گزیده توضیح المسائل

 

گزیده توضیح المسائل

بخش هشتم: تغذیه

(۴۶۷)

(۴۶۸)

تغذیه و خوراک

درآمد

تأثیر خوراکی‌ها بر جسم و روح انسان، امری علمی، محسوس و تجربه‌پذیر است. خوراکی‌ها همان‌گونه که مایهٔ رشد و سلامت جسم و روح است می‌تواند آشفتگی مزاجی، اختلال روانی و بیمارهای جسمانی را به همراه داشته باشد. از طرفی، عقل سالم در بدن سالم است و بیمار نمی‌تواند به‌درستی بیندیشد و مسیر تعالی و کمال خود را طی نماید؛ چرا که همهٔ همت نفس به ساخت و ساز و ترمیم بخش بیمار بدن معطوف می‌گردد و دیگر نیروی رشد، خودشکوفایی، بر شدن، عروج و استجماع را از دست می‌دهد. خداوند متعال که به علم و حکمت بالغهٔ خویش بر همهٔ مصلحت‌ها و مسیر رشد و تکامل هستی و انسان آگاه است، و نسبت به آن و به‌ویژه انسان، رهنمودهایی را در تمام زمینه‌ها؛ از جمله خوراکی‌ها، ارایه داده است تا انسان در پرتو آن بتواند خوراکی‌ها و آشامیدنی‌هایی را که به وی رشد بیش‌تری می‌دهد شناسایی نماید و از آن بهرهٔ بیش‌تری برد؛ چنان‌که از آن دسته

(۴۶۹)

خوراکی‌ها و آشامیدنی‌هایی که مانع پیشرفت یا سبب سقوط وی می‌گردد نیز خودداری نماید. در این راستا، شریعت به طور موردی هر یک از این گزینه‌ها را در دیدگاه انسان قرار می‌دهد و نسبت به بعضی از آن در جهت ترک، الزام را ارایه می‌کند که در این بخش برخی از آن‌ها مطرح می‌شود.

شناخت پرندگان حلال‌گوشت و حرام‌گوشت

م « ۱۶۹۵ » به صورت معمول، پرندگان حلال گوشت از حرام گوشت به دو راه شناخته می‌شوند:

یکم ـ هنگام پرواز، بال زدن آن بیش‌تر باشد تا نگه داشتن بال؛ پس پرنده‌ای که بال زدنش بیش‌تر باشد حلال است و پرنده‌ای که مانند عقاب، بیش‌تر، بال‌ها را در هنگام پرواز نگه می‌دارد، حرام است.

دوم ـ پرندگانی که سنگدان یا چینه‌دان یا انگشت جدایی مانند شست انسان دارند، حلال، و پرندگانی که آن را ندارند، حرام گوشت هستند.

م « ۱۶۹۶ » خوردن گوشت مرغی که مانند شاهین چنگال دارد، حرام است و خوردن گوشت پرستو و هُدهُد مکروه است، ولی گوشت مرغانی که پرواز دارند، ولی پر ندارند؛ مانند: خفاش و هم‌چنین زنبور و پشه و دیگر حشره‌های پرنده حرام است.

م « ۱۶۹۷ » تخم پرندگان حلال، حلال، و تخم پرندگان حرام گوشت، حرام است و اگر مشتبه باشد، تخم‌هایی که دو طرف آن یکسان می‌باشد حرام است و تخم‌هایی که یک طرف آن باریک‌تر است، حلال است.

م « ۱۶۹۸ » از جانوران دریایی، ماهی پولک‌دار و هم‌چنین برخی از گونه‌های ماهیان که تنها در کنار گوش آن‌ها پولک نمایان و آشکار است حلال می‌باشد، ولی

(۴۷۰)

ماهی بدون فلس حرام است؛ چنان‌که حیوان‌های آبی؛ مانند: نهنگ، خرچنگ، قورباغه و مانند آن نیز حرام می‌باشد و تخم حیوان‌های دریایی حلال‌گوشت، حلال و تخم حیوانات دریایی حرام‌گوشت حرام است.

