جاهل مقصر می‌باشند و در ماه مبارک رمضان با هم جماع می‌نمایند یا مرد استمنا کند در حالی که احتمال نمی‌دهد این کار روزه را باطل می‌کند، آیا کفاره بر آن‌ها واجب است یا خیر؟

ج ـ در فرض سؤال، مبطل روزه است، ولی کفاره ندارد.

س ۵۶ ـ آیا کفاره را بعد از ماه رمضان می‌دهند یا پیش از ماه رمضان؟

ج ـ کفارهٔ تأخیر قضای روزهٔ ماه رمضان را در رمضان سال بعد باید داد.

(۳۱)

س ۵۷ ـ دانشجویی روزه نمی‌گیرد و می‌گوید با حال روزه نمی‌توانم درس را حاضر کنم و در امتحان مردود می‌شوم و نتیجهٔ چهار یا هشت سال زحمتم هدر می‌رود. آیا این عذر به حکم شرع مسموع است یا خیر؟

ج ـ درس خواندن و اشتغال به امتحان مجوز افطار نیست و هرچند روز که روزه خورده است باید کفارهٔ آن را برای هر روز شصت روز روزه بگیرد یا شصت مسکین را اطعام نماید و می‌تواند شب‌ها درس بخواند و روز روزه خود را بگیرد.

س ۵۸ ـ شخصی مدعی است با این که در مجالس مذهبی شرکت می‌کردم، کسی به من نگفته است اگر روزه نگرفتید، کفاره دارد. اما اکنون این مسأله را دانستم، آیا وی جاهل قاصر است یا مقصر؟

ج ـ در فرض سؤال، اگر حرمت روزه خوردن را می‌دانسته؛ هرچند وجوب کفاره را نمی‌دانسته، باید کفاره را بدهد.

س ۵۹ ـ اگر کسی مریض بوده و روزهٔ خود را افطار کرده، بعدها وظیفهٔ او چیست؟

«گلپایگانی»: اگر در همان سال که مریض بوده سالم شود، قضای روزهٔ خود را بگیرد و فدیه ندارد و اگر تا ماه رمضان دیگر قضای آن را نگیرد، باید علاوه بر قضا، برای هر روز، یک مد ـ یک چارک ـ طعام مثل گندم و جو بدهد و اگر بخواهد نان بدهد قدری بیش‌تر بدهد و دادن پول نان کافی نیست و مصرف آن، فقیر غیر سید است. و اگر مرضش تا ماه رمضان آینده طول کشید، قضا ساقط است، ولی باید برای هر روزی یک مد طعام بپردازد.

* * *

«نکونام»: همان‌گونه که پیش از این گذشت اگر قیمت گندم را نیز به نیت

(۳۲)

کفارهٔ یک مد به فقیر بدهد کافی است. هم‌چنین لازم نیست فقیر از آن پول، فقط گندم بخرد و در صورتی که آن را برای کار ضروری دیگری غیر از خرید گندم هزینه کند، اشکال ندارد.

س ۶۰ ـ در کفارهٔ جمع که دسترسی به عبد نیست بدل آن وارد است یا اصلا ساقط می‌شود؟

ج ـ بدل ندارد و ساقط می‌شود.

س ۶۱ ـ زنی به علت بیماری، از گرفتن روزه معذور است و تا ماه مبارک آینده، بر انجام آن قدرت ندارد، در این صورت، کفاره به عهدهٔ شوهر است یا زن؟ توضیح این که زن دارای مستغلات و درآمد سالیانه است؟

ج ـ به‌عهدهٔ زن است و فرق نمی‌کند که دارای مال باشد یا نباشد.

س ۶۲ ـ شخصی ده روز قضای ماه رمضان بر عهده دارد، از بیستم شعبان شروع به گرفتن روزه می‌کند، در این صورت به عمد پیش از ظهر یا بعد از ظهر می‌تواند روزه را افطار نماید یا نه و هرگاه افطار نماید، آیا کفارهٔ پیش از ظهر با بعد از ظهر آن تفاوتی دارد یا خیر؟

ج ـ قبل از ظهر، افطار روزهٔ قضای ماه رمضان کفاره ندارد؛ اگرچه وقت هم تنگ باشد، لکن در این صورت معصیت کرده است، ولی بعد از ظهر کفاره دارد و کفارهٔ آن اطعام ده مسکین است که به هر مسکینی یک مد طعام بدهد و با عجز از آن باید سه روز روزه بگیرد.

س ۶۳ ـ در سفر معصیت چنان‌چه روزه‌دار روزهٔ خود را به عمد افطار نماید، آیا تنها قضا و کفاره لازم است یا کفارهٔ جمع؟

ج ـ افطار عمدی در سفر معصیت، مثل افطار عمدی در حضر است و قضا

(۳۳)

و کفارهٔ هر دو لازم است و کفارهٔ جمع بر او نیست. بلی، اگر به چیز حرامی افطار کند، کفارهٔ جمع لازم می‌شود.


روزهٔ مسافر


مراجعت روزه‌دار به وطن

س ۶۴ ـ اگر روزه‌دار از وطن خود مسافرت نماید و پیش از ظهر به وطن باز گردد، می‌تواند نیت روزه کند یا نه و به عبارت دیگر، مسافری که از روزهای پیش در سفر بوده و قبل از ظهر به وطن بر می‌گردد و باطل کننده‌ای را انجام نداده، آیا باید نیت روزه نماید؟

«گلپایگانی»: اگرچه در کلمات علمای اعلام، به فرض مذکور بالخصوص برخورد نکردم، لکن برحسب اطلاقات اخبار و اطلاق بعض فتاوا، مسافری که قبل از ظهر مراجعت کند و به وطن یا محل اقامه برسد و مفطر به عمل نیاورده باشد، واجب است نیت روزه نماید و روزهٔ او صحیح است و سفر کردن و در سفر بودن هر دو با صحت صوم منافی است از جهت عدم امر و عدم قصد، و مطابق اخبار، هر دو قسم مسافر اگر قبل از ظهر برسند امر دارند و قصد این وقت، کافی است.

* * *

«نکونام»: فرض‌های گوناگون این مسأله و سه مسألهٔ بعد تفاوتی در حکم ندارد و روزه صحیح است.

س ۶۵ ـ شخصی در صبح ماه مبارک رمضان از حد مسافت می‌گذرد و پیش از ظهر باز می‌گردد. البته، گاه، نیت مسافرت را از شب دارد و گاه در روز این تصمیم را می‌گیرد، اکنون حکم هر دو فرض را بیان فرمایید.

ج ـ در هر دو فرض، بعد از مراجعت به وطن، اگر در سفر، مفطر بجا نیاورده، قصد روزه نماید و روزه او صحیح است.

(۳۴)

س ۶۶ ـ اگر انسان در ماه مبارک رمضان، بعد از ظهر از وطن خود به مسافرت رود و بعد از انجام کار در همان روز به وطن خود مراجعت کند، آیا روزهٔ وی صحیح است یا نه؟ و آیا قضا دارد یا نه؟

«گلپایگانی»: در فرض سؤال، روزه صحیح است و قضا واجب نیست، ولکن اگر از شب، قصد سفر داشته، احوط، قضای آن است؛ هرچند مراعات آن لازم نیست.

* * *

«نکونام»: روزه درست است و قضا ندارد.

س ۶۷ ـ شخصی بعد از ظهر از جایی که قصد اقامه نموده به‌سوی وطن حرکت کرده، ولی در همان روز به وطن اصلی نرسیده، روزهٔ این شخص چه حکمی دارد؟

ج ـ در فرض مسأله که بعد از ظهر از محل اقامهٔ خود حرکت کرده، روزهٔ او صحیح است و اگر روز بعد، مفطر به عمل نیاورده باشد و قبل از ظهر به وطن خود برسد، باید قصد روزه کند و روزهٔ او صحیح است.

بیرون آمدن از منزل و شهر پیش از ظهر شرعی

س ۶۸ ـ شخصی در ماه مبارک رمضان بعد از ظهر مسافرت می‌کند تا بتواند روزه داشته باشد، در این صورت می‌تواند پیش از ظهر از منزل حرکت کند و بعد از ظهر از حد ترخص بگذرد یا لازم است بعد از ظهر از منزل حرکت کند؟

«گلپایگانی»: در صورتی که شروع به مسافرت قبل از ظهر باشد و خروج از حد ترخص بعد از ظهر، احتیاط لازم جمع بین گرفتن روزه و قضای آن است.

* * *

«نکونام»: ملاک حکم مسافر، بیرون آمدن از حد ترخص است و خارج

(۳۵)

شدن از منزل یا شهر، پیش از ظهر شرعی مشکلی ایجاد نمی‌کند و نیازی به احتیاط و جمع کردن بین قصر و تمام نیز نیست. هم‌چنین روزهٔ وی درست است و نمی‌تواند آن را باطل کند.

ملاک مسافرت، خروج از حد ترخص است و خروج از منزل پیش از ظهر اشکال ندارد.


ملاک ظهر شرعی

س ۶۹ ـ آیا مراد از ظهر در مسألهٔ یاد شده ظهر حقیقی است؟

«گلپایگانی»: بلی، مقصود ظهر حقیقی است؛ یعنی زوال شمس از دایرهٔ نصف النهار.

* * *

«نکونام»: کشفِ اوّلِ ظهر حقیقی آسان نیست و لازم نیز نمی‌باشد، بلکه به دست آوردن زوال شمس؛ هرچند از زوال حقیقی نیز گذشته باشد، بسنده است.

س ۷۰ ـ اگر روزه‌دار از کشوری به کشور دیگر مسافرت نماید که کاملا از نظر افق تفاوت دارد؛ مثل این که از ایران دو ساعت یا کم‌تر به افطار مانده حرکت کند اما وقتی که در آمریکا پیاده می‌شود، ده ساعت یا کم‌تر مثلا به وقت افطار مانده است. البته، امکان دارد که در بین راه به جایی برسد که تساوی افق با ایران یا شهری که از آن‌جا به قصد آمریکا حرکت نموده داشته باشد، در موقع ورود به آمریکا وظیفهٔ این مسافر چیست؟

ج ـ شخص مذکور باید رعایت محلی را که وارد آن‌جا شده بنماید و قبل از مغرب آن‌جا افطار نکند، مگر آن که در بین راه به جایی برسد که مغرب شده باشد.

(۳۶)

س ۷۱ ـ هرگاه مسافر، پیش از ظهر به وطن خود بازگردد و آن‌چه روزه را باطل می‌کند انجام نداده باشد، باید نیت روزه کند، حال آیا این روزه مجزی است یا باید سپس قضای آن را نیز بگیرد؟

ج ـ قضا ندارد.

س ۷۲ ـ افراد ییلاق نشین، در گذشته، مسافت میان ده و ییلاق را با اسب و شتر می‌آمدند و در بین راه چندین روز، بلکه گاه می‌شد که یک ماه در یک‌جا منزل می‌نمودند و در نتیجه، روزه را می‌گرفتند، ولی اکنون همین مسافت را در مدت خیلی کم با ماشین طی نموده و چندین ساعت به مقصد خود می‌رسند، آیا تکلیف آنان در بین راه تمام است یا قصر؟

ج ـ با وضع فعلی هم در بین راه باید نماز را شکسته و روزه را افطار نمایند.

س ۷۳ ـ شخصی به قصد مسافرت به هشت فرسخ یا بیش‌تر حرکت می‌کند و از حد ترخص که خارج شد نماز خود را شکسته می‌خواند و حدود سه فرسخ که می‌رود از قصد خود باز می‌گردد و مراجعت به وطن می‌کند و هنوز وقت باقی است، آیا باید دوباره نماز را تمام بخواند یا نه و بر فرض، اگر تکلیف او ساقط شده باشد، پس با آن مطلب که می‌فرمایید شخص مسافر نباید در بین مسافت از قصد خود باز گردد، چگونه جمع می‌شود؟

ج ـ نمازی را که قبل از برگشتن از قصد، شکسته خوانده، صحیح است و اعاده لازم ندارد و این که نوشته شده که باید در بین مسافت از قصد برنگردد، مقصود این است که در صورتی می‌تواند نمازش را شکسته بخواند که از قصد مسافت برنگشته باشد و بعد از برگشتن از قصد مسافت، دیگر نمی‌تواند شکسته بخواند.

(۳۷)

س ۷۴ ـ بنده در شهرستان کرج سکونت دارم و محل کارم بین راه کرج و تهران است و می‌دانم که نمازم از کرج تا تهران شکسته است، ولی اگر از کارخانه به تهران روم، آیا نمازم شکسته است یا تمام و اگر از کرج از مسیر کارخانه به تهران روم، نمازم قصر است یا تمام؟

ج ـ اگر از کارخانه تا تهران چهار فرسخ باشد که رفت و آمد شما هشت فرسخ بشود و در تهران هم قصد اقامهٔ ده روز نداشته باشید، مسافر هستید و نماز شکسته است و اگر از کرج به قصد تهران سفر کنید؛ هرچند از مقابل کارخانه بگذرید، باز هم نماز شکسته است و روزه را باید افطار کنید.


قصد رفتن به مسیر فرعی که مسافت شرعی را تکمیل می‌کند

س ۷۵ ـ مسافری به مقصد سه فرسخی سفر می‌کند ولی از اول قصد دارد که در میان راه به جادهٔ فرعی که یک فرسخ است برای انجام کاری رود و از همان راه به‌جادهٔ اصلی باز گردد و سفر خود را ادامه دهد، حکم نماز وی چیست؟

«گلپایگانی»: در فرض مسأله، نماز را احتیاطا جمع بخواند.

