افراط و تفريط در موسيقی

افراط و تفریط در موسیقی

کسی که وجد و شور را به طور کلی ترک می‌گوید روحیه‌ای خشک، خشن، یبسی و ارتجاعی دارد و در قفس نفس اسیر است و دل ندارد، ولی افراط در سماع و وجد و موسیقی نیز آسیب‌زاست. زیادی غنا و موسیقی سبب می‌شود اراده از دست رود و فرد نتواند بر خود کنترل داشته باشد…..

 

کسی که وجد و شور را به طور کلی ترک می‌گوید روحیه‌ای خشک، خشن، یبسی و ارتجاعی دارد و در قفس نفس اسیر است و دل ندارد، ولی افراط در سماع و وجد و موسیقی نیز آسیب‌زاست و نفس را در برابر پیشامد محیط گناه، به گونه‌ای لغزنده می‌سازد که توان بازدارندگی را از وي می‌گیرد. پرداختن افراطی به موسیقی احساسات و عواطف را لیز و لغزنده و فرد را بیمار و دچار آسیب روانی می‌سازد. برای نمونه، کسانی که به صورت تخصصی به غنا و موسیقی می‌پردازند در خطر تهدید سستی مغز و مشکل عقلانی قرار می‌گیرند؛ مگر آن که موضوعات جانبی فراوانی برای خود در کنار آن ایجاد کنند. این آسیب کسانی را که ورزش حرفه‌ای دارند و به صورت تخصصی به آن مشغول می‌شوند نیز تهدید می‌کند.

افراط در استفاده از غنا و موسیقی از عوامل ضعف اراده است. جامعه‌ای که به صورت افراطی از موسیقی استفاده کند، عفاف آن در مخاطره قرار می‌گیرد و کم‌تر کسی می‌تواند در برابر شهوات خودنگه‌دار باشد.

موسیقی برای نفس حظ‌زا و لذت‌آور است، امّا برای قلب و اندیشه، تناسبی ندارد. در مسایل روانی که برای مبتلایان به نفس پیش می‌آید، می‌توان از موسیقی جهت درمان آنان استفاده کرد. مجانین که اختلال نفسانی دارند با موسیقی قابل کنترل می‌باشند و موسیقی به نفس نامتعادل آنان تعادل می‌دهد؛ چرا که برای کنترل مجنون، عقل، قلب، دین و ایمان کارایی ندارد و تنها درصدد کنترل حواس‌پرتی افراطی او بود. موسیقی از حظوظ نفسانی است و برای آن حکم صابون و لیزکننده را دارد. نفسی که لغزنده می‌شود، نمی‌تواند با پیشامد محیط گناه، خود را نگه دارد و حتی در «ولا الضالین» نماز با دیدن پری‌چهره‌ای، خود را از دست می‌دهد.

موسیقی و غنا را باید مانند دارو دانست که برای بهبود امراض روانی مفید است، امّا این نیست که هر کسی بتواند هر مقدار که می‌خواهد از این داروی طبیعی مصرف کند. زیادی غنا و موسیقی سبب می‌شود اراده از دست رود و فرد نتواند بر خود کنترل داشته باشد.

 

مطالب مرتبط