م « ۱۶۹۹ » پانزده چیز از حیوان‌های حلال گوشت حرام است:

۱ـ خون ۲ـ فضله ۳ ـ نری ۴ـ فرج ۵ ـ بچه‌دان ۶ـ غُدَد که به آن «دشول» می‌گویند ۷ـ تخم که به آن دنبلان می‌گویند ۸ ـ چیزی که در مغز سر است و به اندازهٔ نیم نخودی می‌باشد (غدّهٔ هیپوفیز) ۹ـ مغز حرام که در میان تیرهٔ پشت (ستون فقرات) است ۱۰ ـ پی که در دو پهلوی گردن قرار دارد و تا تیرهٔ پشت ادامه دارد ۱۱ـ زهره‌دان ۱۲ـ سپرز (طحال) ۱۳ـ بول‌دان (مثانه) ۱۴ـ حدقهٔ چشم (مردمک) ۱۵ـ چیزی که در میان سُم است و به آن «ذات الأشاجع» می‌گویند.

م « ۱۷۰۰ » خوردن خاک و گِل حرام است ولی خوردن اندکی از تربت حضرت سیدالشهدا؛ امام حسین علیه‌السلام برای درمان که از قبر مطهر آن حضرت یا از اطراف آن برداشته باشند اشکال ندارد و خوردن تربت حضرت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و دیگر ائمّهٔ طاهرین علیهم‌السلام برای درمان مانند تربت امام حسین علیه‌السلام است.

خوردن گِل داغستان و گِل ارمنی برای درمان ـ اگر درمان، تنها به آن وابسته باشد ـ اشکال ندارد.

م « ۱۷۰۱ » خوردن یا نوشیدن چیزی که برای انسان زیان مهمّی دارد حرام است، ولی اگر زیان به اندازه‌ای کم باشد که با دقت عادی به آن توجه نکنند حرام نیست.

م « ۱۷۰۲ » از چارپایان اهلی، خوردن گوشت شتر، گاو و گوسفند حلال است و از حیوان‌های بیابانی و وحشی، گوشت آهو، گوزن، گاو وحشی، قوچ و بز کوهی و گورخر حلال است و گوشت دیگر حیوانات؛ مانند: فیل، خرگوش و حیوانات درّنده و حشرات حرام است.

(۴۷۱)

م « ۱۷۰۳ » حیوان اهلی حلال گوشت از سه راه حرام گوشت می‌شود:

یکم ـ جلاّل باشد؛ یعنی خوراک آن به‌صورت معمول تنها مدفوع انسان باشد که در این صورت، گوشت و شیر آن حرام و ادرار و مدفوع آن نجس می‌شود.

دوم ـ انسان با حیوان چهارپا نزدیکی کند. در این صورت، گوشت و شیر، بلکه نسل آن حرام می‌شود و نیز بول و مدفوع آن نجس است.

سوم ـ اگر حیوان از شیر خوک بخورد تا رشد کند و استخوان آن محکم شود، گوشت، شیر و نسل آن حرام می‌شود و ادرار و مدفوع آن نجس است، ولی اگر از شیر انسان بخورد تا بزرگ شود، گوشت و شیر آن حرام نمی‌شود، بلکه کراهت دارد.

م « ۱۷۰۴ » گوشت و شیر حیوان نجس؛ مانند: سگ و خوک حرام است و هم‌چنین گوشت و شیر حیوان‌های درّنده که به‌صورت غالب نیش و چنگال دارند؛ مانند: شیر، پلنگ، یوزپلنگ، گرگ، کفتار، شغال، روباه و گربه و نیز حیوان‌هایی که به آن‌ها مسخ شده می‌گویند؛ مانند: فیل، خرس، بوزینه و خرگوش، حرام و خوردن حیوان‌های ریز و حشرات؛ مانند: موش، سوسمار، مار، مارمولک، خرچنگ، عقرب، سوسک، زنبور، مور، مگس، پشه و انواع کرم‌ها نیز حرام است.