* * *

«نکونام»: اگر قصد وی سفر به سه فرسخی است و قصد یک فرسخ، قصد دوم مستقل یا قصد در هنگام رسیدن به مقصد سه فرسخی یا قصد تبعی باشد، نماز شکسته است، ولی اگر قصد یک فرسخ فرعی، مرکب و پیوسته با قصد سه فرسخ باشد، در واقع یک قصد چهار فرسخ به مجموع دو مسیر اصلی و فرعی که از سه فرسخ و یک فرسخ شکل گرفته است حاصل می‌شود و نماز تمام است و در هر صورت، نیاز به احتیاط جمع نیز نمی‌باشد.


روزهٔ نذری یا مستحبی در سفر

س ۷۶ ـ شخصی نذر کرده که تمام روزهای جمعه را روزه بگیرد، حال اگر در این

(۳۸)

روز به مسافرت رود، آیا واجب است به نذر خود عمل نماید یا نه؟

ج ـ اگر نذر کرده روز معینی را حتی در سفر روزه بگیرد، باید در سفر نیز بگیرد، والا باید قصد اقامه کند و روزهٔ نذری را بجا آورد و چنان‌چه ناچار بوده از مسافرت، و قصد اقامه نیز برای او ممکن نبوده، قضای تنها کافی است و بدون عذر، کفارهٔ خلف نذر نیز بر او واجب است.

س ۷۷ ـ آیا می‌شود روزه مستحبی را در سفر گرفت یا نه؟

ج ـ نمی‌شود، مگر آن که نذر کرده باشد در سفر روزه بگیرد یا نذر کرده باشد روز معین را؛ چه در سفر و چه در حضر، روزه بگیرد.


احکام روزه نذری

س ۷۸ ـ شخصی نذر کرده ده روز روزه بگیرد و در موقع عمل به نذر، یک روز را به عمد خورده، آیا کفارهٔ نذر بر او واجب می‌شود؟ تکلیف نه روز دیگر چه می‌شود؟

ج ـ اگر نذر او مطلق بوده؛ به این معنا که ده روز متوالی هر وقت شد یا ده روز متفرق روزه بگیرد، در فرض اول، ده روز دیگر روزه بگیرد، و در فرض دوم، به‌جای آن روز یک روز روزه بگیرد، و در هر دو صورت، کفاره ندارد و اگر نذر ده روز متوالی در مدت معین و مشخص؛ مثلا از اول تا دهم فلان ماه بوده، در این صورت باید کفاره بدهد و آن یک روز را قضا نماید.


درگذشت بیمار یا مسافر

س ۷۹ ـ شخص مسافر که چند روز در راه بوده و روزه‌های خود را افطار کرده و هنوز به مقصد نرسیده فوت نمود، آیا واجب است بازماندگان میت، این چند روز

(۳۹)

روزه را برای او اجیر بگیرند یا نه؟

ج ـ بلی، قضای آن واجب است.


روزه در مورد ترس از ضرر

س ۸۰ ـ شخصی که دارای سلامت بدن است ولی از نظر چشم ناراحتی شدید دارد و متخصصان چشم پزشک وی را از گرفتن روزه منع کرده‌اند، چه تکلیفی دارد؟

ج ـ در صورتی که خوف ضرر روزه بر چشم خود داشته باشد، روزه‌اش صحیح نیست.

س ۸۱ ـ اگر نامبرده روزهٔ ماه مبارک رمضان را به‌جهت سلامتی چشم افطار کند، برای قضای روزه باید چه کند؟

«گلپایگانی»: اگر در مواقع دیگر، روزه برای وی ضرر ندارد، باید قضای آن را بگیرد و اگر این عذر ادامه داشته باشد، تا ماه رمضان بعد قضا ساقط است، ولی عوض هر روز، ده سیر گندم به فقیر بدهد.

* * *

«نکونام»: لازم است به‌جای هر روز، ده سیرگندم(۷۵۰ گرم) یا قیمت آن را به فقیر بدهد.

س ۸۲ ـ برخی از پزشکان چون خود روزه نمی‌گیرند به بیماران خود می‌گویند روزه نگیرید؛ چرا که برای شما ضرر دارد، آیا گفتهٔ چنین پزشکانی حجت است یا نه؟

ج ـ اگر از قول آن‌ها خوف ضرر حاصل شود، می‌تواند روزه نگیرد، بلکه اگر ضرر قابل تحمل نباشد؛ مثل خوف هلاکت یا نقص عضو مثل کوری یا گنگی و امثال آن، روزه حرام و باطل است.

(۴۰)

س ۸۳ ـ زنی چهار ماهه حامله است و نمی‌داند روزه برای جنین وی ضرر دارد یا نه؟ آیا وی باید روزه بگیرد یا نه؟

ج ـ با خوف ضرر؛ هرچند شک داشته باشد، نباید روزه بگیرد.

س ۸۴ ـ شخصی است که با روزه گرفتن چشمش به سیاهی می‌رود و سبب می‌شود که چشم وی به درد آید، آیا باید روزه بگیرد یا نه؟

ج ـ بلی، باید روزه را بگیرد و ضعف چشم از جهت روزه که شب برطرف می‌شود، مجوز افطار نیست، مگر این که خوف ضرر داشته باشد.


روزهٔ بیمار

س ۸۵ ـ شخصی به بیماری دچار است و نمی‌تواند از خوردن و آشامیدن خودداری نماید، بر این اساس، روزه گرفتن در ماه مبارک رمضان برای او مشکل است و سبب زیادی بیماری می‌شود، حال اگر اندکی غذا در روز بخورد و سپس امساک نماید و نیت روزه کند، آیا روزهٔ وی صحیح است یا نه؟ و در صورتی که صحیح نباشد، آیا ثواب روزه‌دار را دارد؟

ج ـ در فرض مذکور، روزهٔ او صحیح نیست و اگر مرض او تا ماه رمضان دیگر ادامه پیدا کند، قضا نیز بر او واجب نیست و باید برای هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد و امید است کم خوردن او خالی از ثواب نباشد.


بهبودی بیمار پیش از ظهر و ادامه دادن به روزه

س ۸۶ ـ بر اثر بیماری و نقاهت نتوانستم سحری بخوردم و بر این اساس توان روزه گرفتن را در خود ندیدم و نیت روزه نکردم، اما در روز حالم بهتر شد و روزه گرفتم، آیا روزه‌ام صحیح است یا نه؟

«گلپایگانی»: احتیاطا قضای آن روز را نیز بجا آورید.

* * *

(۴۱)

«نکونام»: در صورتی که با بهبودی نسبی حال وی پیش از ظهر، احتمال ضرر ندهد و روزه را ادامه دهد، روزه صحیح است و قضا نیز ندارد.


تأخیر عمل جراحی در صورت روزه گرفتن

س ۸۷ ـ بیمار آپاندیس باید در وقت معین عمل شود و دکتر می‌گوید در صورتی که روزه بگیرد، دو ماه عمل به تأخیر می‌افتد، در این حال باید روزه بگیرد یا نه؟

«گلپایگانی»: در فرض مسأله، اگر روزه ضرری جز تأخیر عمل نداشته باشد، مجوز افطار ندارد. بلی، جایز است قبلا عمل نماید، به‌نحوی که در ماه مبارک رمضان از جهت عمل، نتواند روزه بگیرد.

* * *

«نکونام»: اگر در تأخیر عمل جراحی احتمال ضرر می‌دهد، نباید روزه بگیرد.


روزهٔ دارای مشقت یا ضرر

س ۸۸ ـ شخصی که ضعف جسمانی دارد و نمی‌تواند در ایام تابستان و بهار روزه بگیرد، ولی در ایام زمستان و پاییز که روزها کوتاه است می‌تواند روزه بگیرد، آیا واجب است در ایامی که می‌تواند روزه بگیرد، قضای روزه را بجا آورد؟ و در صورت وجوب قضا در ایام پاییز یا زمستان، آیا برای تأخیر قضای روزه، کفاره نیز باید بدهد یا خیر؟

ج ـ در صورت مفروضه، اگر روزه گرفتن در تابستان مضر به حال او باشد و سبب مریض شدن شود، می‌تواند قضای آن را در پاییز یا زمستان بگیرد و چنان‌چه قبل از رسیدن رمضان بعد، قضای آن را گرفتن کفاره ندارد و اگر تا رمضان بعد قضای آن را بجا نیاورد، باید برای هر روز یک مد کفاره بدهد.

(۴۲)

س ۸۹ ـ شخصی پیش از این به گونه‌ای فقیر بوده که اگر کارگری نمی‌کرده خانوادهٔ وی گرسنه می‌مانده و از بیچارگی در ماه رمضان روزهٔ خود را می‌خورده و به کارگری می‌رفته، حال چند سال است که غنی شده و هر سال نیز وجوهات خود را داده، مستدعی است به‌طور روشن تکلیف وی را معین بفرمایید، وجوهاتی که تا به‌حال داده، چطور است و بعد از این چه تکلیفی دارد؟

«گلپایگانی»: در فرض سؤال؛ چنان‌چه شما مازادی در آخر سال از کارکرد خود داشته و خمس آن را به اهلش پرداخته‌اید، ذمهٔ شما از بابت خمس بری شده و اما نسبت به خوردن روزه، اگر واقعا چنین بوده که اگر روزه می‌گرفتید قادر به کار نبودید و با کار نکردن عایلهٔ شما گرسنه می‌ماندند و چاره‌ای جز افطار و کار کردن و ادارهٔ عایله نداشته‌اید، در این صورت بعید نیست که فقط قضای روزه بر شما واجب باشد و کفاره واجب نباشد و در غیر این صورت، کفارهٔ هر روزی شصت مد طعام بر ذمهٔ شما آمده که به شصت فقیر باید داده شود و توبه نمایید.

* * *

«نکونام»: در فرض سؤال؛ چنان‌چه وی فقیر بوده و هیچ گونه درآمد افزوده‌ای نداشته، خمس بر وی واجب نیست. در مورد روزه نیز چنان‌چه وی با گرفتن روزه از انجام کار ناتوان می‌شده و کسانی که تأمین هزینه‌های آنان بر وی واجب بوده گرسنه می‌مانده‌اند فقط قضای روزه بر او واجب است و کفاره ندارد و در غیر این صورت، کفارهٔ هر روزی شصت مد طعام می‌باشد و نیز توبه بر وی واجب است.

س ۹۰ ـ روزه گرفتن در هوای گرم تابستان در ماه مبارک رمضان به‌طوری که قدرت و توانایی را از انسان بگیرد واجب است یا نه؟

ج ـ اگر روزه مضر به بدن باشد، واجب نیست ولکن مجرد ضعف و کم

(۴۳)

نور شدن چشم مثلا که بعد از یکی دو ساعت از وقتی که افطار می‌کند به‌طور کلی عوارض آن برطرف می‌شود، ضرر محسوب نیست.

س ۹۱ ـ اگر شخص با روزه گرفتن ماه رمضان به هیچ وجه نتواند کسب معاش کند و اگر بخواهد روزه بگیرد یا باید دست به گدایی بزند یا عایله‌اش گرسنه بمانند، آیا روزه از وی ساقط است یا نه؟

ج ـ واجب است روزه را بگیرد، مگر آن که حرجی باشد که ساقط می‌گردد. بلی، در صورتی که خوف از مرض داشته باشد، روزه واجب نیست.

س ۹۲ ـ کارگران مناطق گرم که روزه برای آنان مشقت دارد و حتی گاه به حالت غش می‌افتند، آیا واجب است روزه بگیرند یا نه؟

ج ـ اگر احتمال عقلایی بدهند که روزه برای آن‌ها مضر و موجب مرض است می‌توانند افطار نمایند، ولی غالبا این احتمال عقلایی نیست، و این حکم را نمی‌توان به‌طور عموم در مناطق حاره گفت، بلکه میزان احتمال عقلایی ضرر و مرض است؛ خواه منطقهٔ شخص معتدله باشد یا حاره، و لازم است کار را ترک کنند یا تخفیف دهند که بتوانند روزه بگیرند.

س ۹۳ ـ الزارع الذی یعیش من طریق الزرع أو العامل الذی یعیش من العمل المخصوص إذا توقّف حصاد الزرع والاشتغال فی ذلک العمل علی إفطار شهر رمضان المبارک، فهل یجوز لهما الإفطار أم لا؟

ـ کشاورزی که از طریق زراعت یا کارگری که از طریق کار خاصی زندگی خود را می‌گذراند و پرداختن به آن در ماه مبارک رمضان این را لازم دارد که روزهٔ

(۴۴)

خود را افطار کند، آیا برای وی جایز است روزهٔ خود را بخورد یا خیر؟

ج ـ لا یجوز الإفطار فی شهر رمضان لغیر من وردت الرخصة من الشرع فی إفطاره کالمریض والمسافر والشیخ والشیخه وغیرهم.

ـ برای کسی جایز نیست روزهٔ خود را افطار نماید؛ مگر این که از کسانی باشد که شرع به آنان اجازه داده باشد؛ مانند: بیمار، مسافر، پیرمرد، پیرزن و موارد دیگری که در شرع تعیین شده است.


روزه گرفتن کارکنان نانوایی

س ۹۴ ـ کارکنان نانوایی می‌گویند که با حرارتی که از تنور نانوایی ایجاد می‌شود، تحمل روزه گرفتن را ندارند، تکلیف آنان چیست؟

«گلپایگانی»: کار کردن مجوز ترک روزه نیست. بلی، می‌توانند هر روز صبح به چهار فرسخی سفر کنند و در سفر افطار نمایند و به محل کار برگردند و بعدا قضای روزه را بگیرند و الا باید تا وقتی که قدرت دارند روزه بگیرند.

* * *

«نکونام»: پیشنهادهایی مانند: هر روز صبح به چهار فرسخی سفر کردن و افطار در سفر برای طبقهٔ مستضعف یا متوسط کارگری که دور از دسترسی آسان به امکانات می‌باشند، هرچند صحت شرعی داشته باشد، پیشنهادی عقلایی و مناسب نیست.

