اگر کسی ارادهای ضعیف دارد و در برابر گناه و عصیان زود دست به طغیان بر میدارد یا در نفس خود مشکلی دارد و به طور کلی هر ضعفی که دامنگیر آدمی شود با مداومت بر این ذکر، سینهٔ ذکرپرداز شرح میگیرد و بر قدرت وی میافزاید و همتش را مضاعف و طاقت و کم صبری و ضعف و وسوسه و وسواس او را چاره میسازد…..
هیچ مؤمنی بدون استفاده از اذکار، توان حرکت و سلامت در زندگی را ندارد. سفارش به انواع تعقیبات نماز برای این است که مؤمن بتواند از ذکر انرژی بگیرد و همانطور که با خوردن غذا توان میگیرد با گفتن ذکر شارژ شود و در کارها و امور خود وفق پیدا کند وگرنه کسی که فقط به خود تکیه دارد از آسیب و آفت و برخورد با مشکلات و حوادث سخت مصون نیست و به اضطرار و اضطراب دچار میشود. ذکر برای مؤمن سبب قوت قلب و امیدواری میشود و حکم تکیهگاه و عصا را دارد. در میان اذکار «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» جایگاه ممتاز و برتری را دارد؛ زیرا دارای اسمای کلی و کلیات اسماست که با آن نیاز به هیچ اسم و دعایی دیگر نمیباشد و خود، اسم و دعایی تام و جمع اسما و صفات کلی الهی است؛ چرا که بای آن برای قدرت، همزهٔ وصل آن، اسمِ برای ذات و غیبِ لا تعین، و سین آن اصل در اسماست و ظهور را میرساند؛ بر این اساس، «با» که در کنار «سین» قرار میگیرد ظهور قدرت را میرساند. میم اسم محیط و چیرگی به آفرینش است و جمع این حروف سبب انبساط اسما و صفات الهی میشود و زمینه را برای دولت الوهیت و ظهور اسم «اللَّه» فراهم میآورد. به لحاظ ترکیب حروف و اسمای آن است که گفته میشود «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» به اسم اعظم نزدیک است. بسط دولت «الرَّحْمَن»به صورت بسط نزولی و «الرَّحِیم»به صورت صعودی و ختمی است و «الرَّحْمَن» سِرّ قلبهاست که برای قلب دولت میآورد و «الرَّحِیم» اسم وصول به شمار میرود که معرفت را در پی دارد.
اینگونه است که میگوییم «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» کلیات اسما را در بر دارد و اجمال آن به شمار میرود که با مداومت و تکرار درست بر این ذکر، از بسیاری از اذکار بینیازی جسته میشود و خود هم ذکر ورودی و هم ذکر خروجی است.
ذکری که به معنای تمامی اسما و صفات است و ذکر دایم و نزدیک به اسم اعظم است که برای انجام هر کاری و برای حل هر مشکلی و رفع هر اضطرابی و برآورده شدن هر حاجت و کرامتی به اسم دیگری نیاز ندارد و در کشف مهمات و رموز و فتح قلوب و ابواب مغلوله بهترین مشکلگشاست.
برای کسی که میخواهد به اجمال ذکر داشته باشد، ذکری اعظم، اشرف و اجمع از «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» نمیتوان پیشنهاد داد؛ چرا که تنها ذکری است که جمعیت اسما را در بر دارد.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» هم مفتاح و کلید تمامی بابهای زمین و آسمان و ملکوت آن دو میباشد و هم افزون بر کلید بودن برای هر امری، فصل و جداکنندهٔ هر کاری است؛ همانطور که جداکنندهٔ سورههای قرآن کریم است که آغازگر سوره و پایان دهنده به آن است و کسی که آن را ندارد، کلید و مدخلی بر انجام کار خود در دست ندارد تا بتواند از آن خروجی داشته باشد و کار وی ابتر میماند.
«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» ذکر تمامی انبیای الهی علیهمالسلام و مددکار آنان در معجزات و ذکر مفتاحی و وصولی ایشان بوده که همه بر آن تکیه داشتهاند و معجزات بسیاری را با آن ایجاد کردهاند، اما این ذکر، جایگاه حقیقی خود را در قرآن کریم یافته است.
«بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» آیه و ذکر شفا از بیماریهای ظاهری؛ هرچند صعب العلاج و نیز اسقام باطنی است که هم فرد بیمار میتواند آن را بگوید و هم مؤمنی که با این آیه انس دارد، آن را به قصد شفای بیماری بگوید.
اگر کسی ارادهای ضعیف دارد و در برابر گناه و عصیان زود دست به طغیان بر میدارد یا در نفس خود مشکلی دارد و به طور کلی هر ضعفی که دامنگیر آدمی شود با مداومت بر این ذکر، سینهٔ ذکرپرداز شرح میگیرد و بر قدرت وی میافزاید و همتش را مضاعف و طاقت و کم صبری و ضعف و وسوسه و وسواس او را چاره میسازد.
اگر کسی مشکلی دارد که هرچه برای آن چاره مینماید راه به جایی نمیبرد، میتواند به آسمان رو کند و دست خود را بالا برد و سه مرتبه «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» بگوید، در این صورت، امید است مشکل وی حل شود، بدون این که نیازی به خواندن دعایی با آن باشد.
اگر کسی مظلوم واقع شده است و ظالمی همواره به او ظلم و تعدی مینماید و توان دفع او را ندارد یا میخواهد نزد ظالمی رود که میداند حقوق وی را نادیده میگیرد و با تصمیمی که میگیرد به او ستم روا میدارد، وقتی چشم به چهرهٔ او میاندازد چنانچه به قصد دفع شرّ وی یک مرتبه «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» بگوید از او در امان میماند و برای دفع ظالم و خذلان دشمن و بدخواه مؤثر است و دشمنی و عداوت را بر میدارد. همچنین برای جلب نظر و رأی دیگری میتواند با نظر به چهرهٔ او و سه بار خواندن این آیهٔ شریفه، رأی او را به نفع خود برگرداند. البته اگر وی در این میان کوتاهی کرده و مقصر باشد یا قصد سوئی داشته باشد، گفتن این ذکر به ضرر او تمام میشود. به طور کلی، «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» را باید ذکر قوت، قدرت و استقامت دانست.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» ذکر مطلق است و میتوان آن را در تمامی ساعات شبانهروز گفت و بهتر است لحظه به لحظه بر آن تکرار و مداومت داشت. گفتن آن به هنگام خواب، انسان را از شیطان حفظ مینماید و کسی که خواب احلام یا خوابهای بد میبیند، باید پیش از خواب، آن را ذکر خود قرار دهد. البته چنین کسی مشکلی در روز خود دارد که خواب شبانهٔ وی ناآرام است و باید کارهای بد روزانهٔ خود را اصلاح کند.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» ذکر استجابت دعوت و دم خیر است و صاحب آن هرچه بگوید همان میشود، برای نمونه اگر به کسی بگوید انشاء اللّه شما سلامت مییابید همان میشود. کسی که بر آن مداومت دارد موکل این ذکر را مییابد و با جاری شدن آن بر زبان و به صرف تلفظ، هر آنچه را که صاحب این ذکر میگوید به انجام میرسانند؛ بهگونهای که او اگر بگوید امروز هوا بارانی میشود، در آن روز باران خواهد آمد و اگر به دیگری بگوید شما به حمد الهی آدم خوبی هستید، وی نیکوکردار میشود. استجابت دعوت همانند چشم زخم است و همانطور که چشم تا میبیند کسی را هدف قرار میدهد، تلفظ آیهٔ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» برای کسی که استجابت دعوت دارد چنین خاصیتی دارد که هرچه او بگوید همان میشود بدون این که لازم باشد آن را در قالب دعا بیاورد و صرف بر زبان آوردن آن، هم دعا و هم استجابت است.
اگر کسی که میخواهد آب بنوشد «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» بگوید، آن آب برای بیماریهای قلبی و باطنی شفابخش است. اگر کسی در حالی که طهارت و وضو دارد و این آیه را بر لیوان آبی بخواند و به دیگری به قصد جلب محبت او دهد در دل وی ایجاد محبت مینماید؛ بهگونهای که او را از صمیم قلب دوست دارد و هر کدورتی از دل او زدوده میشود. این آیه دل را جلا میدهد و قلب را روشن میکند و کدورتها را پاک میکند.