م « ۱۷۰۵ » گوشت‌هایی که از سرزمین کفر آورده می‌شود و تذکیهٔ آن‌ها به‌حسب شرع ثابت نشده، نجس و خوردن آن حرام است و خرید و فروش آن نیز جایز نیست و نوشته و گفتهٔ اشخاص نامعلوم و مجهول، از نظر شرعی ارزش و اعتباری ندارد.

م « ۱۷۰۶ » مصرف شراب حرام است و منظور از شراب، هر مایع مست‌کننده می‌باشد؛ حتی مصرف یک قطره شراب و کم‌تر از آن نیز حرام است. آب‌جو نیز یکی از مشروبات الکلی است.

م « ۱۷۰۷ » آشامیدن شراب از بزرگ‌ترین گناهان است و اگر کسی آن را حلال بداند؛ چنان‌چه متوجّه باشد که لازمهٔ حلال دانستن آن، دروغ بستن به خدا و پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و انکار آنان می‌باشد، کافر است.

(۴۷۲)

از حضرت امام جعفر صادق علیه‌السلام روایت شده است که فرمود: شراب، ریشهٔ بدی‌ها و سرآغاز گناهان است و کسی که شراب می‌خورد، عقل خود را از دست می‌دهد و در آن هنگام، خدا را نمی‌شناسد و از هیچ گناهی باک ندارد و احترام هیچ کس را نگه نمی‌دارد و حق خویشان نزدیک را رعایت نمی‌کند و از زشتی‌های آشکار رو نمی‌گرداند و اگر کسی جرعه‌ای از آن مصرف کند، خداوند متعال و فرشتگان و پیامبران و مؤمنان، او را لعنت می‌کنند و اگر تا حد مستی بنوشد، روح ایمان و خداشناسی از او بیرون می‌رود و روح نقصان و پلیدی به‌جای آن قرار می‌گیرد و تا چهل روز نماز او پذیرفته نمی‌شود و روز قیامت روی او سیاه است و زبان وی از دهانش بیرون می‌آید و آب دهان او به سینه‌اش می‌ریزد و فریاد تشنگی او بلند است.

م « ۱۷۰۸ » نشستن کنار سفره‌ای که در آن شراب یا هر چیز مست‌کننده‌ای مصرف می‌شود اگر انسان یکی از آنان شمرده شود و غذا خوردن از آن سفره، حرام است؛ هرچند آن غذا حلال باشد.

(۴۷۳)

(۴۷۴)

ذبح (سر بریدن حیوان)

شرایط حلال بودن حیوان

م « ۱۷۰۹ » اگر حیوان حلال گوشت اهلی یا وحشی با شرایط شرعی آن سر بریده شود، گوشت آن حلال و بدن آن پاک است.

م « ۱۷۱۰ » حیوانی که با آن نزدیکی شده، گوشت آن و حتی گوشت جنین آن حرام است.

م « ۱۷۱۱ » گوسفندی که شیر خوک خورده و حیوانی که نجاست‌خوار شده اگر به دستوری که در شرع معین شده است استبرا نشود، پس از سربریدن، گوشت آن حلال نیست.

م « ۱۷۱۲ » حیوان حلال گوشت وحشی؛ مانند: آهو، کبک، بزکوهی و حیوان حلال گوشتی که اهلی بوده و بعد وحشی شده؛ مانند: گاو و شتر اهلی که فرار کرده و وحشی شده است و سر بریدن آن آسان نیست، اگر با اسلحه و رعایت شرایط آن شکار شود، پاک و حلال است، ولی حیوان حلال گوشت اهلی؛ مانند: گوسفند و مرغ خانگی و حیوان حلال گوشت وحشی که با پرورش دادن اهلی شده و سر بریدن آن آسان است، با شکار کردن پاک و حلال نمی‌شود.

(۴۷۵)

م « ۱۷۱۳ » حیوان حلال گوشت وحشی در صورتی با شکار کردن پاک و حلال می‌شود که بتواند فرار یا پرواز کند.