اگر این افراد کار روزانه را رها کنند، سبب بیکاری و عسر و حرج مالی می‌شود، و وجوب به دست آورن رزق حلال از آنان ساقط نمی‌شود و چنان‌چه در هنگام کار از گرفتن روزه ناتوان شدند؛ به‌گونه‌ای که موجب بیماری، مشقت و عسرت زندگی شود و امکان تغییر شغل نیز نداشته باشند، افطار کنند و قضای روزهٔ خود را در فرصت مناسب، در صورت امکان بگیرند.

(۴۵)

این حکم در مسایل پیشین و برخی از مسایل مشابه که در ادامه می‌آید نیز با حفظ شرایط و قیود مسأله جاری است.

س ۹۵ ـ این‌جانب در منطقهٔ جنگی هستم و نظر به این که ایام ماه مبارک رمضان با فصل برداشت گندم همراه است و از طرفی مدت مرخصی که از جانب مقامات مسؤول به بنده داده می‌شود، بسیار کوتاه می‌باشد با توجه به این که برداشت و درو کردن گندم در ایام ماه مبارک در زیر آفتاب سوزان طاقت‌فرسا و مشکل می‌باشد، در ضمن، اگر برداشت گندم در موقع معین صورت نگیرد، امکان از بین رفتن محصول هست، آیا برداشت گندم مقدم است یا ادای فریضهٔ روزه؟

ج ـ جمع‌آوری زراعت فی نفسه مجوز خوردن روزه نمی‌شود. بلی، با فرض مشقت می‌توانید همه روزه بعد از طلوع فجر به چهار فرسخی سفر نموده و در سفر افطار کرده و برگردید و در حالی که روزه نیستید زراعت را جمع آوری کنید، ولی قضای آن را بعد باید بگیرید و اگر مسافرت نکردید، واجب است روزه بگیرید تا وقتی که اتمام آن حرج باشد و قدرت نداشته باشید، آن را تمام نمایید.


روزهٔ پیرمرد و پیرزن

س ۹۶ ـ ما تقول یا سیدی فی الشیخ والشیخة، إفطارهما رخصةً أو عزیمةً، وهل یشترط فی الجواز قید المشقّة أو لا، فلو تحمّلا المشقّة وصاما صحّ صومهما أم لا؛ لأنّه عزیمة، وفی التکفیر لابدّ أن یکون المدّ عینا أو یکفی القیمة، وهل یجوز الدفع إلی الفقیر بدون إظهار کونه بعنوان الإطعام، فلو صرف الفقیر فی غیر الطعام من حوائجه وعیاله یکفی أم لا، وهل یجوز أداء کفّارة الأیام المتعدّدة إلی فقیر واحد أم لا؟

(۴۶)

ـ پیرمرد یا پیرزن اگر به رخصت یا عزیمت روزه نگیرند، آیا جایز بودن این کار برای آنان به ناتوانی آنان و سختی روزه گرفتن برای آنان مشروط است یا خیر، و اگر سختی آن را تحمل نمایند و روزه بگیرند آیا روزهٔ آنان صحیح است؛ چرا که از روی عزیمت می‌باشد، ودر پرداخت کفارهٔ روزه آیا باید عین جنس را بپردازند یا پرداخت قیمت آن نیز بسنده است و آیا جایز است آن را به فقیر بدهد اما به او نگوید که آن را در اطعام خویش هزینه نماید و در صورتی که فقیر آن را در رفع نیازهای زندگی خود و در غیر طعام هزینه نمود، آیا کافی است یا خیر؟

«گلپایگانی»: الظاهر أنّ إفطارهما رخصةً لا عزیمةً، فلو صاما صحّ صومهما، ویکفی فی جوازه المشقّة الملازمة للهرم بحسب الغالب، وإن لم یبلغ حدّ الحرج الرافع للتکلیف، ولا یکون المدّ إلاّ عینا، ولا یلزم أن یصرف فی الطعام بل للفقیر أن یفعل فیه ما شاء، ویجوز إعطاء کفّارة الأیام المتعدّدة إلی فقیر واحد.

ـ ظاهر این است که جواز افطار روزه برای آنان از باب رخصت است و نه عزیمت و از این رو اگر روزه بگیرند، درست است و در جواز افطار، سختی و مشقتی که به صورت غالب همراه با دوران پیری و فرتوتی است کفایت می‌کند؛ هرچند به حرج و تنگی زندگی که تکلیف را بر می‌دارد نرسد، و آن‌چه(مد) که به عنوان کفاره می‌پردازد باید عین باشد، و لازم نیست آن را در تهیهٔ خوراک استفاده کند بلکه فقیر هرگونه که خود بخواهد می‌تواند آن را در هزینهٔ زندگی خویش به کار برد، و کفاره چند روز را می‌توان به یک فقیر داد.

* * *

«نکونام»: برای پرداخت کفاره لازم نیست عین آن داده شود، بلکه می‌توان معادل ریالی آن را نیز پرداخت کرد.

(۴۷)


روزه گرفتن معتاد مریض

س ۹۷ ـ شخصی شصت ساله، همیشه بیمار و معتاد به تریاک می‌باشد و هر روز در وقتی معین باید تریاک استفاده کند و از این کار خود نادم و پشیمان است؛ چون نمی‌تواند واجبات دینی خود را انجام دهد و در ماه مبارک رمضان بر گرفتن روزه توانایی ندارد، تکلیف وی چیست؟

«گلپایگانی»: در فرض مسأله که نمی‌تواند ترک کند، تکلیف او این است که از مفطرات، غیر از کشیدن تریاک امساک کند و آن را هم به‌مقدار ضرورت اکتفا کند و در این صورت، ان شاء اللّه چیزی بر او نیست.

* * *

«نکونام»: در فرض مسأله، با جواز مصرف تریاک در روز ماه رمضان، تکلیفی نسبت به روزه ندارد؛ و خودداری از دیگر باطل کننده‌های روزه به نیت روزه و مصرف تریاک به قدر ضرورت نیز لزومی ندارد.

س ۹۸ ـ شخصی چنان به سیگار معتاد است که ترک سیگار او را مانند دیوانگان می‌سازد، تکلیف این شخص راجع به روزه چیست؟

«گلپایگانی»: تصمیم بگیرد سیگار نکشد و روزه را هم بگیرد.

* * *

«نکونام»: نیاز داشتن به سیگار، مجوز افطار روزه نمی‌شود.


داروی جلوگیری

س ۹۹ ـ اگر زن در ماه مبارک رمضان از قرص‌های پیش‌گیری استفاده کند تا عادت خود را به تأخیر اندازد، آیا می‌تواند روزه بگیرد یا نه؟

ج ـ در صورتی که ضرر بدنی نداشته باشد، جایز است و اگر خون نبیند، روزه و نماز او صحیح است.

(۴۸)

س ۱۰۰ ـ برخی از بانوان برای آن که بتوانند روزهٔ ماه مبارک رمضان را بگیرند از داروی پیش‌گیری استفاده می‌کنند، و گاه می‌شود که به هنگام استفادهٔ دارو یا پیش از آن، خون می‌بینند که طبق اطمینان نوعی و عادت همیشگی به بقای خون به مدت سه روز اطمینان می‌یابند، در این صورت، حکم مسایل زیر چیست:

آیا به‌مجرد رؤیت دم در حین استعمال دارو به قاعدهٔ امکان می‌تواند روزهٔ خود را افطار نماید؟

آیا سه روز دیدن خون، شرط واقعی است یا اماره؟ و روی این جهت اگر پس از یک روز، خون قطع شد، حکم آن خون چیست؟ و اگر روزهٔ خود را به خیال این که وظیفه او افطار است افطار نمود؛ چه حکمی دارد؟

«گلپایگانی»: به‌حسب ظاهر اخبار، کون الدم ثلاثة ایام، شرط واقعی است، علی هذا، اگر رؤیت دم در ایام عادت است یا این که خون، واجد صفات حیض است و تصمیم دارد که علاج و استعمال دارو نکند تا مانع جریان دم شود، به‌مجرد رؤیت می‌تواند افطار کند و در این صورت، اگر اتفاقا در کم‌تر از سه روز قطع شد، فقط قضا واجب است و کفاره ندارد و اگر تصمیم دارد با خوردن قرص جلوگیری نماید و علم دارد که در کم‌تر از سه روز قطع می‌شود، افطار جایز نیست و موجب کفاره است و اغسال استحاضه را احتیاطا بجا آورد.

* * *

«نکونام»: دیدن سه روز پی‌درپی خون شرط واقعی است و بنابراین، با خوردن قرص و علم به بند آمدن خون در کم‌تر از سه روز، افطار جایز نیست و کفاره و انجام غسل‌های استحاضه بر او واجب است.

س ۱۰۱ ـ اگر به مجرد دیدن خون در ایام عادت، طبق قاعده و عمل همیشگی افطار نمود و سپس از قرص جلوگیری استفاده کرد و در کم‌تر از سه روز خون قطع شود، حکم این خون و حکم افطار روزهٔ او را بیان فرمایید.

ج ـ اگر تصمیم جلوگیری از حیض به‌علاج و استعمال دارو نداشت و

(۴۹)

افطار کرد و بعد بدون تصمیم قبلی دوا خورد، کفاره ندارد و اگر بعد از رؤیت تصمیم جلوگیری را داشت و نیز می‌دانست که خون – به‌وسیلهٔ علاج ـ در کم‌تر از سه روز قطع می‌شود و مع ذلک افطار کرد، افطار حرام و کفاره هم واجب است.


دیگر مسایل روزه


غذا بردن مستخدم برای کارفرمای روزه‌خوار

س ۱۰۲ ـ اگر رئیس یا کارفرمای کارخانه‌ای پیش خدمت و مستخدم خود را مجبور کند که در روز ماه مبارک رمضان برای او غذا بیاورد و اگر وی خودداری نماید، ممکن است او را از کار برکنار کند، آیا این عمل برای مستخدم مسؤولیت شرعی دارد یا نه؟

«گلپایگانی»: تا مضطر نشوند، این کار را نکنند.

* * *

«نکونام»: در صورتی که چنین نافرمانی از کارفرما سبب بیکاری او شود و بیکاری عسر و حرج داشته باشد، مخالفت با کارفرما با وجود اضطرار لازم نیست؛ هرچند در صورت امکان لازم است ناپسندی خود را بیان دارد.

س ۱۰۳ ـ استعمال عطر و بوی خوش در حالت روزه چگونه است؟

ج ـ بوییدن گیاه خوش‌بو مکروه است ولکن استعمال بوی خوش مانعی ندارد.


فروش خوراکی به اشخاص غیر روزه‌دار

س ۱۰۴ ـ اگر شخص روزه‌دار در ماه رمضان چای و خوراکی را به اشخاصی که مسلمانند ولی روزه‌دار نیستند بفروشد، چه حکمی دارد و آیا این معامله صحیح

(۵۰)

و درآمد آن حلال است یا نه و اگر حرام است، آن را به چه مصرفی برساند؟

«گلپایگانی»: اگر خوردن روزه بر آن اشخاص حرام باشد، چای و خوراکی نزد آنان گذاشتن ـ برای این که بخورند ـ حرام و اعانت بر اثم، و معامله هم باطل است. لکن با خوردن، ضامن قیمت می‌شوند. پس اگر قیمت واقعی را گرفته، بر او حلال است و اگر زیادتر گرفته، زیادی را به صاحبانش رد کند و اگر نمی‌شناسد با اذن حاکم شرع برای آن‌ها به فقیر غیر سید صدقه بدهد.

* * *

«نکونام»: فروش چای و خوراکی توسط فروشنده یا کارگر مغازه و کافه به اشخاص مسلمان غیر روزه‌دار، در صورتی که به روزه‌خواری آن‌ها از معصیت علم نداشته باشد، مانند آن که امکان مسافر یا مریض بودن آن‌ها باشد، اشکالی ندارد؛ ولی اگر علم به روزه‌خواری آن‌ها به‌گونهٔ غالبِ نوعی از معصیت داشته باشد، جایز نیست؛ هرچند در هر دو مورد نیز نباید فروش، صورت علنی داشته باشد.

س ۱۰۵ ـ اگر زن، در حال روزهٔ نذر معین حیض شود، چه تکلیفی دارد؟

«گلپایگانی»: احتیاط لازم آن است که عوض آن را نه بقصد قضا، بلکه به قصد مطلوبیت مطلقه بجا آورد.

* * *

«نکونام»: تکلیفی بر او نیست.

س ۱۰۶ ـ کسی توبه کرده و قسم می‌خورد یا نذر می‌کند که اگر مرتکب گناه شوم و برای نمونه، اگر شراب بخورم یا زنا کنم، یک ماه پی‌درپی روزه بگیرم، حال به عمد مخالفت نکرده، ولی بی‌اختیار آن را مرتکب شده و دوباره توبه کرده،

(۵۱)

تکلیف وی چیست؟

ج ـ اگر اجباری و اکراهی که رافع حکم باشد در بین بوده، حنث نذر و قسم نشده است والا لازم است روزه بگیرد.

س ۱۰۷ ـ در دعاهای دههٔ آخر ماه رمضان است که: «هب لی یقینا تباشر به قلبی» معنای آن چیست؟

ج ـ بلی، این دعا در ادعیهٔ ماه مبارک رمضان وارد است؛ مثل: «اللهم انی أسألک ایمانا تباشر به قلبی» و در دعاهای دیگر نیز هست، و معنای آن این است که: خدایا، ایمانی از تو می‌خواهم که آن را به قلب من تماس‌بدهی.

(۵۲)


مناسک حج


استطاعت

س ۱۰۸ ـ آیا زنی که دارای شوهری بده‌کار است و ماهیانه مقدار زیادی نزول می‌دهد مستطیع دانسته می‌شود و حج بر او واجب می‌شود یا نه؟

«گلپایگانی»: ادای دین شوهر بر زن واجب نیست و اگر استطاعت دارد، واجب است حج خود را بجا آورد.

