طلبه نباید شغلی غیر از طلبگی داشته باشد، بلكه وي باید به امور مربوط به طلبگی خود مانند تحصیل، تحقیق و نگارش بپردازد و درآمد وی نیز از همین امور باشد، نه از راه غیر طلبگی…..
به منابع درآمدی طلاب، باید اهتمام ویژه داشت و هر پولی را به مصرف آنان نرساند. درآمد وجوهات و شهریه باید طیب باشد. طلبه باید تغذیهای طیب داشته باشد تا بتواند از حریم دین با آزادگی دفاع کند. رزق طیب به رزقی گفته میشود که دارای دو شرط باشد: یکی این که پاک و حلال باشد و دیگر این که برای تحصیل و به دست آوردن آن، سختی مضاعف نکشیده باشد؛ به این معنا که خستگی، خست و تنگنظری به آن راه نیافته باشد. به عبارت دیگر، مال طیب مال حلالی است که با فراخنظری به دست آمده باشد. بیشتر چنین است که اگر کسی با زحمت و سختی، مالی را به دست آورد، چشمش به دنبال آن مال است و نسبت به آن، تنگنظری دارد. کسی که از چنین مالِ غیر طیبی میخورد، به آثار وضعی آن دچار میشود. از همین رو، در مهمانیها، باید توجه داشت میزبان کسی است که به سختی و زحمت بسیار کسب درآمد میکند و تنگنظر است یا نه، در صورت نخست، نباید تمامی خوراک خود را از آن سفره بخورد تا سیر شود و بهتر است برای اهل آن خانه، هدیهای ارزشمندتر از آنچه میخورد و مصرف میکند، ببرد، وگرنه عوارض آن را تا سالها بعد با خود دارد؛ بهعکس کسی که موقعیت مالی خوبی دارد و فراخ نظر است و تنگی نظر در هزینه آن ندارد، در آنجا اگر مال وی حلال است، هرطور که دوست داشته باشد میتواند غذا بخورد؛ چرا که خوردن نان طیب، عمر انسان را طولانی میکند و صفای باطن میآورد و دل آدمی را باز مینماید. جا دارد برای استفاده از چنین غذای طیب، دوبرابر هزینه کرد تا نانی از آن خورد؛ چرا که چنین لقمهای مزاج را از مرگ نجات میدهد. خوردن روزی طیب گواراست. غذای طیب، بسیار ارزشمند است و به دل انسان صفا میدهد. نباید در ارزش مال طیب، بازاری اندیشید که ارزش آن بسیار فراوان است و گوهری کمیاب میباشد. حلال بودن غذا باعث طیب بودن آن نمیشود. طیب بودن، شرایط بیشتری از حلال بودن دارد؛ چنانچه قرآن کریم میفرماید: «فَکلُوا مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلاَلاً طَیبا»(۱) و «طَیبا»را به عنوان قید افزونی بر «حَلاَلاً»میآورد.
خوردن گوشت مرغ در خانه فقیری که به زحمت کسب درآمد میکند و تنگنظر است، گرچه حلال است، ولی طیب نیست و عوارض دارد و عمر آدمی را کوتاه میکند. از غذای طیب باید فراوان خورد و این زیادی، آدمی را به سرفصلی میرساند که خود شخص آن را ندارد؛ مانند کسی که گنج دارد، ولی خود نمیداند چیزی که در دستش هست، گنج است. کسانی که حق در جانشان تحقق یافته است، خوب میفهمند کجا و با چه کسی چگونه رفتار کنند و از چه چیزی بخورند و از چه چیزی امساک داشته باشند.