م « ۱۷۱۴ » بچه آهویی که نمی‌تواند فرار کند و جوجه کبکی که نمی‌تواند پرواز کند، با شکار کردن پاک و حلال نمی‌شود و اگر آهو و بچه‌اش را که نمی‌تواند فرار کند با یک تیر شکار کنند، آهو، حلال و بچهٔ آن حرام است.

م « ۱۷۱۵ » حیوان حلال گوشتی که مانند ماهی، خون جهنده ندارد، اگر به خودی خود در آب بمیرد یا با غیر دستور شرع صید شود، پاک است، ولی خوردن گوشت آن حرام است.

م « ۱۷۱۶ » حیوان حرام گوشتی که خون جهنده ندارد؛ مانند: مار، با سر بریدن حلال نمی‌شود، ولی مردهٔ آن پاک است.

م « ۱۷۱۷ » گوشت و پوست حیوان حرام گوشت؛ خواه درّنده باشد یا غیردرّنده، بجز سگ و خوک، با سر بریدن یا شکار کردن با اسلحه پاک می‌شود.

م « ۱۷۱۸ » حیوان‌هایی مانند فیل، خرس، میمون و موش که در روی زمین زندگی می‌کنند و حیوان‌هایی مانند مار و سوسمار که در درون زمین زندگی می‌کنند؛ چنان‌چه خون جهنده داشته باشند، اگر به خودی خود بمیرد، نجس می‌باشد، ولی اگر آن سر بریده شود یا با اسلحه شکار شود، پاک می‌گردد.

م « ۱۷۱۹ » حیوان حرام گوشتی که خون جهنده دارد اگر پوست‌دار نباشد، سر بریدن آن باعث پاکی آن نمی‌شود، جز راسو و سوسمار که پاک می‌گردد.

م « ۱۷۲۰ » اگر از شکم حیوان زندهٔ حلال گوشت بچه‌ای مرده بیرون آید یا آن را بیرون آورند، خوردن گوشت آن حرام است.

چگونگی سر بریدن حیوان

م « ۱۷۲۱ » برای سر بریدن شرعی حیوان باید چهار رگ بزرگ گردن آن را از پایین برآمدگی زیر گلو به‌صورت کامل ببرند. آن چهار رگ عبارت است از:

(۴۷۶)

ـ رگ «حلقوم» که گذرگاه تنفس حیوان است؛

ـ رگ «مری» که زیر خرخره است و گذرگاه غذای حیوان است؛

ـ رگ‌های «ودج» که دو رگ خونی بزرگ می‌باشد که دو طرف خرخره است.

تنها از زیر برآمدگی گلو می‌توان این چهار رگ را برید و اگر شکافته شود، کافی نیست.

م « ۱۷۲۲ » سر بریدن حیوان هفت شرط دارد:

یکم ـ کسی که سر حیوان را می‌برد؛ خواه مرد باشد یا زن، باید مسلمان باشد و اظهار دشمنی با پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و اهل بیت علیهم‌السلام نکند و اگر بچهٔ مسلمان نیز ممیز باشد و خوب و بد را بفهمد، می‌تواند حیوان را سر ببرد، ولی کسی که از کفّار یا از فرقه‌هایی است که در حکم کفارند؛ مانند: غُلات، خوارج و نواصب جایز نیست حیوان را برای مسلمانان سر ببرند.

دوم ـ تا ممکن است سر حیوان را با چیزی ببرند که از آهن باشد و بریدن آن با چاقوی استیل نیز اشکال ندارد، ولی چنان‌چه آهن یافت نشود و نیاز به سر بریدن حیوان باشد به‌گونه‌ای که اگر سر حیوان را نبرّند می‌میرد، می‌توان با چیز تیزی که چهار رگ را جدا می‌کند؛ مانند: شیشه و سنگ تیز، حیوان را سر برید، اما بریدن رگ‌ها با دندان یا ناخن کافی نیست.

سوم ـ در هنگام سر بریدن، جلوی بدن، صورت، دست، پا و شکم حیوان باید رو به قبله باشد و اگر حیوان رو به قبله در حالت ایستاده باشد و سر آن بریده شود، کافی است.