* * *

«نکونام»: بدهی مرد با استطاعت زن ملازمه ندارد و این دو، دو موضوع جدای از هم است.

س ۱۰۹ ـ کسی که هزینه‌های حج را دارد، ولی برای پسر خود همسر نگرفته یا فرزند وی بیمار و نیازمند به معالجه و درمان است، آیا در این صورت حج مقدم است یا رسیدگی به امر ازدواج و معالجهٔ فرزند؟

ج ـ اگر از جهت ترک تزویج در عسر و حرج واقع نمی‌شود، حج مقدم است و اگر امر دایر شد بین حج و معالجهٔ مرض، معالجه مقدم است و مستطیع نیست.

(۵۳)

س ۱۱۰ ـ کسی که از سال پیش مستطیع است ولی هنوز به مکه مشرف نشده آیا می‌تواند در ایامی غیر از ماه‌های حج برای عمرهٔ مفرده مشرف شود یا خیر؟

ج ـ بلی، جایز است، لکن اگر رفتن برای عمرهٔ مفرده موجب سلب قدرت او از انجام حج واجب شود، جایز نیست.

س ۱۱۱ ـ مدیران گروه حج، اشخاصی را به عنوان روحانی یا کارمند با خود به مکه می‌برند و تنها هزینهٔ رفت و برگشت را به آن‌ها می‌دهند، در این فرض، آیا حج بر آن‌ها واجب می‌شود و در صورت عدم وجوب می‌توانند عوض دیگری حج بجا آورند یا نه؟

ج ـ در فرض سؤال، اگر بعد از رسیدن به میقات، دارایی آن‌ها وافی به لباس احرام و قربانی و مخارج عایله‌شان در این مدت باشد، مستطیع می‌باشند و واجب است برای خود حج بجا آورند و اگر وافی نیست یا در سال‌های قبل حج خود را انجام داده‌اند، می‌توانند از دیگری در حج میقاتی نیابت نمایند.

س ۱۱۲ ـ کسی که مستطیع بوده ولی هنوز به مکه مشرف نشده، اگر در غیر ماه‌های حج برای عمرهٔ مفرده به مکه مشرف شود، استطاعت مالی خود را از دست می‌دهد و نمی‌تواند در ایام حج به مکه رود، آیا وی می‌تواند برای عمره ثبت‌نام کند یا نه؟

«گلپایگانی»: در فرض سؤال، اگر در همان سال استطاعت پیدا کرده و هنگام فراهم نمودن مقدمات سفر حج نرسیده و علم به تمکن از حج در وقت خود ندارد، جایز است آن مال را صرف عمرهٔ مفرده نماید ولکن اگر علم دارد که متمکن از حج در وقت آن است، در این صورت قبل از اوان حج، احتیاط واجب عدم صرف آن مال در عمرهٔ مفرده است و در اوقاتی که باید مقدمات و وسایل سفر حج را تهیه نمود، جایز نیست.

* * *

(۵۴)

«نکونام»: چنانچه گزاردن عمرهٔ مفرده استطاعت مالی را ناقص می‌کند جایز نیست عمره انجام دهد.

س ۱۱۳ ـ این‌جانب قصد زیارت بیت الله را دارم و با این که شوهرم ثروتمند است مانع رفتن به حج است و راضی نمی‌شود که مقداری از اموال خود را جهت‌حج‌به فروش رسانم، در این‌صورت تکلیف من‌چیست؟اطاعت شوهر مقدم است یاحج؟

ج ـ حج مقدم است و در ترک واجب نباید اطاعت شوهر کرد.

س ۱۱۴ ـ افرادی همچون پزشکان و آشپزان کاروان‌ها که مستطیع هستند و حمله‌دار آنان را برای طبابت و آشپزی به مکه می‌برد، آیا با این که به این عنوان به مکه می‌روند می‌توانند اعمال حج را به قصد حجة الاسلام انجام دهند تا تکلیف خود را آورده باشند یا نه؟

ج ـ همان حج را به قصد حجة‌الاسلام بجا آورند مجزی است.

س ۱۱۵ ـ شخصی در بلد مستطیع نیست ولی در میقات مستطیع می‌شود، آیا حج او از حجة الاسلام کفایت می‌کند یا نه؟

ج ـ مجزی است.

س ۱۱۶ ـ شخصی دارایی خود را که ملک مشاع بوده به وارثان خود که پنج دختر می‌باشند صلح کرده، فرزندان نیز درآمد آن را به پدر تا آخر عمر مصالحه نموده‌اند و اکنون تمام مال به عنوان بهره‌برداری تحت تصرف او می‌باشد، یکی از ورثه، هنگام صلح و مصالحه در حال احتضار بوده و سپس فوت شده، در این صورت قضای حج برای شخصی که فوت شده لازم است یا نه؟

ج ـ در فرض سؤال که زمان استطاعت در حال حیات قابل انجام حج نبوده، استیجار حج برای او واجب نیست.

(۵۵)

س ۱۱۷ ـ کسی درآمد خود را ذخیره می‌کند که بعد از مدتی خانهٔ کوچک خود را که به سختی در آن زندگی می‌کند به خانهٔ وسیعی تبدیل نماید، حال اگر بتواند پیش از خرید خانه به حج رود، آیا حج بر او واجب است یا این که لزوم خانه مانع از وجوب حج است؟

«گلپایگانی»: اگر پیش از اوقات مهیا شدن برای حج، صرف خانهٔ مسکونی نماید، مانعی ندارد، لکن اگر تا اوان حج نخریده، واجب است در صورت وجود سایر شرایط، حج را بجا آورد.

* * *

«نکونام»: در صورتی که وسیع ننمودن خانه برای وی سختی و مشقت پیش می‌آورد و با گزاردن حج نیز تهیهٔ آن با سختی و مشقت انجام می‌گیرد، وی مستطیع نیست و فرا رسیدن یا فرا نرسیدن زمان حج در حکم دخالتی ندارد.

س ۱۱۸ ـ زنی است که بیست و پنج‌هزار تومان آب و ملک از ارث پدر دارد و مهریهٔ خود را نیز از شوهرش طلب دارد و در ضمن درآمدی که از ارث دارد، هزینهٔ سالانهٔ او و شوهرش را تأمین می‌کند؛ زیرا شوهر او مالی از خود ندارد، آیا وی مستطیع است یا نه؟

ج ـ در صورتی که قبلا حج بر او مستقر نشده و فعلا هم اگر بخواهد برود و برگردد امر معاش او و شوهرش مختل می‌شود، استطاعت ندارد.

س ۱۱۹ ـ کسی ملکی دارد که برای هزینه‌های او کافی نیست و از سهم مبارک امام علیه‌السلام مصرف می‌کند و اگر آن ملک را بفروشد، هزینهٔ مکه را تأمین می‌کند اما در بازگشت باید از سهم مبارک امام مصرف نماید، آیا استطاعت برای چنین شخصی حاصل است یا نه؟

ج ـ لازم نیست شخص مذکور ملک را بفروشد، بنابراین مستطیع نیست.

(۵۶)

س ۱۲۰ ـ شخصی جهت انجام اعمال حج نایب می‌شود و پس از آن، خود مستطیع می‌گردد، در این صورت، آیا اجاره باطل می‌شود یا نه؟

ج ـ در فرض سؤال که استطاعت از غیر جهت اجاره حاصل شده، کشف می‌شود که اجاره باطل بوده و باید حج خود را بجا آورد.

س ۱۲۱ ـ شخصی در حجة الاسلام بعد از اعمال عمره در روز هفتم در اثر تصادف، او را در حال بیهوشی به ایران آوردند، حال آیا در سال‌های بعد باید خود به مکه رود یا نایب بگیرد یا ذمهٔ وی بری شده و چیزی بر او واجب نیست و استقرار حج در سال‌های پیش یا عدم استقرار تفاوتی دارد یا نه؟ و در صورت وجوب نیابت، گزاردن حج میقاتی کافی است یا نه؟

ج ـ در فرض سؤال، اگر در سال اول استطاعت او بوده و فعلا دیگر استطاعت ندارد، واجب نیست، ولی اگر فعلا استطاعت دارد، واجب است عمره و حج تمتع را ثانیا بجا آورد و هم‌چنین اگر از سال‌های قبل مستطیع بوده، باید عمره و حج را بجا آورد و با عذر شرعی، گرفتن نایب کافی است و در مواردی که جایز باشد نایب بگیرد، حج میقاتی کافی است.

س ۱۲۲ ـ زنی است فقیر و بی‌بضاعت که فرزند وی می‌خواهد او را با خود به مکه ببرد، ولی شوهرش می‌گوید من راضی نیستم، آیا حج بر این زن واجب است یا نه؟ و اجابت دعوت کننده برای حج در غیر صورت فوق واجب است یا نه؟

ج ـ در این صورت، حج واجب است و زوج حق منع ندارد و اجابت دعوت کننده برای حج، در غیر این صورت نیز واجب است.

(۵۷)

س ۱۲۳ ـ شخص لال اگر مستطیع باشد، واجب است برای انجام عمل حج به مکه رود یا نه؟

ج ـ بلی، واجب است و در نماز به‌جای قرائت، اشاره کند و اگر می‌تواند، زبان را حرکت دهد.

س ۱۲۴ ـ این‌جانب چند سال پیش ازدواج کردم و مهریه‌ام هفت‌هزار و پانصد تومان می‌باشد و در آن زمان هزینهٔ حج خیلی کم‌تر از هزینهٔ فعلی بود و خود را با این مهریه مستطیع می‌دانستم ولی شوهرم مهریه مرا نداده بود که به حج مشرف شوم، بنابر این، آیا در حال حاضر بر من واجب است به مکه روم یا نه؟

ج ـ در فرض سؤال، اگر شوهر شما متمکن بوده که مهریهٔ شما را بدهد و مع ذلک مسامحه کردید و نگرفتید، حج بر شما مستقر شده و باید بجا آورید و اگر متمکن نبوده یا اگر متمکن بوده به هیچ نحو حاضر نبوده مهریهٔ شما را ادا کند و شما هم قدرت بر گرفتن نداشتید، حج بر شما واجب نشده است.

س ۱۲۵ ـ کسی که استطاعت مالی دارد اما استطاعت بدنی ندارد، آیا لازم است در زمان حیات خود برای حج نایب بگیرد یا خیر؟ و در صورت لزوم، آیا نایب گرفتن از میقات کفایت می‌کند یا نه؟

«گلپایگانی»: اگر رجای حصول استطاعت بدنی ندارد، باید نایب بگیرد و استنابه از میقات کافی است و اگر رجا دارد، احتیاط واجب آن است که نایب بگیرد و اگر رفع عذر شد، خودش نیز به حج برود و در صورتی که پس از رفع عذر استطاعت مالی پیدا نکند، لازم نیست به حج برود.

* * *

«نکونام»: چنان‌چه امیدی بر توانمندی بدنی ندارد، باید نایب بگیرد و گرفتن نایب از میقات بسنده است و در صورتی که امید دارد، می‌تواند تأخیر

(۵۸)

بیندازد و نیز می‌تواند نایب بگیرد و در صورت رفع عذر، لازم است خود نیز به حج رود و در صورتی که پس از رفع عذر استطاعت مالی نیابد، لازم نیست به حج رود.

س ۱۲۶ ـ زنی از جهات مالی استطاعت دارد اما بیماری‌های چندی دارد که از جملهٔ آن درد پاست و توان وی تنها در این حد است که چند قدم بیش‌تر نمی‌تواند رود، با این حال، آیا واجب است دیگری را نایب بگیرد یا نه؟

«گلپایگانی»: در صورتی که به هیچ وجه نتواند ادای تکلیف نماید ولو به این که او را طواف بدهند و در سعی بین صفا و مروه سواره او را سعی بدهند و مأیوس از رفع کسالت و تمکن در آتیه باشد می‌تواند در حال حیات خود نایب بگیرد.

* * *

«نکونام»: چنانچه امید بهبودی ندارد و وضعیت وی موقتی نیست لازم است نایب بگیرد.

س ۱۲۷ ـ آژانس مسافرتی یا حمله‌دار به شخصی می‌گوید اگر ده نفر حج‌گزار فراهم کردی که با کاروان ما به مکه رود، تو را به رایگان به مکه می‌بریم، این در حالی است که آنان به حجاج اجحاف می‌کنند، بنابراین، شخص مزبور سبب اجحاف و اغفال حجاج شده است، حال آیا رفتن وی مشروع است و از حجة الاسلام کفایت می‌کند یا نه؟

ج ـ این کار، ضرری به حج او نمی‌زند و کفایت از حجة‌الاسلام می‌کند ولی اجحاف و اغفال مسلمین مذموم است.

س ۱۲۸ ـ آیا بر ساکنین مکه، همه ساله حج واجب است یا نه؟

ج ـ بر هر مستطیع؛ خواه ساکن حرم باشد یا بعید، در عمر، بیش از یک

(۵۹)

مرتبه حجة الاسلام واجب نیست. بلی از جهات دیگر ممکن است در سال‌های دیگر بر بعضی واجب شود.


فروش کتاب برای تأمین هزینهٔ حج

س ۱۲۹ ـ طلبه‌ای که قیمت کتاب‌های او از هزینهٔ حج بیش‌تر است، آیا واجب است کتاب‌های خود را بفروشد یا قرض نماید و به حج برود، در حالی که برای وی ممکن است به‌تدریج همان کتاب‌ها را تهیه یا قرض را ادا کند؟

«گلپایگانی»: در صورتی که کتاب‌ها مورد حاجت فعلی او نباشد و فروش آن‌ها ممکن باشد، واجب است ولو با استقراض به حج برود.

