اشتقاق از دانشهای مربوط به معناست که در حوزهها به کلی فراموش شده است. مهمترین تألیفات حوزوی اخیر مانند تفسیر المیزان، خالی از این دانش است. حوزهها را فقط به دانشهای مربوط به ظاهر؛ مانند صرف و نحو مشغول کردهاند و تمامی علوم مربوط به باطن و معنا حتی مثل اشتقاق را از آن گرفتهاند و ما این دانش را احیا کردهایم….
از کارهای مهمی که ما در حوزهٔ علمیه انجام دادیم این است که دانش فراموششدهٔ «اشتقاق» را احیا کردیم و اهمیت ادبیات را در نظام استنباط و اجتهاد خاطرنشان شدیم. میگویند ارسطو سواد را به ادب و ادبیات میدانسته است. وی به دلیل اهتمامی که به مبادی داشته است چنان بزرگ میگردد که امام صادق علیهالسلام با آن همه عظمت، از ارسطو یاد میکند.
دانش اشتقاق از دانشهایی است که برای فهم ماده و محتوای واژگانِ کاربردی در تمامی علوم و نیز در اصل وضع واژگان برای فرهنگستانها یا جعل اصطلاحهای لازم برای نظریهپردازان، لازم است. در دانشهای دینی و اسلامی نیز اجتهاد درست مبتنی بر در دست داشتن این دانش میباشد و نصرت سالم دین، متوقف بر تخصص در این علم میباشد. بر این پایه باید گفت دانش اشتقاق از علوم پایه برای تمامی دانشها؛ بهویژه فقه و تفسیر میباشد.
یکی از آسیبهای جدی حوزههای علمیه این است که معنا و باطن را از آن گرفتهاند. اشتقاق از دانشهای مربوط به معناست که در حوزهها به کلی فراموش شده است. مهمترین تألیفات حوزوی اخیر مانند تفسیر المیزان، خالی از این دانش است. حوزهها را فقط به دانشهای مربوط به ظاهر؛ مانند صرف و نحو مشغول کردهاند و تمامی علوم مربوط به باطن و معنا حتی مثل اشتقاق را از آن گرفتهاند و ما این دانش را احیا کردهایم.