چهارم ـ هنگامی که می‌خواهد سر حیوان را ببرد یا کارد بر گلویش بگذارد، به نیت سر بریدن، نام خدا را به زبان آورد؛ برای نمونه، اگر بگوید: «بسم الله» یا «الحمدلله» یا «الله اکبر» کافی است و اگر به عربی نیز نباشد، اشکال ندارد.

(۴۷۷)

پنجم ـ چنان‌چه در هنگام سر بریدن، زنده بودن حیوان معلوم نباشد، باید حیوان پس از سر بریدن، تکانی بخورد؛ اگرچه برای نمونه، چشم یا دم خود را تکان دهد یا پای خود را به زمین زند که معلوم شود زنده بوده است و باید به اندازهٔ معمول از بدن حیوان خون بیرون آید.

ششم ـ پیش از جدا شدن روح، پوست حیوان را از آن جدا نکند و مغز حرام را که در تیرهٔ پشت است نبرد و سر حیوان را از بدنش جدا نکند و چنان‌چه به این حکم عمل ننماید، بهتر است که از گوشت آن حیوان پرهیز شود، ولی اگر از روی غفلت یا به‌خاطر تیز بودن کارد، بدون اختیار سر حیوان جدا شود، اشکال ندارد.

هفتم ـ به قصد سربریدن، گلوی حیوان را ببرد.

م « ۱۷۲۳ » کسی که حیوان را سر می‌برد می‌تواند مرد یا زن باشد یا بچهٔ نابالغی که احکام سر بریدن را می‌داند، ولی بهتر است تا دسترسی به مرد می‌باشد، زنان و بچه‌ها حیوانی را سر نبرند.

م « ۱۷۲۴ » سر بریدن حیوان با دستگاه‌های ماشینی که شرایط ذکر شده در آن رعایت می‌شود، جایز است.

م « ۱۷۲۵ » هرگاه چند مرغ یا چند حیوان را بخواهند با هم سر ببرند، یک «بسم الله» برای همهٔ آن‌ها کافی است، هم‌چنین هرگاه شمار فراوانی حیوان را با بودن شرایط، همراه هم با ماشین سر ببرند، یک «بسم الله» کافی است و اگر ماشین پیوسته کار می‌کند، مستحب است پیوسته نام خدا را بازگو کنند.

چگونگی کشتن شتر

م « ۱۷۲۶ » اگر بخواهند شتر را بکشند، برای پاک و حلال بودن آن پس از جان دادن باید با هفت شرطی که برای سر بریدن حیوان گفته شد، کارد یا چیز دیگری را که برنده و از آهن باشد در گودی میان گردن و سینه آن فرو کنند. این کار را «نحر» می‌گویند.

(۴۷۸)

م « ۱۷۲۷ » هنگامی که می‌خواهند کارد را در گودی گردن شتر فرو ببرند، بهتر است که شتر ایستاده باشد، ولی اگر شتر در آن هنگام زانوها را به زمین زده یا به پهلو خوابیده است و جلوی بدن آن رو به قبله باشد، اشکال ندارد.

م « ۱۷۲۸ » اگر به‌جای این که کارد در گودی گردن شتر فرو کنند سر آن را ببرند یا گوسفند و گاو و مانند آن را نحر کنند و کارد را در گودی گردنشان فرو کنند، گوشت آن حرام و بدن آن نجس است.

م « ۱۷۲۹ » برای آسان شدن سر بریدن حیوان، گاه به آن شوک می‌دهند تا کمی بی‌حس شود و سر آن به آسانی با دستگاه بریده شود؛ چنان‌چه حیوان پس از شوک، زنده باشد، این کار اشکال ندارد.

(۴۷۹)

(۴۸۰)

صید

م « ۱۷۳۰ » ماهی حلال آن است که در اصل خلقت پولک داشته باشد؛ خواه پولک آن کم باشد یا زیاد، کوچک باشد یا درشت؛ هرچند به سبب عوارضی پولک از او جدا شده باشد؛ حتی ماهیانی که پولک آن‌ها سست است و در دام می‌ریزد، حلال است، ولی ماهیانی که دارای پولک‌های ذرّه‌بینی و مانند آن هستند که مردم به آن‌ها پولک نمی‌گویند، حرام است.