* * *

«نکونام»: فروش کتاب‌های خود؛ هرچند در هر صورت ممکن است، چون به‌ویژه در جامعهٔ ما همراه با اتلاف مال و تفویت مصلحت است، نه تنها لازم نمی‌باشد، بلکه برای انجام حج جایز نیز نمی‌باشد. هم‌چنین، قرض گرفتن برای حج، ضرورت و وجوب شرعی ندارد؛ هرچند قدرت بر پرداخت آن بعد از حج داشته باشد و طرح این گونه پاسخ‌ها به مسأله ـ وجوب فروش کتاب جهت حج ـ مناسب فقه غنی شیعه نمی‌باشد.


رفتن به حج پیش از پرداخت بدهی

س ۱۳۰ ـ شخصی بده‌کار است و بستان‌کار به هیچ وجه راضی به تأخیر آن نیست و وی نیز توانایی ادای آن را دارد. آیا جایز است وی پیش از پرداخت بدهی به حج مشرف شود یا نه؟ و حج واجب یا مستحب از او صحیح است یا نه؟

«گلپایگانی»: در صورتی که شخص مدیون ثروتمند باشد، ادای دین و بجا آوردن حج، هر دو بر او واجب است و اگر عصیانا ادای دین نکرده، مکه برود، حج او صحیح است ولی گناه کرده. بلی اگر قبلا مستطیع نبوده و فعلا هم اگر دین را ادا بکند نمی‌تواند به مکه برود، حج بر او واجب

(۶۰)

نیست؛ زیرا مستطیع نیست، لکن مع ذلک اگر معصیت کند و حج برود، حج او صحیح است و بعد از حصول استطاعت، واجب است دوباره به مکه برود و در صحت حج، فرقی بین حج واجب و مستحب نیست.

* * *

«نکونام»: به حج رفتن بده‌کار، پیش از پرداخت بدهی خود در حالی که وی قدرت پرداختن آن را دارد، در هر صورت معصیت است و اگر هزینهٔ حج به مقداری باشد که با پرداخت بدهی، چیزی نماند یا کم‌تر از مقدار هزینهٔ لازم حج بماند، بده‌کار مستطیع نیز نمی‌شود و اگر با این پول، حج نیز برود، کفایت از حج واجب نمی‌کند. البته، اگر موقعیت بالای مالی وی بیش از بدهی او و هزینهٔ حج باشد، ولی ترک پرداخت بدهی کند و به حج رود، معصیت در ترک ادای بدهی با صحت و بسنده بودن حج ناسازگاری ندارد.

س ۱۳۱ ـ شخصی که استطاعت بدنی و مالی داشته و به عمد به مکه نرفته و در حال حاضر از انجام آن ناتوان شده، آیا می‌تواند برای خود نایب بگیرد تا حج میقاتی بجا آورد یا نه؟

ج ـ اگر فعلا قدرت ندارد و مأیوس از توانایی بر رفتن خود در آینده نیز باشد، می‌تواند جهت حج میقاتی نایب بگیرد.

س ۱۳۲ ـ زنی که خود استطاعت مالی دارد ـ هرچند به این که مهریهٔ خود را از شوهر بگیرد ـ ولی اگر اموال خود را هزینهٔ گزاردن حج نماید، در آینده زندگی بر او سخت می‌شود؛ چرا که شوهر وی نمی‌تواند وسایل زندگی او را مانند پیش فراهم نماید، آیا بر وی لازم است به حج رود یا نه؟

ج ـ اگر به‌نحوی باشد که با مصرف کردن اموال خود، زندگی آنان مختل می‌شود، مستطیعه نیست.

(۶۱)

س ۱۳۳ ـ چند سال پیش شخصی به شبههٔ استطاعت به نیت رجا به حج مشرف شده و بدهی‌های وی نیز بعد از بازگشت ادا شده و اخلالی در امر معاش وی پیدا نشده، آیا در این صورت حج مذکور کفایت از حجة الاسلام می‌کند یا نه؟

ج ـ اگر فعلا هم شک در استطاعت خود در آن سال دارد، آن حج مجزی از حجة الاسلام نیست.

س ۱۳۴ ـ شخصی به هنگام حرکت حجاج، مستطیع شده، اما نمی‌تواند در همین سال به مکه رود و استطاعت خود را در سال آینده از دست می‌دهد، حال وظیفهٔ وی چیست؟

ج ـ در مفروض سؤال، شخص مذکور مستطیع نیست.

س ۱۳۵ ـ شخصی استطاعت مالی جهت حج دارد ولی فعلا وجه موجود ندارد بلکه مطالباتی از اشخاص دارد که پس از شش ماه یا یک سال دیگر وصول می‌شود در این صورت واجب است قرض نماید و به حج مشرف شود یا بگذارد سال آینده برود؟

«گلپایگانی»: شخصی که از مردم به قدر رفتن مکه طلب دارد ولی مطالبات او را نمی‌دهند قرض کردن بر او واجب نیست، لکن طلب اگر معجل باشد، گرفتن آن برای انجام حج، ولو به مرافعه نزد حاکم شرع یا به‌وسیلهٔ دیگر لازم است و اگر قرض کرد و بعد هم قادر بر ادا می‌باشد، مستطیع است و باید به مکه برود و ادای دین در سال بعد جزو مؤنهٔ سال بعد است که از ربح همان سال بدون اخراج خمس، می‌شود ادا کرد.

* * *

«نکونام»: برای انجام حج واجب و به دست آوردن هزینهٔ آن، دعوا و مرافعه و نیز گرفتن وام و قرض لازم نیست؛ اگرچه بتواند قرض خود را بپردازد و چنین شخصی استطاعت فعلی ندارد و مستطیع به شمار نمی‌آید.

(۶۲)


درخواست مهریه برای استطاعت یافتن بر حج

س ۱۳۶ ـ زنی مهر خود را طلب دارد و شوهر وی نیز بر پرداخت آن تواناست، آیا آن زن مستطیع است، و مطالبه نمودن مهر؛ هرچند به نزاع بینجامد، واجب است یا نه؟

«گلپایگانی»: اگر شوهر قدرت بر ادا داشته باشد و زن بتواند از او وصول نماید، مستطیع است و واجب است از او بگیرد و حج را بجا آورد؛ اگرچه با اوقات تلخی باشد.

* * *

«نکونام»: در فرض مسأله، نزاع غیر از خشم گرفتن است؛ و اگر گرفتن مهریه به نزاع بینجامد که برای زندگی خانوادگی و زناشویی زیان‌بار باشد، درخواست آن جهت ادای حج واجب نیست و فرض وجود چنین طلبی، استطاعت فعلی نمی‌آورد؛ هرچند در صورت گرفتن آن، مستطیع می‌شود.


تحصیل استطاعت با قرض ربوی

س ۱۳۷ ـ شخصی مستطیع است و قصد دارد به مکه رود ولی وجه نقد ندارد و تنها دارای اعتبار بانکی است، آیا وی می‌تواند از بانک وام بگیرد تا اموال خود را بعد از آن بفروشد و بدهی بانکی خود را بپردازد یا نه؟

«گلپایگانی»: گرفتن قرض ربوی حرام است ولکن اگر به یکی از عناوین محلله بگیرد، مانع ندارد و اما راجع به فروش مال، اگر فعلا ممکن است، اگرچه به کم‌تر از قیمت باشد، واجب است بفروشد و در همین سال به حج برود و اگر فروش آن ممکن نیست مگر به قیمت بسیار کم که اجحاف است، در این سال واجب نیست حج بجا آورد و لازم نیست قرض کند، لکن اگر قرض کرد و متمکن از ادای حج شد، حجة الاسلام او صحیح است و این احکام در صورتی است که سال اول استطاعت او باشد و اما

(۶۳)

اگر از سال‌های قبل مستطیع بوده و مسامحه در ادای حج نموده، تأخیر آن به هیچ وجه جایز نیست.

* * *

«نکونام»: جملهٔ «تأخیر آن به هیج وجه جایز نیست» در پاسخ مسأله درست نیست؛ زیرا آن شخص در حال حاضر وجه نقد ندارد و بدهی غیر ربوی نیز ممکن نیست و فروش مال به کم‌تر از قیمت متعارف نیز اجحاف، تبذیر و حرام است، پس تکلیف فعلی نسبت به حج ندارد. بنابراین، هرچند از سال‌های پیش استطاعت داشته و در ادای حج مسامحه نموده است، ولی این امر سبب جایز بودن تحصیل استطاعت با قرض ربوی، اجحاف، تلف یا هر تکلیف غیر ممکن دیگری نمی‌گردد و به دست آوردن چنین استطاعتی واجب نیست. به این ترتیب، در جایز نبودن آن، میان وجود سابقهٔ استطاعت در سال‌های پیش با استطاعت تنها در این سال تفاوتی نمی‌باشد و این سال نسبت به سال‌های استطاعت گذشته، تکلیف فعلی ندارد؛ جز آن که سال‌های استطاعت پیشین، گناه تأخیر انداختن آن را داراست؛ زیرا تأخیر در صورت امکان، تحقق یافته است؛ ولی این امر سبب تحصیل غیر شرعی استطاعت یا تکلیف ناممکن دیگری در سال‌های بعد نمی‌گردد.

س ۱۳۸ ـ بنده قصد تشرف به مکه را داشتم که سازمان مربوطه با آن موافقت ننمود و اکنون شخصی می‌گوید اگر مبلغ هزار تومان به من بپردازی نام تو را در لیست کسانی که نام حج‌گزاران امسال در آن است خواهم نوشت، حال وظیفهٔ من چیست؟

«گلپایگانی»: این اجحاف است و تحمل آن واجب نیست و در صورتی که سال اول استطاعت باشد، مانع از حصول استطاعت است. مکرر نظیر این

(۶۴)

سؤال از حقیر شده است و «علی الإسلام السلام إذ قد بلیت الأمةّ برعاة أمثال هؤلاء». بعید می‌دانم که مقامات مملکت با امتحاناتی که سازمان اوقاف در این چند سال داد از این سوء استفاده‌ها مطلع نباشند. مع ذلک برای این که مردم را در انجام امور مذهبی گرفتار و در زحمت بیندازند و آزادی آن‌ها را سلب نمایند با این که سفر به تمام نقاط دینا حتی به مراکز قمار و فحشا آزاد است، در سفرهای مذهبی و حج و زیارت مداخله می‌نمایند و از جهات متعدد مردم را ناراضی و خشمگین می‌سازند که در مواقف حج و مشاهد مشرفه نیز آنان را از نفرین فراموش ننمایند. مکرر اعلام نموده‌ایم که غرض از تأسیس سازمان اوقاف در اختیار گرفتن مذهب برای اجرای مقاصد دستگاه و سلب استقلال از روحانیت و بی‌اثر کردن مساجد و مشاهد و برنامه‌های مذهبی است. اگر مقامات بنای ضدیت با اسلام و قصد تغییر شخصیت اسلامی جامعه را ندارند و می‌خواهند با فساد مبارزه کنند، باید این سازمان را فورا منحل نموده و به مداخلات نامشروعش خاتمه دهند و در هیچ ملت و مذهب و قانونی دیده و شنیده نشده است که برای عبادات عوارض قرار داده باشند و این عمل اوقاف در حقیقت عوارض حج و زیارت است.

* * *

«نکونام»: باید توجه داشت که این پاسخ مربوط به زمان ستم‌شاهی است و ان‌شاء الله زمینه‌ای در زمان حاضر ندارد و در صورت وقوع، چنان‌چه سال نخست استطاعت وی باشد، مانع از استطاعت است.

س ۱۳۹ ـ اشخاص مستطیع که قصد زیارت خانهٔ کعبه را دارند قریب به سه ماه پیش از حرکت، مشغول انجام کارهای مقدماتی؛ مانند گرفتن گذرنامه می‌باشند، اکنون شخصی که کارمند دولت است و سه ماه پیش از حرکت مستطیع نیست تا مشغول کارهای مقدماتی شود و اطمینان دارد که اگر پیشامدی رخ ندهد ممکن

(۶۵)

است هر ماه مبلغی از حقوق خود پس‌انداز نموده و در موقع حرکت مستطیع شود، تکلیف چنین شخصی چیست؟

ج ـ در فرض سؤال، اگر استطاعت مالیه دارد، باید مقدمات آن را از قبیل گذرنامه و غیر آن تحصیل نماید، ولی پس‌انداز کردن برای تحصیل استطاعت واجب نیست.

س ۱۴۰ ـ زنی است که مهریهٔ او هزینه‌های انجام حج را تأمین می‌کند ولی احتمال داده می‌شود شوهر وی بعد از صرف مهریه برای انجام حج، او را طلاق دهد یا شوهر می‌خواهد از مهریهٔ وی برای پرداخت بدهی‌های خود استفاده کند، در این صورت، زن چه تکلیفی دارد؟

«گلپایگانی»: در فرض سؤال که مهریه وافی به مخارج حج باشد، زن مستطیع است و واجب است مهریهٔ خود را صرف حج نماید و مجرد طلاق، باعث عدم وجوب حج نیست. بلی، اگر صرف مهریه در حج باعث شود که زندگی او مختل گردد، حج بر او واجب نیست.

* * *

«نکونام»: اگر زن مهریهٔ خود را گرفته و داری استطاعت است، مرد نمی‌تواند حتی با تهدیدِ طلاق گفتن وی، مانع او شود و بر زن لازم است که به حج رود ولی در صورتی که بخواهد مهریهٔ خود را بگیرد تا بعد از آن مستطیع گردد و مرد وی را به طلاق گفتن او تهدید می‌کند، اجحاف و ظلم مرد به وی مانع استطاعت اوست و زن نباید زندگی آرام خود را تلخ‌نماید.

