خصوصيات افراد حقير

خصوصيات افراد حقير

افراد بی‌شخصیت و کوچکی که بزرگی یافته‌اند، دارای کمبودهای روانی، اجتماعی، ارثی و اجدادی فراوانی هستند که می‌خواهند تمامی کمبودها را در کوتاه‌ترین زمان ممکن جبران کنند. تظاهر، خودبینی، خودبزرگ‌بینی، جمود و تنگ‌نظری از خصوصیات این‌گونه افراد است….

کارهای بزرگ هرگز مناسب افراد کوچک نیست؛ همان‌طور که کارهای کوچک مناسب افراد بزرگ نیست. افراد کم ظرفیت، بی‌شخصیت و تازه به دوران رسیده هرگز مناسب کارهای مهم و بزرگ اجتماعی نمی‌باشند؛ هرچند زمینه و شرایط صوری را فراهم کرده باشند. این موضوع را می‌توان در قالب مثالی بیش‌تر توضیح داد. اگر راننده کامیون به این خیال که راننده کامیون است، بی‌محابا دوچرخه سوار شود، با این کار، خود را به خطر می‌اندازد؛ زیرا راننده وسیله سنگین اگر بخواهد راننده وسیله سبک شود و آمادگی نداشته باشد، مشکل است؛ چه رسد به آن‌که آموزش وسیله سبک را نیز ندیده باشد. هم‌چنین است کسی که راننده وسیله نقلیه چهار چرخ است، اگر بخواهد راننده تریلی باشد، وحشتناک است و خطر آن با دیگر موارد قابل مقایسه نیست؛ زیرا هرگز کنترل چنین وسیله نقلیه سنگینی در توان وی نمی‌باشد؛ هرچند راننده است و راننده وسیله نقلیه است و این وسیله سنگین نیز وسیله سنگین است، ولی هنگامی که حرکت می‌کند، می‌بیند فرمان در کنترل وی نیست. وسیله نقلیه، او را چون عقربه ساعت به بازی می‌گیرد و اندکی بعد، معلوم نیست سر از کدام دره در می‌آورد.

افراد کوچک و غیر اصیل برای انجام کارهای بزرگ، این گونه هستند و حقایق را آن‌طور که هست نمی‌یابند و گاهی کوچک را بزرگ و بزرگ را کوچک می‌بینند. بی‌چاره کسانی که باید از آن‌ها تبعیت کنند.

کوچکی و بزرگی افراد از حقایق آشکار جامعه است و به قول معروف: «خدا نکند که گدا معتبر شود» و خدا نکند که بزرگی زیردست واقع شود که سخت‌ترین دوران عمر انسان، همین زمان‌هاست، به‌خصوص اگر فرد بسیار بزرگی زیردست فرد بسیار کوچکی قرار گیرد و کوچکی بزرگ و بزرگی کوچک شود و این بزرگ فعلی بر کوچک فعلی و بزرگ قبلی حکم کند که بهترین لحظه سرور این فرد مرگ است.

افراد بی‌شخصیت و کوچکی که بزرگی یافته‌اند، دارای کمبودهای روانی، اجتماعی، ارثی و اجدادی فراوانی هستند که می‌خواهند تمامی کمبودها را در کوتاه‌ترین زمان ممکن جبران کنند. تظاهر، خودبینی، خودبزرگ‌بینی، جمود و تنگ‌نظری از خصوصیات این‌گونه افراد است. این‌گونه افراد در جامعه ما به خصوص جامعه مذهبی، فراوان دیده می‌شوند.

در مقابل این گروه، افراد مرفه و خوش گذاران ناآشنا با مذهب هستند که در جامعه ما این‌گونه افراد نیز فراوان وجود دارند. این‌ها هرچند تظاهر به تمدن و متانت می‌کنند، از خود، اصالت فکری ندارند و زمینه‌های مذهبی در آن‌ها کم‌تر وجود دارد؛ هرچند از دسته قبلی پیش هستند و رشد فرهنگی بیش‌تری دارند.

در جوامع ناسالم، افراد فهمیده و مردمی که رشد و فکر شخصی و استعداد فردی دارند یا نابود می‌شوند یا فریاد می‌زنند و خود را به هلاکت می‌رسانند و یا سکوت می‌کنند و انزوا را پیشه خود می‌سازند. سکوت، انزوا، گوشه‌گیری، درویشی و رهبانیت، نتیجه زورمداری جوامع زورمدار و ناسالم است. کسانی که نمی‌توانند سخن خود را بگویند و فهم آن را ارایه دهند و اندیشه‌ای را به کرسی بنشانند، راهی جز سکوت، انزوا، فریاد و نابودی ندارند.

مطالب مرتبط