پولک همان برجستگی‌های سفتی است که روی پوست ماهی است.

م « ۱۷۳۱ » اگر ماهی پولک‌دار را زنده از آب بگیرند و بیرون آب جان دهد، ماهی پاک می‌باشد و خوردن آن حلال است و چنان‌چه در آب بمیرد، پاک است، ولی خوردن آن حرام می‌باشد؛ هرچند با چیزی مانند زهر و سم بمیرد.

م « ۱۷۳۲ » اگر برای صید ماهی دام بگذارند و ماهی پس از به دام افتادن در آب بمیرد، حلال است و ماهی بدون پولک؛ اگرچه آن را زنده از آب بگیرند و بیرون آب جان دهد، حرام است.

م « ۱۷۳۳ » اگر ماهی به‌گونه‌ای از آب بیرون آید؛ مانند آن که موج آن را بیرون بیندازد یا آب فرو رود و ماهی در خشکی بماند؛ چنان‌چه پیش از آن که بمیرد، کسی

(۴۸۱)

با دست یا چیز دیگری آن را بگیرد، پس از جان دادن حلال است و اگر پیش از گرفته شدن بمیرد، حرام است.

م « ۱۷۳۴ » کسی که ماهی را صید می‌کند لازم نیست مسلمان باشد و در هنگام گرفتن ماهی نام خدا را ببرد، ولی مسلمان باید گرفته شدن آن را دیده باشد یا از راه دیگری یقین داشته باشد که زنده از آب گرفته شده است.

م « ۱۷۳۵ » ماهی مرده‌ای که معلوم نیست آن را زنده از آب گرفته‌اند یا مرده؛ چنان‌چه در دست مسلمان باشد و با آن معاملهٔ ماهی حلال داشته باشند، حلال است و اگر در دست کافر باشد؛ اگرچه بگوید آن را زنده گرفته، حرام است؛ مگر آن که اطمینان یابد یا دو شاهد عادل شهادت دهند که وی راست می‌گوید.

م « ۱۷۳۶ » خوردن ماهی زنده جایز نیست، ولی در مقام ضرورت برای درمان اشکال ندارد.

م « ۱۷۳۷ » «میگو» که آن را روبیان نیز می‌گویند از حیوانات حلال‌گوشت است، ولی ماهی سمنقور که از حشره‌های خشکی است و نام ماهی بر آن نهاده شده، حرام است؛ مگر در مقام ضرورت که برای درمان به‌کار برده می‌شود.

صید ملخ

م « ۱۷۳۸ » اگر ملخ را با دست یا چیز دیگری زنده بگیرند، خوردن آن پس از جان دادن حلال است و لازم نیست کسی که آن را می‌گیرد مسلمان باشد و در هنگام گرفتن آن، نام خدا را ببرد، ولی اگر ملخ مرده‌ای در دست کافر باشد و معلوم نباشد که آن را زنده گرفته است یا نه؛ اگرچه بگوید آن را زنده گرفته است، حلال نیست؛ مگر آن که اطمینان یابد یا دو شاهد عادل شهادت دهند که راست می‌گوید.

م « ۱۷۳۹ » خوردن ملخی که بال در نیاورده است و نمی‌تواند پرواز کند حرام است.

(۴۸۲)

شکار

شکار به دو گونه انجام می‌پذیرد: شکار با اسلحه و دیگری شکار با سگ‌های تربیت شده و شکاری.

شکار حیوانات نباید به قصد تفریح و سرگرمی انجام گیرد و حاکم اسلامی می‌تواند با چنین افرادی برخورد کند؛ همان‌گونه که می‌تواند شکار برخی از گونه‌های حیوانات را ممنوع نماید.