اگر کسی چهل روز بر این آیهٔ شریفه مداومت نماید و اربعین خود را تا یک اربعین ادامه دهد؛ یعنی چهل دورهٔ چهل روزه آن را بیاورد به رفع حجاب و کشف سِرّ نایل میشود و قلب او نورانی و صاحب الهام میگردد. چنین کسی لازم نیست بسیاری از معارف را از کتاب و استاد فرا گیرد، بلکه بدون طی این مقدمات به آن میرسد. او بسیاری از حوادث را پیش از وقوع آن در مییابد و از آن در خواب یا بیداری آگاه میشود و از ناحیهٔ این ذکر امداد و یاری میگردد و دیگر روزگار امری تازه و غافلگیرکننده برای او ندارد و صاحب توجه و دارای موکل است.
با توجه به این همه آثار و برکات است که ما «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم»را از اذکار غیبی غبنی میدانیم که یوم التغابن هر کسی که به آن بیاعتنایی و اهمال کرده باشد در حسرت سنگینی فرو میرود. از این رو نه تنها آن را به هنگام بیرون رفتن از خانه یا سر سفره باید گفت، بلکه لحظه لحظه باید آن را با خود داشت و تکرار نمود.
البته تکرار آن در موارد خاص دارای عدد است و به شمارهٔ نام ذکرپرداز یا نام مشکل یا اسمای حق تعالی تغییر مییابد. اما در موارد عام، آن را بدون عدد خاص و در هر ساعتی از شبانهروز میتوان گفت.
اما گفتن این ذکر آداب و شرایطی دارد که شرایط عام آن را در کتاب «دانش سلوک معنوی» و نیز کتاب «دانش ذکر» آوردهایم و پاک بودن نفس از حرام و از خبایث، کدورتها و کینهها و خلوت نفس و ذهن از شرایط اولی تأثیر آن و سپس مداومت چهل روزه بر آن است. منظور از دوام نیز خلوت دل است؛ به این معنا که به هنگام پرداختن به آن، در دل جز این اسمای کلی الهی ننشیند و جز به هدف و قصدی که از گفتن آن دارد، به چیز دیگری توجه نکند.
البته اولیای الهی بر این ذکر بدون هیچ گونه قصدی مداومت دارند و آن را میگویند اما نه برای حصول اثر و نتیجهای خاص. آنان آثار جمعی این ذکر شریف را در اختیار دارند بدون آن که قصد، غایت و جهتی از تحقق به آن داشته باشند. مرتبهٔ یاد شده عالیترین مرتبهٔ کامجویی از این آیهٔ مبارکه است و ذکر وی جمعی است؛ همانطور که بسم اللّه، تمامی اسمای الهی را در بر دارد و ذکری اطلاقی است که به چیزی مقید نیست. مداومت بر این ذکر و به تدریج به صورت دایمی با آن همراه شدن، سبب انس با این آیهٔ فتح الفتوح قلب میگردد. انسی که برای رفاقت و عشق است، نه برای استفاده و رفع نیازها؛ با آن که باب الحوائج است. چنین کسی خود ظهور اسم اعظم میگردد؛ چرا که هم کلیات اسما و هم اطلاق ذکری و اسم جمعی را با خود دارد و همین اطلاق آن، این ذکر را افضل اسما و اذکار الهی قرار داده است؛ چنانکه در تلفظ نیز تنها یک بسط و یک ریتم دارد، برخلاف لا اله الا اللّه که مرکب از قبض و بسط است.
مهمترین نکته در انس با «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» همین است که کسی بتواند خود را به مقام اطلاق این اسم برساند و خود را مقید به درخواست حاجتی ننماید. در این صورت است که این ذکر، انس با قلب میآورد و این آیهٔ شریفه حتی در حال خواب ذکرپرداز، در باطن او کارپردازی دارد و به او قوت قلب و صفای دل میدهد.