س ۱۴۱ ـ شخصی همسر ندارد و هزینهٔ حج را دارد، آیا وی باید حج برود یا می‌تواند آن را در مراسم ازدواج هزینه کند؟

«گلپایگانی»: با فرض آن که استطاعت دارد، واجب است حج برود.

* * *

(۶۶)

«نکونام»: کسی که قصد ازدواج دارد، در صورتی مستطیع و توانمند می‌گردد که افزوده بر مخارج حج، بتواند هزینهٔ ازدواج خود را تأمین نماید و در صورتی که در شرف ازدواج باشد و نتواند هزینهٔ ازدواج خود را فراهم آورد و ازدواج برای وی ضرورت دارد، وی مستطیع نیست.

س ۱۴۲ ـ شخصی چیزی را بدون منافع آن به فرزند خود صلح کرده، ولی فرزند پیش از پدر می‌میرد، آیا صلح این عین در صورت دارا بودن بودن شرایط دیگر موجب وجوب حج بر فرزند می‌گردد تا بر ورثه لازم باشد برای وی اجیر بگیرند یا نه؟

ج ـ در صورتی که ارزش آن عین مسلوب المنفعه وافی به مخارج حج بوده و می‌توانسته آن را بفروشد، استطاعت مالیه داشته و باید برای او حج استیجار شود.

س ۱۴۳ ـ کارمندی بازنشسته که در منزل استیجاری سکونت دارد مدت‌هاست با نهایت صرفه‌جویی، امرار معاش نموده و تا به‌حال مبلغ هشتادهزار تومان پس‌انداز کرده تا خانه‌ای تهیه کند، حال با توجه به این که هر فردی، داشتن خانهٔ محقر ملکی را از هر حیث بر منزل استیجاری ترجیح می‌دهد، مراد از رفع احتیاج چیست و آیا حج واجب به وی تعلق گرفته یا نه؟ و در ضمن، چند سال پیش شخصی از بستگان که حج واجب خود را انجام داده بود و می‌خواست برای مأموریتی به مکه رود و از هر جهت مورد اعتماد بود، چون از وضع وی و به‌خصوص بیماری او آگاه بود از وی می‌خواهد به او وکالت دهد تا اعمال حج را برای وی انجام دهد و او نیز به او وکالت می‌دهد و وجه قربانی را به او می‌پردازد و او هزینه‌های دیگر را با رضایت خود به وی بخشید، حال اگر حج بر وی واجب بوده، آیا حج مذکور از او کافی است یا نه؟

«گلپایگانی»: چنان‌چه از جهت نداشتن منزل ملکی در حرج شدید واقع

(۶۷)

نمی‌شوید، حج واجب است و اگر موقعی که جهت حج نیابتی وکالت داده‌اید استطاعت بدنی جهت رفتن به مکه و انجام اعمال حج نداشته‌اید و فعلا هم ندارید و مأیوس از پیدا شدن قدرت بدنی بوده و هستید، همان حج نیابتی کافی است(۱).

* * *

«نکونام»: در فرض مسأله، استطاعت حاصل نمی‌شود و لزوم تهیهٔ مسکن مانع از حصول استطاعت است.

س ۱۴۴ ـ کسی که در حال حاضر استطاعت دارد ولی مقداری زکات از چندی قبل بده‌کار است که اگر آن را بپردازد قدرت رفتن به مکه را از دست می‌دهد، آیا جایز است به مکه رود و سپس زکات را به‌تدریج بدهد یا خیر؟ و در صورت جایز نبودن آن، اگر به مکه رود و بعد از برگشتن، زکات را بدهد، کفایت از حجة‌الاسلام می‌کند یا نه و تفاوتی میان آگاه به مسأله و غیر آن هست یا خیر؟

ج ـ واجب است زکات را بدهد و اگر زاید بر آن ندارد، مستطیع نیست و این حج مجزی از حجة الاسلام نیست. بلی، اگر به مقدار زکات داشته باشد و به علاوه به مقدار استطاعت هم داشته باشد، مستطیع است و حج بر او واجب است و در این صورت، حج او مجزی از حجة الاسلام است؛ اگرچه عصیانا زکات را تأخیر انداخته و فرقی بین عالم و جاهل نیست.

س ۱۴۵ ـ الرجل لم یکن مستطیعا ولکن قسم اللّه له الوصول إلی بیت اللّه الحرام بصفة طعام الحاجّ، و نوی أن ینوب عن أحد أبویه بدون أن یوصی إلیه بالنیابة، وطاف طواف النساء ولم یطفه لنفسه جاهلاً متعمّدا، ولا یمکنه الحجّ مرّة أخری لعدم نفقه الطریق، کما لا یخفی علی سماحتکم فی هذا الوقت من أجرة الطائرة،

۱- کسی که بدون خانهٔ ملکی رفع نیاز وی نمی‌شود، وقتی حج بر او واجب است که پول خانه را داشته باشد.

(۶۸)

ولا یتمکن من طریق آخر، فهل یجوز له أن یستنیب من یطوف طواف النساء نیابةً عنه؟

ـ مردی مستطیع نیست اما خداوند تشرف به خانهٔ خداوند را به او روزی نموده و او برای حاجیان غذا آماده می‌کند و وی نیت کرده است از یکی از پدران خود حج گزارد بدون آن که وی به آن وصیت نموده باشد و به نیابت از او طواف نسا گزارده اما برای خود از روی ناآگاهی و به عمد طواف نسا بجا نیاورده و برای وی ممکن نیست که دوباره حج انجام دهد؛ چرا که هزینهٔ آن را ندارد و خود می‌دانید که هزینه تهیهٔ بلیط هواپیما بالاست و وی به‌گونهٔ دیگر نیز نمی‌تواند خود را به آن‌جا برساند، آیا در این صورت جایز است نایب بگیرد تا وی به نیابت از وی طواف نسا بگزارد؟

ج ـ یجب علی النائب أن یطوف طواف النساء عن المنوب عنه، ولا یصحّ أن ینوبه لنفسه، فعلی هذا، لا إشکال فی صحّة طوافه نیابةً عن أحد أبویه فی الفرض، ولا یجب علیه طواف النساء لنفسه. نعم، فی المسألة إشکال آخر من جهة أنّه إذا کان متمکنا من شراء الهدی ولا یختلّ أمر معاشه بعد الرجوع من الحجّ بذلک، حصلت له الاستطاعة، وکان الواجب علیه الحجّ لنفسه، وحیث لم یأت به وجبت علیه حجّة الإسلام ولو متسکعا.

ـ بر این فرد (نایب) واجب است به نیابت از کسی که برای وی نایب شده است طواف نسا بگزارد و درست نیست که وی برای خود نایب شود و بنابر این، طواف وی درست است و اشکالی ندارد و بر وی واجب نیست برای خود طواف نسا بگزارد. بله، در این مسأله از ناحیهٔ دیگر اشکال وجود دارد و آن این که اگر وی قدرت بر خرید هدی داشته باشد و زندگی وی بعد از بازگشت از حج مختل نمی‌شود و به مشقت و سختی نمی‌افتد، استطاعت برای وی حاصل است و بر او واجب است برای خود حج بگزارد و چون وی آن را بجا نیاورده لازم است حج بگزارد؛ هرچند در این رابطه به سختی و مشقت دچار شود.

(۶۹)

س ۱۴۶ ـ بنده هزینهٔ سفر حج را دارا شدم و تصمیم به ثبت‌نام گرفتم و تمام مدارک را حاضر کردم ولی در موقع ثبت‌نام گفتند باید کارت پایان خدمت داشته باشی و چون من در آن موقع، خدمت سربازی را در وزارت آموزش و پرورش و محل کارم می‌گذراندم از ثبت‌نام من جلوگیری به عمل آمد، حال در خرداد ماه امسال، سربازی من تمام می‌شود، در این صورت، آیا در سال گذشته حج بر من واجب بوده است یا نه؟ در صورتی که در آن هنگام، تازه متأهل شده بودم و با پدرم زندگی می‌کردم و خانه‌ای جداگانه نداشتم و بعد از خودداری از ثبت‌نام، پول آن را صرف خرید ماشین که یکی از ضروریات زندگی من در آن موقع و در حال حاضر بود نمودم.

ج ـ در فرض مرقوم، اگر مانعی که برای شما پیش آمده در سال گذشته متمکن از رفع آن مانع نبوده‌اید، تمکن از سفر حج نداشته‌اید و فعلا هم که استطاعت مالی ندارید حج بر شما واجب نیست و در آینده ان شاء الله تعالی هر وقت مستطیع شدید مشرف شوید.

س ۱۴۷ ـ شخصی برای حج ثبت نام نموده و نوبت تشرف او وقتی می‌رسد که او فوت نموده و وصیت کرده که شخص خاصی به‌جای او حج بجا آورد، اما وی خود مستطیع است و تنها به جهت بسته بودن راه نمی‌تواند به حج رود، آیا وی می‌تواند با استفاده از نوبت وصیت کننده، حج خود را بگزارد؟

ج ـ در فرض سؤال که شخص مذکور از جهت مالی مستطیع است، به هر نحو استطاعت طریقی پیدا کند، حج بر او مستقر می‌شود و لازم است حج خود را انجام دهد و باید برای موصی نایب بگیرند تا در همان سال برای او حج بجا آورد و تأخیر جایز نیست و چنان‌چه تأخیر انداخته شود، فورا ففورا باید انجام شود.

(۷۰)


نیابت حج

س ۱۴۸ ـ آیا بر نایب واجب است حج نیابی را خود انجام دهد یا می‌تواند دیگری را اجیر کند که حج را انجام دهد؟

ج ـ جایز نیست که نایب، دیگری را اجیر کند؛ مگر با اذن مستأجر.

س ۱۴۹ ـ اگر کسی چند سال پیش نیابت حج میتی را تعهد کرده و الآن خود مستطیع شده، کدام یک از این‌ها را مقدم بدارد؟

ج ـ در فرض مسأله، واجب است برای خود حج بجا آورد.

س ۱۵۰ ـ اگر کسی چند سال پیش، نیابت حج میتی را به مبلغی پذیرفته و هم‌اکنون هزینهٔ حج دو برابر شده، آیا حال که اجیر می‌خواهد حج را بجا بیاورد می‌تواند بقیهٔ مخارج را از ورثهٔ میت مطالبه کند یا نه؟

ج ـ اگر نیابتی را که قبول کرده و اجیر شده مقید به سال اول بوده و از بجا آوردن حج مانع داشته، اجاره باطل شده و فعلا بر ورثه است که برای مورث به مقداری که وصیت کرده حج میقاتی یا از هر جا بشود، حج استیجار کنند و اگر بدون عذر و مانع تأخیر انداخته، قیمت سال اول را که او باعث فوت حج در آن سال شده ضامن است و اگر به‌نحو مطلق اجیر شده باشد، به ذمهٔ اجیر است که بعد از رفع مانع، به هر قیمت که باشد حج را بجا آورد و به ورثه مربوط نیست.

س ۱۵۱ ـ شخصی با این که در زمان حیات، حج را به‌توسط دیگری انجام داده به انجام حج برای وی وصیت نموده، آیا در این صورت بر وصی واجب است دوباره برای او حج اجاره نماید یا نه؟

ج ـ اگر وصیت را بعد از انجام حج کرده، باید حج برای او استیجار شود و

(۷۱)

اگر بعد از وصیت، حج را انجام داده، وجوب استیجار آن بر وصی معلوم نیست.

س ۱۵۲ ـ شخصی روز عید قربان با افراد گروه خود اختلاف پیدا کرده و از روی عصبانیت، به عمد هیچ یک از اعمال منی و مکه را بجا نیاورده و در موقع بازگشت به وطن به یکی از دوستان خود در مکه می‌گوید تو هر کاری می‌توانی برای من انجام بده، آیا نایب قرار دادن آن کفایت می‌کند یا چون به عمد آن را ترک کرده بسنده نیست و در صورت عدم کفایت، برای خروج از احرام، آیا باید خود عمرهٔ مفرده بجا آورد یا نیابت از آن نیز کافی است؟

ج ـ در فرض سؤال که شخصا قدرت داشته، بقیهٔ اعمال را خودش انجام دهد، نیابت کافی نیست و با ترک طواف، عمدا حج او فاسد و احکام احرام او باقی است، مگر آن که عمرهٔ مفرده بجا آورد و محل شود و در ذی‌حجهٔ سال بعد، ضمن احرام برای حج، قضای اعمال باقیه را نیز بجا آورد و برای افساد حج هم کفارهٔ بدن لازم است.

س ۱۵۳ ـ شخصی مستطیع است ولی هنوز حج خود را بجا نیاورده، وی وجهی از ورثهٔ میتی قبول می‌کند و در همان سال به مکه می‌رود ولکن آن سال حج نیابتی را انجام نمی‌دهد، بلکه برای خود می‌رود و تصمیم قطعی دارد سال آینده حج متوفی را بگذارد، آیا این عمل جایز است یا نه؟

ج ـ اجاره برای خصوص سال اول که خود شخص مستطیع است باطل است و مال الاجاره را مالک نمی‌شود و پول نزد او غصب می‌باشد و واجب است رد کند، ولی حج خود او که سال اول مشرف می‌شود صحیح است و سال بعد، اگر طرف مایل بود که این شخص مشرف شود، باید تجدید اجاره نمایند و اگر بدون اطلاع برود، مال الاجاره طلب ندارد.