شکار با اسلحه

م « ۱۷۴۰ » اگر حیوان حلال گوشت وحشی یا اهلی که وحشی شده است با اسلحه شکار شود و بمیرد، با پنج شرط حلال می‌باشد و بدن آن پاک است:

نخست ـ اسلحهٔ شکار برنده یا تیز باشد؛

دوم ـ شکارچی مسلمان باشد؛

سوم ـ اسلحه را برای شکار کردن حیوان به کار برد؛

چهارم ـ در هنگام به کار بردن اسلحه، نام خدا را ببرد؛

پنجم ـ هنگامی که به حیوان می‌رسد، حیوان، مرده باشد.

م « ۱۷۴۱ » شکار در صورتی حلال می‌گردد که پس از آن که به‌صورت معمول و با شتاب به‌سوی صید می‌رود، هنگامی به حیوان برسد که مرده باشد یا اگر زنده است

(۴۸۳)

به اندازهٔ سر بریدن آن وقت نباشد و چنان‌چه به اندازهٔ سر بریدن وقت باشد و سر حیوان را نبرد تا بمیرد، حرام است.

م « ۱۷۴۲ » اگر پس از آن که حیوانی را تیر زدند؛ برای نمونه، در آب بیفتد و انسان بداند که هم به‌خاطر تیر خوردن و هم به‌خاطر افتادن در آب جان داده است، حلال نیست و اگر شک کند که آیا تنها برای تیر بوده است یا نه، باز هم حلال نمی‌باشد.

م « ۱۷۴۳ » اگر حیوانی را شکار کنند و از دید ناپدید شود و پس از مدّتی مردهٔ آن حیوان پیدا شود، اگر بدانند که مرگ آن تنها به خاطر سلاح شکاری بوده، حلال است، ولی اگر احتمال دهند که سلاح شکار به همراه چیز دیگری؛ مانند: تشنگی و گرسنگی باعث مرگ حیوان شده است، حکم نجاست و حرمت را دارد.

م « ۱۷۴۴ » اگر پس از شکار، هنوز حیوان زنده باشد و وقت برای سر بریدن با آداب شرعی تنگ باشد، قسمتی که سر و گردن ندارد حرام و قسمتی که سر و گردن دارد حلال است و اگر برای سر بریدن وقت باشد، آن قسمت که در آن سر نیست حرام است و اگر سر قسمت دیگر را به دستوری ببرند که در شرع معین شده، حلال است؛ به شرط آن که در زمان سر بریدن زنده باشد؛ اگرچه ممکن نباشد زنده بماند و در حال جان دادن باشد.

م « ۱۷۴۵ » اگر با چوب، سنگ یا چیز دیگری که شکار کردن با آن درست نیست حیوانی را دو قسمت کنند، قسمتی که سر و گردن ندارد حرام و قسمتی که سر و گردن دارد، اگر آن را به دستوری ببرند که در شرع معین شده حلال است؛ به شرط آن که در هنگام سر بریدن زنده باشد؛ اگرچه زنده ماندن آن ممکن نباشد و در حال جان دادن باشد.

م « ۱۷۴۶ » اگر حیوانی را شکار کنند یا سر ببرند و بچهٔ زنده‌ای از آن بیرون آید؛ چنان‌چه بچه را به دستوری سر ببرند که در شرع معین شده، حلال است و چنان‌چه خودش بمیرد، حرام می‌باشد.

(۴۸۴)

شکار با سگ شکاری

م « ۱۷۴۷ » اگر با سگ شکاری، حیوان وحشی یا اهلی را که وحشی شده است شکار کند، پاک بودن و حلال بودن آن حیوان شش شرط دارد:

یکم ـ سگ به‌گونه‌ای پرورش یافته باشد که هرگاه آن را برای گرفتن شکار بفرستند برود و هرگاه از رفتن آن جلوگیری کنند، بایستد و نیز باید عادت آن، این باشد که تا صاحب وی نرسد، از شکار نخورد، ولی اگر عادت به خوردن خون شکار داشته باشد یا به حسب اتفاق از شکار بخورد، اشکال ندارد.