طلبه نمیتواند از هر درآمدی ارتزاق نمايد. وی باید درآمدی صافی، شفاف و روشن برای خود داشته باشد. ارتزاق طلبه باید طیب باشد و درآمدی که دارد، در قبال انجام هر کاری نباشد؛ بلکه در برابر انجام بهترین کارها باشد. این درآمد نباید بادآورده و حاصل دسترنج دیگران باشد؛ بلکه وی باید خود برای تهیه آن زحمت کشیده باشد. وی برای هرچه بیشتر صافی نمودن درآمد خود، باید حتی ساعاتی از خواب خود بکاهد و اضافهکاری بدون مزد داشته باشد. کاهش خواب و انجام کار رایگان، وی را برای غذایی که ارتزاق میکند اولی میسازد. از این سخن نباید به این نتیجه رسید که طلبه باید شغلی غیر از طلبگی داشته باشد. طلبهای که بخواهد زمینه اجتهاد اعطایی در وی فراهم شود، باید به امور مربوط به طلبگی خود مانند تحصیل، تحقیق و نگارش بپردازد و درآمد وی نیز از همین امور باشد، نه از راه غیر طلبگی. طلبه آنقدر عمر ندارد که بخواهد برای شغلی دیگر وقت بگذارد. امروزه دین و تمامی معنویات و شعایر دینی در معرض خطرناکترین آسیبها از ناحیه بدخواهان است و این طلبه است که باید سرباز کارآمد خط مقدم این جبهه دفاعی باشد. وی باید روزی چنان قوت گیرد که تهاجمی گردد. او از راه طلبگی، اجتهاد و تخصص علمی خود باید به قدر عفاف و کفاف، درآمد داشته باشد.
نباید گمان نمود پول، پول است و میان این پول و آن پول تفاوتی نیست؛ بهویژه وقتی همه پولها در بانک ذخیره میشود و از بانک برداشت میگردد. هر پولی سیر مشخص و آثار وضعی خود را دارد و میان حلال و حرام آن بسیار تفاوت است. پول حرام، هاری میآورد و صفای نفس را از بین میبرد و نفس را خبیث، پلید، هار و سیریناپذیر میسازد؛ به عکس، ارتزاق از درآمد حلال و طیب، صفای نفس، نرمی، صمیمیت و سیریپذیری و رضایت میآورد. بر شدن از تعلقات ناسوت و وصول به ملکه قدسی و دیگر حقایق ربوبی، بدون رعایت این مهم شکل نمیگیرد. طلبه باید ارتزاقی طیب، طاهر و حلال داشته باشد و از خوردن شهریههایی که امساک، بخل و خسّت در آن است و بسیار کم میباشد، پرهیز نماید تا کرامت و آزادگی خود را پاس دارد.
گاه شنیده میشود مبلغ هنگفتی از وجوهات (چند میلیارد تومان)، کجا از دست رفته است. مثل این که طلبهها توفیق دارند از این پولها مصرف نکنند و این امور نیز خود لطفی از ناحیه خداوند به آنان است؛ چرا که برخی افراد، وجوهات را بدون توجه به روند تولید این درآمد میگیرند و هر پولی را که به عنوان وجوهات به آنان داده میشود، قبول میکنند. برخی پولها نکبت میآورد. کسی که چنین پولی خیر میکند مثل آن است که کورکی از بدن خود درآورده و آن را به دست دیگری داده تا از آن استفاده کند. همانند زالویی که از بس خون خورده باد کرده و جز کثافت، خون و آشغال آن در وجود او نیست. این پول حتی اگر دست فقیری برسد، او را بدبخت یا بیمار میکند و تنها بر بدبختی او میافزاید و بدتر گرسنه و بیچاره میشود. این پول جز غدهای چرکی نیست و هرجا رود، آنجا را چرکین و فاسد میسازد. این در حالی است که فقیران صفای الهی هستند، نه منتظرانی برای گرفتن چرک، و به همین خاطر، باید چنین پولهایی را نگرفت. فقرا الطاف الهی هستند که خداوند به شاکران آنان صبر داده و هیچ مقامی بالاتر از فقر آنان نیست. همین فقر ظاهری نمادی از بینیازی عارفی است که سالها سینه چاک نموده تا به آن دست یابد. البته در برابر فقر، باید تحمل خدایی داشت و آبروی خود را حفظ نمود و از حد عفاف و کفاف بیرون نرفت. این چنین نیست که دنیاداران در راحتی باشند، و البته چنین نیست که فقر خوب باشد. فقر با آنکه سخت است، شیرین است و باعث طهارت فقیری میشود که خودنگهدار و صبور باشد، اما برخی دارایان با هیچ چیز تطهیر نمیشوند.
- انفال / ۶۹٫