(۷۲)

س ۱۵۴ ـ زنی (عمهٔ من) مستطیع است ولی قدرت مسافرت به خانهٔ خدا را ندارد و برادر وی عازم خانه خداست و پسر برادر او نیز برای کمک پدر به مکه می‌رود و نیابت عمهٔ خود را قبول می‌کند، ولی سفر اول اوست، آیا این حج قبول است یا نه؟

«گلپایگانی»: در فرض مسأله، اگر عمه مأیوس از رفتن به حج باشد و نایب هم مستطیع و واجب الحج نبوده؛ یعنی نه خودش مال داشته به مقدار استطاعت و نه پدر به او گفته باشد که همراه من بیا برویم حج، خرج تو را می‌دهم، نیابت مذکور صحیح و حج او مقبول است؛ ان‌شاء الله، و اگر مستطیع بوده یا واجب الحج به‌نحوی که ذکر شد، صحت حج به‌نظر حقیر مشکل است و چنان‌چه حج را به نیابت عمه بجا آورد، باید هم برای عمه ثانیا نایب بگیرند و هم برای خودش حج مشرف شود.

* * *

«نکونام»: در فرض مسأله، در صورتی که زن از توانا شدن بر انجام حج ناامید گردیده و بر نایب نیز انجام حج واجب نبوده؛ یعنی نه خود قدرت تأمین هزینهٔ حج را داشته و نه پدر به وی امر به همراهی در سفر حج با تضمین تأمین هزینهٔ آن نموده، نیابت و حج وی صحیح است، اما چنان‌چه وی مستطیع بوده یا انجام حج به گونهٔ مذکور بر او واجب شده، حج او صحیح نیست و در صورتی که از طرف زن نایب شود، زن باید دوباره نایب بگیرد و نایب باید برای خود حج بگزارد.

س ۱۵۵ ـ شخصی که در طواف حج یا عمرهٔ مفرده یا عمرهٔ تمتع نایب شده، آیا بعد از ادای مناسک خود، آن را بجا آورد یا در تقدیم و تأخیر طواف نیابتی اختیار دارد؟

«گلپایگانی»: در فرض سؤال، احوط آن است که بعد از فراغ از ادای مناسک خود، طواف نیابتی را قبل از تقصیر و خروج از احرام انجام دهد.

* * *

(۷۳)

«نکونام»: بر چنین نایبی لازم است بعد از انجام مناسک خود، طواف نیابتی را پیش از تقصیر و خروج از احرام انجام دهد.

س ۱۵۶ ـ آیا برای نایب در طواف عمرهٔ تمتع یا حج جایز است طواف را در غیر ماه‌های حج بجا آورد یا نه؟

ج ـ طواف عمرهٔ تمتع و طواف حج به عنوان نیابت از غیر واجب است در موسم حج انجام بگیرد؛ یعنی طواف عمرهٔ تمتع را در اشهر حج و طواف حج را در ذی‌حجه روز عید و بعد از آن باید بجا آورد؛ مگر این که منوب عنه طواف را فراموش کرده باشد و بعد از گذشتن موسم متذکر شود، که در این صورت، خود او، و در فرض عدم تمکن، نایب او می‌تواند طواف را در غیر اشهر حج بجا آورد.

س ۱۵۷ ـ شخصی نماز طواف را بی درنگ بجا آورده و بعد از سعی و تقصیر چون قرائتش درست نبوده، برای نماز طواف نایب گرفته، آیا نماز وی صحیح است یا نه و آیا به حج او ضرر وارد می‌آورد یا خیر؟

«گلپایگانی»:نایب باید نماز را بعد از طواف بخواند و در فرض مسأله که بعد از تقصیر بجا آورده، خلاف احتیاط است، ولی مضر به حج نیست.

* * *

«نکونام»: نایب باید نماز را بعد از طواف بخواند؛ اگرچه در فرض یاد شده بجا آوردن آن بعد از تقصیر به حج ضرری وارد نمی‌آورد.

س ۱۵۸ ـ کسی که حج تمتع می‌گزارد، اگر پس از احرام و بعد از وارد شدن به حرم فوت شود،آیا کفایت از دیگراعمال حج می‌نماید یا باید برای‌او نایب گرفته شود؟

ج ـ کفایت می‌کند و گرفتن نایب لازم نیست؛ خواه حج خودش باشد یا نایب از غیر باشد.

(۷۴)

س ۱۵۹ ـ شخصی چند سال پیش مستطیع بوده و به سبب نداشتن قدرت بدنی نتوانسته است حج بگزارد و چون از به دست آوردن قدرت بدنی ناامید بوده شخصی را اجیر می‌نماید که از طرف او حج نماید و اجیر تمام مبلغ را می‌گیرد و بعد از چند روز ادعا می‌کند که خود مستطیع است و باید به حج رود، آیا در این صورت، اجارهٔ وی فسخ می‌شود یا خیر؟ و تکلیف نایب درباره مخارج ابتدایی که نموده چیست؟

ج ـ در فرض سؤال، اگر برای حجة الاسلام اجیر شده و بعد معلوم شود که منوب عنه متمکن شده، اجاره باطل است و مقداری که اجیر به امر مستأجر خرج کرده، ضامن نیست و اگر برای مطلق حج اجیر شده؛ اعم از حجة الاسلام و غیره و اختیار فسخ برای مستأجر قرار نداده باشند، اجاره لازم است و منوب عنه نمی‌تواند فسخ کند و اجیر باید عمل را انجام دهد.

س ۱۶۰ ـ شخصی را برای انجام اعمال حج اجیر می‌کنند و وی بخشی از مقدمات را انجام می‌دهد و سپس از طریق دولت ممنوع السفر می‌شود و به‌جای او دیگری را می‌فرستند، آیا این شخص در ازای آن مقدار از مقدمات که انجام داده استحقاق اجرتی دارد یا نه؟ و آیا حق دارند دیگری را به‌جای او بفرستند یا نه؟

ج ـ در فرض سؤال که اجیر ممنوع السفر شده، اجیر کنندگان حق دارند که شخص دیگری را اجیر کنند و راجع به استحقاق اجرت، اگر او را برای خصوص اعمال حج در همان سال که ممنوع السفر شده اجیر کرده‌اند، استحقاق اجرت ندارد، مگر این که مقدمات را به امر مستأجر بجا آورده باشد که چون عمل مسلم محترم است، اجرت المثل عمل خود را استحقاق دارد و اگر او را اجیر کرده‌اند برای حج و مقدمات، مال الاجاره تقسیط می‌شود و به مقداری که مقابل مقدمات واقع شده حق دارد.

(۷۵)

س ۱۶۱ ـ آیا نذر احرام قبل از میقات برای نایب نیز جایز است یا نه؟

ج ـ بلی، جایز است.

س ۱۶۲ ـ شخصی فوت کرده و شخص خاصی را برای انجام حج معین نموده ولی همسر وی بدون رضایت وصی دیگری را جهت انجام حج در نظر می‌گیرد، آیا شخصی که از طرف زن پول را گرفته مشغول الذمه است یا نه؟

ج ـ در فرض سؤال، اگر شخصی که پول را از زن گرفته به حج نرفته، باید بر طبق وصیت عمل شود و اگر به حج رفته و حج را صحیح انجام داده باشد ذمهٔ منوب عنه بری می‌شود ولکن با علم به این که زن متوفی شرعا مجاز در استیجار وادای اجرت از ترکه منوب عنه نیست حق گرفتن اجرت ندارد، بلی اگر جاهل بوده حق مطالبه اجرت المثل عمل را از شخص آن زن دارد و اگر زن از مال خودش پول داده که نایب حج بجا آورد، حق مطالبه از نایب ندارد و حق برداشت از مال متوفی هم ندارد و حج نایب صحیح است.

س ۱۶۳ ـ شخصی که قرائت یا اذکار واجب نماز را به صورت صحیح نمی‌داند، آیا جایز است نیابت حج را قبول نماید و بعد از این که خود نماز طواف را خواند دیگری را نیز برای نماز نایب کند یا نه؟ و بر فرض عدم جواز؛ چون وی جاهل به مسأله بوده، چنین کاری را انجام داده، حال تکلیف او چیست؟

«گلپایگانی»: استیجار چنین شخصی خلاف احتیاط است و در فرض بعد هم احوط این است که از مستأجر استرضا کند یا وجه را مسترد دارد.

* * *

«نکونام»: کسی که نمی‌تواند اعمال و مناسک حج را به‌درستی انجام دهد نمی‌تواند از دیگری نایب شود و کسی که نایب می‌گیرد باید مطمئن باشد که نایب می‌تواند همهٔ اعمال را به‌درستی انجام دهد و در صورتی که

(۷۶)

نایب بر درست انجام دادن آن توانایی نداشته باشد و کسی که نایب می‌گیرد نیز از این موضوع آگاه نبوده است باید مزدی را که در برابر گرفته است باز گرداند و گرفتن نایب در حج نیابتی بدون آگاهی و موافقت کسی که نایب گرفته است جایز نیست.

س ۱۶۴ ـ می‌خواهم کسی را به نیابت برای زیارت بیت الله الحرام بفرستم، شرایط نیابت چیست و پولی که به نیابت حج داده می‌شود خمس دارد یا نه؟

ج ـ نایب باید مسلمان و عاقل و مسأله‌دان باشد و مستطیع هم نباشد که حج بر او واجب باشد و مصارف حج نیابی مثل حج خود شخص جزو مؤنه است، اگر از سرمایهٔ خمس داده یا ربح همان سال باشد، خمس ندارد.

س ۱۶۵ ـ اگر نایب برای حج اجیر شود و در ضمن عقد با او شرط کنند که حج را در سال معین یا از طریق معین بجا آورد و نایب تخلف کند و در سال دیگر یا از طریق دیگر برود، آیا حج او صحیح است و ذمهٔ نایب گیرنده از حج فارغ می‌شود یا خیر، و آیا همهٔ مزد را می‌تواند بگیرد یا نه؟

ج ـ در فرض سؤال که اجاره بر حج مخصوص واقع شده و نایب تخلف نموده، مستحق اجرت نیست ولکن ذمهٔ منوب عنه فارغ می‌شود.

س ۱۶۶ ـ شخصی ملکی را جهت استیجار حج معین کرده و در موقع فروش ملک، قیمت آن زاید بر مال الاجاره نیابت حج است، در این صورت باید تمام آن را تسلیم نایب بنمایند یا آن که زاید آن را تسلیم ورثه نمایند؟

ج ـ در فرض سؤال، در صورتی که آن‌چه زاید بر مال الاجارهٔ حج میقاتی است بیش‌تر از ثلث نباشد، تمام آن را بدهند به نایب؛ مگر آن که

(۷۷)

معلوم باشد که غرض او استیجار اصل حج است و خصوصیت استیجار آن به تمام قیمت ملک مذکور در نظر موصی نبوده است.

س ۱۶۷ ـ آیا بر نایب واجب است اعمال حج را بر طبق فتوای مرجع تقلید نایب گیرنده انجام دهد یا مطابق وظیفهٔ خود به تقلید یا به اجتهاد عمل نماید؟

ج ـ اجیر باید مطابق وظیفهٔ خودش عمل نماید. بلی، اگر با او شرط کنند که علاوه بر واجبات و شرایط صحت به نظر اجیر بعضی از امور لازمه به نظر منوب عنه را نیز بجا آورد یا بعض منافیات به نظر او را ترک کند، باید به شرط عمل نماید.

س ۱۶۸ ـ شخصی از طرف دیگری برای انجام حج به مبلغ کمی نایب شد و سپس خدمت‌گزاری کاروانی را به عهده گرفته تا بتواند نیازهای خود را در سفر تأمین کند و وی حج نخست خود(صروره) را می‌گذاشته، آیا این حج، از طرف نایب گیرنده به شمار می‌رود یا چون خدمت دیگری را نموده، حج بر او واجب شده و نیابت وی باطل بوده است؟

ج ـ کسی که به‌واسطهٔ قبول خدمت، رفتن به مکه بر او واجب شود و پول قربانی و لباس احرام داشته باشد، مستطیع است و باید حجة الاسلام بجا آورد و اگر اجیر برای نیابت شده باشد و اجیر شدن برای خدمت، بنفسه منافی با اجارهٔ قبلی باشد، اجارهٔ دوم باطل است و باید حج نیابتی را بجا آورد.

س ۱۶۹ ـ کسی که در حال احرام وارد حرم می‌شود و می‌میرد، حج او بنا بر مشهور صحیح است، آیا اگر کسی بعد از عمرهٔ تمتع و پیش از احرام حج فوت کند، ذمهٔ وی بری است یا باید برای دیگر اعمال وی نایب گرفته شود و چنان‌چه

(۷۸)

نایب لازم باشد و شخص شیعه یافت نشود، چه تکلیفی دارد؟

ج ـ بلی بری‌ء الذمه می‌شود و گرفتن نایب لازم نیست.

س ۱۷۰ ـ زنی مستطیع است و از شوهر خود نیز مبلغی را طلب دارد و به هنگام فوت به شوهر خود گفته که در مقابل این طلب، باید حج مرا انجام دهی و بعد از فوت آن زن، شوهر نه حج را انجام داده و نه طلب او را داده است. اکنون اگر وارثان با هم توافق نکنند و نسبت به حج وی عملی انجام ندهند و اموال او را میان خود تقسیم کنند، نسبت به اصل حج تکلیف چیست؟

ج ـ در فرض سؤال واجب است بر شوهر، حج مورد وصیت را بجا آورد و ورثه می‌توانند از او مطالبه کنند که یا عمل به وصیت کند یا دین را ادا نماید و اگر ورثه حج میقاتی برای متوفات بجا آورند، ذمهٔ میت بری می‌شود و کافی است در جواز تصرف در بقیهٔ ترکه، ولی تا حج ادا نشود، تصرف ورثه در ترکهٔ او جایز نیست. بلی، اگر سهم یک نفر از آن‌ها به تنهایی وافی به حج میقاتی نیز نباشد و ورثه نیز حاضر نیستند پول حج را تکمیل نمایند، تصرف او در سهم خود مانعی ندارد.

س ۱۷۱ ـ در حج و عمرهٔ مفرده نیابی، نایب باید طواف نسا و نماز آن را از طرف خود انجام دهد یا از طرف نایب گیرنده؟

ج ـ باید به قصد منوب عنه انجام دهد.