دوم ـ صاحبش آن را برای شکار بفرستد و اگر از پیش خود، حیوانی را شکار کند، خوردن آن حیوان حرام است، بلکه اگر از پیش خود دنبال شکار برود و صاحبش فریاد بزند که زودتر آن را به شکار برساند؛ اگرچه به سبب فریاد صاحبش شتاب کند، باید از خوردن آن شکار خودداری نمایند.

سوم ـ کسی که سگ را می‌فرستد باید مسلمان یا بچه مسلمانی باشد که خوب و بد را بفهمد.

چهارم ـ شکارچی هنگام فرستادن سگ، نام خدا را ببرد و اگر به عمد نام خدا را نبرد، آن شکار حرام است، ولی اگر از روی فراموشی باشد؛ چنان‌چه معتقد به وجوب بردن نام خدا در این هنگام باشد یا اگر معتقد نیست، عادت به بردن نام خدا داشته باشد، اشکال ندارد.

پنجم ـ شکار به خاطر زخمی که از گاز گرفتن سگ پیدا شده است بمیرد، ولی اگر سگ، شکار را خفه کند یا شکار از دویدن یا ترس بمیرد، حلال نیست.

ششم ـ کسی که سگ را فرستاده و به صورت معمول با شتاب به دنبال صید رفته، هنگامی برسد که حیوان مرده باشد، یا اگر زنده است به اندازهٔ سر بریدن آن وقت

(۴۸۵)

نباشد، ولی اگر هنگامی برسد که به اندازهٔ سر بریدن وقت باشد؛ برای نمونه، حیوان چشم یا دم خود را حرکت دهد یا پای خود را به زمین بزند؛ چنان‌چه سر حیوان را نبرد تا بمیرد، حلال نیست و شکارچی باید خود را زود به شکار برساند تا اگر زنده است او را به دستور شرع سر ببرد و اگر شتاب نکرد؛ خواه عذر داشته باشد یا نداشته باشد، احتمال بدهد که پس از شکار، حیوان هنوز زنده بوده و سپس مرده است، شکار پاک و حلال نیست.

م « ۱۷۴۸ » کسی که سگ را فرستاده است اگر هنگامی برسد که بتواند سر حیوان را ببرد؛ چنان‌چه به‌صورت معمول و با شتاب؛ برای نمونه، کارد را بیرون آورد ولی وقت بگذرد و آن حیوان بمیرد، حلال است، ولی اگر برای نمونه، به‌خاطر تنگ بودن زیاد غلاف یا چسبندگی آن، بیرون آوردن کارد طول بکشد و وقت بگذرد، حلال نمی‌شود و نیز چنان‌چه چیزی همراه او نباشد تا سر حیوان را با آن ببرد و حیوان بمیرد، حلال و پاک نمی‌شود، ولی در این حال، اگر آن حیوان را رها کند که سگ او را بکشد، حلال می‌شود.

م « ۱۷۴۹ » اگر چند سگ را بفرستد و با هم حیوانی را شکار کنند؛ چنان‌چه همهٔ آن‌ها دارای شرط‌هایی که گفته شد باشد، شکار حلال است و اگر یکی از آن‌ها شرطی را دارا نباشد ولی در شکار باشد، شکار حرام است.

م « ۱۷۵۰ » اگر سگ پرورش یافته را برای شکار حیوانی بفرستد و آن سگ، حیوان حلال دیگری را شکار کند، آن شکار حلال و پاک است و نیز چنان‌چه آن حیوان را با حیوان دیگری شکار کند، هر دو حیوان حلال و پاک است.

م « ۱۷۵۱ » اگر چند تن با هم سگ را بفرستند و یکی از آن‌ها کافر باشد یا همه مسلمان باشند و یکی از آنان به عمد نام خدا را نبرد، آن شکار حرام است.

(۴۸۶)

م « ۱۷۵۲ » اگر باز یا حیوان دیگری ـ جز سگ شکاری ـ حیوانی را شکار کند، آن شکار حلال نیست، ولی چنان‌چه هنگامی برسند که حیوان زنده باشد و به دستوری که در شرع معین شده است سر آن را ببرند، حلال است.

(۴۸۷)

(۴۸۸)

مطالب مرتبط