س ۱۷۲ ـ آیا زن می‌تواندبرای انجام حج دیگری اجیر شود یا نه؟

ج ـ بلی می‌تواند.

س ۱۷۳ ـ شخصی به مکه مشرف شده و پس از انجام اعمال حج خود آیا می‌تواند به نیابت از اشخاصی که معذور از طواف هستند یا قادر نیستند طواف حج و

(۷۹)

طواف نسا و هم‌چنین سعی بین صفا و مروه را بجا بیاورند، این اعمال را انجام بدهد یا نه؟

ج ـ مانعی ندارد.

س ۱۷۴ ـ شخصی به گزاردن حج بلدی وصیت نموده ولی آن را مشخص نکرده و به شهری به‌خصوص منصرف نیست و قرینه نیز بر تعیین آن در دست نیست؛ مثلا اگر وطن این شخص خراسان باشد و مدتی در آن‌جا زندگی کرده و سپس در تهران ساکن شده و بعد به کاشان رفته و در آن‌جا بیمار شده و به حج بلدی وصیت کرده و سپس برای زیارت به قم آمده و همان‌جا فوت کرده، در این صورت باید از کدام یک از شهرهای یاد شده برای او حج اجاره نمایند؟

ج ـ ظاهرا مراد از بلدی که موصی وصیت می‌نماید بلدی است که محل سکونت فعلی اوست؛ بناءً علی هذا، اگر از توطن در خراسان اعراض نموده، باید از تهران استیجار نمود، والا صاحب دو وطن است و از هر کدام استیجار شود، کافی است.

س ۱۷۵ ـ آیا ولی در حال احرام می‌تواند پیش از انجام اعمال خود از طرف کودکی نایب شود و اعمال او را انجام دهد یا نه؟

«گلپایگانی»: لازم است اول طواف و نماز آن و سعی خود را بجا آورد و احتیاطا قبل از تقصیر، نیابتا اعمال طفل را بجا آورد.

* * *

«نکونام»: بر نایب لازم است طواف و نماز آن و سعی خود را بجا آورد و پیش از تقصیر، اعمال طفل را به نیابت بگزارد.

س ۱۷۶ ـ شخصی مستطیع شده ولی بعد از استطاعت به جنون دایمی شده، آیا ولی شرعی او که از جانب حاکم شرع معین شده می‌تواند کسی را به نیابت او به

(۸۰)

حج بفرستد یا نه؟

«گلپایگانی»: احوط، ترک استنابه است در حال جنون. بلی، اگر به همین حال از دنیا برود، بعد از موت او واجب است از ترکهٔ او برایش حج استیجار نمایند.

* * *

«نکونام»: چنانچه دیوانگی وی دایمی باشد، می‌توان از طرف وی نایب گرفت.

س ۱۷۷ ـ آیا جایز است یک نفر حج مستحبی یا عمرهٔ مفردهٔ مستحبی را از چند نفر بجا آورد و قصد نیابت از چند نفر بنماید یا نه؟

ج ـ در صورت تبرع مانع ندارد ولیکن در استیجاری، تابع قرارداد با مستأجرین است.

س ۱۷۸ ـ آیا کسی که در موقع عمل حج و عمره ناچار است سر خود را بپوشاند یا زیر سایه قرار بگیرد و نمی‌تواند در آفتاب باشد جایز است از دیگری نیابت کند یا نه؟

ج ـ در فرض سؤال که نایب معذور در انجام بعض محرمات احرام است، نیابت و استیجار او مانع ندارد و کفارهٔ آن بر عهدهٔ خود نایب است.


اجرت مسمای راه پیموده شده

س ۱۷۹ ـ شخصی برای انجام حجة الاسلام اجیر شده و تا سوریه رفته و موفق به انجام عمل نشده و به کشور خود بازگشته، آیا وی می‌تواند برای مخارجی که در این سفر نموده وجهی از گیرندهٔ نایب بخواهد یا نه؟

«گلپایگانی»: بر حسب ظاهر حال که اجرت را مقابل رفتن و برگشتن و عمل

(۸۱)

حج قرار می‌دهند، اجیر از اجرت المسمی به اندازه‌ای که از راه پیموده مستحق است؛ هرچند عمل برای منوب عنه فایده نداشته باشد.

* * *

«نکونام»: اگر نیابت برای عمل حج است، ولی رفتن راه آن به خواست نایب می‌باشد، «اجرت المسمی» ندارد و چیزی بر عهدهٔ نایب گیرنده نیست؛ ولی اگر شرط راه ویژه‌ای شده باشد، اجرت مسما دارد.

س ۱۸۰ ـ کسی که قرائت نماز او و هم‌چنین اعراب تلبیهٔ او صحیح نیست، آیا می‌تواند برای انجام حج دیگری نایب شود یا نه؟ و بر فرض جایز نبودن، آیا وی می‌تواند اجیر شود اما شرط کند کسی را برای نماز و تلبیه اجیر نماید یا تحت نظر معلمی تلبیه بگوید یا نه؟

ج ـ در فرض سؤال، اگر با تلقین معلم بتواند صحیح بخواند، نیابت او جایز است و در غیر این صورت، محل اشکال است.

س ۱۸۱ ـ زنی از دنیا رفته و به شوهر خود وصیت کرده که برای او حج استیجار نمایند ولی قید بلدی یا میقاتی نکرده و شوهر وی قبول وصیت او نموده اما مسامحه کرده و جهت همسر خود حج استیجار ننموده و اموال او از بین رفته و شوهر آن زن که وصی او بوده فوت کرده است و پیش از فوت به یک نفر وصیت نموده که حج همسرم بر عهدهٔ من مانده است آن را ادا کنید و شوهر دارای کودکانی صغیر است که اگر خواسته باشند حج بلدی آن زن را از مال او بردارند آن کودکان صغیر به زحمت می‌افتند، آیا اجازه می‌فرمایید که حج میقاتی جهت آن زن گزارده شود یا نه؟

ج ـ در فرض مسأله که وصیت به حج شده، چون منصرف به بلدی است، واجب است بر وصی حج بلدی استیجار نماید و اگر مال را تلف کرده،

(۸۲)

ضامن حج بلدی است و فعلا باید از مال خود حج بلدی استیجار شود؛ هرچند صغیر داشته باشد.

س ۱۸۲ ـ شخصی در زمان حیات خود اهل نماز و روزه بوده و حج نیز بجا آورده، با این حال، وصیت کرده که برای او حج استیجار نمایند، فعلا فوت کرده و ورثه نمی‌دانند حجی که وصیت نموده برای این است که حجة الاسلام خود را باطل دانسته یا سفارش به انجام حج استحبابی و احتیاطی است، تکلیف چیست؟

«گلپایگانی»: ظاهر آن است که حج احتیاطی است، مگر قرینه باشد که مستحبی یا واجبی است و در هر صورت، باید بر طبق وصیت عمل شود.

* * *

«نکونام»: چنانچه دلیلی بر واجب بودن حج در دست نباشد حج نیابی استحبابی انجام گیرد، البته در صورتی که هزینهٔ آن بیش از یک‌سوم اموال برجای مانده از او نباشد یا وارثان وی که صغیری در میان آنان نیست بر آن رضایت دهند.

س ۱۸۳ ـ شخصی فوت نموده و حج و قضای نماز و روزه بر عهده دارد و وصیت کرده که از یک سوم مال وی برای او حج و قضای نماز و روزه استیجار شود، در صورتی که یک سوم مال همهٔ هزینه‌های آن را تأمین ننماید، کدام یک را باید مقدم داشت یا همهٔ عبادات یاد شده در عرض هم قرار دارد؟

ج ـ در صورت عدم وفای ثلث، حج میقاتی از اصل برداشته می‌شود و اجرت نماز و روزه و تفاوت بین بلدی و میقاتی از ثلث داده می‌شود و در صورت عدم وفای ثلث به نماز و روزه و تفاوت بین بلدی و میقاتی، نماز و روزه مقدم بر تفاوت بین بلدی و میقاتی است و ورثهٔ کبار در صورت رضایت، از مال خود حج بلدی استیجار نمایند و با عدم رضایت و عدم کفایت ثلث، زاید بر میقاتی واجب نیست.

(۸۳)

س ۱۸۴ ـ اگر کسی به حج وصیت کند و بلدی یا میقاتی بودن آن را تعیین نکند، چه باید کرد؟

ج ـ ظاهر وصیت، حج بلدی است.

س ۱۸۵ ـ کسی که استطاعت حج را داشته و پیش از آن که به مکه برود از دنیا رفته، آیا می‌شود از میقات نایب برای او بگیرند یا باید از بلد نایب گرفت و آیا در وصیت کردن و نکردن متوفی و کم بودن و زیاد بودن مال او برای گرفتن نایب تفاوتی هست یا نه؟

ج ـ اگر وصیت نکرده، استیجار حج میقاتی کافی است و اگر وصیت کرده و مقید به میقاتی نبوده، حج بلدی استیجار نمایند، مگر آن که مازاد بر استیجار میقاتی بیش از ثلث باشد که در این صورت، محتاج به امضای ورثه است و اگر ورثه امضا نکردند، باید ثلث را صرف در استیجار حج از ماقبل میقات به هر مقدار که ممکن است بنمایند.

س ۱۸۶ ـ کسی که به قصد حج مستحبی، عمرهٔ تمتعی برای خود بجا آورده، آن‌گاه در مکه اجیر شده و دوباره به میقات ادنی الحل برگشته و سپس عمره و حج تمتعی به نیابت از شخص متوفی بجا آورده است، تکلیف او چیست؟

«گلپایگانی»: اجاره باطل و حج او نیز مجزی از حج منوب عنه نیست، بنا بر احتیاط واجب.

* * *

«نکونام»: اجاره باطل و حج او نیز از حج کسی که برای او نایب شده کافی نیست.

س ۱۸۷ ـ شخص مستطیع که حج بر او مستقر شده فوت نموده و وصیت کرده که شخص معینی که امسال اجیر دیگری است سال بعد از طرف او به نیابت به حج برود و حال آن که ممکن است امسال شخص دیگری از او نیابت نماید و نیز

(۸۴)

محتمل است سال آینده موانعی ایجاد شود که نتوان کسی را اجیر نمود، در این صورت، مطابق وصیت باید شخص معین نایب شود یا امسال به دیگری رجوع نمایند؟

ج ـ ظاهر این است که عمل به این وصیت مشروع نیست و واجب است با تمکن، فورا نایب بگیرند.

س ۱۸۸ ـ شخصی وصیت نموده از مال او بعد از مرگ برای وی حج بلدی استیجار شود، اما هم‌اکنون مال او هزینهٔ حج بلدی را تأمین نمی‌کند و امید به ترقی قیمت نیز نیست، در این صورت، آیا لازم است برای گزاردن حج میقاتی از طرف او نایب گرفته شود یا نه؟

ج ـ با فرض این که آن‌چه معین شده وافی نیست، از هر جا می‌رسد استیجار شود؛ مثلا اگر ممکن است، از عتبات استیجار شود و اگر ممکن نشود، میقاتی استیجار کنند.

س ۱۸۹ ـ شخصی از ایران حرکت می‌کند که برای خود یا به نیابت از دیگری حجة‌الاسلام بجا آورد، حال می‌خواهد پیش از حج برای خود یا دیگری عمرهٔ مفرده بجا آورده و بعد به مدینه باز گردد و برای حج احرام ببندد، آیا این عمل جایز است یا نه؟ و اگر چنین کرد، حج از عهدهٔ او یا از نایب گیرنده ساقط می‌شود یا نه؟

ج ـ کسی که حج واجب خود را بجا نیاورده جایز نیست در ایام حج، عمرهٔ مفرده بجا آورد و هم‌چنین کسی که نایب حج بلدی است، جایز نیست عمرهٔ مفرده را قبل از اعمال حج بجا آورد و در صورتی که قبل از حج بجا آورد، عمرهٔ مفردهٔ او باطل است ولکن حج صحیح است و از ذمهٔ منوب عنه ساقط می‌شود. بلی، اگر نایب حج بلدی بوده، استحقاق اجرت ندارد.

(۸۵)

س ۱۹۰ ـ کسی که برای حج تمتع استحبابی به مکه رفته و عمرهٔ تمتع را انجام داده و از روی جهل به مسأله، برای حج تمتع میقاتی در مکه اجیر شده و به میقات رفته و برای عمرهٔ تمتع محرم شده و به مکه آمده و اعمال عمره را انجام داده و سپس مسأله را فهمیده که حج میقاتی وی صحیح نیست، نسبت به عمره تمتع و اعمال خود چه وظیفه‌ای دارد؟

ج ـ احرام او برای عمرهٔ حج میقاتی درست نبوده و باید بقیهٔ اعمالش را بجا آورد؛ یعنی در مکه برای حج محرم شود و به عرفات رود و مناسک را انجام دهد و حج تمتعش صحیح است.


حج به نیابت از امام زمان علیه‌السلام

س ۱۹۱ ـ عمره و حج به نیابت از امام عصر (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) صحیح است یا خیر؟

«گلپایگانی»: جواز آن بعید نیست.

* * *

«نکونام»: جملهٔ «جواز آن بعید نیست» در پاسخ مسأله مناسب نمی‌باشد؛ زیرا چنین نیابتی ـ عمره یا حج نیابتی ـ از طرف آقا امام زمان یا دیگر حضرات معصومین علیهم‌السلام گذشته از جایز و نیکو بودن آن، می‌تواند استحباب نیز داشته باشد؛ چرا که با توجه به اطلاقاتِ باب حج مستحب نیابتی، تفاوتی میان افراد نیست؛ هرچند حضرت، خود در آن‌جا حج بگزارند.

مطالب مرتبط